دانشگاه = قطعه ای از بهشت!!!!! (رویا و آرزوی شیرین حضور در دانشگاه)

تب‌های اولیه

170 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
دانشگاه = قطعه ای از بهشت!!!!! (رویا و آرزوی شیرین حضور در دانشگاه)

بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم انطقنی بالهدی

مقدمه:
کلمه ای که برای عنوان این تاپیک انتخاب کردم، تصور اغلب دانش آموزان دبیرستانی و کسانی است که پشت کنکور قرار دارند.
متأسفانه معلمان دبیرستان و مشاوران مدرسه و غیره درمحیط بسته ی مدرسه چنان مغز دانش آموزان را شستشو می دهند و تصورهای باطل خود را درذهن مبارک آنان تزریق می نمایند که دانش آموزمظلوم، دانشگاه را قطعه ای از بهشت، قلمداد می کند و غیرآن را جهنم محض!!!
به عبارت دیگر، دانش آموزان با شنیدن سخنان معلمان به این نتیجه می رسند که "تنها راه خوشبختی، فقط و فقط و فقط دانشگاه است و جز این هیچ راهی وجود ندارد و هرگز وهرگز و هرگز بدون دانشگاه رفتن نمی توان به جایی رسید و اگر در دانشگاه پذیرفته نشوند، بدبخت و بیچاره و خاکبرسر و ذلیل و... خواهند شد!!!!!"
و همین موجب می شود که حداقل یک سال عمرگرانبها از بهترین دوران زندگی خود را نثارکتابها کنند و از زندگی، هرچیزی جز کتاب و درس را حذف کنند!!!
چرا؟ چون تنها راه سعادت از دانشگاه می گذرد!!!! و راه ورود به این سعادت جاویدان هم غول کنکور است که باید برآن غالب شوند!!!
ولی آیا واقعاً چنین است؟!
آیا تنها راه خوشبختی، دانشگاه رفتن است؟! و جز این راهی وجود ندارد؟!
این جا قصد ندارم راجع به راه های دیگه صحبت کنم. فقط می خوام در مورد نکات منفی دانشگاه، خدمتتان عرض کنم تا همه بدانند که هرگز وهرگز، آن تصور باطلی که راجع به دانشگاه دارند، صحت ندارد و توهمی بیش نیست!
-------------------
هدف:
هدف من از نوشتن این مطلب، این نیست که بگویم کسی دانشگاه نرود و دانشگاهها مطلقاً شامل عوامل و عوارض منفی است!
فقط قصد من بیان نکات منفی دانشگاه است تا آگاهی و نهی از منکر ایجاد شود و این تصور غلط کنکوری های بیچاره زدوده شود.
انسان عاقل، از تجارب دیگران استفاده می کند، نه اینکه خودش همه چیز را تجربه کند.
انسان عاقل، قبل از ورود به هر مسیری، مشکلات و عوارض و بدی های آن مسیر را به خوبی می شناسد و سپس تصمیم می گیرد که وارد آن مسیر بشود یا خیر. اینگونه اگر هم وارد مسیر شود اختیاطات لازم را اتخاذ می کند و سرخود را به باد نمی دهد!
اکثر دانشجویان مملکت ما نه تنها از عوارض دانشگاه، آگاهی ندارند بلکه آن را به غلط و به صورت برعکس، شناخته اند! و این مقدمه ای است برای مشکلات بسیار بزرگ زندگی.
در این مطلب که بیشتر براساس تجارب شخصی من است ضررها و نکات منفی دانشگاه رفتن راخدمت شما عرض کردم. منظورم هم هرگز این نیست که "دانشگاه، هیچ چیز مثبتی ندارد!!!". بلکه من فقط منفی هاشو میگم. مثبت هایش را از همان معلمها و مشاورهای بی سواد می شنوید.
منظورم هم این نیست که "هرکسی رفته دانشگاه، اشتباه کرده و عمرشو تلف کرده!!!". اگر چنین چیزی بخوام بگم خودم در صف اول هستم!
کمتر کسی پیدا میشه که این نکات بسیار مهم من را به شما یادآوری کند. پس از دستش ندهید و خواندنش را غنیمت بشمارید.

-----------------
1 – دانشگاه=محیطی آزاد و امن برای ارتباط صمیمانه ی بیش از حد با نامحرمان:
همانگونه که می دانید در اکثر دانشگاه های کشورما اختلاط جنسی در کلاس ها برقرار است. هرکس با کمی تفکر درمی یابد که دلایلی مثل "دانشجوها باید ارتباط برقرار کردنو یاد بگیرن! دانشجوها باید جنبه داشته باشن! باید اجتماعی باشن!! به خودشون بستگی داره! دیگه دورزمونه عوض شده!!! الان دیگه دنیای ارتباطه!!!" همگی مزخرفات بی اساس و بیهوده اند. قاطی کردن دخترها و پسرها همچون کنارهم گذاشتن پنبه و آتش است و آثار مخرب آن هیچ ربطی به "جنبه" و نمی دونم چی چی نداره!
متأسفانه دخترها و پسرها در دانشگاه به بهانه های مختلفی به هم نزدیک می شوند از جمله: "جزوه گرفتن!!! بحث علمی!!! مشورت کردن!!! اینم مثل خواهر/برادرمه!!! من که قصد بدی ندارم!!! باید جنبه داشته باشی!!! من به خودم شک ندارم!!! ما می خوایم کار فرهنگی کنیم!!! می خواستم نظرشمارو هم بدونم!!! پسر/دختر پاکیه!!! این با بقیه فرق داره!!!" و مشتی ارجیف دیگر.
هرکسی می داند که این ها همه بهانه اند و علت برقراری ارتباط، همان کشش جنسی مذکور است که با این ارتباطها ارضا که نمی شود هیچ، روز به روز شدت می گیرد و فرد را دچار مشکلات روانی می کند.
حالا اینهایی که گفتم به کنار، ارتباط های خارج از دانشگاه هم در بین همکلاسیهای جنس مخالف، بسیار رایج است. حضور همکلاسیهای نامحرم در کافی شاپ و پارک و سینما و غیره هرگز غیرطبیعی نیست و بسیار شایع است.
حتی کنارهم نشستن سرکلاس هم رایج است!!
حال که با چنین فضایی آشنا شدید تصور کنید که یک فردی که هرگز نمی خواهد خلاف رضای خدا عمل کند، وارد چنین محیطی می شود.
اول اینکه به شدت مسخره خواهد شد، به دلیل اینکه به دنبال جنس مخالف نیست و دوست دختر/پسر نداره و سرش بی کلاه مونده و عرضه نداره و مال این حرفا نیست و اُمُله.....هرکسی نمی تونه در مقابل این تمسخرها و توهین ها مقاومت کنه. مخصوصاً کسی که خانواده اش مدام قربون صدقه اش می رفتن و یه حرف درشت از کسی نشنیده تاحالا!!!
دوم اینکه حضور در چنین فضایی به هرحال، این تصور و هوس را در فرد ایجاد می کند که "خب من هم یه دونه دوست دختر/پسر داشته باشم دیگه.. چی میشه مگه؟! اینا همه دارن مگه چی شده؟! من اینهمه نداشتم چی به دست آوردم؟! اونا که دارن چی از دست دادن؟!"
همانطور که می دانید هرعملی از فکرکردن به آن شروع می شود و همچنین با دیدن این صحنه ها کم کم قبح این مسئله در ذهن او می ریزد و ممکن است تن به چنین کارهای سخیفی بدهد که دیگر قصد بسط دادن عوارضش را ندارم که در بسیاری از تاپیک ها به آن پرداخته شده.
توجه کنید! نگفتم هرکی بره دانشگاه، میره دنبال دوستی با جنس مخالفا!!!! گفتم احتمالش خیلی خیلی زیاده... دلیلش هم همینی بود که گفتم.....همه که مثل یوسف علیه السلام نیستن که در کثیف ترین محیط هم خودشونو حفظ کنن!
خودم از نزدیک دیدم دختر متأهل دانشجو داشت می گفت: "ای کاش ازدواج نمی کردم تا من هم بتونم مثل همکلاسیام با دوست پسرهام برم بیرون!!!"
یا دختر مجردی که می گفت: "چرا من شانس ندارم؟! همه ی دوستام همزمان با ده تا پسر دوست شدن اما هیچ پسری سراغ من نمیاد! خدایا! آخه چرا؟!؟!؟!!؟"
اصلاً اگر کاری با جنبه ی دینی و مذهبی و اسلامی هم نداشته باشیم، این مسائل باعث به همریختگی روانی هرکسی میشه. و هر فرد عاقلی به مضر بودن این پدیده ها پی می برد.
-----------------------
2- آیا واقعاً هرچه در دانشگاه می آموزیم "علم" است؟!
همانگونه که همگی می دانیم اکثر مطالبی که درکتاب های دبیرستان می آموزیم خزعبلات و اراجیف بی اساس است و اصلاً صحت ندارند و تازه اگر هم داشته باشند هرگز به کار ما نمی آیند. مزخرفاتی مثل "انتگرال و دیفرانسیل"، "دستگاه گردش خون کرم خاکی"، "چرخه ی زندگی قارچ زیگومیکوتا"، "علل وزش بادهای فصلی در موریتانی"، مطالبی نیستند که بتوانند دردی از دانش آموزان دبیرستانی دوا کنند.
حال تصورغالب دبیرستانی ها این است که "درس های دانشگاه، دیگه اینجوری نیستن، همه اشون مربوط به شغل آینده مونه و در ارتباط با رشته مونه و همه اشون کاربردیه و ...."
نمی خوام بگم همه ی درسهای دانشگاه هم مثل دبیرستان و راهنماییه ولی دست کمی هم از اونا نداره. به چند دلیل:
اول اینکه: "کار کردن درجامعه" چیزی نیست که بشه با کتاب خوندن یاد گرفت!!!
الان شما بخواید رانندگی یا شناکردن یا تیراندازی یا نوازندگی یاد بگیرید می تونید با "کتاب خوندن" یاد بگیریدش؟! هرگز.
البته شاید کتاب خوندن هم بتونه در آموختن یک حرفه به ما کمک کنه و مؤثر واقع بشه اما هرگز و هرگز و هرگز جایگزین "تجربه" نمیشه. شما الان همه تون خوب و سریع بلدید تایپ کنید. چندتا تون رفتید کتاب "تایپ کردن" خوندید؟!
البته خب پزشکی و وکالت وغیره مسلماً مثل تایپ کردن نیست. این مثال را زدم تا اهمیت تجربه روشن شود.
بنابراین به یادداشته باشید که حتی اگر چهارسال دانشگاه بشه چهل سال، بازهم جایگزین تجارب نمیشه. و با کتاب خوندن نمیشه دانشمند واقعی شد!!! اگرچه دانشگاه ها هم واحد های عملی و کارآموزی دارند اما بسیار کوتاه مدت است و تنها موجب آشنایی نسبی و ریختن ترس دانشجویان از کار می شود، وگرنه تجربه ی عمیقی ایجاد نمی کند.
دوم اینکه: قسمت زیادی از درسهایی که دردانشگاه می آموزیم هم مثل مدرسه به صورت "حفظ کردن" و "نوشتن دربرگه ی امتحانی آخرترم" و نمره گرفتن است. یعنی یادگرفتن و آموزش واقعی علم نیست. البته مسلماً درس های پژوهشی و عملی هم هستند که موجب آموختن بهتر می شوند اما کسی که "حفظ کردن" را نادیده بگیرد در دانشگاه به جایی نخواهد رسید.
سوم اینکه: همه ی درسهایی که یاد می گیریم مرتبط با رشته و آموزنده و کمک کننده و کاربردی نیستند. برخی درس ها در همان کتابها قشنگ اند و کاربردی در دنیای واقعی ندارند. برخی مطالبی که در دانشگاه ها به ما یاد می دهند مطالب منسوخ شده ی سال ها پیش است که اکنون با توجه به علم امروز، رد شده اما به دلیل اینکه مُدرس به خود زحمت مطالعه نداده از این پدیده خبر ندارد و یا چون به آن عادت کرده دیگر حوصله ی چیز جدید ندارد. مسلماً کسی که بیست سال با پیکان، رانندگی کرده، حوصله ی لکسوز و سانتافه را نخواهد داشت!!! بعد هم اینکه گاهی استادی که به شما درس می دهد رشته ی تحصیلی اش با شما متفاوت بوده بنابراین خبر ندارد که چه چیزی به درد شما می خورد و چیزهایی را درس می دهد که برای دانشجویان کلاس مورد نظر، کاربرد چندانی ندارند.
به یاد دارم استادی سرکلاس بود که درس خیلی مهمی هم با اون کلاس داشت. چند جلسه که از کلاس گذشته بود تازه از دانشجوهاش پرسید "رشته ی شما چیه؟!" و جالب تر این بود که وقتی اسم رشته را گفتند، گفت: "تا حالا نشنیده بودم!! حالا چی هست؟! میشه توضیح بدید؟!"
--------------------
3- دانشگاه=محیطی بسیار مساعد برای انحراف:
دانشجویان معمولاً به شهرهایی دور از خانه و خانواده می روند و این امر زمینه را برای انحراف ایجاد می کند. همه که مثل یوسف نیستند که با وجود دوری از خانواده بازهم سلامت روح خود را حفظ کنند.
خوبگاه های دانشجویی، محلی است بسیار مناسب برای قلیان و سیگار و الکل و پاسور و موادمخدر و فیلم ها و موسیقی های مستهجن و غیره. دختر یا پسر وقتی که درکنار خانواده اند حداقل از ترس خانواده این کارها را نمی کنند. اما در خوابگاه که دیگر خانواده ای نیست که آنها را سرزنش کند! همچنین کسانی در خوابگاه هستند که مدام، این کارها را انجام می دهند و دیگران را هم به آن تشویق می کنند و هرکس که این کارها را نکند توسط آنان، مسخره می شود. بنابراین کم کم تمایل به این کارها پیدا خواهد کرد.
همانطور که در بخش اول گفتم، ارتباط صمیمانه با نامحرم در دانشگاه به راحتی انجام می شود. شب ها هم در خوابگاه برای همین ارتباط ها نقشه می کشند و از تجربیات "مخ زدن" یکدیگر بهره مند می گردند و می آموزند که چگونه با دختر یا پسر موردنظرشان صمیمی شوند و دل او را بربایند.
چت کردن و ارتباط مجازی با طرف موردنظرهم که در خوابگاه، شایع است.
اصلاً نه تنها دختریا پسر همکلاسی، ممکن است به سراغ هرکس دیگری برای دوستی برود. چرا که وقتی در خانه بود می ترسید خانواده اش یا آشنایان یا فامیل، بفهمند. الان که دیگر کسی نیست که بفهمد پس به راحتی می تواند حتی با دختر یا پسرهمسایه هم دوست شود!
خوابگاه دختران هم یک "کلاس آرایشگری" تضمینی فوق العاده است!!! شما عکس یک عدد دختر در ترم یک را با عکس همان دختر در ترم هشت، کنار هم قرار دهید، متوجه حرف من می شوید.
ترم یک دختر بود با یه کم هم آرایش!...اما ترم هشت، آرایشه با یه کم دختر!!!
هرروز یک لایه بر لایه های آرایششان اضافه می شود و چند سانت، روسری، عقب تر می رود و مانتو کوتاه تر می شود و موها نمایان تر می شوند و کفش ها اجق وجق تر می شوند و ....
حالا این وسط، کسی که اهل این حرفها نیست به شدت تمسخر و توهین میشه بهش. باید خیلی قوی و مؤمن باشه که بتونه در برابر همه ی اینها مقاومت کنه. مخصوصاً کسانی که بیست سال در خانواده، کمتر از گل نشنیده اند!!!
ستون دین یعنی نماز، معمولاً در خوابگاه ها سبک شمرده می شود و همنشینی با این افراد، اثر مثبتی نخواهد داشت. معمولاً تو خوبگاه ها تا نصفه شب، بیدارن و چهارصبح تازه مثل لش و لوشها میفتن و می خوابن. مسلماً کسی حال نداره برا نماز بلند شه. همچنین برخی از اساتید محترم!! در زمان نماز هم کلاس برگزار می کنند. و هرکس حاضر نشود یا بعد از استاد بیاید یا دیر برسد وای به حالش! یا بعضی از استادها به کلاس، دیر میرسن و برای اینکه جبران کنن، کلاسو کش میدن و موقع نماز، همه رو نگه می دارن.
جالب تراینکه برخی در زمان نماز، امتحان می گیرند!!!
-----------------------------
4- دانشگاه=دوری از خانواده=افسردگی:
جامعه و فرهنگ ما همان چیزی است که همه می دانیم. می بینیم که تا بیست سالگی، پسریا دختر، تحت حمایت کامل خانواده است و خرجش را خانواده می دهد و لحظه ای از کنارخانواده دور نمی شود و هرشب هم اگر مادرش بوسش نکند و عروسکش در بغلش نباشد خوابش نمی برد!!!
حال چنین شخص نازکنارنجی نازپرورده ای به صورت ناگهانی به شهر دیگر می رود!
باید همه ی کارهایش را خودش انجام دهد. هیچکس نمی آید مثل مادر، سرویسدهی تمام وقت کند! هیچکس نازش را نخواهد کشید!
این دانشجوی محترم، همان کسی است که یک سال در گوشه ی خانه نشسته و سرش را درکتابها و دفترها و جزوه ها کرده و هیچ کار دیگری انجام نداده و همه ی کارهایش به عهده ی مامانش بوده!
مسلماً چنین تغییربزرگی در زندگی، فرد را مستعد ابتلا به مشکلات روانی عدیده می کند.
به همین سبب است که همان کسانی که گفتم، اگرچه در دبیرستان و کنکور، بسیار درسخوان و زرنگ بودند، اما در دانشگاه، کاری از پیش نمی برند و هرگز حوصله و انگیزه ی درس را ندارند. وجود داشتند دانش آموزانی که تیزهوش بودند اما در دانشگاه به جرگه ی کندذهنان، ملحق گشتند!!!
این افسردگی و اضطراب ناشی از دوری خانواده فرد را به ارتباط صمیمانه با جنس مخالف، سوق می دهد. چون می خواهد یک همدم عاطفی پیدا کند.
همچنین ناراحتی ناشی از دوری خانواده می تواند فرد را به سمت الکل و دود بکشد چرا که اینگونه می خواهد به آرامش برسد!
-------------------------
5- ورود به دانشگاه و تأخیر در ازدواج:
همانطور که می دانید بیشتر دانشجوها مجرد هستند و ازدواج را مانع تحصیل می دانند. اونم چه تحصیلی؟!؟!
این تصور که "اگر برم دانشگاه یا اگر مدرک بگیرم، فرصت های ازدواج بهتری برام فراهم میشه" یک حرف مفت و مزخرفی بیش نیست.
اول اینکه یکی ازفاکتورهای بسیاربسیار مهم در ازدواج، "کفویت فرهنگی و اجتماعی" است. بیشتر همکلاسی ها و هم دانشگاهیها از شهرها و فرهنگ ها و جوامع مختلف اند که به گرد هم آمده اند. بنابراین بیشتر جنس مخالفهایی که در دانشگاه می بینید به درد ازدواج با شما نمی خورند. کفویت فرهنگی، عامل کم اهمیتی نیست. مجردها معمولاً فکر میکنن زیاد هم مهم نیست اما متأهل ها معمولاً آن را مهم ترین عامل می دانند! چرا که آنها به مشکلات ناشی از عدم کفویت فرهنگی، آگاه شده اند. اما مجردها فکر میکنن "فقطططط عشق باشه کافیه!!!!".
دوم اینکه وقتی کسی، همکلاسی خود را برای ازدواج انتخاب می کند معمولاً علتش این است که زیاد با هم ارتباط داشته اند و به همدیگر وابسته شده اند و دیگر تحمل اتمام این وابستگی را ندارند. انقدر به بهونه ی جزوه گرفتن، کنار هم دیگه لولیدن تا وابستگی عاطفی در بینشون ایجاد شده. این وابستگی، انسان را کر و کور می کند و از دیدن واقعیات، محروم می سازد و تصمیم غلط را به فرد، تحمیل می نماید.
سوم اینکه شاید اگر مدرک تحصیلی بگیرید، خواستگارهای بیشتری پیدا کنید یا اینکه دل دخترا رو ببرید!!! اما ایناهمه اش در فرآیند ازدواج کردن مؤثر است. و هیچ تضمینی وجود ندارد که زندگی خوبی از پس این ازدواج برآید. چنان که می بینیم هرچه نسل ها جلوتر می رود مدرک تحصیلی ها بالاتر می رود و در عین حال، آمار طلاق هم بیشتر می شود. پس شاید بتوان گفت که آمارطلاق در تحصیلکرده ها و دانشگاه رفته ها بیشتر است. بنابراین مدرک تحصیلی، فرصت ازدواج، فراهم می کنه اما فرصت زندگی صحیح، فراهم نمی کنه.
--------------
6- دانشگاه رفتن، فضیلت و افتخار نیست!
با توجه به دلایلی که شمارش کردم، دانشگاه رفتن هرگز افتخار و فضیلت و شأن و قدر و منزلت والا و نمی دونم چی چی برای کسی به حساب نمیاد. اگر هم جایی مقام و شأن به حسابش میارن همه اش کاذبه و ناشی از جهل مردم.
-------------------
معرفی کتاب:
درآخرهم لازم می دونم که یک کتاب مرتبط با همین موضوعی که گفتم، معرفی کنم. خواندن این کتاب هم در افزایش آگاهی من نسبت به این نکات بسیار مؤثر بود. کمتر کتابی دیدم که اینگونه مفید واقع شود.
نام کتاب:
امکان سی کار که به جای دانشگاه رفتن یا مسافرکشی می توان کرد
همین کلمه را درگوگل بزنید می تونید کتابو دانلود کنید.

التماس دعا
والسلام علی من اتبع الهدی

لبیک یا علی النقی;567117 نوشت:
ترم یک دختر بود با یه کم هم آرایش!...اما ترم هشت، آرایشه با یه کم دختر!!!
:shad:
سلام

به نظرم کلیت مطلب درسته اما...

اما اگه ی بچه دبیرستانی به من بگه برم داشنگاه یا نه میگم برو

همه این معایب به حس خوب استقلال،مالی و فکری،دیدن و شنیدن و پی بردن با رفتار اعتقادات دیگران،تجربه کردن خیلی چیزا و.....شاید بیارزه.
البته برخی معایب که برشمردید واقعا وجود داره متاسفانه اما بستگی داره به ایمان....کسانی رو میشناسم که با دور شدن ز خانواده و دوستانی خوب یا جو دانشگاه یا آشنایی با استادی،یا آشنایی با هرکسی،استفاده از کتابخانه دانشگاه،شرکت توی برنامه های دانشگاه،انجمن ها،بسیج یا......برعکس جمله ای که نقل قول کردم میشن!یعنی اگه با هزار جور ادا و اصول میان دانشگاه بعد خیلی خوب برمیگردن خونه....دوستایی داشتم که بی حجاب اومدن و با حجاب برگشتند....بی تفاوت به دین اومدن و با ایمان برگشتن وهنوز هم ادامه داره..و بعدا تاثیر گذار بر خانواده اش و فرزندان و....تربیت یک نسل هست!
واقعا همه چیز به جنبه بستگی داره و البته جو دانشگاه!مسلما جو دانشگاهی که چادر توی اون اجباریه...یا فقط دخترانه است ....یا علوم انسانیه ...یا دانشکده الهیاته مثلا!.....مهمه

پسرایی داشتیم که بچه اومدن و با تجربه خیلی چیزا فار غالتحصیل شدن...اما پسرایی هم داشتیم که کاری به دخترا نداشتن..درس خوندن و بورس شدن وموفق....

به نظرم دانشگاه واقعا میتونه انسان ساز باشه....به نظرم برید دانشگاه اما به علمتون عمل کنید!یعنی وقتی میدونید فلان کار بده...توجیه نکنید و انجام بدید که فقط پشیمونی به بار میاره...و گاهی این پشیمونی و تجربه به انجام دانش نمیارزه!:Gol:

لبیک یا علی النقی;567117 نوشت:
کلمه ای که برای عنوان این تاپیک انتخاب کردم، تصور اغلب دانش آموزان دبیرستانی و کسانی است که پشت کنکور قرار دارند.
متأسفانه معلمان دبیرستان و مشاوران مدرسه و غیره درمحیط بسته ی مدرسه چنان مغز دانش آموزان را شستشو می دهند و تصورهای باطل خود را درذهن مبارک آنان تزریق می نمایند

کامل متنتونو نخوندم ولی با همین اولش کاملا موافقم. تصوری که از دانشگاه داشتیم چی بود و و اقعیت چی!
متاسفانه از لحاظ علمی خیلی دانشگاهامون عقب افتاده تر از دانشگاهای دنیااست...

لبیک یا علی النقی;567117 نوشت:
خوبگاه های دانشجویی، محلی است بسیار مناسب برای قلیان و سیگار و الکل و پاسور و موادمخدر و فیلم ها و موسیقی های مستهجن و غیر

من که تو خوابگاه دختران سیگار و همجنس بازیشو دیدم . تو خوابگاه پسرا که خــــــــیلی بیشتره...

[="Arial"]سلام،خیلی ممنون
بنظرم انتخاب دانشگاهی که به شهر آدم نزدیک باشه بهتره

یاس...;568623 نوشت:
:shad:
سلام

به نظرم کلیت مطلب درسته اما...

اما اگه ی بچه دبیرستانی به من بگه برم داشنگاه یا نه میگم برو

همه این معایب به حس خوب استقلال،مالی و فکری،دیدن و شنیدن و پی بردن با رفتار اعتقادات دیگران،تجربه کردن خیلی چیزا و.....شاید بیارزه.
البته برخی معایب که برشمردید واقعا وجود داره متاسفانه اما بستگی داره به ایمان....کسانی رو میشناسم که با دور شدن ز خانواده و دوستانی خوب یا جو دانشگاه یا آشنایی با استادی،یا آشنایی با هرکسی،استفاده از کتابخانه دانشگاه،شرکت توی برنامه های دانشگاه،انجمن ها،بسیج یا......برعکس جمله ای که نقل قول کردم میشن!یعنی اگه با هزار جور ادا و اصول میان دانشگاه بعد خیلی خوب برمیگردن خونه....دوستایی داشتم که بی حجاب اومدن و با حجاب برگشتند....بی تفاوت به دین اومدن و با ایمان برگشتن وهنوز هم ادامه داره..و بعدا تاثیر گذار بر خانواده اش و فرزندان و....تربیت یک نسل هست!
واقعا همه چیز به جنبه بستگی داره و البته جو دانشگاه!مسلما جو دانشگاهی که چادر توی اون اجباریه...یا فقط دخترانه است ....یا علوم انسانیه ...یا دانشکده الهیاته مثلا!.....مهمه

پسرایی داشتیم که بچه اومدن و با تجربه خیلی چیزا فار غالتحصیل شدن...اما پسرایی هم داشتیم که کاری به دخترا نداشتن..درس خوندن و بورس شدن وموفق....

به نظرم دانشگاه واقعا میتونه انسان ساز باشه....به نظرم برید دانشگاه اما به علمتون عمل کنید!یعنی وقتی میدونید فلان کار بده...توجیه نکنید و انجام بدید که فقط پشیمونی به بار میاره...و گاهی این پشیمونی و تجربه به انجام دانش نمیارزه!:Gol:

اگر کسی از من بپرسه که برم دانشگاه یا نه بهش نمیگم برو یا نرو. فقط این عوارضو بهش میگم. اون موقع خودش تصمیم میگیره. یا نمیره یا اگر هم بره حداقل با آگاهی لازم میره. نه مثل خیلی ها که با جهل و تصورهای بیهوده و مزخرف وارد دانشگاه میشن.

توجه شما را به این داستان واقعی جلب می کنم:

شخصی نزد امام صادق علیه السلام رفت و گفت: "می خوام به یک سفر تجاری برم. میشه برام استخاره کنید؟!"
امام صادق علیه السلام، استخاره کردند و گفتند که خوب نیست.
اما آن مرد به سخن امام توجهی نکرد و به سفر تجاری خود رفت. تجارتش هم رونق خوبی گرفت و کلی سود و درآمد حلال، نصیبش شد.
وقتی برگشت با تعجب به نزد امام رفت و ماجرا را بیان کرد و گفت که کلی سود حلال نصیبش شده! چرا نباید می رفته؟!
امام فرمودند: "یادت هست فلان روز، فلان جا صبح خواب موندی و نمازت قضا شد؟؟!" - بله درسته!
"به خاطر همین یه گناهی که مرتکب شدی، این سفرت هیچ فایده ای نداره و نمی ارزه... اگر تمام دنیا را به دست بیاری اما یک گناه، به خاطرش مرتکب شوی هرگززززز نمی ارزد"

حال اگر کسی مدرک دکترا هم بگیرد و هزار تا سود ظاهری تو دانشگاه، نصیبش بشه اما به سببش یک گناه مرتکب شود قطعاً پشیزی نمی ارزد. حالا چه برسه به این که در گناه، غرق بشه!

این مواردی که شماگفتید که برخی افراد به دانشگاه رفتند و تحول مثبت پیدا کردند، من هم دیدم. اما یک در میلیون اینجوری میشن و اینها استثنا هستند.

امام خمینی رحمت الله علیه فرمودند:
دانشگاه، سرمنشأ تحولات است.

متاسفانه این تحول برای بسیاری از جوانان مملکت ما تحول منفی بوده و هست.

اگر والدین می دونستن که تو دانشگاهها چه خبره مسلماً این همه اصرار نمی کردن که فرزندشون بره دانشگاه... مخصوصاً فرزند دخترشون اون هم توی شهر دیگه!!!

سلامت باشید....ممنون از مشارکت شما

maryam27;568651 نوشت:
من که تو خوابگاه دختران سیگار و همجنس بازیشو دیدم . تو خوابگاه پسرا که خــــــــیلی بیشتره...

البته به اعتراف سرپرستان خوابگاه ها...این نمونه ها و دردسر ها بیشتر تو مقطع کارشناسی هست و به ندرت پیش میاد این چیزا تو خوابگاه های ارشد و بالاتر باشه

[="DarkOrchid"]هو...
با سلام و عرض ادب جناب لبیک...
حقیر ترم 3 دانشگاه هستم و باید گفت حوزه و دانشگاه اصلا قابل مقایسه نیستند چه در سیر علمی و چه در سیر عملی...
و اگر کسی طالب علم در علوم فلسفه و ادبیات و تاریخ و منطق و فقه باید صد در صد باید به حوزه برود خود فرمودید که طلبه هستم کاملا آشنا هستید ولی در دانشگاه سیر علمی اکثرا بر پایه نمره گرفتن هست و قبول شدنو مدرک گرایی....
در سیر عملی محیط دانشگاه جالب نیست و شخصی که وارد دانشگاه میشه باید به شدت انزوا داشته باشه و همچنین به نوعی محیط مبارزه باید تبدیل بشه که به قول یکی از رفقا میگفت دانشگاه میدان جنگ من بود و سنگر من میزی بود که روش نشسته بودم... همچنین ( البته عقیده شخصی خودم هست ) شخص یکم در این محیط باید ملامتی رفتار کند نباید خیلی خودنمایی کند و تقوا و علمش را به افراد نشان دهد یعنی کسی نفهمد چه کاره است از از کجا آمده و ... چون اسباب به وجود آمدن تمسخر و دست نما شدن و غیبت میشود....
در کلی کسی که در این شرایط سخت اگر امیرالمومنین مدد بدهد و سیر عملی را به موفقیت بگذارند سیرش سریع تر میشود که بسیار سخت است و باید مواظب باشد از دست نرود...
:Gol::Gol::Gol:
[/]

MasouD70;568654 نوشت:
بنظرم انتخاب دانشگاهی که به شهر آدم نزدیک باشه بهتره

شاید بشه گفت از یه نظر بهتره از یه نظر بدتر
برای نمونه من خودم برای اینکه نزدیک خونواده باشم از رفتن به دانشگاه دولتی شهر دیگه انصراف دادم و در دانشگاه نیمه دولتی شهر خودم ادامه تحصیل دادم اما به قدری بار علمی پایینی داشت که الان برای عمرم که اینجوری گذروندم حسرت میخورم.
البته واقعا از مشکلاتی که برای یه دختر در شهر غریب ممکنه پیش بیاد مصون بودم.
کاش گاهی اوقات راهه سومی هم بود...

دبیرستان ، هنرستان = جهنم خدا در روی کره ای زمین ( جز گناه چیزی توش نیست )

roya8;568702 نوشت:
برای نمونه من خودم برای اینکه نزدیک خونواده باشم از رفتن به دانشگاه دولتی شهر دیگه انصراف دادم و در دانشگاه نیمه دولتی شهر خودم ادامه تحصیل دادم اما به قدری بار علمی پایینی داشت که الان برای عمرم که اینجوری گذروندم حسرت میخورم.

فکر کنم شما هم همان تصور غلط را راجع به دانشگاه های دولتی دارید و آن را از نظر علمی، بهشت بی بدیل، تصور می نمایید. که درواقع اینطور نیست و باهمان دانشگاهی که در آن تحصیل کردید تفاوت چندانی ندارد و آواز دهل، شنیدن از دور خوش است.

یاس...;568678 نوشت:
البته به اعتراف سرپرستان خوابگاه ها...این نمونه ها و دردسر ها بیشتر تو مقطع کارشناسی هست و به ندرت پیش میاد این چیزا تو خوابگاه های ارشد و بالاتر باشه

بله میزانش در خوابگاههای ارشد و دکترا کمتره چون تعداد دانشجوهاشون کمتره!!! طبیعیه که میزان جرائم و انحرافها هم کمتر باشه!
ما در کلاس دوران کارشناسی، حدود سی نفر بودیم و در ارشد، پنج شش نفر!

عقل فعال;568700 نوشت:
خود فرمودید که طلبه هستم کاملا آشنا هستید

سلام ممنون از حضورتان.
ولی من هیچوقت یادم نمیاد که گفته باشم"طلبه هستم".... چون نیستم.

[="Arial"]و بدبختی ادامه دارد.........

درسته که دانشگاه ها محیط بسیار افتضاحی دارن و تعداد افراد مثبت از تعداد افراد منفی کمتره،ولی به نظرم فرار کردن راه درستی نیست. آدم باید بره و اینا رو ببینه و در مقابل همه ی این ها خودشو حفظ کنه وگرنه توی محیط پاک، پاک موندن که هنر نیست.
به نظرم آدم باید با واقعیت ها رو به رو بشه نه اینکه ازشون فرار کنه. کسی که اونقدر سست باشه که با دیدن این آدم ها دینشو فراموش کنه، اگه تو دانشگاه مرتکب این اشتباه نشه درآینده توی محیط آلوده ی دیگری مرتکبش میشه. لازمه یادمون بیاد که فقط دانشگاه نیست که محیط آلوده ای داره، الان همه جا محیط بسیار افتضاحه به جز بعضی محیط های خاص.
راه حل میتونه آگاهی دادن باشه ولی به نظرم هرچقدر هم یکی رو نصیحت کنی در اکثر موارد بی نتیجست تا زمانی که خودش بهش نرسه ، هرچقدرم نصیحتش کنی مثل این میمونه که برای یه آدم ناشنوا داری حرف میزنی. هرچند نصیحت کردن بی تاثیر هم نیست. ولی راهش محکم کردن ایمان و عمیق کردن عقایده، متاسفانه دلیل اینکه افراد با ورود به دانشگاه خراب میشن اینه که تفکرات عمیقی ندارن که با هربادی راحت میلرزن. دانشگاه همونقدر که میتونه آدما رو نابود کنه همونقدرم میتونه انسان ساز باشه
متاسفانه محیط دبیرستان ها هم دست کمی از دانشگاه ها نداره، تو اوج نوجوانی گول خوردن خیلی احتمال زیادی داره. زمینه ساز این انحرافات دانشگاهی، از آلودگی دبیرستان ها نشئت میگیره.
متاسفانه خیلی از خانواده ها مذهبی نیستن حدود شرعی رو رعایت نمیکنن و همین باعث میشه فرزندشون هم با همین عقاید بزرگ بشه و حتی والدین جلوی فرزندان رو برای مومن تر شدن بگیرن، اونقدر روی دوستاش و ارتباطاتش نظارت میکنن که چشمش رو روی همه ی حقیقت هایی که براش لازمه میبندن.دانشگاه رفتن و به خصوص خارج شدن از شهر میتونه باعث بشه که اون فرد با آدم های مذهبی و افکار درست آشنا بشه و به اونا گرایش پیدا کنه. پس همونطور که میتونه مضر باشه مفید هم میتونه باشه. استثنا نیست چون خیلی همچین مواردی رو به چشم دیدم

رنگ خدا;568740 نوشت:
به نظرم فرار کردن راه درستی نیست

سلام و وقت به خیر...
کسی به فرار کردن تشویق نشد...گفتیم که هرکسی می خواد وارد مسیری بشه بهتره که درمورد مشکلات اون راه، آگاهی درست داشته باشه. بیشتر کسانی که وارد دانشگاه میشن نه تنها آگاهی کافی ندارن بلکه چیزهایی که می دونن کاملا خلاف واقع هست!
قصد من هم آگاهی دادن به افراد عاقل هست...نه تشویق به حضوردر دانشگاه کردیم و نه نهی از حضور!

رنگ خدا;568740 نوشت:
فقط دانشگاه نیست که محیط آلوده ای داره

بیان آسیب های دانشگاه به معنی اثبات پاکی سایر اماکن نیست! هر بحثی سرجای خودش!

رنگ خدا;568740 نوشت:
آدم باید بره و اینا رو ببینه و در مقابل همه ی این ها خودشو حفظ کنه وگرنه توی محیط پاک، پاک موندن که هنر نیست.

توی محیط پاک، پاک موندن هنر نیست! این کاملاً درسته...معنی اش این است که اگر ناخواسته در معرض گناه، قرار گرفتیم، گناه نکنیم. نه اینکه عمداً خودمونو درمعرض گناه و فساد قرار بدیم! تا پاکی خودمونو بسنجیم!
مثل اینه که من فیلم مستهجن بریزم تو کامپیوتر ولی نگاه نکنم....بهم بگن برا چی این فیلمهارو ریختی تو کامپیوتر؟!...من بگم کامپیوتر پاک داشته باشی و پاک بمونی که هنر نیست! باید کامپیوترت کثیف باشه و خودت پاک باشی!!!!
یوسف علیه السلام که عمداً خودشو با زلیخا تنها نکرد...بلکه ناخواسته تنها شد و اون اتفاق افتاد و پاکی خودشو ثابت کرد...زلیخا اول یوسف را صدا کرد بعد گفت: بیا اونکاروکنیم.... اگه از اول به یوسف می گفتن "زلیخا صدات می کنه بیا اونکارو کنیم"...مسلما یوسف اصلا نمی رفت!

رنگ خدا;568740 نوشت:
متاسفانه محیط دبیرستان ها هم دست کمی از دانشگاه ها نداره،

در کثیف بودن محیط دبیرستان ها شکی نیست...ولی هرچه باشد اونجا همه همجنس اند....سن آنها هم کمتر است و قطعاً غرایز نسبتاً کمتری درمقایسه با دانشجویان دارند.

رنگ خدا;568740 نوشت:
پس همونطور که میتونه مضر باشه مفید هم میتونه باشه. استثنا نیست چون خیلی همچین مواردی رو به چشم دیدم

من هم خیلی مواردو به چشم دیدم...اما شما تعداد افرادی که تحول مثبت پیدا کردند را با افرادی که تحول منفی پیدا کردند مقایسه کنید می بینید که اونا همون استثناها هستند. وقتی که اکثریت بسیاربالایی دچار انحراف میشن و کسی که منحرف نمیشه مورد تمسخر و توهین قرار می گیره، نشون میده که این استثنا هستش...تعریف استثنا همینه...تعریفش این نیست که "اصلا ندیدم!"

رنگ خدا;568740 نوشت:
دانشگاه رفتن و به خصوص خارج شدن از شهر میتونه باعث بشه که اون فرد با آدم های مذهبی و افکار درست آشنا بشه و به اونا گرایش پیدا کنه.

بله. چنین چیزی امکان داره....اما تو شهر خودش و محیط غیر دانشگاه، راحت تر می تونه با این افراد آشنا بشه و بهشون گرایش پیدا کنه!

رنگ خدا;568740 نوشت:
راهش محکم کردن ایمان و عمیق کردن عقایده،

قطعاً همینطوره...هدف من از نوشتن این مطلب هم تشویق افراد به همین مورد است...اما توجه بفرمایید که آسیب های دانشگاه فقط در این حوزه نیست... مثلاً چیزهایی که در مورد "علم" آموزش داده در دانشگاه گفتم چیزی نیست که با محکم کردن عقاید بشه حلش کرد!

رنگ خدا;568740 نوشت:
راه حل میتونه آگاهی دادن باشه ولی به نظرم هرچقدر هم یکی رو نصیحت کنی در اکثر موارد بی نتیجست تا زمانی که خودش بهش نرسه ، هرچقدرم نصیحتش کنی مثل این میمونه که برای یه آدم ناشنوا داری حرف میزنی

امر به معروف، یک وظیفه است...حتی اگر تأثیرش این باشد که یک لحظه شنونده را به فکر کردن وادارد، می ارزد انجامش دهیم...زیرا یک لحظه تفکر از سالها عبادت برتر است.

والسلام علیکم و رحمة الله

[="DimGray"]یه چیزی بگم الان فک نکنم کسی راضی باشه به خاطر محیط الوده دانشگاه،دانشگاه را کنار بذاره:Gig:
بستگی به خود طرف داره اگه خود طرف پایبند به مسائل دینی باشه مصون میمونه
الان دیگه جو یه طوری شده خانواده ها حاضرن به خاطر رشته های خوب فرزندشون رو دورترین جای ممکن بفرستن ما خودمون باید مشکل حل کنیم نه این که صورت مسئله رو پاک کنیم:ok:[/]

عشق معنوی;568747 نوشت:
یه چیزی بگم الان فک نکنم کسی راضی باشه به خاطر محیط الوده دانشگاه،دانشگاه را کنار بذاره:Gig:
بستگی به خود طرف داره اگه خود طرف پایبند به مسائل دینی باشه مصون میمونه
الان دیگه جو یه طوری شده خانواده ها حاضرن به خاطر رشته های خوب فرزندشون رو دورترین جای ممکن بفرستن ما خودمون باید مشکل حل کنیم نه این که صورت مسئله رو پاک کنیم:ok:

لبیک یا علی النقی;567117 نوشت:
همانگونه که می دانید در اکثر دانشگاه های کشورما اختلاط جنسی در کلاس ها برقرار است. هرکس با کمی تفکر درمی یابد که دلایلی مثل "دانشجوها باید ارتباط برقرار کردنو یاد بگیرن! دانشجوها باید جنبه داشته باشن! باید اجتماعی باشن!! به خودشون بستگی داره! دیگه دورزمونه عوض شده!!! الان دیگه دنیای ارتباطه!!!" همگی مزخرفات بی اساس و بیهوده اند. قاطی کردن دخترها و پسرها همچون کنارهم گذاشتن پنبه و آتش است و آثار مخرب آن هیچ ربطی به "جنبه" و نمی دونم چی چی نداره!

لبیک یا علی النقی;567117 نوشت:
هدف من از نوشتن این مطلب، این نیست که بگویم کسی دانشگاه نرود و دانشگاهها مطلقاً شامل عوامل و عوارض منفی است!
فقط قصد من بیان نکات منفی دانشگاه است تا آگاهی و نهی از منکر ایجاد شود و این تصور غلط کنکوری های بیچاره زدوده شود.
انسان عاقل، از تجارب دیگران استفاده می کند، نه اینکه خودش همه چیز را تجربه کند.
انسان عاقل، قبل از ورود به هر مسیری، مشکلات و عوارض و بدی های آن مسیر را به خوبی می شناسد و سپس تصمیم می گیرد که وارد آن مسیر بشود یا خیر. اینگونه اگر هم وارد مسیر شود اختیاطات لازم را اتخاذ می کند و سرخود را به باد نمی دهد!

لبیک یا علی النقی;568659 نوشت:
اگر والدین می دونستن که تو دانشگاهها چه خبره مسلماً این همه اصرار نمی کردن که فرزندشون بره دانشگاه... مخصوصاً فرزند دخترشون اون هم توی شهر دیگه!!!

موفق باشید.......

لبیک یا علی النقی;568746 نوشت:
توی محیط پاک، پاک موندن هنر نیست! این کاملاً درسته...معنی اش این است که اگر ناخواسته در معرض گناه، قرار گرفتیم، گناه نکنیم. نه اینکه عمداً خودمونو درمعرض گناه و فساد قرار بدیم! تا پاکی خودمونو بسنجیم!

اختلاف نظر من با جنابعالی همینجاست که به نظرم شما روی این مسئله تاکید دارین که دانشگاه محیط کثیف و فاسدیه ، اما من میگم نه میشه گفت محیط فاسدیه و نه میشه گفت محیط پاکیه. چون انسان های مختلفی اونجا هستن هم بد هم خوب.. مهم اینه که همنشینی در کنار کدوماشون رو انتخاب کنیم. بستگی به گرایشات اولیه ی خود فرد داره که به کدوم سمت میره و چه دوستایی رو پیدا میکنه. دانشگاه مثل فیلم مستهجن نیست که شک نداریم فیلم مستهجن فاسده ، اما در مورد دانشگاه نمیشه همچین چیزی گفت. تاحالا دیدین فیلم مستجن کسی رو به راه راست هدایت کنه؟! ولی خیلی دیدیم که دانشگاه هدایت گر شخص بوده. پس قابل مقایسه نیستن

لبیک یا علی النقی;568746 نوشت:
در کثیف بودن محیط دبیرستان ها شکی نیست...ولی هرچه باشد اونجا همه همجنس اند....سن آنها هم کمتر است و قطعاً غرایز نسبتاً کمتری درمقایسه با دانشجویان دارند.

به نظرم چون سن کمتری دارن راحت تر گول میخورن و راحت تر سمت گناه میرن. عقلشون خیلی ناقصه و خیلی خام تر هستن. دوستی با جنس مخالف در دبیرستان ها توی کوچه و خیابون اتفاق میفته که اگه پرخطرتر از دوستی های دانشگاهی نباشه کم خطرتر هم نیست

لبیک یا علی النقی;568746 نوشت:
اما تو شهر خودش و محیط غیر دانشگاه، راحت تر می تونه با این افراد آشنا بشه و بهشون گرایش پیدا کنه!

عرض کردم اینجور افراد در شهر خودشون تحت نظارت کامل والدین هستن و نمیتونن هرراهی که دلشون خواست رو انتخاب کنن. شما باتوجه به دیده های خودتون نظر میدین و حق هم دارین. اما من هم باتوجه به دیده هام میگم که خیلی افراد نزدیک به خودم دارای خانواده ی های غیرمذهبی بودن و آسونترین راه هدایت شدنشون دوری از خانواده بود وقتی با همسن و سالاشون در یک محیط زندگی کردند چیزهایی رو دیدن که تا الان اصلا ندیده بودن و بهش فکر نمی کردن همین اونا رو هدایت کرد و برای خیلی ها میتونه اینطوری باشه از جمله خودم

در کل فراموش کردم ازتون بابت تاپیکی که ایجاد کردید تشکر کنم واقعا لازم بود و خیلی میتونه کمک کننده باشه، در هرحال لازمه همه ی جنبه هاش بررسی بشه

با سلام و عرض ادب

به نظر بنده همین دبیرستان ها دست کمی از دانشگاه ها ندارند از لحاظ انحرافات والا من کسی رو میشناسم که از دوران دبیرستان رابطه نامشروع داشته و کسی رو هم میشناسم که رفت دانشگاه ولی با عفاف و پاک مونده

اینجور چیزا به ایمان ادم و ظرفیتش بستگی داره

مثلا تو دوران دبیرستان به منم میگفتن املی چون دوست پسر نداری ولی من باهاشون جدال احسن میکردم و هرگز و هرگز اعتماد به نفسم رو از دست ندادم بلکه بیشتر و مصمم تر هم میشدم

و اونا ته قلبشون بنده رو دوست داشتن ..

[="Microsoft Sans Serif"][="Black"]دانشگاه چیه دیگه ؟ اونم دانشگاه های ما !!! من عمرا اجازه بدم خودم و بچم برن دانشگاه[/]

[=lucida sans unicode]بعضی حرفاتون درست ولی بعضی ها واقعا بزرگنمایی هستش
حرفاتون در مورد خوابگاه!! شما جوری در مورد خوابگاه صحبت کردید که دیگه کسی جرئت نمیکنه بره خوابگاه. نمیدونم شما کدوم خوابگاهو با این شرایط دیدین که اینطوری حرف میزنید. ولی قرار نیست همه ی خوابگاه ها مثل خوابگاهی که شما دیدین باشن. تو خوابگاه همه جور آدمی هست مثل هرجای دیگه. هرکسی خودش انتخاب میکنه کجا بره و چه جوری باشه. جوری حرف میزنید انگار همه تو خوابگاه خلافکار هستن و هرکی هم نباشه به زور خلافکار میکننش. کاملا غلطه... اگه شما ندیدین کسی رو که در خوابگاه زندگی کرده و سالم مونده کسی هم مسخرش نکرده دلیل نمیشه همچین چیزی وجود نداشته باشه. کی گفته هرکی بخواد خوب باشه حتما تحت تمسخر اطرافیان قرار میگیره و همه بهش حمله ور میشن که چرا تو اینطوری هستی؟!!
حرفاتون شاید تجربیات خودتون بود ولی دلیل نداره اونو تعمیم بدین به همه ی دانشگاه ها و محیط ها که ادما رو بترسونین از رسیدن به هدفشون
درسته تنها راه موفقیت کسب تحصیل نیست اما تحصیل در موفقیت خیلی تاثیر گذاره اما با راه و روش درست
شما دارین با این حرفاتون فضا رو برای آدم بدا فراهم تر میکنین. فرض کن من یه بچه کنکوری باشم و این پست شما رو بخونم وحشت همه ی وجودمو فرامیگیره . باید سعی کنیم جبهه ی حق رو قوی کنیم و گسترش بدیم نه اینکه حذف کنیم. جبهه های حق زیادی توی همه ی دانشگاه ها هستن. اگه فردی گرایش به حق داشته باشه اما خودشو به قول شما اسیر افراد هوس باز ببینه اصلا کار سختی نیست.. محیطش رو عوض میکنه ، دوستاش رو عوض میکنه خواهشا اینقدر سیاه نمایی نکنید سیاه نمایی نکنید سیاه نمایی نکنید

سلام علیکم و رحمه الله
روزیکه اصحاب امام حسن علیه السلام با دیدن لاشه سگ شروع کردند به بیان معایب آن , امام حسن هم شروع کرد به بیان محاسن سگ
این درسته که استارتر محترم اقرار کردند که قصد دارند فقط معایب دانشگاه را بگویند ولی این چیزی از گناه ایشان کم نمیکنه.
اینجا یک سایت مذهبی هستش . چه بسا خیلی از جوانان مذهبی هم که دبیرستانی هستند این تاپیک را ببینند و از هر چی علم و دانشگاه زده بشن.
این دقیقا همون روشیه که شبکه های نامرد ماهواره ای در مورد ایران انجام می دهند.مثلا ایران یک پل بزرگ یا یک ماهواره یا یک هواپیما یا یک بیمارستان می سازه که هزارتا تکنیک و هنر و تلاش و سرمایه و ...توش هست بعد در کنار اینها ممکن معضلاتی هم باشه اونوقت اون بی انصافها فقط همون مشکلات را بزرگ می کنند و نگاه همه دنیا را به ایران سیاه می کنن.
اگر بچه مومنا نرن دانشگاه پس کی بره؟
فردا مملکت را (بخش صنعت و تکنولوژی را و نه بخش حکومتی را) کی باید بگردونه؟
همین الآن آمریکا پاشو گذاشته جلوی ورود تجهیزات و وسایل صنعتی و غیر صنعتی ....دین و ایمان همه داره از دست میره .همه چشم دوختن به دهن عمو سام ببینن کی آقا تحریمها را لغو میکنه؟
چرا؟
به خاطر اینکه اونا دانشگاه دارن...هم مختلط هستش هم بی حجاب...ولی تمام کشورهای پیشرفته هرچی دارن از دانشگاهشونه.
حالا نقد کلام برادر نقی:

لبیک یا علی النقی;567117 نوشت:
کلمه ای که برای عنوان این تاپیک انتخاب کردم، تصور اغلب دانش آموزان دبیرستانی و کسانی است که پشت کنکور قرار دارند.
متأسفانه معلمان دبیرستان و مشاوران مدرسه و غیره درمحیط بسته ی مدرسه چنان مغز دانش آموزان را شستشو می دهند و تصورهای باطل خود را درذهن مبارک آنان تزریق می نمایند که دانش آموزمظلوم، دانشگاه را قطعه ای از بهشت، قلمداد می کند و غیرآن را جهنم محض!!!

چرا شستشو؟
مگر به جز کسب علم و دانش و به کار بستن اون راهی دیگه برای سعادت دنیا و آخرت داریم؟
مثل دوره طاغوت خوبه که باید مهندس و دکتر از خارج بیاد (حتی هندوستان) دکتر زنان و زایمان برامون از آلمان و آمریکا بیاد؟
لبیک یا علی النقی;567117 نوشت:
هدف من از نوشتن این مطلب، این نیست که بگویم کسی دانشگاه نرود و دانشگاهها مطلقاً شامل عوامل و عوارض منفی است!
فقط قصد من بیان نکات منفی دانشگاه است تا آگاهی و نهی از منکر ایجاد شود و این تصور غلط کنکوری های بیچاره زدوده شود.

شما میگید که قصد ندارید ,ولی نتیجه کارتان عکس این را میگه!
برادر گرامی شما مثل کسی عمل کردید که با لجن روی دیوار می نویسه "نظافت را رعایت کنید"
لبیک یا علی النقی;567117 نوشت:
در این مطلب که بیشتر براساس تجارب شخصی من است ضررها و نکات منفی دانشگاه رفتن راخدمت شما عرض کردم. منظورم هم هرگز این نیست که "دانشگاه، هیچ چیز مثبتی ندارد!!!". بلکه من فقط منفی هاشو میگم. مثبت هایش را از همان معلمها و مشاورهای بی سواد می شنوید.

واقعا از شما انتظار نداشتم که در مورد معلمین زحمتکش و پاک این مملکت اینگونه سخن بگوئید.
مگر مولا نفرمود که هر کسی چیزی به من بیاموزد مرا غلام خود کرده؟
ظاهرا شما طلبه هستید...از شما بعیده.
حالا بریم ببینیم کی بیسواده؟!
لبیک یا علی النقی;567117 نوشت:
دانشگاه=محیطی آزاد و امن برای ارتباط صمیمانه ی بیش از حد با نامحرمان:
همانگونه که می دانید در اکثر دانشگاه های کشورما اختلاط جنسی در کلاس ها برقرار است. هرکس با کمی تفکر درمی یابد که دلایلی مثل "دانشجوها باید ارتباط برقرار کردنو یاد بگیرن! دانشجوها باید جنبه داشته باشن! باید اجتماعی باشن!! به خودشون بستگی داره! دیگه دورزمونه عوض شده!!! الان دیگه دنیای ارتباطه!!!" همگی مزخرفات بی اساس و بیهوده اند. قاطی کردن دخترها و پسرها همچون کنارهم گذاشتن پنبه و آتش است و آثار مخرب آن هیچ ربطی به "جنبه" و نمی دونم چی چی نداره!

این موضوع تقصیر اولیای مدارس یا دانشگاهه؟
کدوم معلم یا استاد یا رئیس دانشگاه به بچه ها گفته که برید اونجا تا با جنس مخالف ارتباط برقرار کنید؟
برادر گرامی مگه به جز ایران و چندتا کشور از ما عقب مونده تر جائی تو دنیا دانشگاههاش محل فسادن؟
من نمیگم که در دانشگاه فساد نیست ولی اینو میگم که شما چرا معلول را به صلابه میکشی و به علتش کاری نداری؟
هم دردین و هم در روانشناسی داریم که تربیت فرزند و شاکله اخلاقی و رفتار او قبل از 10 سالگی شکل یگیره و تا آخر عمر به ندرت تغییر میکنه]اونوقت شما میفرمائید که در دانشگاه فلانی فاسد میشه؟
شما برو ببین که چرا جوان 19 ساله که وارد دانشگاه میشه همش دنبال جنس مخالفه.
همین مونیتوری را که بهش چشم دوختی و داری تبلیغ اسلام میکن را دختران با پسران در بلاد کفر ساخته اند..چرا؟
چرا اونجا سر کلاس حواسشون به استاده و اینجا به موبایلشون؟
شما مشکلت اینه که چرا دانشگاه محل آزادی هستش.خوب برارد پس تا کی باید زیر ذره بین و مشت لگد باشیم؟این چه ایمانی هستش ؟کسی که به خاطر نرفتن به دانشگاه و یا نداشتن کلاس مختلط "مومن بمونه" خیلی باارزشه از نظر اسلام؟!
امور فرهنگی و حکومتی مملکت دست دانشگاه رفته هاست یا روحانیون؟
خوب شما بگو چرا جوانان ما در دانشگاه باید اینطوری بشن؟ و حالا که اینطوری شدن مقصر استید و معلمینی هستند که به خاطر خودکفائی و استقلال کشور پشت به اونهمه تسهیلات و آسایشی کردن که غرب و شرق بهشون میده تا برن اونجا ولی اینجا موندن و عاشقانه دارن برای کشور خدمت میکنن.
ادامه داره....

[=lucida sans unicode]در مورد علم و این جور چیزا هم حرفاتون منطقی نیستن. کسی لزوم تجربه برای کار در جامعه رو انکار نمیکنه اما بدون سواد آکادمیک کار کردن درست امکان پذیر نیست. جو امروز رو با قدیم مقایسه نکنین. اینکه الان کارکنان در بسیاری از زمینه ها کارشونو درست انجام نمیدن و مشکل ساز میشن دلیلش چیه؟ دلیلش همین عدم سواد کافیه . ما باید سعی کنیم جامع مون رو اصلاح کنیم نه اینکه به عقب برگردیم. هیچ سیستمی بدون نقص نیست دانشگاه هم مبرا نیست. عیب و نقص هایی چه در سیستم آموزشی چه تربیتی چه.. وجود داره ولی اینقدر اغراق آمیز نیست اونجوری که شما گفتین

به همی ی کسایی که این پستو خوندن توصیه میکنم حرفای استارتر رو به عنوان تجربه ی شخصی نگاه کنن نه یه چیز کلی

لبیک یا علی النقی;567117 نوشت:
مثبت هایش را از همان معلمها و مشاورهای بی سواد می شنوید.

لبیک یا علی النقی;567117 نوشت:
- آیا واقعاً هرچه در دانشگاه می آموزیم "علم" است؟!
همانگونه که همگی می دانیم اکثر مطالبی که درکتاب های دبیرستان می آموزیم خزعبلات و اراجیف بی اساس است و اصلاً صحت ندارند و تازه اگر هم داشته باشند هرگز به کار ما نمی آیند. مزخرفاتی مثل "انتگرال و دیفرانسیل"، "دستگاه گردش خون کرم خاکی"، "چرخه ی زندگی قارچ زیگومیکوتا"، "علل وزش بادهای فصلی در موریتانی"، مطالبی نیستند که بتوانند دردی از دانش آموزان دبیرستانی دوا کنند.

واقعا این طرز تفکر برای آدمای مذهبی جای تاسف داره
اگر بخوام در مورد انتگرال و دیفرانسیل توضیح بدهم تاپیک منحرف میشه فقط همینقدر عرض کنم که وقتی لیست اکتشافات و اختراعات قرن 19و بیستم را تیتروار می دیدیم در کنار کشف پنی سیلین, اشعه ایکس,شکافت هسته ای و ...دقیقا مباحث انتگرال و دیفرانسیل به چشم می خورد .
جناب نقی خان آیا میدانید که بدون استفاده از انتگرال و دیفرانسیل هیچ ساختمان و هیچ نیروگاه و ماشین دستگاههای پزشکی و قطار و هواپیما و دستگاههای تولید انبوه کفش و لباس و یخچال و مسواک و ...همه . همه چیز نبود؟
اینها را نمیدانید و به معلمین انگ بیسوادی می زنید؟
این بچه های المپیادی که رو دست همه دنیا بلند میشن و در فیزیک و زیاضی مدال طلا میگیرن زیر دست آدمای بیسواد رشد کرده اند؟
لبیک یا علی النقی;567117 نوشت:
اول اینکه: "کار کردن درجامعه" چیزی نیست که بشه با کتاب خوندن یاد گرفت!!!
الان شما بخواید رانندگی یا شناکردن یا تیراندازی یا نوازندگی یاد بگیرید می تونید با "کتاب خوندن" یاد بگیریدش؟! هرگز.

بله کار کردنی که برپایه مشاغل کاذب و دلالی باشه همینطوره که شما می گید ولی اگر بخواهیم به استقلال برسیم و تو دهن دشمنان اسلام بزنیم هیچ راهی بجز دانشگاه نداریم!
بعدش آموزش شنا را با ساخت هواپیما و کامپیوتر یکی می دونید؟
برادر اگر الآن نمیتونیم اینارو بسازیم پس نباید بریم دانشگاه؟
لبیک یا علی النقی;567117 نوشت:
البته شاید کتاب خوندن هم بتونه در آموختن یک حرفه به ما کمک کنه و مؤثر واقع بشه اما هرگز و هرگز و هرگز جایگزین "تجربه" نمیشه. شما الان همه تون خوب و سریع بلدید تایپ کنید. چندتا تون رفتید کتاب "تایپ کردن" خوندید؟!

این چه حرفیه برارد گرامی؟اتفاقا وقتی کتابی میخونی در واقع به قول خودتان داری از تجربه دیگران استفاده میکنی .ضمن اینکه هیچکدوم از این موارد تجربی رو در دانشگاهها درس نمیدن بلکه در دبیرستان و دانشگاه مبانی گفته میشه و در سطح ارشد و دکترا کاربردی میشه. شما انتظار نداری که دبیرستان و لیسانس حذف بشه و از مدرسه ابتدائی یا راهنمائی یه راست بریم دکترا بگیریم!

لبیک یا علی النقی;567117 نوشت:
- دانشگاه=محیطی بسیار مساعد برای انحراف:
دانشجویان معمولاً به شهرهایی دور از خانه و خانواده می روند و این امر زمینه را برای انحراف ایجاد می کند. همه که مثل یوسف نیستند که با وجود دوری از خانواده بازهم سلامت روح خود را حفظ کنند.
خوبگاه های دانشجویی، محلی است بسیار مناسب برای قلیان و سیگار و الکل و پاسور و موادمخدر و فیلم ها و موسیقی های مستهجن و غیره. دختر یا پسر وقتی که درکنار خانواده اند حداقل از ترس خانواده این کارها را نمی کنند. اما در خوابگاه که دیگر خانواده ای نیست که آنها را سرزنش کند! همچنین کسانی در خوابگاه هستند که مدام، این کارها را انجام می دهند و دیگران را هم به آن تشویق می کنند و هرکس که این کارها را نکند توسط آنان، مسخره می شود. بنابراین کم کم تمایل به این کارها پیدا خواهد کرد.
همانطور که در بخش اول گفتم، ارتباط صمیمانه با نامحرم در دانشگاه به راحتی انجام می شود. شب ها هم در خوابگاه برای همین ارتباط ها نقشه می کشند و از تجربیات "مخ زدن" یکدیگر بهره مند می گردند و می آموزند که چگونه با دختر یا پسر موردنظرشان صمیمی شوند و دل او را بربایند.
چت کردن و ارتباط مجازی با طرف موردنظرهم که در خوابگاه، شایع است.
اصلاً نه تنها دختریا پسر همکلاسی، ممکن است به سراغ هرکس دیگری برای دوستی برود. چرا که وقتی در خانه بود می ترسید خانواده اش یا آشنایان یا فامیل، بفهمند. الان که دیگر کسی نیست که بفهمد پس به راحتی می تواند حتی با دختر یا پسرهمسایه هم دوست شود!
خوابگاه دختران هم یک "کلاس آرایشگری" تضمینی فوق العاده است!!! شما عکس یک عدد دختر در ترم یک را با عکس همان دختر در ترم هشت، کنار هم قرار دهید، متوجه حرف من می شوید.
ترم یک دختر بود با یه کم هم آرایش!...اما ترم هشت، آرایشه با یه کم دختر!!!

متاسفانه حوصله نقد جز به جز این مواردرا ندارم و نظرم را قبلا عرض کرده ام ...شما بگو چرا جوانان در دانشگاه که محل درس و آموختنه دنباله این کارا میرن؟
اگر مسئولین دانشگاه فاحشه خونه و مشروب فروشی در محل دانشگاه میزاشتن و آزمایشگاه و کتابخانه و کلاس درس هم میزاشتن شما باز حق نداشتی بگی که دانشگاه محل انحرافه چرا که انسان مختار و آزاده هرکدوم رو خواست انتخاب کنه ولی در این کشور که اولیای دانشگاه همه مسلمان و پایبند به دین و نظام هستند و با صد زبان وبی زبانی از بچه ها میخوان که رعایت موازین شرعی را بکنند ....شما برو ببین چرا بچه ها به منفی گرایش دارند؟چرا؟
مگر سال 57 که انقلاب اسلامی شروع شد نقش دانشگاهها کمتر از حوزه ها بود؟ ولی فقیه رئیس دانشگاه بود؟یا نماینده امام خمینی اونجا بود؟
مگر در دانشگاهها گاهی مجلس رقص و فساد هم نبود؟ پس چرا اینطوری شد؟
لبیک یا علی النقی;567117 نوشت:
ستون دین یعنی نماز، معمولاً در خوابگاه ها سبک شمرده می شود و همنشینی با این افراد، اثر مثبتی نخواهد داشت. معمولاً تو خوبگاه ها تا نصفه شب، بیدارن و چهارصبح تازه مثل لش و لوشها میفتن و می خوابن. مسلماً کسی حال نداره برا نماز بلند شه. همچنین برخی از اساتید محترم!! در زمان نماز هم کلاس برگزار می کنند. و هرکس حاضر نشود یا بعد از استاد بیاید یا دیر برسد وای به حالش! یا بعضی از استادها به کلاس، دیر میرسن و برای اینکه جبران کنن، کلاسو کش میدن و موقع نماز، همه رو نگه می دارن.
جالب تراینکه برخی در زمان نماز، امتحان می گیرند!!!

در مورد بچه ها از خانواده ها و مسئولین حکومتی سوال کنید و در مورد اساتید هم اصلا اینطوری نیست ...برادر مگر ما دانشگاه نرفتیم؟سر ظهر اذان پخش میشه و نماز جماعت برقراره....اگر هم اتفاقی کلاسی با نماز جماعت تلاقی پیدا کنهاصلا هم "وای به حال کسی نمیشه" اگر 20 دقیقه نره سر کلاس!

لبیک یا علی النقی;567117 نوشت:
- دانشگاه=دوری از خانواده=افسردگی:
جامعه و فرهنگ ما همان چیزی است که همه می دانیم. می بینیم که تا بیست سالگی، پسریا دختر، تحت حمایت کامل خانواده است و خرجش را خانواده می دهد و لحظه ای از کنارخانواده دور نمی شود و هرشب هم اگر مادرش بوسش نکند و عروسکش در بغلش نباشد خوابش نمی برد!!!
حال چنین شخص نازکنارنجی نازپرورده ای به صورت ناگهانی به شهر دیگر می رود!
باید همه ی کارهایش را خودش انجام دهد. هیچکس نمی آید مثل مادر، سرویسدهی تمام وقت کند! هیچکس نازش را نخواهد کشید!
این دانشجوی محترم، همان کسی است که یک سال در گوشه ی خانه نشسته و سرش را درکتابها و دفترها و جزوه ها کرده و هیچ کار دیگری انجام نداده و همه ی کارهایش به عهده ی مامانش بوده!
مسلماً چنین تغییربزرگی در زندگی، فرد را مستعد ابتلا به مشکلات روانی عدیده می کند.
به همین سبب است که همان کسانی که گفتم، اگرچه در دبیرستان و کنکور، بسیار درسخوان و زرنگ بودند، اما در دانشگاه، کاری از پیش نمی برند و هرگز حوصله و انگیزه ی درس را ندارند. وجود داشتند دانش آموزانی که تیزهوش بودند اما در دانشگاه به جرگه ی کندذهنان، ملحق گشتند!!!
این افسردگی و اضطراب ناشی از دوری خانواده فرد را به ارتباط صمیمانه با جنس مخالف، سوق می دهد. چون می خواهد یک همدم عاطفی پیدا کند.
همچنین ناراحتی ناشی از دوری خانواده می تواند فرد را به سمت الکل و دود بکشد چرا که اینگونه می خواهد به آرامش برسد!
-------------------------

در این مورد هم مقصر دانشگاه نیست و وقت شما را نمی گیرم و فقط به این حدیث از نبی اکرم (ص) اکتفا می کنم:
علم را دریابید اگرچه در چین باشد.

لبیک یا علی النقی;567117 نوشت:
- ورود به دانشگاه و تأخیر در ازدواج:
همانطور که می دانید بیشتر دانشجوها مجرد هستند و ازدواج را مانع تحصیل می دانند. اونم چه تحصیلی؟!؟!
این تصور که "اگر برم دانشگاه یا اگر مدرک بگیرم، فرصت های ازدواج بهتری برام فراهم میشه" یک حرف مفت و مزخرفی بیش نیست.
اول اینکه یکی ازفاکتورهای بسیاربسیار مهم در ازدواج، "کفویت فرهنگی و اجتماعی" است. بیشتر همکلاسی ها و هم دانشگاهیها از شهرها و فرهنگ ها و جوامع مختلف اند که به گرد هم آمده اند. بنابراین بیشتر جنس مخالفهایی که در دانشگاه می بینید به درد ازدواج با شما نمی خورند. کفویت فرهنگی، عامل کم اهمیتی نیست. مجردها معمولاً فکر میکنن زیاد هم مهم نیست اما متأهل ها معمولاً آن را مهم ترین عامل می دانند! چرا که آنها به مشکلات ناشی از عدم کفویت فرهنگی، آگاه شده اند. اما مجردها فکر میکنن "فقطططط عشق باشه کافیه!!!!".
دوم اینکه وقتی کسی، همکلاسی خود را برای ازدواج انتخاب می کند معمولاً علتش این است که زیاد با هم ارتباط داشته اند و به همدیگر وابسته شده اند و دیگر تحمل اتمام این وابستگی را ندارند. انقدر به بهونه ی جزوه گرفتن، کنار هم دیگه لولیدن تا وابستگی عاطفی در بینشون ایجاد شده. این وابستگی، انسان را کر و کور می کند و از دیدن واقعیات، محروم می سازد و تصمیم غلط را به فرد، تحمیل می نماید.
سوم اینکه شاید اگر مدرک تحصیلی بگیرید، خواستگارهای بیشتری پیدا کنید یا اینکه دل دخترا رو ببرید!!! اما ایناهمه اش در فرآیند ازدواج کردن مؤثر است. و هیچ تضمینی وجود ندارد که زندگی خوبی از پس این ازدواج برآید. چنان که می بینیم هرچه نسل ها جلوتر می رود مدرک تحصیلی ها بالاتر می رود و در عین حال، آمار طلاق هم بیشتر می شود. پس شاید بتوان گفت که آمارطلاق در تحصیلکرده ها و دانشگاه رفته ها بیشتر است. بنابراین مدرک تحصیلی، فرصت ازدواج، فراهم می کنه اما فرصت زندگی صحیح، فراهم نمی کنه.
--------------

اتفاقاً به دلیل بی کفایتی افرادی که در حیطه بیرون دانشگاه هستند و اختلاسهای میلیاردی را باعث می شوند یک جوان بینوا امکان ازدواج را پیدا نمی کنه در جامعه ای که تولید و اشتغال نیست چه چیزی برای دختر یا جوان بیکار بهتر است؟ در خانه بنشیند و روزها را بشمارد و قلاب بافی کند و یا همش تلویزیون ببینه یا بره دانشگاه ؟
لبیک یا علی النقی;567117 نوشت:
- دانشگاه رفتن، فضیلت و افتخار نیست!
با توجه به دلایلی که شمارش کردم، دانشگاه رفتن هرگز افتخار و فضیلت و شأن و قدر و منزلت والا و نمی دونم چی چی برای کسی به حساب نمیاد. اگر هم جایی مقام و شأن به حسابش میارن همه اش کاذبه و ناشی از جهل مردم.

دلایلتون کلا اشتباه بود و مولا علی علیه السلام "ارزش هر کسی به اندازه دانش اوست" و یا "عزة كل شخص واحترامه بين الناس بمقدار علمه،"

امیرالمومنین;568706 نوشت:
دبیرستان ، هنرستان = جهنم خدا در روی کره ای زمین
:Moteajeb!:
فکر نمیکنم انقدر هم شدید باشه:ok:

[="Times New Roman"][="Navy"]سلام و عرض ادب
جوری از دانشگاه و خوابگاه حرف میزنید کسی ندیده باشه فکر میکنه هرکسی که میره دانشگاه چند سال از عمرش رو در مرکز فساد گذرونده و حالا که فارغ التحصیل شده شده یک مفسد فی الارض!
در یک دانشگاه که از هرجایی از کشور هر مدل آدمی میان این شما هستین که انتخاب کنید در چه گروهی باشید و چه دوستانی انتخاب کنید. یا حتی به اطرافیانتون چه تاثیری بذارید.
از لحاظ علمی هم باید عرض کنم دانشجو با دانش اموز فرق داره. دانشجو یعنی خودت بری دنبال دانش این طور نیست که یک استاد صفر تا صد رشته شمارو بیاد کلمه به کلمه به شما آموزش بده. من یک دوره مجبور شدم از یک دانشگاه درجه یک انتقالی بگیرم به شهر خودمون از پروفسور سرشناس رشتمون در اون دانشگاه مشاوره خواستم. ایشون گفتن شما دانشجو هستید چه فرقی میکنه کجا باشید. خودتون سعی کنید یاد بگیرید منتظر نباشید کسی بیاد چیزی به شما یاد بده.
[/]

[="Arial"][="Black"]سلام زیاد بود نخوندم
اما منم کلا تصورم قبل دانشگاه یه چیز دیگه بود فکر میکردم چجوریه با تعریف دیگران
رفتم دیدم اصلا هم اون طوری که میگن نیست
[/]

سلام

باخیش;568838 نوشت:
سلام زیاد بود نخوندم
اما منم کلا تصورم قبل دانشگاه یه چیز دیگه بود فکر میکردم چجوریه با تعریف دیگران
رفتم دیدم اصلا هم اون طوری که میگن نیست

من هم تصورات دیگه ای داشتم. ولی الان که در آستانه خروج از دانشگاه قرار گرفتم می فهمم که تقصیر خودم بوده که نتونستم به تصوراتم نزدیک بشم. و الان فکر می کنم دانشگاه واقعا می تونه قطعه ای از بهشت باشه، اگر قدر وقت بشناسد دل و کاری بکند

دوستان نگران بچه کنکوری ها شدن که مبادا از دانشگاه زده بشن
دست مریزاد به شما افراد زحمت کش و دلسوز
من که کنکوری هستم ( اگر مذهبی نباشم ) با این تفاسیر عاشق دانشگاه میشم :khaneh:
مستقل بودن رو دوست دارم و واقعا خسته شدم از امر و نهی شنیدن
این مهم ترین دلیلیه که میخوام دانشگاه دور از شهرم باشه
ولی متاسفانه ( از شانس خراب من )
دلم نمیاد مادر و برادرم رو تو شهر غریب تنها بزارم
کلا از همین الان فعل سوختن و ساختن رو باید صرف کنم

سیده راضیه;568830 نوشت:
جوری از دانشگاه و خوابگاه حرف میزنید کسی ندیده باشه فکر میکنه هرکسی که میره دانشگاه چند سال از عمرش رو در مرکز فساد گذرونده و حالا که فارغ التحصیل شده شده یک مفسد فی الارض!

لبیک یا علی النقی;567117 نوشت:
منظورم هم این نیست که "هرکسی رفته دانشگاه، اشتباه کرده و عمرشو تلف کرده!!!". اگر چنین چیزی بخوام بگم خودم در صف اول هستم!

اینو درمتن آغازین گفتم چون می دونستم یکی میاد حرف شمارو میزنه. بنابراین بهتراست اول با دقت بخوانیم سپس نظرمان را بیان کنیم.

سیده راضیه;568830 نوشت:
دانشجو یعنی خودت بری دنبال دانش این طور نیست که یک استاد صفر تا صد رشته شمارو بیاد کلمه به کلمه به شما آموزش بده

سلام
داعش هم یعنی دولت اسلامی عراق و شام!
کاری به معنی لغوی دانش آموز و دانشجو ندارم. آنچه را که درعمل اجرا می شود بنگرید.

*شیوا*;568792 نوشت:
با سلام و عرض ادب

به نظر بنده همین دبیرستان ها دست کمی از دانشگاه ها ندارند از لحاظ انحرافات والا من کسی رو میشناسم که از دوران دبیرستان رابطه نامشروع داشته و کسی رو هم میشناسم که رفت دانشگاه ولی با عفاف و پاک مونده

اینجور چیزا به ایمان ادم و ظرفیتش بستگی داره

مثلا تو دوران دبیرستان به منم میگفتن املی چون دوست پسر نداری ولی من باهاشون جدال احسن میکردم و هرگز و هرگز اعتماد به نفسم رو از دست ندادم بلکه بیشتر و مصمم تر هم میشدم

و اونا ته قلبشون بنده رو دوست داشتن ..

درود بر شما!
خدا افراد مثل شمارو زیاد کنه!

در دبیرستان، انحراف ها کم نیست..ولی باز خیلی ها از ترس اینکه فامیلها و دوستها و آشنا ببینن، باز علنی اینکارهارو نمی کنن...اما در دانشگاه که هیچکدوم از اینا نیستن ببینن. پس زمینه برای انحراف، بیشتره

بله...گناهکاران هم ته قلبشون، مومنین را دوست دارند و اینی که فرمودید صحیح است.
موفق باشید

[="Arial"]سلام به همه
بنظرم آدم اول باید روابط عمومیشو خوب کنه
تا بتونه با هم اتاقی هاشو دیگران ارتباط خوبی برقرار، کنه!
و روشون تاثیر مثبت بزاره
دوم باید هم اطلاعات عمومی و هم اطلاعات دینیشو زیاد کنه
سومش هم تو علومی مثل برنامه نویسی و... که خیلی امروزه روشون حساب باز کردن جلو باشه،چون هم به نوعی میتونه جذب کننده باشه
و هم دیگران دیگه براحتی اونو امل و... خطاب نمیکنن
اینا نظر منن،درس و غلطشو نمیدونم

clean;568798 نوشت:
نمیدونم شما کدوم خوابگاهو با این شرایط دیدین که اینطوری حرف میزنید.

سلام...خوابگاه بهترین دانشگاه ایران....همونجایی که کنکوری ها شبها خواب ندارن و خودشونو شکنجه میدن برای رسیدن به اونجا.
وقتی بهترینش اینه بقیه اش چیه؟!

clean;568798 نوشت:
فرض کن من یه بچه کنکوری باشم و این پست شما رو بخونم وحشت همه ی وجودمو فرامیگیره

وحشت، تمام وجودش را فرابگیرد بهتر از این است که با تصورغلط و خیالبافی ها و توهم ها و خوشباوری ها و ساده اندیشی های رایج، وارد دانشگاه شود و خود را به انحراف بکشاند.
هرانسان عاقلی، با آگاهی کامل، وارد مسیر مورد نظر می شود.

clean;568798 نوشت:
خواهشا اینقدر سیاه نمایی نکنید سیاه نمایی نکنید سیاه نمایی نکنید

خوشخیال نباشید...خوشخیال نباشید...خوشخیال نباشید

clean;568798 نوشت:
حرفاتون شاید تجربیات خودتون بود

لبیک یا علی النقی;567117 نوشت:
در این مطلب که بیشتر براساس تجارب شخصی من است ضررها و نکات منفی دانشگاه رفتن راخدمت شما عرض کردم. منظورم هم هرگز این نیست که "دانشگاه، هیچ چیز مثبتی ندارد!!!"

*عارف*;568799 نوشت:
روزیکه اصحاب امام حسن علیه السلام با دیدن لاشه سگ شروع کردند به بیان معایب آن , امام حسن هم شروع کرد به بیان محاسن سگ
این درسته که استارتر محترم اقرار کردند که قصد دارند فقط معایب دانشگاه را بگویند ولی این چیزی از گناه ایشان کم نمیکنه.

سلام و وقت به خیر
امام از جسد سگ تعریف می کرد...ولی آیا از معاویه هم تعریف می کرد؟!
امام حسین از یزید هم می تونست تعریف کنه "جوان زیبا و شاعر ماهری است و..." ولی میگن: "آن ناکس پسر ناکس و آن حرامزاده پسر حرامزاده خیال کرده می تونه از من بیعت بگیره!"
جسد سگ، هیچ گناهی نکرده...اما بنی امیه گناهکار بودند..گناه را نمیشه با مثبت اندیشی و تساهل و تسامع، رد کرد...
من هم درمورد گناه هایی که در دانشگاه رخ میده حرف زدم...

*عارف*;568799 نوشت:
اگر بچه مومنا نرن دانشگاه پس کی بره؟

شما جایی از متن را به من نشون بده که گفته باشم "دانشگاه نرید"!
اتفاقاً هدفم از نوشتن این متن این است که مؤمنان بدانند چه خبر است و بیشتر درجهت حفظ ایمانشان تلاش کنند.

*عارف*;568799 نوشت:
چرا شستشو؟

چون یک کلمه هم در مورد نکات منفی دانشگاه، سخن نمیگن...فقط تعریف و تمجید و تحسین و آفرین آفرین...
بهتربود منفی ها و مثبت هارو در کنار هم می گفتن....نه اینکه برای افزایش مشتری کلاس کنکورها همه اش تعریف کنن

*عارف*;568799 نوشت:
واقعا از شما انتظار نداشتم که در مورد معلمین زحمتکش و پاک این مملکت اینگونه سخن بگوئید.

من درمورد معلمها و مشاورهایی گفتم که مزدور کلاسهای کنکور هستند برای جلب مشتری. به خاطرهمین فقط از دانشگاه تعریف می کنن

*عارف*;568799 نوشت:
ظاهرا شما طلبه هستید...از شما بعیده.

ظاهراً و باطناً من طلبه نیستم...

*عارف*;568799 نوشت:
شما مشکلت اینه که چرا دانشگاه محل آزادی هستش.خوب برارد پس تا کی باید زیر ذره بین و مشت لگد باشیم؟این چه ایمانی هستش ؟کسی که به خاطر نرفتن به دانشگاه و یا نداشتن کلاس مختلط "مومن بمونه" خیلی باارزشه از نظر اسلام؟!

هدف من از نوشتن این متن هیچ ربطی به گفته های شما نداره
نگفتم نرید دانشگاه تا مومن بمونید.
گفتم میری دانشگاه حواست باشه که اینجوریه مواظب خودت باش!
کاری ندارم علتش چیه یا چرا تو فلان کشور اینجوری نیست...من حواسم به خودمون بود اینجا

ادامه دارد...

[="Times New Roman"][="Navy"]

لبیک یا علی النقی;568881 نوشت:
اینو درمتن آغازین گفتم چون می دونستم یکی میاد حرف شمارو میزنه. بنابراین بهتراست اول با دقت بخوانیم سپس نظرمان را بیان کنیم.

سلام
یادم نمیاد من قسمتی از متن شمارو نقل قول کرده باشم. یعنی مخاطب حرف من زیاد شما نبودین. بیشتر با دو کاربر دیگه ای بود که فقط منفی گفتن.
لبیک یا علی النقی;568881 نوشت:
داعش هم یعنی دولت اسلامی عراق و شام!
کاری به معنی لغوی دانش آموز و دانشجو ندارم. آنچه را که درعمل اجرا می شود بنگرید.

آنچه در عمل اجرا میشود یعنی ما دانشجوها چطور عمل میکنیم. مثلا در یک رشته مشخص یک ورودی به خاطر وجود دانشجوهای خوب کلاس پرشور و فعالی دارند. ورودی سال دیگه به خاطر دانشجوهای تنبل کلاس ضعیفی دارند. یک سال قبولی ارشد یک رشته 40 درصد هست. یک سال 10 درصد هم نیست. پس به خود ما بستگی داره نه به جو دانشگاه و مسائل متفرقه دیگه.[/]

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام و عرض ادب خدمت شما

جناب لبیک یا امام علی نقی علیه السلام بزرگوار

ایراداتی که فرمودید و نکات منفی تا حدی وارد هست ! و هدفتون باز هم تا حدی قابل قبول و تقدیر هست ، منتها مواردی هست که اونها رو هم

بهتر کنار مباحثتون و توصیه تون به جوون ها بگنجونید چرا که جوانها سرمایه ی ملی هستن و راهنمایی هامون باید واقعا و با صد در صد قابل اطمینان باشن

نه صرفا نظر خودمون که حتی ممکنه درصد کمی شک منجر به فاجعه ای بزرگ بشه!

بعضی کاربران نکات مثبت رو هم ذکر کردند و حقیقتا نمیشه چشم از اونها پوشاند و همچنین نمیشه چشم از انتخاب های ما پوشاند یعنی بهتره که بجای ماهی دادن ماهیگیری

یاد بنده های خدا بدیم! و راه و روش استفاده مناسب از محیط رو !

بطور مثال میگم سال اولی که دانشگاه قبول شدم و راهی دانشگاه وقتی شرایط و ناهمخوانی بعضی ظواهر رو با خودم و ایده هام میدیدم بشدت بشدت آشفته شده بودم!

خلاصه سال اول رو با هر بدبختی بود سر کردم تا اینکه سال بعد یکی از دوستانم وارد همون دانشگاه من شد اما اما اما با آمادگی کافی که دانشگاه

چی هست و بهترین رو شاستفاده ازش چطوره من هدفی باید داشته باشم و چطور ازش بهترین استفاده ها رو ببرم و کجاها فعال بشم....

وقتی استقالال فکری و رفتارهای اون رو دید نه تنها روی من اثر گذاشت بلکه بسیار بهش غبطه خوردم ! و همچین فردی بسیار برای جامعه مفید میشه !

حالا ک شما بزرگوار به فکر جوون ها ی این مملکت و سرمایه های اسلامی هستید بهتر نیست راه و روش رو به اونها آموزش بدید بجای گفتن صرفا نکات

منفی ک به احتمال زیاد ممکنه عواض بدی داشته باشه؟:Gol:

نظرات بعضیا دقیقا عین ابراز نگرانی بعضی مسئولین هست Fool

*عارف*;568811 نوشت:
واقعا این طرز تفکر برای آدمای مذهبی جای تاسف داره
اگر بخوام در مورد انتگرال و دیفرانسیل توضیح بدهم تاپیک منحرف میشه فقط همینقدر عرض کنم که وقتی لیست اکتشافات و اختراعات قرن 19و بیستم را تیتروار می دیدیم در کنار کشف پنی سیلین, اشعه ایکس,شکافت هسته ای و ...دقیقا مباحث انتگرال و دیفرانسیل به چشم می خورد .

من گفتم انتگرال و دیفرانسیل برای دبیرستانی ها کاربردی نداره...نگفتم کلا بی فایده است....همون کشورهای غربی که اینقدر دارید از پیشرفتشون مثال می زنید هیچکدوم تو دبیرستان نمیاد این مفاهیم پیچیده ی ریاضیو یاد دانش آموزها بده و این درسها فقط مال رشته های تخصصی ریاضیه.
شما هم جای تاسف داره که همه اش منظور منو غلط برداشت می کنید.

*عارف*;568811 نوشت:
بله کار کردنی که برپایه مشاغل کاذب و دلالی باشه همینطوره که شما می گید ولی اگر بخواهیم به استقلال برسیم و تو دهن دشمنان اسلام بزنیم هیچ راهی بجز دانشگاه نداریم!
بعدش آموزش شنا را با ساخت هواپیما و کامپیوتر یکی می دونید؟
برادر اگر الآن نمیتونیم اینارو بسازیم پس نباید بریم دانشگاه؟

من هیچجای متنم نگفتم که بریم دانشگاه یا نریم دانشگاه یا خوبه بریم یا خوبه نریم یا بریم بهتره یابریم بدتره....گفتم که فقط قصد گفتن منفی ها رو دارم....
تصور غلطی که اغلب کنکوری ها دارند این است که چهارسال دانشگاه، آدمو دانشمند مطلق می کنه که من هم گفتم تجربه خیلی خیلی خیلی مهم تر از این چهارساله و این تصورآنها غلط است.

*عارف*;568811 نوشت:
شما انتظار نداری که دبیرستان و لیسانس حذف بشه و از مدرسه ابتدائی یا راهنمائی یه راست بریم دکترا بگیریم!

یادم نمیاد چنین حرفی را مستقیم یا غیرمستقیم گفته باشم.
دوباره میگم تصور غلطی که اغلب کنکوری ها دارند این است که چهارسال دانشگاه، آدمو دانشمند مطلق می کنه که من هم گفتم تجربه خیلی خیلی خیلی مهم تر از این چهارساله و این تصورآنها غلط است.

*عارف*;568811 نوشت:
متاسفانه حوصله نقد جز به جز این مواردرا ندارم و نظرم را قبلا عرض کرده ام ...شما بگو چرا جوانان در دانشگاه که محل درس و آموختنه دنباله این کارا میرن؟
اگر مسئولین دانشگاه فاحشه خونه و مشروب فروشی در محل دانشگاه میزاشتن و آزمایشگاه و کتابخانه و کلاس درس هم میزاشتن شما باز حق نداشتی بگی که دانشگاه محل انحرافه چرا که انسان مختار و آزاده هرکدوم رو خواست انتخاب کنه ولی در این کشور که اولیای دانشگاه همه مسلمان و پایبند به دین و نظام هستند و با صد زبان وبی زبانی از بچه ها میخوان که رعایت موازین شرعی را بکنند ....شما برو ببین چرا بچه ها به منفی گرایش دارند؟چرا؟
مگر سال 57 که انقلاب اسلامی شروع شد نقش دانشگاهها کمتر از حوزه ها بود؟ ولی فقیه رئیس دانشگاه بود؟یا نماینده امام خمینی اونجا بود؟
مگر در دانشگاهها گاهی مجلس رقص و فساد هم نبود؟ پس چرا اینطوری شد؟

بحث را به بیراهه کشوندید برادر...من قصدم نقد علت ها نبود....قصدم فقط و فقط و فقط آگاهی دادن از وضع دانشگاه بود..همین
من برم ببینم علتش چیه؟! که چی بشه؟!... اگر علتش هم می دونستم فرقی نداشت....بازهم از آگاهی دادن به جامعه ابایی نداشتم و ندارم و نخواهم داشت.

*عارف*;568811 نوشت:
در مورد بچه ها از خانواده ها و مسئولین حکومتی سوال کنید و در مورد اساتید هم اصلا اینطوری نیست ...برادر مگر ما دانشگاه نرفتیم؟سر ظهر اذان پخش میشه و نماز جماعت برقراره....اگر هم اتفاقی کلاسی با نماز جماعت تلاقی پیدا کنهاصلا هم "وای به حال کسی نمیشه" اگر 20 دقیقه نره سر کلاس!

به هرحال، تجربه ها متفاوته...ما که در بهترین دانشگاه ایران درس می خوندیم خیلی وقت ها استاد، کلاسو انقدر کش می داد تا همزمان با اذان می شد.
خیلی وقتها هم امتحانمون هم زمان با اذان بود....
اتفاقا وای به حال خیلیها میشه...اساتیدی هستند که به هیچ عنوان، کسی را بعد از خود راه نمی دهند.

*عارف*;568811 نوشت:
در این مورد هم مقصر دانشگاه نیست

مگه من گفتم مقصر، دانشگاهه؟!!! کجا گفتم اینو؟! کجا؟!!!!؟!؟!؟

*عارف*;568811 نوشت:
علم را دریابید اگرچه در چین باشد.

کاملاً صحیح است...ولی مسلماً منظورش این نبوده که رشته ای را بخونید که به هیچ درد دنیا و آخرتتون هم نمی خوره و فقط وقت تلف کردنه!
همچنین همان معصومین فرمودند که توجیه گناه، خود از گناهان بزرگ است...اینکه آدم به بهانه ی کسب علم و نمی دونم چی چی، غرق در گناه بشه توجیهی بیش نیست.

*عارف*;568811 نوشت:
اتفاقاً به دلیل بی کفایتی افرادی که در حیطه بیرون دانشگاه هستند و اختلاسهای میلیاردی را باعث می شوند یک جوان بینوا امکان ازدواج را پیدا نمی کنه در جامعه ای که تولید و اشتغال نیست چه چیزی برای دختر یا جوان بیکار بهتر است؟ در خانه بنشیند و روزها را بشمارد و قلاب بافی کند و یا همش تلویزیون ببینه یا بره دانشگاه ؟

دقت نکردید من چی گفتم....
گفتم کسانی که میگن"اگر بری دانشگاه، فرصت های ازدواج بهتری برات فراهم میشه" حرفشان اشتباه است. همین....دیگه اختلاس و نمی دونم چی چی ربطی به این تاپیک نداره...
اگر امکان ازدواج نداره با دانشگاه رفتن هم بنابر دلایلی که گفتم هم اونطوری که تصور می کنن، امکان ازدواج بهتر براش فراهم نخواهد شد. پس الکی به بهونه ی یافتن گزینه های بهتر، نباید ازدواج را به دانشگاه، موکول کند.

*عارف*;568811 نوشت:
دلایلتون کلا اشتباه بود و مولا علی علیه السلام "ارزش هر کسی به اندازه دانش اوست" و یا "عزة كل شخص واحترامه بين الناس بمقدار علمه،"

ارزش هرکسی به علم اوست...نه به مدرک تحصیلی و نه به محل تحصیل و نه به رتبه ی کنکور.... این مواردی که گفتم هیچکدوم معین کننده ی علم بالای شخص نبوده و نیست.

هدف من از ارسال این متن، نه مقصر پیدا کردن بود، نه تحلیل دلایل و علل مشکلات بود و نه نهی از دانشگاه رفتن!
سخنان و استدلال های شما هم کلا هیچ ربطی به موضوع بحث من نداشت.

موفق باشید...

همره;568903 نوشت:
حالا ک شما بزرگوار به فکر جوون ها ی این مملکت و سرمایه های اسلامی هستید بهتر نیست راه و روش رو به اونها آموزش بدید بجای گفتن صرفا نکات

منفی ک به احتمال زیاد ممکنه عواض بدی داشته باشه؟


نکات مثبت دانشگاهو همه میگن.... ولی منفیهاشو کمتر دیدم کسی بگه.
بنابراین اون چیزی را که همه میگن، من نمیام دوباره گویی کنم...چیزی را گفتم که نیاز به گفتنش بود.

واقعا تعصب تا چه حد؟؟؟
بابا چقد افراط و تفریط
همینه که وجهه ی افراد مذهبی خراب شده
پیامبر خدا میگه علم را بجویید اگر در چین باشد
ببخشید اونوقت یعنی پیامبر خدا نمیدونسته که ممکنه آدم تا راه چین به گناه بیفته؟
میخاین اصلا تو اماکن عمومی پرده بکشن خانوما یه طرف آقایون یه طرف
من منکر گناههایی که تو محیط مختلط ممکنه پیش بیاد نیستم اما تو دین ما گفته شده که عزلت نشینی ارزشی نداره باید تو بطن جامعه باشی گناه رو ببینی وسوسه بشی و بعدش اگه مردی گناه نکنی
بعدشم کی گفته آدم بره دانشگاه بدتر میشه؟ اتفاقا آدم تو دانشگاه بهتر و آزادانه تر عقایدشو بیان میکنه چون دانشگاه جامعه ی گسترده تری هست
واقعا نمیدونم باید چی بگم
تو جامعه ای که مردم روز به روز دین زده تر میشن اینجور عقاید نوبره

یه فروم دینی هم که پیدا میشه انقد اعضا متعصب و افراطین که آدم ترجیح میده بره تو فرومای ...

clean;568800 نوشت:
در مورد علم و این جور چیزا هم حرفاتون منطقی نیستن. کسی لزوم تجربه برای کار در جامعه رو انکار نمیکنه اما بدون سواد آکادمیک کار کردن درست امکان پذیر نیست.

حقیقت، این است که تجربه بسیاربسیار مهم تره....تصور غالب مردم این است که چهار سال دانشگاه، انسان را دانشمند مطلق می کند!!! که من قصدم اصلاح این تصور باطل بود...چرا که با کتاب خوندن صرف، نمیشه دانشمند و کاربلد شد.
شما از یک دندونپزشک یا هرحرفه ی مشابه دیگه هم بپرسی، درس مهم تره یا تجربه پاسخش اینه "پزشکی، همه اش تجربه است."

clean;568800 نوشت:
عیب و نقص هایی چه در سیستم آموزشی چه تربیتی چه.. وجود داره

ما نگفتیم بقیه ی جاها عیب نداره و فقط دانشگاه ها دارن. عیب دار بودن همه جا باعث نمیشه که از گفتن عیوب دانشگاه بگذریم.

clean;568800 نوشت:
ولی اینقدر اغراق آمیز نیست اونجوری که شما گفتین

نکات مثبت دانشگاه هم اونقدر بهشتی و طلایی نیست که مشاورها و کلاس کنکورها میگن....آیا در برابر اغراق آنها هم اینگونه مقاومت می کنید؟! یا باخوشخیالی، همه اشو باور می کنید؟!

clean;568800 نوشت:
به همی ی کسایی که این پستو خوندن توصیه میکنم حرفای استارتر رو به عنوان تجربه ی شخصی نگاه کنن نه یه چیز کلی

لازم نبود شما زحمت بکشی و بازدیدکننده هارو از خواب غفلت، بیدار کنی.....اینو خودم هم در متن اصلی گفته بودم
لبیک یا علی النقی;567117 نوشت:
در این مطلب که بیشتر براساس تجارب شخصی من است ضررها و نکات منفی دانشگاه رفتن راخدمت شما عرض کردم.

لبیک یا علی النقی;567117 نوشت:
انسان عاقل، از تجارب دیگران استفاده می کند، نه اینکه خودش همه چیز را تجربه کند.

موفق باشید

sara72;568911 نوشت:
واقعا تعصب تا چه حد؟؟؟
بابا چقد افراط و تفریط
همینه که وجهه ی افراد مذهبی خراب شده
یه فروم دینی هم که پیدا میشه انقد اعضا متعصب و افراطین که آدم ترجیح میده بره تو فرومای ...

هرجایی که مردمان عافیت طلب و راحت طلب در وسط میدان مبارزه جایی برای خود باز نمیکنند و خطر پذیری نمی کنندانسان های مومن و مبارز را به تندی و افراطی گری متهم می کنند.
امام خامنه ای ۱۴\۳\۹۲

لبیک یا علی النقی;568910 نوشت:
نکات مثبت دانشگاهو همه میگن.... ولی منفیهاشو کمتر دیدم کسی بگه.
بنابراین اون چیزی را که همه میگن، من نمیام دوباره گویی کنم...چیزی را گفتم که نیاز به گفتنش بود.

بسم الله الرحمن الرحیم

جناب لبیک یا امام علی نقی علیه السلام

خواهش می کنم با دقت بیشتری پیام بنده رو مطالعه کنید.

همره;568903 نوشت:
جوانها سرمایه ی ملی هستن و راهنمایی هامون باید واقعا و با صد در صد قابل اطمینان باشن

نه صرفا نظر خودمون که حتی ممکنه درصد کمی شک منجر به فاجعه ای بزرگ بشه!

در پناه ایزد منان:Gol:

zaker_eshg;568917 نوشت:
هرجایی که مردمان عافیت طلب و راحت طلب در وسط میدان مبارزه جایی برای خود باز نمیکنند و خطر پذیری نمی کنندانسان های مومن و مبارز را به تندی و افراطی گری متهم می کنند.
امام خامنه ای ۱۴\۳\۹۲

بزرگوار این حرف درسته ولی جاش اینجا نیست.

همره;568919 نوشت:
بزرگوار این حرف درسته ولی جاش اینجا نیست.

پس جاش کجاس؟

sara72;568911 نوشت:
واقعا تعصب تا چه حد؟؟؟
بابا چقد افراط و تفریط
همینه که وجهه ی افراد مذهبی خراب شده
پیامبر خدا میگه علم را بجویید اگر در چین باشد
ببخشید اونوقت یعنی پیامبر خدا نمیدونسته که ممکنه آدم تا راه چین به گناه بیفته؟
میخاین اصلا تو اماکن عمومی پرده بکشن خانوما یه طرف آقایون یه طرف
من منکر گناههایی که تو محیط مختلط ممکنه پیش بیاد نیستم اما تو دین ما گفته شده که عزلت نشینی ارزشی نداره باید تو بطن جامعه باشی گناه رو ببینی وسوسه بشی و بعدش اگه مردی گناه نکنی
بعدشم کی گفته آدم بره دانشگاه بدتر میشه؟ اتفاقا آدم تو دانشگاه بهتر و آزادانه تر عقایدشو بیان میکنه چون دانشگاه جامعه ی گسترده تری هست
واقعا نمیدونم باید چی بگم
تو جامعه ای که مردم روز به روز دین زده تر میشن اینجور عقاید نوبره

یه فروم دینی هم که پیدا میشه انقد اعضا متعصب و افراطین که آدم ترجیح میده بره تو فرومای ...

اینکه بعضیا از دین زده میشن مشکل خودشونه...ما نمی تونیم از بیان احکام الهی، خودداری کنیم به خاطر اینکه ممکنه به مزاج یه عده آدم راحت طلب، خوش نیاد!!!
احکام الهی بر اساس حقه، نه براساس مزاج افراد مختلف!
اگه اینجوری باشه بعضیا از بی حجابی هم خیلی خوششون میاد...پس ما هم حجابو احکامشو بی خیال شیم چون به مزاج یه عده خوش نیست!!!!

دوستان عزیز! توجه کنید که ایشون چی گفتن؟!
گفتن که "چنین عقایدی نوبره!!!"
این دقیقاً همون تمسخرو توهینی است که گفتم به افراد دیندار در جامعه میشه....
کسانی که اومدن از من انتقاد کردن و گفتن "کی گفته اینجوریه؟!" ببینن که چه جوریه!

همون پیامبرخدا فرمودند که توجیه گناه جزء بدترین گناهان است.
اگر ادعای مسلمون بودن دارید همه ی احکام و احادیث و آیات را درنظر بگیرید، نه اینکه مثل وهابی ها، یک جمله را پیراهن عثمان کنید و باهاش همه ی عالمو محکوم نمایید.

بعد هم اینکه من کلی مورد درمورد دانشگاه گفتم، فقط اولیش مذهبی بود... بقیه اش چه ربطی به مذهب و اینا داشت؟!
هرموقع، همه اشو با دقت خوندی، صلاحیت نظر دادن داری.

موفق باشید

zaker_eshg;568921 نوشت:
پس جاش کجاس؟

بسم الله الرحمن الرحیم

ببنید موضوع مطرح شده توسط شروع کننده تاپیک باید بصورت جامع بیان بشه ! مسلما خواننده تاپیک چه با دیدگاه مذهبی و چه غیر مذهبی ممکنه

جا بخوره و خدای نا کرده منزجر بشه! اگه دقت کردید خداوند در قران کریم درباره شراب می فرمایند سودهایی دارد ولی مضرات ان بیشتر است!

حالا منظورم این نیست که مضرات دانشگاه بیشتر هست ولی منظورم این هست که دید جامع بهتر از دید یک طرفه هست. ولو بقول شروع کننده نخوان تکرار کنن.

پس با توجه به نحوه شروع کردن مطلب نباید با دید مخالف مطلب منفی برخورد کنیم...ضمن اینکه شما که این مطلب رو اوردید از کجا مطمئنید ایشون حتما راحت طلبند؟!

همره;568918 نوشت:
جوانها سرمایه ی ملی هستن و راهنمایی هامون باید واقعا و با صد در صد قابل اطمینان باشن
نه صرفا نظر خودمون که حتی ممکنه درصد کمی شک منجر به فاجعه ای بزرگ بشه!

هرکسی براساس علم و تجربه ی خودش راهنمایی می کنه... و علم و تجربه هم محدوده و مطلق نیست...بنابراین راهنمایی هیچکسی صددرصد قابل اطمینان نیست و نکته ای که شما فرمودید یک مسئله ی آرمانی غیرممکن است.
همره;568926 نوشت:
خداوند در قران کریم درباره شراب می فرمایند سودهایی دارد ولی مضرات انم بیشتر است!

لبیک یا علی النقی;567117 نوشت:
در این مطلب که بیشتر براساس تجارب شخصی من است ضررها و نکات منفی دانشگاه رفتن راخدمت شما عرض کردم. منظورم هم هرگز این نیست که "دانشگاه، هیچ چیز مثبتی ندارد!!!"

والسلام

لبیک یا علی النقی;568930 نوشت:
هرکسی براساس علم و تجربه ی خودش راهنمایی می کنه

؟؟؟؟!!!!

ولو اینکه به گمراهی دیگران کشیده بشه؟ بهتر نیست اول از اهل علم بپرسید بعد دیگران رو راهنمایی بفرمایید!

در قران آمده اگه نمیتونید حق تقوا رو رعایت کنید حداقل تلاشتون رو بفرمایید!

تا اومدن کارشناس فک کنم بهتر باشه تاپیک رو ببندیم ...نظرتون چیه؟

ب نظرم دانشگاه نرفتن و تو خونه موندن و بیکار بودن کم از دانشگاه رفتن و منحرف شدن و گناهکار شدن .....نداره....این انتخاب فرد هست....حالا میخواد تو دانشگاه از ترس حراست گناه نکنه و تو خونه از ترس والدین یا در هردومورد جسور باشه و فرقی نکنه براش....

تو صفحات قبل دیدم یکی گفته بود بستگی به خود فرد داره و اینکه خود فرد اگه بخواد هیچوقت به گناه آلوده نمیشه !!
ولی این حرف اونقدرها درست نیست !!

آدم تا یه حدی میتونه تحمل کنه !!
یه مثال خیلی خوب هم زده شد اونم اینکه دختر تو ترم 1 با یه لباس معمولی وارد میشه ولی ترم آخر دیگه اوضاع خیلی منکراتی میشه !!
فضای دانشگاه های کشور خیلی افتضاح تر از این حرف ها هست !!
هستن دانشجو هایی که در ورود به دانشگاه یه فرد ساده و پاک هستن
ولی به دلیل فضای دانشگاه از راه به در شدن

دلیلش هم مشخصه
شما هرچقدر بخوای مقاوت کنی باز هم به گناه کشیده میشه

چون زمان تحصیل تو مقطه کارشناسی حداقل 4 سال هست (( 8 ترم تحصیلی ))
شما چقدر میخوای دووم بیاری ؟؟؟

1 ترم
2 ترم
3 ترم ؟؟؟

صد در صد گناه کم کم میره تو وجود آدم
اگه شما یک هفته دانشجو باشی آره میشه جلوش رو گرفت
ولی وقتی 4 سال قراره تو همچین فضایی قرار بگیری خیل سخته از گناه به دور بود !!
اولش هم از یه سلام و یا دیدن یه دختر که تو کلاس ردیف بقلی هست شروع میشه !!
و شروع کار شیطان !!!

اونم تو فضای بعضی دانشگاه ها
فقط کافیه یکسری به دانشگاه های آزاد بزنید
دیگه چیزی به اسم علم و تحصیل وجود نداره !!
شده شو مد لباس !!
انواع و اقسام آرایش و لباس و ..... که دانشجو های دختر به حد افتضاح کشوندن !!

جالبیش اینجاست ورودی دانشگاه گیر میدن خانوم موها رو بده داخل
بعدش دختره با یه سیستم محجبه که از ورودی رد شد در عرض 5 دقیقه تو سرویس بهداشتی کاملا از این رو به اون رو میشه !!

یه مثال ساده میزنم
ما بعد انتقلاب سیستم حجابمون چطور بود ؟؟
چند درصد مردم نماز خون بدون و به خدا و پیغمبر اعتقاد داشتن ؟؟
چقدر بی حجاب داشتیم ؟
عقاید مردم چطور بود ؟؟

حالا بیاید 36 سال بعد انتقلاب یعنی زمان حال رو ببینید
وضعیت حجاب مردم و عقایدشون !!

یه سوال ؟؟
یهو این هه اختلاف ایجاد شد ؟؟
یهو از این رو به اون رو شدن ؟؟

نه اصلا
در عرض 36 سال آمریکا و .... با برنامه ریزی دقیق و نفوذ به جوان ها به اینجا رسید
کم کم با ورود ویدئو و ماهواره به صورت تک تک وارد جوان ها شد
خیلی خیلی آروم رفت رو عقاید و اون ها رو سست کرد !!
شاید الان بشه گفت بالای 70 درصد مردم ایران ماهواره دارن و از دیدن خیلی از صحنه هایی که شاید بعد انقلاب اون رو شرم آور میدونستن رو الان میبینن !!!

وضعیت دانشگاه ها هم همین شکلیه
در طول 4 سال و بیشتر این مشکلات خودشو نشون میده
روز اول دانشگاه کم کم به دانشجو ها این تفکرات منتقل میشه که این نوع پوشش و آرایش عادی شده (( برای کسی که روز اول یه حجاب کامل داره ))
ولی بعدش این مسئله واسش عادی میشه !!
چون خودشو تو همون گروه میبینه و فکر میکنه عادی شده
و بعد از 4 سال نگاه میکنید اختلاف رو میبینید !

خانواده هرچقدر هم معتقد باشه باز هم نمیتونه جلوی بچه ها رو بگیرن
چون فضای دانشگاه ها و .... به حدی کثیف هست که به دانشجو این رو تلقین میکنه که تو هرجور دوست داری میتونی بپوشی و کسی هم نمیتونه جلوت رو بگیره
و این حرف های روشن فکرانه ای که تو فضای مجازه و دانشگاه زده میشه که تو دنیای امروز هرکسی باید واسه خودش تصمیم بگیره !!
چیزی که امروز تو جوان ها هست و جلوی والدین ایستادگی میکنن و کاری از دست والدین بر نمیاد (( همون جوونی که روز اول از والدین حرف شنوی داشت !! ))

kobram;568852 نوشت:
الان فکر می کنم دانشگاه واقعا می تونه قطعه ای از بهشت باشه، اگر قدر وقت بشناسد دل و کاری بکند

منم اشتباهاتی در دوران دانشگاه داشتم...ولی اگه بشه بازم میام دانشگاه..همین که با انسان هایی با سطح علم ،فرهنگ وشعور بالایی روبرو میشی کلی پون مثبت هست...من فکر میکنم اگر دانشکاه نمیرفتم و خونه بودم...اصلا استقلال فکری نداشتم..و ی آدم وابسته از دنیا بی خبر بودم

علی 23;568941 نوشت:
خانواده هرچقدر هم معتقد باشه باز هم نمیتونه جلوی بچه ها رو بگیرن
چون فضای دانشگاه ها و .... به حدی کثیف هست
این حرفاا یعنی چی؟!!!!شما بکل منکر تربیت شدید!!!

علی 23;568941 نوشت:
صد در صد گناه کم کم میره تو وجود آدم
مثلا دانشگاه نره گناه نمیره تو وجودش؟!؟بعد چرا صد در صد!؟؟!!؟؟!؟!!؟!؟!؟ ای بابا از این نظرات افراطی

علی 23;568941 نوشت:
روز اول دانشگاه کم کم به دانشجو ها این تفکرات منتقل میشه که این نوع پوشش و آرایش عادی شده (( برای کسی که روز اول یه حجاب کامل داره ))

دانشجو هم که گوش مخملی...نشسته ببینه کی چی میگه بهش القا بشه!نه تفکری داره!نه اعتقادی!نه تربیتی!
موضوع قفل شده است