جمع بندی چرا عذاب پیامبر دو برابر است؟

تب‌های اولیه

11 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
چرا عذاب پیامبر دو برابر است؟

قرآن به پيامبر هشدار مي دهد كه اگر نيروي عصمتت نبود و تو را منع از تمايلت به مشرکين نمي كرد ما دو برابر مشركين تو را در دنيا و آخرت عذاب مي كرديم. اگر پيامبر نيروي عصمت نداشت، ديگر پيامبر نبود و شخص عادي بود كه قطعا مي توانست مورد وسوسه شيطان قرار گيرد و نسبت به مشركين متمايل شود آنوقت ديگر چرا بايد دوبرابر آنان عذاب ببينند و حال آن كه تنها كمي به آنها مايل شده بود؟:
الإسراء : 74 و 75 وَ لَوْ لا أَنْ ثَبَّتْناكَ لَقَدْ كِدْتَ تَرْكَنُ إِلَيْهِمْ شَيْئاً قَليلاً، إِذاً لَأَذَقْناكَ ضِعْفَ الْحَياةِ وَ ضِعْفَ الْمَماتِ ثُمَّ لا تَجِدُ لَكَ عَلَيْنا نَصيراً

و اگر ما تو را ثابت قدم نمى‏ساختيم (و در پرتو مقام عصمت، مصون از انحراف نبودى)، نزديك بود به آنان تمايل كنى. اگر چنين مى‏كردى، ما دو برابر مجازات (مشركان) در زندگى دنيا، و دو برابر (مجازات) آنها را بعد از مرگ، به تو مى‏چشانديم سپس در برابر ما، ياورى براى خود نمى‏يافتى!

با نام و یاد دوست



کارشناس بحث: استاد یاسین

بسم الله الرحمن الرحیم
با سلام و احترام

« وَ لَوْ لَا أَن ثَبَّتْنَاكَ لَقَدْ كِدتَّ تَرْكَنُ إِلَيْهِمْ شَيًْا قَلِيلاً إِذًا لَّأَذَقْنَكَ ضِعْفَ الْحَيَوةِ وَ ضِعْفَ الْمَمَاتِ ثمُ‏َّ لَا تجَِدُ لَكَ عَلَيْنَا نَصِيرًا»[1]


« و اگر ما تو را ثابت قدم نمى ‏ساختيم (و در پرتو مقام عصمت، مصون از انحراف نبودى)، نزديك بود به آنان تمايل كنى.

اگر چنين مى ‏كردى، ما دو برابر مجازات (مشركان) در زندگى دنيا، و دو برابر (مجازات) آنها را بعد از مرگ، به تو مى‏چشانديم سپس در برابر ما، ياورى براى خود نمى ‏يافتى! »

آيه اول و دوم در حقيقت اشاره به دو حالت مختلف پيامبر ص است:

حالت اول كه حالت بشرى و انسان عادى است و در آيه نخست بيان شده ايجاب مى‏كند كه وسوسه‏هاى دشمنان در او اثر بگذارد، بخصوص اگر مصالحى ظاهرا در اين انعطاف به چشم بخورد، مانند اميد به اسلام سران شرك بعد از اين انعطاف، و يا پيشگيرى از خونريزى و درگيريهاى بيشتر، و هر بشر عادى هر قدر قوى باشد احتمال تحت تاثير واقع شدن در برابر اين وسوسه ‏ها را دارد.

ولى آيه دوم جنبه روحانى و عصمت الهى و لطف خاص پروردگار را بيان مى‏كند كه شامل حال پيامبران مخصوصا پيامبر اسلام ص در بحرانى‏ترين لحظات زندگى بود.[2]


چرا عذاب مضاعف؟


روشن است كه هر قدر مقام انسان از نظر علم و آگاهى و معرفت و ايمان بالاتر رود، اعمال نيك او به همان نسبت عمق و ارزش بيشتر، و طبعا ثواب فزونترى خواهد داشت، لذا در بعضى از روايات مى‏خوانيم ان الثواب على قدر العقل:

" ثواب به نسبت عقل آدمى داده مى‏شود" « اصول كافى جلد اول كتاب العقل و الجهل صفحه 9 حديث 8».


كيفرها و مجازاتها نيز به همين نسبت بالا خواهد رفت، يك انسان بى سواد و ضعيف الايمان اگر گناه كبيره‏اى مرتكب شود، چندان غير منتظره نيست و به همين دليل مجازات كمترى دارد، اما يك فرد با ايمان و عالم پرسابقه هر گاه گناه صغيره ‏اى نيز انجام دهد جاى تعجب خواهد بود، و چه بسا مجازات او در برابر اين گناه كوچك از مجازات آن عامى بى سواد در برابر آن گناه كبيره شديد و سنگين‏تر باشد.[3]



[/HR][1] - سوره اسراء،آیه74-75.

[2] - تفسير نمونه، ج‏12، ص: 212

[3] - تفسير نمونه، ج‏12، ص: 213


نقل قول:
حالت اول كه حالت بشرى و انسان عادى است و در آيه نخست بيان شده ايجاب مى‏كند كه وسوسه‏هاى دشمنان در او اثر بگذارد، بخصوص اگر مصالحى ظاهرا در اين انعطاف به چشم بخورد، مانند اميد به اسلام سران شرك بعد از اين انعطاف، و يا پيشگيرى از خونريزى و درگيريهاى بيشتر، و هر بشر عادى هر قدر قوى باشد احتمال تحت تاثير واقع شدن در برابر اين وسوسه ‏ها را دارد.

آیا در این حالت نخست، پیامیر یک آدم عادی است یا خیر؟
شما تأثیر وسوسه در پیامبر را در حالت نخست طبیعی دانسته اید یعنی توقع تأثیر وسوسه از پیامبر را دارید! یعنی پیامبر یک آدم عادی است!
شما خود گفته اید که آدم عادی اگر خطایی بکند مجازاتش کمتر است!
ولی قرآن می گوید اگر وسوسه در پیامبر (در حالت نخست) تأثیر کند عذابش دو برابر است!

یاسین;359328 نوشت:
چرا عذاب مضاعف؟

روشن است كه هر قدر مقام انسان از نظر علم و آگاهى و معرفت و ايمان بالاتر رود، اعمال نيك او به همان نسبت عمق و ارزش بيشتر، و طبعا ثواب فزونترى خواهد داشت، لذا در بعضى از روايات مى‏خوانيم ان الثواب على قدر العقل:

" ثواب به نسبت عقل آدمى داده مى‏شود" « اصول كافى جلد اول كتاب العقل و الجهل صفحه 9 حديث 8».


یاسین;359328 نوشت:
كيفرها و مجازاتها نيز به همين نسبت بالا خواهد رفت، يك انسان بى سواد و ضعيف الايمان اگر گناه كبيره‏اى مرتكب شود، چندان غير منتظره نيست و به همين دليل مجازات كمترى دارد، اما يك فرد با ايمان و عالم پرسابقه هر گاه گناه صغيره ‏اى نيز انجام دهد جاى تعجب خواهد بود، و چه بسا مجازات او در برابر اين گناه كوچك از مجازات آن عامى بى سواد در برابر آن گناه كبيره شديد و سنگين‏تر باشد


عذاب پیامبر به میزان عقلش بیشتر است؟! این یعنی که عقل پیامبر دو برابر ماست؟!! استغفر الله

بعد هم ممکن است سوال شود که این آیه خلاف آیه ی مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثالِها وَ مَنْ جاءَ بِالسَّيِّئَةِ فَلا يُجْزى إِلّا مِثْلَها وَ هُمْ لايُظْلَمُونَ نیست؟

این جواب داده می شود که بله هر کسی به هر میزان گناه کند به همان اندازه مجازات می شود اما بعضی اشخاص دو شخصیت دارند یک شخصیت حقیقی(به عنوان یک انسان) و یک شخصیت حقوقی (به عنوان پیامبر و یا ...) به همین دلیل برای هر شخصیت یک عذاب در نظر گرفته می شود و مجموعا دو عذاب می شود.

مانند همسران پیامبر که اگر گناه کنند دو برابر عذاب می بینند عذابی به خاطر یک انسان بودن و عذابی به خاطر شخصیت حقوقی یعنی همسر پیامبر بودن يا نِساءَ النَّبِيِّ مَنْ يَأْتِ مِنْكُنَّ بِفاحِشَةٍ مُبَيِّنَةٍ يُضاعَفْ لَهَا الْعَذابُ ضِعْفَيْنِ وَ كانَ ذالِكَ عَلَى اللهِ يَسِيراً

و در مورد پاداش هم همینطور است وَ مَنْ يَقْنُتْ مِنْكُنَّ لِلّهِ وَ رَسُولِهِ وَ تَعْمَلْ صالِحاً نُؤْتِها أَجْرَها مَرَّتَيْنِ وَ أَعْتَدْنا لَها رِزْقاً كَرِيماً

و الله العالم

بسم الله الرحمن الرحیم
با سلام و احترام

وسوسه ای که در مورد پیامبر(ص) ذکر شد، از قبیل وسوسه های سایرین نیست که از روی هوای نفس و به دنبال شهوت باشد، بلکه پیامبر(ص) در فکر و نیت هدایت مردم بودند و به این قصد بود که میخواستند به هر نحوه ای و با هر وسیله ی ممکن آنان را هدایت کنند. خداوند در این رابطه می فرماید:« فَلَعَلَّكَ باخِعٌ نَفْسَكَ عَلى‏ آثارِهِمْ إِنْ لَمْ يُؤْمِنُوا بِهذَا الْحَديثِ أَسَفا» [1](گويى مى‏خواهى بخاطر اعمال آنان، خود را از غم و اندوه هلاك كنى اگر به اين گفتار ايمان نياورند).

«لَعَلَّكَ باخِعٌ نَفْسَكَ أَلاَّ يَكُونُوا مُؤْمِنينَ»[2] (گويى مى‏خواهى جان خود را از شدّت اندوه از دست دهى بخاطر اينكه آنها ايمان نمى‏آورند).

بنابراین پیامبر(ص) مرتکب عمل خلافی نشده بودند، بلکه در هدایت مردم و دلسوزی زیاد تلاش می کردند.


[/HR]
[1] - سوره کهف،آیه6.

[2] - سوره شعراء،آیه3.

سلام
اشتباه نشه که وسوسه در این آیه هنوز به مرحله عمل نرسیده!!!!یعنی مراد از تمایل در این ایه تمایل ذهنی است که حتی این تمایل در پیغمبر رخ نداده چه برسه به انجام عمل!!!
ضمنا این ایه از باب هشدار به مومنین است.
این ایه نشان دهنده این است که غضب خداوند هم دارای مراتبی است:
هم برای انسانهای عادی و هم برای افراد خاص

یاسین;367192 نوشت:

وسوسه ای که در مورد پیامبر(ص) ذکر شد، از قبیل وسوسه های سایرین نیست که از روی هوای نفس و به دنبال شهوت باشد، بلکه پیامبر(ص) در فکر و نیت هدایت مردم بودند و به این قصد بود که میخواستند به هر نحوه ای و با هر وسیله ی ممکن آنان را هدایت کنند.


این که رهبران بخواهند به هر وسیله ممکن به اهدافشان برسند، چالشی است که همیشه آنها با آن درگیرند. آیا مسلمانی که در این روزگار نام خود را اصولگرا می گذارند و با کشتار انسانهای کوچه و بازار و کافر نامیدن آنها، در زعم خود سعی در اجرای فرماین خداوند دارند، جزو کسانی نیستند که می خواهند به هر وسیله ای که شده با هداف معنوی خود برسند!
اصلا قسمت عمده و خطرناک گناه هر شخصی، گناهانی است که به عنوان شخصیتی او مربوط می شود! این که شما بیایید زشت ترین گناهان را مثلا شهوات بدانید و بعد بگویید پیامبر که از این گناهان بدور بوده است بلکه می خواسته است به طریق ممکنی انسانها را هدایت کند این سؤال را پاسخ نمی دهد بماند، آن را بیشتر هم می کند!

بسم الله الرحمن الرحیم
با سلام و خداقوت

جویا;377857 نوشت:
آیا مسلمانی که در این روزگار نام خود را اصولگرا می گذارند و با کشتار انسانهای کوچه و بازار و کافر نامیدن آنها،

والا فعلاً که اونها دارند مسلمانان را میکشند

حتی در فضای مجازی!!!!!!!!!!!

بسم الله الرحمن الرحیم
با سلام و خداقوت

جویا;358994 نوشت:
وَ لَوْ لا أَنْ ثَبَّتْناكَ لَقَدْ كِدْتَ تَرْكَنُ إِلَيْهِمْ شَيْئاً قَليلاً،

جناب یاسین و دیگر دوستان

ربطی به «لاجبر و لاتفویض بل امر بین الامرین» ندارد؟

و با پذیرش تعبیر بالا میزان عذاب، ربطی به عادی و خاص بودن پیامبر ندارد،
بلکه در هر حال پیامبر(به معنای انسان خاص) مدنظر قرآن است،
چه استغفرالله تحت وسوسه قرار بگیرد و چه نگیرد.

اینطور بگم پیغمبر تحت وسوسه قرار نمی گرفت
ولی خدا این فعل رو به خودش نسبت میده، چون دادن این نسبت به خودش واقعی تر است تا نسبت دادن به پیغمبر(ص) است.

و البته این نسبت درمورد افعال نادرست مطرح نیست.

پرسش:
قرآن به پيامبر هشدار مي دهد كه اگر نيروی عصمتت نبود و تو را منع از تمايلت به مشرکين نمي كرد ما دو برابر مشركين تو را در دنيا و آخرت عذاب مي كرديم. اگر پيامبر نيروی عصمت نداشت، ديگر پيامبر نبود و شخص عادی بود كه قطعا می توانست مورد وسوسه شيطان قرار گيرد و نسبت به مشركين متمايل شود آن وقت ديگر چرا بايد دو برابر آنان عذاب ببينند و حال آن كه تنها كمی به آنها مايل شده بود.؟

پاسخ:
جدای از مباحث دقیق مربوط به شان نزول آیه و این که درباره پیامبر (صلوات الله علیه) چه تعبیری دارد که البته لازم است تفسیر آن را از کتاب های تفاسیر جستجو کرد، می توان گفت:
رسول خدا (صلوات الله علیه) بدون داشتن مقام عصمت نیز انسانی بزرگ و غیر عادی بود. طبیعی است حضرت وقتی در مراتب عبودیت به موقعیتی برتر از همه خلایق رسید،خدای متعال مقام عصمت را به او عطا کرد. مقام و منزلتی که فوق ادراک بشری است و خدای متعال در این آیه شریفه صرفا به پیامبرش هشدار می دهد نه که او را سرزنش یا باز خواست کند.
اما در‌باره بحث، بیان این توضیح لازم است که انسان های متعالی اگر کار ثوابی انجام دهند، پاداشی بیشتر از افراد عادی خواهند داشت. هم چنین اگر خطایی انجام دهند، عذاب بیشتری برای آن ها منظور خواهد شد.
این مسئله در عرف اجتماعی امری رایج و پذیرفته شده است که از انسان های بزرگ انتظار خطا نمی رود و گرنه آن لغزش به اندازه بزرگی خود آن ها بزرگ و نشان دار خواهد شد.
از برداشت این آیه شریفه که خدای متعال به پیامبرش فرمود که اگر عنایت الهی (مقام عصمتت نبود) نزدیک بود که لغزش کنی و ...، فقط به این نکته می رسیم که آن چه پیامبر را از خطا بازداشت، عصمتش بود و هشدار به عذاب دو برابر به دلیل بزرگی مقام پیامبر قابل تبیین است و ارتباطی با عصمتش ندارد، زیرا عصمت پیامبر مانع از هر گونه اقدام به خطا است همان طور که در این جا مانع لغزش حضرت شد. پس معنا ندارد با این حال که پیامبر معصوم است خدای متعال او را به عذاب دو برابری آگاه کند. خدای متعال به پیامبرش آگاهی می‌دهد که چون تو شخص بزرگی هستی نباید خطایی انجام دهی که گناهش برای تو مضاعف شود.

با این حال این نکته را باید افزود که اگر پیامبر بزرگوار اسلام در مقام عصمت نبود و مرتکب خطا می‌شد، باز هم نمی‌شد وی را شخصی عادی به حساب آورد همان طور که علمای بزرگی که در هر عصر و جامعه‌ای حضور دارند با این که معصوم نیستند اما موقعیتی بسیار ممتاز از دیگران دارند و هرگز فردی عادی محسوب نمی‌شوند و مردم عادی جامعه خطای آنان را بزرگ خواهند پنداشت.
در هر صورت لغزش فرد بزرگی چون پیامبر جدای از عصمتش، نمی‌تواند منزلت حضرت را به اندازه افراد عادی پایین آورد (به همان بیانی که در‌باره علماء گفته شد) تا این سوال مطرح شود که حال که در قواره افراد عادی است پس چرا باید عذابش دو برابر دیگران باشد.!

این موضوع در تفاسیر بررسی و دلیل آن بیان شده است.
نوشته اند: «وَ لَوْ لا أَنْ ثَبَّتْناكَ» اگر چنين نبود كه ما با عطا كردن نيروى عصمت و لطف خود تو را محافظت كرديم، نزديك بود كمى به سوى آن‌ها تمايل نشان دهى و بعضى از خواسته‌هاى آنان را عملى کنی در اين صورت ما دو برابر عذاب دنيا و آخرت را به تو مى‏‌چشانديم، يعنى هر چه عذاب دنيا براى گناه‌كاران و هر چه براى آخرت و پس از مرگ براى آن‌ها آماده كرده‌ايم درباره تو دو برابر مى‏‌کردیم و اين مطلب دليل بر آن است كه زشتى و بزرگى معصيت بستگى به مقام فاعلش دارد كه هر چه مقام وى بالاتر باشد، گناهش هم بزرگ تر و كيفرش سخت‏‌تر است.(1)

در تفسیر دیگری این پرسش، چرا عذاب مضاعف؟ مطرح و پاسخ داده شده است: روشن است كه هر قدر مقام انسان از نظر علم و آگاهى و معرفت و ايمان بالاتر رود، اعمال نيك او به همان نسبت عمق و ارزش بيشتر، و طبعا ثواب فزون‌ترى خواهد داشت، بنا بر این، در بعضى از روايات مى‏‌خوانيم «ان الثواب على قدر العقل». ثواب به نسبت عقل آدمى داده مى ‏شود كيفرها و مجازات ها نيز به همين نسبت بالا خواهد رفت.
يك انسان بى‌سواد و ضعيف الايمان اگر گناه كبيره‌اى مرتكب شود، چندان غير منتظره نيست و به همين دليل مجازات كمترى دارد، اما يك فرد با ايمان و عالم پر سابقه هر گاه گناه صغيره‌‏اى نيز انجام دهد، جاى تعجب خواهد بود، و چه بسا مجازات او در برابر اين گناه كوچک از مجازات آن عامى بى‌سواد در برابر آن گناه كبيره شديد و سنگين‏‌تر باشد.!

به همين دليل در قرآن مجيد: در باره همسران پيامبر در سوره احزاب آیه سی‌ام مى‌خوانيم: «يا نِساءَ النَّبِيِّ مَنْ يَأْتِ مِنْكُنَّ بِفاحِشَةٍ مُبَيِّنَةٍ يُضاعَفْ لَهَا الْعَذابُ ضِعْفَيْنِ وَ كانَ ذلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيراً»؛ اى همسران پيامبر! هر كدام از شما گناه آشكار و فاحشى مرتكب شود، عذاب او دوچندان خواهد بود و اين براى خدا آسان است.(2)

_________________
(1) ترجمه جوامع الجامع گروه مترجمان، مشهد، انتشارات مرکز پژوهش‌های اسلامی آستان قدس رضوی، سال 1377 ش، چاپ دوم، ج ‏3، ص 483.
(2) مکارم، ناصر و همکاران، تفسير نمونه، تهران، انتشارات اسلامیه، سال 1374 ش، چاپ اول، ج ‏12، ص 214.

موضوع قفل شده است