جمع بندی چگونه فراموشش کنم؟

تب‌های اولیه

44 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
چگونه فراموشش کنم؟

سلام به تمام اسک دینی ها
من با یک دختر در ارتباط بودم در حد پیامک و 3 دفعه با همدیگه صحبت کردیم اونم حضوری.
من دوست داشتم که با اون ازدواج کنم اما بزرگ ترین مشکل من این بود که اون 5سال از من بزرگ تر بود(من 17 سالمه و اون 22 سالش) و از لحاظ عقیده خیلی با هم فرق داشتیم(حالا من به اینا کار ندارم)
من الان حدود 4 ماهه باهش در ارتباط نیستم و دیگم نمیخوام باهش در ارتباط باشم(خدا توفیق توبه رو به من داد و من توبه کردم)
من میخوام اونو به کلی فراموش کنم.من سر کار میرم و وقتی سر کار هستم به اون فکر نمیکنم اما وقتی میام خونه به اون فکر میکنم.
رفتم پیش روانشناس میگه خاطراتت رو باهش رو کاغذ بنویس بعد آتیش بده(من اصلا وقت چنین کاری رو ندارم و اگر هم چنین کاری رو بکنم اگه یک روز خدایی نکرده ببینمش اون وقت چی کار کنم)
من دوست دارم هیپنوتیزم بشم و اونو کامل از ذهنم کامل پاک کنم اگه کسی اطلاعات خاصی داره لطفا کمک کنه.
اگه راه دیگه ای هم بود بگید.

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد راهنما

با عرض سلام خدمت شما برادر گرامی
غرایز جنسی برای انسان امری طبیعی است ولی باید مراقبت شود که از مسیر خود منحرف نشود
حال که موفق به قطع رابطه شده اید خداوند را شاکر باشید لذا نکاتی را در مورد سوالتون(فراموش کردن ان شخص ) خدمتتون عرض میکنم
1 با توجه به غير جايز بودن اين روابط، درباره گناه بودن آن بينديشيد.
2 از مكان‏ها و زمان‏هايى كه احتمال مشاهده وى وجود دارد، تردد نكنيد.
3 درباره نكات و نقاط ضعف و منفى وى بينديشيد و به خود بگوييد: وى شايستگى همسرى با من را ندارد.
4 اگر ذهنتان به وى مشغول شد، با مطرح كردن موضوع و مسائلى ديگر (علمى، هنرى و اجتماعى و..) ذهن خود را از وى معطوف داشته، درباره موضوع ديگر فكر كنيد.
5 روابط اجتماعى و دوستانه بيشترى، با هم سن و سالان و هم‏كلاسى های خود داشته باشيد.
6 از تنها بودن در مكانى، براى مدت زيادى اجتناب كنيد تا فكر وى وارد ذهن شما نشود.
7 بيكار نباشيد و اوقات فراغت خود را به فعاليت‏هاى مختلف- به خصوص فعاليت‏هاى دسته جمعى- پر كنيد.
8 به خود تلقین کنید و بگویید که من میتونم اون را فراموش کنم
9 از مهارتهای کنترل افکار استفاده نمایید که در این تاپیک آمده است
مشکل بی اعتمادی به نامزد

سفارش روانشناس را انجام بده و سعی کن که به گونه ای برنامه ریزی کنی که هرگز با او برخورد نکنی و در صورتی که اون خانم را روزی دیدی سعی کن که با او هیچ نوع مکاتبه ،صحبت،پیام،نگاه و برخورد خاصی نداشته باشی تا این میل و اشتیاق خاموش شده باز نشود که شیطان در این مواقع بر انسان حکومت می کند
با توجه به نکات زیر سعی نمایید که از ایجاد وابستگی جلوگیری کنید
1 از نگاه و هر نوع ارتباطی با نامحرم خودداری فرمایید
2اوقات خود را با برنامه های مناسب کار و تفریحات سالم ومعاشرت با ئوستان مناسب پر کنید
3دوستان مناسب و مذهبی برای خود برگزینید تا زمینه برای گناه برای شما کمتر فراهم شود
4با مکانها و محافل مدهبی ارتباط داشته باشید و به آنجا بروید
5و از مواردی که سبب تحریک شهوت می شود خودداری کنید
اگر باز هم سوال بود یا نکته ای مبهم بود در خدمت هستیم

در پناه قرآن و عترت موفق باشید
یا علی

به توصیه برخی از دوستان میتوانید از ذکر شریف ماشاء الله ولا حول ولا قوه الا بالله استفاده کنید به این صورت که هر وقت به یاد او افتادید یا به ذهنتان خطور کرد این ذکر را تکرار کنید و البته تکرار مدام این ذکر خواص زیاد دیگری هم دارد که می توانید همیشه این ذکر را بگویید البته به قول دوستان ذکر عام است وهیچ مشکلی در زیاد گفتن این ذکر نیست
التماس دعا

شانس ما هر موقع دارم کم کم فراموشش میکنم یک اتفاقی میفته باز به یادش میفتم .من ارتباطم از 8تیر کامل باهش قطع کردم و گاهی توی ذهنم یادش میکردم.یک دفعه تو شهویر به خاطر یک مسئله خیلی الکی بهم پیام داد وقتی دیدم شماره ی اونه یک جوری شدم خیلی دپرس شدم.نمیدونم کی قراره این جریان به تاریخ بپیونده.

hasafa;587341 نوشت:
شانس ما هر موقع دارم کم کم فراموشش میکنم یک اتفاقی میفته باز به یادش میفتم .من ارتباطم از 8تیر کامل باهش قطع کردم و گاهی توی ذهنم یادش میکردم.یک دفعه تو شهویر به خاطر یک مسئله خیلی الکی بهم پیام داد وقتی دیدم شماره ی اونه یک جوری شدم خیلی دپرس شدم.نمیدونم کی قراره این جریان به تاریخ بپیونده.

حالا باز خوبه شما ارتباط دو سه هفته ای داشتین من همش یه بار اتفاقی یکی رو دیدم الان 8ماهه نمیتونم فراموشش کنم

میدونید تا بهش فکر نمیکنم یکی اسمش رو میاره یکی فامیلیشو میگه .....خراب میکنن ... در حالی که هیشکی نمیدونه این جریانو!!!

سعی کنید سرتون رو به کاری مشغول کنید همش مشغول یه کاری باشید تا یه مدت بهشون فکر نکنید.......................

*شیوا*;587347 نوشت:
حالا باز خوبه شما ارتباط دو سه هفته ای داشتین من همش یه بار اتفاقی یکی رو دیدم الان 8ماهه نمیتونم فراموشش کنم

میدونید تا بهش فکر نمیکنم یکی اسمش رو میاره یکی فامیلیشو میگه .....خراب میکنن ... در حالی که هیشکی نمیدونه این جریانو!!!

فکر کنم این موضوع برمیگرده به قانون جذب! تو ناخودآگاه خودتون بهش اینقدر فکر میکنید که تمام کائنات برمیگردند جوابتون میدهند.:Mohabbat:

hasafa;585333 نوشت:
سلام به تمام اسک دینی ها
من با یک دختر در ارتباط بودم در حد پیامک و 3 دفعه با همدیگه صحبت کردیم اونم حضوری.
من دوست داشتم که با اون ازدواج کنم اما بزرگ ترین مشکل من این بود که اون 5سال از من بزرگ تر بود(من 17 سالمه و اون 22 سالش) و از لحاظ عقیده خیلی با هم فرق داشتیم(حالا من به اینا کار ندارم)
من الان حدود 4 ماهه باهش در ارتباط نیستم و دیگم نمیخوام باهش در ارتباط باشم(خدا توفیق توبه رو به من داد و من توبه کردم)
من میخوام اونو به کلی فراموش کنم.من سر کار میرم و وقتی سر کار هستم به اون فکر نمیکنم اما وقتی میام خونه به اون فکر میکنم.
رفتم پیش روانشناس میگه خاطراتت رو باهش رو کاغذ بنویس بعد آتیش بده(من اصلا وقت چنین کاری رو ندارم و اگر هم چنین کاری رو بکنم اگه یک روز خدایی نکرده ببینمش اون وقت چی کار کنم)
من دوست دارم هیپنوتیزم بشم و اونو کامل از ذهنم کامل پاک کنم اگه کسی اطلاعات خاصی داره لطفا کمک کنه.
اگه راه دیگه ای هم بود بگید.

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام بر شما

خوبه که فراموش کنید اما یقینا در فراموش نکردنش هم حکمت و مصلحتی نهفته.

مثلا همین از یاد نرفتن میتواند نعمتی باشد برای شما . به شرط اینکه واقعا از اون رابطه غلطتتان درس عبرت گرفته باشید و دیگر تحت هیچ شرایطی به خود اجازه ی برقراری چنین روابطی را با جنس مخالف ندهید ...

دیگر اینکه اندوه و ناراحتی حاصل از این فراموش نکردن ، میتواند مجازاتی باشد تا از کیفر اخروی در امان شوید. افرادی که به راحتی فراموش میکنند و سراغ بعدی و بعدی میروند قساوت قلب پیدا کرده اند و اگر این دنیا مجازات نشوند کیفری شدیدتر در انتظارشان خواهد بود.

اما فراموش نفرمایید که زیاد ماندن در این مرحله ، محروم شدن از توفیقات معنوی را هم دارد که مجازاتی شدیدتر است

[="Times New Roman"][="Black"]

راهنما;587309 نوشت:

درباره نكات و نقاط ضعف و منفى وى بينديشيد و به خود بگوييد: وى شايستگى همسرى با من را ندارد.


جسارتا فکر نمی کنید این یه مقدار بی انصافی باشه..:Gig:
.
این بنده خدا که نگفته دختر بدی بوده..:Moteajeb!:
.
میگه دختره ازش بزرگتره و این هم کاملا منطقی هست..
.
فکر نمی کنید دارید از اونور پل میفتید..:Gig:
.
شاید واقعا دختر خوبی باشه ،
نه اینکه نکات و نقاط ضعف نداره ، ولی خوب شاید دختر مناسبی باشه ،
فقط سنشون به هم نخوره ، و این فکر کردن درباره نقاط ضعف و منفی ممکنه نفرت و کدورت ایجاد کنه و یه جورایی حس انتقام جویی رو توی وجودش تحریک کنه..
.
البته این فقط نظر من هست ، شایدم شما یه چیزایی می دونی که من نمی دونم..:Gig:[/]

jalaljoon;587326 نوشت:
به توصیه برخی از دوستان میتوانید از ذکر شریف ماشاء الله ولا حول ولا قوه الا بالله استفاده کنید به این صورت که هر وقت به یاد او افتادید یا به ذهنتان خطور کرد این ذکر را تکرار کنید و البته تکرار مدام این ذکر خواص زیاد دیگری هم دارد که می توانید همیشه این ذکر را بگویید البته به قول دوستان ذکر عام است وهیچ مشکلی در زیاد گفتن این ذکر نیست

خیلی جالبه.......خیلی!!!!!!!!!

من اون شب که با دیدن اون شخص عقل و قلبمو از دست دادم قبلش هی این ذکر رو میخوندم چون تازه در موردش شنیده بودم و به این ذکر رغبت نشون میدادم !!!:Moteajeb!:

یعنی مصلحتی در کار بوده ؟!!!!!!!!

*شیوا*;587347 نوشت:
حالا باز خوبه شما ارتباط دو سه هفته ای داشتین من همش یه بار اتفاقی یکی رو دیدم الان 8ماهه نمیتونم فراموشش کنم

میدونید تا بهش فکر نمیکنم یکی اسمش رو میاره یکی فامیلیشو میگه .....خراب میکنن ... در حالی که هیشکی نمیدونه این جریانو!!!


من 6ماه باهش در ارتباط بودم راست میگی شما هی اسمشو میشنوی فامیلشو میبینی یا یکی از تصاویرش تو ذهنت تداعی میشه

hasafa;587455 نوشت:
من 6ماه باهش در ارتباط بودم

کار شما سخت تر هست دیگه 6 ماااااه !!!!!!!

من طرف رو یه لحظه دیدم صحبت کردم داشتم از هوش میرفتم زبونم گرفته بود !

*شیوا*;587476 نوشت:
کار شما سخت تر هست دیگه 6 ماااااه !!!!!!!

من طرف رو یه لحظه دیدم صحبت کردم داشتم از هوش میرفتم زبونم گرفته بود !


قضیه از قراره(یکم طولانیه)خونمون دو طبقه بود پارسال طبقه پایینمون رو دادیم اجاره به سه تا دختر دانشجو.من اول که اومده بودن اصلا باهشون کار نداشتم و اون موقع که اومدن گوشی نداشتم بعد از 2الی 3ماه یک گوشی جور شد از اون جا که من اصلا فکر ارتباط برقرار کردن باهشون نداشتم به کار خودم میریسیدم و غیر..
یکی از اونا بود که چند بار دیده بودمش(برای گرفتن کلید و خرید نون در حد یک مکالمه خیلی کوتاه باهش صحبت کرده بودم)از اون خوشم اومده بود بعد از این که مطمئن شدم شمارشو از توی دفترچه تلفن مادرم در اوردم یک شب برای یک موضوعی بهش پیامک دادم (موضوعش خیلی مهم نبود)و اصلا قصد من دوستی و غیر.. نبود همون شب بین من و اون 40 تا پیامک رد و بدل شد و بیشترش من ازش سوالای مختلف میپرسیدم و اون جواب میداد مثلا چند سالشو از چه چیزایی خوشش میاد و غیر..
ارتباط ما گذشتو که من تصمیم گرفتم ارتباطمو باهش قطع کنم و رفتم پیش مشاور و گفت رابطت رو قطع کن من گفتم باشه(ولی من بیشتر از 4روز نتوستم تحمل کنم و باز بهش پیام میدادم و اون جواب میداد)
توی عید نوروز93 بود که مصمم شدم رابطم رو باهش قطع کنم شبی که میخواستم پایان بدم داشتم گریه میکردم از بس سخت بود جدا شدن ازش(وابسه شده بودم شدید)دیگه اخرین پیام ها مو بهش دادم و اونم باهم خدافظی کرد.
دیگه من همش دپرش و ناراحت و غمگین بود و گاهی بهش پیام میدادم که مثلا این هفته شما میرین مشهد یا نه یا اون پیام میداد برو برامون نون بخر و غیر...(رابطمون خیلی سرد شده بود)
تو تیر ماه بود که من قرار بود فرداش برم حوضه(برای دوره ی تثبیت می خواستم برم و نباید گوشیمو با خودم میبردم)شبش نشستم قشنگ باز مثل قدیما با هم پیام میدادیم و از هم باز خدافظی کردیم.
دیگه من مونده بودم خاطراتش تو ذهنم که هی مرور میکردم.یک اتفاقی پیش اومد که من نتوستم تو حوضه قبول بشم با اینکه 40 روز توی یک شهر دیگه بوددم و داشتم درساشو میخوندم.
اومدم شهرمون و دنبال کار بود که تو یک موبایل فروشی مشغول کار شدم(از اونجا که من به موبایل فروشی علاقه خاصی داشتم خیلی داشتم ازکارم لذت میبردم)و داشتم اونو کم کم فراموش میکردم که یک روز تو شهریور بهم پیام داد به خاطر یک موضوع خیلی الکی(و اینو بگم که هر دفعه من باهش پیامک بازی میکردم یم اتفاق بدی برام میفتاد همین دفعه اخری تو موبایل فروشی از دستم گوشی افتاد خورد زمین فک کنم بعد از پیامک اون بود اگه اشتباه نکنم.
خیلی دپرش شده بودم که اون بهم پیامک داده بود.(من همش از خدا میپرسم کی میخواد حکمت ها و اسرار این قضیه رو برام فاش کنه.)هنوز که هنوز فاش نشده.
این بود کل ماجرا

sun;587368 نوشت:
فکر کنم این موضوع برمیگرده به قانون جذب! تو ناخودآگاه خودتون بهش اینقدر فکر میکنید که تمام کائنات برمیگردند جوابتون میدهند.:Mohabbat:

منظورتون دقیقا چیه؟؟؟اگه لطف کنید بگید

.امین.;587382 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم

سلام بر شما

خوبه که فراموش کنید اما یقینا در فراموش نکردنش هم حکمت و مصلحتی نهفته.

مثلا همین از یاد نرفتن میتواند نعمتی باشد برای شما . به شرط اینکه واقعا از اون رابطه غلطتتان درس عبرت گرفته باشید و دیگر تحت هیچ شرایطی به خود اجازه ی برقراری چنین روابطی را با جنس مخالف ندهید ...

دیگر اینکه اندوه و ناراحتی حاصل از این فراموش نکردن ، میتواند مجازاتی باشد تا از کیفر اخروی در امان شوید. افرادی که به راحتی فراموش میکنند و سراغ بعدی و بعدی میروند قساوت قلب پیدا کرده اند و اگر این دنیا مجازات نشوند کیفری شدیدتر در انتظارشان خواهد بود.

اما فراموش نفرمایید که زیاد ماندن در این مرحله ، محروم شدن از توفیقات معنوی را هم دارد که مجازاتی شدیدتر است


من خیلی دوس دارم کی قراره این اسرار فاش بشه و بفهمم مصلحت قراره فاش بشه.

خیلی جالبِ ... یه زمانی هست داری در مورد ترفند های فریب شیطان فکر میکنی ... یه دفعه متوجه میشی در همین حین که در حال فکر کردن درباره این موضوع بودی شیطان داشت فریبت می داد ... ؟!

چون در حال نماز بودی که این فکر رو به ذهنت انداخت !!!

hasafa;587523 نوشت:
من همش از خدا میپرسم کی میخواد حکمت ها و اسرار این قضیه رو برام فاش کنه.

اگه منظورتون حکمت پیامک دوباره ایشون هست ؟

واقعا حکمت !!! صادقانه بگم به نظر من شیطان داره ذهن تون رو بازی میده !!!

همین جمله شما رو در ماجرا هایی که شبیه به شما اتفاق افتاده بود چند بار شنیدم ...

ولی یه چیزی بگم : ذکر "لا حَوْلَ وَلا قُوَّةَ اِلاّ بِاللَّهِ" واقعاً می تونه به لطف خدا ثبات ذهنی رو به شما برگردونی ... (هر موقع ذهن تون منحرف شد سریع روی این ذکر با تمام حس تون تمرکز کنید) {منظورم شدت تمرکزِ}

hasafa;587529 نوشت:
من خیلی دوس دارم کی قراره این اسرار فاش بشه و بفهمم مصلحت قراره فاش بشه.

اینها اسراری نیست که در این دنیا فاش بشه دوست عزیز. شما اگر برایتان مهم بوده که توبه کردید چگونه چنین سوالی میپرسید؟

hasafa;587524 نوشت:
منظورتون دقیقا چیه؟؟؟اگه لطف کنید بگید

تو زمینه قانون جذب اسرار هستی اگر مطالعه کنید میبینید که گفته میشه در ضمیر ناخودآگاه ذهن شما به هرآنچه فکر میشه همان چیز براتون اتفاق میفته.مثلا تا حالا شده شما در مورد کسی دارید فکر میکنید یکهو اون فرد تماس میگیره.مثلا یاد دوستتون میفتید و بهش فکر میکنید.میبینید دوستتون باهاتون تماس میگیره! یا معمولا بر انچه که در طول عمرتون فکر میکنید و به هرچی بیندیشید روال زندگی شما همونطوری میشه.اینها اتفاقی نیست.علم هم ثابت کرده که فکر انسان امواجی را از خودش ساطع میکنه که تمام عالم و هستی را در سخره خودش قرار میده.اینکه شما به کسی فکر کنید انرژی از خودتون بروز داده میشه که همه کائنات اون امواج را میگیرند و اون ضمیر ناخودآگاه شما را به واقعیت تبدیل میکنند. اگر متوجه نشدید بفرمایید بیشتر توضیح بدم Smile

دادا! شما هنوز خیلی بچه ای. آخه ی پسر 17 ساله!!!! رو با ی دختر 22 ساله چه کار؟!! اون دختره هم خیلی بی فکری کرده و احتمالاً خواسته دوره بگذرونه. بهتره به مصلحتش هم فکر نکنی.

hasafa;585333 نوشت:
من دوست دارم هیپنوتیزم بشم و اونو کامل از ذهنم کامل پاک کنم اگه کسی اطلاعات خاصی داره لطفا کمک کنه.

فک نکنم یه چنین چیزی امکان پذیر باشه...من خودم در دوران نوجوانی و نادانی! با دختر خانمی در ارتباط بودم اما در 4چوب, یعنی خارج نشدیم ازین 4 چوب...حدود 4سال من با این خانم در ارتباط بودم و بعد به خاطر حرفای خواهرم کاملا قطع رابطه کردم باهاش(که البته بعدا خواهرم پشیمون شد)...ایشون خیلی آسیب دید ازین جدایی, من بعدا این قضیرو فهمیدم و به شدت عذاب وجدان گرفتم...
بعد یه مدت سعی کردم یه جوری جبران کنمو ازش معذرت خواستمو خلاصه اونم گفت که منو بخشیده و میخواد ازدواج کنه اما منو هیچ وقت فراموش نمیکنه...راستش منم هرکاری میکنم از ذهنم بره بیرون نمیتونم...به خاطر همین میگم که تقریبا غیر ممکنه یکیو اینطوری از ذهنت حذف کنی...

اینجا تقریباً همه ی جورایی درگیر این قانون جذب شدن!

موسیقی به هیچ عنوان گوش نده .

چون خودت را جای شخصیت اهنگ میزاری و اون هم ی طرف دیگه ه د برو ک رفتی

بعد فیلم های عشقی نگاه نکن
ک باز د برو ک رفتی میشه

اگر هم این کار انجام نمیدادی هم که چ بهتر ولی انجامش نده.

سعی کن عشقش را با عشق به پدر و مادرت یا برادر و خواهرت یا مادربزرگات و پدربزرگات جایگزین کنی.
یعنی کمی به اینها محبتت بیشتر کن و تو فکر این عزیزانت برو و ببین چقدر بهتر عاشق اینا باشی تا اونا .

یکی از موثرترین راهها هم اینه که بعد از نماز برای زودتر شوهر کردنش و شوهر خوب گیراوردن دعاش کنی.
ممکن به دعای شما زودتر شوهر نکنه اما همین تبدیل افکارت به افکار الهی خیلی خیلی موثر است.

منی ک میبینی دارم برات صحبت میکنم خودم سابقه شونزده نامزدی و نونزده ازدواج منجر به طلاق در کارنامه حیات خود دارم .
و اگر یکم به جمله بندیا کارشناسان همین سایت دقت کنی میبینی همین جملات منو میگن فقط یکم دست کاریش کردن.

الان من اینو راجع به شما گفتم این کارشناس میشینه این جمله رو 100 بار تکرار میکنه تا حفظش بشه بعد برا مورد بعدی همین جملاتم با دستکاری میگه.

اقای کارشناس این حساب مارو کی قرار بدید ؟؟؟ :Black (6):
اگر پولمو ندید یا میام جلو ساختمان پاسخگوی ملی تحصن میکنم یا گزارش میدم سایتتون به پلیس فتا تا بیان ساسپندش کنند :Black (12):

سلام . ب نظر من این یه دوره ست ک باید صبر پیشه کنین تا ب مرور زمان از حافظه تون پاک بشه بالاخره فرموده بودین توبه کردین و این عذاب رو هم میتونین تاوان گناهی بدونین ک انجام دادین و واسه پاک شدن تون لازم بوده ... فقط از خدا کمک بگیرین ک یه وقت دوباره سراغ شون نرین و سعی کنین تا میتونین تنها نباشین و یا بیکار ... این دو تا میتونه بیشتر بهتون ضربه بزنه ... در ضمن کاری ک اون مشاور هم بهتون گفته شاید کارساز باشه بعید میدونم وقت نداشته باشین فقط فکرکنم یه کم در این زمینه تنبلی میکنین ... موفق باشین ...

سلام
به فراموشی بسپرش تا فراموشش کنی. انسان در آن واحد نمیتونه روی چند چیز تمرکز کنه مدام مشغول کارهای دیگه باش تا کمی موضوع برات کمرنگ بشه اگه تونستی محبت دیگه ای جایگزینش کن .

اگه ما بتونیم از همه نعمت هامون استفاده ای کنیم که برای اون آفریده شدن ضرر نمیکنیم و دچار پوچی نمیشیم.
قلب ما هم یکی از نعمت هاست بستگی داره چجوری ازش استفاده کنیم تا به نهایت پادشاهی ،عشق و اوج لذت و کمال برسیم یا اینکه به فقر و پوچی محض برسیم . قلب حرم الهی هست اگر محبت خدا اون رو پر کنه چون خدا تمام زیبایی ، قدرت ، هستی و عشق است به تمام اینها میرسیم و وجودمان همچوم گوهری میدرخشد ولی اگر غیر خدا قلب رو پر کنه چون غیر خداست یعنی غیر از زیبایی ،قدرت ، عشق و هستی بینهایت است پس پوچ و فقر محض است و ما را دچار انچه میکند که خود به آن مبتلاست.

یعنی توی این عشق و ...... چه حکمتی هست واقعا اخه

که شاعر ها هم شعر سرودن در موردش

مثلا

هرگز نمیرد انکه دلش زنده شد به عشق ............ثبت است بر جریده عالم دوام ما

یا

ای غایب از نظر به خدا می‌سپارمت - جانم بسوختی و به دل دوست دارمت
تا دامن کفن نکشم زیر پای خاک - باور مکن که دست ز دامن بدارمت
محراب ابرویت بنما تا سحرگهی - دست دعا برآرم و در گردن آرمت
گر بایدم شدن سوی هاروت بابلی - صد گونه جادویی بکنم تا بیارمت
خواهم که پیش میرمت ای بی‌وفا طبیب - بیمار بازپرس که در انتظارمت
صد جوی آب بسته‌ام از دیده بر کنار - بر بوی تخم مهر که در دل بکارمت
خونم بریخت و از غم عشقم خلاص داد - منت پذیر غمزه خنجر گذارمت
می‌گریم و مرادم از این سیل اشکبار - تخم محبت است که در دل بکارمت
بارم ده از کرم سوی خود تا به سوز دل - در پای دم به دم گهر از دیده بارمت
حافظ شراب و شاهد و رندی نه وضع توست - فی الجمله می‌کنی و فرو می‌گذارمت

sun;587538 نوشت:
تو زمینه قانون جذب اسرار هستی اگر مطالعه کنید میبینید که گفته میشه در ضمیر ناخودآگاه ذهن شما به هرآنچه فکر میشه همان چیز براتون اتفاق میفته.مثلا تا حالا شده شما در مورد کسی دارید فکر میکنید یکهو اون فرد تماس میگیره.مثلا یاد دوستتون میفتید و بهش فکر میکنید.میبینید دوستتون باهاتون تماس میگیره! یا معمولا بر انچه که در طول عمرتون فکر میکنید و به هرچی بیندیشید روال زندگی شما همونطوری میشه.اینها اتفاقی نیست.علم هم ثابت کرده که فکر انسان امواجی را از خودش ساطع میکنه که تمام عالم و هستی را در سخره خودش قرار میده.اینکه شما به کسی فکر کنید انرژی از خودتون بروز داده میشه که همه کائنات اون امواج را میگیرند و اون ضمیر ناخودآگاه شما را به واقعیت تبدیل میکنند. اگر متوجه نشدید بفرمایید بیشتر توضیح بدم :)

اتفاقا با توجه به گفته ی شما من که هی بهش فکر میکردم یه بار بیرون سر راه هم قرار گرفتیم و همدیگرو دیدیم انگار این جاذبه ادم رو میکشونه

ولی الان دیگه نه چون انگار اون داره دفع میکنه :khaneh:

حتی تو خوابهام هم گاها میدیدمش

واقعا خیلی سخته گاهی دیگه ادم تحملش رو از دست میده نمیدونه چیکار کنه اعصابش به هم میریزه

کاربر BABY واقعا شما اینقدر سابقه نامزدی و جدایی در کارنامه خودتون دارید یا مزاح میفرمایید؟!؟ :Moteajeb!:خدا برکت بده اخوی:Kaf:

*شیوا*;587811 نوشت:
یعنی توی این عشق و ...... چه حکمتی هست واقعا اخه

به نظر من حکمتی در کار نیست،خودتون حکمتش کردین.....از این اتفاقا در زندگی هر کسی میوفته ولی به نظرم نباید زیاد خود رو درگیر این چیزا کرد.
اگر قسمت است،اگر حکمت است،پس نیازی به تلاش و فکر و ....من نیست،خودش میاد جلو...چرا که حکمت هست و خودش جور میشه
به نظرم فکرتون رو ...سرمایه تان را...وقت و ذهن و تلاش و انرژی تان را صرفش نکنید....همه چیز رو بسپارید به خدا و زندگی تون رو بکنید،بدون هیچ گونه وابستگی و دغدغه ای........:Gol:

از تمام کاربران اسک دین ممنونم که منو برای حل این مشکل کمک کردن.از درگاه الهی براتون دعا میکنیم به حق اباعبدالله علیه السلام به تمام حوائج دنیوی و اخروی اگر به صلاحتون بود برسین.

چی بود شیوا عشق افسانه ای شده

techies;587545 نوشت:
فک نکنم یه چنین چیزی امکان پذیر باشه...من خودم در دوران نوجوانی و نادانی! با دختر خانمی در ارتباط بودم اما در 4چوب, یعنی خارج نشدیم ازین 4 چوب...حدود 4سال من با این خانم در ارتباط بودم و بعد به خاطر حرفای خواهرم کاملا قطع رابطه کردم باهاش(که البته بعدا خواهرم پشیمون شد)...ایشون خیلی آسیب دید ازین جدایی, من بعدا این قضیرو فهمیدم و به شدت عذاب وجدان گرفتم...
بعد یه مدت سعی کردم یه جوری جبران کنمو ازش معذرت خواستمو خلاصه اونم گفت که منو بخشیده و میخواد ازدواج کنه اما منو هیچ وقت فراموش نمیکنه...راستش منم هرکاری میکنم از ذهنم بره بیرون نمیتونم...به خاطر همین میگم که تقریبا غیر ممکنه یکیو اینطوری از ذهنت حذف کنی...

یعنی تا آخر عمر من باید با یاد اون زندگی کنم؟؟؟

hasafa;588233 نوشت:
یعنی تا آخر عمر من باید با یاد اون زندگی کنم؟؟؟

از نطر تجربی اگه بخوام بگم نه نمیتونی فراموشش کنی...
از نظر علمی بخوام بگم چون رفته به ltm بازم نمیتونی فراموشش کنی...
کلا خیلی تلاش نکن...

آهنگ اصلا گوش نکنید ( چه غمگین چه شاد ، چه بی کلام چه با کلام ) به غیر از مداحی و ....
ذکر لا اله الا الله را زیاد تکرار کنید
هر چیزی رو که باعث میشه یاد اون شخص بیوفتید رو از خودتون دور کنید
من با این کارا خیلی چیزا رو فراموش کردم و ذهنم آرام شده
نمیدونم تا چند درصد علمیه ولی واسه من جواب داده
توهم قانون جذب هم نزنید
واسه من که اصلا این چیزا اتفاق نمیوفته
من میگم بیشتر این اتفاقاتی که ربطش میدن به قانون جذب به جای اینکه به خدا مربوط باشه ، به شیطان و دار و دستش مربوطه

techies;588257 نوشت:
از نطر تجربی اگه بخوام بگم نه نمیتونی فراموشش کنی...
از نظر علمی بخوام بگم چون رفته به ltm بازم نمیتونی فراموشش کنی...
کلا خیلی تلاش نکن...

من چی کار کنم که مهرش از دلم بره؟؟؟
به قول معروف هنوز دلم پیشش گیره:hamdel:

hasafa;588282 نوشت:
من چی کار کنم که مهرش از دلم بره؟؟؟
به قول معروف هنوز دلم پیشش گیره:hamdel:

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام علیکم

یکی از راههای فراموش کردن توسل به اولیای الهی و جایگزینی آن با عشق حقیقی است . یعنی عشق به معشوق حقیقی که خالق اوست . اگر قصد جدی دارید که فراموش کنید قطعا نتیجه خواهد داد.
[=arial]
8- از حق تعالی و اولیای الهی استمداد بطلبید.

یکی از موثرترین راهها یاری جستن از حق تعالی و درخواست فروتنانه و عاجزانه از او و توسل به اولیای الهی علیه السلام به خصوص توسل و ارتباط قلبی با حضرت بقیه ا...(ارواحنا فداه) است که می توانی این مشکل و هر مشکل دیگری را با آن حل کنی.

اشتغال ذهن به امری واهی و غیر مقدس از وسوسه های شیطان است. برای رفع وسوسه‌های شیطان و دور ساختن او از ذهن و وهم، در روایات منقول از معصومین(علیهم السلام) دستورهایی رسیده است که در زیر به ذکر یک دستور بسنده می کنیم:

مردی نزد پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) از وسوسه شیطان شکایت کرد که ذهن او را به امری مشغول می‌سازد. حضرت فرمود: مکرر بگو: « توکلت علی الحی الذی لایموت، والحمدلله الذی لم یتخذ ولداً، ولم یکن له شریک فی الملک، و لم یکن له ولیٌ من الذل و کبره تکبیراً» آن مرد پس از مدتی خدمت پیامبر(ص) رسید و عرض کرد: به دستور شما عمل کردم، خداوند وسوسه مرا برطرف کرد. (1)

پی نوشت ها:
1. میزان الحکمة ج4 ص3526
[=arial]
منبع

ازدواج كنيد فراموش ميشه قبل ازدواج ادم فكر ميكنه تا اخر عمرش فراموش نميكنه ولي بعدش قول ميدم سر يك هفته فراموشش كنيد براي من كه اينجور شد تازه ميفهمم اينكه ميگن بايد راضي به قسمت خدا بود يعني چي شما انرژي و عشقت رو بذار به وقتش براي همسرت خرج كن اون وقت ميبيني كه اينها عشق نبوده و همش يه حس زودگذر بوده
انشاالله خدا قسمت بهتري براتون در نظر گرفته شك نكنيد

آدم اگه هزار بار هم عاشق بشه باز جا داره خخخخخخخ

hasafa;588282 نوشت:
من چی کار کنم که مهرش از دلم بره؟؟؟
به قول معروف هنوز دلم پیشش گیره:hamdel:

حق داری ؛ شاید اصن خدا خواسته فعلا باشه ( شاید )

سعی کن ازش یه حرکاتی ببینی که بدت میاد مثلا این رفتار هاشو ببین و تو ذهنت بدت بیاد ازش

سلام

یا مهـدی;588579 نوشت:

سعی کن ازش یه حرکاتی ببینی که بدت میاد مثلا این رفتار هاشو ببین و تو ذهنت بدت بیاد ازش

این درست نیست که برای فراموش کردنش حس تنفر رو مورد استفاده قرار بدیم
چون باعث ایجاد مشکلات جدیدتری میشه

به نظر من راحت ترین راه حل اینه که با توکل به خدا با این موضوع کنار بیای تا بعد مدتی برات عادی بشه و از وسواس فکری نسبت به این موضوع رهایی پیدا کنی

باید خودتو متقاعد کنی که ادامه ی ارتباطتون بی مقصده و عواقب منفی بیشتری رو پیش روتون میذاره

بازم میگم راه حل ((کنار اومدن با این موضوعه))

در پناه الله

*Reza.Star*;588089 نوشت:
چی بود شیوا عشق افسانه ای شده

با بنده هستید ؟!

اینکه فکر کنی میتونی اون فرد را طوری فراموش کنی که اصلا انگار در زندگی ات نبوده امکان پذیر نیست.یا فکر کنی که اگر روزی پس از ده سال دوباره ببینیش بطور ناشناس از کنارش رد میشی فکر نمیکنم اینطوری باشه.پس دنبال راه حل نباش که فراموشش کنی
به نظر من دنبال این هم نباش که دنبال ویژگیهای و خصلتهای بد اون فرد بگردی تا کینه در دلت بندازی و کم کم بخواهی ازش متنفر باشی!
با حس خوب و دوست داشتن در ذهنت اون فرد را در رویاهایت داشته باش.فکر کن چقدر اون آدم خوب و ارزشمند بوده و براش آرزوی خوشبختی کن.احساس خوشایند ازش داشته باش.اینطور فکر کن که چقدر هردو خوب بودید.ولی دو تا آدم خوب حتما همسر خوبی برای همدیگه نمیتونن باشن.پس هر دو بخاطر خوب بودن خوشبخت زندگی کنید.شاید هردو با هم حس خوشبختی نداشته باشید و هرکدوم بطور جداگانه در زندگی دیگری حس خوب بودن دارند.پس اینطور بهتر میتونی خودت را قانع کنی

البته میدونم تمام حرفهام شعار هست! این حرفها که به شما گفتم برای خودم مثل زهر میمونه!چون هنوز نتونستم حس دوست داشتن را همراه با نبودش در زندگی تحمل کنم:geryeh::geryeh::geryeh:

sun;588968 نوشت:
البته میدونم تمام حرفهام شعار هست! این حرفها که به شما گفتم برای خودم مثل زهر میمونه!چون هنوز نتونستم حس دوست داشتن را همراه با نبودش در زندگی تحمل کنم

اره.هر چی تو ذهنت با دلیل منطق برا خودتت اثبات میکنی که به درد هم نمیخورین اما این دل بی صاحب دل نمیکنه:Ghamgin::Ghamgin::Ghamgin:

hasafa;585333 نوشت:
سلام به تمام اسک دینی ها
من با یک دختر در ارتباط بودم در حد پیامک و 3 دفعه با همدیگه صحبت کردیم اونم حضوری.
من دوست داشتم که با اون ازدواج کنم اما بزرگ ترین مشکل من این بود که اون 5سال از من بزرگ تر بود(من 17 سالمه و اون 22 سالش) و از لحاظ عقیده خیلی با هم فرق داشتیم(حالا من به اینا کار ندارم)
من الان حدود 4 ماهه باهش در ارتباط نیستم و دیگم نمیخوام باهش در ارتباط باشم(خدا توفیق توبه رو به من داد و من توبه کردم)
من میخوام اونو به کلی فراموش کنم.من سر کار میرم و وقتی سر کار هستم به اون فکر نمیکنم اما وقتی میام خونه به اون فکر میکنم.
رفتم پیش روانشناس میگه خاطراتت رو باهش رو کاغذ بنویس بعد آتیش بده(من اصلا وقت چنین کاری رو ندارم و اگر هم چنین کاری رو بکنم اگه یک روز خدایی نکرده ببینمش اون وقت چی کار کنم)
من دوست دارم هیپنوتیزم بشم و اونو کامل از ذهنم کامل پاک کنم اگه کسی اطلاعات خاصی داره لطفا کمک کنه.
اگه راه دیگه ای هم بود بگید.

سلام
من هیچ وقت حاضر نمیشم با پسری کوچکتر از خودم ازدواج کنم چون حس میکنم عقلش از من کمتره:khaneh: بچه است
حرفهایی که من بزنم عاقلانه تره تا اون و ...... در کل تحمل چنین شخصی بعنوان همسر برای من سخته
الان من با برادرم فاصله سنی آنچنانی نداریم ولی هیچ وقت نظرشو تو هیچ زمینه ایی نمیتونم بپذیریم چون احساس میکنم خیلی بچه است
هر پسری هم به سن اون می بینم به چشم بچه بهش نگاه میکنم شاید این احساس در خیلی از دخترا وجود داشته باشه نمیدونم
ولی همیشه هم اینطور نیست یکی از بازیگران کشور خودمان نه یا هشت سال ( که به نظر من این فاصله سنی فاجعه است ) از خانمش کوچکتره ولی زندگی خیلی خوبی داره الان خوشبختن
اونجور که من از نوشته هاتون فهمیدم خانم با سن شما مشکلی ندارند
شاید بهتره شما هم با خودتون روراست باشید شما با سنش مشکل دارید یا خونواده ات؟
خونواده های ایرانی به راحتی روی ذهن بچه هاشون تاثیر میزارن شاید میترسی مورد تمسخر خانواده قرار بگیری که یه دختر بزرگ رو به همسری گرفتی!!!!
اگه میتونی با نگاه ها و نظرات دیگران درباره سن همسرت کنار بیایی و برات اهمیتی نداره پس باهاش ازدواج کن
اگر هم توان تحمل این نگاه ها و نظرات رو نداری پس دیگه فکر کردن به این خانم دلیلی نداره بهتره به اس هاش هم دیگه جواب ندی تا بتونه با فراموش کردن شما یه کیس مناسب برای ازدواج پیدا کنه بهتره از خودت ناامیدش کنی تا فرصت های زندگیش رو بخاطر امید بیهوده به شما از دست نده :Gol:

موضوع قفل شده است