جمع بندی چرا خدا اینقدر ترسناک است؟!!!

تب‌های اولیه

180 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

وقتی ی مادر ک ی انسانه میتونه قاتل بچشو ببخشه اونوقت خدا ک کریم بودن جزو ذاته نمیتونه 4تا گناه مارو ک ضرری هم بهش نزده رو ببخشه

این مادر از روی احساسات میبخشد نه از روی منطق . اگر از روی عقل و منطق باشد که نباید قتل عمد را بخشید، چون ممکن است مجددا افراد دیگری را هم از نعمت حیات محروم کند.

خود خداوند متعال هم به اهل خرد چنین میفرماید: ولکم فی القصاص حیات یا اولی الباب لعلکم تتقون.

ای خردمندان برای شما در قصاص ، حیات و زندگی میباشد.

اگر هم قتل عمد نبوده که قصاص ندارد. خداوند هم هیچ کسی را به ناحق عذاب نمیکند

این مادر از روی احساسات میبخشد نه از روی منطق . اگر از روی عقل و منطق باشد که نباید قتل عمد را بخشید، چون ممکن است مجددا افراد دیگری را هم از نعمت حیات محروم کند.

خود خداوند متعال هم به اهل خرد چنین میفرماید: ولکم فی القصاص حیات یا اولی الباب لعلکم تتقون.

ای خردمندان برای شما در قصاص ، حیات و زندگی میباشد.

اگر هم قتل عمد نبوده که قصاص ندارد. خداوند هم هیچ کسی را به ناحق عذاب نمیکند


منظور منو نگرفتید شما دوست عزیز

منظور منو نگرفتید شما دوست عزیز

منظور شما چیست؟ مهربانی خدا درصورتی است که انسان توبه کند در غیر اینصورت خداوند تضمینی نداده ببخشد

منظور شما چیست؟ مهربانی خدا درصورتی است که انسان توبه کند در غیر اینصورت خداوند تضمینی نداده ببخشد

خدا اگه نتونه ببخشه اونوقت نمیتونیم بگیم کریم بودن تو ذات خداونده.وقتی میگیم کریم بودن تو ذات خداست یعنی خدا نتونه ک نبخشه.

منم یه چیزی بگم همینطوری برادر اولا که چرا درمورد بهشت کم گفتن شما کم شنیدی اگر بهشت فقط
1 - نهرهای شربت و درختان میوه
2 - لباس های رنگارنگ
3 - حوری های زیبا (همسران بهشتی)

بود که بهشت مزخرف میشه در واقع شما باید تحقیق کنید مثلا در مورد همین هوری خودش مطالب جالبی داره

و شما به دلیل این از خدا میترسید که هنوز نفس رحمان خدا زیاد نشنیده اید سخنرانی های زیادی هست حتی در آپارت نمی دانم اگر بگن شاید تبلیغ شود لینک دهم و وبلاگ و وبسایت هایی در مورد همین هست و علاوه بر خواندن مطالب و ... کمی تصور هم لازمه خداوند مارا آفریده پس مارا دوست دارد خدا زیباست خدا بنده هاشو دوست داره همه شدن قشنگ غیر از خدا متاسفانه در جامعه برای کنترل مردم اکثرا حتی خودمم اول روی نفس غضبانی خدا بحث کرده و از رحمانیتش کم میگویند تصور بعضی ها چنین شده خدا یه خدایی بد اخمو بلند شی میزنه تو دهنت از اون طرفم یه جهنم داره میندازه توش !!! در حالی که خدا فقط با کسانی که غضب بر آنان دارد را چنین عذاب میکند خدا حسین و علی و را خرج ما کرده مثلا پیغمبر که به اوج رسیده بود خدا گفت برو مردم را هدایت کن در این راه پیغمبر عذاب شدیدی دید خدا دوست نداشت کسی پیغمبرشو آزار بده ولی برای مومنان پیغمبرشو خرج کرد بهشت هم زیبایی هایی دارد اگر یک میوه بهشتی را بین همه اهل دنیا تقسیم کنیم لذتی که یک نفر میبرد از لذت های تمام دنیا برای همگان بیشتر است اگر یک گیس هوری بر زمین بیاید همه از خواستنش قش میکنند خداواند در قیامت فردی را به خاطر برداشتن خاری از محل عبور مومنان به بهشت میبرد حتی یک نفر به دلیل پاره نکردن تار عنکبوت را به بهشت میبرند ولی دیگران سوار تار میشوند و فرد برای نجات خود همگان را پرت میکند و تار پاره میشود ( خدا دیگر بندگانش هم دوست دارد) وقتی فرعون داشت غرق میشد خدا به موسی گفت موسی چرا به فرعون کمک نکردی اینهمه بهت گفت کمک آهان چون تو اونو نیافریده بودی دوستش نداشتی خدا حق خودش را میبخشد و...و ترس از خدا = نیست با اینکه خدا تفنگ بگیرد روی سرت ( جهنم یا روزی که خدا آسمان و زمین را با دودتش در زمین میکوبد می گوید کیست خدا کوشند زورگویان متکبران و..) بلکه ترس از خدا این است که وقتی فردی مهم وارد مجلس میشود خودت را جمع میکنی آیا او تفنگ طرف تو گرفت که خود را جمع کردی ؟ روزی فردی از جهنم در می آید میگوید خدایا من رو به زیر درخت ببر تا از آب و غذایش استفاده کنم سپس خدا میگوید دیگر هیچ گفت آری بعد دوباره گفت آن درخت بهتر است ....تا چند مرتبه سپس گفت مرا به بهشت ببر و خدا برد و گفت ای فرزندم ... پس خدا خیلی مهربان است و خدا همانند انسان نیست که مهربان یا غضبان باشد بلکه خدا چندین نفس دارد و میتوانید برای دیدن خدا به آینه خدا هم بنگرید آیا علی (ع) ترسناک بود ؟ بلکه وقتی در جنگ عمر و .. در جنگی که اسمش فراموشم شده برای انتقام جنگی بود که مسلمانان شکست خوردند ارتش اسلام فرار کرد علی آمد گفت به خدا اگر بر نگردید تک تکتان را میکشم و عمر ازترس علی برگشت و همه ولی وقتی علی پای منبر بود به او فحش میداند و علی هیچ نمیگفت علی مظلوم بود و ائمه و .. .حتی با گنهکاران هم حرف میزندو هدایتشان میکردند البته خودتان هم مطالبی را اگر تحقیق کنید بسیار فایده دارد و همینطور ائمه شناسی که آیینه خدا هستند

ولی ب نظرم ب انسان های این دوره ظلم شده،نه پیامبری دیدن نه امامی دیدن،نه معجزه ای دیدن اونم تو این دوره ک پر از تهدید ها و تبلیغات برای از راه بدر شدنه.

و این مسئله جنگ نرمه آماده سازی ظهور حرف شما کاملا درسته آدمای الان خیلی بد شدن و ظالمان زیاد ولی اینو بدون که هنوز بعضی ها برمیگردن و چند هزار نفر میشن و درمقابل میلیون ها نفر می ایستند و پیروز میشن امام زمان با 313 مرد واقعی و بسیار مومن ظهور میکنه مهم تعداد نیست مهم کیفیته پس در این زمینه فعالیت کنیم و به خود اکفا نکنیم لات و ... رو مومن کنیم

برعکس میفرمایید باید همینطوری باشه ولی نیست ، نیست به خدا نیست برادرم. اگر بود چرا اینهمه آدم به راحتی گناه میکنند؟؟ هر کسی در هر رتبه از ایمان که هست به نوعی مرتکب گناه میشه. خیلی کمند انسانهایی که از خدا بترسند(یعنی درحقیقت ترس از نتیجه ظلم به خود و دیگران که توضیحش را در صفحه اول دادیم)
سلام برادر خوبم. خير نبايد اينطور باشه. اگر قرار بود اينطور باشه ، امام علي(ع) نمي فرمودند:

انّ قوماً عَبَدُوا الله رَغْبَةً فتلك عبادةُ التّجار
وإنّ قوما عَبَدوا الله رَهبةً فتلك عبادةُ العبيد
وإنّ قوماً عَبَدوا اللهَ شکراً فتلك عبادةُ الاحرار

گروهي خدا را به اميد بهشت عبادت مي كنند ، که اين پرستش بازرگانان است
گروهي او را از روي ترس عبادت مي كنند ، که اين عبادت بردگان است
گروهي خدا را از روي سپاسگذاري عبادت مي كنند ، و اين پرستش آزادگان است

در سوالي كه از سايت حوزه شده ، اين سايت ، ارزشِ انواع عبادت كه امام(ع) مطرح كرده اند رو به اين ترتيب تعيين كرده:

اول: سپاسگذاري

دوم: براي بهشت

سوم:

ترس از جهنم

((يعني عبادت از روي ترس ، در مرتبهء آخر قرار داره))

----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

همچنين مويد ديگري براي اينكه رجا بر خوف تقدم داره ، كلام خود خداست:

بنام خداوند ((بخشندهء)) ((مهربان))

اگر خوف بايد بر رجا تقدم داشته باشه ، چرا خداوند مثلاً نفرمود:

بنام خداوند ((جبار)) ((منتقم))؟

----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

اما چرا شما و برخي ديگر از دوستان فكر مي كنيد كه بايد خوف بر رجا تقدم داشته باشه؟

((چون شما ، افراد رو بعد از فاسد و مجرم شدن در نظر مي گيريد))

بله ، وقتي يك فرد دست به دزدي ميزنه بايد اون رو ترسوند.

اما قبل از دزدي چي؟ كدوم آدم عاقلي ، فرزندي رو كه هنوز گناهي نكرده مدام ميترسونه؟

صحبت من از ابتداي تربيته. اگر از ابتدا خوف و رجا متعادل جلو برن ، احتمال اينكه روزي اينقدر به خوف دادن نياز بشه خيلي خيلي كمه

سلام علیکم
کمی بررسی کنیم ببینیم خداوند درباره چه زشتکاریهایی وعده عذاب داده است؟
بارزترین مصادیق وعده عذاب اموری است که با ماده «ویل» به آن پرداخته شده است! «ویل» یا توصیف مبهم و پردهشتی از عذاب است و یا عمیق ترین چاه دوزخ!
1) کفار. (ویل للکافرین: ابراهیم: 2؛ مریم: 37؛ انبیاء: 97؛ ص: 27؛ ذاریات: 60) کفار کسانی که هستند که حقیقت بزرگی در پس این جهان خلقت است را درک نموده اند ولی آن را انکار می کنند.
2) مشرکین. (ویل للمشکرین فصلت: 6) مشرکین کسانی هستند که در مقابل غیر خدا هم کرنش نموده تا جایی آنها را می پرستند.
3) تکذیب کنندگان انبیاء. (ویل یومئذ للمکذبین: طور: 11؛ مطففین: 10؛ طه: 61؛ مرسلات: 10 بار تکرار شده است.) کسانی پیامبران را تکذیب می کنند که می خواهند همچنان مردم را به بندگی خود داشته باشند و حال آن که انبیائ برای ایجاد قسط و رشد گنجینه های عقلی انسانها مبعوث شده اند.
4) دل سختان. (فویل للقاسیة قلوبهم: زمر: 22) آنان که سخن حرف را شنیدند و فهمیدند ولی منافعشان نگذشت به آن پایبند باشند دلهایشان سخت شد تا جایی که دست ریختن خون مهربانترین انسانها که انبیاء باشند زدند.
5) ستمگران و طغیان کنندگان. (یا ویلنا انا کنا ظالمین. انبیاء: 14، 46، 97؛ زخرف: 65. یا ویلنا انا کنا طاغین. قلم: 31) منظور آنانی است که ستمشان به دیگران بخاطر این است که برای آنها حقوقی را قائل نیستند زیرا که خود را برتر از آنان می دانند.
6) تحریف کنندگان کتابهای آسمانی. (فویل للذین یکتبون الکتاب بایدیهم ... بقره: 79) کسانی که نگذاشتند تا انسانها از متن صحیح کتابهای آسمانی در امتهای پیشین بهره بگیرند.
7) افترا زنندگان به خداوند. (ویلکم لا تفتروا علی الله: طه: 61) کاسنی که سخنان دروغی را به خداوند نسبت دادند و یا گفتند خداوند پیامبری را نفرستاده است.
Dirol مجرمین. (وُضِع الکتاب فتری المجرمین ... یا ولیتنا ... کهف: 49) جرم گناهی است که باعث بریده شدن از حق شود.
9) آنانی که اساس جهان را بازیچه می پندارند. (... لکم الویل مما تصفون. انبیاء: 18) آنان این عقیده خود را ترویج داده و دیگران از پیوستن به مسیر انبیاء باز داشتند.
10) آنانی که تحت تأثیر دوستانشان از راه درست منحرف شدند. (یا ولیتی لیتنی لم اتخذ فلانا خلیلا. فرقان: 28) اینان هیچ به توصیه های مکرر انبیاء برای این که همنشینان خود را از مؤمنین انتخاب کنند توجه نکردند.
11) دلباختگان زیورهای دنیا. (... ویلکم ثواب الله خیر. قصص: 80). کسانی که چشمان را بر حقیقت پرفریب دنیا نگشودند.
12) انکار کنندگان معاد. (یا ویلنا من بعثنا. یس: 52؛ صافات: 20) کسانی که می دانستند با اعتراف به معاد باید از بسیاری از بوالهوسیها و ستمهای خود دست بردارند.
13) دروغگویان گنهکار. (ویل لکل افاک اثیم. جاثیه: 7) دروغگویی و گناهی که فرد را به کفر و مقابله با انبیاء بکشاند.
14) کم فروشان. (ویل للمطففین. مطففین: 1) کم فروشانی که آنها را به انکار معاد واداشته است.
15) عیب جویان غیبت کننده. (ویل لکل همزة لمزة. همزه: 1) عیب جویان و غیب کنندگان از مستضعفین از مؤمنین.
16) نمازگزاران. (فویل للمصلین. ماعون: 4) نمازگزارانی که بفکر رفع نیاز نیازمندان نیستند. و این چنین چهره نماز و مؤمنین را مخدوش می کنند و مانع جذب دیگران به معنویت می شوند.

بررسی موارد فوق حکایت از این دارد:
1- اصل عذاب در قیامت مربوط به مسائل اعتقادی است و اگر هم پای ناهنجاریهای رفتاری در میان باشد بخاطر این است که این امور نهایتا منجر به انحراف اعتقادی شده است مانند: ویل لکل افاک اثیم.
2- کسانی عذاب می شوند که تلاش نموده اند تا جلوی اهداف بشر دوستانه انبیاء را بگیرند و با همه سعی انبیاء در هدایت آنها بر کفر خود پای کوبیده اند.
3- این دسته از انسانها به گونه ای لجاجت دارند که اگر از قیامت به دنیا برگشت داده شوند باز همین مسیر را طی می کنند. (لو رودوا لعادوا لما نهوا عنه. انعام: 28)
4- زشتیهای انسان در صورتی که همراه با لجاجت با حقیقتهای مورد تصدیق نباشد طبعا با پشیمانی همراه است و انسانِ این چنینی تلاش خواهد کرد تا از تکرار زشتیهایش جلوگیری کند حتی اگر بارها و بارها توبه خود را بشکند


سلام به شما
ممنون ، عالي بود. جواب بخش زيادي از سوالهام رو گرفتم

عربى باديه نشين به رسول خدا صلى الله عليه و آله عرض كرد: اى رسول خدا! روز قيامت چه كسى به حساب خلايق مى رسد؟ فرمود: خداوند عزّوجلّ. باديه نشين گفت: به خداوندگار كعبه سوگند كه نجات يافته ايم! حضرت فرمود: چگونه، اى اعرابى؟ عرض كرد: زيرا كريم هر گاه قدرت يابد ببخشايد
:Kaf:

خدا حسین و علی و را خرج ما کرده مثلا پیغمبر که به اوج رسیده بود خدا گفت برو مردم را هدایت کن در این راه پیغمبر عذاب شدیدی دید خدا دوست نداشت کسی پیغمبرشو آزار بده ولی برای مومنان پیغمبرشو خرج کرد
چه نكته اي گفتيد برادر.... تا حالا بهش فكر نكرده بودم. هيچ جوابي ندارم بجز اينكه شديداً قانع شدم. ممنون


متاسفانه در جامعه برای کنترل مردم اکثرا حتی خودمم اول روی نفس غضبانی خدا بحث کرده و از رحمانیتش کم میگویند تصور بعضی ها چنین شده خدا یه خدایی بد اخمو بلند شی میزنه تو دهنت از اون طرفم یه جهنم داره میندازه توش !!!
دقيقاً حرف من همينه

خدا اگه نتونه ببخشه اونوقت نمیتونیم بگیم کریم بودن تو ذات خداونده.وقتی میگیم کریم بودن تو ذات خداست یعنی خدا نتونه ک نبخشه.

سلام

کریم میبخشد ولی برای آنها که به درگاهش میروند نه آنها که وقتیکه کار از کار گذشته به یاد او میفتند.... به آنها گفته میشود شما دروغ میگویید اگر به دنیا هم برگردید باز به همان اعمال زشت خود بازمیگردید...

سلام

کریم میبخشد ولی برای آنها که به درگاهش میروند نه آنها که وقتیکه کار از کار گذشته به یاد او میفتند.... به آنها گفته میشود شما دروغ میگویید اگر به دنیا هم برگردید باز به همان اعمال زشت خود بازمیگردید...


وقتی ک ما اصلا وجود نداشتیم خدا ما رو افرید ک خلاف کردیم شکنجمون کنه؟؟؟

سلام برادر خوبم. خير نبايد اينطور باشه. اگر قرار بود اينطور باشه ، امام علي(ع) نمي فرمودند:

انّ قوماً عَبَدُوا الله رَغْبَةً فتلك عبادةُ التّجار
وإنّ قوما عَبَدوا الله رَهبةً فتلك عبادةُ العبيد
وإنّ قوماً عَبَدوا اللهَ شکراً فتلك عبادةُ الاحرار

گروهي خدا را به اميد بهشت عبادت مي كنند ، که اين پرستش بازرگانان است
گروهي او را از روي ترس عبادت مي كنند ، که اين عبادت بردگان است
گروهي خدا را از روي سپاسگذاري عبادت مي كنند ، و اين پرستش آزادگان است

در سوالي كه از سايت حوزه شده ، اين سايت ، ارزشِ انواع عبادت كه امام(ع) مطرح كرده اند رو به اين ترتيب تعيين كرده:

اول: سپاسگذاري

دوم: براي بهشت

سوم:

ترس از جهنم

((يعني عبادت از روي ترس ، در مرتبهء آخر قرار داره))

[INDENT]
همچنين مويد ديگري براي اينكه رجا بر خوف تقدم داره ، كلام خود خداست:
بنام خداوند ((بخشندهء)) ((مهربان))

اگر خوف بايد بر رجا تقدم داشته باشه ، چرا خداوند مثلاً نفرمود:
بنام خداوند ((جبار)) ((منتقم))؟

----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

اما چرا شما و برخي ديگر از دوستان فكر مي كنيد كه بايد خوف بر رجا تقدم داشته باشه؟

((چون شما ، افراد رو بعد از فاسد و مجرم شدن در نظر مي گيريد))

بله ، وقتي يك فرد دست به دزدي ميزنه بايد اون رو ترسوند. اما قبل از دزدي چي؟ كدوم آدم عاقلي ، فرزندي رو كه هنوز گناهي نكرده مدام ميترسونه؟

صحبت من از ابتداي تربيته. اگر از ابتدا خوف و رجا متعادل جلو برن ، احتمال اينكه روزي اينقدر به خوف دادن نياز بشه خيلي خيلي كمه

[/INDENT]


سلام بر شما برادر عزیز

گرامی آنچه که ایده آل است همان است که در حدیث آمده اما آیا اکثریت انسانها هم عبادت آزادگان را دارند؟ خیر. برای امثال بنده که معرفتمان به حضرت حق پایین است عشق اگر هم مفهومی داشته باشد تاثیری ندارد جز بی باک کردنمان بر انجام گناه چون از این عشق فهم بیشتری نداریم

درصورتی هم که معرفتمان بالا برود باید همانی باشیم که دستور داده اند یعنی حالتی بین خوف و رجا و دوری از گناه بدون توجیه کردن خطاهای خود...
یعنی نه آنقدر امیدوار باشیم که بعضی ها میگویند خدا احتیاجی به مجازات ما ندارد و آنقدر مهربان و کریم است که میبخشد و نه آنچنان که بعضیها هم آنچنان ناامید میشوند که بجای توبه و اصلاح خود بیشتر در جرائم و معاصی غرق میشوند

البته به نظر میاید شما بین عبادت احرار و تجار و بندگان با خوف و رجا خلط کرده اید. چون خوف و رجا فقط مربوط به احرار نیست و دیگر بندگان هم باید به آن عمل کنند...

وقتی ک ما اصلا وجود نداشتیم خدا ما رو افرید ک خلاف کردیم شکنجمون کنه؟؟؟

چون ما اصلا نبودیم و خدا ما رو آفریده پس حق داریم هر کار بدی که دوست داریم انجام بدیم ، بدون توجه به هشدارها و دستوراتش؟

چون ما اصلا نبودیم و خدا ما رو آفریده پس حق داریم هر کار بدی که دوست داریم انجام بدیم ، بدون توجه به هشدارها و دستوراتش؟

اینجور ک شما میگید ک میشه رابطه رییس و موروس ک،رلبطه ما با خدا اینجوری نیست

سلام بر شما برادر عزیز

گرامی آنچه که ایده آل است همان است که در حدیث آمده اما آیا اکثریت انسانها هم عبادت آزادگان را دارند؟ خیر. برای امثال بنده که معرفتمان به حضرت حق پایین است عشق اگر هم مفهومی داشته باشد تاثیری ندارد جز بی باک کردنمان بر انجام گناه چون از این عشق فهم بیشتری نداریم

درصورتی هم که معرفتمان بالا برود باید همانی باشیم که دستور داده اند یعنی حالتی بین خوف و رجا و دوری از گناه بدون توجیه کردن خطاهای خود... یعنی نه آنقدر امیدوار باشیم که بعضی ها میگویند خدا احتیاجی به مجازات ما ندارد و آنقدر مهربان و کریم است که میبخشد و نه آنچنان که بعضیها هم آنچنان ناامید میشوند که بجای توبه و اصلاح خود بیشتر در جرائم و معاصی غرق میشوند

البته به نظر میاید شما بین عبادت احرار و تجار و بندگان با خوف و رجا خلط کرده اید. چون خوف و رجا فقط مربوط به احرار نیست و دیگر بندگان هم باید به آن عمل کنند...

ابداً خلط مبحث نيست. بحث ايده آل نيست برادر بحث اولويت است. شما اصلاً اون حالت ايده آل ، يعني عبادت آزادگان رو كنار بذاريد. ميمونه دو حالت. حالتي كه رجا در اون اولويت داره و حالتي كه خوف اولويت داره. عرض شد كه حالتي كه رجا در اون اولا باشه تقدم داره و اين حرف بي معناي عدم وجودِ ترس نيست

شما خودت پاسخ رو فرموديد. بايد حالتي بين خوف و رجا باشد. تمام حرف من هم اينه كه چنين حالتي نيست ، بلكه كفهء خوف ، به شدت سنگين تر از رجاست و صحبت و سخنراني و..... درمورد ترس از خدا ، بسيار بيشتر از عشق به خداست

دقت كن برادر من نميگم اصلاً صحبتي درمورد عشق به خدا نشده ، حرفم اينه كه عشق به خدا ، نسبت به صحبت هايي كه ترس از خدا رو مطرح ميكنه خيلي كمتره

عرض كردم خدمتت برادر ، خود خدا هم گر چه از غضب خودش ميگه ، از جهنم ميگه ، از انتقام گرفتن از ظالمين ميگه ، اما ابتدا رو با اين جمله ميگه:
بنام خداوند بخشندهء مهربان

برادر ، اينكه بايد مردم رو ترسوند چون تاثيرش بيشتره ، بي تعارف بگم ، يه دروغه!
اشتباه نشه ، بارها گفتم كه اصلاً به دينِ پاستوريزه اعتقاد ندارم ، ولي اين روشي هم كه برخي از وعاظ در پيش گرفتن كه بايد مردم رو همش ترسوند كاملاً اشتباست

نمونهء خوب هم مثال زدم كه كسي نگه دارم يك طرفه قضاوت ميكنم.

جناب دكتر رفيعي

ايشون حتي از جهنم هم كه ميگن ، ابهت خدا رو انتقال ميدن ، نه خشونت خدا رو. يعني خوف و رجا رو بسيار خوب كنار هم ارائه ميدن
جوري كه حتي با شنيدن شرايط جهنم شما عاشق خدا ميشي


این درست است که خداوند محبت و رحمت مطلق است , و این هم صحیح است که دوری از امر و نهی الهی معنایش دوری از اوست و دوری از او هم یعنی دوری از رحمت و محبتی مطلقخب این مساله عقلا هم ترسناک است.

سلام علیکم
یک موقع سبب این دوری ناآگاهی وسهو است ویک موقع عمدی است. انسانی که با علم به اینکه اعمال او در سرنوشتش تاثیر دارد واعمال بد نتایج بد واعمال خوب نایج خوب دارد وبا اینحال مسیر خطا را انتخاب می کند مقصر کیست؟ خدا که ا زقبل هشدار داده واز روی عصبانیت هم این کا را انجام نمی دهد بلکه این نتیجه عمل خود شخص است. پس این نوع ترس خوب است.

نتیجه اینکه ترس از خداوند در حقیقت ترس از عقوبت ناشی از انتخاب اشتباه ماست .

درست می فرمایید ولی بنده فکر می کنم بجای اشتباه عمد قرار دهیم بهتر است چون کسی که از روی اشتباه یا خطا یا جهل کا ری را انجام دهد البته از نوع قاصر مورد بخشش است اما کسی که با علم به تبعات اعمالش مثل معاویه این مسیر را انتخاب می کند واینهمه هشدارها وتذکرات الهی تاثیر ندارد دیگر اینجا نه تنها هشدارهای الهی جای تعجب ندارد بلکه بجاست چون شما خیلی ها را در تاریخ وزمان خود می بیند که با اینکه این هشدارها وعذا ب جهنم را می می شنود ومی خوانند باز هم در گناه خود مشغول هستند.

خدا اگه نتونه ببخشه اونوقت نمیتونیم بگیم کریم بودن تو ذات خداونده.وقتی میگیم کریم بودن تو ذات خداست یعنی خدا نتونه ک نبخشه.

بله خداوند بدون توبه هم می تونه ببخشه اما گناهانی که مربوط به حق خودش است والبته نه اینکه حتما می بخشد ولی کسی که شرایطش را دارد می بخشد نه هر کسی که در عمرش کار درستی انجام نداده. اما نسبت به حق الناس که اینطور نیست. شخص مردم آزاری بکند ومال مردم را غصب کرده، با غیبت، تهمت، تحقیرو... مردم را آزار دهد نمی توانیم بگوییم خداوند این شخص را ببخشد. چون در اینصورت در این دنیا سنگ روی سنگ بند نمی شود.

ولی ب نظرم ب انسان های این دوره ظلم شده،نه پیامبری دیدن نه امامی دیدن،نه معجزه ای دیدن اونم تو این دوره ک پر از تهدید ها و تبلیغات برای از راه بدر شدنه.

چه ظلمی شده، مگر به اندازه ابزار هدایت وجود ندارد؟ مگر نمی گوییم که عقل مردم رشد کرده است واین عقل بهترین ابزار هدایت است وکسی که تابع عقل خود نیست وبا اینکه هشدار دفاع از حقوق بشر می دهد واین حکم عقل است ولی در عمل تابع نفس وشهوت خود است. پیامبر بیاید هم این آدم فرق نمی کند. ولی کسی که دنبال حق باشد پیدا می کند که الان در دنیا خیلی ها در اثر تحقیق مسلمان می شوند که یکی از نمونه های بارز آن ادواردو آنیلی بود که به ظاهر شرایطش اصلا نمی خورد مسلمان وشیعه شود ولی شد ودر این راه به شهادت رسید.

اینجور ک شما میگید ک میشه رابطه رییس و موروس ک،رلبطه ما با خدا اینجوری نیست

سلام

من برای حرف خودم از قرآن کریم دلیل میاورم شما هم دلیل بیاورید

بسم الله الرحمن الرحیم


وَإِذَا جَاءكَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِآيَاتِنَا فَقُلْ سَلاَمٌ عَلَيْكُمْ كَتَبَ رَبُّكُمْ عَلَى نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ أَنَّهُ مَن عَمِلَ مِنكُمْ سُوءًا بِجَهَالَةٍ ثُمَّ تَابَ مِن بَعْدِهِ وَأَصْلَحَ فَأَنَّهُ غَفُورٌ رَّحِيمٌ

و چون كسانى كه به آيات ما ايمان مى‏ آورند نزد تو آيند، بگو: سلام بر شما، پروردگارتان رحمت را بر خود مقرر داشته، كه هر كس از شما به نادانى عمل بدى كند آن گاه بعد از آن توبه كند و به اصلاح (كار خود) پردازد بى‏ ترديد خداوند بسيار آمرزنده و مهربان است

در این آیه شریفه رحمت خداوند را بر انسانها مشروط به قیودی میکند:

1- ایمان داشتن. (یومنون بایاتنا)

2- ارتکاب عمل زشت بدلیل جهالت و نادانی (سوء بجهاله)

3- توبه (حقیقی) (ثم تاب من بعده)

4- اصلاح کردن اعمال (واصلح)

اگر فرمایشات شما صحیح است بفرمایید هدف از نزول اینگونه آیات چیست؟

بسم الله الرحمن الرحیم

با عرض سلام

ابداً خلط مبحث نيست.


چرا خلط مبحث نیست لطفا توضیح دهید.

کسیکه به رحمت و بخشش پروردگار آنقدر امید دارد که به خود اجازه ارتکاب گناه را میدهد تا جاییکه حتی نیازی به توبه هم نمیبیند یا آن کسی که از بزرگی گناهانش و عذاب خدا آنقدر ترس دارد که از رحمت خداوند مایوس شده و بجای اینکه توبه کند بیشتر در گناهان غرق میشود (خوف ورجا) ، اعمال اینها چه ارتباطی دارد با اعمال آن کسی که به امید بهشت گناه نمیکند و واجبات و مستحباتش را انجام میدهد یا آن کسی که از ترس جهنم گناه نمیکند و مقید به انجام واجبات و دوری از محرمات است (عبادت تجار و بردگان)؟



بحث ايده آل نيست برادر بحث اولويت است. شما اصلاً اون حالت ايده آل ، يعني عبادت آزادگان رو كنار بذاريد. ميمونه دو حالت. حالتي كه رجا در اون اولويت داره و حالتي كه خوف اولويت داره. عرض شد كه حالتي كه رجا در اون اولا باشه تقدم داره و اين حرف بي معناي عدم وجودِ ترس نيست


شما فقط از همین حدیث توانستید بفهمید که رجاء بر خوف اولویت دارد؟ اگر بله اول لازم است ثابت کنید که خلط مبحث نکرده اید. اگر بتوانید ثابت کنید باز هم نمیشود چنین نتیجه ای گرفت، چرا که ممکن بود در حدیث اول عبادت بردگان بیاید آیا در اینصورت نتیجه میگرفتید که خوف بر رجا تقدم دارد؟

شما خودت پاسخ رو فرموديد. بايد حالتي بين خوف و رجا باشد. تمام حرف من هم اينه كه چنين حالتي نيست ، بلكه كفهء خوف ، به شدت سنگين تر از رجاست و صحبت و سخنراني و..... درمورد ترس از خدا ، بسيار بيشتر از عشق به خداست

[FONT=arial]
این دیگه بر عهده شنوندگان است که بتوانند تشخیص دهند این انذارها تا چه اندازه برای خودشان کاربرد دارد و چه اندازه باید به رحمت خداوند امید داشته باشند. وقتی در جامعه گناه زیاد میشود آن سخنران نمیتواند فقط بشارت بخشیده شدن و بهشت را بدهد یا روی این مساله تاکید بیشتری داشته باشد. چون اکثرا این گنهکاران قصد خودسازی ندارند پس برای ایشان نیاز به انذار بیشتر است (بیشتر برای اتمام حجت) و البته اگر معاند نباشند بیم و امید هر دو مورد با هم موثر هست و اگر قصد اصلاح داشته باشند البته امید دادن بیشتر لازم است...


دقت كن برادر من نميگم اصلاً صحبتي درمورد عشق به خدا نشده ، حرفم اينه كه عشق به خدا ، نسبت به صحبت هايي كه ترس از خدا رو مطرح ميكنه خيلي كمتره

عرض كردم خدمتت برادر ، خود خدا هم گر چه از غضب خودش ميگه ، از جهنم ميگه ، از انتقام گرفتن از ظالمين ميگه ، اما ابتدا رو با اين جمله ميگه:
بنام خداوند بخشندهء مهربان

برادر ، اينكه بايد مردم رو ترسوند چون تاثيرش بيشتره ، بي تعارف بگم ، يه دروغه!
اشتباه نشه ، بارها گفتم كه اصلاً به دينِ پاستوريزه اعتقاد ندارم ، ولي اين روشي هم كه برخي از وعاظ در پيش گرفتن كه بايد مردم رو همش ترسوند كاملاً اشتباست

نمونهء خوب هم مثال زدم كه كسي نگه دارم يك طرفه قضاوت ميكنم.

جناب دكتر رفيعي

ايشون حتي از جهنم هم كه ميگن ، ابهت خدا رو انتقال ميدن ، نه خشونت خدا رو. يعني خوف و رجا رو بسيار خوب كنار هم ارائه ميدن
جوري كه حتي با شنيدن شرايط جهنم شما عاشق خدا ميشي




ایراد شما به سخنرانان است ولی بحث ما اینست که پس از آنکه برای یک انسان عاقل بدی و خوبی اعمال نیک و بد و برحق بودن روز جزاء و دیدن جزای اعمال ثابت شد با عقلی که دارد باید از این انذارها و بشارتها در چه جهتی استفاده کند؟؟؟

آیا قرار دادن علائم هشدار دهنده در جاده ها که مرتبا وقوع خطر را به رانندگان گوشزد میکند کار غلطی است؟

آیا یک انسان عاقل میگوید چرا در این جاده خطرناک و پر از فراز و نشیب به من امید نمیدهند که ته جاده چه جای قشنگ و سرسبز و پرنعمتی است؟

چرا اینهمه مرا از مرگ میترسانند؟ حالا که چنین میکنند پس من باید تند بروم و ریسک کنم و بیشتر بترسم ؟؟؟

یک موقع سبب این دوری ناآگاهی وسهو است ویک موقع عمدی است. انسانی که با علم به اینکه اعمال او در سرنوشتش تاثیر دارد واعمال بد نتایج بد واعمال خوب نایج خوب دارد وبا اینحال مسیر خطا را انتخاب می کند مقصر کیست؟ خدا که ا زقبل هشدار داده واز روی عصبانیت هم این کا را انجام نمی دهد بلکه این نتیجه عمل خود شخص است. پس این نوع ترس خوب است.

سلام علیکم جمیعا و رحمه الله

بله استاد این ترسی که اشاره فرمودید ترس از روی علم و معرفت است و این خوف در دل شخصی است که در آن خواهش رجا وجود دارد .

این ترس در دل مقصر وجود ندارد چون او میدانسته و عالما و عامدا خلاف مسیر قرب الهی حرکت کرده . چنین شخصی که به رجا فکر نمیکرده پس اهل خوف هم نبوده. این شخص اهل تهور بوده و تبعیت از هوای نفس ؛ و تنها چیزی که او را میترسانده ترس از دست دادن لذات یا ترس از فرد یا شی ای است که داشته های او را مورد تهدید قرار می دهد .

مگر اینکه توبه کند و قصد بازگشت داشته باشد و خوف از جنس دیگری در دلش پدید بیاید ( یعنی از جنس علم و آگاهی در او پدید بیاید ) که آن مساله دیگری است.

و خوف مورد نظر قرآن کریم هم تنها در دل مومن و یا قاصر پس از علم و معرفت بوجود می آید .

اگر استاد مشکلی در این عرایض میبینند لطفا اصلاح بفرمایند.

با سپاس
یاحق

چرا خلط مبحث نیست لطفا توضیح دهید.

کسیکه به رحمت و بخشش پروردگار آنقدر امید دارد که به خود اجازه ارتکاب گناه را میدهد تا جاییکه حتی نیازی به توبه هم نمیبیند یا آن کسی که از بزرگی گناهانش و عذاب خدا آنقدر ترس دارد که از رحمت خداوند مایوس شده و بجای اینکه توبه کند بیشتر در گناهان غرق میشود (خوف ورجا) ، اعمال اینها چه ارتباطی دارد با اعمال آن کسی که به امید بهشت گناه نمیکند و واجبات و مستحباتش را انجام میدهد یا آن کسی که از ترس جهنم گناه نمیکند و مقید به انجام واجبات و دوری از محرمات است (عبادت تجار و بردگان)؟

سلام برادر. عذرخواهي بابت تاخير

شما حالت 100 و 0 رو در نظر گرفتيد برادر

1 - كي گفته كه حتماً بايد اونقدر ترسيد كه به 0 رسيد و نا اميد شد تا اسمش خوف باشد؟ (گر چه شامل ميشود)
2 - چه كسي گفته كه حتماً بايد اونقدر اميدوار بود كه به 100 رسيد و بي پروا گناه كرد تا اسمش رجا باشد؟ (گر چه شامل ميشود)

بجز حالات 0 و 100 ، خيلي حالت ها رو ميشه در نظر گرفت (اعداد صرفاً مثال هستن)
70 - 30
92 - 18
80 - 20
63 - 27

و بهترين حالت:
55 - 45 اولويتِ رجا

شما فقط از همین حدیث توانستید بفهمید که رجاء بر خوف اولویت دارد؟ ممکن بود در حدیث اول عبادت بردگان بیاید آیا در اینصورت نتیجه میگرفتید که خوف بر رجا تقدم دارد؟
امينِ عزيز شما ديگه چرا؟! من كجا گفتم چون اين جمله از اون جمله زودتر اومده من به اين نتيجه رسيدم؟! اتفاقاً در اين حديث ، از نظر ترتيب ، عبادت آزادگان آخر اومده!
من عرض كردم:
در سوالي كه از ((سايت حوزه)) شده ، اين سايت ، ارزشِ انواع عبادت كه امام(ع) مطرح كرده اند رو به اين ترتيب تعيين كرده:

اول: سپاسگذاري

دوم: براي بهشت

سوم: ترس از جهنم

((يعني عبادت از روي ترس ، در مرتبهء آخر قرار داره))

يعني بنده نظر كارشناس اون سايت رو عرض كردم

این دیگه بر عهده شنوندگان است که بتوانند تشخیص دهند این انذارها تا چه اندازه برای خودشان کاربرد دارد و چه اندازه باید به رحمت خداوند امید داشته باشند. وقتی در جامعه گناه زیاد میشود آن سخنران نمیتواند فقط بشارت بخشیده شدن و بهشت را بدهد یا روی این مساله تاکید بیشتری داشته باشد. و البته اگر معاند نباشند بیم و امید هر دو مورد با هم موثر هست و اگر قصد اصلاح داشته باشند البته امید دادن بیشتر لازم است...
اين بخش فرمايش شما رو تا حد زيادي با شما هم نظر هستم. فقط يك نكته. اگر قراره شنونده اينقدر علم داشته باشه كه تمام حرفها رو تجزيه و تحليل كنه و براي خودش سطح تعيين كنه ، ديگه چه نيازي به گوش دادن سخنراني داره؟ درسته كه شنونده هم بايد در حد خودش بتونه نتيجه گيري كنه ، ولي در حد خودش. و ميدونيد كه شنونده هاي سخنراني ، از بقال توشون هست تا دكتر ، از نوجوان توشون هست تا پير ، از فوق ليسانس توشون هست تا بي سواد

اکثرا این گنهکاران قصد خودسازی ندارند پس برای ایشان نیاز به انذار بیشتر است
اول اينكه من عرض كردم حرف بنده قبل از آلوده شدن است. نه اينكه بذاريم طرف بره آلوده بشه ، بعد بگيم خب حالا چاره اي نداريم بجز ترساندن. گفتم خدمت شما كه ابتدا بايد طرف رو عاشق خدا كنيم كه مطمئن هستم اگر اين كار بشه ، عدهء زيادي درست تربيت خواهد شد
وقتي ما
اين مرحله رو انجام داديم ، اما بعد از اون عده اي باز هم به خطا رفتن ، اون موقع بايد اونها رو بيشتر ترساند

دوم ، همين ترساندن در مرحلهء آخر هم گاهي ممكنه جواب عمس بده. چرا؟ به دليلي كه خود شما فرموديد:

آن کسی که از بزرگی گناهانش و عذاب خدا آنقدر ترس دارد که از رحمت خداوند مایوس شده و بجای اینکه توبه کند بیشتر در گناهان غرق میشود
بنابراين گاهي براي همون گناه كارها هم لازمه كه بيشتر از اميد گفت تا از عذاب ، چون ممكنه به دليل ترس بيش از حد ، كلاً از رحمت خدا نااميد بشه. البته قبول دارم كه كلي نيست و بستگي به شخص هم داره

آیا قرار دادن علائم هشدار دهنده در جاده ها که مرتبا وقوع خطر را به رانندگان گوشزد میکند کار غلطی است؟
آیا یک انسان عاقل میگوید چرا در این جاده خطرناک و پر از فراز و نشیب به من امید نمیدهند که ته جاده چه جای قشنگ و سرسبز و پرنعمتی است؟
چرا اینهمه مرا از مرگ میترسانند؟ حالا که چنین میکنند پس من باید تند بروم و ریسک کنم و بیشتر بترسم؟؟؟
آخه برادر مثال شما ايراد داره. شما مثالي ميزنيد كه فقط يك بخش از حرف ما رو در بر ميگيره ، يعني بخش خوف رو. من هم ميتونم مثال هايي بيارم كه فقط بخش رجا رو در بر بگيره و بعد به اين نتيجه برسم كه پس بايد فقط رجا باشه!

اما اين اشتباست. مثال بايد هر دو وجه موضوع رو شامل بشه

بيايد اينطور مثال بزنيم: دانشگاه

ما وارد دانشگاه شديم و براي گرفتن مدرك تلاش ميكنيم. حالا سه حالت رو در نظر ميگيريم

حالت اول - بيشتر رجا
يه راهنما به ما اينطور بگه: بابا زياد خودت رو درگير نكن ، همچين سخت هم نيست. همون شب امتحان بخوني بسه ، يه 7 و 8 بگير استادم كمكت ميكنه يه 10 بهت ميده تمومه ديگه
اين اشتباست

حالت دوم - بيشتر خوف
راهنما اينطور بگه: بيچاره فكر كردي به همين راحتيه؟! سر جلسهء امتحان پدرت رو درميارن! اونايي كه نمرات دبيرستانشون 18 و 19 بود تو امتحانات اين دانشگاه موندن ، واي به حال شما! موقع امتحان از استرس ميميري بدبخت!
اين هم اشتباست

حالت سوم - تعادل بين خوف و رجا (با توجه به افراد متفاوته ، ولي معمولاً كفهء اميد بالا باشه بهتره)
اين درسته


وقتی ک ما اصلا وجود نداشتیم خدا ما رو افرید ک خلاف کردیم شکنجمون کنه؟؟؟

چون ما اصلا نبودیم و خدا ما رو آفریده پس حق داریم هر کار بدی که دوست داریم انجام بدیم ، بدون توجه به هشدارها و دستوراتش؟

اینجور ک شما میگید ک میشه رابطه رییس و موروس ک،رلبطه ما با خدا اینجوری نیست

سلام علیکم
رابطه ما با خداوند متعال رابطه بنده ورب است یعنی او رب ومدبر ماست وما بنده او هستیم، او مولای ماست وما بنده او هستیم. رابطه ما با خداوند معیت قیّومیّه است. هو معکم أین ما کنتم( او با شما است هرکجا باشید) از این معیت تعبیر به معیت قیومیه می کنند یعنی قوام وبقاء وحرکت ما وابسته با اذن وخواست الهی است واگر لحظه ای چشم عنایت از بنده خود بردارد همه چیز به هم می ریزد. خداوند بوبیت خود را به نحو احسن انجام می دهد وبرای بنده چیزی فرو نمی گذارد.
اما رابطه بنده ورب یا مولی یعنی اینکه بنده لجظه ای از تحت فرمان مولای خود خارج نمی شود. در تبیین وتعریف عبد گفته اند که عبد وما فی یده لمولاه، عبد وهر آنچه دارد برای مولای اوست نه خودش. واگر بند لحظه ای از تحت فرمان مولا خارج شود گنهکار بوده ودر صورت فرار آبق است که مجازات خود را دارد.
حال خداوند در مقام روبوبیت چیزی فرو گذاری نکرده ولی می خواهد این بنده با پای خود به طرف او برود نه اینکه مومن اجباری باشد. ولی بنده روسیاه تمام این محبتها را کنار گذاشته وهر معصیتی که بتواند علیه مولای خود انجام می دهد. وبه فرامین او عمل نیم کند. اما باز هم مولا ورب می فرماید بنده اگر پشیمان باشی وتوبه کنی تو را می بخشم ومثل روز اول بی گناه خواهی بود.
بیشتر از این یک مولا باید چکار انجام دهد؟ اینجا با حسابی که عرض شد مولا مقصر است یا عبد؟

منم راستش از خدا میترسم...

و بهترين حالت:
55 - 45 اولويتِ رجا

مساوی بودن خوف ورجاء
بهترین حالت فکر کنم همون 50=50 باید باشه تا هر دو طرف مساوی باشه که روایات ما هم همین را می گوید:

عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ كَانَ أَبِي ع يَقُولُ‏ إِنَّهُ لَيْسَ مِنْ عَبْدٍ مُؤْمِنٍ إِلَّا وَ فِي قَلْبِهِ نُورَانِ نُورُخِيفَةٍ وَ نُورُرَجَاءٍ لَوْ وُزِنَ هَذَا لَمْ يَزِدْ عَلَى هَذَا وَ لَوْ وُزِنَ هَذَا لَمْ يَزِدْ عَلَى هَذَا.(کلینی، کافی، ج2، ص71)
در این حدیث شریف امام صادق علیه السلام از پدر بزرگوارشان نقل می کنند که بنده مومنی نیست مگر اینکه در قلب او دو نور است: نور ترس ونور امید ، که اگر یکی با دیگری وزن شود بردیگری اضافه نیاید.
پس این خوف ورجا که امام از آنها تعبیر به نور می کند باید مساوی باشند. وتعبیر به نور خود نشان می دهد که اگر این خوف ورجا درست واز مسیر درست در قلب انسان قرار گرفته باشد نه تنها موجب فرار از دین نمی شود بلکه نوری است که موجب هدایت انسان خواهد شد چون خاصیت نور هدایت است.

بنابراين گاهي براي همون گناه كارها هم لازمه كه بيشتر از اميد گفت تا از عذاب ، چون ممكنه به دليل ترس بيش از حد ، كلاً از رحمت خدا نااميد بشه. البته قبول دارم كه كلي نيست و بستگي به شخص هم داره

با توجه به حدیث اگر مربی خوب وکار بلد باشد طوری مخاطب خودر ا تربیت می کند که هر چیز در حد اعتدال خوب باشد بطوری که در موقع خوف از خوف الهی معصیت نکند ودر مقام خوبی با اشتیاق به ثمرات آن از انجامش کوتاهی نکند.

مساوی بودن خوف ورجاء
سلام برادر عزيزم
گفتم كه اعداد صرفاً براي بيان مطلب هستند و بستگي به شرايط و فرد هم دارد

اما دو سوال

1 - اگر قبول كنيم كه بايد 50 / 50 هم باشد ، با همين هم خيلي فاصله داريم و بعضاً 80 به 20 (گاهي كمتر گاهي بيشتر)، وزنهء خوف سنگيني ميكند. نظر شما؟

2 - اگر بايد مساوي باشد ، چرا رحمان و رحيم خداوند بر همه چيز تقدم دارد؟ و چرا مثلاً خداوند نفرمود: بنام خداوند رحمان و منتقم؟

تشكر

اگر قبول كنيم كه بايد 50 / 50 هم باشد ، با همين هم خيلي فاصله داريم و بعضاً 80 به 20 (گاهي كمتر گاهي بيشتر)، وزنهء خوف سنگيني ميكند. نظر شما؟

اولا فکر نکنم شما در این مورد استقراء وتحقیق کاملی داشته باشید تا بتوان درصد گیری درستی انجام داد. در ثانی اگر بد سلیقگی از طرف بندگان است دیگر به حساب دین نمی آید وباید این مربیان درست تربیت شوند تا همه چیز متعادل نقل شود و الا احادیث ما می گوید 50/50. بنده ویا دیگران هم فعلا نمی توانیم در باب سلیقه دیگران چیزی بگوییم. ملاک دین است که می فرماید، مساوی.

اگر بايد مساوي باشد ، چرا رحمان و رحيم خداوند بر همه چيز تقدم دارد؟ و چرا مثلاً خداوند نفرمود: بنام خداوند رحمان و منتقم؟

یک موقع از طرف بندگان در نظر می گیریم که باید اینطو رباشد ویک موقع از طرف خداوند متعال که بالطبع رحمت بر غضب غلبه دارد ولی این بمعنای این نیست که بنده هم جری شود وبخاطر امید زیادی گناه بیشتری انجام دهد. چون نفس انسانی تمایل به گناه دارد وچون درک لذات مادی وحسی برای نوع بشر اولویت دارد لذا به انجام معصیت تمایل بیشتری دارد واگر جانب امید بیشتر باشد صدور معصیت هم بیشتر خواهد بود.

سلام برادر. عذرخواهي بابت تاخير

شما حالت 100 و 0 رو در نظر گرفتيد برادر

1 - كي گفته كه حتماً بايد اونقدر ترسيد كه به 0 رسيد و نا اميد شد تا اسمش خوف باشد؟ (گر چه شامل ميشود)
2 -
چه كسي گفته كه حتماً بايد اونقدر اميدوار بود كه به 100 رسيد و بي پروا گناه كرد تا اسمش رجا باشد؟ (گر چه شامل ميشود)

بجز حالات 0 و 100 ، خيلي حالت ها رو ميشه در نظر گرفت (اعداد صرفاً مثال هستن)
70 - 30
92 - 18
80 - 20
63 - 27

و بهترين حالت:
55 - 45 اولويتِ رجا

با عرض سلام خدمت شما و کارشناس محترم

پاسخ را جناب استاد دادند. همانطور که در آموزه های دینی آمده است، میزان خوف و رجا باید به یک اندازه باشد و در حدیث هم چنین آمده : اگر آن دو را در ترازو گذاشتند هر دو کفه باید با هم مساوی بشود و هیچ یک بر دیگری نچربد. چون هر یک به هر میزانی که بیشتر باشد همان اندازه در اعمال انسان تاثیر منفی خواهد گذاشت. مثلا اگر 49 خوف باشد 51 رجا ، به اندازه این 2 رقم اضافی معادلی برای خوف و اجتناب از گناه ندارد بنابراین نتیجه ای که میدهد اینست که امید اضافی راه را برای انجام گناه باز میکند. نمونه شایعش هم همان دلایلی است که عموم مردم میاورند تا گناهانشان را توجیه کنند یعنی همان رحمان و رحیم بودن خدا...

امينِ عزيز شما ديگه چرا؟! من كجا گفتم چون اين جمله از اون جمله زودتر اومده من به اين نتيجه رسيدم؟! اتفاقاً در اين حديث ، از نظر ترتيب ، عبادت آزادگان آخر اومده!
من عرض كردم:
يعني بنده نظر كارشناس اون سايت رو عرض كردم

به هرصورت ترتیب اولویت عبادت بندگان و تجار (اگر چنین اولویتی هم باشد) ارتباطی با بحث خوف و رجا ندارد. توضیحش خدمتتان عرض شد.

اين بخش فرمايش شما رو تا حد زيادي با شما هم نظر هستم. فقط يك نكته. اگر قراره شنونده اينقدر علم داشته باشه كه تمام حرفها رو تجزيه و تحليل كنه و براي خودش سطح تعيين كنه ، ديگه چه نيازي به گوش دادن سخنراني داره؟ درسته كه شنونده هم بايد در حد خودش بتونه نتيجه گيري كنه ، ولي در حد خودش. و ميدونيد كه شنونده هاي سخنراني ، از بقال توشون هست تا دكتر ، از نوجوان توشون هست تا پير ، از فوق ليسانس توشون هست تا بي سواد


بل الانسان علی نفسه بصیره ولو القی معاذیره . این را که قبول دارید...

اول اينكه من عرض كردم حرف بنده قبل از آلوده شدن است. نه اينكه بذاريم طرف بره آلوده بشه ، بعد بگيم خب حالا چاره اي نداريم بجز ترساندن. گفتم خدمت شما كه ابتدا بايد طرف رو عاشق خدا كنيم كه مطمئن هستم اگر اين كار بشه ، عدهء زيادي درست تربيت خواهد شد
وقتي ما
اين مرحله رو انجام داديم ، اما بعد از اون عده اي باز هم به خطا رفتن ، اون موقع بايد اونها رو بيشتر ترساند


خب بفرمایید باید از ابتدای سنین دبستان در مدارس این تعالیم داده شود.چون از بقال و نانوا و دکتر دیگه گذشته و آلوده به گناه شده اند.. البته باز هم میگویم در این تعالیم نباید آنقدر از مهربانی خدا گفته شود که بچه فکر کند هر گناهی که مرتکب شد ایرادی ندارد چون خداوند بی چون و چرا میبخشد و قهر و غضب خدا فقط مخصوص کفار است...

دوم ، همين ترساندن در مرحلهء آخر هم گاهي ممكنه جواب عمس بده. چرا؟ به دليلي كه خود شما فرموديد:بنابراين گاهي براي همون گناه كارها هم لازمه كه بيشتر از اميد گفت تا از عذاب ، چون ممكنه به دليل ترس بيش از حد ، كلاً از رحمت خدا نااميد بشه. البته قبول دارم كه كلي نيست و بستگي به شخص هم داره

البته یاس از رحمت الهی گناه کبیره است ولی به فرموده قرآن کریم لا يياس من روح الله الا القوم الكافرون جز گروه كافران كسى از رحمت‏ خدا نوميد نمى‏ شود. پس نباید نگران این باشید که این بیم دادنها و ترساندنها باعث ناامید شدن بعضیها میشود. آنها که کافرند ناامیدی نتیجه کفرشان است....

آخه برادر مثال شما ايراد داره. شما مثالي ميزنيد كه فقط يك بخش از حرف ما رو در بر ميگيره ، يعني بخش خوف رو. من هم ميتونم مثال هايي بيارم كه فقط بخش رجا رو در بر بگيره و بعد به اين نتيجه برسم كه پس بايد فقط رجا باشه!

اما اين اشتباست. مثال بايد هر دو وجه موضوع رو شامل بشه

بيايد اينطور مثال بزنيم: دانشگاه

ما وارد دانشگاه شديم و براي گرفتن مدرك تلاش ميكنيم. حالا سه حالت رو در نظر ميگيريم

حالت اول - بيشتر رجا
يه راهنما به ما اينطور بگه: بابا زياد خودت رو درگير نكن ، همچين سخت هم نيست. همون شب امتحان بخوني بسه ، يه 7 و 8 بگير استادم كمكت ميكنه يه 10 بهت ميده تمومه ديگه
اين اشتباست

حالت دوم - بيشتر خوف
راهنما اينطور بگه: بيچاره فكر كردي به همين راحتيه؟! سر جلسهء امتحان پدرت رو درميارن! اونايي كه نمرات دبيرستانشون 18 و 19 بود تو امتحانات اين دانشگاه موندن ، واي به حال شما! موقع امتحان از استرس ميميري بدبخت!

اين هم اشتباست

حالت سوم - تعادل بين خوف و رجا (با توجه به افراد متفاوته ، ولي معمولاً كفهء اميد بالا باشه بهتره)

اين درسته


مثال ما اشتباه نیست برادر. در احادیث متعدد مثالهای متعدد برای دنیا زده شده که انسان را متنبه میکند و همه حکایت از این دارد که انسان باید هوشیار باشد

[INDENT=3]مَثَل دنيا
[/INDENT]
[INDENT=4]الف ـ مَثَل مرغزار بهارى
[/INDENT]
[INDENT=4]ب ـ مَثَل پُل
[/INDENT]
[INDENT=4]ج ـ مَثَل سايه
[/INDENT]
[INDENT=4]د ـ مَثَل رؤيا
[/INDENT]
[INDENT=4]ه ـ مَثَل سراب
[/INDENT]
[INDENT=4]و ـ مَثَل درياى ژرف
[/INDENT]
[INDENT=4]ز ـ مَثَل جامه دريده
[/INDENT]
[INDENT=3]مَثَل اهل دنيا
[/INDENT]
[INDENT=4]الف ـ مَثَل مسافر
[/INDENT]
[INDENT=4]ب ـ مَثَل ميهمان
[/INDENT]
[INDENT=4]ج ـ مَثَل ساكن در خانه اى كه از او نيست

[/INDENT]

اولا فکر نکنم شما در این مورد استقراء وتحقیق کاملی داشته باشید تا بتوان درصد گیری درستی انجام داد
بارها گفتم كه اعدادي كه مينويسم فقط براي نزديك شدن مطلب به ذهن هست نه اينكه درصد گيري كرده باشم. اما نميشه منكر مشاهدات هم شد. مثلاً گفته ميشه در جامعه فساد زياد شده و معمولاً هم درصدي براي اين حرف ارائه نميشه ، اما ما وقتي اين جمله رو ميشنويم ميپذيريم چون مي دونيم كه حرف درستيه. مگر اينكه نخوايم بپذيريم

در ثانی اگر بد سلیقگی از طرف بندگان است دیگر به حساب دین نمی آید وباید این مربیان درست تربیت شوند
مربيانِ بحث ما ، مربيان شيمي و فيزيك نيستند كه تاثير اونها رو معمولي درنظر بگيريم و به راحتي از حطاي اونها چشمپوشي كنيم. مربيانِ بحث ما ، همان هايي هستند كه بايد در غيبت امام معصوم(ع) به اونها مراجعه كنيم (بطور كلي عرض ميكنم نه مصداقي)
حرمت امام زاده به متوليِ اونه

یک موقع از طرف بندگان در نظر می گیریم که باید اینطو رباشد ویک موقع از طرف خداوند متعال
استاد كريم؟!!!
خداوند به پيامبرش(ص) ميفرمايد بگو به بندگانم كه من چنين و چنان هستم. كجا فرموده كه: اينها از سمت من است و به بندگانم نگو چون (مثلاً) ظرفيت ندارند. تو آنها را جور ديگري تربيت كن؟!!!

ارزش و اهميت سورهء حمد رو شما بهتر از بنده ميدونيد

بسم الله الرحمن الرحيم

الْحَمْدُ للّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ

و باز تكرار ميفرمايد

الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ

اين يعني چه؟

همچنين در سورهء حجر ميفرمايد:

نَبِّئْ عِبَادِى أَنِّى أَنَا الْغَفُورُ الرَّحِيمُ (49)
اي پيامبر
به بندگانم بگو كه من آمرزنده و بخشنده هستم

وَ أَنَّ عَذَابِي هُوَ الْعَذَابُ الأَلِيمَ (50)
و اينكه عذاب من عذابى است دردناك

بنده اطلاعات علمي زيادي ندارم. اگر نظر من ايرادي داره بفرماييد

1 - در هر دو بخشِ مورد نظر ما ((إن)) آمده كه نشانهء تاكيد است. يعني بدرستي كه ، به تحقيق اين چنين است. پس به قول دكتر عباسي ، در اينجا دكترين قرآن و دين داره مطرح ميشه ، نه صرفاً يك توصيه

2 - ((و)) در آيهء دوم (آيه 50) حرف عطف و ارتباط است ، در نتيجه آيهء دوم كاملاً در ادامهء آيه قبل و مرتبط با آن است. پس با توجه به حرف ((و)) بخشندگي و رحم خداوند ، مقدم بر عذاب آمده

3 - خداوند ميفرمايد اي پيامبر اين موضوع را به بندگانم بگو و ميدانيم كه پيامبر(ص) امين بودند و لذا مطلوب همين بوده كه موضوع را با همين تقدم و تاخير بيان كنند

پس چطور شما ميفرماييد:

اگر جانب امید بیشتر باشد صدور معصیت هم بیشتر خواهد بود

ضمناً برادر لطفاً به اين موضوع توجه بفرماييد كه هم شما و هم دوست عزيزم جناب "امين" بخش رجا رو بيشتر ((بخشش گناهان)) در نظر گرفتيد. درحاليكه مقصود من مهرباني و بخشندگي (عطا) خداست

خب بفرمایید باید از ابتدای سنین دبستان در مدارس این تعالیم داده شود
مشكل اساسي من همينه برادر. من بايد بگم از ابتدا بايد انجام بشه؟!
امينِ عزيز ما درمورد مباحث روانشناسي با متد غربي صحبت نمي كنيم كه بگيم
طبق تحقيقات حالا به نتيجه رسيديم كه بايد از كودكي شروع كرد

اينكه تربيت رو نه از كودكي ، كه از قبل تولد بايد شروع كرد از بديهيات اسلامه ، اگر انجام نشده واي به حالمون

و البته به مثال شما ایراد وارد است، چون در صورتیکه انسان در امتحانات دنیوی موفق نشود مورد عقاب و عذاب قرار نمیگیرد. یعنی از روز اول با فرد قرارداد نمیبندند که اگر مشروط شدی چند سال حبس و شکنجه یا اعدام در انتظارت خواهد بود یا اینکه اثر وضعی قبول نشدن اینست که دست و پای انسان بشکند یا بمیرد
عزيز ما كه دنبال نقد مثال نيستيم و مثال به خودي خود كه قابل نقد نيست. اما اگر مايل هستي مشكلي نيست ، توضيح خدمتت عرض ميكنم

اگر من به مثال شما ايراد گرفتم به اين دليل بود كه در مثال شما ، عذاب در همون جاده صورت ميگيره. يعني اگر تابلوي وجود پرتگاه نباشه ، يا باشه و راننده به اون بي توجهي كنه ، به پرتگاه ميفته. درحاليكه در واقعيت اينطوريه كه افراد زيادي هستند كه علائم رو ناديده ميگيرن ولي نه تنها اتفاقي براشون نميفته ، بلكه حتي گاهي موفقيت هاي دنيوي زيادي هم نصيب اونها ميشه. همچنين در مثال شما هيچ جايي براي اميد ، بخشش ، توبه و..... وجود نداره و فقط يه مقصد قابل تعريفه

اما ايرادي كه به مثال من گرفتيد ، اتفاقاً در مثال من هم عذاب وجود داره و به حقيقت عذاب نزديكتره. عذاب در مثال من يعني فارق التحصيل نشدن كه خيلي ها همون لحظه متوجه نميشن كه چه زياني كردن و بعداً متوجه خواهند شد. در واقعيت هم عذاب چيزي نيست بجز دور ماندن از رحمت الهي كه اكثر گناهكاران در دنيا متوجه نميشن كه با دور كردن خودشون از رحمت الهي چه زياني كردن و چه بسا حتي با اين گناه كاري به موفقيت هاي موقتي هم برسن. اما بعد از رفتن به دنياي ديگه ست كه تازه متوجه حقيقت ميشن

مَثَل دنيا
الف ـ مَثَل مرغزار بهارى
ب ـ مَثَل پُل
ج ـ مَثَل سايه
د ـ مَثَل رؤيا
ه ـ مَثَل سراب
و ـ مَثَل درياى ژرف
ز ـ مَثَل جامه دريده
مَثَل اهل دنيا
الف ـ مَثَل مسافر
ب ـ مَثَل ميهمان
ج ـ مَثَل ساكن در خانه اى كه از او نيست
درست ميفرماييد ، اما ما نمونه هاي ديگري هم داريم. مثل اينكه براي آخرت جوري كار كنيد...... و براي دنيا جوري كار كنيد كه انگار تا ابد در آن زندگي خواهيد كرد

برادر عزيزم نكاتي كه فرموديد به معناي ناپايداري دنياست نه بي ارزشي دنيا (كه شما بهتر از من ميدونيد). دنيا كاملاً قابل بهره برداريه و اصلاً از طريق دنياست كه ما ميتونيم به خدا برسيم. امام علي(ع) - نهج البلاغه:

دنیا برای کسی که با آن صادقانه روبرو شود جایگاه راستی و صدق است و برای کسی که آن را درک کند خانه تندرستی است برای شخصی که از آن توشه اخذ کند جایگاه بی نیازی و تندرستی است و برای فردی که از آن پند بگیرد پندآموز است. دنیا جای عبادت دوستان خدا ، نماز فرشتگان ، نزول وحی خدا و تجارت اولیای الهی است که در آن رحمت و فضل خداوند را به دست می آورند و بهشت را می خرند. با این وصف چه کسی می تواند دنیا را نکوهش کند؟

استاد كريم؟!!!
خداوند به پيامبرش(ص) ميفرمايد بگو به بندگانم كه من چنين و چنان هستم. كجا فرموده كه: اينها از سمت من است و به بندگانم نگو چون (مثلاً) ظرفيت ندارند. تو آنها را جور ديگري تربيت كن؟!!!

هنر یک مبلغ ومربی دینی این است که دین را درست تبلیغ کند واز افراط وتفریط به دور باشد وبالطبع همه مبلغان این خصیصه را بطور کامل ندارند ویا ناخواسته در جایی دچار اشتباه می شوند ولی پیامبر وائمه(ع) دین را آنطور که خداوند می خواست وفرموده الهی بوده به مردم ابلاغ می کردند وما نیز باید تمام تلاش خود را بکار بندیم تا دین را درست تبلیغ کنیم. به هر حال نواقص زیاد است وباید برطرف شود وما نیز از اول منکر این نقص ها نبودیم.

در هر دو بخشِ مورد نظر ما ((إن)) آمده كه نشانهء تاكيد است. يعني بدرستي كه ، به تحقيق اين چنين است. پس به قول دكتر عباسي ، در اينجا دكترين قرآن و دين داره مطرح ميشه ، نه صرفاً يك توصيه

2 - ((و)) در آيهء دوم (آيه 50) حرف عطف و ارتباط است ، در نتيجه آيهء دوم كاملاً در ادامهء آيه قبل و مرتبط با آن است. پس با توجه به حرف ((و)) بخشندگي و رحم خداوند ، مقدم بر عذاب آمده

3 - خداوند ميفرمايد اي پيامبر اين موضوع را به بندگانم بگو و ميدانيم كه پيامبر(ص) امين بودند و لذا مطلوب همين بوده كه موضوع را با همين تقدم و تاخير بيان كنند


همین خداوند این را هم فرموده که إنّ عذابي لشدید،
در قرآن کریم 149 بار کلمه عذاب که عمدتا وعده به عذاب است آمده است.
تهدید خداوند نسبت به بندگان مثل آیات ذیل:
وَ يا قَوْمِ اعْمَلُوا عَلى‏ مَكانَتِكُمْ إِنِّي عامِلٌ سَوْفَ تَعْلَمُونَ مَنْ يَأْتيهِ عَذابٌ يُخْزيهِ وَ مَنْ هُوَ كاذِبٌ وَ ارْتَقِبُوا إِنِّي مَعَكُمْ رَقيبٌ (هود/93)،و اى قوم من، شما بر حسب امكانات خود عمل كنيد، من [نيز] عمل مى‏كنم. به زودى خواهيد دانست كه عذابِ رسواكننده بر چه كسى فرود مى‏آيد و دروغگو كيست؛ و انتظار بريد كه من [هم‏] با شما منتظرم.»
إِنَّ الَّذينَ يُلْحِدُونَ في‏ آياتِنا لا يَخْفَوْنَ عَلَيْنا أَ فَمَنْ يُلْقى‏ فِي النَّارِ خَيْرٌ أَمْ مَنْ يَأْتي‏ آمِناً يَوْمَ الْقِيامَةِ اعْمَلُوا ما شِئْتُمْ إِنَّهُ بِما تَعْمَلُونَ بَصيرٌ (فصلت/40)،كسانى كه در [فهم و ارائه‏] آيات ما كژ مى‏روند بر ما پوشيده نيستند. آيا كسى كه در آتش افكنده مى‏شود بهتر است يا كسى كه روز قيامت آسوده‏خاطر مى‏آيد؟ هر چه مى‏خواهيد بكنيد كه او به آنچه انجام مى‏دهيد بيناست.
در طول تاریخ با وجود این همه وعده جهنم وعذاب اثر بشریت در مسیر غیر خدایی بوده اند وگمراه، واین نشان می دهد که به موازات وعده بهشت باید از جهنم هم ترساند.

عزيز ما كه دنبال نقد مثال نيستيم و مثال به خودي خود كه قابل نقد نيست. اما اگر مايل هستي مشكلي نيست ، توضيح خدمتت عرض ميكنم

اگر من به مثال شما ايراد گرفتم به اين دليل بود كه در مثال شما ، عذاب در همون جاده صورت ميگيره. يعني اگر تابلوي وجود پرتگاه نباشه ، يا باشه و راننده به اون بي توجهي كنه ، به پرتگاه ميفته. درحاليكه در واقعيت اينطوريه كه افراد زيادي هستند كه علائم رو ناديده ميگيرن ولي نه تنها اتفاقي براشون نميفته ، بلكه حتي گاهي موفقيت هاي دنيوي زيادي هم نصيب اونها ميشه. همچنين در مثال شما هيچ جايي براي اميد ، بخشش ، توبه و..... وجود نداره و فقط يه مقصد قابل تعريفه

اما ايرادي كه به مثال من گرفتيد ، اتفاقاً در مثال من هم عذاب وجود داره و به حقيقت عذاب نزديكتره. عذاب در مثال من يعني فارق التحصيل نشدن كه خيلي ها همون لحظه متوجه نميشن كه چه زياني كردن و بعداً متوجه خواهند شد. در واقعيت هم عذاب چيزي نيست بجز دور ماندن از رحمت الهي كه اكثر گناهكاران در دنيا متوجه نميشن كه با دور كردن خودشون از رحمت الهي چه زياني كردن و چه بسا حتي با اين گناه كاري به موفقيت هاي موقتي هم برسن. اما بعد از رفتن به دنياي ديگه ست كه تازه متوجه حقيقت ميشن

درست ميفرماييد ، اما ما نمونه هاي ديگري هم داريم. مثل اينكه براي آخرت جوري كار كنيد...... و براي دنيا جوري كار كنيد كه انگار تا ابد در آن زندگي خواهيد كرد

برادر عزيزم نكاتي كه فرموديد به معناي ناپايداري دنياست نه بي ارزشي دنيا (كه شما بهتر از من ميدونيد). دنيا كاملاً قابل بهره برداريه و اصلاً از طريق دنياست كه ما ميتونيم به خدا برسيم. امام علي(ع) - نهج البلاغه:
دنیا برای کسی که با آن صادقانه روبرو شود جایگاه راستی و صدق است و برای کسی که آن را درک کند خانه تندرستی است برای شخصی که از آن توشه اخذ کند جایگاه بی نیازی و تندرستی است و برای فردی که از آن پند بگیرد پندآموز است. دنیا جای عبادت دوستان خدا ، نماز فرشتگان ، نزول وحی خدا و تجارت اولیای الهی است که در آن رحمت و فضل خداوند را به دست می آورند و بهشت را می خرند. با این وصف چه کسی می تواند دنیا را نکوهش کند؟

سلام علیکم

داداش شما بی جهت بحث رو پیج و تابش میدید. صحبت ما اینست که یک انسان عاقلی که دین اسلام با همه انذارها و بشارتهایش تمام و کمال به او رسیده اما بقول شما کمتر از رحمت خدا و بهشت و پاداشها به گوشش خورده و بیشتر توصیف عذابها را شنیده است، ایا عقلاییست که بگوییم چون بیشتر از عذابها شنیده باید از دین گریزان شود؟

درمورد مثالتان هم آیا بیشتر ترساندن باید باعث شود که انسان درس نخواند و از درس فراری شود؟ حقیقتا از نظر شما این طرزفکر صحیح است؟

ضمنا شما قرآن را که باز کنید و بخوانید آیات عتاب و عذاب و انذار نمود بیشتری دارند تا دیگر آیات. شاید به دلیل اینکه در عذاب هشدار و تنبه نهفته است

من قصد نداشتم بدون تحقیق و آوردن منبع در مورد قرآن حرفی بزنم اما الان میتونم با صراحت به شما بگویم که در قرآن ایات انذار بیشتر از تبشیر است.

[FONT=arial]بررسی کمی تکرار دو واژه انذار و تبشیر در قرآن کریم :

[FONT=arial]با بررسی این دو واژه در قرآن نکات زیر بدست می آید:

  • [FONT=arial]تعداد 20 آیه وجود دارد که واژه بشارت و انذار با هم آمده است.[2]
  • [FONT=arial]تعداد 29 آیه وجود دارد که واژه بشارت به تنهایی آمده[3] که 8 مورد آن بشارت به عذاب است[4].
  • [FONT=arial]تعداد 90 آیه وجود دارد که واژه انذار به تنهایی آمده است.[5] [FONT=arial]همان طور که ملاحظه می شود درصد کمّی انذار به تبشیر، بیشتر از ثلث است. این آمار هر چند در مورد دو واژه انذار و تبشیر است و اصل انذارها و تبشیرهای قرآن را پوشش نمی دهد ولی ما را برای پذیرش این حرف که در هدایت الهی اصالت با انذار است آماده می سازد تا با تدبر در قرآن این حقیقت را تصدیق کنیم.

[FONT=arial]
منبع

بشارت و انذار، از راهکارهای مؤثر هدایت اند؛ ولی به نظر می رسد امیدوارى و بشارت، در نفوس به اندازه ای تأثیر ندارد که بتواند بشر را از شرک و کفر و بت‏پرستى بازدارد؛ حتى مسلمانان هم که به خدا و قیامت باور دارند، از تهدید و انذار بیش تر متأثر مى‏شوند تا از وعده و بشارت.

در قرآن هم مى‏بینیم که از وظایف انبیا (ع) انذار را بیش تر ذکر مى‏کند تا بشارت را؛ با این که هر دو از وظایف آنان و از روش هایى است که در دعوت دینى خود به کار مى‏برند.
«جلب منفعت» و «دفع مضرّت»، احساس ذاتى و فطرى انسان است و خداوند متعال با استفاده از این دو اهرم و براى رساندن بشر به درجات بالای تقرب، او را انذار و تبشیر مى‏کند. از طرف دیگر، چون دفع ضرر مقدّم بر جلب منفعت است، به نظر می رسد نیاز روحى انسان به انذار بیش تر باشد.
در قرآن کلمه «نَذِیرٍ» و مشتقّات آن، بیش از «بَشِیرٍ» و مشتقّات آن به کار رفته است. خداوند منان مى‏فرماید: «ما همواره انذار کننده بودیم؛ إِنَّا کُنَّا مُنْذِرِینَ». یعنی این یک سنت همیشگى ما است که فرستادگان خود را براى بیم دادن ظالمان و مشرکان مأموریت مى‏دهیم.
فرستادن پیامبر با این کتاب مبین نیز آخرین حلقه از این سلسله است. درست است که پیامبران از یک سو انذار مى‏کنند، از سوى دیگر بشارت مى‏دهند، اما چون پایه اصلى دعوت آن ها را در مقابل قوم ظالم و مجرم بیش تر بیم و انذار تشکیل مى‏دهد، غالباً از آن سخن گفته شده است.
تأثیر انذار، در طاعت الهی و ترک معاصی بیش تر از تبشیر است؛ چون تبشیر بیان تشویقی است. بسیاری از افراد در برابر بیان تشویقی، واکنش خاصی نشان نمی دهند؛ ولی از بیان انذار و تهدید کننده متاثّر شده و بر حذر می شوند
منبع

اساساً در قرآن كريم حتّي يك جمله خلاف رحمت هم وجود ندارد. اگر بشارت داده، از سر رحمت بوده؛ و اگر هشدار داده و ترسانده، باز از سر رحمت بوده است. تنها كودك صفتان هستند كه هشدارها را خلاف رحمت مي بينند. اگر كودكي مار را ببيند، از آن خوشش مي آيد و دوست دارد كه با آن بازي كند؛ امّا مادر مهربان چه بسا براي آنكه كودكش به سمت مار نرود با او رفتار خشني هم بكند. در اين حال، كودك نادان ناراحت شده گريه هم مي كند؛ امّا عاقلان دانند كه آن مادر مهرباني نمود نه وحشي گري. اگر فرزند نادان دزدي نمود، و پدرش او تنبيه نمود، از نگاه خود آن كودك، پدرش آدم بدي است؛ امّا عاقلان دانند كه چنان پدري، پدري است خوب و مهربان. امّا اگر پدر آن فرزند به او آفرين مي گفت و تشويقش مي نمود به دزدي ديگري، در آن صورت، فرزند در دل خود مي گفت: عجب پدر باحالي دارم؛ غافل از اينكه آن پدر، در حال نابود نمودن و تباه ساختن وي است.

منبع

تعداد 20 آیه وجود دارد که واژه بشارت و انذار با هم آمده است.[2]
تعداد 29 آیه وجود دارد که واژه بشارت به تنهایی آمده[3] که 8 مورد آن بشارت به عذاب است[4].
تعداد 90 آیه وجود دارد که واژه انذار به تنهایی آمده است
اونقدر فهميده هستيد برادر خوبم كه نيازي به توضيح نمي بينم

علاوه بر نكتهء بالا كه ، نكتهء ديگه اينكه ، آيا بسم الله

الرحمن الرحيم جزء آيات قرآن نيست؟

اگر فرزند دزدي نمود، و پدرش او تنبيه نمود، از نگاه خود آن كودك، پدرش آدم بدي است؛ امّا عاقلان دانند كه چنان پدري، پدري است خوب و مهربان. امّا اگر پدر آن فرزند به او آفرين مي گفت و تشويقش مي نمود به دزدي ديگري، در آن صورت، فرزند در دل خود مي گفت: عجب پدر باحالي دارم؛ غافل از اينكه آن پدر، در حال نابود نمودن و تباه ساختن وي است

یعنی این یک سنت همیشگى ما است که فرستادگان خود را براى بیم دادن ظالمان و مشرکان مأموریت مى‏دهیم
اگر دزدي نمود.....
براي ظالمين و مشركين.....

چندين بار عرض كردم ما درمورد تربيت انسان (في نفسه) حرف ميزنيم ، نه بازگرداندن انساني كه به خطا رفته

امیدوارى و بشارت، در نفوس به اندازه ای تأثیر ندارد که بتواند بشر را از شرک و کفر و بت‏پرستى بازدارد
به نظر شما الان اين راه جواب داده؟

برادر عزيز ، صحبت هاي شما درسته ، فقط يه ايراد داره. اينكه مخاطب پاسخ هاي شما من نيستم ، بلكه كسي هست كه گفته باشه:

اصلاً نبايد انذار باشد و فقط و فقط بايد بشارت باشد!

درحاليكه من ابداً چنين حرفي نگفتم و حتي مطلبي نزديك به اون هم نگفتم

منبع

درمورد منبعي كه فرموديد ، در اون سايت ، بخشي از جواب ، به اين شكل ببيان شده:

ولی به نظر می رسد که انذار و تهدید مقدم بر بشارت باشد ؛ زیرا:

1 - پیامبر ابتدا با مشرکان و کافران و ظالمان مواجه شد و وقتی آن ها هنوز خدا و قیامت را باور ندارند و اگر هم قبول دارند ، به شفاعت بت ها و الهه های خود دل بسته اند ، در این جا ابتدا چاره ای جز تهدید و ترساندن از قهر خدا و انذار نیست

قرآن و پيامبر(ص) خطاب ه تمام دنياست. اما ما الان داريم درمورد كدام مخاطبين صحبت مي كنيم؟ درمورد قوم شمر و يزيد؟ يا مردم مسلمان و شيعهء ايران؟

واین نشان می دهد که به موازات وعده بهشت باید از جهنم هم ترساند

مگر من حرفي غير از اين زدم برادر؟!
حرف منم همينه كه به موازات ، نه 100 برابر

چندين بار عرض كردم ما درمورد تربيت انسان (في نفسه) حرف ميزنيم ، نه بازگرداندن انساني كه به خطا رفته

سلام
انسان باید از بدو تولد تربیت شود

دستور دین برای نوزاد تازه متولد شده مهربانی است و محبت و لطافت ، نرمی است و احساس امنیت

اما تکلیف انسانهای تربیت نشده از کودکی چیست ؟
برای هر شخصیت شکل گرفته ای باید راهی باشد ، همه انسانها یک جور نیستند .

سلام
به نظر من خدا اصلا ترسناک نیست

ترسناک بودن یا نبودن دست خودمون که چجور تصوری داشته باشیم و چجور استدلالاتی از آیات و روایات داشته باشیم

پس همه چی برمیگرده به دید خود انسان وگرنه هممون میدونید که خداوند ارحم الرحمین است

برادران چقدر بحث میکنید شما دارید صفات الله را به خدا نسبت میدهید و میگید خدا الله است در حالی که الله خداست همین حرف روی من خیلی تاثیر میزاره شمارو نمیدونم الله است که خداست و میبخشد و می آمرزد و مجازات میکند
IMAGE(https://sp.yimg.com/ib/th?id=HN.608034994364353792&pid=15.1&P=0)

الله مقتدر و قدرتمند است و میبیند و میشنود
IMAGE(https://sp.yimg.com/ib/th?id=HN.608011277553373111&pid=15.1&P=0)

شاید حرفم مسخره بوده ولی وقتی من اینارو شنیدم موقعی که قاطی کرده بودم خدا چیه منو میبخشه ؟ نمیبخشه ؟ اصلا داشتم از خدا قطع امید میکردم ولی با شنید این حرفا فهمیدم خدا چه مهربون و قشنگ و خدا خدا نیست خدایی که من در ذهنم ساختم و همونجوریه نه خداوند الله هست و مانند الله هست

IMAGE(https://sp.yimg.com/ib/th?id=HN.608022276957080850&pid=15.1&P=0)

IMAGE(https://sp.yimg.com/ib/th?id=HN.607994016084525396&pid=15.1&P=0)IMAGE(https://sp.yimg.com/ib/th?id=HN.608038365914333977&pid=15.1&P=0)

خدا رو در آینه هایش ببینید شهید چمران چگونه بود حضرت علی پیغمبر حسن حسین .. چگونه بودن چقدر رحمان بودند خداوند 10 باب رحمت دارد که نه بابش در قیامت است یک بابش در بهشت اونقدر خداوند مهربان است که این یک باب در دنیا با یک توبه بخشیده میشود
IMAGE(https://sp.yimg.com/ib/th?id=HN.608028277035632223&pid=15.1&P=0)

آنقدر که شیطان به بخشایندگی خداوند طمع میکند

خدا رو در آینه هایش ببینید شهید چمران چگونه بود حضرت علی پیغمبر حسن حسین .. چگونه بودن چقدر رحمان بودند خداوند 10 باب رحمت دارد که نه بابش در قیامت است یک بابش در بهشت اونقدر خداوند مهربان است که این یک باب در دنیا با یک توبه بخشیده میشود

سلام جناب عبدالله بن اشتر شما متوجه موضوع بحث نشدید.

ما اینهمه بحث نکردیم که به گنهکارانی که قصد توبه دارند امید دهیم که خداوند آنها را میبخشد.بله معلومه اگر توبه اشان حقیقی باشد خداوند آنها را میبخشد ولی بحث این تاپیک چیز دیگری است بحث جناب Reza-d درباره جایگاه انذار دادن مردم در دین هست. مردمی که حتی ممکن است قصد توبه هم نداشته باشند

آری خداوند مهربان است ولی نفس غضبانی اش چنان است که فرشتگانی از ساخته شده اند که جهنم از آن ترسید و جهنمی وحشت ناک ساخت و ریز و درشت اعمالت دیده میشود
آری خداوند ترسناک است ولی نفس رحمانیتش چنان است که هوریانی ساخته که گر در زمین آیند همگان از خواستنش قش کنند و بهشتی ساخته که وقتی انسان برود میفهمد چیست که میگوید چرا بیشتر اعمال صالح انجام ندادم و خداوند گناهانت را می امرزد و بعضی را خود و یا پیامبران خود حساب کرده و یا بی حساب وارد گردنند

IMAGE(https://sp.yimg.com/ib/th?id=HN.608009873099919216&pid=15.1&P=0)

الله
IMAGE(https://sp.yimg.com/ib/th?id=HN.608008803645653901&pid=15.1&P=0)
الله

ما اینهمه بحث نکردیم که به گنهکارانی که قصد توبه دارند امید دهیم که خداوند آنها را میبخشد.بله معلومه اگر توبه اشان حقیقی باشد خداوند آنها را میبخشد ولی بحث این تاپیک چیز دیگری استف بحث جناب Reza- درباره جایگاه انذار دادن مردم در دین هست. مردمی که حتی قصد توبه هم ندارند

خوب من کلی گفتم ببنید ضایع شدم :khandeh!: خوب خداوند 10 باب رحمت دارد و میبخشد ولی ریز و درشت اعمال را حساب می کند و آنان که توبه نکرده اند چه یکسری هستند که مثلا نماز نمیخونند

اینا حکم کافرو دارن اصلا شفاعت نمیشن ولی اونایی که یکی در میان میخونند بازم امیدی هست

این ویدیویی از بخشش خدا از گناه ولی پررو نشیما اونوقت شاید نشه چون فرد گناه کار بزرگ دیگه فکر نکنم دوست ائمه و.. باشه

[FLV]http://www.aparat.com/v/yH7kF[/FLV]

اونقدر فهميده هستيد برادر خوبم كه نيازي به توضيح نمي بينم

علاوه بر نكتهء بالا كه ، نكتهء ديگه اينكه ، آيا بسم الله

الرحمن الرحيم جزء آيات قرآن نيست؟

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام علیکم برادر عزیز بسم الله الرحمن الرحیم به تعداد سوره های قرآن است ولی در هر سوره ای به غیر از آیاتی که مستقیما کلمه انذار و تشبیر به کار رفته آیات بسیاری هم شرح حال اقوام پیشین است که ایمان نیاورده و به عذاب الهی گرفتار شدند و آخرت و عذابهای دنیوی و اخروی ایشان و مثالهایی که به انسانها هشدار میدهد و از عذابهای دنیوی و قبر و برزخ و قیامت و جهنم سخن میگوید در برابر همه اینها بهشت و رضوان الهی هم سهم خاص خودش را دارد. یعنی از هیچ چیزی فروگذاری نشده.


اگر دزدي نمود.....
براي ظالمين و مشركين.....

چندين بار عرض كردم ما درمورد تربيت انسان (في نفسه) حرف ميزنيم ، نه بازگرداندن انساني كه به خطا رفته


پاسخ این صحبت شما رو قبلا دادم

به نظر شما الان اين راه جواب داده؟
برادر عزيز ، صحبت هاي شما درسته ، فقط يه ايراد داره. اينكه مخاطب پاسخ هاي شما من نيستم ، بلكه كسي هست كه گفته باشه:

اصلاً نبايد انذار باشد و فقط و فقط بايد بشارت باشد!

درحاليكه من ابداً چنين حرفي نگفتم و حتي مطلبي نزديك به اون هم نگفتم


پاسخ بنده به همان سخن شماست که فرمودید خوف و رجا باید مساوی باشد بلکه امید دادن بیشتر هم باشد. البته باز هم جای بسی خوشحالیست که شما تا همین حد را هم پذیرفتید.

اما درمورد اینکه فرمودید خطاب خداوند کفار و ظالمین است. بله همینطوره اما اگر به هر انسانی هدایت الهی در قالب همین خطابات نرسد ممکن است او هم کافر و ظالم و مشرک بشود. این هدایت بر عهده خود خداوندست و نمیتوان با این دلایلی که هیچ پایه و اساسی ندارد بر حقیقت آنخدشه وارد کرد.

ضمنا شما بفرماییداین قرآن را روزانه چه کسانی تلاوت میکنند؟ کفار و ظالمین؟ خیر همین مسلمانان. همینهایی که از نظر شما باید بیشتر به ایشان امید داد تا انذار. خود خدایمتعال به پیامبرش دستور داده:

َ أَنذِرْ بِهِ الَّذِینَ یخَافُونَ أَن یحْشرُوا إِلی رَبِّهِمْ لَیْس لَهُم مِّن دُونِهِ وَلیُّ وَ لا شفِیعٌ لَّعَلَّهُمْ یَتَّقُونَ(51)

- به وسیله آن ( قرآن ) كسانی را كه از روز حشر و رستاخیز می ترسند ، بیم ده ، ( روزی كه در آن روز ) یاور و سرپرست و شفاعت كننده ای جز او ( خدا ) ندارند ، شاید پرهیزكاری پیشه كنند .

بوسیله همین قرآنی که شما میفرمایید مخاطب بیشتر آیات عذابش فقط کفار هستند فرموده، کسانی را که از روز قیامت میترسند انذار کن تا بلکه بخاطر همین انذار تقوا پیشه کنند.

اما متاسفانه عکسش در بین ما مسلمانان رسم شده یعنی قبل از اینکه افراد با ایمان کسی را نصیحت کنند ، فقط بخاطر همان ایمانی که دارند و نمازی که میخوانند و سخنشان سخن حق است و مثل دیگران مرتکب گناه نمیشوند فورا متهم میشوند به اینکه دیگران را کافر میدادند و خود را مقدس و اهل بهشت.

و همین اتهام دروغین و کذب را بر سر ایشان میکوبند که خدا این نیست که شما میپرستید. بعد هم همین افراد مومن در بی ایمانی و گناه کردن گناهکاران، مجرم رده اول شناخته میشوند و یکی از نتایج خوبش یک چنین تاپیکی میشود که شما زده اید و همه عواملی را از قبل از تولد و دهها عامل بعد از آن را که عامل فسق و فجور مسلمانان شده نادیده بگیرد و همه را به گردن آمران به معروف و خطبا و سخنرانان بیندازد.

برادرانه و دلسوزانه میگویم فکرنمیکنید اگر اینکار شما کوچکترین تاثیری در افرادی که این مطالب را میخوانند بگذارد بطوریکه در انجام فریضه نهی از منکر کوتاهی کنند، خود شما نادانسته و ناخواسته در رواج دادن این بدعت در دین دخیل بوده اید و تا این بدعت از میان مسلمانان ریشه کن نشود گناه آن برای شمایی است که بدون داشتن علم کافی به نابود کردن آن کمر بستید؟

در ادامه آیه چنین دستور میدهد:

وَلاَ تَطْرُدِ الَّذِينَ يَدْعُونَ رَبَّهُم بِالْغَدَاةِ وَالْعَشِيِّ يُرِيدُونَ وَجْهَهُ مَا عَلَيْكَ مِنْ حِسَابِهِم مِّن شَيْءٍ وَمَا مِنْ حِسَابِكَ عَلَيْهِم مِّن شَيْءٍ فَتَطْرُدَهُمْ فَتَكُونَ مِنَ
الظَّالِمِينَ

و كسانى را كه پروردگار خود را بامدادان و شامگاهان مى‏خوانند- در حالى كه خشنودى او را مى‏خواهند- مران. از حساب آنان چيزى بر عهده تو نيست، و از حساب تو [نيز] چيزى بر عهده آنان نيست، تا ايشان را برانى و از ستمكاران باشى.

پس مومنین هم میتوانند ستمکار باشند و مخاطب همین آیات...

در پایان همینجا از ادامه این بحث انصراف میدهم چون شما برای این ادعای خود که: "
امید دادن باید بیشتر از بیم دادن باشد" دلیل قابل قبول علمی و دینی ارائه نکردید.
:Gol:

اما تکلیف انسانهای تربیت نشده از کودکی چیست ؟
برای هر شخصیت شکل گرفته ای باید راهی باشد ، همه انسانها یک جور نیستند .

اصولی که خداوند برای ما بیان داشته است امور را با کمی تامل برای ما روشن می شود وقتی خداوند متعال می فرماید: لایکلف الله نفسا إلّاوسعها، خداوند انسان را بیشتر از توانش مکلف نمی کند. حال کسی که به خاطر محیط وعدم دسترسی به حق ومبلغان حقیقت ویا عدم تربیت درست ورشد عقلی نتوانسته حق را پیدا کند مستضعف فکری است که مورد رحمت الهی قرار خواهد گرفت.

آری خداوند مهربان است ولی نفس غضبانی اش چنان است که فرشتگانی از ساخته شده اند که جهنم از آن ترسید و جهنمی وحشت ناک ساخت و ریز و درشت اعمالت دیده میشود

جناب اشتر فرمایشاتتان به حق وجالب وقابل استفاده است ولی فکر کنم تکرار این تصاویر در پست های مختلف زیاد ضرورت نداشته باشد.
در عین حال تمام کسانی که رد اینجا بحث می کنند در رحمانیت خداوند همانطور که گفتند شکی ندارند بلکه سخن در جایگاه انذار وتبشیر است که کدامیک در آیات وروایات بیشتر است. واینکه آیا اینهمه انذار موجب فرار از دین می شود یانه؟
در عین حال اگر لطف کنید بجای ایجاد پست های مختلف با متن های کوتاه همان متن ها ودیدگاه خود را بطور مفصل وتوضیح لازم در پستی واحد بیان کنید ممنون خواهیم بود.

اما متاسفانه عکسش در بین ما مسلمانان رسم شده یعنی قبل از اینکه افراد با ایمان کسی را نصیحت کنند

بنده با وجود تمام مباحثی که در این تاپیک مطرح شد تصور می کنم ویقین دارم که ایراد از نحوه بیان قرآن واحادیث نیست وهمانطور که جناب امین هم اشاره فرمودند از نحوه بیان ما مسلمانها است. والا در تاریخ کسی بیشتر از ائمه اطهار(ع) از این انذارهای قرآنی ترس نداشتند بطوری که موقع نماز بدنشان می لرزید ویا اینکه برخی اوقات از ترس عظمت الهی غش می کردند ولی این ترس موجب فرار آنها از دین نمی شد بلکه آنها به دین بیشتر علاقه مند می شدند.

برای هر شخصیت شکل گرفته ای باید راهی باشد ، همه انسانها یک جور نیستند
سلام خواهر گرامي
مشكل هم دقيقاً همينجاست كه از ديد بيشتر سخنرانان و كارشناسان مذهبي ، همهء انسانها يك جور ديده ميشن
اما نه اينكه همه خوب ديده بشن ، برعكس ، همه بد ديده ميشن! (همه به معناي اكثراً)
براي همين مدام ميخوان ملت رو از جهنم بترسونن

ترسناک بودن یا نبودن دست خودمون که چجور تصوری داشته باشیم و چجور استدلالاتی از آیات و روایات داشته باشیم
سلام به شما
پس بهتر نيست حوزه ها تعطيل بشن؟ چون قراره خودمون از آيات و روايات استدلال كنيم ، ديگه چه نيازي به روحاني و واعض و كارشناس داريم؟

برادران چقدر بحث میکنید
سلام برادر
ميدونيد چرا؟
چون دوستان مدام دارن بديهيات رو توضيح ميدن
بايد انذار و تبشير كنار هم باشه.... مگه من غير از اين گفتم؟
اميد دادن بيش از حد انسان رو گستاخ ميكنه.... اين رو كه من توي اولين پست گفتم
براي ظالمين ترساندن لازمه.... مگه من منكر شدم؟

گفته ميشه تاثير انذار از بشارت بيشتره. در چه چيزي؟

در جهنم نرفتن بله ، اما در عاشق خدا شدن چي؟

البته باز هم جای بسی خوشحالیست که شما تا همین حد را هم پذیرفتید
عجب برادر!!!! پذيرفتم؟!!!
بابا اينكه اولين پست خودم بود. نقل قول از اولين پست بنده در شروع تاپيك:
بنام خدا

سلام و عرض ادب
میدانم که

بهترین حالت برای انسان ، حالتی بین خوف و رجا ست (بین ترس و امید)
میدانم که
اگر بیش از حد به بخشش خداوند امیدوار باشم ، گستاخ میشوم
و اگر از رحمتش نا امید باشم ، ابلیسِ ثانی خواهم بود.....
يعني اولين حرف خودم رو الان ميفرماييد خدا رو شكر كه پذيرفتيد!
وقتي ميگم بدون توجه به سوال من دوستان پاسخ ميدن قبول نمي كنيد
همين موضوع و همين نقل قول رو تا الان شايد 5 - 6 بار نوشتم و توضيح دادم

بوسیله همین قرآنی که شما میفرمایید مخاطب آیات عذابش فقط کفار هستند
به خدا ديگه خسته شدم از بس توضيح دادم
شما يك نقل قول از من بياريد كه گفته باشم خطاب آيات عذاب
فقط به كفار است!

براي بار صدم:
مهرباني و غضب خدا دو روي يك سكه هستند و بايد همراه هم باشند تا تاثير درست گذاشته بشه. اما بنا به شرايط انسانها ميتونه وزنهء يكي از اونها سنگين تر بشه. اما مشكل من با دوستان بر سر اينه كه دوستان ميگن براي همه بايد وزنهء انذار بيشتر باشه. اما من ميگم براي كفار بايد وزنهء انذار بيشتر باشه ولي براي تربيت بايد وزنهء مهرباني و تبشير بيشتر باشه

برادرانه و دلسوزانه میگویم فکرنمیکنید اگر اینکار شما کوچکترین تاثیری در افرادی که این مطالب را میخوانند بگذارد بطوریکه در انجام فریضه نهی از منکر کوتاهی کنند، خود شما نادانسته و ناخواسته در رواج دادن این بدعت در دین دخیل بوده اید و تا این بدعت از میان مسلمانان ریشه کن نشود گناه آن برای شمایی است که بدون داشتن علم کافی به نابود کردن آن کمر بستید؟
داداش بيخيال! كمر به نابودي نهي از منكر بستم؟!!!! :moteajeb:

"امید دادن باید بیشتر از بیم دادن باشد" دلیل قابل قبول علمی و دینی ارائه نکردید
اين دليل علمي نيست؟

خداوند در سورهء حجر ميفرمايد:

نَبِّئْ عِبَادِى أَنِّى أَنَا الْغَفُورُ الرَّحِيمُ (49)
اي پيامبر
به بندگانم بگو كه من آمرزنده و بخشنده هستم

وَ أَنَّ عَذَابِي هُوَ الْعَذَابُ الأَلِيمَ (50)
و اينكه عذاب من عذابى است دردناك

1 - در هر دو بخشِ مورد نظر ما ((إن)) آمده كه نشانهء تاكيد است. يعني بدرستي كه ، به تحقيق اين چنين است. پس در اينجا دكترين قرآن و دين داره مطرح ميشه ، نه صرفاً يك توصيه

2 - ((و)) در آيهء دوم (آيه 50) حرف عطف و ارتباط است ، در نتيجه آيهء دوم كاملاً در ادامهء آيه قبل و مرتبط با آن است. پس با توجه به حرف ((و)) بخشندگي و رحم خداوند ، مقدم بر عذاب آمده

3 - خداوند ميفرمايد اي پيامبر اين موضوع را به بندگانم بگو و ميدانيم كه پيامبر(ص) امين بودند و لذا مطلوب همين بوده كه موضوع را با همين تقدم و تاخير بيان كنند

4 - خطاب خداوند به چه گروهي است؟ شيعيان؟ كفار؟ صالحين؟ مسلمانان؟ مومنان؟ مشركان؟...... هيچكدام ، بلكه ميفرماي

به بندگانم بگو ، به همهء آنها

اینکه آیا اینهمه انذار موجب فرار از دین می شود یانه؟
به نظر من كه ابداً وجود آيات و روايات انذار ، باعث فرار از دين نميشه. مگر براي كسي كه دنبال راحت طلبي باشه. ولي تفسير آيات و روايات و اعمال سليقه در اونها و درنظر گرفتن برخي مصلحت ها كه اكثراً شخصي هستن و نه از روي نحوهء تربيت ائمه(ع) ، به شدت باعث فرار از دين شده

يادم هست يكي از اساتيد همين سايت (اسمشون خاطرم نيست) در تاپيك "تفريح از نظر اسلام" گفته بودند اسلام هيچ جا نگفته روغن به سر نزنيد يا بوي خوش نداشته باشيد يا لباس خوش رنگ نپوشيد يا موي بلند نداشته باشيد. اينها من درآوردي برخي مذهبي هاست

کسی بیشتر از ائمه اطهار(ع) از این انذارهای قرآنی ترس نداشتند بطوری که موقع نماز بدنشان می لرزید ویا اینکه برخی اوقات از ترس عظمت الهی غش می کردند ولی این ترس موجب فرار آنها از دین نمی شد بلکه آنها به دین بیشتر علاقه مند می شدند
اِي خير ببيني برادر. بالاخره يكي حرف ما رو متوجه شد
خاطر شما هست كه از آقاي رفيعي نام بردم و همين موضوع رو درمورد ايشون عرض كردم
ايشون هم از عذاب خدا ميگن ، ايشون هم انسان ها رو هشدار ميدن ، ايشون هم انذار ميكنن و به قيامت و اثرات گناه اشاره ميكنن ،
اما نه به شكلي كه انسان از دين و از خدا وحشت كنه ، بلكه ترسي در دل پديدار ميشه كه همراه با تحسينِ بزرگي خداست. جوري كه از ابهت خدا لبريز عشق بشي

هم قابل توجه شما ، هم برادر بسيار عزيزم جناب امين ، هم ساير دوستان. چرا من به ايشون و امثال ايشون ايراد نميگيرم؟

اما موضوع اينه كه اينطور گفتمان كه هم ترس همراهش باشه و هم عشق ، در گفتهء تعداد كمي از سخنرانان وجود داره. چند نمونه عرض ميكنم:
حاج آقا رفيعي
حاج آقا فاطمي نيا
دكتر ميرباقري

اما از اون طرف ، الا ماشالله...... (نميخوام اسم ببرم مگر اينكه لازم باشه)

موضوع قفل شده است