باسمه تعالی باسلام: پس مشخص شد این طور که کاربر محترم قدس شریف،در پست 44 ادعا کرده اند مرحوم شهید مطهری در کتاب آشنایی با علوم اسلامی آورده اند: عرفا حلاج را طرد کرده اند، کاملا نادرست است و چنین جمله ای در این کتاب وجود ندارد
غالب علمای امامیه بر رد فلسفه و عرفان بر آمدند. این کارا که شما میکنید عاقبت بخیری توش نیست. من وظیفم نهی از منکره
غالب علمای اسلام بر ردّ تشیّع بر آمده اند.آیا کاری که ما میکنیم عاقبت بخیری ندارد؟
ص119 از آن کتاب: حلاج به کفر و ارتداد و ادعای خدائی متهم شد. آیا ازین فرد دفاع میکنید؟ نستجیر بالله
قرآن کریم سوره ص-آیه 4:پیامبر اسلام به سحر و جادو متّهم شد(وَعَجِبُوا أَن جَاءهُم مُّنذِرٌ مِّنْهُمْ وَقَالَ الْكَافِرُونَ هَذَا سَاحِرٌ كَذَّابٌ)آیا از این فرد دفاع میکنید؟ ((و از اينكه هشداردهنده اى از خودشان برايشان آمده درشگفتند و كافران مى گويند اين ساحرى شياد است (ص-۴))) مغالطه در مقابل اهل فلسفه و حکمت،امری شکست خورده است.قل هاتوا برهانکم ان کنتم صادقین
غالب علمای امامیه بر رد فلسفه و عرفان بر آمدند. این کارا که شما میکنید عاقبت بخیری توش نیست. من وظیفم نهی از منکره
اگر به دنبال جدال و سخنان خطابی هستید،به تاپیک زیر مراجعه بفرمایید قابل توجه معاندین فلسفه و عرفان لطف بفرمایید فرمایشاتتان در ردّ فلسفه و عرفان را در موضوعات مرتبط مطرح بفرمایید که خدمتتان عرض شد.
یا حقّ
دوس دارم با هم بحث کنیم در یک شرایط متقابل پس سفسطه کاری رو بذارید کنار.
@ سمیع
کاربر گرامی از شما تقاضا دارم سطح مطالعه خود رو بالا ببرید. عزیزم شما منظور حقیر رو متوجه نشدید. عرضم اینست که مرحوم مطهری در کتاب خود از ارتداد حلاج سخن گفته و این مشهود است. در ضمن در بخش عرفان های کاذب همچنان منتظر شما هستم!!
@ رضاهو
من گفتم علما اگر شما درک صحیحی از معنی عالم داشته باشید هرگز چنین سخنی نمیزدید:
غالب علمای اسلام بر ردّ تشیّع بر آمده اند.
جالب است که معنی عالم را نمیدانید بعد بدنبال تفلسف میروید. کاربر عزیز عالم یعنی کسی که علم دارد و کسی مثل ابن تیمیه و ذهبی و سیوطی و بخاری که بنظر شما عالمند در واقع جاهلند چون هنوز چیزی از اسلام ناب محمدی ص را درک نکرده اند. نمردیمو فهمیدیم بنظر فلاسفه امامی صادق با ابن عبدالوهاب برابر بوده و هردو عالمند!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
@ فتا
کاربر گرامی حلاج می گوید انا الله. بنظر شما این ارتداد نیست؟؟ پس چیست؟؟ لابد الان میگید حرف عرفا رو کسی نمی فهمه!!! شما بفحش ناموس اعتقاد داری؟؟ فک کنید دور از جون شما یکی از عرفا بشما فحش میده. شما اون رو حد نمیزنید؟ چون که حرف عرفا رو نمیفهمید؟ و شاید منظور دیگری دارد؟؟
@ سمیع
. عرضم اینست که مرحوم مطهری در کتاب خود از ارتداد حلاج سخن گفته و این مشهود است.
باسمه تعالی با سلام: کاربر محترم ظاهرا شما مطالبی را که می نویسید فراموش می کنید شما در پست 44نوشتید که در این کتاب آمده عرفا حلاج را طرد کرده اند و بنده از شما خواستم متن این ادعا را بیاورید و شما هرگز نخواهید توانست این ادعای خود را ثابت کنید چون چنین جمله ای در این کتاب نیست.پس لطفا با مدرک صحبت کنید.
کاربر گرامی حلاج می گوید انا الله. بنظر شما این ارتداد نیست؟؟ پس چیست؟؟ لابد الان میگید حرف عرفا رو کسی نمی فهمه!!! شما بفحش ناموس اعتقاد داری؟؟ فک کنید دور از جون شما یکی از عرفا بشما فحش میده. شما اون رو حد نمیزنید؟ چون که حرف عرفا رو نمیفهمید؟ و شاید منظور دیگری دارد؟؟
باز هم مصادره به مطلوب حلاج میگفته انالحق نه انا الله و این خیلی تفاوت دارد ثانیاً سطحی نگری کافیست شما هروقت توانستی معنی عشق و عاشق را تعریف کنی بعد بیا با هم بحث کنیم !
منصور حلاج کیست؟ نام او حسین بن منصور و لقب و کنیه او حلاج و عقیده اش سنی که در اصول از احمد بن حنبل و در فروع از شافعی پیروی می نماید اما خودش می گوید تا کنون که پنجاه سال دارم هیچ مذهبی اختیار نکرده ام. (قوس زندگی منصور حلاج ، لوئی ماسیون ص 73) و خاندان و ی اتش پرست بوده اند که بزرگشان ابو ایوب شهابی بوده است. (عرفان و عارفان ایرانی ص 275) و در قرن چهارم می زیسته است. بوضیحات: مرحوم شیخ طبرسی در کتاب احتجاج روایت کرده که: توقیع از طرف حضرت صاحب الامر عجل الله تعالی فرجه الشریف ظاهر شد بر دست جناب حسین بن روح که از جمله سفرای ان حضرت بود، به لعن جماعتی که یکی از انان حسین بن منصور حلاج بود. (احتجاج مرحوم طبرسی ج 2 ص 289) و مرحوم مقدس اردبیلی در کتاب حدیقة الشیعه می فرمایند: توقیعات ان حضرت که به خواص خود نوشته در کتب معتبره مذکور است از ان جمله توقیعی است که به لعن حسین بن منصور حلاج بیرون امده و نسخه ان در "قرب الاسناد" علی بن الحسین مسطور است. (حدیقة الشیعه مرحوم مقدس اردبیلی ص 737). یکی از کسانی که فتوی به قتل وی داد و به خط مبارک خود نوشت که او واجب القتل است حسین بن روح وکیل و نماینده خاص امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف بود و علمای بزرگ شیعه که معاصر حلاج بودند یعنی ابو سهل نوبختی و علی بن بابویه و مرحوم شیخ صدوق و قطب راوندی رحمة الله علیهم چهار تن از پیشوایان شیعه حلاج را ساحر و ملعون و مطرود خدا و رسول و امام علیه السلام دانستند و فتوی به قتل حلاج دادند. (رجوع شود به کتاب عرفان و تصوف، تالیف مرحوم داوود الهامی). شیخ طوسی رحمة الله می فرماید: حلاج ساحر بوده و به دروغ ادعای وکالت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف را نموده است. (تحفه قدسی، ترجمه غیبت شیخ طوسی رحمه الله ص 316). شیخ صدوق رحمه الله مذهب حلاج را باطل دانسته و وی را تارک نماز می داند شیخ مفید و علامه حلی علیهما الرحمة نیز او را لعن نموده اند.حلاج در ادعاهایش می گفت که الله خدای اسمان است و من خدای زمین هستم. در اغاز نامه هایش چنین می نوشت: من الله الی فلان بن فلان. با رفتن به حج مخالف بوده و می گفته به جای رفتن به حج در اطراف من طواف نمایید. (تحفة الاخیار ص 226 ـ 227) می گفت من خدا هستم و زیر عبای من جز خدا وجود ندارد. من بودم که قوم نوح را غرق کردم من بودم که قوم عاد و ثمود را هلاک و عذاب نمودم.(ریحانة الادب ج 2 ص 61) هنگام مرگ در بالای دار می گفت: ای خدا می بینم با من شوخی می کنی اما من عهد کرده ام که گرفتار شوخی های تو نشوم. (روضات الجنات ج 3 ص 461) حلاج همچنان در بسیاری از مسائل تصوف پیشرو و بنیان گذار به حساب می اید در موضوع دفاع از ابلیس هم از نخستین افراد به شمار می اید در مجموعه اشعار باقی مانده از او که به طواسین مشهور است تماما از ابلیس تمجید می کند و افعال و کردار او را ستایش می کند چنانچه می گوید در اسمان عابدی و موحدی مانند ابلیس وجود ندارد. او سجده نکردن ابلیس بر ادم را یک پیروزی بزرگ در ازمون الهی تلقی می نماید نه سریچی از فرمان الهی. (سبحان الله عما یصفون). (سفینة النجاة ص 276)
نصیحت رو به عرفاآفرین: خودتونو از تکفیر خلاص کنید ان شا الله خدا از نادانی ماقبل شما در گذرد.
شورش عشق تو در هیچ سری نیست که نیست /منظر روی تو زیب نظری نیست که نیست نیست یک مرغ دلی کش نفکندی به قفس / تیر بیداد تو تا پر به پری نیست که نیست ز فغانم ز فراق رخ و زلفت، به فغان / سگ کویت همه شب تا سحری نیست که نیست نه همین از غم او سینه ما صد چاک است /داغ او لاله صفت، بر جگری نیست که نیست موسی ای نیست که دعوی اناالحق شنود /ورنه این زمزمه اندر شجری نیست که نیست چشم ما دیده خفاش بود ورنه تو را / پرتو حسن به دیوار و دری نیست که نیست گوش اسرار شنو نیست و گرنه «اسرار» / برش از عالم معنی خبری نیست که نیست1
باسمه تعالی
باسلام:
پس مشخص شد این طور که کاربر محترم قدس شریف،در پست 44 ادعا کرده اند مرحوم شهید مطهری در کتاب آشنایی با علوم اسلامی آورده اند: عرفا حلاج را طرد کرده اند، کاملا نادرست است و چنین جمله ای در این کتاب وجود ندارد
غالب علمای اسلام بر ردّ تشیّع بر آمده اند.آیا کاری که ما میکنیم عاقبت بخیری ندارد؟
قرآن کریم سوره ص-آیه 4:پیامبر اسلام به سحر و جادو متّهم شد(وَعَجِبُوا أَن جَاءهُم مُّنذِرٌ مِّنْهُمْ وَقَالَ الْكَافِرُونَ هَذَا سَاحِرٌ كَذَّابٌ)آیا از این فرد دفاع میکنید؟ ((و از اينكه هشداردهنده اى از خودشان برايشان آمده درشگفتند و كافران مى گويند اين ساحرى شياد است (ص-۴)))
مغالطه در مقابل اهل فلسفه و حکمت،امری شکست خورده است.قل هاتوا برهانکم ان کنتم صادقین
اگر به دنبال جدال و سخنان خطابی هستید،به تاپیک زیر مراجعه بفرمایید
قابل توجه معاندین فلسفه و عرفان
لطف بفرمایید فرمایشاتتان در ردّ فلسفه و عرفان را در موضوعات مرتبط مطرح بفرمایید که خدمتتان عرض شد. یا حقّ
دوس دارم با هم بحث کنیم در یک شرایط متقابل پس سفسطه کاری رو بذارید کنار.
@ سمیع
کاربر گرامی از شما تقاضا دارم سطح مطالعه خود رو بالا ببرید. عزیزم شما منظور حقیر رو متوجه نشدید. عرضم اینست که مرحوم مطهری در کتاب خود از ارتداد حلاج سخن گفته و این مشهود است. در ضمن در بخش عرفان های کاذب همچنان منتظر شما هستم!!
@ رضاهو
من گفتم علما اگر شما درک صحیحی از معنی عالم داشته باشید هرگز چنین سخنی نمیزدید:
جالب است که معنی عالم را نمیدانید بعد بدنبال تفلسف میروید. کاربر عزیز عالم یعنی کسی که علم دارد و کسی مثل ابن تیمیه و ذهبی و سیوطی و بخاری که بنظر شما عالمند در واقع جاهلند چون هنوز چیزی از اسلام ناب محمدی ص را درک نکرده اند. نمردیمو فهمیدیم بنظر فلاسفه امامی صادق با ابن عبدالوهاب برابر بوده و هردو عالمند!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
@ فتا
کاربر گرامی حلاج می گوید انا الله. بنظر شما این ارتداد نیست؟؟ پس چیست؟؟ لابد الان میگید حرف عرفا رو کسی نمی فهمه!!! شما بفحش ناموس اعتقاد داری؟؟ فک کنید دور از جون شما یکی از عرفا بشما فحش میده. شما اون رو حد نمیزنید؟ چون که حرف عرفا رو نمیفهمید؟ و شاید منظور دیگری دارد؟؟
باسمه تعالی
با سلام:
کاربر محترم ظاهرا شما مطالبی را که می نویسید فراموش می کنید شما در پست 44نوشتید که در این کتاب آمده عرفا حلاج را طرد کرده اند و بنده از شما خواستم متن این ادعا را بیاورید و شما هرگز نخواهید توانست این ادعای خود را ثابت کنید چون چنین جمله ای در این کتاب نیست.پس لطفا با مدرک صحبت کنید.
باز هم مصادره به مطلوب حلاج میگفته انالحق نه انا الله و این خیلی تفاوت دارد ثانیاً سطحی نگری کافیست شما هروقت توانستی معنی عشق و عاشق را تعریف کنی بعد بیا با هم بحث کنیم !
منظورم ازون جلمه تبرئه بود اشتباهی پیش اومده عذر میخوام. هدف اصلی همون سیاهه کفر و ارتداد بوده که بقلم استاد نوشه شده.
اهدنا الصراط المستقیم
حال دیدی معنی انرا درک نکرده ای عاشق مجنون است و شما نمیتوانی مجنون را محاکمه و محکوم کنی حتی اگر قتل نموده باشد .
منصور حلاج کیست؟
نام او حسین بن منصور و لقب و کنیه او حلاج و عقیده اش سنی که در اصول از احمد بن حنبل و در فروع از شافعی پیروی می نماید اما خودش می گوید تا کنون که پنجاه سال دارم هیچ مذهبی اختیار نکرده ام. (قوس زندگی منصور حلاج ، لوئی ماسیون ص 73) و خاندان و ی اتش پرست بوده اند که بزرگشان ابو ایوب شهابی بوده است. (عرفان و عارفان ایرانی ص 275) و در قرن چهارم می زیسته است.
بوضیحات: مرحوم شیخ طبرسی در کتاب احتجاج روایت کرده که: توقیع از طرف حضرت صاحب الامر عجل الله تعالی فرجه الشریف ظاهر شد بر دست جناب حسین بن روح که از جمله سفرای ان حضرت بود، به لعن جماعتی که یکی از انان حسین بن منصور حلاج بود. (احتجاج مرحوم طبرسی ج 2 ص 289) و مرحوم مقدس اردبیلی در کتاب حدیقة الشیعه می فرمایند: توقیعات ان حضرت که به خواص خود نوشته در کتب معتبره مذکور است از ان جمله توقیعی است که به لعن حسین بن منصور حلاج بیرون امده و نسخه ان در "قرب الاسناد" علی بن الحسین مسطور است. (حدیقة الشیعه مرحوم مقدس اردبیلی ص 737). یکی از کسانی که فتوی به قتل وی داد و به خط مبارک خود نوشت که او واجب القتل است حسین بن روح وکیل و نماینده خاص امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف بود و علمای بزرگ شیعه که معاصر حلاج بودند یعنی ابو سهل نوبختی و علی بن بابویه و مرحوم شیخ صدوق و قطب راوندی رحمة الله علیهم چهار تن از پیشوایان شیعه حلاج را ساحر و ملعون و مطرود خدا و رسول و امام علیه السلام دانستند و فتوی به قتل حلاج دادند. (رجوع شود به کتاب عرفان و تصوف، تالیف مرحوم داوود الهامی). شیخ طوسی رحمة الله می فرماید: حلاج ساحر بوده و به دروغ ادعای وکالت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف را نموده است. (تحفه قدسی، ترجمه غیبت شیخ طوسی رحمه الله ص 316). شیخ صدوق رحمه الله مذهب حلاج را باطل دانسته و وی را تارک نماز می داند شیخ مفید و علامه حلی علیهما الرحمة نیز او را لعن نموده اند. حلاج در ادعاهایش می گفت که الله خدای اسمان است و من خدای زمین هستم. در اغاز نامه هایش چنین می نوشت: من الله الی فلان بن فلان. با رفتن به حج مخالف بوده و می گفته به جای رفتن به حج در اطراف من طواف نمایید. (تحفة الاخیار ص 226 ـ 227)
می گفت من خدا هستم و زیر عبای من جز خدا وجود ندارد. من بودم که قوم نوح را غرق کردم من بودم که قوم عاد و ثمود را هلاک و عذاب نمودم.(ریحانة الادب ج 2 ص 61)
هنگام مرگ در بالای دار می گفت: ای خدا می بینم با من شوخی می کنی اما من عهد کرده ام که گرفتار شوخی های تو نشوم. (روضات الجنات ج 3 ص 461)
حلاج همچنان در بسیاری از مسائل تصوف پیشرو و بنیان گذار به حساب می اید در موضوع دفاع از ابلیس هم از نخستین افراد به شمار می اید در مجموعه اشعار باقی مانده از او که به طواسین مشهور است تماما از ابلیس تمجید می کند و افعال و کردار او را ستایش می کند چنانچه می گوید در اسمان عابدی و موحدی مانند ابلیس وجود ندارد. او سجده نکردن ابلیس بر ادم را یک پیروزی بزرگ در ازمون الهی تلقی می نماید نه سریچی از فرمان الهی. (سبحان الله عما یصفون). (سفینة النجاة ص 276)
نصیحت رو به عرفاآفرین: خودتونو از تکفیر خلاص کنید ان شا الله خدا از نادانی ماقبل شما در گذرد.
کاربر گرامی حلاج می گوید انا الله. بنظر شما این ارتداد نیست؟؟ پس چیست؟؟
برای اینکه برانید ارتداد هست یا خیر توجه شما را به این مطالب جلب می کنم:
هر که بینی از گفته منصور پر است/ لیک مردی که کشد سرزنش دار کم است
باسمه تعالی
شورش عشق تو در هیچ سری نیست که نیست /منظر روی تو زیب نظری نیست که نیست
نیست یک مرغ دلی کش نفکندی به قفس / تیر بیداد تو تا پر به پری نیست که نیست
ز فغانم ز فراق رخ و زلفت، به فغان / سگ کویت همه شب تا سحری نیست که نیست
نه همین از غم او سینه ما صد چاک است /داغ او لاله صفت، بر جگری نیست که نیست
موسی ای نیست که دعوی اناالحق شنود /ورنه این زمزمه اندر شجری نیست که نیست
چشم ما دیده خفاش بود ورنه تو را / پرتو حسن به دیوار و دری نیست که نیست
گوش اسرار شنو نیست و گرنه «اسرار» / برش از عالم معنی خبری نیست که نیست1
پی نوشت:
1-جاج ملا هادی سزواری