گلچین حکمتهای نهج البلاغه

تب‌های اولیه

311 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

[="Tahoma"][="Blue"]وَ قَالَ علی(ع): إِنَّ قَوْما عَبَدُوا اللَّهَ رَغْبَةً فَتِلْكَ عِبَادَةُ التُّجَّارِ، وَ إِنَّ قَوْما عَبَدُوا اللَّهَ رَهْبَةً فَتِلْكَ

عِبَادَةُ الْعَبِیدِ، وَ إِنَّ قَوْما عَبَدُوا اللَّهَ شُكْرا فَتِلْكَ عِبَادَةُ الْاءَحْرَارِ.

و درود خدا بر او فرمود: گروهى خدا را به امید بخشش پرستش كردند، كه این پرستش بازرگانان است، و گروهى او را از روى ترس عبادت كردند كه این

عبادت بردگان است، و گروهى خدا را از روى سپاسگزارى پرستیدند و این پرستش آزادگان است.

حکمت 237[/]

حكمت 181

وَ قَالَ [عليه السلام] ثَمَرَةُ التَّفْرِيطِ النَّدَامَةُ وَ ثَمَرَةُ الْحَزْمِ السَّلَامَةُ .


حاصل كوتاهى ، پشيمانى ؛ و حاصل دورانديشي، سلامت است.

حكمت 182

وَ قَالَ [عليه السلام] لَا خَيْرَ فِى الصَّمْتِ عَنِ الْحُكْمِ كَمَا أَنَّهُ لَا خَيْرَ فِى الْقَوْلِ بِالْجَهْلِ .


آنجا كه بايد سخنِ درست گفت، در خاموشى خيرى نيست، چنانكه در سخن ناآگاهانه نيز خيرى نخواهد بود.

حكمت 183

وَ قَالَ [عليه السلام] مَا اخْتَلَفَتْ دَعْوَتَانِ إِلَّا كَانَتْ إِحْدَاهُمَا ضَلَالَةً .

دو دعوت به اختلاف نرسد جز اينكه يكى باطل باشد!

حكمت 184

وَ قَالَ [عليه السلام] مَا شَكَكْتُ فِى الْحَقِّ مُذْ أُرِيتُهُ .


از روزى كه حق براى من نمايان شد، هرگز دچار ترديد نشدم!

حكمت 185

وَ قَالَ [عليه السلام] مَا كَذَبْتُ وَ لَا كُذِّبْتُ وَ لَا ضَلَلْتُ وَ لَا ضُلَّ بِى .


هرگز دروغ نگفتم و به من دروغ نگفتند ، و هرگز گمراه نشدم ، به كسى به وسيله من گمراه نشده است


راه چگونه زيستن (اخلاقی، تربيتی)

حکمت 186 نهج البلاغه

الرُّكُونُ إِلَى الدُّنْيَا مَعَ مَا تُعَايِنُ مِنْهَا جَهْلٌ - وَ التَّقْصِيرُ فِي حُسْنِ الْعَمَلِ -إِذَا وَثِقْتَ بِالثَّوَابِ عَلَيْهِ غَبْنٌ - وَ الطُّمَأْنِينَةُ إِلَى كُلِّ أَحَدٍ قَبْلَ الِاخْتِبَارِ لَهُ عَجْزٌ

و درود خدا بر او، فرمود: به دنيا آرامش يافتن در حالی که ناپايداری آن مشاهده می‌گردد،
از نادانی است، و کوتاهی در اعمال نيکو با وجود يقين به پاداش آن، زيانکاری است، و قبل از آزمودن اشخاص، اطمينان پيدا کردن از عجز و ناتوانی است
.


[="Navy"]

ارزش يقين

قال أمير المؤمنين صلوات الله عليه:

نَومٌ علیٰ يقينٍ خيرٌ من صلاةٍ في شکٍّ

(خوابي که با حال يقين باشد بهتر از نمازِ در حال شکّ است)

نهج البلاغه، حکمت 93

حكمت 187


وَ قَالَ [عليه السلام] الرَّحِيلُ وَشِيكٌ .


كوچ كردن نزديك است!

حكمت 188

وَ قَالَ [عليه السلام] مَنْ أَبْدَى صَفْحَتَهُ لِلْحَقِّ هَلَكَ .


هر كس كه با حق در آويزد نابود مى گردد.

حكمت 189

وَ قَالَ [عليه السلام] مَنْ لَمْ يُنْجِهِ الصَّبْرُ أَهْلَكَهُ الْجَزَعُ .


كسى را كه شكيبايى نجات ندهد ، بى تابى او را هلاك گرداند.

حكمت 190


وَ قَالَ [عليه السلام] وَا عَجَبَاهْ أَ تَكُونُ الْخِلَافَةُ بِالصَّحَابَةِ وَ الْقَرَابَةِ .



شگفتا! آيا معيار خلافت ، صحابى بودن و خويشاوندى ملاك نيست؟

(از امام، شعرى در همين مسئله نقل شد كه به ابابكر فرمود)

اگر ادعا مى كنى با شوراى مسلمين به خلافت رسيدي، چه شورايى بود كه

رأى دهندگان حضور نداشتند ؟ و اگر خويشاوندى را حجت مى آورى ،

ديگران از تو به پيامبر نزديك تر و سزاوار ترند.


امام علی(ع):دربرابردنیایی که گرفتاری های آن مثل یک خواب پریشان میگذرد شکیبا باش.

حكمت 191

وَ قَالَ [عليه السلام] إِنَّمَا الْمَرْءُ فِى الدُّنْيَا غَرَضٌ تَنْتَضِلُ

فِيهِ الْمَنَايَا وَ نَهْبٌ تُبَادِرُهُ الْمَصَائِبُ وَ مَعَ كُلِّ جُرْعَةٍ شَرَقٌ وَ فِى كُلِّ أَكْلَةٍ غَصَصٌ

وَ لَا يَنَالُ الْعَبْدُ نِعْمَةً إِلَّا بِفِرَاقِ أُخْرَى وَ لَا يَسْتَقْبِلُ يَوْماً مِنْ عُمُرِهِ إِلَّا بِفِرَاقِ

آخَرَ مِنْ أَجَلِهِ فَنَحْنُ أَعْوَانُ الْمَنُونِ وَ أَنْفُسُنَا

نَصْبُ الْحُتُوفِ فَمِنْ أَيْنَ نَرْجُو الْبَقَاءَ وَ هَذَا اللَّيْلُ وَ النَّهَارُ لَمْ يَرْفَعَا مِنْ

شَيْ‏ءٍ شَرَفاً إِلَّا أَسْرَعَا الْكَرَّةَ فِى هَدْمِ مَا بَنَيَا وَ تَفْرِيقِ مَا جَمَعَا .



همانا انسان در دنيا تخته نشان تيرهاى مرگ ، و ثروتى است دستخوش تاراج مصيبت ها:

با هر جرعة نوشيدني، گلو رفتني، و در هر لقمه اى ، گلو گير شدنى است ،

و بنده نعمتى به دست نياورد

جز آن كه نعمتى از دست بدهد ، و روزى به عمرش افزوده نمى گردد

جز با كم شدن روزى ديگر! پس ما ياران مى گيم، و جان هاى ما هدف نابودى ها ،

پس چگونه به ماندن جاودانه اميدوار باشيم؟. در حالى كه گذشت شب و روز

بنايى را بالا نبرده جز آن كه آن را ويران كرده و به اطراف پراكند!


دستتون درد نکنه چقدر من امروز درس گرفتم.خدا خیرتون بده.میگم خوشبحال اونایی که امامشون وپیامبرشون بالای سرشون بوده چه زندگی ای داشتن.حالا مارو.چه بی کس وغریب افتادیم یگوشه این دنیا.چقدرزندگی بابودن صاحب آدم قشنگه ومن ازش محرومم.درکل ممنون.اجرتون باامام زمان عجل الله تعالی فرجه شریف

حكمت 192

وَ قَالَ [عليه السلام] يَا ابْنَ آدَمَ مَا كَسَبْتَ فَوْقَ قُوتِكَ فَأَنْتَ فِيهِ خَازِنٌ لِغَيْرِكَ .


اى فرزند آدم ، آنچه را كه بيش از نياز خود فراهم كنى ، براى ديگران اندوخته اى .

باسلام وتشکر از دلتنگ...

آنکه تو را هشدار دهد، چون کسی است که مژده داده است.

حكمت 193

وَ قَالَ [عليه السلام] إِنَّ لِلْقُلُوبِ شَهْوَةً وَ إِقْبَالًا وَ إِدْبَاراً فَأْتُوهَا مِنْ قِبَلِ شَهْوَتِهَا وَ إِقْبَالِهَا فَإِنَّ الْقَلْبَ إِذَا أُكْرِهَ عَمِيَ .


دل ها را روى آوردن و پشت كردنى است ، پس دل ها را آنگاه به كار وا داريد
كه خواهشى دارند و روى آوردنى ، زيرا اگر دل را به اجبار به كارى وا دارى كور مى گردد.

حكمت 194


وَ كَانَ [عليه السلام] يَقُولُ مَتَى أَشْفِى غَيْظِى إِذَا غَضِبْتُأَ

حِينَ أَعْجِزُ عَنِ الِانْتِقَامِ فَيُقَالُ لِى لَوْ صَبَرْتَ أَمْ حِينَ أَقْدِرُ عَلَيْهِ فَيُقَالُ لِى لَوْ عَفَوْتَ .




چون خشم گيرم ، كى آن را فرو نشانم ؟

در آن زمان كه قدرت انتقام ندارم ، كه به من بگويند:

" اگر صبر كنى بهتر است " يا آنگاه كه قدرت انتقام

دارم ؟ كه به من بگويند " اگر عفو كنى خوب است ".


قَالَ [عليه السلام] إِذَا كُنْتَ فِى إِدْبَارٍ وَ الْمَوْتُ فِى إِقْبَالٍ فَمَا أَسْرَعَ الْمُلْتَقَى .
هنگامى كه تو زندگى را پْشت سر مى گذارى و مرگ به تو روى مى آورد، پس ديدار با مرگ چه زود خواهد بود

حكمت 195
وَ قَالَ [عليه السلام] وَ قَدْ مَرَّ بِقَذَرٍ عَلَى مَزْبَلَةٍ هَذَا مَا بَخِلَ بِهِ الْبَاخِلُونَ

وَ رُوِيَ فِى خَبَرٍ آخَرَ أَنَّهُ قَالَ هَذَا مَا كُنْتُمْ تَتَنَافَسُونَ فِيهِ بِالْأَمْسِ .



(در سر راه ، از كنار مزبله اى عبور مى كرد)
اين همان است كه بخيلان به آن بخل مى ورزند !

و رد روايت ديگرى نقل شد كه اين چيزى است كه ديروز بر سر آن رقابت مى كرديد!


[h=5]قَالَ [عليه السلام] هَلَكَ فِيَّ رَجُلَانِ مُحِبٌّ غَالٍ وَ مُبْغِضٌ قَالٍ .[/h][h=4]درود خدا بر او ، فرمود : دو تن به خاطر من به هلاكت رسيدند : دوست افراط كننده ، و دشمن دشنام دهنده.[/h]

حكمت 196

وَ قَالَ [عليه السلام] لَمْ يَذْهَبْ مِنْ مَالِكَ مَا وَعَظَكَ .


مالى كه نابودى آن تو را پند مى دهد ، از دست نرفته است.

حكمت 197

وَ قَالَ [عليه السلام] لَمْ يَذْهَبْ مِنْ مَالِكَ مَا وَعَظَكَ .


اين دلها همانند تن ها خسته مى شوند ،

براى نشاط آن به سخنان تازة حكيمانه روى بياوريد.


حكمت 198

وَ قَالَ [عليه السلام] لَمَّا سَمِعَ قَوْلَ الْخَوَارِجِ لَا حُكْمَ إِلَّا لِلَّهِ كَلِمَةُ حَقٍّ يُرَادُ بِهَا بَاطِلٌ .


(وقتى شنيد كه خوارج مى گويند حكومت فقط از آنِ خداست.)

سخن حقّى است كه از آن اراده باطل دارند.


حكمت 199

وَ قَالَ [عليه السلام] فِى صِفَةِ الْغَوْغَاءِ هُمُ الَّذِينَ إِذَا اجْتَمَعُوا غَلَبُوا

وَ إِذَا تَفَرَّقُوا لَمْ يُعْرَفُوا وَ قِيلَ بَلْ قَالَ ع هُمُ الَّذِينَ إِذَا اجْتَمَعُوا ضَرُّوا وَ إِذَا

تَفَرَّقُوا نَفَعُوا فَقِيلَ قَدْ عَرَفْنَا مَضَرَّةَ اجْتِمَاعِهِمْ فَمَا مَنْفَعَةُ افْتِرَاقِهِمْ فَقَالَ يَرْجِعُ أَصْحَابُ الْمِهَنِ إِلَى

مِهْنَتِهِمْ فَيَنْتَفِعُ النَّاسُ بِهِمْ كَرُجُوعِ الْبَنَّاءِ إِلَى بِنَائِهِ وَ النَّسَّاجِ إِلَى مَنْسَجِهِ وَ الْخَبَّازِ إِلَى مَخْبَزِهِ .



( در تعريف جمع اوباش ، فرمود) آنان چون گرد هم آيند پيورز شوند ،

و چون پراكنده شوند شناخته نگردند (34) (و گفته شد كه امام فرمود) آنان چون گرد هم آيند زيان رسانند

و جون پراكنده شوند سود دهند، (از امام پرسيدند چون اوباش گرد هم آيند زيان رسانند را دانستيم ،

اما چه سودى در پراكندگى آنان است ، فرمود) صاحبان كسب و كار ،

و پيشه وران به كارهاى خود باز مى گردند، و مردم از تلاش آنان سود برند ،

بنّا به اسختن ساختمان ، و بافنده به كارگاه بافندگى ، و نانوا به نانوايى روى مى آورد.


حكمت 200

وَ قَالَ [عليه السلام] وَ أُتِيَ بِجَانٍ وَ مَعَهُ غَوْغَاءُ فَقَالَ لَا مَرْحَباً بِوُجُوهٍ لَا تُرَى إِلَّا عِنْدَ كُلِّ سَوْأَةٍ .


(جنايتكارى را حضور امام آوردند كه جمعى اوباش هماره او بودند) مباك مباد ،

چهره هاى كه جز به هنگام زشتى ها ديده نمى شوند.


88- وَ حَكَو درود خدا بر او (امام باقر (ع)از حضرت امیرالمومنین (ع)نقل فرمود:)دو چیز در زمین مایه امان از عذاب خدا بود، یكی از آن دو برداشته شد، پس دیگری را دریابید و بدان چنگ زنید، اما امانی كه برداشته شد رسول خدا (ص)بود، و امان باقیمانده، استغفار كردن است، خدای بزرگ به رسول خدا فرمود (خدا آنان را عذاب نمی كند در حالی كه تو در میان آنانی، و عذابشان نمی كند تا آن هنگام كه استغفار می كنند.)(این روش استخراج نیكوترین لطایف معنی، و ظرافت سخن از آیات قرآن است)ي عَنْهُ أَبُو جَعْفَرٍ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ الْبَاقِرُ (عليه السلام)أَنَّهُ قَالَ:كَانَ فِي الْأَرْضِ أَمَانَانِ مِنْ عَذَابِ اللَّهِ وَ قَدْ رُفِعَ أَحَدُهُمَا فَدُونَكُمُ الْآخَرَ فَتَمَسَّكُوا بِهِ أَمَّا الْأَمَانُ الَّذِي رُفِعَ فَهُوَ رَسُولُ اللَّهِ (صلي الله عليه وآله)وَ أَمَّا الْأَمَانُ الْبَاقِي فَالِاسْتِغْفَارُ قَالَ اللَّهُ تَعَالَي وَ ما كانَ اللَّهُ لِيُعَذِّبَهُمْ وَ أَنْتَ فِيهِمْ وَ ما كانَ اللَّهُ مُعَذِّبَهُمْ وَ هُمْ يَسْتَغْفِرُونَ.قال الرضي: و هذا من محاسن الاستخراج و لطائف الاستنباط ترجمه فارسی

کتاب نهج البلاغه خیلی زیباست من خوندم و خیلی خوشم اومد

حكمت 200
وَ قَالَ [عليه السلام] وَ أُتِيَ بِجَانٍ وَ مَعَهُ غَوْغَاءُ فَقَالَ لَا مَرْحَباً بِوُجُوهٍ لَا تُرَى إِلَّا عِنْدَ كُلِّ سَوْأَةٍ .
(جنايتكارى را حضور امام آوردند كه جمعى اوباش هماره او بودند) مباك مباد ، چهره هاى كه جز به هنگام زشتى ها ديده نمى شوند.

حكمت 201ا
وَ قَالَ [عليه السلام] إِنَّ مَعَ كُلِّ إِنْسَانٍ مَلَكَيْنِ يَحْفَظَانِهِ فَإِذَا جَاءَ الْقَدَرُ خَلَّيَا بَيْنَهُ وَ بَيْنَهُ وَ إِنَّ الْأَجَلَ جُنَّةٌ حَصِينَةٌ .
با هر انسان دو فرشته است كه او را حفظ مى كنند، و چون تقدير الهى فرا رسد، تنهايش مى گذارند كه همانا زمان عمر انسان ، سپرى گشته است.

حكمت 202
وَ قَالَ [عليه السلام] وَ قَدْ قَالَ لَهُ طَلْحَةُ وَ الزُّبَيْرُ نُبَايِعُكَ عَلَى أَنَّا شُرَكَاؤُكَ فِى هَذَا الْأَمْرِ لَا وَ لَكِنَّكُمَا شَرِيكَانِ فِى الْقُوَّةِ وَ الِاسْتِعَانَةِ وَ عَوْنَانِ عَلَى الْعَجْزِ وَ الْأَوَدِ .
(طلحه و زبير خدمت امام آمدند و گفتند با تو بيعت كرديم كه ما در حكومت شريك تو باشيم ، فرمود)
نه هرگز! بلكه شما در نيرو بخشيدن ، و يارى خواستن شركت داريد، و دو ياوريد به هنگام ناتوانى و درماندگى در سختى ها.

117- وَ قَالَ (عليه السلام): هَلَكَ فِيَّ رَجُلَانِ مُحِبٌّ غَالٍ وَ مُبْغِضٌ قَالٍو درود خدا بر او فرمود: دو تن به خاطر من به هلاكت رسیدند، دوست افراط كننده، و دشمن دشنام دهنده.

حكمت 203
وَ قَالَ [عليه السلام] أَيُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا اللَّهَ الَّذِى إِنْ قُلْتُمْ سَمِعَ وَ إِنْ أَضْمَرْتُمْ عَلِمَ وَ بَادِرُوا الْمَوْتَ الَّذِى إِنْ هَرَبْتُمْ مِنْهُ أَدْرَكَكُمْ وَ إِنْ أَقَمْتُمْ أَخَذَكُمْ وَ إِنْ نَسِيتُمُوهُ ذَكَرَكُمْ .
اى مردم ! از خدايى بترسيد كه اگر سخنى گوييد مى شنود ، و اگر پنهان داريد مى داند، و براى مرگى آماده باشيد كه اگر از آن فرار كنيد شما را مى يابد، و اگر بر جاى خود بمانيد شما را مى گيرد ، و اگر فراموشش كنيد شما را از ياد نبرد.

213- وَ قَالَ (عليه السلام): أَغْضِ عَلَي الْقَذَي وَ الْأَلَمِ تَرْضَ أَبَداً
و درود خدا بر او فرمود: چشم از سختی خوار و خاشاك و رنجها فروبند تا همواره خشنود باشی.

حكمت 204
وَ قَالَ [عليه السلام] لَا يُزَهِّدَنَّكَ فِى الْمَعْرُوفِ مَنْ لَا يَشْكُرُهُ لَكَ فَقَدْ يَشْكُرُكَ عَلَيْهِ مَنْ لَا يَسْتَمْتِعُ بِشَيْ‏ءٍ مِنْهُ وَ قَدْ تُدْرِكُ مِنْ شُكْرِ الشَّاكِرِ أَكْثَرَ مِمَّا أَضَاعَ الْكَافِرُ وَ اللَّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ .
ناسپاسى مردم تو را از كار نيكو باز ندارد، زيرا هستند كسانى ، بى آن كه از تو سودى برند تو را مى ستايند، چه بسا ستايش اندك آنان براى تو ، سودمندتر از ناسپاسى ناسپاسان باشد (و خداوند نيكوكاران را دوست دارد).

حكمت 205
وَ قَالَ [عليه السلام] كُلُّ وِعَاءٍ يَضِيقُ بِمَا جُعِلَ فِيهِ إِلَّا وِعَاءَ الْعِلْمِ فَإِنَّهُ يَتَّسِعُ بِهِ .
هر ظرفى با ريختن چيزى در آن پر مى شود جز ظرف دانش كه هر چه در آن جاى دهى ، وسعتش بيشتر مى شود.

حكمت 206
وَ قَالَ [عليه السلام] أَوَّلُ عِوَضِ الْحَلِيمِ مِنْ حِلْمِهِ أَنَّ النَّاسَ أَنْصَارُهُ عَلَى الْجَاهِلِ .
نخستين پاداش بردبار از بردبارى اش آن كه مردم در برابر نادان ، پشتيبان او خواهند بود.

حكمت 207
وَ قَالَ [عليه السلام] إِنْ لَمْ تَكُنْ حَلِيماً فَتَحَلَّمْ فَإِنَّهُ قَلَّ مَنْ تَشَبَّهَ بِقَوْمٍ إِلَّا أَوْشَكَ أَنْ يَكُونَ مِنْهُمْ .
اگر بردبار نيستي، خود را به بردبارى بنماى ، زيرا اندك است كه خود را همانند مردمى كند و از جملة آنان به حساب نيايد.


حکمت 209 خبر از ظهور حضرت مهدی عجّل الله تعالی فرجه

قالَ (علیه السلام): لَتَعطِفَنَّ الدُّنیا عَلَینا بَعدَ شِماسِها عَطفَ الضَّروسِ عَلی وَلَدِها ، و تلا عقیب ذلک : « وَ نُریدُ أن نَمُنَّ عَلَی الَّذینَ آستُضعِفوا فِی الأرضِ وَ

نَجعَلَهُم آئِمَّةً وَ نَجعَلَهُُمُ الوارِثینَ.»(سوره قصص،آیه 2)

دنیا پس از سرکشی، به ما روی می کند، چونان شتر مادّه ی بدخو که به بچّه ی خود مهربان گردد .(سپس این آیه را خواند: ) «و اراده کردیم که بر

مستضعفین زمین منّت گذارده، آنان را امامان و وارثان حکومت ها گردانیم .»

حکمت 208 مراحل خود سازی

قالَ (علیه السلام): مَن حاسَبَ نَفسَهُ رَبِحَ، وَ مَن غَفَلَ عَنها خَسِرَ، وَ مَن خافَ أمِنَ، وَ مَنِ اعتَبَرَ أبصَرَ، وَ مَن أبصَرَ فَهِمَ، وَ مَن فَهِمَ عَلِمَ .

کسی که از خود حساب کشد، سود می برد، و آن که از خود غفلت کند زیان می بیند، و کسی که از خدا بترسد ایمن باشد، و کسی که

عبرت آموزد آگاهی یابد، و آن که آگاهی یابد می فهمد، و آن که بفهمد دانش آموخته است !.

حکمت 210 الگوهای پرهیزکاری

قالَ(علیه السلام): اتَّقوا اللهَ تَقِیَّةَ مَن شَمَّرَ تَجریداً ، وَجَدَّ تَشمیراً ، وَ کَمَّشَ فی مَهَلٍٍ ، وَ بادَرَ عن وَجَلٍ ، وَ نَظَرَ فی کَرَّةٍ المُوئِلِ وَ عاقِبَةِ المَصدَرِ ،

وَ مَغَبَّةِ المَرجِعِ .

از خدا بترسید ، ترسیدن انسان وارسته ای که دامن به کمر زده و خود را آماده کرده ، و در بهره بردن از فرصت ها کوشیده ، و هراسان در

اطاعت خدا تلاش کرده ، و در دنیای زود گذر ، و پایان زندگی و عاقبت کار ، به درستی اندیشیده است !.

آل یاسین;561950 نوشت:
حکمت 210 الگوهای پرهیزکاری

قالَ(علیه السلام): اتَّقوا اللهَ تَقِیَّةَ مَن شَمَّرَ تَجریداً ، وَجَدَّ تَشمیراً ، وَ کَمَّشَ فی مَهَلٍٍ ، وَ بادَرَ عن وَجَلٍ ، وَ نَظَرَ فی کَرَّةٍ المُوئِلِ وَ عاقِبَةِ المَصدَرِ ،

وَ مَغَبَّةِ المَرجِعِ .

از خدا بترسید ، ترسیدن انسان وارسته ای که دامن به کمر زده و خود را آماده کرده ، و در بهره بردن از فرصت ها کوشیده ، و هراسان در

اطاعت خدا تلاش کرده ، و در دنیای زود گذر ، و پایان زندگی و عاقبت کار ، به درستی اندیشیده است !.

حضرت امیر المؤمنین علی (علیه السلام)
اِتَّقِ الله بَعضَ التُّقی و اِن قَلَّ وَ اجعَل بَینَکَ وَ بَینَ الله سِتراً وَ اِن رَقَّی
تقوای خدا را پیشه کن تقوایی اگر چه کم و بین خود و خدایت پرده ای قرار ده اگر چه نازکی

حكمت 211
وَ قَالَ [عليه السلام] الْجُودُ حَارِسُ الْأَعْرَاضِ وَ الْحِلْمُ فِدَامُ السَّفِيهِ وَ الْعَفْوُ زَكَاةُ الظَّفَرِ وَ السُّلُوُّ عِوَضُكَ مِمَّنْ غَدَرَ وَ الِاسْتِشَارَةُ عَيْنُ الْهِدَايَةِ وَ قَدْ خَاطَرَ مَنِ اسْتَغْنَى بِرَأْيِهِ وَ الصَّبْرُ يُنَاضِلُ الْحِدْثَانَ وَ الْجَزَعُ مِنْ أَعْوَانِ الزَّمَانِ وَ أَشْرَفُ الْغِنَى تَرْكُ الْمُنَى وَ كَمْ مِنْ عَقْلٍ أَسِيرٍ تَحْتَ هَوَى أَمِيرٍ وَ مِنَ التَّوْفِيقِ حِفْظُ التَّجْرِبَةِ وَ الْمَوَدَّةُ قَرَابَةٌ مُسْتَفَادَةٌ وَ لَا تَأْمَنَنَّ مَلُولًا .
بخشندگى ، نگاهدارندة آبروست ، و شكيبايى با مصيبت هاى شب و روز و آن كس كه با رأى خود احساس بى نيازى كند به كام خطرها افتد ، شكيبايى با مصيبت هاى شب و روز پيكار كند ، و بى تابي، زمان را در نابودى انسان يارى دهد ، و برترين بى نيازى ترك آروزهاست، و چه بسا عقل كه اسير فرمانروايى هوس است؛ حفظ و به كار گيرى تجربه رمز پيروزى است، و دوستى نوعى خويشاوندى به دست آمده است ، و به آن كس كه به ستوده آمده و توان تحمل ندارد اعتماد نكن.

حكمت 212
وَ قَالَ [عليه السلام] عُجْبُ الْمَرْءِ بِنَفْسِهِ أَحَدُ حُسَّادِ عَقْلِهِ .
خود پسندى يكى از حسودان عقل است.

حكمت 213
وَ قَالَ [عليه السلام] أَغْضِ عَلَى الْقَذَى وَ الْأَلَمِ تَرْضَ أَبَداً .
چشم را از سختيِ خوار و خاشاك و رنج ها فروبند تا همواره خشنود باشي.

حكمت 214
وَ قَالَ [عليه السلام] مَنْ لَانَ عُودُهُ كَثُفَتْ أَغْصَانُهُ .
كسى كه درخت شخصيت او نرم و بى عيب باشد، شاخ و برگش فراوان است.

حكمت 215
وَ قَالَ [عليه السلام] الْخِلَافُ يَهْدِمُ الرَّأْيَ .
اختلاف نابود كنندة انديشه است.

حکمت 216 قدرت و تجاوز کاری

قالَ (علیه السلام): مَن نالَ استَطالَ.

کسی که به نوایی رسید تجاوز کار شد .