جمع بندی آیا شهیدان صدای ما را می شنوند و پاسخ می دهند؟

تب‌های اولیه

7 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
آیا شهیدان صدای ما را می شنوند و پاسخ می دهند؟
هو الشاهد سلام علیکم سلام بر شهیدان راه خدا قرآن بیان فرموده که شهدا را مرده مپندارید بلکه آنان زنده اند و در نزد خدا روزی خورند. آیا در بیان خاص روایات، روایاتی در خصوص شنوایی شهیدان آمده است؟ در صورت اثبات این امر این روایات می توانند دلیلی بر ادعای وهابیت پلید باشد. پیشاپیش از پاسخگوی شما متشکرم.
با نام و یاد دوست         کارشناس بحث: استاد صدرا
با سلام و عرض ادب قرآن کریم در دو آیه حیات کشته شدگان در راه خدا را بیان فرموده و از مرده پنداشتن آنها نهی فرموده است. در آیه­ ی نخست کشته شدگان در راه خدا را زندگانی معرفی نموده که از رزق خاص الهی بهره مند می‌باشند: «وَ لاتَقُولُوا لِمَنْ يُقْتَلُ فِى سَبِيلِ اللّهِ أَمواتٌ بَلْ أَحْياءٌ وَ لكِنْ لا تَشْعُرُونَ»؛[1] «و كسانى را كه در راه خدا كشته مى‏ شوند، مرده نخوانيد، بلكه زنده‏ اند ولى شما نمى‏ دانيد». درآیه­ ی دوم، قرآن کریم ابتدا مرگ و نيستى را از شهدا نفى نموده؛ وپس از آن حیاتی را بیان فرموده که همراه رزق و روزی خاص است: «وَ لا تَحْسَبَنَّ الّذينَ قُتِلُوا فِى سَبِيلِ اللّهِ أَمْواتاً بَلْ أَحْياءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ»؛[2]«افراد كشته در راه خدا را، مرده مينديش، آنان زندگانند، نزد پروردگار خود روزى مى‌ خورند». ظاهرآيه نفى مرگى است كه در ذهن مردم بوده و آن نيستى و بى اثر بودن است و از سويى حياتى را اثبات نموده كه در ذهن مردم وجود داشته وآن حياتى است كه داراى اثر است. «فَرِحينَ بِما آتاهُمُ اللّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَ يَسْتَبْشِرُونَ بِالّذِينَ لَمْ يَلْحَقُوا بِهِمْ مِنْ خَلْفِهِمْ أَلاّ خوفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ»؛[3] «به آنچه خدا از فضل خود به آنان داده است شادمانند، و براى كسانى كه از پى ايشانند و هنوز به آنان نپيوسته ‏اند شادى مى‏ كنند كه نه بيمى بر ايشان است و نه اندوهگين مى‏ شوند». «يَسْتَبْشِرُونَ بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ وَ أَنَّ اللَّهَ لا يُضِيعُ أَجْرَ الْمُؤْمِنِين»؛[4] «بر نعمت و فضل خدا و اينكه خداوند پاداش مؤمنان را تباه نمى‏ گرداند، شادى مى ‏كنند». اين قسمت از آيات، از نظر صراحت در مرتبه­ ی بالاتری قرار دارد. در اين آيات شهيدان راه حق نه تنها حىّ و زنده خوانده شده­ اند؛  بلكه به صراحت گفته شده كه آنان از آثار جسمانى و معنوى حيات، برخوردارند. روزى مى‌ خورند، و اين خود از آثار جسمانى يك موجود زنده است، شادمان و خوشحالند و اين خود از آثار روحى و نفسانى يك فرد زنده است. البته باید توجه داشت که این آیات به معنای آن نیست که تنها شهیدان در برزخ حیات داشته و سایر مؤمنین بی بهره از حیات باشند؛ بلکه حیات برای همه ثابت است و کسی با مرگ از بین نخواهد رفت؛ امّا بهره مندی افراد در آخرت متفاوت است و در این میان شهیدان علاوه بر حیات کامل از روزی خاصی بهرمند می‌باشند.[5]   [1] . البقرة/154. [2] . آل عمران/169. [3] . همان/170. [4] . همان/171. [5] . چنانکه «ابن تیمیه/ که رهبر فکر سلفی و وهابی است در این رابطه می نویسد: «وَأَمَّا مَا أَخْبَرَ اللَّهُ بِهِ مِنْ حَيَاةِ الشَّهِيدِ وَرِزْقِهِ وَمَا جَاءَ فِي الْحَدِيثِ الصَّحِيحِ مِنْ دُخُولِ أَرْوَاحِهِمْ الْجَنَّةَ فَذَهَبَ طَوَائِفُ إلَى أَنَّ ذَلِكَ مُخْتَصٌّ بِهِمْ دُونَ الصِّدِّيقِينَ وَغَيْرِهِمْ. وَالصَّحِيحُ الَّذِي عَلَيْهِ الْأَئِمَّةُ وَجَمَاهِيرُ أَهْلِ السُّنَّةِ: أَنَّ الْحَيَاةَ وَالرِّزْقَ وَدُخُولَ الْأَرْوَاحِ الْجَنَّةَ لَيْسَ مُخْتَصًّا بِالشَّهِيدِ، كَمَا دَلَّتْ عَلَى ذَلِكَ النُّصُوصُ الثَّابِتَةُ وَيَخْتَصُّ الشَّهِيدُ بِالذِّكْرِ لِكَوْنِ الظَّانِّ يَظُنُّ أَنَّهُ يَمُوتُ فَيَنْكُلُ عَنْ الْجِهَادِ فَأَخْبَرَ بِذَلِكَ لِيَزُولَ الْمَانِعُ مِنْ الْإِقْدَامِ عَلَى الْجِهَادِ وَالشَّهَادَةِ». (ابن تیمیة، مجموع الفتاوی، مجمع الملك فهد لطباعة المصحف الشريف، المدينة النبوية، المملكة العربية السعودية، ج24، ص332)
بیان نمونه در گفتار پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) حاکم نیشابوری در کتاب مستدرک خویش بر صحیحین روایت کرده که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) درباره ی شهدای احد فرمودند: «أَشْهَدُ أَنَّ هَؤُلَاءِ شُهَدَاءُ عِنْدَ اللَّهِ یوْمَ الْقِیامَةِ، فَأْتُوهُمْ وَ زُورُوهُمْ، وَالَّذِی نَفْسِی بِیدِهِ لَا یسَلِّمُ عَلَیهِمْ أَحَدٌ إِلَی یوْمِ الْقِیامَةِ إِلَّا رَدُّوا عَلَیهِ»؛[1] «گواهی می‌دهم که اینان در نزد پروردگار در روز قیامت شهید و گواه بوده؛ پس به سوی آنها بیایید و آنها را زیارت کنید. قسم به خدایی که جانم در دست او است تا روز قیامت هیچ کس بر آنان سلام نمی‌دهد، جز آنکه آنان جواب سلام او را می‌دهند». حاکم این روایت را با سند خویش از طریق «عُبَیدِ بْنِ عُمَیر» نقل کرده و در پایان گفته است که این خبر بنا بر شرط شیخین صحیح بوده است؛[2] اما با این حال بخاری و مسلم آن را در صحیح خود روایت نکرده‌اند.[3]  همچنین «حاکم نیشابوری» این روایت را از طریق «عَطَّاف بْن خالِد» از «عبد الله بن أبى فروة» روایت نموده است.  نکته ای که حاکم در نقل این روایت بدان اشاره نموده آن است که «عطّاف بن خالد» از خاله ی خویش نقل نموده که وی صدای پاسخ سلام شهیدان احد را به هنگام سلام بر آنان شنیده است».[4] این روایت هرچند در مورد شهدای «احد» وارد شده است؛ اما اختصاصی بدانها نداشته؛ بلکه بیانگر حقیقتی است که شهیدان در مرتبه ی آنان دارای چنین ویژگی ای بوده که با گذشت زمان توجه آنان نسبت به اهل دنیا و زائرین آنها منقطع نبوده و علاوه بر شنیدن صدای آنان پاسخ آنها را نیز داده؛ هر چند که محدوده شنوایی آنان به حسب ظاهر روایت محدوده قبور شریف آنان بیان شده است. موفق باشید.   [1]. الحاکم النیسابوری، محمد بن عبدالله، المستدرک علی الصحیحین، دار الكتب العلمية – بيروت، ج2، ص271، ح2977: «عَنْ أَبِی هُرَیرَةَ، أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ(صلی الله علیه و آله)  حِینَ انْصَرَفَ مِنْ أُحُدٍ مَرَّ عَلَی مُصْعَبِ بْنِ عُمَیرٍ وَ هُوَ مَقْتُولٌ عَلَی طَرِیقِهِ، فَوَقَفَ عَلَیهِ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله)  وَ دَعَا لَهُ، ثُمَّ قَرَأَ هَذِهِ الْآیةَ: {مِنَ الْمُؤْمِنِینَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَیهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضَی نَحْبَهُ وَ مِنْهُمْ مَنْ ینْتَظِرُ وَ مَا بَدَّلُوا تَبْدِیلًا} [الأحزاب: 23] ثُمَّ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ^: «أَشْهَدُ أَنَّ هَؤُلَاءِ شُهَدَاءُ عِنْدَ اللَّهِ یوْمَ الْقِیامَةِ، فَأْتُوهُمْ وَ زُورُوهُمْ، وَالَّذِی نَفْسِی بِیدِهِ لَا یسَلِّمُ عَلَیهِمْ أَحَدٌ إِلَی یوْمِ الْقِیامَةِ إِلَّا رَدُّوا عَلَیهِ» (هَذَا حَدِیثٌ صَحِیحٌ عَلَی شَرْطِ الشَّیخَینِ، وَ لَمْ یخَرِّجَاهُ)». [2]. مراد از شرط شیخین آن است که راویان این خبر از راویان صحیح بخاری و مسلم بوده؛ یعنی بخاری و مسلم در صحیح خود از طریق آنها روایت کرده‌اند؛ ابن‌ حجر العسقلانی، أحمد بن علی، نزهة النظر فی توضیح نخبة الفکر، مطبعة الصباح، دمشق، ص64: «المراد به رواتهما معَ باقی شروطِ الصَّحیحِ». [3]. سند حاکم چنین است: «أَخْبَرَنَا أَبُو الْحُسَینِ عبداللَّهِ بْنُ مُحَمَّدٍ الْقَطِیعِی بِبَغْدَادَ مِنْ أَصْلِ کتَابِهِ، ثنا أَبُو إِسْمَاعِیلَ مُحَمَّدُ بْنُ إِسْمَاعِیلَ، ثنا عبدالْعَزِیزِ بْنُ عبداللَّهِ الْأُوَیسِی، ثنا سُلَیمَانُ بْنُ بِلَالٍ، عَنْ عبدالْأَعْلَی بْنِ عبداللَّهِ بْنِ أَبِی فَرْوَةَ، عَنْ قَطَنِ بْنِ وَهْبٍ، عَنْ عُبَیدِ بْنِ عُمَیرٍ، عَنْ أَبِی هُرَیرَةَ». [4] . الحاکم النیسابوری، محمد بن عبدالله، المستدرک علی الصحیحین، ج3، ص31، ح4320: «حَدَّثَنَا أَبُو بَكْرٍ إِسْمَاعِيلُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ الْفَقِيهُ بِالرِّيِّ، ثنا مُحَمَّدُ بْنُ الْمُغِيرَةِ السُّكَّرِيُّ، ثنا عَبْدُ الرَّحْمَنِ بْنُ عَلْقَمَةَ الْمَرْوَزِيُّ، ثنا الْعَطَّافُ بْنُ خَالِدٍ الْمَخْزُومِيُّ، حَدَّثَنِي عَبْدُ الْأَعْلَى بْنُ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ أَبِي فَرْوَةَ، عَنْ أَبِيهِ، أَنَّ النَّبِيَّ (صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وأله وَسَلَّمَ) زَارَ قُبُورَ الشُّهَدَاءِ بِأُحُدٍ فَقَالَ: «اللَّهُمَّ إِنَّ عَبْدَكَ وَنَبِيَّكَ يَشْهَدُ أَنَّ هَؤُلَاءِ شُهَدَاءُ، وَأَنَّهُ مَنْ زَارَهُمْ وَسَلَّمَ عَلَيْهِمْ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ رَدُّوا عَلَيْهِ» قَالَ الْعَطَّافُ: وَحَدَّثَتْنِي خَالَتِي، أَنَّهَا زَارَتْ قُبُورَ الشُّهَدَاءِ، قَالَتْ: " وَلَيْسَ مَعِي إِلَّا غُلَامَانِ يَحْفَظَانِ عَلَيَّ الدَّابَّةَ، قَالَتْ: فَسَلَّمْتُ عَلَيْهِمْ فَسَمِعْتُ رَدَّ السَّلَامِ، قَالُوا: وَاللَّهِ إِنَّا نَعْرِفُكُمْ كَمَا يَعْرِفُ بَعْضُنَا بَعْضًا، قَالَتْ: فَاقْشَعْرَرْتُ، فَقُلْتُ: يَا غُلَامُ ادْنُ بَغْلَتِي فَرَكِبْتُ «هَذَا إِسْنَادٌ مَدَنِيٌّ صَحِيحٌ، وَلَمْ يُخَرِّجَاهُ».
سلام ابتدا باید بدانیم مشرکان و کفار به دو چیز اعتقادی نداشتند : به نبوت اعتقاد نداشتند. به معاد و حساب و کتاب اعتقاد نداشتند. از طرفی باید بدانیم که آنها معتقد بودند وقتی انسان می میرد، پودر میشود و خاک میشود و از بین می رود. پس اعتقاد آنها نسبت به مردگان مشخص است. مشرکان ، مردگان را معدوم میدانستند و هیچ اهمیتی به مردگان نمیدادند چه برسد که بخواهند از مردگان خویش، خواسته ای داشته باشند. اسلام آمد و گفت پیامبر و وحی وجود دارد و معجزه آمد و قرآن آمد. و اسلام بود که گفت وقتی می میرید، از بین نمی روید بلکه حساب و کتاب می شوید  و به بهشت یا دوزخ خواهید رفت.  در واقع مشرکان ، الهه پرست بودند. آنها معتقد بودند خداوند دارای فرزند است و آنها را می خواندند. که در قرآن نیز صراحتا به این مسئله اشاره شده است. حتی مسیحیان که دچار شرک شدند به این خاطر بود که تصور کردند عیسی فرزند خداست. چون عیسی پدر نداشت و همین مسئله باعث شد عده ای شبهه کنند و بگویند پدر عیسی، خداوند بوده و عیسی فررند خداست. و از اینجا شرک آغاز شد. البته شرکی نیز در شریعت داریم. یعنی اطاعت از بشر و نسبت دادن آن به خدا که نوعی شرک است. خوب اکنون ! آیا شهدا می شنوند؟ همه قبول دارند که شهید زنده است و میشوند و می بیند. اما آیا وقتی در آن دنیا هست می تواند صدای ما را بشنود یا ما را ببیند؟ در این مسئله چند آیه قرآن داریم که میتواند تایید کند : یک مورد آیه قوم شعیب است. یکی فکر کنم قوم لوط بود یک آیه مربوط به مومنی است که بعد از مرگ سخن از قومش میکند . یک آیه درباره یک بهشتی است که از حال رفیقش می پرسد و او را در جهنم می بیند. در حالی که قرآن می فرماید وسعت بهشت به وسعت آسمانها و زمین است. یعنی بهشتی قدرت بالایی دارد که توانسته از قعر جهنم مطلع شود و رفیقش را آنجا ببیند.   از این آیات که بگذریم روایاتی وجود دارد که این توانایی را ثابت می کند.      
اما پرسیدید آیا پاسخ میدهند؟ در واقع باید بدانیم که مرده ها در یک رتبه و مقام نیستند. اما شهدا و انبیا و اولیا جزو برترین ها هستند. اما دو سوال مطرح است اولا آیا جایز است از مرده چیزی بخواهیم؟ دوما آیا آنها قدرت دارند برای ما کاری انجام دهند؟   میتوان التماس دعا را تایید کرد یعنی از مرده التماس دعا داشته باشیم. و مرده برای ما دعا کند. اما اینکه مرده بخواهد در دنیا تصرفی داشته باشد و خودش کاری انجام دهد،محل سوال و اشکال است. برخی میگویند ائمه چنین اذن و قدرتی دارند. آنچه در مورد دنیا باشد همین دو مورد بود. اما شفاعت در آخرت بحث جداگانه ای است. مثلا برخی از مرده ها میتوانند در قیامت شفاعت کنند. الله اعلم  
جمع بندی پرسش: در بیان آیات قرآن کریم حیات شهیدان چگونه ترسیم شده است و آیا در روایات صحیح اهل سنت موردی وجود داشته که به شنوایی شهیدان تصریح شده باشد؟ پاسخ: قرآن کریم در دو آیه حیات کشته شدگان در راه خدا را بیان فرموده و از مرده پنداشتن آنها نهی فرموده است. در آیه­ ی نخست کشته شدگان در راه خدا را زندگانی معرفی نموده که از رزق خاص الهی بهره مند بوده؛ چنانکه می فرماید: «وَ لاتَقُولُوا لِمَنْ يُقْتَلُ فِى سَبِيلِ اللّهِ أَمواتٌ بَلْ أَحْياءٌ وَ لكِنْ لا تَشْعُرُونَ». (1) «و كسانى را كه در راه خدا كشته مى‏ شوند، مرده نخوانيد، بلكه زنده‏ اند ولى شما نمى‏ دانيد». درآیه­ ی دوم، قرآن کریم ابتدا مرگ و نيستى را از شهدا نفى نموده؛ وپس از آن حیاتی را بیان فرموده که همراه رزق و روزی خاص است: «وَ لا تَحْسَبَنَّ الّذينَ قُتِلُوا فِى سَبِيلِ اللّهِ أَمْواتاً بَلْ أَحْياءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ».(2) «افراد كشته در راه خدا را، مرده مينديش، آنان زندگانند، نزد پروردگار خود روزى مى‌ خورند». ظاهرآيه نفى مرگى است كه در ذهن مردم بوده و آن نيستى و بى اثر بودن است و از سويى حياتى را اثبات نموده كه در ذهن مردم وجود داشته وآن حياتى است كه داراى اثر است. همچنین در آیاتی دیگر سخن از بشارت شهیدان به باز ماندگان از چنین توفیقی است؛ چنانکه می فرماید: «فَرِحينَ بِما آتاهُمُ اللّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَ يَسْتَبْشِرُونَ بِالّذِينَ لَمْ يَلْحَقُوا بِهِمْ مِنْ خَلْفِهِمْ أَلاّ خوفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ».(3) «به آنچه خدا از فضل خود به آنان داده است شادمانند، و براى كسانى كه از پى ايشانند و هنوز به آنان نپيوسته ‏اند شادى مى‏ كنند كه نه بيمى بر ايشان است و نه اندوهگين مى‏ شوند». «يَسْتَبْشِرُونَ بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ وَ أَنَّ اللَّهَ لا يُضِيعُ أَجْرَ الْمُؤْمِنِين».(4) «بر نعمت و فضل خدا و اينكه خداوند پاداش مؤمنان را تباه نمى‏ گرداند، شادى مى ‏كنند». اين قسمت از آيات، از نظر صراحت در مرتبه­ ی بالاتری قرار دارد. در اين آيات شهيدان راه حق نه تنها حىّ و زنده خوانده شده­ اند؛  بلكه به صراحت گفته شده كه آنان از آثار جسمانى و معنوى حيات، برخوردارند. روزى مى‌ خورند، و اين خود از آثار جسمانى يك موجود زنده است، شادمان و خوشحالند و اين خود از آثار روحى و نفسانى يك فرد زنده است. البته باید توجه داشت که این آیات به معنای آن نیست که تنها شهیدان در برزخ حیات داشته و سایر مؤمنین بی بهره از حیات باشند؛ بلکه حیات برای همه ثابت است و کسی با مرگ از بین نخواهد رفت؛ امّا بهره مندی افراد در آخرت متفاوت است و در این میان شهیدان علاوه بر حیات کامل از روزی خاصی بهرمند می‌باشند.(5) شنوایی شهیدان در کلام پیامبر (صلی الله علیه و آله) در منابع روایی اهل سنت در منابع معتبر اهل سنت «حاکم نیشابوری» در کتاب مستدرک خویش بر صحیحین روایت نموده که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) درباره ی شهدای احد فرمودند: «أَشْهَدُ أَنَّ هَؤُلَاءِ شُهَدَاءُ عِنْدَ اللَّهِ یوْمَ الْقِیامَةِ، فَأْتُوهُمْ وَ زُورُوهُمْ، وَالَّذِی نَفْسِی بِیدِهِ لَا یسَلِّمُ عَلَیهِمْ أَحَدٌ إِلَی یوْمِ الْقِیامَةِ إِلَّا رَدُّوا عَلَیهِ».(6) «گواهی می‌دهم که اینان در نزد پروردگار در روز قیامت شهید و گواه بوده؛ پس به سوی آنها بیایید و آنها را زیارت کنید. قسم به خدایی که جانم در دست او است تا روز قیامت هیچ کس بر آنان سلام نمی‌دهد، جز آنکه آنان جواب سلام او را می‌دهند». حاکم این روایت را با سند خویش از طریق «عُبَیدِ بْنِ عُمَیر» نقل کرده و در پایان گفته است که این خبر بنا بر شرط شیخین صحیح است.(7) اما با این حال بخاری و مسلم آن را در صحیح خود روایت نکرده‌اند.(8) همچنین «حاکم نیشابوری» این روایت را از طریق «عَطَّاف بْن خالِد» از «عبد الله بن أبى فروة» روایت نموده است.  نکته ای که حاکم در نقل این روایت بدان اشاره نموده آن است که «عطّاف بن خالد» از خاله ی خویش نقل نموده که وی صدای پاسخ سلام شهیدان احد را به هنگام سلام بر آنان شنیده است». (9) این روایت هرچند در مورد شهدای «احد» وارد شده است؛ اما اختصاصی بدانها نداشته؛ بلکه بیانگر حقیقتی است که شهیدان در مرتبه ی آنان دارای چنین ویژگی ای بوده که با گذشت زمان توجه آنان نسبت به اهل دنیا و زائرین آنها منقطع نبوده و علاوه بر شنیدن صدای آنان پاسخ آنها را نیز داده؛ هر چند که محدوده شنوایی آنان به حسب ظاهر روایت محدوده قبور شریف آنان بیان شده است.   پی نوشت ها: 1. البقرة/154. 2. آل عمران/169. 3. همان/170. 4 . همان/171. 5. چنانکه «ابن تیمیه که رهبر تفکر و وهابی است در این رابطه می نویسد: «وَأَمَّا مَا أَخْبَرَ اللَّهُ بِهِ مِنْ حَيَاةِ الشَّهِيدِ وَرِزْقِهِ وَمَا جَاءَ فِي الْحَدِيثِ الصَّحِيحِ مِنْ دُخُولِ أَرْوَاحِهِمْ الْجَنَّةَ فَذَهَبَ طَوَائِفُ إلَى أَنَّ ذَلِكَ مُخْتَصٌّ بِهِمْ دُونَ الصِّدِّيقِينَ وَغَيْرِهِمْ. وَالصَّحِيحُ الَّذِي عَلَيْهِ الْأَئِمَّةُ وَجَمَاهِيرُ أَهْلِ السُّنَّةِ: أَنَّ الْحَيَاةَ وَالرِّزْقَ وَدُخُولَ الْأَرْوَاحِ الْجَنَّةَ لَيْسَ مُخْتَصًّا بِالشَّهِيدِ، كَمَا دَلَّتْ عَلَى ذَلِكَ النُّصُوصُ الثَّابِتَةُ وَيَخْتَصُّ الشَّهِيدُ بِالذِّكْرِ لِكَوْنِ الظَّانِّ يَظُنُّ أَنَّهُ يَمُوتُ فَيَنْكُلُ عَنْ الْجِهَادِ فَأَخْبَرَ بِذَلِكَ لِيَزُولَ الْمَانِعُ مِنْ الْإِقْدَامِ عَلَى الْجِهَادِ وَالشَّهَادَةِ». (ابن تیمیة، مجموع الفتاوی، مجمع الملك فهد لطباعة المصحف الشريف، المدينة النبوية، المملكة العربية السعودية، ج24، ص332). 6. الحاکم النیسابوری، محمد بن عبدالله، المستدرک علی الصحیحین، دار الكتب العلمية – بيروت، ج2، ص271، ح2977: «عَنْ أَبِی هُرَیرَةَ، أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ(صلی الله علیه و آله)  حِینَ انْصَرَفَ مِنْ أُحُدٍ مَرَّ عَلَی مُصْعَبِ بْنِ عُمَیرٍ وَ هُوَ مَقْتُولٌ عَلَی طَرِیقِهِ، فَوَقَفَ عَلَیهِ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله)  وَ دَعَا لَهُ، ثُمَّ قَرَأَ هَذِهِ الْآیةَ: {مِنَ الْمُؤْمِنِینَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَیهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضَی نَحْبَهُ وَ مِنْهُمْ مَنْ ینْتَظِرُ وَ مَا بَدَّلُوا تَبْدِیلًا} [الأحزاب: 23] ثُمَّ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ: «أَشْهَدُ أَنَّ هَؤُلَاءِ شُهَدَاءُ عِنْدَ اللَّهِ یوْمَ الْقِیامَةِ، فَأْتُوهُمْ وَ زُورُوهُمْ، وَالَّذِی نَفْسِی بِیدِهِ لَا یسَلِّمُ عَلَیهِمْ أَحَدٌ إِلَی یوْمِ الْقِیامَةِ إِلَّا رَدُّوا عَلَیهِ» (هَذَا حَدِیثٌ صَحِیحٌ عَلَی شَرْطِ الشَّیخَینِ، وَ لَمْ یخَرِّجَاهُ)». 7. مراد از شرط شیخین آن است که راویان این خبر از راویان صحیح بخاری و مسلم بوده؛ یعنی بخاری و مسلم در صحیح خود از طریق آنها روایت کرده‌اند: «المراد به رواتهما معَ باقی شروطِ الصَّحیحِ».(ابن‌ حجر العسقلانی، أحمد بن علی، نزهة النظر فی توضیح نخبة الفکر، مطبعة الصباح، دمشق، ص64). 8. سند حاکم چنین است: «أَخْبَرَنَا أَبُو الْحُسَینِ عبداللَّهِ بْنُ مُحَمَّدٍ الْقَطِیعِی بِبَغْدَادَ مِنْ أَصْلِ کتَابِهِ، ثنا أَبُو إِسْمَاعِیلَ مُحَمَّدُ بْنُ إِسْمَاعِیلَ، ثنا عبدالْعَزِیزِ بْنُ عبداللَّهِ الْأُوَیسِی، ثنا سُلَیمَانُ بْنُ بِلَالٍ، عَنْ عبدالْأَعْلَی بْنِ عبداللَّهِ بْنِ أَبِی فَرْوَةَ، عَنْ قَطَنِ بْنِ وَهْبٍ، عَنْ عُبَیدِ بْنِ عُمَیرٍ، عَنْ أَبِی هُرَیرَةَ». 9. الحاکم النیسابوری، محمد بن عبدالله، المستدرک علی الصحیحین، ج3، ص31، ح4320: «حَدَّثَنَا أَبُو بَكْرٍ إِسْمَاعِيلُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ الْفَقِيهُ بِالرِّيِّ، ثنا مُحَمَّدُ بْنُ الْمُغِيرَةِ السُّكَّرِيُّ، ثنا عَبْدُ الرَّحْمَنِ بْنُ عَلْقَمَةَ الْمَرْوَزِيُّ، ثنا الْعَطَّافُ بْنُ خَالِدٍ الْمَخْزُومِيُّ، حَدَّثَنِي عَبْدُ الْأَعْلَى بْنُ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ أَبِي فَرْوَةَ، عَنْ أَبِيهِ، أَنَّ النَّبِيَّ (صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وأله وَسَلَّمَ) زَارَ قُبُورَ الشُّهَدَاءِ بِأُحُدٍ فَقَالَ: «اللَّهُمَّ إِنَّ عَبْدَكَ وَنَبِيَّكَ يَشْهَدُ أَنَّ هَؤُلَاءِ شُهَدَاءُ، وَأَنَّهُ مَنْ زَارَهُمْ وَسَلَّمَ عَلَيْهِمْ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ رَدُّوا عَلَيْهِ» قَالَ الْعَطَّافُ: وَحَدَّثَتْنِي خَالَتِي، أَنَّهَا زَارَتْ قُبُورَ الشُّهَدَاءِ، قَالَتْ: " وَلَيْسَ مَعِي إِلَّا غُلَامَانِ يَحْفَظَانِ عَلَيَّ الدَّابَّةَ، قَالَتْ: فَسَلَّمْتُ عَلَيْهِمْ فَسَمِعْتُ رَدَّ السَّلَامِ، قَالُوا: وَاللَّهِ إِنَّا نَعْرِفُكُمْ كَمَا يَعْرِفُ بَعْضُنَا بَعْضًا، قَالَتْ: فَاقْشَعْرَرْتُ، فَقُلْتُ: يَا غُلَامُ ادْنُ بَغْلَتِي فَرَكِبْتُ «هَذَا إِسْنَادٌ مَدَنِيٌّ صَحِيحٌ، وَلَمْ يُخَرِّجَاهُ».