یادی از سپاه طالوت علیه السلام
تبهای اولیه
باسلام و تشکر از بحث خوب شما بزرگواران
آیا طالوت از پیامبران الهی بوده کمی توضیح بدهید ممنون خواهم شد.
آیا طالوت از پیامبران الهی بوده کمی توضیح بدهید ممنون خواهم شد.
با سلام به دوستان خوبم
برداشت ما از قرآن مجيد وطبق آيه شريفه دويست و چهل و هفت سوره بقره اين مي باشد كه طالوت به سلطنت وپادشاهي دست يافت (1) و زمام مملكت و امور سلطنت را قبضه كرد و در فرماندهي و ملكداري عزم و خرم و هوش و زيركي نشان داد تو قوم را گفت : تنها كساني مي توانند در زمدره سپاه من در آيندكه خيالشان از گرفتاري ها و فكرشان از آلودگي ها پيراسته باشد.
پس هر كه بنايي نيمه تمام يا نامزدي در انتظارعروسي يافكر سود و زيان و داد و ستدي در سردارد, داخل لشگرگاه نشود.
ديري نگذشت كه نقشه هاي طالوت جامع عمل پوشيد و سپاهي نيرومند و منظم فراهم آمده ولي طالوت چون ديد كه سران وافراد سپاه باچشم شك و ترديد در كارش مي نگرند و درباره سلطنتش چون و چرا دارند احتياطي به كار برد و تصميم گرفت كه آنان را در معرض امتحان گدارد كه مبادا در ميدان نبرد و جنگ , سستي و مسامحه كنند و راه فرار پيش گيرند.طالوت به اين منظور به قوم خود گفت شما به نهري خواهيد رسيد, پس هر كس از آب حز به مقدار كمي نياشامد تا به اين وسيله اخلاص و صميميتش رابه من نشان دهد و هر كس بيش از اين مقدار آشاميد از فرمان من سربتافته و با من به مخالفت برخاسته است ; پس چون لشكر به نهر رسيد پيش بيني طالوت تحقق يافت زيرا جزعده مختصري همه بيش از حد ضرورت ننوشيدند.
خلاصه داستان ان كه چون صف هاي سپاه آراسته گشت وشروع جنگ نزديك شد, لشكريان طالوت به دو دسته تقسيم شدند ولي در مقابل خود لشكري نيرومند وسلحشور ديدند كه از جهت روحيه و ساز و برگ برايشان تفوق وبرتري دارند وقهرمان اين لشكر كه نام داشت مانند رعد در عرصه جنگ مي خروشيد و مبارز مي طلبيد ولي كسي جرأت نبرد با او را نداشت و چون جنگ طالوت و جالوت در گرفت , در قريه بيت لحم پيرمردي فرتوت در آغوش سعادت و آسايش با پسران خود به سر مي برد كه يكي از آن پسران حضرت داوود(ع)نام داشت كه كم سن بود دقتي وارد ميدان شد ورجزهاي راديد - در حالي كه هيچ كس به ميدان مبارزه با او نمي رود و از آن طرف نيزمي گويد هر كس را بكشد او را به داماديش مي پذير و پس از خود او را به پادشاهي بني اسرائيل مي رساند- بر او گران آمد كه جالوت كافري گردنكش در برابر امت برگزيده خدا رجزخواني مي كند, از طالوت اجازه ميدان خواست و با سنگي سر جالوت را نشانه گرفت و كار را ادامه داد تا او را از پاي در آورد و در اين هنگام پرچم پيروزي بني اسرائيل و لشكريان طالوت بالا گرفت .
طالوت نيز به عهد خود وفا كرد و داوود را به دامادي برگزيد(2). تا آخر داستان كه براي اطلاع بيشتر به كتاب قصص قرآن نوشته صدرالدين بلاغي صفحه 165الي 177مراجعه كنيد.
البته بعضي از مفسرين طالوت را پيغمبر نيز مي دانند ولي اكثر علماي , طالوت را پيامبر نمي دانند بلكه او راپادشاه و ملكه قوم بني اسرائل در زمان خود مي دانند.(3)
پـاورقي
1 محمدحسين طباطبائي , تفسير الميزان , ج 2 سوره بقره , آيه 247
2 صدرالدين بلاغي , قصص قران , ص 167- 165
3 همان , ص 165و قرآن كريم , سوره بقره , آيه 251- 246
.
معرفي طالوت به نقل از تاريخ طبري
طالوت از بنى اسرائيل بود و ليكن درويش بود و سقّايى مي كرد و چها پا داشت كه بدان آب مي كشيد، و از سبط ابن يامين بود. اشموئيل او را طلب كرد.
طالوت به طلب حيوان گمشده رفته بود بيرون از شهر، و اشموئيل به طلب او رفت و او
طلب حيوان مىكرد. چون از دور او را ديد، بخواندش. طالوت بيامد. اشموئيل گفت:
ترا به ملكى بنى اسرائيل بايد نشست. او گفت: اى پيغمبر خداى! تو دانى كه قبيله من كمترند و زيرتر از همه بنى اسرائيل، و از همه بنى اسرائيل من درويش ترم. گفتا چنين است و ليكن حكم خداى را است و خداى حكم چنين كرده است.
و اشموئيل روغنى داشت كه آن را روغن قدّس گفتندى، و اندر اين كتاب نگفته است كه اصل آن روغن از چه بوده است و ليكن از كتاب مبتدا چنين خواندم كه آن روغن از يوسف ميراث مانده بود و اندر دست و حكم پيغمبران بودى، و پيغمبران چون ملكى بنشاندندى، آن روغن بر سر و روى وى بماليدندى، گفتندى تا پاك شود. پس اشموئيل از آن روغن لختى بر سر و روى وى بماليد تا پاك شد. و بيشتر ملكان از فرزندان يهودا بن يعقوب بودند. پس اشموئيل بنى اسرائيل را بگفت: إِنَّ الله قَدْ بَعَثَ لَكُمْ طالُوتَ مَلِكاً 2: 247. و طالوت آنجا نشسته بود. ايشان گفتند: أَنَّى يَكُونُ لَهُ الْمُلْكُ عَلَيْنا وَ نَحْنُ أَحَقُّ بِالْمُلْكِ مِنْهُ وَ لَمْ يُؤْتَ سَعَةً من الْمالِ 2: 247. گفتند: او را از كجا ملك بر ما واجب باشد كه او نه از اهل بيت ملك است؟ و ما به ملك سزاوارتريم كه اندر ميان ما از اهل بيت ملكان بسيارند، و او درويش است و خواسته ندارد كه نفقه كند. اشموئيل گفت: إِنَّ الله اصْطَفاهُ عَلَيْكُمْ وَ زادَهُ بَسْطَةً في الْعِلْمِ وَ الْجِسْمِ 2: 247. يعنى القّوة. گفت: خداى تعالى او را علم و قوّت داد.
و اندر اخبار تفسير چنين است كه طالوت از همه سبط ابن يامين داناتر بود و به بالا درازتر بود و نام او به عبرانى شاول بود، و طالوت از بهر درازى نامش كردند. تاريخنامهطبرى،ج1،ص:393و394
توجه:
جالب است ياران پيامبر اشموئيل ع در سپاه طالوت 313نفر
ياران پيامبر صلي الله عليه واله وسلم در جنگ بدر 313 نفر
ياران حضرت مهدي بقيه الله اعظم در هنگام ظهور 313 نفر
چه ارتباطي بين اين افراد اعداد است
آیا طالوت از پیامبران الهی بوده کمی توضیح بدهید ممنون خواهم شد.
ابتدا طالوت به عنوان ملک برگزيده از طرف پيامبر بني اسرائيل يعني حضرت اشموئيل بوده است،ومورد تاييد ايشان اما پس از ظهور ودرخشندگي حضرت داود عليه السلام بني اسرائيل بيشتر توجه شان به داود شد ودربعضي نقلها است که طالوت به ايشان حسادت نمود وقصد قتل ايشان رانمود حضرت داود از طريق همسرش که دختر طالوت بود از قضيه خبر دار شد وسپاه طالوت راترک کرد اين قصه در کتاب مقدس ،عهد عتيق آمده ودرکتابهاي تاريخي اسلام مثل طبري نيز مطرح شده است
امکان داردمنابع تاريخي اسلام تحت تاثير کتاب مقدس قرار گرفته باشند
ضمنا در کتاب مقدس طالوت رابا نام شائول ياد کرده است
[QUOTE=pedar;90071]
[/QUOTE]
با سلام و تشکر:Gol:
دوست عزیز دامنۀ امتحانات الهی خیلی بیشتر از انست که من و شما بتوانیم تصورش کنیم، به عبارتی همه شئون زندگی انسان و لحظه لحظه آن، مملو از امتحان و ابتلاء است.
قضیه طالوت، برای ما و شما سراسر پند و اندرز است وگرنه قرآن آن را ذکر نمی کرد، طالوت شخص قدرتمند و حکیمی بوده و وقتی موضوع خوردن از آن نهر را بیان می کند قطعاً چیزهائی می دیده و می دانسته که آنها نمی دانستند، این مطلب یعنی دانائی طالوت بر سپاهش آشکار بوده، عقل سلیم حکم می کند که وقتی دانا و حکیمی انسان را به چیزی امر و از کاری منع می کند پیروی کنیم چون بی شک خیری در آن خواهد بود.
در این قضیه عدم پیروی اکثریت سپاه از فرمان طالوت نشان نقص عقل و تدبیر ایشان بوده و کسانی هم که در تشخیص همه چیز به عقل و تدبیر خودشان بسنده می کنند و از راه حکماء و دانایان پیروی نمی کنند به همان راهی اند که سپاه طالوت گرفتار آن بودند.
اطاعت از فرمانده اگر شخص فرمانده پیامبر خدا و معصوم هم نباشد در هر شرایطی واجب است و این یک حکم عقلانی است، البته این حکم پس از انست که با رجوع به عقل فرمانده را شخصی سلیم القلب و دانا و شجاع شناختیم و راه را به حق تشخیص دادیم.
از اینرو چه آنروز در سپاه طالوت و چه امروز در سپاه اسلام بعد از انتخاب راه و فرمانده باید تابع فرمان فرمانده باشیم چه تشخیص وی به نظر ما درست باشد چه نباشد. اتفاقاً و در حقیقت زمانی اطاعت از فرمان فرمانده و ولی امر تحقق یافته که نظر خودمان را مخالف نظر فرمانده ببینیم وگرنه زمانی که نظر ما با امر فرمانده مطابقت و همخوانی دارد معلوم نیست نمرۀ قبولی در امتحان اطاعت کسب کرده باشیم و در اینصورت، شبهه اطاعت از میل و خواست خودمان متصور است.
پس بیاییم هر قدر هم که به عقل خودمان اطمینان داریم، با تمرین روح اطاعت ورزی و پیروی از نظر حکماء و فرماندهان زمان غیبت، خودمان را برای اطاعت واقعی از اوامر ولی امر حقیقی یعنی جضرت حجت (عج) و اطاعت خدا ورزیده تر کنیم.
موفق باشید ...:Gol:
وَ سْئَلْهُمْ عَنِ الْقَرْیَةِ الَّتی کانَتْ حاضِرَةَ الْبَحْرِ إِذْ یَعْدُونَ فِی السَّبْتِ إِذْ تَأْتیهِمْ حیتانُهُمْ یَوْمَ سَبْتِهِمْ شُرَّعاً وَ یَوْمَ لا یَسْبِتُونَ لا تَأْتیهِمْ کَذلِکَ نَبْلُوهُمْ بِما کانُوا یَفْسُقُون
و از آنها درباره (سرگذشت) شهرى که در ساحل دریا بود بپرس! زمانى که آنها در روزهاى شنبه، تجاوز (و نافرمانى) خدا مىکردند همان هنگام که ماهیانشان، روز شنبه (بر سطح آب) آشکار مىشدند امّا در غیر روز شنبه، به سراغ آنها نمىآمدند این چنین آنها را به چیزى آزمایش کردیم که نافرمانى مىکردند!
(الاعراف 163)