.•¤* اشعار ویژه سالروز تخریب بقیع *¤•.
تبهای اولیه
گرچه می تابد بر او خورشید سوزان حجاز
از پر و بال ملائک سایبان دارد بقیع
میتوان گفت ازگلاب گریه اهل نظر
بى نهایت چشمه اشک روان دارد بقیع
شب که تنها میشود با خلوت روحانى اش
اى مدینه انتظار میهمان دارد بقیع
شب که تاریک است و در بر روى مردم بسته است
زائرى چون مهدى صاحب زمان (عج) دارد بقیع
نه قبله در تو که قبله نماست در تو بقیع نه کعبه کعبه اهل ولاست در تو بقیع هزار مرتبه برتر از عرش حق هستی نیاز خانه اهل سماء است در تو بقیع
:parandeh: از صفای ضریح دم نزنید حرفی از بیرق و علم نزنید گریه های بلند ممنوع است روضه كه هیچ سینه هم نزنید كربلا رفته ها كنار بقیع حرفی از صحن و از حرم نزنید زائری خسته ام نگهبانان به خدا زود می روم نزنید زائری داد زد كه نا مردان تازیانه به مادرم نزنید غربت ما بدون خاتمه است مادر ما همیشه فاطمه است كاش درهای صحن وا بشود شوق در سینه ها به پا بشود كاش با دست حضرت مهدی این حرم نیز با صفا بشود كاش با نغمۀ حسین حسین این حرم مثل كربلا بشود در كنار مزار ام بنین طرحی از علقمه بنا بشود پس بسازیم پنجره فولاد هر قدر عقده هست وا بشود چارتا گنبد طلایی رنگ چارتا مشهد الرضا بشود این بقیعی كه این چنین خاكی است رشك پروانه های افلاكی است در هوایش ستاره می سوزد سینه با هر نظاره می سوزد هشت شوال آسمان لرزید دید صحن و مناره می سوزد بارگاه بقیع ویران شد دل بی راه و چاره می سوزد این حرم مثل چادر زهراست كه در اینجا دوباره می سوزد این حرم مثل خیمه ی زینب كه در اوج شراره می سوزد سال ها بعد قدری آن سو تر چند قرآن پاره می سوزد :parandeh:
عالمی باز پر از ظلم و ضلالت شده است شاعر: یحیی نژاد سلامتی
قصه ی خانه خرابی تو عادت شده است
از همین خاک غریبی که شده سهم شما
بغض شیعه ست که مملوی شکایت شده است
زائرت سوخت از این غربت و این سوختنش
می توان گفت که با سوز تو قسمت شده است
لحظه ی روضه ی مادر شده قلبم لرزید
روضه اینبار فقط ذکر حکایت شده است:
دست در دست حسن بود در آنجا مادر
ناگهان دید که یک کوچه ای خلوت شده است
ناگهان دید که دست حسنش می لرزد
بعد از این میخ در و سینه روایت شده است
پشت در بود که فریاد زدش "یا حیدر"
محسنت پر،بیا وقت وصیت شده است
***
گنبدی نیست در آنجا و نه حتی یک شمع...
این بقیع است که آیینه ی غربت شده است
تخریب کرده اند حرم و بارگاهتان آنها که زنده اند به لطف نگاهتان بر روی مهربانیتان چشم بسته اند با خود نگفته اند چه بوده گناهتان از نسل هیزم آورشان که عجیب نیست آتش زنند دوباره دل پر زآهتان روز سقیفه بود اگر بی حرم شدید یا بین کوچه بود که بستند راهتان اول زدند مادر و بعدش حسینتان افتاد بین تیغ و نیزه و شد قتلگاهتان وقتی رسید یوسف کنعان فاطمه با او بنا کنیم حرم دلبخواهتان فعلا نشسته است و زغم آه می کشد کنج بقیع در شب تار و سیاهتان شاعر: یاسر مسافر
گرد و غبار غم زده خیمه به سینه ام من زائر قبور خراب مدینه ام آنجا که گریه ها همه خاموش و بی صداست هرکس بمیرد از غم آن سرزمین رواست آنجا که بغض سینه گلو گیر می شود حتی جوان ز غربت آن پیر می شود خاکش همیشه سرخ و هوایش غباری است از گریه های فاطمه آیینه کاری است اهل مدینه باب عداوت گشوده اند بر اهل بیت ظلم فراوان نموده اند هرکس دم از علی زده تخریب میشود صدیقه مطهره تکذیب می شود دنبال بی کس اند که تنها ترش کنند صیاد بلبل اند که خونین پرش کنند ازنسل هیزمند و به آتش علاقه مند تفریحشان تمسخر هر ناله بلند در خواب هم نشان حیارا ندیده اند نیروی خویش را به رخ زن کشیده اند بغض علی زبانه کشد از وجودشان رنگ ریا گرفته همه تاروپودشان روزی که راه حضرت صدیقه بسته شد باضربه ای حریم ولایت شکسته شد ظلمی اگر که هست از آن لحظه حاکی است تصویر چادریست که در کوچه خاکی است امواج یک صدا دلم آزار میدهد گویا صدای صورت و دیوار میدهد گویا به گوش میرسد ازقصه فدک آوای نیمه جان و ضعیف «علی کمک» تصویر هرچه درد از آن صحنه شد بدیع یک گوشه ای ز غربت آن لحظه شد بقیع اوراق خاطرات غیورانه نیلی است هرچه که هست صحنه یک ضرب سیلی است بی درد مردمان زمان جان مرتضی مارا رها کنید بمیریم زین عزا روزی رسد زسینه غم آزاد می کنیم همراه منتقم حرم آباد می کنیم گلدسته میزنیم چونان صحن کربلا گنبدبنا کنیم چونان مشهد الرضا ما داغدار سیلی ناحق مادریم چشم انتظار منتقم آل حیدریم شاعر: قاسم نعمتی
[FONT=Microsoft Sans Serif] بشکند دستی که هتک حرمت این خانه کرد نظاره کن به فرا سوی مدینه و ببین این گلستان نبیّ بار دگر ویران شده بعد تخریب بقیع و این ستم در آن دیار
بشکند دستی که ویران کرد این گلخانه را
درعزا بنشاند او ، شمع و گل و پروانه را
شیعه را سوزاند و خون در قلب صاحبخانه کرد
درون قلب جهان ، انقلاب گشته بیا
نفس ، بدون تو همچون عذاب گشته بیا
حرم به دست حرامی خراب گشته بیا
چشمهای منتقم ، بار دگر گریان شده
گشت روشن ، از چه قبر فاطمه پنهان شده
[FONT=Microsoft Sans Serif]
برگشا مُهر خموشی از زبانت ای بقيع
[FONT=Microsoft Sans Serif] جای زهرا را بگو با زائرانت، ای بقيع
[FONT=Microsoft Sans Serif]
[FONT=Microsoft Sans Serif] ديده گريان ما را بنگر و با ما بگو
[FONT=Microsoft Sans Serif] در کجا خوابيده آن آرام جانت، ای بقيع
[FONT=Microsoft Sans Serif]
[FONT=Microsoft Sans Serif] لطف کن گم کرده ما را نشان ما بده
[FONT=Microsoft Sans Serif] بشکن اين مُهر خموشی از زبانت، ای بقيع
[FONT=Microsoft Sans Serif]
[FONT=Microsoft Sans Serif] گر دهی بر من نشان از قبر زهرا تا ابد
[FONT=Microsoft Sans Serif] برندارم سر ز خاک آستانت، ای بقيع
[FONT=Microsoft Sans Serif]
[FONT=Microsoft Sans Serif] گفت مولا راز اين مطلب مگو با هيچ کس
[FONT=Microsoft Sans Serif] خوب بيرون آمدی از امتحانت، ای بقيع
[FONT=Microsoft Sans Serif]
[FONT=Microsoft Sans Serif] گر نداری اذن از مولا که سازی بر ملا
[FONT=Microsoft Sans Serif] لااقل با ما بگو از داستانت، ای بقيع
[FONT=Microsoft Sans Serif]
[FONT=Microsoft Sans Serif] فاطمه با پهلوی بشکسته شد مهمان تو
[FONT=Microsoft Sans Serif] ده خبر ما را ز حال ميهمانت، ای بقيع
[FONT=Microsoft Sans Serif]
[FONT=Microsoft Sans Serif] آرزو دارد به دل «خسرو» که صاحب الزمان
[FONT=Microsoft Sans Serif] بر ملا سازد مگر راز نهانت، ای بقيع
به نام خدا ای در تو آرمیده امامان راستین
ای ذره ذره خاک تو باغ جنان،بقیع
یک روز می کنیم بنا گنبد و حرم
ای خانه امید همه شیعیان، بقیع
امسال صحن و سرای عمه سادات "علیهاسلام" همانند بقیع گشته...
:Sham:یا لثارات الحسین ادرکنا:Sham:
[FONT="] وهّابیت پست،چقدر کینه داره [FONT="] کینه با ولایت،ز دیرینه داره [FONT="] ما فدایی ِ آل حیدریم [FONT="] در رکاب امام ورهبریم
:Sham: