هر شب که دلم برای تو تنگ می شود، ابرها، با من گریه می کنند.
کاش به جای خاک، از کلمه آفریده می شدم تا سراپا شعر می شدم در ستایش تو!
تو، پدر غم های شیرین روزهای انتظاری. گاهی نوشتن دشوار است و از تو نوشتن دشوارتر.
اشک هایم، کبوترانی اند که آرزو دارند گره دخیل هایی شوند که به ضریحت بسته شده است.
بالش شب هایم خیس می شود از خیال 26 بهاری که کوتاه تر از همه پروازها، گذشت. عمری گذشته است و هنوز جهان نتوانسته از 6 سال امامت مهربانی هایت بگوید.
هنوز تنگنای روزهای زندان های پی در پی تو، گلوی جهان را می فشارد.
از روزی که تو مسموم شدی، بادها هر ثانیه سرفه می کنند.
شش سال، خورشید امامتت، بی وقفه می تابید تا لبخندهایت، جهانی را معطر کنند.
اما دیوارهای زندان، حصار آسمان امامتت شده بودند، تا هیچ روزنی، عطر نورانی ات را حس نکند.
سامره، شش سال زندان پی در پی ات شد و دیوارهای زندان، خستگی مدامشان را در عبادات مدامت گریه می کردند.
شهادت جان سوز حضرت اباالمهدی، امام حسن عسکری، بر آرزومندان بارگاه غریبش تسلیت باد!
غروب خورشید یازدهم
ابوسهل نوبختی نیز چون بسیاری از شیعیان، از بدی حال جسمانی امام حسن عسکری علیه السلام آگاه بود.
دیگر تاب نداشت؛ وگرنه به خود اجازه نمی داد به خانه امام برود.
وارد اتاق که شد، همسر امام، «نرجس خاتون» و «عقید» غلام فداکار حضرت را دید که در گوشه ای، ساکت نشسته اند.
نگاهش که به چهره امام افتاد، بی اختیار اشک از چشمانش سرازیر شد.
«آه خدایا! آیا این همان حجت تو بر زمین است که به دست سفاکان و ظالمان به این حال و روز درآمده؟ مگر نه اینکه 28 سال بیشتر ندارد؟
آیا تقدیر او هم شهادت در جوانی است؟»
نگاه عقید را که دید، فهمید باید خود را کنترل کند. بغض گلوگیر خود را فروخورد و در حالی که شاهد آب شدن شمع وجود امام زمانش بود، زیرلب زمزمه کرد:
«اَلا لَعْنَةُ اللّه عَلَی القَومِ الظالمین».
نامه ای برای دوستداران و شیعیان در مدائن نوشت
به ابوالادیان داد و فرمود:
«این نامه را بردار و به سوی مدائن حرکت کن
بدان که سفرت پانزده روز به طول می انجامد و پانزدهمین روز که وارد سامرا میگردی
صدای شیون از خانه ام طنین افکن خواهد بود
و پیکرم را در مغتسل برای غسل دادن خواهی دید»
ابوالادیان با اندوهی عمیق گفت:
«سالار من! اگر چنین رخداد غمباری در پیش است، پس امام راستین پس از شما کیست؟»
امام حسن العسگری علیه السلام فرمودند:
«هر کس بر جنازه من نمـــــــــــاز بخواند»
(حضرت چندین نشانه ی دیگر را نیز بیان فرمودند)
روز پانزدهم به سامرا برگشتم
از خانه امام صدای گریه بلند بود
مردمان را دیدم که به جعفر برادر امام تسلیت میگفتند و امامتش را تبریک
بسیار تعجب کردم
اما هنگامی که جعفر میخواست بر پیکر مطهر امام حسن العسگری علیه السلام نماز بخواند
کودکی زیبا رو همچون ماه تابان درخشید
و فرمود:
«ای عمو! عقب برو تا من بر پیکر پدرم نماز گذارم
چرا که مــــــــن بر نماز خواندن بر پیکر مطهر پدرم ، از همه زیبنده ترم»
سپس پیش آمد و بر پیکر مطهر حضرت عسگری نماز خواند...
یابن الحسن
سر و جانم به فدای قلب داغ دیده تان
چه غریبانه و بی کس در غم از دست دادن پدری از جنس نوربه سوگ نشسته اید...
مولای من
ما را نیز...
آخر چگونه بگویم...
ما روسیاهان را نیز در این غم عظیم شریک بدانید...
شهادت یازدهمین اختر تابناک امامت و ولایت امام حسن عسگری علیه السلام را تسلیت عرض مینمایم
ترســم که بـیــائی و مـن آن روز نباشــم....
اللهم عجل لولیک الفرج
سوز دل من در دل پروانه نباشد...
آموزه های عسکری :
احادیث زیر به نقل از کتاب تحف العقول(1) از امام حسن عسکری(ع) تقدیم ولایت مداران عزامند :
ا) «لَا تُمَارِ فَیَذْهَبَ بَهَاؤُکَ وَ لَا تُمَازِحْ فَیُجْتَرَأَ عَلَیْک؛
جدال مکن که احترامت از بین مىرود . شوخى مکن که بر تو گستاخ مىشوند.»
ب) «مَنْ رَضِیَ بِدُونِ الشَّرَفِ مِنَ الْمَجْلِسِ لَمْ یَزَلِ اللَّهُ وَ مَلَائِکَتُهُ یُصَلُّونَ عَلَیْهِ حَتَّى یَقُوم؛
هر که به پاییننشینى در مجلس رضایت دهد، خدا و فرشتگان پیوسته بر او رحمت فرستند تا برخیزد.»
ج) «مِنَ الذُّنُوبِ الَّتِی لَا تُغْفَرُ لَیْتَنِی لَا أُؤَاخَذُ إِلَّا بِهَذَا ثُمَّ قَالَ (ع) الْإِشْرَاکُ فِی النَّاسِ أَخْفَى مِنْ دَبِیبِ النَّمْلِ عَلَى الْمِسْحِ الْأَسْوَدِ فِی اللَّیْلَةِ الْمُظْلِمَة؛
از گناهانى که مورد بخشش قرار نگیرد، یکى این است که گناهکار بگوید: کاش جز به خاطر این گناه بازخواست نگردم. سپس امام حسن عسگرى علیه السّلام فرمود: شرکورزیدن مردم، نامحسوستر از حرکت مورچه بر روى گلیمى سیاه در شب تاریک است!»
د) «لَیْسَتِ الْعِبَادَةُ کَثْرَةَ الصِّیَامِ وَ الصَّلَاةِ وَ إِنَّمَا الْعِبَادَةُ کَثْرَةُ التَّفَکُّرِ فِی أَمْرِ اللَّه؛
عبادت به بسیار روزه گرفتن و نماز خواندن نیست. عبادت بسیار اندیشهورزى در امر خداست.»
هـ) «أَوْرَعُ النَّاسِ مَنْ وَقَفَ عِنْدَ الشُّبْهَةِ أَعْبَدُ النَّاسِ مَنْ أَقَامَ عَلَى الْفَرَائِضِ أَزْهَدُ النَّاسِ مَنْ تَرَکَ الْحَرَامَ أَشَدُّ النَّاسِ اجْتِهَاداً مَنْ تَرَکَ الذُّنُوب؛
پارساترین مردم کسى است که در هنگام شبهه درنگ نماید. عابدترین مردم کسى است که واجبات را به جاى آورد. زاهدترین مردم کسى است که از حرام دست بردارد .سختکوشترین مردم کسى است که گناهان را وانهد.»
پی نوشت :
1.تحف العقول ، ص: 486