آیا فقط شهدای کربلا مظلوم هستند؟
تبهای اولیه
آیا فقط شهدای کربلا مظلوم هستند؟
در گذشته افراد زیادی بودند که در کودکی توسط افراد نابکار به طرز فجیعی کشته شده اند مانند زمانی که تیمور اصفهان را گرفت و به همراه سوارانش با اسب از روی کودکانی که به دست او یتیم شده بودند گذشت چرا زمانی که گریه بر مظلومیت فرزندان شهدای کربلا ثواب دارد گریه برای آن کودکان معصوم ثواب ندارد و چرا ما حاجت خود را به نزد شهدای کودک صحرای کربلا می بریمم ولی به نزد آن کودکان نمی بریم اگر آن کودکان نزد خدا مقام والایی ندارند این یک ابهام در عدالت خدا نیست (آدرس داستان :https://article.tebyan.net/53096/%D8%AA%DB%8C%D9%85%D9%88%D8%B1-%D9%84%D9%86%DA%AF-%D9%88-%D9%82%D8%AA%D9%84-%D8%B9%D8%A7%D9%85-%D9%85%D8%B1%D8%AF%D9%85-%D8%A7%D8%B5%D9%81%D9%87%D8%A7%D9%86)
برچسب:
با سلام خدمت شما دوست گرامی
ملاک و معیار در توسل و بزرگداشت و تعزیه شهدای کربلا کشته شدن فجیع آنها نیست چرا که کشتار های دست جمعی بسیار زیادی در عالم رخ داده کده که از نظر شدت و ابعاد به مراتب بزرگتر و فجیع تر از حادثه کربلا بوده است فجایع جنگ ویتنام، فجایع جنگ جهانی اول و دوم، فاجعه عظیم بمباران هسته ای هیروشیما و ناکازاکی، فاجعه غمبار بمباران شیمیایی حلبچه، فجایع کشتار بی رحمانه داعش و جبهة النصره و ...و حیوان صفتان تکفیری و ...
همه و همه این ها از نظر بعد و شدت از فاجعه کربلا بزرگ تر و شدیدتر فاجعه کربلا بوده اند اما باید دید که علت تعظیم و تکریم و توسل به شهدای کربلا چیست؟
جواب کوتاه این است: به خاطر این که شهدای کربلا برای ارزش های الهی در اوج مظلومیت و به شهدات رسیدند .
یک وقت عده ای از برای مطامع دنیوی فجیع کشته می شوند یک وقت عده ای به صورت مجبوری و ناافل به صورت فجیع کشته می شوند اما یک وقت هم عده ای برای اعتلا و بزرگ داشت یاد خدا و راه خدا و امر به معروف و نهی از منکر و بازگرداندن امت اسلامی به مسیر صحیح خود آگاهانه و از روی اختیار به آن صورت فجیع کشته می شوند
امام حسین(ع) می دانست که دین جدش حضرت محمد (ص) جز با کشته شدنش نجات نمی یابد برای همین همه چیز خود را در راه خدا داد تا راه خدا باقی بماند و خدا هم همه عالم را به درگاه و بارگاه او فرا خواند تا با توسل به او فرزندانش به سعادت دیا و آخرت برسند.
ببینید متوجه ام اما من موضوع کودکانی را عنوان کردم که به این جهت با امام همراه بودند که جز اقوام امام یا همراهان بودند چون در آن سن کودکی افراد قابلیت تمییز خوب و بد را بصورت عادی ندارند گفتم چرا بر آن کودکان که مظلوم بوده اند گریسته می شود ولی بر دیگر کودکان این اتفاق نمی افتد ( هیچ ابهامی درباره بزرگسالان عنوان نشده است ) همچنین موضوعی که در اینجا عنوان شد بزرگداشت برای آن کودکان به این دلیل که از امام بخاطر آن کودکان بخواهیم به حاجت های ما نظر بیفکند آیا نمی توان از امام بخاطر کودکان دیگر این حاجات را بخواهیم چون بنظر می آید این کودکان از کودکان دشت کربلا حتی مظلوم ترند چون در مثال من اولا از روی کودکان زنده با اسب رد شده اند نه از روی پیکر ها ثانیا هیچ کس از قاتلان انتقام نگرفته است ثالثا هیچ گاه برای آن ها عزاداری نشده است و موضوع آن ها به عنوان موضوعی کاملا تاریخی و نه احساسی بررسی می شود.
و یک سوال دیگر نظرتان درباره افرادی که مستقیما به این کودکان برای حاجات خود متوسل می شوند چیست؟
ببینید متوجه ام اما من موضوع کودکانی را عنوان کردم که به این جهت با امام همراه بودند که جز اقوام امام یا همراهان بودند چون در آن سن کودکی افراد قابلیت تمییز خوب و بد را بصورت عادی ندارند گفتم چرا بر آن کودکان که مظلوم بوده اند گریسته می شود ولی بر دیگر کودکان این اتفاق نمی افتد ( هیچ ابهامی درباره بزرگسالان عنوان نشده است )با سلام در حقیقت گریستن ما بر این کودکان گریستن بر امام حسین است و به خاطر نسبت آنها به امام حسین(ع) و علقه و علاقه آن حضرت به آنها مورد توجه قرار می گیرند چرا که همان طور که اشاره شد یکی از ابعاد عاشورای امام حسین همراهی خانواده آن حضرت است که این جنبه خود بسیار قابل توجه است درست است که نمی توان مثلا برای طفل رضیع در آمدن وسط مسدان اختیاری قائل شد و بر این فضیلت اختیاری گریست اما آوردن آن طفل به وسط مسدان کار اختیاری امام حسین بود که از این جهت که این طفل متعلق به امام حسین است بر آن گریست . اشک یک حالت احساسی است که از آگاهی بر می خیزد و در باب عشق و علاقه عاشق به متعلقات و منسوبات معشوق خود نیز می گرید مانند یعقوب که بر پیراهن یوسفش گریست و از آن شفا گرفت . این پیراهن در واقع هیچ فضیلتی ندارد جز این که پیراهن یوسف و متعلق به یوسف است.
همچنین موضوعی که در اینجا عنوان شد بزرگداشت برای آن کودکان به این دلیل که از امام بخاطر آن کودکان بخواهیم به حاجت های ما نظر بیفکند آیا نمی توان از امام بخاطر کودکان دیگر این حاجات را بخواهیم چون بنظر می آید این کودکان از کودکان دشت کربلا حتی مظلوم ترند چون در مثال من اولا از روی کودکان زنده با اسب رد شده اند نه از روی پیکر هاالبته اگر بخواهیم در باب مظلومیت کودکان کربلا سخن بگوییم سخن بسیار است و حتی می توان ادعا نمود که کودکان کربلا به واقع مظلومتر بوده اند (چون سه روز تشنگی را تحمل کردند ، در یک روز پدر و برادر و عمو و عموزاده ها و دایی و دایی زاده های آنها جلو چشمانشان کشته شدند سر های آنها را بر نیزه دیدند تن های عزیزانشان را زیر سم اسب دیدند _آیا کشته شدن زیر پای اسب برای یک کودک سخت تر است یا زجر روحی کشیدن- صبح و شام کتک می خوردند ،گرنگی شدید کشیدند، چهل منزل سر عزیزانشان در مقابل شان شهر به شهر رفتند ، طعنه ها شنیدند لطمه ها دیدند ، در مجلس جشن دشمن خود و قاتل پدرانشان وارد شدند ، تهدید به کنیز و برده گیری شدند !، سر پدر برای آنها آوردند سر پدر بر زانو گذاشته و دست بر آن کشیدند و از غصه جان دادند.....آه) اما سخن بر مظلوم تر بودن نیست و گریه ما بر این نیست که این ها زجر زیادی کشیدند و اگر موردی پیدا کردیدم که زجر بیشتری کشیده برای او گریه کنیم! خیر. بلکه علاوه بر این که ما بر مظلومیت آنها گریه می کنیم گریه ما بر این است که این ها متعلق به امام حسین هستند و امام حسین برای یک هدف الهی آگاهانه و با علم به این مظلومیت ها آنها را برای آن هدف به میدان آورد!! گریه ما گریه فضیلت است گریه آرمان است . اگر هم بخواهیم برای کسی بزرگداشت بگیریمم باید برای کسی بگیریم که در یک مجموعه هدف دار مورد زجر و زحمت قرار گرفته است آری در دنیا امور زجر آور بسیاری وجود دارد آیا هر زجر آوری نیاز به بزرگداشت و گریه دارد ؟ آن هم بعد از سالیان سال! اگر ما بر کودک و طفل مجروح و یا شهید در کربلا گریه می کنیم گریه ما گریه فضیلت است نه گریه زجر . از طرفی ما دستور قرآنی بر ابراز محبت به ذی القربای پیامبر داریم (نه کس دیگری) «قُل لَّا أَسْأَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبَی» این حضرات از آنجا که مظلوم کشته شده و ذی القربای پیامبر هستند و از خاندان پیامبر محسوب می شوند مورد توسل و توجه ما هستند و نکته پایانی: اهل بيت عصمت و طهارت , منابع نور و كانون معرفت و شهوداند و اولاد و فرزندان آن بزرگواران به خاطر قرب وجودي به خورشيد عصمت , تابش و درخشش خاصي دارند كه در بعضي روايات به رفعت مقام آنها اشاره شده است. در باب مقام و منزلت اغلب آن عزيزان اين نكته حايز اهميت است كه اساس مقام و موقعيت وجودي را قبل از ولادت دارا مي باشند و گذر عمر نمايشگر آن حقيقت رفيع و آن منزلت گران قدر است و لذا كمي سن و سال صرفا" فرصت بروز حقايق نوراني آنها را در عالم جسماني و ظاهر سلب مي نمايد نه اين كه نقصي در اصل سرمايه وجودي آنها در عالم باطن و غيب ايجاد كند و شاهد بر شأن نوراني آنها فرمايش حضرت زين العابدين (ع ) در وصف حضرت زينب كبري (س ) كه فرمودند: ((انت بحمدالله عالمه غير معلمه و فهيمه غير مفهمه ; عمه جان شما بحمدالله عالمي هستي كه تعليم نديده اي و انسان با معرفتي مي باشي كه كسي چيزي را به شما تفهيم نكرده است , (ر.ك : نفس المهموم , ص 248). و نقطه اتصال ميان معصومين (ع ) و مردم بعضي از فرزندان بزرگوار معصومين (ع )می باشند. البته همه فرزندان شجره مبارك عصمت را نمي توان در تحت اين حكم قرار داد. اما درباره اغلب آنها يا بياناتي از معصومين در عظمت وجودي ايشان وارد شده است يا كلام و فعل آن عزيزان (فرزندان ائمه (ع )) در زمان حيات دنيوي ايشان گواه صادقي است بر منزلت رفيع آنها و يا دستگيري و گره گشايي شان بعد از مرگ نسبت به عامه مردم خود حجتي است بليغ بر قرب وجودي آنها به آستان قدس الهي و خصوصا" بخش اخير يعني كرامات و شفاي مريضان و گره گشايي از مشكلات مردم از ناحيه فرزندان ائمه اطهار(ع ) آن قدر زياد است كه اين مختصر تحمل تفصيل آن را ندارد.
و یک سوال دیگر نظرتان درباره افرادی که مستقیما به این کودکان برای حاجات خود متوسل می شوند چیست؟هیچ کس نمی تواند اطفال و اولاد امام حسین را از امام حسین(ع) جدا تصور کرده و به آنها متوسل شود اگر کسی به علی اصغر متوسل می شود به خاطر این است که او فرزند امام حسین و در نهضت امام حسین است و هیچ مقام استقلالی برای او متصور نیست آری نیازی نیست که در توسل به این حضرات حتما نام امام حسین را بیاوریم چرا که نگاه استقلالی به آن حضرات ممکنن نیست چرا که آنها شاخه ها و گل های این درخت اند.