آیا وجود انسان بد لازم است ؟

تب‌های اولیه

4 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
آیا وجود انسان بد لازم است ؟
سلام من تو یه سایتی در پاسخ به سوالی دیدم که نوشته بود وجود انسان های بد هم لازمه ! میگفت اگه بدی ها نباشن خوبی ها معلوم نمیشن  یعنی برای اینکه انسان تو این دنیا از یه جهاتی آزمایش بشه حتما باید انسان گناهکار باشه ؟  کلا وجود انسان گناهکار لازم هست یا نه؟ یعنی وجود یزید حتما لازم بوده ؟   ممنون میشم پاسخ بدید  
با نام و یاد دوست         کارشناس بحث: استاد شعیب
با سلام خدمت شما دوست گرامی در این پرسش، سه طرف - خداوند، انسان ها به طور مطلق و انسان های بد - قرار دارند که به طور مختصر، به بررسی آنها می پردازیم: 1-هدف خداوند از خلقت انسان، این است که او را به کمال برساند؛ یعنی هدف، مربوط به فعل خداوند می شود و به فعل فاعل ارتباط ندارد؛ زیرا خداوند، خود، کامل است و نمی توان غایت و هدفی برای ذات او تصور کرد. 2-تبلور کمال انسان، معرفت خداوند است و معرفت، در گرو عبادت اوست؛ از این رو، خداوند فرمود: «جن و انس را جز برای عبادت خود نیافریدم»؛(ذاریات، آیه 56) زیرا با عبادت و معرفت خداوند کامل علی الاطلاق، کمال انسان، تحقق می یابد. 3-انسان عبادت گر را تنها در صورتی می توان متحرک به سوی کمال به حساب آورد که آگاهانه و با اختیار، این مسیر را انتخاب کرده باشد؛ نه این که همانند فرشتگان، به صورت تکوینی، به عبادت بپردازد و قدرت بر عصیان و نافرمانی خداوند نداشته باشد. به همین جهت، خداوند، انسان را موجودی مختار آفرید و انتخاب راه سعادت و شقاوت را در گرو اختیار خودش قرار داد؛ چنان که می فرماید: «ما راه را به انسان نشان دادیم؛ حال یا سپاس گزار است و یا ناسپاس».(انسان، آیه 3) از این جاست که مسئله امتحان به عنوان یکی از اهداف خلقت انسان مطرح می شود؛ زیرا امتحان، تبلور اختیار انسان است و جای تعجب ندارد که در آیات فراوانی از قرآن کریم، مطرح شدن این مسئله را به گونه های مختلف مشاهده می کنیم؛ چنان که آمده است: «ما انسان را از نطفه ای آمیخته آفریدیم؛ تا او را بیازماییم».(انسان، آیه 2) ادامه دارد...
ادامه... برقراری یک امتحان عادلانه، تنها در گرو وجود شرایط و امکانات برای گزینش هر یک از دو طرف مسیر خیر و شر به وسیله انسان است این که انسان در بستری قرار بگیرد که دو کشش مختلف و دو راه متفاوت و متغایر بر سر راه او قرار بگیرد راه خوب و راه بد که کنش گران این دو مسیر انسان های خوب و انسان ها بد هستند اگر بدی در عالم نباشد انسان امتحان نمی شود و اگر خوبی هم نباشد باز انسان امتحان نمی شود . در این دو طیف خوب و بد موجودات متعددی قرار دارند از یک طرف پیامبران از طرف دیگر شیطان ؛ از یک طرف عقل از طرف دیگر هوای نفس از یک طرف انسانهای خوب از طرف دیگر انسان های بد از یک طرف جنود (لشکریان) رحمان از یک طرف جنود شیطان . انسان در این میدان کشش ها خود انتخاب می کند اراده اش را به کار می گیرد و به یک سو میل پیدا می کند و این میدان متعارض و متناقض و کشش های دو سویه است که انسان را به کمال می رساند و قوای درونی اش را به فعلیت می رساند. پس وجود این این میدان با کشش های متضاد کاملا حکیمانه است که با این تعبیر وجود شیطان شمر و یزید و صدام و ... همه و همه حکیمانه است . اما نکته مهم که گاها توجه نکردن به آن رهزن است این است که آیا خدا این انسان های بد و شرور و جبهه شر و کشش های منفی را؛ منفی خلق کرد ؟!! یعنی خدا شیطان را شیطان، یزید را یزید و صدام را صدام خلق کرد یا نه؟ خیر؛ خدا انسان خلق کرد جن خلق کرد جن و انس با اختیار و اراده و به آنها امر به عبادت و پیروی از فضایل و کمالات کرد و از بدی ها بازداشت. «ما خلقت الجن و الانس الا لیعبدون» ولی این شیطان بود که بد عمل کرد و شد شیطان ؛ و این یزید بود که بد عمل کرد و شد یزید و این صدام بود که بد عمل کرد و شد صدام. خدا آنها را بد خلق نکرد و در سرشت آنها بد بودن را قرار نداد. این ها انتخابشان این بود که بد باشند و خدا از این انتخاب آنها بهترین استفاده را کرد وحکیمانه صحنه عالم را به سوی کمال طراحی کرد و این بد ها که با اختیار خود بد شده بودند بستری شدند برای رشد انسان ها و به فعلیت رسیدن . این ها خار و خاشاک ره شدند تا انسان جامه از خاک برگیرد و افلاکی شود.