جمع بندی از دیدگاه قرآن وضعیت مرده ها چگونه است؟

تب‌های اولیه

143 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

shahed1;892614 نوشت:
سئوال اول شما این بود که وقتی انسان می میرد روحش به کجا می رود ( شما قصد داشتید به این وسیله برزخ را ، که اثری از آن در قرآن نیست ، ثابت کنید) و من نوشتم آن روحی که به انسان تعلق می گیرد و ملازم اوست مانند آن روحی که در اهواء و تصورات مردمان است نیست، روحی که ملازم انسان است علم الهی است نه یک جسم شفاف و لطیف مانند چیزی که در تصویر می بینید:

بسم الله الرحمن الرحیم

بنده نگفتم روحی که قرآن از آن صبحت می کند همان تصوری است که مردم از روح دارند! شما به سوال بنده جواب ندادید بلکه از پاسخ دادن به اینکه بلاخره این روح که در وجود انسان است بعد از مرگش به کجا می رود و چه می شود طرفه رفتین.

نمی دانم شما واقعا دنبال کشف حقیقت هستین یا صرفا قصد شبهه افکنی دارید؟! امیدوارم هدف تان ایجاد شک و تردید و تزلزل در اعتقادات کاربران محترم نباشد، چون در این صورت دیگر لزومی به ادامه پاسخ گویی به شما نمی بینم.

در مورد تعلیم علوم به انسان، خداوند این موضوع را به صراحت در داستان حضرت آدم(علیه السلام) مطرح می کند؛«وَ إِذْ قالَ رَبُّكَ لِلْمَلائِكَةِ إِنِّي جاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَليفَةً قالُوا أَ تَجْعَلُ فيها مَنْ يُفْسِدُ فيها وَ يَسْفِكُ الدِّماءَ وَ نَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَ نُقَدِّسُ لَكَ قالَ إِنِّي أَعْلَمُ ما لا تَعْلَمُونَ وَ عَلَّمَ آدَمَ الْأَسْماءَ كُلَّها ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَى الْمَلائِكَةِ فَقالَ أَنْبِئُوني‏ بِأَسْماءِ هؤُلاءِ إِنْ كُنْتُمْ صادِقينَ»[1]
اگر منظور خداوند از روح اعطاء علم بود می توانست به همین صراحتی که در مورد حضرت آدم(علیه السلام) بیان فرمود، بیان کند. بنابراین نمی توان گفت هر جا خداوند سخن از روح به میان میاورد مقصود علم الهی باشد.



[/HR][1] -بقره/30-31/


سلام

shahed1;892614 نوشت:
سئوال اول شما این بود که وقتی انسان می میرد روحش به کجا می رود ( شما قصد داشتید به این وسیله برزخ را ، که اثری از آن در قرآن نیست ، ثابت کنید) و من نوشتم آن روحی که به انسان تعلق می گیرد و ملازم اوست مانند آن روحی که در اهواء و تصورات مردمان است نیست، روحی که ملازم انسان است علم الهی است نه یک جسم شفاف و لطیف مانند چیزی که در تصویر می بینید:

از دیدگاه قرآن وضعیت مرده ها چگونه است؟

بنابراین لزومی ندارد به دیگر اشکال روح که در قرآن بکار رفته اشاره کنید.

میتوانید سندی از قرآن و مفسران بیاورید که روح همان علم الهی است ؟

مثل این :

عالم برزخ در سوره 100 مومنون آمده : ... و من ورائهم برزخ الی یوم یبعثون

علامه در تفسیر آیه چنین فرمودند

(لعلی اعمل صالحا فیـما ترکت کلا انها کلمه هو قائلها ومن ورآئهم برزخ الی یوم یبعثون ): (تا شاید به جبران گذشته ، در آنچه ترک کرده ام عمل صالحی بجا آورم ، به او خطاب شود هرگز، این کلمه ای است که فقط بر زبان می راند و از پس ایشان عالم برزخ است تا روزی که برانگیخته شوند) ....

در ادامه به عالم برزخ اشاره می نماید، (برزخ ) یعنی حائل میان دو چیز و مراد از آن عالم قبر است یا عالم مثال که مردم در آن عالم به زندگی ادامه می دهند تا هنگامی که قیامت برسد و اینکه فرمودبرزخ در ماورای ایشان است ، یعنی برزخ در پیش رویشان قرار دارد و محیط بر آنهاست بعضی مفسران گفته اند این حائل برزخ مانع از بازگشت آنها به عالم دنیاست . وجودعالم برزخ و معنایی که ما از آن کردیم مطابق با روایات بسیاری است که از ائمه اهل بیت (علیهم السلام ) و نیز از طرق اهل سنت در این باره رسیده است . / پایان نقل

یاسین;892686 نوشت:

بسم الله الرحمن الرحیم

بنده نگفتم روحی که قرآن از آن صبحت می کند همان تصوری است که مردم از روح دارند! شما به سوال بنده جواب ندادید بلکه از پاسخ دادن به اینکه بلاخره این روح که در وجود انسان است بعد از مرگش به کجا می رود و چه می شود طرفه رفتین.

نمی دانم شما واقعا دنبال کشف حقیقت هستین یا صرفا قصد شبهه افکنی دارید؟! امیدوارم هدف تان ایجاد شک و تردید و تزلزل در اعتقادات کاربران محترم نباشد، چون در این صورت دیگر لزومی به ادامه پاسخ گویی به شما نمی بینم.

در مورد تعلیم علوم به انسان، خداوند این موضوع را به صراحت در داستان حضرت آدم(علیه السلام) مطرح می کند؛«وَ إِذْ قالَ رَبُّكَ لِلْمَلائِكَةِ إِنِّي جاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَليفَةً قالُوا أَ تَجْعَلُ فيها مَنْ يُفْسِدُ فيها وَ يَسْفِكُ الدِّماءَ وَ نَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَ نُقَدِّسُ لَكَ قالَ إِنِّي أَعْلَمُ ما لا تَعْلَمُونَ وَ عَلَّمَ آدَمَ الْأَسْماءَ كُلَّها ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَى الْمَلائِكَةِ فَقالَ أَنْبِئُوني‏ بِأَسْماءِ هؤُلاءِ إِنْ كُنْتُمْ صادِقينَ»[1]
اگر منظور خداوند از روح اعطاء علم بود می توانست به همین صراحتی که در مورد حضرت آدم(علیه السلام) بیان فرمود، بیان کند. بنابراین نمی توان گفت هر جا خداوند سخن از روح به میان میاورد مقصود علم الهی باشد.



سلام

من از قرآن آیه معرفی کرده ام که نشان می دهد روح می تواند علم و کلمات الهی باشد و معتقدم آن روحی که در آدم دمیده شد همان اسماء و کلمات الهی بود که ذریه او نیز یک به یک آن را به ارث بردند تا رسید به عیسی که پدری نداشت و از آدم ارثی به او نمی رسید و می بایستی دوباره تحت عمل نفخه روح قرار می گرفت و دقیقاً به همین دلیل است که در قرآن فقط و فقط نام آدم و عیسی برده می شود که روح در آنها دمیده شده است.
شما بر خلاف بنده با توجه به آن پیش زمینه فکری که در باره روح دارید معتقدید آن روحی که در آدم دمیده شده همان روحی است که گمان می کنید به انسان حیات می بخشد و می تواند بطور مستقل از بدن وجود داشته باشد. بنابر این از طریق روح نمی توان عالم برزخ را ثابت کرد.
بطوری که می دانیم ، حیات بشر در زندگی دنیویش معمولاً از چند ده سال تجاوز نمی کند اما حیات برزخی او ( برای قائلین به آن) ممکن است حتی میلیاردها سال طول بکشد ( بخاطر اینکه زمین قبل از قیامت دستخوش یک سری تغییرات می شود که همچون پیدایش زمین ، زمان بر هستند) با این وجود در قرآن تنها از دو حیات اسم برده می شود : حیات دنیا و حیات آخرت و در محاورات معاصرین پیامبر ( که این همه درباره قیامت و حیات اخروی می پرسیدند) کوچکترین سئوالی از این حیات عریض و طویل نشده است . از طرفی در گفتگوی بهشتیان و دوزخیان خاطراتی را درباره زندگی دنیوی ایشان می شنویم ( زندگی که معمولاً به صد سال نرسیده است) اما هیچکدام کوچکترین خاطره ای از حیات برزخیشان به یاد نمی آورند. حیاتی که ابداً با زندگی دنیا از نظر مدت قابل مقایسه نیست و درضمن بعد از زندگی دنیاست یعنی خاطرات زندگی برزخی باید بیشتر به یاد اهل جنت و دوزخ مانده باشد تا خاطرات زندگی دنیوی. همچنین مردگانی که از خواب مرگ بیدار می شوند گمان می کنند ساعتی یا روزی بیشتر از مردنشان نگذشته و انگار نه انگار که مدتهایی بس طولانی در برزخ زندگی کرده اند و بدون محاکمه صدها میلیون یا میلیاردها سال در بهشت برزخی خوشی کرده اند و یا در جهنم برزخی عذاب کشیده اند!
قرآن شش هزار و اندی آیه دارد که در آنها کوچکترین صحبتی از حیات برزخی نیست که نیست که نیست. اگر می خواهی برزخ را ثابت کنی ( وبعد آن را بعنوان دلیلی بر شنوایی مردگان و آگاهی آنها از احوال دنیا مطرح کنی) باید از قرآن آیاتی معرفی کنی که به عالم برزخ اشاره کرده باشند ( نه کلمه برزخ) ایا می توانی برزخ را از طریق چند تا از هزاران آیه ای که در قرآن وجود دارد ثابت کنی؟! اگر نتوانستی بدان که حیات برزخی یک حیات خیالی و ساختگی است و قرآن چنین حیاتی را تایید نمی کند.

Tazhib;892692 نوشت:
سلام

میتوانید سندی از قرآن و مفسران بیاورید که روح همان علم الهی است ؟

مثل این :

عالم برزخ در سوره 100 مومنون آمده : ... و من ورائهم برزخ الی یوم یبعثون

علامه در تفسیر آیه چنین فرمودند

(لعلی اعمل صالحا فیـما ترکت کلا انها کلمه هو قائلها ومن ورآئهم برزخ الی یوم یبعثون ): (تا شاید به جبران گذشته ، در آنچه ترک کرده ام عمل صالحی بجا آورم ، به او خطاب شود هرگز، این کلمه ای است که فقط بر زبان می راند و از پس ایشان عالم برزخ است تا روزی که برانگیخته شوند) ....

در ادامه به عالم برزخ اشاره می نماید، (برزخ ) یعنی حائل میان دو چیز و مراد از آن عالم قبر است یا عالم مثال که مردم در آن عالم به زندگی ادامه می دهند تا هنگامی که قیامت برسد و اینکه فرمودبرزخ در ماورای ایشان است ، یعنی برزخ در پیش رویشان قرار دارد و محیط بر آنهاست بعضی مفسران گفته اند این حائل برزخ مانع از بازگشت آنها به عالم دنیاست . وجودعالم برزخ و معنایی که ما از آن کردیم مطابق با روایات بسیاری است که از ائمه اهل بیت (علیهم السلام ) و نیز از طرق اهل سنت در این باره رسیده است . / پایان نقل

سلام

اگر صفحات گذشته را مرور کنی جواب سئوال خود را خواهی یافت.

[="Tahoma"][="DarkGreen"]

غریبه آشنا;892672 نوشت:
سلام
مطلع شدن از غیب را سرایت ندهید به احوال اموات
این مخصوص افراد خاص است تازه وقتی که در حیات دنیا بودند
وقتی رفتند دیگر از کجا بفهمیم که احاطه بر دنیا دارند؟ باید آیات صریحی باشد که نیست

بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم عجل لولیک الفرج

سلام علیکم ورحمه الله وبرکاته

افراد خاص؟ یعنی شما از 2 زندانی و پیامبر خدا و همچنین پادشاه مصر را افراد خاص می دانید؟

شاید موارد خاص رو خدا ذکر کرده باشد در قرآن اما رویای صادقه برای دیگر افراد رد نمی شود اونم با این وسعت مثال

و شما گفتید در دنیا بودند

قبلا برای شما آیه خواب را آورده ام

مگر گفته نشد خواب نوعی مرگ است؟

وقتی خواب نوعی مرگ است یعنی عالمش فرق دارد پس می شود از ان برداشت هم کرد اگر نقدی دارید فرمایید نه اینکه مدام بخواهم آیه توفی و در خواب را بیاورم و یاد آوری کنم رجوع کنید به پست های قبل تا ببینید

در ثانی آیات مربوط به قبض روح و سخن ملائک با آنها روشن است که موجودی عدم قابل مشاهده از سنخ عالمی دیگر برای مردگان قابل رویت شده
و همچنین برعکسش ظاهر شدن ملائک بر آدم ها که در قرآن هست

از این همه مثال شما باز می گویید تحت تاثیر فلسفه؟

وقتی موجودی از یک عالم دیگر که با ابزار عادی ما از عالم غیب است و به اذن خدا و شرایطی قابل مشاهده و همکلامی با مردم این عالم شهود می شود طبیعتا آن ها برتری دارند
حتی همین ملکه عذاب در آیات مربوط به قوم لوط و نزول ملائک بر آنان

غریبه آشنا;892672 نوشت:
سخن شما تحت تاثیر استنباط های فلسفی است و بس

فلسفه حرف زیاد داره اما اثبات نداره
اگه شما بخوای دنبال حرف فلاسفه باشی باید به معاد روحانی ، وحدت وجود و خیلی چیزای دیگه معتقد بشی که هیچ کدومشون با قرآن بر حسب ظاهر مطابقت نداره

مجموعه این موارد که ارتباط دو عالم غیب و شهود را نشان می دهد را ببینید اگر این آیات را ندیدید یا حضور ذهن ندارید بگویید برایتان می آورم ان شاء الله

یا علی(ع)@};-[/]

رستگاران;892762 نوشت:
[="Tahoma"][="DarkGreen"]

بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم عجل لولیک الفرج

سلام علیکم ورحمه الله وبرکاته

افراد خاص؟ یعنی شما از 2 زندانی و پیامبر خدا و همچنین پادشاه مصر را افراد خاص می دانید؟

شاید موارد خاص رو خدا ذکر کرده باشد در قرآن اما رویای صادقه برای دیگر افراد رد نمی شود اونم با این وسعت مثال

و شما گفتید در دنیا بودند

قبلا برای شما آیه خواب را آورده ام

مگر گفته نشد خواب نوعی مرگ است؟

وقتی خواب نوعی مرگ است یعنی عالمش فرق دارد پس می شود از ان برداشت هم کرد اگر نقدی دارید فرمایید نه اینکه مدام بخواهم آیه توفی و در خواب را بیاورم و یاد آوری کنم رجوع کنید به پست های قبل تا ببینید

در ثانی آیات مربوط به قبض روح و سخن ملائک با آنها روشن است که موجودی عدم قابل مشاهده از سنخ عالمی دیگر برای مردگان قابل رویت شده
و همچنین برعکسش ظاهر شدن ملائک بر آدم ها که در قرآن هست

از این همه مثال شما باز می گویید تحت تاثیر فلسفه؟

وقتی موجودی از یک عالم دیگر که با ابزار عادی ما از عالم غیب است و به اذن خدا و شرایطی قابل مشاهده و همکلامی با مردم این عالم شهود می شود طبیعتا آن ها برتری دارند
حتی همین ملکه عذاب در آیات مربوط به قوم لوط و نزول ملائک بر آنان

مجموعه این موارد که ارتباط دو عالم غیب و شهود را نشان می دهد را ببینید اگر این آیات را ندیدید یا حضور ذهن ندارید بگویید برایتان می آورم ان شاء الله

یا علی(ع)@};-

[/]

ارتباطی که شما برای عالم غیب و شهود ذکر میکنید و مثال میاورید...غیر از شنوا بودن اموات نسبت به دنیاست
اینکه در موارد خاص خداوند چیزی از آینده را الهام میکند غیر از شنوا بودن اموات است
اصراری هم ندارم که قبول کنید

غریبه آشنا;892780 نوشت:
ارتباطی که شما برای عالم غیب و شهود ذکر میکنید و مثال میاورید...غیر از شنوا بودن اموات نسبت به دنیاست
اینکه در موارد خاص خداوند چیزی از آینده را الهام میکند غیر از شنوا بودن اموات است
اصراری هم ندارم که قبول کنید

بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم عجل لولیک الفرج
سلام علیکم ورحمه الله وبرکاته

بنظرم میومد شما شنوا بودن مردگان را قبول دارید و گفتید در عالم دیگر می شنوند
و این مثال ها و شاهد ها ارتباط دو عالم را نشان می دهد
ارتباط عالم غیب حتی بدون ملموس بودن اون برای کسانی که در عالم شهود هستند آیات بسیار و روشنی دارد
مثل همین ملائکه موکل در عالم که امور را در دست دارند
این یک نمونه بارز است
و روح هم از همین امور است
این امورات روزانه ما خاص و مخصوص است؟
اینکه نامه اعمالمون را ملائکه ایی می نویسند و می شنوند کلاممان را از الهامات و خاص است؟

اصراری نیست اگر قبول نکنید

اما لازم است بگویید پس ملائک چگونه می شنوند و می بینند و می نویسند اگر ملائک این توانایی را دارند و درک می کنند
قهرا این امر برای ارواح ثابت نیست؟

یا علی(ع)@};-

shahed1;892748 نوشت:
سلام

من از قرآن آیه معرفی کرده ام که نشان می دهد روح می تواند علم و کلمات الهی باشد و معتقدم آن روحی که در آدم دمیده شد همان اسماء و کلمات الهی بود که ذریه او نیز یک به یک آن را به ارث بردند تا رسید به عیسی که پدری نداشت و از آدم ارثی به او نمی رسید و می بایستی دوباره تحت عمل نفخه روح قرار می گرفت و دقیقاً به همین دلیل است که در قرآن فقط و فقط نام آدم و عیسی برده می شود که روح در آنها دمیده شده است.
شما بر خلاف بنده با توجه به آن پیش زمینه فکری که در باره روح دارید معتقدید آن روحی که در آدم دمیده شده همان روحی است که گمان می کنید به انسان حیات می بخشد و می تواند بطور مستقل از بدن وجود داشته باشد. بنابر این از طریق روح نمی توان عالم برزخ را ثابت کرد.
بطوری که می دانیم ، حیات بشر در زندگی دنیویش معمولاً از چند ده سال تجاوز نمی کند اما حیات برزخی او ( برای قائلین به آن) ممکن است حتی میلیاردها سال طول بکشد ( بخاطر اینکه زمین قبل از قیامت دستخوش یک سری تغییرات می شود که همچون پیدایش زمین ، زمان بر هستند) با این وجود در قرآن تنها از دو حیات اسم برده می شود : حیات دنیا و حیات آخرت و در محاورات معاصرین پیامبر ( که این همه درباره قیامت و حیات اخروی می پرسیدند) کوچکترین سئوالی از این حیات عریض و طویل نشده است . از طرفی در گفتگوی بهشتیان و دوزخیان خاطراتی را درباره زندگی دنیوی ایشان می شنویم ( زندگی که معمولاً به صد سال نرسیده است) اما هیچکدام کوچکترین خاطره ای از حیات برزخیشان به یاد نمی آورند. حیاتی که ابداً با زندگی دنیا از نظر مدت قابل مقایسه نیست و درضمن بعد از زندگی دنیاست یعنی خاطرات زندگی برزخی باید بیشتر به یاد اهل جنت و دوزخ مانده باشد تا خاطرات زندگی دنیوی. همچنین مردگانی که از خواب مرگ بیدار می شوند گمان می کنند ساعتی یا روزی بیشتر از مردنشان نگذشته و انگار نه انگار که مدتهایی بس طولانی در برزخ زندگی کرده اند و بدون محاکمه صدها میلیون یا میلیاردها سال در بهشت برزخی خوشی کرده اند و یا در جهنم برزخی عذاب کشیده اند!
قرآن شش هزار و اندی آیه دارد که در آنها کوچکترین صحبتی از حیات برزخی نیست که نیست که نیست. اگر می خواهی برزخ را ثابت کنی ( وبعد آن را بعنوان دلیلی بر شنوایی مردگان و آگاهی آنها از احوال دنیا مطرح کنی) باید از قرآن آیاتی معرفی کنی که به عالم برزخ اشاره کرده باشند ( نه کلمه برزخ) ایا می توانی برزخ را از طریق چند تا از هزاران آیه ای که در قرآن وجود دارد ثابت کنی؟! اگر نتوانستی بدان که حیات برزخی یک حیات خیالی و ساختگی است و قرآن چنین حیاتی را تایید نمی کند.

بسم الله الرحمن الرحیم

در مورد آیه ای که شما ادعا می کنید نشان می دهد روح به معنی علم و کلمات الهی است بحث کردم و لازم نمی دانم دوباره صحبت کنم.

اگر تنها حضرت آدم(علیه السلام) و حضرت عیسی(علیه السلام) به خاطر پدر نداشتن روح به آنها دمیده شد، تکلیف حضرت حوا(علیه السلام) چیست؟ امروزه که افراد زیادی توسط شیوه های نوین پزشکی بدون پدر متولد می شوند تکلیف شان چیست؟ افرادی که با شبیه سازی متولد می شوند تکلیف شان چیست؟

شما از جواب دادن به این سوال که تکلیف روح انسانی بعد از مرگ چه می شود طرفه رفتین و جوابی ندادین!

اگر در عالم آخرت بین انسانها در مورد زندگی دنیایی بحث می شود، بخاطر این است که آنچه در آخرت برایشان مهم است و بر اساس آن عذاب می شوند یا عقاب می شوند، اعمال و رفتارشان در عالم دنیا می باشد و نه عالم برزخ، چون در عالم برزخ عملی از آنان صادر نمی شود تا بخاطر آن مستحق ثواب یا عقاب شوند.

چند آيه قرآنى كه دلالت بر" برزخ" دارند
از جمله آياتى كه دلالت بر برزخ دارد: (وَ لا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْواتاً، بَلْ أَحْياءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ‏ فَرِحِينَ بِما آتاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَ يَسْتَبْشِرُونَ بِالَّذِينَ لَمْ يَلْحَقُوا بِهِمْ مِنْ خَلْفِهِمْ، أَلَّا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ‏»[1] تو مپندار كسانى كه در راه خدا كشته شده ‏اند اموات هستند، بلكه زنده‏اند و نزد پروردگارشان روزى ميخورند به آنچه خدا از فضل خود بايشان داده خوشحالند و به يكديگر مژده ميدهند كه فلانى‏ها هم از دنبال ما خواهند آمد، در حالى كه ترس و اندوهى نداشته باشند)

«حَتَّى إِذا جاءَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ، قالَ رَبِّ ارْجِعُونِ لَعَلِّي أَعْمَلُ صالِحاً فِيما تَرَكْتُ، كَلَّا إِنَّها كَلِمَةٌ هُوَ قائِلُها وَ مِنْ وَرائِهِمْ بَرْزَخٌ إِلى‏ يَوْمِ يُبْعَثُونَ»[2] (تا آنكه مرگ يكى از ايشان برسد، آن وقت ميگويد: پروردگارا مرا برگردانيد، تا شايد عمل‏ هاى صالح كنم و آنچه را نكرده‏ ام جبران نمايم، حاشا اين سخنى است كه او (از در بيچارگى) مى‏زند، تازه در پشت سر برزخى دارند تا روزى كه مبعوث شوند).

«وَ قالَ الَّذِينَ لا يَرْجُونَ لِقاءَنا لَوْ لا أُنْزِلَ عَلَيْنَا الْمَلائِكَةُ، أَوْ نَرى‏ رَبَّنا، لَقَدِ اسْتَكْبَرُوا فِي أَنْفُسِهِمْ، وَ عَتَوْا عُتُوًّا كَبِيراً يَوْمَ يَرَوْنَ الْمَلائِكَةَ، لا بُشْرى‏ يَوْمَئِذٍ لِلْمُجْرِمِينَ، وَ يَقُولُونَ حِجْراً مَحْجُوراً وَ قَدِمْنا إِلى‏ ما عَمِلُوا مِنْ عَمَلٍ فَجَعَلْناهُ هَباءً مَنْثُوراً أَصْحابُ الْجَنَّةِ يَوْمَئِذٍ خَيْرٌ مُسْتَقَرًّا وَ أَحْسَنُ مَقِيلًا وَ يَوْمَ تَشَقَّقُ السَّماءُ بِالْغَمامِ، وَ نُزِّلَ الْمَلائِكَةُ تَنْزِيلًا الْمُلْكُ يَوْمَئِذٍ الْحَقُّ لِلرَّحْمنِ وَ كانَ يَوْماً عَلَى الْكافِرِينَ عَسِيراً»[3] (و كسانى كه اميدى به ديدار ما ندارند (و رستاخيز را انكار مى‏كنند) گفتند: «چرا فرشتگان بر ما نازل نشدند و يا پروردگارمان را با چشم خود نمى‏بينيم؟!» آنها درباره خود تكبّر ورزيدند و طغيان بزرگى كردند.(آنها به آرزوى خود مى‏رسند،) امّا روزى كه فرشتگان را مى‏بينند، روز بشارت براى مجرمان نخواهد بود (بلكه روز مجازات و كيفر آنان است)! و مى‏گويند: «ما را امان دهيد، ما را معاف داريد!» (امّا سودى ندارد!) و ما به سراغ اعمالى كه انجام داده‏اند مى‏رويم، و همه را همچون ذرّات غبار پراكنده در هوا قرار مى‏دهيم.بهشتيان در آن روز قرارگاهشان از همه بهتر، و استراحتگاهشان نيكوتر است.و (بخاطر آور) روزى را كه آسمان با ابرها شكافته مى‏شود، و فرشتگان نازل مى‏گردند.
حكومت در آن روز از آن خداوند رحمان است؛ و آن روز، روز سختى براى كافران خواهد بود(

«قالُوا رَبَّنا أَمَتَّنَا اثْنَتَيْنِ وَ أَحْيَيْتَنَا اثْنَتَيْنِ فَاعْتَرَفْنا بِذُنُوبِنا فَهَلْ إِلى‏ خُرُوجٍ مِنْ سَبِيل‏»[4] (آنها مى‏گويند: «پروردگارا! ما را دو بار ميراندى و دو بار زنده كردى؛ اكنون به گناهان خود معترفيم؛ آيا راهى براى خارج شدن (از دوزخ) وجود دارد).

« كَيْفَ تَكْفُرُونَ بِاللَّهِ وَ كُنْتُمْ أَمْواتاً فَأَحْياكُمْ‏ ثُمَّ يُميتُكُمْ ثُمَّ يُحْييكُمْ ثُمَّ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ»[5] (چگونه به خدا كفر مى‏ورزيد در حالى كه [پيش از دميده شدن روح به كالبدتان تركيبى از عناصر] مرده بوديد، پس شما را حيات بخشيد، سپس شما را مى‏ميراند، آن گاه دوباره زنده مى‏كند، سپس به سوى او بازگردانده مى‏شويد).

«وَ حاقَ بِآلِ فِرْعَوْنَ سُوءُ الْعَذابِ النَّارُ يُعْرَضُونَ عَلَيْها غُدُوًّا وَ عَشِيًّا وَ يَوْمَ تَقُومُ السَّاعَةُ أَدْخِلُوا آلَ فِرْعَوْنَ أَشَدَّ الْعَذابِ‏»[6] ) و عذاب شديد بر آل فرعون وارد شد. عذاب آنها آتش است كه هر صبح و شام بر آن عرضه مى‏شوند؛ و روزى كه قيامت برپا شود (مى‏فرمايد:) «آل فرعون را در سخت‏ترين عذابها وارد كنيد»

«تَاللَّهِ لَقَدْ أَرْسَلْنا إِلى‏ أُمَمٍ مِنْ قَبْلِكَ فَزَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطانُ أَعْمالَهُمْ فَهُوَ وَلِيُّهُمُ الْيَوْمَ وَ لَهُمْ عَذابٌ أَلِيم‏»[7] (به خدا سوگند پيامبرانى به سوى امت‏هاى پيش از تو فرستاديم، پس شيطان كارهاى [زشت‏] شان را در نظرشان آراست [تا انجامش براى آنان آسان گردد]، او امروز ولىّ و سرپرست اينان است [كه در عقايد و رفتار پيرو مشركان پيش‏اند] و براى آنان [در قيامت‏] عذابى دردناك است).

نه تنها یک آیه بلکه آیات متعددی از قرآن به زندگی و حیات برزخی اشاره دارد که بعضی از آنها ذکر شد. اگر واقعا دنبال کشف حقیقت باشید این آیات کافیست و با مراجعه به تفاسیر می توانید توضیح مطالب را مطالعه کنید.

آنچه میدان امتحان و عمل انسان است عالم دنیا، و جهانی که سرای ثواب و عقاب است، جهان آخرت می باشد، بنابراین طبیعی است که آیات بیشتری از قرآن به این دو عالم اختصاص یابد.

به نظرم همین مقدار بحث کردن در مورد عالم برزخ کافیست و ادامه بحث را ضروری نمی دانم. با این وجود قبل از بسته شدن تاپیک از دوستان دعوت می کنم اگر مطلب خاصی مد نظرشان هست بفرمایند.


[/HR][1] - آل عمران/169-170.

[2] -مومنون/99-100.

[3] -فرقان/21-26.

[4] -غافر/11.

[5] -بقره/28

[6] - غافر/45-46.

[7] - نحل/63.


رستگاران;892788 نوشت:

بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم عجل لولیک الفرج
سلام علیکم ورحمه الله وبرکاته

بنظرم میومد شما شنوا بودن مردگان را قبول دارید و گفتید در عالم دیگر می شنوند
و این مثال ها و شاهد ها ارتباط دو عالم را نشان می دهد
ارتباط عالم غیب حتی بدون ملموس بودن اون برای کسانی که در عالم شهود هستند آیات بسیار و روشنی دارد
مثل همین ملائکه موکل در عالم که امور را در دست دارند
این یک نمونه بارز است
و روح هم از همین امور است
این امورات روزانه ما خاص و مخصوص است؟
اینکه نامه اعمالمون را ملائکه ایی می نویسند و می شنوند کلاممان را از الهامات و خاص است؟

اصراری نیست اگر قبول نکنید

اما لازم است بگویید پس ملائک چگونه می شنوند و می بینند و می نویسند اگر ملائک این توانایی را دارند و درک می کنند
قهرا این امر برای ارواح ثابت نیست؟

یا علی(ع)@};-

اینکه فرشتگان میشنوند چگونه ثابت میکند که آدمی که خلقت دیگری دارد بعد از موت صدای اهل دنیا را میشنوند؟؟!!!
تازه باید اشراف داشته باشید که فرشتگان هم اینطور نیست که همه شان بشنوند و محیط باشند

یاحق

غریبه آشنا;892810 نوشت:
اینکه فرشتگان میشنوند چگونه ثابت میکند که آدمی که خلقت دیگری دارد بعد از موت صدای اهل دنیا را میشنوند؟؟!!!
تازه باید اشراف داشته باشید که فرشتگان هم اینطور نیست که همه شان بشنوند و محیط باشند

بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم عجل لولیک الفرج
سلام علیکم ورحمه الله و برکاته

اولویت اول را اجازه بدهید روی همین شنیدن و اشراف بگذاریم و در مورد حدودش هم صحبت می کنیم

اما خودتان در مورد حیات کشته شدگان در راه خدا همان طور که در قبل برای شما سند آوردیم ما نباید آنان را موت بخوانیم بلکه زنده هستند و نزد خدا روزی می خورند پس ایشان استثنا هستند و می شنوند

اما در مورد ارواح آدمیان به استناد آیه خلقت حضرت آدم (ع) که مسجود ملائک شدن او می شود پی برد که آدم اگر آدم باشد برتر از ملائک است در نتیجه هم می شنود و هم می بیند.

البته این امور به اذن خدا است که قبلا خودتان آیه ایی را هم آوردید که گفته شده بود هرکه را خدا بخواهد شنوا می کند. در همین قید هم مشخص می شود که در حاضر هرکسی می تواند اهل ایمان باشد یا اهل کفر و دلیل دیگری هم هست که حتی خدا بخواهد جسم را هم به حرف می آورد.)

این آیه را نگاه کنید.

وَالَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَرُسُلِهِ أُولَٰئِكَ هُمُ الصِّدِّيقُونَ ۖ وَالشُّهَدَاءُ عِندَ رَبِّهِمْ لَهُمْ أَجْرُهُمْ وَنُورُهُمْ ۖ وَالَّذِينَ كَفَرُوا وَكَذَّبُوا بِآيَاتِنَا أُولَٰئِكَ أَصْحَابُ الْجَحِيمِ 19 -الحدید
کسانى که به خدا و پیامبرانش ایمان آوردند، آنها صدیقان و شاهدان نزد پروردگارشانند; براى آنان است پاداش (اعمال) شانو نور (ایمان)شان; و کسانى که کافر شدند وآیات ما را تکذیب کردند، آنها اهل دوزخ.19
http://makarem.ir/quran/?lid=0&view=1#57:19
خب می وشد بگویید نظرتان چیست؟
چطور نزد پروردگار از شاهدان خواهند بود؟

الته اگر ایرادی هست بفرمایید و از استاد گرامی هم می خواهم اگر نکته ای اینجا مغفول مانده تکمیل کنند

یا علی(ع)@};-

رستگاران;892814 نوشت:

بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم عجل لولیک الفرج
سلام علیکم ورحمه الله و برکاته

اولویت اول را اجازه بدهید روی همین شنیدن و اشراف بگذاریم و در مورد حدودش هم صحبت می کنیم

اما خودتان در مورد حیات کشته شدگان در راه خدا همان طور که در قبل برای شما سند آوردیم ما نباید آنان را موت بخوانیم بلکه زنده هستند و نزد خدا روزی می خورند پس ایشان استثنا هستند و می شنوند

اما در مورد ارواح آدمیان به استناد آیه خلقت حضرت آدم (ع) که مسجود ملائک شدن او می شود پی برد که آدم اگر آدم باشد برتر از ملائک است در نتیجه هم می شنود و هم می بیند.

البته این امور به اذن خدا است که قبلا خودتان آیه ایی را هم آوردید که گفته شده بود هرکه را خدا بخواهد شنوا می کند. در همین قید هم مشخص می شود که در حاضر هرکسی می تواند اهل ایمان باشد یا اهل کفر و دلیل دیگری هم هست که حتی خدا بخواهد جسم را هم به حرف می آورد.)

این آیه را نگاه کنید.

وَالَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَرُسُلِهِ أُولَٰئِكَ هُمُ الصِّدِّيقُونَ ۖ وَالشُّهَدَاءُ عِندَ رَبِّهِمْ لَهُمْ أَجْرُهُمْ وَنُورُهُمْ ۖ وَالَّذِينَ كَفَرُوا وَكَذَّبُوا بِآيَاتِنَا أُولَٰئِكَ أَصْحَابُ الْجَحِيمِ 19 -الحدید
کسانى که به خدا و پیامبرانش ایمان آوردند، آنها صدیقان و شاهدان نزد پروردگارشانند; براى آنان است پاداش (اعمال) شانو نور (ایمان)شان; و کسانى که کافر شدند وآیات ما را تکذیب کردند، آنها اهل دوزخ.19
http://makarem.ir/quran/?lid=0&view=1#57:19
خب می وشد بگویید نظرتان چیست؟
چطور نزد پروردگار از شاهدان خواهند بود؟

الته اگر ایرادی هست بفرمایید و از استاد گرامی هم می خواهم اگر نکته ای اینجا مغفول مانده تکمیل کنند

یا علی(ع)@};-

وقتی کسی زنده در جای دیگریست یعنی مرده در دنیاست
لپ کلام
کسی که دستش از دنیا کوتاه شد گوش و چشمش نیز کوتاه شده
حتی وقتی پیامبر و امامی رحلت میکند جیگزین شدن شخص دیگری ضرورت پیدا میکند حال آنکه اگر محیط بود بر دنیا ضرورت جایگزین نیز نبود

بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم عجل لولیک الفرج
سلام علیکم ورحمه الله وبرکاته

غریبه آشنا;892830 نوشت:
وقتی کسی زنده در جای دیگریست یعنی مرده در دنیاست
لپ کلام
کسی که دستش از دنیا کوتاه شد گوش و چشمش نیز کوتاه شده

کی گفته این حرف را شما براهین را که آوردم رد می کنید و می گویید جای دیگر زنده هستن در صورتی که مشاهدات عالم رویا(چند نمونه شهود وقایع دنیا در عالم رویا که نوعی مرگ هست آمده)

شاهدان ملائک و مومنین و پیامبران بر امت هایشان را رد می کنید؟

به لپ کلام استناد می کنید؟

اگر ایرادی دارید آیه را آورده ام بفرمایید بگویید و رد کنید.(با برهان نه بر اساس گمان ما داریم اینجا بر اساس ادله صحبت می کنیم.)

غریبه آشنا;892830 نوشت:
حتی وقتی پیامبر و امامی رحلت میکند جیگزین شدن شخص دیگری ضرورت پیدا میکند حال آنکه اگر محیط بود بر دنیا ضرورت جایگزین نیز نبود

چه ربطی به شنوایی و محیط بودن دارد؟

دوست عزیز بهتر است کمی بیاندیشید

خداوند هم که خدای عالم ها است و بر همه چیز و همه کس احاطه دارد و هیچ شریکی ندارد

اسباب تعیین کرده و ملائکه ایی را برای کاری قرار داده یعنی محیط بر عالم نیست؟(پناه بر خدا)

یا خدا که در آیه خلقت آدم می گوید می خواهم خلیفه قرار بدهم یعنی خودش امورات را رها کرده؟

قطعا این مفهوم دیگری دارد.

اینها رابطه طولی است (اگر در کنار قدرت خدا بدانیم و به به معنای استقلال وسیله و اسباب از خداوند شرک است.)

این جایگزینی چه ربطی به شنوایی و ترتیب اثر دارد؟

یا علی(ع)@};-

shahed1;892751 نوشت:
سلام

اگر صفحات گذشته را مرور کنی جواب سئوال خود را خواهی یافت.

و علیکم السلام .
ببینید برادر استنباط تان از دو آیه را بدون استناد به تفسیری آوردید بنده قبلا دیدم . اینطور قبول نیست , چون شما که مفسر نیستید
لازم است بدانید که برای تفسیر نیاز است یک مفسر حداقل به 5 علم از علوم اسلامی مسلط باشد
و شما و بنده که مسلط نیستیم بر این علوم لازم است به قول مفسر استناد کنیم .

یاسین;892789 نوشت:


«وَ حاقَ بِآلِ فِرْعَوْنَ سُوءُ الْعَذابِ النَّارُ يُعْرَضُونَ عَلَيْها غُدُوًّا وَ عَشِيًّا وَ يَوْمَ تَقُومُ السَّاعَةُ أَدْخِلُوا آلَ فِرْعَوْنَ أَشَدَّ الْعَذابِ‏»
[6] ) و عذاب شديد بر آل فرعون وارد شد. عذاب آنها آتش است كه هر صبح و شام بر آن عرضه مى‏شوند؛ و روزى كه قيامت برپا شود (مى‏فرمايد:) «آل فرعون را در سخت‏ترين عذابها وارد كنيد»

سلام

شما کلاً به 7 آیه اشاره کرده اید که انشاء الله یکی یکی به آنها پاسخ خواهم داد ، من می خواهم از شماره 6 شروع کنم که قبلاً پاسخش را داده ام|

اجازه دهید آیه 45 را که قبل از آیه فوق است ، به آن بچسبانم:

فَوَقَاهُ اللَّهُ سَيِّئَاتِ مَا مَكَرُوا ۖ وَحَاقَ بِآلِ فِرْعَوْنَ سُوءُ الْعَذَابِ النَّارُ يُعْرَضُونَ عَلَيْهَا غُدُوًّا وَعَشِيًّا ۖ وَيَوْمَ تَقُومُ السَّاعَةُ أَدْخِلُوا آلَ فِرْعَوْنَ أَشَدَّ الْعَذَابِ

حالا قسمت قرمز رنگ را از آن جدا می کنم.

فَوَقَاهُ اللَّهُ سَيِّئَاتِ مَا مَكَرُوا ۖ وَحَاقَ بِآلِ فِرْعَوْنَ سُوءُ الْعَذَابِ وَيَوْمَ تَقُومُ السَّاعَةُ أَدْخِلُوا آلَ فِرْعَوْنَ أَشَدَّ الْعَذَابِ
خداوند او را از نقشه‌های سوء آنها نگه داشت، و عذاب شدید بر آل فرعون وارد شد و روزی که قیامت برپا شود (می‌فرماید:) «آل فرعون را در سخت‌ترین عذابها وارد کنید!»

انگار نه انگار که اصلاً قسمت قرمز رنگی وجود داشته است! این قسمت درواقع یک جمله معترضه است که دارد توضیحی درباره عذابی که قرار است در قیامت به فرعونیان برسد، می دهد.

نظیر آن آیات 32 و 33 سوره کهف است:

وَاضْرِبْ لَهُمْ مَثَلًا رَجُلَيْنِ جَعَلْنَا لِأَحَدِهِمَا جَنَّتَيْنِ مِنْ أَعْنَابٍ وَحَفَفْنَاهُمَا بِنَخْلٍ وَجَعَلْنَا بَيْنَهُمَا زَرْعًا كِلْتَا الْجَنَّتَيْنِ آتَتْ أُكُلَهَا وَلَمْ تَظْلِمْ مِنْهُ شَيْئًا ۚ وَفَجَّرْنَا خِلَالَهُمَا نَهَرًا

اجازه دهید دوباره قسمت قرمز رنگ را از این دو آیه برداریم ببینیم چه می شود:

وَاضْرِبْ لَهُمْ مَثَلًا رَجُلَيْنِ جَعَلْنَا لِأَحَدِهِمَا جَنَّتَيْنِ مِنْ أَعْنَابٍ وَحَفَفْنَاهُمَا بِنَخْلٍ وَجَعَلْنَا بَيْنَهُمَا زَرْعًا وَفَجَّرْنَا خِلَالَهُمَا نَهَرًا

(ای پیامبر!) برای آنان مثالی بزن: آن دو مرد، که برای یکی از آنها دو باغ از انواع انگورها قرار دادیم؛ و گرداگرد آن دو (باغ) را با درختان نخل پوشاندیم؛ و در میانشان زراعت پر برکتی قراردادیم. و میان آن دو، نهر بزرگی جاری ساخته بودیم.

آیا شما جای خالی جمله حذف شده را احساس می کنید؟ انگار نه انگار که اصلاً وجود داشته است . من این را فقط برای نشان دادن اینکه جمله معترضه است می گویم و الا هر کلمه ای در قرآن جایگاه و نقش خودش را دارد و قابل حذف نیست. به عبارت دیگر ، جمله قرمز رنگ حالت و وضعیت دوباغ را توضیح می دهد ویک جمله معترضه است .
اگر توضیح فوق شما را قانع نمی کند تا آیات دیگری معرفی کنم که مشابه دو آیه سوره غافر هستند.

فعلاً روی همین آیه تمرکز کنیم تا بعد


سلام

عزیز برادر شما جواب بنده را ندادید در هر حال

برای پاسخ سوال هم نیازی نیست به تفاسیر و آیات رجوع کنید

چون هیچ آیه ای چنین معنائی ندارد و لذا هیچ مفسیری چنین چیزی نگفته چراکه کسی که بگوید روح علم الهی است بر خدا نقص مخلوق گذاشته لذا در اعتقاد مشرک است چه بداند چه مانند شما نداند.

اما بعد مطلبی در مورد خطر تفسیر به رای آیات جهت اطلاع و به هوش باش

مساله نهی از تفسیر به رای را پیامبر اکرم و ائمه علیهم السلام تذکر جدی داده اند

صدوق در كتاب امالي ص 5 و عيون اخبارالرضا از اميرمؤمنان علي (عليه السلام) نقل مي كند:

«قال رسول الله (صلي الله عليه و آله) قال الله جل جلاله ما آمن بي من فسر برأيه كلامي و ما عرفني من شبهني بخلقي؛ پيامبر فرمود: خداوند جل جلاله چنين مي فرمايد: آن كس كه سخن مرا به رأي خود تفسير كند، به من ايمان نياورده و كسي كه مرا به مخلوقاتم تشبيه كند، مرا نشناخته است».

و در تفسیر عیاشی بنقل از تفسیر البرهان از امام صادق علیه السلام چنین نقل شده : من حكم برأيه بين اثنين فقد كفر، و من فسر برأيه آيه من كتاب الله فقد كفر: هركس به رأي خود (بدون در نظر گرفتن حكم خدا) ميان دو نفر قضاوت كند كافر شده است، و كسي كه آيه اي از قرآن را به رأي خود تفسير كند، كافر است.

این مقاله را مطالعه کنید

http://maarefquran.org/index.php/page,viewArticle/LinkID,12988

غریبه آشنا;892810 نوشت:
اینکه فرشتگان میشنوند چگونه ثابت میکند که آدمی که خلقت دیگری دارد بعد از موت صدای اهل دنیا را میشنوند؟؟!!!
تازه باید اشراف داشته باشید که فرشتگان هم اینطور نیست که همه شان بشنوند و محیط باشند

یاحق


شاید منظور دوست گرامی "رستگاران" از این استدلال این بوده که فرشتگان چون موجودات مادی نیستند با این وجود اعمال و گفتار های ما را می بینند و درک می کنند و آنها را ضبط می کنند.روح انسانها هم به تشابه فرشتگان غیر مادی است.پس شنیدن و دیدن افراد زنده توسط روح مردگان غیر ممکن نیست. البته باید قبول کرد که شنیدن و دیدن انها محدود هست و همیشگی نیست و بسته به اذن خداست.اینکه چگونه آنها عالم ماده را درک می کنند این خود یه بحث دیگریست که مربوط به نحوه ارتباط یک موجود فرامادی با موجود ماده است.که بحث بسیار پیچیده ای است.

Tazhib;892882 نوشت:

سلام

عزیز برادر شما جواب بنده را ندادید در هر حال

برای پاسخ سوال هم نیازی نیست به تفاسیر و آیات رجوع کنید

چون هیچ آیه ای چنین معنائی ندارد و لذا هیچ مفسیری چنین چیزی نگفته چراکه کسی که بگوید روح علم الهی است بر خدا نقص مخلوق گذاشته لذا در اعتقاد مشرک است چه بداند چه مانند شما نداند.

اما بعد مطلبی در مورد خطر تفسیر به رای آیات جهت اطلاع و به هوش باش

مساله نهی از تفسیر به رای را پیامبر اکرم و ائمه علیهم السلام تذکر جدی داده اند

صدوق در كتاب امالي ص 5 و عيون اخبارالرضا از اميرمؤمنان علي (عليه السلام) نقل مي كند:

«

قال رسول الله (صلي الله عليه و آله) قال الله جل جلاله ما آمن بي من فسر برأيه كلامي و ما عرفني من شبهني بخلقي؛ پيامبر فرمود: خداوند جل جلاله چنين مي فرمايد: آن كس كه سخن مرا به رأي خود تفسير كند، به من ايمان نياورده و كسي كه مرا به مخلوقاتم تشبيه كند، مرا نشناخته است».

و در تفسیر عیاشی بنقل از تفسیر البرهان از امام صادق علیه السلام چنین نقل شده :

من حكم برأيه بين اثنين فقد كفر، و من فسر برأيه آيه من كتاب الله فقد كفر: هركس به رأي خود (بدون در نظر گرفتن حكم خدا) ميان دو نفر قضاوت كند كافر شده است، و كسي كه آيه اي از قرآن را به رأي خود تفسير كند، كافر است.

این مقاله را مطالعه کنید


http://maarefquran.org/index.php/page,viewArticle/LinkID,12988

سلام تذهیب

این قضیه تفسیر به رأی دیگر تاریخ مصرفش به سر آمده شما خیلی دیر رسیدی . شاهدش دهها نمونه تفاسیر نظری موجود است.
اگر تفسیر المیزان را مطالعه کرده باشی خواهی دید تفسیر معصوم ( که هرکس غیر آن را بگوید جایش در آتش است) به حاشیه برده شده اگرچه رأی مفسر در بعضی جاهها همچنان تحت تأثیر رأی به اصطلاح معصوم است.

shahed1;892876 نوشت:
شما کلاً به 7 آیه اشاره کرده اید که انشاء الله یکی یکی به آنها پاسخ خواهم داد ، من می خواهم از شماره 6 شروع کنم که قبلاً پاسخش را داده ام|

بسم الله الرحمن الرحیم

نیازی نیست شما برای بنده توضیح دهید. بنده لیستی از آیات را معرفی کردم تا اگر شما دنبال حقیقت هستین به این آیات مراجعه کنید و تفاسیر مربوطه را مطالعه کنید، اما ظاهرا شما خودتان را مفسر می دانید و نیازی به مطالعه نمی دارید.

جهت مطالعه سایر کاربران اشاره ای به تفسیر برخی از آیات می کنم.

«كَيْفَ تَكْفُرُونَ بِاللَّهِ وَ كُنْتُمْ أَمْواتاً فَأَحْياكُمْ ثُمَّ يُمِيتُكُمْ ثُمَّ يُحْيِيكُمْ ثُمَّ إِلَيْهِ تُرْجَعُون‏»[1](چگونه به خدا كفر مى‏ورزيد در حالى كه [پيش از دميده شدن روح به كالبدتان تركيبى از عناصر] مرده بوديد، پس شما را حيات بخشيد، سپس شما را مى‏ميراند، آن گاه دوباره زنده مى‏كند، سپس به سوى او بازگردانده مى‏شويد).

اين از آياتى است كه با آنها بر وجود عالمى ميان عالم دنيا و عالم قيامت، بنام برزخ، استدلال ميشود، براى اينكه در اين آيات، دو بار مرگ براى انسانها بيان شده، و اگر يكى از آن دو همان مرگى باشد كه آدمى را از دنيا بيرون مى‏كند، چاره‏اى جز اين نيست كه يك اماته ديگر را بعد از اين مرگ تصوير كنيم، و آن وقتى است كه يك زندگى ديگر، ميانه دو مرگ يعنى مردن در دنيا براى بيرون شدن از آن، و مردن براى ورود بآخرت، يك زندگى ديگر فرض كنيم و آن همان زندگى برزخى است.[2]



[/HR][1] -بقره/28.

[2]- ترجمه تفسير الميزان، ج‏1، ص: 171


یاسین;893049 نوشت:

بسم الله الرحمن الرحیم

نیازی نیست شما برای بنده توضیح دهید. بنده لیستی از آیات را معرفی کردم تا اگر شما دنبال حقیقت هستین به این آیات مراجعه کنید و تفاسیر مربوطه را مطالعه کنید، اما ظاهرا شما خودتان را مفسر می دانید و نیازی به مطالعه نمی دارید.

جهت مطالعه سایر کاربران اشاره ای به تفسیر برخی از آیات می کنم.

«كَيْفَ تَكْفُرُونَ بِاللَّهِ وَ كُنْتُمْ أَمْواتاً فَأَحْياكُمْ ثُمَّ يُمِيتُكُمْ ثُمَّ يُحْيِيكُمْ ثُمَّ إِلَيْهِ تُرْجَعُون‏»[1](چگونه به خدا كفر مى‏ورزيد در حالى كه [پيش از دميده شدن روح به كالبدتان تركيبى از عناصر] مرده بوديد، پس شما را حيات بخشيد، سپس شما را مى‏ميراند، آن گاه دوباره زنده مى‏كند، سپس به سوى او بازگردانده مى‏شويد).

اين از آياتى است كه با آنها بر وجود عالمى ميان عالم دنيا و عالم قيامت، بنام برزخ، استدلال ميشود، براى اينكه در اين آيات، دو بار مرگ براى انسانها بيان شده، و اگر يكى از آن دو همان مرگى باشد كه آدمى را از دنيا بيرون مى‏كند، چاره‏اى جز اين نيست كه يك اماته ديگر را بعد از اين مرگ تصوير كنيم، و آن وقتى است كه يك زندگى ديگر، ميانه دو مرگ يعنى مردن در دنيا براى بيرون شدن از آن، و مردن براى ورود بآخرت، يك زندگى ديگر فرض كنيم و آن همان زندگى برزخى است.[2]


سلام

حقیقت قرآن را باید از زبان خود قرآن شنید نه سنت پیشینیان. اگر نیازی نیست کسی چیزی بگوید خب خیال خودتان را راحت کنید و همه پرسشها و پشتها را ارجاع بدهید به تفاسیر مفسرین و در تالار را ببندید. می دانم حقیقت تلخ است مخصوصاً وقتی آنگونه نباشد که ما دلمان می خواهد. شما دلتان می خواهد آیه 46 غافر : النَّارُ يُعْرَضُونَ عَلَيْهَا غُدُوًّا وَعَشِيًّا ۖ وَيَوْمَ تَقُومُ السَّاعَةُ أَدْخِلُوا آلَ فِرْعَوْنَ أَشَدَّ الْعَذَابِ را به جهنم ( بدون محاکمه) برزخی تعبیر کنید و من نشان دادم می توان آن را بگونه ای غیر از آنچه سنت می گوید تعبیر کرد. اما این تعبیر به مزاج شما خوشایند نیامد و ندیدش گرفتید و به شاخه ای دیگر رفتید. اگر من حقیقت انشعاب جدیدتان را نشان دهم آن را نخواهید پذیرفت و شاخه ای دیگر را بر خواهید گزید خلاصه اینکه هرجا من دست می گذارم آنجا برایتان خوشایند نیست و می روید سراغ جایی دیگر

شیر بی‌دم و سر و اشکم کی دید

[=IRANSans]این‌چنین شیری خدا خود نافرید

یاسین;893049 نوشت:

بسم الله الرحمن الرحیم

نیازی نیست شما برای بنده توضیح دهید. بنده لیستی از آیات را معرفی کردم تا اگر شما دنبال حقیقت هستین به این آیات مراجعه کنید و تفاسیر مربوطه را مطالعه کنید، اما ظاهرا شما خودتان را مفسر می دانید و نیازی به مطالعه نمی دارید.

جهت مطالعه سایر کاربران اشاره ای به تفسیر برخی از آیات می کنم.

«كَيْفَ تَكْفُرُونَ بِاللَّهِ وَ كُنْتُمْ أَمْواتاً فَأَحْياكُمْ ثُمَّ يُمِيتُكُمْ ثُمَّ يُحْيِيكُمْ ثُمَّ إِلَيْهِ تُرْجَعُون‏»[1](چگونه به خدا كفر مى‏ورزيد در حالى كه [پيش از دميده شدن روح به كالبدتان تركيبى از عناصر] مرده بوديد، پس شما را حيات بخشيد، سپس شما را مى‏ميراند، آن گاه دوباره زنده مى‏كند، سپس به سوى او بازگردانده مى‏شويد).

اين از آياتى است كه با آنها بر وجود عالمى ميان عالم دنيا و عالم قيامت، بنام برزخ، استدلال ميشود، براى اينكه در اين آيات، دو بار مرگ براى انسانها بيان شده، و اگر يكى از آن دو همان مرگى باشد كه آدمى را از دنيا بيرون مى‏كند، چاره‏اى جز اين نيست كه يك اماته ديگر را بعد از اين مرگ تصوير كنيم، و آن وقتى است كه يك زندگى ديگر، ميانه دو مرگ يعنى مردن در دنيا براى بيرون شدن از آن، و مردن براى ورود بآخرت، يك زندگى ديگر فرض كنيم و آن همان زندگى برزخى است.[2]


سلام

یا تفسیر را کامل بیان کن یا آن را از اول تا آخر به دقت بخوان تا دچار اشتباه نشوی. آیه ای که مرحوم طباطبایی درباره اش عبارت فوق را نوشته ، آیه سوره بقره که شما به آن اشاره کردید نیست بلکه آیه سوره غافر است :

قَالُوا رَبَّنَا أَمَتَّنَا اثْنَتَيْنِ وَأَحْيَيْتَنَا اثْنَتَيْنِ فَاعْتَرَفْنَا بِذُنُوبِنَا فَهَلْ إِلَىٰ خُرُوجٍ مِنْ سَبِيلٍ
آنها می‌گویند: «پروردگارا! ما را دو بار میراندی و دو بار زنده کردی؛ اکنون به گناهان خود معترفیم؛ آیا راهی برای خارج شدن (از دوزخ) وجود دارد؟»[40:11]

اگر بخواهم بطور مجمل و مختصر بگویم ما یک مرگ و دو دو زندگی بیشتر نداریم:

یک مرگ و زندگی دنیوی و یک زندگی اخروی. اما اگر بخواهیم جزئی به مسئله بنگریم دو مرگ داریم و دو زندگی. به عبارت دیگر دو مرگ و یک زندگی دنیوی و یک زندگی اخروی و این به خوبی از گفتگوی بهشتیان و دوزخیان فهمیده می شود و ثابت می کند که در این بین هیچ مرگ و زندگی برزخی وجود ندارد .
اگر بخواهم چرخه این دو مردن و دو زنده شدن را خیلی مختصر نشان دهم اینگونه می شود:
مرگ در دنیا و بر روی این زمین --- زنده شدن در قیامت و از این زمین --- مرگ در قیامت و بر این زمین ---- زنده شدن در آخرت و در آن زمین.
من اسناد قرآنی فراوانی برای تایید این چرخه سراغ دارم که اگر قسمت باشد به مرور بیان خواهم کرد.

shahed1;893082 نوشت:
یا تفسیر را کامل بیان کن یا آن را از اول تا آخر به دقت بخوان تا دچار اشتباه نشوی. آیه ای که مرحوم طباطبایی درباره اش عبارت فوق را نوشته ، آیه سوره بقره که شما به آن اشاره کردید نیست بلکه آیه سوره غافر است :

بسم الله الرحمن الرحیم

اگه به آدرس منبع توجه می کردید متوجه می شدید که چه کسی اشتباه کرده!
به ترجمه المیزان جلد1 ص 171 مراجعه کنید تا ببینید ذیل کدام آیه این بحث مطرح شده است.

shahed1;893082 نوشت:
اگر بخواهم بطور مجمل و مختصر بگویم ما یک مرگ و دو دو زندگی بیشتر نداریم:

یک مرگ و زندگی دنیوی و یک زندگی اخروی. اما اگر بخواهیم جزئی به مسئله بنگریم دو مرگ داریم و دو زندگی. به عبارت دیگر دو مرگ و یک زندگی دنیوی و یک زندگی اخروی و این به خوبی از گفتگوی بهشتیان و دوزخیان فهمیده می شود و ثابت می کند که در این بین هیچ مرگ و زندگی برزخی وجود ندارد .
اگر بخواهم چرخه این دو مردن و دو زنده شدن را خیلی مختصر نشان دهم اینگونه می شود:
مرگ در دنیا و بر روی این زمین --- زنده شدن در قیامت و از این زمین --- مرگ در قیامت و بر این زمین ---- زنده شدن در آخرت و در آن زمین.

بسم الله الرحمن الرحیم

تعبیر علامه طباطبایی(ره) ذیل آیه 11 سوره غافر«قالُوا رَبَّنا أَمَتَّنَا اثْنَتَيْنِ وَ أَحْيَيْتَنَا اثْنَتَيْنِ فَاعْتَرَفْنا بِذُنُوبِنا فَهَلْ إِلى‏ خُرُوجٍ مِنْ سَبِيل‏» این چنین است:
آيه شريفه كه سخن از دو ميراندن و دو زنده كردن دارد، اشاره به ميراندن بعد از زندگى دنيا و ميراندن بعد از زندگى در برزخ، و احياى در برزخ، و احياى در قيامت مى‏كند، چون اگر زندگى در برزخ نبود، ديگر ميراندن دومى تصور صحيحى نداشت، چون هم ميراندن بايد بعد از زندگى باشد و هم احيا بايد بعد از مردن و هر يك از اين دو بايد مسبوق به خلافش باشد و گرنه" اماته" و" احياء" نمى‏شود.[1]

نظر یکی از بزرگترین مفسران شیعه این است که عالم برزخ وجود دارد و در تفسیر آیات متعدد قرآن از جمله آیه فوق به این موضوع تصریح کردند.
اگر نظر شما خلاف نظر ایشان است، اشکالی ندارد. البته به شرطی می توانید نظر ایشان را رد کنید که اطلاعات تفسیری و انصاف لازم را داشته باشید.


[/HR][1]-ترجمه تفسير الميزان، ج‏17، ص: 475

[=Arial Narrow]

shahed1;892987 نوشت:
سلام تذهیب

این قضیه تفسیر به رأی دیگر تاریخ مصرفش به سر آمده شما خیلی دیر رسیدی . شاهدش دهها نمونه تفاسیر نظری موجود است.
اگر تفسیر المیزان را مطالعه کرده باشی خواهی دید تفسیر معصوم ( که هرکس غیر آن را بگوید جایش در آتش است) به حاشیه برده شده اگرچه رأی مفسر در بعضی جاهها همچنان تحت تأثیر رأی به اصطلاح معصوم است.

سلام گرامی

مگر تفسیر به رای شیر و ماست است که تاریخ مصرف داشته باشد . حکم خدا و رسول و اهل بیتش برای همه در همه ادوار چنین است . شما چکار به عملکرد دیگری دارید . بفکر خودت باش .

تفسیری هم که به آن اشاره کردید , در آن هم روش تفسیری قرآن به قرآن میبینید و هم در تفسیر به روایات ال البیت استناد کرده هم نظر مفسرین دیگر را آورده و نقد و تحلیل کلامی و فلسفی کرده و هم به مفردات و واژه های قرآن پرداخته . شما از این علوم بیخبرید صرفا به رای و میل خود متکی هستید .

عزیز برادر بفکر خود باش آنها سالها تحصیل تدریس و تحقیق کرده اند و گلیم خود را در معارف دینی از آب بیرون کشیده اند در حالیکه شما قرآن را در حد یک عامی هم تمام نکرده اید و از آن خبر ندارید .

رفتار شما مانند رفتار فردی است که بیمار شده و میگوید پزشکان و دارو سازان نادان هستند میرود انبار دارو , در حالیکه فقط به حروف الفبای انگلیسی و فارسی آشنائی دارد برای درمان خودش دارو تجویز میکند .

چنین شخصی به اندازه ای اشتباه میکند که بعقل بباید ولی اگر دیر شود خیلی زودتر از اجلش میمیرد .

در حالیکه نه به علم طب آشنائی داشته نه از دارو سازی سر در می آورده نه از تجهیزات پرشکی . زبان انگلیسی را در حد عمومی هم نمیدانشته زبان تخصصی هم که هیچ .

این فرد در حد یک فرد دانشمند صاحب رای و نظر در این علوم نیست که بخواهد رای و نظر علمی خودش را درست بداند و رای و نظر دانشمندان آن فن را رد کند .

یاسین;893181 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم

تعبیر علامه طباطبایی(ره) ذیل آیه 11 سوره غافر«قالُوا رَبَّنا أَمَتَّنَا اثْنَتَيْنِ وَ أَحْيَيْتَنَا اثْنَتَيْنِ فَاعْتَرَفْنا بِذُنُوبِنا فَهَلْ إِلى‏ خُرُوجٍ مِنْ سَبِيل‏» این چنین است:
آيه شريفه كه سخن از دو ميراندن و دو زنده كردن دارد، اشاره به ميراندن بعد از زندگى دنيا و ميراندن بعد از زندگى در برزخ، و احياى در برزخ، و احياى در قيامت مى‏كند، چون اگر زندگى در برزخ نبود، ديگر ميراندن دومى تصور صحيحى نداشت، چون هم ميراندن بايد بعد از زندگى باشد و هم احيا بايد بعد از مردن و هر يك از اين دو بايد مسبوق به خلافش باشد و گرنه" اماته" و" احياء" نمى‏شود.[1]

نظر یکی از بزرگترین مفسران شیعه این است که عالم برزخ وجود دارد و در تفسیر آیات متعدد قرآن از جمله آیه فوق به این موضوع تصریح کردند.
اگر نظر شما خلاف نظر ایشان است، اشکالی ندارد. البته به شرطی می توانید نظر ایشان را رد کنید که اطلاعات تفسیری و انصاف لازم را داشته باشید.


بطوری که قرآن نقل می کند، بزرگان اهل کتاب معا صر رسول الله ، مرتب در باره باورهای مذهبی خود با پیامبر محاجه می کرذند؛ می دانید خداوند در این باره به رسولش چه می گفت؟

قُلْ أَأَنْتُمْ أَعْلَمُ أَمِ اللَّهُ ۗ
بگو: شما داناترید یا خدا؟

من دارم به آیات قرآن اشاره می کنم تا نشان دهم برزخی وجود نداشته و ندارد و شما آیات قرآن را ندید می گیرید و می گویید نظر بزرگترین مفسرین شیعه این است که برزخ وجود دارد؟
نظر خود شما چیست؟

یاسین;893181 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم

تعبیر علامه طباطبایی(ره) ذیل آیه 11 سوره غافر«قالُوا رَبَّنا أَمَتَّنَا اثْنَتَيْنِ وَ أَحْيَيْتَنَا اثْنَتَيْنِ فَاعْتَرَفْنا بِذُنُوبِنا فَهَلْ إِلى‏ خُرُوجٍ مِنْ سَبِيل‏» این چنین است:
آيه شريفه كه سخن از دو ميراندن و دو زنده كردن دارد، اشاره به ميراندن بعد از زندگى دنيا و ميراندن بعد از زندگى در برزخ، و احياى در برزخ، و احياى در قيامت مى‏كند، چون اگر زندگى در برزخ نبود، ديگر ميراندن دومى تصور صحيحى نداشت، چون هم ميراندن بايد بعد از زندگى باشد و هم احيا بايد بعد از مردن و هر يك از اين دو بايد مسبوق به خلافش باشد و گرنه" اماته" و" احياء" نمى‏شود.[1]

قبل از هر چیز از شما و بقیه دوستان تقاضا می کنم آنچه را تا کنون درباره رستاخیز و قیامت شنیده اید ، ولو بطور موقتی، فراموش کنید و خوب دقت کنید بینید آیات چه می گویند و اندکی هم سخن پروردگارتان را بشنوید:
در قرآن کریم آیاتی وجود دارند که خیلی شسته رفته حق مطلب را ادا می کنند و ما را در فهم و درک بهتر حقیقت رستاخیز یاری خواهند کرد:

مِنْهَا خَلَقْنَاكُمْ وَفِيهَا نُعِيدُكُمْ وَمِنْهَا نُخْرِجُكُمْ تَارَةً أُخْرَىٰ ( طه - 55)
ما شما را از آن [= زمین‌] آفریدیم؛ و در آن بازمی‌گردانیم؛ و بار دیگر (در قیامت) شما را از آن بیرون می‌آوریم! – مکارم شیرازی

قَالَ فِيهَا تَحْيَوْنَ وَفِيهَا تَمُوتُونَ وَمِنْهَا تُخْرَجُونَ (اعراف – 25)
فرمود: «در آن [= زمین‌] زنده می‌شوید؛ و در آن می‌میرید؛ و (در رستاخیز) از آن خارج خواهید شد.» - مکارم شیرازی

هر دو آیه نشان می دهند که هر سه حالت گفته شده در همین زمین خودمان اتفاق می افتد ، یعنی همین زمینی که بر رویش به دنیا می آییم و از دنیا می رویم. البته برای تایید این موضوع آیات دیگری نیز وجود دارند که فعلاً به همین دو آیه اکتفا می کنیم.
اگر بخواهم دو آیه فوق را جمع بندی کنم می شود آیه زیر:

اللَّهُ الَّذِي خَلَقَكُمْ ثُمَّ رَزَقَكُمْ ثُمَّ يُمِيتُكُمْ ثُمَّ يُحْيِيكُمْ ...(الروم – 40)
خداوند همان کسی است که شما را آفرید، سپس روزی داد، بعد می‌میراند، سپس زنده می‌کند...

پس تا اینجا می شود یک مردن و یک زنده شدن از دو مرگ و دو زنده شدنی که در آیه سوره غافر به آن اشاره شده است. مرگ اولی که مشخص است ولی زنده شدن اولی ( با خلقت اشتباه نکنید) همان خروج از زمین و برخاستن از قبرهاست که در روز قیامت یا یوم یبعثون اتفاق می افتد.
ادامه دارد

مطابق آیات فراوانی از قرآن کریم ، بعد از اینکه خلق اولین و آخرین از خاک و استخوانهای پوسیده و متلاشی شده دوباره زنده شدند و بر روی زمین قرار گرفتند، نوبت به روز حساب کتاب می رسد و دادگاه الهی با حضور همه مردم و با احضار پیامبران و شهداء ، برگزار می گردد و نهایتاً همگان احکام و نامه های اعمال خود را دریافت می کنند.
اینک اجل مسمای آسمانها و زمین سر رسیده و نوبت به آن زلزله هولناک و فرو پاشی عظیم فرا می رسد که قرار است همگان چه اولی ها و چه آخریها شاهد آن باشند و در اثر آن کل هستی و آسمانها و زمین از بین می روند و منهدم می گردند و پرونده دنیا بسته شده و طومار زمین و آسمانها پیچیده می شود و انسانها برای بار دو می میرند.
زین پس ، معمار جهان هستی و صنعتگر طبیعت دو باره دست بکار شده و حیات و زندگی را اعاده می کند و آسمانها و زمین را این بار متفاوت با حالت اولشان می آفریند و آن دنیا را به نام جنت و بهشت خلق می کند. جنتی که وسعت آن به اندازه وسعت آسمانها و زمین است و زمینی دارد که صالحان و متقین آن را به ارث می برند.

وَقَالُوا الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي صَدَقَنَا وَعْدَهُ وَأَوْرَثَنَا الْأَرْضَ نَتَبَوَّأُ مِنَ الْجَنَّةِ حَيْثُ نَشَاءُ ۖ فَنِعْمَ أَجْرُ الْعَامِلِينَ
مى‌گويند: سپاس خدايى را كه هر وعده كه به ما داد راست بود. آن زمين را به ميراث به ما داد. و اكنون در هر جاى بهشت كه بخواهيم مكان مى‌گيريم. عمل‌كنندگان را چه مزد نيكويى است.

کدام زمین ؟ کدام وعده؟

وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ
و ما در زبور -پس از تورات- نوشته‌ايم كه اين زمين را بندگان صالح من به ميراث خواهند برد.

shahed1;893200 نوشت:
من دارم به آیات قرآن اشاره می کنم تا نشان دهم برزخی وجود نداشته و ندارد و شما آیات قرآن را ندید می گیرید و می گویید نظر بزرگترین مفسرین شیعه این است که برزخ وجود دارد؟
نظر خود شما چیست؟

بسم الله الرحمن الرحیم

شما در پست بعدی تان به ترجمه آیت الله مکارم استناد می کنید و ادعاهای خودتان را بر این اساس می خواهید اثبات کنید! اگر از نظر شما نباید به سخنان بزرگان استناد کرد چرا شما به حرف ایشان استناد می کنید؟! چزا از خودتان ترجمه ارائه نمی دهید؟! شما یا تخصص لازم را دارید و همانطور که به نظر می رسد ادعای مفسر بودن میکنید یا اینکه این صلاحیت را ندارید! اگر چنین ادعایی دارید دیگر نباید به ترجمه دیگران استناد کنید و اگر صلاحیت لازم را ندارید چرا به سخنان افراد ذیصلاح را انکار می کنید و زیر سوال می برید؟!

آیا نظر مفسرین بزرگ شیعه یک نظر شخصی و سلیقه ای است یا بر اساس علم و تخصصی که نتیجه سالها تحقیق و تدریس است نظر می دهند؟! شما به گونه ای صحبت میکنید که گویا آنچه شما ادعا می کنید مستقیما از جانب خداوند بر شما نازل شده و هیچ شک و شبهه ای در آن نیست و سخنان دیگران هیچ ارزشی ندارد و حرفهای عوامانه است!

جالب این است که شما از یک طرف ادعا می کنید همه سخنانتان بر اساس قرآن و کلام خداوند است، اما از طرف مقابل روایات اهل بیت(علیهم السلام) و حتی پیامبر بزرگوار اسلام(صلی الله علیه و آله و سلم) را نمی پذیرید! آیا جز این است که آیات قرآن از طریق رسول مکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) به دست ما رسید؟! چگونه شما فهم و تصور خودتان را از سخنان کسانی که برگزیده خداوند هستند برتر و صحیح تر می دانید. در پست های قبلیتان توسل و توجه به اهل بیت(علیهم السلام) را در ردیف توسل مشرکان به بت ها قلمداد کردید!

آنچه از سخنان شما به نظر می رسد این است که شما تنها به دنبال شبهه افکنی هستید نه حقیقت. بنابراین ادامه بحث با شما را لازم و مفید نمی دانم و این مطالب را برای کاربران محترمی که دنبال کشف حقیقت هستند تقدیم می کنم.

shahed1;893201 نوشت:
قبل از هر چیز از شما و بقیه دوستان تقاضا می کنم آنچه را تا کنون درباره رستاخیز و قیامت شنیده اید ، ولو بطور موقتی، فراموش کنید و خوب دقت کنید بینید آیات چه می گویند و اندکی هم سخن پروردگارتان را بشنوید:

بسم الله الرحمن الرحیم
قرآن می فرماید:« لِمَ تَقُولُونَ ما لا تَفْعَلُون‏»[1](چرا چیزی می گویید که خودتان عمل نمی کنید).

چقدر خوب بود شما که دیگران را به دقت و مطالعه بدون پیش داوری و ذهنیت دعوت می کنید، خودتان نیز همین گونه سراغ آیات قرآن می رفتید، شاید به سوی حقیقت هدایت می شدید!


[/HR][1] -صف/2.

shahed1;893200 نوشت:
بطوری که قرآن نقل می کند، بزرگان اهل کتاب معا صر رسول الله ، مرتب در باره باورهای مذهبی خود با پیامبر محاجه می کرذند؛ می دانید خداوند در این باره به رسولش چه می گفت؟

قُلْ أَأَنْتُمْ أَعْلَمُ أَمِ اللَّهُ ۗ
بگو: شما داناترید یا خدا؟


بسم الله الرحمن الرحیم

شما سخنان اهل بیت(علیهم السلام) و علمای بزرگ اسلام که عمر شریف شان را صرف تحصیل علوم اسلامی و معارف الهی کردند، را با اهل کتابی که با پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله و سلم) بحث و مجادله می کردند مقایسه می کنید؟!

shahed1;893200 نوشت:
نظر خود شما چیست؟

بسم الله الرحمن الرحیم

شخصی می تواند در مورد قرآن نظر دهد و تفسیر قرآن کند که صلاحیت های لازم علمی را داشته باشد. بنده اگر بخواهم در مورد آیه ای اظهار نظر کنم، نظرات مفسرینی متخصص را ملاحظه می کنم، روایات اهل بیت(علیهم السلام) را بررسی می کنم و پس از اطمینان از صحت نظرم آن را به دیگران ارائه می کنم.

اگر شما به احادیث اهل بیت(علیهم السلام) اعتقاد داشتین به راحتی جرات تفسیر قرآن به خودتان نمی دادید:عن الصادق(علیه السلام):« من‏ فسر القرآن‏ برأيه فأصاب لم يؤجر، و إن أخطأ كان إثمه عليه»[1]

عن النبی(ص):« مَنْ‏ فَسَّرَ الْقُرْآنَ‏ بِرَأْيِهِ فَقَدِ افْتَرَى عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ وَ مَنْ أَفْتَى النَّاسَ بِغَيْرِ عِلْمٍ لَعَنَتْهُ مَلَائِكَةُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ وَ كُلُّ بِدْعَةٍ ضَلَالَةٌ وَ كُلُّ ضَلَالَةٍ سَبِيلُهَا إِلَى النَّارِ الْحَدِيثَ»[2]



[/HR][1]- تفسير العياشي، ج‏1، ص: 17.

[2] - وسائل الشيعة، ج‏27، ص: 190.

یاسین;893206 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم

شخصی می تواند در مورد قرآن نظر دهد و تفسیر قرآن کند که صلاحیت های لازم علمی را داشته باشد.



البته شیعه نیز باید باشد چون هرچقدر هم که از قرآن بداند تا زمانی که شیعه نباشد از صلاحیت لازم برخوردار نیست!

یاسین;893206 نوشت:

بنده اگر بخواهم در مورد آیه ای اظهار نظر کنم، نظرات مفسرینی متخصص را ملاحظه می کنم، روایات اهل بیت(علیهم السلام) را بررسی می کنم و پس از اطمینان از صحت نظرم آن را به دیگران ارائه می کنم.

اگر شما به احادیث اهل بیت(علیهم السلام) اعتقاد داشتین به راحتی جرات تفسیر قرآن به خودتان نمی دادید:عن الصادق(علیه السلام):« من‏ فسر القرآن‏ برأيه فأصاب لم يؤجر، و إن أخطأ كان إثمه عليه»[1]

عن النبی(ص):« مَنْ‏ فَسَّرَ الْقُرْآنَ‏ بِرَأْيِهِ فَقَدِ افْتَرَى عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ وَ مَنْ أَفْتَى النَّاسَ بِغَيْرِ عِلْمٍ لَعَنَتْهُ مَلَائِكَةُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ وَ كُلُّ بِدْعَةٍ ضَلَالَةٌ وَ كُلُّ ضَلَالَةٍ سَبِيلُهَا إِلَى النَّارِ الْحَدِيثَ»[2]


بخاطر دارم قبلاً کارشناسان محترم تالار اینگونه عمل نمی کردند بلکه هر طوری که شده وارد بحث می شدند اما متأسفانه شما خودتان را درگیر بحث نمی کنید فقط دارید از حاشیه می روید و محکوم می کنید. شما بعنوان کارشناس پاسخگوی قرآنی معرفی شده اید نه کارشناس ارجاع به نظرات مفسرین. اگر من بخواهم نظر مفسرین را بخوانم خودم مستقیماً این کار را می کنم و نیازی به شما نیست.
شما هفت آیه آوردید که به نظرتان حاکی از برزخ بودند و من خواستم یک به یک نشانتان دهم که موضوع چیز دیگری است اما متأسفانه بحث را از سر خودتان وادادید و به تفاسیر ارجاع دادید. اگر واقعاً کارشناس مسائل قرآنی هستی خودت در بحث شرکت کن.
من در باره یکی از هفت آیه ای که معرفی کردید نوشتم:


شما کلاً به 7 آیه اشاره کرده اید که انشاء الله یکی یکی به آنها پاسخ خواهم داد ، من می خواهم از شماره 6 شروع کنم که قبلاً پاسخش را داده ام|

اجازه دهید آیه 45(غافر) را که قبل از آیه فوق است ، به آن بچسبانم:

فَوَقَاهُ اللَّهُ سَيِّئَاتِ مَا مَكَرُوا ۖ وَحَاقَ بِآلِ فِرْعَوْنَ سُوءُ الْعَذَابِ(45) النَّارُ يُعْرَضُونَ عَلَيْهَا غُدُوًّا وَعَشِيًّا ۖ وَيَوْمَ تَقُومُ السَّاعَةُ أَدْخِلُوا آلَ فِرْعَوْنَ أَشَدَّ الْعَذَابِ(46)

فَوَقَاهُ اللَّهُ سَيِّئَاتِ مَا مَكَرُوا ۖ وَحَاقَ بِآلِ فِرْعَوْنَ سُوءُ الْعَذَابِ النَّارُ يُعْرَضُونَ عَلَيْهَا غُدُوًّا وَعَشِيًّا ۖ وَيَوْمَ تَقُومُ السَّاعَةُ أَدْخِلُوا آلَ فِرْعَوْنَ أَشَدَّ الْعَذَابِ

حالا قسمت قرمز رنگ را از آن جدا می کنم.

فَوَقَاهُ اللَّهُ سَيِّئَاتِ مَا مَكَرُوا ۖ وَحَاقَ بِآلِ فِرْعَوْنَ سُوءُ الْعَذَابِ وَيَوْمَ تَقُومُ السَّاعَةُ أَدْخِلُوا آلَ فِرْعَوْنَ أَشَدَّ الْعَذَابِ
خداوند او را از نقشه‌های سوء آنها نگه داشت، و عذاب شدید بر آل فرعون وارد شد و روزی که قیامت برپا شود (می‌فرماید:) «آل فرعون را در سخت‌ترین عذابها وارد کنید!»

انگار نه انگار که اصلاً قسمت قرمز رنگی وجود داشته است! این قسمت درواقع یک جمله معترضه است که دارد توضیحی درباره عذابی که قرار است در قیامت به فرعونیان برسد، می دهد.

نظیر آن آیات 32 و 33 سوره کهف است:

وَاضْرِبْ لَهُمْ مَثَلًا رَجُلَيْنِ جَعَلْنَا لِأَحَدِهِمَا جَنَّتَيْنِ مِنْ أَعْنَابٍ وَحَفَفْنَاهُمَا بِنَخْلٍ وَجَعَلْنَا بَيْنَهُمَا زَرْعًا(32) كِلْتَا الْجَنَّتَيْنِ آتَتْ أُكُلَهَا وَلَمْ تَظْلِمْ مِنْهُ شَيْئًا ۚ وَفَجَّرْنَا خِلَالَهُمَا نَهَرًا(33)

وَاضْرِبْ لَهُمْ مَثَلًا رَجُلَيْنِ جَعَلْنَا لِأَحَدِهِمَا جَنَّتَيْنِ مِنْ أَعْنَابٍ وَحَفَفْنَاهُمَا بِنَخْلٍ وَجَعَلْنَا بَيْنَهُمَا زَرْعًا كِلْتَا الْجَنَّتَيْنِ آتَتْ أُكُلَهَا وَلَمْ تَظْلِمْ مِنْهُ شَيْئًا ۚ وَفَجَّرْنَا خِلَالَهُمَا نَهَرًا

اجازه دهید دوباره قسمت قرمز رنگ را از این دو آیه برداریم ببینیم چه می شود:

وَاضْرِبْ لَهُمْ مَثَلًا رَجُلَيْنِ جَعَلْنَا لِأَحَدِهِمَا جَنَّتَيْنِ مِنْ أَعْنَابٍ وَحَفَفْنَاهُمَا بِنَخْلٍ وَجَعَلْنَا بَيْنَهُمَا زَرْعًا وَفَجَّرْنَا خِلَالَهُمَا نَهَرًا

(ای پیامبر!) برای آنان مثالی بزن: آن دو مرد، که برای یکی از آنها دو باغ از انواع انگورها قرار دادیم؛ و گرداگرد آن دو (باغ) را با درختان نخل پوشاندیم؛ و در میانشان زراعت پر برکتی قراردادیم. و میان آن دو، نهر بزرگی جاری ساخته بودیم.

آیا شما جای خالی جمله حذف شده را احساس می کنید؟ انگار نه انگار که اصلاً وجود داشته است . من این را فقط برای نشان دادن اینکه جمله معترضه است می گویم و الا هر کلمه ای در قرآن جایگاه و نقش خودش را دارد و قابل حذف نیست. به عبارت دیگر ، جمله قرمز رنگ حالت و وضعیت دوباغ را توضیح می دهد ویک جمله معترضه است .
اگر توضیح فوق شما را قانع نمی کند تا آیات دیگری معرفی کنم که مشابه دو آیه سوره غافر هستند.

نظر شما چیست؟
اگر بیراه گفته ام اصلاح کن و اشتباهم را بگو نه اینکه مرا ارجاع دهید به نظر مفسرین.

در قرآن چندين آیه مشابه با آيات سوره غافر وجود دارند كه من در اينجا به دوتا از آنها اشاره مي كنم:

فَأَرْسَلْنَا عَلَيْهِمْ رِيحاً صَرْصَراً فِي أَيَّامٍ نَّحِسَاتٍ لِّنُذِيقَهُمْ عَذَابَ ﭐلْخِزْيِ فِي ﭐلْحَيَاةِ ﭐلدُّنْيَا وَلَعَذَابُ ﭐلْئَاخِرَةِ أَخْزَىٰ وَهُمْ لَا يُنصَرُونَ ﴿16﴾
(فصلت16)-نتيجه اين انکارشان آن شد که ما بادي سموم و تند بر آنان فرستاديم آن هم در ايامي نحس تا بچشاند به ايشان عذاب خواري را در زندگي دنيا در حالي که عذاب آخرت خوارکننده ‏تر است و ديگر ياري نخواهند شد.

....... فَمَا جَزَاءُ مَن يَفْعَلُ ذَ ٰلِکَ مِنکُمْ إِلَّا خِزْيٌ فِي ﭐلْحَيَاةِ ﭐلدُّنْيَا وَيَوْمَ ﭐلْقِيَامَةِ يُرَدُّونَ إِلَىٰ أَشَدِّ ﭐلْعَذَابِ وَمَا ﭐللَّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ ﴿85 بقره﴾
.......پاداش کسيکه چنين کند بجز خواري در زندگي دنيا و اينکه روز قيامت بطرف عذابي شديدتر برگردد چيست ؟ و خدا از آنچه مي‏کنيد غافل نيست.

بطوری که ملاحظه می شود ، دو عذاب و خواری بیشتر نیست: یکی خواری و عذاب دنیا، دیگری خواری و عذابی شدیدتر که در قیامت گریبان شخص خاطی را می گیرد

سلام علیکم

shahed1;893216 نوشت:
البته شیعه نیز باید باشد چون هرچقدر هم که از قرآن بداند تا زمانی که شیعه نباشد از صلاحیت لازم برخوردار نیست!

شیعه باشد یا سنی , اهل کتاب باشد یا بی حساب کتاب تفاوتی ندارد , اگر جاهل بود صلاحیت تفسیر قرآن را ندارد .

بخش توصیفی آیه را حذف میکند و میگوید ببینید در معنی تغئیری نکرد پس اعتبار ندارد . خب وضعیت بهتر از این نمیشود .

shahed1;893216 نوشت:
شما هفت آیه آوردید که به نظرتان حاکی از برزخ بودند و من خواستم یک به یک نشانتان دهم که موضوع چیز دیگری است اما متأسفانه بحث را از سر خودتان وادادید و به تفاسیر ارجاع دادید. اگر واقعاً کارشناس مسائل قرآنی هستی خودت در بحث شرکت کن.
من در باره یکی از هفت آیه ای که معرفی کردید نوشتم:

شما کلاً به 7 آیه اشاره کرده اید که انشاء الله یکی یکی به آنها پاسخ خواهم داد ، من می خواهم از شماره 6 شروع کنم که قبلاً پاسخش را داده ام|


بسم الله الرحمن الرحیم

به نظرم متاسفانه شما اصلا دنبال پاسخ نیستین و هیچ سخن مخالف نظرتان را نمی پذیرید، بنابراین بحث کردن ثمره ای ندارد.
شما ادعا کردین که حتی یک آیه در قرآن وجود ندارد که به مساله برزخ اشاره کند، علاوه بر آیه 169 سوره ال عمران که در موردش بحث شده بود، هفت آیه معرفی کردم.
شما به جای اینکه بروید مطالعه کنید نظر مفسران را ملاحظه کنید تنها به فکر رد کردین هستین.

بنده از شما پاسخ نخواسته بودم، آیاتی که شما ادعا می کردید در قرآن نسبت به برزخ وجود ندارد را معرفی کردم.

shahed1;893219 نوشت:
در قرآن چندين آیه مشابه با آيات سوره غافر وجود دارند كه من در اينجا به دوتا از آنها اشاره مي كنم:

فَأَرْسَلْنَا عَلَيْهِمْ رِيحاً صَرْصَراً فِي أَيَّامٍ نَّحِسَاتٍ لِّنُذِيقَهُمْ عَذَابَ ﭐلْخِزْيِ فِي ﭐلْحَيَاةِ ﭐلدُّنْيَا وَلَعَذَابُ ﭐلْئَاخِرَةِ أَخْزَىٰ وَهُمْ لَا يُنصَرُونَ ﴿16﴾
(فصلت16)-نتيجه اين انکارشان آن شد که ما بادي سموم و تند بر آنان فرستاديم آن هم در ايامي نحس تا بچشاند به ايشان عذاب خواري را در زندگي دنيا در حالي که عذاب آخرت خوارکننده ‏تر است و ديگر ياري نخواهند شد.

بسم الله الرحمن الرحیم

این آیات ربطی به موضوع بحث ما ندارد. خداوند می فرماید گناه کاران را در دنیا و اخرت عذاب می کنم، آیا این به معنی عدم وجود عالم برزخ است؟!

بسم الله الرحمن الرحیم

قبل از بستن تاپیک در مورد یکی دیگر از آیاتی که دلالت بر عالم برزخ دارد توضیحی عرض می کنم؛

« فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا وَ حاقَ بِآلِ فِرْعَوْنَ سُوءُ الْعَذاب‏ النَّارُ يُعْرَضُونَ عَلَيْها غُدُوًّا وَ عَشِيًّا وَ يَوْمَ تَقُومُ السَّاعَةُ أَدْخِلُوا آلَ فِرْعَوْنَ أَشَدَّ الْعَذابِ»[1] (پس خدا او را از آسيب‏هاى آنچه بر ضد او نيرنگ مى‏زدند، نگه داشت و عذاب سختى فرعونيان را احاطه كرد.(عذابشان‏) آتش است كه صبح و شام بر آن عرضه مى‏شوند، و روزى كه قيامت برپا شود(ندا رسد)فرعونيان را در سخت‏ترين عذاب در آوريد.)
اين آيه شريفه در افاده چند نكته صريح است: اول اينكه: با آل فرعون اين طور معامله مى‏شود كه اول آنان را بر آتش عرضه مى‏كنند، و سپس آنان را در آن داخل مى‏كنند و اين هم پيداست كه داخل آتش شدن سخت‏تر است، از اينكه انسان را بر آتش عرضه كنند.
نكته دوم اينكه: عرضه آنان بر آتش قبل از روز قيامت است كه در آن روز دوزخيان را داخل دوزخ مى‏كنند. پس معلوم مى‏شود عرضه كردن آل فرعون بر آتش، در عالمى قبل از عالم قيامت صورت مى‏گيرد، و آن عالم برزخ است كه فاصله بين دنيا و آخرت است.
نكته سوم اينكه شكنجه در برزخ با شكنجه در قيامت به وسيله يك چيز صورت مى‏گيرد، آنهم آتش است، چيزى كه هست اهل برزخ از دور از آتش رنج مى‏برند، و اهل قيامت در داخل آن قرار مى‏گيرند.
و در اينكه فرمود:" غُدُوًّا وَ عَشِيًّا" اشاره است به اينكه عرضه كفار بر آتش پشت سر هم واقع مى‏شود، و لا ينقطع ادامه مى‏يابد. و اى بسا اين استفاده هم بشود، كه اهل برزخ از آنجا كه به كلى از نداى منقطع نشده‏اند، مانند اهل دنيا صبح و شام دارند.[2]


[/HR]
[1] - غافر/45-46.

[2]-ترجمه تفسير الميزان، ج‏17، ص: 508


[=Arial Narrow]سلام

shahed1;893458 نوشت:
و محال است آيه اي بيابي كه نشان دهد انسانها پس از مرگ در جايي به اسم برزخ يا چيزي شبيه آن بسر مي برند.

متاسفانه لجاجت می کنید و در برابر تصریح آیات محکم اگر مخالف رای تان باشد چشمهایتان را میبندید . آیه 100 سوره مومنون از محکمات است و صراحتا بوجود برزخ اشاره دارد قبلا آورده شد ولی بیفایده بود

Tazhib;892692 نوشت:
عالم برزخ در سوره 100 مومنون آمده : ... و من ورائهم برزخ الی یوم یبعثون

علامه در تفسیر آیه چنین فرمودند

(لعلی اعمل صالحا فیـما ترکت کلا انها کلمه هو قائلها ومن ورآئهم برزخ الی یوم یبعثون ): (تا شاید به جبران گذشته ، در آنچه ترک کرده ام عمل صالحی بجا آورم ، به او خطاب شود هرگز، این کلمه ای است که فقط بر زبان می راند و از پس ایشان عالم برزخ است تا روزی که برانگیخته شوند) ....

در ادامه به عالم برزخ اشاره می نماید، (برزخ ) یعنی حائل میان دو چیز و مراد از آن عالم قبر است یا عالم مثال که مردم در آن عالم به زندگی ادامه می دهند تا هنگامی که قیامت برسد و اینکه فرمودبرزخ در ماورای ایشان است ، یعنی برزخ در پیش رویشان قرار دارد و محیط بر آنهاست بعضی مفسران گفته اند این حائل برزخ مانع از بازگشت آنها به عالم دنیاست . وجودعالم برزخ و معنایی که ما از آن کردیم مطابق با روایات بسیاری است که از ائمه اهل بیت (علیهم السلام ) و نیز از طرق اهل سنت در این باره رسیده است . / پایان نقل

استاد یاسین هم آیاتی را آوردند که دلالت بر وجود این عالم داشت . خب کسی که نه عالم است و نه سخن عالم را میپذیرد و حتی نص قرآن را رد میکند چه فایده ای دارد با او بحث شود ؟

اگر استاد تاپیک را ببندد برای چنین جدل بی اساسی محق است .

Tazhib;893460 نوشت:
[=Arial Narrow]سلام

متاسفانه لجاجت می کنید و در برابر تصریح آیات محکم اگر مخالف رای تان باشد چشمهایتان را میبندید . آیه 100 سوره مومنون از محکمات است و صراحتا بوجود برزخ اشاره دارد قبلا آورده شد ولی بیفایده بود

البته استاد خیلی پیشتر از این عزم خود را جزم کرده که قفلی محکم به این تاپیک بزند؛ مثل همان قفلهایی که با آن تاپیکهای نماز و غیره را قفل کردند. من در همان اوایل این تاپیک، جواب آیه فوق را به استاد دادم اما طبق معمول حرفی برای گفتن نداشت. اگر شما حرفی برای گفتن داری و فقط ناقل حرف این و آن نیستی پس جواب بده. این پاسخ من به آیه 100 مومنون است پاسخ شما چیست؟

shahed1;891504 نوشت:
سلام

در سوره مومنون چنین می خوانیم که وقتی مرگ یکی از کفار فرا می رسد می گوید: « پروردگارا ، مرا باز گردانید تا شاید آن عملی را که نکردم و ترک گفتم به نیکی انجام دهم» .
پروردگار می فرمایند: «هرگز چنین نخواهد شد، او فقط این را به زبان می گوید و الا اگر برگردد همان می کند که در زندگی اش می کرد و این درحالی است که تا رستاخیزشان برزخی بیش باقی نمانده است»
این همان برزخی است که در احادیث و روایات از آن به عنوان جهان پس از مرگ یا عالم قبر تعبیر شده ، جهانی کاملاً تخیلی که در قرآن و دین الهی کوچکترین اثری از آن یافت نمی شود .
کلمه برزخ در قرآن سه بار بکار رفته و در هر سه مورد کنایه از یک فاصله باریک و کم بوده که از دو مورد آن بعنوان فاصله بین دو دریا یاد شده است.

در مورد کوتاهی برزخی که در ورای مردگان قرار گرفته همین بس که وقتی آنها را از خواب مرگ بیدار می کنند ، احساس می کنند ساعتی یا نصف روزی یا روزی بیشتر از مرگشان سپری نشده است و این مفهوم آنقدر در قرآن تکرار شده که دیگر جای هیچ شک و تردیدی باقی نمی گذاردکه برزخ کنایه از کوتاهی زمان بین مرگ تا رستاخیز ( از منظر مردگان) است و برزخی که در روایات آمده مصداق خارجی ندارد و حقیقی نیست.

[=Arial Narrow]

shahed1;893472 نوشت:
در مورد کوتاهی برزخی که در ورای مردگان قرار گرفته همین بس که وقتی آنها را از خواب مرگ بیدار می کنند ، احساس می کنند ساعتی یا نصف روزی یا روزی بیشتر از مرگشان سپری نشده است و این مفهوم آنقدر در قرآن تکرار شده که دیگر جای هیچ شک و تردیدی باقی نمی گذاردکه برزخ کنایه از کوتاهی زمان بین مرگ تا رستاخیز ( از منظر مردگان) است و برزخی که در روایات آمده مصداق خارجی ندارد و حقیقی نیست.

این توصیفات که از برزخ میگوئید بنده در قرآن با نام عالم برزخ ندیده ام . این موضوع درباره اصحاب کهف و حضرت عزیر نبی آمده و ارتباطی به برزخ ندارد .
تفاوت این دو در این است که
آیه 100 مومنون این فاصله را محل آگاهی توصیف میکند بشکلی که کفار و مشرکین پس از آگاهی آرزو میکنند به دنیا بازگردند و جبران مافات کنند ولی پاسخ داده میشود که " کلا انها کلمه هو قائلها " هرگز , این کلمه ای است که فقط بر زبان میرانند

در حالیکه در مورد اصحاب کهف و عزیر نبی چنین آگاهی ای وجود نداشت آنها حتی نمیدانستند مرده اند یا زنده بودند و در خواب و چنین مطالبی نگفته اند . اینها به هم ارتباطی ندارند .

مدت و زمان آن هم با هم ارتباطی ندارند . مگر اینکه شما برزخی سراغ داشته باشید در قرآن کریم که تصریحا زمانش را کوتاه توصیف کرده باشد .

آنچه که در قرآن آمده

و من ورائهم برزخ الی یوم یبعثون در پس ایشان برزخ است تا روزی که برانگیخته شوند روز برانگیختگی منظور رستاخیز است پس عالم برزخ تا روز رستاخیر ادامه دارد .

کم و زیاد بودن مدت آن از این موضوع مشخص است

سلام ووقت بخیر
بنابه درخواست جناب یاسین این موضوع تا شنبه آینده بسته خواهد بود ودر این مدت ایشون در مسافرت هستند وبعداز برگشت کارشناس بحث موضوع را برای ادامه بحث باز خواهند کرد
باتشکر

shahed1;893472 نوشت:
البته استاد خیلی پیشتر از این عزم خود را جزم کرده که قفلی محکم به این تاپیک بزند؛ مثل همان قفلهایی که با آن تاپیکهای نماز و غیره را قفل کردند. من در همان اوایل این تاپیک، جواب آیه فوق را به استاد دادم اما طبق معمول حرفی برای گفتن نداشت. اگر شما حرفی برای گفتن داری و فقط ناقل حرف این و آن نیستی پس جواب بده. این پاسخ من به آیه 100 مومنون است پاسخ شما چیست؟

نقل قول نوشته اصلی توسط shahed1 نمایش پست ها
سلام

در سوره مومنون چنین می خوانیم که وقتی مرگ یکی از کفار فرا می رسد می گوید: « پروردگارا ، مرا باز گردانید تا شاید آن عملی را که نکردم و ترک گفتم به نیکی انجام دهم» .
پروردگار می فرمایند: «هرگز چنین نخواهد شد، او فقط این را به زبان می گوید و الا اگر برگردد همان می کند که در زندگی اش می کرد و این درحالی است که تا رستاخیزشان برزخی بیش باقی نمانده است»
این همان برزخی است که در احادیث و روایات از آن به عنوان جهان پس از مرگ یا عالم قبر تعبیر شده ، جهانی کاملاً تخیلی که در قرآن و دین الهی کوچکترین اثری از آن یافت نمی شود .
کلمه برزخ در قرآن سه بار بکار رفته و در هر سه مورد کنایه از یک فاصله باریک و کم بوده که از دو مورد آن بعنوان فاصله بین دو دریا یاد شده است.
از دیدگاه قرآن وضعیت مرده ها چگونه است؟

در مورد کوتاهی برزخی که در ورای مردگان قرار گرفته همین بس که وقتی آنها را از خواب مرگ بیدار می کنند ، احساس می کنند ساعتی یا نصف روزی یا روزی بیشتر از مرگشان سپری نشده است و این مفهوم آنقدر در قرآن تکرار شده که دیگر جای هیچ شک و تردیدی باقی نمی گذاردکه برزخ کنایه از کوتاهی زمان بین مرگ تا رستاخیز ( از منظر مردگان) است و برزخی که در روایات آمده مصداق خارجی ندارد و حقیقی نیست.

بسم الله الرحمن الرحیم

انصاف شما واقعا جای تحسین دارد!!
14 صفحه تا بحال مطالب مختلف در این تاپیک نوشته شد و شما می فرمایید خیلی پیشتر از این عزم خود را جزم کردم برای قفل کردن این تاپیک!

جالب است که هر مطلبی که مخالف نظر شما باشد تخیلی و عوامانه تلقی می شود!
در مورد آیه 100 سوره مومنون قبلا توضیح عرض کرده بودم، توضیح مجددی برای دوستان محترم تقدیم می کنم:
«لَعَلِّي أَعْمَلُ صالِحاً فِيما تَرَكْتُ كَلَّا إِنَّها كَلِمَةٌ هُوَ قائِلُها وَ مِنْ وَرائِهِمْ بَرْزَخٌ إِلى‏ يَوْمِ يُبْعَثُونَ»[1](اميد است در [برابر] آنچه [از عمر، مال و ثروت در دنيا] واگذاشته‏ام كار شايسته‏اى انجام دهم. [به او مى‏گويند:] اين چنين نيست [كه مى‏گويى‏] بدون ترديد اين سخنى بى‏فايده است كه او گوينده آن است، و پيش رويشان برزخى است تا روزى كه برانگيخته مى‏شوند).

البرزخ‏: حدّ و مرز و مانع ميان دو چيز، مى‏گويند، در آيه (بَيْنَهُما بَرْزَخٌ لا يَبْغِيانِ‏- 20/ الرّحمن) برزخ در قيامت حائلى ميان انسان و رسيدن بمقامات عالى اخروى است[2].
مراد از" برزخ" عالم قبر است كه عالم مثال باشد و مردم در آن عالم كه بعد از مرگ است زندگى مى‏كنند تا قيامت برسد اين آن معنايى است كه سياق آيه و آياتى ديگر و روايات بسيار از طرق شيعه از رسول خدا (ص) و ائمه اهل بيت (ع) و نيز از طرق اهل سنت بر آن دلالت دارد.[3]

دو مورد دیگر در قرآن کلمه برزخ بکار رفته است و مراد از آنها عالم پس از مرگ نمی باشد، بلکه فاصله بین دو آب یا دو دریا است:« وَ هُوَ الَّذِي مَرَجَ الْبَحْرَيْنِ هذا عَذْبٌ فُراتٌ وَ هذا مِلْحٌ أُجاجٌ وَ جَعَلَ بَيْنَهُما بَرْزَخاً وَ حِجْراً مَحْجُورا»[4](و اوست كه دو دريا را به هم آميخت، اين خوش‏طعم و گوارا، و اين شور و تلخ است، وميان آن دو مانع و حايل و سدّى نفوذناپذير واستوار قرار داد [تا به هم مخلوط نشوند.]).
«مَرَجَ الْبَحْرَيْنِ يَلْتَقِيانِ بَيْنَهُما بَرْزَخٌ لا يَبْغِيانِ»[5](دو درياى [شيرين و شور] را روان ساخت در حالى كه همواره باهم تلاقى و برخورد دارند؛[ولى‏] ميان آن دو
حايلى است كه به هم تجاوز نمى‏كنند [درنتيجه باهم مخلوط نمى‏شوند!]).

در دو آیه اخیر، کلمه «برزخ» به معنی فاصله و مانع ایجاد شدن بین دو آب است که آن دو آب را از هم جدا می کند. در آیه 100 سوره مومنون، نیز کلمه برزخ به معنی مانع و فاصله میان دو چیز است، دو عالم دنیا و آخرت.



[/HR][1] -مومنون/100.

[2]-راغب اصفهانی،مفردات الفاظ القرآن، ص: 118.

[3]-ترجمه تفسير الميزان، ج‏15، ص: 97.

[4] -فرقان/53.

[5] -الرحمن/19-20.


حامد1;889195 نوشت:
از دیدگاه قرآن وضعیت مرده ها چگونه است؟

باسلام وتقدیم امتنان
آیا مرده ها صدای ما را می شنوند ؟ آیا با این دنیا درارتباطا؟ اونايي كه چند هزار سال پيش مردن چی؟

تاپیک جمع بندی

بسم الله الرحمن الرحیم

لازمه اینکه مردگان صدای ما را بشنوند و بتوانند با ما ارتباط داشته باشند، حیات داشتن و زنده بودن آنان است. آیاتی از قرآن مجید بر زنده بودن بعضی از مردگان تصریح دارد؛«وَ لا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْواتاً بَلْ أَحْياءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُون‏»[1](و هرگز گمان مبر آنان كه در راه خدا كشته شدند مرده‏اند، بلكه زنده ‏اند و نزد پروردگارشان روزى داده مى‏شوند.)
«وَ الَّذِينَ هاجَرُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ ثُمَّ قُتِلُوا أَوْ ماتُوا لَيَرْزُقَنَّهُمُ اللَّهُ رِزْقاً حَسَناً وَ إِنَّ اللَّهَ لَهُوَ خَيْرُ الرَّازِقِينَ»[2](و كسانى كه در راه خدا هجرت كرده سپس كشته شده يا مرده ‏اند، به يقين خدا رزقى نيكو به آنان مى‏دهد؛ و قطعاً خدا بهترين روزى‏ دهندگان است.)

در این آیات به زنده بودن و روزی داشتن شهداء، از جانب خداوند تصریح شده است. آیا این زندگی و ارتزاق در کدام عالم است؟ در عالم قیامت افراد بسیاری از بندگان، خصوصا بندگان مومن از الطاف الهی بهره مند شده و از رزق خداوند بهره مند می شوند و همه انسانها از حیات برخور دارند، بنابراین زندگی و ارتزاق شهداء مربوط به عالم دیگری قبل از قیامت و بعد از شهادت می شود، که به آن عالم برزخ می گویند.

جهان برزخ چيست؟
عالم برزخ چه عالمى است؟ و كجا است؟ و دليل بر اثبات چنين عالمى كه در ميان دنيا و عالم آخرت قرار دارد چيست؟
آيا برزخ براى همه است يا براى گروه معينى؟
و بالآخره وضع حال مؤمنان و صالحان و نيز كافران و بدكاران در آنجا چگونه است؟
اينها سؤالاتى است كه در اين زمينه وجود دارد و در آيات و روايات اشاراتى به آن شده است.
واژه" برزخ" در اصل به معنى چيزى است كه در ميان دو شى‏ء، حائل مى‏شود و سپس به هر چيزى كه ميان دو امر قرار گيرد" برزخ" گفته شده است و روى همين جهت به عالمى كه ميان دنيا و عالم آخرت قرار گرفته،" برزخ" گفته مى‏شود.
دليل بر وجود چنين جهانى كه گاهى از آن تعبير به" عالم قبر" و يا" عالم ارواح" مى‏شود از طريق ادله نقليه است آيات متعددى از قرآن مجيد داريم كه بعضى ظهور و بعضى صراحت در اين معنى دارد.
یکی از این آیات آیه« وَ مِنْ وَرائِهِمْ بَرْزَخٌ إِلى‏ يَوْمِ يُبْعَثُونَ‏»[3]( و پشت سر آنان برزخى است تا روزى كه برانگيخته شوند). این آیه ظاهر در وجود عالم برزخ است، هر چند بعضى خواسته‏اند كلمه برزخ را در اين آيه به معنى مانعى براى بازگشت به اين دنيا معرفى كنند و گفته‏ اند مفهوم آيه اين است كه پشت سر انسان مانعى است كه او را از بازگشت به اين جهان منع مى‏كند، ولى اين معنى بسيار بعيد به نظر مى‏رسد، زيرا تعبير به" إِلى‏ يَوْمِ يُبْعَثُونَ‏" (تا روز رستاخيز) دليل بر اين است كه اين برزخ در ميان دنيا و آخرت قرار گرفته، نه ميان انسان و دنيا.[4]



[/HR][1] -بقره/169.

[2] -حج/58.

[3] -مومنون/100.

[4]-آیت الله مکارم شیرازی، تفسير نمونه، ج‏14، ص: 315.


موضوع قفل شده است