ای نوبهار خندان از لامکان رسیدی***چیزی بیار مانی از یار ما چه دیدی خندان و تازه رویی سرسبز و مشک بویی***همرنگ یار مایی یا رنگ از او خریدی ای فضل خوش چو جانی وز دیدهها نهانی***اندر اثر پدیدی در ذات ناپدیدی ای گل چرا نخندی کز هجر بازرستی***ای ابر چون نگریی کز یار خود بریدی ای گل چمن بیارا میخند آشکارا***زیرا سه ماه پنهان در خار میدویدی ای باغ خوش بپرور این نورسیدگان را***کاحوال آمدنشان از رعد میشنیدی ای باد شاخهها را در رقص اندرآور***بر یاد آن که روزی بر وصل میوزیدی بنگر بدین درختان چون جمع نیکبختان***شادند ای بنفشه از غم چرا خمیدی سوسن به غنچه گوید هر چند بسته چشمی***چشمت گشاده گردد کز بخت در مزیدی (مولانا)
ای نوبهار خندان از لامکان رسیدی***چیزی بیار مانی از یار ما چه دیدی
خندان و تازه رویی سرسبز و مشک بویی***همرنگ یار مایی یا رنگ از او خریدی
ای فضل خوش چو جانی وز دیدهها نهانی***اندر اثر پدیدی در ذات ناپدیدی
ای گل چرا نخندی کز هجر بازرستی***ای ابر چون نگریی کز یار خود بریدی
ای گل چمن بیارا میخند آشکارا***زیرا سه ماه پنهان در خار میدویدی
ای باغ خوش بپرور این نورسیدگان را***کاحوال آمدنشان از رعد میشنیدی
ای باد شاخهها را در رقص اندرآور***بر یاد آن که روزی بر وصل میوزیدی
بنگر بدین درختان چون جمع نیکبختان***شادند ای بنفشه از غم چرا خمیدی
سوسن به غنچه گوید هر چند بسته چشمی***چشمت گشاده گردد کز بخت در مزیدی (مولانا)
یک عمر جست وجوی تو، یک عمر انتظار یک شب بیا به حرمت این چشمهای خیس :Gol:
یک عمر جست وجوی تو، یک عمر انتظار
یک شب بیا به حرمت این چشمهای خیس :Gol:
سحر با باد مي گفتم حديث آرزومندي *** خطاب آمد كه واثق شو به الطاف خداوندي دعاي صبح و آه شب كليد گنج مقصود است *** بدين راه و روش ميرو با دلدار پيوندي
سحر با باد مي گفتم حديث آرزومندي *** خطاب آمد كه واثق شو به الطاف خداوندي
دعاي صبح و آه شب كليد گنج مقصود است *** بدين راه و روش ميرو با دلدار پيوندي
یاد باد آنکه سر کوی توام منزل بود ***دیده را روشنی از خاک درت حاصل بود
داني که انتظار تو با ما چه ميکند؟ توفان ببين به پهنه دريا چه ميکند آشفته ام چو موج به درياي زندگي آشفتگي ببين به دل ما، چه ميکند
داني که انتظار تو با ما چه ميکند؟ توفان ببين به پهنه دريا چه ميکند
آشفته ام چو موج به درياي زندگي آشفتگي ببين به دل ما، چه ميکند
دعــا كـنـیـد، رسـد آن زمــان كـه یـار بـیاید خـزان بـاغ جهــان را ز نـو، بـهار بـیاید :Gol:
دوباره پلك دلم ميپرد، نشانهي چيست؟ شنيدهام كه ميايد كسي به مهماني
یک لحظه سایه از سر ما دورتر مکن:Gol:دانستهای که سایه عنقا مبارکست ای نوبهار حسن بیا کان هوای خوش :Gol: بر باغ و راغ و گلشن و صحرا مباركست (مولانا)
یک لحظه سایه از سر ما دورتر مکن:Gol:دانستهای که سایه عنقا مبارکست
ای نوبهار حسن بیا کان هوای خوش :Gol: بر باغ و راغ و گلشن و صحرا مباركست (مولانا)
توصد مدینه داغی،تو صد بقیع دردی یتیم می شود خاک،اگر تو برنگردی
یک جمعه می بیند نگاه شرقی ما خورشید پیدا می شود از غرب دنیا آقا نماز جمعه ی این هفته باتو پای پیاده آمدن تا کوفه با ما
یک جمعه می بیند نگاه شرقی ما
خورشید پیدا می شود از غرب دنیا
آقا نماز جمعه ی این هفته باتو
پای پیاده آمدن تا کوفه با ما
امان از هجر بی پایان مهدی غروب جمعه و هجران مهدی امان از ان زمانیکه بیفتد به روی نامه ام چشمان مهدی دلش میگیرد و با چشم گریان بگوید این هم از یاران مهدی.....
يازده پله زمين رفت به سوي ملكوت يك قدم مانده زمين شوق تكامل دارد هيچ سنگي نشود سنگ صبورت آقا تكيه بر كعبه بزن كعبه تحمل دارد
يازده پله زمين رفت به سوي ملكوت
يك قدم مانده زمين شوق تكامل دارد
هيچ سنگي نشود سنگ صبورت آقا
تكيه بر كعبه بزن كعبه تحمل دارد
در دل خود كشیده ام نقش جمال یار را
پیشه خود نموده ام حالت انتظار را:Gol:
اي آنكه در نگاهت حجمي زنور داري كي از مسير كوچه قصد عبور داري ؟ عبور داري؟
اي آنكه در نگاهت حجمي زنور داري
كي از مسير كوچه قصد عبور داري ؟ عبور داري؟
یک روز ز روزهای زیبای خدا یک روز به دلجویی ما میآیی . . .
یک روز ز روزهای زیبای خدا
یک روز به دلجویی ما میآیی . . .
یا صاحب الزمان، همه در انتظار و زار عالم کویر و تشنه باران بیا ببار
روا مباد كه بر بنده ات نظر نكني روا مباد كه ارباب جز تو بگذينم
گفته بودم چو بیایی غم دل با تو بگویم چه بگویم که غم از دل برود چون تو بیایی
[B]یک عمر جست وجوی تو، یک عمر انتظار یک شب بیا،به حرمت این چشمهای خیس :Gol: [/B]
[B]یک عمر جست وجوی تو، یک عمر انتظار
یک شب بیا،به حرمت این چشمهای خیس :Gol:
سخن از که گویم که تو بهترینی***برده ای دلم را بس که دل نشینی
[FONT=Microsoft Sans Serif]يکدم بپرس اين همه غم اين همه بلا [FONT=Microsoft Sans Serif]در خاطر شکسته زغم ها چه ميکند
[FONT=Microsoft Sans Serif]دور از بهار روي تو بيبرگ ماندهام [FONT=Microsoft Sans Serif]بي برگ و بار مانده به دنيا چه ميکند؟[B][SIZE=12][SIZE=114]
[/SIZE][/SIZE][/B]
دعای ما به در بسته می خورد ، ای کاش ! خودت برای ظهورت دعا کنی آقا!
دعای ما به در بسته می خورد ، ای کاش !
خودت برای ظهورت دعا کنی آقا!
از فـراق رخ زيـبــاي تـو اي مــاه نــهــان از كـف صـبـر بـرون تـاب و توان مي بينم
ما معتقدیم که عشق سر خواهد زد بر پشت ستم کسی تیر خواهد زد سوگند به هر چهارده آیه نور سوگند به زخم های سرشار غرور آخر شب سرد ما سحر می گردد مهدی به میان شیعه برمی گردد
ما معتقدیم که عشق سر خواهد زد
بر پشت ستم کسی تیر خواهد زد
سوگند به هر چهارده آیه نور
سوگند به زخم های سرشار غرور
آخر شب سرد ما سحر می گردد
مهدی به میان شیعه برمی گردد
در انتظار ظهورت دلم شكیبا شد تمام دفترعمرم سیاه شد اما امید دیدن رویت دوباره پیدا شد چه جمعه ها كه گذشت و نیآمدی آخر دعای منتظرانت حدیث شبها شد
در انتظار ظهورت دلم شكیبا شد
تمام دفترعمرم سیاه شد اما
امید دیدن رویت دوباره پیدا شد
چه جمعه ها كه گذشت و نیآمدی آخر
دعای منتظرانت حدیث شبها شد
هزار جمعه به یادت،چه ندبهها كه نكردم :Gol: تو ای تجلّی رحمت،خدا كند كه بیایی :Gol:
یار و مولای عاشقان هستی جمعه ها دل كه بیقرارت شد تا سحر چشم انتـــظارت شد اشكها ریختم شبـــــــانگاهان چون امیدم به نوبــــهارت شد ای كه بر درد و غم دوا هستی نور عشقی و با وفـــا هستی بی تو طاقت ندارد این دل بیا صبر تا كی كنم؟ كجا هستی؟
یار و مولای عاشقان هستی
جمعه ها دل كه بیقرارت شد
تا سحر چشم انتـــظارت شد
اشكها ریختم شبـــــــانگاهان
چون امیدم به نوبــــهارت شد
ای كه بر درد و غم دوا هستی
نور عشقی و با وفـــا هستی
بی تو طاقت ندارد این دل بیا
صبر تا كی كنم؟ كجا هستی؟
یوسف زهرا! گذشته سن حضورت ز سن نوح، ولی... شمار مردم کشتی نکرد تغییری...! باز هم آدينهاي آمد ولي مهدي كجاست؟ يك نفر ميگفت مهدي جمعهها در كربلاست...!
یوسف زهرا!
گذشته سن حضورت ز سن نوح، ولی...
شمار مردم کشتی نکرد تغییری...!
باز هم آدينهاي آمد ولي مهدي كجاست؟
يك نفر ميگفت مهدي جمعهها در كربلاست...!
تا چند ای امام بسوزیم در فراق آخر زمان هجر شما را نهایتی در آرزوی خاک درش سوختیم ما یادآور ای صبا که نکردی حمایتی
تا چند ای امام بسوزیم در فراق آخر زمان هجر شما را نهایتی
در آرزوی خاک درش سوختیم ما یادآور ای صبا که نکردی حمایتی
یک شب بیا؛به حرمت این چشمهای خیس بـــر دیــدگان مــانده بــه راهـم؛ قدم گذار :Gol:
یک شب بیا؛به حرمت این چشمهای خیس
بـــر دیــدگان مــانده بــه راهـم؛ قدم گذار :Gol:
رخسارتودر پرده نهان است، عیان است بر هرچه نگه کردیم رخسارتو دیدیم
رخسارتودر پرده نهان است، عیان است
بر هرچه نگه کردیم رخسارتو دیدیم
من نذر صبح نورم وقف شب ظهورم زنده اگر بمانم در انتظار مهدي :Gol:
من نذر صبح نورم وقف شب ظهورم
زنده اگر بمانم در انتظار مهدي :Gol:
يك بار اگر نگاه محبت به من كني فرياد شوق از دل صد بار مي كشم :Gol:
منتظر می شوم امشب که به نزدیک سحر [SIZE=114] شعر جان سوز مرا باز , بخوانی آقا :Gol: [/SIZE]
منتظر می شوم امشب که به نزدیک سحر [SIZE=114] شعر جان سوز مرا باز , بخوانی آقا :Gol:
از غم هجر مکن ناله و فزیاد که دوش زده ام فالی و فریاد رسی می آید
ديدن روي ماه تو اگه يه روزي پا بده :Gol: با گوشه نگاه تو حاجتمو خدا بده
هر دم از روي تو نقشي زندم راه خيال ***با كه گويم كه درين پرده چها مي بينم؟
من آنچه با تو نگفتم زتشنه کامیها به وقت بارش باران شنیده خواهد شد کنار پرسش امید خویش می مانم طلوع مهرتوفردا دمیده خواهد شد؟
درد عشقي كشيده ام كه مپرس *** زهر هجري چشيده ام كه مپرس گشته ام در جهان و آخر كار*** دلبري برگزيده ام كه مپرس
درد عشقي كشيده ام كه مپرس *** زهر هجري چشيده ام كه مپرس
گشته ام در جهان و آخر كار*** دلبري برگزيده ام كه مپرس
:Gol:سحر از دامن نرجس، برآمد نوگلی زیبا :Gol: :Gol:گلی کز بوی دلجویش، جهان پیر شد برنا :Gol:
آنچنان در هواي خاك درش:Sham: مي رود آب ديده ام كه مپرس سوي من لب چه مي گزي كه مپرس :Sham:لب لعلي گزيده ام كه مپرس
سر به بالين با اميد ديدن رويت نهم تا مگر در خواب بينم روي زيبا ترا گاهگاهي گر شوم بيدار اندر نيمه شب از خدا پيوسته بنمايم تمناي ترا زخم ها دارم به دل از داغ هجران رخت كي شود شامل شوم لطف و تسلاي ترا از خدا خواهم فزون گرداند از لطف و كرم بر دل مسكين من مهرو و تولاي ترا با دلي سوزان براهت منتظر بنشسته ام تا خدا قسمت كند روزي تماشاي ترا
سر به بالين با اميد ديدن رويت نهم تا مگر در خواب بينم روي زيبا ترا
گاهگاهي گر شوم بيدار اندر نيمه شب از خدا پيوسته بنمايم تمناي ترا
زخم ها دارم به دل از داغ هجران رخت كي شود شامل شوم لطف و تسلاي ترا
از خدا خواهم فزون گرداند از لطف و كرم بر دل مسكين من مهرو و تولاي ترا
با دلي سوزان براهت منتظر بنشسته ام تا خدا قسمت كند روزي تماشاي ترا
[B][SIZE=113][COLOR=blue]ای سراپا ناز، مستوری چرا؟ چون وصالت هست،این دوری چرا؟ :Gol: [/COLOR][/SIZE][/B]
[B][SIZE=113][COLOR=blue]ای سراپا ناز، مستوری چرا؟ چون وصالت هست،این دوری چرا؟ :Gol:
از ذکر لب تو کام میگیرم با یاد تو التیام می گیرم مهدی اگر از منتظرانت بودیم چون دیده نرگس نگرانت بودیم با این همه رو سیاهی و سنگ دلی ای کاش که از همسفرانت بودیم
از ذکر لب تو کام میگیرم
با یاد تو التیام می گیرم
مهدی اگر از منتظرانت بودیم
چون دیده نرگس نگرانت بودیم
با این همه رو سیاهی و سنگ دلی
ای کاش که از همسفرانت بودیم
مسیر مسیح بهاران کجاست؟ صفا گستر لاله زاران کجاست؟ رگ و ریشه لاله از هم گسست گل اندیشه سربداران کجاست؟
مسیر مسیح بهاران کجاست؟ صفا گستر لاله زاران کجاست؟
رگ و ریشه لاله از هم گسست گل اندیشه سربداران کجاست؟
:Gol:تـا گـره افـتد بـه کـارم می بـرم نام تو را میگـشایـد نـام دلـجویَت گـره از کـار من:Gol: :Gol:تـا دل غمدیدهام از قـیـد غـم گـردد رها پـا بـنـه یک لحظه هم بـر دیدة خونبار من :Gol:
:Gol:تـا گـره افـتد بـه کـارم می بـرم نام تو را
میگـشایـد نـام دلـجویَت گـره از کـار من:Gol:
:Gol:تـا دل غمدیدهام از قـیـد غـم گـردد رها
پـا بـنـه یک لحظه هم بـر دیدة خونبار من :Gol:
نام تو را خواندم و شعری سپید در غزلستان خیالم دمید:Gol: در پی نام تو غزل مست مست آمد و در خلوت شعرم نشست :Gol:
نام تو را خواندم و شعری سپید
در غزلستان خیالم دمید:Gol:
در پی نام تو غزل مست مست آمد و در خلوت شعرم نشست :Gol:
تو از هر در که باز آئی بدین خوبی و زیبائی دری باشد که از رحمت بروی خلق بگشائی...
قطعه گم شده ای از پر پرواز کم است یازده یار شمردیم و یکی یار کم است این همه آب که جاری است نه اقیانوس است عرق شرم زمین است که سرباز کم است
یاد باد آنکه سر کوی توام منزل بود ***دیده را روشنی از خاک درت حاصل بود
توصد مدینه داغی،تو صد بقیع دردی
یتیم می شود خاک،اگر تو برنگردی
گفته بودم چو بیایی غم دل با تو بگویم
چه بگویم که غم از دل برود چون تو بیایی
[/B]
[/SIZE][/SIZE][/B]
[/SIZE]
از غم هجر مکن ناله و فزیاد که دوش
زده ام فالی و فریاد رسی می آید
من آنچه با تو نگفتم زتشنه کامیها
به وقت بارش باران شنیده خواهد شد
کنار پرسش امید خویش می مانم
طلوع مهرتوفردا دمیده خواهد شد؟
[/COLOR][/SIZE][/B]
قطعه گم شده ای از پر پرواز کم است
یازده یار شمردیم و یکی یار کم است
این همه آب که جاری است نه اقیانوس است
عرق شرم زمین است که سرباز کم است