ازدواج مجدد مردان با وجود داشتن همسر؛ چرا؟

تب‌های اولیه

69 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
ازدواج مجدد مردان با وجود داشتن همسر؛ چرا؟

سلام خدمت بزرگواران:Mohabbat:

مدتی هست که ذهنم مشغول برخی مسائل هست.برای همین خواستم بپرسم تا شاید نظرات شما مفید باشد

در بین آشنایان جدیدا مطلع شدم که یکی پدر خانواده که سال گذشته پسرش ازداوج کرد و چندماه پیش هم دخترش ازدواج کرد و برای عروسی فرزندانش رفتیم الان زن گرفته!
و حتی الان 2پسر دیگه در خانه داره که یکی از آنها دانشجوی کارشناسی ارشدهست و 27ساله هست و پسر دیگرش هم 14سال دارد .
زن و شوهر هم هردو کارمند بودند و بازنشسته شدند و الان برای تامین مخارج زندگی مرد دوباره سرکار میره و خانم هم که الان خانه داری میکند و بازنشست شده

ولی چرا پدرخانواده دوباره بصورت پنهانی ازدواج کرده؟هرچند میدونم خلاف شرع نیست.ولی از نظر اخلاقی کاری بسیارنادرست هست که دختر و یکی از پسرهایش ازدواج کرده و 2پسر مجرد دیگه درخانه هست!!!
مشکل ازکجا بوده که مرد دوباره به ازدواج فکر کرده؟
تامین مخارج زندگیشون اینقدر زیادهست که برای تامین هنوز کارمیکنند و ممیدونم هنوز دارن وام جهیزیه دخترشون را میدن
پس باید هدف ازدواج دوباره اش صرفا تامین غرایزش باشد!درسته؟
آیا این درسته که باداشتن دوپسر مجرد تو خونه و خانمش هم که اینقدر زحمتکش هست دست به چنین کاری بزند؟

لطفا نظرات خودتون را در این مورد مطرح کنید برام چون خیلی دغدغه ذهنی برام ایجاد شده
ممنونم:Gol:

با نام و یاد دوست


علل ازدواج متعدد
با سلام خدمت شما پرسشگر محترم
به نظرم بايد بين دو اژه ازدواج متعدد و مجدد فرق گذاشت. ازدواج مجدد را بهنر است براي مردان يا زناني به كار ببريم كه بعد از طلاق يا مرگ همسر ازدواج مي كنند ولي در ازدواج متعدد با داشتن همسر اول ازدواج مي كنند.
خب در واقع بررسي اين سئوال به طور دقيق نياز به مصاحبه و گفتگو با مرد و حتي همسر ايشان دارد. چون دست ما از ايشان كوتاه است ناچاريم احتمالات را بررسي كنيم احتمالاتي كه با آن چه در جامعه روي مي دهد انطباق دارد. حال كدام مورد يا موارد از اين احتمالات در مورد ايشان صدق مي كند خدا مي داند.
اگرچه اغلب تمايل دارند همه اين نوع ازدواج هاي را به هوسراني عمدي نسبت دهند ولي همان گونه كه خواهيد ديد علل مختلف اجتماعي - فرهنگي، روان شناختي، جامعه شناختي، ديني، اقتصادي، فيزيولوژيكي و...دخيل است.
يك: تنوع طلبي و هوسراني و برخي از اختلالات روان شناختي،
دو: نازا بودن همسر،
سه: انگيزه هاي مالي،
چهارم: حس ترحم و كمك به ديگري،
پنجم: بيماري جسمي، ذهني، اختلال جنسي مثل ترس از نزدیکی علت اصلی واژینیسموس و..،
ششم:ناهنجار ندانستن محل زندگي:‌مثل شهرهايي كه اهل تسنن در آن زندگي مي كنند و افراد دو زنه و بيشتر در آن طبيعي است.
هفتم: عدم تفاهم در زندگي قبلي، و تلاش براي يافتن همدل و فرار از تنهايي،
هشتم: نشوز زن (تمكين نكردن، بيرون رفتن از منزل بدون اذن شوهر و...)
«ناشز» و «ناشزه» به مرد يا زني گفته مي‏شود كه حقوق واجب و وظايف شرعي را نسبت به همسرش رعايت نكند.
نهم:‌در موارد نادري تشويق و تحريك همسر اول.
دهم: در دسترس نبودن همسر اول: با انگيزه رفع نياز عاطفي و جنسي.
يازدهم: توقعات كم همسر دوم: برخي از افراد بيوه يا افرادي كه سن شان بالا رفته يا نياز مالي دارند يا خانم هايي كه شخصيت وابسته دارند و... حاضر براي سرپناه داشتن و يا سايه بالا سر داشتن همسر دوم مردي شوند و با حداقل امكانات و توقعات با او زندگي كنند.
دوازدهم: انتقام و اعتراض به همسر اول يا خانواده او،
سيزدهم: روپوش گذاشتن روي گناه يا تجاوز و...: گاهي مرد و زني به دليلي با هم ارتباط نامشروع با رضايت يك طرف يا دو طرف دارند و بعد از آن از ترس فاش كردن، تهديدات يك طرف و بارداري ناخواسته و...ازدواج مي كنند.
چهاردهم: انگيزه ديني: ‌برخي براي اين كه مانع آلوده شدن زنان بيوه شوند و يا به ثواب برسند و ياز از گناهاجتناب كنند، به قصد خدايي ازدواج متعدد مي كنند. كه البته اگر شرايط مناسب را نداشته باشند ممكن است اين ازدواج شان مشكلات زيادي به بار آورد. نمونه: مانند برخي از پزشكان كه مجبورند با خانمي همكار دائمي باشند و مي ترسند به گناه بيفتند.
پانزدهم: تبعات ازدواج موقت: گاهي ازدواج متعدد ريشه در ازدواج موقت دارد كه ازدواج موقت خود علل مختلف دارد ولي تبديل به دائم شدن آن هم علل مختلفي دارد مثل بچه دار شدن، ترس بر ملا كردن، تهديدات، وابستگي عاطفي، بارداري ناخواسته و..
شانزدهم: اغفال ديگري يا زن ديگر،

هفده: دفع مفسده: در شرايطي كه زن و مرد در محل زندگي يا محيط كاري يا تحصيلي و...اختلاط زيادي دارند گاهي خانمي (به دلايل روان شناختي يا اخلاقي و..) به آقايي وابسته مي شود و مرد را به صورت جدي يا ابزاري تهديد به خودكشي مي كند و مرد براي جلوگيري از مفسده به اجبار تن به چنين ازدواجي مي دهد در برخي احساس مي كنند كه اگر او خودكشي كند نزد خدا مسئول است چون مي توانسته مانع خودكشي شود. برخي افراد بدون مشورت با روان پزشك براي كمك به اين خانم ها نزديك مي شود و تا به طور موقت با ايشان باشند ولي درگير يك ازدواج مي شوند. البته در برخي موارد هم مرد به دليل عشق بيمارگونه به زني بيوه يا دختري وابسته مي شوند و آن خانم را تهديد به خودكشي مي كنند و آنها اجبارا براي ممانعت از خودكشي تن به ازدواج مي دهند.
نكته پاياني: اصل و كليت ازدواج متعدد از نظر شرعي اشكال ندارد و از موارد بالا برخي موارد شرع و عرف پسند است. و برخي موارد نه شرع پسند و نه عرف پسند است و برخي شرع پسند است و عرف خوب نمي داند. به هرحال بايد در همه موارد شرع را مقدم داشت. خيلي از خانم ها نگران هستند كه شرع چرا اجازه مي دهد. بايد به ايشان گفت شرع بدون قيد و شرط به هركسي ازدواج متعدد نمي دهد؛ شرع با هوسراني، ظلم به همسر اول مخالف است و ازدواج متعدد شرع محور به نفع عفت فرد و اجتماع است.

[="Tahoma"][="Green"]بسم الله الرحمن الرحیم.
سلام.

sun;330511 نوشت:
ولی چرا پدرخانواده دوباره بصورت پنهانی ازدواج کرده؟هرچند میدونم خلاف شرع نیست.ولی از نظر اخلاقی کاری بسیارنادرست هست که دختر و یکی از پسرهایش ازدواج کرده و 2پسر مجرد دیگه درخانه هست!!!

ببخشید بزرگوار این فقط نظر شما نیست که کار غیر اخلاقی است و العان در جامعه ما قوانین اسلامی رفته کنار و داره تقریباً احکام غربی جایگزین میشه!!!مردم باید برای ازدواج مجدد از همسرش اجازه بگیره!!!
سوالی دارم.
اگر اینکار غیر اخلاقی است پناه بر خدا قرآن چیز غیر اخلاقی میگوید؟خداوند این اجازه را داده البته با شرطی...اما قانون نو ظهور مثل اینکه باب میلش نیست و زمانه را بهانه کرده و قانون خدا را رد و قانون دیگری اورده!!!!
وَ إِنْ خِفْتُمْ أَلّا تُقْسِطُوا فِي الْيَتامى فَانْكِحُوا ما طابَ لَكُمْ مِنَ النِّساءِ مَثْنى وَ ثُلاثَ وَ رُباعَ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلّا تَعْدِلُوا فَواحِدَةً أَوْ ما مَلَكَتْ أَيْمانُكُمْ ذالِكَ أَدْنى أَلّا تَعُولُوا (004 | نساء - 3)واگر مى ترسيد كه (به هنگام ازدواج بادختران يتيم،) عدالت رارعايت نكنيد، (از ازدواج با آنان، چشم پوشى كنيد و) با زنان (پاك) مورد علاقه خود ازدواج نماييد، دو يا سه يا چهار همسر; واگر مى ترسيد عدالت را (درباره همسران متعدّد) رعايت نكنيد، تنها يك همسر بگيريد، و يا از زنانى كه مالك آنهاييد استفاده كنيد. اين كار، به ترك ظلم و ستم نزديك تر است.

پیامبر صلوات الله هم پناه بر خدا دیگه آخر اخلاق بوده که آنهمه همسر داشته...حالا ایشون استثنا بودن اما چیزی که خداوند اجازه اش داده را نمیتوان رد کرد.
امان از دست این تفکرات که دامن گیر جامعه ما شده!!!
یا علی.[/]

سلام .
یکی از علت هاش این هست که خیلی از آقایون وقتی 18 تا 30 سالشون هست پولدار نیستن یا شرایط خوب اجتماعی ندارن ... بالاجبار میرن با یه خانومی ازدواج میکنن که دوسش ندارن ... بعد از اینکه سنشون بالاتر میره و به پول میرسن ... میگن چرا از پولمون لذت نبریم ... چرا با کسی نباشیم که دوسش داشته باشیم ... اینجوری میشه که میرن یه زن دیگه میگیرن ...

مهمترین عاملی که باعث میشه یه مرد دنبال یه زنه دیگه بره این هست که تو زندگیشون عشق نیست .

اگر مردی تنوع طلب باشه ولی زنش رو دوست داشته باشه راههای دیگه ای هم میتونه برای این تنوع طلبیش پیدا کنه .

من با ازدواج مجدد مردی که متاهل هست به هر دلیلی مخالفم ...

مردی متاهلی که میره با خانومی دیگه ازدواج میکنه ... نمیره با یه بیوه یا یه زنه 30 ساله ازدواج کنه ... میره یه دختر 18 ساله میگیره ... این مساله تعادل سن ازدواج رو تو جامعه به هم میزنه ...

اگر نبود شوهر برای یک خانوم باعث میشه یک نفر زندگیش به مخاطره بیوفته ... ازدواج کردن این خانوم با یک مرد متاهل باعث میشه ... یک خانواده زندگیشون به مخاطره بیوفته ....

سلام
کارشناس محترم عوامل خوبی را برای چند همسری مطرح فرمودند اما دلیل اصلی را ذکر نکردند همه دلایلی که ایشون گفتند به نوعی دلایل فیزیکی و محیطی بود لذا با این اوصاف اگر دلایل فیزیکی مثل مفسده، ثواب، نازا بودن و ... از بین بره دلیلی بر چند همسری نمی مونه و کلا چند همسری ریشه کن میشه در حالی که این طور نیست بلکه این مسئله ذاتیه نه عارضی و به نظر من دلیل اصلی اش فطرت انسانی است و
فطرتا خداوند مرذان را طوری خلق کرده تا نسبت به این امر گرایش داشته باشند

امیرالمومنین علی علیه السلام فرمودند : غیرت زن ( که نتواند تحمل کند شوهرش زن دیگری بگیرد ) رد حکم خداست و غیرت مرد ایمان است .

vejdani1362;335855 نوشت:
این مسئله ذاتیه نه عارضی و به نظر من دلیل اصلی اش فطرت انسانی است و فطرتا خداوند مرذان را طوری خلق کرده تا نسبت به این امر گرایش داشته باشند

کاملا درسته

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام
1.چون مهریه عندالمطالبه ست،اگر مرد نتواند مهریه را بدهد،یعنی در توان او نباشد،عقد زوجین مشکل دار می شود.پس اینی که میگن مهریه رو کی داده کی گرفته غلطه.
2.دوست طلبه عزیز!احکام و آیات باهم منافات ندارن،شاید ظاهرا منافات داشته باشند ولی در واقع منافنتی ندارند.

به نام علی اعلی

سلام علیکم

عرض تسلیت به مناسبت فرارسیدن سالروز شهادت انسیه حوراء حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها )

از کاربران عزیز خواهشمندم که اولا با توجه به موضوع تاپیک پستها و مطالب خودشون رو ارسال کنند

و ثانیا از توهین و بی احترامی و بحث و جدل غیر منطقی خودداری کنید.

ضمنا اگر پاسخ جناب حامی رو به دقت بخونید پاسخ خیلی از این مسائل داده شده

یه بار دیگه با دقت بخونید:

http://www.askdin.com/post335712-3.html

از همکاری همه تون تشکر می کنم :Gol:

التماس دعا

یا علی

سلام
رسم هستش در فرومها و... اگر پست کسی رو پاک کردند به آن طرف اطلاع بدند و مشکل پستشون رو بگن ولی اینجا متاسفانه سر خود پست من بدون علتی پاک میشه و....

با تشکر از اقدام شما

سلام

بعد از مدت کمی طولانی به این پست خودم پاسخ میدم.بعضی دوستان چنان برخورد تند در جواب میگذارن که حرف ادم را در نطفه خفه میکنند....

چرا وقتی حرف ازدواج نکردن دوباره مردان میشه یاد دستورات دین میکنید و دستورات الهی را به آدمی گوشزد میکنید؟وقتی بحث پاسخ و نمونه سخن الهی را به زبان میارید که آدمی احساساتش غالب میشه و سکوت میکنه

ولی قبول دارم خدای من؛ دستوراتی داده که چند زن بودن ایرادی نداره و تا4زن از نظر شرع بلامانع هست.ولی این سخن برای شرایط زمان پیامبر و با توجه به نقطه حساس اجتماع اون زمان درست بوده.برای زمان کنونی نمیخام منکر حرف خدا بشوم.ولی عرف جامعه هم نمیتونه این موضوع را بپذیره.دوستی که میگن این طرز فکر معضل جمعه هست و یا دوستی که میفرمایند خدا بهتر از من میدونه که دستور داده، پس بفرمایند که چرا اگر مثلا شوهر خواهرشون یا .... زن دومی با تمام اصول شرع بپذیرند متعصب میشن و خشمگین؟
حتما میخواهید بگید که نه ... و اینطور نمیشید ولی محال ممکن هست اگر این اتفاق در بین شما و در جامعه کوچک خانواده یا اطرافیان شما رخ بده و سکوت کنید.....

من نمیخام منکر اصول دین بشم.
من میخام از لحاظ عرف جامعه امروزی پاسخ سوالم را بگیرم.
مرسی:Gol:

sun;330511 نوشت:
ولی چرا پدرخانواده دوباره بصورت پنهانی ازدواج کرده؟هرچند میدونم خلاف شرع نیست.ولی از نظر اخلاقی کاری بسیارنادرست هست که دختر و یکی از پسرهایش ازدواج کرده و 2پسر مجرد دیگه درخانه هست!!! مشکل ازکجا بوده که مرد دوباره به ازدواج فکر کرده؟ تامین مخارج زندگیشون اینقدر زیادهست که برای تامین هنوز کارمیکنند و ممیدونم هنوز دارن وام جهیزیه دخترشون را میدن پس باید هدف ازدواج دوباره اش صرفا تامین غرایزش باشد!درسته؟ آیا این درسته که باداشتن دوپسر مجرد تو خونه و خانمش هم که اینقدر زحمتکش هست دست به چنین کاری بزند؟

سلام!!!
توی محل ما هم همچنین مشکلی پیش آمده بود.نمی گویم همه این طور هستند که می خواهم بگویم ولی این مرد محله ما این طور در دادگاه گفته بود که همسرش نیازهای طبیعیش را تأمین نمی کرده است!
بعضی وقتها آقای خانه احتیاج دارد که همسرش بعضی نیازهایش را بیشتر از آن چیزی که احتیاج وعرف است تأمین کند ولی خانم ها طفره می روند!
وقتی روانشناس رفته بودند وهم آقا وهم خانم صحبت کرده بودند حق را داده بودند به آقا ولی از مابق ماجرا اطلاع نداریم که چه مطلبی گفته بودند که روانشناس گفته بود حق با آقا است!

من مردم ولی میگم تو جامعه ی امروزی ازدواج دوباره ی مرد باعث دردسر تبعیض ومشکلات زیادی میشه که اگه به یکی قانع باشه مشکلات کمتری رو مسلما داره

بسم الله الرحمن الرحیم
با عرض سلام خدمت دوستان
خدای متعال در قرآن کریم می فرماید (( ما خلقت الجن و الانس الا لیعبدون)) یعنی ما موظفیم عبد درگاه الهی باشیم و مطیع اوامرش از روی ؛ یعنی وظیفه ی ما عبد خدابودن است چرا که عقل به دلایل زیادی گرد و غبار چشمان تیزبینش را کم سو می نماید و گاهی حقایق و حکمت ها را به خاطر عدم بهره بری از عقل در نمی یابیم.
باید بگویم روایت داریم حلال و حرام پیامبر صلوات الله علیه تا روز قیامت زوال ناپذیرند لذا مساله ازدواج مجدد و متعه از زمان پیامبر وضع شده اند و تا قیامت بر این حکم خواهند بود و مخصوص زمان خاص و مردم خاص نیستند.
و آنچه که ما در جامعه مشاهده می کنیم از کثرت فساد به خاطر عدم توجه به آموزه های دینی می باشد. وقتی یک مرد دارای انرژی شهوانی زیادی می باشد و همسرش از عهده ی پاسخگویی او بر نمی آید و از طرفی بنا به وظیفه ی الهی مرد باید برای تامین مایحتاج خانواده اش در جامعه ی به این آلودگی کارنماید حال تکلیف این مرد چیست؟
اگر در زمان پیامبر و ائمه علیهم السلام اعراب شهوتشان زیاد بود ولی این همه بی بند و باری نبود. الآن هم سن بلوغ جوانان پایین آمده که نشان از شدت شهوت دارد و هم بی بند و باری ها بسیار شدید شده است لذا شاید نیاز به ازدواج مجدد و متعه بیش از زمان معصومین باشد ولی فرهنگ جامعه این اجازه را به فرد نمی دهد پس نتیجه چه می شود؟ افزایش سرسام آور خیانت ها، اعمال نامشروع, استمناء و هزاران انحراف اخلاقی دیگر در جامعه که بنده از ارائه آمارها در این زمینه اکراه دارم.
این آداب و رسوم غلط خوب است یا جامعه ی پاک محمدی صلی الله علیه و آله؟

سلام
من فقط آن چیزی روکه درباره چند همسری در اسلام مطالعه کردم و فهمیدم بیان میکنم.

اسلام دین کاملیه
همه احکام و قوانین و مقرراتش هم برای همه قرون و اعصار میباشد.اما برای اینکه تشخیص بدیم آیا این حکم نیازمند تخصیص یا تعمیم هست، باید علم این کار را داشته باشیم.
به طور کلی اسلام چند همسری رو برای مرد قرار داد تا از ایجاد فضایی پر از فساد و فحشا جلوگیری بشه.
اما متاسفانه ما با این حکم خدا مثل خیلی از حکم های دیگه احساسی برخورد کردیم.
ازدواج با چند زن یا عقد موقت واجب عینی یا کفایی نیست که هر مردی مکلف باشه حتما چند همسر اختیار کنه.
اما در جایی که امر دایر میشه بر اینکه شخصی نیاز طبیعی خودش رو از راه حلال رفع کنه یا از راه حرام خب مسلم راه حلال رو باید در پیش بگیره.

ما اینجا که میرسیم رگ غیرتمون باد میکنه و به جوش میاد اما وقتی به خانمی گفته میشه شما باید دربرابر خواست همسرت تمکین کنی و هرچی رو که میخواد بدون حیا براش مهیا کنی خیلی از خانمها اینکاررو نمیکنن.
این مرد که بیرون از خونه انواع رنگها و عطرها وارایشها و...رو میبینه و تو خونه هم ارضا نمیشه تکلیفش چیه؟

ماها یؤمن ببعض قرآن و یکفر ببعضیم.
ضمن اینکه خیلی از زنان جامعه ما هستند که از کمترین امکانات زندگی مشترک هم برخوردار نیستن
نیاز هم دارن. تکلیف این زنها چی میشه؟
اینقدر مرد مجرد سن بالا نداریم که اینهارو تحت پوشش قرار بدن
پسرها هم خیلی که زحمت بکشن برن همون یه زن رو فعلا بگیرن تابعد....

sun;330511 نوشت:
ولی چرا پدرخانواده دوباره بصورت پنهانی ازدواج کرده؟هرچند میدونم خلاف شرع نیست.ولی از نظر اخلاقی کاری بسیارنادرست هست که دختر و یکی از پسرهایش ازدواج کرده و 2پسر مجرد دیگه درخانه هست!!! مشکل ازکجا بوده که مرد دوباره به ازدواج فکر کرده؟ تامین مخارج زندگیشون اینقدر زیادهست که برای تامین هنوز کارمیکنند و ممیدونم هنوز دارن وام جهیزیه دخترشون را میدن پس باید هدف ازدواج دوباره اش صرفا تامین غرایزش باشد!درسته؟

سلام
به نظرم هرکسی دلیل خاص خودش رو میتونه داشته باشه
بهتره از خودشون بپرسید
والله الموفق

عــــلی;335822 نوشت:
[="tahoma"][="green"]بسم الله الرحمن الرحیم.
سلام.

ببخشید بزرگوار این فقط نظر شما نیست که کار غیر اخلاقی است و العان در جامعه ما قوانین اسلامی رفته کنار و داره تقریباً احکام غربی جایگزین میشه!!!مردم باید برای ازدواج مجدد از همسرش اجازه بگیره!!!
سوالی دارم.
اگر اینکار غیر اخلاقی است پناه بر خدا قرآن چیز غیر اخلاقی میگوید؟خداوند این اجازه را داده البته با شرطی...اما قانون نو ظهور مثل اینکه باب میلش نیست و زمانه را بهانه کرده و قانون خدا را رد و قانون دیگری اورده!!!!
وَ إِنْ خِفْتُمْ أَلّا تُقْسِطُوا فِي الْيَتامى فَانْكِحُوا ما طابَ لَكُمْ مِنَ النِّساءِ مَثْنى وَ ثُلاثَ وَ رُباعَ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلّا تَعْدِلُوا فَواحِدَةً أَوْ ما مَلَكَتْ أَيْمانُكُمْ ذالِكَ أَدْنى أَلّا تَعُولُوا (004 | نساء - 3)واگر مى ترسيد كه (به هنگام ازدواج بادختران يتيم،) عدالت رارعايت نكنيد، (از ازدواج با آنان، چشم پوشى كنيد و) با زنان (پاك) مورد علاقه خود ازدواج نماييد، دو يا سه يا چهار همسر; واگر مى ترسيد عدالت را (درباره همسران متعدّد) رعايت نكنيد، تنها يك همسر بگيريد، و يا از زنانى كه مالك آنهاييد استفاده كنيد. اين كار، به ترك ظلم و ستم نزديك تر است.

پیامبر صلوات الله هم پناه بر خدا دیگه آخر اخلاق بوده که آنهمه همسر داشته...حالا ایشون استثنا بودن اما چیزی که خداوند اجازه اش داده را نمیتوان رد کرد.
امان از دست این تفکرات که دامن گیر جامعه ما شده!!!
یا علی.

[/][/]

سلام

ببخشید حرفاتون صحیح هست ولی وقتی یه زن با تمام نیروو قواش از اول تا آخر زندگی پا به پای شوهرش میره جلو و با کمبود ها و ناملایمات زندگی میسازه و جیکش در نمیاد
چرا تا هست باید یه هوو بیاد سرش؟؟

پیامبر وقتی همسران متعددی داشتن که همسر اولشون فوت کرد
پیامبر پیامبر بود و ما به گرد پاشم نمیرسم
کجا مردای الان میتونن عدالت داشته باشن

خود طراح سوال داره میگه از نظر مالیم همچین وضعش خوب نیست

و با توجه به توضیحات چرا این مرد حق یه زن رو که از اول با همچیش ساخته رو به این راحتی میزاره زیر پاش؟؟

چرا فقط وقتی بحث زن گرفتن مرداس همچین پیامبرو میکشن وسط؟

یکم به احساسات زنا فک کنین ، منی که دارم تصور میکنم دوس دارم اون مردو تیکه تیکه کنم

چطور یه مرد میتونه اینهمه نامهربون باشه؟؟

لعنت بر شیطون ...

سلمان 313;345112 نوشت:
سلام!!!
توی محل ما هم همچنین مشکلی پیش آمده بود.نمی گویم همه این طور هستند که می خواهم بگویم ولی این مرد محله ما این طور در دادگاه گفته بود که همسرش نیازهای طبیعیش را تأمین نمی کرده است!
بعضی وقتها آقای خانه احتیاج دارد که همسرش بعضی نیازهایش را بیشتر از آن چیزی که احتیاج وعرف است تأمین کند ولی خانم ها طفره می روند!
وقتی روانشناس رفته بودند وهم آقا وهم خانم صحبت کرده بودند حق را داده بودند به آقا ولی از مابق ماجرا اطلاع نداریم که چه مطلبی گفته بودند که روانشناس گفته بود حق با آقا است!

سلام داداش سلمان 313 چن وقتی بود نمیدیدیمت دلمون برا نظراتتون تنگ شده بود ، خوشالیم دوباره اومدی
و اما ...
آقای محترمی که 20 سال یا بیشتر نیازاش براورده شده ، چطو یهو میاد اینجوری میشه ؟؟
چطو زنش یهو نمیتونه نیازای شوهرشو براورده کنه؟؟

من حرفاتون رو قبول دارم هستن خانومایی که اینجورین

اما اینم قبول کنین که بعضی از مردا دور از حضور خوانندگان این مطلب دیگه شورشو در آوردن ، تا دستشون به دهنشون میرسه دیگه فاتحه
فقط میرن دنبال خواسته های خودشون و هیچیم براشون مهم نیست

خاطــره;345157 نوشت:
آقای محترمی که 20 سال یا بیشتر نیازاش براورده شده ، چطو یهو میاد اینجوری میشه ؟؟ چطو زنش یهو نمیتونه نیازای شوهرشو براورده کنه؟؟ من حرفاتون رو قبول دارم هستن خانومایی که اینجورین اما اینم قبول کنین که بعضی از مردا دور از حضور خوانندگان این مطلب دیگه شورشو در آوردن ، تا دستشون به دهنشون میرسه دیگه فاتحه فقط میرن دنبال خواسته های خودشون و هیچیم براشون مهم نیست

سلام!!!
کلام شما محترم
بله درسته اما واما واما
اما اینکه چرا در این چند مدت نتنسته به آن چیزی که می خواهد برسد باید تحقیق کرد چرا؟
ببینید زن با همه حجب وحیائی که داره سعی می کنه همسرش را راضی کنه!(صد در صد)
اما این آقا چرا رفته ازدواج مجدد کرده باید دید چرا؟(من دلیلش را می دانم ولی به دلیل اینکه این سایت رنج سنی متفاوتی داره نمی تونم به طور واضح بیان کنم.اگر می شد می گفتم چرا این کار را کرده است تا همه دوستان همسن بنده استفاده کنند تا خدائی ناکرده اگر کسی یا شخصی دچار این مشکل شد راه حل خوبی بوده باشد.ولی چون این مطلبم سنگینه وشاید به مزاق بعضی ها خوش نیاید نمی گویم)

سلمان 313;345159 نوشت:
سلام!!!
کلام شما محترم
بله درسته اما واما واما
اما اینکه چرا در این چند مدت نتنسته به آن چیزی که می خواهد برسد باید تحقیق کرد چرا؟
ببینید زن با همه حجب وحیائی که داره سعی می کنه همسرش را راضی کنه!(صد در صد)
اما این آقا چرا رفته ازدواج مجدد کرده باید دید چرا؟(من دلیلش را می دانم ولی به دلیل اینکه این سایت رنج سنی متفاوتی داره نمی تونم به طور واضح بیان کنم.اگر می شد می گفتم چرا این کار را کرده است تا همه دوستان همسن بنده استفاده کنند تا خدائی ناکرده اگر کسی یا شخصی دچار این مشکل شد راه حل خوبی بوده باشد.ولی چون این مطلبم سنگینه وشاید به مزاق بعضی ها خوش نیاید نمی گویم)

پس بازم مثل همیشه به این نتیجه رسیدیم که اینجا جاش نیست و بیخیال ...
باشه کاکو بیخیال

خاطــره;345157 نوشت:
آقای محترمی که 20 سال یا بیشتر نیازاش براورده شده ، چطو یهو میاد اینجوری میشه ؟؟
چطو زنش یهو نمیتونه نیازای شوهرشو براورده کنه؟؟

سلام!!!
این بنده خدائی که من مثال زدم کلاً چهار سال از زندگیشون می گذرد نه 20 سال!!!
پسره 29 سالشه!
خانم هم 27

خیلی نامردیه!
خیلی

خیلی چیزا رو مراجع باتوجه به عرف امروز عوض میکنند حرام میکنن و....شاید یکیش مثل اذن پدر در ازدواج...

پس باید گفت خدا بهتر میدونست و نباید اینکار بشه؟؟؟

مردایی که اینکارومیکنن یادشون میره الانی که دستشون تو جیبشون میره به خاطر وقتایی که زنشون مسافرت نخواسته..غذای خوب نخواسته...به موقع طلا ها و کمک هاشو برای مرد داده....یادش رفته بچه اش تفریح درست حسابی نکردند...من حتی میشناسم کسانی رو که برای پس انداز خونشون از کرایه ناقابل هم میکذشتند و کل راه رو پیاده میرفتن....
چطور از حق مردا که سخن میشه پای دین و همه یو میکشید وسط اما حرف حقوق زن که میشه مثل مهریه عندالمطالبه یا حقوقی که میتونه توی عقد نامه بگذاره...یا نوع رفتار مردها با زن ...اینارو اصن نه دین گفته نه پیغمبر؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

یاس...;355703 نوشت:
خیلی چیزا رو مراجع باتوجه به عرف امروز عوض میکنند حرام میکنن و....شاید یکیش مثل اذن پدر در ازدواج...

پس باید گفت خدا بهتر میدونست و نباید اینکار بشه؟؟؟



این حرف شما درست نیست. اجتهاد در مقابل نص باطل است.

اول بگم با اینکه بنده اینکار (نه چند همسری ونه ازدواج موقت) را در شان یک مرد واقعی نمیدونم ولی

این سبک تفکرات مثل همون تفکراتیه که عمر داشت و با وجود حکم صریح ازدواج موقت اونا حرام کرد. و الان اینهمه زنا و فحشا ناشی از همینه.

الانم اگه با تفکرات شما بیان چند همسری را هم حرام اعلام کنن مردا مثل غرب یه همسر دارن یه دوست دخترم روش . همین چیزی که متاسفانه الان جامعه داره دنبالش میره. اگه این چیزیه که دنبالشین حرفی باقی نمیمونه

پس بهتر منافع شخصی را به منافع اجتماعی که خدا صلاح دونسته ترجیح ندیم.

[=&quot] سلام

[=&quot]هممه ی گفتنی ها رو جناب حامی فرموند
[=&quot]همشون هم درست ...همشون هم حقیقت محض
[=&quot]اما به نظر من دلیل اصلیشون مسایل جنسی بوده ....به دلیل کمبود شوهر خیلی ها هستن که حاضرن زندگیشون و روی ویرونه های زندگی دیگران بسازن
[=&quot]دوست داشتن ..عشق ..محبت ...همه و همه شعاری بیش نیست ....مردها با نگاه عاشق میشن ....و اوج دوست داشتنشون تو روابط زنا شویی خلاصه میشه ...وقتی همسرشون نتونه به نیازهاشون پاسخ بده ....طبیعی که به فکر ازدواج مجدد بیوفته
[=&quot]مردها دو نوع هستن : نوعی مثل همین اقا ..ازدواج مجدد
[=&quot]دیگری که .............................)
[=&quot]هر دوش خیانته ..خیانت به زنی که یه عمر ....زیبایی ..جوونی و عمرش و تو خونه ی این اقا تلف کرده
[=&quot]....دستات لطافت اولیه اش و نداره ....صورتت طراوت گذشته رو نداره ... موهات سفید رنگ شده ..قدت خمیده .....توی این سن ...دلت میخواد با عشق به خوشبختی بچه هات نگاه کنی .....
[=&quot]...وقتی در تماشای خوشبختی بچه ها هستی و دلت میخواد سرت و روی شونه همسرت بزاری و بهش بگی ..میبینی ...بچه ها چه زود بزرگ شدن
[=&quot]اما چه زشته که وقتی برمیگردی خنجر خیانت تا ته توی قلبت فرو رفته
[=&quot]اون موقع اس که افسوس عمر بر باد رفته ای رو میخوری که کنار همچین ادمی تلف کردی
[=&quot]

يك: تنوع طلبي و هوسراني و برخي از اختلالات روان شناختي،....مردان تنوع طلب ..از روی غریزه عمل میکنن ...که این به من ثابت میکنه که با () فرقی نداره ...
دو: نازا بودن همسر، نمیتونم در این مورد چیزی بگم ..بالاخره هر کس اخلاقی داره ..شاید دلش میخواد میوه ی عمرش و ببینه ....بهشون حق میدم
سه: انگيزه هاي مالي،....انگیزه های مالی یعنی چی؟
چهارم: حس ترحم و كمك به ديگري، اگه همچین مردییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی پیدا میشه ....بهش بگید ..چه طور راضی شدی به خاطر ترحم و کمک به دیگران ..با احساس همسرت بازس کنی ....
پنجم: بيماري جسمي، ذهني، اختلال جنسي مثل ترس از نزدیکی علت اصلی واژینیسموس و..،
بیماره دیگه ؟چی بگم
ششم:ناهنجار ندانستن محل زندگي:‌مثل شهرهايي كه اهل تسنن در آن زندگي مي كنند و افراد دو زنه و بيشتر در آن طبيعي است. ولی خیلی از سنت ها هم هستن که غلطه ...به نظرم دوره برده داری خیلی وقته که تموم شده ....وقتشه که یه سری سنت ها ی غلط برداشته بشه ...مثل زن دوم ...عقد اجباری پسر عمو و دختر عمو و خون بس شدن دختر ها (توی همه ی این سنت ها ..بازنده ی این زندگی زن ها هستن )
هفتم: عدم تفاهم در زندگي قبلي، و تلاش براي يافتن همدل و فرار از تنهايي،
به نظرم که بهتره همسر قبلی شون و طلاق بدن ..و حق و حقوقشون و بهشون بدن ..اینطوری هر دو همسر راضی ترهستن
هشتم: نشوز زن (تمكين نكردن، بيرون رفتن از منزل بدون اذن شوهر و...)
زنی که این کارها رو انجام میده ..همون بهتر که شوهرش ..همسر مجدد اختیار کنه
نهم:‌در موارد نادري تشويق و تحريك همسر اول. تشویق؟ احمقانه ترین راه و انتخاب کردن ...راه های بهتری هم هست ..اینطوری همسرشون که به ادامه زندگی تشویق که نمیشه هیچ ..ترجیح میده پرونده زندگی رو همونجا ببندش
دهم: در دسترس نبودن همسر اول. با انگيزه رفع نياز عاطفي و جنسي.....به کسی توهین نمیکنم ...اما به نظرم بهتره یه ضرب در بزرگ روی کلمه عاطفی زده بشه ....این طوری معنی عشق و دوست داشتن هم خراب نمیشه ..........
توقعات كم همسر دوم:.... خانم هايي كه شخصيت وابسته دارند و... حاضر براي سرپناه داشتن و يا سايه بالا سر داشتن همسر دوم مردي شوند و با حداقل امكانات و توقعات با او زندگي كنند. هیچ وقت برای داشتن اسایش ..اسایش دیگران و بهم نریز
دوازدهم: انتقام و اعتراض به همسر اول يا خانواده او،..اگه همیچین ادم عقده ای روی کره خاکی پیدا میشه ..همون بهترکه مجددا ازدواج کرده
روپوش گذاشتن روي گناه يا تجاوز و...: گاهي مرد و زني به دليلي با هم ارتباط نامشروع با رضايت يك طرف يا دو طرف دارند و بعد از آن از ترس فاش كردن، تهديدات يك طرف و بارداري ناخواسته و...ازدواج مي كنند.:vamonde:

چهاردهم: انگيزه ديني: ‌برخي براي اين كه مانع آلوده شدن زنان بيوه شوند و يا به ثواب برسند و ياز از گناهاجتناب كنند، به قصد خدايي ازدواج متعدد مي كنند. كه البته اگر شرايط مناسب را نداشته باشند ممكن است اين ازدواج شان مشكلات زيادي به بار آورد. نمونه: مانند برخي از پزشكان كه مجبورند با خانمي همكار دائمي باشند و مي ترسند به گناه بيفتند.:Gig:

پانزدهم: تبعات ازدواج موقت: گاهي ازدواج متعدد ريشه در ازدواج موقت دارد كه ازدواج موقت خود علل مختلف دارد ولي تبديل به دائم شدن آن هم علل مختلفي دارد مثل بچه دار شدن، ترس بر ملا كردن، تهديدات، وابستگي عاطفي، بارداري ناخواسته و..
شانزدهم: اغفال ديگري يا زن ديگر،

خب ؟متاسفم براش
هفده: دفع مفسده: در شرايطي كه زن و مرد در محل زندگي يا محيط كاري يا تحصيلي و...اختلاط زيادي دارند گاهي خانمي (به دلايل روان شناختي يا اخلاقي و..) به آقايي وابسته مي شود و مرد را به صورت جدي يا ابزاري تهديد به خودكشي مي كند و مرد براي جلوگيري از مفسده به اجبار تن به چنين ازدواجي مي دهد در برخي احساس مي كنند كه اگر او خودكشي كند نزد خدا مسئول است چون مي توانسته مانع خودكشي شود. برخي افراد بدون مشورت با روان پزشك براي كمك به اين خانم ها نزديك مي شود و تا به طور موقت با ايشان باشند ولي درگير يك ازدواج مي شوند. البته در برخي موارد هم مرد به دليل عشق بيمارگونه به زني بيوه يا دختري وابسته مي شوند و آن خانم را تهديد به خودكشي مي كنند و آنها اجبارا براي ممانعت از خودكشي تن به ازدواج مي دهند.
این هم یه نوع دلیل که اسم خیانت و برداریم ......
ممنون از کارشناس مشاوه ...توضیحاتشون فوق العاده و کامل بود

با سلام خدمت کارشناسان و دوستانی که در بحث شرکت داشتند.
دوستان فک می کنم بحث یکم به تقابل اقایون و خانما کشیده شده و در هر دو گروه هم حرف هایی زده میشه که کاملا غیر عقلانی و اشتباهه و استدلالی پشتش نیست.
موضوع اول اینکه فک میکنم کسی ادعای اینو نداشته باشه که فهم دینی و قرآنیش از یه مرجع بالاتر باشه پس وقتی این قانون تصویب میشه که با اجازه خانم اقایون می تونن ازدواج متعدد داشته باشن
پس این جنگو دعواها چیه و جای نقدی برای اقایون باقی نیست و باید طبق این قانون عمل کنن و ادعای اینو نداشته باشن که تفسیرشون از قرانو روایات و سایر عوامل بالاتر از مرجعشونه.
و همینطور اگه خانم راضیه خودش می دونه چون زندگی خودشه پس جای نقدی باقی نمیمونه برا خانمای حافظ حقوق زن
در ضمن فک می کنم تفکر در مورد این موضوع بتونه تو حل مسئله کمک کنه و اونم اینه که خدا در قران برای ازدواج متعدد شرط گذاشته و اونم عدالت کامله و در روایات داریم عدالت حتی باید در زدن لبخند هم رعایت شه.
بسم الله هر مردی ادعاش میشه می تونه تا این حد رو رعایت کنه نه 2 تا بره 4 تا بگیره نوش جونش کسی هم حق نداره بگه بالا چشش ابروهه چون اگه یه همچین مردی پیدا بشه فک می کنم ارزوی دختراس که همسرش باشن.(قائدتا یه همچین مردی که می تونه تا این حد عدالتو رعایت کنه در بقیه موارد اخلاقی و دینی هم یه جورایی اخرشه و کامله)
اما یه موضوع دیگه گاهی اوقاتم همسر نمی تونه نیازهای جنسی شوهرشو تامین کنه که در این صورت هر عقلو منطقی قبول داره این اقا باید یه همسر دیگه داشته باشن والا امکان به گناه و خطا افتادنشون زیاده اما اگه مردی پیدا بشه که بتونه خودشو تا اخر عمر کنترل کنه خیلی انسان محترمیه و واقعا باید بهش تبریک گفت.(البته در صورت ازدواج دوم به پاس زحمات خانم اولشون باید تا جایی که توان دارن برای ایشون سنگ تموم بذارن و طلاق کار اخلاقی نیست)
حالا با توجه به مواردی که عرض کردم کدوم خانم و اقایی هست که با این موضوع مخالفت داشته باشه.
از نظر من خلاف این چارچوب کلی هر ازدواج متعددی توجیحی نداره.
یا علی

سلام خدمت همه دوستان.مطلبی که میخوام بگم در مورد توضیحاتی هست که دوست خوبم در صفحه اول ذکر کرده اند نه کل ازدواج مجدد بنابراین به بی دین متهمم نکنید. من شرایط این آقا و همسرشونو نمیدونم فقط با توجه به توضیحات کار ایشون ممکنه از نظر شرعی درست باشه ولی از نظر اخلاقی درست نیست چون:
1- همسر ایشون کارمند بوده و پا به پای ایشون تو زندگی هم کار بیرون انجام داده و با اینکه وظیفه مخارج خانه را نداشته در سختی ها همراه همسرش بوده و کار منزل نیز به دوش ایشون بوده با اینکه هیچ یک از این دو وظیفه شرعی خانم نبوده ضمن اینه احتمالا ایشون از خیلی از تفریحاتش- مسافرت ها-خریدها و ... گذشتند تا امروز آقا وضع مالیشون خوب شده و حق خودشون میدونن پا روی احساسات همسرشون بزارن. بنابراین آقا بی انصافی کرده که پاسخ مهربانی ها و محبت های همسرش در این سال ها را اینگونه داده است.
2- دو فرزند ایشون ازدواج کرده اند و دو فرزند پسر ایشون هنوز ازدواج نکرده اند و با توجه به وضعیت اقتصادی و اجتماعی جامعه جوانان امروز بدون کمک والدین نمیتونن زندگی تشکیل بدن بنابراین کمی خودخواهی است که پدری بدون توجه به فرزندان به دنبال خوشی خود برود. ایشون یک بار طعم ازدواج را چشیده اند و تا حدودی به نیاز های خود رسیده اند و طعم آرامش در کنار همسر-طعم شیرین فرزنددار شدن و... را چشیده اند ولی فرزندان ایشون شاید هیچ وقت فرصت ازدواج پیدا نکنن و به خاطر بی توجهی پدر ناامید بشن و به سمت گناهانی که دوستان ذکر کرده اند کشیده بشن که پدر هم در گرایششون به گناه سهیمه. اگر ما بخواهیم هرکاری دوست داریم بکنیم بدون اینکه به تبعات بعدی که برای اطرافیانمون داره فکر کنیم و فقط بخواهیم به نیازها و اهداف خودمون برسیم حتی به قیمت نابود کردن همسر یا فرزند خودخواهی و ظلمه و زمانی تبعات سنگین ترش دامن خودمونو میگیره. باید بپذیریم که رفتار و انتخاب های ما چه بد چه خوب در زندگی و رفتار و انتخاب های اعضای خانواده و بعد اعضای جامعمون تاثیر میذاره و دوباره بازخورد همان به صورت شدیدتر به سمت خودمان باز میگرده.
برای این بانوی بزرگوار که جوانی و عمرش رو برای همسر و فرزندانش گذاشته و اینگونه پاسخ دیده آرزوی آرامش و سلامتی میکنم. :Gol:

سلام
این قضیه ی نفرت خانومها از ازدواج دوم بجایی رسیده که من شنیدم یک آقایی که زن دوم گرفته هر وقت خانومهای مطلع می بینن پشت سرش تف میندازن اما
هیچوقت نشنیدم پشت سر یک فرد بدکاره این کا رو بکنن
این عرف بدجوری مشکل ساز شده
خانومها نباید به خودشون اجازه بدن به یک موضوع شرعی تعدی کنن
بله اگر مساله مربوط به زندگی خودشون باشه میتونن هرطور دوست دارند عمل کنند
برخورد منطقی ، برخورد تند یا هرچیز دیگر به حوزه زندگی شخصی خودشون مربوطه
اما اینکه بیاییم
حلال الهی رو از حرام هم زشت تر جلوه بدیم
یک کار زشت با آثار اجتماعی است که یک نمونش رو گفتم
و اما قضیه هوسرانی
کدام خانوم میتونه با علم و یقین بگه ازدواج اول آقایان از روی شهوت و هوس نیست ؟
و اساسا
کی گفته برطرف کردن نیاز غریزه و شهوت و هوس از طریق مشروع خلافه ؟
والله الموفق

با سلام و احترام

چرا تنها به نیاز آقایان توجه میشود؟ چرا به نیاز عاطفی خانمها توجه نمیشود؟ یک خانم با هزار امید و آرزو پا به خانه ی شوهر میگذارد آیا این عدالت است که پس از چند صباحی مرد به خود اجازه دهد و به ازدواج دوم و خیانت به همسرش فکر کند؟
پذیرفتن این مسئله تنها یک معنی دارد و آن این است که به زن تنها به عنوان وسیله نگاه میشود نه به عنوان یک انسان

یا حق

سلام
جناب حامد: واقعا احسنت.
فرهنگ صحیح در این مورد وجود نداره و برخی زنا رو خیلی خیلی بهتر از ازدواج دوم میدونن.
البته باید بر این مهم تاکید کرد که ازدواج دوم شروطی داره که یکی از آنها رعایت عدالت بی همسرانه که واقعا کار مشکلیست.
ولی در کل در هیچ کاری و امری نباید حلال الهی حرام و حرام الهی حلال بشه، هیچ کاری...
موفق و پیروز باشید...

یاس...;355703 نوشت:
خیلی چیزا رو مراجع باتوجه به عرف امروز عوض میکنند حرام میکنن و....شاید یکیش مثل اذن پدر در ازدواج...

پس باید گفت خدا بهتر میدونست و نباید اینکار بشه؟؟؟

حق دوست;355717 نوشت:
این سبک تفکرات مثل همون تفکراتیه که عمر داشت و با وجود حکم صریح ازدواج موقت اونا حرام کرد. و الان اینهمه زنا و فحشا ناشی از همینه.

جناب حق دوست من اینحرفو درمورد اون دسته از دوستانی گفتم که که میگن ازدواج دوم شرعا درسته و نباید گیر داد و عرف رو وسط کشید چون خدا خودش بهتر میدونست....

حق دوست;355717 نوشت:
این سبک تفکرات مثل همون تفکراتیه که عمر داشت

دست شما درد نکنه

چطور آقایون تو بحث عند الاستطاعه بودن مهریه هیچ اعتراضی ندارن؟ما هم بگیم خدا خدودش میدونسته باید عند المطالبه باشه چرا عند الاستطاعه اش میکنید؟؟؟؟
پس با این حرفتون موافقم که میگید:

حق دوست;355717 نوشت:
بهتر منافع شخصی را به منافع اجتماعی که خدا صلاح دونسته ترجیح ندیم.

پذیرش جامعه چیز دیگه ای رو نشون میده و ضمنا شما قبول ندارید که ولی فقیه میتونه براساس مقتضیات زمان احکم رو تغییر بده؟این اصلا اجتهاد ر مقابل نص نیست ..چون از اختیارات ولی فقیه هست

در مورد اذن پدر هم کمی تحقیق کافیه که فقط برخی علما ر اون صحه میگذارند و از نظر برخی دختر رشیده نیازی به اذن نداره!
بله عمر 3 تا چیزو حرام کرد ولی این چه ربطی داره؟ما داریم از پذیرش جامعه مقتضیات زمان و اختیارات ولی فقیه و قانون حرف میزنیم؟

ترنم.;355831 نوشت:
خیانت به همسرش فکر کند؟

ترنم.;355831 نوشت:
به زن تنها به عنوان وسیله نگاه میشود نه به عنوان یک انسان

سلام
معیار تشخیص حقوق شرع مقدس است و اگر دین مجاز شمرده معلوم است که در اینجا حقی از زن ضایع نشده است
البته فراموش نکنیم که قوانین اسلام متناظرند یعنی اگر چنین حقی برای مرد در نظر گرفته شد لزوم کسب رضایت از زن اول را هم قرار داد
و اما در مورد زحمات زن در زندگی این هم در قوانین اسلام دیده نشده است یعنی زن چنین وظیفه ای در زندگی مرد ندارد تا فردا بخاطر آن صاحب حقی باشد
البته مساله کلا جنبه عاطفی دارد و مرد باید بطور منطقی و خردمندانه و با رعایت جوانب کار ووو اقدام کند
والله الموفق

حامد;355987 نوشت:
لزوم کسب رضایت از زن اول را هم قرار داد

با سلام و احترام

بعضی از مراجع حتی گفته اند که بدون رضایت همسر اول هم اشکالی ندارد، این را چگونه توجیه خواهید کرد؟
آیا حقی از زن ضایع نشده؟

حامد;355987 نوشت:
یعنی زن چنین وظیفه ای در زندگی مرد ندارد تا فردا بخاطر آن صاحب حقی باشد

متوجه نشدم منظورتان چیست؟

ترنم.;355995 نوشت:
بعضی از مراجع حتی گفته اند که بدون رضایت همسر اول هم اشکالی ندارد، این را چگونه توجیه خواهید کرد؟
آیا حقی از زن ضایع نشده؟

سلام
ظاهرا حکم کسب رضایت تکلیفی است نه وضعی یعنی باعث اشکال در عقد نیست اما اگر انجام نشود فرد گناه کرده است به هرحال فی الجمله این مساله هست

ترنم.;355995 نوشت:
متوجه نشدم منظورتان چیست؟

منظور این است که بعضی می گویند زن اول در خانه مرد زحمت کشیده است در حالی که اسلام چنین زحمتی را بر دوش او قرار نداد . از نظر احکام اسلام زن موظف به کار در خانه شوهر نیست بر همین اساس ( متناظر بودن احکام ) حقی برای زن اینجا درست نمی شود که کسی بخاطر آن مرد را منع کند .
باید متوجه باشیم که احساسات حسابی دارد حقایق هم حسابی مصالح هم حسابی
مثلا شاید اغلب جوانان توصیه اسلام به لزوم تبعیت از والدین را مغایر با احساسات خود بدانند اما اینجا یک حقیقتی وجود دارد و آن اینکه پدر و مادر حق وجود بر فرزند دارند لذا تبعیت بر مبنای حقیقتی است که احساسات نمی تواند آنرا لغو کند
در برخی احکام مصالحی است مثل حکم تعدد زوجات یا متعه که بر احساسات زنان راجح است
بالاخره
نباید بخاطر احساسات احکام دین و مصالح عالیه آنرا زیر سوال برد
والله الموفق

سلام.ببخشید این چرای سه کلمه ایی آدم رو مجبورمیکنه هزارجمله واسه جوابش بگه.
خب کارشناسان محترم دلیل دینی ونظرات مراجع رو فرمودند.اگراجازه بدید یه کم بحث روان شناسی هم بشه منتهی نه به صورت تخصصی.

چندتانکته(که عموما وجودداره):
مردها تنوع طلب هستن.اکثرا.:chakeretim:(واااای ازدست این تنوع!..)

مردها نسبت به زنان ذاتا ومحیطا(ببخشیدمنظورم اینه که هم فطرتی وهم تحت اثر محیط و القای ناخودآگاه آن )بیشتراززنان توانایی دارند که چندین درگیری احساسی رو درقلبشون تجربه کنند):gholdor:
(قابل توجه بعضی دوستان که میخواستن همچنین موضوعاتی به زبان عامیانه توضیح داده بشه واصطلاح به کاربرده نشه)میزان کنجکاوی وسیری ناپذیری مردهادراین مورد بیشتره.
:mariz:مردها دچارخلاهای روحی هستن که نیازبه چندین مرهم ازچندجهت دارند که این درزنان خیلی کمتره..(رجوع بشه به موضوعات تربیتی وبحرانهای کودکی درپسرودختر)

مردها درارتباط با احساس تنوع وتفاوت منحصربه فردی نسبت به زنان دارند...اما:
این ها دلیل نمیشه که مرد بلندبشه بره 4تازن بگیره و10تاصیغه و... .:sibil:

[=arial narrow]ازنظر روان شناسی یک زن اگر بتونه همسرش رو از نظر نیازهاورفع خلاها وخصوصا ارضای حس کمبودعاطفه واحساس روشامل بشه مرد تنوع طلب به راحتی اون زن روبه طور کامل در قلبش قرار میده ودیگه برای قراردادن زن دیگری میل نداره.
:doosti:

چون مردها دارای یک پتانسیل قوی در چالش وابستگی واستقلال دارند.اگرامروز دوست داره وابسته بشه فردا دوست داره مستقل بشه.
اگرالان کودک درونش به یک مادر احتیاج داره چندساعت دیگه برای یافتن استقلال دوباره به رفتارمردانه اش برمیگرده.این پتانسیل به خاطر حس علاقه به دورانهای متفاوت زندگی اون هست.

به خاطر همین پتانسیل مردان در حالت معمولی دوست دارند با همان یک زن زندگیشون رو بگذرونن.وتمام عشقشون به اون منتهی بشه.

اثار هورمونهایی مثل اکسی تونین وهورمون های بازگرداننده به احساس های خوش درگذشته وضیط اونها(مردان دراین مورد بهتراززنان میتونند حس های زیبا رو درذهنشون حک کنندوهمیشه درذهن نگه دارند..مثلا یک مرد هیچ وقت محبت به مادرروفراموش نمیکنه وبراش اسم مادر مقدسه..حتی گاهی دراین مورد افراط هم میکنه)نشون میده که مردان وزنان موفق به سیستم تک همسری کنارهم بسنده میکنند.

اما اگر زن ،فردایده آلشون نباشه یا نیازهاش روبرطرف نکنه مرد حرکتی رو که ذاتی ومحیطی دراون پرورش داده شده روانجام میده:مقابله...جنگ...فرار...(اگرگاهی احساس کردین ازرفتار نامزدویا همسر متوجه نمیشیدشمارودوست داره یا نه..بدونین به خاطر این پتانسیل درمردان هست که درحال تغییره وبانوع رفتارشما مدام حالتش عوض میشه)
اول به عنوان یک همسرمقابله میکنه..کم کم مثل یک نوجوان پسربحران زده میجنگه ودراخر مثل دوران بچگیش فرار میکنه وبخاطر حس استقلالش فرارش رو توجیه میکنه..پس

ازنظر روان شناسی تصمیم به گرفتن زن دوم (عموما)همان مکانیسم دفاعی فرار هست منتهی به شکلی خاص تغییرپیداکرده.بخاطر همین اکثرا میگن مردی که میگه زن دوم میخوام سرلج ولجبازی و...هست.

اما زن: حتی اگر نیازش برطرف نشه زودعادت میکنه..زنان زودتروابسته میشن(البته این درجوامع مختلف متفاوت هست..درایران ما وابستگی زودرس داریم ودلزدگی زودرس)

حتی اگرمرد خوبیم نباشه بلاخره بهش عادت داره وکمی عزت نفسش دراین مورد پایین میاد.واگرهم طلاق گرفت بیشترازمرد اذیت میشه..زنان هم ذاتا ومحیطا قلبشون متمایل به یک نفرفقط هست..ونمیتونند شکست عاطفی روزود هضم کنندو به نفربعدی فکرکنند.

جدای ازاین حرفها:

بعضی مردهابیمارن..ارنظرجسمی وروحی ثبات ندارن وذهنشون به سیستم چندزنی همیشه فکزمیکنه...که این بحثش جداست..زنانی هم دیده شده که ذهن بیمارگونه درمورد سیستم چندهمسری داشتن.

حامد;356035 نوشت:
منظور این است که بعضی می گویند زن اول در خانه مرد زحمت کشیده است در حالی که اسلام چنین زحمتی را بر دوش او قرار نداد . [HL]از نظر احکام اسلام زن موظف به کار در خانه شوهر نیست[/HL] بر همین اساس ( متناظر بودن احکام ) حقی برای زن اینجا درست نمی شود که کسی بخاطر آن مرد را منع کند .

یعنی اگر زن در خانه هیچ کاری را انجام ندهد، مشکلی نیست؟ (انجام ندادن کارهای خانه)
پیامبر ص نیز وظایف داخل خانه را به حضرت فاطمه س محول کرد. پس زن به کار در خانه شوهر موظف شد، آیا غیر از این است؟

وقتی زن را مکلف به اطاعت از شوهر کرده اند (مگر در جاهایی که نافرمانی از خدا باشد)، آیا هیچ حقی برای زن درست نمیشود؟
پس وظیفه ی زن چیست؟ حق زن چیست؟

حامد;356035 نوشت:
در برخی احکام مصالحی است مثل حکم تعدد زوجات یا متعه که بر احساسات زنان راجح است
بالاخره نباید بخاطر احساسات احکام دین و مصالح عالیه آنرا زیر سوال برد

از نظر آقایان این حکم بر احساسات زنان ارجح است، به این دلیل که اکثر آقایان هنوز این حکم را به درستی یاد نگرفته اند. فقط در این حد میدانند که تعدد زوجات برای آنها به منزله ی یک حق طبیعی است.

آیا آقایان مصالح عالیه آنرا زیر سوال نمی برند؟
آیا آقایانی که به ازدواج مجدد فکر میکنند و به رعایت عدالت بین همسرانشان فکر نمیکنند و آنرا انجام نمی دهند،احکام دین را زیر سوال نمیبرند؟
آیا آقایانی که با ازدواج مجددشان، زندگی زن اولشان را به سیاهی میکشانند،احکام دین را زیر سوال نمی برند؟
آیا آقایانی که با ازدواج مجددشان دوباره به سمت همسر اول برمیگردند و زندگی همسر دوم را به سیاهی میکشانند،احکام دین را زیر سوال نبرده اند؟
و
.
.
.

یا حق

حامد;355987 نوشت:
سلام
معیار تشخیص حقوق شرع مقدس است و اگر دین مجاز شمرده معلوم است که در اینجا حقی از زن ضایع نشده است
البته فراموش نکنیم که قوانین اسلام متناظرند یعنی اگر چنین حقی برای مرد در نظر گرفته شد لزوم کسب رضایت از زن اول را هم قرار داد

ضمن عرض ادب و سلام
اسلام لزوم کسب اجازه را برای مرد در ازدواج مجدد قرار نداده یعنی بر مرد لازم نیست از همسر خود برای ازدواج مجدد اجازه بگیرد ، مگر در چند مورد :
1 .جایی که همسر دوم خواهر زاده یا برادر زاده ی همسر اول باشد .
2.جایی که در ضمن عقد شرط شده باشد که مرد بدون اذن همسر اول ازدواج مجدد نکند .
در غیر از دو مورد فوق بر مرد لازم نیست از همسر اول برای ازدواج مجدد اذن بگیرد
:Cheshmak:

اسراء;356111 نوشت:
ضمن عرض ادب و سلام
اسلام لزوم کسب اجازه را برای مرد در ازدواج مجدد قرار نداده یعنی بر مرد لازم نیست از همسر خود برای ازدواج مجدد اجازه بگیرد ، مگر در چند مورد :
1 .جایی که همسر دوم خواهر زاده یا برادر زاده ی همسر اول باشد .
2.[HL]جایی که در ضمن عقد شرط شده باشد که مرد بدون اذن همسر اول ازدواج مجدد نکند[/HL] .
در غیر از دو مورد فوق بر مرد لازم نیست از همسر اول برای ازدواج مجدد اذن بگیرد
:Cheshmak:

سلام ... جناب اسرا ... از چشمک پایان پستتون مشخص هست که خیلی خوشحال هستید که میتونید بدون اجازه همسر اولتون دوباره تجدید فراش کنید ... ....
ولی میخواهم خبر بدی به شما بدهم ... زندگی و پیجیدگی های روابط اجتماعی بر هیچ کسی پوشیده نیست ... شما جرات کنید و جنین کاری رو انجام بدین ...
خانومتون به راحتی زندگی رو بر شما زهر میکنه .... مثلا میره مهرش رو اجرا میزاره ... میدونید که مهر هم عین المطالبه هستش .... و دستور خداست ... و از شیر
مادر حلال تره ... مهرش رو هم اجرا نزاره ... فرزندانتون رو از دست میدین .... فرزندانتون رو از دست ندین ... عشقتون رو از دست میدین ...:Cheshmak:

چقد دلم گرفت این تایپیکو دیدم.آدم وقتی ببینه همسری که سال ها همه زندگیش بوده و اینهمه به پاش عشق و زحمت ریخته ، ماله کس دیگه شده چه انگیزه ای برای ادامه این زندگی داره؟
من اصلا خانمایی که این وضعو ادامه میدن نمیتونم درک کنم...
خدا برای هیچ زنی نیاره که چنین ضربه ای بخوره.
آقایون اصلا نمیفهمن که چه بلایی سر همسرشون میارن برای کمی خوشی بیشتر... (کسایی که با دلایلی مثه بیماری زنشون و ... محددا ازدواج میکنن منظورم نیست،کم نیستن زوجای جوونی که زن هیچی برای همسرش کم نمیذاره ولی گرفتار این جریانات میشن...)

نقل قول:
چقد دلم گرفت این تایپیکو دیدم.آدم وقتی ببینه همسری که سال ها همه زندگیش بوده و اینهمه به پاش عشق و زحمت ریخته ، ماله کس دیگه شده چه انگیزه ای برای ادامه این زندگی داره؟
من اصلا خانمایی که این وضعو ادامه میدن نمیتونم درک کنم...
خدا برای هیچ زنی نیاره که چنین ضربه ای بخوره.
آقایون اصلا نمیفهمن که چه بلایی سر همسرشون میارن برای کمی خوشی بیشتر... (کسایی که با دلایلی مثه بیماری زنشون و ... محددا ازدواج میکنن منظورم نیست،کم نیستن زوجای جوونی که زن هیچی برای همسرش کم نمیذاره ولی گرفتار این جریانات میشن...)

سلام ...
خوب برای چی ناراحتی ... اینقدر انسانهایی هستند که چوب به کار نگرفتن عقلشون رو خوردن که قابل شمارش نیست ...
اولا من با وجود مهریه مخالف هستم ( 100 در صد ) ولی داریم تو جامعه ای زندگی میکنیم که باید خودمون حواسمون به خودمون باشه ...
اسلام حقوقی رو برای مرد در نظر گرفته و حقوقی رو برای من ... اگر من نتونم از این حقوق به درستی استفاده کنم ... مشگل خودم هست ...
من جایی شدیدم که حضرت فاطمه زهرا دارای یکی از بزرگترین مهریه ها بوده ( رادیو ) ...
واقعا ما خانوم ها چه راه حلی داریم ... ببینید !!! حتی خود آقایون هم روزی فکر نمیکنن که یه روز بخوان تجدید فراش بکنن ... تنها راهیی که ما داریم همین ابزار مهریه هست ... وگرنه بعد از عمری زندگی کردن با یک مرد ... اون مرد میتونه بدون دلیل شما رو طلاق بده و بره با یکی دیگه ازدواج کنه .... اصلا اگر خیلی دوستون داشته باشه ... راضی میشه هم شما رو نگه داره هم اونو ... وگرنه مردهایی هم بودن که پس از تجدید فراش زن اولشون رو آواره خیابونا کردن ...

قصه نخور ... پسته بخور ... اونایی هم که عقلشون رو به کار نمیندازن به حال خودشون رها کن ...

نه من این کارو اصلا دوست ندارم(مهریه اجرا گذاشتن) و ابدا به مهریه بالا اعتقاد ندارم.شما حتما مردهای گرگ صفتی که برای مهریه ندادن چه شکنجه هایی همسرشونو کردن ندیدید،گاهی اونایی که مهریه دارن حکم یک شکنجه براشونه،اگه نداشتن راحتتر مرد اجازه طلاقو میداد. الان مهریه یعنی کشک یعنی دوغ یعنی حقی از یاد رفته...، (خدا هیچ وقت برای امتحان یا هر چیز دیگه انشاالله این بلارو سر من نیاره) ولی اگه در چنین شرایطی قرار بگیرم فقط میرم...
بدون هیچ حرفی، نه مهریه میخوام نه دعوا نه هیچ چیز دیگه ، فقط میخوام که اون دوتا تنها باشنو من از زندگیشون برم و الباقی باشه اون دنیا...

1 - ممکنست مرد در منزل از نظر روحی وجنسی وشخصیتی ارضا نمی شود
2- طبیعت زن که قادر به تحمل رقیب زن برای خود ندارد


سلام!!!
در این مورد در کانون گفتمان قرآن نیز بحث خوبی بود که یکی از کاربران آنجا بحث را به گند کشاند وبه همه توهین کرد.عزیزان زحمت کشیدند توهین ها را حذف کردند وبعد گفتند توهینی نشده.
آدم خادم باشه بعد زن هم باشه بعد توهین هم کنه بعد حمایت هم بشود.
نوبره والله

با سلام و احترام

لطفا یکی از کارشناسان محترم مرحمت بفرمایند و حق و حقوق زن در زندگی مشترک را توضیح بدهند.

یا حق

شمیم الزهرا;356168 نوشت:
نه من این کارو اصلا دوست ندارم(مهریه اجرا گذاشتن) و ابدا به مهریه بالا اعتقاد ندارم.شما حتما مردهای گرگ صفتی که برای مهریه ندادن چه شکنجه هایی همسرشونو کردن ندیدید،گاهی اونایی که مهریه دارن حکم یک شکنجه براشونه،اگه نداشتن راحتتر مرد اجازه طلاقو میداد. الان مهریه یعنی کشک یعنی دوغ یعنی حقی از یاد رفته...، (خدا هیچ وقت برای امتحان یا هر چیز دیگه انشاالله این بلارو سر من نیاره) ولی اگه در چنین شرایطی قرار بگیرم فقط میرم...
بدون هیچ حرفی، نه مهریه میخوام نه دعوا نه هیچ چیز دیگه ، فقط میخوام که اون دوتا تنها باشنو من از زندگیشون برم و الباقی باشه اون دنیا...

خانم شمیم الزهرا سلام و درود بر شما

جواب حضرتعالی رو از کتاب تفسیر نور میدم ( میدانید که تفسیر نور نوشته جناب آقای قرائتی نکات کلیدی رو بیان میفرماید ) تا هم حضرتعالی هم دیگر دوستان بدانند که اسلام در مورد حقوق قانونی زن چقدر محکم دفاع می کند :ok:

يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا يَحِلُّ لَكُمْ أَنْ تَرِثُوا النِّساءَ كَرْهاً وَ لا تَعْضُلُوهُنَّ لِتَذْهَبُوا بِبَعْضِ ما آتَيْتُمُوهُنَّ إِلاَّ أَنْ يَأْتِينَ بِفاحِشَةٍ مُبَيِّنَةٍ وَ عاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ فَإِنْ كَرِهْتُمُوهُنَّ فَعَسى‏ أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئاً وَ يَجْعَلَ اللَّهُ فِيهِ خَيْراً كَثِيراً (19)
اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد! براى شما حلال نيست كه زنان را به اكراه به ارث بريد و بر آنان سخت نگيريد تا بعضى از آنچه را به آنان بخشيده‏ايد، خود ببريد، مگر آنكه مرتكب فحشاء آشكار شوند و با آنان به نيكويى رفتار كنيد و اگر از همسرانتان خوشتان نيامد چه بسا شما چيزى را خوش نداشته باشيد، ولى خداوند، خير فراوان در آن قرار داده باشد.
نكته‏ها:
بر خلاف سنّت جاهليّت، كه گاهى زن نيز به ارث برده مى‏شد، ممكن است آيه اشاره به اين باشد كه تنها اموال قابل ارث است و همسرِ متوفّى، ارثِ كسى نيست. او خودش مى‏تواند بعد از فوت شوهرش، همسر ديگرى انتخاب كند.
پيام‏ها:
1 اسلام، مدافع حقوق زن است. «لا يَحِلُّ لَكُمْ أَنْ تَرِثُوا النِّساءَ كَرْهاً»
2 باز پس‏گرفتن مهريه با زور، حرام است. «لا تَعْضُلُوهُنَّ لِتَذْهَبُوا بِبَعْضِ ما آتَيْتُمُوهُنَّ»
3 تنها در صورتى كه زن در معرض بى‏عفّتى باشد، مرد حقّ سخت‏گيرى دارد.
«لا تَعْضُلُوهُنَّ»، «إِلَّا أَنْ يَأْتِينَ بِفاحِشَةٍ مُبَيِّنَةٍ»
4 با زنان بايد خوش رفتارى كرد. «عاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ»
5 مرد، سنگ زيرين آسياى زندگى است و بايد با خوشرفتارى، بر سختى‏ها شكيبا باشد. خطاب آيه به مرد است «لا تَعْضُلُوهُنَّ»، «عاشِرُوهُنَّ»
6 بسيارى از خيرات، در لابلاى ناگوارى‏هاى زندگى است. «يَجْعَلَ اللَّهُ فِيهِ خَيْراً ...»
7 حلّ مشكلات خانواده و داشتن حلم و حوصله، براى سعادت فرزندان، بهتر از جدايى و طلاق است. «فِيهِ خَيْراً كَثِيراً»
8 هميشه خير و شرّ ما همراه با تمايلات ما نيست، چه بسا چيزى را ناخوشايند داريم، ولى خداوند خير زياد در آن قرار داده باشد. زيرا انسان به همه‏ى مصالح خويش آگاه نيست. «فَعَسى‏ أَنْ تَكْرَهُوا»، «فِيهِ خَيْراً كَثِيراً»

[سوره النساء (4): آيه 20]
وَ إِنْ أَرَدْتُمُ اسْتِبْدالَ زَوْجٍ مَكانَ زَوْجٍ وَ آتَيْتُمْ إِحْداهُنَّ قِنْطاراً فَلا تَأْخُذُوا مِنْهُ شَيْئاً أَ تَأْخُذُونَهُ بُهْتاناً وَ إِثْماً مُبِيناً (20)
و اگر خواستيد همسرى بجاى همسرى انتخاب كنيد و مال فراوانى به آنان داده باشيد، از او چيزى مگيريد. آيا مى‏خواهيد با بهتان و گناه آشكار، آن را بازپس گيريد؟!

نكته‏ها:
«قِنْطاراً» به معناى مال زياد است كه مانند پل و قنطره وسيله‏ى بهره‏بردارى است.
در دوران جاهليّت، بعضى كه مى‏خواستند همسر ديگرى بگيرند، به همسر اوّل تهمت مى‏زدند تا او در فشار قرار گيرد و مهر خود را ببخشد تا شوهر طلاقش دهد، سپس شوهر از همان مهرِ برگردانده شده، همسر ديگرى مى‏گرفت. آيه، اين سنّت جاهلى را نكوهش مى‏كند.
پيام‏ها:
1 ازدواج مجدّد از نظر اسلام مجاز است. «اسْتِبْدالَ زَوْجٍ مَكانَ زَوْجٍ»
2 طلاق، به دست مرد است. «أَرَدْتُمُ اسْتِبْدالَ زَوْجٍ»
3 مهريه زياد، اشكالى ندارد، گرچه سفارش به مهريه كم شده است. «آتَيْتُمْ إِحْداهُنَّ قِنْطاراً»
4 مالكيّت انسان در چهارچوب قوانين الهى محدوديّت ندارد. «قِنْطاراً»
5 اسلام، حامى حقوق زن است و ازدواج دوّم را به قيمت ضايع كردن حقّ همسر اوّل منع مى‏كند. «فَلا تَأْخُذُوا مِنْهُ شَيْئاً»
6 زن، حقّ مالكيّت دارد و مهريّه، بى‏كم و كاست بايد به او تحويل شود. «فَلا تَأْخُذُوا مِنْهُ شَيْئاً»
7 اگر شخصى به حقّ، مالك شد، نمى‏توان مالش را اگرچه زياد باشد از او گرفت. «فَلا تَأْخُذُوا ...»
8 يكى از بدترين انواع ظلم، گرفتن مال مردم، همراه با توجيه كردن و تهمت زدن و بردن آبروى آنان است. «أَ تَأْخُذُونَهُ بُهْتاناً وَ إِثْماً»

[سوره النساء (4): آيه 21]
وَ كَيْفَ تَأْخُذُونَهُ وَ قَدْ أَفْضى‏ بَعْضُكُمْ إِلى‏ بَعْضٍ وَ أَخَذْنَ مِنْكُمْ مِيثاقاً غَلِيظاً (21)
و چگونه آن مال را پس مى‏گيريد، در حالى كه هر يك از شما از ديگرى كام گرفته‏ايد و همسرانتان از شما (هنگام ازدواج، براى پرداخت مهريه) پيمان محكم گرفته‏اند!
پيام‏ها:
1 در نهى از منكر بايد از عواطف انسانى هم بهره گرفت. شما كه مدّتها با همسر خود روابط كامل داشته و كامياب شده‏ايد چرا اكنون مهريه او را به ناحقّ پس مى‏گيريد. «قَدْ أَفْضى‏ بَعْضُكُمْ إِلى‏ بَعْضٍ»
2 هنگام ناراحتى‏هاى زندگى، بايد به ياد لذّت‏هاى قبل آن بود. «قَدْ أَفْضى‏ ...»
3 در بيان امور مربوط به زناشويى، ادب را مراعات كنيم. «أَفْضى‏» 4 مهريّه حقّى است براى زنان كه در برابر هم‏خوابى تعيين شده است. «قَدْ أَفْضى‏» 5 عقد ازدواج، يك ميثاق محكم است. «مِيثاقاً غَلِيظاً» 6 پس گرفتن مهريه پيمان شكنى است. «وَ كَيْفَ تَأْخُذُونَهُ»، «وَ أَخَذْنَ مِنْكُمْ مِيثاقاً غَلِيظاً»
________________
تفسير نور، ج‏2، ص: 263

ترنم.;356217 نوشت:
با سلام و احترام

لطفا یکی از کارشناسان محترم مرحمت بفرمایند و حق و حقوق زن در زندگی مشترک را توضیح بدهند.

یا حق

با سلام و درود بر تمامی کاربران گرانمقداری که به نحوی در بحث شرکت فرمودند و نظرات موافق و مخالف را بیان کردند

بنده به حسب بضاعتم تا رسیدن کارشناسان گرامی از تفاسیر علمای اعلام عظم الله شأنهم مواردی را متذکر خواهم شد

مقدمه
بشر در دوران قبل از اسلام در باره زن دو طرز تفكر داشت، يكى اينكه زن را انسانى در سطح حيوانات بى‏زبان مى‏دانست، و ديگر اينكه او را انسانى پست و ضعيف در انسانيت مى‏پنداشت، انسانى كه مردان، يعنى انسان‏هاى كامل در صورت آزادى او از شر و فسادش ايمن نيستند، و به همين جهت بايد هميشه در قيد تبعيت مردان بماند، و مردان اجازه ندهند كه زنان آزادى و حريتى در زندگى خود كسب كنند، نظريه اول با سيره اقوام وحشى و نظريه دوم با روش اقوام متمدن آن روز مناسب‏تر است.
دوم اينكه: بشر قبل از اسلام نسبت به زن از نظر وضع اجتماعى نيز دو نوع طرز تفكر داشت، بعضى از جوامع زن را خارج از افراد اجتماع انسانى مى‏دانستند، و معتقد بودند زن جزء اين هيكل تركيب يافته از افراد نيست، بلكه از شرايط زندگى او است، شرايطى كه بشر بى‏نياز از آن نمى‏باشد، مانند خانه كه از داشتن و پناه بردن در آن چاره‏اى ندارد، و بعضى ديگر معتقد بودند زن مانند اسيرى است كه به بردگى گرفته مى‏شود، و از پيروان اجتماع غالب است، و اجتماعى كه او را اسير كرده، از نيروى كار او استفاده مى‏كند، و از ضربه زدنش هم جلوگيرى مى‏نمايد.
سوم اينكه: محروميت زن در اين جوامع همه جانبه بود، و زن را از تمامى حقوقى كه ممكن بود از آن بهره‏مند شود، محروم مى‏دانستند، مگر به آن مقدارى كه بهره‏مندى زن در حقيقت به سود مردان بود، كه قيم زنان بودند.
چهارم اينكه: اساس رفتار مردان با زنان عبارت بود از غلبه قوى بر ضعيف و به عبارت ديگر هر معامله‏اى كه با زنان مى‏كردند بر اساس قريحه استخدام و بهره‏كشى بود، اين روش امت‏هاى غير متمدن بود، و اما امت‏هاى متمدن علاوه بر آنچه كه گفته شد اين طرز تفكر را هم داشتند كه زن انسانى است ضعيف الخلقه، كه توانايى آن را ندارد كه در امور خود مستقل باشد، و نيز موجودى است خطرناك كه بشر از شر و فساد او ايمن نيست و چه بسا كه اين طرز تفكرها در اثر اختلاط امت‏ها و زمان‏ها در يكديگر اثر گذاشته باشند. (1)

و اما حقوق زن بر مرد
حقوق زن بر مرد علاوه از مهر، عبارت از حق نفقه و كسوة و سكنى بمقدار معروف مطابق شئون او و تمكن مرد است و همچنين حق مضاجعت و مواقعت و غير اينها از حقوق مستحبه، و بر مرد است كه لوازم زندگى زن از خدمت خانه و طبخ و خريد و لباس شويى و كناسه و خياطت و نحو اينها را فراهم كند و حق ندارد بزن در اينگونه امور تحكم نمايد و حتى بچه دارى و شير دادن بچه را حق ندارد از او مطالبه كند و زن ميتواند براى آن مطالبه اجرت نمايد.
اگر چه بر زن مستحبّ است كه نسبت بكارهاى خود و شوهرش از خانه دارى و بچه‏دارى و شير دادن و نحو اينها خود قيام كند. (2)
_______________
1- تفسیر المیزان ج2 ص 405
2- أطيب البيان في تفسير القرآن، ج‏2، ص: 458

ادامه برای بزرگوار " ترنم "

اسلام بيان مى‏كند كه زن نيز مانند مرد انسان است، و هر انسانى چه مرد و چه زن فردى است از انسان كه در ماده و عنصر پيدايش او دو نفر انسان نر و ماده شركت و دخالت داشته‏اند، و هيچ يك از اين دو نفر بر ديگرى برترى ندارد، مگر به تقوا، هم چنان كه كتاب آسمانى خود مى‏فرمايد:" يا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْناكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَ أُنْثى‏، وَ جَعَلْناكُمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا، إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاكُمْ". «1»
بطورى كه ملاحظه مى‏كنيد قرآن كريم هر انسانى را موجودى گرفته شده و تاليف يافته از دو نفر انسان نر و ماده مى‏داند، كه هر دو بطور متساوى ماده وجود و تكون او هستند، و انسان پديد آمده (چه مرد باشد و چه زن) مجموع ماده‏اى است كه از آن دو فرد گرفته شده است.
قرآن كريم در معرفى زن مانند آن شاعر نفرمود:" و انما امهات الناس اوعية" «2»، و مانند آن ديگرى نفرمود:
بنونا بنو أبنائنا و بناتنا بنوهن ابناء الرجال الأباعد «3»
بلكه هر فرد از انسان (چه دختر و چه پسر) را مخلوقى تاليف يافته از زن و مرد معرفى كرد، در نتيجه تمامى افراد بشر امثال يكديگرند، و بيانى تمام‏تر و رساتر از اين بيان نيست، و بعد از بيان اين عدم تفاوت، تنها ملاك برترى را تقوا قرار داد.
و نيز در جاى ديگر فرمود:" أَنِّي لا أُضِيعُ عَمَلَ عامِلٍ مِنْكُمْ مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثى‏، بَعْضُكُمْ مِنْ بَعْضٍ" «4»، در اين آيه تصريح فرموده كه كوشش و عمل هيچكس نزد خدا ضايع نمى‏شود، و
__________________________________________________
(1) هان اى مردم، ما يك يك شما را از نر و ماده آفريديم، و شما را شعبه و قبيله‏ها قرار داديم تا يكديگر را بشناسيد، و بدانيد كه گرامى‏ترين شما نزد خدا با تقواترين شما است." سوره حجرات، آيه 13"
(2) مادران تنها و تنها صدف و ظرف پيدايش انسانها هستند.
(3) فرزندان پسران ما، فرزندان خودمان هستند و اما فرزندان دختران ما، فرزند مردمى بيگانه‏اند.
(4) من عمل هيچ عامل را ضايع و بى نتيجه نمى‏كنم چه مرد و چه زن، بعضى از شما از بعضى ديگر هستيد." سوره آل عمران، آيه 195"
اين معنا را تعليل كرده به اينكه چون بعضى از بعض ديگر هستيد، و صريحا نتيجه آيه قبلى كه مى‏فرمود:" إِنَّا خَلَقْناكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَ أُنْثى‏ ..." را بيان مى‏كند، و آن اين است كه مرد و زن هر دو از يك نوع هستند، و هيچ فرقى در اصل خلقت و بنياد وجود ندارند
________________
ترجمه الميزان، ج‏2، ص: 407

اسلام بين زن و مرد از نظر تدبير شؤون اجتماع و دخالت اراده و عمل آن دو در اين تدبير، تساوى برقرار كرده، علتش هم اين است كه همانطور كه مرد مى‏خواهد بخورد و بنوشد و بپوشد، و ساير حوائجى كه در زنده ماندن خود به آنها محتاج است به دست آورد، زن نيز همين طور است، و لذا قرآن كريم مى‏فرمايد:" بَعْضُكُمْ مِنْ بَعْضٍ" .
پس همانطور كه مرد مى‏تواند خودش در سرنوشت خويش تصميم بگيرد و خودش مستقلا عمل كند و نتيجه عمل خود را مالك شود، همچنين زن چنين حقى را دارد بدون هيچ تفاوت:" لَها ما كَسَبَتْ وَ عَلَيْها مَا اكْتَسَبَتْ" .
پس زن و مرد در آنچه كه اسلام آن را حق مى‏داند برابرند، و به حكم آيه:" وَ يُحِقُّ اللَّهُ الْحَقَّ" ، چيزى كه هست خداى تعالى در آفرينش زن دو خصلت قرار داده كه به آن دو خصلت، زن از مرد امتياز پيدا مى‏كند.
در اسلام زن در تمامى احكام عبادى و حقوق اجتماعى شريك مرد است، او نيز مانند مردان مى‏تواند مستقل باشد، و هيچ فرقى با مردان ندارد (نه در ارث و نه در كسب و انجام معاملات، و نه در تعليم و تعلم، و نه در به دست آوردن حقى كه از او سلب شده، و نه در دفاع از حق خود و نه احكامى ديگر) مگر تنها در مواردى كه طبيعت خود زن اقتضا دارد كه با مرد فرق داشته باشد.
و عمده آن موارد مساله عهده‏دارى حكومت و قضا و جهاد و حمله بر دشمن است (و اما از صرف حضور در جهاد و كمك كردن به مردان در امورى چون مداواى آسيب ديدگان محروم نيست) و نيز مساله ارث است كه نصف سهم مردان ارث مى‏برد، و يكى ديگر حجاب و پوشاندن مواضع زينت بدن خويش است، و يكى اطاعت كردن از شوهر در هر خواسته‏اى است كه مربوط به تمتع و بهره بردن باشد.

و در مقابل، اين محروميت‏ها را از اين راه تلافى كرد كه " نفقه" را يعنى هزينه زندگى را به گردن پدر و يا شوهرش انداخته، و بر شوهر واجب كرده كه نهايت درجه توانايى خود را در حمايت از همسرش به كار ببرد، و حق تربيت فرزند و پرستارى او را نيز به زن داده است.
و اين تسهيلات را هم براى او فراهم كرده كه: جان و ناموسش و حتى آبرويش را (از اينكه دنبال سرش حرف بزنند) تحت حمايت قرار داده، و در ايام عادت حيض و ايام نفاس، عبادت را از او ساقط كرده، و براى او در همه حالات، ارفاق لازم دانسته است.

پس، از همه مطالب گذشته، اين معنا بدست آمد كه زن از جهت كسب علم، بيش از علم به اصول معارف و فروع دين (يعنى احكام عبادات و قوانين جاريه در اجتماع) وظيفه وجوبى ديگر ندارد، و از ناحيه عمل هم همان احكامى را دارد كه مردان دارند، به اضافه اينكه اطاعت از شوهرش نيز واجب است، البته نه در هر چيزى كه او بگويد و بخواهد، بلكه تنها در مساله مربوط به بهره‏هاى جنسى، و اما تنظيم امور زندگى فردى يعنى رفتن به دنبال كار و كاسبى و صنعت، و نيز در تنظيم امور خانه، و نيز مداخله در مصالح اجتماعى و عمومى، از قبيل دانشگاه رفتن و يا اشتغال به صنايع و حرفه‏هاى مفيد براى عموم و نافع در اجتماعات، با حفظ حدودى كه برايش معين شده، هيچ يك بر زن واجب نيست.
و لازمه واجب نبودن اين كارها اين است كه وارد شدنش در هر يك از رشته‏هاى علمى و كسبى و تربيتى و امثال آن، فضلى است كه خود نسبت به جامعه‏اش تفضل كرده، و افتخارى است كه براى خود كسب نموده، و اسلام هم اين تفاخر را در بين زنان جايز دانسته است، بر خلاف مردان كه جز در حال جنگ نمى‏توانند تفاخر كنند، و از آن نهى شده‏اند.
_____________

ترجمه الميزان، ج‏2، ص: 412

اینی که آقایون میگن خانوم ها ناقص العقل هستند و روی احساساتشون عمل میکنن ... حق دارن بگن !!!
بعدش شما در مورد چیزهایی صحبت کردین که به گوش من آشناییت نداره !!! شکنجه !!! مهریه یعنی کشک !!! مهریه یعنی دروغ !!!
یکی از دوستای من 800 میلیون مهریه گرفت ... خانومی که مستاجرش هستیم ... خونه ما مهریه اش بوده ...

ناتوانی خودتون رو تقصیر دیگران نندازین ...
قبول دارم که گرفتن مهریه کار شما نیست و کار خیلی سختی هست ... ولی الان وکیل هایی هستن که از خداشون هم هست ...
مثلا فرض کنید مهریه شما 500 سکه طلا معادل 800 میلیون باشه ... باهاتون یه قرارداد 10 میلیونی میتویسه و خودش میره دنبال کاراش ...

بهتون هم راه نشون میده ... مثلا میگه ... باید تو خونه شوهر بمونی ... اگر کتکت زد یا تحقیرت کرد صداش رو با موبایلت ضبط کنی ... در اونصورت اونا رو به دادگاه ارایه میکنه و ....

گرفتن مهریه کار سختی نیست ... ولی کار شما هم نیست ... مطمین باش تا قرون آخرش رو هم میتونن بگیرن ...

FTMH_Mohammadi;356298 نوشت:
گرفتن مهریه کار سختی نیست
همین کم بود توی سایت اسلامی که تبلیغ شیوه های نوین گرفتن مهریه کنن.

نشنیده اند که رسول الله ص فرمود بهترین زنان شما کسانی اند که مهریه خود را به شوهرشان ببخشند.

موضوع قفل شده است