جمع بندی آیا حرف زدن از زبان خدا اشکال شرعی دارد؟

تب‌های اولیه

15 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
آیا حرف زدن از زبان خدا اشکال شرعی دارد؟

یا رب

از کارشناس بحث سوالی داشتم ولی ابتدا می خوام این شعر کوتاه رو بخونید:

لیلی زیر درخت انار نشست.
درخت انار عاشق شد، گل داد، سرخ سرخ.
گلها انار شد، داغ داغ. هر اناری هزارتا دانه داشت.
دانه ها عاشق بودند، دانه ها توی انار جا نمی شدند.
انار کوچک بود. دانه ها ترکیدند. انار ترک برداشت.
خون انار روی دست لیلی چکید.
لیلی انار ترک خورده را از شاخه چید.
مجنون به لیلی اش رسید.
خدا گفت: راز رسیدن فقط همین بود.
کافی است انار دلت ترک بخورد...
عرفان نظر آهاری

اکثر شعرهای عرفان نظر آهاری به این سبک هست یعنی همون طور که مشاهده می کنید از زبان خدا برخی از جمله هاشو نوشته،کاری به شخصش ندارم می خوام بدونم این مدل شعر گفتن اشکال شرعی داره یا خیر؟

با تشکر

با نام الله





کارشناس بحث: استاد سینا

مشتی خاک;402171 نوشت:
یا رب

از کارشناس بحث سوالی داشتم ولی ابتدا می خوام این شعر کوتاه رو بخونید:

لیلی زیر درخت انار نشست.
درخت انار عاشق شد، گل داد، سرخ سرخ.
گلها انار شد، داغ داغ. هر اناری هزارتا دانه داشت.
دانه ها عاشق بودند، دانه ها توی انار جا نمی شدند.
انار کوچک بود. دانه ها ترکیدند. انار ترک برداشت.
خون انار روی دست لیلی چکید.
لیلی انار ترک خورده را از شاخه چید.
مجنون به لیلی اش رسید.
خدا گفت: راز رسیدن فقط همین بود.
کافی است انار دلت ترک بخورد...
عرفان نظر آهاری

اکثر شعرهای عرفان نظر آهاری به این سبک هست یعنی همون طور که مشاهده می کنید از زبان خدا برخی از جمله هاشو نوشته،کاری به شخصش ندارم می خوام بدونم این مدل شعر گفتن اشکال شرعی داره یا خیر؟

با تشکر

[=microsoft sans serif]
همانطور که می دانید در یک تقسیم بندی می توان گفت که شعر دو گونه است: شعري كه در آن یک امر معقول به صورت منظوم بيان شود و برهان باشد؛ نه خيال. اين‌گونه شعر، حكمت است و از بهترين كارهاي هنري و ادبي است ودوم شعري كه بافته شده و محتوايي خيالي داشته باشد. اين‌گونه شعر كه درباره آن گفته شده «أحسنه أكذبه» مذمت شده است .بنابراین شعر، در جاي خود ارزش و اعتبار و فايده دارد؛چرا که با عواطف و احساسات مردم سر و كار دارد و به كارگيري صحيح آن‏ مي‏تواند در هدايت و رشد فكري و معنوي مردم اثرگذار باشد.

اما نکته ی قابل توجه این است که شعر را در خدمت عقل و منطق در آوریم و از اين هنرها در تبيين معارف عرفاني و اخلاقي بهره ببریم.

بيان محتوا و مفاهيم خوب و عالي در زبان شعر کار خوبیست به شرطي كه اين اصل (محتواي خوب)، فداي آن فرع نشود و تحت شعاع آن قرار نگيرد.در رابطه با نسبت دادن بعضی از امور به خداوند در اشعار نیز لازم است توجه کنیم که این امر در صورتی جایز است که آن محتوا یا در قرآن ویا کلام معصومین علیهم السلام ویا در حدیث قدسی به خداوند نسبت داده شده باشد.در واقع اگر وصفی در شعر به خداوند نسبت داده شد لازم است قبل از آن در قرآن یا احادیث به خداوند نسبت داده شده باشد این مطلب به این معناست که جواز نسبت دادن حرفی به خداوند ویا به قول شما از زبان خدا حرف زدن،از روی ملاک قرآن واحادیث صادر می شود.باید دید آنچه که شاعر از زبان خدا می گوید آیا واقعا گفته ی خداوند است یا نه؟

یا رب

با تشکر فراوان از پاسختون

خب الان همین شعر،اون طور که من برداشت کردم یعنی اینکه راه رسیدن به معشوق یا حالا ما اینجا خدا رو در نظر میگیریم دله شکسته است این درسته یا خیر؟یعنی منظورم اینه که روایتی در این زمینه داریم یا خیر؟

مشتی خاک;402171 نوشت:
از کارشناس بحث سوالی داشتم ولی ابتدا می خوام این شعر کوتاه رو بخونید:

لیلی زیر درخت انار نشست.
درخت انار عاشق شد، گل داد، سرخ سرخ.
گلها انار شد، داغ داغ. هر اناری هزارتا دانه داشت.
دانه ها عاشق بودند، دانه ها توی انار جا نمی شدند.
انار کوچک بود. دانه ها ترکیدند. انار ترک برداشت.
خون انار روی دست لیلی چکید.
لیلی انار ترک خورده را از شاخه چید.
مجنون به لیلی اش رسید.
خدا گفت: راز رسیدن فقط همین بود.
کافی است انار دلت ترک بخورد...
عرفان نظر آهاری

اکثر شعرهای عرفان نظر آهاری به این سبک هست یعنی همون طور که مشاهده می کنید از زبان خدا برخی از جمله هاشو نوشته،کاری به شخصش ندارم می خوام بدونم این مدل شعر گفتن اشکال شرعی داره یا خیر؟


سلام
به نظر می رسد اگر این نسبتها نوعی اعلام قانون و مغایر با تعالیم دین نباشد اشکال ندارد
والله الموفق

با سلام خدمت اساتید.
واقعا مبتلا به بودم. در وبلاگم از این گونه متن ها استفاده می کردم و مورد سوال دوستان قرار می گرفتم. علاوه بر حرف مثلا کاری را به خدا نسبت دادن مثل :

[=_L4i_Morvarid]با خدا دعوا کردم با هم قهر کرديم فکر کردم ديگه دوستم نداره
[=_L4i_Morvarid]رفتم تو رختخواب چند قطره اشک ريختم و خوابم برد
[=_L4i_Morvarid]صبح که بيدار شدم مامانم گفت نميدوني از ديشب تا صبح چه باروني ميومد

خب این به معنی نیست که خدا گریه می کنه بلکه منظور اینه که خدا خیلی بیشتر از اونی که ما او رو می خوایم ما رو می خواد

ممنون از مشتی خاک که اینو مطرح کردن ولی من به جواب نرسیدم :khobam:
یکی از اساتید گفتند که باید قبلا در قران و روایات ذکر شده باشه
یکی دیگه فرمودند که ظاهرا اشکالی نداره
اگه میشه خوب توجیحم کنین :vamonde: که بتونم کسی که ازم بپرسه رو خوب توجیح کنم:gholdor:
با تشکر :Gol:

bentolhodaa;403359 نوشت:
اگه میشه خوب توجیحم کنین که بتونم کسی که ازم بپرسه رو خوب توجیح کنم

سلام
آنچه که ممنوع است نوعی بیان مستلزم دعوت به رفتار یا گفتاری بعنوان امر دینی است که اسمش را بدعت می گزارند
مثل اینکه در یک بیان شعری بگوید : و می باید که هر صبحگاه و هر شامگاه آبی به سر و صورت خانه ات بزنی تا خدا برکتش را بر تو ارزانی دارد
یک چنین بیانی ولو تخیلی مستلزم دعوت به کاری برای تقرب به خدای متعال است و یک چنین چیزی در دین نیامده پس بدعت است
یا اینکه بیان خلاف تعالیم دین باشد مثل اینکه بگوید :
خدای را دیدم که از شادی کار خوبم دست افشان بسویم می آید
البته
بهتر است چنین تعابیری را به کارشناسان دینی ارائه دهیم چون بیانات و تعالیم دین در این مورد از دقتها و الزاماتی برخوردار است که هر کسی نمی تواند به آنها مطلع باشد
والله الموفق

مشتی خاک;403320 نوشت:
یا رب

با تشکر فراوان از پاسختون

خب الان همین شعر،اون طور که من برداشت کردم یعنی اینکه راه رسیدن به معشوق یا حالا ما اینجا خدا رو در نظر میگیریم دله شکسته است این درسته یا خیر؟یعنی منظورم اینه که روایتی در این زمینه داریم یا خیر؟

[=microsoft sans serif]این که دل شکسته آیا ارزشمند است یا نه لازم است ببینیم دلیل دل شکستگی چیست ونهایتا این دل شکسته انسان را به کجا می رساند اگر انسان دلش می شکند وعلت این شکستن صرفا امور مادی ودنیایی باشد وهیچ توجهی به آخرت نباشد مسلما این دل شکسته ارزش چندانی ندارد چرا که حتی ممکن است ادامه ی این امر منجر به افسردگی شود اما گاهی انسان برای اموری دل شکسته می‌شود وهمین امر ارتباطش را با خداوند بیشتر می کند واو را خالصانه تر از قبل به وادی محبت ومعرفت می کشاند.ونهایتا این شکستی دل به شکل اشک تجلی می یابد.که در این صورت هر قطره اش در نزد خداوند ارزشمند است. این که تنها راه رسیدن دل شکسته باشد نه،اما می توان گفت یکی از ابزارهایی که در رسیدن ما به خداوند کمک می کند وکار رسیدن را برای ما سریع تر می کند دل شکسته است.
[=microsoft sans serif]
در کلام پیامبر صل الله علیه و آله نیز این مطلب تصریح شده است.

....وَ قَالَ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ كُلَّ قَلْبٍ حَزِينٍ وَ سُئِلَ أَيْنَ اللَّهُ فَقَالَ عِنْدَ الْمُنْكَسِرَةِ قُلُوبُهُمْ....

بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج‏70، ص: 157

در واقع وقتی که از [=microsoft sans serif]جایگاه خدا[=microsoft sans serif] سوال می شود حضرت در جواب به [=microsoft sans serif]دلهای شکسته [=microsoft sans serif]اشاره می کنند.
[=microsoft sans serif]

bentolhodaa;403359 نوشت:
با سلام خدمت اساتید.
واقعا مبتلا به بودم. در وبلاگم از این گونه متن ها استفاده می کردم و مورد سوال دوستان قرار می گرفتم. علاوه بر حرف مثلا کاری را به خدا نسبت دادن مثل :

[=_L4i_Morvarid]با خدا دعوا کردم با هم قهر کرديم فکر کردم ديگه دوستم نداره
[=_L4i_Morvarid]رفتم تو رختخواب چند قطره اشک ريختم و خوابم برد
[=_L4i_Morvarid]صبح که بيدار شدم مامانم گفت نميدوني از ديشب تا صبح چه باروني ميومد

خب این به معنی نیست که خدا گریه می کنه بلکه منظور اینه که خدا خیلی بیشتر از اونی که ما او رو می خوایم ما رو می خواد

ممنون از مشتی خاک که اینو مطرح کردن ولی من به جواب نرسیدم :khobam:
یکی از اساتید گفتند که باید قبلا در قران و روایات ذکر شده باشه
یکی دیگه فرمودند که ظاهرا اشکالی نداره
اگه میشه خوب توجیحم کنین :vamonde: که بتونم کسی که ازم بپرسه رو خوب توجیح کنم:gholdor:
با تشکر :Gol:

[=microsoft sans serif]ما در این مساله با دو امر روبرو هستیم یکی نسبت دادن کلام وسخن به خداوند ودیگری نسبت دادن حالتها به خداوند. در مورد اول همانطور که قبلا هم گفتیم لازم است آن محتوا در قرآن یا احادیث آمده باشد تا نسبت دادنش به خدا صحیح باشد در غیر این صورت مجاز نیست. اما در رابطه با حالتها مثل خندیدن وگریه کردن وقهر وآشتی و... چنانچه بیان این حالات صرفا بیان نوعی استعاره باشد وتنها در دنیای شعر وخیال بیان شود وابزاری باشد برای بیان احساسات وعواطف معنوی در وجود انسان، ونه به عنوان عقیده واعتقاد داشتن بر این امر، در این صورت اشکالی وجود ندارد. در واقع می توان گفت این امر به نیت وانگیزه ی شخصی که این حالتها را به خداوند نسبت می دهد بر می گردد چنانچه قصدش از این نوع نسبت ها تشبیه نباشد اشکالی ندارد اما چنانچه به قصد تشبیه بیان کند اشکال بر آن وارد می باشد.[=microsoft sans serif]

البته بررسی مصداقی این امور بهتر است به کارشناس بخش اعتقادات ارجاع شود.

سینا;404252 نوشت:
اگر انسان دلش می شکند وعلت این شکستن صرفا امور مادی ودنیایی باشد وهیچ توجهی به آخرت نباشد مسلما این دل شکسته ارزش چندانی ندارد چرا که حتی ممکن است ادامه ی این امر منجر به افسردگی شود

خیلی جالب بود.:Gig:
من همیشه فکر می کردم نوعا دل شکسته ارزشمنده و باعث به اصطلاح به لرزه در اومدن عرش میشه. یا بعد اون فتح بابی قراره صورت بگیره:nevisandeh::reading:
توضیح خیلی خوبی بود. ممنون

خدا دقیقا تو دلای شکسته چیکار میکنه؟؟؟:Gig:

سلام ... نسبت دادن حرف خود بخدا اشکال داره ...:Gol:

من از زبون خدا به مردم گفتم :

اِن الله مع الصابرین!.....

گفتم : اِن الله بالغ لامره!...

گفتم : اِن الله مع المتوکلین! :Ealam:

نمی دونم چقدر راست گفتم؟؟؟ :Gig:!!!!!!!!!!!!!!

دونه حباب;418526 نوشت:
خدا دقیقا تو دلای شکسته چیکار میکنه؟؟؟:Gig:
[=microsoft sans serif]

یکی از فواید شکسته شدن دل این است که باعث از بین رفتن خودخواهی وغرور انسان می شود انسان دل شکسته خود را حاضر در محضر خداوند می بیند ودر همین حالت است که انسان متوجه می شود که خداوند فراموشش نکرده است
شکستن شدن دل اگر پشتوانه ی معرفتی داشته باشد وزاییده ی بصیرت و خود آگاهی باشد باعث می شود انسان درک مطلوب تری نسبت به عظمت خدا وحقیر بودن خود داشته باشد .همانطور که گفتیم وقتی دلی می شکند خداوند در ان دل جای می گیرد و شکسته شدن دل در استجابت دعا بسیار موثر است.
بهترین وشیرین ترین اثر حضور خداوند در دل شکسته،ارمغانی با عنوان آرامش است .آرامش روحی ومعنوی هدیه ای است که خداوند از حضور خود در دل شکسته بجا می گذارد.

سوال:
لیلی زیر درخت انار نشست.درخت انار عاشق شد، گل داد، سرخ سرخ.گلها انار شد، داغ داغ. هر اناری هزارتا دانه داشت.دانه ها عاشق بودند، دانه ها توی انار جا نمی شدند.انار کوچک بود. دانه ها ترکیدند. انار ترک برداشت.خون انار روی دست لیلی چکید.لیلی انار ترک خورده را از شاخه چید.مجنون به لیلی اش رسید.خدا گفت: راز رسیدن فقط همین بود.کافی است انار دلت ترک بخورد...
می خوام بدونم آیااین مدل شعر گفتن اشکال شرعی داره یا خیر؟علاوه بر حرف مثلا کاری را به خدا نسبت دادن مثل با خدا دعوا کردم با هم قهر کرديم فکر کردم ديگه دوستم نداره
رفتم تو رختخواب چند قطره اشک ريختم و خوابم بردصبح که بيدار شدم مامانم گفت نميدوني از ديشب تا صبح چه باروني ميومد.خب این به معنی نیست که خدا گریه می کنه بلکه منظور اینه که خدا خیلی بیشتر از اونی که ما او رو می خوایم ما رو می خواد


پاسخ:



همانطور که می دانید در یک تقسیم بندی می توان گفت که شعر دو گونه است: شعري كه در آن یک امر معقول به صورت منظوم بيان شود و برهان باشد؛ نه خيال. اين‌گونه شعر، حكمت است و از بهترين كارهاي هنري و ادبي است ودوم شعري كه بافته شده و محتوايي خيالي داشته باشد. اين‌گونه شعر كه درباره آن گفته شده «أحسنه أكذبه» مذمت شده است .بنابراین شعر، در جاي خود ارزش و اعتبار و فايده دارد؛چرا که با عواطف و احساسات مردم سر و كار دارد و به كارگيري صحيح آن‏ مي‏تواند در هدايت و رشد فكري و معنوي مردم اثرگذار باشد.اما نکته ی قابل توجه این است که شعر را در خدمت عقل و منطق در آوریم و از اين هنرها در تبيين معارف عرفاني و اخلاقي بهره ببریم.بيان محتوا و مفاهيم خوب و عالي در زبان شعر کار خوبیست به شرطي كه اين اصل (محتواي خوب)، فداي آن فرع نشود و تحت شعاع آن قرار نگيرد.در رابطه با نسبت دادن بعضی از امور به خداوند در اشعار نیز لازم است توجه کنیم که این امر در صورتی جایز است که آن محتوا یا در قرآن ویا کلام معصومین علیهم السلام ویا در حدیث قدسی به خداوند نسبت داده شده باشد.در واقع اگر وصفی در شعر به خداوند نسبت داده شد لازم است قبل از آن در قرآن یا احادیث به خداوند نسبت داده شده باشد این مطلب به این معناست که جواز نسبت دادن حرفی به خداوند ویا به قول شما از زبان خدا حرف زدن،از روی ملاک قرآن واحادیث صادر می شود.باید دید آنچه که شاعر از زبان خدا می گوید آیا واقعا گفته ی خداوند است یا نه؟

ما در این مساله با دو امر روبرو هستیم یکی نسبت دادن کلام وسخن به خداوند ودیگری نسبت دادن حالتها به خداوند. در مورد اول همانطور که قبلا هم گفتیم لازم است آن محتوا در قرآن یا احادیث آمده باشد تا نسبت دادنش به خدا صحیح باشد در غیر این صورت مجاز نیست. اما در رابطه با حالتها مثل خندیدن وگریه کردن وقهر وآشتی و... چنانچه بیان این حالات صرفا بیان نوعی استعاره باشد وتنها در دنیای شعر وخیال بیان شود وابزاری باشد برای بیان احساسات وعواطف معنوی در وجود انسان، ونه به عنوان عقیده واعتقاد داشتن بر این امر، در این صورت اشکالی وجود ندارد. در واقع می توان گفت این امر به نیت وانگیزه ی شخصی که این حالتها را به خداوند نسبت می دهد بر می گردد چنانچه قصدش از این نوع نسبت ها تشبیه نباشد اشکالی ندارد اما چنانچه به قصد تشبیه بیان کند اشکال بر آن وارد می باشد.



سوال:
راه رسیدن به معشوق یا حالا ما اینجا خدا رو در نظر میگیریم دله شکسته است این درسته یا خیر؟یعنی منظورم اینه که روایتی در این زمینه داریم یا خیر؟

پاسخ:

این که دل شکسته آیا ارزشمند است یا نه لازم است ببینیم دلیل دل شکستگی چیست ونهایتا این دل شکسته انسان را به کجا می رساند اگر انسان دلش می شکند وعلت این شکستن صرفا امور مادی ودنیایی باشد وهیچ توجهی به آخرت نباشد مسلما این دل شکسته ارزش چندانی ندارد چرا که حتی ممکن است ادامه ی این امر منجر به افسردگی شود اما گاهی انسان برای اموری دل شکسته می‌شود وهمین امر ارتباطش را با خداوند بیشتر می کند واو را خالصانه تر از قبل به وادی محبت ومعرفت می کشاند.ونهایتا این شکستی دل به شکل اشک تجلی می یابد.که در این صورت هر قطره اش در نزد خداوند ارزشمند است. این که تنها راه رسیدن دل شکسته باشد نه،اما می توان گفت یکی از ابزارهایی که در رسیدن ما به خداوند کمک می کند وکار رسیدن را برای ما سریع تر می کند دل شکسته است.

در کلام پیامبر صل الله علیه و آله نیز این مطلب تصریح شده است.

....وَ قَالَ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ كُلَّ قَلْبٍ حَزِينٍ وَ سُئِلَ أَيْنَ اللَّهُ فَقَالَ عِنْدَ الْمُنْكَسِرَةِ قُلُوبُهُمْ....(1)

در واقع وقتی که از جایگاه خدا سوال می شود حضرت در جواب به دلهای شکسته اشاره می کنند.یکی از فواید شکسته شدن دل این است که باعث از بین رفتن خودخواهی وغرور انسان می شود انسان دل شکسته خود را حاضر در محضر خداوند می بیند ودر همین حالت است که انسان متوجه می شود که خداوند فراموشش نکرده است شکستن شدن دل اگر پشتوانه ی معرفتی داشته باشد وزاییده ی بصیرت و خود آگاهی باشد باعث می شود انسان درک مطلوب تری نسبت به عظمت خدا وحقیر بودن خود داشته باشد .همانطور که گفتیم وقتی دلی می شکند خداوند در ان دل جای می گیرد و شکسته شدن دل در استجابت دعا بسیار موثر است.بهترین وشیرین ترین اثر حضور خداوند در دل شکسته،ارمغانی با عنوان آرامش است .آرامش روحی ومعنوی هدیه ای است که خداوند از حضور خود در دل شکسته بجا می گذارد.





1 بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج‏70، ص: 157

موضوع قفل شده است