آیا متعه در احادیث شیعه حرام اعلام شده است؟

تب‌های اولیه

170 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

استفتائاتی از آیت الله بهجت درباره ازدواج موقت


527. ازدواج موقّت از نظر اسلام چه حكمی دارد؟
ج. جایز، بلكه مستحبّ است.

528. آیا براى مردى كه همسر دایم دارد، ازدواج موقّت جایز است؟
ج. جایز است.

578. آیا مرد با داشتن همسر دایم، مى‏تواند ازدواج موقت كند؟ رضایت و اجازه همسر دایمی او چه نقشى دارد؟
ج. مى‏تواند و نیازى به اجازه‏ى همسر دایمی ندارد.

572. آیا مرد مسلمانى كه همسر مسلمان دارد، مى‏تواند زن اهل كتاب را به عقد موقّت خود درآورد؟
ج. مى‏تواند با آنان به صورت عقد موقت ازدواج كند.

539. آیا ازدواج موقت مرد به نفع جامعه است یا باعث متلاشى شدن جامعه مى‏گردد؟
ج. به نفع جامعه است.

542. اگر پسر و دخترى بخواهند از طریق ازدواج موقّت با همدیگر رابطه‏ى شرعى داشته باشند، در صورت‏هاى زیر چه شرایطى معتبر است؟
1) اگر رابطه صرفا رابطه‏ى متعارف شغلى یا تحصیلى باشد؟
2) اگر رابطه صرفا به خاطر استمتاع، جنسى بدون دخول باشد؟
3) اگر رابطه به خاطر آمیزش جنسى (دخول) باشد؟
ج. در تمام صور جایز است، ولكن در باكره با اجازه‏ى پدر احتیاطا.

547. فرق صیغه عقد موقت و زنا چیست و آیا مرد خودش مى‏تواند عقد را جارى كند؟
ج. عقد موقت مثل دایم مشروع و مشروط به شرایط است و مرد هم مى‏تواند صیغه‏ى صحیح را جارى كند و هم چنین زن نیز مى‏تواند صیغه را خود جارى نماید.

550. زن و مردى كه صیغه شده‏اند، چه حقوقى نسبت به هم دارند؟
ج. مرد حق استمتاع و زن حق مهر دارد.

573. آیا فواحش را مى‏توان عقد موقّت كرد؟
ج. بله، مى‏شود، هر چند خلاف استحباب است.

574. متعه نمودن زنان بدكاره چه حكمی دارد؟ و باید شرایط ازدواج موقت از نظر عده و... رعایت شود یا نه؟
ج. متعه كردن آن‏ها قبل از توبه‏ى شان، كراهت دارد و باید تمام شرایط ازدواج موقت رعایت شود.

576. آیا در ازدواج موقت نیازى به ثبت آن در محضر رسمی مى‏باشد؟
ج. شرعا لازم نیست.

580. فرزندى كه از ازدواج موقت متولد مى‏شود مربوط به پدر است یا مادر؟
ج. مربوط به هر دو است.

581. آیا این مطلب صحیح است كه مسؤولیت طفل حاصل از نزدیكى در زمان ازدواج موقت با مرد نمى‏باشد؟
ج. خیر، صحیح نیست.

منبع:http://bahjat.org/fa/index.php?option=com_content&task=view&id=941&Itemid=45

سفیر;135271 نوشت:
اما در هیچ کدام خبری از تحریم متعه نیست

قصد تحریم متعه نیست شما از این موضوع نمیتوانید بعنوان صدور حواز برای هر رفتار جنسی استفاده کنید در این صورت از حکم جناب حر هم سوء استفاده کرده اید.

مسئله ابئین فقه و مهار متعه است.لذا اگر جناب عاملی ردیه ای بر متعه نیافته اند دال بر تائید این رفتار جنسی نمیشود.

چنانچه که در دین است که بخورید بیاشامید ولی اصراف نکنید که اصراف کردن کار اهل ایمان نیست و به این نکته اشاره میکند که تعادل در هر امری واجب و لازم است در امور جنسی که ابزاری قوی در دست شیاطین است این امر لازم است با حساسیت و دقت بیشتری اعمال گردد.

انحراف جنسی تنها بدین معنی نیست که شخصی اعمال جنسی خلاف شرع انجام دهد.

انحراف جنسی از لحاظ روانپزشکی زمانی است که شخص بدلیل منع در ارضاء یا افراط در آن باعث ایجاد عدم تعادل در روحیات و تفکر و نهایت در معیارهای خود گردد.

سفیر;135271 نوشت:
مشترک بودن بعضی نیازهای طبیعی انسان و حیوان یا حتی قوی تر بودن بعضی غرایز در انسان، لطمه ای به انسانیت انسان نمی زند. ما هم همچون حیوانات در اصل خوردن و خوابیدن و آمیزش و ...مشترکیم.

اشتراک دال بر صدور جواز و مجاز دانستن اعمالی شبیه به حیوان نمیگردد.

بگذارید با مثالی موضوعی را برایتان شرح دهم و زیاده عرضی نیست چراکه بحث زیاده درباره مسئله ای که میتوان در موردش تصمیم گرفت و اطلاعات لازم میسر شده امری ناصواب است.

در یکی از ایام مذهبی در ایران یکی از رجالی که از حوزویان نجف اشرف بود به تهران آمد. سیدی بود که این دوست عراقی ( کربلائی ) ایرانی الاصل بنده با ایشان نسبت داشت و اتفاقا نزد خانواده و دوستانش از ایشان خیلی تعریف کرده بود.

لاجرم ایشان منزل این دوست بیطوطه کردند و روز دوم از آنجائیکه ظاهرا عراقیها در باب مسائل جنسی بی تعارفند به دوست کربلائی من میگوید نیاز به زنی برای متعه دارد.

خب این بنده خدا زیاد با این امور آشنا نبود و اجابت چنین خواسته ای برایش در اسرع وقت ممکن نبود .
روز چهارم دیدم هتلی برای این سید عراقی دست و پا کرد و اتاقی را در خیابان سیروس که آن خانم را به آنجا ببرد.

من چون درگیر مسائل ایشان نبودم متوجه نشدم که میهمانشان کی آمد و چه کرد و کجا و کی رفت.

ولی چند روز بعد به حالت درد دل به من گفت این آدم رو روز دوم نتوانستم در خانه نگاهدارم چون خیلی بهش فشار می آمد لاجرم برایش هتل گرفتم و تا اینکه زن صیغه ای را برایش در خیابان سیروس بردم و تا زمانیکه اینجا بود آن زن هم در سیروس ماند.

ادامه داد او شبها که هیچ حتی بعد از طلوع صبح ( به اعتراف خودش ) و قبل از خواب قیلوله هم جماع میکند لذا نتوانست 2 یا 3 روز بدون زن بماند.

و و و...

اگر چیزی را اسلام مباح و حلال میداند در آن نیز عیاری قرار داده و آن اعتدال است مازاد آن بدون شک حرام است.

اینکه به بهانه اینکه متعه حلال است در تمام ایام سال همچون دو فصل از جفت گیری ماکیان رفتار کنیم از شان انسانی بدون شک دور خواهیم ماند.

روایات از زمانیکه اجتهادیون فقه را ایجاد کردند معیار قطعی ای نبوده و وجود فقه دال بر این است که در هر صورت عقل نیز در تائید یا رد هر روایت دخیل است.

و من الله التوفیق

یاحق


bina88;135280 نوشت:
اشتراک دال بر صدور جواز و مجاز دانستن اعمالی شبیه به حیوان نمیگردد.


رفتاری که در چارچوبه شرع باشد از نظر خالق انسان حیوانی نیست بلکه نشان از عقل انسان و رشد انسانی دارد که غرایز خود را در چارچوبه شرع محدود کرده است.
برعکس رفتار کسانی که از حلال خدا می گریزند و به ناچار در حرام می افتند!!!


bina88;135280 نوشت:
اگر چیزی را اسلام مباح و حلال میداند در آن نیز عیاری قرار داده و آن اعتدال است مازاد آن بدون شک حرام است.

معیارش را نیز خود اسلام می دهد نه توهمات من و شما! مصداق ان اعتدال را نیز اگر اسلام تعیین کرد همان می شود اعتدال.
اگر خود اسلام می گوید در آن شش وقت عمل آمیزش نه تنها مباح بلکه مستحب است من و شما و بقیه چه کاره ایم که بگوییم نه این اعتدال نیست.

البته کیفیت و کمیت نیازهای غریزی هر فرد بستگی به عوامل مختلف جسمی و روحی دارد و لازم نیست کسی برای کسی تعیین تکلیف کند که در دایره حلال خدا به چه مقدار و چه کیفیتی عمل کن! مگر دستوری که خود دین معین فرموده باشد.

بارها گفتم که بحث بر سر آن نیست که افراط در هر چیز بد است. مهم این است که بر توهمات خود برای افراطی نامیدن چیزی اصرار نورزیم و وقتی خود دین می گوید مصداقی خاص افراط نیست بلکه خوب است نگوییم نه! افراط است! اگر دین مثلا می گوید هر چه ارتباط با نامحرم برای زنان کمتر بهتر! مثل بعضی به اصطلاح روشنفکرها نگوییم این افراط است!
وقتی دین مثلا می گوید در آن اوقات، آمیزش افراط نیست بلکه مستحب است و اگر کسی نیاز طبیعی داشت و در همه این اوقات نیز با حلال خود آمیزش داشت افراط نکرده ما نباید بالاتر از دین خدا بنشینیم که خیر اینها افراط است.!!!


والسلام

نکته ای در حاشیه: "اسراف" و "بیتوته" صحیح است.

بسم رب الحسین علیه السلام

سلام بر شما

دوست گرامی :

هر جا که نام " خر اهلی " آمد که روایتش ربطی به متعه ندارد که می فرمایید نصفش صحیح است !!!!

روایتی که بحث تحریم و یا نسخ متعه در خیبر به همراه گوشت خر اهلی را بیان می کند مورد قبول نیست و شاذ است و دلیلش نیز بیان شد ....

پس اصل بحث ارتباط دادن گوشت خر اهلی و توصیف و تفسیر های شخصی در مورد متعه نیز اصلا ربطی به متعه ندارد ...

********************************

کاربر خیر البریه گفتند که روایتی معتبر مبنی بر ثواب صیغه ندیده اند ... خوب اگر شما ندیدید دلیل بر عدم وجود آن نیست که به همین راحتی در موردش حرف می زنید ....

* الحدائق الناضرة - المحقق البحراني - ج 24 - ص 119
ونقل شيخنا المجلسي رحمة الله عليه في كتاب البحار عن رسالة الشيخ المفيد رحمة الله عليه في المتعة أخبارا عديدة في استحبابها ، منها ما رواه بسنده في الرسالة إلى هشام بن سالم في الصحيح عن أبي عبد الله عليه السلام ( قال : يستحب للرجل أن يتزوج المتعة وما أحب للرجل منكم أن يخرج من الدنيا حتى يتزوج المتعة ولو مرة )

* جامع المدارك - السيد الخوانساري - ج 4 - ص 288

ونقل شيخنا المجلسي - قدس سره - في كتاب البحار عن رسالة الشيخ المفيد - قدس سره - في المتعة أخبارا عديدة في استحبابها منها ما رواه بسنده في الرسالة إلى هشام بن سالم في الصحيح عن أبي عبد الله عليه السلام قال : " يستحب للرجل أن يتزوج المتعة وما أحب للرجل منكم أن يخرج من الدنيا حتى يتزوج المتعة ولو مرة .


امام صادق علیه السلام می فرمایند که مستحب است که مرد متعه نماید و دوست ندارم که مردی از شما از دنیا برود مگر اینکه متعه نماید ولو یکبار
.

بررسی سند :

جعفر بن محمد بن قولویه : ثقه
سعد بن عبدالله قمی : ثقه
احمد بن محمد بن عیسی اشعری : ثقه
هشام بن سالم : ثقه
.

****************

شیخ مفید در " رساله المتعه " به سند صحیح می گوید :

ِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قَالَ لِي تَمَتَّعْتَ قُلْتُ لَا قَالَ لَا تَخْرُجْ مِنَ الدُّنْيَا حَتَّى تُحْيِيَ السُّنَّةَ

محمد بن مسلم می گوید :امام صادق علیه السلام به من فرمودند متعه کردی ؟ عرض کردم : خیر . فرمودند : از دنیا نروی تا اینکه سنت را زنده کنی
.

بررسی سند :

جعفر بن محمد بن قولویه : ثقه
سعد بن عبدالله قمی : ثقه
احمد بن محمد بن عیسی اشعری : ثقه
عبدالله بن محمد الحجال : ثقه
العلاء بن رزین القلاء : ثقه
محمد بن مسلم الثقفی : ثقه

**************************************************

شیخ مفید در " خلاصه الایجاز فی المتعه " و " رساله المتعه " و شیخ صدوق در " من لا یحضره الفقیه " به سند قوی چنین می گویند :

وَ بِهَذَا الْإِسْنَادِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ صَالِحِ بْنِ عُقْبَةَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ الْبَاقِرِ ع قَالَ: قُلْتُ لِلتَّمَتُّعِ ثَوَابٌ قَالَ إِنْ كَانَ يُرِيدُ بِذَلِكَ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ وَ خِلَافاً لِفُلَانٍ لَمْ يُكَلِّمْهَا كَلِمَةً إِلَّا كَتَبَ اللَّهُ لَهُ حَسَنَةً وَ إِذَا دَنَا مِنْهَا غَفَرَ اللَّهُ لَهُ بِذَلِكَ ذَنْباً فَإِذَا اغْتَسَلَ غَفَرَ اللَّهُ لَهُ بِعَدَدِ مَا مَرَّ الْمَاءُ عَلَى شَعْرِهِ قَالَ قُلْتُ بِعَدَدِ الشَّعْرِ قَالَ نَعَمْ بِعَدَدِ الشَّعْرِ.


صالح بن عقبه از پدرش از امام باقر علیه السلام نقل می کند: پرسیدم آیا برای متعه ثوابی هست ؟ امام علیه السلام پاسخ دادند : اگر نیت وی از انجام این عمل برای خدا و مخالفت با فلان ( عمر بن خطاب ) باشد ، سخن نمی گوید مگر اینکه خداوند برا وی حسنه می نویسد و وقتی به او ( آن زن ) نزدیک می شود خداوند گناهان وی را می بخشد . پس وقتی غسل می کند خداوند گناهان وی را به اندازه هر قطره آبی که بر موهایش می ریزد می بخشد . راوی می گوید : گفتم : به اندازه موهایش ؟ امام علیه السلام می فرماید : به اندازه موهایش
.

مرحوم مجلسی اول در " روضه المتقین " ج 8 ص 497 - 498 ضمن قوی خواندن این روایت چنین می گوید :

«و روى صالح بن عقبة عن أبيه» في القوي، و يدل على فضيلة المتعة سيما إذا كانت رغما لعمر عليه لعائن الله .

روایت قوی صالح بن عقبه از پدرش دلالت بر فضیلت متعه دارد علی الخصوص که در مخالفت با عمر علیه لعائن الله باشد .

**************************************

روایتی را دوست بزرگوار جناب " سفیر " بیان کردند که کاربر خیرالبریه آن را بی دلیل تضعیف کرد ....

بد نیست که روایت را مطالعه و نظر یکی از علما را در مورد این روایت بدانیم :

وَ رَوَى عَبْدُ اللَّهِ بْنُ سِنَانٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى حَرَّمَ عَلَى شِيعَتِنَا الْمُسْكِرَ مِنْ كُلِّ شَرَابٍ وَ عَوَّضَهُمْ مِنْ ذَلِكَ الْمُتْعَة


عبدالله بن سنان از امام صادق علیه السلام روایت می کند : خداوند متعال بر شیعیان ما مسکر از هر نوشیدنی را حرام کرد و در عوض آنها ، متعه را به آنها داد
.

مرحوم مجلسی اول در " روضه المتقین " ج 8 ص 508 چنین می گویند :

«و روى عبد الله بن سنان» في الصحيح، و يدل على أن المتعة مما تفضل الله بها على الشيعة .

روایت عبدالله بن سنان صحیح است و دلالت بر آن دارد که متعه از تفضلات الهی بر شیعه میباشد.

********************************************************************

این روایات که گزیده ای روایات فضیلت برای متعه بود بر اساس مباحث سندی مقبول می باشند و البته فقها در باب مستحبات و ثوابهای بیان شده برای آنها به قاعده " تسامح ادله در سنن " تمسک می کنند و عملا اکثریت این روایات مقبول ایشان می باشد ....

(( رساله " النسامح فی ادله السنن " تالیف شیخ اعظم انصاری را مطالعه نمایید ))

البته برای برخی کاربران این حرفها نیز مکمل نیست زیرا وقتی سخن امام صادق علیه السلام را به کناری می نهند و به بهانه های وجود غلو و غلات و این حرفهای بی ریشه سخنان ایشان را رد می کنند ولی در مقابل سخنان و رویه فلان شیخ یونانی و فلان عالم اهل خلاف و فلان عالم شیعه کرنش کرده و سخنان آنها را دلیل بر صحت عمل مورد نظر خود می دانند ( و البته بگذریم از حرفهای جالب برخی از همین عرفا در باب عشق و جوانان زیبا رو و غیره (!!) ) لذا هیچ تعجبی نیست که باز هم در مقابل این روایات بیان شده دست به استحسان زده و علایق نفسانی خود را تقدم دهند ....

یا علی ع

نقل قول:

رفتاری که در چارچوبه شرع باشد از نظر خالق انسان حیوانی نیست بلکه نشان از عقل انسان و رشد انسانی دارد که غرایز خود را در چارچوبه شرع محدود کرده است.
برعکس رفتار کسانی که از حلال خدا می گریزند و به ناچار در حرام می افتند!!!

با سلام

داریم از اصل دور میشویم ، دوست گرامی ما نگفتیم صیغه حرام است گفتیم که عفت ورزیدن از صیغه بهتر است برای تقریب به ذهن میدانیم حضرت ابا الفضل العباس علیه السلام هنگامیکه در بحبوحه جنگ وفشار تشنگی به آب گوارای فرات رسید به فتوای جمیع فقهای اسلام هیچ مشکل شرعی در نوشیدن آب نداشت ، اما چرا امساک کرد ؟!

آیا خوردن آب برایش حرام بود یا اخلاق حکم میکرد و ایثار کرد وبدین مقام شامخ رسید .

بزبان ساده تر آیا کسی از مراجع فتوا داده که روز عاشورا ازدواج نکنید ؟ مشکل کجاست؟ و مسائل دیگر .....

بنابراین خدای متعال هم متعه را قرار داده و هم عفت و تقوی را ، وبنص قرآن کریم که استوارترین سخن است :

وَلِبَاسُ التَّقْوَىَ ذَلِكَ خَيْرٌ ... تقوا و خود نگهداری و مخالفت با نفس همواره افضل و بهتر است .

واما اینکه جماع سبب کمال ومقام میشود سخنی است که باید بررسی شود چرا که به نص قرآن تعدادی از صحابه رسول ودر راس آنان جناب عمر بن الخطاب نتوانستند در ماه رمضان دست از جماع بردارند و خدای سبحان هم آنانرا خائن و حکم قبل را نسخ و مباشرت با آنان را در شب مباح کرد.

بنابراین مسلمانان مدیون جناب عمر واصحاب هستند که خودش بالاترین مقام را در این امر داشت و واسطه فیض هم گردید و پسرش هم به اقرار خودش بعد از پیامبر کثیر الجماع ترین فرد بوده پس بالاترین مقام را هم بزعم شما داشته است !!!!!!!!!!!!!!!!!

و بدین سان هرچه زن بازی بیشتر و ترک حیوانی کمتر شود کمال انسانی هم بیشتر میشود !!!!!!!!!!


قد افلح من زکاها ......


نقل قول:
کاربر خیر البریه گفتند که روایتی معتبر مبنی بر ثواب صیغه ندیده اند ... خوب اگر شما ندیدید دلیل بر عدم وجود آن نیست که به همین راحتی در موردش حرف می زنید ....


با سلام

دوست من ، منظور همان روایاتی است که ثواب صیغه را بقدر قطرات آب غسل و موی طرف و... ذکر کرده و این احادیث شما را هم دیده بودم :

پیامبر اکرم (ص) فرمودند:
هر کس یک بار در زندگی خود متعه کند، درجه‌اش به مانند درجه حسن مجتبی علیه السلام خواهد بود و هر کس دوبار متعه کند، درجه‌اش به مانند حسین سید الشهداء‌ علیه السلام خواهد بود و هر کس سه بار این کار را انجام دهد، به درجة علی مرتضی علیه السلام نائل می‌آید و هر کس چهار بار متعه بگیرد، درجه‌اش همانند من خواهد بود!!!!!!!!


لئالی الاخبار

هر کسی که ازدواج موقت کند و بعد غسل کند، از هر قطره‌ای که از آب غسل می‌چکد ، خداوند هفتاد ملک را خلق می‌نماید که تا روز قیامت برای او طلب آمرزش و بخشش نمایند و تا روز قیامت بر کسی که از این عمل دوری کند لعنت می‌فرستند.

پیامبر اکرم (ص) : هرکس چهار بار متعه کند، درجه اش همانند من خواهد بود !!!!

و قبلا هم گفتم که در مقابل این احادیث ، احادیث صحیح دیگری هم بشدت از آن نهی کرده است مانند :

اما در اخبار همانطور که احادیث صحیحی در تجویز متعه داریم همانطور هم احادیث صحیحی بر خلاف آن :

أحمد بن محمد بن عيسى في (نوادره): عن ابن أبي عمير، عن هشام بن الحكم، عن أبي عبدالله (عليه السلام) في المتعة قال: ما يفعلها (تفعلها) عندنا إلا الفواجر.

حسين بن سعيدروایت کرده از

ابن أبي عمير، عن
عبد الله بن بكير قال: قال أبو عبد الله عليه السلام: ما كان من شرط قبل النكاح هدم
النكاح، وما كان بعد النكاح فهو نكاح قال لي محمد بن أبي عمير، عن عبد الله بن سنان

قال: سألت أبا عبد الله عليه السلام عن المتعة فقال: لا تدنس نفسك بها


((26420)) 1 ـ محمد بن يعقوب، عن علي بن إبراهيم، عن أبيه، عن ابن أبي عمير، عن علي بن يقطين قال: سألت أبا الحسن (عليه السلام) عن المتعة؟ فقال: ما أنت وذاك قد أغناك الله عنها، ففلت: إنما أردت أن أعلمها، فقال: هي في كتاب علي (عليه السلام)، فقلت: نزيدها (ونزداد) ؟ قال: وهل يطيبه إلا ذاك.

همچنین :

((26421)) 2 ـ وعنه، عن المختار بن محمد بن المختار، وعن محمد بن الحسن، عن عبدالله بن الحسن العلوي جميعا، عن الفتح بن يزيد قال: سألت أبا الحسن (عليه السلام) عن المتعة؟ فقال: هي حلال مباح مطلق لمن لم يغنه الله بالتزويج فليستعفف بالمتعة، فإن استغنى عنها بالتزويج فهي مباح له إذا غاب عنها.

هماهنگ با آیه :


وَلْيَسْتَعْفِفِ الَّذِينَ لَا يَجِدُونَ نِكَاحًا حَتَّى يُغْنِيَهُمْ اللَّهُ مِن فَضْلِهِ ...

((26422)) 3 ـ وعن علي بن محمد، عن صالح بن أبي حماد، عن ابن سنان، عن المفضل قال: سمعت أبا عبدالله (عليه السلام) يقول في المتعة: دعوها أما يستحيي أحدكم أن يرى في موضع العورة فيحمل ذلك على صالحي اخوانه وأصحابه.

((26423)) 4 ـ وعن عدة من أصحابنا، عن سهل بن زياد، عن محمد بن الحسن بن شمون قال: كتب أبو الحسن (عليه السلام) إلى بعض مواليه لا تلحوا على المتعة انما عليكم إقامة السنة فلا تشغلوا بها عن فرشكم وحرائركم فيكفرن ويتبرين ويدعين على الآمر بذلك ويلعنونا.

((26424)) 5 ـ وعنهم عن سهل، عن علي بن أسباط ومحمد بن الحسين جمعيا، عن الحكم بن مسكين، عن عمار قال: قال أبو عبدالله (عليه السلام) لي ولسليمان بن خالد: قد حرمت عليكما المتعة من قبلي ما دمتما بالمدينة، لانكما تكثران الدخول علي وأخاف أن تؤخذا فيقال: هؤلاء أصحاب جعفر.

((26425)) 6 ـ محمد بن علي بن الحسين بإسناده عن موسى بن بكر، عن زرارة، عن أبي جعفر (عليه السلام) ـ في حديث ـ قال: وله أن يتمتع إن شاء وله امرأة وإن كان مقيما معها في مصره.




نقل قول:

شیخ مفید در " خلاصه الایجاز فی المتعه " و " رساله المتعه " و شیخ صدوق در " من لا یحضره الفقیه " به سند قوی چنین می گویند :

وَ بِهَذَا الْإِسْنَادِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ صَالِحِ بْنِ عُقْبَةَ عَنْ أَبِيهِ


قوی بودن این سند از کجا است ؟ با اینکه پدر صالح یعنی عقبه مجهول یا مهمل است ؟؟؟!!!!


نقل قول:
روایتی را دوست بزرگوار جناب " سفیر " بیان کردند که کاربر خیرالبریه آن را بی دلیل تضعیف کرد ....

بد نیست که روایت را مطالعه و نظر یکی از علما را در مورد این روایت بدانیم :

وَ رَوَى عَبْدُ اللَّهِ بْنُ سِنَانٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى حَرَّمَ عَلَى شِيعَتِنَا الْمُسْكِرَ مِنْ كُلِّ شَرَابٍ وَ عَوَّضَهُمْ مِنْ ذَلِكَ الْمُتْعَة


عبدالله بن سنان از امام صادق علیه السلام روایت می کند : خداوند متعال بر شیعیان ما مسکر از هر نوشیدنی را حرام کرد و در عوض آنها ، متعه را به آنها داد
.


بهتر است که قبل از نوشتن احادیث و بدتر از آن حکم بر صحت نگاهی به رجال آن نیز داشته باشید :



عبد الله بن القاسم الحارثي: ضعيف، غال، كان صحب معاوية بن عمار ثم خلط وفارقه، روى عنه: محمد بن خالد البرقي، رجال النجاشي .


عبد الله بن القاسم بن البطل الحارثي، بصري، كذاب، غال، ضعيف، متروك الحديث، معدول عن ذكره، رجال ابن الغضائري .ويظهر من كلام النجاشي أن عبد الله بن القاسم الحضرمي الاتي هو المعروف بالبطل

عبد الله بن القاسم الحضرمي : المعروف بالبطل، كذاب، غال، يروي عن الغلاة، لا خير فيه ولا يعتد بروايته ; له كتاب ، روى عنه: عبد الله بن عبد الرحمن، رجال النجاشي .

له كتاب روى الصفار، عن محمد بن الحسن، عنه، الفهرست .

عبد الله بن القاسم الحضرمي، كوفي، ضعيف، غال، متهافت لا ارتفاع به، رجال ابن الغضائري

آیا با چنین فرد کذاب و غالی و... میتوان حدیث وی را قبول کرد ؟ قبلا هم گفتیم امثال این اخبار از غلات روایت شده است.

ضمن اینکه متن حدیث گویای بطلان آنست زیرا مگر شراب فقط نزد شیعیان حرام گشته که معوضی داشته باشد ؟؟؟!!!

دیگر اینکه بعوض تحریم قمار و شطرنج و ...چه چیزی به شیعیان عوض داده شده ؟

خیر البریه;135396 نوشت:
عفت ورزیدن از صیغه بهتر است

متاسفانه جنابعالی گویا قصد مجادله بی ثمر آنهم د رماه مبارک رمضان دارید! وگرنه ادعایی را که مفصلا در پست 39 جواب دادم تکرار نمی کردید. بنده هم مجبورم عین آن پاسخ را اینجا کپی کنم تا معلوم شود چه کسی دنبال حقیقت است و چه کسی مجادله گر:

وَلْيَسْتَعْفِفِ الَّذِينَ لا يَجِدُونَ نِكَاحًا حَتَّى يُغْنِيَهُمْ اللَّهُ مِن فَضْلِهِ یعنی کسانیکه شرایط نکاح را ندارند عفت بورزند .
اولا نکاح در اسلام دو نوع است دائم و موقت این آیه می فرماید اگر شرایط نکاح را نداشتند. چرا شما نکاح را محدود در نکاح دائم کرده اید و از آیه نتیجه اشتباه می گیرید. متعه هم نکاح است. حتی علمای سنی هم قبول دارند که متعه نوعی نکاح است اما حرف غلطشان این است که فقط در دورانی خاص جایز بوده و بعد ممنوع شده است!!!!!

گذشته از این اگر به معنای نکاح دائم هم بگیریم مگر متعه، خلاف عفت است که اگر کسی امکان ازدواج دائم نداشت و متعه کرد خلاف عفت رفتار کرده؟؟؟!!! امر حلال و سنت پیامبر خلاف عفت است؟؟؟!!!

جالب اینکه در روایت داریم که امام علیه السلام متعه را مصداق عفت ورزیدن د رآیه شریفه دانستند! (وسائل الشیعه ج 21 ص22)

یعنی خود متعه برای حفظ عفت و دوری از بی عفتی ست.

خیر البریه;135396 نوشت:
واما اینکه جماع سبب کمال ومقام میشود سخنی است که باید بررسی شود چرا که به نص قرآن تعدای از صحابه رسول ودر راس آنان جناب عمر بن الخطاب نتوانستند در ماه رمضان دست از جماع بردارند و خدای سبحان هم آنانرا خائن و حکم قبل را نسخ و مباشرت با آنان را در شب مباح کرد.

این را هم در همان پست 39 جواب دادم اما گویا جنابعالی اصلا توجهی به سخنان طرف مورد بحث خود ندارید!!!! آنجا گفتم:

مسلم است در آن وقت که جماع در شبهای ماه رمضان حرام بوده هر کس چنین می کرده یعنی دستور خدا را زیر پا گذاشته و مرتکب حرام می شده و به خود خیانت می کرده است. این چه ربطی دارد به جماع حلال؟؟؟!!!
....

خیر البریه;135396 نوشت:
بنابراین مسلمانان مدیون جناب عمر واصحاب هستند که خودش بالاترین مقام را در این امر داشت و واسطه فیض هم گردید و پسرش هم به اقرار خودش بعد از پیامبر کثیر الجماع ترین فرد بوده پس بالاترین مقام را هم بزعم شما داشته است !!!!!!!!!!!!!!!!! و بدین سان هرچه زن بازی بیشتر و ترک حیوانی کمتر شود کمال انسانی هم بیشتر میشود !!!!!!!!!!

برادر جان! متاسفانه شما برداشتهای غلط واضحی از سخنان بنده دارید. من نگفتم هر کس جماعش بیشتر کمالش بیشتر!!!!! که شما عمر یا فرزند ملعونش را به رخ ما می کشید!!!

عرض کردم اگر کسی چون شما بطور مطلق بگوید: جماع مانع سلوک است کاملا اشتباه گفته چرا که هر لذتی دو قسم دارد حلال و حرام. معقول و مشروع نیست ایندو را به یک چوب راند. مومن حلال خدا را دوست دارد و از حرام بیزار است.
در روایتی پیرامون متعه هست که امام به یکی از اصحاب که گفت من از متعه بیزار شده ام فرمود: اگر از حلال خدا بگریزی ناچار در حرام میفتی.

و بعد روایات صحیح السند مبنی بر کثیر الجماع بودن انبیا را آوردم که به عنوان سنتی از سنن انبیاء ذکر شده است. به نظر شما این یعنی اگر کافری آمد و سنتی از سنن انبیاء را بجا آورد به کمال و مقام رسیده است؟؟؟؟!!!! ـ میزان دقت شما این است؟؟ ـ

و گفتم کثرت، در مقابل قلت است و نه افراط. افراط را همه نفی میکنند اما مهم این است مصداق افراط و تعادل همان چیزی است که خود دین تعیین فرموده نه توهمات دیگران. ـ در جایی که مصداقی از سوی دین تعیین شده باشد ـ

ضمنا شش وقت مستحب برای آمیزش را نیز ذکر کردم و گفتم فرض کنیم کسی در همه این اوقات بنا بر نیازش آمیزش کرد دین می گوید نه تنها افراط نکرده بلکه کار خوبی هم کرده. قبلا این روایت را نقل کردم که:
از امام صادق علیه السلام سوال شد:

چرا گاه مومن، از همه بیشتر نکاح می کند؟
فرمود: چون با اینکار شهوتش را از حرام باز میدارد و از اینکه دائما به این طرف و آن طرف میل کند پس او اینچنین به حلال اکتفا می کند و از حرام بی نیاز می شود.

بنابراین نگفتم هر کافر کثیر الجماعی از هر راه دارای مقام و کمال است!!! ـ این برداشت اشتباه شماست!!! ـ

بلکه حرف ما این است مومنی که با روی آوردن به حلال خدا ذهن و جسم و روح خود را از حرام بی نیاز می کند نه شایسته مذمت بلکه مستحق مدح است.

نقل قول:

البته برای برخی کاربران این حرفها نیز مکمل نیست زیرا وقتی سخن امام صادق علیه السلام را به کناری می نهند و به بهانه های وجود غلو و غلات و این حرفهای بی ریشه سخنان ایشان را رد می کنند ولی در مقابل سخنان و رویه فلان شیخ یونانی و فلان عالم اهل خلاف و فلان عالم شیعه کرنش کرده و سخنان آنها را دلیل بر صحت عمل مورد نظر خود می دانند ( و البته بگذریم از حرفهای جالب برخی از همین عرفا در باب عشق و جوانان زیبا رو و غیره (!!) ) لذا هیچ تعجبی نیست که باز هم در مقابل این روایات بیان شده دست به استحسان زده و علایق نفسانی خود را تقدم دهند ....

با سلام

لطفا بحث را منحرف نکنید قبلا هم ثابت کردیم این اراجیف فقط اکاذیب و تهمتهایی بوده که به جناب ملا صدرا رحمه الله و سایر علمای ربانی زده شده است .

اما اینکه هنوز در علم حدیث کم اطلاعید بدلیل اینکه وجود صرف روایتی حتی با سند صحیح حجت نمیشود . زیرا احادیث صحیح السندی داریم که متنی ناصحیح دارند مانند حدیثی صحیح از امام صادق و امام رضا علیهما السلام مبنی بر اینکه والله ماه رمضان هیچگاه از سی روز کمتر نمیشود !!!!!!!

مثل اینکه امام فرموده باشد که 5=2*2

ویا اینکه حدیث صحیح السند که امام صادق (ع) فرمودند کره زمین بر پشت ماهی و گاو ...قرار دارد ؟!!!!!!

ویا احادیث باعث فحشا مثل جواز نگاه کردن به عورات غیر مسلمان و اجاره فروج ومطلاق بودن سبط اکبر سید جوانان بهشت و .... که خلاف قرآن و عقل وسایر اخبار هستند.وخود علمای رجال شیعه از داخل شدن اخبار غلات حتی در اصول کافی خبر داده اند .

بنابراین بدستور خود ائمه علیهم السلام موافقت با قرآن و عدم مخالفت با آن و بررسی سایر اخبار وعمل اصحاب و احتیاط ، شرط ورود و استنباط از اخبار است .

خیر البریه;135421 نوشت:
وجود صرف روایتی حتی با سند صحیح حجت نمیشود .

ما گفتیم صرف اینکه روایتی صحیح السند باشد، حجت است؟؟؟!!!!!!!!!!!!

یا اینکه گفتیم روایتی صحیح السند به صرف اینکه با توهمات صوفیانه ما سازگار نیست نباید انکار شود؟

یا اینکه پرسیدیم دعوت به نکاح حلال چه ربطی به فحشا و لواط دارد که کسی بخواهد برایش حدیث جعل کند؟

یا اینکه گفتیم: اگر بنا به جعل حدیث باشد در تحریم متعه جعل می کنند یا جعل می کنند که آمیزش حلال، مانع سلوک است!!! نه بر عکس؟

ما لکم کیف تحکمون!

بسم رب الحسين عليه السلام

سلام بر شما

كاربر خيرالبريه ابتدا مدعی شد که در مورد ثواب صیغه نمودن روایت معتبری ندیده است :

نقل قول:
در مورد ثواب زیارت امام حسین (ع) احادیث معتبری وجود دارد اما در باره ثواب صیغه تا جاییکه من بررسی کردم سند معتبری ندیدم اگر شما سراغ دارید بگذارید .
سپس بعد از بیان لااقل 2 روایت صحیح السند در مورد ثواب صیغه ، موضع ایشان تغییر کرد و شد :

نقل قول:
دوست من ، منظور همان روایاتی است که ثواب صیغه را بقدر قطرات آب غسل و موی طرف و... ذکر کرده و این احادیث شما را هم دیده بودم
خیلی جالب است !!!

**********************

تکرار مکررات را قبلا پاسخ داده ایم و در مقاله ای که قبلا بیان شد و همچنین در گفتار علامه سید جعفر مرتضی عاملی مشخص شد که وضعیت روایاتی که کاربر خیرالبریه دائما تکرار می کنند چیست ....

********************

در باب مجموعه روایات ثواب صیغه نیز اگر اهل علمی در این تالار باشد می داند که فقهای عظام در باب مستحبات روایی ، قاعده " تسامح ادله در سنن " را بکار می گیرند .... حال اگر این مطالب با خواسته های نفسانی ما در تعارض است ، به نظر شما مشکل از سخنان امام صادق علیه السلام است یا تقلید بنده و امثال بنده از مشتی شیخ و شیوخ سنی و شیعه ؟!

********************

در باب عقبه بن قیس نیز در " شفاء الصدور فی شرح زیاره العاشور " ج 1 ص 66 چنین آمده است :

و پدر او عقبة بن قيس از اصحاب صادق عليه السلام بوده ، وشيخ مفيد وابن شهر آشوب در " معالم العلماء " كليه اصحاب حضرت صادق عليه السلام را توثيق كرده اند
.

****************************************

در باب عبدالله بن قاسم :

مرحوم نمازی در " مستدرکات علم رجال الحدیث " ج 5 ص 73 بیان می کند که احتمال نسبت غلو دادن به ابن راوی بخاطر روایتی است که در شان امیرالمومنین علیه السلام بیان کرده است :

ولعل وجه نسبته إلى الغلو ما رواه الصدوق و الصفار بإسنادهما ، عن عبد الله بن القاسم الحضرمي ، عن سماعة بن مهران ، عن أبي عبد الله عليه السلام ، حديث جلوس أمير المؤمنين يوم القيامة على منبر يراه جميع الخلائق ويقوم ملك عن يمينه وينادي : يا معشر الخلائق ! هذا علي بن أبي طالب ، يدخل الجنة من شاء . وينادي الذي على يساره : هذا علي بن أبي طالب ، صاحب النار ، يدخلها من شاء .

می گویم : از کلام نجاشی تضعیف این راوی در روایت به دست نمی آید و احتمالا تضعیف وی بخاظر غلو است ( معجم رجال ج 11 ص 304 )

تضعیف ابن غضائری نیز به دلیل عدم صحت انتساب کتاب وی نیز مقبول نیست .

آیت الله سبحانی در " کلیات فی علم الرجال " بعد از بیان تضعیف ابن غضائری در مورد عبدالله بن قاسم نیز چنین می گویند :

من المحتمل، اعتماد النجاشي في تضعيفه إلى تضعيف ابن الغضائري، يعرف عنه تقارب العبارتين، وقد عرفت قيمة تضعيفاته.

احتمالا اعتماد نجاشی بر تضعیف عبدالله بن قاسم بخاطر تضعیف ابن غضائری می باشد آنچنان که از تقارب دو عبارت به دست می آید . و قبلا ارزش تضعیفات ابن غصائری را فهمیدی
.

ایشان در قسمتی دیگر از کتاب خود در باب تضعیف ابن غضائری چنین می گوید :

وقد ذكرنا أنه لا اعتبار بتضعيفاته وتعديلاته، لعدم استناده فيهما إلى السماع بل إلى قراءة المتون كما مر غير مرة

قبلا بیان کردیم که تضعیف و تعدیل ابن غضاری اعتباری ندارد بعلت عدم استناد وی به سماع بلکه مستند بر قرائت متون می باشد .

مرحوم مامقانی در رجالش ( مثلا ذیل ترجمه جابر جعفی ) و مرحوم نمازی در رجالش و مرحوم بهبهانی در تعلیقه اش و بسیاری دیگر از علما صراحت دارند که نسبت غلو دادن به راویان در نزد قدما در نزد متاخرین مقبول نیست زیرا بسیاری از اموری که در نزد قدما بعنوان غلو محسوب می شده است هم اکنون از قطعیات عقیدتی شیعه می باشد .

آیت الله سبحانی در کتاب خود چنین می گویند :

ويرشد إلى ذلك ماذكره المحقق الوحيد البهبهاني في بعض المقامات حيث قال: " اعلم أن الظاهر أن كثيرا من القدماء سيما القميين منهم والغضائري كانوا يعتقدون للائمة عليهم السلام منزلة خاصة من الرفعة والجلالة، ومرتبة معينة من العصمة والكمال بحسب اجتهادهم ورأيهم، وما كانوا يجوزون التعدي عنها، وكانوا يعدون التعدى ارتفاعا وغلوا حسب معتقدهم، حتى إنهم جعلوا مثل نفي السهو عنهم غلوا، بل ربما جعلوا مطلق التفويض إليهم أو التفويض الذي اختلف فيه كما سنذكر أو المبالغة في معجزاتهم ونقل العجائب من خوارق العادات عنهم، أو الاغراق في شأنهم وإجلالهم وتنزيههم عن كثير من النقائص، وإظهار كثير قدرة لهم، وذكر علمهم بمكنونات السماء والارض (جعلوا كل ذلك) ارتفاعا أو مورثا للتهمة به، سيما بجهة أن الغلاة كانوا مختفين في الشيعة مخلوطين بهم مدلسين.
وبالجملة، الظاهر أن القدماء كانوا مختلفين في المسائل الاصولية أيضا فربما كان شئ عند بعضهم فاسدا أو كفرا أو غلوا أو تفويضا أو جبرا أو تشبيها أو غير ذلك، وكان عند آخر مما يجب اعتقاده أو لا هذا ولاذاك.
وربما كان منشأ جرحهم بالامور المذكورة وجدان الرواية الظاهرة فيها منهم كما أشرنا آنفا أو ادعاء ارباب المذاهب كونه منهم أو روايتهم عنه وربما كان المنشأ روايتهم المناكير عنه، إلى غير ذلك، فعلى هذا ربما يحصل التأمل في جرحهم بأمثال الامور المذكورة إلى أن قال: ثم اعلم أنه (أحمد بن محمد بن عيسى) والغضائري ربما ينسبان الراوي إلى الكذب ووضع الحديث أيضا بعد ما نسباه إلى الغلو وكأنه لروايته ما يدل عليه "
.

سپس در مورد خود ابن غضائری چنین می گوید :

والظاهر أن الغضائري كان له مذاق خاص في تصحيح الروايات وتوثيق الرواة، فقد جعل إتقان الروايات في المضمون، حسب مذاقه، دليلا على وثاقة الراوي، ولاجل ذلك صحح روايات عدة من القميين، ممن ضعفهم غيره، لاجل أنه رأى كتبهم، وأحاديثهم صحيحة.

كما أنه جعل ضعف الرواية في المضمون، ومخالفته مع معتقده في ما يرجع إلى الائمة، دليلا على ضعف الرواية، وكون الراوي جاعلا للحديث، أو راويا ممن يضع الحديث، والتوثيق والجرح المبنيان على إتقان المتن، وموافقته مع العقيدة، من أخطر الطرق إلى تشخيص صفات الراوي من الوثاقة والضعف.

البته بحث غلو وغالی و این حرفها را قبلا در سایت " عقاید اسلامی " بیان کردیم ولی اصولا شما حرفهایی را قبول می کنید بر اساس مشرب فکری شما باشد ....

آنجایی که به نفع شما باشد تقیه معنا پیدا می کند و حرفهای غلط مولوی و ابن عربی را به بهانه تقیه به خورد خلق الله می دهید و مزخرفات ایشان را تقیه ای می خوانید ولی آنجایی که روایت با تفکرات شما در تعارض است و روایات متواتر بر علیه تفکرات شما می باشد و مثلا 1 - 2 روایت که بر اساس تقیه صادر شده است شبیه تفکرات شما می باشد ، آنوقت تقیه فراموش می شود و این روایات توانایی مقیّد کردن روایات متواتر دیگر را پیدا می کند !!!!!

در باب علم الحدیث هم سخنان جالبی گفتید ...... حتما حق با شماست:Khandidan!:

در باب تصحیح روایات در نزد شیعه معمولا 2 سیره جاری است :

* حجیت روایت ثقه : که این سیره ، سیره کسانی همچون مرحوم خوئی بوده و تعداد این افراد از انگشتان یک دست نیز کمتر است .

* حجیت روایت موثوق : که این سیره ، سیره مستمره جمهور علمای شیعه بوده است یعنی امارات تصحیح روایت می تواند بر اساس راوی ثقه باشد و یا بر اساس تصحیح متن روایت بر اساس قرائن داخلی و خارجی ولو اینکه روایت به ظاهر سندش ضعیف باشد .
http://www.ansarh.cc/showthread.php?1596506-%D8%AD%D9%88%D9%84-%D9%83%D8%AA%D8%A7%D8%A8-%D8%B3%D9%84%D9%8A%D9%85-%D8%A8%D9%86-%D9%82%D9%8A%D8%B3

************************************************************************

به نظرم تا کنون مشخص است که چه کسی بحث را منحرف کرد !!!!

تاپیکی که اصل آن در دفاع از شیعه در برابر شبهه وهابیت ( تحریم متعه در شیعه ) بود به ناگه با داستانسرایی یک کاربر ( خیرالبریه ) به جاهایی رسید که اصلا ربطی به تاپیک ندارد.....

یا علی ع

نقل قول:
ما گفتیم صرف اینکه روایتی صحیح السند باشد، حجت است؟؟؟!!!!!!!!!!!!

نقل قول:

یا اینکه گفتیم روایتی صحیح السند به صرف اینکه با توهمات صوفیانه ما سازگار نیست نباید انکار شود؟

یا اینکه گفتیم: اگر بنا به جعل حدیث باشد در تحریم متعه جعل می کنند یا جعل می کنند که آمیزش حلال، مانع سلوک است!!! نه بر عکس؟

با سلام

نمیدانم چرا دقت نمیکنید یا واقعا هدفتان چیز دیگریست ؟!

ما گفتیم که صیغه مباح است اما بنص قرآن کریم ؛ تقوا و مخالفت با نفس بهتر و بالاتر :
وَلِبَاسُ التَّقْوَىَ ذَلِكَ خَيْرٌ ...

اگر شما معتقدید که با صیغه و اکثار جماع و ... زودتر وبهتر به لقاء الله میرسید ما هم مخالفتی نداریم اما به سالکین الی الله خرده نگیرید که چرا مثل شما سلوک نمیکنند واقتدا به امام المتقین و سرور زاهدین کرد ه اند .

ضمنا ما کاری به صوفی و درویش و ...نداریم ملاک ما ثقلین است.

نقل قول:
یا اینکه پرسیدیم دعوت به نکاح حلال چه ربطی به فحشا و لواط دارد که کسی بخواهد برایش حدیث جعل کند؟

خطوات شیطان همین است که بتدریج وارد میشود مانند غلات که اباحیگری را رواج دادند و امروز هم بهائیان .

على بن حسکه ی قمى، امام هادى(ع) را پروردگار جهانیان مى‏دانست و خود را از سوى ایشان پیامبر هدایت انسان ها معرفى کرده بود. او تمامى واجبات و فروع دینى، مانند زکات، حج، روزه و… را به شدت زیر سؤال برد. محمد بن نصیر نمیرى، بر بدعت‏هاى على بن حسکه، جواز ازدواج با محارم (مادر، خواهر، دختر)، حلال بودن لواط و اعتقاد به تناسخ (حلول ارواح مردگان در کالبدى غیر از بدن مادى خود فرد) را افزود.و اصولاً شهوات رانور مي‌دانستند !

ورد پای غلات در بعضی اخبار مشهود است .

نقل قول:
و بسیاری دیگر از علما صراحت دارند که نسبت غلو دادن به راویان در نزد قدما در نزد متاخرین مقبول نیست زیرا بسیاری از اموری که در نزد قدما بعنوان غلو محسوب می شده است هم اکنون از قطعیات عقیدتی شیعه می باشد .

ملاک ما ثقلین است هنگامیکه خود ائمه (ع) بعضی از اصحاب غالی خود را شدیدا لعنت ونفرین کرده واز قبول روایت ایشان برحذر داشته اند

وهنگامیکه برخی احادیث بصراحت مخالف قرآن کریم اند و سعی در اشاعه فحشا دارند

وهنگامیکه شیخ طائفه طوسی رحمه الله میگوید درباره محمد بن نصير نميري از مدعيان دروغين نيابت در دوران غيبت صغرا ؛ وي قائل به اباحي گري بود و همة محرمات را حلال مي‌دانست. وي لواط را جايز مي‌دانست و مي‌گفت از ناحيه مفعول، نشانه تواضع و فروتني و از ناحيه فاعل يكي از شهوات و طيبات است و خداوند هيچ كدام از اين دو (تواضع و طيبات) را حرام نكرده است.


فقال أبو عبدالله (عليه السلام): هو الفرج، وأمر الفرج شديد...


آیا بهتر نیست کمی احتیاط کنیم و در امور شهوانی و جنسی بدستور ثقلین محتاط تر باشیم :


وعن عدة من أصحابنا ، عن أحمد بن محمد بن خالد مرسلاً ، قال : قال أبو جعفر ( عليه السلام ) : لا تتخذوا من دون الله وليجة ، فلا تكونوا مؤمنين ، فان كل سبب ، ونسب ، وقرابة ، ووليجة ، وبدعة ، وشبهة ( باطل مضمحل ) ، إلا ما أثبته القرآن .

عَلِمَ اللّهُ أَنَّكُمْ كُنتُمْ تَخْتانُونَ أَنفُسَكُمْ

به کلمه تختانون = خیانت ، بیشتر دقت کنید .

خیر البریه;135513 نوشت:
تقوا و مخالفت با نفس بهتر و بالاتر : وَلِبَاسُ التَّقْوَىَ ذَلِكَ خَيْرٌ ...

اول گفتید عفت بهتر از متعه است گفتیم مگر متعه بی عفتی است!!! حالا می گویید تقوا بهتر است!!! برادر مگر متعه بی تقوایی ست؟؟؟؟!!!!!

تقوا را چه معنا می کنید؟؟؟؟!!!! تقوا پرهیز از محرمات است یا پرهیز از حلال خدا؟؟؟!!!

چرا تکرار استفتاء آیت الله بهجت را که متعه را مستحب دانسته بودند تحمل نکردید؟؟؟!!! مبانی سلوک شما بر خلاف فقه شیعه است؟؟؟؟!!!!

با عرض سلام:Gol:

نمیدونم چرا دوستان در اینجا دارند خودشان را خسته میکنند!

جناب خیرالبریه , تمام این دوستانی که اینجا هستند از تمامی حلال های خدا استفاده کردند و از همه محرمات دوری کردند و برای معراجشان لنگ ازدواج موقت هستند!!!!

حضرت رضا علیه السّلام فرمود: ازدواج موقّت براى كسى كه آن را بشناسد حلال است، و براى كسى كه آن را نفهمد حرام است.
من لا یحضره الفقیه

الحمد لله این گونه که من از این دوستان شناخت پیدا کردم از دین اسلام گویا فقط ازدواج موقت را شناخته اند پس مژدگانی بر همگان باد که برای هر کس ازدواج موقت حرام باشد برای شما دوستان عزیز حلال است!!!!!!!!!

راستی جناب سفیر به بحث ربطی ندارد اما برایم خیلی جالب است همسر شما تشریف نمیارن تشریف نمیارن یکدفعه وقتی تشریف میارن که شما در عدالت بین چهار زن و متعه پستی زده اید و بخواهند برایتان صلوات بزنند!
میخواستم بخاطر داشتن چنین همسر تسلیمی به شما تبریک بگویم!


دوستانی که فقط احادیثی را میبینند که به نفعشان هست و چشم از شان نزول آن میبندند بهتر است یک نگاهی به احادیث زیر هم بیندازند:

حضرت امام موسی کاظم (ع) می فرمایند :
نسبت به متعه گرفتن اصرار نکنید و از زنان دائم خود رویگردان نشوید تا آنها از شما بیزاز شوند و نفرین کنند به کسی که امر به متعه نموده است و او را لعنت کنند .

حضرت امام رضا (ع) می فرمایند :
متعه حلال است برای کسی که خداوند متعال بوسیله زوجه دائم او را بی نیاز نکرده باشد و یا از حضور نزد زوجه اش غایب باشد .

کاربران گرامی اگر کمی از عقلمان کمک بگیریم میگوییم چرا در یکجا این حدیث را داریم:

[=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]صادق علیه السلام راجع به (متعه) سؤال كردم، آن حضرت فرمود: من دوست ندارم مسلمانى بمیرد، در حالى كه به سنتى از سنن رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله عمل نكرده باشد.

و در جای دیگر این حدیث:

علی بن یقطین که در دربار هارون الرشید کار می کند و وضع مالی خوبی هم دارد ، با وجود اینکه زوجه دائم دارد و در مسافرت به سر نمی برد ، هوس گرفتن متعه نموده ، از امام هفتم (ع) در این باره سوال می کند . حضرت امام موسی کاظم (ع) می فرمایند :
ترا با متعه چه کار ؟ تو که زوجه دائمی در اختیار داری !

اگر کمی دیگر فکر کنیم میفهمیم که حتما در شرایط خاصی بوده که امام صادق این سخن را فرموده اند و در شرایطی دیگر امام موسی بن جعفر آن سخن را!

اما ای امان از تفسیر به رای

دوستان ما (همان هایی که گفتم لنگ ازدواج موقت برای رفتن به معراج مانده اند!!!!) عادت دارند چیزهایی را ببینند که به نفعشان , به عیششان و در کل احادیثی را میبینند که باهاش حال کنند و اصلا توجه ندارند که شان نزول آن چیست!!!

خداوند در قران میفرمایند که اگر شک داری که میتونی عدالت را بر قرار کنی به یک زن اکتفا کن اما افسوس که چشمان همه بسته اند و تنها چیزی را که میبینند این است که لذتشان در چیست و همه در این مواقع نقش عادل را ایفا میکنند!!!!!!!

سلام بر بقیةالله الاعظم ومنتظرانش

واقعا" گاهی اوقات از اینکه میبینم افرادی به عوض اینکه به دردهای معنوی و یا مسایل مبتلا به انسانیت بپردازند تمام فکر و ذکر و اندیشه و دغدغه و ....... شان فقط بحث بیهوده بر سر این مسایل تلف میشود غم دلم را میگیرد .

بنده یک سؤال پرسیدم واعلام کردم مقاله ای که در این زمینه دوبار مقام آورده را برای بیداری ذهنها میخواهم قرار دهم اما متاسفانه ولی صادقانه بگویم بیماری ذهنها وهذیان( شهوت یعنی تمام دین ...) مانع شد تا آن را ادامه دهم . وهر قدر هم که صبر میکنم این دعوا پایانی ندارد باور کنید شده موجب تمسخر وخنده ی بعضی ها ... خوب یک بار گفتیم که این حکم افتخار دینی ما است اما نه در بی بند و باری وهرج ومرج قرار که نیست تا قیامت هی بگوییم آقا متعه کلید ورود به بهشت است صواب یعنی فقط متعه !!!! در پست قبلی عرض کردم این همه تبلیغات کاذب دم در منزلهای خودمان رسیده !!!! چون برخی مؤنثات هم خیال برشان داشته که چرا آنها از این همه صواب بی بهره بمانند !
به خاطر شزف دین کبیر مان بس است این همه جدال بر سر موجودی که ارزشش را فقط در متعه و حرمسرا محک میزنید .

باور کنید این همه دعوا بر سر .... اول خودتان را کم بین واندک بین نشان میدهد .

اسلام یعنی سلامتی یعنی نجات انسانیت .اما شما از یکی دو حکم آن طنابی به ضخامت تمام اندیشه تان بافته اید و اصرار دارید که باید همه با آن به چاه حیوانیت ناطق بروند ونه قله ی انسانیت اندیشمند . خداوند همه را از جمله جمع ما راهدایت کند .

................................................................................... حق یارتان :roz: .............................................................................................

••ostad••;135691 نوشت:
واقعا" گاهی اوقات از اینکه میبینم افرادی به عوض اینکه به دردهای معنوی و یا مسایل مبتلا به انسانیت بپردازند تمام فکر و ذکر و اندیشه و دغدغه و ....... شان فقط بحث بیهوده بر سر این مسایل تلف میشود غم دلم را میگیرد .

قبلا هم در بحثی دیگر این مغالطه و تهمت بزرگ را مرتکب شدید!!

اگر انصاف داشته باشید می فهمید که در مباحثات اینچنینی وقتی سخن از متعه و نکاح است همه در حول آن محور سخن می گویند.
هر گاه سخن از نماز است همه درباره نماز می گویند.
هرگاه بحث آشپزی است همه در اینباره می نویسند.
و هر عاقل منصفی می فهمد که این بدان معنا نیست که نویسندگان و شرکت کنندگان در این مباحث تمام ذهنشان متعه یا نماز یا آشپزیست!!!
هیچ عاقل منصفی در بحث نماز نمی گوید: یعنی همه اسلام نماز است و فقط باید نماز بخوانیم!!!
یا در بحث آشپزی ایراد نمی گیرد که چرا همه انسان را محدود کرده اید در خوردن!!!

hedi;135665 نوشت:
راستی جناب سفیر به بحث ربطی ندارد اما برایم خیلی جالب است همسر شما تشریف نمیارن تشریف نمیارن یکدفعه وقتی تشریف میارن که شما در عدالت بین چهار زن و متعه پستی زده اید و بخواهند برایتان صلوات بزنند! میخواستم بخاطر داشتن چنین همسر تسلیمی به شما تبریک بگویم!

ممنونم از تبریکتون!
بله حقیقتا جای تبریک داره که ایشون اهمیت این بحث رو درک کردن و با فرصت کمی که دارن گهگاه که سر می زنن به سایت سراغ اینجور بحثها میان و برای دفاع از دین، تأیید می کنن. ـ :Gol:برای ایشون! ـ

چون ایشون درک کردن که برای خانمای متدین نماز و روزه و حجاب و...مسلمه و همه قبول دارن و خیلی نیاز به تایید اینجور بحثها نیست.
اما بحث متعه یا تعدد با اینکه مثل نماز و روزه حکم مسلم دین خداست اما از سوی بسیاری از همین خانمای نماز خون و با حجاب! انکار میشه!!!
یا به راحتی براش قید و شرط میذارن!!! قید و شرطی که هیچ فقیهی قبول نداره!!! یا به راحتی روایاتش رو انکار می کنن!!!
یا به راحتی کسانی رو که طبق فتوای فقها و نصوص مسلم دارن از این مساله دفاع می کنن متهم به تفسیر به رأی می کنن و تفسیر خودشون رو که خلاف فتوای فقهاست، درست و خداپسندانه میدونن!!! و...

واقعا مرحبا به چنین خانمایی که چون دُر نایابند و با اینکه میدونن مورد تمسخر یا طعن و کنایه نا آگاهان قرار می گیرن باز هم حتی شده در حد یک تایید یا نقل قول، با بدعت، مبارزه می کنن.:Gol:

hedi;135668 نوشت:
حضرت امام موسی کاظم (ع) می فرمایند : نسبت به متعه گرفتن اصرار نکنید و از زنان دائم خود رویگردان نشوید تا آنها از شما بیزاز شوند و نفرین کنند به کسی که امر به متعه نموده است و او را لعنت کنند .

متاسفانه حدیث فوق هم بد ترجمه شده و هم قسمتی مهم از آن حذف گردیده!!! شاید به قول شما به نفع عده ای نبوده! ترجمه صحیح چنین است:

محمد بن شمعون می گوید: امام كاظم علیه السلام به بعضی از یارانش نوشتند:

بر متعه اصرار(زیاده روی) نكنید. وظیفه شما برپایی سنت پیامبر است. و چنان نباشد که افراط در متعه شما را از همسران دائم خود بازدارد تا بر ما كه شما را به آن امر کرده ایم نفرین كرده و لعنت بفرستند!!!.[و باعث كفر و ارتداد آنها گردد.]

در این روایت سخن از افراط است آن هم به حدی که انسان را از حقوق همسران دائم باز دارد که مبادا همسرانی سست ایمان باشند و به خاطر عملکرد بد شوهر، امامشان را نفرین کنند!!!

جالب اینکه خود این روایت متعه را سنت پیامبر می داند و تاکید به انجام این سنت می کند: " وظیفه شما برپایی سنت پیامبر است."! ـ این قسمت در ترجمه ای که نقل کردید حذف شده است!!! ـ

اما چرا بعضی خانمها به قسمت اول این روایت توجه نمی کنند که انجام این سنت مورد سفارش امام هست ـ ولو یکبار در زندگی ـ؟!
و برعکس با نتیجه گیری نادرست از قسمت دوم این روایت، متعه را بر مرد متاهل حرام می دانند؟؟؟!!!

و البته همینکه این را از ایشان میپرسی با مغالطه جالبی می گویند: حالا شما فقط همین یک سنت را بلدید! یا می گویند: اینها همش بهانه است و...!!!

به هر حال این روایت نهی از افراط است.

و اما از سنت هم که بگذریم در روایات و فقه شیعه مسلم است که متعه برای مرد متاهل نیز حلال است.
روایت معتبر داریم که امام باقر علیه السلام فرمود:

مرد متأهل اگر بخواهد می تواند متعه کند اگرچه در شهر خودش باشد و با همسرش اقامت داشته باشد.

وسائل الشیعه ج21 ح26425

hedi;135668 نوشت:
می فرمایند : ترا با متعه چه کار ؟ تو که زوجه دائمی در اختیار داری !

درباره این روایت هم گذشته از ضعف سندی، فقها فرموده اند که از روی تقیه و به خاطر حفظ جان علی بن یقطین بوده چون در دربار عباسیان وزیر بوده و مسلما بیش از دیگران باید مواظب این مساله باشد چرا که اهل سنت متعه را به پیروی امامشان عمر بن خطاب حرام می دانستند!!!

hedi;135668 نوشت:
اما ای امان از تفسیر به رای

بله خود شیفتگی به رای خود انسان را به جاهای بدی می رساند! به قید و شرط زدن احکام خداوند بدون داشتن تخصص و بر خلاف نصوص دینی و فتوای متخصصین(فقها)!

hedi;135668 نوشت:
اگر کمی از عقلمان کمک بگیریم میگوییم چرا در یکجا این حدیث را داریم:

hedi;135668 نوشت:
و در جای دیگر این حدیث:

hedi;135668 نوشت:
در کل احادیثی را میبینند که باهاش حال کنند و اصلا توجه ندارند که شان نزول آن چیست!!!

فکر می کنم قبول داشته باشید که فقهای بزرگوار شیعه هم عقل داشته اند!
هم روایت بلد بوده اند! هم شأن نزول سرشان میشده!
و هم بنا نداشتند برای حال خودشان! حکمی دینی جعل کنند!

پس شما را دعوت می کنم که چند استفتاء از فقیهی به نام آیت الله بهجت ببینید!:

527. ازدواج موقّت از نظر اسلام چه حكمی دارد؟
ج. جایز، بلكه مستحبّ است.

528. آیا براى مردى كه همسر دایم دارد، ازدواج موقّت جایز است؟
ج. جایز است.

578. آیا مرد با داشتن همسر دایم، مى‏تواند ازدواج موقت كند؟ رضایت و اجازه همسر دایمی او چه نقشى دارد؟
ج. مى‏تواند و نیازى به اجازه‏ى همسر دایمی ندارد.

572. آیا مرد مسلمانى كه همسر مسلمان دارد، مى‏تواند زن اهل كتاب را به عقد موقّت خود درآورد؟
ج. مى‏تواند با آنان به صورت عقد موقت ازدواج كند.

539. آیا ازدواج موقت مرد به نفع جامعه است یا باعث متلاشى شدن جامعه مى‏گردد؟
ج. به نفع جامعه است.

542. اگر پسر و دخترى بخواهند از طریق ازدواج موقّت با همدیگر رابطه‏ى شرعى داشته باشند، در صورت‏هاى زیر چه شرایطى معتبر است؟
1) اگر رابطه صرفا رابطه‏ى متعارف شغلى یا تحصیلى باشد؟
2) اگر رابطه صرفا به خاطر استمتاع، جنسى بدون دخول باشد؟
3) اگر رابطه به خاطر آمیزش جنسى (دخول) باشد؟
ج. در تمام صور جایز است، ولكن در باكره با اجازه‏ى پدر احتیاطا.

http://bahjat.org/fa/index.php?option=com_content&task=view&id=941&Itemid=45

با سلام خدمت همه ، همکاران و کاربران محترم و تبریک میلاد امام حسن مجتبی علیه السلام


در مورد ازدواج موقت در سایت تا به حال بحث های زیادی صورت گرفته است و نظرات گوناگونی داده شده است که لازم شده حقیر هم برای روشن شدن درست مسئله ، مطلبی عرض کنم که با بیان نکاتی آنرا آغاز می کنم :


1. ازدواج موقت مانند ازدواج دائم یک حکم مسلم شرعی و از نظر شرعی فی نفسه ، مستحب است .

2. هر حکمی از احکام اسلامی حتی واجبات و محرمات در شرایط مختلف ممکن است حکمی مغایر با حکم اصلی خود پیدا کنند یعنی ممکن است در شرایطی ، یک عمل واجب یا مستحبی ، حرام یا مکروه گردد .

3. ازدواج موقت نیز از این قاعده مستثنی نیست یعنی در شرایط خاصی می تواند از حکم اصلی خود خارج شده مثلا واجب گردد یا مکروه شود و یا حتی انجام آن به مواقع ضروری محدود گردد .


همانطور که در روایات متعه هم می بینیم که برخی از آنها در این تاپیک هم مورد استفاده قرار گرفته است ، ازدواج موقت مورد توصیه اهل بیت علیه السلام بوده است و اصل استحباب و ثواب داشتن آن قابل انکار نیست اما این استحباب به شهادت همان روایات مطلق نیست یعنی در شرایطی حتی به عدم جواز آن فرمان داده شده است . از این رویکرد روشن می شود که هر حکم اسلامی مانند ازدواج موقت می تواند در زمان و شرایطی ، حکم دیگری پیدا کند .


این روند به شهادت تکرار آن در باب های مختلف ، مخصوص روایات متعه نیست گاهی امام معصوم علیه السلام یک حکم ساده را که امروزه همه بدان عمل می کنند ، سر الله می خواند و آنرا در آن زمان فقط برای راوی و اهل سر تجویز می کند !



برخورد فقهای بزرگ و مراجع گرانقدر شیعه با احکام اسلامی هم مانند اهل بیت علیهم السلام به صورت مطلق نیست .


از این رو یک فقیه و یک مرجع می تواند برای ازدواج موقت ، شرایطی در نظر بگیرد مثلا در جایی که عرفا هوسبازی تلقی شود آنرا جایز نداند یا حتی در زمان حاضر بخاطر مصالحی آنرا محدود به مواقع ضروری کند .



این کار نه تنها مخالف روایات نیست بلکه عین عملکرد اهل بیت علیهم السلام در مسائل و احکام مختلف اسلامی است .

بهمین علت است که ما برخورد مطلق با احکام اسلامی از جمله ازدواج موقت و دفاع مطلق از آن ، بدون در نظر گرفتن شرایط زمان و مکان را بر خلاف عملکرد اهل بیت علیهم السلام و مصلحت می دانیم .


همیشه موفق باشید

••ostad••;135691 نوشت:
سفیر;135774 نوشت:
ج. در تمام صور جایز است، ولكن در باكره با اجازه‏ى پدر احتیاطا.

خب این همان مجوز دختر بازی شرعی از عالمی بنام بهجت است.

یا ذالجلال

سلام بر جناب سجاد.
از پاسخگویی و مشارکت شما در بحث سپاسگزارم.
چند سوال دارم و چند نکته.
ممکن است برخی سوالات جواب واضحی داشته باشد اما برای تاکید از زبان یک کارشناس خواهش می کنم پاسخ بفرمایید:

سجاد;135799 نوشت:
هر حکمی از احکام اسلامی حتی واجبات و محرمات در شرایط مختلف ممکن است حکمی مغایر با حکم اصلی خود پیدا کنند یعنی ممکن است در شرایطی ، یک عمل واجب یا مستحبی ، حرام یا مکروه گردد .

آیا این شرایطی که می فرمایید توسط خود شریعت و فقه تعیین می شود یا سلیقه ای است؟
مثلا کسی بگوید حکم اولیه روزه این است که واجب است اما در تابستان و مثلا برای یک نانوا با توجه به سختی شغلش روزه واجب نیست؟!

یا کسی بگوید تماس با نامحرم حرام است اما به حکم ثانویه در محیط دانشگاه چون نباید امل باشیم در حد دست دادن اشکال ندارد؟!

بنابراین اینکه می فرمایید هر حکمی در شرایطی ممکن است تغییر کند.گرچه ازنظر کلی امری روشن است اما باید تاکید شود که ضوابطش را هم خود فقه معین کرده است و دلبخواهی نیست.

شرایطی که در فقه معین شده و می تواند باعث حکم ثانویه شود دو چیز است:

1. تزاحم دو حکم:
ما یک اصل کلی داریم به نام "تزاحم احکام" به این معنا که گاه می شود که دو حکم شرعی متضاد هم در یک زمان باید اجرا شوند!
مثلا خانمی در حال غرق شدن است و مرد نامحرمی حضور دارد و می تواند نجاتش دهد.
اینجا دو حکم داریم: از طرفی نجات جان مسلمان واجب است و از طرفی دست زدن به بدن نامحرم حرام است! اینجا هر دو حکم را با هم نمی توانیم انجام دهیم و باید یکی را ترک کنیم.
در اینجا دین می گوید حکم مهمتر کدام است(نجات جان مسلمان) پس دست زدن به بدن نامحرم در این مورد حرام نیست و گناه ندارد.

یا مثلا در مورد متعه، کسی می داند که خانمی مبتلا به ویروس ایدز است و نزدیکی با او باعث ابتلای خودش می شود خب اینجا هیچ کس نمی گوید چون متعه، مستحب است پس حتی اگر جانم را نیز در این راه بدهم یا مبتلا به مرضی لاعلاج شوم اشکال ندارد!!!

2. تقیه:
یک اصل کلی دیگر داریم به نام "تقیّه" به این معنا که جایی که اظهار عقیده دینی یا انجام حکمی عملی از احکام دینی، جان انسان را در خطر می اندازد اظهار آن عقیده یا انجام ان حکم عملی حرام است حتی اگر واجبی از واجبات باشد چه رسد به مستحبات.
ـ البته تقیه ضوابط خود را دارد فقط جهت مثال عرض می کنم ـ

به همین دلیل بعضی روایات نهی از متعه از این باب است و همه فقها فرموده اند چون اهل سنت متعه را حرام می دانسته اند و با آن به منزله زنا برخورد می کردند!!! لذا در شرایط زمانی خاصی اهل بیت شیعیان را از متعه منع می کردند.

اما جناب کارشناس اگر نظری به اینگونه بحثها(متعه، یا تعدد زوجات) بیندازید می بینید مشکل اکثر مخالفان از این قبیل نیست و مدافعان نیز منکر اینگونه امور نیستند!

مشکل اینجاست که همان احکام اولیه را بعضیها بر خلاف فقه شیعه می گویند!
یا هر ملاک سلیقه ای و دلبخواهی را دلیل می گیرند بر اینکه حکم اولیه عوض شده است!!!

یکی می گوید متعه مرد متاهل جایز نیست!!! و یک حدیث تقیه ای را شاهد می گیرد!
دیگری گوید وقتی جایز است که در سفر باشد یا همسرش مریض باشد و ...!!!
یا در بحث تعدد زوجات می گویند مخصوص زمان پیامبر است!!!
یا مخصوص مادران بیوه است که یتیمانی دارند!!!
یا می گویند عدالت در تعدد زوجات یعنی در همه چیزها عدالت باشد! در حالیکه فقه شیعه می گوید عدالت واجب در همخوابگی و نفقه هست و بقیه امور واجب نیست. و از این قبیل قید و شرطهایی که اثری از آن در دین و فقه نیست.


و اما استحباب متعه اینکه بنده اصرار داشتم فتوای آیت الله بهجت را بر استحباب متعه بیاورم برای ابطال این ادعا بودکه هر لذتی مانع بندگی و سلوک است!!!. وگرنه همان بحث بر سر جواز متعه را هنوز بعضیها مشکل دارند چه رسد به استحبابش!

اگر کسی این فضای بحث را در نظر بگیرد هیچگاه مثلا نمی گوید پس شما می گویید متعه حتی در موقع خطر بالای ابتلا به ایدز نیز مستحب است!!!!! چنانچه کسی مثلا در بحث حرام بودن لمس نامحرم اشکال نمی کند که پس برای نجات جان آن خانم غریق هم نمی توان به بدنش دست زد!!!!

پس بحث تزاحم احکام یا تقیه که امر مسلمی است مورد انکار ما نیست. بحث بر سر همان حکم اولیه است. با تاکید بر اینکه حکم ثانویه دادن نیز در چارچوب فقه و شریعت است نه سلیقه ای و دلبخواهی!!!

سجاد;135799 نوشت:
یک فقیه و یک مرجع می تواند برای ازدواج موقت ، شرایطی در نظر بگیرد مثلا در جایی که عرفا هوسبازی تلقی شود آنرا جایز نداند


آیا مرجع یا فقیهی سراغ دارید که به خاطر اینکه عرف جامعه امری جایز ـ آنهم سنتی مورد تاکید شیعه و مورد انکار مخالفان شیعه ـ،را هوسبازی تلقی کند آن را حرام بداند؟؟؟!!!

منظور از این عرف چه کسانی هستند، عرف متدین و احکام شناس یا عرف ناآگاه از احکام ولو در ظاهر متدین که حلال را با حرام قاطی می کند؟؟؟

آیا زمانی که در این مملکت حجاب را تحجر یا ظلم به زن می دانستند هیچ مرجعی آمد بگوید حجاب به حکم ثانویه واجب نیست چون عرف چنین می گوید؟؟

جناب کارشناس آیا چنین چیزی واقعا با ضوابط فقهی جور در می آید؟؟؟!!!
کدام فقیه عادلی چنین نگاهی به احکام خدا دارد؟؟؟!!!


سجاد;135799 نوشت:
این کار نه تنها مخالف روایات نیست بلکه عین عملکرد اهل بیت علیهم السلام در مسائل و احکام مختلف اسلامی است .

شما در کدامیک از روایات یا سیره اهل بیت در مورد متعه سراغ دارید که به غیر از مورد تقیه, متعه را ممنوع اعلام کرده باشند؟؟
اهل بیتی که خود معترض به عمر بن خطاب بودند که اگر متعه را ممنوع نکرده بود کسی جز شقی زنا نمی کرد!!!

گذشته از این امروز چه مصلحتی آمده که بر اساس آن می توان حکم به ممنوعیت یا محدودیت متعه یا تعدد زوجات داد !؟؟این مصالح کدامند؟؟؟:

اینکه سن ازدواج دائم به تاخیر افتاده؟؟؟و محرماتی چون زنا یا استمناء در هر دو جنس و تبرّج مونثین در شکلهای مختلف یا نگاه حرام و...رو به گسترش است؟؟؟

اینکه زنانی هستند که به هر دلیل امکان همسر اول شدن را از دست داده اند؟؟؟

اینکه بر اثر ماهواره و اینترنت و ...و نیز گسترش روابط زن و مرد و بی حجابی و...عطش جنسی در جامعه زیاد شده؟؟؟

اینکه مردانی هستند که خانواده خود را دوست دارند نه مایل به طلاق هستند و نه نزاع و درگیری ولی به هر دلیلی از نظر جنسی با همسر اول ارضاء نمی شوند یا نیازی عاطفی و...به همسر دوم دارند؟!

آیا اینها مصالحی ست که لزوم ممنوع یا محدود کردن ازدواج موقت را نشان می دهد؟؟؟!!!
یا اینکه برعکس اینها واقعیاتی ست که لزوم گسترش ازدواج موقت ـ ضمن فرهنگ سازی صحیح برای کاهش آسیبها ـ را نشان می دهد؟!
آیا این آسیبها به لحاظ کمیت و کیفیت بالاتر است یا آسیبهای ازدواج موقت که می توان با آگاهی دادن از ضوابط آن و فرهنگ سازی و مشاوره ها و...به حداقل رساند؟؟؟!!!ضمن اینکه مگر این آسیبها تنها در ازدواج موقت است و در دائم نیست؟!


سجاد;135799 نوشت:
بهمین علت است که ما برخورد مطلق با احکام اسلامی از جمله ازدواج موقت و دفاع مطلق از آن ، بدون در نظر گرفتن شرایط زمان و مکان را بر خلاف عملکرد اهل بیت علیهم السلام و مصلحت می دانیم .


عرض شد که کلی گویی در مورد احکام آنهم حکمی که اینهمه بر سر اصلش جنجال وجود دارد پذیرفته نیست!
باید دقیقا گفت منظور از این مطلق نبودن چیست؟
آیا همان مورد تزاحم احکام یا تقیه است؟
یا شرایط و احکامی که در خود فقه آمده که مثلا حکم باکره چنین است ـ با اختلاف در فتاوا ـ و... که اینها را هیچکس منکر نیست
یا اینکه از قبیل همان عدم پسند عرفی ست ؟؟!!!

با تشکر

bina88;135808 نوشت:
خب این همان مجوز دختر بازی شرعی از عالمی بنام بهجت است.

اسمها را عوض کنید حقایق عوض می شود؟!
حلال، حرام می شود؟!
اسم قصاص را توحش گذاشتند حقیقت قصاص عوض شد؟!
اسم حجاب و عفاف را تحجر گذاشتند ارزش حجاب ضد ارزش شد؟!

سفیر;135880 نوشت:

اما جناب کارشناس اگر نظری به اینگونه بحثها(متعه، یا تعدد زوجات) بیندازید می بینید مشکل بعضی مخالفان از این قبیل نیست و مدافعان نیز منکر اینگونه امور نیستند. مشکل اینجاست که احکام اولیه را بعضیها بر خلاف فقه شیعه می گویند یا هر ملاک سلیقه ای و دلبخواهی را دلیل می گیرند بر اینکه حکم اولیه عوض شده است!!!

یکی می گوید متعه مرد متاهل جایز نیست!!! و یک حدیث تقیه ای را شاهد می گیرند!
دیگری گوید وقتی جایز است که در سفر باشد یا همسرش مریض باشد و ...!!!
یا در بحث تعدد زوجات می گویند مخصوص زمان پیامبر است!!!
یا مخصوص مادران بیوه است که یتیمانی دارند!!!
یا می گویند عدالت در تعدد زوجات یعنی در همه چیزها عدالت باشد در حالیکه فقه شیعه می گوید عدالت واجب در همخوابگی و نفقه هست و بقیه امور واجب نیست. و از این قبیل قید و شرطهایی که اثری از آن در دین و فقه نیست.

بزرگواری به قول مطلق می گوید: مجامعت مانع سلوک است! و وقتی روایات صحیح السند و دلیل عقلی بدیهی می آوریم که چطور حلال خدا بطور مطلق نه افراطش می تواند مانع بندگی باشد می گویند این احادیث جعلی است تا مردم به لواط بیفتند!!!! شما را به خدا چه ربطی بین این دو مساله هست؟؟؟!!!!


بنده اصرار داشتم فتوای آیت الله بهجت را بر استحباب متعه بیاورم تا چنین ادعایی باطل شود که هر لذتی مانع بندگی است. وگرنه همان بحث بر سر جواز متعه را هنوز بعضیها مشکل دارند چه رسد به استحبابش!

اگر کسی فضای بحث را در نظر بگیرد هیچگاه مثلا نمی گوید پس شما می گویید متعه حتی در موقع خطر بالای ابتلا به ایدز نیز مستحب است!!!!! چنانچه کسی مثلا در بحث حرام بودن لمس نامحرم اشکال نمی کند که پس برای نجات جان آن خانم غریق هم نمی توان به بدنش دست زد!!!!

پس بحث تزاحم احکام یا تقیه که امر مسلمی است مورد انکار ما نیست. بحث بر سر همان حکم اولیه است. با تاکید بر اینکه حکم ثانویه دادن نیز در چارچوب فقه و شریعت است نه سلیقه ای و دلبخواهی!!!



با تشکر

با سلام
و تشکر از سفیر گرامی
چند روز پیش داشتم با بزر گواری در مورد این تاپیک گفتگو میکردم !
و سوء برداشتی از سخنان شما شده بود که با این گفتار فکر کنم این مساله حل میشود !!
بله دقیقا مشکل اصلی اینجاست که عدهای سلیقه ای احکام خداوند و آیات قرآن را تفسیر به رای میکنند و اصل را زیر سوال میبرند.
در تاپیک تعداد زوجات همگی شاهد بودیم که چگونه زنا با صیغه یکی دانسته شد و اصل حلال خداوند را عده ای محکوم کردند !
در آخر به هر جهت کسی نمیتواند حلال خداو
ند را حرام کند !
و فکر نکنم جناب سفیر تا آنجا که در گفتار ایشان بنده برداشت کردم منظور این را داشته باشند که خدای نکرده کسی از احکام خداوند سوء استفاده کند
و از صیغه فقط هوسرانی را در سر بپروراند و دنبال امیال جنسی باشد !

یا علی ع

bina88;135808 نوشت:
خب این همان مجوز دختر بازی شرعی از عالمی بنام بهجت است.

یا ذالجلال

سلام بر بقیةالله الاعظم ومنتظرانش

جناب bina88 بزرگوار این مجوزی است که خداوند برای راحتی بندگانش قرار داده و عالم ربانی هم به تبعیت از شرع وبه میزان درجه ی فقاهت خود آن را بر مردم عرضه نموده اند .
اگر دوستان بزرگوار اجازه بدهند بنده می خواستم همین موارد درخشان در اجرای این حکم را بنویسم واز افراطها وتفریطها در این حکم جلوگیری نمایم .

اگر دقت کنید این حکم هم اکنون در بیشتر خانواده ها انجام می گیرد وقالبی شرعی و قانونی وعرفی دارد .

با توجه به متحول شدن عرف اجتماعی در ازدواج ها ، بر خلاف گذشته که تصمیم نهایی منحصرا" با پدر ها بود ،امروزه جوانان بیشتر تمایل دارند که با روحیات وخلقیات همسر آینده ی خود ازنزدیک آشنا شوند .
وخوب این تا زمانی که نامحرم هستند امکان پذیر نیست .
اینکه فقیه وعارف ربانی فرموده اند که با اجازه ی پدر !!!! در عرف امروز جامعه ی ما معمول اجرای این حکم در همین مراسم خواستگاری و دوران نامزدی است .

واین باید برای جوان امروز توضیح داده شود تا مبادا خدای ناکرده به دام هوسبازان در قالب این حکم بیفتند .

اگر چه هرگاه دوجوان با اطمینان به تقوا وشروط داخله در این حکم بدون اذن پدر هم برای محرمیت صیغه بخوانند فعل حرام نیست .اما اصل حکم باید بررسی وتفسیر کارشناسانه شود .تا مورد سوءاستفاده قرار نگیرد.

که البته در صورت اجازه ی پدر ، پدر میتواند خودش یا باتفهیم به دخترش از او بخواهد که این عقد یک عقد مشروط ومحدود باشد ودر صورت ایجاد مفسده برای دختر ، داماد تعهد والزام به عقد دایم بشود . واین موارد ثبت بشود تا از عواقب بعدی پیشگیری شود . البته ثبت آن فقط جنبه ی حقوقی دارد نه فقهی! (که باز هم ازنظر فقهی جای بحث دارد )

بزرگوار این احکام زمانی در جهان برای ما افتخار آمیز هستند که استفاده ی به جا و به موقع و در حدود شرع انجام گیرد نه همین طور الا به خیرالله که مخالفانمان در دنیا آنرا دست بگیرند واحکام زیبای اسلامی را حربه برای تحجر اسلام بخوانند .
بزرگوار فقه فقط یک جنبه ندارد بلکه ازجهات مختلف قضایا را بررسی می نماید .
در فقه اموری ممکن است وجود داشته باشند که امر مشخصی را در یک جا تخصیص بزنند ودر یک جا نسخ کنند ودر یک جا واجب - مباح - مکروه -حرام و...
اگر مرافعه ی دوستان بر سر فرعیات شخصی تفاسیر شخصی در باره ی متعه تمام شود با اجازه ی اساتید قسمتهایی از مقاله را درج می کنم و از حدود و تقدیر این حکم طبق شرع وفتاوای بزرگان وتفسیر ودلیل این فتاوا در حد عقلی خودم وبا انتظار دخالت عقلی دوستان آن را بررسی می کنیم .

........................................................................ حق یارتان ...................................................................................

سلام بر بقیةالله الاعظم ومنتظرانش

بنده اصلا" روی سخنم با شما نبود .چون من با کسانی که خود را علامه میدانند وجای همه فتوا صادر میکنند و حکم شرع را بدعت مینامند آن هم با کمترین اطلاع از موضوع ، کاری ندارم دیدید که بنده پاسخ بی ادبی شما را در پست قبل هم ندادم . کسی که به علماءتوهین وشک میکند از توهینش به بنده تعجبی نیست

شما میتوانید از خواندن آن مقاله صرق نظر کنید .

گروه محترمی راهم که تشکیل داده اید مختارند هر کدام دوست دارند بخوانند وهرکدام نه که اجباری نیست این همه مطلب یکی هم مطلب مورد قبول جوامع علمی وحوزوی بنده

چرا شما هرکجا حکم فقه شیعی میبینید هول میکنید . وفورا" با پتک تحجر به جان آن حکم میافتید ؟

مگر تاپیک اختصاصی شما است ؟ شما چه کاره اید که تعیین تکلیف برای دیگران میکنید ؟

شاید هم آمده اید تا هر کجا هر کارشناسی حکم شیعه را میگوید شما سر خود بفرمایید که خیر این که من میگویم صحیح است ؟ واز تفسیر احکام شیعی با بسته شدن تاپیک به خاطر هیاهو ی بی منطق شما جلوگیری کنید ؟
جناب از نظر بنده و ..... شما یک کاربر ساده هستید با عقاید افراطی

نمیخواهم مقایسه کنم مجبور فرمودید .اما باز هم قصدم اشاره است نه قیاس!

عمر از بهترین صحابه ی پیغمبر (ص) بود .میدانید شیعه چرا از او پیروی نمیکند ؟ چون از پیامبر در احکام پیشی میگرفت وراه افراط در دین را برگزیده بود

حالا دیدید شما مغالطه می فرمایید نه بنده ! دراخرین سطر از همه ی دوستان جهت مشارکت در تاپیک دعوت کردم نه مثل شما تشویق به تایید فقط حرفهای خودم ! اما شما در پست قبلی چه نوشتید؟ یک بار دیگر مرور کنید .

با شما دیگر حرفی ندارم چون غیر از خودتان وهمسرتان که فقط مواقع خاص حاضر میشوند حرف حقی را نمیپذیرید وکاربران آنقدر فهیم هستند تا اصل را از بدل تشخیص بدهند . حالا شما هرقدر دوست دارید نطق بفرمایید زیرال مطالب بنده خارج از این فضا آنقدر خواننده دارد که محتاج اجازه ی چون شمایی نباشم . شما با خودت هم درگیری پیشنهاد میکنم جناب حامی به دادمان برسد .

یک مثل بود که میگفتند مهمان چشم دیدن مهمان را ندارد و گویا صاحب خانه چشم دیدن هیچکدام را ...

والسلام....

.............................................................................. حق یارتان :roz:................................................................................

سفیر;135907 نوشت:
اسمها را عوض کنید حقایق عوض می شود؟! حلال، حرام می شود؟! اسم قصاص را توحش گذاشتند حقیقت قصاص عوض شد؟! اسم حجاب و عفاف را تحجر گذاشتند ارزش حجاب ضد ارزش شد؟!


زنا زناست.

چه با کلاه شرعی چه بر سر هوس بدون کلاه شرعی

تفاوتش در این است که اولی دین را به فساد میکشاند دومی نفس لوامه را فعال میکند.

لذا دختر بازی این دختر بارها در برابر احکام شرعی امتال آن کسی که حکمش را آوردید اصلا قابل قیاس نیست.

یاحق

ضمنا احکام مربوطه از جناب بهجت در مورد ازدواج اینهاست شما آدرس این مطلب را که گفتید بفرمائید بده در رساله ایشان ندیدم.

مساءله 301 :
اگر پدر و جد پدري غايب باشند، به طوري که نشود از آنان اذن گرفت و ازدواج براي دختر لازم باشد، يا در ازدواج نکردن ضرر يا حرج (يعني مشقت شديدي ) باشد، و همچنين اگر پدر يا جد پدري از ازدواج او با کسي که هم کفو اوست ، با وجود تمام مقدمات و شرائط، ممانعت کنند، و او نيز تمايل به ازدواج دارد و ازدواج هم به مصلحت او باشد، با اجتماع تمام شرائط مي تواند ازدواج نمايد.

مساءله 306 :
دختري که به حدّ بلوغ رسيده و رشيده است يعني مصلحت خود را تشخيص مي دهد اگر بخواهد شوهر کند چنانچه باکره باشد بنابر احتياط تکليفاً بايد از پدر يا جدّ پدري خود اجازه بگيرد ولي در غير باکره در صورتيکه بکارتش به سبب شوهر کردن از بين رفته باشد اجازه پدر، جدّ پدري لازم نيست .

مـسـالـه 2385 - دخـتـري که به حد بلوغ رسيده و رشيده است يعني مصلحت خود را تشخيص مـي دهـد, اگر بخواهد شوهر کند, چنانچه باکره باشد, بايد از پدر يا جد پدري خود اجازه بگيرد, و اجازه مادر و برادر لازم نيست , و پدر نيز مي تواند با رعايت مصلحت دختر او را شوهردهد.

••ostad••;135910 نوشت:
اگر چه هرگاه دوجوان با اطمینان به تقوا وشروط داخله در این حکم بدون اذن پدر هم برای محرمیت صیغه بخوانند فعل حرام نیست


نه جناب استاد

یک عمر 30 ساله این جماعت جوان بخاطر راه رفتن یا دست هم را گرفتن در خیابان از آبرو حیثبت گرفته تا قتل و جنایت را تجمل کرده اند ( بواسطه جلب آنها و بردن آیروی آنها ) جال بیایند بگویند میشود آنها صیغه بخوانند واقعا مسخره است.

من کلیپی را دارم از کسی که بواسطه حکم همین کلاه شرعی دختر باکره ای را مورد سوء استفاده قرار داده و الحمدلله دختر از دین برنگشته ولی خیلیها هستند امروز با مملکت اسلامی مخالفت دارند بخاطر همین رفتار ک با آنها شد.

داستان داستان فرش بریده برای همسایه است.

یاحق

با سلام:Gol:

سفیر;135765 نوشت:
بله حقیقتا جای تبریک داره که ایشون اهمیت این بحث رو درک کردن و با فرصت کمی که دارن گهگاه که سر می زنن به سایت سراغ اینجور بحثها میان و برای دفاع از دین، تأیید می کنن. ـ برای ایشون! ـ چون ایشون درک کردن که برای خانمای متدین نماز و روزه و حجاب و...مسلمه و همه قبول دارن و خیلی نیاز به تایید اینجور بحثها نیست. اما بحث متعه یا تعدد با اینکه مثل نماز و روزه حکم مسلم دین خداست اما از سوی بسیاری از همین خانمای نماز خون و با حجاب! انکار میشه!!! یا به راحتی براش قید و شرط میذارن!!!

قید و شرطی که هیچ فقیهی قبول نداره!!! یا به راحتی روایاتش رو انکار می کنن!!!
یا به راحتی کسانی رو که طبق فتوای فقها و نصوص مسلم دارن از این مساله دفاع می کنن متهم به تفسیر به رأی می کنن و تفسیر خودشون رو که خلاف فتوای فقهاست، درست و خداپسندانه میدونن!!! و... واقعا مرحبا به چنین خانمایی که چون دُر نایابند و با اینکه میدونن مورد تمسخر یا طعن و کنایه نا آگاهان قرار می گیرن باز هم حتی شده در حد یک تایید یا نقل قول، با بدعت، مبارزه می کنن.

جناب سفیر!
هیچ کس حکم خدا را رد نکرد در این تاپیک!!! اما تا حرف از شرایط می آوریم شما
اما تا حرف از شرایط زده میشود شما داغ میکنید و فکر میکنید حکم خدا بی چهار چوب است!!!!

مریم صبا;135803 نوشت:
بنده از اینکه تونستم با رهنمودهای همسرم در برابر امر خدا تسلیم بشم خیلی خوشحالم و خدا رو شکر می کنم و از خدا می خام که معرفت ما رو به دینش بیشتر کنه .

سرکار خانم بحمدلله همه تسلیم اسلام هستیم نه تسلیم هوس بازی و تفسیر به رایی و افراد بی اطلاع از اسلام که به اسم دین همه کار میکنند و فقط و فقط نام زیبای اسلام را خراب میکنند!

سفیر;135770 نوشت:
در این روایت سخن از افراط است آن هم به حدی که انسان را از حقوق همسران دائم باز دارد که مبادا همسرانی سست ایمان باشند و به خاطر عملکرد بد شوهر، امامشان را نفرین کنند!!! جالب اینکه خود این روایت متعه را سنت پیامبر می داند و تاکید به انجام این سنت می کند: " وظیفه شما برپایی سنت پیامبر است."! ـ این قسمت در ترجمه ای که نقل کردید حذف شده است!!! ـ

جناب سفیر اون قسمت حذف شده اگر هم باشد مشکلی ایجاد نمیکند
ما همگی میدانیم متعه سنت پیامبر است و در احادیث دیگر هم به صراحت این حرف زده شده است

اما سوال اینجاست!!!!
که آیا شما فلسفه ی تعدد زوجات پیامبر اکرم (ص) و سایر امامان معصوم را میدانید؟؟!!!
یا آیا نعوذ بالله معصومین ما محتاج یک زن بوده اند یا برای هوسشان با کسی ازدواج کرده اند؟؟؟!!!!
اگر میخواهید سنت را احیا کنید کسی مخالفتی ندارد و بسیار هم پسندیده است و چه بسیارند در این جامعه همانند حضرت سوده!

اما تمام کسانی که سنگ سنت پیامبر را به سینه میزنند دنبال سوگلی هستند نه اینکه پیامبر خود را الگو قرار بدهند و به فکر بیوه زنان پیر باشند!!!
تاکید میکنم که دین محدود نکرده چه کسی را صیغه کنید (پیر یا جوان) اما خوب نیست هوس بازی را به نام دین تمام کرد!!!

اگر شما همانگونه که به سنت متعه اهمیت میدادید به همه ی سنت های پیامبر اکرم (ص) اهمیت میدادید - که بعید میدانم- امید بود که انشالله جز بندگان خوب و خاص خدا باشید!!!!!

سفیر;135770 نوشت:
درباره این روایت هم گذشته از ضعف سندی، فقها فرموده اند که از روی تقیه و به خاطر حفظ جان علی بن یقطین بوده چون در دربار عباسیان وزیر بوده و مسلما بیش از دیگران باید مواظب این مساله باشد چرا که اهل سنت متعه را به پیروی امامشان عمر بن خطاب حرام می دانستند!!!

اول سند بیاورید تا جوابتان را بدهم

سلام بر بقیةالله الاعظم ومنتظرانش

جناب bina88 بزرگوار حکم شرع حکم خداست وهیچ کلاهی برسر آن نمیرود .

حساب افراد بی پروا و افراد خدا ترس از هم جداست وقتی متخصصان دینی (علما) میگویند میشود حتما" باید پذیرفت

البته تمام حرف بنده هم سر همین مطلب است که باید آسیبها ی اجتماعی این احکام شناخته شده و غبار از روی آنها برداشته شود تا دختران معصوم با بصیرت کامل مطلب را بیاموزند وعمل به حکم باعث مفسده ای بر ایشان نشود ودر دام بوالهوسان با نام حکم دین نیفتند . ولی گویا این روشنگری به نفع ..... نیست.

.............................................................. حق یارتان :roz:............................................................................

میگویم شما فقط احادیثی را میبینید که به نفعتان هست باور نمیکنید!!!!!

سفیر;135770 نوشت:
و اما از سنت هم که بگذریم در روایات و فقه شیعه مسلم است که متعه برای مرد متاهل نیز حلال است. روایت معتبر داریم که امام باقر علیه السلام فرمود: مرد متأهل اگر بخواهد می تواند متعه کند اگرچه در شهر خودش باشد و با همسرش اقامت داشته باشد. وسائل الشیعه ج21 ح26425

حضرت امام رضا (ع) می فرمایند : متعه حلال است برای کسی که خداوند متعال بوسیله زوجه دائم او را بی نیاز نکرده باشد و یا از حضور نزد زوجه اش غایب باشد .

بدون توجه به شان نزول احادیث چون سخن امام باقر (ع) بیشتر به طبعتان ازگار است پس نسبت به حدیث امام رضا (ع) بی توجه هستید!!!!

hedi;135978 نوشت:
حضرت امام رضا (ع) می فرمایند : متعه حلال است برای کسی که خداوند متعال بوسیله زوجه دائم او را بی نیاز نکرده باشد و یا از حضور نزد زوجه اش غایب باشد . بدون توجه به شان نزول احادیث چون سخن امام باقر (ع) بیشتر به طبعتان ازگار است پس نسبت به حدیث امام رضا (ع) بی توجه هستید!!!!

خلاصه پاسخ اینگونه سخنان و نیز پست قبلی شما، همان مطلب مهمی ست که قبلا عرض شد. عینا کپی می کنم. دقت بفرمایید!:

فکر می کنم قبول داشته باشید که فقهای بزرگوار شیعه هم عقل داشته اند!
هم روایت بلد بوده اند! هم شأن نزول سرشان میشده!
و هم بنا نداشتند برای حال خودشان! حکمی دینی جعل کنند!

پس شما را دعوت می کنم که چند استفتاء از فقیهی به نام آیت الله بهجت ببینید!:

527. ازدواج موقّت از نظر اسلام چه حكمی دارد؟
ج. جایز، بلكه مستحبّ است.

528. آیا براى مردى كه همسر دایم دارد، ازدواج موقّت جایز است؟
ج. جایز است.

578. آیا مرد با داشتن همسر دایم، مى‏تواند ازدواج موقت كند؟ رضایت و اجازه همسر دایمی او چه نقشى دارد؟
ج. مى‏تواند و نیازى به اجازه‏ى همسر دایمی ندارد.

http://bahjat.org/fa/index.php?optio...=941&Itemid=45

••ostad••;135974 نوشت:
حساب افراد بی پروا و افراد خدا ترس از هم جداست وقتی متخصصان دینی (علما) میگویند میشود حتما" باید پذیرفت

استاد گرامی متخصصان دینی برای ازدواج با زن شوهر دار هم کلاه شرعی بافته اند . و اصلا معلوم نیست به چه دلیل سنگسار میکردند :

مـسـالـه 2404 - اگـر انسان بداند زني شوهر دارد و با او ازدواج کند بايد از او جدا شود و بعداهم نمي تواند او را براي خود عقد کند.

یوسف صانعی

نحوه انداختن بچه حاصل از زنا به گردن شوهر را هم بیاموزید از مرحوم بهجت :

مساءله 364 :
اگر زن شوهردار زنا کند، در صورتي که امکان داشته باشد بچه متولد از او و از شوهرش باشد ملحق به شوهر مي شود و متولد از زنا حساب نمي شود.

من عالم خدا ترسی را نمی بینم شما میبینید که مصرید که میفرمائید لازم است سخن آنها را بپذیریم ؟

یاحق

سلام.

البته متعه حلال است ولی هر حلالی مقید است به حدودی،از انجایی که اعمال تشریعی همه اموری ظاهری هستند مناط و ملاک می خواهند ،و بدون توجه به انها نمی توان دست به این کارها زد،حتی برای فریضه نماز هزار اگر و اما هست و تا انها مرتفع نگردد فریضه نماز به انجام نخواهد رسید..پس خود متعه به نفسه سویی ندارد مگر اینکه به ان سویی دهیم و همین جهت هاست که ملاک ومناط انجام را روشن می کند،...یک وقت جهت متعه فقط ارضا جنسی برای دوری از گناه است یک بار زیاده روی و بوالهوسی است اینجا امام یک حکم می کند،یک وقت شرایط جوری دیگر است امام حکمی دیگر می دهد ،در هر حال جهت ها هستند که حکم متعه را روشن می کنند ...یعنی ملاک نفی و کراهت و حلالیت را جهات به عهده دارند نه خود متعه به نفسه ولی جهات ان را شرع به عهده دارد نه شخص...

این داستان نیز داستان جالبی است....

حميري به امام زمان حضرت مهدی(عج) نوشت و از آن حضرت سؤال كرد: مردي كه شيعه است و متعه را حلال مي داند و اعتقاد به رجعت دارد همسري دارد. همسري خوب كه در تمام كارها او را كمك كار است و لذا با او عهد كرده است كه هرگز بر او همسر ديگر نگيرد و ازدواج موقت نكند و خلاصه با وجود او كس ديگر را نخواهد و به اين عهد نوزده سال پاي بند است و به عهد وقولش عمل كرده است و چه بسا مسافرت رفته و مدت زيادي دور از منزل خود بوده است و متعه نگرفته وبه قول خود پاي بند مانده است و مشغوليت به برداران ، اولاد، خدمه ، كارگزاران و اطرافيان هيچ فرصتي به او نداده تا به فكر متعه بيفتد. متعه را حرام نمي داند ، بلكه متدين به آن است ؛ ولي چون همسر خود را مي خواهد و دوستش دارد براي حفظ او و خودش متعه نمي گيرد و اين روش را دوست دارد. آيا او براي ترك متعه گناه كار است يا نه؟ از طرف حضرت جواب رسيد: براي اين كه قسم به معصيت خدا خورده است لازم است خدا را اطاعت كند و يك دفعه هم شده متعه بگيرد. بحار ج 100 ص 298 / كتاب متعه شيخ مفيد ص 48

سلام بر بقیةالله الاعظم ومنتظرانش

قبلا" گفتیم که این حکم در صورت دور ماندن از افراطها وتفریطها یکی از افتخارات جامعه ی شیعه میباشد در دنباله ی بحث میپردازیم به :

1- مشترکات میان ازدواج دایم وازدواج موقت

همان طوری كه در عقد دائم مادر و دختر زوجه بر زوج و پدر و پسر زوج بر زوجه حرام و مَحرم می شوند در عقد منقطع هم حكم چنین است.
همان گونه كه خواستگاری زوجه دائم بر دیگران حرام است خواستگاری زوجه موقت هم چنین است.
در ازدواج دائم جمع بین دو خواهر جایز نیست در ازدواج موقت هم چنین است.
همان گونه كه زنای با زوجه دائم یا در عده رجعیه موجب حرمت موبد است، نسبت به زنای با زوجه موقت هم چنین است و موجب حرمت موبد می شود.
اگر زن باكره است بنا بر قول مشهور فقهای شیعه و بنا بر مفاد ماده 1043قانون مدنی «نكاح دختری كه هنوز شوهر نكرده اگر چه به سن بلوغ رسیده باشد موقوف بر اجازه پدر یا جد پدری است». در نكاح منقطع هم اگر زن دوشیزه است نیاز به اجازه پدر یا جد پدری نیز دارد. اگر چه مسأله اذن ولی در بین فقها مورد اختلاف است و اصل در انسان بالغ رشید، استقلال اوست و بسیاری از متأخرین فقها نظر به استقلال رأی داده اند لیكن به واسطه حفظ مصالح اجتماعی و اعتدال در آن و دوری از احساسات زودگذر افراط ها و تفریط ها و توجه به مصالح دختر و برقراری ارتباط بیشتر و مشورت با اولیا در باب انتخاب همسر كه نقش عمده ای در استحكام و سلامـت خانواده دارد، شرط اجازه از ولی با منظور داشتن جهات متعدد مطلوب و لازم می باشد.
در ازدواج موقت نیز همانند ازدواج دائم خواندن صیغه لازم می باشد و اجرای آن یا از سوی طرفین و یا شخص دیگری به وكالت، صیغه عقد موقت آنها جاری می شود و با تعیین مهریه و مدت، پیوند موقت ایجاد می شود. در اجرای صیغه عقد موقت هم مانند عقد دائم، زن موجب و مرد قابل است. بدین معنا كه مثلاً زن اگر خود بخواهد صیغه را اجرا كند می گوید:«مَتَّعْتُ نفسی لَكَ علی المهر المعلوم فی المده المعیّنه» و مرد می گوید «قبلت» ویا صیغه از سوی وكیل زن خوانده می شود و مرد می پذیرد.
عده وفات چه در عقد موقت و چه در دائم چهار ماه و 10 روز است.
انقضای عده زن حامل در هر دو ازدواج زمان وضع حمل است.
تجدید عقد نكاح دائم بر خانمی كه در عقد منقطع بسر می برد صحیح نیست، چه عقد دوم دائم باشد چه منقطع. پس قبل از انقضای مدت عقد منقطع نمی توان تجدید عقد نمود، نسبت به زوجی كه عقد اول از آن اوست. بدین معنا كه اگر پسر و دختری در نكاح منقطع بسر می برد و می خواهند به ازدواج دائم در آیند یا بایستی مرد مدت باقیمانده را بذل كند و یا صبر نماید تا اتمام دوره عقد اول، والا عقد دوم باطل است. كه این موضوع عمده در عرف بعضاً مورد غفلت قرار می گیرد.
فرزندی كه از ازدواج موقت بوجود می آید مانند ازدواج دائم در زمان زوجیت متعلق به شوهر است و آثار و احكام فرزندی، به مانند فرزندی در ازدواج دایم است.

...................................................................... حق یارتان :roz:......................................................................................

سلام بر بقیةالله الاعظم ومنتظرانش

تاریخ ادیان غیر از ازدواجهای رسمی ودایمی به ازدواجهای غیر رسمی هم اشاره دارد که هیچکدام به کمال و اجمال حکم متعه نبوده اما به طرقی قابل پذیرش جامعه یعصر خود بوده از جمله یاین ازدواجها میتوان به ازدواج حضرت ابراهیم (ع) با هاجر اشاره نمود :

2- ازدواجهای غیر رسمی در ادیان قبل از اسلام
اغلب جوامع بشری نه تنها معتقد به یك نوع خانواده كامل بوده اند، بلكه در مواردی خاص از یك نوع رابطه زناشویی دیگری بهره مند بوده اند و عمدتاً با نگاهی به تاریخ می بینیم كه فرزندان زنانی كه از ازدواج كامل بدنیا آمده اند قانونی تلقی می شده و نیز در توارث و استخلاف پدر از حقوقی ممتاز برخوردار بوده اند. اما در كنار آنان عمـدتاً فرزنـدانی هم وجـود داشتـه اند كه حاصل ازدواجهای غیر رسمی و یا ناقص بوده اند، كه از حقوق محدودتری بهره می جستند.
در تاریخ ادیان آسمانی هم این مسأله مشهود است، مثلاً در كتب تاریخ قصص انبیاء ‌در ذیل آیات زندگانی حضرت ابراهیم، هاجر به عنوان كنیزی معرفی شده كه فرعون زمان آن را به ساره تقدیم می كند و آن گونه كه از متون تاریخی بر می آید، همسر اصلی حضرت ابراهیم كه دختر خاله او، و زنی وجیه و با كمالات انسانی بوده كه قرآن كریم در باره اش «بَشَّرْناها باسحق» را از زبان ملائك خبر می دهد و نسبت به ضیافت و بعضی از ارزشهای او پرده برمی دارد. این بانوی بزرگ، كنیز خود را به شوهر می بخشد و داستان ابراهیم و هاجر و اسماعیل و هجرت آنان به «بوادٍ غیرذی زرعٍ عند بیتك المحرَّم» از آنجا آغاز می گردد و هاجر مادر اسماعیل همسر ازدواج غیر رسمی ابراهیم(ع) بوده و آنچه از كتب مقدس دیگر هم نسبت به حضرت ابراهیم بدست می آید همین دو گانگی در ازدواج است چنانچه در «سفر پیدایش باب 21 بند آخر» و «سفر پیدایش باب 25 بند6» نسبت به میزان هدایای حضرت ابراهیم به فرزندان همسر یا کنیز متعه ای خود این دو نوع بودن ازدواج بدست می آید. در آنجا این گونه آمده: «ابراهیم تمام مایملك خود را به اسحاق بخشید اما به پسران كنیزانی كه داشت عطایا داد».
در قرآن كریم غیر از «متعه» مسأله ازدواج با كنیزان را می بینیم كه مطرح می شود و هدف از آن هم یكی پاك ماندن كسانی كه توانایی ازدواج به شیوه ازدواج دائم با زنان «آزاد» را ندارند،‌ معرفی می گردد و دیگر پیشگیری از هر نوع ارتباط پنهانی، یا بر پایه فحشا و زنا می باشد و تأكید قرآن بر آن است كه خود این كنیزان هم مرتكب عمل منافی عفت نشوند و پاكدامنی را برگزینند، نه ارتباط نامشروع و آزاد جنسی را. اگر چه امروز این نوع از ازدواج به واسطه منتفی شدن موضوع «عبد و امه» وجود ندارد، لیكن اهمیت و دقت ادیان الهی و خصوصاً اسلام، نسبت به پاكی و پاكدامنی زن و مرد و مصونیت جامعه از مفاسدی كه حاصل ارتباط آزاد است را می رساند.
لذا در آیه 25 سوره نساء به عنوان یك راهكار اضطراری و راه حلّی دیگر برای مصونیت انسانهـا می فـرمایـد:«آنان كـه توانـایی ازدواج با زنان آزاد پاكدامن و مؤمنه را ندارند می توانند با زنان پاكدامن از بردگان با ایمان كه در اختیار دارند ازدواج كنند لیكن در این ازدواج اولاً، اذن صاحبان آنان را داشته باشند و ثانیاً مهر آنان را به خودشان بپردازند. به شرط آن كه این كنیزان، پاكدامنی گزیده و نه به صورت علنی و نه به صورت پنهانی دوست گیری نكرده باشند و ارتباط جنسی خارج از محدوده ازدواج نداشته باشند».
سپس در فلسفه جعل چنین ازدواجی می فرماید:«ذلك لمن خشی العنت منكم و ان تصبروا خیرلكم» یعنی «این نوع از ازدواج بواسطه سختی و دشواری و حرجی است كه ممكن است از ناحیه غریزه بر شما وارد شود. اما اگر شما صبر كنید و حتی از این نوع از ازدواج خود داری كنید بهتر است». كه در این صراحت از آیه نكات دقیق و عمیقی وجود دارد و اینكه ملاك و مناط حكم اسلام در دو گانگی ازدواج از باب میدان دادن به هوسرانی نیست بلكه از باب وجود بعضی از تنگناهای اقتصادی و اجتماعی می باشد و از طرفی عروض فشار جنسی و غریزه است. كه ما در بحث فلسفه ازدواج موقت بدان مشروحاً می پردازیم. اما آنچه از قرآن نسبت به وجود این سنت در تاریخ بدست می آید آن است كه می فـرماید:«یرید الله لیبین لكم و یهدیكم سنن الذین من قبلكم»خداوند می خواهد بیان حكم كند و گره از كار شما بگشاید و هم شما را در این موضوع با برنامه های ملل گذشته آشنا سازد. یعنی اقوام و ملل گذشته هم كه مقید به پاكی و پاكدامنی بوده اند از این نوع ازدواج اضطراری برخوردار بوده اند.


........................................................................ حق یارتان :roz:..........................................................................................

با سلام
گر چه رویه من این نیست که در بین مباحث علمی دوستان دخالت کنم و همواره سعی میکنم با استفاده از کارشناسان و کاربران فرهیخته ای که همواره در سایت حضوری موثر دارند مباحث را جهت و سمت و سو بدم ولی لازم دیدم برای شفاف سازی و عدم تداخل مباحث نکته ای را عرض کنم .
به نظرم در بحث ازدواج موقت دو بحث مطرح است یکی از نظر فقهی و حکم آن و جزئیات فقهی آن که قاعدتا باید کارشناسان و کاربران محترم نظر مراجع و فقها گرامی را در این باره بیان کنند و خود از هر گونه اجتهاد و دادن فتوا خودداری کنند .
آن روی دیگر بحث ازدواج موقت که بسیار چالش بر انگیز و مورد بحث و اختلاف و معرکه آراست اجرایی کردن ازدواج موقت و جنبه عملی به آن پوشاندن آن در جامعه و بازخورد آن و تبعات منفی و مثبت آن و اثرات منفی و مثبت آن در میان خانواده و اجتماع است که به نظرم باید این دو بحث جداگانه و بدور از هر گونه تعصب صورت گیرد
نکته آخر این که این بحث قبلا بارها در سایت مطرح شده و تحلیل و بررسی شده است بنابر این دوستان عزیز باید از مباحث تکراری خودداری کنند

نقل قول:
و اما استحباب متعه اینکه بنده اصرار داشتم فتوای آیت الله بهجت را بر استحباب متعه بیاورم برای ابطال این ادعا بودکه هر لذتی مانع بندگی و سلوک است!!!. وگرنه همان بحث بر سر جواز متعه را هنوز بعضیها مشکل دارند چه رسد به استحبابش!

با سلام

دوست گرامی ما هم نگفتیم که متعه حرام است ، ضمنا کمتر کسی است که آیت الله بهجت اعلی الله مقامه را نشناسد آیا کسی از ایشان عمل به این مستحب یعنی متعه را سراغ دارد یا هرچه دیدیم وشنیدیم تهذیب ومخالفت و ریاضات نفسانی بود ؟!

علت ورود من هم به بحث همین بود که مواظب باشیم که تک بعدی نشویم . بله متعه حلال اما نماز شب از آن حلالتر ، روزه مستحبی از آن بهتر چون در روایت آمده که حضرت فرمودند برای اطفای شهوت روزه بگیر نفرمودند برو صیغه کن !

مصباح الشريعة: قال الصادق (عليه السلام): " قال النبي (صلى الله عليه وآله): الصوم جنة من آفات الدنيا، وحجاب من عذاب الآخرة، فإذا صمت، فانو بصومك كف النفس عن الشهوات، وقطع الهمة عن خطوات الشياطين، وأنزل نفسك

منزلة المرضى، لا تشتهي طعاما ولا شرابا، وتوقع في كل لحظة شفاءك من مرض الذنوب، وطهر باطنك من كل كدر وغفلة وظلمة، يقطعك عن معنى الاخلاص لوجه الله ".

ویا حدیث :

إن وجاء أمتي الصيام یعنی روزه کمر شهوت را میشکند.

مصباح الشريعة: قال الصادق (عليه السلام): " قال رسول الله (صلى الله عليه وآله) الصوم جنة - أي ستر - من آفات الدنيا، وحجاب من عذاب الآخرة - إلى ان قال - وقال رسول الله (صلى الله عليه وآله): " قال الله تعالى: " الصوم لي وأنا أجزي به، فالصوم يميت مراد النفس، وشهوة الطبع الحيواني، وفيه صفاء القلب، وطهارة الجوارح، وعمارة الظاهر والباطن، والشكر على النعم، والاحسان إلى الفقراء، وزيادة التضرع والخشوع والبكاء، وحبل الالتجاء إلى الله، وسبب انكسار الشهوة ، وتخفيف السيئات، وتضعيف الحسنات، وفيه من الفوائد ما لا يحصى، وكفى بما ذكرناه منه، لمن عقله، ووفق لاستعماله ".

[ 8743 ] 10 - الحسن بن أبي الحسن الديلمي في إرشاد القلوب: عن أمير المؤمنين (عليه السلام)، عن النبي (صلى الله عليه وآله)، أنه قال في ليلة المعراج: " يا رب ما أول العبادة ؟ قال: أول العبادة الصمت والصوم، قال: يا رب وما ميراث الصوم ؟ قال: يورث الحكمة، والحكمة تورث المعرفة، والمعرفة تورث اليقين، فإذا استيقن العبد، لا يبالي كيف أصبح، بعسر أم بيسر، وإذا كان العبد في حالة الموت،

که در زندگی آیت الله العظمی بهجت این دو امر یعنی صمت و صوم جایگاه ویژه ای داشته است .

قال عليها السلام : يا معشر الشباب من استطاع منكم الباه فليتزوج ومن لم يستطعها
فليدمن الصوم فان له وجاء فأمر الشباب بالنكاح مع الطول له فان لم يجدوا له طولا
فليستعففوا عن الفجور بالصيام فانه يضعف الشهوة ويمنع الدواعى إلى النكاح .مقنعه شیخ مفید

بنابراین بقول خودتان باید اولویت ها را دید .

«صَوْمُ النَّفْسِ عَنْ لَذّاتِ الدُّنیا اَنْفَعُ الصِّیامِ» روزه نفس از لذت‏های دنیا، سودمندترین روزه‏هاست. امام علي (ع) غررالحكم

بسم الله الرحمن الرحيم

با سلام و احترام خدمت تمامي كاربران گرامي

به نظر بنده بيشترين هدف جناب سفير در اين تاپيك و تاپيك هاي مشابه دفاع از اصل ازدواج موقت بود، نه ترويج و تاييد هوسراني هايي كه بعضي از اين حكم الهي مي كنند.

مسلما هر قانوني چهارچوب و ضوابطي داره كه اين قانون ازدواج موقت رو هم شامل ميشه

اما متاسفانه بعضي ايشون رو متهم به هوس بازي و لذت جويي و شهوت پرستي، تفسير به راي و بي اطلاعي نسبت به احكام و روايات كردند!!!!

و نه تنها به ايشون چنين برچسبي زدند بلكه خانم هاي مدافع از اين حكم الهي رو هم از اين برچسبها بي نصيب نگذاشتند!!!!!!!!!!!!!!

••ostad••;135691 نوشت:

در پست قبلی عرض کردم این همه تبلیغات کاذب دم در منزلهای خودمان رسیده !!!!
چون برخی مؤنثات هم خیال برشان داشته که چرا آنها از این همه صواب بی بهره بمانند !

والسلام علي من اتبع الهدي؛

سفیر;135880 نوشت:
آیا این شرایطی که می فرمایید توسط خود شریعت و فقه تعیین می شود یا سلیقه ای است؟ مثلا کسی بگوید حکم اولیه روزه این است که واجب است اما در تابستان و مثلا برای یک نانوا با توجه به سختی شغلش روزه واجب نیست؟! یا کسی بگوید تماس با نامحرم حرام است اما به حکم ثانویه در محیط دانشگاه چون نباید امل باشیم در حد دست دادن اشکال ندارد؟! بنابراین اینکه می فرمایید هر حکمی در شرایطی ممکن است تغییر کند.گرچه ازنظر کلی امری روشن است اما باید تاکید شود که ضوابطش را هم خود فقه معین کرده است و دلبخواهی نیست. شرایطی که در فقه معین شده و می تواند باعث حکم ثانویه شود دو چیز است: 1. تزاحم دو حکم: ما یک اصل کلی داریم به نام "تزاحم احکام" به این معنا که گاه می شود که دو حکم شرعی متضاد هم در یک زمان باید اجرا شوند! مثلا خانمی در حال غرق شدن است و مرد نامحرمی حضور دارد و می تواند نجاتش دهد. اینجا دو حکم داریم: از طرفی نجات جان مسلمان واجب است و از طرفی دست زدن به بدن نامحرم حرام است! اینجا هر دو حکم را با هم نمی توانیم انجام دهیم و باید یکی را ترک کنیم. در اینجا دین می گوید حکم مهمتر کدام است(نجات جان مسلمان) پس دست زدن به بدن نامحرم در این مورد حرام نیست و گناه ندارد. یا مثلا در مورد متعه، کسی می داند که خانمی مبتلا به ویروس ایدز است و نزدیکی با او باعث ابتلای خودش می شود خب اینجا هیچ کس نمی گوید چون متعه، مستحب است پس حتی اگر جانم را نیز در این راه بدهم یا مبتلا به مرضی لاعلاج شوم اشکال ندارد!!! 2. تقیه: یک اصل کلی دیگر داریم به نام "تقیّه" به این معنا که جایی که اظهار عقیده دینی یا انجام حکمی عملی از احکام دینی، جان انسان را در خطر می اندازد اظهار آن عقیده یا انجام ان حکم عملی حرام است حتی اگر واجبی از واجبات باشد چه رسد به مستحبات. ـ البته تقیه ضوابط خود را دارد فقط جهت مثال عرض می کنم ـ به همین دلیل بعضی روایات نهی از متعه از این باب است و همه فقها فرموده اند چون اهل سنت متعه را حرام می دانسته اند و با آن به منزله زنا برخورد می کردند!!! لذا در شرایط زمانی خاصی اهل بیت شیعیان را از متعه منع می کردند. اما جناب کارشناس اگر نظری به اینگونه بحثها(متعه، یا تعدد زوجات) بیندازید می بینید مشکل اکثر مخالفان از این قبیل نیست و مدافعان نیز منکر اینگونه امور نیستند! مشکل اینجاست که همان احکام اولیه را بعضیها بر خلاف فقه شیعه می گویند! یا هر ملاک سلیقه ای و دلبخواهی را دلیل می گیرند بر اینکه حکم اولیه عوض شده است!!! یکی می گوید متعه مرد متاهل جایز نیست!!! و یک حدیث تقیه ای را شاهد می گیرد! دیگری گوید وقتی جایز است که در سفر باشد یا همسرش مریض باشد و ...!!! یا در بحث تعدد زوجات می گویند مخصوص زمان پیامبر است!!! یا مخصوص مادران بیوه است که یتیمانی دارند!!! یا می گویند عدالت در تعدد زوجات یعنی در همه چیزها عدالت باشد! در حالیکه فقه شیعه می گوید عدالت واجب در همخوابگی و نفقه هست و بقیه امور واجب نیست. و از این قبیل قید و شرطهایی که اثری از آن در دین و فقه نیست. و اما استحباب متعه اینکه بنده اصرار داشتم فتوای آیت الله بهجت را بر استحباب متعه بیاورم برای ابطال این ادعا بودکه هر لذتی مانع بندگی و سلوک است!!!. وگرنه همان بحث بر سر جواز متعه را هنوز بعضیها مشکل دارند چه رسد به استحبابش! اگر کسی این فضای بحث را در نظر بگیرد هیچگاه مثلا نمی گوید پس شما می گویید متعه حتی در موقع خطر بالای ابتلا به ایدز نیز مستحب است!!!!! چنانچه کسی مثلا در بحث حرام بودن لمس نامحرم اشکال نمی کند که پس برای نجات جان آن خانم غریق هم نمی توان به بدنش دست زد!!!! پس بحث تزاحم احکام یا تقیه که امر مسلمی است مورد انکار ما نیست. بحث بر سر همان حکم اولیه است. با تاکید بر اینکه حکم ثانویه دادن نیز در چارچوب فقه و شریعت است نه سلیقه ای و دلبخواهی!!!



با تشکر از اظهار نظر شما جناب سفیر عزیز



قبل از آغاز بحث باید به این نکته توجه داشته باشیم گاهی بیان دیدگاه های کارشناسی ما در حوزه دین ، قضاوت در امور شرعی تلقی شده که نیاز به احاطه و تسلط کافی بر مباحث فقهی دارد اگر خدای نخواسته بدون آشنایی با این مباحث و اقوال فقهاء در این وادی وارد شویم ، مسیر نادرستی را در تبیین دین الهی پیموده ایم و خدای نکرده آنچه را که دیدگاه دین نیست به دین نسبت داده ایم .



با توجه به روایات متعددی که در باب استحباب متعه و ثواب آن و سفارش اهل بیت علیهم السلام به آن وجود دارد به نظر نمی رسد کسی از بزرگواران حاضر در بحث مخالفتی با اساس این حکم مترقی اسلامی داشته باشد از این رو صحبت را متوجه شرایط آن می کنیم تا ان شاء الله بحث بهتر روشن گردد .



حقیر همسان با نیت پاک شما خواهان عمل به سنت پیامبر عظیم الشأن اسلام صلی الله علیه و آله یعنی ازدواج موقت در جامعه هستم اما معتقدم هر حکم فقهی از جمله اباحه بلکه استحباب ازدواج موقت ، تابع شرایط خود است ، با تعیین کلی شرایط توسط شرع مقدس و سلیقه ای نبودن آن موافقم اما این شرایط بر خلاف فرمایش شما منحصر در موارد خاصی مانند تقیه نیست .



اباحه و حتی استحباب ازدواج موقت خود گویاترین دلیل برای این مطلب است . ازدواج موقت مستحب است نه واجب یعنی از نظر فقهی یک حکم ضروری نیست از این رو حتی به مقام تزاحم با احکام واجب دیگر هم نمی رسد و در تعارض با واجبات دینی به معنای اعم از حیز انتفاع ساقط است .



روشن است که اگر ازدواج موقتی ، موجب گسستگی خانواده ای گردد یا مؤمنی یا گروهی از مؤمنان را در معرض اتهام قرار دهد ، فقیه دیگر آنرا مستحب نمی داند و این حکم ثانوی نه بخاطر تقیه و نه تزاحم به معنای دقیق کلمه است بلکه به این علت است که ازدواج موقت یک حکم مستحبی است و یارای مقاومت در برابر مصالح مهم تر ندارد .


سفیر;135880 نوشت:
به همین دلیل بعضی روایات نهی از متعه از این باب است و همه فقها فرموده اند چون اهل سنت متعه را حرام می دانسته اند و با آن به منزله زنا برخورد می کردند!!! لذا در شرایط زمانی خاصی اهل بیت شیعیان را از متعه منع می کردند.

سفیر;135880 نوشت:
شما در کدامیک از روایات یا سیره اهل بیت در مورد متعه سراغ دارید که به غیر از مورد تقیه, متعه را ممنوع اعلام کرده باشند؟؟

اینکه فرموده اید روایات کراهت متعه تقیه ایست ، دیدگاه همه فقهاء چنین نیست فقهای بزرگی چون صاحب جواهر تقیه را به عنوان یکی از احتمالات در اینگونه روایات در نظر دارند نه تنها احتمال ، از این روست که برخی از مراجع با استفاده از چنین روایاتی در پایان بحث متعه چنین نتیجه می گیرند:

... پس متعه به عنوان اوّلى مباح بود ولى به عنوان ثانوى گاهى مستحبّ، گاهى مكروه، گاهى حرام و گاهى واجب شد.(1)


ادامه دارد ...

سفیر;135880 نوشت:
آیا مرجع یا فقیهی سراغ دارید که به خاطر اینکه عرف جامعه امری جایز ـ آنهم سنتی مورد تاکید شیعه و مورد انکار مخالفان شیعه ـ،را هوسبازی تلقی کند آن را حرام بداند؟؟؟!!! منظور از این عرف چه کسانی هستند، عرف متدین و احکام شناس یا عرف ناآگاه از احکام ولو در ظاهر متدین که حلال را با حرام قاطی می کند؟؟؟ آیا زمانی که در این مملکت حجاب را تحجر یا ظلم به زن می دانستند هیچ مرجعی آمد بگوید حجاب به حکم ثانویه واجب نیست چون عرف چنین می گوید؟؟ جناب کارشناس آیا چنین چیزی واقعا با ضوابط فقهی جور در می آید؟؟؟!!! کدام فقیه عادلی چنین نگاهی به احکام خدا دارد؟؟؟!!!



صحبت این نیست که عرف جامعه ای به صورت مطلق متعه را هوسبازی تلقی کند که این نگاه از عرف متدین و آگاه جامعه شیعه بسیار بعید است اما اگر در مواردی متعه در نظر همان عرف نوعی هوسبازی باشد چه ؟ آیا باز هم فقیه ساکت می نشیند و بر طبل استحباب متعه می کوبد !؟



آیت الله مکارم شیرازی در حکمی فرمودند:



[ازدواج موقت] اگر با شرايط معقول و رعايت موازين شرعى انجام شود و دستاويزى براى هوسبازى هوسبازان و فساد بيشتر نشود به يقين كارساز است(2)





باز هم عرض کردیم که حتی در شرایطی ازدواج موقت محدود به مواقع ضروری می شود مانند این حکم فقهی :



سؤال: آيا براى مردى كه همسر دائم دارد ازدواج موقّت جايز است؟ (حكم مسأله را در صورتى كه همسر دوّم در همان محل زندگى همسر دائم يا در محل ديگرى زندگى كند بيان فرماييد).
جواب: اشكالى ندارد، لكن فقط در صورت ضرورت اين كار را بكند. (3)


سفیر;135880 نوشت:
گذشته از این امروز چه مصلحتی آمده که بر اساس آن می توان حکم به ممنوعیت یا محدودیت متعه یا تعدد زوجات داد !؟؟این مصالح کدامند؟؟؟:



بهتر نیست تشخیص مصالح را بر عهده مراجع عظام بگذاریم :



معمولًا ازدواج موقّت به مصلحت دختران باكره نيست (4)



نكاح موقّت به يقين يك سنّت اسلامى است؛ ولى اگر امروز تحت برنامۀ حساب‌شده‌اى قرار نگيرد منشأ مفاسد زيادى خواهد شد.(5)




سفیر;135880 نوشت:
عرض شد که کلی گویی در مورد احکام آنهم حکمی که اینهمه بر سر اصلش جنجال وجود دارد پذیرفته نیست! باید دقیقا گفت منظور از این مطلق نبودن چیست؟ آیا همان مورد تزاحم احکام یا تقیه است؟ یا شرایط و احکامی که در خود فقه آمده که مثلا حکم باکره چنین است ـ با اختلاف در فتاوا ـ و... که اینها را هیچکس منکر نیست یا اینکه از قبیل همان عدم پسند عرفی ست ؟؟!!!



عرض کردم شرایط تنها مواردی که ذکر فرمودید نیست بلکه شرایط احکام ثانویه در فقه بسی گسترده است که مجال و فرصت بحث نیست از این روست که برخی از مراجع عظام فرموده اند:



سؤال:لطفاً پيرامون ازدواج موقّت به پرسشهاى زير پاسخ دهيد:
1- آيا جواز متعه مربوط به دوره و شرايط خاصّى از تاريخ اسلام بوده است؟
2- آيا حكومت اسلامى در قبال قانونمندى، يا جلوگيرى از گسترش آن در جامعه، وظيفه‌اى دارد؟
3- در شرايط كنونى
وظيفۀ روحانيّت در ارتباط با ازدواج موقّت چيست؟ آيا همچون ساير احكام مكلّف به ترويج آن هستند؟

جواب: مسألۀ متعه اختصاص به زمان معيّنى نداشته، و ندارد، ولى گاهى (مثل زمان ما) شرايط ايجاب مى‌كند قيود و شرايطى براى آن قائل شوند، كه افراد هوسباز از آن سوء استفاده نكنند. و تبليغ از آن بدون فراهم شدن آن شرايط خالى از مشكلات نيست .(6)

هر چند این بحث نیاز به مطالب بیشتری دارد تا کامل تر گردد اما چون در سفر تبلیغی هستم و از نظر منابع و فرصت در مضیقه می باشم از ادامه بحث عذر خواهی می کنم هر چند فکر می کنم این سه پست حقیر بتواند مطلب را تا اندازه ای روشن کند و حجت را تمام نماید .

در پناه حضرت حق همیشه موفق باشید




پی نوشت:

1. آیت الله مکارم شیرازی ، کتاب النکاح ج 5 ص 29

2. آیت الله مکارم شیرازی ، استفتائات جدید ج 2 ص 346



3. آیت الله مکارم شیرازی ، استفتائات جدید ج 1 ص 227 س 771



4. آیت الله مکارم شیرازی ، استفتائات جدید ج 3 ص 234



5. آیت الله مکارم شیرازی ، استفتائات جدید ج 3 ص 250



6. آیت الله مکارم شیرازی ، استفتائات جدید ج 3ص 253 س 672[=&quot]
[/]


قال الله تعالی :

فَنَادَتْهُ الْمَلآئِكَةُ وَهُوَ قَائِمٌ يُصَلِّي فِي الْمِحْرَابِ أَنَّ اللّهَ يُبَشِّرُكَ بِيَحْيَى مُصَدِّقًا بِكَلِمَةٍ مِّنَ اللّهِ وَسَيِّدًا وَحَصُورًا وَنَبِيًّا مِّنَ الصَّالِحِينَ {آل عمران/39}

ملائكه (كه گوئى از راهى دور سخن مى گفتند) خطابش كردند و در حالى كه او در محراب نماز مى خواند گفتند خداى تعالى تو را به يحيى مژده مى دهد فرزندى كه تصديق كننده كلمه اى از خدا است (يعنى عيسى ) و سيدى است كه زن نمى گيرد، و پيامبرى است از صالحان (39).

از آیه برمی آید که : مخالفت با نفس ، مورد ستايش خداوند است . (حصورا) همچنین در : ونهی النفس عن الهوی و در :وَلِبَاسُ التَّقْوَىَ ذَلِكَ خَيْرٌ



في مجمع البيان وروى الحرث بن المغيرة قال : قلت لابى عبدالله عليه السلام
انى من اهل بيت قد انقرضوا وليس لى ولد ، فقال ادع الله وانت ساجد رب هب لى من لدنك
ذرية طيبة انك سميع الدعاء . رب لاتذرنى فردا وانت خير الوارثين ، قال فقلت فولد على
والحسين ، و ( حصورا ) لايأتى النساء وهو المروى عن ابيعبدالله عليه السلام .

فمدحه على كونه حصورا ، وهو الذي لا يشتهي النساء ، لانه لا يجعل سبب ذلك ( 3 ولا يجئ شهوته ، بل يميتها بكثرة الصوم ، وقال قوم هو الذي يمكنه أن يأتي النساء ولكن لا يفعل )

ارجح کدام است ؟

آذر بانو;136067 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحيم

با سلام و احترام خدمت تمامي كاربران گرامي

به نظر بنده بيشترين هدف جناب سفير در اين تاپيك و تاپيك هاي مشابه دفاع از اصل ازدواج موقت بود، نه ترويج و تاييد هوسراني هايي كه بعضي از اين حكم الهي مي كنند.

مسلما هر قانوني چهارچوب و ضوابطي داره كه اين قانون ازدواج موقت رو هم شامل ميشه

اما متاسفانه بعضي ايشون رو متهم به هوس بازي و لذت جويي و شهوت پرستي، تفسير به راي و بي اطلاعي نسبت به احكام و روايات كردند!!!!

و نه تنها به ايشون چنين برچسبي زدند بلكه خانم هاي مدافع از اين حكم الهي رو هم از اين برچسبها بي نصيب نگذاشتند!!!!!!!!!!!!!!

سلام بر بقیةالله الاعظم ومنتظرانش

با تشکر ازاستاد بزرگوار جناب سجاد :Gol:

واما آذر بانوی بزرگوار اشتباه به عرضتان رسانده اند .

ماه مبارک رمضان و.تهمت !!!!!

به نظرم اکثر کاربران این سایت بنده را بشناسند واز این تهمت شما فقط برداشت عداوت داشته باشند .

پستهای فبلی بنده موجود است هر کجا ببینید بنده این حکم را افتخار شیعه نام برده ام .حداقل قبل از جانبداری جناب سفیر مطالب بنده را میخواندید بعد این مطلب را مینوشتید .
همانطور که جناب حامی و شفا و سجاد بزرگوار هم ذکر کرده اند (در تاپیکهای مرتبط واین تاپیک) هر حکمی درمعرض آسیبهای اجتماعی و در حدود دور اندیشی هایی هم قرار دارد .
بزرگوار کار بنده عملا" ومحققا" تحقیق است وهرگز قشر خاصی (مثلا" شما کاربران محترم مد نظرم نیست) .بلکه به مسئله از جنبه ی عمومی آن مینگرم وواقعیات موجود در جامعه را میگویم نه اینکه مثل خانمها یی بنده را قلمدادفرمایید که بخواهم دیگران را مورد کنایه قرار دهم .خیر بزرگوار در اندیشه ی بنده کنایه زدن زشت و بی مطالعه دیگران را متهم کردن به دور ازمسلمانی است .

به نظرم کاربران خود آنقدر فهیم و با شعور بالا هستند که عمق مطلب را در نوشته ها دریابند و این افشا گری ها که فقط برداشت ناشیانه ای است تاثیری در نظر آنها ندارد .
هرچه باشد بنده یکی دو پیراهن بیشتر از جناب .... پاره کرده ام وبا این مواجهه ها در مباحثه ها آشنایی دارم.

منظوربنده که انشاءالله در پستهای بعدی مطلبم را تکمیل خواهم کرد گفتن حقایقی است که در اجتماع ودر سطح دانشگاهها و کل جامعه و.... با سوءاستفاده از این حکم مستحب اما متعالی میشود.

مگر بداست دوستان هم با محسنات این حکم وهم با معضلاتی که برخی سوءاستفاده کنندگان از آن به عمل میآورند آشنا شوند ؟ چرا این مطلب اینقدر برای گروهی در سایت معضل شده و نمیخواهند که عنوان شود ؟ مگر ازاسیبهای نماز خواندن با ریا بخواهیم بگوییم باید به کسی بر بخورد و یا اگر بر بخوردیعنی چه ؟ شما چه فکری در باره اش میکنید ؟ چرا بنده را اینطور در معرض اتهام ناشیانه وبا درج مطلب عمومی ام به نام کاربر موافق یا مخالف قرار داده اید؟

............................................................................... حق یارتان :roz:......................................................................................

••ostad••;135937 نوشت:

نمیخواهم مقایسه کنم مجبور فرمودید .اما باز هم قصدم اشاره است نه قیاس!

عمر از بهترین صحابه ی پیغمبر (ص) بود .میدانید شیعه چرا از او پیروی نمیکند ؟ چون از پیامبر در احکام پیشی میگرفت وراه افراط در دین را برگزیده بود

بسم رب الحسین علیه السلام

سلام بر شما

کاربر استاد عزیز

آیا جدا" به این گفته خود ایمان دارید ؟؟؟؟

اگر چنین است که دیگری بحثی در میان نیست ؛ باید بنیانهای قبلی را تصحیح کنیم تا بحث در باب متعه !!!!

(( آیا اصل تبعیت نکردن شیعه از عمر بن خطاب تنها بخاطر افراط وی بوده است ؟؟؟ ))

یا علی ع

سلام بر بقیةالله الاعظم ومنتظرانش

خیر کاربر عموناصر گرامی :

بنده یکی از موارد را این موضوع(افراط عمر در حد پیشی گرفتن از پیامبر (ص) مد نظرم بوده) شما هرچه تلاش کنید متاسفانه فایده ندارد بنده موضوع بحث را عوض نمیکنم متعه در اجتماع با کج فهمی وبوالهوسی برخی افراد (اگر شما هم مثل بعضی به خودتان نگیرید) به مظلومیت کشیده شده وخوانندگان که اکثرا" قشر جوان ودختران جوان هستند باید با آسیبهایی که به این حکم وارد شده آشنا شوند . پس اگر در این باره مطلبی یا سوالی دارید بفرمایید تاپیک دیگری را در باره ی عمر ایجادکنید بنده آنجا در پاسخگویی حاضرم.
اینجا فقط آسیب شناسی اجتماعی حکم متعالی متعه .

.......................................................................... حق یارتان :roz:......................................................................................

سجاد;136071 نوشت:
گاهی بیان دیدگاه های کارشناسی ما در حوزه دین ، قضاوت در امور شرعی تلقی شده که نیاز به احاطه و تسلط کافی بر مباحث فقهی دارد اگر خدای نخواسته بدون آشنایی با این مباحث و اقوال فقهاء در این وادی وارد شویم ، مسیر نادرستی را در تبیین دین الهی پیموده ایم و خدای نکرده آنچه را که دیدگاه دین نیست به دین نسبت داده ایم .


أحسنت! این حرف درباره همه ما صادق است.

اگر موردی را سراغ دارید که بنده خلاف نص یا اجماع فقهای شیعه حرفی زده ام بفرمایید تا اصلاح کنم. چون این وادی خطرناکی ست.


سجاد;136071 نوشت:
حقیر همسان با نیت پاک شما خواهان عمل به سنت پیامبر عظیم الشأن اسلام صلی الله علیه و آله یعنی ازدواج موقت در جامعه هستم



اما حقیر دغدغه اصلی ام حتی این نیست بلکه مهمتر از این است. قبلا هم عرض کردم دغدغه اصلی این است که این حکم مسلم الهی که شرایط و ضوابط مشخصی دارد توسط عوام یا انکار می شود یا قید و شرطهای من درآوردی می خورد!!!
نمونه ها را قبلا عرض کردم . تکرار نمی کنم!


سجاد;136071 نوشت:
این شرایط بر خلاف فرمایش شما منحصر در موارد خاصی مانند تقیه نیست .


بنده تزاحم را نیز مطرح کردم. و تزاحم را به این دلیل مطرح کردم که حتی واجبات هم در مقام تعارض گاهی کنار می رود چه رسد به مستحبات و مباحات! پس نخواستم بگویم تزاحم به معنای دقیق اصطلاحی درباره متعه که مباح یا مستحب است صادق است خواستم بگویم وقتی در مقام تزاحم دو حکم، وجوب برداشته می شود دیگر معلوم است که حکم اباحه نیز می تواند برداشته شود! و مثال زدم به ایدز که به نظرم مرادم خیلی واضح است.


سجاد;136071 نوشت:
روشن است که اگر ازدواج موقتی ، موجب گسستگی خانواده ای گردد یا مؤمنی یا گروهی از مؤمنان را در معرض اتهام قرار دهد ، فقیه دیگر آنرا مستحب نمی داند و این حکم ثانوی نه بخاطر تقیه و نه تزاحم به معنای دقیق کلمه است بلکه به این علت است که ازدواج موقت یک حکم مستحبی است و یارای مقاومت در برابر مصالح مهم تر ندارد .


عنایت کنید ادعای شما در پست قبل این بود که فقیه در مواجهه با عرف می تواند آنرا ممنوع کند یعنی حرام! و بنده از شما مدرک خواستم و با چند مثال این ملاک(بد آمدن عرف)را رد کردم. پس بحث بر سر برداشته شدن استحباب نبود که الان می فرمایید! ادعای شما بر سر ممنوع بودن و عدم جواز بود!و من همان را رد کردم.
بنابراین فرمایش شما اکنون تغییر کرده(از عدم جواز به عدم استحباب!)


ثانیا این مصداقی که مطرح کردید خیلی بحث خوبی ست و همانطور که عرض کردم کلی گویی کافی نیست و گاهی گمراه کننده است. حال درباره از شما درباره همین مصداق می پرسم:

اگر مردی متعه کرد ـ بنا بر جواز نه استحباب! ـ و حقی از همسرش ضایع نکرد اما همسر اول بنای ناسازگاری گذاشت و زندگی را خراب کرد یا تقاضای طلاق داد و نهایتا شوهر او را طلاق داد از نظر شریعت اسلام، مرد گناهکار است؟! فعل حرامی مرتکب شده است؟ لطفا با ذکر دلیل پاسخ بفرمایید.

ضمنا در هر موردی که شما فرض کنید حکم متعه برداشته می شود تحت عنوان تزاحم به معنای عامی که گفتم قرار می گیرد.

سجاد;136071 نوشت:
اینکه فرموده اید روایات کراهت متعه تقیه ایست

عین جمله بنده چنین بود: "بعضی روایات نهی از متعه از باب تقیه است" پس اولا سخن از نهی و منع بوده و نه کراهت ثانیا عرض کردم بعضی روایات نهی نه همه آنها! بنده چطور می توانم منکر کراهت متعه در بعضی موارد باشم در حالیکه خودم در همین بحث روایت امام علیه السلام را نقل کردم که در افراط در متعه نهی فرمودند و من آن را از نه باب تقیه بلکه واقعی دانستم و توضیح دادم.

و فقها در ذیل این روایت اینگونه متعه کردن را ـ که با وجود بی نیازی باشد و منجر به شنعه و یا فساد زنان شود ـ مکروه دانسته اند.


سجاد;136071 نوشت:
برخی از مراجع با استفاده از چنین روایاتی در پایان بحث متعه چنین نتیجه می گیرند: ... پس متعه به عنوان اوّلى مباح بود ولى به عنوان ثانوى گاهى مستحبّ، گاهى مكروه، گاهى حرام و گاهى واجب شد.

سخن ایشان چیزی خلاف عرایض بنده دارد؟!
بنده هم عرض کردم گاهی مکروه (روایت فوق) و گاهی حرام شد به خاطر تقیه. آیا ایشان ملاکی دیگر غیر از تقیه و تزاحم به معنای اعمی که ذکر شد داده اند؟

••ostad••;136129 نوشت:
سلام بر بقیةالله الاعظم ومنتظرانش

خیر کاربر عموناصر گرامی :

بنده یکی از موارد را این موضوع(افراط عمر در حد پیشی گرفتن از پیامبر (ص) مد نظرم بوده) شما هرچه تلاش کنید متاسفانه فایده ندارد بنده موضوع بحث را عوض نمیکنم متعه در اجتماع با کج فهمی وبوالهوسی برخی افراد (اگر شما هم مثل بعضی به خودتان نگیرید) به مظلومیت کشیده شده وخوانندگان که اکثرا" قشر جوان ودختران جوان هستند باید با آسیبهایی که به این حکم وارد شده آشنا شوند . پس اگر در این باره مطلبی یا سوالی دارید بفرمایید تاپیک دیگری را در باره ی عمر ایجادکنید بنده آنجا در پاسخگویی حاضرم.
اینجا فقط آسیب شناسی اجتماعی حکم متعالی متعه .

.......................................................................... حق یارتان :roz:......................................................................................

بسم رب الحسين عليه السلام

سلام بر شما

کاربر استاد عزیز

اول : می توانستید افراط در میان صحابه را به مثالی زیبا بیان نمایید و اصلا مطلبی غیر شیعی را پیش نکشید !

دوم : متاسفانه خود شما هم مقهور انحراف بحث شده اید ولی گویا خبر ندارید !!!

دقیق متن ابتدایی که بنده تاپیک را بدانها آغاز کردم دقیقا در رد شبهات اهل خلاف بر علیه شیعه ( تحریم متعه در شیعه ) می باشد :

amoonaser;127696 نوشت:
نویسنده: سلیم هلالی

بسم الله الرحمن الرحیم



هر کس نگاهی اجمالی به کتب حدیثی شیعه بیندازد، احادیث فراوانی را پیرامون متعه و شرایط آن خواهد دید. در کتاب "وسائل الشیعه" تالیف شیخ حر عاملی که به نوعی جامع احادیث فقهی شیعه می باشد، در موضوع متعه 45 باب و 224 حدیث (از شماره 26356 تا 26579) وجود دارد!!
در میان انبوه این روایات مبنی بر حلیت متعه و اجر و ثواب های فراوانی که برای آن ذکر شده، تنها یک حدیث وجود دارد که در آن از تحریم متعه سخن گفته شده است. اهل سنت این حدیث را دلیل بر حرمت متعه و ضدّ اعتقاد شیعیان می شمارند.

ما در این مقاله قصد داریم تا به بررسی این حدیث بپردازیم.



شیعیان بر اساس اسناد غیر قابل انکار و منقول در کتب شیعه و سنّی، معتقدند که اولین بار عمر بن خطاب خلیفه ی قرشی از متعه نهی کرد، و سپس روات حدیث برای آن که نهی وی را مستند به قول رسول خدا (صلّی الله علیه و آله) کنند، احادیثی را در این باب جعل و وضع کردند؛ در حالی که حتی خود عمر هم در نهی های خویش اشاره ای به این تحریم های خیالی نکرده است!

ولی متاسفانه با وارد شدن کاربر خیرالبریه و بیان داستان بی ربطش ، اصل موضوع متحرف شد و به جایی رسید که حال شما دلسوزانه می خواهید آسیب شناسی اجتماعی متعه را بررسی کنید !!!!

فکر می کنم آن کسی که باید دقت داشته باشد شخص شما مدیر محترم هستید که باید بجای نوشتن مطالب بی ارتباط به تاپیک ( آنهم با مثال : عمر یکی از بهترین صحابه بود (!) ) و جلوگیری از ادامه این مباحث بعضا نامربوط و پرت ، بحث آسیب شناسی متعه را در تاپیکی جداگانه بررسی نمایید .

در هر صورت شما مدیر هستید و مدیریت روال بحث ( به هر نحو ) در ید طولای شما و همکاران شما می باشد و هر جور صلاح می دانید عمل نمایید .

یا علی ع

سلام بر بقیةالله الاعظم ومنتظرانش

کاربر عموناصر گرامی :

بحث تخصصی در مورد بالا در تاپیکی دیگر !

فعلا" فقط آسیب شناسی درحکم متعه در اجتماع امروزه در دانشگاهها وبرداشت از متعه در میان خانمها !!!
بنده فعلا" فقط در همین مورد تحقیق کردم !

وظیفه ام درسایت هم همین است که موضوعات را به صورت علمی وبی طرفانه نقد کنم .

والسلام......

............................................................................. حق یارتان :roz:................................................................................

موضوع قفل شده است