جمع بندی از نظر شما آزادی بیان تا چه حدی مطلوب است؟

تب‌های اولیه

55 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

ستايشگر;437090 نوشت:
شما به من میگید حرف های رهبری رو تفسیر نکن که سنگ رو سنگ بند نمیشه ، بعد خودتون میگید من هر چی میگم تفسیر و شرح سخنان بزرگان هست؟ اجازه بدید بپرسم ، شما نماینده ی بزرگان هستید؟ ازشون اجازه ی کتبی دارید که حرف های ایشان رو تفسیر میکنید؟ شما اصلا حق دارید حرف بقیه رو تفسیر بکنید؟

اگه دقت کنید تأکید کردم که تفسیر به رأی نفرمایید. مثالش رو هم زدم.
ستايشگر;437090 نوشت:
اینکه شما حقشون رو بگیرید کار خلاف قانونه! خلاف دینه!

شما ببخشید!
ستايشگر;437090 نوشت:
امکانش هست ، اگر اجازه بدید.

بفرمایید!
ستايشگر;437090 نوشت:
من اعتقاد دارم که آزادی بیان باید باشه. اما اعتقاد ندارم که الان هست! حتی اگر آزادی بیان تضمین باشه ، آزادی پس از بیان تضمین نیست!

بازم ببخشید!

باعرض سلام مجدد..

علی ;436838 نوشت:
در حال حاضر وضعیت جامعه ی ما اینچنین نیست و نباید با این توجیه که چون مردم نباید اینطور باشند و هرکس از دانشمند تا رفتگر خیابان باید قدرت تحلیل داشته باشد! راه رو برای هر نوع انحراف فکری مردم باز کرد.

البته دوست عزیز سخنان شما بسیار دلسوزانه میباشند اما این دلسوزی را همه شیعیان و ایرانیان و عاشقان امامت و ولایت نسبت به ایران و تشیع دارند اما هریک بروش خود که گمان میبرد نظرش ازهمه بهتر و برتر و کاملتر است {و البته شاید هم باشد} اما یک نکته مهم هم شاید بد نباشد مد نظر خود قرارداد که مثلا من یا شما مخالف اینکه رفتگر بهتراست درجای مادی رفته گری خود باشد نیستیم چه درغیر اینصورت چه کسی شهر را تمیز نگاه خواهدداشت .. اما مخالف این هستیم که کسی غیر ازخود این رفتگر برای زندگی فکری خودش تصمیم گیری نماید و چه بهتر که همه دوستداران این دو مقدسات بفکراین باشند که به تک تک رفتگران کشورمان کمک فکری نمایند {هریک بقدرتوانایی خود} تا این کارگر و رفتگر آنچنان برشد و پیشرفت فکری خود نائل گردد که درواقع خودبتواند درمقابل حجم حملات دشمنان عقیدتی یا مقدساتش و در مواقعی،ایستادگی نموده و در مواقعی که مانیستیم خود او بتواند ازخود و درواقع ازارزشها و مقدسات خود که ارزشها و مقدسات ما هم هستند ، دفاع نماید چه در غیر اینصورت اگر لحظاتی پیش آید که او را تنها احاطه نمایند و او هنوز بفکر والای سیاسی و عقیدتی دست نیافته باشد چه کسی آنجاست که ازایشان حمایت معنوی یا فکری نماید و چون در همه لحظات یا در آن لحظه کسی آنجا نخواهدبود تا به او کمک و یاری رساند ازاینرو میتوان او را حتی ازدست رفته نیز قلمداد نمود یا بحساب آورد .. درسته ..؟؟ منظورشما هم احتمالا همین است ..؟؟{{ یعنی رساندن همه آحاد مردم به حد نساب فکر و شعور و تعقل و درک که خود صاحب اختیار خود گردند و البته تا آن لحظه مستحق و نیازمندحمایت بالادستی های فکری یا معنوی در یک محدوده زمانی مشخص..؟؟ که البته این نوع دیدگاه بنظرم دیدگاه خوبی خواهدبود البته اگرقابل اجرا و بلکه عملی هم گردد که بگمانم تلاش همه دولتهای دلسوز باید هم برای نیل به این هدف مقدس و دراین حیطه نیز متمرکز گردد یعنی رشد شعورهمگانی که بسیارهم مقدس خواهدبود و البته با تعیین یک زمان کاملا مشخص که اگر این رویه تداوم داشته باشد همچون کمکهای مالی دولتها به اقشارکم درآمد،آنانرا عادتمیدهدبه کمکهای دائمی و همیشگی چه درعرصه مادیات و پول و چه درعرصه های فکری و معنوی}}

{باسپاس}

جمع بندی
موضوع: آزادی بیان
پرسش:

به نظر شما آزادی بیان تا چه حدی مطلوب است و آیا آزادی بیان مقیّد است یا مطلق؟

پاسخ:
در ابتدای سخن باید عرض کنیم؛ نباید آزادی عقیده را با آزادی تبلیغ و بیان عمومی عقیده خلط کرد. عقل و دین، آزادی عقیده را به نحو مطلق می پذیرند. لذا خداوند متعال در باب آزادی عقیده ـ نه آزادی تبلیغ عقیده ـ فرمود: « لا إِكْراهَ فِي الدِّين ــ در دین (عقیده) اجباری نیست».
آزادی عقیده غیر از آزادی بیان عقیده و تبلیغ عقیده است. عقل و دین در باب تبلیغ عقیده، به هر عقیده ای اجازه ی تبلیغ نمی دهند؛ چرا که برخی عقائد، برای دنیا و آخرت مردم خطرناک می باشند. نازی های آلمان بر این باورند که غیر از نژاد ژرمن، هیچ نژاد دیگری حقّ حیات ندارد؛ آیا ما به بهانه ی آزادی عقیده می توانیم به این نازیها اجازه دهیم که کلّ بشریّت را نابود کنند؟! بلی نمی توان چنین کسی را مجبور نمود که این عقیده ی غلطش را عوض کند، امّا این بدان معنا نیست که بگذاریم او عقیده اش را تبلیغ کند.
اسلام آزادی عقیده را به نحو مطلق می پذیرد؛ امّا در محیط عمومی مسلمین محدودیّت هایی برای بیان و تبلیغ عقیده قائل شده است که بسته به مورد فرق می کند. مثلاً فرقه ها و ادیان منکر خدا یا بشر ساخته و فاقد ریشه ی الهی ـ که صد در صد سعادت حقیقی و ابدی افراد را نابود می کنند ـ حقّ ندارند به نحو علنی به تبلیغ خود بپردازند؛ امّا بحثشان با اهل علم (متخصّصین در امور ادیان) مانعی ندارد.
حال اگر کسی معتقد است که آزادی تبلیغ هر عقیده ای ـ نه آزادی عقیده ـ جایز است؛ اوّلاً برهان اقامه کند. ثانیاً به این سوال جواب دهد: « اگر من معتقد باشم که شما به فلان دلیل ـ که برای خودم موجّه است ـ مستحقّ مرگ هستید و شما را باید کشت، آیا به من این اجازه را می دهید که این عقیده ی خودم را علناً جار بزنم و افرادی را برای کشتن شما استخدام کنم؟» اگر اجازه ندهید، بر خلاف آزادی بیان و تبلیغ عقیده رفتار نموده اید.
انبیاء(ع) هیچگاه کسی را به جرم کافر و بت پرست بودن مجازات نکرده اند؛ امّا از طرف خدا ـ که خدایی او لازم گرفته است تأمین سعادت مردم را ـ مأمورند که به بت پرستی اجازه ی تبلیغ ندهند. لذا اگر آنها مراکز تبلیغ و ترویج بت پرستی تأسیس نمودند، آن را تخریب می کنند. امّا اگر کسی خودش بت پرست بود و آن را علناً ترویج نکرد، کسی را با او کاری نیست.
در اسلام آزادی بیان افسار گسیخته وجود ندارد چرا که این گونه آزادی، خلاف عقل سلیم می باشد؛ و دین حقّ محال است خلاف عقل حکم کند. از شما سوال می کنم: اگر کسی عقیده داشت که باید خودکشی نمود، آیا عقلای یک جامعه به او اجازه می دهند که این عقیده ی خود را در جامعه تبلیغ کند؟! اگر کسی معتقد بود که باید مسائل جنسی را بین کودکان ترویج داد ، آیا باید او را آزاد گذاشت تا عقیده ی خود را ترویج کند؟! اگر کسی معتقد بود که شما را بی هیچ دلیل موجّهی باید دستگیر ، شکنجه و در نهایت کشت، آیا شما مجاز می دانید که او در بیان و تبلیغ این عقیده اش آزاد باشد؟!یقینا عقل به روشنی حکم خواهد نمود که چنین آزادی هایی مجاز نبوده و خلاف عقل سلیم می باشد.

جمع بندی (2)

با مراجعه به تاريخ زندگى پيشوايان دين مى‏توان دريافت كه آنان تا آنجا كه به نظم عمومى و اخلاق جامعه آسيب نرساند در برابر افكار مخالف، اصل آزادى بيان را رعايت و ترغيب نموده ‏اند
سيره رسول خدا (صل الله علیه و آله) :
پيامبر گرامي اسلام همواره با سعه صدر در برابر آرا و انديشه هاي مختلف، برخورد مي نمود و اجازه مى‏داد صاحبان انديشه، ديدگاه، انتقاد و اعتراض خود را بدون هيچ گونه ترس و نگراني بيان كنند. «لَوْ كُنْتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لاَنْفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ؛[1] چنانچه سخت دل و تند خو بودى مردم از اطراف تو پراكنده مى‏شدند.» سعه صدر، گشاده‏رويى و اخلاق كريمانه از مهمترين عوامل موفقيت آن پيام‏آور وحى بود. شهید مطهری هم این مطلب را با بیان دیگری بیان فرمودند:
«شما کی در تاریخ عالم دیده اید که در مملکتی که همه مردمش احساسات مذهبی دارند، به غیر مذهبی ها آن اندازه آزادی بدهند که بیایند در مسجد پیامبر، یا در مکه بنشینند و حرف خودشان را آنطور که دلشان می خواهد بزنند»
در پایان دیدگاه بنیان گذار جمهوری اسلامی ایران و رهبر فرزانه آیت الله خامنه ای در رابطه با آزادی بیان ارائه می شود:
دیدگاه امام خمینی رحمه الله علیه
« در جمهوري اسلامي، اقليت هاي مذهبي و حتي كمونيست ها نيز در بيان عقايد خود آزادند.»[2] آن چه كه محدوده و قلمرو آزادي بيان را معين مي كند همان «به خطر نيفتادن مصالح ملت»است.
حضرت امام در جای دیگر می فرمایند: « اگر چنان چه مضرّ به حال ملت نباشد، بيان همه چيز آزاد است، چيزهايي آزاد نيست كه مضرّ ِبه حال ملت ما باشد.»[3]
دیدگاه آيت الله خامنه اي «مد ظلّه العالی»
از ديدگاه مقام معظم رهبري يکي از اهداف و دستاوردهاي مهم انقلاب اسلامي است ؛ « آزادى فكر و بيان هم يكى از ارزشهاى انقلاب بود. مردم مى‏خواستند آزادانه فكر كنند. آن روز، آزادى فكر، آزادى بيان و آزادى تصميم‏گيرى هم نبود. مردم اين را نمى‏خواستند؛ مى‏خواستند اين آزادي ها باشد.»[4]
«آزادى بايد به شکل منطقى و صحيح در جامعه تأمين شود؛ همان‌ آزادى‌يى که انقلاب اسلامى و نظام اسلامى پرچمش را در دنياى اسلام بلند کرد؛ نه آزادى به شکل افراطى، تقليدى و من‌درآوردى... ما به آزادى معتقديم. اعتقاد ما به آزادى و تأمين حقوق‌ شهروندى در مسائل اجتماعى هم، ريشه‌دار و داراى مبناى دينى است.»[5]
مقام معظم رهبرى در زمينه مرزهاى آزادى مي فرمايد: «در اسلام مرزهاى اخلاقى وجود دارد . در اسلام آزادى علاوه بر آن حدود مادى مرزهاى معنوى هم دارد . البته بله كسى كه عليه منافع كشور و عليه سود كشور اقدامى بكند آزادى‏اش محدود مى‏شود اين منطقى است اما مرزهاى معنوى هم دارد . اگر كسى عقيده گمراهى دارد، عيبى ندارد، وقتى مى‏گوييم عيبى ندارد يعنى پيش خدا و پيش انسان‏هاى مؤمن عيب دارد ليكن حكومت هيچ وظيفه‏اى در قبال او ندارد در جامعه مسلمان، يهودى و مسيحى و بقيه اديان گوناگون هستند الآن در كشور ما هم هستند در زمان صدر اسلام هم بودند هيچ مانعى ندارد، اما اگر قرار باشد آن كسى كه عقيده فاسد دارد به جان ذهن و دل افرادى كه قدرت دفاع ندارند بيفتد و بخواهد آن‏ها را هم گمراه كند اين براى آدم يك مرز است اين جا آزادى محدود مى‏شود . از نظر اسلام اينگونه است‏يا مثلا بخواهند اشاعه فساد كنند، بخواهند فساد سياسى و فساد جنسى و فساد فكرى به وجود بياورند يا همين فيلسوف نماهايى كه در گوشه و كنار هستند بخواهند درباره اين‏كه تحصيلات عاليه براى جوانان خوب نيست مقاله بنويسند بنا كنند عيوبش را ذكر كردن البته به احتمال قوى درصدى نود اثر نخواهد كرد اما ممكن است درصدى ده جوان تنبل اثر بكند نمى‏شود اجازه داد كسانى بنشينند با وسوسه و دروغ انسان‏ها را از تحصيل باز دارند . آزادى دروغ‏گويى نيست، آزادى شايعه پراكنى نيست . آزادى ارجاف نيست .»[6]

...............................................................................................................
1. سوره آل عمران ، آيه 159
2. صحيفه نور، ج3, ص48
3. صحیفه, ج4, ص258
4. بيانات مقام معظم رهبرى در خطبه‏هاى نمازجمعه تهران‏، 23/2/1379
5. بيانات مقام معظم رهبري در ديدار مسئولان و کارگزاران نظام ، 15/5/1382
6. بيانات مقام معظم رهبرى در جمع دانش آموختگان دانشگاه تربيت مدرس كيهان 14/6/77

موضوع قفل شده است