شما خوب بود توضیحی که علامه مجلسی بعد از بیان حدیث دوازده مهدی بیان کرده اند بیاورید.ایشان می فرمایند این احادیث خلاف مشهور است چون مشهور دوازده امام می باشد که سنی وشیعه نقل کرده اند وما قبلا منابع آنها را ذکر کرده ایم. اما برفرض که اینها را قبول کنیم اینطور قابل توجیح است که بعد از ظهور حضرت حجت مسلم است که ائمه اطهاررجعت می کنند وبعد از حضرت قائم حکومت را در دست می گیرند لذا منظور از این دوازده مهدی حضرت رسول اکرم صلی الله علیه وآله وبقیه ائمه غیر از امام مهدی (عج)می باشند.یا اینکه این دوازده مهدی بعد از رجعت ائمه علیه السلام جانشینان حضرت قائم علیه السلام هستند که مردم را هدایت خواهند کرد.واین معنی را جناب سید مرتضی نیز پذیرفته اند که بعد از شهادت حضرت مهدی ائمه ای برای اقامه دین وجودداشته باشند ونامیدن آنها به اثنی عشر شکالی ندارد.(بحارالانوار،ج53،ص 149)
پس دقت می کنید آنچه که شما می گویید خلاف مشهور است وآنچه خلاف مشهور نظر علماءباشد پذیرفته نست. واگر این احادیث درست باشد این دوازده مهدی بعداز ظهور امام عصر(عج)خواهند بود که یا همان دوازده حجت به غیر از امام عصر می باشند ویا در کنار آنها به هدایت مردم خواهند پرداخت.
دوست عزیر این سخنان دقیقا مطابق با آیات قرآن واحادیث مسلم وقطعی در باره مهدویت می باشد.
امام صادق (ع) مي فرمايند: اگر ما مردم را با راي خود هدايت مي كرديم مانند اقوام قبل گمراه ميشديمولي به روشنگري ازپروردگار ورسولش مردم را هدايت نمودیم وان را خدا به بيامبرش ياد داد و او نيز آن را به ما ياد داده استبصار الدرجات ص 299
ازامام صادق (ع) نقل است که رسول اکرم می فرمایند:حدیث مااهل بیت محمد(ص) سخت است ومشکل و ان راغیر از ملک مقرب ونبی مرسل یا مومنی که خدا قلبش را برای ایمان امتحان کرده است تحمل نمی کندواگر حدیثی بر شما وارد شد وقلبتان ان را پذیرفت وان را فهمیدید ان را قبول کنید واگر ان بر قلبتان سنگین بود ومنکر ان شد ان را به خدا ورسولش وعالمی از ال محمد(ص )برگردانیدوگمراه کسی است که حدیثی بشنود ونتواند تحمل کند وبگوید به خدا قسم اینگونه نبود وانکار همان کفر است.كافي 1/455
بنابرین تفسیر مرحوم مجلسی و سایر علمای محترم ، ملاک و حجت نیست و حجت خود معصومین(ع) میباشدو مساله مهدیین(ع) امری سری و مخفی بود که در احادیث معصومین(ع) بطور رمزی و بصورت پراکنده منعکس شده است و مشخص است که با سری بودن امر نمیشد انرا بطور واضح بیان کرد ، از خود غیبت امام مهدی(عج) چقدر سواستفاده شده، فرض کنید ،در طول غیبت مسئله مهدیین(ع) هم اشکار بود تصور بکنید چه فاجعه ای برای شیعه رخ میداد!!!!؟؟؟
بنابرین انتظار نمیرفت کسی غیر از خود صاحب امر بتواند پیچیدگیهای این احادیث و رموز و اسرار انها را روشن کرده و به این احادیث برای اثبات حقانیتش احتجاج کند
وجای تعجب در این خصوص نیست زیرا در روایات متعدد از اهل بیت(ع) وارد شده که قائم به امری مخفی دعوت می کند که عموم مردم از آن گمراه شده بودند واین مساله از مهمترین امورمخفی است که در ان مردم و عالمشان ونادانشان گمراه و حیران و سرگردان شده بودند تا اینکه صاحبش آمدوهمه ابهامات را از ان برداشت تا اینکه ثابت شود او صاحب حق ومتصل باحق است ولاغیر.
ودر روایتی از ابی جعفر(ع)آمده است: ((....مهدی به این خاطربه مهدی نامگذاری شده که به امورمخفی هدایت می کند)) (غیبه النعمانی ص242-243)
ازامام صادق(ع)فرمودند:((اگرقائم قیام کردبا امری غیرازآنچه بوده خواهدآمد)) (غیبه الطوسی307)
از ابی جعفر(ع)فرمودند: ((اگرقائم ماقیام کرد همانند رسول الله (ص) مردم را به امرجدید دعوت می کندواسلام بصورت غریب شروع شدوغریب بازمی گردد وخوشا به حال غریبان)) (غیبه النعمانی336)
از امیرالمومنین(ع)درخطبه ای خیلی طولانی فرمودند: ((....برمردم ظاهرخواهدکرد کتابی جدید که برکافران خیلی سخت است ومردم را به امری دعوت می کند که هرکس به ان اقرار نماید هدایت شده وهرکس که ان را انکار کند گمراه ودر مانده می شود پس وای و وای برکسانی که او را انکارکنند)) (الزام الناصب 3/174-190)
بلکه از آنچه رسول الله(ص) به ان دعوت کرد سنگین تراست {و آن امامت علی ابن ابی طالب (ع)وائمه از فرزندانش بوده که واقعاً برعرب خیلی سنگین بود تا اینکه بجزء اندکی کسی به معرفت انها پی نبرد}
و همینطور امام مهدی(عج) هنگامی که ولایت مهدیین از فرزندانش را آشکار می کند بر مردم خیلی سنگین خواهد بودو همین طور کسی به ان اقرار نمی کند مگرتعداد اندکی که با خداوند بر عهدشان باقی خواهند ماند ومی گویم که بین حکومت مهدیین بعداز امام مهدی(ع) وبین رجعت تعارض وجود ندارد زیرا مهدیین(ع) مستقیماً بعداز قائم(ع) حکومت می کنند انگاه رجعت بعداز مهدی دوازدهم از ذریه امام مهدی(عج) که برای وی عقب(نسل) و ذریه وخلیفه ای نخواهد بود ورجعت با رجوع امام حسین(ع) شروع می شود که متولی تغسیل و دفن آخرین مهدی(ع) خواهد شد .
از حسن بن علی خزاز گفت: ((علی بن ابی حمزه برابی الحسن رضا(ع) واردشد وگفت:شما امام هستید. فرمودند:بله .پس به اوگفت:من از جدت جعفربن محمد(ع) شنیدم که میگوید:امامی نخواهدبود مگربرای او عقب (نسلی )باشد. پس فرمودند:فراموش کردی ای شیخ یا خود را به فراموشی می زنی امام جعفر(ع)به این صورت نگفت بلکه فرمودند:امامی نخواهد بود مگربرایش عقبی(فرزندی)باشدمگرامامی که حسین بن علی(ع) براو خارج می شود زیرا برای او عقبی وجود ندارد پس گفت:فدایت شوم راست گفتی به این صورت شنیدم جدت می گوید)) (غیبه الطوسی ص150)
پس امامی که عقبی(نسل وفرزندی) برای اونیست کسی نخواهد بود مگراخر مهدیین از ذریه یانسل امام مهدی(ع) وخاتمه اوصیاء با ان خواهد بود همانطورکه گفته شد واما در مورد امام مهدی(ع) که ذریه ونسل او با ده ها روایت ثابت شد واین کلام براومحتمل نیست. وحتی اگر روایت فوق متعارض دیگر روایات باشد که این تعداد اخبار متواتر و روایت های متعدد مخصوص ذریه امام(ع)در مقابل تنهایک خبرنمی تواند درست باشد و واجب خواهدبودکه به اخبارمتعدد در مورد ذریه امام مهدی (عج) بسنده نمود. و تنها یک خبر راترک کنیم در حالی که ما نمی گوییم حتی یک خبردر این موضوع را هم ترک کنیم بلکه مقصود وهدف از ان بدون شک آخرمهدیین از ذریه امام مهدی(ع) مقطوع النسل خواهد بود .
ومعنی این هم با این روایت بیشترواضح می شود درمحاوره ای بین علی بن ابی حمزه بطائنی وامام رضا(ع) : پس بطائنی به امام رضا(ع) در یک کلام طولانی گفت: ((... ما روایت کردیم که امامی نمیرود مگرعقب یا امام بعداز خود را ببیند!انگاه ابوالحسن(ع)فرمودند:اماشما در این حدیث چیزدیگری را رویت کردید
گفت: خیر فرمودند:بله بخدا گفتیه اید :مگردر مورد قائم {نسلی ندارد }وشما معنی ان رانمی دانید معنی ان چیست یا برای چه گفته شده ،که علی به اوگفت:بله بخدا این درحدیث بود!
ابوالحسن(ع) فرمودند:وای برتوچطورمدعی چیزی شدی که بیشترآنرا نمی دانی)) (بحارالانوار48/270)
پس به گفتارامام رضا(ع)توجه کنیم تا خدا ما را هدایت کند((وشما معنی ان رانمی دانید معنی ان چیست یا برای چه گفته شده)) اگرمقصود خود امام مهدی(عج) بود بر مردی همچون علی بن ابی حمزه بطائنی که به حفظ روایت های زیاد اهل بیت(ع) شهرت داشت مخفی نمی ماند وچطوربراومخفی می ماند در حالی که بیشترواغلب مردم در ان زمان مقصود از قائم را همان امام مهدی(عج) می دانستند پس هنگامیکه که این معنی((عقبی برای او وجود ندارد)) برعلی بن ابی حمزه بطائنی وغیرازان مخفی مانده است، پس حتماً مقصود از ان غیراز امام مهدی(ع)است بلکه مقصوداز ان آخرین مهدی از ذریه امام مهدی(ع) است واین همان امری است که مقصود و هدف امام رضا(ع) بود در قولش((وشما معنی ان رانمی دانید معنی ان چیست یا برای چه گفته شده))
و نیز روایتی هم در مورد اینکه رجعت بطورمستقیم بعداز شهادت امام مهدی(عج)اتفاق خواهد افتاد وجود ندارد مگراینکه بعضی از روایان از بعضی روایات دچارتوهم شدند مانند :
از امام صادق(ع) در مورد رجعت سوال شده که ایا حق است ؟ فرمودند: بله .
پس به او گفتند:اولین نفری که خارج می شود چه کسی است؟
فرمودند:امام حسین(ع) برآثارقائم(ع)خارج می شود
گفتم: وهمه مردم با اوهستند؟
فرمودند: نه! بلکه همانطورکه خداوند متعال درکتابش ذکرشده:{يَوْمَ يُنفَخُ فِي الصُّورِ فَتَأْتُونَ أَفْوَاجاً روزی که در صور دمیده می شود وگروه گروه خواهید امد } )) (مختصربصائرالدرجات ص48)
واز او(ع) ((امام حسین(ع)از یارانش که با اوشهید شدند استقبال می کند وبا هفتاد پیامبرهمانطوری که با موسی ابن عمران(ع) مبعوث شدند وقائم(ع) خاتم را تحویل امام حسین(ع)می دهد و امام حسین(ع) مسئولیت غسل وکفنش وقراردادن اودرحفره اش را برعهده می گیرد)) (مختصربصائرالدرجات ص49)
از ابی عبدالله(ع)در حدیث طولانی فرمودند: {....ثُمَّ رَدَدْنَا لَكُمُ الْكَرَّةَ عَلَيْهِمْ*پس [از چندى] دوباره شما را بر آنان چيره مىكنيم } خروج امام حسین(ع)باهفتاد تن از اصحابش که لباسهای سفید که از سفید هم سفیدتر هستند جهت ادای توجیهات برای مردم که این حسین(ع)که بیرون آمده تا مومنین به اوشک نکنندواو دجال و شیطان نیست وحجت قائم بین انهاست وپس از استقرارومعرفت در قلوب مومنین که اوحسین(ع)است وفات به سراغ حجت می اید انگاه امام حسین(ع) اورا غسل وکفن نموده در حفره اش خواهد نهاد ومسئولیت وصی بر عهده وصی خواهدبود )) (بحارالانوار35/94)
این روایات بصراحت بر امام مهدی (عج)دلالت نمی کند بلکه در ان ملاحظاتی از روایت هایی که نسل وذریه امام مهدی (ع) دلالت می کند وجود دارد وهیچ دلالت مستقیم بر رجوع امام حسین(ع) بعداز قائم امام مهدی(ع) باقی نمی ماند زیرا روایت ها برحجت محمدبن الحسن (عج) تاکید نمی کند بلکه به ذکر(قائم) بسنده می کندوقائم همانطورکه برامام مهدی (عج) صدق می کند برهرکدام از ذریه او نیزصدق می کند همانطورکه در ورایت امام صادق(ع) ذکرشده است: ابـو خديجه از امام صادق عليه السلام راجع به امام قائم عليه السلام پرسيد، فرمود: همه ی ما قائم به امر خدائيم؛ يكى پس از ديگرى تا زمانى كه صاحب شمشير بيايد، چـون صاحب شمشير آمد، امر و دستورى غير از آنچه بوده مى آورد).اصول کافی جلد 2 صفحه 487 روایت 2.
پس لازم است مضمون روایت رجعت را براخرین قائم از ذریه امام مهدی(عج) دانست همان کسی که امام حسین(ع) در زمان رجعت براوخارج می شود- همانطورکه گفته شد- و این هیچ تعارضی با روایات ذریه امام مهدی(عج) نخواهد داشت .
و روایت هایی که ذریه امام مهدی(ع) راذکرمی کنند، به وضوح برحکومت مستقیم انها و بدون فاصله بعداز پدرشان امام مهدی(عج) دلالت می کنند ! مانند: عن الإمام الصادق (ع) قال: (إن منا بعد القائم (ع) اثنى عشر مهدياً من ولد الحسين). از امام صادق ع فرمودند: (از ما بعد از قائم (ع) دوازده مهدی از فرزندان حسين (ع) خواهند بود).مختصر بصائر الدرجات-لحسن بن سليمان الحلی ص 48. عن أبي عبد الله الصادق (ع): (إن منا بعد القائم أحد عشر مهدياً من ولد الحسين). از ابي عبد الله صادق (ع ): (از ما بعد از قائم يازده مهدی از فرزندان حسين (ع) خواهند بود).غیبت شیخ طوسی. وقتی میگوید 11 مهدی بعد از قائم، منظور از قائم مهدی اول(یمانی) است.
وقتی میگوید 12 مهدی بعد از قائم منظور از قائم امام مهدی(عج) است.
اگر شما قائم را امام مهدی(عج) فرض کنید و رجعت امام حسین(ع) را برای امام دوازدهم در نظر بگیرید و حدیث 11 یا 12 مهدی بعد از امام مهدی (عج) را با رجعت ائمه(ع) تفسیر کنید در اینصورت با حدیث" ان منا بعد القائم عليه السلام اثنى عشر مهديا من ولد الحسين عليه السلام " در تناقض خواهد بود چرا که میگوید 12 مهدی از فرزندان حسین(ع) هستند و امام حسین(ع) فرزند خودش نیست و امیر المومنین(ع) و امام حسن(ع) نیز فرزندان حسین(ع) نیستند !و کلام اهلبیت(ع) حق و بدور از تناقض است!
با این دلایل متوجه می شویم که دولت بعد از امام مهدی(عج) ذریه ایشان(عج) یعنی دوازده مهدیین(ع) خواهند بود و پس از مهدی دوازدهم(ع) رجعت خواهد بود .
اولا میتوانم بپرسم نمونه ی این شبه عذاب ها در کجای قران ذکر شده است؟ (اینکه مردم بی گناهی بدون اینکه حجت فرستاده ی خدا بر آنها تمام شود در گوشه و کنار کشته شوند تا مردمی که فرستاده ی خدا را مسخره کرده اند تنبیه شوند و توبه کنند و به سوی خدا بازگردند ) ؟ نمونه ی این تنبیه های جالب را از کدامین قوم وکجای قران استخراج کرده اید؟
با اینهمه فساد و فحشا و ربا و جنگ و ظلم در سراسر دنیا ، کدام مردم و قومی را در سراسر دنیا سراغ دارید که بی گناه و معصوم باشند و مستحق تنبیه و عذاب نباشند؟
آیا خود ایات قران برای شما کافی نیست؟
وَأَنِ احْكُم بَيْنَهُم بِمَا أَنزَلَ اللَّهُ وَلَا تَتَّبِعْ أَهْوَاءَهُمْ وَاحْذَرْهُمْ أَن يَفْتِنُوكَ عَن بَعْضِ مَا أَنزَلَ اللَّهُ إِلَيْكَ ۖ فَإِن تَوَلَّوْا فَاعْلَمْأَنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ أَن يُصِيبَهُم بِبَعْضِ ذُنُوبِهِمْ ۗ وَإِنَّ كَثِيرًا مِّنَ النَّاسِ لَفَاسِقُونَ
و میان آنان بر طبق آنچه خدا نازل کرده است داوری کن، و از هواهای نفسانی آنان پیروی مکن، و از آنان برحذر باش که مبادا تو را از بخشی از آنچه خدا به سویت نازل کرده است، منحرف کنند. پس اگر روی گردانند، بدان که خدا می خواهد آنان را به سبب پاره ای از گناهانشان تنبیه کند؛ و مسلماً بسیاری از مردم فاسق اند.
ثانیا اگر این مردم توبه نکنند چه خواهد شد؟ عذاب قطعی و مطلق همه یمردم را فرا خواهد گرفت؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ بر چه اساس؟
بله ! بر اساس سنت الهی و ایاتی که در بالا و قبلا ذکر شده بود. امام جعفر صادق (ع) فرمودند:زمانی قیام صورت می گیرد که جهان بشریت به یک سوم جمعیت، تقلیل یافته باشد و امواج بلایای طبیعی دو سوم را نابود کند. منتخب الاثر ص 453
ابو بصير مي گويد: «از امام صادق (ع) شنيدم كه مي فرمودند: ظهور آن حضرت انجام نمي شود تا آنكه دو سوم مردم از بين مي روند. سؤال كرديم: وقتي دو سوم مردم از بين رفتند پس چه كسي باقي مي ماند؟ حضرت فرمودند: آيا دوست نداريد كه در يك سوم باقي مانده باشيد؟»
وَلَئِنْ أَخَّرْنَا عَنْهُمُ الْعَذَابَ إِلَىٰ أُمَّةٍ مَّعْدُودَةٍ لَّيَقُولُنَّ مَا يَحْبِسُهُ ۗ أَلَا يَوْمَ يَأْتِيهِمْ لَيْسَ مَصْرُوفًا عَنْهُمْ وَحَاقَ بِهِم مَّا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُونَ
و اگر عذاب را از آنان تا مدتی اندک به تأخیر اندازیم، مسلماً [از روی استهزا] خواهند گفت: چه عاملی آن را [از آمدن] باز می دارد؟! آگاه باشید! روزی که عذاب به آنان رسد، از آنان بازگشتنی و بازداشتنی نیست و عذابی را که همواره مسخره می کردند، آنان را فراخواهد گرفت.
هنوز که حجت تمام نشده است؟
برای کسی که منتظر است تا حجت خدا را از طریق تایید غیر معصوم(ع) بشناسد ، حجت هرگز تمام نخواهد شد!!!و اساسا چنین کسی نیازی هم به حجت خدا ندارد وتسلیم منیت و تکبر و غرور و دلبسته و راضی به ولایت دون الله و غیر معصوم شده است!
امام صادق(ع) میفرمایند:کل رایة ترفع قبل قیام القائم، فصاحبها طاغوت یعبد من دون الله عز و جل
الکافی ج 8، ص 295، وسائل الشیعة ج 15، ص 52، بحار الانوار ج 52، ص 143 .
ثالثا یعنی ما را اینقدر احمق فرض کرده اید که این مقایسه های باطل شما را به کمک آیاتی که هیچ ربطی به بحثمان ندارند باور کنیم؟
بگذارید آیاتی که به آن استناد کردید را بررسی کنیم:
وَ لَنُذِيقَنَّهُم مِّنَ الْعَذَابِ الأَدْنى دُونَ الْعَذَابِالأَكْبرِ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ(21)
ما آنها را از عذاب نزديك ( اين دنيا ) قبل از عذاب بزرگ ( آخرت )مىچشانيم شايد باز گردند
تفسير نمونه ج : 17ص :159
1- ایاتی که محتوی انهاهشدار به عقوبت و عذاب است و مخاطب ان منکرین و کافرین و مشرکین و منافقین هستند ، بحد کافی محکم و واضح و صریح هستند که نیاز به تفسیر و توضیح نداشته باشند که در غیر اینصورت حجت بر کافران و منکران تمام نمیشد!
2-فقط تفسیر معصومین(ع) حجت است و تفاسیر غیر معصوم حجت نیست و فقط برای مطالعه علاقمندان مفید میباشد!
وَقَالُوا رَبَّنَا إِنَّا أَطَعْنَا سَادَتَنَا وَكُبَرَاءَنَا فَأَضَلُّونَا السَّبِيلَا
و می گویند: پروردگارا ! همانا ما از فرمانروایان و بزرگانمان اطاعت کردیم، در نتیجه گمراهمان کردند
در هیچ کدام از این روایات نگفته علمای شیعه! بلکه گفته علمای آخرالزمان! و خطاب به علمای مسلمانان است! و این روایات شامل مفتی های اهل سنت میشود نه علمای شیعه!
در این که شیعه اهلبیت(ع) حق است هیچ تردیدی نیست اما اگر شیعه را ابزار و وسیله ای برای ارضای عقده های روانیت و کوبیدن سایرین فرض کرده ای پس مشمول ایات زیر میشوی:
مِنَ الَّذِينَ فَرَّقُوا دِينَهُمْ وَكَانُوا شِيَعًا ۖ كُلُّ حِزْبٍ بِمَا لَدَيْهِمْ فَرِحُونَ
کسانی که دینشان را بخش بخش کردند و [سرانجام] گروه گروه شدند، در حالی که هر گروهی به آنچه [از بخشی از دین] نزد آنان است [به تصور اینکه حق است] شادمانند
فَتَقَطَّعُوا أَمْرَهُم بَيْنَهُمْ زُبُرًا ۖ كُلُّ حِزْبٍ بِمَا لَدَيْهِمْ فَرِحُونَ
پس کار [آیین] خود را میان خویش قطعه قطعه کردند [و گروه گروه شدند] ، در حالی که هر گروهی به آن [آیینی] که نزد آنان است خوشحال و شادمانند [که آیینشان بر حق است.]
و گویا این احادیث را نخوانده ای که:
امام باقر ع می فرماید : قائم ع به سوی كوفه رهسپار می شود. در آن جا شانزده هزار نفر از بتریه (کسانی که معتقدند امام مهدی ع فرزند ندارد) ، مجهز به سلاح در برابر او می ایستند .آنان قاریان قرآن و فقهای در دین هستند .پیشانی های آنها از عبادت بسیار پینه بسته و چهره های آنها بر اثر شب زنده داری زرد شده است . اما کاملاً منفاق هستند . همگی می گویند : ای فرزند فاطمه برگرد ، زیرا که ما به تو نیازی نداریم . پس قائم ع در پشت شهر نجف ، از عصر روز دوشنبه تا شامگاه بر آنان شمشیر می كشد و همه آنها را بدون توقف می كشد .
دلائل الامامة ص 241 . معجم احادیث الامام المهدی ع ج 3 ص 306
مفضل بن عمر گوید : شنیدم امام صادق ع فرمود : اگر قائم ما قیام کند با شیعیان دروغگو و تکذیب کننده آغاز می کند و آنها را می کشد . اختیار معرفة الرجال للطوسی ج2 ص589
امام صادق ع فرمود : چگونه باشد (این امر) در حالی که زمانه برنگشته تا گفته شود مرده یا هلاک شده و در کدام وادی سلوک میکند . پس گفتم : برگشتن زمانه چیست ؟ فرمود : اختلاف شیعه بین خودشان . الغیبة النعمانی ص 157
امام صادق ع درباره آخر الزمان در حدیثی طولانی فرمود : ... و دیدی که فقیه برای غیر از دین تفقه کندو طالب دنیا و ریاست باشد ... و دیدی بر منبر ها به تقوا امر کنند و گوینده به آنچه امر میکند عمل نکند . الكافی ج 8 ص 36
امام صادق ع فرمود : هنگامی كه قائم قیام كند از امر (ولایت) او كسانی بیرون می روند كه همواره چنین به نظر می رسید از یاران او باشند و به امر (ولایت) او در می آیند آنانی كه شبیه خورشید پرستان و ماه پرستانند . الغیبة النعمانی ص 317
و اصلا میدانی شیعه یعنی چه و شیعه بودن چه شرایطی دارد؟
امام صادق (ع) که یکی از یاران آن حضرت به خدمتش رسید و عرض کرد ...ای آقای من چقدر شیعه شما فراوان شده است.
حضرت او را فرمود بگو چقدراند؟ گفت: بسیار.
فرمود: شماره شان را میدانی؟
عرض کرد: بیش از شماره است.
امام صادق(ع) فرمود: اگر آن شماره ای که توصیف شده است: سیصد وده و اندکی تکمیل شود خواسته شما انجام خواهد گرفت. ولی شیعه ما کسی است که صدایش از بنا گوشش تجاوز نکند و عقده های درونی اش از پیکرش بیرون نیافتد و آشکارا مدح ما را نکند و با دشمنان ما ستیزه جو نباشد و با کسیکه از ما عیبجویی می کند هم نشین نگردد و کسیکه بدگویی از ما میکند هم صحبت نشود و دشمن ما را دوست ندارد و دوست ما را دشمن نداند.
عرض کردم : پس من با این گروه مختلف شیعه ای که ادعای شیعه گری دارند چه کنم؟ فرمود: مشخص میشوند و از همدیگر جدا میشوند و تبدیل می یابند. سالیانی بر آنان روی آورند که فانی شان کند و شمشیری از نیام بر آید که آنان را بکشد و اختلافی در میانشان افتد که پراکنده شان کند... شیعه ما تنها کسی است که همچون سگان پارس نکند و همچون کلاغان طمع نورزد و اگر از گرسنگی بمیرد گدایی نکند.
عرض کردم: فدایت شوم اشخاصی که این چنین است از کجا بجوییم؟
فرمود: آنان را در کنار گوشه های زمین جستجو کن آنان کسانی هستند که زندگی سبکی دارند و خانه بدوش هستند که اگر حاضر باشند شناخته نشوند و اگر غایب گردند کسی متوجه غیبت آنان نشود و اگر بیمار شوند عیادت کن ندارند و اگر خواستگاری کنند کسی شان به همسری نمیگزیند و اگر بمیرند بر جنازه شان کسی حاضر نشود. آنان کسانی هستند که در مالشان به همدیگر مواسات کنند و در قبرهایشان با یکدیگر دید و بازدید دارند و خواسته هایشان مختلف نیست هر چه از شهرهای مختلف باشند. غیبت نعمانی باب 12 روایت 3: (صفحه 238)
امام رضا (ع) در مورد كسانى كه ادعاء كردند از شيعيان امام على (ع) مى باشند فرمود: (وای بر شما، شيعيان او فقطحسن(ع) و حسين(ع) ، ابوذر، سلمان، مقداد، عمار و محمد بن ابى بکر بودند. کسانى که چيزى از اوامر او را مخالفت نکردند و آنچه مورد نهى او بود، مرتکب نشدند. اين در حالى است که شما ادعاى شيعه بودن مى کنيد و بيشتر رفتارهايتان با رفتار على (ع) تفاوت دارد و برخلاف دستورات اوست. شما حتى در انجام واجباتتان کوتاهى مى کنيد. شما حقوق بزرگ برادرانتان، کسانى که اخوت فى الله دارند، ادا نمى کنيد. جايى که نبايد تقيه کنيد، تقيه مى کنيد و جايى که بايد تقيه کنيد، تقيه نمى کنيد. يعنى شما پيرو خواسته هاى دل هستيد، بايد بدانيد کجا بايد تقيه کنيد و کجا نبايد. اگر شما مى گفتيد ما على (ع) را دوست داريم، با دشمنانش دشمن هستيم و با دوستانش دوستيم. من نمى گفتم شما دروغ مى گوييد. آرى شما على و دوستان على را هم دوست مى داريد و با دشمنانش هم دشمنيد؛ اما شيعه بودن تنها به اين نيست. بلکه علاوه بر اين شما بايد دقيقاً رفتارتان با رفتار على (ع) هماهنگ باشد، اين که فقط بگوييد ما على (ع) را دوست داريم براى شيعه بودن کافى نيست. ولى شما ادعايى کرديد که اهلش نبوديد. اگر بنا نگذاريد که رفتارتان را مطابق اين ادعايتان قرار بدهيد؛ يعنى اگر کارتان گفتارتان را تصديق نکرد، هلاک خواهيد شد.مگر خدا به شما رحم بکند؛والا با اين گناهى که مرتکب شده ايد، يعنى ادعاى شيعه بودن کرديد، مستوجب عقوبت هستيد!).بحار الأنوار: ج65 ص158.
بنابرین تفسیر مرحوم مجلسی و سایر علمای محترم ، ملاک و حجت نیست و حجت خود معصومین(ع) میباشد و مساله مهدیین(ع) امری سری و مخفی بود که در احادیث معصومین(ع) بطور رمزی و بصورت پراکنده منعکس شده است و مشخص است که با سری بودن امر نمیشد انرا بطور واضح بیان کرد ، از خود غیبت امام مهدی(عج) چقدر سواستفاده شده، فرض کنید
اگر قرار باشد نظر علمایی که در این زمینه متخصص بوده اند مخصوصا علامه مجلسی که متخصص در علم حدیث بوده است معیار وملاک نباشد دوست عزیز آنموقع استدلالهای شما که هیچ ارزشی ندارد.مگر غیر از این است که شما با استفاده از این احادیث نتیجه گیری می کنید والا در هیچ حدیثی به صراحت اشاره نشده است که یمانی فرزند امام عصر(عج)می باشد بلکه شما ودوستانتان هستید که احادیث را کنار هم قرار می دهید ونتیجه می گیرید.
چطور است که علامه مجلسی وسایر علماءکه در این زمینه عمری زحمت کشیده اند وروش جمع احادیث ورفع تعارض بین آنها را بلد بودند میعار نباشد،در سایر مباحث دینی نیز ارزشی نخواهد داشت.چون فرقی نمی کند. پس علمایی که به زعم شما سخنشان معیار نیست چطور کتابهای آنها را به عنوان منبع نقل احادیث خود قرار می دهید وبراساس آنها استدلال می کنید؟!
درصورت قبول سخنان شما مردم که همه حدیث شناس نیستند پس در عصر غیبت تفسیر ومعانی احادیث را از چه کسانی یاد بگیرند؟ حتما اطلاع دارید که چقدر احادیث ساختگی وارد دین شده است تا جایی که محدثان ساختگی که وجود خارجی ندارند درست کرده واز آنها حدیث نقل کرده اند وعلامه عسگری در کتاب 150محدث ساختگی اسم آنها رانقل کرده است. مردم چه شکلی احادیث ساختگی را از صحیح تشخیص دهند؟به چه کسی مراجعه کنند وقتی سخن هیچ عالمی معیار نیست؟ شما اگر در این سخن خود کمی فکر کنید به غلط بودن آن بیشتر پی خواهید برد. العلماء ورثة الانبیاء ،واما الحوادث الواقعة فارجعوا الی رواة احادیثنا فانهم حجتی علیکم بی معنی خواهد بود.
اما نکته دیگر اینکه اگر به احادیثی که نقل کردید مطالعه کنید وجود این مهدیین بعد از امام زمان علیه السلام است یعنی در عصر رجعت ودر رجعت ائمه هم باز می گردنند،که احادیث آن در کتاب اثباة الرجعة شیخ حر عاملی واول جلد دوم حق الیقین شبر موجود است. وائمه در عصر رجعت حکومت خواهند داشت لذا حکومت 40 و30 سال ائمه از این جهت قابل حل است.وبراساس توجیحی که نقل شد این مهدیین در خدمت ائمه به هدایت مردم خواهند پرداخت .واحادیث نقل شده از شما نیز بیشتر از این را نمی رساند.
اگر قرار باشد نظر علمایی که در این زمینه متخصص بوده اند مخصوصا علامه مجلسی که متخصص در علم حدیث بوده است معیار وملاک ناشد دوست عزیز آنموقع استدلالهای شما که هیچ ارزشی ندارد.مگر غیر از این است که شما با استفاده از این احادیث نتیجه گیری می کنید والا در هیچ حدیثی به صراحت اشاره نشده است که یمانی فرزند امام عصر(عج)می باشد بلک شما ودوستانتان هستید که احادیث را کنار هم قرار می دهید ونتیجه می گیرید.
چطور است که علامه مجلسی وسایر علماءکه در این زمینه عمری زحمت کشیده اند وروش جمع احادیث ورفع تعارض بین آنها را بلد بودند میعار نباشد،در سایر مباحث دینی نیز ارزشی نخواهد داشت.چون فرقی نمی کند. پس علمایی که به زعم شما سخنشان معیار نیست چطور کتابهای آنها را به عنوان منبع نقل احادیث خود قرار می دهید وبراساس آنها استدلال می کنید؟!
درصورت قبول سخنان شما مردم که همه حدیث شناس نیستند پس در عصر غیبت تفسیر ومعانی احادیث را از چه کسانی یاد بگیرند؟
برادر کریم ما منکر اینکه مرحوم مجلسی و علمای بزرگوار زحمات زیادی در حفظ و کتابت روایات معصومین متحمل شده اند، نیستیم و اجر انها پیش در گاه الهی محفوظ و انشاالله که از طرف معصومین مورد شفاعت قرار خواهند گرفت . بحث بر سر این است که تفاسیر و توضیحات این بزرگواران همردیف و هم ارز سخنان و احادیث معصومین(ع) نمیتواند باشد بحث این است که عده ای سعی دارند نظر این علما چه متقدم و چه متاخر را در برابر نص صریح احادیث و نظرات معصومین(ع) قرار دهند و این پذیرفته نیست و عرض شد که طبیعی است که این بزرگواران در مواردی منظور و مفهوم واقعی از احادیث معصومین(ع) را درک نکنند و این بمعنی خدای نکرده توهین یا بی توجهی به زحمات ان بزرگواران نیست
حتما اطلاع دارید که چقدر احادیث ساختگی وارد دین شده است تا جایی که محدثان ساختگی که وجود خارجی ندارند ساخته واز آنها حدیث نقل کرده اند وعلامه عسگری در کتاب 150محدث ساختگی اسم آنها رانقل کرده است. مردم چه شکلی احادیث ساختگی را از صحیح تشخیص دهند؟به چه کسی مراجعه کنند وقتی سخن هیچ عالمی معیار نیست؟
معصومین(ع) قران ناطق هستند و کلام معصومین(ع) در امتداد و تفسیر و تفصیل قران است و بنابرین کلام معصومین(ع) نیز مانند قران ، درمسیر تاریخ ، تحت نظارت و حفاظت الهی بوده تا اینکه بدست ما رسیده است بنابرین احادیث موجود در کتب اربعه همگی صحیح و قابل استناد هستند
خود معصومین(ع) میفرمایند سخن ما را با قران تطبیق دهید اگرمخالف نص صریح قران بود از ما نیست ولی اگر مخالف قران نبود انرا رد و انکار نکنید که انکار ان کفر است، و انرا به احادیث دیگر از معصومین(ع) ارجاع دهید: ازامام صادق (ع) نقل است که رسول اکرم می فرمایند:حدیث مااهل بیت محمد(ص) سخت است ومشکل و ان راغیر از ملک مقرب ونبی مرسل یا مومنی که خدا قلبش را برای ایمان امتحان کرده است تحمل نمی کندواگر حدیثی بر شما وارد شد وقلبتان ان را پذیرفت وان را فهمیدید ان را قبول کنید واگر ان بر قلبتان سنگین بود ومنکر ان شد ان را به خدا ورسولش وعالمی از ال محمد(ص )برگردانیدوگمراه کسی است که حدیثی بشنود ونتواند تحمل کند وبگوید به خدا قسم اینگونه نبود وانکار همان کفر است.كافي 1/455
شما اگر در این سخن خود کمی فکر کنید به غلط بودن آن بیشتر پی خواهید برد. العلماء ورثة الانبیاء ،واما الحوادث الواقعة فارجعوا الی رواة احادیثنا فانهم حجتی علیکم بی معنی خواهد بود.
امام صادق (ع) فرمود : مردم روزگار بر سه دسته اند عالم و متعلم و افراد بی خاصیت، علما مائيم و متعلمین شيعيان ماو مردم بیخاصیت بقيه مردم . وسائل شیعه ج18 باب3
پس باتوجه به حدیث فوق معنی صحیح این روایت رسول الله(ص) که فرمودند: علماء امتی افضل من انبیاء بنی اسرائیل یعنی ائمه معصومین(ع) از انبیا بنی اسرائیل ، افضلترند. ویا العلماء ورثه الانبیاء یعنی ائمه معصومین(ع) وارث علم و صفات انبیا گذشته هستند.
بنابرین همه ما حداکثر میتوانیم متعلم باشیم و نه بیشتر.
و با توجه به احادیث صریح معصومین در مورد اهل الذکر و راسخون در علم متوجه میشویم که معنی اهل الذکر و راسخون درعلم هم فقط و فقط معصومین(ع) هستند و گسترش این مفاهیم به غیر معصوم جایز نیست
امام علی علیه السلام فرمود : همانا ذکر رسول الله صل الله علیه و آله میباشد و ما اهل ایشان هستیم . بحار الانوار ج 23 ص 184
امام باقرعلیه السلام درباره گفتار خداوند متعال از اهل ذکر بپرسید اگر نمی دانید فرمود : رسول الله صل الله علیه و آله و اهل بیت ایشان همان اهل ذکر هستند و آنها امامان هستند . بصائر الدرجات ص 60 . بحار الانوار ج 23 ص 179 -الکافی ج 1 ص 213
امام صادق علیه السلام درباره آیهء از اهل ذکر بپرسید اگر نمی دانید فرمود : ذکر محمد صل الله علیه و آله است و ما اهل ایشان هستیم و ما سؤال شوندگانیم . بصائر الدرجات ص 60 . بحار الانوار ج 23 ص 179
امام رضا علیه السلام فرمود : خداوند متعال میفرماید : از اهل ذکر بپرسید و ایشان امامان میباشند اگر نمیدانید پس بر آنها واجب است که از ایشان بپرسند . بصائر الدرجات ص 62 . بحار الانوار ج 23 ص 176
امیر المومنین امام علی علیه السلام درباره گفتار خداوند عزوجل ، از اهل ذکر بپرسید اگر نمی دانید فرمود : اهل ذکر ما هستیم . کنز الفوائد ص 162 . بحار النوار ج 23 ص 186
امام علی ع فرمود : کجايند کسانى که پنداشتند که راسخون در علم آنهايند ، غير از ما اهل بيت ؟ دروغ مى بندند و بر ما ستم روا مى دارند . نهج البلاغة ج 2 ص 27 . خطبه 144
امام باقر ع فرمود : ما راسخون در علم هستيم و ما تاويلش را ميدانيم . وسائل الشيعة ج 27 ص 198
امام صادق ع فرمود :
راسخون در علم امير المومنين ع و امامان ع از فرزندان ايشان ميباشند . اصول کافي ج 1 ص 213 . وسائل الشيعة ج 27 ص 179
پس با توجه به احادیث بالا متوجه میشویم که :واما الحوادث الواقعة فارجعوا الی رواة احادیثنا .... یعنی اینکه به کسانی که به احادیث معصومین(ع) دسترسی و آشنایی دارند مراجعه کنیمتا در مورد مسئله پیش امده احادیثی از معصومین(ع) را به ما روایت کندو این بمعنی صدور مجوز برای تاویل و تفسیر و فتوی شخصی و ارائه دادن ان بعنوان حکم خدا و نظر معصوم(ع) نمیباشد، مسئله ای که متاسفانه بسیار شایع شده است!
بنابرین انتظاری که از شما برادر بزرگوار و سایر کارشناسان و صاحبنظران محترم میرود اینست که مطالبی را که ما با دلایل عقلی مستند به ثقلین عرضه میکنیم را فقط با دلایل عقلی مستند به ثقلین نقد و بررسی کنید و نظرات و تفاسیر غیر معصوم(ع) ، جزو ثقلین و همطراز کلام معصومین(ع) نمیباشد.
اما نکته دیگر اینکه اگر به احادیثی که نقل کردید مطالعه کنید وجود این مهدیین بعد از امام زمان علیه السلام است یعنی در عصر رجعت ودر رجعت ائمه هم باز می گردنند،که احادیث آن در کتاب اثباة الرجعة شیخ حر عاملی واول جلد دوم حق الیقین شبر موجود است. وائمه در عصر رجعت حکومت خواهند داشت لذا حکمت 40 و30 سال ائمه از این جهت قابل حل است.وبراساس توجیحی که نقل شد این مهدیین در خدمت ائمه به هدایت مردم خواهند پرداخت .واحادیث نقل شده از شما نیز بیشتر از این را نمی رساند.
برادر بزرگوار جناب کریم، در کامنت 53 با لینک http://www.askdin.com/thread27644-6.html#post352635
مفصلا در مورد رجعت و موقع آن بحث شده است بنابرین اگر نقدی بر ان دارید با دلایل عقلی مستند به ثقلین ارائه فرمایید تا از نکات مطرح شده در ان نیز استفاده کنیم.
با اینهمه فساد و فحشا و ربا و جنگ و ظلم در سراسر دنیا ، کدام مردم و قومی را در سراسر دنیا سراغ دارید که بی گناه و معصوم باشند و مستحق تنبیه و عذاب نباشند؟
شما انگار متوجه نیستید که در ابتدا حرف حسابتان چه بود!
شما مدعی شدید زلزله ها طوفان ها سیل ها و سونامی ها و آتشفشان ها شبه عذاب هایی است که خداوند بر مردم اطراف و گوشه و کنار فرو فرستاده است تا کسانی که احمد الحسن را مسخره کرده اند عبرت بگیرند و بترسند و توبه کنند و ایمان بیاورند!
این اصل ادعای شماست!
و من از این جهت به آن مردم گفتم بی گناه چون هنوز احمد الحسن را نمیشناسند اما به خاطر مسخره شدن احمد الحسن عذاب شدند! این نظریه مضحک نظریه شخص شماست!
شما در ابتدا کاملا واضح و روشن این عذاب ها را با عذاب های قوم نوح و لوط و عاد و ثمود مقایسه کردی و بیان کردی که :
بايد طبق سنت الهی موجود در قران و ماجرای نوح و لوط و عاد و ثمود (علیهم السلام اجمعین)در اين زمان فرستادهاي آمده باشد و دعوتی داشته باشد كه تكذيب و تمسخر و انکار این دعوت، سبب نزول عذاب شده باشد.
پس این دعوت چیست و این فرستاده کیست؟
یمانی(ع)
بعد که با آیات قران روبه رو شدی و فهمیدی که این اقوام بی خود و بی جهت عذاب نشدند و پیامبر ابتدا حجت را کاملا بر آنها تمام کرد نظریه ات را تغییر دادی و گفتی اینها عذاب نیست! شبه عذاب هایی است که خداوند برای ترساندن و توبه کردن مردم فرستاده است!
خواهر محترم همه این حوادث طبیعی عذاب قطعی و مطلق نیست که کل مردم را نابود کند، شبه عذاب است تنبیه و هشداری است که متوجه فساد خود شوند و توبه کنند و بسوی خدا برگردند!
منظورت از شبه عذاب چیست؟ ما خودمان میدانیم این بلایا به خاطر اعمال خطایی است که مردم انجام میدهند! اما شما میخواهید آن را به احمد الحسن ربط دهید که نخواهید توانست! شما میخواهید بگویید این شبه عذاب ها به خاطر مسخره کردن احمد الحسن است! درسته؟
جواب این است که چرا مردمی که توی عمرشان اسمی از احمد الحسن نشنیده اند باید به خاطر او عذاب بشوند؟ لطفا پاسخ دهید؟ یا پاسخ دهید یا همین جا بگو حرفم را پس میگیرم و این عذاب ها ربطی به احمد الحسن ندارد و من اشتباه کردم!
آیا خود ایات قران برای شما کافی نیست؟
وَأَنِ احْكُم بَيْنَهُم بِمَا أَنزَلَ اللَّهُ وَلَا تَتَّبِعْ أَهْوَاءَهُمْ وَاحْذَرْهُمْ أَن يَفْتِنُوكَ عَن بَعْضِ مَا أَنزَلَ اللَّهُ إِلَيْكَ ۖ فَإِن تَوَلَّوْا فَاعْلَمْ أَنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ أَن يُصِيبَهُم بِبَعْضِ ذُنُوبِهِمْ ۗ وَإِنَّ كَثِيرًا مِّنَ النَّاسِ لَفَاسِقُونَ
و میان آنان بر طبق آنچه خدا نازل کرده است داوری کن، و از هواهای نفسانی آنان پیروی مکن، و از آنان برحذر باش که مبادا تو را از بخشی از آنچه خدا به سویت نازل کرده است، منحرف کنند. پس اگر روی گردانند، بدان که خدا می خواهد آنان را به سبب پاره ای از گناهانشان تنبیه کند؛ و مسلماً بسیاری از مردم فاسق اند.
چرا آیات قران برای من کافیست! شما فقط یک آیه بیار که خداوند مردمی را بدون اتمام حجت عذاب یا شبه عذاب یا نصفه عذاب یا یک چهارم عذاب کرده باشد! فقط یک نصفه آیه بیار تا من دهانم بسته شود! و اگر نیاوری شما باید حرفت را پس بگیری و بگی اشتباه کردم ! این طوفان ها و سیل ها و آتشفشان ها هیچ ربطی به مسخره کردن یمانی ندارد!
برای کسی که منتظر است تا حجت خدا را از طریق تایید غیر معصوم(ع) بشناسد ، حجت هرگز تمام نخواهد شد!!!
جالبه! انگار خیلی دوست داری از بحثی که خودت راه انداختی منحرفم کنی؟ من اصلا در مورد خودم و یا شیعیان ایران سوال نکردم! من در مورد مردمی سوال کردم که در سراسر دنیا دچار سیل و طوفان و زلزله شده اند! (شبه عذاب) من پرسیدم اگر با این شبه عذاب ها توبه نکنند آیا عذاب قطعی و کامل بر آنها نازل میشود؟ چطور هنوز حجت بر انها تمام نشده است عذابی قطعی بر انها فرستاده میشود؟! کجای سنت الهی این گونه است؟ یک آیه بیاورید که اینگونه بوده!!! که بعد شما در پاسخ این سوال با زیرکی آن را به تایید علما ربط میدهید تا بحث را منحرف کنید!
امام جعفر صادق (ع) فرمودند:زمانی قیام صورت می گیرد که جهان بشریت به یک سوم جمعیت، تقلیل یافته باشد و امواج بلایای طبیعی دو سوم را نابود کند. منتخب الاثر ص 453
ابو بصير مي گويد: «از امام صادق (ع) شنيدم كه مي فرمودند: ظهور آن حضرت انجام نمي شود تا آنكه دو سوم مردم از بين مي روند. سؤال كرديم: وقتي دو سوم مردم از بين رفتند پس چه كسي باقي مي ماند؟ حضرت فرمودند: آيا دوست نداريد كه در يك سوم باقي مانده باشيد؟»
خب بله اینها هیچ ربطی به احمد الحسن کذاب ندارد! اینها در مورد امام زمان است و امام زمان که مثل احمد الحسن بی اتمام حجت قیام نمیکند! بلکه قبلش حجت برای همه ی مردم از طریق صیحه تمام میشود! ! (کافر همه را به کیش خود پندارد....)
- ایاتی که محتوی انها هشدار به عقوبت و عذاب است و مخاطب ان منکرین و کافرین و مشرکین و منافقین هستند ، بحد کافی محکم و واضح و صریح هستند که نیاز به تفسیر و توضیح نداشته باشند که در غیر اینصورت حجت بر کافران و منکران تمام نمیشد!
آقا اصلا مفسر رو بیخیال! اون آیات چه ربطی به بحث ما داره برادر من؟ شما میخوای با اون آیات چیرو اثبات کنی؟ نکنه میخوای این جمله رو اثبات کنی :
"خداوند مردم را شبه عذاب میکند اونهم بدون اینکه حجت را بر آن مردم تمام کرده باشد"
ازکجای اون آیات میخوای اینو اثبات کنی؟ میشه توضیح بدی؟
در این که شیعه اهلبیت(ع) حق است هیچ تردیدی نیست اما اگر شیعه را ابزار و وسیله ای برای ارضای عقده های روانیت و کوبیدن سایرین فرض کرده ای پس مشمول ایات زیر میشوی:
کارت به جایی رسیده که به جای خدا هم حکم صادر میکنی؟ این که من مشمول کدام آیات میشوم را فقط خدا میداند و بس! شما سعی کنید به جای نشستن در کرسیه قضاوت خداوند فکری به حال مخمصه ای که گرفتارش هستید بکنید!
جناب برادر کریم ، مسئله مقابله علما با قائم(ع) مسئله ای بوده که قبلا رسول الله(ص) و ائمه دقیقا پیشبینی کرده بودند بنابرین با توصیفی که معصومین (ع) از اوضاع دین و علمای اخر الزمان میکنند انتظار نداشته باشید که قائم(ع) علما را تایید کند و علما قائم را!
شما شخصیت جالبی دارید! زمانی که میخواهید در مورد علمای آخرالزمان حرف خود را به کرسی بنشانید از این روایات استفاده میکنید:
رسول الله (ص) فرمود : زمانی بر امتم می آید که از قرآن جز نوشته هایش باقی نمی ماند و از اسلام جز اسمش باقی نمی ماند . خود را مسلمان می خوانند در حالیکه دورترین افراد از آنند ، مساجدشان آباد است ولی خبری از هدایت در آن نیست ، فقهای آن زمان شرترین فقهایی هستند که آسمان بر آنها سایه افکنده است ، فتنه از آنها خارج میشود و به سوی خودشان نیز باز می گردد . الكافي ج8 ص307 . بحار الانوار ج 52 ص 190
رسول الله (ص) فرمود : زمانی خواهد آمد که خدای مردم شکم آنهاست و قبله آنان زنانشان است و دین آنان پول آنهاست و دارایی آنان نشان شرافت آنهاست . باقی نمی ماند از ایمان مگر اسمش و از اسلام مگر رسمش و از قرآن مگر درسش . مساجدشان بناهای آباد دارد ولی دلهای آنان خالی از هدایت است . علمای آنها شرترین و شرورترین مخلوقاتی هستند که زمین به خود دیده است . بحار الانوار ج 22 ص 453
رسول الله ص فرمود : قیام قائم ع در زمان حاکمان خبیث و قاریان چرب زبان و علمای منافق خواهد بود .إرشاد القلوب: ج 1 ص 67 . معجم احادیث الامام المهدی (ع) ج1 ص39
امیر المومنین (ع) فرمود : زمانی که قائم قیام کند از اهل فتوا (فتوا دهندگان) انتقام می گیرد . کسانی که ندانسته از خود فتوا می دادند . وای بر آنها و پیروان و تابعانشان . آیا دین ناقص بود که آنها کاملش کنند . یا در آن کجی و ناراستی بود که آنها راستش کنند . بیان الائمة ع ج3 ص298 . الزام الناصب ج 2 ص 200 . یوم الخلاص ص 410
امام باقر (ع) فرمود: زماني كه قائم قيام كند دشمني آشكارتر از فقها ندارد و اگر شمشير به دستش نباشد، فقها فتواي قتل او را ميدهند.» بيان الائمه ج3 ص99
و زمانی که میگوییم در این روایات حرفی از علمای شیعه نیامده روایات دیگری ذکر میکنید که اگر آنها را همان اول ذکر میکردید به هیچ وجه حرفتان به کرسی نمینشست! به روایات دقت کنید:
و گویا این احادیث را نخوانده ای که:
امام باقر ع می فرماید : قائم ع به سوی كوفه رهسپار می شود. در آن جا شانزده هزار نفر از بتریه (کسانی که معتقدند امام مهدی ع فرزند ندارد) ، مجهز به سلاح در برابر او می ایستند . آنان قاریان قرآن و فقهای در دین هستند . پیشانی های آنها از عبادت بسیار پینه بسته و چهره های آنها بر اثر شب زنده داری زرد شده است . اما کاملاً منفاق هستند . همگی می گویند : ای فرزند فاطمه برگرد ، زیرا که ما به تو نیازی نداریم . پس قائم ع در پشت شهر نجف ، از عصر روز دوشنبه تا شامگاه بر آنان شمشیر می كشد و همه آنها را بدون توقف می كشد .
دلائل الامامة ص 241 . معجم احادیث الامام المهدی ع ج 3 ص 306
مفضل بن عمر گوید : شنیدم امام صادق ع فرمود : اگر قائم ما قیام کند با شیعیان دروغگو و تکذیب کننده آغاز می کند و آنها را می کشد . اختیار معرفة الرجال للطوسی ج2 ص589
امام صادق ع فرمود : چگونه باشد (این امر) در حالی که زمانه برنگشته تا گفته شود مرده یا هلاک شده و در کدام وادی سلوک میکند . پس گفتم : برگشتن زمانه چیست ؟ فرمود : اختلاف شیعه بین خودشان . الغیبة النعمانی ص 157
امام صادق ع درباره آخر الزمان در حدیثی طولانی فرمود : ... و دیدی که فقیه برای غیر از دین تفقه کند و طالب دنیا و ریاست باشد ... و دیدی بر منبر ها به تقوا امر کنند و گوینده به آنچه امر میکند عمل نکند . الكافی ج 8 ص 36
امام صادق ع فرمود : هنگامی كه قائم قیام كند از امر (ولایت) او كسانی بیرون می روند كه همواره چنین به نظر می رسید از یاران او باشند و به امر (ولایت) او در می آیند آنانی كه شبیه خورشید پرستان و ماه پرستانند . الغیبة النعمانی ص 317
میبینید ؟ اگر فرض رو بر این بگیریم که این چند روایت در مورد شیعیان باشه (که فقط 3تاش در مورد شیعه هست) هرگز نمیتونید به کمک این روایات اثبات کنید که اکثر علمای شیعه منافق هستند!!!!!
شما برای اثبات اینکه اکثر علمای شیعه منافق هستند به روایاتی شبیه به روایات نقل قول اول احتیاج دارید! شما کمی زرنگ تشریف دارید و خیال کرده اید با کمی زیرکی میتوانید به هدف شومتان برسید! اما به کمک خدا دستتان رو شد!
و اصلا میدانی شیعه یعنی چه و شیعه بودن چه شرایطی دارد؟
میگم بهتر نیست به جای سلسله کلاسهای شیعه شناسی به سوال هایی که از عمد جا انداختی جواب بدی؟؟؟؟؟
مثلا این:
در این روایت گفته شده است همان مهدی که زمین را پر از عدل و داد میکند! خب سوال:
یمانی قرار است زمین را پر از عدل و داد کند یا امام زمان؟
یا این:
اگر مدعی هستید احمد الحسن هلاک نشده است ثابت کنید که زنده است!
ما منکر اینکه مرحوم مجلسی و علمای بزرگوار زحمات زیادی در حفظ و کتابت روایات معصومین متحمل شده اند، نیستیم و اجر انها پیش در گاه الهی محفوظ و انشاالله که از طرف معصومین مورد شفاعت قرار خواهند گرفت . بحث بر سر این است که تفاسیر و توضیحات این بزرگواران همردیف و هم ارز سخنان و احادیث معصومین(ع) نمیتواند باشد بحث این است که عده ای سعی دارند نظر این علما چه متقدم و چه متاخر را در برابر نص صریح احادیث و نظرات معصومین(ع) قرار دهند
ما اینجا فعلا با بقیه کار نداریم ،بلکه سخن ما در این بود که مسلم بین شیعه وعلماء اهل سنت این است که خلفاء رسول خدا صلی الله علیه وآله دوازده نفر هستند وهمه از قریش می باشند ودر حدیث دیگری همه از بنی هاشم هستند. این احادیث در کتاب اسرار آل محمد وجود دارد وهمچنین قندوزی در باب 76ینابیع المودة آنها را نقل کرده است. در اینجا بحثی که پیش می آید مهدیی است که علامه مجلسی نقل کرده وشما آنها را در امتداد ائمه اطهار وجانشینان امام عصر علیه السلام می دانید که جمعا 24نفر می شوند واین خلاف اعتقاد مسلم بین مسلمانان است. لذا وقتی احادیث با هم اختلاف دارند با ید حل شود، وراه حلی که علامه مجلسی بیان می کنند همان است که در بالا ذکر شد واین نه تنها خلاف قرآن وحدیث نیست بلکه برداشتن تعارض و اختلاف از احادیث است.
پس در بحث ما سخن علامه مجلسی در تعارض ومقابله با احادیث وقرآن نمی باشد.
معصومین(ع) قران ناطق هستند و کلام معصومین(ع) در امتداد و تفسیر و تفصیل قران است و بنابرین کلام معصومین(ع) نیز مانند قران ، درمسیر تاریخ ، تحت نظارت و حفاظت الهی بوده تا اینکه بدست ما رسیده است بنابرین احادیث موجود در کتب اربعه همگی صحیح و قابل استناد هستند
خود معصومین(ع) میفرمایند سخن ما را با قران تطبیق دهید اگرمخالف نص صریح قران بود از ما نیست ولی اگر مخالف قران نبود انرا رد و انکار نکنید که انکار ان کفر است، و انرا به احادیث دیگر از معصومین(ع) ارجاع دهید:
سخن دوم شما نشان می دهد که سخن اولتان درست نیست چون اگر سخن ائمه در حفاظت بوده است دیگر معنی نداشت که مخالف با قرآن باشد تا آنرا برقرآن عرضه کنیم. سخن حضرت به خاطر این است که خیلی ها از روی تعمد ویا جهل تلاش کردند احادیث ساختگی را وارد احادیث کنند ولذا ائمه نیز اصولی بیان کردند تا به وسیله آن احادیث صحیح شناخته شود.
پس با توجه به احادیث بالا متوجه میشویم که :واما الحوادث الواقعة فارجعوا الی رواة احادیثنا .... یعنی اینکه به کسانی که به احادیث معصومین(ع) دسترسی و آشنایی دارند مراجعه کنیم تا در مورد مسئله پیش امده احادیثی از معصومین(ع) را به ما روایت کند و این بمعنی صدور مجوز برای تاویل و تفسیر و فتوی شخصی و ارائه دادن ان بعنوان حکم خدا و نظر معصوم(ع) نمیباشد،
دوست عزیز ما هم داریم با احادیث حرف می زنیم ،شمای از کجای این روایت اثبات می کنید که فارجعو الی رواة احادیثنا فانهم حجتی علیکم،علماءباید فقط حدیث نقل کنند،حجتی که شما هم بیشتر از آن بحث می کنید در اینجا به چه معنی است ،اگر به زعم شما تمام احادیث کتب اربعه درست است وعلماء نیز غیر از نقل حدیث کاری نمی توانند انجام دهند دیگر چرا این همه زحمت ،خودچه کار بکنن مسلمانان به احادیث مراجعه کنند که در کتب اربعه وجود دارد.وقتی احادیثی با هم تعارض دارند چه کار بکنند.
شما که اینقدر روی متن روایات تاکید دارید صراحتا روایتی بیاورید که یمانی فرزند امام عصر علیه السلام می باشد واحمد الحسن همان یمانی است؟ چطور شده که این استنباط شما در تطبیق احادیث بر یک فرد آنهم با اینهمه تکلف درست است ولی نظرات امثال علامه مجلسی در این زمینه صرفا یک برداشت شخصی است؟
در اینجا بحثی که پیش می آید مهدیی است که علامه مجلسی نقل کرده وشما آنها را در امتداد ائمه اطهار وجانشینان امام عصر علیه السلام می دانیدکه جمعا 24نفر می شوند واین خلاف اعتقاد مسلم بین مسلمانان است. لذا وقتی احادیث با هم اختلاف دارند با ید حل شود، وراه حلی که علامه مجلسی بیان می کنند همان است که در بالا ذکر شد واین نه تنها خلاف قرآن وحدیث نیست بلکه برداشتن تعارض و اختلاف از احادیث است.
پس در بحث ما سخن علامه مجلسی در تعارض ومقابله با احادیث وقرآن نمی باشد.
جناب کریم مگر دین خدا بازیچه و دلبخواهی است که کسی بتواند بدون هیچ دلیلی امری را معتقد بشود یا نشود، کسی نگفته 24 امام! دقت کنید وصیت رسول الله(ص) میفرمایند 12 امام و پس از ان 12 مهدیو احادیث دیگر معصومین(ع) نیز در باره مهدیین متن وصیت رسول الله (ص) را تصدیق کرده و به آن تواتر معنایی میدهد و این که این احادیث بصورت پراکنده و رمز گونه بیان شده است به این دلیل است که امر مهدیین باید مخفی می ماند تا زمانش برسد و قبلا دلیل و حکمتش عرض شد: " از خود غیبت امام مهدی(عج) چقدر سواستفاده شده، فرض کنید ،در طول غیبت مسئله مهدیین(ع) هم اشکار بود تصور بکنید چه فاجعه ای برای شیعه رخ میداد!!!؟؟؟ "
سئوال:حالا که احادیث مهدیین خلاف اعتقاد رایج شیعه است ،چرا مرحوم مجلسی و علمای متقدم بر او این احادیث را بکلی حذف نکردند ؟ جواب قبلا عرضه شد:معصومین(ع) قران ناطق هستند و کلام معصومین(ع) در امتداد و تفسیر و تفصیل قران است و بنابرین کلام معصومین(ع) نیز مانند قران ، درمسیر تاریخ ، تحت نظارت و حفاظت الهی بوده تا اینکه بدست ما رسیده است.
و کلام معصوم(ع) حق است و بدور از هرگونه تعارض و تناقضمیباشد چرا که معصوم(ع) قران ناطق است و کلام معصوم(ع) تفصیل و تفسیر و در امتداد قران است پس کلام معصوم بدور از هرگونه تناقض و اختلاف است همانگونه که قران بدور از هرگونه تناقض و اختلاف است:
بنابرین دقت کنید که منشاء تناقض و تعارض درک و عقل ناقص ما میباشد و نه کلام معصومین(ع) !
دوست عزیز ما هم داریم با احادیث حرف می زنیم ،شمای از کجای این روایت اثبات می کنید که فارجعو الی رواة احادیثنا فانهم حجتی علیکم،علماءباید فقط حدیث نقل کنند،حجتی که شما هم بیشتر از آن بحث می کنید در اینجا به چه معنی است ،اگر به زعم شما تمام احادیث کتب اربعه درست است وعلماء نیز غیر از نقل حدیث کاری نمی توانند انجام دهند دیگر چرا این همه زحمت ،خودچه کار بکنن مسلمانان به احادیث مراجعه کنند که در کتب اربعه وجود دارد.وقتی احادیثی با هم تعارض دارند چه کار بکنند.
جناب کریم فرموده در مسائل پیش امده به راویان حدیث ما یعنی در حقیقت به کلام و نظر اهلبیت(ع) مراجعه کنید و گرنه میفرمود به مفسرین قران و مفسیرین احادیث ما مراجعه کنید
و قران میفرماید تاویل و تفسیر متشابهات قران را جز راسخون در علم نمیدانند
و با احادیث معصومین(ع) ثابت شد که مصداق راسخون در علم و اهل الذکر و علمای دین، فقط و فقط اهلبیت(ع) هستند و کسی در این مقام و درجه با ایشان شریک نیست.
بنابرین اگر فتوی و نظر علما مستند به ثقلین است پس در اینصورت قابل قبول است ولی اگر تاویل و نظر شخصی انها است پس در اینصورت بی هیچ تعارفی نظر انها غیر قابل اعتنا است.
امیر المومنین در خطبه 18 نهج البلاغه میفرماید: در حكمى از احكام ، به نزد يكى از ايشان مسئله اى مى آيد، به راى خود حكمى مى دهد. سپس ، آن مسئله را عينا نزد ديگرى مى برند، به خلاف راءى پيشين راءيى مى دهد. سپس قاضيان آن مسئله را به نزد امامى كه آنها را به شغل قضا برگماشته مى برند و او آراء همه ايشان را صواب مى شمارد. خدايشان يكى است و پيامبرشان يكى است و كتابشان يكى . آيا خداى سبحان آنان را به اختلاف فرمان داده و اكنون از او فرمان مى برند يا آنان را از اختلاف نهى كرده و اكنون عصيان مى ورزند؟آيا خداوند دينى ناقص فرستاده و از آنها براى كامل كردنش يارى خواسته يا در آوردن دين ، با خدا شريك بوده اند و اكنون بر آنهاست كه راءى دهند و بر خداست كه به راءيشان راضى شود؟يا خداى سبحان ، دينى كامل فرستاده ولى رسول الله(ص ) در ابلاغ آن قصور ورزيده ؟ و حال آنكه مى گويد:( ما در اين كتاب چيزى را فرو نگذاشته ايم ،يا در آن بيان هر چيزى است )
امیر المومنین (ع) فرمود : زمانی که قائم قیام کند از اهل فتوا (فتوا دهندگان) انتقام می گیرد . کسانی که ندانسته از خود فتوا می دادند . وای بر آنها و پیروان و تابعانشان . آیا دین ناقص بود که آنها کاملش کنند . یا در آن کجی و ناراستی بود که آنها راستش کنند . بیان الائمة ع ج3 ص298 . الزام الناصب ج 2 ص 200 . یوم الخلاص ص 410
شما که اینقدر روی متن روایات تاکید دارید صراحتا روایتی بیاورید که یمانی فرزند امام عصر علیه السلام می باشد واحمد الحسن همان یمانی است؟ چطور شده که این استنباط شما در تطبیق احادیث بر یک فرد آنهم با اینهمه تکلف درست است ولی نظرات امثال علامه مجلسی در این زمینه صرفا یک برداشت شخصی است؟
خدمت شما عرض شد که مسئله ای که بصورت سری و مخفی بوده نباید انتظار داشت در یک حدیث بصورت واضح و اشکار همه چیز بیان شده باشد اما وقتی چند حدیث از نظر شما متعارض، را در کنار هم قرار میدهیم با چند استنتاج کاملا منطقی پازل تکمیل و رمز گشوده میشود و این امر و این شیوه احتجاج هم حکمتی بود الهی که از طرف خدا برای صاحبش حفظ شده بود تا دزدان و حرامیان و مدعیان دروغین راهی به ان نداشته باشند!
منظورت از شبه عذاب چیست؟ ما خودمان میدانیم این بلایا به خاطر اعمال خطایی است که مردم انجام میدهند! اما شما میخواهید آن را به احمد الحسن ربط دهید که نخواهید توانست! شما میخواهید بگویید این شبه عذاب ها به خاطر مسخره کردن احمد الحسن است! درسته؟
جواب این است که چرا مردمی که توی عمرشان اسمی از احمد الحسن نشنیده اند باید به خاطر او عذاب بشوند؟ لطفا پاسخ دهید؟ یا پاسخ دهید یا همین جا بگو حرفم را پس میگیرم و این عذاب ها ربطی به احمد الحسن ندارد و من اشتباه کردم!
مردم از نظر فکری یا آزادند یا برده! و آزاده بودن کم چیزی نیست و حتی مهمتر از دینداری است و اساس دینداری صحیح و سالم از آزادگی میگذردکه مهمترین و آخرین پیام سید الشهدا حضرت امام حسین(ع) دعوت به آزادگی بود که در لحظات آخر قبل از شهادت فرمودند: ای مردم اگر دین نداریدحداقل آزاده باشید!
آنهایی که آزادند همیشه در حال مطالعه و تفکر و جستجو و تحقیق هستند، بنابرین در طول این زمان چندین سال حداقل یکبار ماجرای این دعوت را خوانده و یا شنیده اند و هر کسی که خیری در او باشد و از صمیم قلب خواهان و مستعد هدایت باشد پس خداوند رحمان و رحیم او را از شنیدن پیام حق بینصیب نمیگذارد و خداوند هر که را بخواهد هدایت میکند.
اما انهایی که از نظر فکری بنده و برده دیگران هستند و سرنوشت دنیا و تصمیم گیری برای اخرتشان را به دیگری واگذار کرده اند و تسلیم دون الله و راضی و دلخوش به ولایت غیر معصوم شده اند
پس برای انها نیز حجت از طریق اتمام حجت برای بزرگان قوم و رهبران دینیشان ( شیعه-سنی- مسیحی- یهودی و....) تمام شده است . پس هیچ عذر و بهانه ای برای هیچکس باقی نمی ماند!
و مطابق قران كريم، فوران آتشفشان، علامتي براي نزديكي وقوع عذاب است، همان گونه كه در زمان حضرت نوح (ع) خداوند به وي وعده فرمود:
حَتَّى إِذا جاءَ أَمْرُنا وَ فارَ التَّنُّورُ قُلْنَا احْمِلْ فيها مِنْ كُلٍّ زَوْجَيْنِ اثْنَيْنِ وَ أَهْلَكَ إِلاَّ مَنْ سَبَقَ عَلَيْهِ الْقَوْلُ وَ مَنْ آمَنَ وَ ما آمَنَ مَعَهُ إِلاَّ قَليل تا آن زمان كه فرمان ما فرا رسيد، و آتشفشان فوران كرد (به نوح) گفتيم: از هر جفتى از حيوانات يك زوج در آن (كشتى) حمل كن! هم چنين خاندانت (و مؤمنان را بر آن سوار كن) مگر آنها كه قبلاً وعدهي هلاك آنان داده شد، اما جز عدهي كمى همراه او ايمان نياوردند! (هود ۴۰)
آتشفشانهاي جزيرهي ايسلند در سال ۲۰۱۰ شروع به آتشفشاني كردند و خاكستر ودود ناشي از آن باعث اختلال وسيع در صنعت هوانوردي و ارتباطات در اروپا گرديد و در قسمت مهمي از قارهي اروپا شامل جزاير ايسلند انگلستان، سوئد، نروژ، فنلاند، بلژيك، هلند، آلمان، فرانسه، لتوني، استوني و روسيه ظاهر شد، و به وضوح نام «احمد» در اين منطقهي وسيع روي آسمان نوشته شد.
جند الله=ال محمد=كهيعص
كذلك فتبيّن أ ّن (كهيعص) حصن منشياطين الإنس والجن؛ لانها تمثل جند الله
سئوال: من هو المهدي = ٣٨=من هو المنتظر
جواب:
هو دابة الأرض = ٣٨
هو الخليفة = ٣٨
هو نائب المهدي = 38
سئوال:
من هو قائم آل محمد = ٥١
من هو رسول الإمام = ٥١
من هو الموعود = ٥١
جواب:
هو أحمد الحسن = ٥١
هو نائب الإمام المهدي = ٥١
هو نجمة الصبح = ٥١
هو ابن الإمام المهدي = ٥١
هو بن يس والذاريات = ٥١
هو حبل الله المتين = ٥
من هو مذل الأعداء = ٥١
سئوال:
من هو داعي الله = ٤٥
من هو المندوب = 45
جواب:
هو أول المهديين = ٤٥
هو معزّ الأولياء = ٤٥
هو وزير المهدي = ٤٥
هو طالع المشرق = ٤٥
هو الذي شبه لهم = ٤٥
هو خام ً لا أصله = ٤٥
هو المكنى بعمّه = 45
سئوال:
من هو أول المؤمنين = 59
جواب:
هو وصي الإمام المهدي = ٥٩
هو وزير الإمام المهدي = 59
سئوال:
من هو بقية آل محمد = ٥٢
من هو المهدي الأول = ٥٢
من هو المنصور = ٥٢
من هو خامل الأصل = 52
جواب:
هو صراط مستقيم = ٥٢
هو نجمة الصباح = ٥٢
هو فلان بن فلان = ٥٢
هو خليفة المهدي = ٥٢
هو الذي يهدي إلى الحق = ٥٢
هو ابن يس والذاريات = 52
و این هم قسمتی از اثبات حقانیت توسط علم حروف که انرا خواسته بودی !
و از آيات و نزديكى عذاب پديده آمدن دود يا دخان است، كه آن در توقيعاتی برای شيعيان از امام مهدی(ع) به شيخ مفيد در سال 414 هجرى آمده و چنین است كه: برای برادر سديد و ولی رشيد شيخ مفيد... و با وجود اینكه به خواست خدا ما در مكان خود و دور از خانه های ظالمين هستيم... ولى اخبار شما به نزد ما می رسد و به تمام اخباری كه شما را به زلل كشانده و از عهد خود دور شده ايد مطلع هستيم... اما ما مكلف به مراعات شما هستیم و هرگز شما را فراموش نكرده ايم و اگر اينگونه نبود دشمنان شما را از بين برده اند... و اگر در سالى، اول ماه جمادى الاول اتفاقی افتاد، از آن سال و اتفاقاتی كه در آن خواهد افتاد عبرت بگیريد و از خوابی كه در آن هستيد بيدار شويد و از آسمان علامتی آشكار می شود و مانند آن در زمين خواهد بود و در شرق اتفاقی اندوهناک خواهد بود... زيرا امر ما در يک آن اتفاق خواهد افتاد و در آن وقت توبه قابل قبول نخواهد بود ....(تهذيب الأحكام ج1ص38 ).
آيا پند گيرنده ای هست ؟امام (ع) می فرمايد: (در سالى، در اول ماه جمادى الاول) اتفاقی خواهد افتاد مقصود سالی از سالهای منتهی به ظهور! و قبل از گذشتن وقت عبرت گیريم زيرا كه در همان سال (1431در اول جمادى اول تمام اروپا را دود فرا گرفت و آسمان را پوشاند و خداوند می فرمايد: تا اينكه امر ما فرا رسد و تنور فوران كند. و در تفسير اين آيه در کتاب برهان، امام علی (ع) می فرمايد: به خدا قسم تنورِ نان نيست و با دست خويش به آفتاب اشاره كرد و فرمود «طلوع » و همان گونه كه فوران تنور برای حضرت نوح(ع) نزديكی عذاب برای کافرین بود براى امام زمان(ع) نزديكی عذاب برای منکران و جاحدان به حق اوست و امام (ع) فرمودند: از آسمان علامتی آشكار و مانند آن در زمين خواهد بود، واين علامت كه بر زمين اتفاق و مانند آن در آسمان بود، دود آتشفشان ايسلند است كه نام احمد را تشکیل داد:
تصویر نقشه ماهواره ای:
مکاشفه یوحنا باب نه 1 و چون فرشته پنجم نواخت ، ستاره ای را دیدم که بر زمین افتاده بود و کلید چاه هاویه بدو داده شد . 2 و چاه هاویه را گشاد و دودی چون دود تنوری عظیم از چاه بالا آمد و آفتاب و هوا از دود چاه تاریک گشت.
حالا با اینهمه آیات روشن و مرتبط بهم یعنی قران(سوره دخان و رسول مبین که با علم جفر ثابت شد که همان احمد الحسن است)، و توقیع امام زمان(ع) که این حادثه دقیقا در اول جمادی الاول واقع شد، و آیات انجیل و همچنین منطقه دود که بوضوح نام احمد را در اسمان تشکیل داد ! ایا باز هم جای شک و شبهه ای میماند؟
میبینید ؟ اگر فرض رو بر این بگیریم که این چند روایت در مورد شیعیان باشه (که فقط 3تاش در مورد شیعه هست) هرگز نمیتونید به کمک این روایات اثبات کنید که اکثر علمای شیعه منافق هستند!!!!!
شما برای اثبات اینکه اکثر علمای شیعه منافق هستند به روایاتی شبیه به روایات نقل قول اول احتیاج دارید! شما کمی زرنگ تشریف دارید و خیال کرده اید با کمی زیرکی میتوانید به هدف شومتان برسید! اما به کمک خدا دستتان رو شد!
رسول الله (ص) فرمود : زمانی بر امتم می آید که از قرآن جز نوشته هایش باقی نمی ماند و از اسلام جز اسمش باقی نمی ماند . خود را مسلمان می خوانند در حالیکه دورترین افراد از آنند ، مساجدشان آباد است ولی خبری از هدایت در آن نیست ، فقهای آن زمان شرترین فقهایی هستند که آسمان بر آنها سایه افکنده است ، فتنه از آنها خارج میشود و به سوی خودشان نیز باز می گردد . الكافي ج8 ص307 . بحار الانوار ج 52 ص 190
گویا نمیدانی احادیث رسول الله(ص) مخاطبش کل امت اسلام (کلیه شاخه های شیعه و سنی) میباشدپس شما با چه مجوزی شیعه را از امت رسول الله(ص) جدا میدانی؟
شما با گفتن اینکه:
[quote]
در هیچ کدام از این روایات نگفته علمای شیعه! بلکه گفته علمای آخرالزمان! و خطاب به علمای مسلمانان است! و این روایات شامل مفتی های اهل سنت میشود نه علمای شیعه![/quote] اولا دچار تناقض گفتار بزرگی شدید یعنی علمای شیعه جزو علمای مسلمانان محسوب نمیشوند!!!
ثانیا بطور ضمنی ادعا کردی که علمای شیعه در اخر الزمان در مسیر درست و مطابق با سنت رسول الله(ص) قرار دارند
پس جواب این ادعایت را هم با حدیثی دیگر از رسول الله(ص) دریافت کن:
رسول الله ص فرمود :وای پسر مسعود زمانی بر مردم بیاید كه صبر كننده بر دینش مانند كسی است كه آتش در دست خود بگیرد . ای پسر مسعود اگر کسی در این زمان گرگ بود كه هیچ وگرنه او را گرگ صفتان می خورند . ای پسر مسعود علما و فقیهان آنها خائن و فاجر هستند . آگاه باشید كه اینان شرورترین خلق خدایند و همچنین پیروان ایشان و كسانی كه پیش آنان می روند و از آنان می گیرند و آنها را دوست دارند و با آنان همنشینی می كنند و با آنها مشورت می كنند شرورترین مخلوقات خدا هستند . ایشان را در آتش جهنم وارد می كند .كرند لالند كورند بنابراین به راه نمی آیندالبقرة:17 ، و روز قیامت آنها را كور و لال و كر به روی چهره هایشان در افتاده برخواهیم انگیخت جایگاهشان دوزخ است هر بار كه آتش آن فرو نشیند شراره ای تازه برایشان میافزاییمالاسراء:97 ، هر بار پوستشان بسوزد پوستهای دیگری بر جایش نهیم تا عذاب را بچشندالنساء:55 ،چون در آنجا افكنده شوند از آن خروشی می شنوند در حالی كه می جوشد * نزدیك است كه از خشم شكافته شود الملك:6-7 ،برای آنها در آنجا ناله ای زار است و در آنجا چیزی نمی شنوندالانبياء:100 ، هر بار بخواهند از شدت غم از آن بیرون روند در آن باز گردانیده می شوند كه هان بچشید عذاب آتش سوزان را الحج:22 . ای پسر مسعود : آنان ادعا می كنند كه بر دین و سنت و راه و روش منند . آنان از من بدور و من از آنان بیزارم . ای پسر مسعود با آنان در اجتماع همنشینی ننمائید .
در بازار با ایشان خرید و فروش مكنید . راه را نشانشان ندهید . آبشان ندهید .خدای تعالی فرموده :كسانی كه زندگی دنیا و زیور آن را بخواهند جزای كارهایشان را در آنجا به طور كامل به آنان میدهیم و به آنان در آنجا كم داده نخواهد شد هود:15 ، و خدای تعالی میفرماید : و كسی كه كشت این دنیا را بخواهد به او از آن می دهیم ولی در آخرت او را نصیبی نیستالشورى:19 . یعنی علما و فقها . مكارم الأخلاق الطبرسی ص 449 . بحار الأنوار ج 74 ص 101 . ألزام الناصب ج2 ص 131
و خداوند در قران میفرماید: أَحَسِبَ النَّاسُ أَن يُتْرَكُوا أَن يَقُولُوا آمَنَّا وَهُمْ لَا يُفْتَنُونَ
آیا مردم گمان کرده اند، همین که بگویند: ایمان آوردیم، رها می شوند و آنان مورد آزمایش قرار نمی گیرند؟
و گویا قران نمیخوانی و اگر هم میخوانی حتما بطریق مشابه ادعا داری که مخاطب اینگونه آیات قران علما و بزرگان شیعه نمیباشند!
پس باید بدانی علمای شیعه که سهل است خود رسول الله(ص) نیز در معرض امتحانات الهی بود، و اگر نبود رحمت و لطف بی پایان خدا ، و مراقبت و تربیت مستقیم الهی شاید او هم دچار لغزش میشد!
عَبَسَ وَتَوَلَّىٰ*أَن جَاءَهُ الْأَعْمَىٰ*وَمَا يُدْرِيكَ لَعَلَّهُ يَزَّكَّىٰ*أَوْ يَذَّكَّرُ فَتَنفَعَهُ الذِّكْرَىٰ*أَمَّا مَنِ اسْتَغْنَىٰ*فَأَنتَ لَهُ تَصَدَّىٰ*وَمَا عَلَيْكَ أَلَّا يَزَّكَّىٰ*وَأَمَّا مَن جَاءَكَ يَسْعَىٰ*وَهُوَ يَخْشَىٰ*فَأَنتَ عَنْهُ تَلَهَّىٰ*كَلَّا إِنَّهَا تَذْكِرَةٌ*........
چهره در هم کشید و روی گردانید*از اینکه آن مرد نابینا نزد او آمد*تو چه می دانی شاید او پاک و پاکیزه شود*یا متذکّر [حقایق] گردد و آن تذکر او را سود دهد*اما کسی که خود را ثروتمند نشان می دهد*تو به او روی می آوری*در حالی که اگر او نخواهد خود را پاک کند تکلیفی بر عهده تو [نسبت به او] نیست*و اما آنکه شتابان نزد تو آمد*در حالی که [از پروردگارش] می ترسد*تو [با روی گردانی] از او به دیگران می پردازی*این چنین [برخوردی شایسته] نیست، بی تردید این آیات قرآن مایه پند است
أَلَمْ يَجِدْكَ يَتِيمًا فَآوَىٰ*وَوَجَدَكَ ضَالًّا فَهَدَىٰ*وَوَجَدَكَ عَائِلًا فَأَغْنَىٰ*فَأَمَّا الْيَتِيمَ فَلَا تَقْهَرْ*وَأَمَّا السَّائِلَ فَلَا تَنْهَرْ*وَأَمَّا بِنِعْمَةِ رَبِّكَ فَحَدِّثْ
آیا تو را یتیم نیافت، پس پناه داد؟ *و تو را در گمراهی نیافت؟ پس هدایتت کرد *و تو را تهیدست نیافت، پس بی نیاز ساخت؟*و اما [به شکرانه این همه نعمت] یتیم را خوار و رانده مکن*و تهیدست حاجت خواه را [به بانگ زدن] از خود مران *و نعمت های پروردگارت را بازگو کن
مخاطب این ایات دردانه جهان هستی و اشرف مخلوقات و سید و خاتم انبیا است که خداوند بلند مرتبه خود تربیت و نظارت بر رفتار او را بر عهده گرفته بود و ایشان را کمک و هدایت فرمود تا حضرتش از گردنه های دشوار و امتحانات سنگین الهی ، سربلند و به بهترین شکل ممکن برای یک انسان بیرون اید
پس در این میان تکلیف غیر معصوم کاملا مشخص است و همه در برابر درگاه الهی مکلف و مسئولند و مطابق قران ، در فردای قیامت هیچ کس بار گناه دیگری را بر دوش نخواهد کشید!!!
پس خواهر محترم نمیدانم به چه چیز دل خوش کرده ای و سنگ چه کسی را به سینه میزنی اما با اینهمه لجاجت و بهانه گیری و ایجاد هیاهو و جنجال نخواهی توانست از حقیقت فرار کنی ، اصلا بحث بر سر این نیست که فلانی حق یا باطل است دروغگو است یا راستگو است بحث بر سر این است که متاسفانه بنیان اعتقادی شما بسیار سست و سطحی است و کل درک و شناخت شما از مذهب تشیع محدود و منحصر به یک سری شعارهای ظاهری و تعصبات افراطی و بی منطق میباشد و نیاز به یک بازبینی اساسی در شناخت اصول دین اسلام و مذهب تشیع دارید.
و امیدوارم این اخرین کامنت من بشما باشد و مرا متهم به عدم پاسخگویی و بیجوابی نکنید و بیشتر مطالعه کنید تا انشا الله در اینده بحثهای ما بر اساس اصول منطقی مستند به ثقلین و بصورت یک بحث علمی مفید و سازنده باشد.
ازامام صادق (ع) نقل است که رسول اکرم می فرمایند:حدیث مااهل بیت محمد(ص) سخت است ومشکل و ان راغیر از ملک مقرب ونبی مرسل یا مومنی که خدا قلبش را برای ایمان امتحان کرده است تحمل نمی کند واگر حدیثی بر شما وارد شد وقلبتان ان را پذیرفت وان را فهمیدید ان را قبول کنید واگر ان بر قلبتان سنگین بود ومنکر ان شد ان را به خدا ورسولش وعالمی از ال محمد(ص )برگردانید وگمراه کسی است که حدیثی بشنود ونتواند تحمل کند وبگوید به خدا قسم اینگونه نبود وانکار همان کفر است. كافي 1/455
جناب خادم مدعی الیمانی چند سوال از شما دارم:
1. شما که خود حدیث فوق را یاد آوری کرده اید چگونه مدعی هستید که در فهم احادیث دچار مشکل نشده اید مگر شما حدیث شناس هستید؟ شما اصلا میدانید علم درایه و رجال چیست؟ 2. منظور از احادیثی که پیامبر فرموده چه سنخ احادیث است؟ به نظر شما احادیث اعتقادی نیست؟ کدام یک از علما به نظر شما باید این روایات را تفسیر و تبیین نماید؟ آیا می بایست این روایات تا زمان ظهور امام زمان یا الیمانی و.. مسکوت بماند تا ایشان مطلب را روشن کنند؟
3. شما به کدامیک از علما در این باره مراجعه نموده اید و بر پایه چه مبنایی چنین ادعاهای سست را پذیرفته ای؟ 4. کدامیک از علمای بزرگ شیعه یا سنی یمانی بودن اسماعیل کاطع - یمانی شما را - تایید کرده اند که راه برای ما روشن شود؟
5. ما چه انتظاری از کسی داشته باشیم که طرد شده حوزه علمیه نجف است و به خاطر عقده حقارت یا کمبود توجه یا دسیسه دشمن و .. به چنین ادعایی دست یازیده است.
ما تحقیق خود را در این زمینه انجام می دهیم و طبق روایات باید ظهور یمانی متصل به ظهور امام زمان باشد که مسلم این امر را خدا بر شیعیان واقعی امام زمان روشن می نماید. اما با گذشت سالیانی از ظهور یمانی ادعایی هنوز خبری از تایید او نیست.
جناب کریم مگر دین خدا بازیچه و دلبخواهی است که کسی بتواند بدون هیچ دلیلی امری را معتقد بشود یا نشود، کسی نگفته 24 امام! دقت کنید وصیت رسول الله(ص) میفرمایند 12 امام و پس از ان 12 مهدی و احادیث دیگر معصومین(ع) نیز در باره مهدیین متن وصیت رسول الله (ص) را تصدیق کرده و به آن تواتر معنایی میدهد و این که این احادیث بصورت پراکنده و رمز گونه بیان شده است به این دلیل است که امر مهدیین باید مخفی می ماند تا زمانش برسد و قبلا دلیل و حکمتش عرض شد:
سئوال:حالا که احادیث مهدیین خلاف اعتقاد رایج شیعه است ،چرا مرحوم مجلسی و علمای متقدم بر او این احادیث را بکلی حذف نکردند ؟
بنده احساس می کنم ما هرقدر هم روی احادیث بحث کنیم به نتیجه نمی رسیم چون حضرتعالی همانطور که قبلا هم گفتم با اعتقاد راسخ به مساله احمدالحسن و مهدیین هر چیزی که برخلاف آن باشد را توجیح خواهید کرد ومتاسفانه احادیث را برخلاف ظاهر آنها معنی می کنید که مطابق اعتقاد خودتان باشد. ولی برای روشن شدن بحث دوست دارم چند مساله را روشن کنید.
اولا شما ودوستانتان با کنار هم گذاشتن احادیث احمد الحسن را یمانی دانسته وادعا دارید که این مساله تا الان باید مخفی می ماند، منشا این مصلحت چیست؟ دلیل این مخفی کاری چیست؟
ثانیا با توجه به اعتقادات خود احادیث را معنی می کنید وبدتر از آن مصداق سازی می کنید،چطور است که تفسیر علامه مجلسی خلاف ثقلین است ولی تفسیر ومصداق سازی شما که هیچ دلیل صریحی هم ندارد درست است؟به قول عربها باءک تجر وبائی لم تجر
شیخ حر عاملی در کتاب الایقاظ من الهجعة بالبرهان علی الرجعه باب 11،ص392 به بعد همین احادیث مورد استدلال شما را بررسی کرده اند وایشان می گویند احادیث متواتر دال براین است که ائمه وخلفاء رسول خدا (ص)12نفر بیشتر نیستند،واحادیث مربوط به مهدیین غیر متواتر است ومسلما حدیث غیر متواتر در مقابل حدیث متواتر نمی تواند ایستادگی کند واین از بدیهیات علم حدیث است. لذا این احادیث مربوط به مهدیین را یا باید کلا کنار گذاشت ویا اینکه توجیح کرد.
در آخر باز یک نکته را یا آوری می کنم که نفرمایید اینها نظر شخصی است ،بلکه همه این سخنان مطابق با احادیث است وآنهم احادیث متواتر ومتاسفانه تمسک شما به اخبار واحد است واعتقادی که برروی چنین شالوده سستی باشد چندان ارزشی ندارد. وای اینکه مصداق سازی بر طبق خبر واحد که موافق با اخبار متواتر نیست درست نمی باشد.
مردم از نظر فکری یا آزادند یا برده! و آزاده بودن کم چیزی نیست و حتی مهمتر از دینداری است و اساس دینداری صحیح و سالم از آزادگی میگذرد که مهمترین و آخرین پیام سید الشهدا حضرت امام حسین(ع) دعوت به آزادگی بود که در لحظات آخر قبل از شهادت فرمودند: ای مردم اگر دین ندارید حداقل آزاده باشید! آنهایی که آزادند همیشه در حال مطالعه و تفکر و جستجو و تحقیق هستند، بنابرین در طول این زمان چندین سال حداقل یکبار ماجرای این دعوت را خوانده و یا شنیده اند و هر کسی که خیری در او باشد و از صمیم قلب خواهان و مستعد هدایت باشد پس خداوند رحمان و رحیم او را از شنیدن پیام حق بینصیب نمیگذارد و خداوند هر که را بخواهد هدایت میکند.
شمایی که کار احمد الحسن را با امام حسین ع مقایسه میکنید! خبر دارید که همین پیغام امام حسین را همه شنیدند؟
حرف من این نیست که مردم برده هستند یا آزاده!
حرف من این است که پیغامی نشنیده اند که بخوان آزادگی خودشون رو نشون بدن! و یا بخوان بردگی خودشون رو نشون بدن!
شما میفرمایید خودشون باید تحقیق میکردن تا از دعوت احمد الحسن مطلع بشن و هرکس تحقیق نکرده یعنی برده است پس مستحق عذاب یا شبه عذاب است!
من هم جواب میدم یک مثال قرانی برای این قضیه بیاورید که خداوند مردمی را به خاطر عدم تحقیق و مطالعه شبه عذاب فرستاده باشد! من که چیز زیادی نمیخواهم! فقط میخواهم بدانم شمایی که اینقدر روی سنت های الهی پایبند هستید و معتقدید سنتهای الهی هیچ وقت تغییر نمیکند لطفا این سنت جدید را هم (شبه عذاب به خاطر عدم تحقیق یک قوم از دعوت پیامبرشان) در قران به من نشان دهید! والسلام!
پس برای انها نیز حجت از طریق اتمام حجت برای بزرگان قوم و رهبران دینیشان ( شیعه-سنی- مسیحی- یهودی و....) تمام شده است . پس هیچ عذر و بهانه ای برای هیچکس باقی نمی ماند!
عجب اتمام حجت جالبی!!!!
اگر اتمام حجت این مدلی است چرا من بعد از 12 سال باید متوجه این دعوت بشوم؟؟؟؟؟
اگر به جای احمد الحسن امام زمان خودمان 12سال پیش ظهور میکردند و همین مدلی با مردم جهان اتمام حجت میکردند! و طبق نظریه ارزشمند شما خداوند مردم را به خاطر عدم تحقیق و مطالعه شبانه روزی دچار عذاب و شبه عذاب میکرد و مثلا بنده سه سال پیش در یکی از این عذاب ها کشته میشدم!
من سه سال پیش روحم هم از وجود این حجت خدا خبر نداشت!!!! من چه گناهی کردم که باید به خاطر عدم مراجعه به دفتر مراجع کشته شوم؟؟؟ اگر اینطور باشد که کل مردم باید همه ی کار و زندگی شان را رها کنند و مدام دنبال این باشند که نکند در گوشه ای از جهان حجت خدا ظهور کند و اتمام حجت هم کرده باشد و ما خبر نداشته باشیم و نکند خدا ما را به خاطر این کم کاری و عدم تحقیق عذاب بفرستد!!!
خودتان خنده تان نمیگیرد خداوکیلی؟؟؟؟؟
اصلا ببینم مگر این احمد الحسن شما و حتی خود شما معتقد نیستید که همه ی علمای شیعه بی کفایت هستند ؟؟؟؟ میتوانم بپرسم با این وجود چرا احمد الحسن با آنها اتمام حجت کرد و مردم را رها کرد؟؟؟
66 -در آن روز كه صورتهاى آنها در آتش ( دوزخ ) دگرگون خواهد شد ( از كار خود پشيمان مىشوند و ) مىگويند اى كاش خدا و پيامبر را اطاعت كرده بوديم.
67 -و مىگويند : پروردگارا ! ما از رؤسا و بزرگان خود اطاعت كرديم و ما را گمراه ساختند
برادر من شما فقط آیه میگذارید اما کار به این ندارید که مربوط به بحث ما میشود یا خیر! در این آیه آن مردم به قول شما برده دارند میگن ای کاش خدا و پیامبر را اطاعت کرده بودیم و ای کاش از روسا و بزرگان خویش اطاعت نمیکردیم!
یعنی متوجه حضور پیامبر بوده اند اما با این حال از بزرگان خود پیروی کردند!
اما سوال من از شما این است که منه بنده ی خدا اصلا متوجه وجود پیامبر زمان خودم نشدم که بخوام از او پیروی کنم یا از بزرگانم ! چرا من باید عذاب بشوم؟؟؟؟
اگر میخواهید آیه ای بیاورید سعی کنید با مضمون زیر بیاورید مثلا آیه ای که در آن گفته باشند:
"در آن روز كه صورتهاى آنها در آتش ( دوزخ ) دگرگون خواهد شد ( از كار خود پشيمان مىشوند و ) مىگويند اى كاش بسیار تحقیق میکردیم تا متوجه حضور پیامبر (حجت خدا روی زمین) میشدیم"
فوران آتشفشان، علامتي براي نزديكي وقوع عذاب است، همان گونه كه در زمان حضرت نوح (ع) خداوند به وي وعده فرمود: حَتَّى إِذا جاءَ أَمْرُنا وَ فارَ التَّنُّورُ قُلْنَا احْمِلْ فيها مِنْ كُلٍّ زَوْجَيْنِ اثْنَيْنِ وَ أَهْلَكَ إِلاَّ مَنْ سَبَقَ عَلَيْهِ الْقَوْلُ وَ مَنْ آمَنَ وَ ما آمَنَ مَعَهُ إِلاَّ قَليل تا آن زمان كه فرمان ما فرا رسيد، و آتشفشان فوران كرد (به نوح) گفتيم: از هر جفتى از حيوانات يك زوج در آن (كشتى) حمل كن! هم چنين خاندانت (و مؤمنان را بر آن سوار كن) مگر آنها كه قبلاً وعدهي هلاك آنان داده شد، اما جز عدهي كمى همراه او ايمان
خودت میدانی که حضرت نوح حجت را کاملا بر قومش تمام کرده بود پس هیچ ربطی به بحث ما ندارد!!
دوما این ترجمه را از کجا آوردی؟ ترجمه کی هست؟ میشه بگی؟ همین که نوشتی " هنگامی که آتشفشان فوران کرد"
همه جور احتمالی به این لفظ ار آیه میشه داد ! حتی احتمالی هم که شما دادی شاید بشه داد اما هرگز و هرگز نمیشه بر پایه احتمال یک نتیجه ی قطعی گرفت!
یعنی شما احتمال میدهی منظور خدا از "حَتَّى إِذا جاءَ أَمْرُنا وَ فارَ التَّنُّور" فوران آتشفشان است و از این احتمال قطعا نتیجه میگیری که فوران آتشفشان نشانه ی عذاب است؟؟؟؟ پس با این وضع میشود همه ی این احتمالاتی که مفسرین برای این آیه فرض کرده اند را قطعا نشانه ی عذاب دانست (مگر اینکه ثابت کنید خون شما رنگین تر از بقیه مفسران است)
به بقیه احتمالات دقت کنید:
تفسير نمونه ج : 9ص :98
نخست مىگويد : اين وضع همچنان ادامه داشت تا فرمان ما صادر شد و طلايع عذاب آشكار گشت و آب از درون تنور جوشيدن گرفت ! ( حتى اذا جاء امرنا و فار التنور) .
تنور ( با تشديد نون ) همان معنى را مىبخشد كه تنور در فارسى متداول امروز يعنى محلى كه نان در آن پخت و پز مىشود .
در اينكه جوشيدن آب از تنور چه تناسبى با مساله نزديكشدن طوفان دارد مفسران در آن گفتگو بسيار كردهاند .
بعضى گفتهاند جوشيدن آب از درون تنور يك نشانه الهى بوده است براى نوح ، تا او متوجه جريان شود و خود و يارانش با وسائل و اسباب لازم بر كشتى سوار شوند .
گروهى ديگر احتمال دادهاند كه تنور در اينجا در معنى مجازى و كنائى استعمال شده ، اشاره به اينكه تنور خشم و غضب پروردگار فوران پيدا كرد و شعلهور شد ، و اين به معنى نزديك شدن عذاب كوبنده الهى است ، اين تعبير در فارسى و هم در زبان عربى آمده است كه شدت غضب را تشبيه به فوران آتش مىكنند .
ولى اين احتمال قوىتر به نظر مىرسد كه تنور به معنى حقيقى و معروف آن باشد و منظور از آن ، تنور خاصى هم نباشد بلكه منظور بيان اين نكته است هنگامى كه آب از درون تنور كه معمولا مركز آتش است جوشيدن گرفت نوح و يارانش متوجه شدند اوضاع به زودى ديگرگون مىشود و انقلاب و تحول نزديك است آب كجا و آتش كجا ؟ ! به تعبير ديگر هنگامى كه ديدند سطح آب زيرزمينى چنان بالا آمده است كه از درون تنور كه معمولا در جاى خشك و محفوظى ساخته مىشود جوشيدن گرفته فهميدند موضوع مهمى در پيش است و حادثه نو ظهورى در شرف تكوين است ، همين موضوع اخطار و علامتى بود براى نوح و يارانش كه برخيزيد و آماده شويد ! شايد قوم غافل و بىخبر نيز جوشيدن آب را از درون تنور خانههايشان ديدند ولى مانند هميشه از كنار اين گونه اخطارهاى پر معنى الهى چشم و گوش بسته گذشتند ، حتى براى يك لحظه نيز به خود اجازه تفكر ندادند كه شايد حادثهاى در شرف تكوين باشد ، شايد اخطارهاى نوح واقعيت داشته باشد .
به علاوه اگر فوران آتشفشان نشانه ی نزدکیه عذاب است تکلیف این همه آتشفشانی که در طی سالیان دراز فوران کرده اند چیست؟ آیا بعد از هر فوران عذاب نازل شد؟
همه ی استدلالات بالا برای دخان هم صدق میکند! یعنی شما احتمال دادی دخان یعنی دود آتشفشان و از این احتمال یک نتیجه ی قطعی گرفتی! پس از احتمالاتی که بقیه مفسران به دخان داده اند هم میشود نتایج دیگری گرفت! (ودوباره باید ثابت کنید خون شما رنگین تر از بقیه مفسران است)
کذلک فتبيّن أ ّن (كهيعص) حصن من شياطين الإنس والجن؛ لانها تمثل جند الله
سئوال: من هو المهدي = ٣٨=من هو المنتظر
جواب:
هو دابة الأرض = ٣٨
هو الخليفة = ٣٨
هو نائب المهدي = 38
سئوال:
من هو قائم آل محمد = ٥١
من هو رسول الإمام = ٥١
من هو الموعود = ٥١
جواب:
هو أحمد الحسن = ٥١
هو نائب الإمام المهدي = ٥١
هو نجمة الصبح = ٥١
هو ابن الإمام المهدي = ٥١
هو بن يس والذاريات = ٥١
هو حبل الله المتين = ٥
من هو مذل الأعداء = ٥١
سئوال:
من هو داعي الله = ٤٥
من هو المندوب = 45
جواب:
هو أول المهديين = ٤٥
هو معزّ الأولياء = ٤٥
هو وزير المهدي = ٤٥
هو طالع المشرق = ٤٥
هو الذي شبه لهم = ٤٥
هو خام ً لا أصله = ٤٥
هو المكنى بعمّه = 45
سئوال:
من هو أول المؤمنين = 59
جواب:
هو وصي الإمام المهدي = ٥٩
هو وزير الإمام المهدي = 59
سئوال:
من هو بقية آل محمد = ٥٢
من هو المهدي الأول = ٥٢
من هو المنصور = ٥٢
من هو خامل الأصل = 52
جواب:
هو صراط مستقيم = ٥٢
هو نجمة الصباح = ٥٢
هو فلان بن فلان = ٥٢
هو خليفة المهدي = ٥٢
هو الذي يهدي إلى الحق = ٥٢
هو ابن يس والذاريات = 52
و این هم قسمتی از اثبات حقانیت توسط علم حروف که انرا خواسته بودی
اثبات حقانیت احمد الحسن را نخواسته بودم! شما گفته بودی حروف مقطعه ی قران را تفسیر کرده است من گفتم از کجا بدانیم تفسیر صحیحش همانی است که این آقا گفته است؟؟؟ یا مثلا از کجا بدانیم جای قبر حضرت زهرا همان جایی است که این آقا گفته؟؟؟
خب حالا میشه همین تیکه ای که نقل قولش رو آوردم برام توضیح بدی من که هیچی نفهمیدم! شما فهمیدی؟ میشه توضیح بدی؟
و در تفسير اين آيه در کتاب برهان، امام علی (ع) می فرمايد: به خدا قسم تنورِ نان نيست و با دست خويش به آفتاب اشاره كرد و فرمود «طلوع
طلوع یعنی فوران آتشفشان؟
گویا نمیدانی احادیث رسول الله(ص) مخاطبش کل امت اسلام (کلیه شاخه های شیعه و سنی) میباشد پس شما با چه مجوزی شیعه را از امت رسول الله(ص) جدا میدانی؟
اولین کسی که این کار را کرد (علمای شیعه را از امت جدا کرد) شخص شخیص شما بودی! این هم مدرک:
ابتدا جناب کریم در مورد علما و فقهای شیعه فرمودند:
وثالثا:طبق حدیث واما الحوادث الواقعه واحادیثی که مار ا از ارجاع امور به حکام جور منع کرده و رجوع به نواب عام آنحضرت که فقهاءباشند ارجاع داده است ،ومرجع شیعیان برای شناخت دین وامور مربوط به آن فقهاءمی باشند در حالی که یمانی شما این بزرگواران را زیر سوال برده وهمه را رد کرده است
بعد شما هم در جواب همین مورد (علمای شیعه) فرمودید:
جناب برادر کریم ، مسئله مقابله علما با قائم(ع) مسئله ای بوده که قبلا رسول الله(ص) و ائمه دقیقا پیشبینی کرده بودند بنابرین با توصیفی که معصومین (ع) از اوضاع دین و علمای اخر الزمان میکنند انتظار نداشته باشید که قائم(ع) علما را تایید کند و علما قائم را!
میبینید؟ اول کسی که گفته های پیامبر و پیشگویی های پیامبر را به نفع خودش تفسیر کرد و همه را به علمای شیعه ربط داد شخص شما بودید! حال مگر شما نمیدانستید که منظور پیامبر فقهای کل امت است؟ پس چرا شیعه را از امت جدا کردید؟
چرا شیعیان هم جزو امت مسلمان قرار دارند و علمای شیعه هم جزو علمای مسلمانان قرار دارند اما اگر مقایسه ای بین جمعیت آنها داشته باشیم مشخص میشود که با هیچ عقل سلیمی نمیتوانیم نتیجه بگیریم اکثر علمای مسلمان که پیامبر در احادیث گفته شامل اکثر علمای شیعه نیز میشود! به مقایسه زیر دقت کنید:
جمعیت کل مسلمانان در جهان تقریبا یک میلیارد و 453میلیون نفر هستند که از این تعداد 206 میلیون نفر آن شیعه هستند یعنی کمتر از یک درصد!!!!!
حال از این 206 میلیون شیعه چند عدد مرجع شیعه بیرون آمده؟
و از این یک میلیارد و چهارصد نفر چند عدد مفتی و به اصطلاح عالم و فقیه بیرون آمده؟؟؟
خب حالا پیامبر میفرمایند در آخرالزمان اکثر علمای مسلمانان فاسد هستند!
بعد جناب خادم الیمانی نتیجه میگیرند که چون پیامبر گفته اکثر فقهای مسلمان فاسدند پس اکثر علمای شیعه نیز فاسدند!!!!!!
آیا این نتیجه گیری با توجه به مقایسه بالا صحیح است؟
بله تنها در صورتی میتوان این نتیجه را صحیح دانست که مثل شما احمد الحسن را حجت خدا بدانیم! اما ما اورا حجت شیطان میدانیم! و این که اکثر علمای شیعه فاسد هستند را عقیده ی شخصی احمد الحسن میدانیم نه عقیده ی پیامبر! چرا که اگر همین مقدار مرجع شیعه را هم فاسد بدانیم دیگر کسی باقی نمیماند که جزو اقلیت غیر فاسد حسابش کنیم! نکند شما علمای وهابی را جزو اقلیت حساب میکنید؟
ای پسر مسعود : آنان ادعا می كنند كه بر دین و سنت و راه و روش منند . آنان از من بدور و من از آنان بیزارم .
الان وهابیون هم ادعا میکنند بر دین . سنت و راه و روش پیامبرند!
امیدوارم این اخرین کامنت من بشما باشد و مرا متهم به عدم پاسخگویی و بیجوابی نکنید و بیشتر مطالعه کنید تا انشا الله در اینده بحثهای ما بر اساس اصول منطقی مستند به ثقلین و بصورت یک بحث علمی مفید و سازنده باشد
اولا خیلی ممنون از نصیحت های برادرانه تان! استفاده کردیم و واقعا متوجه شدیم که اعتقاداتمان سست و ظاهری است و معنا و مفهوم اعتقادات ریشه ای و بنیادین رو هم کاملا از نوشته های شما فهمیدیم و سعی میکنیم حتما در آینده مثل شما بشیم و هرکس از هر دهاتی ادعای حجتیت کرد به او بپیوندیم (آنهم با دلایل و روایات ومخفی و تفسیر به رای آیات و روایات)
ثانیا شما را هنوز هم متهم به بی جوابی میکنم چون این سوال را سه بار تکرار کردم و هنوز جواب ندادی:
عن الاصبغ بن نباتة، قال: أتيت أمير المؤمنين عليه السلام فوجدته ينكت في الارض، فقلت له: يا أمير المؤمنين ما لي أراك مفكرا تنكت في الارض ؟ أرغبة منك فيها ؟. قال: لا والله ما رغبت فيها ولا في الدنيا قط، ولكني تفكرت في مولود يكون من ظهر الحادي عشر من ولدي هو المهدي الذي يملاها عدلا وقسطا كما ملئت ظلما وجورا، يكون له حيرة وغيبة تضل فيها أقوام ويهتدي فيها آخرون.قلت: یا مولای فکم تکون الحیرة و الغیبة؟ قال: ستة أیامٍ أو ستة أشهر أو ست سنین.
اصبغ بن نباته گوید: خدمت امیرالمؤمنین(ع) رسیدم: دیدم که ایشان در حال فکر کردن بوده، چوبی در دست گرفته و به زمین می زند، به ایشان عرض کردم: ای امیرمؤمنان! چه شده است که به این صورت فکر می کنید و سر چوب را به زمین می زنید؟ این عمل شما از روی رغبت شما به زمین است؟ حضرت فرمودند: خیر، به خدا قسم که هیچ وقت رغبتی به زمین و دنیا نداشته ام ، لکن در مورد مولودی فکر می کنم که از نسل فرزند یازدهم از فرزندانم می باشد، او همان مهدی است که زمین را پر از عدل و داد می کند چنانکه از ظلم و جور پر شده باشد. حیرت و غیبتی برای او پیش می آید که در آن بعضی از اقوام گمراه و بعضی دیگر هدایت می شوند. عرض کردم: یا امیر المؤمنین! حیرت و غیبت چه مدتی خواهد بود؟ حضرت فرمودند: شش روز یا شش ماه یا شش سال. غیبت طوسی متن فارسی ص 322-323 حدیث 127 . الکافی ج 1 ص 338 باب فی الغیبة ح 7.
در این روایت گفته شده است همان مهدی که زمین را پر از عدل و داد میکند! خب سوال:
یمانی قرار است زمین را پر از عدل و داد کند یا امام زمان؟
شما که خود حدیث فوق را یاد آوری کرده اید چگونه مدعی هستید که در فهم احادیث دچار مشکل نشده اید مگر شما حدیث شناس هستید؟ شما اصلا میدانید علم درایه و رجال چیست؟
جناب بها الدین، در جریان یک بحث منطقی استناد به متن حدیث یک بحث است، ارائه تفسیر و نظر شخصی راجع به حدیثی بدون استناد به احادیث متناظر و مشابه در ان موضوع، بحث دیگری است. بحث اینجاست که اگر شما ادعا دارید استناد بنده به احادیث معصومین(ع) و نتیجه گیری از ان اشتباه است، این ادعایتان را باید با استناد به قران و کلام معصوم(ع) اثبات کنید و نه با ارائه نظرات شخصی یا استناد به نظرات و تفاسیر غیر معصوم.
منظور از احادیثی که پیامبر فرموده چه سنخ احادیث است؟ به نظر شما احادیث اعتقادی نیست؟ کدام یک از علما به نظر شما باید این روایات را تفسیر و تبیین نماید؟ آیا می بایست این روایات تا زمان ظهور امام زمان یا الیمانی و.. مسکوت بماند تا ایشان مطلب را روشن کنند؟
دقیقا منظورتان را متوجه نشدم که منظورتان کدام احادیث است، اما اگر منظورتان احادیث مربوط به اخرالزمان و نشانه های ظهور و روشهای شناخت حضرت بهنگام ظهور است باید عرض کنم همه این احادیث شفاف و مشخص نیستند و حتی بعضا متعارض و متناقض بنظر میرسند چون معصومین(ع) انها را بصورت پراکنده و بصورت رمزی بیان فرموده اند تا از سواستفاده های احتمالی مصون باشند و فقط صاحب امر است که میتواند به انها برای اثبات حقانیتش احتجاج کند و رموز و اسرار آنها را بگشاید
شما به کدامیک از علما در این باره مراجعه نموده اید و بر پایه چه مبنایی چنین ادعاهای سست را پذیرفته ای؟
بحث بر سر شناخت مصداقی از اصول دین(امامت) است و اصول دین تحقیقی استو نه تقلیدی
و تقلید اگر هم جایز باشد در احکام است و نه در اصول اعتقادیو مگر بنده از طریق علما به وحدانیت خدای متعال و حقانیت نبوت رسول الله(ص) و انبیا پیشین و حقانیت عدل الهی و حقانیت امامت امیرالمومنین و سایر ائمه(ع) ایمان اورده ام ؟؟؟!!! که اکنون باید از طریق تایید علما حجت خدا و صاحب حق رابشناسم!! و اساسا حقانیت و صداقت و تقوی و میزان علم آقایان علما با چه معیارهایی شناخته میشود که نمیتوان با همان معیارها صاحب حق و حجت خدا را شناخت؟؟؟ و در عین حال متعصبانه با مساله برخورد نمیکنم تمامی ادله این دعوت مطابق عقل و قران و همان دلایل دعوت انبیا و حجج الهی پیشین است کافی است علما با استناد به قران و احادیث معصومین(ع) اثبات کنند که دلایل دعوت مدعی باطل است امری که تا کنون موفق به انجام ان نشده اند و جز نقدهای غیر علمی و جز شبهات و بهانه های سطحی چیز دیگری از طرف مخالفان مطرح نشده است.
کدامیک از علمای بزرگ شیعه یا سنی یمانی بودن اسماعیل کاطع - یمانی شما را - تایید کرده اند که راه برای ما روشن شود؟
شما بر مبنای کدام ایه قران و یا حدیث معصوم(ع) ادعا میکنید که حجت خدا بایستی از طریق علما تایید شود و مشروعیت کسب کند؟؟
ما چه انتظاری از کسی داشته باشیم که طرد شده حوزه علمیه نجف است و به خاطر عقده حقارت یا کمبود توجه یا دسیسه دشمن و .. به چنین ادعایی دست یازیده است.
دوست محترم شعار ندهید!اگر اهل علم هستید نیازی به توهین و شعارهای سطحی ندارید با دلایل منطقی و مستند به ثقلین مطالب مطروحه را بطریق علمی نقد و رد کنید.
اولا شما ودوستانتان با کنار هم گذاشتن احادیث احمد الحسن را یمانی دانسته وادعا دارید که این مساله تا الان باید مخفی می ماند، منشا این مصلحت چیست؟ دلیل این مخفی کاری چیست؟
این که مساله یمانی و ارتباط ان با مساله مهدی اول و کلا مسئله مهدیین بایستی مخفی میماند ، حکمتی الهی و مساله ای کاملا عقلی و منطقی است چون متاسفانه از خود مساله غیبت امام مهدی(عج) بحد کافی در طول تاریخ سو استفاده شده و میشود و فرض کنید در دوران غیبت مساله مهدیین(ع) نیز واضح و اشکار بود تصور کنید مدعیان دروغین و دشمنان اسلام و اهلبیت(ع) چه فاجعه ای از نظر اعتقادی و شقه کردن اسلام حقیقی که مصداق ان مکتب اهلبیت(ع) میباشد، بوجود میاوردند
و متاسفانه خود مساله 12 امام، علیرغم وجود و حضور آن بزرگواران که حقانیتشان از خورشید نیز اشکارتر بود، در میان امت اسلام بطور شایسته درک نشدو حتی خود شیعیان(مدعیان شیعه ) نیز در عمل فرسنگها با شیعه اهلبیت(ع) و فرهنگ اصیل سنت رسول الله(ص) و ائمه معصومین(ع)فاصله دارند و متاسفانه این حقیقتی است که با مراجعه به احادیث معصومین(ع) و تعریف انها از شیعه واقعی ، متوجه ان میشویم
ثانیا با توجه به اعتقادات خود احادیث را معنی می کنید وبدتر از آن مصداق سازی می کنید،چطور است که تفسیر علامه مجلسی خلاف ثقلین است ولی تفسیر ومصداق سازی شما که هیچ دلیل صریحی هم ندارد درست است؟به قول عربها باءک تجر وبائی لم تجر
شیخ حر عاملی در کتاب الایقاظ من الهجعة بالبرهان علی الرجعه باب 11،ص392 به بعد همین احادیث مورد استدلال شما را بررسی کرده اند وایشان می گویند احادیث متواتر دال براین است که ائمه وخلفاء رسول خدا (ص)12نفر بیشتر نیستند،واحادیث مربوط به مهدیین غیر متواتر است ومسلما حدیث غیر متواتر در مقابل حدیث متواتر نمی تواند ایستادگی کند واین از بدیهیات علم حدیث است. لذا این احادیث مربوط به مهدیین را یا باید کلا کنار گذاشت ویا اینکه توجیح کرد.
برادر عزیز، ما برای اثبات مسئله مهدیینبه کتابهای بودائیان و زرتشتیان که استناد نمیکنیم، به وصیت رسول الله(ص) و به احادیث معصومین(ع) استناد میکنیم که در کتب شیعه موجود استو شما بجای اینکه استناد ما را با کلام معصوم(ع) رد و یا اصلاح کنید به کلام غیر معصوم استناد میکنید و سعی در رد کلام معصوم(ع) با استفاده از نظر غیر معصوم را داریدشما نمیتوانید یک حدیث پیدا کنید که نص صریح ان اوصیای رسول الله(ص) را در 12 نفر حصر کرده باشد یعنی فرموده باشد اوصیای بعد از رسول الله(ص) فقط و فقط این 12 نفرند و لاغیر! دقت فرمایید که 12 مهدی در درجه و مرتبه 12 امام نیستندهر چند مهدیین وارث علم و عصمت رسول الله(ص) و خلفای الهی بعد از امام مهدی (عج) میباشند اما انها در مرتبه ائمه(ع) نمیباشند همانطور که ائمه(ع) در مرتبه رسول الله(ص) نمیباشندو همانطور که در میان ائمه(ع) امیر المومنین(ع) دارای درجه و مرتبه ای خاص و ممتاز است بطوریکه امیر المومنین(ع) بمنزله نفس و شخص رسول الله(ص) میباشد (ولی باز هم رسول الله(ص) در درجه و مرتبه از ایشان بالاتر است) در میان مهدیین نیز مهدی اول(ع) دارای درجه و مرتبه ای خاص و ممتاز نسبت به 11 مهدی دیگر میباشد .
و میدانیم که قائم (ع) با امری جدید میاید و ان امر جدید، امر مهدیین(ع) میباشد حال شما و مخالفین میتوانید تسلیم وصیت رسول الله(ص) و کلام معصومین(ع) در مورد حقیقت وجود مهدیین(ع) شوید یا اینکه نظر و ظن و گمان غیر معصوم و نظرات شخصی را در مقابل نص صریح احادیث معصومین(ع) قرار داده و بقول خودتان مسئله مهدیین را یا کنار بگذارید و یا توجیه کنید!!!
در آخر باز یک نکته را یا آوری می کنم که نفرمایید اینها نظر شخصی است ،بلکه همه این سخنان مطابق با احادیث است وآنهم احادیث متواتر ومتاسفانه تمسک شما به اخبار واحد است واعتقادی که برروی چنین شالوده سستی باشد چندان ارزشی ندارد. وای اینکه مصداق سازی بر طبق خبر واحد که موافق با اخبار متواتر نیست درست نمی باشد.
برادر کریم، اخبار واحد که معنی نمیدهد یا باید بگوییم خبر واحد و یا وقتی میگوییم اخبار در انصورت نمیشود صفت واحد را در مورد اخبار که اسم جمع است بکار ببریم توجه فرمایید اگر در مورد مهدیین فقط یک خبر داشتیم در انصورت میشد خبر واحد ولی وقتی بیش از یک خبر در یک موضوع واحد(موضوع مهدیین) داریم دیگر خبر واحد نیست و متواتر میشود هرچند تواتر ان از تواتر اخبار 12 امام کمتر باشد که حکمت و علت انرا عرض کردیم که ناشی از مخفی و سری بودن مسئله مهدیین (ع) در دوران غیبت میباشد
پس دقت بفرمایید:
1-
طبق ایه :كُتِبَ عَلَيْكُمْ إِذَا حَضَرَ أَحَدَكُمُ الْمَوْتُ إِن تَرَكَ خَيْرًا الْوَصِيَّةُ لِلْوَالِدَيْنِ وَالْأَقْرَبِينَ بِالْمَعْرُوفِ حَقًّا عَلَى الْمُتَّقِينَ
وجود وصیت رسول الله(ٌص) ثابت میشودکه در غیر اینصورت رسول الله(ص) متهم به ترک واجب قرانی میشود و حاشا که رسول الله(ص) مستحبی را ترک کرده باشد چه رسد به اینکه واجبی قرانی را ترک فرماید.
در متن وصیت رسول الله(ص) به وجود 12 امام با ذکر مشخصات انها و 12 مهدی بعد از 12 امام بصراحت اشاره شده است که همگی انها را رسول الله(ص) بعنوان جانشینان بعد از خود معرفی میفرماید.
احادیث متواتر در مورد 12 امام ، متن وصیت رسول الله(ص) را تصدیق میکنند.
احادیث معصومین(ع) در مورد 12 مهدی نیز مطابق و موافق با متن وصیت رسول الله(ص) میباشد و محتوی وصیت را تصدیق میکنند و بالعکس وصیت رسول الله(ص) نیز صحت محتوی این احادیث را تایید میکند. پس مساله اعتقاد به مهدیین (ع) در محدوده ثقلین و بطور کامل مطابق و موافق با ثقلین میباشد.
دوست عزیز خادم الیمانی اگر حقیقتا دنبال جواب سوالاتونید بهتون پیشنهاد می کنم این سخنرانی رو که جواب به تمام مدعیان دروغینه علی الخصوص احمدالحسن رو گوش کنید باشد که موثر واقع شه.
بعد از گوش دادن به این پاسخ ها اگر بازم براتون سوالی باقی بود اینجا مطرح کنید.
دوست عزیز خادم الیمانی اگر حقیقتا دنبال جواب سوالاتونید بهتون پیشنهاد می کنم این سخنرانی رو که جواب به تمام مدعیان دروغینه علی الخصوص احمدالحسن رو گوش کنید باشد که موثر واقع شه.
بعد از گوش دادن به این پاسخ ها اگر بازم براتون سوالی باقی بود اینجا مطرح کنید.
جناب m001 با تشکر از شما خدمت شما عرض شود که سخنرانی 19 اردیبهشت جناب رائفی پور را قبلا شنیده ام ایشان مطلب و شبهه جدیدی مطرح نکرده اند و بیشتر شبهات ایشان قبلا در تالار انصار و همین تالار بصورت مستند پاسخ داده شده است و چند اشتباه فاحش هم در سخنرانی داشتند و بنده در وبلاگشان پیام گذاشتم و نمونه ای از لینکهای مناظرات را برایشان فرستادم و ایشان را دعوت به مناظره بر اساس ثقلین کردم که حتی نخواست کامنتم را تایید کند و به عبارت دیگر از مناظره فرار کرد!
الحمد لله رب العالمین
با سلام مجدد
می تونم بپرسم شما بر چه اساسی علمای شیعه رو محدور الدم می دونید؟صرف یه حدیث که اونم اینجوری تعمیم دادید به همه علما؟؟؟
اگه علما شیعه مشکل دارن که تا محدورالدمی برن میشه خواهش کنم از هر کدام یا حداقل بزرگان شیعه 5 اشتباه که جواز محدورالدمی رو بده ذکر کنید.
یا علی
شما بر مبنای کدام ایه قران و یا حدیث معصوم(ع) ادعا میکنید که حجت خدا بایستی از طریق علما تایید شود و مشروعیت کسب کند؟؟
شما بر مبنای کدام ایه قران و یا حدیث معصوم(ع) ادعا میکنید که حجت خدا بایستی از طریق علما تایید شود و مشروعیت کسب کند؟؟
جناب شما که اینچنین با علما مشکل دارید و ظاهرا به خاطر این است که هیچ کدام از علما الیمانی ادعایی شما را تایید نکرده اند و اگر تایید کرده بودند از آوردن دهها و صدها روایات صحیح در شان و جایگاه علما دریغ نمی ورزیدید و نمی گفتید علما چکاره هستند.
میشود بفرمایید اصلا جایگاه علم و عالم در آیات و روایات چیست؟ لطف بفرمایید بگویید مجموعا چند روایت از معصومین علیهم السلام درباره یمانی داریم و چند روایت آن صحیح السند هستند؟
بفرمایید طبق روایات ویژکی های یمانی چیست و کی قیام می کند؟ یمانی که حدود 10 سال است ادعاها و ظهور او مطرح شده است الان کجاست و به چه دلیل؟
آیا ویژگی اصلی یمانی قیام و ایستادن مقابل ظلم نیست؟ برای چه یمانی ادعایی شما از عراق گریخت؟
با سلام مجدد
می تونم بپرسم شما بر چه اساسی علمای شیعه رو محدور الدم می دونید؟صرف یه حدیث که اونم اینجوری تعمیم دادید به همه علما؟؟؟
اگه علما شیعه مشکل دارن که تا محدورالدمی برن میشه خواهش کنم از هر کدام یا حداقل بزرگان شیعه 5 اشتباه که جواز محدورالدمی رو بده ذکر کنید.
علیکم السلام
دوست عزیز شایعه پراکنی نکنید بنده کی و کجا چنین نظری داده ام که علمای شیعه مهدور الدم هستند و یا جناب یمانی کجا چنین حکم و فتوایی صادر کرده اند که ما خبر نداریم ؟ پس منبع این شایعه بی اساستان را ذکر کنید.
و ایشان از علمای باعمل و علمایی که به دنیا الوده نشده اند تعریف و تمجید کرده است!
و ظاهرا نمیدانید هسته اولیه انصار طلبه های حوزه علمیه نجف بودند و شیخ سید حسن حمامی که امام جماعت حرم امیر المومنین(ع) بود نیز از بیعت کنندگان با ایشان میباشد
در این لینک
علیکم السلام
دوست عزیز شایعه پراکنی نکنید بنده کی و کجا چنین نظری داده ام که علمای شیعه مهدور الدم هستند و یا جناب یمانی کجا چنین حکم و فتوایی صادر کرده اند که ما خبر نداریم ؟ پس منبع این شایعه بی اساستان را ذکر کنید.
و ایشان از علمای باعمل و علمایی که به دنیا الوده نشده اند تعریف و تمجید کرده است!
و ظاهرا نمیدانید هسته اولیه انصار طلبه های حوزه علمیه نجف بودند و شیخ سید حسن حمامی که امام جماعت حرم امیر المومنین(ع) بود نیز از بیعت کنندگان با ایشان میباشد
در این لینک
در صحبت هاتون این حدیث رو اوردید که: رسول الله ص فرمود :وای پسر مسعود زمانی بر مردم بیاید كه صبر كننده بر دینش مانند كسی است كه آتش در دست خود بگیرد . ای پسر مسعود اگر کسی در این زمان گرگ بود كه هیچ وگرنه او را گرگ صفتان می خورند . ای پسر مسعود علما و فقیهان آنها خائن و فاجر هستند . آگاه باشید كه اینان شرورترین خلق خدایند و همچنین پیروان ایشان و كسانی كه پیش آنان می روند و از آنان می گیرند و آنها را دوست دارند و با آنان همنشینی می كنند و با آنها مشورت می كنند شرورترین مخلوقات خدا هستند . ایشان را در آتش جهنم وارد می كند .
اول اینکه در این حدیث که شما نوشتید از علما به عنوان فاجر (به معنی تبهکار و زناکار)وخائن و شرورترین خلق خدا یاد شده اگر عالمی به اسم دین چنین کارهایی کند ایا محدور الدم نیست؟
در ثانی این همه عالم بزرگ چرا یکی از این علما به احمدالحسن شما ایمان نیاورده مگر خود حجت نفرمودند که در زمان غیبت باید به فقها و عالمان دین مراجعه کنید
اگر شما توانستید فاجر بودن و شرور بودن علمایی چون ایت الله سیستانی در عراق و مراجع بزرگ در ایران را ثابت کنید بعد تازه میشه در مورد احمدالحسن شما بحث کرد.
مورد بعد اگه ممکنه برای من توضیح بدید که چرا احمدالحسن نماد خود را ستاره 6 پر انتخاب کرده و می گوید که نام رسول گرامی اسلام در اونه(اخه ادعا باید عقلانی باشه نمیشه که رو هوا حرف زد)و می گوید که سوزاندن پرچم اسرائیل توهین به رسول الله هست؟؟؟؟این اقا اگه ادعاش میشه خیلی مرده چرا تا حالا کاری برای مقابله با سلفی ها که در سوریه سر شیعیانو می برند نکرده و یا کاری در مورد سردسته ی خونخواران عالم یعنی اسرائیل نکرده؟؟؟تا حالا یه گلوله به طرف اسرائیل از طرف طرفداران این اقا شلیک شده؟؟؟
مورد بعد طبق روایات ما ظهور یمانی و سفیانی و خراسانی در یه ساله الان چند مدت این اقا ادعا کرده و خبری از سفیانی و خراسانی نیست(فک می کنم دلیل اصلیش اینه که سفیانی قلابیشون تو سوریه به مشکل خورده و برنامه کمی عقب افتاده در مورد خراسانی هم مردم ایران مث مردم عراق نیستند که به همین سادگی فریب بخورند پس فقط میمونه یمانی که علم شده) شبهات در مورد این اقا خیلی زیاده و اگه بخوایم تمامشونو بنویسیم باید یه صبح تا ظهرو برای نوشتنشون وقت بزاریم اما امیدوارم شما دست از لجبازی بردارید و سریع تر از دامی که برای عاشقان حضرت حجت پهن کردن بیرون بیاید.
ممنون و اگر جایی بی احترامی در نوشتار من شد عذرخواهی میکنم.
یا علی
اول اینکه در این حدیث که شما نوشتید از علما به عنوان فاجر (به معنی تبهکار و زناکار)وخائن و شرورترین خلق خدا یاد شده اگر عالمی به اسم دین چنین کارهایی کند ایا محدور الدم نیست؟
دوست عزیز اولا حدیث از رسول الله(ص) است و حتی حدیثهایی است متن انها تندتر است که بنده انها را منعکس نکردم اما دوست عزیز این دلیل نمیشود که کسی خود سرانه فتوی حلال بودن خون کسی را صادر کند این میشود هوی نفس ، دین خدا صاحب دارد و خدا خودش از دشمنان دینش انتقام میگیرد ، فقط حجت خداست که میتواند چنین حکم و نظری داشته باشد که مثلا فلانی واجب القتل است و فعلا هم کسی چنین نظری نداده است و اینکه در احادیث میخوانیم که قائم(ع) علمای فاسد را میکشد در حقیقت برای دفاع و به امر خدا چنین کاری را لازم میبیند و گرنه آل محمد(ص) مظهر رحمت و عطوفت هستند
در ثانی این همه عالم بزرگ چرا یکی از این علما به احمدالحسن شما ایمان نیاورده مگر خود حجت نفرمودند که در زمان غیبت باید به فقها و عالمان دین مراجعه کنید
دوست عزیز شناخت حق و صاحب حق معیارهایی دارد ، هیچ کجا اشاره نشده که معیار حقانیت حجج الهی تایید علما میباشد بر عکس بزرگترین دشمنان دعوتهای الهی علمای فاسدی بودند که دین را وسیله ای برای دنیا و امیال نفسانی خود قرار داده بودند در مورد حدیث مراجعه به علما در زمان غیبت هم در این لینک http://www.askdin.com/thread27644-6.html#post352785
توضیح داده ام.
اگر شما توانستید فاجر بودن و شرور بودن علمایی چون ایت الله سیستانی در عراق و مراجع بزرگ در ایران را ثابت کنید بعد تازه میشه در مورد احمدالحسن شما بحث کرد.
دوست محترم این روش که برای اثبات حقانیت خودت به تخریب دیگران و اثبات ابطال دیگران بپردازی، خود روشی باطل است پرچم حق نیاز به چنین تاکتیکهای باطلی برای اثبات حقانیت خود ندارد پرچم حق در برابر پرچمهای متشابه به حق ،روشنتر از خورشید در وسط اسمان است.
در نهج البلاغه آمده است که در رزمگاه جمل، مردی به نام حارث بن حوط گریبان امیر مؤمنان علیه السلام را گرفت که: آیا چنین میاندیشی که من اصحاب جمل را گمراه میپندارم؟ آن حضرت او را پاسخی گفت که: چراغ راه آدمیان حقجو در تمامی عصرها و نسلهاست: ای حارث! تو به فرودست خود نگریستی و بالای سرت را ندیدی؛ از این رو، سرگردان شدی! بیگمان، تو حق را در نیافتهای تا اهلش را بازشناسی و باطل را نشناختهای تا بدانی چه کسانی بدان گرویدهاند) امیرالمؤمنین علیهالسلام به حارث همدانی نیز آموخت: (دین خدا هرگز، نه به وسیله شخصیتها، بلکه با نشانه حق و راستی شناخته می شود؛ پس حق را بشناس تا اهل حق را بشناسی) و امام صادق علیه السلام ابو حمزه ثمالی را هشدار داد: (بپرهیز از اینکه جز حجت خدا کسی را در همه سخنانش تصدیق کنی)
مورد بعد اگه ممکنه برای من توضیح بدید که چرا احمدالحسن نماد خود را ستاره 6 پر انتخاب کرده و می گوید که نام رسول گرامی اسلام در اونه(اخه ادعا باید عقلانی باشه نمیشه که رو هوا حرف زد)و می گوید که سوزاندن پرچم اسرائیل توهین به رسول الله هست؟؟؟؟
در مورد ستاره شش پر ، همان نقش زره داود(ع) و خاتم سلیمان(ع) است و میراث انبیا است در احادیث میخوانیم که قائم(ع) با خاتم سلیمان ظهور خواهد کرد و قبل از یمانی ائمه اطهار نیز به این نقش توجه داشتند و حتی ادعیه و نامه های خود را با ان مهر میکردند ،سو استفاده جبهه باطل از نشانه ای حق، ان نشانه را باطل نمیکند همانطور که استفاده از شعار الله اکبر در پرچم عراق در زمان صدام ملعون، باعث نشد تا این شعار از تقدس بیفتد و یا استفاده از شعار لا اله الا الله محمد رسول الله در پرچم عربستان که مبلغ ایدئولوژی وهابیت است باعث ابطال این شعار اصلی دین اسلام نمیشود.
این اقا اگه ادعاش میشه خیلی مرده چرا تا حالا کاری برای مقابله با سلفی ها که در سوریه سر شیعیانو می برند نکرده و یا کاری در مورد سردسته ی خونخواران عالم یعنی اسرائیل نکرده؟؟؟تا حالا یه گلوله به طرف اسرائیل از طرف طرفداران این اقا شلیک شده؟؟؟
مورد بعد طبق روایات ما ظهور یمانی و سفیانی و خراسانی در یه ساله الان چند مدت این اقا ادعا کرده و خبری از سفیانی و خراسانی نیست
ایشان در بیانیه هایش بارها جنایات وهابیون و سلفیون در سوریه را محکوم کرده و ایدئولوژی پوچ و شیطانی انها را رسوا کرده و نکته دیگر اینکه یمانی یک دوره دعوت دارد و یک خروج یا قیام مسلحانه علیه سفیانی،که مطابق حدیث معصومین(ع) این خروج و قیام همزمان با خراسانی و سفیانی و در یک سال وماه و روز خواهد بود، و ایشان فعلا در دوره دعوت بسر میبرد و اقدام مسلحانه و جهادی که شما میفرمایید در دوره خروج و قیام معنی پیدا میکند.
شبهات در مورد این اقا خیلی زیاده و اگه بخوایم تمامشونو بنویسیم باید یه صبح تا ظهرو برای نوشتنشون وقت بزاریم اما امیدوارم شما دست از لجبازی بردارید و سریع تر از دامی که برای عاشقان حضرت حجت پهن کردن بیرون بیاید.
ممنون و اگر جایی بی احترامی در نوشتار من شد عذرخواهی میکنم.
دوست محترم شبهات همیشه وجود دارد اما تمامی این شبهات شما جواب منطقی و قانع کننده ای دارد پس بیشتر مطالعه کنید و بعد قضاوت کنید به این حدیث دقت کنید:
يظهر في شبهة ليستبين، فيعلو ذكره ويظهر أمره. البحار:52/3 در ميان شك و شبهه مردم ظهور ميكند تا اینکه نامش بلند میشود و امرش ظاهر و تبیین میشود.
ممنون و اگر جایی بی احترامی در نوشتار من شد عذرخواهی میکنم.
یا علی
خواهش میکنم برادر عزیز
علی یارت
الحمد لله رب العالمین
رواية الإمام الباقر (ع): وليس في الرايات راية أهدى من راية اليماني، هي راية هدى ، لأنه يدعو إلى صاحبكم ، فإذا خرج اليماني حرم بيع السلاح على الناس وكل مسلم ، وإذا خرج اليماني فانهض إليه فإن رايته راية هدى، ولا يحل لمسلم أن يلتوي عليه ، فمن فعل ذلك فهو من أهل النار ، لأنه يدعو إلى الحق وإلى طريق مستقيم. «در پرچـمها پرچـمي هدايتكنندهتر از پرچم يماني نيست و آن پرچم هدايت استچون كه شما را به صاحبتان دعوت ميكند، و اگر يماني خروج (قيام) كرد، فروختن اسلحه حرام ميشود. و اگر يماني خروج كرد، به پا خيز به سوي او كه همانا پرچمش پرچم هدايت است. و جايز نيست مسلمانان از او سرپيچي كنند، و اگر كسي اين كار را انجام دهد از اهل جهنم ميباشد. زيرا كه او دعوت به حق و هدايت به راه راست ميكند.» الغيبه النعماني ص264، بحار الانوار ج52 ص232
یمانی صاحب پرچم هدایت مطلق است:
1-وليس في الراياتراية أهدى من راية اليماني
2-هي راية هدى
3-وإذا خرج اليماني فانهض إليهفإن رايته راية هدى
و یمانی برای امر امام مهدی(عج) دعوت میکند : لأنه يدعو إلى صاحبكم
و یمانی بسوی حق مطلق ( الحق یعنی تمامی حق نه قسمتی از ان) و راه مستقیم هدایت میکند! لأنه يدعو إلى الحق وإلى طريق مستقيم
و چه کسی بهالحق وإلى طريق مستقيم دعوت میکند؟ جواب : قران
قَالُوا يَا قَوْمَنَا إِنَّا سَمِعْنَا كِتَابًا أُنزِلَ مِن بَعْدِ مُوسَى مُصَدِّقًا لِّمَا بَيْنَ يَدَيْهِيَهْدِي إِلَى الْحَقِّ وَإِلَى طَرِيقٍ مُّسْتَقِيمٍ (اشاره به قران که هدایت به حق(تمامی حق) و طریق مستقیم میکند)
و چه کسی به راه مستقیم هدایت میکند؟
جواب: رسول الله(ص) وَإِنَّكَ لَتَدْعُوهُمْ إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ( یعنی رسول الله(ص) ، بصورت جدی، دعوت به صراط مستقیم میکند)
وَكَذَلِكَ أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ رُوحًا مِّنْ أَمْرِنَا مَا كُنتَ تَدْرِي مَا الْكِتَابُ وَلَا الْإِيمَانُ وَلَكِن جَعَلْنَاهُ نُورًا نَّهْدِي بِهِ مَنْ نَّشَاء مِنْ عِبَادِنَا وَإِنَّكَ لَتَهْدِي إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ (اشاره به رسول الله(ص) که هدایت به صراط مستقیم میکند) ویمانی برای امر او قیام میکند:
فإذا خرج اليماني حرم بيع السلاح على الناس وكل مسلم
و چه زمانی معامله سلاح برای مردم حرام است؟ امام باقر (ع) فرمود: اگر ما (اهل بيت) جنگي داشتيم، سلاح را براي آنها (دشمنان ما) حمل نكنيد (نفروشيد) و هر كس كه سلاح را براي دشمنانمان حمل كند، مشرك است. كافي ج5 ص112
و مهمتر ازهمه:
ولا يحل لمسلم أن يلتوي عليه ، فمن فعل ذلك فهو من أهل النار و جايز نيست مسلمانی از او سرپيچي كند، و اگر كسي اين كار را انجام دهد از اهل جهنم ميباشد.
و چه کسی است که سرپیچی از او انسان را وارد جهنم میکند؟
جواب: الله و رسول الله(ص) و معصومین(ع)
پس با توجه به موارد بالا نتیجه میشود یمانی(ع) معصوم و از اهلبیت(ع) است بی هیچ تعارفی چه شما بخواهید و چه نخواهید
حال سئوال اینجاست که خود یمانی چگونه شناخته میشود؟
طبق احادیث معصومین(ع) و حدیث معروف امام باقر(ع) مشخص شد که یمانی:
1- هدایتگرترین پرچم
2- دعوت کننده بسوی صاحبمان(امام مهدی(عج))
3-دعوت کننده به حق مطلق(الحق یعنی تمام حق نه قسمتی از ان) و دعوت کننده به صراط مستقیم 4-کسی است که بموقع قیامش تجارت اسلحه حرام است 5- کسی است که هیچ مسلمانی حق ندارد در مقابل او بایستد وگرنه اهل جهنم است
و بررسی شد که صفات فوق یعنی صفات اهلبیت(ع) و صفات فوق درکسی جمع نمیشود مگر اینکه معصوم و منصوص العصمه و حجتی از حجتهای خدا بر روی زمین باشد. و بهمین دلیل است که معصومین(ع) تا این اندازه بر روی پرچم یمانی تاکید دارند و اطاعت از این پرچم را واجب دانسته اندو سرپیچی کردن از آن را موجب آتش جهنمتعریف کرده اند.
و همین امام محمد باقر(ع) در حدیث دیگری میفرمایند:
«اگر هر چيزي براي شما ايجاد اشكال يا شبهه كند، وصيت و پرچم و سلاح پيامبر خدا (ص) جاي هيچ گونه شبهه و اشكال برايتان باقي نميگذارد.بر حذر باشيد از كساني كه خود را به دروغ به آل محمد نسبت ميدهند. كه همانا براي آل محمد و علي (ع) يك پرچم است و براي ديگران پرچمها. پس در جاي خودت ثابت باش و ابداً از هيچكس تبعيت نكن تا مردي را از فرزندان حسين (ع) ببيني كه با اووصيترسول الله(ص) و پرچم او و سلاح او باشد.» تفسير العياشي ج1 ص64، بحار الأنوار ج52 ص222، الزام الناصب ج۲ ص96
در حدیث اول میفرمایداز یمانی(ع) اطاعت کنو اطاعت او واجب است و سرپیچی از او جهنم! و در حدیث دوم میفرماید از هیچ کس تبعیت مکنمگر کسی که دارای وصیت و سلاح و پرچم رسول الله(ص) باشد
پس یمانی باید ، صاحب وصیت و سلاح و پرچم رسول الله(ص) باشد وگرنه دو حدیث دچار تناقض میشود و تناقض باطل است و سخن معصوم(ع) حق و هدایت است و بدور از تناقض. پس درنتیجه: یمانی با پرچم رسول الله(ص) یعنی معرفی توحید واقعی و نفی هر گونه شرک (بیعت لله)شناخته میشود
و یمانی با سلاح رسول الله(ص) یعنی علمو حکمتشناخته میشود، که فیلتری بسیار محکم است و مدعی دروغگو با یک مناظره ساده رسوا و باطل میشود.
آقای خادم الیمانی پست شماره 75 شما در جواب من بود؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ یعنی جواب سوال زیر بود؟؟؟؟
جناب اسد در روایت امام باقر(ع) عبارات: لأنه يدعو إلى صاحبكم لأنه يدعو إلى الحق وإلى طريق مستقيم
بصراحت اشاره به این دارد که یمانی دوره دعوتی دارد که ما را به صاحبمان(امام مهدی(عج)) و همچنین به حق مطلق و صراط مستقیم دعوت میکند
. و گرنه در دوره قیام مسلحانه و در وسط جنگ که دعوت ممکن نیستچرا که دعوت و مطالعه و تحقیق ، نیاز به زمانی کافی و محیطی نسبتا آرام و بدور از خشونت دارد.
الحمد لله رب العالمین
جناب اسد در روایت امام باقر(ع) عبارات: لأنه يدعو إلى صاحبكم لأنه يدعو إلى الحق وإلى طريق مستقيم
بصراحت اشاره به این دارد که یمانی دوره دعوتی دارد که ما را به صاحبمان(امام مهدی(عج)) و همچنین به حق مطلق و صراط مستقیم دعوت میکند. و گرنه در دوره قیام مسلحانه و در وسط جنگ که دعوت ممکن نیست چرا که دعوت و مطالعه و تحقیق ، نیاز به زمانی کافی و محیطی نسبتا آرام و بدور از خشونت دارد.
اگر یمانی واقعا همان یمانی واقعی باشد (همانی که یکی از نشانه های ظهور است و نشانه های ظهور یکی پس از دیگری مثل دانه های تسبیح می آیند) مردم سریعا دعوتش را میپذیرند چرا که مطالعات و تحقیقاتشان را قبلا کرده اند فقط کافیست علائم ظهور یکی بعد از دیگری ظاهر شوند تا مردم یقین کنند که یمانی همان یمانی است! پس نیازی نیست بعد از خروج 14 سال تلاش و کوشش کند تا مردم او را شاید بپذیرند شاید نپذیرند!
این چیزی که شما گفتید فقط برداشت شخصی شما از روایت است! من به شخصه وقتی آن روایت را میخوانم برداشت میکنم که مردم را بعد از خروجش به سوی صاحبمان دعوت میکند!
اگر بر اساس برداشت شما قرار باشد یک دوره دعوت 14 ساله برای یمانی تعیین گردد پس بر اساس یرداشت بنده هم این دوره برداشته خواهد شد!
شما نمیتوانید یک حدیث پیدا کنید که نص صریح ان اوصیای رسول الله(ص) را در 12 نفر حصر کرده باشد یعنی فرموده باشد اوصیای بعد از رسول الله(ص) فقط و فقط این 12 نفرند و لاغیر!
عبدالله بن مسعود از رسول خدا(ص) نقل می کند که فرمود:الخلفاء بعدی اثناعشر کعدة نقباء بنی اسرائیل (کفایة الاثر،ص 27)، جانشینان من 12 نفر هستند،به تعداد پیشوایان قوم بنی اسرائیل 12نفر بودند.
مگر خود شما حدیث رسول خدا(ص)را نقل نکردید که هر آنچه در قوم بنی اسرائیل اتفاق افتاده در امت اسلام نیز اتفاق خواهد افتاد. رسول خدا می فرماید نقباء بنی اسرائیل 12تا بودند پس جانشینان ایشان نیز 12 تا هستند.
سوای این حدیث روایات زیادی به همین مضمون وارد شده از رسول خدا(ص)که فرموده اند خلفاء من 12تا هستند،که شما اگر به الغیبة نعمانی از ص 70تا 124مراجعه کنید بخشی از این احادیث را نقل کرده است واینها تواتر دارند در اینکه خلفاء ایشان بیش از 12تا نیست. که تعدادی از آنها را نقل می کنم.
ابو سعید خدری می گوید از رسول خدا(ص)شنیدم که به امام حسین علیه السلام می فرمود: انت الامام ابن الامام اخو الامام وتسعة من صلبک ائمة ابرار والتاسع قائمهم،(ص28) تو امام هستی وفرزند امام می باشی واز نسل تو 9امام دیگر می باشد که نهمین آنها قائم آنها است.
جابر بن سمرة می گوید از رسول خدا(ص)شنیدم که فرمود:لایزال هذاالدین مستقیما حتی یقوم اثنا عشر خلیفة (نعمانی،الغیبة،ص 121)
وروایات با این مضامین و الفاظ زیاد است که اگر شما به منابع ذکر شده رجوع کنید می بینید. ونص این روایات این است که خلفاء بیش از 12 تا نیستند وما نمی توانیم با تمسک به خبر واحد وتفسیر وتوضیح آن به شکلی که در ذهن خودمان است واز روایات بر نمی آید بگوییم رسول خدا ائمه را منحصر در 12 نفر نکرده است واین از مسلمات شیعه است که ائمه بیش از 12 نفر نیستند.
مساله دیگر اینکه بنده فکر می کنم خود شما نسبت به سخنانی که می گویید تردید دارید واطمینان کامل ندارید،از یک طرف می گویید که ما نمی گوییم ائمه بیش از 12نفر هستند، واز طرف دیگر می گویید رسول خدا(ص)ائمه را منحصر در 12نفر نکرده است،بهتر است دیدگاه خود را واضح بگویید.
همانطور که در میان ائمه(ع) امیر المومنین(ع) دارای درجه و مرتبه ای خاص و ممتاز است بطوریکه امیر المومنین(ع) بمنزله نفس و شخص رسول الله(ص) میباشد (ولی باز هم رسول الله(ص) در درجه و مرتبه از ایشان بالاتر است) در میان مهدیین نیز مهدی اول(ع) دارای درجه و مرتبه ای خاص و ممتاز نسبت به 11 مهدی دیگر میباشد .
وقتی در مرتبه 12امام نیستند این مقایسه هم اشتباه محض است وقیاس مع الفارق می باشد، شما چطور 12وهدی را با 12 امام مقایسه می کنید که اعتراف دارید در رتبه آنها نیستند؟!
میدانیم که قائم (ع) با امری جدید میاید و ان امر جدید، امر مهدیین(ع) میباشد حال شما و مخالفین میتوانید تسلیم وصیت رسول الله(ص) و کلام معصومین(ع) در مورد حقیقت وجود مهدیین(ع) شوید یا اینکه نظر و ظن و گمان غیر معصوم و نظرات شخصی را در مقابل نص صریح احادیث معصومین(ع) قرار داده و بقول خودتان مسئله مهدیین را یا کنار بگذارید و یا توجیه کنید!!!
حالا که شما روی ظاهر روایات تاکید دارید بنده روایتی نقل می کنم که مساله مهدیین را خیلی واضح وروشن بیان می کند. عن ابی بصیر قال:قلت للصادق جعفر بن محمدعلیه السلام یابن رسول الله صلی الله علیه وآله انی سمعت من ابیک علیه السلام قال: یکون بعد القائم اثنا عشر مهدیا فقال:انما قال:اثناعشر مهدیا ولم یقل اثناعشر اماما ولکنهم قوم من شیعتنا یدعون الناس الی موالاتنا ومعرفة حقنا(صدوق،کمال الدین وتمام النعمة،ج2،ص358) ابوبصیر از امام صادق علیه السلام سوال می کند که من از پدر شما شنیدم که بعد از قائم(امام عصر)دوازده تا مهدی می باشد.حضرت فرمود:(پدرم)فرمود:12مهدی ونفرمود 12امام، وآنها (مهدیین)قومی هستند که مردم را به دوستی ما وشناخت حقمان دعوت می کنند. این حدیث نشان می دهد که 12مهدی بعد از ظهور حضرت قائم هستند درحالی که مهدی اول شما که از همه فاضل تر است قبل از حضرت ولی عصر(عج)قیام کرده است! طبق این حدیث این مهدیین طائفه ای از شیعیان هستند که مردم را به شناخت اهل بیت دعوت می کنند نه مانند یمانی شما که به جای دعوت از مردم ،کسانی که خود مبلغ ومروج اهل بیت هستند و مراجع دینی مردم می باشند را به مباهله دعوت کند.
شما حدیث صریحی بیاورید که مهدیین قبل از ظهور حضرت ولی عصر می باشند؟
حدیث صریحی نقل کنید که مهدیین نسبت به علماء ومراجع دینی بالاتر هستند ونسبت به آنها حجیت دارند؟
حدیث فوق نشان می دهد که جناب یمانی اصلا جزو مهدیین نیست چون او قبل از حضرت ولی عصرعلیه السلام خواهد بود. لطفا برای سخنان خود حدیث صریح نقل کنید که نیاز به توجیح وتفسیر به رای نداشته باشد.
برادر کریم، اخبار واحد که معنی نمیدهد یا باید بگوییم خبر واحد و یا وقتی میگوییم اخبار در انصورت نمیشود صفت واحد را در مورد اخبار که اسم جمع است بکار ببریم توجه فرمایید اگر در مورد مهدیین فقط یک خبر داشتیم در انصورت میشد خبر واحد ولی وقتی بیش از یک خبر در یک موضوع واحد(موضوع مهدیین) داریم دیگر خبر واحد نیست و متواتر میشود
دوست عزیز کاش شما که اینقدر توجه به احادیث دارید کمی در مورد علم حدیث نیز وطالعه می کردید خبر واحد به معنای یک خبر نیست،که وقتی حدیث دوبار نقل شد تواتر داشته باشد.بنده خبر واحد ومتواتر را با توجه به منابع معتبر علم درایه برای شما توضیح می دهم که انشاء الله دقت فرمایید.
خبر متواتر خبری است که روات آن آنقدر زیاد باشند که همدست شدن آنها برای بیان دروغ غیر ممکن باشد،واین کثرت روات باید در تمام طبقات باشد.وعدد خاصی هم ندارد بلکه مهم این است که آنقدر باشند که هماهنگی آنها برای دروغ گفتن محال باشد.(رسائل فی درایةالحدیث،(شهید ثانی،الرعایة لحال البدایةفی علم الدرایة)،ج1،ص158)
وخبر واحد خبری است که به تواتر نرسدخواه راوی یک نفر باشد ویا اینکه بیستر از یک نفر باشد،که اگر روات آن بیش از سه نفر در هر طبقه بودند خبر مستفیض خواهد بود واگر کمتر باشد که خبر واحد خواهد بود.(همان،ص161)
شبیه همین تعبیر از شیخ بهایی در الوجیزةفی علم الدرایة نقل شده است.(رسائل فی علم الدرایة،ج1،ص537)
منظور از طبقه هم این است که از زمان رسول خدا(ص)هر شصت سال یک طبقه حساب می شود که این روایت در هر طبقه نقل شده باد والا اگر دو طبقه نقل کنند وبعدا ذکر نشود ارزشی ندارد.
سلام آدم نمی داند با خیال تراشانی مثل خادم الیمانی چه کند ؟
اینها از این همه دروغگویانی که در طول تاریخ ادعای مهدویت و بابیت کردند عبرت نمی گیرند؟
وشاید این وسط منافع سرشاری است که به فداکردن دین می ارزد ؟
والله الهادی
وشاید این وسط منافع سرشاری است که به فداکردن دین می ارزد ؟
شک نکنید که این افراد اصلا چیزی به نام دین ندارند و فقط و فقط آموزش دیده اند و پول گرفته اند تا برای احمدالحسن کذاب تبلیغ کنند و اگر دقت کنید جز یک سری اطلاعات محدود و طبقه بندی شده چیز بیشتری بارشان نیست و جواب بسیاری از سوالات همین تاپیک را هم ندادند!
عبدالله بن مسعود از رسول خدا(ص) نقل می کند که فرمود:الخلفاء بعدی اثناعشر کعدة نقباء بنی اسرائیل (کفایة الاثر،ص 27)، جانشینان من 12 نفر هستند،به تعداد پیشوایان قوم بنی اسرائیل 12نفر بودند.
جناب برادر کریم بنده عرض کردم که احادیث 12 امام(ع) همگی متن وصیت را تصدیق میکند که در متن وصیت به 12 امام و 12 مهدی بعنوان جانشینان بعد از رسول الله(ص) اشاره شده است.
وگرنه حدیث معروف اهل کسا که در شیعه و سنی معروف است اهل بیت رسول الله(ص) را علی(ع) و فاطمه(س) و حسن (ع) و حسین(ع) معرفی میکند آیا این بمعنی حصر اهلبیت پیامبر در این افراد است؟ قطعا خیرو اهلبیت(ع)، ائمه بعد از امام حسین را نیز شامل میشود و یا احادیثی که امیر المومنین(ع) را خاتم الوصیین مینامد، ایا این بمعنی ختم وصایت است؟ قطعا خیرو وصایت، ائمه بعد از امیر المومنین(ع) را نیز شامل میشود.
و منظور بنده این بود که در هیچ یک از احادیث مربوط به 12 امام(ع) ، ادات حصر مانند " انما یعنی بدرستی که و جز این نیست" بکار نرفته است که بگوییم جانشینان رسول الله(ص) فقط این 12 نفرند و لاغیر.
مساله دیگر اینکه بنده فکر می کنم خود شما نسبت به سخنانی که می گویید تردید دارید واطمینان کامل ندارید،از یک طرف می گویید که ما نمی گوییم ائمه بیش از 12نفر هستند، واز طرف دیگر می گویید رسول خدا(ص)ائمه را منحصر در 12نفر نکرده است،بهتر است دیدگاه خود را واضح بگویید.
بنده به موضوع 12 مهدی بعد از 12 امام(ع) ، ایمان و یقین کامل دارم چون به وصیت رسول الله(ص) ، و احادیث معصومین(ع) که تصدیق کننده متن وصیت هم در موضوع 12 امام(ع) و هم در موضوع 12 مهدی(ع) است ، ایمان و یقین کامل دارم.
وقتی در مرتبه 12امام نیستند این مقایسه هم اشتباه محض است وقیاس مع الفارق می باشد، شما چطور 12وهدی را با 12 امام مقایسه می کنید که اعتراف دارید در رتبه آنها نیستند؟!
جناب کریم شما بدون اینکه کلام بنده را بطور کامل منعکس کنید فقط با انعکاس بخشی از آن، نتیجه گرفتید پس اجازه دهید کاملتر توضیح دهم جناب کریم بنا به وصیت رسول الله(ص) که عهدی الهی است، مهدیین(ع) وارثین علم و عصمت رسول الله(ص) و حجت و خلیفه خدا در زمین هستند.
خلاصه متن وصیت:
[FONT=arial]امام صادق (ع) از پدرش امام باقر (ع).... از پدرش امير المومنين (ع) که فرمود : [FONT=arial]رسول الله(ص) [FONT=arial]در شبى كه وفاتش در آن واقع شد ، به على (ع) فرمود : اى ابا الحسن ، كاغذ و دواتى بياور و رسول الله (ص) وصيت خود را املاء فرمود تا این که بدين جا رسيد كه فرمود : يا على ![FONT=arial] بعد از من دوازده امام مى باشند و بعد از آنها دوازده مهدى هستند . [FONT=arial]پس تو يا على اوّلين دوازده امام مى باشى . ... . و تو پس از من خليفه و جانشين من بر امتم هستى ، هر گاه وفاتت رسيد ، خلافت را به فرزندم حسن واگذار كن ، ... ، و چون وفات او ( امام حسن عسکری (ع) ) برسد ، آن را به فرزندش م ح م د كه مستحفظ از آل محمّد (ص) است ، تسليم كند ، و آنها دوازده امام هستند . سپس بعد از او دوازده مهدى مى باشند . [FONT=arial]پس وقتى كه زمان وفاتش فرا رسید ، خلافت را به فرزندش كه اوّلين مهديین است مى سپارد ، براى او سه اسم است . يك اسمش مانند اسم من ، و اسم ديگرش اسم پدر من است ، و آنها عبد الله و احمد ، و نام سوّم مهدى است و او اوّلين مؤمنان است
یعنی طبق وصیت رسول الله (ص) ائمه(ع) 12 نفرند و 12 نفر بعدی مهدیین(ع) هستند.
همانگونه که 12 امام، نبی(ص)نیستند ولی خصوصیات رسول الله(ص) یعنی علم و عصمت را دارا هستند، بطریق مشابه 12 مهدی نیز امام بمعنای خاص و در رتبه ائمه(ع) نیستند ولی علم و عصمت رسول الله(ص) را به ارث برده اند و انها حجت الله و خلیفه اللههستند.
اما همانگونه که در میان ائمه(ع) ، اولین امام دارای جایگاهی خاص و ممتاز است بطوریکه امیرالمومنین(ع) بمانند شخص رسول الله(ص) است در میان مهدیین نیز مهدی اول(ع) دارای جایگاهی خاص و ممتاز است.
از انجایی که مهدیین(ع) در دولت عدل الهی حکومت خواهند کرد ، فشار و مسئولیت کمتری را نسبت به ائمه(ع) متحمل میشوند در مقام تمثیل، ائمه(ع) مانند رانندگانی در جاده ای کوهستانی پرپیچ و خم و در یخبندان زمستان هستند ولی مهدیین (ع) مانند رانندگانی در اتوبان در فصلی مناسب هستند، به استثنای مهدی اول(ع) که مجری دستورات امام مهدی(عج) در مراحل دعوت و قیام میشود، درحقیقت امام مهدی(عج) قائم به امر الله است و یمانی(مهدی اول(ع)) قائم به امر پدرش یعنی امام مهدی(عج) میباشندو امر یمانی(ع) مستقل از امام مهدی(عج) نمیباشد و در مراحل دعوت و قیام از طرف خود سخنی نمیگوید و از طرف خود اقدامی نمیکند و مطیع کامل و مجری دستورات امام مهدی(عج) است و فرمانده اصلی مراحل دعوت و قیام شخص امام مهدی(عج) میباشند یعنی دعوت یمانی همان دعوت امام مهدی (عج) است قیام یمانی همان قیام امام مهدی(عج) استو تنها راه شناخت و بیعت با امام مهدی(عج) شناخت یمانی و بیعت با یمانی استو امکان دور زدن یمانی وجود ندارد برای همین است که طبق حدیث امام باقر(ع)سرپیچی از یمانی نتیجه اش آتش جهنم است برای توضیحات بیشتر لطفا این کامنت را مطالعه فرمایید در لینک زیر:
این حدیث نشان می دهد که 12مهدی بعد از ظهور حضرت قائم هستند درحالی که مهدی اول شما که از همه فاضل تر است قبل از حضرت ولی عصر(عج)قیام کرده است! طبق این حدیث این مهدیین طائفه ای از شیعیان هستند که مردم را به شناخت اهل بیت دعوت می کنند نه مانند یمانی شما که به جای دعوت از مردم ،کسانی که خود مبلغ ومروج اهل بیت هستند و مراجع دینی مردم می باشند را به مباهله دعوت کند.
چگونه این مراجع که مبلغین و مروجین اهل بیت(ع) هستند ، هسته اولیه یعنی 313 نفر را تشکیل نداده اند؟؟!!
و چگونه است که از میان دویست میلیون شیعه، هسته اولیه سپاه امام حدود ده هزار نفر میباشد که از میان انها نیز فقط 313 نفر یاران حقیقی بوده و هسته اصلی سپاه امام را تشکیل میدهند؟؟
ابو بصير گويد: امام صادق (ع) فرمود: قائم خروج نخواهدکرد مگر حلقه ى سپاه به کمال و تمام رسد، عرض کردم: آنکه حلقه بدان کامل شود چقدر است؟ فرمود: ده هزار است که جبرئيل از سوى راست آن و ميکائيل از طرف چپ آن قرار دارند، سپس پرچم را به اهتزاز در آورد و با آن روان گردد، پس هيچ کس در مشرق و مغرب نماند مگر اينکه آن پرچم را لعنت کند و آن همان پرچم رسول الله(ص) است، که جبرئيل در روز بدر آن را فرود آورد. الغيبة للنعماني ص : 308.
و با مراجعه به احادیث معصومین(ع) متوجه میشویم که شیعه از دید معصوم (ع)
با شیعه ای که ما تصور و ادعا میکنیم چه تفاوت اساسی و بنیانی دارد:
امام صادق (ع) که یکی از یاران آن حضرت به خدمتش رسید و عرض کرد ...ای آقای من چقدر شیعه شما فراوان شده است.
حضرت او را فرمود بگو چقدراند؟ گفت: بسیار.
فرمود: شماره شان را میدانی؟
عرض کرد: بیش از شماره است.
امام صادق(ع) فرمود: اگر آن شماره ای که توصیف شده است: سیصد وده و اندکیتکمیل شود خواسته شما انجام خواهد گرفت. ولی شیعه ما کسی است که صدایش از بنا گوشش تجاوز نکند و عقده های درونی اش از پیکرش بیرون نیافتد و آشکارا مدح ما را نکند و با دشمنان ما ستیزه جو نباشد و با کسیکه از ما عیبجویی می کند هم نشین نگردد و کسیکه بدگویی از ما میکند هم صحبت نشود و دشمن ما را دوست ندارد و دوست ما را دشمن نداند.
عرض کردم : پس من با این گروه مختلف شیعه ای که ادعای شیعه گری دارند چه کنم؟ فرمود: مشخص میشوند و از همدیگر جدا میشوند و تبدیل می یابند. سالیانی بر آنان روی آورند که فانی شان کند و شمشیری از نیام بر آید که آنان را بکشد و اختلافی در میانشان افتد که پراکنده شان کند... شیعه ما تنها کسی است که همچون سگان پارس نکند و همچون کلاغان طمع نورزد و اگر از گرسنگی بمیرد گدایی نکند.
عرض کردم: فدایت شوم اشخاصی که این چنین است از کجا بجوییم؟
فرمود: آنان را در کنار گوشه های زمین جستجو کن آنان کسانی هستند که زندگی سبکی دارند و خانه بدوش هستند که اگر حاضر باشند شناخته نشوند و اگر غایب گردند کسی متوجه غیبت آنان نشود و اگر بیمار شوند عیادت کن ندارند و اگر خواستگاری کنند کسی شان به همسری نمیگزیند و اگر بمیرند بر جنازه شان کسی حاضر نشود. آنان کسانی هستند که در مالشان به همدیگر مواسات کنند و در قبرهایشان با یکدیگر دید و بازدید دارند و خواسته هایشان مختلف نیست هر چه از شهرهای مختلف باشند. غیبت نعمانی باب 12 روایت 3: (صفحه 238)
امام رضا (ع) در مورد كسانى كه ادعاء كردند از شيعيان امام على (ع) مى باشند فرمود: (وای بر شما، شيعيان او فقطحسن(ع) و حسين(ع) ، ابوذر، سلمان، مقداد، عمار و محمد بن ابى بکر بودند. کسانى که چيزى از اوامر او را مخالفت نکردند و آنچه مورد نهى او بود، مرتکب نشدند. اين در حالى است که شما ادعاى شيعه بودن مى کنيد و بيشتر رفتارهايتان با رفتار على (ع) تفاوت دارد و برخلاف دستورات اوست. شما حتى در انجام واجباتتان کوتاهى مى کنيد. شما حقوق بزرگ برادرانتان، کسانى که اخوت فى الله دارند، ادا نمى کنيد. جايى که نبايد تقيه کنيد، تقيه مى کنيد و جايى که بايد تقيه کنيد، تقيه نمى کنيد. يعنى شما پيرو خواسته هاى دل هستيد، بايد بدانيد کجا بايد تقيه کنيد و کجا نبايد. اگر شما مى گفتيد ما على (ع) را دوست داريم، با دشمنانش دشمن هستيم و با دوستانش دوستيم. من نمى گفتم شما دروغ مى گوييد. آرى شما على و دوستان على را هم دوست مى داريد و با دشمنانش هم دشمنيد؛ اما شيعه بودن تنها به اين نيست. بلکه علاوه بر اين شما بايد دقيقاً رفتارتان با رفتار على (ع) هماهنگ باشد، اين که فقط بگوييد ما على (ع) را دوست داريم براى شيعه بودن کافى نيست. ولى شما ادعايى کرديد که اهلش نبوديد. اگر بنا نگذاريد که رفتارتان را مطابق اين ادعايتان قرار بدهيد؛ يعنى اگر کارتان گفتارتان را تصديق نکرد، هلاک خواهيد شد.مگر خدا به شما رحم بکند؛والا با اين گناهى که مرتکب شده ايد، يعنى ادعاى شيعه بودن کرديد، مستوجب عقوبت هستيد!).بحار الأنوار: ج65 ص158
شما حدیث صریحی بیاورید که مهدیین قبل از ظهور حضرت ولی عصر می باشند؟
همان حدیث وصیت رسول الله(ص) :"...[FONT=arial] پس وقتى كه زمان وفاتش فرا رسید ، خلافت را به فرزندش كه اوّلين مهديین است مى سپارد ، براى او سه اسم است . يك اسمش مانند اسم من ، و اسم ديگرش اسم پدر من است ، و آنها عبد الله و احمد ، و نام سوّم مهدى است [FONT=arial]و او اوّلين مؤمنان است"
نشان میدهد که مهدی اول(ع) در زمان پدرش امام مهدی(عج) حضور دارد و اولین مومنان به پدرش یعنی اولین 313 نفر و وصی و دست راست پدرش در امر دعوت و قیام میباشد همانطور که امیرالمومنین(ع) اولین مومنان به رسول الله(ص) و وصی و دست راست ایشان بود.
و احادیثی از امیر المومنین که قبلا در همین تاپیک عرضه شد در لینک: http://www.askdin.com/thread27644-5.html#post351995 که مردی از فرزندانش قبل از امام مهدی(عج) قیام میکند و هشت ماه شمشیر را بر دوشش حمل میکند
حدیث صریحی نقل کنید که مهدیین نسبت به علماء ومراجع دینی بالاتر هستند ونسبت به آنها حجیت دارند؟
حدیث فوق نشان می دهد که جناب یمانی اصلا جزو مهدیین نیست چون او قبل از حضرت ولی عصرعلیه السلام خواهد بود.
جناب کریم با توجه به روایت امام باقر(ع) که در لینک http://www.askdin.com/thread27644-8.html#post354146
با استناد به ثقلین بررسی شده است متوجه میشویم که یمانی(ع) دعوت کننده به امر پدرش و دعوت کننده به حق مطلق و قران ناطق است و سرپیچی از او یعنی آتش جهنم ، که یمانی(ع) از طریق وصیت رسول الله(ص) با مهدی اول(ع) منطبق میشود.
الحمد لله رب العالمین
آدم نمی داند با خیال تراشانی مثل خادم الیمانی چه کند ؟
جناب حامد، اگر تمسک به ثقلین و تمسک به وصیت رسول الله(ص) در نظر شما خیال پردازی است! پس ما خیال پرداز هستیم!
اینها از این همه دروغگویانی که در طول تاریخ ادعای مهدویت و بابیت کردند عبرت نمی گیرند؟
کدام مدعی دروغینی را میشناسید که برای اثبات حقانیتش به وصیت و سلاح(علم) و پرچم(بیعت لله) رسول الله(ص) احتجاج کرده باشد؟
اگر اهل علم و منطق هستید پس توجه کنید:
امام باقر(ع) میفرمایند: «اگر هر چيزي براي شما ايجاد اشكال يا شبهه كند، وصيت و پرچم و سلاح پيامبر خدا (ص) جاي هيچ گونه شبهه و اشكال برايتان باقي نميگذارد.بر حذر باشيد از كساني كه خود را به دروغ به آل محمد نسبت ميدهند. كه همانا براي آل محمد و علي (ع) يك پرچم است و براي ديگران پرچمها. پس در جاي خودت ثابت باش و ابداً از هيچكس تبعيت نكن تا مردي را از فرزندان حسين (ع) ببيني كه با اووصيترسول الله(ص) و پرچم او و سلاح او باشد.» تفسير العياشي ج1 ص64، بحار الأنوار ج52 ص222، الزام الناصب ج۲ ص96
قضیه: وصيت و پرچم و سلاح رسول الله(ص) جاي هيچ گونه شبهه و اشكال برايتان باقي نميگذارد.
فرض کنیم کسی بدروغ به این سه نشانه احتجاج کند( فرض خلف) و باعث ایجاد شبهه و اشکال شودو این خلاف فرمایش امام باقر(ع) است که این سه نشانه را بدور از هرگونه شبهه و اشکال میداند و در اینصورت فرمایش امام باقر(ع) باطل خواهد شد! و این محال است که امام باقر(ع) سخنی بیهوده و باطل بگویند چراکه جانشین برحق رسول الله (ص) است و دارای عصمت و وارث علم رسول الله(ص) است و مشمول این آیه: وَمَا يَنطِقُ عَنِ الْهَوَىٰ * إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْيٌ يُوحَىٰ
پس فرض خلف باطل و حکم ثابت میشود!
امام صادق (ع) فرمودند: «آيا ديديد كه وصيت كننده از ما به هركس كه خودش بخواهد وصيت كند؟ نه به خدا سوگند، در صورتي كه وصيت عـهدي از خداوند و رسولش (ص) است به مردي بعد از مرد ديگر تا اين كه امر به صاحبش برسد.» امام صادق (ع) قسم جلاله یاد میکند که وصیت دلخواه معصوم(ع) نیست و عهدی از طرف خدا و رسولش است از مردی به مرد دیگر تا اینکه به صاحبش برسد.
یعنی وصیت عهدی الهی است تا امر بدست صاحبش برسد.
پس وقتی وصیت عهدی الهی است ، پس ضامن حفاظت ان تا رسیدن به صاحب امر نیز خود الله عز و جل است همانطور که ضامن حفظ وصیت عیسی(ع) در انجیل شد تا امر بدست صاحبش رسول الله(ص) رسید و با ان وصیت به اهل کتاب احتجاج شد.
و وصیت کسی جز صاحبش آن را ادعا نمی کند؛ زیرا آن کتابی بازدارنده از هر گونه لغزش می باشد همانگونه که محمد (ص) به آن وعده داده است: (برایم صحیفه و دواتی بیاورید تا کتابی برایتان بنویسم که بعد از آن هرگز گمراه نخواهيد شد)، در حالیکه اگر امکان دستیابی به آن برای کسی غیر از صاحبش فراهم می بود و با آن بر مردم احتجاج می کرد قطعاً مایه ى گمراهی مردم می شد، و این امر خلاف وعده ى رسول الله (ص) است و بلا نسبت ايشان كه غير ممكن است خلاف وعده عمل كند.
و وصیت را کسی جز صاحبش ادعا نمی کند؛ زیرا امیر المؤمنین (ع) آن را ذکر کرده و از امور خاص و منحصر به فرد خلفای الهی شمرده و فرمود:
(لا یُقَاسُ بِآلِ مُحَمَّد (ص) مِنْ هَذِهِ الْأُمَّةِ أَحَدٌ وَلا یُسَوَّى بِهِمْ مَنْ جَرَتْ نِعْمَتُهُمْ عَلَیْهِ أَبَداً هُمْ أَسَاسُ الدِّینِ وَ عِمَادُ الْیَقِینِ إِلَیْهِمْ یَفِیءُ الْغَالِی وَبِهِمْ یُلْحَقُ التَّالِی وَلَهُمْ خَصَائِصُ حَقِّ الْوِلایَةِ وَفِیهِمُالْوَصِیَّةُ وَالْوِرَاثَةُ).
(هيچ كس با مرتبه و مقام خاندان پيامبر از اُمّت اسلامى سنجيده نمى شود و هيچ گاه كسانى كه خود مشمول نعمت هاى اهل بيت هستند، با خود آنان برابر نمى شوند؛ آنان اساس دین و ستون یقین هستند، هر که از حدّ در گذرد به آنان بازگردد، و آن که وامانده، بديشان پيوندد. حقّ ولايت خاص ايشان است و وصيّت و ميراث مخصوص آنان).بحار الأنوار: ج23 ص117.
و مانند کلام ایشان را فرزندش امام صادق(ع) فرمود:(یَا مَنْ خَصَّنَا بِالْکَرَامَةِ وَخَصَّنَا بِالْوَصِیَّةِوَوَعَدَنَا الشَّفَاعَةَ وَأَعْطَانَا عِلْمَ مَا مَضَى وَمَا بَقِیَ وَجَعَلَ أَفْئِدَةً مِنَ النَّاسِ تَهْوِي إِلَیْنَا وَجَعَلَنَا وَرَثَةَ الأَنْبِيَاءِ).
(اى كسى كه ما را به كرامت و وصیت ممتاز كرد و به ما وعده ى شفاعت داد و علم گذشته و آينده را به ما عطاء نمود و دل هاى برخى از مردم را به ما متمايل ساخت و ما را وارثان انبیاء قرار داد).بصائر الدرجات: ص149.
و اگر دیگران در این ادعا تمکین می یافتند دیگر وصیت از ویژگی های خاص و منحصر به فرد ائمه (ع) نبود.
و وصیت را کسی جز صاحبش ادعا نمی کند؛ زیرا امام باقر (ع) آن را ترازویی برای شناخت صاحب حق قرار داد، آن هنگام که از ایشان در مورد راه شناخت صاحب امر پرسیده شد، فرمود: (با سنگینی و متانت و علم و وصیت).بصائر الدرجات: ص509.
و ادعای آن توسط شخصی گمراه یعنی اینکه همیشه آن راه رساندن به صاحب حق نمی باشد، و امام (ع) از به گمراهی کشاندن مردم و خلاف وعده مبراء است.
و وصیت را کسی جز صاحبش ادعا نمی کند؛ زیرا امام رضا (ع) در برابر علمای یهود و نصاری، حق جدّش رسول الله (ص) را از طریق متنهایی از کتبشان با اسم ایشان را ثابت کرد، پس بهانه جویی کردند و گفتند: از کجا معلوم که آن محمد یاد شده همان محمد جدّ شماست؟ پس حضرت فرمود: با شک و تردید احتجاج نمودید! آیا خداوند قبل یا بعد از خلقت آدم تا این روز، پیامبری را مبعوث کرده که نامش محمد باشد؟ و یا در کتبی که خداوند بر تمام انبیاء نازل کرده، نامی غیر از محمد می یابید؟ پس در پاسخ خاموش ماندند).بحار الأنوار: ج49 ص75.
پس امام (ع) عدم ادعای کسی غیر از صاحب اسم و اوصاف مذکور در کتبشان را دلیلی بر مصداق بارز و اصلی اوصاف (محمد) قرار داد، آن هم تنها با ادعای وصیت و فرموده ی ایشان که: او صاحب حق است، و به عبارت دیگر وصیت مشخص را کسی جز صاحبش ادعا نمی کند. و این پاسخ، دقیقاً همان پاسخی است که به شک کنندگان امروز داده می شود !
و وصیت را کسی جز صاحبش ادعا نمی کند؛ زیرا اگر مؤمنی تاریخ دعوتهای الهی تا زمان آدم را مورد مطالعه قرار دهد، مدعی باطلی را نمی یابد که با ذکر اسمش در وصیت خلیفه الله قبلی، به مردم احتجاج کرده باشد!
ادعای نبوت و امامت دروغین مساله جدیدی نیست!
در زمان رسول الله(ص) مگر مسیلمه کذاب ادعای نبوت نکرد؟ مگر ابوبکر و عمر وعثمان در زمان امیرالمومنین(ع) ادعای دروغین جانشینی رسول الله (ص) را نکردند ؟ مگر زیدیه و اسمائیلیه و واقفیه و ... در زمان حضور ائمه معصومین(ع) پدیدار نشدند؟ ولی کدام مدعی دروغینی را سراغ دارید که برای اثبات ادعای خود به وصیت رسول الله(ص) احتجاج کرده باشد؟ و علمی همتراز علم معصوم(ع) ارائه کرده باشد که کوچکترین تعارضی با قران و احادیث معصومین(ع) نداشته باشد و احدی توانایی رد آن از طریق ثقلین را نداشته باشد؟
وشاید این وسط منافع سرشاری است که به فداکردن دین می ارزد ؟
شک نکنید که این افراد اصلا چیزی به نام دین ندارند و فقط و فقط آموزش دیده اند و پول گرفته اند تا برای احمدالحسن کذاب تبلیغ کنند و اگر دقت کنید جز یک سری اطلاعات محدود و طبقه بندی شده چیز بیشتری بارشان نیست و جواب بسیاری از سوالات همین تاپیک را هم ندادند!
جواب تهمتهایتان را نمیدهم تا خدا میان ما قاضی و حاکم باشد که او بهترین و عادلترین داوران است.
الحمد لله رب العالمین
چگونه این مراجع که مبلغین و مروجین اهل بیت(ع) هستند ، هسته اولیه یعنی 313 نفر را تشکیل نداده اند؟؟!!
و چگونه است که از میان دویست میلیون شیعه، هسته اولیه سپاه امام حدود ده هزار نفر میباشد که از میان انها نیز فقط 313 نفر یاران حقیقی بوده و هسته اصلی سپاه امام را تشکیل میدهند؟؟
ابو بصير گويد: امام صادق (ع) فرمود: قائم خروج نخواهدکرد مگر حلقه ى سپاه به کمال و تمام رسد، عرض کردم: آنکه حلقه بدان کامل شود چقدر است؟ فرمود: ده هزار است که جبرئيل از سوى راست آن و ميکائيل از طرف چپ آن قرار دارند، سپس پرچم را به اهتزاز در آورد و با آن روان گردد، پس هيچ کس در مشرق و مغرب نماند مگر اينکه آن پرچم را لعنت کند و آن همان پرچم رسول الله(ص) است، که جبرئيل در روز بدر آن را فرود آورد.
این قسمت را به عنوان بخشی از سخنان شما آوردم که عرض کنم به حدیث نقل شده جوابی ندادید،بنده نگفتم خصوصیات شیعه را نقل کنید ویا احادیث را کنار هم قرار داده ودل بخواهی ترجمه کنید،شما لطف کنید فقط بفرمایید کجای این حدیث با عقادی شما درمورد یمانی می سازد.حدیث را دوباره نقل می کنم.
عن ابی بصیر قال:قلت للصادق جعفر بن محمدعلیه السلام یابن رسول الله صلی الله علیه وآله انی سمعت من ابیک علیه السلام قال: یکون بعد القائم اثنا عشر مهدیا فقال:انما قال:اثناعشر مهدیا ولم یقل اثناعشر اماما ولکنهم قوم من شیعتنا یدعون الناس الی موالاتنا ومعرفة حقنا(صدوق،کمال الدین وتمام النعمة،ج2،ص358) ابوبصیر از امام صادق علیه السلام سوال می کند که من از پدر شما شنیدم که بعد از قائم(امام عصر)دوازده تا مهدی می باشد.حضرت فرمود:(پدرم)فرمود:12مهدی ونفرمود 12امام، وآنها (مهدیین)قومی هستند که مردم را به دوستی ما وشناخت حقمان دعوت می کنند.
حدیث صراحتا می گوید مهدیین بعد از ظهور حضرت صاحب الزمان هستند در حالی که یمانی ومهدی اول شما قبل از اینکه امام ظهور کنند تشریف آورده اند. امام وظیفه مهدیین را روشن کرده اند که دعوت به موالات اهل بیت ومعرفت به مقام وحقانیت آنها است. وبرای اینکه بعدا برای امثال شما این گمان پیش نیاید که آنها امام ویا قابل مقایسه با ائمه هستند می فرمایند آنها امام نیستند بلکه از شیعیان ما هستند.
ما حرفی در اینکه آنها شیعه حقیقی هستند وصفات شیعه منطبق بر آنها است ولی شیعه بودن منحصر در این 12نفر نیز نمی باشد که ما آنها را متمایز کنیم وبرای آنها مقام ومنزلت خاصی در نظر بگیریم.
به هر حال برای اینکه مساله واضح شود ،شما به این سوال جواب دهید: طبق صریح حدیث مهدیین بعد از ظهور امام هستند چطور مهدی اول شما زودتر تشریف آورده اند؟
فقط طبق سخن خودتان حدیث ودلیل صریح نقل کنید واحادیث را طبق نظر خود معنی نکنید.
همان حدیث وصیت رسول الله(ص) :"... پس وقتى كه زمان وفاتش فرا رسید ، خلافت را به فرزندش كه اوّلين مهديین است مى سپارد ، براى او سه اسم است . يك اسمش مانند اسم من ، و اسم ديگرش اسم پدر من است ، و آنها عبد الله و احمد ، و نام سوّم مهدى است و او اوّلين مؤمنان است"
نشان میدهد که مهدی اول(ع) در زمان پدرش امام مهدی(عج) حضور دارد و اولین مومنان به پدرش یعنی اولین 313 نفر و وصی و دست راست پدرش در امر دعوت و قیام میباشد همانطور که امیرالمومنین(ع) اولین مومنان به رسول الله(ص) و وصی و دست راست ایشان بود.
طبق این حدیث نیز امام در زمان وفات خود خلافت را به ایشان می دهد، ولی یمانی شما هنوز حضرت ظهور نکرده تشریف آورده اند لذا این حدیث نیز نمی تواند موید سخنان شما باشد.
جمع بندی: شبیه سازی حوادث آخرالزمان
سوال:آیا احتمال شبیه سازی حوادث آخرالزمان وجود دارد؟
جواب: از عصر ائمه به خاطر اخبار متواتری که در مورد امام زمان علیه السلام وجود داشت واینکه ظلم به دست او ازبین خواهد رفت خیلی ها از این مساله استفاده کرده ومهدی موعود را به افرادی مختلفی از جمله محمد حنفیه تطبیق دادند والبته در این اواخر مساله پیچیده تر شده است که بعضی ها با تمسک به روایات صرفنظر از صحت وعدم صحت آنها علایم قبل از ظهور را به افراد مختلفی با زعم وخوش بینی خود تطبیق داده اند که نمونه بارز آن سی دی ظهور نزدیک است بود والبته علمای حوزه علمیه به اینها جواب داده واشتباه بودن این تطبیقها را توضیح دادند. به هر حال اینکه بعضی ها با استفاده از مقدسات وباورهای مردم اقدام به شبیه سازی حوادث آخرالزمان از روی جهل ویا عناد می کنند امری است که وجود دارد.
سوال: از کجا مشخص می شود که این تطبیقها غلط است ویا درست؟
جواب: از اموری که بسیار نهی شده است وقت تعیین کردن برای زمان ظهور است ، وقتی مهزم از امام صادق علیه السلام در باره زمان ظهور می پرسد، حضرت جواب می دهد:یا مهزم کذب الوقّاتون وهلک المستعجلون ونجا المسلمون(اصول کافی، ج1، ص368)وقت تعیین کنندگان دروغ گفتند وکسانی که در این امر عجله می کنند هلاک می شوند وتسلیم شدگان نجات می یابند.
باز در همانجا حضرت می فرماید: وقاتون دروغ می گویند وما اهل بیت وقت برای ظهور تعیین نمی کنیم.
تطبیق علایم ظهور با توجه به بعضی ظواهر وجکم قطعی دادن در مورد آن به نوعی عجله وشتابی است که با عقلانیت کامل صورت نمی گیرد وما از این عجله نهی شده ایم ،سوای اینکه تطبیق بر افراد ونتیجه گرفتن نزدیکی ظهور به نوعی وقت تعیین کردن است که زیاد مطلوب نیست. بنابراین آنچه مسلم است ظهور حضرت می باشد اما اینکه کی ما خبر نداریم وحق تعیین زمان وتطبیق قطعی افراد نیز درست نمی باشد چون زمانی که مشخص می شود این شخصی که گفته می شد سفیانی است ویا سید یمانی وبعدا او بدون اینکه کاری انجام دهد که در روایات نسبت به این افراد وارد شده است می میرد این امور موجب تضعیف دین وبازی کردن با اعتقادات مردم می شود. واین هم به نوبه خود حرام است.
سوال:یمانی کیست؟
جواب:یکی از اشخاصی که قبل از ظهور قیام می کند ودارای دعوت حق می باشد ومورد تایید ائمه اطهار قرار گرفته وتوصیه کرده اند که به او بگروید یمانی است که به نفع حضرت صاحب الزمان علیه السلام دعوت می کند. امام باقر علیه السلام می فرماید: خروج سفیانی، یمانی وخراسانی در یک سال ویک ماه ویک روز خواهد بود...ودر میان این پرچمها پرچمی هدایت یافته تر از پرچم یمانی نیست چون او به سوی صاحبتان دعوت می کند، زمانی که یمانی خروج کرد بیع سلاح حرام می شود وزمانی که قیام کرد بسوی او بشتاب ، چون پرچم او پرچم هدایت است وبر هیچ مسلمانی جایز نیست از او سرپیچی کند چون در این صورت اهل جهنم خواهد شد چون او بسوی حق وصراط مستقیم دعوت می کند.(بحارالانوار،ج52،ص232)
سوال:آیا یمانی دارای غیبت می باشد؟
جواب: خیر ، آنچه در راوایات نقل شده است، قیام او قبل از ظهور است واینکه دعوت به حق می کند اما اینکه غیبتی داشته باشد و یا سایر خصوصیات که بعضی گفته اند واو را فرزند امام زمان خوانده اند غلط و اشتباه است. ودر روایات چنین چیزی نیامده است.
سوال: آیا احمد الحسن وطرفداران او که ادعا می کنند او یمانی واول از 12مهدیین می باشد وهمچنین دعوتهای او درست است یا خیر؟
جواب:عملکرد این آدم نشان می دهد که در مسیر حق وهدایت نیست ودر واقع با استفاده از احساسات مذهبی جوانان ومردم آنها را گمراه می کند وبر این سخن دلایل متععدی وجود دارد که به تعدادی از آنها اشاره می کنم.
1-اینکه می گویند او از مهدیین است خلاف روایات است چون طبق روایات مهدیین بعد از ظهور هستند در حالی که این آقا قبل از ظهور این ادعا را دارد. علی بن حمزه از پدرش نقل می کند که از امام صادق علیه السلام پرسیدم: سمعت من ابیک یکون من بعد القائم اثنی عشر مهدیا؟ فقال: قد قال : اثنی عشر مهدیا ولم یقل اثنی عشر اماما ولکنهم قوم من شیعتنا یدعون الناس الی ولایتنا ومعرفة فضلنا.(الایقاظ من الهجعة
بالبرهان علی الرجعة،ص403)
نکته ای که هست طرفداران احمد الحسن با توجه به احادیث 12مهدی او را همطراز با حجج الهی بیان می کنند ودعوت او را همسان با دعوت انبیاء وائمه قرار می دهند در حالی که این اشتباه بوده ودلیل دیگری بر بطلان آنهاست چون طبق حدیث اینها از دعوت کنندگان به سمت ائمه هستند نه اینکه همانند آنها باشند.
2-مبارزه با علماء دین ومراجع عظام: طبق ادعای طرفداران این آقا او مراجع دین را به مباهله دعوت کرده است آنهم در برهه ای از زمان که شیعه در بیشترین هجمه از جانب دشمنان قرار دارد . اینجا سوالی که هست چرا باید شخصی را که در مسیر شیعه است به مباهله دعوت کرد آیا دعوت برای مباهله صرفا برای اثبات خود درست است؟ در حالی که طبق قرآن مباهله برای حقانیت دین است نه شخص. ومساله دوم این است که طبق حدیث واما الحوادث الواقعة فارجعوا الی رواة احادیثنا فانهم حجتی علیکم (کمال الدین ) علماء در عصر غیبت حجت صاحب الزمان بر مردم هستند در حالی که کسی که خود را فرزند امام زمان می داند آنها را دعوت به مباهله می کند واین در تضاد با فرمایش خود امام عصر می باشد.
سوال: مقصود از مهدیین چیست؟
جواب: در احادیث از جمله در وصایای پیامبر اسلام (ص)اشاره شده است که بعد از قائم دوازده مهدی وجود دارد. یا ابالحسن بعد از من دوازده امام وبعد از آنها دوازده مهدی وجوددارد، یا علی تو اولین آن دوازده امام هستی. ...وبعد از امام 12،دوازده مهدی می باشند...(بحارالانوار،ج53،ص148)
اما اینکه مقصود از این دوازده مهدی چیست؟ علامه مجلسی وشیخ حر عاملی می فرمایند: مراد یا رجعت پیامبر ویازده امام غیر از حضرت قائم بعد از ظهور است که دارای حکومت خواهند بود.ویا رجعت دوازده امام باتوجه به اینکه امام عصر نیز بعد از وفات دوباره رجعت کنند.(بحارالانوار،ج53،ص148؛الایقاظ من الهجعة، ص405)
توجیه دوم اینکه اینها نائبان حضرت قائم در شوون وجاهای مختلف هستند که همزمان به ایشان کمک خواهند کرد ویا اینکه بعد از رجعت ائمه ودر دوره آنها مردم را هدایت خواهند کرد.(همان منابع)
خلاصه مطلب:
اینکه احتمال شبیه سازی حوادث آخرالزمان وتطبیق اشخاص آخرالزمان مانند سفیانی ویمانی بر افراد مختلف وجود دارد ولی باید دقت کرد که این کارها غلط ودر مسیر اشتباه می باشد ودر عصر غیبت وظیفه ما پیدا کردن این مصادیق نیست بلکه کسب معرفت وبالا بردن رشد عقلی واعتقاد به امامت اهل بیت وحرکت در مسیر آنها می باشد که در حدیث امام سجاد علیه السلام به کابلی در احتجاج طبرسی نیز به ان نکات اشاره شده است. ودر عین حال با توجه به روایات متوجه شدیم کسانی که این روزها با تمسک به اخبار آحاد وبا توجیههای مختلف سعی دارند شخصی به نام احمد الحسن را یمانی واز مهدیین حساب کنند اشتباه می باشد ونص احادیث خلاف سخن آنها را اثبات می کند.
ومقصود از مهدیین یا خود ائمه اطهار هستند که بعد از رجعت بر گشته وحکومت خواهند کرد می باشند ویا نائبان امام عصر وائمه اطهار در دوره رجعت که مردم را به سوی حق وصراط مستقیم هدایت خواهند کرد.
امام صادق (ع) مي فرمايند: اگر ما مردم را با راي خود هدايت مي كرديم مانند اقوام قبل گمراه ميشديم ولي به روشنگري ازپروردگار ورسولش مردم را هدايت نمودیم وان را خدا به بيامبرش ياد داد و او نيز آن را به ما ياد داده است بصار الدرجات ص 299
ازامام صادق (ع) نقل است که رسول اکرم می فرمایند:حدیث مااهل بیت محمد(ص) سخت است ومشکل و ان راغیر از ملک مقرب ونبی مرسل یا مومنی که خدا قلبش را برای ایمان امتحان کرده است تحمل نمی کند واگر حدیثی بر شما وارد شد وقلبتان ان را پذیرفت وان را فهمیدید ان را قبول کنید واگر ان بر قلبتان سنگین بود ومنکر ان شد ان را به خدا ورسولش وعالمی از ال محمد(ص )برگردانید وگمراه کسی است که حدیثی بشنود ونتواند تحمل کند وبگوید به خدا قسم اینگونه نبود وانکار همان کفر است. كافي 1/455
بنابرین تفسیر مرحوم مجلسی و سایر علمای محترم ، ملاک و حجت نیست و حجت خود معصومین(ع) میباشد و مساله مهدیین(ع) امری سری و مخفی بود که در احادیث معصومین(ع) بطور رمزی و بصورت پراکنده منعکس شده است و مشخص است که با سری بودن امر نمیشد انرا بطور واضح بیان کرد ، از خود غیبت امام مهدی(عج) چقدر سواستفاده شده، فرض کنید ،در طول غیبت مسئله مهدیین(ع) هم اشکار بود تصور بکنید چه فاجعه ای برای شیعه رخ میداد!!!!؟؟؟
بنابرین انتظار نمیرفت کسی غیر از خود صاحب امر بتواند پیچیدگیهای این احادیث و رموز و اسرار انها را روشن کرده و به این احادیث برای اثبات حقانیتش احتجاج کند
وجای تعجب در این خصوص نیست زیرا در روایات متعدد از اهل بیت(ع) وارد شده که قائم به امری مخفی دعوت می کند که عموم مردم از آن گمراه شده بودند واین مساله از مهمترین امورمخفی است که در ان مردم و عالمشان ونادانشان گمراه و حیران و سرگردان شده بودند تا اینکه صاحبش آمدوهمه ابهامات را از ان برداشت تا اینکه ثابت شود او صاحب حق ومتصل باحق است ولاغیر.
ودر روایتی از ابی جعفر(ع)آمده است: ((....مهدی به این خاطربه مهدی نامگذاری شده که به امورمخفی هدایت می کند)) (غیبه النعمانی ص242-243)
ازامام صادق(ع)فرمودند:((اگرقائم قیام کردبا امری غیرازآنچه بوده خواهدآمد)) (غیبه الطوسی307)
از ابی جعفر(ع)فرمودند: ((اگرقائم ماقیام کرد همانند رسول الله (ص) مردم را به امرجدید دعوت می کند واسلام بصورت غریب شروع شدوغریب بازمی گردد وخوشا به حال غریبان)) (غیبه النعمانی336)
از امیرالمومنین(ع)درخطبه ای خیلی طولانی فرمودند: ((....برمردم ظاهرخواهدکرد کتابی جدید که برکافران خیلی سخت است ومردم را به امری دعوت می کند که هرکس به ان اقرار نماید هدایت شده وهرکس که ان را انکار کند گمراه ودر مانده می شود پس وای و وای برکسانی که او را انکارکنند)) (الزام الناصب 3/174-190)
بلکه از آنچه رسول الله(ص) به ان دعوت کرد سنگین تراست {و آن امامت علی ابن ابی طالب (ع)وائمه از فرزندانش بوده که واقعاً برعرب خیلی سنگین بود تا اینکه بجزء اندکی کسی به معرفت انها پی نبرد}
و همینطور امام مهدی(عج) هنگامی که ولایت مهدیین از فرزندانش را آشکار می کند بر مردم خیلی سنگین خواهد بود و همین طور کسی به ان اقرار نمی کند مگرتعداد اندکی که با خداوند بر عهدشان باقی خواهند ماند ومی گویم که بین حکومت مهدیین بعداز امام مهدی(ع) وبین رجعت تعارض وجود ندارد زیرا مهدیین(ع) مستقیماً بعداز قائم(ع) حکومت می کنند انگاه رجعت بعداز مهدی دوازدهم از ذریه امام مهدی(عج) که برای وی عقب(نسل) و ذریه وخلیفه ای نخواهد بود ورجعت با رجوع امام حسین(ع) شروع می شود که متولی تغسیل و دفن آخرین مهدی(ع) خواهد شد .
از حسن بن علی خزاز گفت: ((علی بن ابی حمزه برابی الحسن رضا(ع) واردشد وگفت:شما امام هستید. فرمودند:بله .پس به اوگفت:من از جدت جعفربن محمد(ع) شنیدم که میگوید:امامی نخواهدبود مگربرای او عقب (نسلی )باشد. پس فرمودند:فراموش کردی ای شیخ یا خود را به فراموشی می زنی امام جعفر(ع)به این صورت نگفت بلکه فرمودند:امامی نخواهد بود مگربرایش عقبی(فرزندی)باشدمگرامامی که حسین بن علی(ع) براو خارج می شود زیرا برای او عقبی وجود ندارد پس گفت:فدایت شوم راست گفتی به این صورت شنیدم جدت می گوید)) (غیبه الطوسی ص150)
پس امامی که عقبی(نسل وفرزندی) برای اونیست کسی نخواهد بود مگراخر مهدیین از ذریه یانسل امام مهدی(ع) وخاتمه اوصیاء با ان خواهد بود همانطورکه گفته شد واما در مورد امام مهدی(ع) که ذریه ونسل او با ده ها روایت ثابت شد واین کلام براومحتمل نیست. وحتی اگر روایت فوق متعارض دیگر روایات باشد که این تعداد اخبار متواتر و روایت های متعدد مخصوص ذریه امام(ع)در مقابل تنهایک خبرنمی تواند درست باشد و واجب خواهدبودکه به اخبارمتعدد در مورد ذریه امام مهدی (عج) بسنده نمود. و تنها یک خبر راترک کنیم در حالی که ما نمی گوییم حتی یک خبردر این موضوع را هم ترک کنیم بلکه مقصود وهدف از ان بدون شک آخرمهدیین از ذریه امام مهدی(ع) مقطوع النسل خواهد بود .
ومعنی این هم با این روایت بیشترواضح می شود درمحاوره ای بین علی بن ابی حمزه بطائنی وامام رضا(ع) : پس بطائنی به امام رضا(ع) در یک کلام طولانی گفت: ((... ما روایت کردیم که امامی نمیرود مگرعقب یا امام بعداز خود را ببیند! انگاه ابوالحسن(ع)فرمودند:اماشما در این حدیث چیزدیگری را رویت کردید
گفت: خیر
فرمودند:بله بخدا گفتیه اید :مگردر مورد قائم {نسلی ندارد }وشما معنی ان رانمی دانید معنی ان چیست یا برای چه گفته شده ،که علی به اوگفت:بله بخدا این درحدیث بود!
ابوالحسن(ع) فرمودند:وای برتوچطورمدعی چیزی شدی که بیشترآنرا نمی دانی)) (بحارالانوار48/270)
پس به گفتارامام رضا(ع)توجه کنیم تا خدا ما را هدایت کند((وشما معنی ان رانمی دانید معنی ان چیست یا برای چه گفته شده)) اگرمقصود خود امام مهدی(عج) بود بر مردی همچون علی بن ابی حمزه بطائنی که به حفظ روایت های زیاد اهل بیت(ع) شهرت داشت مخفی نمی ماند وچطوربراومخفی می ماند در حالی که بیشترواغلب مردم در ان زمان مقصود از قائم را همان امام مهدی(عج) می دانستند پس هنگامیکه که این معنی((عقبی برای او وجود ندارد)) برعلی بن ابی حمزه بطائنی وغیرازان مخفی مانده است، پس حتماً مقصود از ان غیراز امام مهدی(ع)است بلکه مقصوداز ان آخرین مهدی از ذریه امام مهدی(ع) است واین همان امری است که مقصود و هدف امام رضا(ع) بود در قولش((وشما معنی ان رانمی دانید معنی ان چیست یا برای چه گفته شده))
و نیز روایتی هم در مورد اینکه رجعت بطورمستقیم بعداز شهادت امام مهدی(عج)اتفاق خواهد افتاد وجود ندارد مگراینکه بعضی از روایان از بعضی روایات دچارتوهم شدند مانند :
از امام صادق(ع) در مورد رجعت سوال شده که ایا حق است ؟ فرمودند: بله .
پس به او گفتند:اولین نفری که خارج می شود چه کسی است؟
فرمودند:امام حسین(ع) برآثارقائم(ع)خارج می شود
گفتم: وهمه مردم با اوهستند؟
فرمودند: نه! بلکه همانطورکه خداوند متعال درکتابش ذکرشده:{يَوْمَ يُنفَخُ فِي الصُّورِ فَتَأْتُونَ أَفْوَاجاً روزی که در صور دمیده می شود وگروه گروه خواهید امد } )) (مختصربصائرالدرجات ص48)
واز او(ع) ((امام حسین(ع)از یارانش که با اوشهید شدند استقبال می کند وبا هفتاد پیامبرهمانطوری که با موسی ابن عمران(ع) مبعوث شدند وقائم(ع) خاتم را تحویل امام حسین(ع)می دهد و امام حسین(ع) مسئولیت غسل وکفنش وقراردادن اودرحفره اش را برعهده می گیرد)) (مختصربصائرالدرجات ص49)
از ابی عبدالله(ع)در حدیث طولانی فرمودند: {....ثُمَّ رَدَدْنَا لَكُمُ الْكَرَّةَ عَلَيْهِمْ*پس [از چندى] دوباره شما را بر آنان چيره مىكنيم } خروج امام حسین(ع)باهفتاد تن از اصحابش که لباسهای سفید که از سفید هم سفیدتر هستند جهت ادای توجیهات برای مردم که این حسین(ع)که بیرون آمده تا مومنین به اوشک نکنندواو دجال و شیطان نیست وحجت قائم بین انهاست وپس از استقرارومعرفت در قلوب مومنین که اوحسین(ع)است وفات به سراغ حجت می اید انگاه امام حسین(ع) اورا غسل وکفن نموده در حفره اش خواهد نهاد ومسئولیت وصی بر عهده وصی خواهدبود )) (بحارالانوار35/94)
این روایات بصراحت بر امام مهدی (عج)دلالت نمی کند بلکه در ان ملاحظاتی از روایت هایی که نسل وذریه امام مهدی (ع) دلالت می کند وجود دارد وهیچ دلالت مستقیم بر رجوع امام حسین(ع) بعداز قائم امام مهدی(ع) باقی نمی ماند زیرا روایت ها برحجت محمدبن الحسن (عج) تاکید نمی کند بلکه به ذکر(قائم) بسنده می کند وقائم همانطورکه برامام مهدی (عج) صدق می کند برهرکدام از ذریه او نیزصدق می کند همانطورکه در ورایت امام صادق(ع) ذکرشده است:
ابـو خديجه از امام صادق عليه السلام راجع به امام قائم عليه السلام پرسيد، فرمود: همه ی ما قائم به امر خدائيم؛ يكى پس از ديگرى تا زمانى كه صاحب شمشير بيايد، چـون صاحب شمشير آمد، امر و دستورى غير از آنچه بوده مى آورد).اصول کافی جلد 2 صفحه 487 روایت 2.
پس لازم است مضمون روایت رجعت را براخرین قائم از ذریه امام مهدی(عج) دانست همان کسی که امام حسین(ع) در زمان رجعت براوخارج می شود- همانطورکه گفته شد- و این هیچ تعارضی با روایات ذریه امام مهدی(عج) نخواهد داشت .
و روایت هایی که ذریه امام مهدی(ع) راذکرمی کنند، به وضوح برحکومت مستقیم انها و بدون فاصله بعداز پدرشان امام مهدی(عج) دلالت می کنند ! مانند:
عن الإمام الصادق (ع) قال: (إن منا بعد القائم (ع) اثنى عشر مهدياً من ولد الحسين).
از امام صادق ع فرمودند: (از ما بعد از قائم (ع) دوازده مهدی از فرزندان حسين (ع) خواهند بود).مختصر بصائر الدرجات-لحسن بن سليمان الحلی ص 48.
عن أبي عبد الله الصادق (ع): (إن منا بعد القائم أحد عشر مهدياً من ولد الحسين).
از ابي عبد الله صادق (ع ): (از ما بعد از قائم يازده مهدی از فرزندان حسين (ع) خواهند بود).غیبت شیخ طوسی.
وقتی میگوید 11 مهدی بعد از قائم، منظور از قائم مهدی اول(یمانی) است.
وقتی میگوید 12 مهدی بعد از قائم منظور از قائم امام مهدی(عج) است.
اگر شما قائم را امام مهدی(عج) فرض کنید و رجعت امام حسین(ع) را برای امام دوازدهم در نظر بگیرید و حدیث 11 یا 12 مهدی بعد از امام مهدی (عج) را با رجعت ائمه(ع) تفسیر کنید در اینصورت با حدیث" ان منا بعد القائم عليه السلام اثنى عشر مهديا من ولد الحسين عليه السلام " در تناقض خواهد بود چرا که میگوید 12 مهدی از فرزندان حسین(ع) هستند و امام حسین(ع) فرزند خودش نیست و امیر المومنین(ع) و امام حسن(ع) نیز فرزندان حسین(ع) نیستند ! و کلام اهلبیت(ع) حق و بدور از تناقض است!
با این دلایل متوجه می شویم که دولت بعد از امام مهدی(عج) ذریه ایشان(عج) یعنی دوازده مهدیین(ع) خواهند بود و پس از مهدی دوازدهم(ع) رجعت خواهد بود .
الحمد لله رب العالمین
با اینهمه فساد و فحشا و ربا و جنگ و ظلم در سراسر دنیا ، کدام مردم و قومی را در سراسر دنیا سراغ دارید که بی گناه و معصوم باشند و مستحق تنبیه و عذاب نباشند؟
آیا خود ایات قران برای شما کافی نیست؟
وَأَنِ احْكُم بَيْنَهُم بِمَا أَنزَلَ اللَّهُ وَلَا تَتَّبِعْ أَهْوَاءَهُمْ وَاحْذَرْهُمْ أَن يَفْتِنُوكَ عَن بَعْضِ مَا أَنزَلَ اللَّهُ إِلَيْكَ ۖ فَإِن تَوَلَّوْا فَاعْلَمْ أَنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ أَن يُصِيبَهُم بِبَعْضِ ذُنُوبِهِمْ ۗ وَإِنَّ كَثِيرًا مِّنَ النَّاسِ لَفَاسِقُونَ
و میان آنان بر طبق آنچه خدا نازل کرده است داوری کن، و از هواهای نفسانی آنان پیروی مکن، و از آنان برحذر باش که مبادا تو را از بخشی از آنچه خدا به سویت نازل کرده است، منحرف کنند. پس اگر روی گردانند، بدان که خدا می خواهد آنان را به سبب پاره ای از گناهانشان تنبیه کند؛ و مسلماً بسیاری از مردم فاسق اند.
بله ! بر اساس سنت الهی و ایاتی که در بالا و قبلا ذکر شده بود.
امام جعفر صادق (ع) فرمودند:زمانی قیام صورت می گیرد که جهان بشریت به یک سوم جمعیت، تقلیل یافته باشد و امواج بلایای طبیعی دو سوم را نابود کند. منتخب الاثر ص 453
ابو بصير مي گويد: «از امام صادق (ع) شنيدم كه مي فرمودند: ظهور آن حضرت انجام نمي شود تا آنكه دو سوم مردم از بين مي روند. سؤال كرديم: وقتي دو سوم مردم از بين رفتند پس چه كسي باقي مي ماند؟ حضرت فرمودند: آيا دوست نداريد كه در يك سوم باقي مانده باشيد؟»
وَلَئِنْ أَخَّرْنَا عَنْهُمُ الْعَذَابَ إِلَىٰ أُمَّةٍ مَّعْدُودَةٍ لَّيَقُولُنَّ مَا يَحْبِسُهُ ۗ أَلَا يَوْمَ يَأْتِيهِمْ لَيْسَ مَصْرُوفًا عَنْهُمْ وَحَاقَ بِهِم مَّا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُونَ
و اگر عذاب را از آنان تا مدتی اندک به تأخیر اندازیم، مسلماً [از روی استهزا] خواهند گفت: چه عاملی آن را [از آمدن] باز می دارد؟! آگاه باشید! روزی که عذاب به آنان رسد، از آنان بازگشتنی و بازداشتنی نیست و عذابی را که همواره مسخره می کردند، آنان را فراخواهد گرفت.
برای کسی که منتظر است تا حجت خدا را از طریق تایید غیر معصوم(ع) بشناسد ، حجت هرگز تمام نخواهد شد!!! و اساسا چنین کسی نیازی هم به حجت خدا ندارد و تسلیم منیت و تکبر و غرور و دلبسته و راضی به ولایت دون الله و غیر معصوم شده است!
امام صادق(ع) میفرمایند:کل رایة ترفع قبل قیام القائم، فصاحبها طاغوت یعبد من دون الله عز و جل
الکافی ج 8، ص 295، وسائل الشیعة ج 15، ص 52، بحار الانوار ج 52، ص 143 .
و خداوند متعال میفرمایند:
مَثَلُ الَّذِينَ اتَّخَذُوا مِن دُونِ اللَّهِ أَوْلِيَاءَ كَمَثَلِ الْعَنكَبُوتِ اتَّخَذَتْ بَيْتًا ۖ وَإِنَّ أَوْهَنَ الْبُيُوتِ لَبَيْتُ الْعَنكَبُوتِ ۖ لَوْ كَانُوا يَعْلَمُونَ
1- ایاتی که محتوی انها هشدار به عقوبت و عذاب است و مخاطب ان منکرین و کافرین و مشرکین و منافقین هستند ، بحد کافی محکم و واضح و صریح هستند که نیاز به تفسیر و توضیح نداشته باشند که در غیر اینصورت حجت بر کافران و منکران تمام نمیشد!
2-فقط تفسیر معصومین(ع) حجت است و تفاسیر غیر معصوم حجت نیست و فقط برای مطالعه علاقمندان مفید میباشد!
وَقَالُوا رَبَّنَا إِنَّا أَطَعْنَا سَادَتَنَا وَكُبَرَاءَنَا فَأَضَلُّونَا السَّبِيلَا
و می گویند: پروردگارا ! همانا ما از فرمانروایان و بزرگانمان اطاعت کردیم، در نتیجه گمراهمان کردند
در این که شیعه اهلبیت(ع) حق است هیچ تردیدی نیست اما اگر شیعه را ابزار و وسیله ای برای ارضای عقده های روانیت و کوبیدن سایرین فرض کرده ای پس مشمول ایات زیر میشوی:
مِنَ الَّذِينَ فَرَّقُوا دِينَهُمْ وَكَانُوا شِيَعًا ۖ كُلُّ حِزْبٍ بِمَا لَدَيْهِمْ فَرِحُونَ
کسانی که دینشان را بخش بخش کردند و [سرانجام] گروه گروه شدند، در حالی که هر گروهی به آنچه [از بخشی از دین] نزد آنان است [به تصور اینکه حق است] شادمانند
فَتَقَطَّعُوا أَمْرَهُم بَيْنَهُمْ زُبُرًا ۖ كُلُّ حِزْبٍ بِمَا لَدَيْهِمْ فَرِحُونَ
پس کار [آیین] خود را میان خویش قطعه قطعه کردند [و گروه گروه شدند] ، در حالی که هر گروهی به آن [آیینی] که نزد آنان است خوشحال و شادمانند [که آیینشان بر حق است.]
و گویا این احادیث را نخوانده ای که:
امام باقر ع می فرماید : قائم ع به سوی كوفه رهسپار می شود. در آن جا شانزده هزار نفر از بتریه (کسانی که معتقدند امام مهدی ع فرزند ندارد) ، مجهز به سلاح در برابر او می ایستند . آنان قاریان قرآن و فقهای در دین هستند . پیشانی های آنها از عبادت بسیار پینه بسته و چهره های آنها بر اثر شب زنده داری زرد شده است . اما کاملاً منفاق هستند . همگی می گویند : ای فرزند فاطمه برگرد ، زیرا که ما به تو نیازی نداریم . پس قائم ع در پشت شهر نجف ، از عصر روز دوشنبه تا شامگاه بر آنان شمشیر می كشد و همه آنها را بدون توقف می كشد .
دلائل الامامة ص 241 . معجم احادیث الامام المهدی ع ج 3 ص 306
مفضل بن عمر گوید : شنیدم امام صادق ع فرمود : اگر قائم ما قیام کند با شیعیان دروغگو و تکذیب کننده آغاز می کند و آنها را می کشد . اختیار معرفة الرجال للطوسی ج2 ص589
امام صادق ع فرمود : چگونه باشد (این امر) در حالی که زمانه برنگشته تا گفته شود مرده یا هلاک شده و در کدام وادی سلوک میکند . پس گفتم : برگشتن زمانه چیست ؟ فرمود : اختلاف شیعه بین خودشان . الغیبة النعمانی ص 157
امام صادق ع درباره آخر الزمان در حدیثی طولانی فرمود : ... و دیدی که فقیه برای غیر از دین تفقه کند و طالب دنیا و ریاست باشد ... و دیدی بر منبر ها به تقوا امر کنند و گوینده به آنچه امر میکند عمل نکند . الكافی ج 8 ص 36
امام صادق ع فرمود : هنگامی كه قائم قیام كند از امر (ولایت) او كسانی بیرون می روند كه همواره چنین به نظر می رسید از یاران او باشند و به امر (ولایت) او در می آیند آنانی كه شبیه خورشید پرستان و ماه پرستانند . الغیبة النعمانی ص 317
و اصلا میدانی شیعه یعنی چه و شیعه بودن چه شرایطی دارد؟
امام صادق (ع) که یکی از یاران آن حضرت به خدمتش رسید و عرض کرد ...ای آقای من چقدر شیعه شما فراوان شده است.
حضرت او را فرمود بگو چقدراند؟ گفت: بسیار.
فرمود: شماره شان را میدانی؟
عرض کرد: بیش از شماره است.
امام صادق(ع) فرمود: اگر آن شماره ای که توصیف شده است: سیصد وده و اندکی تکمیل شود خواسته شما انجام خواهد گرفت. ولی شیعه ما کسی است که صدایش از بنا گوشش تجاوز نکند و عقده های درونی اش از پیکرش بیرون نیافتد و آشکارا مدح ما را نکند و با دشمنان ما ستیزه جو نباشد و با کسیکه از ما عیبجویی می کند هم نشین نگردد و کسیکه بدگویی از ما میکند هم صحبت نشود و دشمن ما را دوست ندارد و دوست ما را دشمن نداند.
عرض کردم : پس من با این گروه مختلف شیعه ای که ادعای شیعه گری دارند چه کنم؟ فرمود: مشخص میشوند و از همدیگر جدا میشوند و تبدیل می یابند. سالیانی بر آنان روی آورند که فانی شان کند و شمشیری از نیام بر آید که آنان را بکشد و اختلافی در میانشان افتد که پراکنده شان کند... شیعه ما تنها کسی است که همچون سگان پارس نکند و همچون کلاغان طمع نورزد و اگر از گرسنگی بمیرد گدایی نکند.
عرض کردم: فدایت شوم اشخاصی که این چنین است از کجا بجوییم؟
فرمود: آنان را در کنار گوشه های زمین جستجو کن آنان کسانی هستند که زندگی سبکی دارند و خانه بدوش هستند که اگر حاضر باشند شناخته نشوند و اگر غایب گردند کسی متوجه غیبت آنان نشود و اگر بیمار شوند عیادت کن ندارند و اگر خواستگاری کنند کسی شان به همسری نمیگزیند و اگر بمیرند بر جنازه شان کسی حاضر نشود. آنان کسانی هستند که در مالشان به همدیگر مواسات کنند و در قبرهایشان با یکدیگر دید و بازدید دارند و خواسته هایشان مختلف نیست هر چه از شهرهای مختلف باشند. غیبت نعمانی باب 12 روایت 3: (صفحه 238)
امام رضا (ع) در مورد كسانى كه ادعاء كردند از شيعيان امام على (ع) مى باشند فرمود: (وای بر شما، شيعيان او فقط حسن(ع) و حسين(ع) ، ابوذر، سلمان، مقداد، عمار و محمد بن ابى بکر بودند. کسانى که چيزى از اوامر او را مخالفت نکردند و آنچه مورد نهى او بود، مرتکب نشدند. اين در حالى است که شما ادعاى شيعه بودن مى کنيد و بيشتر رفتارهايتان با رفتار على (ع) تفاوت دارد و برخلاف دستورات اوست. شما حتى در انجام واجباتتان کوتاهى مى کنيد. شما حقوق بزرگ برادرانتان، کسانى که اخوت فى الله دارند، ادا نمى کنيد. جايى که نبايد تقيه کنيد، تقيه مى کنيد و جايى که بايد تقيه کنيد، تقيه نمى کنيد. يعنى شما پيرو خواسته هاى دل هستيد، بايد بدانيد کجا بايد تقيه کنيد و کجا نبايد. اگر شما مى گفتيد ما على (ع) را دوست داريم، با دشمنانش دشمن هستيم و با دوستانش دوستيم. من نمى گفتم شما دروغ مى گوييد. آرى شما على و دوستان على را هم دوست مى داريد و با دشمنانش هم دشمنيد؛ اما شيعه بودن تنها به اين نيست. بلکه علاوه بر اين شما بايد دقيقاً رفتارتان با رفتار على (ع) هماهنگ باشد، اين که فقط بگوييد ما على (ع) را دوست داريم براى شيعه بودن کافى نيست. ولى شما ادعايى کرديد که اهلش نبوديد. اگر بنا نگذاريد که رفتارتان را مطابق اين ادعايتان قرار بدهيد؛ يعنى اگر کارتان گفتارتان را تصديق نکرد، هلاک خواهيد شد. مگر خدا به شما رحم بکند؛ والا با اين گناهى که مرتکب شده ايد، يعنى ادعاى شيعه بودن کرديد، مستوجب عقوبت هستيد!).بحار الأنوار: ج65 ص158.
حالا فهمیدی شیعه یعنی چه کسی و چه مشخصاتی دارد!
الحمد لله رب العالمین
اگر قرار باشد نظر علمایی که در این زمینه متخصص بوده اند مخصوصا علامه مجلسی که متخصص در علم حدیث بوده است معیار وملاک نباشد دوست عزیز آنموقع استدلالهای شما که هیچ ارزشی ندارد.مگر غیر از این است که شما با استفاده از این احادیث نتیجه گیری می کنید والا در هیچ حدیثی به صراحت اشاره نشده است که یمانی فرزند امام عصر(عج)می باشد بلکه شما ودوستانتان هستید که احادیث را کنار هم قرار می دهید ونتیجه می گیرید.
چطور است که علامه مجلسی وسایر علماءکه در این زمینه عمری زحمت کشیده اند وروش جمع احادیث ورفع تعارض بین آنها را بلد بودند میعار نباشد،در سایر مباحث دینی نیز ارزشی نخواهد داشت.چون فرقی نمی کند. پس علمایی که به زعم شما سخنشان معیار نیست چطور کتابهای آنها را به عنوان منبع نقل احادیث خود قرار می دهید وبراساس آنها استدلال می کنید؟!
درصورت قبول سخنان شما مردم که همه حدیث شناس نیستند پس در عصر غیبت تفسیر ومعانی احادیث را از چه کسانی یاد بگیرند؟ حتما اطلاع دارید که چقدر احادیث ساختگی وارد دین شده است تا جایی که محدثان ساختگی که وجود خارجی ندارند درست کرده واز آنها حدیث نقل کرده اند وعلامه عسگری در کتاب 150محدث ساختگی اسم آنها رانقل کرده است. مردم چه شکلی احادیث ساختگی را از صحیح تشخیص دهند؟به چه کسی مراجعه کنند وقتی سخن هیچ عالمی معیار نیست؟ شما اگر در این سخن خود کمی فکر کنید به غلط بودن آن بیشتر پی خواهید برد. العلماء ورثة الانبیاء ،واما الحوادث الواقعة فارجعوا الی رواة احادیثنا فانهم حجتی علیکم بی معنی خواهد بود.
اما نکته دیگر اینکه اگر به احادیثی که نقل کردید مطالعه کنید وجود این مهدیین بعد از امام زمان علیه السلام است یعنی در عصر رجعت ودر رجعت ائمه هم باز می گردنند،که احادیث آن در کتاب اثباة الرجعة شیخ حر عاملی واول جلد دوم حق الیقین شبر موجود است. وائمه در عصر رجعت حکومت خواهند داشت لذا حکومت 40 و30 سال ائمه از این جهت قابل حل است.وبراساس توجیحی که نقل شد این مهدیین در خدمت ائمه به هدایت مردم خواهند پرداخت .واحادیث نقل شده از شما نیز بیشتر از این را نمی رساند.
برادر کریم ما منکر اینکه مرحوم مجلسی و علمای بزرگوار زحمات زیادی در حفظ و کتابت روایات معصومین متحمل شده اند، نیستیم و اجر انها پیش در گاه الهی محفوظ و انشاالله که از طرف معصومین مورد شفاعت قرار خواهند گرفت . بحث بر سر این است که تفاسیر و توضیحات این بزرگواران همردیف و هم ارز سخنان و احادیث معصومین(ع) نمیتواند باشد بحث این است که عده ای سعی دارند نظر این علما چه متقدم و چه متاخر را در برابر نص صریح احادیث و نظرات معصومین(ع) قرار دهند و این پذیرفته نیست و عرض شد که طبیعی است که این بزرگواران در مواردی منظور و مفهوم واقعی از احادیث معصومین(ع) را درک نکنند و این بمعنی خدای نکرده توهین یا بی توجهی به زحمات ان بزرگواران نیست
معصومین(ع) قران ناطق هستند و کلام معصومین(ع) در امتداد و تفسیر و تفصیل قران است و بنابرین کلام معصومین(ع) نیز مانند قران ، درمسیر تاریخ ، تحت نظارت و حفاظت الهی بوده تا اینکه بدست ما رسیده است بنابرین احادیث موجود در کتب اربعه همگی صحیح و قابل استناد هستند
خود معصومین(ع) میفرمایند سخن ما را با قران تطبیق دهید اگرمخالف نص صریح قران بود از ما نیست ولی اگر مخالف قران نبود انرا رد و انکار نکنید که انکار ان کفر است، و انرا به احادیث دیگر از معصومین(ع) ارجاع دهید:
ازامام صادق (ع) نقل است که رسول اکرم می فرمایند:حدیث مااهل بیت محمد(ص) سخت است ومشکل و ان راغیر از ملک مقرب ونبی مرسل یا مومنی که خدا قلبش را برای ایمان امتحان کرده است تحمل نمی کند واگر حدیثی بر شما وارد شد وقلبتان ان را پذیرفت وان را فهمیدید ان را قبول کنید واگر ان بر قلبتان سنگین بود ومنکر ان شد ان را به خدا ورسولش وعالمی از ال محمد(ص )برگردانید وگمراه کسی است که حدیثی بشنود ونتواند تحمل کند وبگوید به خدا قسم اینگونه نبود وانکار همان کفر است. كافي 1/455
امام صادق (ع) فرمود : مردم روزگار بر سه دسته اند عالم و متعلم و افراد بی خاصیت، علما مائيم و متعلمین شيعيان ما و مردم بیخاصیت بقيه مردم . وسائل شیعه ج18 باب3
پس باتوجه به حدیث فوق معنی صحیح این روایت رسول الله(ص) که فرمودند:
علماء امتی افضل من انبیاء بنی اسرائیل
یعنی ائمه معصومین(ع) از انبیا بنی اسرائیل ، افضلترند.
ویا
العلماء ورثه الانبیاء
یعنی ائمه معصومین(ع) وارث علم و صفات انبیا گذشته هستند.
بنابرین همه ما حداکثر میتوانیم متعلم باشیم و نه بیشتر.
و با توجه به احادیث صریح معصومین در مورد اهل الذکر و راسخون در علم متوجه میشویم که معنی اهل الذکر و راسخون درعلم هم فقط و فقط معصومین(ع) هستند و گسترش این مفاهیم به غیر معصوم جایز نیست
امام علی علیه السلام فرمود : همانا ذکر رسول الله صل الله علیه و آله میباشد و ما اهل ایشان هستیم . بحار الانوار ج 23 ص 184
امام باقرعلیه السلام درباره گفتار خداوند متعال از اهل ذکر بپرسید اگر نمی دانید فرمود : رسول الله صل الله علیه و آله و اهل بیت ایشان همان اهل ذکر هستند و آنها امامان هستند . بصائر الدرجات ص 60 . بحار الانوار ج 23 ص 179 -الکافی ج 1 ص 213
امام صادق علیه السلام درباره آیهء از اهل ذکر بپرسید اگر نمی دانید فرمود : ذکر محمد صل الله علیه و آله است و ما اهل ایشان هستیم و ما سؤال شوندگانیم . بصائر الدرجات ص 60 . بحار الانوار ج 23 ص 179
امام رضا علیه السلام فرمود : خداوند متعال میفرماید : از اهل ذکر بپرسید و ایشان امامان میباشند اگر نمیدانید پس بر آنها واجب است که از ایشان بپرسند . بصائر الدرجات ص 62 . بحار الانوار ج 23 ص 176
امیر المومنین امام علی علیه السلام درباره گفتار خداوند عزوجل ، از اهل ذکر بپرسید اگر نمی دانید فرمود : اهل ذکر ما هستیم . کنز الفوائد ص 162 . بحار النوار ج 23 ص 186
امام علی ع فرمود : کجايند کسانى که پنداشتند که راسخون در علم آنهايند ، غير از ما اهل بيت ؟ دروغ مى بندند و بر ما ستم روا مى دارند .
نهج البلاغة ج 2 ص 27 . خطبه 144
امام باقر ع فرمود : ما راسخون در علم هستيم و ما تاويلش را ميدانيم .
وسائل الشيعة ج 27 ص 198
امام صادق ع فرمود :
راسخون در علم امير المومنين ع و امامان ع از فرزندان ايشان ميباشند . اصول کافي ج 1 ص 213 . وسائل الشيعة ج 27 ص 179پس با توجه به احادیث بالا متوجه میشویم که :واما الحوادث الواقعة فارجعوا الی رواة احادیثنا ....
یعنی اینکه به کسانی که به احادیث معصومین(ع) دسترسی و آشنایی دارند مراجعه کنیم تا در مورد مسئله پیش امده احادیثی از معصومین(ع) را به ما روایت کند و این بمعنی صدور مجوز برای تاویل و تفسیر و فتوی شخصی و ارائه دادن ان بعنوان حکم خدا و نظر معصوم(ع) نمیباشد، مسئله ای که متاسفانه بسیار شایع شده است!
بنابرین انتظاری که از شما برادر بزرگوار و سایر کارشناسان و صاحبنظران محترم میرود اینست که مطالبی را که ما با دلایل عقلی مستند به ثقلین عرضه میکنیم را فقط با دلایل عقلی مستند به ثقلین نقد و بررسی کنید و نظرات و تفاسیر غیر معصوم(ع) ، جزو ثقلین و همطراز کلام معصومین(ع) نمیباشد.
برادر بزرگوار جناب کریم، در کامنت 53 با لینک http://www.askdin.com/thread27644-6.html#post352635
مفصلا در مورد رجعت و موقع آن بحث شده است بنابرین اگر نقدی بر ان دارید با دلایل عقلی مستند به ثقلین ارائه فرمایید تا از نکات مطرح شده در ان نیز استفاده کنیم.
الحمد لله رب العالمین
شما انگار متوجه نیستید که در ابتدا حرف حسابتان چه بود!
شما مدعی شدید زلزله ها طوفان ها سیل ها و سونامی ها و آتشفشان ها شبه عذاب هایی است که خداوند بر مردم اطراف و گوشه و کنار فرو فرستاده است تا کسانی که احمد الحسن را مسخره کرده اند عبرت بگیرند و بترسند و توبه کنند و ایمان بیاورند!
این اصل ادعای شماست!
و من از این جهت به آن مردم گفتم بی گناه چون هنوز احمد الحسن را نمیشناسند اما به خاطر مسخره شدن احمد الحسن عذاب شدند! این نظریه مضحک نظریه شخص شماست!
شما در ابتدا کاملا واضح و روشن این عذاب ها را با عذاب های قوم نوح و لوط و عاد و ثمود مقایسه کردی و بیان کردی که :
بعد که با آیات قران روبه رو شدی و فهمیدی که این اقوام بی خود و بی جهت عذاب نشدند و پیامبر ابتدا حجت را کاملا بر آنها تمام کرد نظریه ات را تغییر دادی و گفتی اینها عذاب نیست! شبه عذاب هایی است که خداوند برای ترساندن و توبه کردن مردم فرستاده است!
منظورت از شبه عذاب چیست؟ ما خودمان میدانیم این بلایا به خاطر اعمال خطایی است که مردم انجام میدهند! اما شما میخواهید آن را به احمد الحسن ربط دهید که نخواهید توانست! شما میخواهید بگویید این شبه عذاب ها به خاطر مسخره کردن احمد الحسن است! درسته؟
جواب این است که چرا مردمی که توی عمرشان اسمی از احمد الحسن نشنیده اند باید به خاطر او عذاب بشوند؟ لطفا پاسخ دهید؟ یا پاسخ دهید یا همین جا بگو حرفم را پس میگیرم و این عذاب ها ربطی به احمد الحسن ندارد و من اشتباه کردم!
چرا آیات قران برای من کافیست! شما فقط یک آیه بیار که خداوند مردمی را بدون اتمام حجت عذاب یا شبه عذاب یا نصفه عذاب یا یک چهارم عذاب کرده باشد! فقط یک نصفه آیه بیار تا من دهانم بسته شود! و اگر نیاوری شما باید حرفت را پس بگیری و بگی اشتباه کردم ! این طوفان ها و سیل ها و آتشفشان ها هیچ ربطی به مسخره کردن یمانی ندارد!
جالبه! انگار خیلی دوست داری از بحثی که خودت راه انداختی منحرفم کنی؟ من اصلا در مورد خودم و یا شیعیان ایران سوال نکردم! من در مورد مردمی سوال کردم که در سراسر دنیا دچار سیل و طوفان و زلزله شده اند! (شبه عذاب) من پرسیدم اگر با این شبه عذاب ها توبه نکنند آیا عذاب قطعی و کامل بر آنها نازل میشود؟ چطور هنوز حجت بر انها تمام نشده است عذابی قطعی بر انها فرستاده میشود؟! کجای سنت الهی این گونه است؟ یک آیه بیاورید که اینگونه بوده!!! که بعد شما در پاسخ این سوال با زیرکی آن را به تایید علما ربط میدهید تا بحث را منحرف کنید!
خب بله اینها هیچ ربطی به احمد الحسن کذاب ندارد! اینها در مورد امام زمان است و امام زمان که مثل احمد الحسن بی اتمام حجت قیام نمیکند! بلکه قبلش حجت برای همه ی مردم از طریق صیحه تمام میشود! ! (کافر همه را به کیش خود پندارد....)
آقا اصلا مفسر رو بیخیال! اون آیات چه ربطی به بحث ما داره برادر من؟ شما میخوای با اون آیات چیرو اثبات کنی؟ نکنه میخوای این جمله رو اثبات کنی :
"خداوند مردم را شبه عذاب میکند اونهم بدون اینکه حجت را بر آن مردم تمام کرده باشد"
ازکجای اون آیات میخوای اینو اثبات کنی؟ میشه توضیح بدی؟
کارت به جایی رسیده که به جای خدا هم حکم صادر میکنی؟ این که من مشمول کدام آیات میشوم را فقط خدا میداند و بس! شما سعی کنید به جای نشستن در کرسیه قضاوت خداوند فکری به حال مخمصه ای که گرفتارش هستید بکنید!
شما شخصیت جالبی دارید! زمانی که میخواهید در مورد علمای آخرالزمان حرف خود را به کرسی بنشانید از این روایات استفاده میکنید:
و زمانی که میگوییم در این روایات حرفی از علمای شیعه نیامده روایات دیگری ذکر میکنید که اگر آنها را همان اول ذکر میکردید به هیچ وجه حرفتان به کرسی نمینشست! به روایات دقت کنید:
میبینید ؟ اگر فرض رو بر این بگیریم که این چند روایت در مورد شیعیان باشه (که فقط 3تاش در مورد شیعه هست) هرگز نمیتونید به کمک این روایات اثبات کنید که اکثر علمای شیعه منافق هستند!!!!!
شما برای اثبات اینکه اکثر علمای شیعه منافق هستند به روایاتی شبیه به روایات نقل قول اول احتیاج دارید! شما کمی زرنگ تشریف دارید و خیال کرده اید با کمی زیرکی میتوانید به هدف شومتان برسید! اما به کمک خدا دستتان رو شد!
میگم بهتر نیست به جای سلسله کلاسهای شیعه شناسی به سوال هایی که از عمد جا انداختی جواب بدی؟؟؟؟؟
مثلا این:
یا این:
ما اینجا فعلا با بقیه کار نداریم ،بلکه سخن ما در این بود که مسلم بین شیعه وعلماء اهل سنت این است که خلفاء رسول خدا صلی الله علیه وآله دوازده نفر هستند وهمه از قریش می باشند ودر حدیث دیگری همه از بنی هاشم هستند. این احادیث در کتاب اسرار آل محمد وجود دارد وهمچنین قندوزی در باب 76ینابیع المودة آنها را نقل کرده است. در اینجا بحثی که پیش می آید مهدیی است که علامه مجلسی نقل کرده وشما آنها را در امتداد ائمه اطهار وجانشینان امام عصر علیه السلام می دانید که جمعا 24نفر می شوند واین خلاف اعتقاد مسلم بین مسلمانان است. لذا وقتی احادیث با هم اختلاف دارند با ید حل شود، وراه حلی که علامه مجلسی بیان می کنند همان است که در بالا ذکر شد واین نه تنها خلاف قرآن وحدیث نیست بلکه برداشتن تعارض و اختلاف از احادیث است.
پس در بحث ما سخن علامه مجلسی در تعارض ومقابله با احادیث وقرآن نمی باشد.
سخن دوم شما نشان می دهد که سخن اولتان درست نیست چون اگر سخن ائمه در حفاظت بوده است دیگر معنی نداشت که مخالف با قرآن باشد تا آنرا برقرآن عرضه کنیم. سخن حضرت به خاطر این است که خیلی ها از روی تعمد ویا جهل تلاش کردند احادیث ساختگی را وارد احادیث کنند ولذا ائمه نیز اصولی بیان کردند تا به وسیله آن احادیث صحیح شناخته شود.
دوست عزیز ما هم داریم با احادیث حرف می زنیم ،شمای از کجای این روایت اثبات می کنید که فارجعو الی رواة احادیثنا فانهم حجتی علیکم،علماءباید فقط حدیث نقل کنند،حجتی که شما هم بیشتر از آن بحث می کنید در اینجا به چه معنی است ،اگر به زعم شما تمام احادیث کتب اربعه درست است وعلماء نیز غیر از نقل حدیث کاری نمی توانند انجام دهند دیگر چرا این همه زحمت ،خودچه کار بکنن مسلمانان به احادیث مراجعه کنند که در کتب اربعه وجود دارد.وقتی احادیثی با هم تعارض دارند چه کار بکنند.
شما که اینقدر روی متن روایات تاکید دارید صراحتا روایتی بیاورید که یمانی فرزند امام عصر علیه السلام می باشد واحمد الحسن همان یمانی است؟ چطور شده که این استنباط شما در تطبیق احادیث بر یک فرد آنهم با اینهمه تکلف درست است ولی نظرات امثال علامه مجلسی در این زمینه صرفا یک برداشت شخصی است؟
جناب کریم مگر دین خدا بازیچه و دلبخواهی است که کسی بتواند بدون هیچ دلیلی امری را معتقد بشود یا نشود، کسی نگفته 24 امام! دقت کنید وصیت رسول الله(ص) میفرمایند 12 امام و پس از ان 12 مهدی و احادیث دیگر معصومین(ع) نیز در باره مهدیین متن وصیت رسول الله (ص) را تصدیق کرده و به آن تواتر معنایی میدهد و این که این احادیث بصورت پراکنده و رمز گونه بیان شده است به این دلیل است که امر مهدیین باید مخفی می ماند تا زمانش برسد و قبلا دلیل و حکمتش عرض شد: " از خود غیبت امام مهدی(عج) چقدر سواستفاده شده، فرض کنید ،در طول غیبت مسئله مهدیین(ع) هم اشکار بود تصور بکنید چه فاجعه ای برای شیعه رخ میداد!!!؟؟؟ "
سئوال:حالا که احادیث مهدیین خلاف اعتقاد رایج شیعه است ،چرا مرحوم مجلسی و علمای متقدم بر او این احادیث را بکلی حذف نکردند ؟
جواب قبلا عرضه شد:معصومین(ع) قران ناطق هستند و کلام معصومین(ع) در امتداد و تفسیر و تفصیل قران است و بنابرین کلام معصومین(ع) نیز مانند قران ، درمسیر تاریخ ، تحت نظارت و حفاظت الهی بوده تا اینکه بدست ما رسیده است.
و کلام معصوم(ع) حق است و بدور از هرگونه تعارض و تناقض میباشد چرا که معصوم(ع) قران ناطق است و کلام معصوم(ع) تفصیل و تفسیر و در امتداد قران است پس کلام معصوم بدور از هرگونه تناقض و اختلاف است همانگونه که قران بدور از هرگونه تناقض و اختلاف است:
أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ ۚ وَلَوْ كَانَ مِنْ عِندِ غَيْرِ اللَّهِ لَوَجَدُوا فِيهِاخْتِلَافًا كَثِيرًا
بنابرین دقت کنید که منشاء تناقض و تعارض درک و عقل ناقص ما میباشد و نه کلام معصومین(ع) !
جناب کریم فرموده در مسائل پیش امده به راویان حدیث ما یعنی در حقیقت به کلام و نظر اهلبیت(ع) مراجعه کنید و گرنه میفرمود به مفسرین قران و مفسیرین احادیث ما مراجعه کنید
و قران میفرماید تاویل و تفسیر متشابهات قران را جز راسخون در علم نمیدانند
و با احادیث معصومین(ع) ثابت شد که مصداق راسخون در علم و اهل الذکر و علمای دین، فقط و فقط اهلبیت(ع) هستند و کسی در این مقام و درجه با ایشان شریک نیست.
بنابرین اگر فتوی و نظر علما مستند به ثقلین است پس در اینصورت قابل قبول است ولی اگر تاویل و نظر شخصی انها است پس در اینصورت بی هیچ تعارفی نظر انها غیر قابل اعتنا است.
امیر المومنین در خطبه 18 نهج البلاغه میفرماید:
در حكمى از احكام ، به نزد يكى از ايشان مسئله اى مى آيد، به راى خود حكمى مى دهد. سپس ، آن مسئله را عينا نزد ديگرى مى برند، به خلاف راءى پيشين راءيى مى دهد. سپس قاضيان آن مسئله را به نزد امامى كه آنها را به شغل قضا برگماشته مى برند و او آراء همه ايشان را صواب مى شمارد. خدايشان يكى است و پيامبرشان يكى است و كتابشان يكى . آيا خداى سبحان آنان را به اختلاف فرمان داده و اكنون از او فرمان مى برند يا آنان را از اختلاف نهى كرده و اكنون عصيان مى ورزند؟ آيا خداوند دينى ناقص فرستاده و از آنها براى كامل كردنش يارى خواسته يا در آوردن دين ، با خدا شريك بوده اند و اكنون بر آنهاست كه راءى دهند و بر خداست كه به راءيشان راضى شود؟ يا خداى سبحان ، دينى كامل فرستاده ولى رسول الله(ص ) در ابلاغ آن قصور ورزيده ؟ و حال آنكه مى گويد:( ما در اين كتاب چيزى را فرو نگذاشته ايم ،يا در آن بيان هر چيزى است )
امیر المومنین (ع) فرمود : زمانی که قائم قیام کند از اهل فتوا (فتوا دهندگان) انتقام می گیرد . کسانی که ندانسته از خود فتوا می دادند . وای بر آنها و پیروان و تابعانشان . آیا دین ناقص بود که آنها کاملش کنند . یا در آن کجی و ناراستی بود که آنها راستش کنند . بیان الائمة ع ج3 ص298 . الزام الناصب ج 2 ص 200 . یوم الخلاص ص 410
خدمت شما عرض شد که مسئله ای که بصورت سری و مخفی بوده نباید انتظار داشت در یک حدیث بصورت واضح و اشکار همه چیز بیان شده باشد اما وقتی چند حدیث از نظر شما متعارض، را در کنار هم قرار میدهیم با چند استنتاج کاملا منطقی پازل تکمیل و رمز گشوده میشود و این امر و این شیوه احتجاج هم حکمتی بود الهی که از طرف خدا برای صاحبش حفظ شده بود تا دزدان و حرامیان و مدعیان دروغین راهی به ان نداشته باشند!
الحمد لله رب العالمین
مردم از نظر فکری یا آزادند یا برده!
و آزاده بودن کم چیزی نیست و حتی مهمتر از دینداری است و اساس دینداری صحیح و سالم از آزادگی میگذرد که مهمترین و آخرین پیام سید الشهدا حضرت امام حسین(ع) دعوت به آزادگی بود که در لحظات آخر قبل از شهادت فرمودند: ای مردم اگر دین ندارید حداقل آزاده باشید!
آنهایی که آزادند همیشه در حال مطالعه و تفکر و جستجو و تحقیق هستند، بنابرین در طول این زمان چندین سال حداقل یکبار ماجرای این دعوت را خوانده و یا شنیده اند و هر کسی که خیری در او باشد و از صمیم قلب خواهان و مستعد هدایت باشد پس خداوند رحمان و رحیم او را از شنیدن پیام حق بینصیب نمیگذارد و خداوند هر که را بخواهد هدایت میکند.
اما انهایی که از نظر فکری بنده و برده دیگران هستند و سرنوشت دنیا و تصمیم گیری برای اخرتشان را به دیگری واگذار کرده اند و تسلیم دون الله و راضی و دلخوش به ولایت غیر معصوم شده اند
وَقَالُوا رَبَّنَا إِنَّا أَطَعْنَا سَادَتَنَا وَكُبَرَاءَنَا فَأَضَلُّونَا السَّبِيلَا
مَثَلُ الَّذِينَ اتَّخَذُوا مِن دُونِ اللَّهِ أَوْلِيَاءَ كَمَثَلِ الْعَنكَبُوتِ اتَّخَذَتْ بَيْتًا ۖ وَإِنَّ أَوْهَنَ الْبُيُوتِ لَبَيْتُ الْعَنكَبُوتِ ۖ لَوْ كَانُوا يَعْلَمُونَ
پس برای انها نیز حجت از طریق اتمام حجت برای بزرگان قوم و رهبران دینیشان ( شیعه-سنی- مسیحی- یهودی و....) تمام شده است . پس هیچ عذر و بهانه ای برای هیچکس باقی نمی ماند!
و مطابق قران كريم، فوران آتشفشان، علامتي براي نزديكي وقوع عذاب است، همان گونه كه در زمان حضرت نوح (ع) خداوند به وي وعده فرمود:
حَتَّى إِذا جاءَ أَمْرُنا وَ فارَ التَّنُّورُ قُلْنَا احْمِلْ فيها مِنْ كُلٍّ زَوْجَيْنِ اثْنَيْنِ وَ أَهْلَكَ إِلاَّ مَنْ سَبَقَ عَلَيْهِ الْقَوْلُ وَ مَنْ آمَنَ وَ ما آمَنَ مَعَهُ إِلاَّ قَليل
تا آن زمان كه فرمان ما فرا رسيد، و آتشفشان فوران كرد (به نوح) گفتيم: از هر جفتى از حيوانات يك زوج در آن (كشتى) حمل كن! هم چنين خاندانت (و مؤمنان را بر آن سوار كن) مگر آنها كه قبلاً وعدهي هلاك آنان داده شد، اما جز عدهي كمى همراه او ايمان نياوردند! (هود ۴۰)
آتشفشانهاي جزيرهي ايسلند در سال ۲۰۱۰ شروع به آتشفشاني كردند و خاكستر ودود ناشي از آن باعث اختلال وسيع در صنعت هوانوردي و ارتباطات در اروپا گرديد و در قسمت مهمي از قارهي اروپا شامل جزاير ايسلند انگلستان، سوئد، نروژ، فنلاند، بلژيك، هلند، آلمان، فرانسه، لتوني، استوني و روسيه ظاهر شد، و به وضوح نام «احمد» در اين منطقهي وسيع روي آسمان نوشته شد.
جند الله=ال محمد=كهيعص
كذلك فتبيّن أ ّن (كهيعص) حصن من شياطين الإنس والجن؛ لانها تمثل جند الله
سئوال: من هو المهدي = ٣٨=من هو المنتظر
جواب:
هو دابة الأرض = ٣٨
هو الخليفة = ٣٨
هو نائب المهدي = 38
سئوال:
من هو قائم آل محمد = ٥١
من هو رسول الإمام = ٥١
من هو الموعود = ٥١
جواب:
هو أحمد الحسن = ٥١
هو نائب الإمام المهدي = ٥١
هو نجمة الصبح = ٥١
هو ابن الإمام المهدي = ٥١
هو بن يس والذاريات = ٥١
هو حبل الله المتين = ٥
من هو مذل الأعداء = ٥١
سئوال:
من هو داعي الله = ٤٥
من هو المندوب = 45
جواب:
هو أول المهديين = ٤٥
هو معزّ الأولياء = ٤٥
هو وزير المهدي = ٤٥
هو طالع المشرق = ٤٥
هو الذي شبه لهم = ٤٥
هو خام ً لا أصله = ٤٥
هو المكنى بعمّه = 45
سئوال:
من هو أول المؤمنين = 59
جواب:
هو وصي الإمام المهدي = ٥٩
هو وزير الإمام المهدي = 59
سئوال:
من هو بقية آل محمد = ٥٢
من هو المهدي الأول = ٥٢
من هو المنصور = ٥٢
من هو خامل الأصل = 52
جواب:
هو صراط مستقيم = ٥٢
هو نجمة الصباح = ٥٢
هو فلان بن فلان = ٥٢
هو خليفة المهدي = ٥٢
هو الذي يهدي إلى الحق = ٥٢
هو ابن يس والذاريات = 52
و این هم قسمتی از اثبات حقانیت توسط علم حروف که انرا خواسته بودی !
و از آيات و نزديكى عذاب پديده آمدن دود يا دخان است، كه آن در توقيعاتی برای شيعيان از امام مهدی(ع) به شيخ مفيد در سال 414 هجرى آمده و چنین است كه: برای برادر سديد و ولی رشيد شيخ مفيد... و با وجود اینكه به خواست خدا ما در مكان خود و دور از خانه های ظالمين هستيم... ولى اخبار شما به نزد ما می رسد و به تمام اخباری كه شما را به زلل كشانده و از عهد خود دور شده ايد مطلع هستيم... اما ما مكلف به مراعات شما هستیم و هرگز شما را فراموش نكرده ايم و اگر اينگونه نبود دشمنان شما را از بين برده اند... و اگر در سالى، اول ماه جمادى الاول اتفاقی افتاد، از آن سال و اتفاقاتی كه در آن خواهد افتاد عبرت بگیريد و از خوابی كه در آن هستيد بيدار شويد و از آسمان علامتی آشكار می شود و مانند آن در زمين خواهد بود و در شرق اتفاقی اندوهناک خواهد بود... زيرا امر ما در يک آن اتفاق خواهد افتاد و در آن وقت توبه قابل قبول نخواهد بود ....(تهذيب الأحكام ج1ص38 ).
آيا پند گيرنده ای هست ؟ امام (ع) می فرمايد: (در سالى، در اول ماه جمادى الاول) اتفاقی خواهد افتاد مقصود سالی از سالهای منتهی به ظهور! و قبل از گذشتن وقت عبرت گیريم زيرا كه در همان سال (1431در اول جمادى اول تمام اروپا را دود فرا گرفت و آسمان را پوشاند و خداوند می فرمايد: تا اينكه امر ما فرا رسد و تنور فوران كند. و در تفسير اين آيه در کتاب برهان، امام علی (ع) می فرمايد: به خدا قسم تنورِ نان نيست و با دست خويش به آفتاب اشاره كرد و فرمود «طلوع » و همان گونه كه فوران تنور برای حضرت نوح(ع) نزديكی عذاب برای کافرین بود براى امام زمان(ع) نزديكی عذاب برای منکران و جاحدان به حق اوست و امام (ع) فرمودند: از آسمان علامتی آشكار و مانند آن در زمين خواهد بود، واين علامت كه بر زمين اتفاق و مانند آن در آسمان بود، دود آتشفشان ايسلند است كه نام احمد را تشکیل داد:
تصویر نقشه ماهواره ای:
مکاشفه یوحنا باب نه
1 و چون فرشته پنجم نواخت ، ستاره ای را دیدم که بر زمین افتاده بود و کلید چاه هاویه بدو داده شد . 2 و چاه هاویه را گشاد و دودی چون دود تنوری عظیم از چاه بالا آمد و آفتاب و هوا از دود چاه تاریک گشت.
حالا با اینهمه آیات روشن و مرتبط بهم یعنی قران(سوره دخان و رسول مبین که با علم جفر ثابت شد که همان احمد الحسن است)، و توقیع امام زمان(ع) که این حادثه دقیقا در اول جمادی الاول واقع شد، و آیات انجیل و همچنین منطقه دود که بوضوح نام احمد را در اسمان تشکیل داد ! ایا باز هم جای شک و شبهه ای میماند؟
ادامه دارد انشا الله....
رسول الله (ص) فرمود : زمانی بر امتم می آید که از قرآن جز نوشته هایش باقی نمی ماند و از اسلام جز اسمش باقی نمی ماند . خود را مسلمان می خوانند در حالیکه دورترین افراد از آنند ، مساجدشان آباد است ولی خبری از هدایت در آن نیست ، فقهای آن زمان شرترین فقهایی هستند که آسمان بر آنها سایه افکنده است ، فتنه از آنها خارج میشود و به سوی خودشان نیز باز می گردد . الكافي ج8 ص307 . بحار الانوار ج 52 ص 190
گویا نمیدانی احادیث رسول الله(ص) مخاطبش کل امت اسلام (کلیه شاخه های شیعه و سنی) میباشد پس شما با چه مجوزی شیعه را از امت رسول الله(ص) جدا میدانی؟
شما با گفتن اینکه:
[quote]
در هیچ کدام از این روایات نگفته علمای شیعه! بلکه گفته علمای آخرالزمان! و خطاب به علمای مسلمانان است! و این روایات شامل مفتی های اهل سنت میشود نه علمای شیعه![/quote]اولا دچار تناقض گفتار بزرگی شدید یعنی علمای شیعه جزو علمای مسلمانان محسوب نمیشوند!!!
ثانیا بطور ضمنی ادعا کردی که علمای شیعه در اخر الزمان در مسیر درست و مطابق با سنت رسول الله(ص) قرار دارند
پس جواب این ادعایت را هم با حدیثی دیگر از رسول الله(ص) دریافت کن:
رسول الله ص فرمود : وای پسر مسعود زمانی بر مردم بیاید كه صبر كننده بر دینش مانند كسی است كه آتش در دست خود بگیرد . ای پسر مسعود اگر کسی در این زمان گرگ بود كه هیچ وگرنه او را گرگ صفتان می خورند . ای پسر مسعود علما و فقیهان آنها خائن و فاجر هستند . آگاه باشید كه اینان شرورترین خلق خدایند و همچنین پیروان ایشان و كسانی كه پیش آنان می روند و از آنان می گیرند و آنها را دوست دارند و با آنان همنشینی می كنند و با آنها مشورت می كنند شرورترین مخلوقات خدا هستند . ایشان را در آتش جهنم وارد می كند . كرند لالند كورند بنابراین به راه نمی آیند البقرة:17 ، و روز قیامت آنها را كور و لال و كر به روی چهره هایشان در افتاده برخواهیم انگیخت جایگاهشان دوزخ است هر بار كه آتش آن فرو نشیند شراره ای تازه برایشان میافزاییم الاسراء:97 ، هر بار پوستشان بسوزد پوستهای دیگری بر جایش نهیم تا عذاب را بچشند النساء:55 ، چون در آنجا افكنده شوند از آن خروشی می شنوند در حالی كه می جوشد * نزدیك است كه از خشم شكافته شود الملك:6-7 ، برای آنها در آنجا ناله ای زار است و در آنجا چیزی نمی شنوند الانبياء:100 ، هر بار بخواهند از شدت غم از آن بیرون روند در آن باز گردانیده می شوند كه هان بچشید عذاب آتش سوزان را الحج:22 .
ای پسر مسعود : آنان ادعا می كنند كه بر دین و سنت و راه و روش منند . آنان از من بدور و من از آنان بیزارم . ای پسر مسعود با آنان در اجتماع همنشینی ننمائید .
در بازار با ایشان خرید و فروش مكنید . راه را نشانشان ندهید . آبشان ندهید . خدای تعالی فرموده : كسانی كه زندگی دنیا و زیور آن را بخواهند جزای كارهایشان را در آنجا به طور كامل به آنان میدهیم و به آنان در آنجا كم داده نخواهد شد هود:15 ، و خدای تعالی میفرماید : و كسی كه كشت این دنیا را بخواهد به او از آن می دهیم ولی در آخرت او را نصیبی نیست الشورى:19 . یعنی علما و فقها . مكارم الأخلاق الطبرسی ص 449 . بحار الأنوار ج 74 ص 101 . ألزام الناصب ج2 ص 131
و خداوند در قران میفرماید:
أَحَسِبَ النَّاسُ أَن يُتْرَكُوا أَن يَقُولُوا آمَنَّا وَهُمْ لَا يُفْتَنُونَ
آیا مردم گمان کرده اند، همین که بگویند: ایمان آوردیم، رها می شوند و آنان مورد آزمایش قرار نمی گیرند؟
و گویا قران نمیخوانی و اگر هم میخوانی حتما بطریق مشابه ادعا داری که مخاطب اینگونه آیات قران علما و بزرگان شیعه نمیباشند!
پس باید بدانی علمای شیعه که سهل است خود رسول الله(ص) نیز در معرض امتحانات الهی بود، و اگر نبود رحمت و لطف بی پایان خدا ، و مراقبت و تربیت مستقیم الهی شاید او هم دچار لغزش میشد!
عَبَسَ وَتَوَلَّىٰ*أَن جَاءَهُ الْأَعْمَىٰ*وَمَا يُدْرِيكَ لَعَلَّهُ يَزَّكَّىٰ*أَوْ يَذَّكَّرُ فَتَنفَعَهُ الذِّكْرَىٰ*أَمَّا مَنِ اسْتَغْنَىٰ*فَأَنتَ لَهُ تَصَدَّىٰ*وَمَا عَلَيْكَ أَلَّا يَزَّكَّىٰ*وَأَمَّا مَن جَاءَكَ يَسْعَىٰ*وَهُوَ يَخْشَىٰ*فَأَنتَ عَنْهُ تَلَهَّىٰ*كَلَّا إِنَّهَا تَذْكِرَةٌ*........
چهره در هم کشید و روی گردانید*از اینکه آن مرد نابینا نزد او آمد*تو چه می دانی شاید او پاک و پاکیزه شود*یا متذکّر [حقایق] گردد و آن تذکر او را سود دهد*اما کسی که خود را ثروتمند نشان می دهد*تو به او روی می آوری*در حالی که اگر او نخواهد خود را پاک کند تکلیفی بر عهده تو [نسبت به او] نیست*و اما آنکه شتابان نزد تو آمد*در حالی که [از پروردگارش] می ترسد*تو [با روی گردانی] از او به دیگران می پردازی*این چنین [برخوردی شایسته] نیست، بی تردید این آیات قرآن مایه پند است
أَلَمْ يَجِدْكَ يَتِيمًا فَآوَىٰ*وَوَجَدَكَ ضَالًّا فَهَدَىٰ*وَوَجَدَكَ عَائِلًا فَأَغْنَىٰ*فَأَمَّا الْيَتِيمَ فَلَا تَقْهَرْ*وَأَمَّا السَّائِلَ فَلَا تَنْهَرْ*وَأَمَّا بِنِعْمَةِ رَبِّكَ فَحَدِّثْ
آیا تو را یتیم نیافت، پس پناه داد؟ *و تو را در گمراهی نیافت؟ پس هدایتت کرد *و تو را تهیدست نیافت، پس بی نیاز ساخت؟*و اما [به شکرانه این همه نعمت] یتیم را خوار و رانده مکن*و تهیدست حاجت خواه را [به بانگ زدن] از خود مران *و نعمت های پروردگارت را بازگو کن
مخاطب این ایات دردانه جهان هستی و اشرف مخلوقات و سید و خاتم انبیا است که خداوند بلند مرتبه خود تربیت و نظارت بر رفتار او را بر عهده گرفته بود و ایشان را کمک و هدایت فرمود تا حضرتش از گردنه های دشوار و امتحانات سنگین الهی ، سربلند و به بهترین شکل ممکن برای یک انسان بیرون اید
پس در این میان تکلیف غیر معصوم کاملا مشخص است و همه در برابر درگاه الهی مکلف و مسئولند و مطابق قران ، در فردای قیامت هیچ کس بار گناه دیگری را بر دوش نخواهد کشید!!!
أَلَّا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَىٰ (نجم 37)
مَّنِ اهْتَدَىٰ فَإِنَّمَا يَهْتَدِي لِنَفْسِهِ وَمَن ضَلَّ فَإِنَّمَا يَضِلُّ عَلَيْهَا وَلَا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَىٰ وَمَا كُنَّا مُعَذِّبِينَ حَتَّىٰ نَبْعَثَ رَسُولًا ﴿الإسراء: ١٥﴾
قُلْ أَغَيْرَ اللَّهِ أَبْغِي رَبًّا وَهُوَ رَبُّ كُلِّ شَيْءٍ وَلَا تَكْسِبُ كُلُّ نَفْسٍ إِلَّا عَلَيْهَا وَلَا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَىٰ ثُمَّ إِلَىٰ رَبِّكُم مَّرْجِعُكُمْ فَيُنَبِّئُكُم بِمَا كُنتُمْ فِيهِ تَخْتَلِفُونَ ﴿الأنعام: ١٦٤﴾
إِن تَكْفُرُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَنِيٌّ عَنكُمْ وَلَا يَرْضَىٰ لِعِبَادِهِ الْكُفْرَ وَإِن تَشْكُرُوا يَرْضَهُ لَكُمْ وَلَا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَىٰ ثُمَّ إِلَىٰ رَبِّكُم مَّرْجِعُكُمْ فَيُنَبِّئُكُم بِمَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ إِنَّهُ عَلِيمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ ﴿الزمر: ٧﴾
پس خواهر محترم نمیدانم به چه چیز دل خوش کرده ای و سنگ چه کسی را به سینه میزنی اما با اینهمه لجاجت و بهانه گیری و ایجاد هیاهو و جنجال نخواهی توانست از حقیقت فرار کنی ، اصلا بحث بر سر این نیست که فلانی حق یا باطل است دروغگو است یا راستگو است بحث بر سر این است که متاسفانه بنیان اعتقادی شما بسیار سست و سطحی است و کل درک و شناخت شما از مذهب تشیع محدود و منحصر به یک سری شعارهای ظاهری و تعصبات افراطی و بی منطق میباشد و نیاز به یک بازبینی اساسی در شناخت اصول دین اسلام و مذهب تشیع دارید.
و امیدوارم این اخرین کامنت من بشما باشد و مرا متهم به عدم پاسخگویی و بیجوابی نکنید و بیشتر مطالعه کنید تا انشا الله در اینده بحثهای ما بر اساس اصول منطقی مستند به ثقلین و بصورت یک بحث علمی مفید و سازنده باشد.
الحمد لله رب العالمین
جناب خادم مدعی الیمانی چند سوال از شما دارم:
1. شما که خود حدیث فوق را یاد آوری کرده اید چگونه مدعی هستید که در فهم احادیث دچار مشکل نشده اید مگر شما حدیث شناس هستید؟ شما اصلا میدانید علم درایه و رجال چیست؟
2. منظور از احادیثی که پیامبر فرموده چه سنخ احادیث است؟ به نظر شما احادیث اعتقادی نیست؟ کدام یک از علما به نظر شما باید این روایات را تفسیر و تبیین نماید؟ آیا می بایست این روایات تا زمان ظهور امام زمان یا الیمانی و.. مسکوت بماند تا ایشان مطلب را روشن کنند؟
3. شما به کدامیک از علما در این باره مراجعه نموده اید و بر پایه چه مبنایی چنین ادعاهای سست را پذیرفته ای؟
4. کدامیک از علمای بزرگ شیعه یا سنی یمانی بودن اسماعیل کاطع - یمانی شما را - تایید کرده اند که راه برای ما روشن شود؟
5. ما چه انتظاری از کسی داشته باشیم که طرد شده حوزه علمیه نجف است و به خاطر عقده حقارت یا کمبود توجه یا دسیسه دشمن و .. به چنین ادعایی دست یازیده است.
ما تحقیق خود را در این زمینه انجام می دهیم و طبق روایات باید ظهور یمانی متصل به ظهور امام زمان باشد که مسلم این امر را خدا بر شیعیان واقعی امام زمان روشن می نماید. اما با گذشت سالیانی از ظهور یمانی ادعایی هنوز خبری از تایید او نیست.
اهدنا الصراط المستقیم
بنده احساس می کنم ما هرقدر هم روی احادیث بحث کنیم به نتیجه نمی رسیم چون حضرتعالی همانطور که قبلا هم گفتم با اعتقاد راسخ به مساله احمدالحسن و مهدیین هر چیزی که برخلاف آن باشد را توجیح خواهید کرد ومتاسفانه احادیث را برخلاف ظاهر آنها معنی می کنید که مطابق اعتقاد خودتان باشد. ولی برای روشن شدن بحث دوست دارم چند مساله را روشن کنید.
اولا شما ودوستانتان با کنار هم گذاشتن احادیث احمد الحسن را یمانی دانسته وادعا دارید که این مساله تا الان باید مخفی می ماند، منشا این مصلحت چیست؟ دلیل این مخفی کاری چیست؟
ثانیا با توجه به اعتقادات خود احادیث را معنی می کنید وبدتر از آن مصداق سازی می کنید،چطور است که تفسیر علامه مجلسی خلاف ثقلین است ولی تفسیر ومصداق سازی شما که هیچ دلیل صریحی هم ندارد درست است؟به قول عربها باءک تجر وبائی لم تجر
شیخ حر عاملی در کتاب الایقاظ من الهجعة بالبرهان علی الرجعه باب 11،ص392 به بعد همین احادیث مورد استدلال شما را بررسی کرده اند وایشان می گویند احادیث متواتر دال براین است که ائمه وخلفاء رسول خدا (ص)12نفر بیشتر نیستند،واحادیث مربوط به مهدیین غیر متواتر است ومسلما حدیث غیر متواتر در مقابل حدیث متواتر نمی تواند ایستادگی کند واین از بدیهیات علم حدیث است. لذا این احادیث مربوط به مهدیین را یا باید کلا کنار گذاشت ویا اینکه توجیح کرد.
در آخر باز یک نکته را یا آوری می کنم که نفرمایید اینها نظر شخصی است ،بلکه همه این سخنان مطابق با احادیث است وآنهم احادیث متواتر ومتاسفانه تمسک شما به اخبار واحد است واعتقادی که برروی چنین شالوده سستی باشد چندان ارزشی ندارد. وای اینکه مصداق سازی بر طبق خبر واحد که موافق با اخبار متواتر نیست درست نمی باشد.
شمایی که کار احمد الحسن را با امام حسین ع مقایسه میکنید! خبر دارید که همین پیغام امام حسین را همه شنیدند؟
حرف من این نیست که مردم برده هستند یا آزاده!
حرف من این است که پیغامی نشنیده اند که بخوان آزادگی خودشون رو نشون بدن! و یا بخوان بردگی خودشون رو نشون بدن!
شما میفرمایید خودشون باید تحقیق میکردن تا از دعوت احمد الحسن مطلع بشن و هرکس تحقیق نکرده یعنی برده است پس مستحق عذاب یا شبه عذاب است!
من هم جواب میدم یک مثال قرانی برای این قضیه بیاورید که خداوند مردمی را به خاطر عدم تحقیق و مطالعه شبه عذاب فرستاده باشد! من که چیز زیادی نمیخواهم! فقط میخواهم بدانم شمایی که اینقدر روی سنت های الهی پایبند هستید و معتقدید سنتهای الهی هیچ وقت تغییر نمیکند لطفا این سنت جدید را هم (شبه عذاب به خاطر عدم تحقیق یک قوم از دعوت پیامبرشان) در قران به من نشان دهید! والسلام!
عجب اتمام حجت جالبی!!!!
اگر اتمام حجت این مدلی است چرا من بعد از 12 سال باید متوجه این دعوت بشوم؟؟؟؟؟
اگر به جای احمد الحسن امام زمان خودمان 12سال پیش ظهور میکردند و همین مدلی با مردم جهان اتمام حجت میکردند! و طبق نظریه ارزشمند شما خداوند مردم را به خاطر عدم تحقیق و مطالعه شبانه روزی دچار عذاب و شبه عذاب میکرد و مثلا بنده سه سال پیش در یکی از این عذاب ها کشته میشدم!
من سه سال پیش روحم هم از وجود این حجت خدا خبر نداشت!!!! من چه گناهی کردم که باید به خاطر عدم مراجعه به دفتر مراجع کشته شوم؟؟؟ اگر اینطور باشد که کل مردم باید همه ی کار و زندگی شان را رها کنند و مدام دنبال این باشند که نکند در گوشه ای از جهان حجت خدا ظهور کند و اتمام حجت هم کرده باشد و ما خبر نداشته باشیم و نکند خدا ما را به خاطر این کم کاری و عدم تحقیق عذاب بفرستد!!!
خودتان خنده تان نمیگیرد خداوکیلی؟؟؟؟؟
اصلا ببینم مگر این احمد الحسن شما و حتی خود شما معتقد نیستید که همه ی علمای شیعه بی کفایت هستند ؟؟؟؟ میتوانم بپرسم با این وجود چرا احمد الحسن با آنها اتمام حجت کرد و مردم را رها کرد؟؟؟
66 -در آن روز كه صورتهاى آنها در آتش ( دوزخ ) دگرگون خواهد شد ( از كار خود پشيمان مىشوند و ) مىگويند اى كاش خدا و پيامبر را اطاعت كرده بوديم.
67 -و مىگويند : پروردگارا ! ما از رؤسا و بزرگان خود اطاعت كرديم و ما را گمراه ساختند
برادر من شما فقط آیه میگذارید اما کار به این ندارید که مربوط به بحث ما میشود یا خیر! در این آیه آن مردم به قول شما برده دارند میگن ای کاش خدا و پیامبر را اطاعت کرده بودیم و ای کاش از روسا و بزرگان خویش اطاعت نمیکردیم!
یعنی متوجه حضور پیامبر بوده اند اما با این حال از بزرگان خود پیروی کردند!
اما سوال من از شما این است که منه بنده ی خدا اصلا متوجه وجود پیامبر زمان خودم نشدم که بخوام از او پیروی کنم یا از بزرگانم ! چرا من باید عذاب بشوم؟؟؟؟
اگر میخواهید آیه ای بیاورید سعی کنید با مضمون زیر بیاورید مثلا آیه ای که در آن گفته باشند:
"در آن روز كه صورتهاى آنها در آتش ( دوزخ ) دگرگون خواهد شد ( از كار خود پشيمان مىشوند و ) مىگويند اى كاش بسیار تحقیق میکردیم تا متوجه حضور پیامبر (حجت خدا روی زمین) میشدیم"
خودت میدانی که حضرت نوح حجت را کاملا بر قومش تمام کرده بود پس هیچ ربطی به بحث ما ندارد!!
دوما این ترجمه را از کجا آوردی؟ ترجمه کی هست؟ میشه بگی؟ همین که نوشتی " هنگامی که آتشفشان فوران کرد"
همه جور احتمالی به این لفظ ار آیه میشه داد ! حتی احتمالی هم که شما دادی شاید بشه داد اما هرگز و هرگز نمیشه بر پایه احتمال یک نتیجه ی قطعی گرفت!
یعنی شما احتمال میدهی منظور خدا از "حَتَّى إِذا جاءَ أَمْرُنا وَ فارَ التَّنُّور" فوران آتشفشان است و از این احتمال قطعا نتیجه میگیری که فوران آتشفشان نشانه ی عذاب است؟؟؟؟ پس با این وضع میشود همه ی این احتمالاتی که مفسرین برای این آیه فرض کرده اند را قطعا نشانه ی عذاب دانست (مگر اینکه ثابت کنید خون شما رنگین تر از بقیه مفسران است)
به بقیه احتمالات دقت کنید:
تفسير نمونه ج : 9ص :98
نخست مىگويد : اين وضع همچنان ادامه داشت تا فرمان ما صادر شد و طلايع عذاب آشكار گشت و آب از درون تنور جوشيدن گرفت ! ( حتى اذا جاء امرنا و فار التنور) .
تنور ( با تشديد نون ) همان معنى را مىبخشد كه تنور در فارسى متداول امروز يعنى محلى كه نان در آن پخت و پز مىشود .
در اينكه جوشيدن آب از تنور چه تناسبى با مساله نزديكشدن طوفان دارد مفسران در آن گفتگو بسيار كردهاند .
بعضى گفتهاند جوشيدن آب از درون تنور يك نشانه الهى بوده است براى نوح ، تا او متوجه جريان شود و خود و يارانش با وسائل و اسباب لازم بر كشتى سوار شوند .
گروهى ديگر احتمال دادهاند كه تنور در اينجا در معنى مجازى و كنائى استعمال شده ، اشاره به اينكه تنور خشم و غضب پروردگار فوران پيدا كرد و شعلهور شد ، و اين به معنى نزديك شدن عذاب كوبنده الهى است ، اين تعبير در فارسى و هم در زبان عربى آمده است كه شدت غضب را تشبيه به فوران آتش مىكنند .
ولى اين احتمال قوىتر به نظر مىرسد كه تنور به معنى حقيقى و معروف آن باشد و منظور از آن ، تنور خاصى هم نباشد بلكه منظور بيان اين نكته است هنگامى كه آب از درون تنور كه معمولا مركز آتش است جوشيدن گرفت نوح و يارانش متوجه شدند اوضاع به زودى ديگرگون مىشود و انقلاب و تحول نزديك است آب كجا و آتش كجا ؟ ! به تعبير ديگر هنگامى كه ديدند سطح آب زيرزمينى چنان بالا آمده است كه از درون تنور كه معمولا در جاى خشك و محفوظى ساخته مىشود جوشيدن گرفته فهميدند موضوع مهمى در پيش است و حادثه نو ظهورى در شرف تكوين است ، همين موضوع اخطار و علامتى بود براى نوح و يارانش كه برخيزيد و آماده شويد ! شايد قوم غافل و بىخبر نيز جوشيدن آب را از درون تنور خانههايشان ديدند ولى مانند هميشه از كنار اين گونه اخطارهاى پر معنى الهى چشم و گوش بسته گذشتند ، حتى براى يك لحظه نيز به خود اجازه تفكر ندادند كه شايد حادثهاى در شرف تكوين باشد ، شايد اخطارهاى نوح واقعيت داشته باشد .
به علاوه اگر فوران آتشفشان نشانه ی نزدکیه عذاب است تکلیف این همه آتشفشانی که در طی سالیان دراز فوران کرده اند چیست؟ آیا بعد از هر فوران عذاب نازل شد؟
همه ی استدلالات بالا برای دخان هم صدق میکند! یعنی شما احتمال دادی دخان یعنی دود آتشفشان و از این احتمال یک نتیجه ی قطعی گرفتی! پس از احتمالاتی که بقیه مفسران به دخان داده اند هم میشود نتایج دیگری گرفت! (ودوباره باید ثابت کنید خون شما رنگین تر از بقیه مفسران است)
اثبات حقانیت احمد الحسن را نخواسته بودم! شما گفته بودی حروف مقطعه ی قران را تفسیر کرده است من گفتم از کجا بدانیم تفسیر صحیحش همانی است که این آقا گفته است؟؟؟ یا مثلا از کجا بدانیم جای قبر حضرت زهرا همان جایی است که این آقا گفته؟؟؟
خب حالا میشه همین تیکه ای که نقل قولش رو آوردم برام توضیح بدی من که هیچی نفهمیدم! شما فهمیدی؟ میشه توضیح بدی؟
طلوع یعنی فوران آتشفشان؟
اولین کسی که این کار را کرد (علمای شیعه را از امت جدا کرد) شخص شخیص شما بودی! این هم مدرک:
ابتدا جناب کریم در مورد علما و فقهای شیعه فرمودند:
بعد شما هم در جواب همین مورد (علمای شیعه) فرمودید:
میبینید؟ اول کسی که گفته های پیامبر و پیشگویی های پیامبر را به نفع خودش تفسیر کرد و همه را به علمای شیعه ربط داد شخص شما بودید! حال مگر شما نمیدانستید که منظور پیامبر فقهای کل امت است؟ پس چرا شیعه را از امت جدا کردید؟
چرا شیعیان هم جزو امت مسلمان قرار دارند و علمای شیعه هم جزو علمای مسلمانان قرار دارند اما اگر مقایسه ای بین جمعیت آنها داشته باشیم مشخص میشود که با هیچ عقل سلیمی نمیتوانیم نتیجه بگیریم اکثر علمای مسلمان که پیامبر در احادیث گفته شامل اکثر علمای شیعه نیز میشود! به مقایسه زیر دقت کنید:
جمعیت کل مسلمانان در جهان تقریبا یک میلیارد و 453میلیون نفر هستند که از این تعداد 206 میلیون نفر آن شیعه هستند یعنی کمتر از یک درصد!!!!!
حال از این 206 میلیون شیعه چند عدد مرجع شیعه بیرون آمده؟
و از این یک میلیارد و چهارصد نفر چند عدد مفتی و به اصطلاح عالم و فقیه بیرون آمده؟؟؟
خب حالا پیامبر میفرمایند در آخرالزمان اکثر علمای مسلمانان فاسد هستند!
بعد جناب خادم الیمانی نتیجه میگیرند که چون پیامبر گفته اکثر فقهای مسلمان فاسدند پس اکثر علمای شیعه نیز فاسدند!!!!!!
آیا این نتیجه گیری با توجه به مقایسه بالا صحیح است؟
بله تنها در صورتی میتوان این نتیجه را صحیح دانست که مثل شما احمد الحسن را حجت خدا بدانیم! اما ما اورا حجت شیطان میدانیم! و این که اکثر علمای شیعه فاسد هستند را عقیده ی شخصی احمد الحسن میدانیم نه عقیده ی پیامبر! چرا که اگر همین مقدار مرجع شیعه را هم فاسد بدانیم دیگر کسی باقی نمیماند که جزو اقلیت غیر فاسد حسابش کنیم! نکند شما علمای وهابی را جزو اقلیت حساب میکنید؟
الان وهابیون هم ادعا میکنند بر دین . سنت و راه و روش پیامبرند!
اولا خیلی ممنون از نصیحت های برادرانه تان! استفاده کردیم و واقعا متوجه شدیم که اعتقاداتمان سست و ظاهری است و معنا و مفهوم اعتقادات ریشه ای و بنیادین رو هم کاملا از نوشته های شما فهمیدیم و سعی میکنیم حتما در آینده مثل شما بشیم و هرکس از هر دهاتی ادعای حجتیت کرد به او بپیوندیم (آنهم با دلایل و روایات ومخفی و تفسیر به رای آیات و روایات)
ثانیا شما را هنوز هم متهم به بی جوابی میکنم چون این سوال را سه بار تکرار کردم و هنوز جواب ندادی:
جناب بها الدین، در جریان یک بحث منطقی استناد به متن حدیث یک بحث است، ارائه تفسیر و نظر شخصی راجع به حدیثی بدون استناد به احادیث متناظر و مشابه در ان موضوع، بحث دیگری است. بحث اینجاست که اگر شما ادعا دارید استناد بنده به احادیث معصومین(ع) و نتیجه گیری از ان اشتباه است، این ادعایتان را باید با استناد به قران و کلام معصوم(ع) اثبات کنید و نه با ارائه نظرات شخصی یا استناد به نظرات و تفاسیر غیر معصوم.
دقیقا منظورتان را متوجه نشدم که منظورتان کدام احادیث است، اما اگر منظورتان احادیث مربوط به اخرالزمان و نشانه های ظهور و روشهای شناخت حضرت بهنگام ظهور است باید عرض کنم همه این احادیث شفاف و مشخص نیستند و حتی بعضا متعارض و متناقض بنظر میرسند چون معصومین(ع) انها را بصورت پراکنده و بصورت رمزی بیان فرموده اند تا از سواستفاده های احتمالی مصون باشند و فقط صاحب امر است که میتواند به انها برای اثبات حقانیتش احتجاج کند و رموز و اسرار آنها را بگشاید
بحث بر سر شناخت مصداقی از اصول دین(امامت) است و اصول دین تحقیقی است و نه تقلیدی
و تقلید اگر هم جایز باشد در احکام است و نه در اصول اعتقادی و مگر بنده از طریق علما به وحدانیت خدای متعال و حقانیت نبوت رسول الله(ص) و انبیا پیشین و حقانیت عدل الهی و حقانیت امامت امیرالمومنین و سایر ائمه(ع) ایمان اورده ام ؟؟؟!!! که اکنون باید از طریق تایید علما حجت خدا و صاحب حق رابشناسم!! و اساسا حقانیت و صداقت و تقوی و میزان علم آقایان علما با چه معیارهایی شناخته میشود که نمیتوان با همان معیارها صاحب حق و حجت خدا را شناخت؟؟؟
و در عین حال متعصبانه با مساله برخورد نمیکنم تمامی ادله این دعوت مطابق عقل و قران و همان دلایل دعوت انبیا و حجج الهی پیشین است کافی است علما با استناد به قران و احادیث معصومین(ع) اثبات کنند که دلایل دعوت مدعی باطل است امری که تا کنون موفق به انجام ان نشده اند و جز نقدهای غیر علمی و جز شبهات و بهانه های سطحی چیز دیگری از طرف مخالفان مطرح نشده است.
شما بر مبنای کدام ایه قران و یا حدیث معصوم(ع) ادعا میکنید که حجت خدا بایستی از طریق علما تایید شود و مشروعیت کسب کند؟؟
دوست محترم شعار ندهید! اگر اهل علم هستید نیازی به توهین و شعارهای سطحی ندارید با دلایل منطقی و مستند به ثقلین مطالب مطروحه را بطریق علمی نقد و رد کنید.
الحمد لله رب العالمین
این که مساله یمانی و ارتباط ان با مساله مهدی اول و کلا مسئله مهدیین بایستی مخفی میماند ، حکمتی الهی و مساله ای کاملا عقلی و منطقی است
چون متاسفانه از خود مساله غیبت امام مهدی(عج) بحد کافی در طول تاریخ سو استفاده شده و میشود و فرض کنید در دوران غیبت مساله مهدیین(ع) نیز واضح و اشکار بود تصور کنید مدعیان دروغین و دشمنان اسلام و اهلبیت(ع) چه فاجعه ای از نظر اعتقادی و شقه کردن اسلام حقیقی که مصداق ان مکتب اهلبیت(ع) میباشد، بوجود میاوردند
و متاسفانه خود مساله 12 امام، علیرغم وجود و حضور آن بزرگواران که حقانیتشان از خورشید نیز اشکارتر بود، در میان امت اسلام بطور شایسته درک نشد و حتی خود شیعیان(مدعیان شیعه ) نیز در عمل فرسنگها با شیعه اهلبیت(ع) و فرهنگ اصیل سنت رسول الله(ص) و ائمه معصومین(ع) فاصله دارند و متاسفانه این حقیقتی است که با مراجعه به احادیث معصومین(ع) و تعریف انها از شیعه واقعی ، متوجه ان میشویم
برادر عزیز، ما برای اثبات مسئله مهدیین به کتابهای بودائیان و زرتشتیان که استناد نمیکنیم، به وصیت رسول الله(ص) و به احادیث معصومین(ع) استناد میکنیم که در کتب شیعه موجود است و شما بجای اینکه استناد ما را با کلام معصوم(ع) رد و یا اصلاح کنید به کلام غیر معصوم استناد میکنید و سعی در رد کلام معصوم(ع) با استفاده از نظر غیر معصوم را دارید شما نمیتوانید یک حدیث پیدا کنید که نص صریح ان اوصیای رسول الله(ص) را در 12 نفر حصر کرده باشد یعنی فرموده باشد اوصیای بعد از رسول الله(ص) فقط و فقط این 12 نفرند و لاغیر!
دقت فرمایید که 12 مهدی در درجه و مرتبه 12 امام نیستند هر چند مهدیین وارث علم و عصمت رسول الله(ص) و خلفای الهی بعد از امام مهدی (عج) میباشند اما انها در مرتبه ائمه(ع) نمیباشند همانطور که ائمه(ع) در مرتبه رسول الله(ص) نمیباشند و همانطور که در میان ائمه(ع) امیر المومنین(ع) دارای درجه و مرتبه ای خاص و ممتاز است بطوریکه امیر المومنین(ع) بمنزله نفس و شخص رسول الله(ص) میباشد (ولی باز هم رسول الله(ص) در درجه و مرتبه از ایشان بالاتر است) در میان مهدیین نیز مهدی اول(ع) دارای درجه و مرتبه ای خاص و ممتاز نسبت به 11 مهدی دیگر میباشد .
و میدانیم که قائم (ع) با امری جدید میاید و ان امر جدید، امر مهدیین(ع) میباشد حال شما و مخالفین میتوانید تسلیم وصیت رسول الله(ص) و کلام معصومین(ع) در مورد حقیقت وجود مهدیین(ع) شوید یا اینکه نظر و ظن و گمان غیر معصوم و نظرات شخصی را در مقابل نص صریح احادیث معصومین(ع) قرار داده و بقول خودتان مسئله مهدیین را یا کنار بگذارید و یا توجیه کنید!!!
برادر کریم، اخبار واحد که معنی نمیدهد یا باید بگوییم خبر واحد و یا وقتی میگوییم اخبار در انصورت نمیشود صفت واحد را در مورد اخبار که اسم جمع است بکار ببریم توجه فرمایید اگر در مورد مهدیین فقط یک خبر داشتیم در انصورت میشد خبر واحد ولی وقتی بیش از یک خبر در یک موضوع واحد(موضوع مهدیین) داریم دیگر خبر واحد نیست و متواتر میشود هرچند تواتر ان از تواتر اخبار 12 امام کمتر باشد که حکمت و علت انرا عرض کردیم که ناشی از مخفی و سری بودن مسئله مهدیین (ع) در دوران غیبت میباشد
پس دقت بفرمایید:
1-
طبق ایه :كُتِبَ عَلَيْكُمْ إِذَا حَضَرَ أَحَدَكُمُ الْمَوْتُ إِن تَرَكَ خَيْرًا الْوَصِيَّةُ لِلْوَالِدَيْنِ وَالْأَقْرَبِينَ بِالْمَعْرُوفِ حَقًّا عَلَى الْمُتَّقِينَ
وجود وصیت رسول الله(ٌص) ثابت میشود که در غیر اینصورت رسول الله(ص) متهم به ترک واجب قرانی میشود و حاشا که رسول الله(ص) مستحبی را ترک کرده باشد چه رسد به اینکه واجبی قرانی را ترک فرماید.
در متن وصیت رسول الله(ص) به وجود 12 امام با ذکر مشخصات انها و 12 مهدی بعد از 12 امام بصراحت اشاره شده است که همگی انها را رسول الله(ص) بعنوان جانشینان بعد از خود معرفی میفرماید.
احادیث متواتر در مورد 12 امام ، متن وصیت رسول الله(ص) را تصدیق میکنند.
احادیث معصومین(ع) در مورد 12 مهدی نیز مطابق و موافق با متن وصیت رسول الله(ص) میباشد و محتوی وصیت را تصدیق میکنند و بالعکس وصیت رسول الله(ص) نیز صحت محتوی این احادیث را تایید میکند.
پس مساله اعتقاد به مهدیین (ع) در محدوده ثقلین و بطور کامل مطابق و موافق با ثقلین میباشد.
الحمد لله رب العالمین
دوست عزیز خادم الیمانی اگر حقیقتا دنبال جواب سوالاتونید بهتون پیشنهاد می کنم این سخنرانی رو که جواب به تمام مدعیان دروغینه علی الخصوص احمدالحسن رو گوش کنید باشد که موثر واقع شه.
بعد از گوش دادن به این پاسخ ها اگر بازم براتون سوالی باقی بود اینجا مطرح کنید.
http://dl.yasdl.com/Media2013/Raefipoor-Yamani-Ordibehesht92-HQ_%5BYasDL.com%5D.rar
رمز : www.yasdl.com
یا علی
جناب m001 با تشکر از شما خدمت شما عرض شود که سخنرانی 19 اردیبهشت جناب رائفی پور را قبلا شنیده ام ایشان مطلب و شبهه جدیدی مطرح نکرده اند و بیشتر شبهات ایشان قبلا در تالار انصار و همین تالار بصورت مستند پاسخ داده شده است و چند اشتباه فاحش هم در سخنرانی داشتند و بنده در وبلاگشان پیام گذاشتم و نمونه ای از لینکهای مناظرات را برایشان فرستادم و ایشان را دعوت به مناظره بر اساس ثقلین کردم که حتی نخواست کامنتم را تایید کند و به عبارت دیگر از مناظره فرار کرد!
الحمد لله رب العالمین
با سلام مجدد
می تونم بپرسم شما بر چه اساسی علمای شیعه رو محدور الدم می دونید؟صرف یه حدیث که اونم اینجوری تعمیم دادید به همه علما؟؟؟
اگه علما شیعه مشکل دارن که تا محدورالدمی برن میشه خواهش کنم از هر کدام یا حداقل بزرگان شیعه 5 اشتباه که جواز محدورالدمی رو بده ذکر کنید.
یا علی
جناب شما که اینچنین با علما مشکل دارید و ظاهرا به خاطر این است که هیچ کدام از علما الیمانی ادعایی شما را تایید نکرده اند و اگر تایید کرده بودند از آوردن دهها و صدها روایات صحیح در شان و جایگاه علما دریغ نمی ورزیدید و نمی گفتید علما چکاره هستند.
میشود بفرمایید اصلا جایگاه علم و عالم در آیات و روایات چیست؟
لطف بفرمایید بگویید مجموعا چند روایت از معصومین علیهم السلام درباره یمانی داریم و چند روایت آن صحیح السند هستند؟
بفرمایید طبق روایات ویژکی های یمانی چیست و کی قیام می کند؟
یمانی که حدود 10 سال است ادعاها و ظهور او مطرح شده است الان کجاست و به چه دلیل؟
آیا ویژگی اصلی یمانی قیام و ایستادن مقابل ظلم نیست؟ برای چه یمانی ادعایی شما از عراق گریخت؟
علیکم السلام
دوست عزیز شایعه پراکنی نکنید بنده کی و کجا چنین نظری داده ام که علمای شیعه مهدور الدم هستند و یا جناب یمانی کجا چنین حکم و فتوایی صادر کرده اند که ما خبر نداریم ؟ پس منبع این شایعه بی اساستان را ذکر کنید.
و ایشان از علمای باعمل و علمایی که به دنیا الوده نشده اند تعریف و تمجید کرده است!
و ظاهرا نمیدانید هسته اولیه انصار طلبه های حوزه علمیه نجف بودند و شیخ سید حسن حمامی که امام جماعت حرم امیر المومنین(ع) بود نیز از بیعت کنندگان با ایشان میباشد
در این لینک
http://www.askdin.com/thread27644-3.html#post351038
هم به سئوال مشابه پاسخ داده شده است.
الحمد لله رب العالمین
در صحبت هاتون این حدیث رو اوردید که:
رسول الله ص فرمود : وای پسر مسعود زمانی بر مردم بیاید كه صبر كننده بر دینش مانند كسی است كه آتش در دست خود بگیرد . ای پسر مسعود اگر کسی در این زمان گرگ بود كه هیچ وگرنه او را گرگ صفتان می خورند . ای پسر مسعود علما و فقیهان آنها خائن و فاجر هستند . آگاه باشید كه اینان شرورترین خلق خدایند و همچنین پیروان ایشان و كسانی كه پیش آنان می روند و از آنان می گیرند و آنها را دوست دارند و با آنان همنشینی می كنند و با آنها مشورت می كنند شرورترین مخلوقات خدا هستند . ایشان را در آتش جهنم وارد می كند .
اول اینکه در این حدیث که شما نوشتید از علما به عنوان فاجر (به معنی تبهکار و زناکار)وخائن و شرورترین خلق خدا یاد شده اگر عالمی به اسم دین چنین کارهایی کند ایا محدور الدم نیست؟
در ثانی این همه عالم بزرگ چرا یکی از این علما به احمدالحسن شما ایمان نیاورده مگر خود حجت نفرمودند که در زمان غیبت باید به فقها و عالمان دین مراجعه کنید
اگر شما توانستید فاجر بودن و شرور بودن علمایی چون ایت الله سیستانی در عراق و مراجع بزرگ در ایران را ثابت کنید بعد تازه میشه در مورد احمدالحسن شما بحث کرد.
مورد بعد اگه ممکنه برای من توضیح بدید که چرا احمدالحسن نماد خود را ستاره 6 پر انتخاب کرده و می گوید که نام رسول گرامی اسلام در اونه(اخه ادعا باید عقلانی باشه نمیشه که رو هوا حرف زد)و می گوید که سوزاندن پرچم اسرائیل توهین به رسول الله هست؟؟؟؟این اقا اگه ادعاش میشه خیلی مرده چرا تا حالا کاری برای مقابله با سلفی ها که در سوریه سر شیعیانو می برند نکرده و یا کاری در مورد سردسته ی خونخواران عالم یعنی اسرائیل نکرده؟؟؟تا حالا یه گلوله به طرف اسرائیل از طرف طرفداران این اقا شلیک شده؟؟؟
مورد بعد طبق روایات ما ظهور یمانی و سفیانی و خراسانی در یه ساله الان چند مدت این اقا ادعا کرده و خبری از سفیانی و خراسانی نیست(فک می کنم دلیل اصلیش اینه که سفیانی قلابیشون تو سوریه به مشکل خورده و برنامه کمی عقب افتاده در مورد خراسانی هم مردم ایران مث مردم عراق نیستند که به همین سادگی فریب بخورند پس فقط میمونه یمانی که علم شده)
شبهات در مورد این اقا خیلی زیاده و اگه بخوایم تمامشونو بنویسیم باید یه صبح تا ظهرو برای نوشتنشون وقت بزاریم اما امیدوارم شما دست از لجبازی بردارید و سریع تر از دامی که برای عاشقان حضرت حجت پهن کردن بیرون بیاید.
ممنون و اگر جایی بی احترامی در نوشتار من شد عذرخواهی میکنم.
یا علی
دوست عزیز اولا حدیث از رسول الله(ص) است و حتی حدیثهایی است متن انها تندتر است که بنده انها را منعکس نکردم اما دوست عزیز این دلیل نمیشود که کسی خود سرانه فتوی حلال بودن خون کسی را صادر کند این میشود هوی نفس ، دین خدا صاحب دارد و خدا خودش از دشمنان دینش انتقام میگیرد ، فقط حجت خداست که میتواند چنین حکم و نظری داشته باشد که مثلا فلانی واجب القتل است و فعلا هم کسی چنین نظری نداده است و اینکه در احادیث میخوانیم که قائم(ع) علمای فاسد را میکشد در حقیقت برای دفاع و به امر خدا چنین کاری را لازم میبیند و گرنه آل محمد(ص) مظهر رحمت و عطوفت هستند
دوست عزیز شناخت حق و صاحب حق معیارهایی دارد ، هیچ کجا اشاره نشده که معیار حقانیت حجج الهی تایید علما میباشد بر عکس بزرگترین دشمنان دعوتهای الهی علمای فاسدی بودند که دین را وسیله ای برای دنیا و امیال نفسانی خود قرار داده بودند در مورد حدیث مراجعه به علما در زمان غیبت هم در این لینک
http://www.askdin.com/thread27644-6.html#post352785
توضیح داده ام.
دوست محترم این روش که برای اثبات حقانیت خودت به تخریب دیگران و اثبات ابطال دیگران بپردازی، خود روشی باطل است پرچم حق نیاز به چنین تاکتیکهای باطلی برای اثبات حقانیت خود ندارد پرچم حق در برابر پرچمهای متشابه به حق ،روشنتر از خورشید در وسط اسمان است.
در نهج البلاغه آمده است که در رزمگاه جمل، مردی به نام حارث بن حوط گریبان امیر مؤمنان علیه السلام را گرفت که: آیا چنین میاندیشی که من اصحاب جمل را گمراه میپندارم؟ آن حضرت او را پاسخی گفت که: چراغ راه آدمیان حقجو در تمامی عصرها و نسلهاست: ای حارث! تو به فرودست خود نگریستی و بالای سرت را ندیدی؛ از این رو، سرگردان شدی! بیگمان، تو حق را در نیافتهای تا اهلش را بازشناسی و باطل را نشناختهای تا بدانی چه کسانی بدان گرویدهاند)
امیرالمؤمنین علیهالسلام به حارث همدانی نیز آموخت: (دین خدا هرگز، نه به وسیله شخصیتها، بلکه با نشانه حق و راستی شناخته می شود؛ پس حق را بشناس تا اهل حق را بشناسی)
و امام صادق علیه السلام ابو حمزه ثمالی را هشدار داد: (بپرهیز از اینکه جز حجت خدا کسی را در همه سخنانش تصدیق کنی)
در مورد ستاره شش پر ، همان نقش زره داود(ع) و خاتم سلیمان(ع) است و میراث انبیا است در احادیث میخوانیم که قائم(ع) با خاتم سلیمان ظهور خواهد کرد و قبل از یمانی ائمه اطهار نیز به این نقش توجه داشتند و حتی ادعیه و نامه های خود را با ان مهر میکردند ،سو استفاده جبهه باطل از نشانه ای حق، ان نشانه را باطل نمیکند همانطور که استفاده از شعار الله اکبر در پرچم عراق در زمان صدام ملعون، باعث نشد تا این شعار از تقدس بیفتد و یا استفاده از شعار لا اله الا الله محمد رسول الله در پرچم عربستان که مبلغ ایدئولوژی وهابیت است باعث ابطال این شعار اصلی دین اسلام نمیشود.
ایشان در بیانیه هایش بارها جنایات وهابیون و سلفیون در سوریه را محکوم کرده و ایدئولوژی پوچ و شیطانی انها را رسوا کرده و نکته دیگر اینکه یمانی یک دوره دعوت دارد و یک خروج یا قیام مسلحانه علیه سفیانی،که مطابق حدیث معصومین(ع) این خروج و قیام همزمان با خراسانی و سفیانی و در یک سال وماه و روز خواهد بود، و ایشان فعلا در دوره دعوت بسر میبرد و اقدام مسلحانه و جهادی که شما میفرمایید در دوره خروج و قیام معنی پیدا میکند.
دوست محترم شبهات همیشه وجود دارد اما تمامی این شبهات شما جواب منطقی و قانع کننده ای دارد پس بیشتر مطالعه کنید و بعد قضاوت کنید
به این حدیث دقت کنید:
يظهر في شبهة ليستبين، فيعلو ذكره ويظهر أمره. البحار:52/3
در ميان شك و شبهه مردم ظهور ميكند تا اینکه نامش بلند میشود و امرش ظاهر و تبیین میشود.
خواهش میکنم برادر عزیز
علی یارت
الحمد لله رب العالمین
یمانی یک دوره ی دعوت دارد؟
روایتی در این باره دارید؟
ممنون!
رواية الإمام الباقر (ع): وليس في الرايات راية أهدى من راية اليماني ، هي راية هدى ، لأنه يدعو إلى صاحبكم ، فإذا خرج اليماني حرم بيع السلاح على الناس وكل مسلم ، وإذا خرج اليماني فانهض إليه فإن رايته راية هدى ، ولا يحل لمسلم أن يلتوي عليه ، فمن فعل ذلك فهو من أهل النار ، لأنه يدعو إلى الحق وإلى طريق مستقيم .
«در پرچـمها پرچـمي هدايتكنندهتر از پرچم يماني نيست و آن پرچم هدايت است چون كه شما را به صاحبتان دعوت ميكند، و اگر يماني خروج (قيام) كرد، فروختن اسلحه حرام ميشود. و اگر يماني خروج كرد، به پا خيز به سوي او كه همانا پرچمش پرچم هدايت است. و جايز نيست مسلمانان از او سرپيچي كنند، و اگر كسي اين كار را انجام دهد از اهل جهنم ميباشد. زيرا كه او دعوت به حق و هدايت به راه راست ميكند.» الغيبه النعماني ص264، بحار الانوار ج52 ص232
یمانی صاحب پرچم هدایت مطلق است:
1- وليس في الرايات راية أهدى من راية اليماني
2-هي راية هدى
3-وإذا خرج اليماني فانهض إليه فإن رايته راية هدى
و یمانی برای امر امام مهدی(عج) دعوت میکند :
لأنه يدعو إلى صاحبكم
و یمانی بسوی حق مطلق ( الحق یعنی تمامی حق نه قسمتی از ان) و راه مستقیم هدایت میکند!
لأنه يدعو إلى الحق وإلى طريق مستقيم
و چه کسی به الحق وإلى طريق مستقيم دعوت میکند؟
جواب : قران
قَالُوا يَا قَوْمَنَا إِنَّا سَمِعْنَا كِتَابًا أُنزِلَ مِن بَعْدِ مُوسَى مُصَدِّقًا لِّمَا بَيْنَ يَدَيْهِ يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ وَإِلَى طَرِيقٍ مُّسْتَقِيمٍ (اشاره به قران که هدایت به حق(تمامی حق) و طریق مستقیم میکند)
و چه کسی به راه مستقیم هدایت میکند؟
جواب: رسول الله(ص)
وَإِنَّكَ لَتَدْعُوهُمْ إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ( یعنی رسول الله(ص) ، بصورت جدی، دعوت به صراط مستقیم میکند)
وَكَذَلِكَ أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ رُوحًا مِّنْ أَمْرِنَا مَا كُنتَ تَدْرِي مَا الْكِتَابُ وَلَا الْإِيمَانُ وَلَكِن جَعَلْنَاهُ نُورًا نَّهْدِي بِهِ مَنْ نَّشَاء مِنْ عِبَادِنَا وَإِنَّكَ لَتَهْدِي إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ (اشاره به رسول الله(ص) که هدایت به صراط مستقیم میکند)
ویمانی برای امر او قیام میکند:
فإذا خرج اليماني حرم بيع السلاح على الناس وكل مسلم
و چه زمانی معامله سلاح برای مردم حرام است؟
امام باقر (ع) فرمود: اگر ما (اهل بيت) جنگي داشتيم، سلاح را براي آنها (دشمنان ما) حمل نكنيد (نفروشيد) و هر كس كه سلاح را براي دشمنانمان حمل كند، مشرك است. كافي ج5 ص112
و مهمتر ازهمه:
ولا يحل لمسلم أن يلتوي عليه ، فمن فعل ذلك فهو من أهل النار
و جايز نيست مسلمانی از او سرپيچي كند، و اگر كسي اين كار را انجام دهد از اهل جهنم ميباشد.
و چه کسی است که سرپیچی از او انسان را وارد جهنم میکند؟
جواب: الله و رسول الله(ص) و معصومین(ع)
ألَمْ يَعْلَمُواْ أَنَّهُ مَن يُحَادِدِ اللّهَ وَرَسُولَهُ فَأَنَّ لَهُ نَارَ جَهَنَّمَ خَالِدًا فِيهَا ذَلِكَ الْخِزْيُ الْعَظِيمُ
إِلَّا بَلَاغًا مِّنَ اللَّهِ وَرِسَالَاتِهِ وَمَن يَعْصِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَإِنَّ لَهُ نَارَ جَهَنَّمَ خَالِدِينَ فِيهَا أَبَدًا
پس با توجه به موارد بالا نتیجه میشود یمانی(ع) معصوم و از اهلبیت(ع) است بی هیچ تعارفی چه شما بخواهید و چه نخواهید
حال سئوال اینجاست که خود یمانی چگونه شناخته میشود؟
طبق احادیث معصومین(ع) و حدیث معروف امام باقر(ع) مشخص شد که یمانی:
1- هدایتگرترین پرچم
2- دعوت کننده بسوی صاحبمان(امام مهدی(عج))
3-دعوت کننده به حق مطلق(الحق یعنی تمام حق نه قسمتی از ان) و دعوت کننده به صراط مستقیم
4-کسی است که بموقع قیامش تجارت اسلحه حرام است
5- کسی است که هیچ مسلمانی حق ندارد در مقابل او بایستد وگرنه اهل جهنم است
و بررسی شد که صفات فوق یعنی صفات اهلبیت(ع) و صفات فوق درکسی جمع نمیشود مگر اینکه معصوم و منصوص العصمه و حجتی از حجتهای خدا بر روی زمین باشد.
و بهمین دلیل است که معصومین(ع) تا این اندازه بر روی پرچم یمانی تاکید دارند و اطاعت از این پرچم را واجب دانسته اند و سرپیچی کردن از آن را موجب آتش جهنم تعریف کرده اند.
و همین امام محمد باقر(ع) در حدیث دیگری میفرمایند:
«اگر هر چيزي براي شما ايجاد اشكال يا شبهه كند، وصيت و پرچم و سلاح پيامبر خدا (ص) جاي هيچ گونه شبهه و اشكال برايتان باقي نميگذارد. بر حذر باشيد از كساني كه خود را به دروغ به آل محمد نسبت ميدهند. كه همانا براي آل محمد و علي (ع) يك پرچم است و براي ديگران پرچمها. پس در جاي خودت ثابت باش و ابداً از هيچكس تبعيت نكن تا مردي را از فرزندان حسين (ع) ببيني كه با او وصيت رسول الله(ص) و پرچم او و سلاح او باشد.» تفسير العياشي ج1 ص64، بحار الأنوار ج52 ص222، الزام الناصب ج۲ ص96
در حدیث اول میفرماید از یمانی(ع) اطاعت کنو اطاعت او واجب است و سرپیچی از او جهنم!
و در حدیث دوم میفرماید از هیچ کس تبعیت مکن مگر کسی که دارای وصیت و سلاح و پرچم رسول الله(ص) باشد
پس یمانی باید ، صاحب وصیت و سلاح و پرچم رسول الله(ص) باشد وگرنه دو حدیث دچار تناقض میشود و تناقض باطل است و سخن معصوم(ع) حق و هدایت است و بدور از تناقض.
پس درنتیجه:
یمانی با پرچم رسول الله(ص) یعنی معرفی توحید واقعی و نفی هر گونه شرک (بیعت لله) شناخته میشود
و یمانی با سلاح رسول الله(ص) یعنی علم و حکمت شناخته میشود، که فیلتری بسیار محکم است و مدعی دروغگو با یک مناظره ساده رسوا و باطل میشود.
یمانی با وصیت رسول الله (ص) شناخته میشود.
http://www.askdin.com/post340591.html#post340591
http://www.askdin.com/thread27014-8.html#post340666
الحمد لله رب العالمین
آقای خادم الیمانی پست شماره 75 شما در جواب من بود؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ یعنی جواب سوال زیر بود؟؟؟؟
یمانی یک دوره ی دعوت دارد؟
روایتی در این باره دارید؟
ممنون!
جناب اسد در روایت امام باقر(ع) عبارات:
لأنه يدعو إلى صاحبكم
لأنه يدعو إلى الحق وإلى طريق مستقيم
بصراحت اشاره به این دارد که یمانی دوره دعوتی دارد که ما را به صاحبمان(امام مهدی(عج)) و همچنین به حق مطلق و صراط مستقیم دعوت میکند
.و گرنه در دوره قیام مسلحانه و در وسط جنگ که دعوت ممکن نیستچرا که دعوت و مطالعه و تحقیق ، نیاز به زمانی کافی و محیطی نسبتا آرام و بدور از خشونت دارد.
الحمد لله رب العالمین
اگر یمانی واقعا همان یمانی واقعی باشد (همانی که یکی از نشانه های ظهور است و نشانه های ظهور یکی پس از دیگری مثل دانه های تسبیح می آیند) مردم سریعا دعوتش را میپذیرند چرا که مطالعات و تحقیقاتشان را قبلا کرده اند فقط کافیست علائم ظهور یکی بعد از دیگری ظاهر شوند تا مردم یقین کنند که یمانی همان یمانی است! پس نیازی نیست بعد از خروج 14 سال تلاش و کوشش کند تا مردم او را شاید بپذیرند شاید نپذیرند!
این چیزی که شما گفتید فقط برداشت شخصی شما از روایت است! من به شخصه وقتی آن روایت را میخوانم برداشت میکنم که مردم را بعد از خروجش به سوی صاحبمان دعوت میکند!
اگر بر اساس برداشت شما قرار باشد یک دوره دعوت 14 ساله برای یمانی تعیین گردد پس بر اساس یرداشت بنده هم این دوره برداشته خواهد شد!
هنوز هم متهم نکنم؟؟؟؟
عبدالله بن مسعود از رسول خدا(ص) نقل می کند که فرمود:الخلفاء بعدی اثناعشر کعدة نقباء بنی اسرائیل (کفایة الاثر،ص 27)، جانشینان من 12 نفر هستند،به تعداد پیشوایان قوم بنی اسرائیل 12نفر بودند.
مگر خود شما حدیث رسول خدا(ص)را نقل نکردید که هر آنچه در قوم بنی اسرائیل اتفاق افتاده در امت اسلام نیز اتفاق خواهد افتاد. رسول خدا می فرماید نقباء بنی اسرائیل 12تا بودند پس جانشینان ایشان نیز 12 تا هستند.
سوای این حدیث روایات زیادی به همین مضمون وارد شده از رسول خدا(ص)که فرموده اند خلفاء من 12تا هستند،که شما اگر به الغیبة نعمانی از ص 70تا 124مراجعه کنید بخشی از این احادیث را نقل کرده است واینها تواتر دارند در اینکه خلفاء ایشان بیش از 12تا نیست. که تعدادی از آنها را نقل می کنم.
ابو سعید خدری می گوید از رسول خدا(ص)شنیدم که به امام حسین علیه السلام می فرمود: انت الامام ابن الامام اخو الامام وتسعة من صلبک ائمة ابرار والتاسع قائمهم،(ص28) تو امام هستی وفرزند امام می باشی واز نسل تو 9امام دیگر می باشد که نهمین آنها قائم آنها است.
جابر بن سمرة می گوید از رسول خدا(ص)شنیدم که فرمود:لایزال هذاالدین مستقیما حتی یقوم اثنا عشر خلیفة (نعمانی،الغیبة،ص 121)
وروایات با این مضامین و الفاظ زیاد است که اگر شما به منابع ذکر شده رجوع کنید می بینید. ونص این روایات این است که خلفاء بیش از 12 تا نیستند وما نمی توانیم با تمسک به خبر واحد وتفسیر وتوضیح آن به شکلی که در ذهن خودمان است واز روایات بر نمی آید بگوییم رسول خدا ائمه را منحصر در 12 نفر نکرده است واین از مسلمات شیعه است که ائمه بیش از 12 نفر نیستند.
مساله دیگر اینکه بنده فکر می کنم خود شما نسبت به سخنانی که می گویید تردید دارید واطمینان کامل ندارید،از یک طرف می گویید که ما نمی گوییم ائمه بیش از 12نفر هستند، واز طرف دیگر می گویید رسول خدا(ص)ائمه را منحصر در 12نفر نکرده است،بهتر است دیدگاه خود را واضح بگویید.
وقتی در مرتبه 12امام نیستند این مقایسه هم اشتباه محض است وقیاس مع الفارق می باشد، شما چطور 12وهدی را با 12 امام مقایسه می کنید که اعتراف دارید در رتبه آنها نیستند؟!
حالا که شما روی ظاهر روایات تاکید دارید بنده روایتی نقل می کنم که مساله مهدیین را خیلی واضح وروشن بیان می کند.
عن ابی بصیر قال:قلت للصادق جعفر بن محمدعلیه السلام یابن رسول الله صلی الله علیه وآله انی سمعت من ابیک علیه السلام قال: یکون بعد القائم اثنا عشر مهدیا فقال:انما قال:اثناعشر مهدیا ولم یقل اثناعشر اماما ولکنهم قوم من شیعتنا یدعون الناس الی موالاتنا ومعرفة حقنا(صدوق،کمال الدین وتمام النعمة،ج2،ص358) ابوبصیر از امام صادق علیه السلام سوال می کند که من از پدر شما شنیدم که بعد از قائم(امام عصر)دوازده تا مهدی می باشد.حضرت فرمود:(پدرم)فرمود:12مهدی ونفرمود 12امام، وآنها (مهدیین)قومی هستند که مردم را به دوستی ما وشناخت حقمان دعوت می کنند.
این حدیث نشان می دهد که 12مهدی بعد از ظهور حضرت قائم هستند درحالی که مهدی اول شما که از همه فاضل تر است قبل از حضرت ولی عصر(عج)قیام کرده است! طبق این حدیث این مهدیین طائفه ای از شیعیان هستند که مردم را به شناخت اهل بیت دعوت می کنند نه مانند یمانی شما که به جای دعوت از مردم ،کسانی که خود مبلغ ومروج اهل بیت هستند و مراجع دینی مردم می باشند را به مباهله دعوت کند.
شما حدیث صریحی بیاورید که مهدیین قبل از ظهور حضرت ولی عصر می باشند؟
حدیث صریحی نقل کنید که مهدیین نسبت به علماء ومراجع دینی بالاتر هستند ونسبت به آنها حجیت دارند؟
حدیث فوق نشان می دهد که جناب یمانی اصلا جزو مهدیین نیست چون او قبل از حضرت ولی عصرعلیه السلام خواهد بود. لطفا برای سخنان خود حدیث صریح نقل کنید که نیاز به توجیح وتفسیر به رای نداشته باشد.
دوست عزیز کاش شما که اینقدر توجه به احادیث دارید کمی در مورد علم حدیث نیز وطالعه می کردید خبر واحد به معنای یک خبر نیست،که وقتی حدیث دوبار نقل شد تواتر داشته باشد.بنده خبر واحد ومتواتر را با توجه به منابع معتبر علم درایه برای شما توضیح می دهم که انشاء الله دقت فرمایید.
خبر متواتر خبری است که روات آن آنقدر زیاد باشند که همدست شدن آنها برای بیان دروغ غیر ممکن باشد،واین کثرت روات باید در تمام طبقات باشد.وعدد خاصی هم ندارد بلکه مهم این است که آنقدر باشند که هماهنگی آنها برای دروغ گفتن محال باشد.(رسائل فی درایةالحدیث،(شهید ثانی،الرعایة لحال البدایةفی علم الدرایة)،ج1،ص158)
وخبر واحد خبری است که به تواتر نرسدخواه راوی یک نفر باشد ویا اینکه بیستر از یک نفر باشد،که اگر روات آن بیش از سه نفر در هر طبقه بودند خبر مستفیض خواهد بود واگر کمتر باشد که خبر واحد خواهد بود.(همان،ص161)
شبیه همین تعبیر از شیخ بهایی در الوجیزةفی علم الدرایة نقل شده است.(رسائل فی علم الدرایة،ج1،ص537)
منظور از طبقه هم این است که از زمان رسول خدا(ص)هر شصت سال یک طبقه حساب می شود که این روایت در هر طبقه نقل شده باد والا اگر دو طبقه نقل کنند وبعدا ذکر نشود ارزشی ندارد.
سلام
آدم نمی داند با خیال تراشانی مثل خادم الیمانی چه کند ؟
اینها از این همه دروغگویانی که در طول تاریخ ادعای مهدویت و بابیت کردند عبرت نمی گیرند؟
وشاید این وسط منافع سرشاری است که به فداکردن دین می ارزد ؟
والله الهادی
شک نکنید که این افراد اصلا چیزی به نام دین ندارند و فقط و فقط آموزش دیده اند و پول گرفته اند تا برای احمدالحسن کذاب تبلیغ کنند و اگر دقت کنید جز یک سری اطلاعات محدود و طبقه بندی شده چیز بیشتری بارشان نیست و جواب بسیاری از سوالات همین تاپیک را هم ندادند!
جناب برادر کریم بنده عرض کردم که احادیث 12 امام(ع) همگی متن وصیت را تصدیق میکند که در متن وصیت به 12 امام و 12 مهدی بعنوان جانشینان بعد از رسول الله(ص) اشاره شده است.
وگرنه حدیث معروف اهل کسا که در شیعه و سنی معروف است اهل بیت رسول الله(ص) را علی(ع) و فاطمه(س) و حسن (ع) و حسین(ع) معرفی میکند آیا این بمعنی حصر اهلبیت پیامبر در این افراد است؟ قطعا خیر و اهلبیت(ع)، ائمه بعد از امام حسین را نیز شامل میشود و یا احادیثی که امیر المومنین(ع) را خاتم الوصیین مینامد، ایا این بمعنی ختم وصایت است؟ قطعا خیر و وصایت، ائمه بعد از امیر المومنین(ع) را نیز شامل میشود.
و منظور بنده این بود که در هیچ یک از احادیث مربوط به 12 امام(ع) ، ادات حصر مانند " انما یعنی بدرستی که و جز این نیست" بکار نرفته است که بگوییم جانشینان رسول الله(ص) فقط این 12 نفرند و لاغیر.
بنده به موضوع 12 مهدی بعد از 12 امام(ع) ، ایمان و یقین کامل دارم چون به وصیت رسول الله(ص) ، و احادیث معصومین(ع) که تصدیق کننده متن وصیت هم در موضوع 12 امام(ع) و هم در موضوع 12 مهدی(ع) است ، ایمان و یقین کامل دارم.
جناب کریم شما بدون اینکه کلام بنده را بطور کامل منعکس کنید فقط با انعکاس بخشی از آن، نتیجه گرفتید پس اجازه دهید کاملتر توضیح دهم
جناب کریم بنا به وصیت رسول الله(ص) که عهدی الهی است، مهدیین(ع) وارثین علم و عصمت رسول الله(ص) و حجت و خلیفه خدا در زمین هستند.
خلاصه متن وصیت:
یعنی طبق وصیت رسول الله (ص) ائمه(ع) 12 نفرند و 12 نفر بعدی مهدیین(ع) هستند.
همانگونه که 12 امام، نبی(ص) نیستند ولی خصوصیات رسول الله(ص) یعنی علم و عصمت را دارا هستند، بطریق مشابه 12 مهدی نیز امام بمعنای خاص و در رتبه ائمه(ع) نیستند ولی علم و عصمت رسول الله(ص) را به ارث برده اند و انها حجت الله و خلیفه الله هستند.
از انجایی که مهدیین(ع) در دولت عدل الهی حکومت خواهند کرد ، فشار و مسئولیت کمتری را نسبت به ائمه(ع) متحمل میشوند در مقام تمثیل، ائمه(ع) مانند رانندگانی در جاده ای کوهستانی پرپیچ و خم و در یخبندان زمستان هستند ولی مهدیین (ع) مانند رانندگانی در اتوبان در فصلی مناسب هستند، به استثنای مهدی اول(ع) که مجری دستورات امام مهدی(عج) در مراحل دعوت و قیام میشود، درحقیقت امام مهدی(عج) قائم به امر الله است و یمانی(مهدی اول(ع)) قائم به امر پدرش یعنی امام مهدی(عج) میباشند و امر یمانی(ع) مستقل از امام مهدی(عج) نمیباشد و در مراحل دعوت و قیام از طرف خود سخنی نمیگوید و از طرف خود اقدامی نمیکند و مطیع کامل و مجری دستورات امام مهدی(عج) است و فرمانده اصلی مراحل دعوت و قیام شخص امام مهدی(عج) میباشند یعنی دعوت یمانی همان دعوت امام مهدی (عج) است قیام یمانی همان قیام امام مهدی(عج) است و تنها راه شناخت و بیعت با امام مهدی(عج) شناخت یمانی و بیعت با یمانی است و امکان دور زدن یمانی وجود ندارد برای همین است که طبق حدیث امام باقر(ع) سرپیچی از یمانی نتیجه اش آتش جهنم است برای توضیحات بیشتر لطفا این کامنت را مطالعه فرمایید در لینک زیر:
http://www.askdin.com/post343034-26.html (مهم)
چگونه این مراجع که مبلغین و مروجین اهل بیت(ع) هستند ، هسته اولیه یعنی 313 نفر را تشکیل نداده اند؟؟!!و چگونه است که از میان دویست میلیون شیعه، هسته اولیه سپاه امام حدود ده هزار نفر میباشد که از میان انها نیز فقط 313 نفر یاران حقیقی بوده و هسته اصلی سپاه امام را تشکیل میدهند؟؟
ابو بصير گويد: امام صادق (ع) فرمود: قائم خروج نخواهدکرد مگر حلقه ى سپاه به کمال و تمام رسد، عرض کردم: آنکه حلقه بدان کامل شود چقدر است؟ فرمود: ده هزار است که جبرئيل از سوى راست آن و ميکائيل از طرف چپ آن قرار دارند، سپس پرچم را به اهتزاز در آورد و با آن روان گردد، پس هيچ کس در مشرق و مغرب نماند مگر اينکه آن پرچم را لعنت کند و آن همان پرچم رسول الله(ص) است، که جبرئيل در روز بدر آن را فرود آورد.
الغيبة للنعماني ص : 308.
و با مراجعه به احادیث معصومین(ع) متوجه میشویم که شیعه از دید معصوم (ع)
با شیعه ای که ما تصور و ادعا میکنیم چه تفاوت اساسی و بنیانی دارد: امام صادق (ع) که یکی از یاران آن حضرت به خدمتش رسید و عرض کرد ...ای آقای من چقدر شیعه شما فراوان شده است.حضرت او را فرمود بگو چقدراند؟ گفت: بسیار.
فرمود: شماره شان را میدانی؟
عرض کرد: بیش از شماره است.
امام صادق(ع) فرمود: اگر آن شماره ای که توصیف شده است: سیصد وده و اندکی تکمیل شود خواسته شما انجام خواهد گرفت. ولی شیعه ما کسی است که صدایش از بنا گوشش تجاوز نکند و عقده های درونی اش از پیکرش بیرون نیافتد و آشکارا مدح ما را نکند و با دشمنان ما ستیزه جو نباشد و با کسیکه از ما عیبجویی می کند هم نشین نگردد و کسیکه بدگویی از ما میکند هم صحبت نشود و دشمن ما را دوست ندارد و دوست ما را دشمن نداند.
عرض کردم : پس من با این گروه مختلف شیعه ای که ادعای شیعه گری دارند چه کنم؟ فرمود: مشخص میشوند و از همدیگر جدا میشوند و تبدیل می یابند. سالیانی بر آنان روی آورند که فانی شان کند و شمشیری از نیام بر آید که آنان را بکشد و اختلافی در میانشان افتد که پراکنده شان کند... شیعه ما تنها کسی است که همچون سگان پارس نکند و همچون کلاغان طمع نورزد و اگر از گرسنگی بمیرد گدایی نکند.
عرض کردم: فدایت شوم اشخاصی که این چنین است از کجا بجوییم؟
فرمود: آنان را در کنار گوشه های زمین جستجو کن آنان کسانی هستند که زندگی سبکی دارند و خانه بدوش هستند که اگر حاضر باشند شناخته نشوند و اگر غایب گردند کسی متوجه غیبت آنان نشود و اگر بیمار شوند عیادت کن ندارند و اگر خواستگاری کنند کسی شان به همسری نمیگزیند و اگر بمیرند بر جنازه شان کسی حاضر نشود. آنان کسانی هستند که در مالشان به همدیگر مواسات کنند و در قبرهایشان با یکدیگر دید و بازدید دارند و خواسته هایشان مختلف نیست هر چه از شهرهای مختلف باشند. غیبت نعمانی باب 12 روایت 3: (صفحه 238)
امام رضا (ع) در مورد كسانى كه ادعاء كردند از شيعيان امام على (ع) مى باشند فرمود: (وای بر شما، شيعيان او فقطحسن(ع) و حسين(ع) ، ابوذر، سلمان، مقداد، عمار و محمد بن ابى بکر بودند. کسانى که چيزى از اوامر او را مخالفت نکردند و آنچه مورد نهى او بود، مرتکب نشدند. اين در حالى است که شما ادعاى شيعه بودن مى کنيد و بيشتر رفتارهايتان با رفتار على (ع) تفاوت دارد و برخلاف دستورات اوست. شما حتى در انجام واجباتتان کوتاهى مى کنيد. شما حقوق بزرگ برادرانتان، کسانى که اخوت فى الله دارند، ادا نمى کنيد. جايى که نبايد تقيه کنيد، تقيه مى کنيد و جايى که بايد تقيه کنيد، تقيه نمى کنيد. يعنى شما پيرو خواسته هاى دل هستيد، بايد بدانيد کجا بايد تقيه کنيد و کجا نبايد. اگر شما مى گفتيد ما على (ع) را دوست داريم، با دشمنانش دشمن هستيم و با دوستانش دوستيم. من نمى گفتم شما دروغ مى گوييد. آرى شما على و دوستان على را هم دوست مى داريد و با دشمنانش هم دشمنيد؛ اما شيعه بودن تنها به اين نيست. بلکه علاوه بر اين شما بايد دقيقاً رفتارتان با رفتار على (ع) هماهنگ باشد، اين که فقط بگوييد ما على (ع) را دوست داريم براى شيعه بودن کافى نيست. ولى شما ادعايى کرديد که اهلش نبوديد. اگر بنا نگذاريد که رفتارتان را مطابق اين ادعايتان قرار بدهيد؛ يعنى اگر کارتان گفتارتان را تصديق نکرد، هلاک خواهيد شد.مگر خدا به شما رحم بکند؛والا با اين گناهى که مرتکب شده ايد، يعنى ادعاى شيعه بودن کرديد، مستوجب عقوبت هستيد!).بحار الأنوار: ج65 ص158
همان حدیث وصیت رسول الله(ص) :"...[FONT=arial] پس وقتى كه زمان وفاتش فرا رسید ، خلافت را به فرزندش كه اوّلين مهديین است مى سپارد ، براى او سه اسم است . يك اسمش مانند اسم من ، و اسم ديگرش اسم پدر من است ، و آنها عبد الله و احمد ، و نام سوّم مهدى است [FONT=arial]و او اوّلين مؤمنان است"نشان میدهد که مهدی اول(ع) در زمان پدرش امام مهدی(عج) حضور دارد و اولین مومنان به پدرش یعنی اولین 313 نفر و وصی و دست راست پدرش در امر دعوت و قیام میباشد همانطور که امیرالمومنین(ع) اولین مومنان به رسول الله(ص) و وصی و دست راست ایشان بود.
و احادیثی از امیر المومنین که قبلا در همین تاپیک عرضه شد در لینک:
http://www.askdin.com/thread27644-5.html#post351995
که مردی از فرزندانش قبل از امام مهدی(عج) قیام میکند و هشت ماه شمشیر را بر دوشش حمل میکند
جناب کریم با توجه به روایت امام باقر(ع) که در لینک http://www.askdin.com/thread27644-8.html#post354146
با استناد به ثقلین بررسی شده است متوجه میشویم که یمانی(ع) دعوت کننده به امر پدرش و دعوت کننده به حق مطلق و قران ناطق است و سرپیچی از او یعنی آتش جهنم ، که یمانی(ع) از طریق وصیت رسول الله(ص) با مهدی اول(ع) منطبق میشود. الحمد لله رب العالمین
جناب حامد، اگر تمسک به ثقلین و تمسک به وصیت رسول الله(ص) در نظر شما خیال پردازی است! پس ما خیال پرداز هستیم!
کدام مدعی دروغینی را میشناسید که برای اثبات حقانیتش به وصیت و سلاح(علم) و پرچم(بیعت لله) رسول الله(ص) احتجاج کرده باشد؟
اگر اهل علم و منطق هستید پس توجه کنید:
امام باقر(ع) میفرمایند: «اگر هر چيزي براي شما ايجاد اشكال يا شبهه كند، وصيت و پرچم و سلاح پيامبر خدا (ص) جاي هيچ گونه شبهه و اشكال برايتان باقي نميگذارد. بر حذر باشيد از كساني كه خود را به دروغ به آل محمد نسبت ميدهند. كه همانا براي آل محمد و علي (ع) يك پرچم است و براي ديگران پرچمها. پس در جاي خودت ثابت باش و ابداً از هيچكس تبعيت نكن تا مردي را از فرزندان حسين (ع) ببيني كه با او وصيت رسول الله(ص) و پرچم او و سلاح او باشد.» تفسير العياشي ج1 ص64، بحار الأنوار ج52 ص222، الزام الناصب ج۲ ص96
قضیه: وصيت و پرچم و سلاح رسول الله(ص) جاي هيچ گونه شبهه و اشكال برايتان باقي نميگذارد.
فرض کنیم کسی بدروغ به این سه نشانه احتجاج کند( فرض خلف) و باعث ایجاد شبهه و اشکال شود و این خلاف فرمایش امام باقر(ع) است که این سه نشانه را بدور از هرگونه شبهه و اشکال میداند و در اینصورت فرمایش امام باقر(ع) باطل خواهد شد!
و این محال است که امام باقر(ع) سخنی بیهوده و باطل بگویند چراکه جانشین برحق رسول الله (ص) است و دارای عصمت و وارث علم رسول الله(ص) است و مشمول این آیه:
وَمَا يَنطِقُ عَنِ الْهَوَىٰ * إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْيٌ يُوحَىٰ
پس فرض خلف باطل و حکم ثابت میشود!
امام صادق (ع) فرمودند: «آيا ديديد كه وصيت كننده از ما به هركس كه خودش بخواهد وصيت كند؟ نه به خدا سوگند، در صورتي كه وصيت عـهدي از خداوند و رسولش (ص) است به مردي بعد از مرد ديگر تا اين كه امر به صاحبش برسد.»
امام صادق (ع) قسم جلاله یاد میکند که وصیت دلخواه معصوم(ع) نیست و عهدی از طرف خدا و رسولش است از مردی به مرد دیگر تا اینکه به صاحبش برسد.
یعنی وصیت عهدی الهی است تا امر بدست صاحبش برسد.
پس وقتی وصیت عهدی الهی است ، پس ضامن حفاظت ان تا رسیدن به صاحب امر نیز خود الله عز و جل است همانطور که ضامن حفظ وصیت عیسی(ع) در انجیل شد تا امر بدست صاحبش رسول الله(ص) رسید و با ان وصیت به اهل کتاب احتجاج شد.
و وصیت کسی جز صاحبش آن را ادعا نمی کند؛ زیرا آن کتابی بازدارنده از هر گونه لغزش می باشد همانگونه که محمد (ص) به آن وعده داده است: (برایم صحیفه و دواتی بیاورید تا کتابی برایتان بنویسم که بعد از آن هرگز گمراه نخواهيد شد)، در حالیکه اگر امکان دستیابی به آن برای کسی غیر از صاحبش فراهم می بود و با آن بر مردم احتجاج می کرد قطعاً مایه ى گمراهی مردم می شد، و این امر خلاف وعده ى رسول الله (ص) است و بلا نسبت ايشان كه غير ممكن است خلاف وعده عمل كند.
و وصیت را کسی جز صاحبش ادعا نمی کند؛ زیرا امیر المؤمنین (ع) آن را ذکر کرده و از امور خاص و منحصر به فرد خلفای الهی شمرده و فرمود:
(لا یُقَاسُ بِآلِ مُحَمَّد (ص) مِنْ هَذِهِ الْأُمَّةِ أَحَدٌ وَلا یُسَوَّى بِهِمْ مَنْ جَرَتْ نِعْمَتُهُمْ عَلَیْهِ أَبَداً هُمْ أَسَاسُ الدِّینِ وَ عِمَادُ الْیَقِینِ إِلَیْهِمْ یَفِیءُ الْغَالِی وَبِهِمْ یُلْحَقُ التَّالِی وَلَهُمْ خَصَائِصُ حَقِّ الْوِلایَةِ وَفِیهِمُ الْوَصِیَّةُ وَالْوِرَاثَةُ).
(هيچ كس با مرتبه و مقام خاندان پيامبر از اُمّت اسلامى سنجيده نمى شود و هيچ گاه كسانى كه خود مشمول نعمت هاى اهل بيت هستند، با خود آنان برابر نمى شوند؛ آنان اساس دین و ستون یقین هستند، هر که از حدّ در گذرد به آنان بازگردد، و آن که وامانده، بديشان پيوندد. حقّ ولايت خاص ايشان است و وصيّت و ميراث مخصوص آنان).بحار الأنوار: ج23 ص117.
و مانند کلام ایشان را فرزندش امام صادق(ع) فرمود: (یَا مَنْ خَصَّنَا بِالْکَرَامَةِ وَخَصَّنَا بِالْوَصِیَّةِوَوَعَدَنَا الشَّفَاعَةَ وَأَعْطَانَا عِلْمَ مَا مَضَى وَمَا بَقِیَ وَجَعَلَ أَفْئِدَةً مِنَ النَّاسِ تَهْوِي إِلَیْنَا وَجَعَلَنَا وَرَثَةَ الأَنْبِيَاءِ).
(اى كسى كه ما را به كرامت و وصیت ممتاز كرد و به ما وعده ى شفاعت داد و علم گذشته و آينده را به ما عطاء نمود و دل هاى برخى از مردم را به ما متمايل ساخت و ما را وارثان انبیاء قرار داد).بصائر الدرجات: ص149.
و اگر دیگران در این ادعا تمکین می یافتند دیگر وصیت از ویژگی های خاص و منحصر به فرد ائمه (ع) نبود.
و وصیت را کسی جز صاحبش ادعا نمی کند؛ زیرا امام باقر (ع) آن را ترازویی برای شناخت صاحب حق قرار داد، آن هنگام که از ایشان در مورد راه شناخت صاحب امر پرسیده شد، فرمود: (با سنگینی و متانت و علم و وصیت).بصائر الدرجات: ص509.
و ادعای آن توسط شخصی گمراه یعنی اینکه همیشه آن راه رساندن به صاحب حق نمی باشد، و امام (ع) از به گمراهی کشاندن مردم و خلاف وعده مبراء است.
و وصیت را کسی جز صاحبش ادعا نمی کند؛ زیرا امام رضا (ع) در برابر علمای یهود و نصاری، حق جدّش رسول الله (ص) را از طریق متنهایی از کتبشان با اسم ایشان را ثابت کرد، پس بهانه جویی کردند و گفتند: از کجا معلوم که آن محمد یاد شده همان محمد جدّ شماست؟ پس حضرت فرمود: با شک و تردید احتجاج نمودید! آیا خداوند قبل یا بعد از خلقت آدم تا این روز، پیامبری را مبعوث کرده که نامش محمد باشد؟ و یا در کتبی که خداوند بر تمام انبیاء نازل کرده، نامی غیر از محمد می یابید؟ پس در پاسخ خاموش ماندند).بحار الأنوار: ج49 ص75.
پس امام (ع) عدم ادعای کسی غیر از صاحب اسم و اوصاف مذکور در کتبشان را دلیلی بر مصداق بارز و اصلی اوصاف (محمد) قرار داد، آن هم تنها با ادعای وصیت و فرموده ی ایشان که: او صاحب حق است، و به عبارت دیگر وصیت مشخص را کسی جز صاحبش ادعا نمی کند. و این پاسخ، دقیقاً همان پاسخی است که به شک کنندگان امروز داده می شود !
و وصیت را کسی جز صاحبش ادعا نمی کند؛ زیرا اگر مؤمنی تاریخ دعوتهای الهی تا زمان آدم را مورد مطالعه قرار دهد، مدعی باطلی را نمی یابد که با ذکر اسمش در وصیت خلیفه الله قبلی، به مردم احتجاج کرده باشد!
ادعای نبوت و امامت دروغین مساله جدیدی نیست!
در زمان رسول الله(ص) مگر مسیلمه کذاب ادعای نبوت نکرد؟
مگر ابوبکر و عمر وعثمان در زمان امیرالمومنین(ع) ادعای دروغین جانشینی رسول الله (ص) را نکردند ؟
مگر زیدیه و اسمائیلیه و واقفیه و ... در زمان حضور ائمه معصومین(ع) پدیدار نشدند؟
ولی کدام مدعی دروغینی را سراغ دارید که برای اثبات ادعای خود به وصیت رسول الله(ص) احتجاج کرده باشد؟
و علمی همتراز علم معصوم(ع) ارائه کرده باشد که کوچکترین تعارضی با قران و احادیث معصومین(ع) نداشته باشد و احدی توانایی رد آن از طریق ثقلین را نداشته باشد؟
جواب تهمتهایتان را نمیدهم تا خدا میان ما قاضی و حاکم باشد که او بهترین و عادلترین داوران است. الحمد لله رب العالمین
این قسمت را به عنوان بخشی از سخنان شما آوردم که عرض کنم به حدیث نقل شده جوابی ندادید،بنده نگفتم خصوصیات شیعه را نقل کنید ویا احادیث را کنار هم قرار داده ودل بخواهی ترجمه کنید،شما لطف کنید فقط بفرمایید کجای این حدیث با عقادی شما درمورد یمانی می سازد.حدیث را دوباره نقل می کنم.
حدیث صراحتا می گوید مهدیین بعد از ظهور حضرت صاحب الزمان هستند در حالی که یمانی ومهدی اول شما قبل از اینکه امام ظهور کنند تشریف آورده اند. امام وظیفه مهدیین را روشن کرده اند که دعوت به موالات اهل بیت ومعرفت به مقام وحقانیت آنها است. وبرای اینکه بعدا برای امثال شما این گمان پیش نیاید که آنها امام ویا قابل مقایسه با ائمه هستند می فرمایند آنها امام نیستند بلکه از شیعیان ما هستند.
ما حرفی در اینکه آنها شیعه حقیقی هستند وصفات شیعه منطبق بر آنها است ولی شیعه بودن منحصر در این 12نفر نیز نمی باشد که ما آنها را متمایز کنیم وبرای آنها مقام ومنزلت خاصی در نظر بگیریم.
به هر حال برای اینکه مساله واضح شود ،شما به این سوال جواب دهید: طبق صریح حدیث مهدیین بعد از ظهور امام هستند چطور مهدی اول شما زودتر تشریف آورده اند؟
فقط طبق سخن خودتان حدیث ودلیل صریح نقل کنید واحادیث را طبق نظر خود معنی نکنید.
طبق این حدیث نیز امام در زمان وفات خود خلافت را به ایشان می دهد، ولی یمانی شما هنوز حضرت ظهور نکرده تشریف آورده اند لذا این حدیث نیز نمی تواند موید سخنان شما باشد.
جمع بندی: شبیه سازی حوادث آخرالزمان
سوال:آیا احتمال شبیه سازی حوادث آخرالزمان وجود دارد؟
جواب: از عصر ائمه به خاطر اخبار متواتری که در مورد امام زمان علیه السلام وجود داشت واینکه ظلم به دست او ازبین خواهد رفت خیلی ها از این مساله استفاده کرده ومهدی موعود را به افرادی مختلفی از جمله محمد حنفیه تطبیق دادند والبته در این اواخر مساله پیچیده تر شده است که بعضی ها با تمسک به روایات صرفنظر از صحت وعدم صحت آنها علایم قبل از ظهور را به افراد مختلفی با زعم وخوش بینی خود تطبیق داده اند که نمونه بارز آن سی دی ظهور نزدیک است بود والبته علمای حوزه علمیه به اینها جواب داده واشتباه بودن این تطبیقها را توضیح دادند. به هر حال اینکه بعضی ها با استفاده از مقدسات وباورهای مردم اقدام به شبیه سازی حوادث آخرالزمان از روی جهل ویا عناد می کنند امری است که وجود دارد.
سوال: از کجا مشخص می شود که این تطبیقها غلط است ویا درست؟
جواب: از اموری که بسیار نهی شده است وقت تعیین کردن برای زمان ظهور است ، وقتی مهزم از امام صادق علیه السلام در باره زمان ظهور می پرسد، حضرت جواب می دهد:یا مهزم کذب الوقّاتون وهلک المستعجلون ونجا المسلمون(اصول کافی، ج1، ص368)وقت تعیین کنندگان دروغ گفتند وکسانی که در این امر عجله می کنند هلاک می شوند وتسلیم شدگان نجات می یابند.
باز در همانجا حضرت می فرماید: وقاتون دروغ می گویند وما اهل بیت وقت برای ظهور تعیین نمی کنیم.
تطبیق علایم ظهور با توجه به بعضی ظواهر وجکم قطعی دادن در مورد آن به نوعی عجله وشتابی است که با عقلانیت کامل صورت نمی گیرد وما از این عجله نهی شده ایم ،سوای اینکه تطبیق بر افراد ونتیجه گرفتن نزدیکی ظهور به نوعی وقت تعیین کردن است که زیاد مطلوب نیست. بنابراین آنچه مسلم است ظهور حضرت می باشد اما اینکه کی ما خبر نداریم وحق تعیین زمان وتطبیق قطعی افراد نیز درست نمی باشد چون زمانی که مشخص می شود این شخصی که گفته می شد سفیانی است ویا سید یمانی وبعدا او بدون اینکه کاری انجام دهد که در روایات نسبت به این افراد وارد شده است می میرد این امور موجب تضعیف دین وبازی کردن با اعتقادات مردم می شود. واین هم به نوبه خود حرام است.
سوال:یمانی کیست؟
جواب:یکی از اشخاصی که قبل از ظهور قیام می کند ودارای دعوت حق می باشد ومورد تایید ائمه اطهار قرار گرفته وتوصیه کرده اند که به او بگروید یمانی است که به نفع حضرت صاحب الزمان علیه السلام دعوت می کند. امام باقر علیه السلام می فرماید: خروج سفیانی، یمانی وخراسانی در یک سال ویک ماه ویک روز خواهد بود...ودر میان این پرچمها پرچمی هدایت یافته تر از پرچم یمانی نیست چون او به سوی صاحبتان دعوت می کند، زمانی که یمانی خروج کرد بیع سلاح حرام می شود وزمانی که قیام کرد بسوی او بشتاب ، چون پرچم او پرچم هدایت است وبر هیچ مسلمانی جایز نیست از او سرپیچی کند چون در این صورت اهل جهنم خواهد شد چون او بسوی حق وصراط مستقیم دعوت می کند.(بحارالانوار،ج52،ص232)
سوال:آیا یمانی دارای غیبت می باشد؟
جواب: خیر ، آنچه در راوایات نقل شده است، قیام او قبل از ظهور است واینکه دعوت به حق می کند اما اینکه غیبتی داشته باشد و یا سایر خصوصیات که بعضی گفته اند واو را فرزند امام زمان خوانده اند غلط و اشتباه است. ودر روایات چنین چیزی نیامده است.
سوال: آیا احمد الحسن وطرفداران او که ادعا می کنند او یمانی واول از 12مهدیین می باشد وهمچنین دعوتهای او درست است یا خیر؟
جواب:عملکرد این آدم نشان می دهد که در مسیر حق وهدایت نیست ودر واقع با استفاده از احساسات مذهبی جوانان ومردم آنها را گمراه می کند وبر این سخن دلایل متععدی وجود دارد که به تعدادی از آنها اشاره می کنم.
1-اینکه می گویند او از مهدیین است خلاف روایات است چون طبق روایات مهدیین بعد از ظهور هستند در حالی که این آقا قبل از ظهور این ادعا را دارد. علی بن حمزه از پدرش نقل می کند که از امام صادق علیه السلام پرسیدم: سمعت من ابیک یکون من بعد القائم اثنی عشر مهدیا؟ فقال: قد قال : اثنی عشر مهدیا ولم یقل اثنی عشر اماما ولکنهم قوم من شیعتنا یدعون الناس الی ولایتنا ومعرفة فضلنا.(الایقاظ من الهجعة
بالبرهان علی الرجعة،ص403)
نکته ای که هست طرفداران احمد الحسن با توجه به احادیث 12مهدی او را همطراز با حجج الهی بیان می کنند ودعوت او را همسان با دعوت انبیاء وائمه قرار می دهند در حالی که این اشتباه بوده ودلیل دیگری بر بطلان آنهاست چون طبق حدیث اینها از دعوت کنندگان به سمت ائمه هستند نه اینکه همانند آنها باشند.
2-مبارزه با علماء دین ومراجع عظام: طبق ادعای طرفداران این آقا او مراجع دین را به مباهله دعوت کرده است آنهم در برهه ای از زمان که شیعه در بیشترین هجمه از جانب دشمنان قرار دارد . اینجا سوالی که هست چرا باید شخصی را که در مسیر شیعه است به مباهله دعوت کرد آیا دعوت برای مباهله صرفا برای اثبات خود درست است؟ در حالی که طبق قرآن مباهله برای حقانیت دین است نه شخص. ومساله دوم این است که طبق حدیث واما الحوادث الواقعة فارجعوا الی رواة احادیثنا فانهم حجتی علیکم (کمال الدین ) علماء در عصر غیبت حجت صاحب الزمان بر مردم هستند در حالی که کسی که خود را فرزند امام زمان می داند آنها را دعوت به مباهله می کند واین در تضاد با فرمایش خود امام عصر می باشد.
سوال: مقصود از مهدیین چیست؟
جواب: در احادیث از جمله در وصایای پیامبر اسلام (ص)اشاره شده است که بعد از قائم دوازده مهدی وجود دارد. یا ابالحسن بعد از من دوازده امام وبعد از آنها دوازده مهدی وجوددارد، یا علی تو اولین آن دوازده امام هستی. ...وبعد از امام 12،دوازده مهدی می باشند...(بحارالانوار،ج53،ص148)
اما اینکه مقصود از این دوازده مهدی چیست؟ علامه مجلسی وشیخ حر عاملی می فرمایند: مراد یا رجعت پیامبر ویازده امام غیر از حضرت قائم بعد از ظهور است که دارای حکومت خواهند بود.ویا رجعت دوازده امام باتوجه به اینکه امام عصر نیز بعد از وفات دوباره رجعت کنند.(بحارالانوار،ج53،ص148؛الایقاظ من الهجعة، ص405)
توجیه دوم اینکه اینها نائبان حضرت قائم در شوون وجاهای مختلف هستند که همزمان به ایشان کمک خواهند کرد ویا اینکه بعد از رجعت ائمه ودر دوره آنها مردم را هدایت خواهند کرد.(همان منابع)
خلاصه مطلب:
اینکه احتمال شبیه سازی حوادث آخرالزمان وتطبیق اشخاص آخرالزمان مانند سفیانی ویمانی بر افراد مختلف وجود دارد ولی باید دقت کرد که این کارها غلط ودر مسیر اشتباه می باشد ودر عصر غیبت وظیفه ما پیدا کردن این مصادیق نیست بلکه کسب معرفت وبالا بردن رشد عقلی واعتقاد به امامت اهل بیت وحرکت در مسیر آنها می باشد که در حدیث امام سجاد علیه السلام به کابلی در احتجاج طبرسی نیز به ان نکات اشاره شده است. ودر عین حال با توجه به روایات متوجه شدیم کسانی که این روزها با تمسک به اخبار آحاد وبا توجیههای مختلف سعی دارند شخصی به نام احمد الحسن را یمانی واز مهدیین حساب کنند اشتباه می باشد ونص احادیث خلاف سخن آنها را اثبات می کند.
ومقصود از مهدیین یا خود ائمه اطهار هستند که بعد از رجعت بر گشته وحکومت خواهند کرد می باشند ویا نائبان امام عصر وائمه اطهار در دوره رجعت که مردم را به سوی حق وصراط مستقیم هدایت خواهند کرد.