جمع بندی وظیفه دینی ما در مقابل زبان مادری
تبهای اولیه
سلام
خدا قوت..
سوال اول این که آیا از نظر دینی و اسلامی وظیفه ای دربرابر زبان مادریمان داریم؟
و بعد اینکه هنگامی که در برابر من ِ ترکزبان بحث از زبان مادری میشود در کدام جبهه قرار بگیرم؟جبهه ای که معتقد است زبان فارسی ،عامل وحدت و ارتباط ایرانیهاست و ما باید زبان ترکی و ... را به نسلهای بعد یاد ندهیم و به نوعی از نظر زبانی یکپارچه (فارس زبان) باشیم
(آیا این با تفاوتهای زبانی که تقدیر خدا بوده است تضاد ندارد؟ )
یا جبهه ای که در مقابل، ارزش زبان مادری را تا مرحله قداست بالا میبرد و دیدگاههای افراطی دارد؟
آیا حد واسطی هم میان این دو جبهه وجود دارد؟اگر وجود دارد،چه رویکردهایی در برابر این مسائل دارد؟
ممنون..
سوال اول این که آیا از نظر دینی و اسلامی وظیفه ای دربرابر زبان مادریمان داریم؟
خداوند متعال در أيه 13 سوره حجرات می فرماید: یا ایها الناس إنا خلقناکم من ذکر وانثی وجعلناکم شعوبا وقبائل لتعارفوا إن اکرمکم عندالله اتقاکم، ای مردم ما شما را مرد وزن آفریدیم وملت ملت وقبیله قبیله رار دادیم تا شناخته شوید، همانا گرامی ترین شما نزد خداوند با توا ترین شماست.
بحث زبان هم ر واقع با تغییر قبائل وملت ها تغییر می کند وزیر مجموعه همین مساله است. آنطور که از آیه شریفه استفاده می شود بحث تغییر ملل وزبان وسیله ای است برای شناخت یکدیگر وتعامل نه رقابت بر سر این اموری که ابزار هستند چون اصل ومهم تقوا است وملاک برتری نیز تقوا می باشد. وظیفه اصلی ما ایمان وتقوا وزیاد کردن آنهاست وبیه امور نیز در سایه اینها معنی می شود. مسلما ما برای انتقال داشته های خود وتبلیغ دین ومعارف خود باید دیگر زبانها را یاد بگیریم وزبان خود را نیز به دیگران یاد دهیم اما کاندن بر سر زبان ورقابت بر این امور ابزاری مسلما اشتباه وتلف کردن وقت است.
پس اولا هدف ابید برای ما مشخص شود و اگر گسترش زبان وارائه آن موجب انتقال ارزشهای دینی وانسانی شود از نظر دینی امری خوب وپسندیده است وحفاظت از این زبان لازم می باشد.
و بعد اینکه هنگامی که در برابر من ِ ترکزبان بحث از زبان مادری میشود در کدام جبهه قرار بگیرم؟جبهه ای که معتقد است زبان فارسی ،عامل وحدت و ارتباط ایرانیهاست و ما باید زبان ترکی و ... را به نسلهای بعد یاد ندهیم و به نوعی از نظر زبانی یکپارچه (فارس زبان) باشیم
این بحث ها نادرست است، تکیه بر یک زبان ونفی زبانهای دیگر از هر کسی باشد خطاست چون هر زباین فرهنگ ها وارزشهایی دارد که بدون یاد گرفتن آن زبان نمی توان به آن ارزشها دست یافت. مثلا: شعر حیدر بابا وخیلی از اشعار ترکی دارای مضامین بالایی است که تا زبان ترکی را ندانی نمی توانی این مفاهیم را خوب بفهمی. یا غزلهای حافظ وقصائد سعدی را هر قدر را دقیق ترجمه کنی نمی توانی مقصود ومنظور شاعر را دقیق انتقال دهی چون نفس این زبان خصوصیاتی دارد که در دیگر زبانها نیست. لذا هر زباین در جای خود خوب وبا ارزش است اما باید دقت داشت که این زبانها ابزاری برای انتقال منظور ومقصود گوینده است نه اینکه هدف باشند وما بر سر آنها با یکدیگر به جنجال بر خیزیم. هر قدر که زبان فارسی در حفظ وحدت تاثیر گذار است، زبان آذری، عربی، کردی ودیگر زبانهای رائج در کشور نیز تاثیر گذار هستند وباید به همه آنها احترام گذاشت. البته درست است که زبان فارسی زبان رسمی کشور است وباید حفظ شده وبا فرزندانمان یاد دهیم ولی زبان مادری خود را نیز باید به فرزندانمان یاد دهیم تا ارزشهای موجود در آن زبانها که سرمایه ملی کشور است از بین نرود.
یا جبهه ای که در مقابل، ارزش زبان مادری را تا مرحله قداست بالا میبرد و دیدگاههای افراطی دارد؟
آیا حد واسطی هم میان این دو جبهه وجود دارد؟اگر وجود دارد،چه رویکردهایی در برابر این مسائل دارد؟
همانطور که گفتم زبان ابزاری برای انتقال مقصود است وارزش آن به معارف وادبیات خاصی است که دارد وهر زبانی انتقال دهنده تاریخ ومشاهیر وبزرگان آن زبان است ولی زبان به خود یخود قداستی ندارد که ما دیدگاه استقلالی نسبت به آن داشته باشیم. زبان رسمی باید حفظ شود ولی در کنار آن در حفظ دیگر زبانهای رائج در کشور مخصوصا مردم آن زبان نباید کوتاهی شود. ولی اوج بدبختی آنجایی است که این زبانها ورقابت بر سر آنها موجب دشمنی در بین مردم وطرفداران آنها شود. که نشانه عدم دقت وناشی گری این افراد است. وباید مواظب بود که در این وادی غلط نیفتاد.
جمع بندی:وظیفه دینی ما در مقابل زبان مادری
سوال: آیا ما در مقابل زبان مادری خود وظیفه ای داریم از نظر دین واینکه انسان چقدر باید از زبان مادری حفاظت کند وبه آن در مقابل زبان رسمی ارزش دهد؟
جواب: خداوند متعال در أيه 13 سوره حجرات می فرماید: