جمع بندی احترام ، نوع دوستی و مهربانی با انسانهایی فاقد ارزشهای انسانی

تب‌های اولیه

11 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
احترام ، نوع دوستی و مهربانی با انسانهایی فاقد ارزشهای انسانی

سلام ...
امیدوارم که خوب و خوش و سلامت باشین ...

یک سوال برای من پیش اومده و میخواستم نوع نگاه دین اسلام و اخلاق اسلامی رو نسبت بهش بدونم .

چندی پیش یکی از دوستان من با مستاجرش دعواش میشه و چون برادری نداشت من در حل کردن مشگلاتش همراهیش میکردم . میخواستم بدونم یک اسوه اسلامی در چنین شرایطی چگونه عمل میکنه ...

وضعیت رو براتون شرح میدم ...

1. الان تقریبا 1 ماه میشه که از موعد تخلیه مستاجره دوستم میگذره ولی ایشون هیچ اقدامی نسبت به تخلیه ملک مذکور نمیکنه .
2. آقاهه سره خانواده خودش ( خواهر و برادرش و مادرش ) کلاه گذاشته و برادر و خواهرها ایشون رو انداختند در درون زندان و حالا حالاها هم ایشون بیرون نمیاد .
3. خانومه ایشون تقریبا 1 سال هست که شارژ های ساختمون رو نداده و تمام همسایه ها از دستش شاکی هستند
4. خانومه ایشون حلال و حروم رو متوجه نمیشه و به راحتی میخواد با عنوان زرنگی حق شارژ یا حقوقی دیگر که بهشون مترتب هست رو نده .
5. وقتی من و دوستم از پسر 17 ساله ایشون خواستیم که یک ماشین حساب بیاره و بدهی های ایشون رو جمع کنه ... من بهش گفتم ... 200 هزار تومن بابته فلان موضوع اضافه کن ... ولی دیدم که داره 150 هزار تومن جمع میکنه ... ( پسر 17 ساله !!! )
6. این خانوم معلم هستند
7. کاره ایشون به شورای حل اختلاف کشیده و ایشون میتونند در عرض 1 ماه دیگه ایشون رو از خونه بیرون بندازند .
8. این خانوم نمیخواد قرار داد جدید که حق و حقوقی نرمال برای اجاره دهی هست رو امضا کنه ... چون میگه ندارم که بدم .
9. از طرفی این خانوم برادری نداره که حمایتش کنه . و اگر بیرون بکنتشون ... خوب مساله ای مانند زمستون و شب عید و ... پیش میاد .

میخواستم ببینم نظره اسلام در مورد احترام ؛ نوع دوستی ؛ مهربانی با انسانهای فاقد ارزشهای انسانی چیست ... متشکرم .

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد حنیف

مارینر;907484 نوشت:
میخواستم ببینم نظره اسلام در مورد احترام ؛ نوع دوستی ؛ مهربانی با انسانهای فاقد ارزشهای انسانی چیست ... متشکرم .

بسم الله الرحمن الرحیم

با سلام و احترام خدمت شما همراه گرامی

قبل از اینکه به سوال اصلی بپردازیم، بهتر است مسئله انسان و ارزش انسانی را مورد بررسی قرار دهیم تا اصولا روشن شود که معیار ارزش انسان چیست و به چه دلیلی این افراد از نظر شما بی ارزش شمرده شده اند.

منتظر پاسخ شما و نظر سایر بزرگواران هستم.

حنیف;908742 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم

با سلام و احترام خدمت شما همراه گرامی

قبل از اینکه به سوال اصلی بپردازیم، بهتر است مسئله انسان و ارزش انسانی را مورد بررسی قرار دهیم تا اصولا روشن شود که معیار ارزش انسان چیست و به چه دلیلی این افراد از نظر شما بی ارزش شمرده شده اند.

منتظر پاسخ شما و نظر سایر بزرگواران هستم.

سلام ...
امیدوارم که خوب و خوش و سلامت باشین ...

ارزش های انسانی مطمئنا بر اساس ایدیولوژی شکل میگیره ... دریدن برای یک گرگ ارزش محسوب میشه و برای انسان دریدن ضد ارزش هست ...

فکر میکنم که صحبت در مورد اررشهای انسانی ... کاره راحتی نباشه ... چون نیاز به تعریف جامعی از انسان و ایدیولوژی او خواهیم داشت تا بتونیم بر اون اساس نتیجه گیری کنیم که چه انسانی ارزشی و چه انسانی غیر ارزشی هست .

ولی مطلبی که من اون رو عنوان کردم ... کمتر بستگی به ایدیولوژی افراد داره ...

یعنی من میتونم انسانی رو تصور کنم که دید درستی از دنیا نداره ( ایدیولوژی درستی نداره ) ... و متقابلا مکتب درستی هم نداره ... ولی اون شخص رو من انسان ارزشی بدونم ...

جناب حنیف ... همونجور که خودتون در جریان هستید ...
ما انسانها خواسته هامون بر اساس هرم مازلو جلو میره ... یعنی انسانها

در ابتدا به دنبال مایهتاج اولیه زندگی شامل ... خوردن و خوابیدن و پوشیدن و ... هستند .
سپس به دنبال تامین امنیتی برای این نیازها ... یعنی امنیت خوردن داشته باشند . امنیت پوشیدن ...
سپس نیازهای اجتماعی او شکل میگیره ... مانند میل به دوست داشته شدن .
سپس گونه ای دیگر از نیازهای او شکل میگیره ... مانند میل به محترم شمرده شدن .
و ...
و درنهایت این شخص شکوفا میشه ...

کسی که در درون زندگیش به مرحله شکوفایی رسیده باشه ... اون زمان هست که دیده درستی از دنیاش داره ... وگرنه کسی که شکمش گرسنه هست ( هنوز در لایه اول سر میکنه ) چه میدونه عشق چی هست ( چون نیازها و افق دید عشق در درون لایه سوم شکل میگیره )

بنابراین ... اگر میخواهید صحبت در مورد ارزشهای انسانی رو به دین و اعتقادات مذهبی گره بزنین ( اون هم به شیوه ای درست ) من فکر میکنم که این کاره درستی نباشه ...

چون نیاز مذهبی ( که درست و منطقی باشه ) در درون لایه شکوفایی شکل میگیره ؛

کسی که شکمش گرسنه هست ... تمام فکر و ذکرش شکمش هست و خدا رو کسی میبینه که شکمش رو سیر میکنه ...
یا کسی که عاشق هست ... خدا رو کسی میبینه که اون رو به عشقش میرسونه ...
...

اون چیزی که میخوام بگم این هست که اگر من در تمام زندگیم در حال سر کردن در لایه " تامین مایهتاج اولیه زندگی " شامل خوردن و نفس کشیدن و ... باشم ... در اون صورت ارزش انسانی من این میشه که همین نیازها رو برای اشخاص دیگه هم قائل بشم . و چون افق دیدی فراتر از این ندارم ... مطمئنا نمیتونم تعریفی دقیق تر براش داشته باشم .

و اگر من در لایه دوم یا سوم باشم ... به همین ترتیب ... تعریف ارزش انسانی برای من تفاوت میکنه .

پس اگر میخواهید ارزش انسانی رو به دین و مذهب گره بزنین ... من فکر میکنم در همین ابتدا با هم مشگل داشته باشیم ... من این رو قبول دارم که اگر دو انسان تونسته باشند به لایه شکوفایی برسند ... در اون زمان اون چیزی که باعث افتراق ارزشی اون دو تا انسان خواهد بود ... دین و ایدیولوژیشون هست ...

ولی میتونم انسانی رو تصور کنم که بخاطر شرایط زندگیش تا آخر عمرش در لایه اول هرم مازلو گرفتار شده باشه و انسان ارزشی هم باشه ...

مارینر;908791 نوشت:
سلام ...
امیدوارم که خوب و خوش و سلامت باشین ...

علیکم السلام و رحمه الله

بسیار متشکرم، همچنین شما.

در مورد معیار ارزش انسان،‌ همانطور که اشاره فرمودید، ایدئولوژی بسیار مهم است.

خداوند به صراحت در قرآن بیان می فرماید که «... إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ...؛ ... در حقيقت ارجمندترين شما نزد خدا پرهيزگارترين شماست...»۱

اما یک اشتباه شایع و رایج در این زمینه وجود دارد و آن هم اینست که معمولا تقوا را در انجام بیشترِ عبادت و در مظاهر بیرونی آن معنا می کنیم.

در حالیکه در یک دید کلی، معیار و ملاک تقوا حتی مسلمان بودن هم نیست، چه رسد به تکالیف و عبادات ظاهری.

بیشترین چیزی که ملاک ارزشمندی قرار می گیرد، طرز تفکر و اندیشه و صفات روحی است.

(البته که ظاهر هم بسیار مهم است،‌ اما ملاک نیست)

حتما عباراتی با این مضامین را در روایات دیده اید:

چه بسیار کسی که در بستر مرده و اجر شهید دارد،‌ و چه بسا شهیدی که در میدان جنگ کشته شده و مرداری بیش نیست؛ چه بسیار فقیری که با ثروتمندان محشور و حسابرسی می شود و چه بسیار اغنیائی که فقیر محشور می شوند؛ گاهی یک صلوات اجری بیش از فلان مقدار عبادت دارد و امثال اینها.

دلیل این مدل روایات واضح و روشن است.

اولا همه چیز ظاهر نیست؛
ثانیا ظاهر همه چیز نیست.

توضیح نکته اول روشن است؛ خیلی اوقات ظواهر به دلائلی غیر از دلائل الهی آراسته می شوند.
قاعدتا این ظاهرسازی، ارزش خاصی به انسان نمی دهد.

و توضیح نکته دوم اینکه خیلی صفات و ملکات نفسانی وجود دارند که انسان را در نزد خداوند بسیار با ارزش می کنند.
صفاتی که خداوند دوست دارد بنده اش را متصف به آنها ببیند. مثل سخاوت، داشتن روحیه کمک به دیگران، مهربان بودن، خوشبین بودن نسبت به دیگران، باگذشت بودن، مسئولیت پذیر بودن،‌ داشتن وجدان کاری و ...

برخی از این صفات قابل دیدن نیست، حتی ممکن است فردی که دارای این صفت است،‌ هیچوقت موقعیت و زمینه بروز آن را پیدا نکند. مثلا ممکن است کسی از نظر وضعیت مالی، در موقعیتی نباشد که بتواند به دیگران کمکی کند؛ اما ملکه نفسانی سخاوت در او وجود داشته باشد.
این فرد با اینکه کار خاصی انجام نداده،‌ اما نزد خدا بسیار باارزش خواهد بود.

کسی که روحیه دفاع از حق داشته باشد،‌ ولو در طول زندگی اش زمینه جهاد برایش فراهم نشده باشد، اما قطعا اجر جهاد را خواهد داشت. نقل شده که بعد از جنگ جمل یکی از اصحاب امیرالمومنین علیه السلام به ایشان فرمود کاش برادرم هم با ما بود... حضرت پرسید آیا میل و محبت برادر تو با ماست؟ گفت آری. فرمود او هم در این جنگ با ما بوده و کسانی که هنوز به دنیا نیامده اند هم با ما بوده اند...۲

همچنین از امام علی بن موسی الرضا علیه السلام به این مضمون نقل شده که فرمودند خداوند در روز قیامت امر میکند بنده ای را برای حساب حاضر میکنند و بعد از اعمال خوب و بد، ثواب هائی را برای او میخوانند. عرض میکند من این عبادت را به جا نیاورده ام. خطاب می رسد آری آنها را به جا نیاورده ای ولکن من مطلع بر ضمائر قلوب بندگان خود می باشم چون میدانم تو در قلبت دوست داشتی که این گونه عبادات را انجام می دادی و وسیله فراهم نشد که آنها را بجا آوری، لذا من ثواب آنها را در نامه عمل تو ثبت و ضبط نمودم.۳

ادامه دارد.


پی نوشت:
۱. سوره مبارکه حجرات، آیه ۱۳
۲. ترجمه و شرح نهج البلاغه فیض الاسلام صفحه 63 (با اندکی تلخیص)
۳. منهاج السرور جلد 3 صفحه 117

اما نکته بسیار مهم دیگری که باید به آن توجه کرد اینست که هر کسی در شرایط و موقعیت خودش سنجیده می شود.

ممکن است فردی روحیه حق پذیری داشته باشد،‌ اما هیچوقت موقعیتی برایش فراهم نشده تا حق برایش روشن شود.

یا به لحاظ شرایطی که دارد، مجبور به انجام بعضی کارهایی ست که اگر در این شرایط نبود، هرگز به چنین عملی دست نمی زد.

یکی از شاگردان علامه طباطبائی نقل می کند (نقل به مضمون) که از ایشان سوال کردم شما دائم سفارش می کنید که ما همیشه خودمان را نزد خدا کمتر و کوچکتر از دیگران بدانیم، حالا در نظر بگیرید کسی که تمام شب را در حرم حضرت معصومه سلام الله علیها عبادت کرده و بعد از اذان نماز صبح را خوانده و از حرم خارج می شود. در این حال مردی را می بیند که مست و لایعقل در حال عربده کشی و تهدید و زورگیری از مردم است. در چنین حالتی چطور می تواند این مرد را نزد خداوند از خودش بالاتر ببینم؟!

علامه فرمودند به این فکر کن که اگر جای این دو نفر با هم عوض می شد، چه می شد؟ اگر او در شرایط و خانواده این شخص دوم به دنیا آمده بود، آیا به همین مقدار بسنده کرده و فقط مستی و عربده کشی می کرد؟ یا ممکن بود بسیار بدتر از او عمل کرده و به درجات بدتری از انسانیت سقوط کند؟
و برعکس، اگر شرایطی را که خداوند بر سر راه این مرد نمازگزار قرار داده و موقعیتی را که برایش فراهم کرده، به او می داد،‌ آیا او در همین حد باقی می ماند،‌ یا با استفاده از این نعمتها الان در عرش بود؟!

قطعا ارزش و ملاک برتری انسانها به شرایط و موقعیت هایشان هم بستگی دارد. خداوند هر کسی را با نعمتها و ابتلائاتی که به او داده سنجیده و بر اساس آنها ارزش گذاری می کند.

توجه بفرمایید که این بدان معنی نیست که اگر کسی شرایط مناسبی نداشت، حق دارد که خطا کند و گناهی بر او نیست. خیر؛ هر کسی اراده و اختیار دارد و می تواند با استفاده از توانائی های دیگری که خداوند به او داده، به سعادت برسد.

منظور اینست که خداوند تمام شرایط را در نظر می گیرد.
به هر کسی نعماتی می دهد و شرایطی را برای امتحانش در نظر می گیرد.

لزوما نمازی که ما در ممکلت اسلامی و در امنیت کامل در مسجد و به جماعت، با تمام مستحبات برگزار می کنیم، برتر از نماز دست و پا شکسته ای که یک نوجوان در زیرپله مدرسه ای در یک کشور غیر مسلمان، با ترس از مسخره شدن توسط دوستانش می خواند، برتر نیست.

اما در مورد دوستتان، بستگی به شرایطی که دارند،‌ می توانند تصمیم بگیرند.

در شرایط معمولی و صرفنظر از ضرورت هایی مثل اینکه کسی مضطر شده باشد، یا اگر به او کمک نکنیم، مجبور به گناه شود و امثال اینها، نوع دوستی و کمک به دیگران بسیار مهم است و تعریف خاصی هم دارد؛ و از طرف دیگر هم، هر کسی قبل از هرچیز نسبت به خودش و خانواده اش وظیفه دارد.

اگر این خانم شرایطی دارد که احتیاجی به پول این منزل نداشته و می تواند با نیت رضای خدا این خانواده را بیرون نکند، قاعدتا کار پسندیده ای ست.

اما در حالتی که افراد نزدیک و ارحام ایشان به این پول محتاج تر باشند، ایشان وظیفه ای در کمک کردن به مستاجرش ندارد.

توضیح این مطلب اینست که داشتن یک زندگی معمولی و متعارف (غیر از تجملات و نیازهای غیر ضروری) برای هر کسی لازم است. اگر کسی در خانواده و ارحام خودش فردی وجود دارد که برای فراهم کردن چنین چیزی مشکل داشته و نیاز به کمک دارد، برای این خانم از نظر اخلاق اسلامی، اولویت در کمک کردن به خانواده خودش است.

اما اگر در خانواده و ارحام کسی نیاز به کمک ضروری ندارد، می تواند با قصد قربت و با نیت احسان به دیگران، هرچقدر می تواند نسبت به آنها سهلگیری کرده و باری از دوششان بردارند.

(در کمک کردن به دیگران، ضرورت ها، اولویت و شرایط دیگری هم مطرح هست که به علت طولانی نشدن، صرفنظر می کنم.)

در اینصورت اینکه این خانواده قدردان خواهند بود یا نه، یا رفتارشان با دوستتان چطور خواهد بود،‌ اصلا مهم نیست و اصولا در کارهایی که برای خدا و با نیت قرب او انجام می شوند، نباید انتظار تشکر و قدردانی از دیگران داشت.


حنیف;908979 نوشت:

خداوند به صراحت در قرآن بیان می فرماید که «... إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ...؛ ... در حقيقت ارجمندترين شما نزد خدا پرهيزگارترين شماست...»۱



جناب حنیف سلام ...
امیدوارم که خوب و خوش و سلامت باشین ...

مطالب زیادی رو عنوان کردین که من در همون ابتداش به مشگل برخورد کردم ... بنابراین امیدوارم که منو میبخشید اگر ازتون زیاد سوال میپرسم .

1. شما میگید که ارزش انسانی ماها بسته به شرایط و نوع رفتار ما تعریف میشه ... بنابراین شما اعتقادتون این هست که ارزش انسانی مفهومی نسبی هست ...

بذارید من ازتون اینجوری بپرسم ... دو تا نفاشی هستند که به شما میگن یکی از ایندو نقاشی رو به عنوان نقاشی برتر عنوان کن ...

الف ) یکی از این نقاشی ها ؛ یک درخت هست ؛ یک خورشید ؛ جنگل و رودخانه و ... ؛ یک نقاشی ساده ولی با ظرافت کشیده شده .
ب) یکی دیگر از این نقاشی ها : نقاشی به مراتب حرفه ای تر ؛ زیبا تر ؛ هنرمندانه تر هست که تصویر دهها اسب که در حال دویدن هستند رو به تصویر کشیده ...

شما میخواهید یکی از این دو نقاشی رو بخرذید و به خانه خودتون ببرید ... هر دویه این نقاشی ها 100 هزار تومان قیمت دارند ... مطمئنا دست میزارید رویه نقاشی اسبهایی که در حال دویدن هستند ...

ولی تا میخواهید اون نقاشی رو بخرید ... صاحب مغازه بهتون میگه که ...
اون یکی نقاشی ... برای کسی هست که کور مادر زادی بوده و مادر زادی از دست فلج بوده ... یعنی اون شخص چشمی نداشته که کوه و خورشید و رودخانه رو ببینه و دستی نداشته که باهاش اونها رو نقاشی کنه ... با این حال چنین نقاشی رو کشیده ...

میخواستم بدونم از نظره شما کدومیک از اون دو نقاشی ارزشمند تر هست و شما حاضر میشین ببرین خونتون و رویه دیوار اتاقتون بچسبونینش ...

متشکرم .

مارینر;908990 نوشت:
جناب حنیف سلام ...
امیدوارم که خوب و خوش و سلامت باشین ...

مطالب زیادی رو عنوان کردین که من در همون ابتداش به مشگل برخورد کردم ... بنابراین امیدوارم که منو میبخشید اگر ازتون زیاد سوال میپرسم .

1. شما میگید که ارزش انسانی ماها بسته به شرایط و نوع رفتار ما تعریف میشه ... بنابراین شما اعتقادتون این هست که ارزش انسانی مفهومی نسبی هست ...

بذارید من ازتون اینجوری بپرسم ... دو تا نفاشی هستند که به شما میگن یکی از ایندو نقاشی رو به عنوان نقاشی برتر عنوان کن ...

الف ) یکی از این نقاشی ها ؛ یک درخت هست ؛ یک خورشید ؛ جنگل و رودخانه و ... ؛ یک نقاشی ساده ولی با ظرافت کشیده شده .
ب) یکی دیگر از این نقاشی ها : نقاشی به مراتب حرفه ای تر ؛ زیبا تر ؛ هنرمندانه تر هست که تصویر دهها اسب که در حال دویدن هستند رو به تصویر کشیده ...

شما میخواهید یکی از این دو نقاشی رو بخرذید و به خانه خودتون ببرید ... هر دویه این نقاشی ها 100 هزار تومان قیمت دارند ... مطمئنا دست میزارید رویه نقاشی اسبهایی که در حال دویدن هستند ...

ولی تا میخواهید اون نقاشی رو بخرید ... صاحب مغازه بهتون میگه که ...
اون یکی نقاشی ... برای کسی هست که کور مادر زادی بوده و مادر زادی از دست فلج بوده ... یعنی اون شخص چشمی نداشته که کوه و خورشید و رودخانه رو ببینه و دستی نداشته که باهاش اونها رو نقاشی کنه ... با این حال چنین نقاشی رو کشیده ...

میخواستم بدونم از نظره شما کدومیک از اون دو نقاشی ارزشمند تر هست و شما حاضر میشین ببرین خونتون و رویه دیوار اتاقتون بچسبونینش ...

متشکرم .

عرض سلام مجدد

صحبت بنده این بود که ارزش انسان بستگی به اعمال، نیات و رفتار او دارد و هیچکس را صرفا با توجه به چیزی که از اعمال ظاهری اش دیده می شود، نمی توان قضاوت کرده و بی ارزش دانست.

این حرف با اینکه «ارزش انسانی مفهومی نسبی ست»، تفاوت بنیادین دارد.

در مثالی که سرکارعالی فرمودید، چند مسئله مورد نظر قرار می گیرد.
یکی ارزش نقاشی از زاویه دید هنری
یکی ارزش نقاشی با توجه به خالق این اثر
و یکی عمل شخص خریدار

مسلما از زاویه دید هنرشناسی، نقاشی دوم ارزش بیشتری دارد.
و با این دید که نقاش این دو اثر هر کدام چه اندازه زحمت و همت به خرج داده اند، نقاشی اول ارزش بیشتری پیدا می کند.
و مسلما کمک و احسان به دیگران ارزش بسیار زیادی دارد.

هر کسی با توجه به هر سه اینها، مختار است و می تواند تصمیم بگیرد که کدام نقاشی را خریداری کند.

هرچند با عرض پوزش متوجه نشدم که ارزش نقاشی، چطور به ارزش انسان مرتبط می شود؟!! :Gig:

حنیف;909392 نوشت:
عرض سلام مجدد

صحبت بنده این بود که ارزش انسان بستگی به اعمال، نیات و رفتار او دارد و هیچکس را صرفا با توجه به چیزی که از اعمال ظاهری اش دیده می شود، نمی توان قضاوت کرده و بی ارزش دانست.

این حرف با اینکه «ارزش انسانی مفهومی نسبی ست»، تفاوت بنیادین دارد.

در مثالی که سرکارعالی فرمودید، چند مسئله مورد نظر قرار می گیرد.
یکی ارزش نقاشی از زاویه دید هنری
یکی ارزش نقاشی با توجه به خالق این اثر
و یکی عمل شخص خریدار

مسلما از زاویه دید هنرشناسی، نقاشی دوم ارزش بیشتری دارد.
و با این دید که نقاش این دو اثر هر کدام چه اندازه زحمت و همت به خرج داده اند، نقاشی اول ارزش بیشتری پیدا می کند.
و مسلما کمک و احسان به دیگران ارزش بسیار زیادی دارد.

هر کسی با توجه به هر سه اینها، مختار است و می تواند تصمیم بگیرد که کدام نقاشی را خریداری کند.

هرچند با عرض پوزش متوجه نشدم که ارزش نقاشی، چطور به ارزش انسان مرتبط می شود؟!! :Gig:

سلام...
جناب حنیف بابته جوابتون تشکر میکنم .

ببینید ... وقتی ما داریم در مورد یک عمل ارزشی صحبت میکنیم ؛ یا در مورد یک انسان ارزشی صحبت میکنیم ؛ در نهایت میخوایم کل کار رو ارزش دهی کنیم .

شما مختار هستید وقتی که میخواهید یک نقاشی رو مورد بررسی قرار بدین ... بخواید اون نقاشی رو از نقطه نظرهای گوناگون نگاه کنین ...

1. اینکه چه شرایطی بر نقاش اون تابلو مترتب بوده .
2. اینکه اون تابلو از نگاه زیبا شناختی در چه سطحی هست .
و ...

ولی در نهایت ... اون اتفاقی که قرار هست بیوفته این هست که تمام ابعاد ارزشی اون تابلو قرار هست تبدیل به یک عدد بشن ... و بر اساس اون عدد بگیم که اون تابلو ارزشمند هست یا نیست ...

فلان انسان بهشتی هست یا جهنمی .
فلان عمل خوب هست یا بد .
و ...

بنابراین دقیقا مشگل اصلی و نکته اصلی این پرسش همینجاست ...

وقتی ما میخواهیم دو مقدار ارزشی که در درون دو بعد متفاوت قرار دارند رو با هم جمع جبری بکنیم و اون رو تبدیل به یک عدد بکنیم به مشگل میخوریم ؛ چون این دو ارزش اصلا با هم جمع شدنی نیستند .

وقتی ما میخواهیم انسان ارزشی رو تعریف کنیم ؛ اون انسان میتونه دارای بعدهای متفاوتی باشه و در درون هر کدوم از اون بعدها دارای ارزشی متفاوت باشه ؛ و چون این ارزشها در ابعاد متفاوتی هستند و اون ابعاد نسبت به یکدیگر استقلال بعدی دارند ؛ بنابراین ارزشها با هم جمع شدنی نیستند .

وقتی که من سوالم این هست که باید با چنین انسانی چگونه رفتار بشه ... منظورم این هست که چگونه ارزشهای اون شخص در ابعاد متفاوت رو تبدیل به یک عدد کنم و اگر اون عدد ... عدد قابل قبولی بود ... با او رفتاری انسان دوستانه ای داشته باشم .


سوال: میخواستم ببینم نظر اسلام در مورد احترام، نوع دوستی و مهربانی با انسانهای فاقد ارزشهای انسانی چیست؟ مستأجر دوستم تقریبا یک ماه از موعد تخلیه شان گذشته، ولی هیچ اقدامی نسبت به نخلیه نکرده اند. مرد خانه به دلیل کلاهبرداری در زندان است. به دلیل عدم توجه به حلال و حرام و پرداخت نکردن شارژ ساختمان و ... تمام همسایه ها از آنها شاکی هستند. الان کار به شورای حل اختلاف کشیده و دوستم می تواند ایشان را بیرون کند ولی مسائلی مثل زمستان و شب عید هم در میان است. از طرفی این خانم نمی خواهد یک قرارداد جدید و دارای حقوق نرمال را امضا کند. حالا یک سوال برای من پیش آمده و می خواستم نوع نگاه دین و اخلاق اسلامی را نسبت به آن بدانم.
یک اسوه اسلامی در چنین شرایطی چگونه عمل می کند؟

پاسخ: قبل از پاسخ به سوال، بهتر است مسئله انسان و ارزش انسانی را مورد بررسی قرار دهیم تا ابتدا روشن شود که اصولا معیار ارزش انسان چیست و انسان با چه ملاکی ارزش گذاری می شود. در مورد معیار ارزش انسان،‌ قاعدتا ایدئولوژی نقش مهمی دارد. خداوند به صراحت در قرآن بیان می فرماید که «... إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ...؛ ... در حقيقت ارجمندترين شما نزد خدا پرهيزگارترين شماست...»1

اما یک اشتباه شایع و رایج در این زمینه وجود دارد و آن هم اینست که معمولا تقوا را در انجامِ بیشترِ عبادت، و در مظاهر بیرونی آن معنا می کنیم. در حالیکه در یک دید کلی، معیار و ملاک تقوا حتی مسلمان بودن هم نیست، چه رسد به تکالیف و عبادات ظاهری. بیشترین چیزی که ملاک ارزشمندی قرار می گیرد، طرز تفکر و اندیشه و صفات روحی است. (البته که ظاهر هم بسیار مهم است،‌ اما ملاک نیست) حتما عباراتی با این مضامین را در روایات دیده اید: چه بسیار کسی که در بستر مرده و اجر شهید دارد،‌ و چه بسا شهیدی که در میدان جنگ کشته شده و مرداری بیش نیست؛ چه بسیار فقیری که با ثروتمندان محشور و حسابرسی می شود و چه بسیار اغنیائی که فقیر محشور می شوند؛ گاهی یک صلوات اجری بیش از فلان مقدار عبادت دارد و امثال اینها. دلیل این مدل روایات واضح و روشن است. اولا همه چیز ظاهر نیست؛ ثانیا ظاهر همه چیز نیست.

توضیح نکته اول روشن است؛ خیلی اوقات ظواهر به دلائلی غیر از دلائل الهی آراسته می شوند. قاعدتا این ظاهرسازی، ارزش خاصی به انسان نمی دهد؛ و توضیح نکته دوم اینکه خیلی صفات و ملکات نفسانی وجود دارند که انسان را در نزد خداوند بسیار با ارزش می کنند. صفاتی که خداوند دوست دارد بنده اش را متصف به آنها ببیند. مثل سخاوت، داشتن روحیه کمک به دیگران، مهربان بودن، خوشبین بودن نسبت به دیگران، باگذشت بودن، مسئولیت پذیر بودن،‌ داشتن وجدان کاری و ... . برخی از این صفات قابل دیدن نیست، حتی ممکن است فردی که دارای این صفت است،‌ هیچوقت موقعیت و زمینه بروز آن را پیدا نکند. مثلا ممکن است کسی از نظر وضعیت مالی، در موقعیتی نباشد که بتواند به دیگران کمکی کند؛ اما ملکه نفسانی سخاوت در او وجود داشته باشد. این فرد با اینکه کار خاصی انجام نداده،‌ اما نزد خدا بسیار باارزش خواهد بود. کسی که روحیه دفاع از حق داشته باشد،‌ ولو در طول زندگی اش زمینه جهاد برایش فراهم نشده باشد، اما قطعا اجر جهاد را خواهد داشت. نقل شده که بعد از جنگ جمل یکی از اصحاب امیرالمومنین علیه السلام به ایشان فرمود کاش برادرم هم با ما بود... حضرت پرسید آیا میل و محبت برادر تو با ماست؟ گفت آری. فرمود او هم در این جنگ با ما بوده و کسانی که هنوز به دنیا نیامده اند هم با ما بوده اند...2

همچنین از امام علی بن موسی الرضا علیه السلام به این مضمون نقل شده که فرمودند خداوند در روز قیامت امر میکند بنده ای را برای حساب حاضر میکنند و بعد از اعمال خوب و بد، ثواب هائی را برای او میخوانند. عرض میکند من این عبادت را به جا نیاورده ام. خطاب می رسد آری آنها را به جا نیاورده ای ولکن من مطلع بر ضمائر قلوب بندگان خود می باشم چون میدانم تو در قلبت دوست داشتی که این گونه عبادات را انجام می دادی و وسیله فراهم نشد که آنها را بجا آوری، لذا من ثواب آنها را در نامه عمل تو ثبت و ضبط نمودم.3
اما نکته بسیار مهم دیگری که باید به آن توجه کرد اینست که هر کسی در شرایط و موقعیت خودش سنجیده می شود. ممکن است فردی روحیه حق پذیری داشته باشد،‌ اما هیچوقت موقعیتی برایش فراهم نشده تا حق برایش روشن شود. یا به لحاظ شرایطی که دارد، مجبور به انجام بعضی کارهایی ست که اگر در این شرایط نبود، هرگز به چنین عملی دست نمی زد.

یکی از شاگردان علامه طباطبائی نقل می کند که از ایشان سوال کردم شما دائم سفارش می کنید که ما همیشه خودمان را نزد خدا کمتر و کوچکتر از دیگران بدانیم، حالا در نظر بگیرید کسی که تمام شب را در حرم حضرت معصومه سلام الله علیها عبادت کرده و بعد از اذان نماز صبح را خوانده و از حرم خارج می شود. در این حال مردی را می بیند که مست و لایعقل در حال عربده کشی و تهدید و زورگیری از مردم است. در چنین حالتی چطور می تواند این مرد را نزد خداوند از خودش بالاتر ببیند؟! علامه فرمودند به این فکر کن که اگر جای این دو نفر با هم عوض می شد، چه می شد؟ اگر او در شرایط و خانواده این شخص دوم به دنیا آمده بود، آیا به همین مقدار بسنده کرده و فقط مستی و عربده کشی می کرد؟ یا ممکن بود بسیار بدتر از او عمل کرده و به درجات بدتری از انسانیت سقوط کند؟ و برعکس، اگر شرایطی را که خداوند بر سر راه این مرد نمازگزار قرار داده و موقعیتی را که برایش فراهم کرده، به او می داد،‌ آیا او در همین حد باقی می ماند،‌ یا با استفاده از این نعمتها الان در عرش بود؟!4

قطعا ارزش و ملاک برتری انسانها به شرایط و موقعیت هایشان هم بستگی دارد. خداوند هر کسی را با نعمتها و ابتلائاتی که به او داده سنجیده و بر اساس آنها ارزش گذاری می کند. توجه بفرمایید که این بدان معنی نیست که اگر کسی شرایط مناسبی نداشت، حق دارد که خطا کند و گناهی بر او نیست. خیر؛ هر کسی اراده و اختیار دارد و می تواند با استفاده از توانائی های دیگری که خداوند به او داده، به سعادت برسد. منظور اینست که خداوند تمام شرایط را در نظر می گیرد. به هر کسی نعماتی می دهد و شرایطی را برای امتحانش در نظر می گیرد. لزوما نمازی که ما در ممکلت اسلامی و در امنیت کامل در مسجد و به جماعت، با تمام مستحبات برگزار می کنیم، برتر از نماز دست و پا شکسته ای که یک نوجوان در زیرپله مدرسه ای در یک کشور غیر مسلمان، با ترس از مسخره شدن توسط دوستانش می خواند، برتر نیست.

اما در مورد دوستتان، بستگی به شرایطی که عرض می کنم،‌ می توانند تصمیم بگیرند. در شرایط معمولی و صرفنظر از ضرورت هایی مثل اینکه کسی مضطر شده باشد، یا اگر به او کمک نکنیم، مجبور به گناه شود و امثال اینها، نوع دوستی و کمک به دیگران بسیار مهم است و تعریف خاصی هم دارد؛ و از طرف دیگر هم، هر کسی قبل از هرچیز نسبت به خودش و خانواده اش وظیفه دارد. اگر این خانم شرایطی دارد که احتیاجی به پول این منزل نداشته و می تواند با نیت رضای خدا این خانواده را بیرون نکند، قاعدتا کار پسندیده ای ست.اما در حالتی که افراد نزدیک و ارحام ایشان به این پول محتاج تر باشند، ایشان وظیفه ای در کمک کردن به مستاجرش ندارد.

توضیح این مطلب اینست که داشتن یک زندگی معمولی و متعارف (غیر از تجملات و نیازهای غیر ضروری) برای هر کسی لازم است. اگر کسی در خانواده و ارحام خودش فردی وجود دارد که برای فراهم کردن چنین چیزی مشکل داشته و نیاز به کمک دارد، برای این خانم از نظر اخلاق اسلامی، اولویت در کمک کردن به خانواده خودش است. اما اگر در خانواده و ارحام کسی نیاز به کمک ضروری ندارد، می تواند با قصد قربت و با نیت احسان به دیگران، هرچقدر می تواند نسبت به آنها سهلگیری کرده و باری از دوششان بردارند. (در کمک کردن به دیگران، ضرورت ها، اولویت و شرایط دیگری هم مطرح هست که به علت طولانی نشدن، صرفنظر می کنم.) در اینصورت اینکه این خانواده قدردان خواهند بود یا نه، یا رفتارشان با دوستتان چطور خواهد بود،‌ اصلا مهم نیست و اصولا در کارهایی که برای خدا و با نیت قرب او انجام می شوند، نباید انتظار تشکر و قدردانی از دیگران داشت.



پی نوشت:
1. سوره مبارکه حجرات، آیه 13
2. ترجمه و شرح نهج البلاغه فیض الاسلام صفحه 63 (با اندکی تلخیص)
3. منهاج السرور جلد 3 صفحه 117
4. این مطلب را بنده به طور شفاهی از یکی از شاگردان علامه شنیده ام.

موضوع قفل شده است