جايگاه و منزلت سوره حمد
تبهای اولیه
جايگاه و منزلت سوره حمد
نويسنده: حجت الاسلام و المسلمين سيد اسحاق حسيني کوهساري
نشريه: پژوهشهاي ديني
شماره: 4، بهار 1385
چکيده
با توجه به تکرار سوره حمد در نمازهاي يوميه (اعم از نمازهاي واجب و مستحب)، شناخت جايگاه آن براي نيايشگران مسلمان از اهميّت بالايي برخوردار است. در اين مقاله با توجه به اينکه ثقل اصغر بيانگر راز و رمز قسمتهاي باطني قرآن است، با امعان نظر به روايات، در آغاز به وجه تسميه و راز و رمز اسامي و القاب اين سوره توجه شده است؛ شامل امّالکتاب، فاتحهالکتاب، شفاء، اساسالقرآن، الصلواه، الکافيه، الوافيه، سؤال و مسألت، دعا و شکر.
در بخش دوم به امور زير رهنمون ميشويم: سوره حمد وابسته به عرش الهي و سوره ويژه پيامبر و اسم اعظم الهي و عدل قرآن و شفاست.
اثر وضعي برآورده شدن حاجات و دفع بلاها، و عمق گسترده معارف سوره حمد بخش پاياني اين مقاله است.
واژگان کليدي: حمد، امّالکتاب، اساسالقرآن، شفاء اسم اعظم، حمد، عدل قرآن.
مقدمه
سوره حمد که عصاره قرآن است و از اين رو به امالکتاب و امالقرآن، ناميده شده؛
شامل معارف گسترده الهي و تجلي آن است و خداشناسي و معادشناسي و راه و راهنماشناسي و رابط بين مبدأ و معاد را به تصوير ميکشد. از اين سوره در لسان روايات به ترتيب به عنوان سوره تحميد و اخلاص و مسألت ياد شده است:
«السورة اللتي اوّلها تحميد و اوسطها اخلاص و آخرها دعاء»(عياشي، 1367، ص 27).
شيخ بهايي سوره حمد را واجد انواع ستايش دانسته که عبارت است از:
1- ستايش عاشقانه که با «الحمدالله» ذات حق را شايسته ستايش دانسته است؛
2- ستايش شاکرانه در برابر ربوبيت مطلقه و احسان او که «رب العالمين» نشانگر آن است؛
3- ستايش تاجرانه «الرحمن الرحيم» سمبل ستايش از سر رجا و طمع به ثواب است؛
4- ستايش بردگانه که بر اساس خوف از عذاب الهي استوار است و «مالک يوم الدين» انگشت اشارت به آن دارد (بهايي،1364، ص 763).
اين برداشت الهام گرفته از سخن امير بيان علي (ع) است که عبادت را به عبادت بردگان «عبادة العبيد» و مزدوران «عباده الاجراء» و عبادت آزادگان و احرار «عبادة الاحرار» تقسيم نموده است (سيد رضي، 1376، حکمت 237).
فخر رازي سوره حمد را شامل امور زير دانستهاست:
1- الهيات: {الْحَمْدُ لِلَّهِ}؛ 2- معاد: {مالِک يَوْمِ الدِّينِ}؛ 3- نبوت: {إِيَّاک نَعْبُدُ وَ إِيَّاک نَسْتَعِينُ}؛ 4- مراقبات و قضا و قدر: {اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِيمَ} تا آخر آيه؛ و در روايات حضرت رضا (ع) از پيامبر (ص) آمده است که سوره حمد در مقام تاديب روش بندگي عبد سالک به دو بخش تقسيم شده است: ستايش و خضوع در برابر رب و درخواست و مسألت عبد سالک (صدوق، 1377، ص 200).
مقاله پيش رو به بررسي جايگاه و منزلت سوره حمد از منظر روايات و ثقل اصغر پرداخته که بيانگر راز و رمز و باطن قرآن و منجمله سوره حمد است.
ضرورت اين تحقيق و کاربردي بودن آن براي هر مسلمان غير قابل ترديد و انکار است؛ زيرا هر مسلمان متعبد شبانهروز به صورت مکرر در نمازهاي واجب و مستحب سوره حمد را بر زبان جاري ميکند و با محتواي آن مأنوس است. درک و فهم معارف وسيع و واژههاي سوره در جهت غناي نيايش و عروج نفس و جان در نماز که معراج مؤمن است، غير قابل انکار است.
شناخت جايگاه و منزلت سوره حمد
الف- اسامي سوره حمد و راز و رمز آن
با توجه به عصاره بودن سوره حمد و گسترهي معارف آن، اين سوره داراي نامها و القاب گوناگون است که هر کدام از آنها علامت و نشانهي معارف نهفته در آن است؛ لذا وجه تسميه از جايگاه ويژه محتواي آن خبر ميدهد که برجستهترين آن در روايات عبارت است از:
1- امالکتاب، امالقرآن
دو عنوان فوق برگرفته از روايات است. واژه «ام» در لغت عرب به معناي زير استعمال شده است:
1-1- به معناي اصل. به مکه عنوان امالقري اطلاق گرديده؛ زيرا گستره زمين «دحوالارض» از مکه شروع شده است. و مادر هم به منزله سرمنشأ و اصل فرزندان است و گسترش فرزندان از دامن اوست؛ لذا «ام» اطلاق شده است.
2-1- به معناي مقصد و مرجع «من امالشي اي اقصده»(طبرسي، 1339، ص 17).
3-1- به معناي امام که تفسير {يَوْمَ نَدْعُوا کلَّ أُناسٍ بِإِمامِهِمْ}(اسراء، 71). گفته شد «اي بامهاتهم»؛ زيرا بقيه سور قرآن به سوره حمد برميگردند (طوسي، بيتا، ص 22).
4-1- به معناي پرچم و رايت که بالاي سر لشکريان برافراشته شده و چشم لشکريان به آن دوخته ميشد. به اين معنا زمين را ام گويند که حيات و ممات انسان به آن بستگي دارد:{مِنْها خَلَقْناکمْ وَ فِيها نُعِيدُکمْ وَ مِنْها نُخْرِجُکمْ تارَةً أُخْري}(طه، 55).
با توجه به معناي چهارگانه گفته شده، سوره حمد به تمام معنا نسبت به بقيه سورهها به منزله ام و مادر است؛ زيرا معارف اصيل اين سوره به خداشناسي و معادشناسي و رسالتشناسي بر ميگردد و در روايت نبوي (ص) آمده است:«قرآن جامع جميع کتابهاي آسماني و سوره حمد جامع کل قرآن و ثواب تلاوت سوره حمد هم ثواب تلاوت کل قرآن است»(طوسي، بي تا، ص 22).
ملاصدرا نسبت سوره حمد با قرآن را همانند نسبت انسان (جهان کوچک) به جهان بزرگ ميداند. هيچ سوره از قرآن به جامعيت سوره حمد نميرسد و کسي که نتواند بخش عمده معارف و اسرار علوم و معالم رباني را از سوره حمد استخراج کند، عالم رباني نبوده و به تفسير آن دست نيافته است (صدرا، 1366، ص 164)
ادامه دارد ...
[FONT="]فخر رازي مينويسد: حاصل جميع کتابهاي آسماني امور سهگانه ذيل است:
[FONT="]1- ستايش لساني که {الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ... يَوْمِ الدِّينِ} نشانگر آن است.
[FONT="]2- اشتغال به خدمت و عبوديت که {إِيَّاک نَعْبُدُ وَ إِيَّاک نَسْتَعِينُ} نمايانگر آن است.
[FONT="]3- درخواست مکاشفات و مشاهدات که {اهْدِنَا الصِّراطَ... تا آخر آيه} به آن اشارت دارد.
[FONT="]
[FONT="]2- فاتحهالکتاب، فاتحهالقرآن
[FONT="]در روايات فريقين آمده است:«لا صلوة الا بفاتحةالکتاب، لا صلوة لمن لم يقرء بفاتحةالکتاب»(حرعاملي، 1367، ص 37 و بخاري، بيتا، ص 192)
[FONT="]از روايات استفاده ميشود که سوره حمد در عصر رسول خدا به اين عنوان ياد ميشد و علت آن را مفسران و محققان علوم قرآني چنين ياد کردهاند: سوره حمد اولين سوره کامله نازله بر پيامبر (ص) بوده و در تنظيم و کتابت قرآن هم، اين سوره سرآغاز بوده است. سيوطي در اتقان (ص 32) و زرکشي در برهان (ص 207) و طبرسي در مجمع البيان (ج 1، ص 17) و زمخشري در کشاف (ص 775) تصريح ميکند که بيشتر مفسران بر اين باورند که سوره حمد سوره آغازين قرآن است و در تفسير تبيان آمده است که پيامبر (ص) قبل از آغاز رسالت و نزول قرآن هم نماز ميخواند و آن چه در شب معراج بر پيامبر (ص) تشريع شد نمازهاي پنجگانه با ويژگيها و هيأت خاص بود نه اصل نماز و بر اساس روايات قوام نماز به فاتحه الکتاب است و نماز بدون آن ناشناخته است (طباطبايي، 1389، ص 325).
[FONT="]
[FONT="]3- سبع مثاني
[FONT="]قرآن در مقام اظهار امتنان بر پيامبر (ص) فرمود:{وَ لَقَدْ آتَيْناک سَبْعاً مِنَ الْمَثانِي وَ الْقُرْآنَ الْعَظِيمَ}؛ ما به تو سوره حمد و قرآن عظيم عطا کردهايم»(حجر، 78). بر اساس روايات وارده سبع مثاني اشاره به سوره حمد است. پيامبر (ص) فرمود:«فافرد الامتان عليّ بفاتحة الکتاب و جعلها بازارء القرآن الکريم؛ خداوند به تنهايي به من منت نهاد که سوره فاتحهالکتاب را به من عنايت نمود، و او را عدل قرآن قرار داده است»(عياشي، 1367، ص 8).
[FONT="]واژه سبع نشانگر آيات هفتگانه سوره حمد است و واژه مثاني هم اشاره به امور زير ميباشد:
[FONT="]1-3 انعطاف و گرايش آيات نسبت به هم که آيات قرآن با توجه به يکديگر تفسير ميشوند:«القرآن ينطق بعضه بعضا و يشهد بعضه بعضا»(سيد رضي، 1376، خطبه 133 و طباطبايي 1389، ص 191).
[FONT="]2-3 مثاني جمع مثني معدول از «اثنين اثنين» به معناي دوباره و تکرار است که سوره حمد در نمازهاي واجب و مستحب تکرار ميشوند.
[FONT="]3-3 نشان اينکه نصف سوره ستايش، و نصف ديگر عطا و بخشش پروردگار است.
[FONT="]4-3 نقطه عطف در کتابهاي آسماني است؛ زيرا مثاني اسم جمع است و مفرد ندارد و به معناي عطف توجه آمده است؛ چون سوره حمد اساس دين است، توجه مردم به آن معطوف است (خميني، 1362، ص 24).
[FONT="]در روايت نبوي (ص) هم آمده است:«در تورات و انجيل و زبور همانندي براي سوره حمد نيامده است»؛
[FONT="]«والذي نفسي بيده ما انزل في التوراة و لا في انجيل و لا في الزبور و لا في القرآن مثل هذه السورة و انها السبع المثاني».
[FONT="]5-3 نشانگر نزول دوباره سوره در مکه و مدينه است.
[FONT="]6-3 نشانگر الفاظ مکرر و مثني در سوره حمد است، مثل رحمان، رحيم، اياک نعبد، اياک نستعين، صراط، عليهم.
[FONT="]
[FONT="]4- الشفاء الشافيه
[FONT="]در قرآن از بيماري روح تعبير به مرض شده است:{فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ}(بقره، 10). از قرآن نيز به عنوان شفا ياد شده است:{وَ نُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ ما هُوَ شِفاءٌ وَ رَحْمَةٌ}(اسراء، 88) و در روايات از سوره حمد به عنوان عصاره قرآن به عنوان «شفاء کل داء»(طبرسي، 1339، ص 78) ياد شده و گفته شده است: کسي که از سوره حمد شفا نيافت، علاجپذير نيست:«من لم يبراه الحمد لم يبراه شيء»(حويزي، 1382، ص 4). مخفي نماند شفابخشي سوره حمد و قرآن، شامل بيماري جسم هم ميشود و در اين امر مجرّب هيچ ترديدي نيست؛ ولي نقش اساسي و مهم آن شفاي بيماري روحي است که قرآن و عصاره آن که سوره حمد است، عهدهدار آن ميباشد (جوادي آملي، 1378، ص 264).
[FONT="]
[FONT="]5- اساس
[FONT="]وجه تسميه سوره حمد بر اساس نظر مفسرين و علوم قرآني عبارت است از:
[FONT="]1-5 اولين سوره قرآن براساس نزول است، لذا اساس القرآن ناميده شده است؛
[FONT="]2-5 سوره حمد مشتمل بر معارف اصولي اسلام است؛
[FONT="]3-5 اشرف عبادات بعد از ايمان، نماز است و اساس نماز سوره حمد است:«لاصلوة الا بفاتحة الکتاب»؛
[FONT="]4-5 مهمترين عامل وجه تسميه روايت ابنعباس ميباشد:«براي هر چيزي اساسي است. اساس دنيا مکه، اساس آسمانها، آسمان هفتم و اساس زمين، زمين هفتم و اساس بهشت، بهشت عدن و اساس دوزخ، درک هفتم و اساس خلق، حضرت آدم (ع) و اساس پيامبران، حضرت نوح (ع) و اساس بنياسرائيل، حضرت يعقوب (ع) و اساس کتابهاي آسماني قرآن و اساس قرآن، فاتحهالکتاب و اساس فاتحهالکتاب، {بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ} ميباشد»: «لکل شي اساساً... و اساس القرآن الفاتحة و اساس الفاتحة {بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ}»(طبرسي، 1339، ص 17).
[FONT="]
[FONT="]6- الصلوة
[FONT="]نامگذاري سوره حمد به صلوات و نماز را برخي وابستگي و قوام نماز به سوره حمد قلمداد کردهاند: «لا صلوة الا بفاتحةالکتاب».
[FONT="]ولي علت اساسي نامگذاري اين سوره به صلات، مندرج در حديث قدسي حضرت رضا (ع) به نقل از پيامبر (ص) است که خداوند فرمود: «نماز را بين خود و بندگانم تقسيم نموده، نصف آن از آن من و نصف ديگرش از آن بنده من است؛ چون گفت: {الْحَمْدُ لِلَّهِ}؛ خداوند ميفرمايد: بنده من حمد نمود؛ و چون {الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ} گفت؛ ميگويد: بندهام ستايش من نمود، و چون {إِيَّاک نَعْبُدُ وَ إِيَّاک نَسْتَعِينُ} گفت، گويد: اين بين من و بنده من است و چون {اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِيمَ} گفت، گويد: اين از آن بنده من است و براي اوست هر آن چه از من ميخواهد.»(طبرسي،1339، ص 17؛ صدوق، 1377، ص 200).
[FONT="]
[FONT="]7- الکافيه، الوافيه
[FONT="]اساس نامگذاري اين سوره به الکافيه و الوافيه روايت نبوي (ص) است که فرمود: ام الکتاب جايگزين سوره ديگر ميشود، ولي سورههاي ديگر در نماز جايگزين و عوض سوره حمد نميشوند؛ لذا سوره حمد کافي و وافي براي نماز است:«ام القرآن عوض من غيرها و ليس غيرها منها عوضا»(طبرسي، 1339، ص 17 و رازي 1382، ص 18).
[FONT="]
[FONT="]8- مناجات و تفويض
[FONT="]مناجات و تفويض امور به خداوند اشاره به دو حالت عبد سالک است که اياک نعبد نمايانگر توحيد در عبادت و اياک نستعين نمايانگر توحيد استعانت و حالت تفويض است (جوادي آملي، 1378، ص 264).
[FONT="]
[FONT="]9- نور
[FONT="]در قرآن از تورات {إِنَّا أَنْزَلْنَا التَّوْراةَ فِيها هُدي وَ نُورٌ}(مائده، 44) و از انجيل {وَ آتَيْناهُ الْإِنْجِيلَ فِيهِ هُدي وَ نُورٌ}(مائده، 46) تعبير به نور شده است و هدف از نزول قرآن هم رهانيدن مردم از تاريکي به نور عنوان گرديده است:{کتابٌ أَنْزَلْناهُ إِلَيْک لِتُخْرِجَ النَّاسَ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَي النُّورِ}(ابراهيم، 1) با توجه به اينکه سوره حمد عصاره قرآن کريم است، وقتي قرآن نور است سوره حمد نيز که عصاره آن ميباشد، نور است (جوادي آملي، 1378، ص 265).
[FONT="]
[FONT="]10- کنز
[FONT="]نامگذاري به کنز و گنجينه عرش الهي ريشه در روايات فريقين دارد که آمده است:«به امت تو گنجينهاي از گنجينه عرش خود عطا کردهام»؛«و اعطيت امتک کنزا من کنوز عرشي»(حويزي، 1382، ص 4) و يا اينکه فاتحه الکتاب شريفترين گنجينههاي عرش الهي است: «و انّ فاتحة الکتاب اشرف ما في کنوز العرش»(حويزي، 1382، ص 6).
[FONT="]
[FONT="]11- السؤال، تعليم المسألة
[FONT="]وجه تسميه دو وصف مزبور اين است:
[FONT="]مسألت و گدايي راه و رسمي دارد که عاشقان کوي وصال، ادب حضور را در مسألت از محبوب غفلت نميکنند وآن رابطه ستايش و نيايش است و سوره حمد منشور مسألت به درگاه ربوبي است (طباطبايي، 1389، ص 15) در حديث قدسي آمده است: کسي که درخواست از من را با ذکر و ياد من آغاز کند افضل از درخواست کنندگان به او عطا ميکنم: «و من شغله ذکري عن سؤالي اعطيته افضل ما اعطي السائلين».
[FONT="]
[FONT="]12- الحمد الاولي
[FONT="]علت نامگذاري به حمد آغازين و حمد کوچک از آن جهت است که در ميان سورههايي که با حمد آغاز ميشوند (حامدات) سوره حمد از همه کوتاهتر و از لحاظ نزول هم آغازين است. سور حامدات عبارت است از: سوره حمد، انعام، کهف، سباء و فاطر.
[FONT="]
[FONT="]13- الحمد، الدعا، الشکر
[FONT="]دليل اختصاص عنوان ستايش و دعا و شکر به اين سوره، در روايات، اشتمال سوره به ترتيب امور سهگانه است. در عيون اخبارالرضا (ع) و امالي صدوق، صحيح مسلم، سنن سنايي و بيهقي از پيامبر اکرم (ص) روايت شده است که سوره حمد بين خداوند و عبد سالک نصف شده است. در تفسير عياشي از امام صادق (ع) است که از ابوحنيفه پرسيد:«کدام سوره است که آغاز آن تحميد و وسط آن اخلاص و پايان آن دعاست؟» ابوحنيفه متحير ماند. حضرت فرمود:«آن سوره حمد است».
[FONT="]
[FONT="]
[FONT="]ب- فضيلت و جايگاه سوره حمد
[FONT="]پس از بيان راز و رمز نامهاي سوره حمد که جايگاه و منزلت سوره حمد را نشان ميدهد، روايات تصريح کننده به اين امر را بررسي خواهيم نمود که عبارت است از:
[FONT="]
[FONT="]1- تعلق سوره حمد به عرش الهي
[FONT="]روايات امام صادق (ع) از پيامبر (ص) که فرمود:«هنگام نزول حمد و آيهالکرسي از عرش، در حاليکه بين آنها و خداوند جايي نبود، گفتند: پروردگارا! ما را به دنياي گناه و معصيتکاران هبوط ميدهي، در حاليکه وابسته به عرش الهي هستيم؟»؛«و قلن يا رب تهبطنا الي دارالذنوب... و نحن متعلقات بالطهور و العرش»(مجلسي، 1403، ص 261).
[FONT="]مرحوم مجلسي در شرح روايت فوق نوشته است:«اين سخن کنايه از تقدس و طهارت و دوري از پليدي است که ملائکه موکل وابسته به آن هستند، و يا اينکه ارواح و حروف به آنها وابستهاند، آنگونه که جماعتي آن را اثبات کردهاند. حق آن است که اين امور از اسرار و غوامض است که دسترسي به آنها نداشته و مکلف به تحقيق تفصيلي آن نيستم»(کليني، 1381، ص 26؛ مجلسي، 1403، ص 269؛ ابطحي، 1411، ص 53 و حرعاملي، 1376، ص 1042).
[FONT="]
[FONT="]2- نزول سوره حمد موجب فرياد شيطان شد
[FONT="]بر اساس روايات، در چهار مورد شيطان فريادش بلند شد: روز ملعون شدنش، روز هبوط از بهشت، روز مبعث پيامبر (ص) و روز نزول سوره حمد: «انّ لابليس اربع انّات اوّلهن يوم لعن و حين اهبط الي الارض و حين بعث محمداً علي حين فترة من الرسل و حين انزلت ام الکتاب»(مجلسي، 1403، ص 137 و صدوق، 1362، ص 263).
[FONT="]سيوطي در روايتي نقل ميکند که شيطان با نزول سوره حمد و نزول آيه {الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ} دچار مشقت شديدي شده است (سيوطي، 1323، ص 5).
[FONT="]
[FONT="]3- افضليت سوره حمد بر همه کتابهاي آسماني
[FONT="]در روايات آمده است که سوره حمد افضل از جميع کتابهاي آسماني است. در روايت جابر بن عبدالله انصاري اين سوره با فضيلتترين سوره ياد شده است: «الا اعلمک افضل سوره انزلها الله في کتابه»(مجلسي، 1403، ص 237؛ عياشي، 1367، ص 2 و ترمذي، بيتا، ص 297) در تورات و انجيل و زبور و قرآن همانندي براي سوره حمد نيست «والذي نفسي بيده ما انزل الله في التوراة و لا في انجيل و لا في الزبور و لا في القرآن مثلها هي ام الکتاب»(مجلسي، 1403، ص 259).
[FONT="]پيامبر فرمود:«در شب معراج دو لوح را ديدم. در يکي فاتحه الکتاب و در لوح ديگر قرآن که نورهاي سهگانه ساطع بود. از جبرئيل پرسيدم: آن نورها چيست؟ فرمود: قل هو الله احد، سوره يس و آيهالکرسي»(ابطحي، 1411، ص 9 و نوري 1320، ص 334).
[FONT="]
[FONT="]
[FONT="]4- سوره ويژه پيامبر (ص)
[FONT="]در امالي و عيون اخبار الرضا (ع) از حضرت رضا (ع) از اجدادش از حضرت علي (ع) آمده است:«خداوند اين سوره را ويژه پيامبر و شرافت او قرار داد. احدي از پيامبران جز حضرت سليمان (ع) را شريک او قرار نداده است؛ و ان الله عزو جل خص محمداً و شرفه بها و لم شريک معه فيها احد من انبيائه خلا سليمان»(صدوق، 1377، ص 301؛ مفيد، 1364، ص 148؛ مجلسي 1403، ص 227 و کليني، 1381، ص 17).
[FONT="]در روايتي ديگر آمده است:«گروهي از يهود سؤالاتي داشتهاند و از آن جمله اين بود که هفت خصوصيت ويژه خود و امت خود را برشماريد. پيامبر (ص) فرمود:«خداوند به من فاتحه الکتاب عطا فرموده است. گفتند: راست ميگويي»(مجلسي، 1403، ص 288؛ مفيد، 1364، ص 162 و صدوق، 1362، ص 355).
[FONT="]
[FONT="]5- سوره حمد اسم اعظم الهي است
[FONT="]در تفسير عياشي و ثواب الاعمال روايت شده است که اسم اعظم الهي در سوره حمد پراکنده شده است:
[FONT="]«اسم الله الاعظم مقطع في ام الکتاب»(مجلسي، 1403، ص 235؛ عياشي، 1367 ق، ص 19 و صدوق، 1391، ص 130).
[FONT="]در روايتي ديگر امام (ع) به برخي از اصحاب خود فرمود:«آيا شما را اسم اعظم بياموزيم؟» گفتند:«بلي» فرمود:«سوره حمد و آيهالکرسي و اناانزلناه را بخوانيد. سپس رو به قبله از خداوند آن چه را دوست داريد، بخواهيد»(مجلسي، 1403، ص 235).
[FONT="]
[FONT="]6- ثواب تلاوت حمد عدل قرآن است
[FONT="]بر اساس روايات، ثواب تلاوت سوره حمد ثلث قرآن (مجلسي، 1403، ص 235) و گاه ربع قرآن (همان، ص 302) و گاه مساوي با همه قرآن ياد شده است (همان، ص 259) و در روايتي ديگر آمده است:«اگر فاتحهالکتاب در کفهاي از ترازو و قرآن در کفه ديگر ترازو باشد، فاتحهالکتاب هفت برابر آن است»:«لو ان فاتحةالکتاب وضعت في کفة الميزان و وضع القرآن في کفة لرجّحت فاتحةالکتاب سبع مرات»(نوري، 1320، ص 33).
[FONT="]
[FONT="]7- سفارش به تلقين به تازه مولود
[FONT="]حضرت علي (ع) به نقل از پيامبر (ص) فرمود:«هر کس صاحب فرزند شود و در گوش راست او اذان و در گوش چپ او اقامه گويد، از شر شيطان حفظ خواهد شد. پيامبر (ص) درباره حسن و حسين (ع) علاوه بر اذان و اقامه سوره حمد و آيهالکرسي و آخر سوره حشر و اخلاص و معوذتين را هم افزود و دستور داد در گوش آن دو قرائت کنيم»(مجلسي، 1403، ص 162).
[FONT="]
[FONT="]
[FONT="]8- اثر وضعي شفاء در سوره حمد
[FONT="]يکي از نام هاي سوره حمد شفا بود که بحث آن گذشت. پيامبر (ص) فرمود:«فاتحه الکتاب شفاي هر بيماري است: شفاء من کل داء»(طبرسي، 1339، ص 17)؛«و موجب شفاي هر گرفتاري است: شفاء من کل همّ»(رازي، 1382، ص 18).
[FONT="]در بيماري حضرت حسين (ع) که حضرت زهرا (س) او را نزد پدر آورد، جبرئيل به پيامبر (ص) عرض کرد:«سوره حمد را چهل بار در ظرف پر از آب بخوان و به فرزند بده، شفا مييابد» حضرت چنين کرد و امام حسين (ع) شفا يافت (مجلسي، 1403، ص 104). در طب الائمه آمده است:«کسي که حمد و توحيد شفايش ندهد چيزي شفايش نخواهد داد»(مجلسي، 1403، ص 234). در روايات کافي و مکارم الاخلاق و دعوات راوندي از امام باقر (ع) آمده است:«اگر سوره حمد را هفتاد بار بر مرده بخوانيد و زنده شود عجب نيست: لو قرات سورة الحمد علي ميت سبعين مرة ثم رو الله فيه الروح ما کان ذلک عجبا»(کليني، 1381، ص 623، و مجلسي، 1403، ص 275).
[FONT="]
[FONT="]9- اثر وضعي سوره حمد در برآورده شدن حاجات
[FONT="]روايات تلاوت سوره حمد در برآورده شدن حاجات و نقش آن فراوان است که به اهم منابع اين روايات بسنده ميشود: نوادر راوندي، حديث 36 از رسول خدا؛ مصباح کفعمي، ص 526 از حضرت علي (ع)؛ خصال صدوق، ص 663 از حضرت علي (ع)؛ عيون اخبارالرضا (ع) از حضرت رضا، ص 400؛ بحار ج 72، ص 169؛ سيوطي در الدرالمنثور، ج 6، ص 377 از حضرت علي (ع) و امالي شيخ طوسي از امام باقر ج 2، ص 30، بحار ج 92، ص 364 و ساير منابع.
[FONT="]
[FONT="]10- اثر وضعي حمد در دفع شر و بلاها
[FONT="]روايات زيادي از فريقين در نقش آفريني سوره حمد در جلوگيري و رفع شر و بلاها آمده است. در روايات پيامبر (ص) آمده است که قرائت سوره حمد و توحيد و فلق بعد از نماز جمعه موجب حفظ از بلاها تا هفته بعد خواهد شد:«لم ينزل عليه بلية و لم يصبه فتنة الي الجمعة الاخري»(ابطحي، 1411، ص 45). در محاسن برقي (ص 350) از موسي بن جعفر (ع) هنگام مسافرت سفارش به قرائت سوره حمد و آيهالکرسي در قسمت جلو بدن و پشت سر و طرف راست و چپ شده است، کليني در کافي، ج 2، ص 543 و طبرسي در مکارم الاخلاق و شيخ طوسي در تهذيب ج 5، ص 49، نظير آن را روايت کردهاند.
[FONT="]
[FONT="]11- فضيلت تعليم سوره حمد
[FONT="]عبدالرحمن سلمي فرزند امام حسين (ع) را سوره حمد آموخت. حضرت (ع) هزار دينار و هزار حله به معلم هديه داد و دهان او را با دُر پر نمود. هنگامي که از علت امر پرسيدند، فرمود اين جوايز در مقابل تعليم سوره حمد ارزشي ندارد:«اين يقع هذا من عطائه يعني تعليمه»(مجلسي، 1403، ص 191 و نوري 1320، ص 247).
[FONT="]
[FONT="]12- مکروهيت صيد پرستو به واسطه آواي سوره حمد
[FONT="]در روايات از سوره حمد به عنوان آواز و ترنم پرستو ياد شده و اين که اين پرنده از همهي پرندگان به انسان مأنوستر است و آواز خود را به «و لاالضالين» ختم ميکند (مجلسي، 1403، ص 330). ممنوعيت ذبح و صيد پرستو به اين دليل است که ترنم به سوره حمد داشته و محزون به حزن اهل بيت (ع) است «ان رسول الله نهي عن قتل ستة منها الخطاف و قال ان دورانه في السماء آسفا لما فعل باهل بيتي (ع)...»(طوسي، 1377، ص 20، ح 78).
[FONT="]
[FONT="]
[FONT="]13- عمق و گستره سوره حمد
[FONT="]عمق و گستره معارف سوره حمد از نظر روايات جلب توجه ميکند. حضرت علي (ع) فرمود:«جميع اسرار الهي در کتابهاي آسماني و جميع کتابهاي آسماني در قرآن و جميع قرآن در فاتحهالکتاب و جميع فاتحهالکتاب در بسمالله و جميع آنها در باء بسمالله است»(قندزي، 1384، ص 408). در روايت ديگر فرمود:«اگر ميخواستم هشتاد بار شتر در تفسير سوره حمد بيان ميکردم»(مجلسي، 1413، ص 104) ابن عباس شاگرد ديگر حضرت علي (ع) ميگويد:«حضرت علي (ع) از سر شب تا طلوع فجر در بقيع از اسرار بسمالله سخن گفت، به نحوي که احساس کردم همانند قطره در برابر دريا هستم»(قندزي، 1384، ص 69)؛ و هنگامي که سفير روم «هرقل» از خليفه دوم از اسرار سوره حمد پرسيد و نتوانست پاسخ دهد، حضرت علي (ع) اسرار آن را براي او بازگو کرد. سفير روم پس از شناخت امام در حزن فرو رفت»(قندزي، 1384، ص 408)
[FONT="]
[FONT="]نتيجهگيري
[FONT="]بررسي روايات گوياي آن است که سوره حمد نقش کليدي داشته و تکرار شبانه روز آن در نماز همراه با توجه، شناخت اسرار و معارف کاربردي است و به نيايش و مناجات انسان عمق و غنا ميبخشد که عبارت است از:
[FONT="]1- سوره حمد عصاره قرآن کريم و کتابهاي آسماني است و از عمق و گستره عميق برخوردار است.
[FONT="]2- اسامي و القاب سوره هر يک به منزله کليدواژه و علامت راز و رمز نهفته در سوره است که به عبد سالک کمک ميکند به سير و سفر روح و عروج روحاني خود غنا بخشد.
[FONT="]3- سوره حمد صرف نظر از جنبه معارف گسترده آن در بردارنده آثار وضعي است: اسم اعظم الهي در آن است، شفا بخشي سوره حمد، تأثير در برآورده شدن حاجت، و دفع شر و بلاها.
[FONT="]
[FONT="]منابع
[FONT="]1- قرآن مجيد.
[FONT="]2- ابطحي، محمدباقر، جامع الاخبار و الاثار، ج 1، قم، موسسه امام مهدي (عج)، 1411 ق.
[FONT="]3- بحراني، هاشمبنسليمان، البرهان في تفسير القرآن، بيروت، موسسه اعلمي، بيتا.
[FONT="]4- بخاري، محمدبناسماعيل، صحيح بخاري، ج 1، بيروت، دارالجيل، بيتا.
[FONT="]5- بيهقي، احمدبنحسين، السنن الکبري، بيروت، دارالمعرفه، 1413 ق.
[FONT="]6- بهايي، محمدعاملي، مفتاح الفلاح، انتشارات حکمت، بيتا.
[FONT="]7- ترمذي، محمدبنعيسي، سنن ترمذي، ج 5، بيروت، داراحياء التراث العربي، بيتا.
[FONT="]8- جوادي آملي، عبدالله، تسنيم، ج 1، قم، مرکز نشر اسراء، 1378 ش.
[FONT="]9- حر عاملي، محمدبنحسن، وسائل الشيعه، ج 4 و 6، تهران، دارالفکر الاسلاميه، 1367 ش.
[FONT="]10- حويزي، عليبنجمعهعروسي، نورالثقلين، ج 1، قم، مطبعه علميه، 1382 ق.
[FONT="]11- خميني، مصطفي، تفسير القرآن الکريم، ج 1، تهران، وزارت ارشاد اسلامي ايران، 1362 ش.
[FONT="]12- رازي، ابوالفتح، تفسير روح الجنان، ج 1، تهران، دارالفکر الاسلاميه، 1382 ق.
[FONT="]13- سيد رضي، نهجالبلاغه، ترجمه محمد دشتي، قم، موسسه تحقيقات اميرالمومنين (ع)، 1376 ش.
[FONT="]14- سيوطي، عبدالرحمن، الدر منثور في تفسير القرآن، ج 1، تهران، دارالفکر الاسلاميه، 1423 ق.
[FONT="]15- صدرا، محمدبنابراهيم قوام شيرازي، تفسير القرآن الکريم، ج 1، قم، انتشارات بيدار، 1366 ش.
[FONT="]16- صدوق، محمدبنعليبنالحسين، التوحيد، ج 1، تهران، چاپخانه حيدري، 1378 ق.
[FONT="]17- صدوق، محمدبنعليبنالحسين، کتاب الخصال، ج 1، قم، انتشارات جامعه مدرسين، 1362 ش.
[FONT="]18- صدوق، محمدبنعليبنالحسين، عيون اخبار الرضا (ع)، ج 1، قم، مکتبه صدوق، 1377 ق.
[FONT="]19- صدوق، محمدبنعليبنالحسين، ثواب الاعمال، ج 1، قم، مکتبه صدوق، 1391 ق.
[FONT="]20- صدوق، محمدبنعليبنالحسين، معاني الاخبار، ج 1، قم، مکتبه صدوق، 1378 ق.
[FONT="]21- طباطبايي، محمد حسين، الميزان في تفسير القرآن، ج 2، تهران، دارالکتب الاسلاميه، 1389 ق.
[FONT="]22- طبرسي، ابوعليبنفضل، مکارم الاخلاق، ج 1، تهران، دارالکتب الاسلاميه، 1376 ق.
[FONT="]23- طبرسي، ابوعليبنفضل، مجمع البيان في تفسير القرآن، ج 1، بيروت، داراحياء تراث العربي، 1339 ش.
[FONT="]24- طوسي، ابنجعفرمحمدبنالحسن، التبيان في تفسير القرآن، ج 1، بيروت، داراحياء تراث العربي، بيتا
[FONT="]25- طوسي، ابنجعفرمحمدبنالحسن، تهذيب الاحکام، ج 1، نجف، دارالکتب الاسلاميه، 1377 ق.
[FONT="]26- عياشي، محمدبنحسن، تفسير العياشي، ج 1، بيروت، موسسه اعلمي، 1367 ش.
[FONT="]27- قشيري، مسلمبنحجاج، صحيح مسلم، بيروت، موسسه تاريخ العربي احياء التراث العربي، بيتا.
[FONT="]28- قندزي بلخي، شيخ سليمان، ينابيع الموده، طبع نجف، 1384 ق.
[FONT="]29- کليني، محمدبنيعقوب، الکافي في الاصول، ج 2، تهران، دارالکتب الاسلاميه، 1381 ق.
[FONT="]30- مجلسي، محمدباقر، بحارالانوار، ج 16، 44، 62، 84، 96 و 92، بيروت، دارالاحياء التراث العربي، 1403 ق.
[FONT="]31- مفيد، محمدبننعمان، امالي مفيد، مشهد، بنياد پژوهشهاي آستان قدس رضوي، 1364 ق.
[FONT="]32- نوري، حسينبنمحمد، مستدرک الوسائل، ج 4، قم، انتشارات انصاريان، 1320 ق.[FONT="]