•¤۩ قـافله سـالار بـکاء ۩¤• ویژه نامه شهادت سیدالساجدین امام زین العابدین علیه السلام
تبهای اولیه
[b]content[/b]
یا اَبَا الْحَسَنِ یا عَلِىَّ بْنَ الْحُسَیْنِ یا زَیْنَ الْعابِدینَ یَا بْنَ رَسُولِ اللّهِ یا حُجَّهَ اللّهِ عَلى خَلْقِهِ یا سَیِّدَنا وَمَوْلینا اِنّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِکَ اِلَى اللّهِ وَقَدَّمْناکَ بَیْنَ یَدَىْ حاجاتِنا یا وَجیهاً عِنْدَ اللّهِ اِشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّهِ
بــدن امـام سجاد علیه السلام را آوردنــد بقیــع بخاک سپردنــد ،
امـام باقــر علیه السلام وقتی که بدن بابا را غسل می داد اصحاب دیدنــد
گــردن مبــارک امـام چهارم کبــود است سؤال کردنــد یابــن رسول الله
اثــر کبــودی گردن مبارک پــدر بزرگوارتــان چه است ؟
فرمــود :
ایــن کبــودی اثر همان روزهایی است که در شام غل و زنجیــر
بــه گــردن بابایم بوده . . . . . . .
با یاد خدا
.
هرگز نگذاشت تا ابد شب باشد
او ماند که در کنار زینب باشد
سجّاد که سجّاده به او دل میبست
تدبیر خدا بود که در تب باشد
.
سلام و عرض ادب
ای سرور عابدان عالم، امشب که شب رحلت توست، به درگاهت می آیم تا بر جوانی ام دعا کنی، تا در لطافت و غلظت و رقت و نورانیت تو شناور شوم و ذوب شوم در زلال نگاهت.
امروز روز پر کشیدنِ مردی است که در سالیان دراز، غم عظیم عاشورا را لابه لای بغض های مناجات، به آسمان هدیه کرده است.
کبوتر مجروح و پر وبال شکسته عدالت با پماد عرفان زین العابدین(ع) در شفا خانه دعاهایش التیام یافت
شهادت جانسوز چهارمین کوکب آسمان امامت و ولایت ؛
روای حکایت عشق در نینوا ،داغدار لاله های کربلا،
امام کاروان اسراء ، تسلای دل زینب کبری
آقا علی بن الحسین حضرت زین العابدین
برشیعیان و داغداران این مصیبت عظمی تسلیت باد
التماس دعا یاعلی مدد
باتشکرفراوان
امام سجاد (ع) پیام آور قیام عـــــــاشورا
قافله حسینى را پس از عاشورا به سوى كوفه آوردند و براى آنان در كنار شهر، خیمه زدند. خاندان امام حسین(علیه السلام ) را - كه اكنون اسیران حكومت اموى شناخته مى شدند - در آن خیمه ها جا دادند. جارچیان حكومت ، در شهر كوفیان را فرا مى خوانند تا از اسیران جنگى خویش دیدار كنند!
على بن الحسین علیه السلام از خیمه ها خارج مى شود. روایت گر آن صحنه مى گوید: على بن الحسین علیه السلام با اشاره از مردم خواست تا قدرى آرام شوند. همه آرام شدند. امام برجاى ایستاد، سخنش را با ستایش پروردگار آغاز كرد و بر پیامبر اسلام (ص) درود فرستاد و سپس چنین فرمود:
هان اى مردم ! آن كه مرا مى شناسد، سخنى با او ندارم ولى آن كس كه مرا نمى شناسد، بداند كه من على بن الحسین فرزند همان حسین هستم كه در كنار رود فرات ، با كینه و عناد، سر مقدسش را از بدن جدا كردند بى این كه جرمى داشته باشد و حقى داشته باشند!
من فرزند كسى هستم كه حریم او را حرمت ننهادند، آرامش او را ربودند، اموالش را به غارت بردند و خاندانش را به اسارت گرفتند. من فرزند اویم كه دشمنان انبوه محاصره اش كردند و در تنهایى و بى یاورى - بى آن كه كسى را داشته باشد تا به یاریش برخیزد و محاصره دشمن را براى او بشكافد - به شهادتش رساندند. و البته این گونه شهادت، - شهادت در اوج مظلومیت و حقانیت - افتخار ماست !
اى كوفیان!
شما را به خدا سوگند، آیا به یاد دارید نامه هایى را كه براى پدرم نوشتید! نامه هاى سراسر خدعه و نیرنگتان را! در نامه هایتان با او عهد و پیمان بستید و با او بیعت كردید! ولى او را كشتید، به جنگ كشاندید و تنهایش گذاشتید!
واى بر شما! از آنچه براى آخرت خویش تدارك دیده اید! چه زشت و ناروا، اندیشیدید و برنامه ریختید!
پیامبر اكرم(ص) را با كدام رو و با كدام چشم نگاه خواهید كرد.
او به شما خواهد گفت : شما خاندان مراكشتید، حرمتم را شكستید، بنابراین از امت من نخواهید بود.
سخنان امام سجاد (علیه السلام ) كه به اینجا انجامید، صداى كوفیان به گریه بلند شد، وجدان هاى خفته براى چندمین بار بیدار شدند. كوفیان به ملامت و سرزنش خویش پرداختند! امام سجاد (ع) به سخنان ادامه داد و فرمود:
خداى رحمت كند كسى را كه : رهنمودهاى مرا بپذیرد و سفارش هاى مرا كه در راستاى رضاى الهى و درباره پیامبر (ص) و اهل بیت (ع) اوست رعایت كند چه این كه رسول خدا براى ما الگویى شایسته بود.
ادامه دارد...
[h=1]امام سجاد (ع) پیام آور قیام عاشورا (بخش دوم)
[/h]كوفیان یك صدا فریاد بر آوردند:
اى فرزند رسول خدا! تمامى ما گوش به فرمان شما و پاسدار حق شماییم بى این كه از این پس ، روى بگردانیم و نافرمانى كنیم ! اكنون با كسى كه به جنگ شما برخیزد خواهیم جنگید. و با كسى كه در صلح با شما باشد صلح و سازش خواهیم داشت .ما حق خودمان را از ظالمان باز خواهیم گرفت .
امام سجاد (ع) در پاسخ كوفیان فرمود:
هرگز! هرگز تحت شعارهاى شما قرار نخواهم گرفت و به شما اعتماد نخواهم كرد.
اى خیانت پیشگان مكار! میان شما و آرمان هایى كه اظهار مى دارید فاصله ها و موانع ، بسیار است . آیا مى خواهید همان جفا و پیمان شكنى كه با پدران و من داشتید، دوباره درباره من روا دارید!
نه به خدا سوگند! هنوز جراحت هاى گذشته اى كه از شما بر تن داریم ، الیتام نیافته است . همین دیروز بود كه پدرم به شهادت رسید در حالى كه خاندانش در كنار او بودند.
داغ هاى برجاى مانده از فقدان رسول خدا، پدرم و فرزندانش و جدم امیرمۆ منان فراموش نشده است .طعم تلخ مصیبت ها هنوز در كامم هست و غم ها در گسترده سینه ام موج مى زند. در خواست و سفارش من درباره یارى خواستن از شما نیست. تنها مى خواهم كه شما - شما كوفیان ! - نه عزم یارى ما كنید و نه به دشمنى و ستیز با ما برخیزید!
امام سجاد (علیه السلام ) در پایان این سخنان كه آتش ندامت و حسرت را درجان كوفیان برافروخت و مهربى اعتبارى و بى وفایى را براى همیشه بر پیشانى آنان زد.
در خواست و سفارش من درباره یارى خواستن از شما نیست. تنها مى خواهم كه شما - شما كوفیان ! - نه عزم یارى ما كنید و نه به دشمنى و ستیز با ما برخیزید!
چرا كه پدرش با همه آن ارزش ها و كرامت هاى برتر نیز قبل از او به شهادت رسید. اى كوفیان ! با آنچه نسبت به حسین روا داشتند، شادمان نباشید. واقعه اى عظیم صورت گرفت و آنچه گذشت رخدادى بزرگ بود! جانم فداى او باد كه در كنار شط فرات ، سر بر بستر شهادت نهاد. آتش دوزخ جزاى كسانى است كه او را به شهادت رساندند.
حدیثی از امام سجاد (ع)
زمین کربلا در روز رستاخیز، چون ستاره مرواریدى می درخشد و ندا می دهد که من زمین مقدس خدایم، زمین پاک و مبارکى که پیشواى شهیدان و سالار جوانان بهشت را در بر گرفته است.
کامل الزیارات، ص 268.