جمع بندی آيا احكام در اسلام متأثر از فرهنگ زمان نزول است ؟

تب‌های اولیه

69 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

حامد;420789 نوشت:
برای اینکه خدای دانا می دانست پیامبر برای همیشه نمی ماند لذا هر آنچه از اسباب سعادت بود بیان فرمود

سلام

فرمودید هرانچه از اسباب سعادت بود بیان فرمود
پس لابد برده داری هم از اسباب سعادت است که ان را ملغی اعلام نکرد !!!!!!
حداقل در اخرین روزها خدا می توانست برای تکمیل دین برده داری را ملغی اعلام کند

حامد;420789 نوشت:
نزول با توجه به شرایط با تاثیر پذیری به معنای انفعال خیلی فرق دارد

تا ثیر پذیری از این اشکار تر و واضح تر وجود ندارد که برده داری را ملغی اعلام نکرد
بلکه به قول خودتان ان را مدیریت کرد

موفق باشید

[="Tahoma"]

بی نظیر;421032 نوشت:
سلام

فرمودید هرانچه از اسباب سعادت بود بیان فرمود
پس لابد برده داری هم از اسباب سعادت است که ان را ملغی اعلام نکرد !!!!!!
حداقل در اخرین روزها خدا می توانست برای تکمیل دین برده داری را ملغی اعلام کند


سلام
حکم مدیریتی مانند احکام برده داری بقایش به بقای موضوع ان است لذا نیاز به لغو ندارد چون همینکه موضوعش منتفی شود خودبخود منتفی میشود
و اما بخش عمده ای از بحث برداری در اسلام و شاید تمام آن مربوط به نحوه مدیریت اسیران جنگی بوده است و مساله اسرای جنگی امر دامنه داری بوده است و ظاهرا تا مدتها امکان تغییر وضعیت آن نبوده چون امکانات لازم برای نگهداری اسرا به نحو امروزی فراهم نبوده است لذا لغو برده داری کاری غیر منطقی و خلاف حکمت بوده است
لطف فرمایید در نگاهتان به مساله برده داری در اسلام این مساله رالحاظ کنید که این برده داری برای مدیریت وضعیت اسرای جنگی بوده است و نه دزدیدن و سلب آزادی انسانها که آمریکای جنایتکار پایه گذارش بود

بی نظیر;421032 نوشت:
تا ثیر پذیری از این اشکار تر و واضح تر وجود ندارد که برده داری را ملغی اعلام نکرد
بلکه به قول خودتان ان را مدیریت کرد

موفق باشید


خدارا شکر که مدیریت جامعه را به شما نسپردند وگرنه فردا صبح باید شاهد گردنکشی زندانیان اعدامی سر چهار راههابودیم
والله الموفق

بی نظیر;421032 نوشت:
پس لابد برده داری هم از اسباب سعادت است که ان را ملغی اعلام نکرد !!!!!!
حداقل در اخرین روزها خدا می توانست برای تکمیل دین برده داری را ملغی اعلام کند

[=times new roman]سلام علیکم

احکام اسلام در مرتبه نخست مفاهیم و رسوم برده داری را عوض کرد و برای بردگان حقوق تعئین فرمود
و در مراتب بعدی در نسخ و حذف آن در جامعه تمهیداتی داشته و دارد که حتما شنیده اید و در فقه موجود است که اگر مثلا کسی روزی از ایام ماه رمضان را عمدا روزه نگیرد باید بنده ای را آزاد کند یا در مورد دیات و ...

این احکام در جهت ملغی کردن برده کردن انسان و برده داری بوده و این مساله امری نبوده که بطور یکجا بتواند واقع شود همانطوریکه استاد حامد هم اشاره کردند
اگر در جنگ پس از تعویض اسراء , پرداخت دیه اسیران مازاد صورت نمیگرفت بزرگترین شانس این اسیران این بود که به بردگی فروخته شده و کشته نمی شدند.

اما بعد اگر به مساله برده داری بعنوان یک امر ملغی کسی هنوز معتقد است و نیاز می بیند که احکامش لازم به تغئیر و به روز شدن است این زحمت را هم بکشد درباره بند چهارم اعلامیه جهانی حقوق بشر هم که به این امر تصریح دارد همین اظهارات را به مجلس قانون گذار و مفسرینش ! بفرماید . هر پاسخی که گرفت ما را هم در جریان بگذارد.

فکر میکنم به جریان برده داری بیش از انازه حوصله تاپیک پرداخته شد.

با سپاس موفق باشید

بی نظیر;421032 نوشت:
پس لابد برده داری هم از اسباب سعادت است که ان را ملغی اعلام نکرد !!!!!!
حداقل در اخرین روزها خدا می توانست برای تکمیل دین برده داری را ملغی اعلام کند

با سلام.
در جایی خواندم که پیامبر اسلام در آخرین لحظات عمر مبارکشان دغدغه هایی در مورد زنان و بردگان داشتند و فرمودند زنان و بردگان را دریابید.
گویی خود واقف بر این بود که این احکام وضع شده نیاز به اصلاح دارد و ایشان در عمر مبارکشان فرصت کافی را برای رسیدگی به این دو امر نداشتند.
البته هر چه گشتم سندش را نتوانستم پیدا کنم. اگر کسی سندی از آن توانست پیدا کند در اختیار ما هم بگذارد ممنون می شویم.
و من الله توفیق

سلام علیکم و رحمه الله

شریعت عقلانی;421178 نوشت:
البته هر چه گشتم سندش را نتوانستم پیدا کنم. اگر کسی سندی از آن توانست پیدا کند در اختیار ما هم بگذارد ممنون می شویم.

سوال 699 از علامه طباطبائی در این صفحه را بخوانید سندش همانجا هست.

حال شما پاسخ بفرمائید

شریعت عقلانی;421178 نوشت:
در جایی خواندم که پیامبر اسلام در آخرین لحظات عمر مبارکشان دغدغه هایی در مورد زنان و بردگان داشتند و فرمودند زنان و بردگان را دریابید.
گویی خود واقف بر این بود که این احکام وضع شده نیاز به اصلاح دارد و ایشان در عمر مبارکشان فرصت کافی را برای رسیدگی به این دو امر نداشتند.

این نیاز به اصلاح احکام وضع شده را از کجای این روایت متوجه شدید ؟

یاحق

شریعت عقلانی;421178 نوشت:
البته هر چه گشتم سندش را نتوانستم پیدا کنم. اگر کسی سندی از آن توانست پیدا کند در اختیار ما هم بگذارد ممنون می شویم.

با سلام

از شیعه :

وفى (الخصال)، عن أحمد بن محمد بن يحيى، عن أبيه، عن محمد بن أحمد، عن علي بن السندي، عن عثمان بن عيسى، عن سماعة، عن أبي عبدالله (عليه السلام) قال: اتقوا الله في الضعيفين، يعني بذلك اليتيم والنساء.

از عامه :

496- اتقوا الله فى الضعيفين المملوك والمرأة (ابن عساكر عن ابن [عمر])

من كان يؤمن بالله واليوم الآخر فلا يؤذ جاره واستوصوا بالنساء خيرًا (البخارى عن أبى هريرة)

فقط نکته در این موضوع زمان اینست که بتدریج ادیان کامل شدند و دین اسلام هم با ولایت و امامت 12 امام کامل ونعمت تمام گشت و اگر آن مشکلات اتفاق نیفتاده بود همواره ودر همه زمانها امام معصوم با استفاده از قرآن بهترین راه سعادت را به همه انسانها نشان میداد اما .........

فاتح;420974 نوشت:
اگر میل به برده کردن دیگران را یک خواهش نفسانی زیاده خواهانه در نهاد بشری در نظر نگیریم
وحتی و صرفا در حد یک بیماری اجتماعی فرض کنیم که در یک مقطع زمانی مردم به آن مبتلا شدند و چون الان ( با آن شکلی که ما در ذهن داریم ) وجود ندارد نیاز به بازبینی کلی در این مقوله را داریم حس میکنیم

سلام علیکم

نگاه جالبیست به مساله برده داری
بیماری اجتماعی و ابتلا در یک زمان و امکان عود مجدد ان در زمانهای دیگر

از این دیدگاه شاید بتوان گفت قوانین اسلام بسان مسکنی برای این بیماری بود
ولی با توجه به مقتضیات زمان و در دسترس نبودن امکانات پیشرفته پزشکی
داروی قطعی برای ریشه کن کردن این بیماری در ان زمان امکان نداشت

این مقتضیات زمان را دقت فرمایید

این همان حرفیست که ما می زنیم و می گوییم در ان زمان امکان درمان کامل این بیماری وجود نداشت
پس این قوانین متاثر از فرهنگ و امکانات ان زمان است

چه بسا اگر پیامبر الان ظهور می کرد برای اسرای جنگی بهترین زندانها و امکانات را در نظر می گرفت
و برده بردن انها دیگر لازم نبود

موفق باشید

فاتح;420974 نوشت:
سرکار بی نظیر گرامی

اینکه پزشکی بیاید بگوید
بیماریهائی همچون آبله , تیفوس , وبا , طاعون و... هم در کشور ما ریشه کن شده , بیائیم داروی این بیماری ها را دیگر نسازیم چون مردم دیگر به آن مبتلا نمیشوند و این بیماریها مربوط به یک مقطع زمانی در گذشته است .

آیا شما این پزشک را عالم میدانید ؟ آیا او را میتوانید متخصصی فرض کنید که حداقل با ابتدائی ترین مفاهیم علم پزشکی آشنا است ؟

موفق و منصور باشید

سلام

اگر برده داری را یک بیماری اجتماعی فرض کردید که هرگز در زمان پیامبر ریشه کن نشد تا دارویی برای عود
مجدد ان در نظر گرفته باشد
همچنین مستحضر هستید که دارو برای درمان بیماریها روز به روز پیشرفته تر و بهتر می شود
الان تقریبا هر سال داروی جدیدی برای درمان معده به بازار می اید و داروی های قدیمی از رده
خارج می شود

پس داروی درمان برده داری تاریخ گذشته است و نیاز به داروی جدید برای درمان ان داریم

موفق باشید

حامد;421143 نوشت:
حکم مدیریتی مانند احکام برده داری بقایش به بقای موضوع ان است لذا نیاز به لغو ندارد چون همینکه موضوعش منتفی شود خودبخود منتفی میشود

سلام

خوب بزرگوار حرف ما هم همین است که شما اینجا گفتید
پس چون الان برده ای نداریم پس احکام برده داری هم خود بخود لغو است

توجه دا شته باشید که بحث برده داری اینجا نیست بلکه بحث بر سر نزول احکام با توجه به مقتضیات زمان
است پس این احکام برده داری بخاطر مقتضیات ان زمان است و
چه بسا اگر پیامبر الان می بود با این همه زندانهای بزرگ و امکانات دیگر نیازی به برده بردن اسرا نبود

با تشکر

حامد;421143 نوشت:
حکم مدیریتی مانند احکام برده داری بقایش به بقای موضوع ان است لذا نیاز به لغو ندارد چون همینکه موضوعش منتفی شود خودبخود منتفی میشود

سلام

خوب بزرگوار حرف ما هم همین است که شما اینجا گفتید
پس چون الان برده ای نداریم پس احکام برده داری هم خود بخود لغو است

توجه دا شته باشید که بحث برده داری اینجا نیست بلکه بحث بر سر نزول احکام با توجه به مقتضیات زمان
است پس این احکام برده داری بخاطر مقتضیات ان زمان است و
چه بسا اگر پیامبر الان می بود با این همه زندانهای بزرگ و امکانات دیگر نیازی به برده بردن اسرا نبود

با تشکر

فاتح;421160 نوشت:
اما بعد اگر به مساله برده داری بعنوان یک امر ملغی کسی هنوز معتقد است و نیاز می بیند که احکامش لازم به تغئیر و به روز شدن است این زحمت را هم بکشد درباره بند چهارم اعلامیه جهانی حقوق بشر هم که به این امر تصریح دارد همین اظهارات را به مجلس قانون گذار و مفسرینش ! بفرماید . هر پاسخی که گرفت ما را هم در جریان بگذارد.

سلام

بزرگوار دقت بفرمایید که قوانین حقوق بشر ادعای همیشگی ندارد و امکان اصلاحش هست
در حالیکه افرادی مثل شما قائل به هیچ اصلاحی در قوانین قران نیستند

موفق باشید

[="Times New Roman"]سلام
به این بحث پاسخ روشنی داده نشد؛ کارشناس بحث جناب رئوف ناگهان ناپدید شدند و دیگر به اینجا سرنزدند ــ به رغم اینکه به سایت آمده‌اند. من از ایشان پرسیدم با چه ملاکی می‌توان تعیین کرد که در چه چیزهایی باید الگو گرفت و در چه چیزهایی نه؛ اگر پاسخشان این است که در اموری که مربوط به سعادت بشر است، پرسش بعدی‌ام این است که دائرهٔ امور مربوط و نامربوط به سعادت را چگونه می‌توان تعیین کرد؟ مثلاً شکل و شیوهٔ رفتار پیامبر در مسئلهٔ ازدواج و طلاق جزو امور مربوط به سعادت است یا نه؟ در بحث رفتار با زندانی جنگی چطور؟ در حق و حقوق زنان و رفتار با آن‌ها و میزان دخالت دادنشان در تصمیم‌ها چطور؟
همچنان منتظر ایشان هستم.

سلام علیکم و رحمه الله

قرآن کریم حادث از علمی است که قدیم است و نه حادث از علمی که حادث شده و موثری از خارج خود دارد .
پس قرآن کریم متاثر از حوادث زمان خود نیست بلکه از علمی صادر شده که خود از حادثه ای حادث نگردیده .

نتیجه اینکه حادثی از علم قدیم , مقنن و موثر بر هر زمانی است حال چه احکامش تصریح بر فعلی نماید یا از قانونش تاویل اخذ گردد.

سعادت بشری هم در این است که از علمی قدیم و مطلق تبعیت کند تا علمی از جنس حادث که متاثر از حدوث و اتفاقات حکم صادر مینماید.

یاحق

بی نظیر;421246 نوشت:
اگر میل به برده کردن دیگران را یک خواهش نفسانی زیاده خواهانه در نهاد بشری در نظر نگیریم
وحتی و صرفا در حد یک بیماری اجتماعی فرض کنیم که در یک مقطع زمانی مردم به آن مبتلا شدند و چون الان ( با آن شکلی که ما در ذهن داریم ) وجود ندارد نیاز به بازبینی کلی در این مقوله را داریم حس میکنیم
سلام علیکم

نگاه جالبیست به مساله برده داری
بیماری اجتماعی و ابتلا در یک زمان و امکان عود مجدد ان در زمانهای دیگر

از این دیدگاه شاید بتوان گفت قوانین اسلام بسان مسکنی برای این بیماری بود
ولی با توجه به مقتضیات زمان و در دسترس نبودن امکانات پیشرفته پزشکی
داروی قطعی برای ریشه کن کردن این بیماری در ان زمان امکان نداشت

این مقتضیات زمان را دقت فرمایید

این همان حرفیست که ما می زنیم و می گوییم در ان زمان امکان درمان کامل این بیماری وجود نداشت
پس این قوانین متاثر از فرهنگ و امکانات ان زمان است

چه بسا اگر پیامبر الان ظهور می کرد برای اسرای جنگی بهترین زندانها و امکانات را در نظر می گرفت
و برده بردن انها دیگر لازم نبود


با سلام.
با سرکار بی نظیر موافقم.
مثال جناب فاتح مع الفارق بود.
مثل این است که داروی 100 سال پیش را که برای یک بیماری ساحته اند امروز هم مصرف کنیم. توانایی ها و استعدادها تغییر کرده است. چط.ر ممکن است احکام که بر اساس همین توانایی ها و استعدادهای بشر تنظیم گشته اند لایتغیر بمانند و نیاز به تغییر نداشته باشند.
استاد گرامی جناب حامد فرمودند ما قایل به تاثیر گذاری هستیم نه تاثیر پذیری.
در این زمینه باید گفت در مسئله مورد بحث ما هیچ فرق نمی کند. ما که نگفتیم اسلام بر اساس انحرافات زمانه منحرف گشت. بلکه گفتیم احکام اسلام بر اساس استعدادها و ظرفیت های بشری در زمان و مکان مشخص وضع شدند.این توانایی ها و استعداد ها و ظرفیت ها در طول زمان و مکان در حال تغییر است. شاهدی بر این مسئله در چند تاپیک آوردم که حکم آمیزش در ماه رمضان بر اساس ظرفیت اعراب آن زمان وضع شد. چه بسا اگر مخاطب اصلی قرآن به جای اعراب عربستان انسان های سرد مزاج تری بودند حکم اولیه را می پذیرفتند و از آن عدول نمی کردند تا نیاز به تغییر حکم نباشد. این مسئله در آیات نسخ به خوبی خودش را نشان داده است. در حقیقت حکم الهی بر اساس واکنشی که اعراب به حکم اولیه می دادند تغییر میکرد و این یعنی تاثیر پذیری از زمان و مکان و انسان های درون آن.
لذا در یک کلام باید گفت اسلام صرفا روی انحراف زمان و مکان نزول تاثیر داشته است. البته قایلیم روح حاکم بر قوانین اسلام تا ابد باقی است.
و من الله توفیق

حامد;421143 نوشت:
حکم مدیریتی مانند احکام برده داری بقایش به بقای موضوع ان است لذا نیاز به لغو ندارد چون همینکه موضوعش منتفی شود خودبخود منتفی میشود

با سلام خدمت استاد گرامی جناب حامد.
اجازه بفرمایید اصلاحی در کلام شما انجام دهم.
در واقع بقای حکم صرفا محدود به بقای موضوع نیست. بقای موضوع شرط لازم است ولی کافی نیست. بقای حکم نه تنها با بقای موضوع که به بقای شرایط حاکم در زمان وضع حکم هم بستگی دارد. در حقیقت اگر موضوع باقی باشد ولی شرایط تغییر کند حکم هم تغییر می کند. صدور حکم ملغی نمی شود. ولی خود حکم ملغی می شود و حکم دیگری جایش را می گیرد. لذا اگر برده داری امروزه رایج شود بر اساس استعداد ها و توانایی ها احکام جدیدی باید وضع گردد در جهت حذف این فرهنگ غلط. چه بسا ابزارهایی که امروزه در دستان بشریت است بسیار توانمند تر از گذشته در جهت حذف باشد. لذا برده داری با فرض رواج می تواند خیلی سریعتر از گذشته توسط انسان حذف گردد با شرط تغییر احکام آن.
حامد;421143 نوشت:
لطف فرمایید در نگاهتان به مساله برده داری در اسلام این مساله رالحاظ کنید که این برده داری برای مدیریت وضعیت اسرای جنگی بوده است و نه دزدیدن و سلب آزادی

ما هم چنین ادعایی نداریم چه اینکه ذات دین از این انحرافات مبراست.
بلکه قایلیم برای مدیریت اسرای جنگی ابزارهای بهتری امروزه هست که می توان از آن استفاده کرد.
و من الله توفیق

[="Tahoma"]

شریعت عقلانی;424092 نوشت:
با سلام خدمت استاد گرامی جناب حامد.
اجازه بفرمایید اصلاحی در کلام شما انجام دهم.
در واقع بقای حکم صرفا محدود به بقای موضوع نیست. بقای موضوع شرط لازم است ولی کافی نیست. بقای حکم نه تنها با بقای موضوع که به بقای شرایط حاکم در زمان وضع حکم هم بستگی دارد. در حقیقت اگر موضوع باقی باشد ولی شرایط تغییر کند حکم هم تغییر می کند. صدور حکم ملغی نمی شود. ولی خود حکم ملغی می شود و حکم دیگری جایش را می گیرد. لذا اگر برده داری امروزه رایج شود بر اساس استعداد ها و توانایی ها احکام جدیدی باید وضع گردد در جهت حذف این فرهنگ غلط. چه بسا ابزارهایی که امروزه در دستان بشریت است بسیار توانمند تر از گذشته در جهت حذف باشد. لذا برده داری با فرض رواج می تواند خیلی سریعتر از گذشته توسط انسان حذف گردد با شرط تغییر احکام آن.

سلام
تکیه ما در عنوان حکم مدیریتی این بود که اسلام فرمان گرفتن برده را نداده است بلکه خواسته با توجه به شرایط موجود وضعیت اسرای جنگی را سر و سامان بدهد
و اما در بحث انتفاء هم تکیه ما بر این بود که نیازی نبوده که با یک حکم پایان احکام برده داری اعلام شود چون تغییر شرایط و نبود برده داری برای انتفاء این نوع حکم کافی است
و باز هم بدنبال این بوده ایم که بگوییم احکام برده داری از جنس احکام تکلیفی نیست که مکلف ملزم است موضوع آنرا ایجاد کند مانند نماز
همه این مباحث برای این است که کسی نگوید اسلام برده داری دارد تا همه کاسه کوزه های جنایات غرب در برده داری سر ما خراب شود
والله الموفق

فرهنگ;422531 نوشت:
[=Times New Roman]سلام
به این بحث پاسخ روشنی داده نشد؛ کارشناس بحث جناب رئوف ناگهان ناپدید شدند و دیگر به اینجا سرنزدند ــ به رغم اینکه به سایت آمده‌اند. من از ایشان پرسیدم با چه ملاکی می‌توان تعیین کرد که در چه چیزهایی باید الگو گرفت و در چه چیزهایی نه؛ اگر پاسخشان این است که در اموری که مربوط به سعادت بشر است، پرسش بعدی‌ام این است که دائرهٔ امور مربوط و نامربوط به سعادت را چگونه می‌توان تعیین کرد؟ مثلاً شکل و شیوهٔ رفتار پیامبر در مسئلهٔ ازدواج و طلاق جزو امور مربوط به سعادت است یا نه؟ در بحث رفتار با زندانی جنگی چطور؟ در حق و حقوق زنان و رفتار با آن‌ها و میزان دخالت دادنشان در تصمیم‌ها چطور؟
همچنان منتظر ایشان هستم.


با سلام خدمت شما دوست گرامی

پیش از پاسخ به سوال شما باید از همگی دوستان به جهت غیبت درایام دهه نخست محرم، عذر خواهی کنم متاسفانه بنده به جهتی امکان حضور در سایت را نداشتم و پاسخ برخی از بحث های با تاخیر ارائه می شود.

در مورد سوال شما باید به چند مطلب توجه کنیم:

- اولا تشخیص مسئله ای که مطرح کرده اید، چندان آسان نیست و فردی که می خواهد در این زمینه نظری قابل قبول ارائه کند، باید احاطه کاملی به تاریخ اسلام، فقه، اصول فقه و فرهنگ زمانه پیامبر داشته باشد. تا تشخیص دهد که آیه آموزه الف، امری مقطعی بوده و متناسب با شرایط خاص آن زمان بوده است و یا اینکه حکمی همیشگی است و برای همیشه تعیین شده است.

- در این زمینه علمای شیعه به تقسیم بندی احادیث مختلف پرداخته اند که طبق این تقسیم بندی ها می توان دریافت که آیا حدیثی مربوط به شرایط خاصی است و یا اینکه به صورت عام مطرح شده است.(1)

- اگرچه عرض شد که این بحث، یک بحث تخصصی مفصل است ولی در حد ابتدایی می توان در همین جا هم مطرح کرد. گاهی یک حکم، بستگی تامی به شرایط خاص زمانه دارد، به طور مثال اینکه حضرت علی علاوه بر دیگر موارد، بر اسب نیز زکات وضع نمودند یک چنین حکمی است که تنها منحصر در آن زمان است و حضرت بنا به شرایط خاص آن دوران، چنین حکمی کرده اند فلذا در غیر آن موارد، این حکم جاری نیست و امروزه نیز بر اسب، زکات تعلق نمی گیرد.

- برخی از امور ، مقاصد اصلی دین هستند به طوریکه دین بر آنها تاکیید بسیاری دارد و هیچگاه راضی به تعطیل یا تغییر آنها نیست. اموری مانند بندگی در برابر خدا، عدالت، واجباتی چون نماز، روزه و ... از این مواردند.

در نهایت یادآوری این نکته لازم است که تعیین مصادیق دیگر برای امور مقطعی و امور همیشگی چندان آسان نیست و این مسئله از شوون اسلام شناسانی است که در عرصه های مختلف اسلامی، متبحر و صاحب نظر باشند. با این حال در مورد مواردی که مطرح کردید باید در هر موردی به این مسئله تفطن پیدا کرد که آیا مسائل چنان که رخ داده اند، دستور اسلام بوده اند و یا اینکه فرهنگ آن زمان چنین بوده و اگر دستور اسلام بوده است، آیا دستوری همیشگی بوده یا اینکه مربوط به شرایط خاص. همان طور که می بینید، پاسخ به هر کدام از این سوالات بسیار مفصل و نیازمند تبحر در علوم مختلف است و نمی توان در یک تاپیک و چند کامنت به مباحث مفصل این چنین پرداخت.

موفق باشید

1. برای توضیح بیشتر به کتاب، علم، ظن و عقیده از محمدتقی سهرابی فر، گفتار سوم، مراجعه کنید. این کتاب توسط انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه،منتشر شده است.

[h=2]سوال:
[/h][h=2]آيا احكام در اسلام متأثر از فرهنگ زمان نزول است ؟ [/h]پاسخ:
دین اسلام در محیط عرب جاهلی در عربستان نازل شده است و طبیعی است که بخشی از احکام آن ناظر به جامعه ای باشد که در آن نازل شده است. این مسئله در مورد برخی از مثال هایی که در قرآن آمده است نیز وجود دارد، به طور مثال خداوند از انسان میخواهد تا در مورد خلقت شتر، بیاندیشند. روشن است که شتر یکی از شایع ترین حیوانات در شرایط عربستان است که زندگی مردم به آن وابسته است و مورد مناسبی برای این است که توجه مردم به آن جلب شود تا با تامل در خلقت آن به خدایی ناظم پی ببرند.
البته احکام اسلامی، منحصر در این نوع مسائل نیست. بسیاری از احکام اسلامی جنبه جهانی و عام دارند و مختص به شرایط خاص نیستند. توجه به این مطلب نیز لازم است که بسیاری از احکامی که مربوط به شرایط خاص بوده است نیز بر پایه یک اصل کلی بنا شده است که این اصل کلی در شرایط مختلف مصادیق متفاوتی می یابد. به عنوان مثال دعوت به پایبندی به قرارداد صلح با غیر مسلمانان، تنها مشروط به مشرکان زمان پیامبر نیست (اگرچه که آیات در مورد آنها نازل شده باشند) بلکه بیانگر یک اصل عام است که مسلمانان باید نسبت به عهد خود حتی نسبت به غیر مسلمانان، وفادار باشند. بنابراین بسیاری از احکام که ممکن است در نگاه اول به نظر بیاید که متاثر از شرایط منطقه ای بوده اند، در پس خود از یک منطق عام برخورداراند که با استفاده از آنها می توان از این احکام در هر شرایطی بهره برد. مضافا که بسیاری از احکام نیز از ابتدا به صورت عام بیان شده اند که قابلیت تطبیق آن را در شرایط مختلف، ایجاد می کند.

موضوع قفل شده است