جمع بندی نام ائمه در منابع اهل سنت

تب‌های اولیه

5 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
نام ائمه در منابع اهل سنت
با عرض سلام آیا  احادیثی که از قول پیامبر (ص)، نام امامان دوازده گانه در آن ذکر شده، در منابع اهل سنت هم می باشند؟ اگر می باشند، آیا آنها این موضوع را قبول دارند؟ اگر ندارند چرا؟ همچنین در مورد احادیثی که در آنها ذکر شده که ائمه دوازده نفر می باشند (بدون ذکر نام) نیز سوال بالا را دارم. لطفا در هر دو مورد توضیح دهید. ضمنا، لطفا اگر ممکن است در مورد ناقلان حدیث (با ذکر نام کل سلسه ی روایت کنندگان) و کیفیت آن هم توضیح دهید. با تشکر فراوان
با نام و یاد دوست       کارشناس بحث: استاد صدرا
 
آیا  احادیثی که از قول پیامبر (ص)، نام امامان دوازده گانه در آن ذکر شده، در منابع اهل سنت هم می باشند؟ اگر می باشند، آیا آنها این موضوع را قبول دارند؟ اگر ندارند چرا؟
با سلام و عرض ادب در نصوص روایی اهل سنت در خصوص خلافت و جانشینی امام علی (علیه السلام) پس از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) اخبار صحیحی وارد شده است؛‌ اما نسبت به سایر ائمه (علیهم السلام) در منابع موجود روایتی با اسانید و طرق آنها نقل نشده و نصوص امامت سایر ائمه (علیهم السلام) تنها از طریق راویان شیعه از ائمه (علهم السلام) روایت شده که برخی از صاحبان کتب مناقب از عالمان اهل سنت این روایات را از طریق مشایخ شیعه روایت نموده اند. اما با این حال اخبار صحیحی نیز در متون اولیه ی حدیثی اهل سنت با مضمون خلفای دوازده گانه بدون ذکر نام خلفای دوازده گانه روایت شده است. توضیح: در أسناد روایی اهل سنت روایتی با مضمون ذکر نام ائمه (علیهم السلام) از طریق راویان آنان نقل نشده؛‌ زیرا بر اساس دیدگاه اعتقادی اهل سنت امامت و جانشینی پیامبر (صلی الله علیه وآله) جنبه ی الهی نداشته؛ بلکه چنین امری در حیطه ی انتخاب مردم بوده است. بر این اساس آیاتی که مربوط به امامت بوده از سوی آنان به گونه ی دیگری تفسیر شده؛ چنانکه نصوص امامت از جمله نص «حدیث غدیر» که بیانگر امامت و خلافت و جانشینی بلا فصل امام علی (علیه السلام)‌ است، بر معانی دیگری همچون «محبت» و «نصرت» نسبت به آن حضرت تعریف شده است. با وجود این در میان عالمان اهل سنت در اعصار گذشته گروهی به تدوین کتب مناقب اهل بیت (علیهم السلام) پرداخته و در این کتابها بر خلاف رویه ی جمهور علمای اهل سنت، به نقل آیات و روایات وارد شده در شأن و جایگاه عترت (علیهم السلام) پرداخته و گاه در ذکر روایات از روایات شیعه نیز بهره گرفته اند که با این رویکرد روایاتی همچون: حدیث «لوح جابر» که بیانگر دوازده جانشین و امام (با ذکر نام) پس از پیامبر (صلی الله علیه وآله) است با سندی از طریق مشایخ شیعه در این کتب روایت شده است. به عنوان نمونه کتاب: «مناقب علی بن ابی طالب و ما نزل من القرآن فی علی علیه السلام»، تالیف: «حافظ ابوبکراحمد بن موسی، ابن َمردویه اصفهانی» (م410هـ) در خصوص مناقب امام علی (علیه السلام) در قرآن و سنت تدوین شده است. این کتاب مشتمل بر 585 روایت است. «ابن مردویه» آیاتی که در شأن امام علی (علیه السلام) نازل شده است را  112 آیه برشمرده و در ذیل این آیات روایات مربوطه را نیز روایت نموده است. همچنین کتاب: «شواهد التنزیل لقواعد التفضیل فی آیات النازلة فی اهل البیت صلواة الله و سلامه علیهم»، تالیف: حاکم حَسَکانی (از اعلام قرن پنجم) است که مؤلف آن 1163 روایت در منقبت اهل بیت (علیهم السلام) نقل نموده و به 210 آیه در باب مناقب عترت (علیهم السلام) اشاره نموده است. همچنین کتاب: «ینابیع المودة لذوی القربی»، تالیف: «سليمان بن إبراهيم قندوزی حنفی» (متوفی 1294هـ)؛ در 99 باب تدوین یافته و مؤلف به جمع آوری روایات مناقب اهل بیت (علیهم السلام) از مصادر اهل سنت و شیعه همت گمارده است. مؤلف در جلد سوم این کتاب به بیان احادیث دوازده خلیفه پرداخته و بعد از بیان عدم تطابق این دوازده خلیفه بر ملوک بنی امیه و ینی عباس از قول بعضی از محققین که خود آنرا پذیرفته می نویسد: «...فلا بد من أن يحمل هذا الحديث على الأئمة الاثني عشر من أهل بيته وعترته (صلی الله علیه وآله)...»؛ این حدیث باید حمل گردد بر ائمه ی اثنی عشر از اهل بیت و عترت پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله)؛ زیرا آنها اعلم و اجل اهل زمان خود و با تقوی ترین و دارای برترین نسب و حسب و مکرم ترین افراد در نزد خدا بوده اند...». (1) وی بعد از بیان احادیث دوازده خلیفه به بیان روایات مهدویت می پردازد. وی همچنین یک باب از کتاب خود را اختصاص به نام دوزاده امام (علیهم السلام)‌ داده است. (2) کتاب: «فرائد السمطين في فضائل المرتضى والبتول والسبطين و الائمة من ذریتهم»؛ تألیف: إبراهيم بن محمد جوینی خراسانی (متوفی 722هـ) یکی دیگر از کتب مناقب است. این کتاب بر اساس نسخه ی تحقیق شده توسط مرحوم شیخ محمد باقر محمودی در 61 باب و 594 روایت تدوین یافته است. برخی از نکات قابل توجه در این کتاب عبارتند از:
  • نقل روایت از راویان اهل سنت و شیعه.
  • اعتقاد به عید بودن روز غدیر خم : «باب سیزدهم: فی فضل صوم عید الغدیر».
  • بیان مصائب حضرت زهرا (سلام الله علیها). (باب7).
  • بیان عصمت ائمه (علیهم السلام). (باب31).
  • بیان حدیث لوح جابر و بیان نام ائمه اهل بیت(علیهم السلام). (باب32و 34).
  • بیان فضیلت زیارت ائمه(علیهم السلام) و بیان زیات جامعه ی کبیره. (باب 38).
با توجه به کتب مناقب روشن می گردد که در برخی از این کتب روایاتی که بیانگر نام ائمه (علیهم السلام) است روایت شده است با این توضیح که این روایات از طریق راویان شیعه روایت شده اند که حدیث «لوح جابر» یکی از این اخبار بوده که در دو کتاب «فرائد السمطین» و «ینابیع المودة» روایت شده است. (3) ادامه دارد. پی نوشت:
  • 1) القندوزی الحنفی،‌ ینابیع المودّة لذوی القربی، انتشارات اسوة،‌ج3، ص292.
  • 2) همان، ص: 281.
  • 3. مولف کتاب روایت لوح جابر را از طریق «ابو بصیر» از امام صادق (علیه السلام)‌روایت نموده که سند وی با سند مرحوم «شیخ صدوق» در کتاب «کمال الدین» به یک طریق منتهی می گردد.
  •  سند شیخ صدوق در کتاب: «کمال الدین»: «حَدَّثَنَا أَبِي وَ مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمَا قَالا حَدَّثَنَا سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ وَ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ جَعْفَرٍ الْحِمْيَرِيُّ جَمِيعاً عَنْ أَبِي الْحَسَنِ صَالِحِ بْنِ أَبِي حَمَّادٍ وَ الْحَسَنِ بْنِ طَرِيفٍ جَمِيعاً عَنْ بَكْرِ بْنِ صَالِحٍ وَ حَدَّثَنَا أَبِي وَ مُحَمَّدُ بْنُ مُوسَى بْنِ الْمُتَوَكِّلِ وَ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ مَاجِيلَوَيْهِ وَ أَحْمَدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ وَ الْحَسَنُ بْنُ إِبْرَاهِيمَ بْنِ نَاتَانَةَ وَ أَحْمَدُ بْنُ زِيَادٍ الْهَمَدَانِيُّ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ قَالُوا حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ إِبْرَاهِيمَ بْنِ هَاشِمٍ عَنْ بَكْرِ بْنِ صَالِحٍ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّه‏ (علیه السلام)...». (الصدوق، کمال الدین، اسلامیة، تهران، ج1، ص308)
  • سند حموی شافعی در فرائد السمطین: « أنبأني المشايخ الكرام السيد الإمام جمال الدين رضي الإسلام أحمد بن طاوس الحسني و السيّد الإمام النسّابة جلال الدين عبد الحميد بن فخار بن معد بن فخار الموسوي و علّامة زمانه نجم الدين أبو القاسم جعفر بن الحسن بن يحيى ابن سعيد الحلّيّون رحمهم اللّه كتابة عن السيّد الإمام شمس الدين شيخ الشرف فخار ابن معد بن فخار الموسوي عن شاذان بن جبرئيل القمي، عن جعفر بن محمد الدوريستي عن أبيه، عن أبي جعفر محمد بن عليّ بن الحسين بن موسى بن بابويه القمي‏  [رضي اللّه عنهم‏] قال: حدثني أبي و محمد بن الحسن رضي اللّه عنهما، قالا: حدثنا سعد ابن عبد اللّه و عبد اللّه بن جعفر الحميري جميعا عن أبي الخير صالح بن أبي حماد و الحسن بن طريف جميعا، عن بكر بن صالح و حدثنا أبي و محمد بن موسى بن المتوكل و محمد بن عليّ ماجيلويه و أحمد بن علي [ابن ماجيلويه و أحمد بن عليّ‏] بن إبراهيم، و الحسن بن إبراهيم بن ناتانة و أحمد ابن زياد الهمداني، رضي اللّه عنهم، قالوا: حدثنا عليّ بن إبراهيم، عن أبيه إبراهيم ابن هاشم، عن بكر بن صالح، عن عبد الرحمن بن سالم، عن أبي بصير عن ابی عبدالله (علیه السلام)...». (الحموی الشافعی، فرائد السمطین، مؤسسة المحمود،‌ ج2، ص136).
   
همچنین در مورد احادیثی که در آنها ذکر شده که ائمه دوازده نفر می باشند (بدون ذکر نام) نیز سوال بالا را دارم. لطفا در هر دو مورد توضیح دهید.
  • روايات خلفای اثنا عشر  از طرق عامه
در منابع صحیح اهل سنت روایت خلفای اثنا عشر نقل شده است. این خبر بیانگر آن است که پس از پیامبر (صلی الله علیه وآله) دوازده خلیفه خواهند آمد که به واسطه ی آنان اسلام پیوسته عزیز خواهد بود. برخی از متون این روایت در «صحیح بخاری» و «صحیح مسلم» عبارت است از: 1. بخاري به سند خود از «جابر بن سمرة» نقل کرده که پيامبر اکرم (صلي الله عليه وآله) فرمودند: «يَكُونُ‏ اثْنَا عَشَرَ أَمِيرًا. فَقَالَ كَلِمَةً لَمْ أَسْمَعْهَا، فَقَالَ أَبِي: إِنَّهُ قَالَ كُلُّهُمْ مِنْ قُرَيْشٍ»؛ «دوازده امير خواهد بود. آن‏گاه سخنی‏ گفت که من آنرا نشنيدم. پدرم گفت: پيامبر فرمود: همه‏ ی آنان‏ از قريش اند». (1) 2. مسلم به سندش از «جابر بن سمرة» نقل کرده که گفت: با پدرم بر پيامبر (صلي الله عليه وآله) وارد شديم، شنيديم که می‏گويد: «إِنَّ هَذَا الْأَمْرَ لَا يَنْقَضِي‏ حَتَّى يَمْضِيَ فِيهِمْ اثْنَا عَشَرَ خَلِيفَةً». قَالَ: ثُمَّ تَكَلَّمَ بِكَلَامٍ خَفِيَ عَلَيَّ. قَالَ فَقُلْتُ لِأَبِي: مَا قَالَ؟ قَالَ «كُلُّهُمْ مِنْ قُرَيْشٍ»؛ «اين امر منقضی نمی‏ شود تا آن‏که دوازده خليفه در ميان آنان بگذرد. آن‏گاه تکلّم به کلامی نمود که بر من مخفی گشت، از پدرم سؤال کردم: رسول خدا چه گفت: پدرم در جواب گفت: همه ی آن‏ها از قريش اند». (2) 3. و نيز از «جابربن سمرة» نقل می ‏کند که از رسول خدا (صلي الله عليه وآله) شنيدم که فرمود: «لَا يَزَالُ الْإِسْلَامُ عَزِيزًا إِلَى اثْنَيْ عَشَرَ خَلِيفَةً» ثُمَّ قَالَ كَلِمَةً لَمْ‏ أَفْهَمْهَا. فَقُلْتُ‏ لِأَبِي: مَا قَالَ؟ فَقَالَ «كُلُّهُمْ مِنْ قُرَيْشٍ». «هميشه اسلام عزيز است تا دوازده خليفه بر آن‏ها حاکم شود. آن‏گاه کلمه ‏ای گفت که من آن را نفهميدم، به پدرم گفتم: چه فرمود؟ گفت: همه ی آن‏ها از قريش اند».(3) 4. «سعد بن ابي وقّاص» می‏ گويد: به «جابر بن سمرة» نوشتم که خبر ده مرا به چيزي که از رسول خدا شنيده‏ ای. برايم نوشت: در روز جمعه، شبي که اسلمی رجم شد، از رسول خدا (صلی الله علیه وآله) شنيدم که فرمود: «لَا يَزَالُ الدِّينُ قَائِمًا حَتَّى‏ تَقُومَ‏ السَّاعَةُ. أَوْ يَكُونَ عَلَيْكُمْ اثْنَا عَشَرَ خَلِيفَةً. كُلُّهُمْ مِنْ قُرَيْشٍ» «هميشه دين قائم است تا قيام قيامت تا اين‏که دوازده خليفه بر شما حکومت کنند که همه آنان از قريش اند». (4)
  • نکات قابل توجه این حديث
از مجموعه احاديث دوازده خليفه نکاتی چند استفاده می‏شود: 1. خلفای بعد از رسول اکرم‏ (صلي الله عليه وآله) منحصر در دوازده نفرند. 2. زمين تا زمانی که یکی از خلفا بر روی آن است باقی بوده و از سکون و آرامش برخوردار است. 3. امر دين اسلام منقضی نمی شود تا آن‏که اين دوازده نفر در خارج وجود پيدا کنند؛ گرچه به طولاني شدن عمر دوازدهمی از آن‏ها بينجامد. 4. با وجود آن‏ها دشمنان اسلام قدرت بر محو اسلام و نابودی آن ندارند. (5)
  • دیدگاه بزرگان اهل سنت در رابطه با این حدیث
از آنجا که اهل سنت ولایت اهل بیت (علیهم السلام) را نپذیرفته در انطباق این حدیث قطعی با مصادیق همواره دچار تحیّر بوده؛ چنانکه «ابن حجر عسقلانی» به نقل از «مهلّب» می نویسد: «من نديدم کسي را که در اين حديث به قطع برسد، آيا امارت آن‏ها پشت سر هم است يا در يک زمان همه ادّعاي امامت می‏کنند؟ گمانم بر اين است که پيامبر خبر از امور عجيب و غريبي از فتنه‏ها داده که بعد از او تحقّق مي‏يابد و مردم در يک وقت به دوازده دسته متفرّق می شوند».(6) «قاضي عياض» در مورد این خبر می گوید:  «شايد مراد از دوازده خليفه در اين احاديث و شبيه آن‏ها اين است که اين‏ها در زمان عزت خلافت و قوّت اسلام و استقامت امور اسلام حکومت مي‏کنند...». «ابن حجر» بعد از نقل کلام «قاضی عياض» می گويد: «کلام قاضی عياض بهترين توجيهی است که درباره حديث گفته شده است». «ابن حجر» و دیگران سپس نام این افراد را به عنوان خلفای دوازده گانه برده که عبارتند از: خلفای اربعه؛ معاویه؛ یزید بن معاویه؛ عبدالملک مروان؛ ولید بن عبدالملک؛ سلیمان بن عبدالملک؛ عمر بن عبدالعزیز؛ یزید بن عبدالملک؛ هشام بن عبدالملک؟!(7) که فساد این تفسیر بی نیاز از پاسخ است. موفق باشید. پی نوشت: 1. بخارى، محمد بن اسماعيل، صحيح البخاري، 11جلد، جمهورية مصر العربية، وزارة الاوقاف، المجلس الاعلى للشئون الاسلامية، لجنة إحياء كتب السنة - مصر - قاهره، چاپ: 2، 1410 ه.ق، ج11، ص70، ح6457. 2. مسلم بن حجاج، صحيح مسلم، 5جلد، دار الحديث - مصر - قاهره، چاپ: 1، 1412 ه.ق، ج3، ص1452، ح1821. 3. مسلم بن حجاج، صحيح مسلم، 5جلد، دار الحديث - مصر - قاهره، چاپ: 1، 1412 ه.ق، ج3، ص1453، ح1821. 4. همان،‌ح1822. 5. علی اصغر رضوانی،‌امام شناسی و پاسخ به شبهات،‌ انتشارات مسجد مقدس جمکران،‌ ج2، ص266. 6. ابن حجر العسقلانی،  فتح الباري شرح صحيح البخاري، دار المعرفة - بيروت ، 1379،‌ج13، ص211. 7. همان، ص214.  
جمع بندی پرسش: آیا  احادیثی که از قول پیامبر (صلی الله علیه و آله)، نام امامان دوازده گانه در آن ذکر شده، در منابع اهل سنت هم می باشند؟ اگر می باشند، آیا آنها این موضوع را قبول دارند؟ اگر ندارند چرا؟ همچنین در مورد احادیثی که در آنها ذکر شده که ائمه دوازده نفر می باشند (بدون ذکر نام) نیز سوال بالا را دارم. لطفا در هر دو مورد توضیح دهید. پاسخ: در نصوص روایی اهل سنت در خصوص خلافت و جانشینی امام علی (علیه السلام) پس از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) اخبار صحیحی وارد شده است؛‌ اما نسبت به سایر ائمه (علیهم السلام) در منابع موجود روایتی با اسانید و طرق اهل سنت نقل نشده و نصوص امامت سایر ائمه (علیهم السلام) تنها از طریق راویان شیعه از ائمه (علیهم السلام) روایت شده که برخی از صاحبان کتب مناقب از عالمان اهل سنت این روایات را از طریق مشایخ شیعه روایت نموده اند. اما با این حال اخبار صحیحی نیز در متون اولیه ی حدیثی اهل سنت با مضمون خلفای دوازده گانه بدون ذکر نام خلفای دوازده گانه روایت شده است. توضیح: در أسناد روایی اهل سنت روایتی با مضمون ذکر نام ائمه (علیهم السلام) از طریق راویان آنان نقل نشده؛‌ زیرا بر اساس دیدگاه اعتقادی اهل سنت امامت و جانشینی پیامبر (صلی الله علیه وآله) جنبه ی الهی نداشته؛ بلکه چنین امری در حیطه ی انتخاب مردم بوده است. بر این اساس آیاتی که مربوط به امامت بوده از سوی آنان به گونه ی دیگری تفسیر شده؛ چنانکه نصوص امامت از جمله نص «حدیث غدیر» که بیانگر امامت و خلافت و جانشینی بلا فصل امام علی (علیه السلام)‌ است، بر معانی دیگری همچون «محبت» و «نصرت» نسبت به آن حضرت تعریف شده است. با وجود این در میان عالمان اهل سنت در اعصار گذشته گروهی به تدوین کتب مناقب اهل بیت (علیهم السلام) پرداخته و در این کتابها بر خلاف رویه ی جمهور علمای اهل سنت، به نقل آیات و روایات وارد شده در شأن و جایگاه عترت (علیهم السلام) پرداخته و گاه در ذکر روایات از روایات شیعه نیز بهره گرفته اند که با این رویکرد روایاتی همچون: حدیث «لوح جابر» که بیانگر دوازده جانشین و امام (با ذکر نام) پس از پیامبر (صلی الله علیه وآله) است با سندی از طریق مشایخ شیعه در این کتب روایت شده است. به عنوان نمونه کتاب: «مناقب علی بن ابی طالب و ما نزل من القرآن فی علی علیه السلام»، تالیف: «حافظ ابوبکراحمد بن موسی، ابن َمردویه اصفهانی» (م410هـ) در خصوص مناقب امام علی (علیه السلام) در قرآن و سنت تدوین شده است. این کتاب مشتمل بر 585 روایت است. «ابن مردویه» آیاتی که در شأن امام علی (علیه السلام) نازل شده است را  112 آیه برشمرده و در ذیل این آیات روایات مربوطه را نیز روایت نموده است. همچنین کتاب: «شواهد التنزیل لقواعد التفضیل فی آیات النازلة فی اهل البیت صلواة الله و سلامه علیهم»، تالیف: حاکم حَسَکانی (از اعلام قرن پنجم) است که مؤلف آن 1163 روایت در منقبت اهل بیت (علیهم السلام) نقل نموده و به 210 آیه در باب مناقب عترت (علیهم السلام) اشاره نموده است. همچنین کتاب: «ینابیع المودة لذوی القربی»، تالیف: «سليمان بن إبراهيم قندوزی حنفی» (متوفی 1294هـ)؛ در 99 باب تدوین یافته و مؤلف به جمع آوری روایات مناقب اهل بیت (علیهم السلام) از مصادر اهل سنت و شیعه همت گمارده است. مؤلف در جلد سوم این کتاب به بیان احادیث دوازده خلیفه پرداخته و بعد از بیان عدم تطابق این دوازده خلیفه بر ملوک بنی امیه و بنی عباس از قول بعضی از محققین که خود آنرا پذیرفته می نویسد: «...فلا بد من أن يحمل هذا الحديث على الأئمة الاثني عشر من أهل بيته وعترته (صلی الله علیه وآله)...»؛ این حدیث باید حمل گردد بر ائمه ی اثنی عشر از اهل بیت و عترت پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله)؛ زیرا آنها اعلم و اجل اهل زمان خود و با تقوی ترین و دارای برترین نسب و حسب و مکرم ترین افراد در نزد خدا بوده اند...». (1) وی بعد از بیان احادیث دوازده خلیفه به بیان روایات مهدویت پرداخته است. وی همچنین یک باب از کتاب خود را اختصاص به نام دوزاده امام (علیهم السلام)‌ داده است. (2) کتاب: «فرائد السمطين في فضائل المرتضى والبتول والسبطين و الائمة من ذریتهم»؛ تألیف: إبراهيم بن محمد جوینی خراسانی (متوفی 722هـ) یکی دیگر از کتب مناقب است. این کتاب بر اساس نسخه ی تحقیق شده توسط مرحوم «شیخ محمد باقر محمودی» در 61 باب و 594 روایت تدوین یافته است. برخی از نکات قابل توجه در این کتاب عبارتند از:     نقل روایت از راویان اهل سنت و شیعه.     اعتقاد به عید بودن روز غدیر خم : «باب سیزدهم: فی فضل صوم عید الغدیر».     بیان مصائب حضرت زهرا (سلام الله علیها). (باب هفتم).     بیان عصمت ائمه (علیهم السلام). (باب سی و یکم)     بیان حدیث لوح جابر و بیان نام ائمه اهل بیت(علیهم السلام). (باب سی دوم و سی چهارم)     بیان فضیلت زیارت ائمه (علیهم السلام) و بیان زیات جامعه ی کبیره. (باب سی و هشتم). با توجه به کتب مناقب روشن می گردد که در برخی از این کتب روایاتی که بیانگر نام ائمه (علیهم السلام) است روایت شده است با این توضیح که این روایات از طریق راویان شیعه روایت شده اند که حدیث «لوح جابر» یکی از این اخبار بوده که در دو کتاب «فرائد السمطین» و «ینابیع المودة» روایت شده است. (3)     ب) روايات خلفای اثنا عشر  از طرق عامه در منابع صحیح اهل سنت روایت خلفای اثنا عشر نقل شده است. این خبر بیانگر آن است که پس از پیامبر (صلی الله علیه وآله) دوازده خلیفه خواهند آمد که به واسطه ی آنان اسلام پیوسته عزیز خواهد بود. برخی از متون این روایت در «صحیح بخاری» و «صحیح مسلم» عبارت است از: 1. بخاري به سند خود از «جابر بن سمرة» نقل کرده که پيامبر اکرم (صلي الله عليه وآله) فرمودند: «يَكُونُ‏ اثْنَا عَشَرَ أَمِيرًا. فَقَالَ كَلِمَةً لَمْ أَسْمَعْهَا، فَقَالَ أَبِي: إِنَّهُ قَالَ كُلُّهُمْ مِنْ قُرَيْشٍ»؛ «دوازده امير خواهد بود. آن‏گاه سخنی‏ گفت که من آنرا نشنيدم. پدرم گفت: پيامبر فرمود: همه‏ ی آنان‏ از قريش اند». (4) 2. مسلم به سندش از «جابر بن سمرة» نقل کرده که گفت: با پدرم بر پيامبر (صلي الله عليه وآله) وارد شديم، شنيديم که می‏ گويد: «إِنَّ هَذَا الْأَمْرَ لَا يَنْقَضِي‏ حَتَّى يَمْضِيَ فِيهِمْ اثْنَا عَشَرَ خَلِيفَةً». قَالَ: ثُمَّ تَكَلَّمَ بِكَلَامٍ خَفِيَ عَلَيَّ. قَالَ فَقُلْتُ لِأَبِي: مَا قَالَ؟ قَالَ «كُلُّهُمْ مِنْ قُرَيْشٍ»؛ «اين امر منقضی نمی‏ شود تا آن‏که دوازده خليفه در ميان آنان بگذرد. آن‏گاه تکلّم به کلامی نمود که بر من مخفی گشت، از پدرم سؤال کردم: رسول خدا چه گفت: پدرم در جواب گفت: همه ی آن‏ها از قريش اند». (5) 3. و نيز از «جابربن سمرة» نقل می ‏کند که از رسول خدا (صلي الله عليه وآله) شنيدم که فرمود: «لَا يَزَالُ الْإِسْلَامُ عَزِيزًا إِلَى اثْنَيْ عَشَرَ خَلِيفَةً» ثُمَّ قَالَ كَلِمَةً لَمْ‏ أَفْهَمْهَا. فَقُلْتُ‏ لِأَبِي: مَا قَالَ؟ فَقَالَ «كُلُّهُمْ مِنْ قُرَيْشٍ». «هميشه اسلام عزيز است تا دوازده خليفه بر آن‏ها حاکم شود. آن‏گاه کلمه ‏ای گفت که من آن را نفهميدم، به پدرم گفتم: چه فرمود؟ گفت: همه ی آن‏ها از قريش اند».(6) 4. «سعد بن ابي وقّاص» می‏ گويد: به «جابر بن سمرة» نوشتم که خبر ده مرا به چيزي که از رسول خدا شنيده‏ ای. برايم نوشت: در روز جمعه، شبي که اسلمی رجم شد، از رسول خدا (صلی الله علیه وآله) شنيدم که فرمود: «لَا يَزَالُ الدِّينُ قَائِمًا حَتَّى‏ تَقُومَ‏ السَّاعَةُ. أَوْ يَكُونَ عَلَيْكُمْ اثْنَا عَشَرَ خَلِيفَةً. كُلُّهُمْ مِنْ قُرَيْشٍ» «هميشه دين قائم است تا قيام قيامت تا اين‏که دوازده خليفه بر شما حکومت کنند که همه آنان از قريش اند». (7)     نکات قابل توجه این حديث از مجموعه احاديث دوازده خليفه نکاتی چند استفاده می‏شود: 1. خلفای بعد از رسول اکرم‏ (صلي الله عليه وآله) منحصر در دوازده نفرند. 2. زمين تا زمانی که یکی از خلفا بر روی آن است باقی بوده و از سکون و آرامش برخوردار است. 3. امر دين اسلام منقضی نمی شود تا آن‏که اين دوازده نفر در خارج وجود پيدا کنند؛ گرچه به طولاني شدن عمر دوازدهمی از آن‏ها بينجامد. 4. با وجود آن‏ها دشمنان اسلام قدرت بر محو اسلام و نابودی آن ندارند. (8)     دیدگاه بزرگان اهل سنت در رابطه با این حدیث از آنجا که اهل سنت ولایت اهل بیت (علیهم السلام) را نپذیرفته در انطباق این حدیث قطعی با مصادیق همواره دچار تحیّر بوده؛ چنانکه «ابن حجر عسقلانی» به نقل از «مهلّب» می نویسد: «من نديدم کسي را که در اين حديث به قطع برسد، آيا امارت آن‏ها پشت سر هم است يا در يک زمان همه ادّعاي امامت می ‏کنند؟ گمانم بر اين است که پيامبر خبر از امور عجيب و غريبي از فتنه ‏ها داده که بعد از او تحقّق مي ‏يابد و مردم در يک وقت به دوازده دسته متفرّق می شوند».(9) «قاضي عياض» در مورد این خبر می گوید: «شايد مراد از دوازده خليفه در اين احاديث و شبيه آن‏ها اين است که اين‏ها در زمان عزت خلافت و قوّت اسلام و استقامت امور اسلام حکومت مي ‏کنند...». «ابن حجر» بعد از نقل کلام «قاضی عياض» می گويد: «کلام قاضی عياض بهترين توجيهی است که درباره حديث گفته شده است». «ابن حجر» و دیگران سپس نام این افراد را به عنوان خلفای دوازده گانه برده که عبارتند از: خلفای اربعه؛ معاویه؛ یزید بن معاویه؛ عبدالملک مروان؛ ولید بن عبدالملک؛ سلیمان بن عبدالملک؛ عمر بن عبدالعزیز؛ یزید بن عبدالملک؛ هشام بن عبدالملک؟!(10) که فساد این تفسیر بی نیاز از پاسخ است. پی نوشت:     1) القندوزی الحنفی،‌ ینابیع المودّة لذوی القربی، دارالاسوة للطباعة والنشر، 1430،‌ ج3، ص292.     2) همان، ص: 281.     3. مولف کتاب روایت «لوح جابر» را از طریق «ابو بصیر» از امام صادق (علیه السلام)‌روایت نموده که سند وی با سند مرحوم «شیخ صدوق» در کتاب «کمال الدین» به یک طریق منتهی می گردد.      سند شیخ صدوق در کتاب: «کمال الدین» اینچنین است: «حَدَّثَنَا أَبِي وَ مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ (رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمَا) قَالا حَدَّثَنَا سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ وَ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ جَعْفَرٍ الْحِمْيَرِيُّ جَمِيعاً عَنْ أَبِي الْحَسَنِ صَالِحِ بْنِ أَبِي حَمَّادٍ وَ الْحَسَنِ بْنِ طَرِيفٍ جَمِيعاً عَنْ بَكْرِ بْنِ صَالِحٍ وَ حَدَّثَنَا أَبِي وَ مُحَمَّدُ بْنُ مُوسَى بْنِ الْمُتَوَكِّلِ وَ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ مَاجِيلَوَيْهِ وَ أَحْمَدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ وَ الْحَسَنُ بْنُ إِبْرَاهِيمَ بْنِ نَاتَانَةَ وَ أَحْمَدُ بْنُ زِيَادٍ الْهَمَدَانِيُّ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ قَالُوا حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ إِبْرَاهِيمَ بْنِ هَاشِمٍ عَنْ بَكْرِ بْنِ صَالِحٍ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّه‏ (علیه السلام)...». (الصدوق، کمال الدین، اسلامیة، تهران، ج1، ص308)     سند حموی شافعی در فرائد السمطین اینچنین است: «أنبأني المشايخ الكرام السيد الإمام جمال الدين رضي الإسلام أحمد بن طاوس الحسني و السيّد الإمام النسّابة جلال الدين عبد الحميد بن فخار بن معد بن فخار الموسوي و علّامة زمانه نجم الدين أبو القاسم جعفر بن الحسن بن يحيى ابن سعيد الحلّيّون (رحمهم اللّه) كتابة عن السيّد الإمام شمس الدين شيخ الشرف فخار ابن معد بن فخار الموسوي عن شاذان بن جبرئيل القمي، عن جعفر بن محمد الدوريستي عن أبيه، عن أبي جعفر محمد بن عليّ بن الحسين بن موسى بن بابويه القمي‏ (رضي اللّه عنهم‏) قال: حدثني أبي و محمد بن الحسن رضي اللّه عنهما، قالا: حدثنا سعد ابن عبد اللّه و عبد اللّه بن جعفر الحميري جميعا عن أبي الخير صالح بن أبي حماد و الحسن بن طريف جميعا، عن بكر بن صالح و حدثنا أبي و محمد بن موسى بن المتوكل و محمد بن عليّ ماجيلويه و أحمد بن علي [ابن ماجيلويه و أحمد بن عليّ‏] بن إبراهيم، و الحسن بن إبراهيم بن ناتانة و أحمد ابن زياد الهمداني، (رضي اللّه عنهم)، قالوا: حدثنا عليّ بن إبراهيم، عن أبيه إبراهيم ابن هاشم، عن بكر بن صالح، عن عبد الرحمن بن سالم، عن أبي بصير عن ابی عبدالله (علیه السلام)...». (الحموی الشافعی، فرائد السمطین، مؤسسة المحمود للطباعة والنشر،‌ بیروت، 2جلد، ج2، ص136). 4. بخارى، محمد بن اسماعيل، صحيح البخاري، 11جلد، جمهورية مصر العربية، وزارة الاوقاف، المجلس الاعلى للشئون الاسلامية، لجنة إحياء كتب السنة - مصر - قاهره، چاپ: 2، 1410 ه.ق، ج11، ص70، ح6457. 5. مسلم بن حجاج، صحيح مسلم، 5جلد، دار الحديث - مصر - قاهره، چاپ: 1، 1412 ه.ق، ج3، ص1452، ح1821. 6. مسلم بن حجاج، صحيح مسلم، 5جلد، دار الحديث - مصر - قاهره، چاپ: 1، 1412 ه.ق، ج3، ص1453، ح1821. 7. همان،‌ح1822. 8. علی اصغر رضوانی، ‌امام شناسی و پاسخ به شبهات،‌ انتشارات مسجد مقدس جمکران،‌ ج2، ص266. 9. ابن حجر العسقلانی،  فتح الباري شرح صحيح البخاري، دار المعرفة - بيروت، 1379،‌ ج13، ص211. 10. همان، ص214.      
موضوع قفل شده است