جمع بندی آیا خواب حضرت ابراهیم (ع) یک نوع وحی بود؟

تب‌های اولیه

20 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
آیا خواب حضرت ابراهیم (ع) یک نوع وحی بود؟

سلام. ایا خواب حضرت ابراهیم یک نوع وحی بوده؟ اگر وحی بوده چرا به دو خواب اول عمل نکرده است؟

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد مسلم

بسم الله الرحمن الرحیم

با سلام و احترام

AbbasHashemi;943370 نوشت:
ایا خواب حضرت ابراهیم یک نوع وحی بوده؟
اگر وحی بوده چرا به دو خواب اول عمل نکرده است؟

رویاهایی که انبیاء در خواب مشاهده میکنند مصون از خطا و اشتباه و دور از تصرف شیاطین است و از سنخ وحی می باشد، همان طور که امیرالمومنین(ع) می فرمایند: «رُؤْيَا الْأَنْبِيَاءِ وَحْي‏»؛ رویای انبیاء وحی است.(طوسی، محمد بن حسن، الامالی، ص338)

اما برای پاسخ به اینکه پس چرا حضرت ابراهیم(ع) با همان خواب اول اقدام به ذبح فرزندش نکرد، باید به دو نکته دقت کرد:

نکته اول: تأکید بر ضرورت ذبح

باید دقت کنید که آنچه ابراهیم(ع) در رویا میدیده است امر به ذبح نبوده است، بلکه ذبح را به صورت انجام فعل می دیده، یعنی خود را مشاهده می کرده در حالی که اسماعیلش را ذبح میکند، به همین خاطر به فرزندش می فرماید: «من می بینم که تو را ذبح میکنم...»(صافات:102) نه اینکه بگوید:«من مأمور شده ام تو را ذبح کنم»؛ یعنی امر شفاف و مستقیم نبوده است، لذا برای درک ضرورت انجام آن باید این رویا تکرار میشده است.(الفرقان فی تفسیر القرآن، ج25، ص185)
روشن است که وقتی انسان خود را در حال انجام یک فعل ببیند ضرورت انجام آن را برداشت نمیکند،اما وقتی یک رفتار چندبار تکرار شود انسان از آن معنای امر می فهمد، تا قبل از آن حتی اگر معنای امر درک شود، حداقل ضرورت انجام آن را درک نمی کند.

نکته دوم: تأکید بر فوریت آن

هرگز ابراهیم(ع) در حجیت و اعتبار رویایش تردید نداشته، چرا که روشن است که اگر کسی اعتقادی به حجیت خواب نداشته باشد، یا احتمال دخالت نیروهای شیطانی بدهد با تکرار این خواب باز هم یقین پیدا نمی کند، چرا که این احتمالات با تکرار خواب از بین نمیروند!
بنابراین خواب های متعدد برای حضرت ابراهیم(ع) ضمن نقش تأکیدی، دلالت بر فوریت این فرمان داشته اند، یعنی ضمن تأکید بر ضرورت آن، اشاره دارند که این عمل نباید به تأخیر افتد، لذا حضرت ابراهیم(ع) فورا فرزندش را در جریان گذاشته و فرمود: «يا بُنَيَّ إِنِّي أَرى‏ فِي الْمَنامِ أَنِّي أَذْبَحُك‏...»(مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج19، ص111)

AbbasHashemi;943370 نوشت:
اگر وحی بوده چرا به دو خواب اول عمل نکرده است؟

منظور پرسشگر از دو خواب اول روشن نیست چون قرآن نگفته حضرت ابراهیم دوبار خواب دید و عمل نکرد تا اشکال شود که چرا عمل نکرد

فرج اله عباسي;946383 نوشت:
منظور پرسشگر از دو خواب اول روشن نیست چون قرآن نگفته حضرت ابراهیم دوبار خواب دید و عمل نکرد تا اشکال شود که چرا عمل نکرد

قرآن کریم اشاره کرده است که حضرت ابراهیم(ع) چند بار این خواب را دیده است، تعبیر «يابُنَيَّ إِنِّي أَرى‏ فِي الْمَنامِ أَنِّي أَذْبَحُك» من می بینم که تو را ذبح میکنم...»(صافات:102) نشان می دهد که ابراهیم(ع) چندین بار این مطلب را در خواب دیده است.

علاوه بر اینکه در روایات نیز به این مطلب اشاره شده است.

مسلم;946436 نوشت:
«يابُنَيَّ إِنِّي أَرى‏ فِي الْمَنامِ أَنِّي أَذْبَحُك»

از کجای این آیه چند بار خواب دیدن استفاده می‌شود؟؟!

اگر چند بار خواب دیده بود چرا تعلل کرد؟ آیا با عصمت سازگار است؟

ای کاش روایاتی که بیان می کند حضرت ابراهیم چند بار خواب دیده را بیاورید و بررسی سندی و دلالتی کنید

چون خود قرآن دلالتی بر چند بار خواب دیدن ندارد

فرج اله عباسي;946653 نوشت:
از کجای این آیه چند بار خواب دیدن استفاده می‌شود؟؟!

با سلام و احترام

نمی دانم چقدر با ادبیات عرب آشنایی دارید، اما وقتی برای یک مسئله گذشته فعل مضارع به کار میرود این دلالت بر استمرار آن تاکنون دارد، تعبیر «أری فی المنام» اینکه حضرت ابراهیم(ع) نمی گوید در خواب دیدم، می فرماید در خواب می بینم که تو را ذبح می کنم دلالت بر تکرار آن خواب دارد.
باز هم اگر به سخن بنده اعتماد ندارید می توانید به تفاسیر ذیل آیه 102 سوره صافات مراجعه بفرمایید.

فرج اله عباسي;946653 نوشت:
اگر چند بار خواب دیده بود چرا تعلل کرد؟ آیا با عصمت سازگار است؟

این سوال، سوال به جایی است که بنده در پست ابتدایی خودم پاسخ آن را باز هم به نقل از تفاسیر بیان کردم:

مسلم;946019 نوشت:
اینکه پس چرا حضرت ابراهیم(ع) با همان خواب اول اقدام به ذبح فرزندش نکرد، باید به دو نکته دقت کرد:

نکته اول: تأکید بر ضرورت ذبح
باید دقت کنید که آنچه ابراهیم(ع) در رویا میدیده است امر به ذبح نبوده است، بلکه ذبح را به صورت انجام فعل می دیده، یعنی خود را مشاهده می کرده در حالی که اسماعیلش را ذبح میکند، به همین خاطر به فرزندش می فرماید: «من می بینم که تو را ذبح میکنم...»(صافات:102) نه اینکه بگوید:«من مأمور شده ام تو را ذبح کنم»؛ یعنی امر شفاف و مستقیم نبوده است، لذا برای درک ضرورت انجام آن باید این رویا تکرار میشده است.(الفرقان فی تفسیر القرآن، ج25، ص185)
روشن است که وقتی انسان خود را در حال انجام یک فعل ببیند ضرورت انجام آن را برداشت نمیکند،اما وقتی یک رفتار چندبار تکرار شود انسان از آن معنای امر می فهمد، تا قبل از آن حتی اگر معنای امر درک شود، حداقل ضرورت انجام آن را درک نمی کند.

نکته دوم: تأکید بر فوریت آن
هرگز ابراهیم(ع) در حجیت و اعتبار رویایش تردید نداشته، چرا که روشن است که اگر کسی اعتقادی به حجیت خواب نداشته باشد، یا احتمال دخالت نیروهای شیطانی بدهد با تکرار این خواب باز هم یقین پیدا نمی کند، چرا که این احتمالات با تکرار خواب از بین نمیروند!
بنابراین خواب های متعدد برای حضرت ابراهیم(ع) ضمن نقش تأکیدی، دلالت بر فوریت این فرمان داشته اند، یعنی ضمن تأکید بر ضرورت آن، اشاره دارند که این عمل نباید به تأخیر افتد، لذا حضرت ابراهیم(ع) فورا فرزندش را در جریان گذاشته و فرمود: «يا بُنَيَّ إِنِّي أَرى‏ فِي الْمَنامِ أَنِّي أَذْبَحُك‏...»(مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج19، ص111)

سلام.نمی دونم این حرف جاش اینجاس یا نه...با عرض شرمندگی مطرحش می کنم...من اگر جای ابراهیم ع، بودم، به خدایی خدا شک می کردم یا به خدایی بودن خواب ها...مگه می شه آدم خواب ببینه خدا بهش دستور می ده که برو بچتو ذبح کن...مثل اینه که آدم خواب ببینه خدا می گه برو، زنا و فحشا کن و به این و اون تهمت بزن...آدم برای چی باید بچه خودش رو ذبح کنه و خدا چرا باید به همچین رفتار شیطانی و کثیف و نا به خردانه ای، دستور بده...برو بچتو ذبح کن!!!

[="Tahoma"][="DarkSlateGray"]

پارسا مهر;946760 نوشت:
سلام.نمی دونم این حرف جاش اینجاس یا نه...با عرض شرمندگی مطرحش می کنم...من اگر جای ابراهیم ع، بودم، به خدایی خدا شک می کردم یا به خدایی بودن خواب ها...مگه می شه آدم خواب ببینه خدا بهش دستور می ده که برو بچتو ذبح کن...مثل اینه که آدم خواب ببینه خدا می گه برو، زنا و فحشا کن و به این و اون تهمت بزن...آدم برای چی باید بچه خودش رو ذبح کنه و خدا چرا باید به همچین رفتار شیطانی و کثیف و نا به خردانه ای، دستور بده...برو بچتو ذبح کن!!!

بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم عجل لولیک الفرج
سلام علیکم و رحمه الله و برکاته
در دیدگاه توحیدی خوب و بد حلال و حرام را خدا تعیین می کند وقتی خدا امر به قتل داده تخلف از امر خدا شیطانی است.
یا علی(س)[/]

رستگاران;946773 نوشت:

بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم عجل لولیک الفرج
سلام علیکم و رحمه الله و برکاته
در دیدگاه توحیدی خوب و بد حلال و حرام را خدا تعیین می کند وقتی خدا امر به قتل داده تخلف از امر خدا شیطانی است.
یا علی(س)


سلام.یعنی در این دیدگاه که فرمودید، اگر خدا، بگوید قیامت و بهشت و جهنمی در کار نیست، این گفته ی خدا خوب و حلال است و ما حق اعتراض نداریم؟

پارسا مهر;946760 نوشت:
سلام.نمی دونم این حرف جاش اینجاس یا نه...با عرض شرمندگی مطرحش می کنم...من اگر جای ابراهیم ع، بودم، به خدایی خدا شک می کردم یا به خدایی بودن خواب ها...مگه می شه آدم خواب ببینه خدا بهش دستور می ده که برو بچتو ذبح کن...مثل اینه که آدم خواب ببینه خدا می گه برو، زنا و فحشا کن و به این و اون تهمت بزن...آدم برای چی باید بچه خودش رو ذبح کنه و خدا چرا باید به همچین رفتار شیطانی و کثیف و نا به خردانه ای، دستور بده...برو بچتو ذبح کن!!!

سلام و عرض ادب
به نظرم این رو باید در علاقه فراوان حضرت ابراهیم(ع) به حضرت اسماعیل(ع) دید و آزمایشی برای سنجیدن ایمان حضرت ابراهیم(ع) و علاوه بر اون ما می بینیم که حضرت اسماعیل (ع) هم تسلیم این امر خداوند شدند.
غالبن فرزندان عزیزترین افراد پدر و مادر هستند و امتحان با اونا خیلی سخت هست، مخصوصا اینکه فرزند کسی چون حضرت اسماعیل (ع) باشد.

تعجب می‌کنم این امر رو با زنا و فحشا ... مقایسه می کنید. کشتن یک فرد به خودی خود گناه نیست مخصوصا در این مورد که هر دو طرف ماجرا به منشا این دستور و اطمینان به اون اعتماد داشتند.

رامشتاین;946825 نوشت:
سلام و عرض ادب
به نظرم این رو باید در علاقه فراوان حضرت ابراهیم(ع) به حضرت اسماعیل(ع) دید و آزمایشی برای سنجیدن ایمان حضرت ابراهیم(ع) و علاوه بر اون ما می بینیم که حضرت اسماعیل (ع) هم تسلیم این امر خداوند شدند.
غالبن فرزندان عزیزترین افراد پدر و مادر هستند و امتحان با اونا خیلی سخت هست، مخصوصا اینکه فرزند کسی چون حضرت اسماعیل (ع) باشد.

تعجب می‌کنم این امر رو با زنا و فحشا ... مقایسه می کنید. کشتن یک فرد به خودی خود گناه نیست مخصوصا در این مورد که هر دو طرف ماجرا به منشا این دستور و اطمینان به اون اعتماد داشتند.


سلام...البته این امر با زنا و فحشا تفاوت هایی دارد ولی از یک جهاتی مشابه هستن به نظر من و قابل مقایسه، البته شاید طبیعتا دارم اشتباه می کنم...به قول معلم دینیمون، گناه یعنی ضایع کردن...شما، اصن آزمایش و خدا را نادیده بگیرید...به خودی خود، وقتی فشاری در کار نیست، مثلا وقتی جنگ و جهادی در کار نیست...یعنی منظور اینکه وقتی انسان مجبور نیست به خاطر دفع شر بزرگتری اقدامی انجام بده، ذبح کردن و سربریدن فرزند احتمالا نوجوان و معصوم، ضایع کردن حق و حقوقی هست...ضایع کردن عواطف انسانی و مهر و عشق به فرزند هست...خیلی خیلی، حالا باید یکی یکی شمرده بشه....خوب، حالا خدا چرا باید دستور به این عمل قبیح و نابخردانه بده؟؟چون می خواد بندشو آزمایش کنه؟؟همون قدر که سربریدن فرزند نابخردانه و قبیح و زشت بوده احتمالا زنا هم در نظر حضرت ابراهیم زشت بوده، حالا منطقی که خدا برای اینکه ابراهیم رو آزمایش کنه بگه تو اگر منو و خداتو دوس داری زنا کن ببینم، حاظری به خاطر من انسانیتو کنار بزاری و یک عمل قبیح انجام بدی!!!!؟؟همونطور هم بی معنیه به نظرم که خدا بیاد بگه به خاطر من اگر منو دوس داری، می خوام آزمایشت کنم!!!برو بچت سر ببر!!!!حضرت ابراهیم می تونه به خدا بگه، خدا قربونت برم، من تو رو دوس دارم و مطیع تو هستم، ولی چرا باید به خاطر تو برم یک کار غیر عقلانی انجام بدم و سر بچمو ببرم؟؟چرا برای نشون دادن مطیع بودنم نسبت به تو باید برم زنا و فحشا کنم؟؟؟یک حق و حقوقی رو ضایع کنم؟؟ابراهیم باید می گفت من تو رو دوس دارم و مطیع تو هستم تا زمانی که دستور به کار خیر و ثواب و منطقی بدی نه دستور به سر بریدن فرزند!!!بی گناه و معصوم!!
امیدوارم منظورم رو درست رسونده باشم!!

پارسا مهر;946828 نوشت:
سلام...البتهاین امر با زنا و فحشا تفاوت هایی دارد و لی از یک جهاتی مشابه هستن به نظر من و قابل مقایسه، البته شاید طبیعتا دارم اشتباه می کنم...به قول معلم دینمون، گناه یعنی ضایع کردن...شما، اصن آزمایش و خدا را نادیده بگیرید...به خودی خود، وثتی فشاری در کار نیست، مثلا وقتی جنگ و جهادی در کار نیست...یعنی منظور اینکه وقتی انسان مجبور نیست به خاطر دفع شر بزرگتری اقدامی انجام بده، ذبح کردن و سربریدن فرزند احتمالا نوجوان و معصوم، ضایع کردن حق و حقوقی هست...ضایع کردن عواطف انسانی و مهر و عشق به فرزند هست...خیلی خیلی، حالا باید یکی یکی شمرده بشه....خوب، حالا خدا چرا باید دستور به این عمل قبیح و نابخردانه بده؟؟چون می خواد بندشو آزمایش کنه؟؟همون قدر که سربریدن فرزند نابخردانه و قبیح و زشت بوده احتمالا زنا هم در نظر حضرت ابراهیم زشت بوده، حالا منطقی که خدا برای اینکه ابراهیم رو آزمایش کنه بگه تو اگر منو و خداتو دوس داری زنا کن ببینم، حاظری به خاطر من انسانیتو کنار بزاری و یک عمل قبیح انجام بدی!!!!؟؟همونطور هم بی معنیه به نظرم که خدا بیاد بگه به خاطر من اگر منو دوس داری، می خوام آزمایشت کنم!!!برو بچت سر ببر!!!!حضرت ابراهیم می تونه به خدا بگه، خدا قربونت برم، من تو رو دوس دارم و مطیع تو هستم، ولی چرا باید به خاطر تو برم یک کار غیر عقلانی انجام بدم و سر بچمو ببرم؟؟چرا برای نشون دادن مطیع بودنم نسبت به تو باید برم زنا و فحشا کنم؟؟؟یک حق و حقوقی رو ضایع کنم؟؟ابراهیم باید می گفت من تو رو دوس دارم و مطیع تو هستم تا زمانی که دستور به کار خیر و ثواب و منطقی بدی نه دستور به سر بریدن فرزند!!!بی گناه و معصوم!!
امیدوارم منظورم رو درست رسونده باشم!!

سلام مجدد
آنچه که من می فهمم اینطور هست که خدا انسان ها رو به فحشا امر نمی کند اما امکان دارد آنها رو با این امور آزمایش کند همانند مثال حضرت یوسف(ع).
در مورد این داستان هم شما باید توجه کنید که یک طرف ماجرا حضرت ابراهیم (ع)هست و طرف دیگر حضرت اسماعیل(ع) که هر دو دارای مقام بزرگی هستند نزد خداوند. و آنها ماجرا رو اینطور که شما می بینید نمی بینند، نهایت بندگی یعنی تسلیم برابر امر خداوند که هر دو آن را می پذیرند که نشان از مقام بالای آنها دارد. که موجب قرب بیشتر هر دو نفر می شود.

در قسمت دوم که پررنگ کرده ام شما فکر کنم این طور تصور میکنید که خدا لذت می‌برد که اینطور دستور میدهد و این حق را هم به حضرت ابراهیم (ع)می دهید که مخالفت کند و این مخالفتش را هم منطقی می دانید چرا که امر خدا رو منطقی نمی دونی. هم حضرت ابراهیم (ع) و هم حضرت اسماعیل(ع) میدانند که هیچ چیز از خود ندارند(نه ثروت، نه فرزند و...) و ممکن است با آن آزمایش شوند.
در واقع داستان رو باید از نگاه حضرت ابراهیم(ع) ببینید، کسی که مقام بالای نزد خدا دارد و تصورش راجب خدا اینطور که شما میگید نبوده و تسلیم محض بوده و طرف مقابل هم حضرت اسماعیل(ع) بوده با آن مقام بزرگش و نوع نگاهش به موضوع رو هم خود قران گفته«به آنچه امر داده شدی عمل کن»
این امر از محبت خدا نسبت به حضرت ابراهیم(ع) نشأت می‌گیرد و خواسته که مقام حضرت ابراهیم (ع) و حضرت اسماعیل(ع) را به سبب سربلندی در این آزمایش بالاتر ببرد.
خداوند امر به فحشا نمی کند که بخواهد حضرت ابراهیم(ع) رو با اون بسنجد و ضبح فرزند در اینجا مصداق گناه نیست.
با سپاس

[="Tahoma"][="DarkSlateGray"]

پارسا مهر;946816 نوشت:
سلام.یعنی در این دیدگاه که فرمودید، اگر خدا، بگوید قیامت و بهشت و جهنمی در کار نیست، این گفته ی خدا خوب و حلال است و ما حق اعتراض نداریم؟

بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم عجل لولیک الفرج
سلام علیکم و رحمه الله و برکاته
اینکه حق اعتراض یا سوال باشد یا خیر با خداست
اما تخلف از فرمان خدا خیر همچین حقی نیست
چون حق فرمان روایی مختص خداست
قبل از آزمون سجده ملائک هم بوده که دو نوع رفتار بود یک نوع سوال از علت و یکجا طمرد و تکبر و ...

خیر. در عالم اصل است و گناه و شر را خدا تعیین کرده اصلا کل قوائد رو خدا تعیین کرده و گفته این خوبه این بد
حال خود کسی که خیر و شر را تعیین کرده می گوید بکش ذبح کن
اینجا فرمانبری و توحید و ولایت ولی صالح و حق مطرحه
که در انتها هم در مسیر می بینیم ابلیس نقل شده همچین احتجاجی می کند اما کل مسیر شده امری واجب برای مردم(اشاره به حج ابراهیمی)
یا علی(س)[/]

پارسا مهر;946828 نوشت:
وقتی جنگ و جهادی در کار نیست...یعنی منظور اینکه وقتی انسان مجبور نیست به خاطر دفع شر بزرگتری اقدامی انجام بده، ذبح کردن و سربریدن فرزند احتمالا نوجوان و معصوم، ضایع کردن حق و حقوقی هست...ضایع کردن عواطف انسانی و مهر و عشق به فرزند هست...خیلی خیلی، حالا باید یکی یکی شمرده بشه....خوب، حالا خدا چرا باید دستور به این عمل قبیح و نابخردانه بده؟؟چون می خواد بندشو آزمایش کنه؟

ببینید جناب پارسامهر عزیز من استبعاد شما در مسئله رو درک می کنم، انسان نباید به سادگی و نسنجیده اوامر دیگران را گوش کند؛ اما این قاعده کلیّت ندارد، بلکه در این موارد باید دید طرف مقابل ما کیست، یعنی عمل و ترک عمل در این اوامر وابسته به مقدار اعتماد ما به امر کننده است.
وقتی انسانی در اوج یقین باشد که خداوند مالک همه چیز است، حکمتش نامحدود است، علمش حد و مرز نمی شناسد، خیرخواه محض است و جز خیر انسان را اراده نمی کند، بی نیاز مطلق است و هرگز از اوامرش به دنبال منفعت شخصی نیست، و...؛ طبیعتا کسی که این مسئله را باور داشته باشد در عمل کردن تعلل نمیکند.
یعنی ابراهیم(ع) یقین داشت اولا: خداوند جز خیر و مصلحت او و اسماعیل را نمی خواهد و قطعا حکمتی در ورای آن نهفته است؛ علاوه بر اینکه در نگاه عارفانه عمیق تر خداوند مالک او و اسماعیل است و مالک هرگونه بخواهد در ملکش تصرف می کند! ولی تصرفش بی حکمت نیست.

در هر صورت ما و شما نتیجه این امر را که می بینیم به حکمت امر الهی پی می بریم، یعنی این فرمان به بریدن گلوی اسماعیل در حقیقت بریدن دل از اسماعیل بود! ولی ابراهیم نباید از نیت الهی آگاه باشد، او باید گمان کند که اسماعیل را خواهد کشت تا دل از او ببرد، به همین خاطر خداوند هرگز اجازه نداد مسئه ای خلاف حکمت و خیرخواهی اتفاق بیفتد و اسماعیل بی گناه جان دهد! ولی ابراهیم(ع) از اسماعیل دل برید! این خیلی زیباست(دقت کنید) اسماعیل را باید خود ابراهیم(ع) ذبح کند چرا که دل بستن و دل بریدن به دست خود انسان است، همانطور که خود انسان دل بسته است، خود انسان هم باید دل ببرد!

پس در هر صورت انسان وقتی به خداوند با این اوصافش ایمان می آورد باید تسلیم باشد، اتفاقا آنچه که ابراهیم را به عنوان الگویی در سربلندی از امتحانات الهی معرفی می کند همین است که اینقدر به خدا اعتماد داشت که حتی از چرایی این امر سوال نکرد!

یکی از مسئله هایی که امروز با آن روبرو هستیم این است که علما و روحانیون سعی می کنند بگوید وجود خدا با علم ثابت میشود و بعد از علومی مانند فلسفه برای وجود خدا استفاده می کنند. در حالیکه فلسفه علمی یقینی نیست و نمی توان یافته های آن را حجت قرار داد از طرفی عالمان به علوم فیزیک و نجوم میگویند برهان های علمی از اثبات یا انکار خدا عاجزند . این دو مسئله باعث شده که متدینین به ادیان دو به شک شوند.
واقعیت وجود خدا در ادیان امری حسی است و ارتباطی به علوم فیزیک و نجوم ندارد و اثباط هایی که برای وجود خدا میآوریم تحلیلی هستند و نه فرمول بندی شده . بنابراین وجود یا عدم وجود خدا را تنها دین میتواند بحث کند و نه علم مگر زمانی که علومی مانند فیزیک و یا نجوم و مانند آن بتوانند برهانی برای اثبات وجود خدا با فرمول های علمی ارائه دهند. .
سپاس. از حوصله شم عزیزان

سارگون;948593 نوشت:
یکی از مسئله هایی که امروز با آن روبرو هستیم این است که علما و روحانیون سعی می کنند بگوید وجود خدا با علم ثابت میشود و بعد از علومی مانند فلسفه برای وجود خدا استفاده می کنند. در حالیکه فلسفه علمی یقینی نیست و نمی توان یافته های آن را حجت قرار داد از طرفی عالمان به علوم فیزیک و نجوم میگویند برهان های علمی از اثبات یا انکار خدا عاجزند . این دو مسئله باعث شده که متدینین به ادیان دو به شک شوند.


با سلام و احترام
حرفتان مربوط به تاپیک نیست لذا باید آن را در تاپیک مستقلی مطرح بفرمایید، اما اجمالا در مورد سخنانتان نکته ای باید عرض کنم و آن اینکه:

در اینکه یافته های تجربی و علوم فیزیکی نمیتوانند وجود خداوند را رد کنند حرفتان درست است، چون اولا خدا متافیزک است، و ثانیا علوم تجربی یقینی نیستند، اما در مورد براهین اثبات خدا، ما خدا را با عقل اثبات می کنیم، اگر منظورتان از فلسفه همان روش های عقلی است حرفتان درست است اما چرا یقینی نباشد؟! مگر براهینی چون امکان و وجوب چه مشکلی دارند که یقینی نباشند؟ چه شکی در آنها وجود دارد؟!

و همچنین باید توجه بفرمایید ما هرگز نمی توانیم خداوند را از طریق دین اثبات کنیم! چون تا خدا اثبات نشود اصلا دینی اثبات نخواهد شد!! چطور میشود انسانی که خدا را قبول ندارد دین را قبول داشته باشد؟! مگر اینکه منظورتان همان براهن عقلی باشد که در دین آمده، خب در این صورت همان حرف علما و روحانیون خواهد بود.

پارسا مهر;946816 نوشت:
سلام.یعنی در این دیدگاه که فرمودید، اگر خدا، بگوید قیامت و بهشت و جهنمی در کار نیست، این گفته ی خدا خوب و حلال است و ما حق اعتراض نداریم؟

چقد عکس کاربریت جالبه

جمع بندی

پرسش:
آیا خواب حضرت ابراهیم(علیه السلام) برای قربانی کردن اسماعیل وحی بوده است؟ اگر وحی بوده چرا ابراهیم به دو خواب اول عمل نکرد؟

پاسخ:
رویاهایی که انبیاء در خواب مشاهده میکنند مصون از خطا و اشتباه و دور از تصرف شیاطین است و از سنخ وحی می باشد، همان طور که امیرالمومنین(علیه السلام) می فرمایند: «رُؤْيَا الْأَنْبِيَاءِ وَحْي‏»؛ رویای انبیاء وحی است.(1)

اما برای پاسخ به اینکه پس چرا حضرت ابراهیم(علیه السلام) با همان خواب اول اقدام به ذبح فرزندش نکرد، باید به دو نکته دقت کرد:

نکته اول: تأکید بر ضرورت ذبح
باید دقت کنید که آنچه ابراهیم(علیه السلام) در رویا میدیده است امر به ذبح نبوده است، بلکه ذبح را به صورت انجام فعل می دیده، یعنی خود را مشاهده می کرده در حالی که اسماعیلش را ذبح میکند، به همین خاطر به فرزندش می فرماید: «من می بینم که تو را ذبح میکنم...»(2) نه اینکه بگوید:«من مأمور شده ام تو را ذبح کنم»؛ یعنی امر شفاف و مستقیم نبوده است، لذا برای درک ضرورت انجام آن باید این رویا تکرار میشده است.(3)

روشن است که وقتی انسان خود را در حال انجام یک فعل ببیند ضرورت انجام آن را برداشت نمیکند،اما وقتی یک رفتار چندبار تکرار شود انسان از آن معنای امر می فهمد، تا قبل از آن حتی اگر معنای امر درک شود، حداقل ضرورت انجام آن را درک نمی کند.

نکته دوم: تأکید بر فوریت آن
هرگز ابراهیم(علیه السلام) در حجیت و اعتبار رویایش تردید نداشته، چرا که روشن است که اگر کسی اعتقادی به حجیت خواب نداشته باشد، یا احتمال دخالت نیروهای شیطانی بدهد با تکرار این خواب باز هم یقین پیدا نمی کند، چرا که این احتمالات با تکرار خواب از بین نمیروند!

بنابراین خواب های متعدد برای حضرت ابراهیم(علیه السلام) ضمن نقش تأکیدی، دلالت بر فوریت این فرمان داشته اند، یعنی ضمن تأکید بر ضرورت آن، اشاره دارند که این عمل نباید به تأخیر افتد، لذا حضرت ابراهیم(علیه السلام) فورا فرزندش را در جریان گذاشته و فرمود: «يا بُنَيَّ إِنِّي أَرى‏ فِي الْمَنامِ أَنِّي أَذْبَحُك‏...»(4)

 

پی نوشت ها:
1. طوسی، محمد بن حسن، الامالی، دار الثقافة، چاپ اول، 1414ق، قم، ص338.
2. صافات:102/37.
3. صادقی تهرانی، محمد، الفرقان فی تفسیر القرآن، انتشارات فرهنگ اسلامى‏، چاپ دوم، 1365، قم، ج25، ص185.
4. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، دارالکتب الاسلامیة، چاپ اول، 1374ش، تهران، ج19، ص111.

موضوع قفل شده است