جمع بندی تحصیل در خارج از کشور، آری یا خیر؟

تب‌های اولیه

51 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
تحصیل در خارج از کشور، آری یا خیر؟

با سلام خدمت همه دوستان

خواستم با بچه های این انجمن درباره "تحصیل در خارج از کشور، آری یا خیر؟" مشورت کنم.
می خوام که در دو زمینه کلی نظرات دوستان رو بدونم و با هم تبادل نظر کنیم.
اول اینکه شخص خاصی رو نظر نگیریم و در حالت کلی با نظراتمون رو مطرح کنیم.
دوم اینکه شرایط من رو در نظر بگیرید و نظراتتون رو در مورد موقعیت و طرز تفکرم ارائه بدین و راهنماییم کنین.

می خوام این مساله رو از جهات سیاسی، مذهبی، عقیده ای، شرایط جامعه و ... بررسی کنیم.

فقط یک نکته ای رو بگم که نه من دوستان رو از نزدیک می شناسم و نه شما من رو، پس خدای ناکرده کسی فکر نکنه من از خودم تعریف میکنم، من خاک پای تک تکون هستم و دستتون رو می بوسم
شرایط من اینه که فرصتی پیش اومده برای ادامه تحصیل در مقطع دکترا، در یکی از دانشگاه های سطج اول دنیا در کشور شیطان بزرگ، در این مدت تحصیل در هر دو کنکور جزء رتبه های تک رقمی بودم، و همچنین در دانشگاه هم دانشجوی درسخونی. چیزی که برای من مشخصه اینه که آنطور که باید به جوان های با استعداد بها داده نشده، همین الان بسیاری از همکلاسی های من برای ادامه تحصیل رفته اند و بسیاری از افرادی هم که از قبل می شناختم رفته اند و ماندگار شده اند.
شاید از هر 10 نفر یک یا دو نفر برگشته است. دوم روابط ما با دنیا است که خودتان بهتر می دانید.سوم وضعیت اسلام و دین در آمریکا است برای همه مشخص است.
مثلا ممکنه دل من لک بزنه برای یک نماز جماعت و ....
مسایل بسیاری وجودی داره، برای طولانی نشدن فقط چند مورد اشاره کردم،
به نظر شما از این موقعیت استفاده کنم؟ اصلا درسته با این شرایط و سختی ها به خارج مهاجرت کنم؟ حتی برای دو سه سال و جهت کسب علم؟

اجرتان با آقا امام حسین


با نام و یاد دوست





[B] کارشناس بحث: امیدوار



[/B]

علی_;348727 نوشت:
با سلام خدمت همه دوستان

خواستم با بچه های این انجمن درباره "تحصیل در خارج از کشور، آری یا خیر؟" مشورت کنم.
می خوام که در دو زمینه کلی نظرات دوستان رو بدونم و با هم تبادل نظر کنیم.
اول اینکه شخص خاصی رو نظر نگیریم و در حالت کلی با نظراتمون رو مطرح کنیم.
دوم اینکه شرایط من رو در نظر بگیرید و نظراتتون رو در مورد موقعیت و طرز تفکرم ارائه بدین و راهنماییم کنین.

می خوام این مساله رو از جهات سیاسی، مذهبی، عقیده ای، شرایط جامعه و ... بررسی کنیم.

فقط یک نکته ای رو بگم که نه من دوستان رو از نزدیک می شناسم و نه شما من رو، پس خدای ناکرده کسی فکر نکنه من از خودم تعریف میکنم، من خاک پای تک تکون هستم و دستتون رو می بوسم
شرایط من اینه که فرصتی پیش اومده برای ادامه تحصیل در مقطع دکترا، در یکی از دانشگاه های سطج اول دنیا در کشور شیطان بزرگ، در این مدت تحصیل در هر دو کنکور جزء رتبه های تک رقمی بودم، و همچنین در دانشگاه هم دانشجوی درسخونی. چیزی که برای من مشخصه اینه که آنطور که باید به جوان های با استعداد بها داده نشده، همین الان بسیاری از همکلاسی های من برای ادامه تحصیل رفته اند و بسیاری از افرادی هم که از قبل می شناختم رفته اند و ماندگار شده اند.
شاید از هر 10 نفر یک یا دو نفر برگشته است. دوم روابط ما با دنیا است که خودتان بهتر می دانید.سوم وضعیت اسلام و دین در آمریکا است برای همه مشخص است.
مثلا ممکنه دل من لک بزنه برای یک نماز جماعت و ....
مسایل بسیاری وجودی داره، برای طولانی نشدن فقط چند مورد اشاره کردم،
به نظر شما از این موقعیت استفاده کنم؟ اصلا درسته با این شرایط و سختی ها به خارج مهاجرت کنم؟ حتی برای دو سه سال و جهت کسب علم؟

اجرتان با آقا امام حسین


علی_;348727 نوشت:

بسمه‌تعالي
خدمت جنابعالي عرض سلام و تحيت داريم و ضمن تشكر از شما به خاطر حسن اعتماد، موفقيتهاي بزرگ حضرتعالي در عرصه جهاد علمي را صميمانه تبريك مي‌گوييم.

از آنجا كه به لياقتها و شايستگيهاي حضرتعالي در جنبه‌هاي مختلف اعتقاد دارم، به حيطه تصميم شخصي حضرتعالي وارد نمي‌شوم و به بيان نكاتي كلي در اين خصوص بسنده مي‌كنم. كه البته نظرات ديگر دوستان نيز انشاءالله راه‌گشا خواهد بود.

1- يكي از واقعيات انكارناپذير در زندگي فردي، اجتماعي همه ما، قرار گرفتن بر سر دوراهي‌ها است كه از آن تعبير به تعارض مي‌كنيم. تعارض داراي اقسامي است از جمله تعارض مثبت- مثبت، تعارض منفي- منفي و تعارض مثبت- منفي، كه البته قسم اخير ساده ترين قسم تعارض است كه به راحتي مي‌توان با تقديم جانب مثبت بر منفي تعارض را برطرف نماييم.
2- تبديل و يا نزديك كردن دو قسم اول تعارض به قسم سوم تعارض به ما كمك مي‌كند تا راحتتر به مديريت تعارض و تصميم‌گيري مبادرت نماييم.
3-مي‌توان گفت انگيزه افعال بشر از دو محور كلي خارج نيست؛ يا به قصد جلب منفعت

صورت مي‌گيرد و يا به جهت دفع ضرر!
4- يكي از روشهايي كه مي‌تواند تعارض دو قسم اول را به قسم سوم نزديك كند، ارزيابي دقيق منافع (مزايا) و ضررهاي (معايب)، طرفين تعارض است.

با اين مقدمات براي اينكه تعارض مثبت- مثبت حضرتعالي برطرف شود پيشنهاد ما اين است كه؛
از

ترسيم جدول مزايا و معايب بهره بگيريد، به اين نحو كه ؛
الف) يا در يك ستون مزاياي يك طرف تعارض (مهاجرت براي ادامه تحصيل) و در ستون ديگر مزاياي طرف مقابل (ادامه تحصيل در ميهن) را ليست نماييد و يا اينكه معايب هر يك از دو طرف را در دو ستون ليست كنيد.
ب) بسته به اهميت هريك از اين مزايا يا معايب، به آنها نمره مثبت(براي مزايا) و منفي( معايب) از 1 تا 20 اختصاص دهيد.
ج) پس از ليست دقيق مزايا/ معايب و اختصاص امتياز به آنها بر حسب اهميت و اولويت، مجموع نمرات را با هم مقايسه كرده و گزينه اي را انتخاب نماييد كه در مقايسه مزايا نمره بيشتر و در نمره معايب نمره كمتري كسب كند.
نكته: مزايا با مزايا و معايب با معايب مقايسه شود و از مقايسه معايب با مزايا خودداري شود.
براي مثال حضرتعالي مي‌توانيد، اين امور را به عنوان مزايا/ معايب احتمالي طرفين انتخاب خود، در نظر بگيريد ( كه طبيعتا لازم است حضرتعالي به دامنه اين موارد بيفزاييد):
مثلا در محور معايب
- دوري از خانواده و غربت
- تاثير پذيري احتمالي از فرهنگ غرب و به خطر افتادن باورهاي مذهبي
و... در صورت مهاجرت
- شكوفا نشدن و مورد استفاده نگرفتن از توانايي علمي و استعداد حضرتعالي
و... در صورت عدم مهاجرت (البته ما قائليم كه العلم نور يقذفه الله في قلب من يشاء و هر عملي منوط به توفيق الهي است)
و در محور مزايا:
- فراهم بودن زمينه استفاده از روزآمدترين تكنولوژي و فناوريها
و... در صورت مهاجرت
- خدمت به دين و مملكت
و... در صورت عدم مهاجرت

اميدوارم با اتخاذ تصميم شايسته، خداوند متعال نعمتي را كه به حضرتعالي عنايت نموده‌اند به كمال برسانند. طبيعي است كه در اين مسير نذر، دعا و توسل به ائمه اطهار سلام‌الله عليهم اجمعين راهگشا خواهد بود.
در پناه خداي متعال موفق باشيد.

سلام

علی_;348727 نوشت:
سوم وضعیت اسلام و دین در آمریکا است برای همه مشخص است. مثلا ممکنه دل من لک بزنه برای یک نماز جماعت و ....

قطعا نمی شه انتظار داشت همه ی شرایطی که اینجا فراهمه اونجا هم باشه ولی بسته به این که دانشگاه تون توی کدوم ایالت باشه شما میتونید نماز جماعت وخیلی چیز های دیگه هم اونجا تجربه کنید

علی_;348727 نوشت:
دوم اینکه شرایط من رو در نظر بگیرید و نظراتتون رو در مورد موقعیت و طرز تفکرم ارائه بدین و راهنماییم کنین

کاش بیشتر در مورد پیش زمینه تون فکری تون در مورد اونجا میگفتید کسی که میدونه چی در انتظارشه بهتر از کسی که نمی دونه یااطلاعاتش ناقصه میتونه موقیعت رو کنترل کنه

سلام علی جان
خیلی خوشحالم که همچین انسان های ما داریم
بنظر من ایمان حقیقی درون انسان و موقع تنهایی های انسانه
شما می تونید برید و تا می تونید به علمتون زیاد کنید مثل شهید بابایی که رفت اونجا ولی با قدرت ایمانشو حفظ کرد بدانید که وقتی ایمانتون حفظ کنید خداوند هم به شما چیزای می ده که لذتشو درک می کنید اینم بدونید که تعلق به ایران دارید و باید تک تک علی ها ایران رو روز به روز قویتر و قویتر کنن تا روز به روز پیشرفته تر بشه

علی_;348727 نوشت:
با سلام خدمت همه دوستان

خواستم با بچه های این انجمن درباره "تحصیل در خارج از کشور، آری یا خیر؟" مشورت کنم.
می خوام که در دو زمینه کلی نظرات دوستان رو بدونم و با هم تبادل نظر کنیم.
اول اینکه شخص خاصی رو نظر نگیریم و در حالت کلی با نظراتمون رو مطرح کنیم.
دوم اینکه شرایط من رو در نظر بگیرید و نظراتتون رو در مورد موقعیت و طرز تفکرم ارائه بدین و راهنماییم کنین.

می خوام این مساله رو از جهات سیاسی، مذهبی، عقیده ای، شرایط جامعه و ... بررسی کنیم.

فقط یک نکته ای رو بگم که نه من دوستان رو از نزدیک می شناسم و نه شما من رو، پس خدای ناکرده کسی فکر نکنه من از خودم تعریف میکنم، من خاک پای تک تکون هستم و دستتون رو می بوسم
شرایط من اینه که فرصتی پیش اومده برای ادامه تحصیل در مقطع دکترا، در یکی از دانشگاه های سطج اول دنیا در کشور شیطان بزرگ، در این مدت تحصیل در هر دو کنکور جزء رتبه های تک رقمی بودم، و همچنین در دانشگاه هم دانشجوی درسخونی. چیزی که برای من مشخصه اینه که آنطور که باید به جوان های با استعداد بها داده نشده، همین الان بسیاری از همکلاسی های من برای ادامه تحصیل رفته اند و بسیاری از افرادی هم که از قبل می شناختم رفته اند و ماندگار شده اند.
شاید از هر 10 نفر یک یا دو نفر برگشته است. دوم روابط ما با دنیا است که خودتان بهتر می دانید.سوم وضعیت اسلام و دین در آمریکا است برای همه مشخص است.
مثلا ممکنه دل من لک بزنه برای یک نماز جماعت و ....
مسایل بسیاری وجودی داره، برای طولانی نشدن فقط چند مورد اشاره کردم،
به نظر شما از این موقعیت استفاده کنم؟ اصلا درسته با این شرایط و سختی ها به خارج مهاجرت کنم؟ حتی برای دو سه سال و جهت کسب علم؟

اجرتان با آقا امام حسین

با سلام
آقا علی به سایت خودتون خوش آمدید
بنده زیاد وقت شما و دوستان را نمیگیر
م !
فقط یک مطلب را خدمتتان میگویم !و ان اینکه در هرجای دنیا که باشید فرقی ندارد تا زمانی که برای آرمانهای درست تلاش میکند و حب اهل بیت ع در دلتان است !و میدانید از کجا به کجا میروید !

در جهت قرار گرفته اید
بعد خود میبینید که چگونه میتوانید خدمت کنید !
یا علی ع

باسلام خدمت همه دوستان عزیز

در ابتدا خدمت جناب آقای علی به خاطر موفقیت هایشان تبریک عرض کرده و توفیق روز افزونشان را از خداوند منان خواستارم.

قبل از هر چیز نیز به شما بگویم که تصمیم گیرنده اصلی خودتان هستید اما از آنجا که با منطق قرآنی پیش آمده اید در نهایت نیز با توکل بر خدا بهترین راه را انتخاب نمایید.و تا پایان نیز مصرانه بر انجام آن باقی بمانید.به خواست و مشیت الهی موفق و پیروز خواهید شد.

دوست عزیز در مورد نگرانیتان در خصوص امور دینی و محدودیت هایی که در انجام آنها برایتان پیش می آید به شما حق می دهم چون خود بنده نیز آنرا تجربه کرده ام. شاید انجام آنها محدود باشد اما این طور نیست که اگر بخواهید نتوانید انجام بدهید. البته تا آنجا که اطلاع داشته باشم انجام مراسم مذهبی در ایالات متحده آمریکا به جز در چند ایالت با مشکل چندانی همراه نیست.

اما بنده با توجه به شناختی که از دین مبین اسلام داشتم و نیز احترام فوق العاده ای که این دین مبارک برای علم قائل شده است میان ماندن و رفتن , رفتن را انتخاب کردم . هرچند تجربه ی تلخ اجبار به بازگشت هرگز از یاد نمی رود اما در عوض استفاده از امکانات پیشرفته و تکنولوژی های مدرن در جهت پیشبرد اهداف علمی که داشتم بسیار مفید بود و در کل برای بنده موثر بود.

چون شما را فرد معتقدی می دانم درخواست دارم که به این سه حدیث مبارک توجه فرمایید و آنها را هدیه ای از جانب بنده بدانید :

1) قال رسول الله ( ص ) : اطلبوا العلم ولو بالصین (( دانش را بیاموزید حتی اگر در چین باشد ))

2) قال رسول الله ( ص ) : اطلبوا العلم من المهد الی اللحد (( زگهواره تا گور دانش بجوی ))

3) قال ابا عبد الله ( ع ) : فِکرَةُ ساعَةٍ خَیرٌ مِن عِبادَةِ اَلفِ سَنَةٍ (( یک ساعت تفکر برتر از هزار سال عبادت است.))

امیدوارم با بررسی تمامی زوایا و ابعاد این کار , بهترین تصمیم را گرفته و در هر مکانی که هستید به فرموده حضرت امیر ( ع ) با درنظر گرفتن خدا و توکل بر او بتوانید بهترین نتیجه ممکن را بگیرید و در راستای الله جل جلاله حرکت نمایید.

توصیه آخرم نیز به شما اینست که سعی نمایید از همین حالا تفکری که نسبت به آمریکا دارید را مورد بازبینی قرار دهید. امام راحل این عبارت ( شیطان بزرگ ) را به دولت آمریکا و اعمال شیطانی آنها نسبت دادند. لذا از آنجا که قصد شما علمی است سعی کنید که تفکرات سیاسی را کنار بگذارید تا بتوانید راحت تر و بهتر با ملل و اقوام دیگر رابطه برقرار کنید.

وَآخِرُ دَعْوَانا أَنِ الْحَمْدُ لِلَّهِ

رَبِّ الْعَالَمِينَ


سلام
ممنون از پست زیبایی که گذاشتید.
این دغدغه منم هست و چیزهایی به دهنم میرسه که میگم.
1-من اگه یک روزی از این کشور برم قصدم اینه که دوباره برگردم و همین جا خدمت کنم و ثمره کارم اینجاست .اینجا خیلی به جوانان متعهد و با استعداد نیاز مبرم داره.ولی متاسفانه جای کار داده نمیشه .بها داده نمیشه .باید قبول کنیم که تکنولوژی روز خیلی از دانش امروز اکثر دانشگاههای ما جلوه.حواسمون نه خیلی ولی یکمی هم به طراز دانشگاههای ایران -اساتید اونجا -وضعیت تحقیق و پژو هش اونجا باشه .
2-اسم نمیبرم شاید خلاف مقررات سایت باشه ولی یک مستندی بود که در مورد مهاجرت نخبگان ساخته شده بود و به جوانب مختلف و با افراد مختلف بحث شده بود و از بچه های دانشگاه شریف این کار را کرده بود .اون را حتما ببین .کار فوق العاده ای بود.کمک کننده است.
خوابم میاد بقیه برا بعد این صحبتها همیشه بوده و هست .....
ممنون.

علی_;348727 نوشت:
به نظر شما از این موقعیت استفاده کنم؟ اصلا درسته با این شرایط و سختی ها به خارج مهاجرت کنم؟ حتی برای دو سه سال و جهت کسب علم؟

با سلام و احترام

به عنوان نظری کلی عرض می شود که اگر قصد ادامه تحصیل تا مدارج عالیه را دارید و می خواهید نتیجه تلاش ها و زحمات شما به بقیه و خودتان برسد ناگزیر از مهاجرت هستید. البته با این فرض که رشته شما فنی است.

اما یک نکته این که بدواً با قصد بازگشت به وطن مهاجرت نکنید چرا که تلاشی اضافی و نقض غرض است (برای رعایت اختصار از توضیح دلایل آن صرفنظر کرده و صرفاً به ماحصل تجارب خود و دوستان نخبه ام اشاره می کنم).

اما اگر به هر دلیلی امکان اقامت بلندمدت در آنجا ندارید توصیه می کنم به دنبال کار صنعتی باشید و اصلاً دکتری نخوانید یا این که به دکترای ساده ای پایین تر از استانداردهای جهانی به همراه کار شرکتی قانع شوید تا در آینده از کار خود پشیمان نشوید.

اگر تصمیم به مهاجرت گرفتید اما هنوز تردید داشتید شرکت در یکی دو کنفرانس خارجی قبل از مهاجرت (البته در صورت امکان) می تواند تصویر واقع بینانه تری در اختیار شما قرار دهد. در مورد بررسی جوانب محل مهاجرت و افراد مرتبط با شما و مسائل مالی و ... هم که خودتان استادید.

آرزو می کنم به لطف الهی بهترین ها پیش روی شما باشد.

علی_;348727 نوشت:
شاید از هر 10 نفر یک یا دو نفر برگشته است. دوم روابط ما با دنیا است که خودتان بهتر می دانید.سوم وضعیت اسلام و دین در آمریکا است برای همه مشخص است. مثلا ممکنه دل من لک بزنه برای یک نماز جماعت و .... مسایل بسیاری وجودی داره، برای طولانی نشدن فقط چند مورد اشاره کردم، به نظر شما از این موقعیت استفاده کنم؟ اصلا درسته با این شرایط و سختی ها به خارج مهاجرت کنم؟ حتی برای دو سه سال و جهت کسب علم؟

علی جان ببین اگه قدرت و توانش رو داری که در مقابل پیشنهادات اونها در مورد ماندنت مقاومت کنی برو
اول ببین اینهایی که برنگشته اند دلیلش چی بوده اگه واقعا دلیل اونها برای شما قابل قبول نبود برو و الا ...

سلام

علی_;348727 نوشت:
سوم وضعیت اسلام و دین در آمریکا است برای همه مشخص است. مثلا ممکنه دل من لک بزنه برای یک نماز جماعت و ....


دوست گرامی من دقیقا منظور شما رو متوجه نشدم، وضعیت اسلام در آمریکا چطوریه؟ :Gig:

این همه ش به شما بستگی داره، اونجا مسجد هست، مراسمای مذهبی هم برگزار می شه و مسلمان واقعی هم فراوون (البته این یک کم بستگی به شهری که میرید داره)

پیروز و موفق باشید و باشیم! :ok:

علی_;348727 نوشت:
با سلام خدمت همه دوستان

خواستم با بچه های این انجمن درباره "تحصیل در خارج از کشور، آری یا خیر؟" مشورت کنم.
می خوام که در دو زمینه کلی نظرات دوستان رو بدونم و با هم تبادل نظر کنیم.
اول اینکه شخص خاصی رو نظر نگیریم و در حالت کلی با نظراتمون رو مطرح کنیم.
دوم اینکه شرایط من رو در نظر بگیرید و نظراتتون رو در مورد موقعیت و طرز تفکرم ارائه بدین و راهنماییم کنین.

می خوام این مساله رو از جهات سیاسی، مذهبی، عقیده ای، شرایط جامعه و ... بررسی کنیم.

فقط یک نکته ای رو بگم که نه من دوستان رو از نزدیک می شناسم و نه شما من رو، پس خدای ناکرده کسی فکر نکنه من از خودم تعریف میکنم، من خاک پای تک تکون هستم و دستتون رو می بوسم
شرایط من اینه که فرصتی پیش اومده برای ادامه تحصیل در مقطع دکترا، در یکی از دانشگاه های سطج اول دنیا در کشور شیطان بزرگ، در این مدت تحصیل در هر دو کنکور جزء رتبه های تک رقمی بودم، و همچنین در دانشگاه هم دانشجوی درسخونی. چیزی که برای من مشخصه اینه که آنطور که باید به جوان های با استعداد بها داده نشده، همین الان بسیاری از همکلاسی های من برای ادامه تحصیل رفته اند و بسیاری از افرادی هم که از قبل می شناختم رفته اند و ماندگار شده اند.
شاید از هر 10 نفر یک یا دو نفر برگشته است. دوم روابط ما با دنیا است که خودتان بهتر می دانید.سوم وضعیت اسلام و دین در آمریکا است برای همه مشخص است.
مثلا ممکنه دل من لک بزنه برای یک نماز جماعت و ....
مسایل بسیاری وجودی داره، برای طولانی نشدن فقط چند مورد اشاره کردم،
به نظر شما از این موقعیت استفاده کنم؟ اصلا درسته با این شرایط و سختی ها به خارج مهاجرت کنم؟ حتی برای دو سه سال و جهت کسب علم؟

اجرتان با آقا امام حسین


سلام
بنده هم خدمت شما تبریک عرض میکنم
به نظر من بهتره با یکی دو نفر از افرادی که در دانشگاهی که قراره تحصیل کنید تحصیل کردند و برگشتند صحبت کنید و شرایط رو بسنجد .
طبیعتا اون افراد دید بهتری رو میتونند برای شما ایجاد کنند.
در مورد صحبت دوستی که مثال شهید بابایی رو زندند هم عرض میکنم که ان شاءالله شما هم مثل ایشون و بلکه بهتر از ایشون باشید ولی نباید فراموش کنید که احتمال دیگری هم وجود داره و افراد بسیاری هم بودند که نتونستند دین و ایمان خودشون رو حفظ کنند.

در ضمن بهتره با افرادی هم که داخل کشور به مدارج بالای علمی دست پیدا کردند هم صحبت کنید
به هر حال داخل کشور یا خارج کشور هرکجا که هستید یک چیز رو هرگز فراموش نکنید .

من کان لله کان الله له

سربلند و پیروز باشید .


سلام.
من امریکا هستم، شاید بتونم یه کم کمکتون کنم.
خیلی بستگی داره به کدوم ایالت می رین.
مثلا کالیفرنیا پر از ایرانیه و مراسم مذهبی بچه های مذهبی هم همیشه به راهه. یا میشیگان که کلا توی امریکا بهشت مسلموناس Smile
ولی ایالت و شهری که من هستم، هم مسلموناش خیلی کمن و هم شیعه هاش.
مسجد برای شیعه ها نداریم! یکی دو تا حسینیه مانند هست که یکی اش هفته ای یه بار یه نماز جماعت دارن فقط برای آقایون!
انواع و اقسام مراسم قشنگی که ما تو ایران داشتیم هم اصلا ندارن.
مثل دعای ندبه و کمیل و زیارت عاشورا و...
فقط موقع شهادت ها و تولدها که می شه یه مداحی دارن. اونم عربی Smile

اگه خیلی مذهبی هستین، بیاین اینجا دلتون لکککککک می زنه واسه ایران! واسه همون صدای اذانی که صبح و شب توی کوچه خیابونمون پخش می شد و بهش عادت داشتیم.

اگه مجرد هستین، حتمااااااااا ازدواج کنین و بیاین. اوضاع پوشش داغونه! بچه های مجرد مذهبی اینجا خیلی اذیتن.

اگه خیلی به خانواده وابسته این، اصلا نیاین! چون مخصوصا اگه ویزاتون سینگل باشه نمی تونین کلا توی دوره تحصیل برگردین، هزینه بلیت هم که می دونین چقدر بالاس.

اینم بدونین احتمال اینکه بیاین و موندگار بشین خیلی زیاده.
مگه اینکه یه چیزایی واستون اولویت اول باشه، مثل زندگی توی محیط اسلامی و وجوب هجرت از دیار کفر به اسلام.

در غیر این صورت هزار جور توجیه واسه موندن خودتون توی امریکا به اسم "وظیفه شرعی" پیدا می کنین. "خدمت به مسلمین در هر کجای دنیا"،ترویج اسلام شیعی در امریکا" و...

ولی بعد که نگاه می کنین می بینین شرایط اینجا، شما رو به خودش وابسته کرده، رفاه وراحتی و منظم بودن سیستم و... یه ترسی از برگشتن به ایران توی دلتون ایجاد می کنه...
دلیل شرعی هم که واسه موندن پیدا می کنین و .... می مونین.

بالای نود درصد بچه هایی که من اینجا می شناسم، همه موندنی هستن، یکی دو نفر هم به خاطر دلتنگی و اصرار خانواده هاشون مرددن.

بازم تاکید می کنم اگه مجردین حتما ازدواج کنین. نیاین به امید اینکه اینجا دختر خوب پیدا کنین.

دختر خوب پیدا می شه ولی خیلییییییییییی گزینه هاتون نسبت به ایران محدود می شه. خیلی!
یه سری از دخترای خوب هم، ایرانی امریکایی هستن که هرچند محجب ان و مذهبی، اما خب فرهنگشون با ما ایرانی ها کاملا متفاوته.
فرهنگ امریکایی دارن چون اینجا بزرگ شدن.و برای ازدواج، تفاوت فرهنگی خیلی مشکلات ایجاد می کنه.

به هر حال زندگی در امریکا، تجربه جالبیه.

ما توی ایران، چون سیستم زندگی مذهبی بود (حالا با ضعف ها و قوت های خاص خودش)، انگار توی یه محیط آزمایشگاهی بودیم. و الان انگار از اون محیط آزمایشگاهی آورده باشنمون توی یه محیط واقعی، با چیزای متفاوتی رو برو می شیم.

مثلا خیلی از مردم به بنده (یه دختر محجب)، با نفرت عجیبی نگاه می کنن. یا خیلی بداخلاق و بی حوصله جواب می دن و ...

در حالی که وقتی با بچه های بیحجاب با هم بیرون می ریم، می بینم که برخورد افراد مشابه با دوستای بیحجاب من چقدر خوب و محترمانه اس.

آدم اینجا موردای شبیه این زیاد می بینه. گاهی دل آدم خیلیییییی می گیره.

سها;350860 نوشت:
به هر حال زندگی در امریکا، تجربه جالبیه.

جنبه های مثبت زیادی هم داره. خیلی چیزها یاد می گیرین. خیلی!

سیستم بسیار متفاوتی از مدیریت و عملکرد رو (در مقایسه با ایران) خواهید دید و درس های زیادی یاد خواهید گرفت.

توی بسیاری از ابعاد زندگی، قانونمند تر می شین و بعد خودتون از این قانونمندی لذت می برین! و حیفتون میاد که چرا مردم توی ایران، قانون رو کم رعایت می کنن و از مزایاش بی بهره ان.

ساده ترین مثالش، رعایت قوانین رانندگیه.

[="arial"]بسم الله الرحمن الرحیم

آنچه از روایات اهل البیت برمی آید اهل البیت علیهم السلام اصلا راضی نیستند که انسان به جایی برود که دینش تباه میشود .

در کتاب شریف الکافی آمده که شخصی به جایی رفت که نمی توانست در آنجا احکام را به جا آورد امام صادق علیه السلام از این شخص ناراحت شد و فرمود که نبینم دیگر این شخص به جایی رود که دینش تباه میشود .

ُ وَ لَا أَرَى أَنْ يَعُودَ إِلَى هَذِهِ الْأَرْضِ الَّتِي تُوبِقُ دِينَه‏«1»

و قطعا به خارج رفتن دین انسان را تباه می کند .

پی نوشت

1-الكافي (ط - الإسلامية) ج‏3 ص67 [/]

شیخ صدوق;350863 نوشت:
[="arial"]بسم الله الرحمن الرحیم

آنچه از روایات اهل البیت برمی آید اهل البیت علیهم السلام اصلا راضی نیستند که انسان به جایی برود که دینش تباه میشود .

[/]

"تباه شدن دین" رو باید دید منظور چیه. بنده خودم، از وقتی اومدم اینجا، به فلسفه و ارزش بسیاری از مسائل دینی پی بردم.

سها;350873 نوشت:
"تباه شدن دین" رو باید دید منظور چیه. بنده خودم، از وقتی اومدم اینجا، به فلسفه و ارزش بسیاری از مسائل دینی پی بردم.
نظر شخصی بنده اینه که بیاین، تجربه کنین و حتماااااااااااا برگردین.

[="arial"]بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم صل علی محمد و آل محمد

این از خدعه های شیطان است که می گوییم در آنجا که احتمال دارد گناه باشد بروم اگر دیدم که منکری و بدی در آنجا بود برگردیم و شاهد حرف من فرموده مولا امیرالمومنین است در تحف العقول :

قال امیرالمومنین علیه السلام : وَ لَا تَأْمَنْ خُدَعَ الشَّيْطَانِ وَ تَقُولُ مَتَى أَرَى مَا أُنْكِرُ نَزَعْت‏فَإِنَّهُ كَذَا هَلَكَ مَنْ كَانَ قَبْلَك‏«1»

امیرالمومنین علیه السلام فرمود: از خدعه شیطان ایمن نباش که بگویی : اگر منکری دیدم[این کار را] رها می کنم که به خاطر این خدعه هرکس که قبل از تو بود هلاک شد .

پی نوشت

1-

تحف العقول، ص:78 ( کتابه الی ابنه الحسن )

[/]

سوال;350701 نوشت:
این همه ش به شما بستگی داره، اونجا مسجد هست، مراسمای مذهبی هم برگزار می شه و مسلمان واقعی هم فراوون (البته این یک کم بستگی به شهری که میرید داره)

با سلام و احترام

البته فکر می کنم به طور کلی همه اش به خود فرد بستگی نداره. چون بالاخره فضای مسموم انسان رو دیر یا زود مسموم می کنه. مگر این که تو یه خونه خودش رو زندانی کنه و تنفس نکنه!

ولی کلاً قبول دارم که برای کسی که با فیلم های امریکایی بزرگ شده باشه امکان سازگاری مذهبی تو امریکا خیلی راحت تره و کمتر هم اذیت می شن.

سها;350873 نوشت:
نظر شخصی بنده اینه که بیاین، تجربه کنین ولی حتماااااااااااا برگردین. به خودتون تعهد بدین که برگردین.

همون طور که خودتون بخوبی فرمودید احتمال برگشتن ایشون ده درصد یا چیزی در این حدوده.

تعهد به این که برگردن هم به نظرم عقلانی نیست. چون اگر دارن با اهداف بلند علمی و تخصصی مهاجرت می کنن بازگشتشون هیچ تناسبی با این اهداف نداره. اگر هم از اهدافشون کوتاه بیان دیگه نیازی به این مهاجرت نیست. بخصوص اگه امتحان این مهاجرت به گفته جناب شیخ صدوق خطرات اعتقادی جدی داشته باشه.

مؤمن;350900 نوشت:

تعهد به این که برگردن هم به نظرم عقلانی نیست. چون اگر دارن با اهداف بلند علمی مهاجرت می کنن بازگشتشون هیچ تناسبی با این اهداف نداره. اگر هم از اهدافشون کوتاه بیان دیگه نیازی به این مهاجرت نیست. چرا که امتحان این مهاجرت به گفته جناب شیخ صدوق اصلاً مجانی نیست!

تفاوت امکانات، تجهیزات و گاها سطح علمی بین دانشگاه های ایران و اینجا قابل توجهه.

هزینه ای هم که توی جامعه غربی، یه فرد متاهل می ده خیلی کمتر از یه مجرده، به همین خاطر بنده خیلی تاکید دارم اگه میان، متاهل بیان.

اما خب به هر حال آسیب ها رو نمی شه به صفر رسوند.

مؤمن;350897 نوشت:
البته فکر می کنم به طور کلی همه اش به خود فرد بستگی نداره. چون بالاخره فضای مسموم انسان رو دیر یا زود مسموم می کنه. مگر این که تو یه خونه خودش رو زندانی کنه و تنفس نکنه! ولی کلاً قبول دارم که برای کسی که با فیلم های امریکایی بزرگ شده باشه امکان سازگاری مذهبی تو امریکا خیلی راحت تره و کمتر هم اذیت می شن.

با سلام.
پسر عموی خانم بنده سالیان سال است که در لندن زندگی می کنند. در مرکز اسلامی لندن هم کار می کند. اصلا و ابدا هم انسان منحرفی نشده و هنوز مومن و مقید و متدین است. خانم ایشان هم محجبه هستند. در ایران تبلیغات منفی غیر واقعی زیادی نسبت به غرب می شه برای همین هم خیال می کنید فضای غرب مسموم است. بنده که هر وقت از پسرعموی خانمم می پرسم آیا واقعا اینطوریه که اخبار ایران پخش می کنه؟
می گه : همه جا مشکلات هست ولی نه اینجوری که تلویزیون ایران بزرگش می کنه. لذا گول این سیاست بازی ها رو نخورید. اصولا رسانه ها در خدمت سیاست هستند. چه رسانه های داخلی چه رسانه های غربی.

شیخ صدوق;350879 نوشت:
این از خدعه های شیطان است که می گوییم در آنجا که احتمال دارد گناه باشد بروم اگر دیدم که منکری و بدی در آنجا بود برگردیم و شاهد حرف من فرموده مولا امیرالمومنین است در تحف العقول : قال امیرالمومنین علیه السلام : وَ لَا تَأْمَنْ خُدَعَ الشَّيْطَانِ وَ تَقُولُ مَتَى أَرَى مَا أُنْكِرُ نَزَعْت‏فَإِنَّهُ كَذَا هَلَكَ مَنْ كَانَ قَبْلَك‏«1» امیرالمومنین علیه السلام فرمود: از خدعه شیطان ایمن نباش که بگویی : اگر منکری دیدم[این کار را] رها می کنم که به خاطر این خدعه هرکس که قبل از تو بود هلاک شد .

از یکی از آشنایانمان که در مناسب دولتی رده بالا بود شنیدم که می گفت اخبار بسیار موثق داریم که در برخی کشورهای غربی بسیاری از شبکه های مبتذل صرفا برای کشورهای شرقی اداره می شوند نه برای مردم خودشان. از افراد دیگری هم شنیدم که آنقدر که در خیابان های تهران زنان فاحشه به وضوح قابل شناسایی اند در غرب و در معابر عمومی اصلا اینچنین نیست. آنها مکان مخصوص به خود دارند. به اعتقاد بنده هر کس بدنبال گناه باشد هر جا باشد براحتی می تواند به آن دسترسی پیدا کند چه در ایران و چه در غرب. کسی هم که در ایران توانست جلوی خودش را بگیرد در آنجا هم می تواند.

شریعت عقلانی;350919 نوشت:
با سلام.
پسر عموی خانم بنده سالیان سال است که در لندن زندگی می کنند. در مرکز اسلامی لندن هم کار می کند. اصلا و ابدا هم انسان منحرفی نشده و هنوز مومن و مقید و متدین است. خانم ایشان هم محجبه هستند. در ایران تبلیغات منفی غیر واقعی زیادی نسبت به غرب می شه برای همین هم خیال می کنید فضای غرب مسموم است. بنده که هر وقت از پسرعموی خانمم می پرسم آیا واقعا اینطوریه که اخبار ایران پخش می کنه؟
می گه : همه جا مشکلات هست ولی نه اینجوری که تلویزیون ایران بزرگش می کنه. لذا گول این سیاست بازی ها رو نخورید. اصولا رسانه ها در خدمت سیاست هستند. چه رسانه های داخلی چه رسانه های غربی.

درسته، اما نمی شه منکر این شد که محیط غرب، مسمومه. اینجا متاسفانه بعضی خانوم ها و حتی آقایون، با حداقل پوشش ممکن، توی خیابون میان.

و باز هم متاسفانه، دیدن این موارد، حتی اگه مفسده ای هم ایجاد نکنه، ناخودآگاه از دید عرفانی اثر خودش رو روی روح می زاره. و چشم انسان به روی زیبایی هایی از عالم معنا بسته می شه.

در مورد رسانه ها هم باید بگم، رسانه های غربی در مقایسه با رسانه های داخلی، بیشتر و بسیار زیرکانه تر، ما مسلمون ها و ایرانی ها رو و مشکلاتمون رو بد جلوه می دن.

کلا گاهی باید برای درک واقعیت، از چند مجرا اقدام کرد.

شریعت عقلانی;350922 نوشت:
د در غرب و در معابر عمومی اصلا اینچنین نیست.

بنده بارها در معابر عمومی ایالت مون خانم هایی رو دیدم که با حداقل پوشش ظاهر می شن. افراد معمولی جامعه هم هستن.

مگر اینکه به نظر دوست شما این پوشش ها، پوشش های مناسب و معقولی باشن که اینطوری فرمودن.

البته آرایش نمی کنن مثل ایرانی ها. اما پوشش بسیاری شون، واقعا نامناسبه.

سها;350927 نوشت:
بنده بارها در معابر عمومی ایالت مون خانم هایی رو دیدم که با حداقل پوشش ظاهر می شن. افراد معمولی جامعه هم هستن. مگر اینکه به نظر دوست شما این پوشش ها، پوشش های مناسب و معقولی باشن که اینطوری فرمودن. البته آرایش نمی کنن مثل ایرانی ها. اما پوشش بسیاری شون، واقعا نامناسبه

این پوشش ها پوشش های عرفی آن جامعه هستند. از دید ما مسلمونا این پوشش ها مناسب نیست. ولی باید دید از دید خودشون هم اینطوریه؟ که فکر نمی کنم. آیا این پوشش های باعث تحریک جنسی و فساد و تجاوزهای جنسی در آن جامعه می شن؟ به اعتقاد بنده چون از دید اسلام این پوشش ها مناسب نیست نمی توان نتیجه گرفت که جو آن جامعه مسموم است. این پوشش ها در عرف جامعه خودشان فساد تلقی نمی شود.
منظور بنده خانم های با پوشش نا مناسب نبود. منظور بنده زن های فاحشه بود.
در مورد رسانه ها هم قبول دارم و این بر میگردد به تخصص بالای آنها در عوام فریبی که بسیار بیشتر از ما تخصص دارند. مانند سایر تخصص ها در علوم تجربی و ... .

با سلام
نظر من از آواتارم معلومه. تحصیل و سپس برگشت.
البته الان تو فضای تهرانم نمیتونم دووم بیارم چه برسه فضای آمریکا. ولی از این بی برنامگی وبی نظمی توی ایران واقعا متنفرم و خیلی آزارم میده و خیلی چیزای دیگه. در هر حال نظر استاد امیدوار به نظرم جامع بود.

سلام به دوستان عزیز

مؤمن;350897 نوشت:
البته فکر می کنم به طور کلی همه اش به خود فرد بستگی نداره. چون بالاخره فضای مسموم انسان رو دیر یا زود مسموم می کنه


البته من منکر تاثیر جامعه بر فرد نیستم, اما اعتقاد دارم که عمده تغییرات زندگی به خود فرد بر میگرده.هرچند بازم می گم که جامعه بی تاثیر نیست اما مسئول تصمیم گیری و انجام عمل خود فرده.

مؤمن;350897 نوشت:
مگر این که تو یه خونه خودش رو زندانی کنه و تنفس نکنه!

اینو بنده قبول ندارم. چون هم تجربه شخصیم بهم می گه هم دوستان و آشنایانی که زندگی در خارج از کشور رو تجربه کردند. معنی نداره که فکر کنیم یا باید جامعه کاملا اسلامی باشه تا ما هم اسلامو رعایت کنیم یا اینکه باید به قول شما خودمونو زندانی کنیم. به نظر من میشه با حفظ شخصیت اسلامی تو تمام شرایط زندگی کرد. البته با حفظ شخصیت اسلامی که واقعا سخته.

شریعت عقلانی;350919 نوشت:
پسر عموی خانم بنده سالیان سال است که در لندن زندگی می کنند. در مرکز اسلامی لندن هم کار می کند. اصلا و ابدا هم انسان منحرفی نشده و هنوز مومن و مقید و متدین است. خانم ایشان هم محجبه هستند. در ایران تبلیغات منفی غیر واقعی زیادی نسبت به غرب می شه برای همین هم خیال می کنید فضای غرب مسموم است. بنده که هر وقت از پسرعموی خانمم می پرسم آیا واقعا اینطوریه که اخبار ایران پخش می کنه؟ می گه : همه جا مشکلات هست ولی نه اینجوری که تلویزیون ایران بزرگش می کنه. لذا گول این سیاست بازی ها رو نخورید. اصولا رسانه ها در خدمت سیاست هستند. چه رسانه های داخلی چه رسانه های غربی.

البته تبلیغات منفی و مبالغه ای در مورد وضعیت غرب وجود داره اما خب باید بدونید که از کانال دینی ابتذال های زیادی در جامعه غربیو به خصوص انگلستان وجود داره. البته نه به صورتی که اگه هر کس بره اونجا فاسد و فاجر و از این حرفا میشه ولی در کل سخته اونجا خودتو نگه داری . مخصوصا انگلیس که پناهگاه فراریای کشور هاست و واسه خودش یه کشور هفت صد و بیست ملت شده.

شریعت عقلانی;350922 نوشت:
از افراد دیگری هم شنیدم که آنقدر که در خیابان های تهران زنان فاحشه به وضوح قابل شناسایی اند در غرب و در معابر عمومی اصلا اینچنین نیست. آنها مکان مخصوص به خود دارند. به اعتقاد بنده هر کس بدنبال گناه باشد هر جا باشد براحتی می تواند به آن دسترسی پیدا کند چه در ایران و چه در غرب. کسی هم که در ایران توانست جلوی خودش را بگیرد در آنجا هم می تواند.

کاملا با حرفاتون موافقم . مخصوصا با جمله آخرتون.

سها;350927 نوشت:
بنده بارها در معابر عمومی ایالت مون خانم هایی رو دیدم که با حداقل پوشش ظاهر می شن. افراد معمولی جامعه هم هستن.


این دیگه مربوط به فرهنگ جامعه و رسوم افراده. شما میگید حداقل پوشش. اما به نظر افراد اون جامعه پوشش کافی و چه بسا زیادی هم باشه.

به هر شکل امیدوارم همه عزیزان هر جایی که هستند برای هدفی که دارند تلاش کنند و توکل بر خدا را فراموش نکنند. باشد که بنابر وعده الهی در مسیر خود موفق بوده و تا انتها بر راه خود باقی بمانند.

آخِرُ دَعْوَانا أَنِ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ

سها;350909 نوشت:
هزینه ای هم که توی جامعه غربی، یه فرد متاهل می ده خیلی کمتر از یه مجرده، به همین خاطر بنده خیلی تاکید دارم اگه میان، متاهل بیان. اما خب به هر حال آسیب ها رو نمی شه به صفر رسوند.

حق با شماست. نکته ای که چند پست قبل فرمودید که دقیقاً باید دید آسیب ها چه چیزی هستند به نظرم مهمه. وگرنه نتیجه گیری بر اساس فرضیات مبهم صورت می گیره.

اما در مورد متأهل بودن هم کار ساده ای نیست. چون باید فردی رو پیدا کنن که ترجیحاً هم سطح خودشون باشن و هر دو بتونن تو همون شهر یا دانشگاه مشغولیتی کاری یا تحصیلی پیدا کنن. وگرنه خیلی سخته و شاید هم نشدنیه که در بلند مدت خانمشون تنها منزل باشن و بخوان خودشون رو با پارک رفتن و ... سرگرم کنن. نهایتاً بعد از سه چهار ماه به حالت روانی خیلی سختی می رسن.

شریعت عقلانی;350919 نوشت:
پسر عموی خانم بنده سالیان سال است که در لندن زندگی می کنند. در مرکز اسلامی لندن هم کار می کند. اصلا و ابدا هم انسان منحرفی نشده و هنوز مومن و مقید و متدین است.

به نظرم این موارد استثنا هستند و قابل تعمیم نیستند. به قول یکی از اقوام ما اکثراً دل خودشان را خوش کرده اند که مذهبی هستند یا شاید هم واقعاً فکر کنند این طور هستند. اما روح حاکم بر زندگی آنها از هر لحاظ چیز دیگری است.

شریعت عقلانی;350932 نوشت:
این پوشش ها پوشش های عرفی آن جامعه هستند. از دید ما مسلمونا این پوشش ها مناسب نیست. ولی باید دید از دید خودشون هم اینطوریه؟ که فکر نمی کنم.

دید خود آنها که به ما ربطی ندارد. برای ما شرایط خودمان مهم است.

مؤمن;350979 نوشت:

حق با شماست. نکته ای که چند پست قبل فرمودید که دقیقاً باید دید آسیب ها چه چیزی هستند به نظرم مهمه. وگرنه نتیجه گیری بر اساس فرضیات مبهم صورت می گیره.

شما با اومدن به امریکا، چند تا چیز رو از دست می دین، یا بهتره بگم مجبورین یه چیزایی رو تحمل کنین: (توی حوزه دین)
1. رابطه با نامحرم، به شکل خیلی وسیع تر از ایران، در محیط دانشگاه

2. آلودگی حداقل چشمی! که اطرافتون مدام افرادی رو می بینین که پوشش های بدی دارند.

3. غذاهایی که مصرف می کنین یه سری شون به قول مسلمونای اینجا "مشبوه" هستن! یعنی پیدا کردن خوراکی های کاملا حلال (به جز گوشت ذبیحه که در فروشگاه های خاص مسلمونا پیدا می شه) یه مقداری مشکله. البته برخی مراجع معتقدند که وظیفه تحقیق به جز گوشت رو ندارین، اما به هر حال ، مثلا وقتی شکلاتی می خورین که حتی به مقدار کمتر از دو درصد در اون مواد حرام و یا مشکوک به حرام به کار رفته، اثر خودش رو قلب شما می گذاره.

4. دوری نسبی از برنامه های معنوی پربار موجود در ایران (از مسجد و دعا گرفته تا زیارت امام رضا علیه السلام و امازاده ها و...)

اینا حداقل چیزهاس، می شه بیشتر بسطش داد که فکر کنم از محدوده و حوصله تاپیک خارجه.

مؤمن;350979 نوشت:

اما در مورد متأهل بودن هم کار ساده ای نیست. چون باید فردی رو پیدا کنن که ترجیحاً هم سطح خودشون باشن و هر دو بتونن تو همون شهر یا دانشگاه مشغولیتی کاری یا تحصیلی پیدا کنن. وگرنه خیلی سخته و شاید هم نشدنیه که در بلند مدت خانمشون تنها منزل باشن و بخوان خودشون رو با پارک رفتن و ... سرگرم کنن. نهایتاً بعد از سه چهار ماه به حالت روانی خیلی سختی می رسن.

نه اینقدر سخت بهش نگاه نکنین. بچه هایی هستن که تونستن از دانشگاه های یکسان پذیرش بگیرن. اگر هم خانومشون تمایلی به ادامه تحصیل نداشته باشن، انبوهی از کارهای داوطبلانه هست که می تونن در اون ها شرکت کنن و وقت خودشون رو پر کنن.
خیلی از بچه ها هستند که خانوم ها شون اینجا ادامه تحصیل نمی دن و از نظر روانی هم جز دوری از خانواده، در شرایط سختی نیستن.

عبدالرسول;350949 نوشت:
اینو بنده قبول ندارم. چون هم تجربه شخصیم بهم می گه هم دوستان و آشنایانی که زندگی در خارج از کشور رو تجربه کردند. معنی نداره که فکر کنیم یا باید جامعه کاملا اسلامی باشه تا ما هم اسلامو رعایت کنیم یا اینکه باید به قول شما خودمونو زندانی کنیم. به نظر من میشه با حفظ شخصیت اسلامی تو تمام شرایط زندگی کرد. البته با حفظ شخصیت اسلامی که واقعا سخته.

با سلام

امیدوارم همون طور که شما می فرمایید باشه. ولی من نتونستم این مسأله رو برای خودم هضم کنم. به نظر بنده هر محیطی آداب و اقتضائاتی داره.

شما می تونید در یک مراسم ترحیم شاد باشید یا شادی کنید؟
می توانید با لباس کار به عروسی بروید؟

فرهنگ مسأله پیچیده ای است. به ژست راه رفتن شما هم کار داره و ناهمگون بودن تا جایی ممکنه. از اونجا به بعد ممکن نیست. استحاله می شیم. گاهی بدون اینکه بفهمیم. مثل قورباغه ای که آروم آروم می پزه و نمی فهمه داره پخته می شه!

با خودم فکر می کنم که آیا آیت الله بهجت می تونست جایی مثل امریکا به این مقامات برسه؟ وقتی حضرت علی (ع) به زن جوون سلام نمی کرد تا مبادا بهشون تمایل پیدا کنه اگه تو خیابون های تهران یا کالیفرنیا بود چه کار می کرد؟ وقتی انسان با صدای موزیکی حواسش پرت می شه یا باسروصدای یه پرنده نمی تونه درس بخونه می تونه اونجا حواسش به خدا باشه و به فرموده قرآن خدا رو از هر چیزی بیشتر دوست داشته باشه؟

عالمی رو می شناسم که فقط بخاطر تربیت دختر خردسالش موقعیت شغلیشو تو تهران رها کرد تا به قم بره و بطور نسبی به تربیت اسلامی نزدیک تر باشه. واقعاً اشتباه کرده بود؟

یا از خودم می پرسم شهید بابایی مشکل داشت که شبها از فشارهای روانی فرهنگ اونجا (که تازه اون وقت ها خیلی هم گسترده و همه جایی نبود) تا پاسی از شب می دوید؟ بعد آیا همه از این شرایط سالم بیرون میان؟

یا از خودم می پرسم چند درصد واقعاً می تونن وقتی همکار یا استاد خانمی دستش رو دراز کرد برای دست دادن شروع کنن به فلسفه بافی که من مسلمونم و از این حرفا؟ چند نفر می تونن نمازشون رو توی راهروهای دانشگاه یا محل کار به موقع بخونن؟

البته اینو قبول دارم که اگه کسی اینجا فیلم های خارجی رو ببینه و تو اصل دیدن ماهواره و اینترنت و اخبار مشکل حادی نداشته باشه اونجا هم نخواهد داشت. اینو قبول دارم. ولی این که چقدر مؤمن باقی مونده برام هنوز جای تردیده.

خودمو میذارم جای غیرمعصومین اهل بیت بازم نمی تونم تصور کنم که هر جایی و هر محله ای زندگی کنن.

البته این بیشتر واگویه احساسم بود تا مخالفت نظری با مطالب شما.

اللهم وفقنا لما تحب و ترضی:Gol:

سها;350991 نوشت:
اگر هم خانومشون تمایلی به ادامه تحصیل نداشته باشن، انبوهی از کارهای داوطبلانه هست که می تونن در اون ها شرکت کنن و وقت خودشون رو پر کنن. خیلی از بچه ها هستند که خانوم ها شون اینجا ادامه تحصیل نمی دن و از نظر روانی هم جز دوری از خانواده، در شرایط سختی نیستن.

جالب بود برام. چون مواردی که شنیده بودم همه عکس این بود.

خدا رو شکر. این خودش خیلی خوبه.

سلام به همه، شرمنده چند وقتی مشغول بودم نشد سر بزنم، ممنون از همه بابت مشارکت.
من الان اصلا هدفم موندگار شدن اونور نیست، اما من خودمو با شهید بابایی و چمران نمی تونم برابر بدونم، خدا را چه دیدی رفتیم اونجا شیطان ما رو گول زد و آخرت رو باختیم،خانواده بخصوص پدرم اصرار دارن که برم ، به هر حال چیزی که برام مشخصه زمینه ارتکاب گناه چه خواسته و چه ناخواسته اونجا بالاتره،یعنی موارد عینی هم دیدم، مثلا یکی از دوستان که رفته بود بچه خیلی خوب و مقیدی هم بود، اونجا تو اتاقشون پسرا دخترا تو عکس نشسته بودن دور میز مشروب می خوردن، این بیچاره هم اون گوشه تنها نشسته بود همه هم ایرانی بودن من اول فکر کردم که دخترا آمریکایین!! حالا یه نمونه تو ذهنم اومد، خب تو این شرایط رو روح روان فرد اثر منفی میزاره،
حالا مثلا شهید بابایی رو مثال زدید که شب ها می دوید، باز ایشون نظامی بودن و فکر می کنم باز شرایط و محیط زندگیش خیلی بهتر از جایی باشه که قرار من برم، منظور محیط باز دانشگاست، من اوایل که دانشگاه قبول شده بودم هدف مشخصی نداشتم، اما به مرور اوضاع عوض شد، هدف رو خدمت به وطن و شیعه قرار دادم و دوست دارم این دو از همه بالاتر باشن، حالا اگه ما بریم چیزای خوبشون رو یاد بگیریم و برگردیم تو وطن خودمون پیاده کنیم کلی کار کردیم،من از کجا می تونم 100 درصد مطمئن باشم که وقتی برگشتم آموخته هام رو می تونم پیاده سازی کنم؟ یعنی از کجا معلوم که این اجازه به من داده بشه؟ شاید بدرد جامعه پیشرفته اونجا بخوره اما اینجا رو مطمئن نیستم،
سوالم اینه آیا باید صرفا دنبال علمی بریم که بدرد جامعه مان بخوره یا نه؟ مثلا جایی خوندم که شهید چمران رو فیزیک پلاسما کار می کرد،(ای کاش بود راهنماییم میکرد) خب فکر می کنم در اون زمان این چیزی نبود که زیاد تو کشور به کار بیاد
الان شما چند تا حدیث گفتین، پیامبر فرمودن "دانش را بیاموزید حتی اگر در چین باشد" یا احایثی از حضرت امیر و امام صادق گفتین، من فکر می کنم تناقض دارن با هم، اگه میشه یه کم برام روشنش کنید
اکثر دوستان من که رفتن یا در فکرشن اولیتشون دین و مذهب نیست و اما برای من از اولویت هامه و نمی تونم خطش بزنم
اجرتون با سیدالشّهدا

دايي بنده رفته بودن كانادا و وقتي برگشتن اتفاقا مقيد تر شدن چون فوايد دين داري مون رو مي ديدن!
البته اون جا اكثرا هوا سرد بوده و مردم بالاجبار پوشيده ولي خوب بعضي ها هم با الكل و...بدنشون رو داغ مي كردن تا لباس
راستي مي گفتن يه بار به يه مهموني كه توش شراب سرو مي شده دعوت شده بودن و چون اين دعوت رو رد كرده بودن خيلي از دستشون ناراحت بودن
بايد به درون خودتون و نيرويي كه دارين فكر كنين
كسايي كه كشورهاي معتبر علمي درس خوندن راحت تر جذب هيئت علمي ميشن
بهترين كسي كه مي تونه تصميم بگيره خود شماييد! :ok:

علی_;352353 نوشت:
سوالم اینه آیا باید صرفا دنبال علمی بریم که بدرد جامعه مان بخوره یا نه؟ مثلا جایی خوندم که شهید چمران رو فیزیک پلاسما کار می کرد،(ای کاش بود راهنماییم میکرد) خب فکر می کنم در اون زمان این چیزی نبود که زیاد تو کشور به کار بیاد

این حرفتون منو یاد شهید احمدی روشن انداخت .

ایشون دانشجوی دکترای دانشگاه صنعتی شریف بودند .

همینجا

ایران

برای هر علمی لزومی نداره بریم خارج از کشور

بله

اگر علمی باشه که نیاز جامعه باشه و توی ایران نشه به اون دست پیدا کرد شاید بتونیم بگیم که لازمه برای رسیدن به اون به بلاد کفر سفر کرد و الا تا وقتی ضرورت نباشه لزومی نداره آدم خودشو در معرض خطرات احتمالی قرار بده .

علی_;352353 نوشت:
الان شما چند تا حدیث گفتین، پیامبر فرمودن "دانش را بیاموزید حتی اگر در چین باشد" یا احایثی از حضرت امیر و امام صادق گفتین، من فکر می کنم تناقض دارن با هم، اگه میشه یه کم برام روشنش کنید


سلام

ببخشید کجای احادیث تناقض دارن ؟ تناقض با چی ؟ ممنون میشم بیشتر توضیح بدین.

علی_;352353 نوشت:
اکثر دوستان من که رفتن یا در فکرشن اولیتشون دین و مذهب نیست و اما برای من از اولویت هامه و نمی تونم خطش بزنم

دوست عزیز لازم نیست خط بزنین یا فراموش کنین . شما به خودتون اعتماد کنید . به خدا هم توکل کنید و با سلامت برید و اگر لازم شد با موفقیت برگردید و اگرم نه که هر جا بودید به خاطر هدفتون نهایت تلاشتونو بکنید. به هر حال گاهی مواقع لازمه که ما یه سختی هایی رو تحمل کنیم .

من به شما توصیه می کنم که خودتونو ارزیابی کنین . ببینید تا چه حد می تونید خودتونو نگه دارین . تو همین ایران تو خود دانشگاهتون خیلی مسائل رو می تونید روشن کنید . ولی بازم می گم دین ما واسه علم و دانش خیلی اهمیت و ارزش قائله . شما اگه از خودتون شناخت داشته باشید راحت می تونید زندگی کنید . توکل رو هم از یاد نبرید.

موفق باشید.

علی_;348727 نوشت:
با سلام خدمت همه دوستان

خواستم با بچه های این انجمن درباره "تحصیل در خارج از کشور، آری یا خیر؟" مشورت کنم.
می خوام که در دو زمینه کلی نظرات دوستان رو بدونم و با هم تبادل نظر کنیم.
اول اینکه شخص خاصی رو نظر نگیریم و در حالت کلی با نظراتمون رو مطرح کنیم.
دوم اینکه شرایط من رو در نظر بگیرید و نظراتتون رو در مورد موقعیت و طرز تفکرم ارائه بدین و راهنماییم کنین.

می خوام این مساله رو از جهات سیاسی، مذهبی، عقیده ای، شرایط جامعه و ... بررسی کنیم.

فقط یک نکته ای رو بگم که نه من دوستان رو از نزدیک می شناسم و نه شما من رو، پس خدای ناکرده کسی فکر نکنه من از خودم تعریف میکنم، من خاک پای تک تکون هستم و دستتون رو می بوسم
شرایط من اینه که فرصتی پیش اومده برای ادامه تحصیل در مقطع دکترا، در یکی از دانشگاه های سطج اول دنیا در کشور شیطان بزرگ، در این مدت تحصیل در هر دو کنکور جزء رتبه های تک رقمی بودم، و همچنین در دانشگاه هم دانشجوی درسخونی. چیزی که برای من مشخصه اینه که آنطور که باید به جوان های با استعداد بها داده نشده، همین الان بسیاری از همکلاسی های من برای ادامه تحصیل رفته اند و بسیاری از افرادی هم که از قبل می شناختم رفته اند و ماندگار شده اند.
شاید از هر 10 نفر یک یا دو نفر برگشته است. دوم روابط ما با دنیا است که خودتان بهتر می دانید.سوم وضعیت اسلام و دین در آمریکا است برای همه مشخص است.
مثلا ممکنه دل من لک بزنه برای یک نماز جماعت و ....
مسایل بسیاری وجودی داره، برای طولانی نشدن فقط چند مورد اشاره کردم،
به نظر شما از این موقعیت استفاده کنم؟ اصلا درسته با این شرایط و سختی ها به خارج مهاجرت کنم؟ حتی برای دو سه سال و جهت کسب علم؟

اجرتان با آقا امام حسین

سلام

ابتدا با آن واژه شیطان بزرگ مخالفت می کنم و این را توهین می دانم و ایجاد دشمنی هر چه بیشتر آمریکایی ها با خودمان

دوم اینکه درس خواندن در بهترین دانشگاه های دنیا سعادتی است که اگر من جای شما بودم آن را از دست نمی دادم

یکی از نزدیکان من در دانشگاه میشیگان آمریکا تحصیل می کند...رتبه دو برق شریف بود...الانم خیلی راضیه اتفاقا میگه اینجا وطنه منه چون به من ارزش قائل هستند

میبینی آمریکا داره چه کار میکنه؟ خود امریکایی ها با امریکا دشمنن ما نباشیم؟ دو سوم جهان با ایالات متحده دشمنه ما نباشیم؟ وجود امریکا توهین به اسلامه. البته اینوهم رد نمیکنم که بهترین چیزا در امریکاست... من بهترین گوشی رو آیفون میدونم و بهترین یونی رو هاروارد و بهترین خبرگزاری رو رویترز.

اما دشمنی ما با امریکا چیزه دیگه اس. امریکا نوکر میخواد و شیعه حسین بن علی ع هرگز نوکر کافر نمیشه.

فرقی نمیکنه چه کاری باشه... آدم هرکاری میکنه بیاد قیاس کنه... آیا ائمه سلام الله علیها از دست این کار ما راضین، بعد بیاد اون کارو انجام بده.

علی_;352353 نوشت:
حالا اگه ما بریم چیزای خوبشون رو یاد بگیریم و برگردیم تو وطن خودمون پیاده کنیم کلی کار کردیم،من از کجا می تونم 100 درصد مطمئن باشم که وقتی برگشتم آموخته هام رو می تونم پیاده سازی کنم؟ یعنی از کجا معلوم که این اجازه به من داده بشه؟ شاید بدرد جامعه پیشرفته اونجا بخوره اما اینجا رو مطمئن نیستم،

اگه مطمئن بودین می تونین حتما پیاده سازی کنین خیلی خوب بود. اما اینم خودش یه جهاده. تلاش برای برداشتن و حذف مانع های پیاده سازی یه دانش نوین در کشور.

البته مسلح کردن کشور به جدیدترین دانش روز هم خیلی مهمه، اما اگه فکر می کنید دانشی که اونجا یاد خواهید گرفت به درد الان کشور نمی خوره، پیشنهاد می کنم یه بررسی کامل انجام بدین ببینین توی رشته الان شما، در چه زیرحوزه هایی می شه به کشور خدمت کرد، و به کدوم ها شما علاقه دارین، اون وقت براساس اون ها، رزومه استادهای داشنگاه های امریکا رو چک کنین و برای اون ها اپلای کنین.

علی_;352353 نوشت:

سوالم اینه آیا باید صرفا دنبال علمی بریم که بدرد جامعه مان بخوره یا نه؟ مثلا جایی خوندم که شهید چمران رو فیزیک پلاسما کار می کرد،(ای کاش بود راهنماییم میکرد) خب فکر می کنم در اون زمان این چیزی نبود که زیاد تو کشور به کار بیاد

ببینید من یه نکته ای رو می گم شما خودتون بررسی کنین ببینین درسته یا نه.
الان متاسفانه یه جوی بین دانشجویان دکترای دانشگاه های داخل هست (البته نه بین همه) که فکر می کنن اونایی که الان دارن توی کشورای اروپایی و امریکای شمالی درس می خونن خیلی از اونا بالاترن یا بیشتر بلدن.

جو عمومی جامعه هم اینطوریه که حساب خاصی روی اون هایی که زندگی در کشورهای غربی رو تجربه کردن باز می کنن (من به شدت با این جو مخالفم و از این اعتماد به نفس پایین بسیاری از مردم، رنج می برم)، اما به هر حال این جو وجود داره.

حالا شما که مذهبی هستید، خب بیاین از این جو منفی استفاده مثبت ببرین! متاسفانه اکثر اونهایی که می رن خارج، افراد مذهبی نیستن و بعد مردم به واسطه اینکه قبولشون دارن (متاسفانه افراد زیادی ازاقشار مختلف از تحصیل کرده و غیر تحصیل کرده، اینطوری ان ) خیلی از حرفها و کارهاشون رو می پذیرن!

خب، چرا شما از این فرصت استفاده نکنین؟ شما که مذهبی هستین. شما که می تونین به این واسطه (رفتن و ادامه تحصیل)، میزان تاثیرپذیری افراد رو بالا ببرین، اما در جهت مثبت! در جهت مذهب و خدمت به کشور و تقویت خودباوری در بین مردم.

می خواین کاری بکنین که به کار این کشور و مردم بیاد؟ خودباوری شون رو بالا ببرین. خیلی خدمت بزرگیه. از جایی که نقطه ضعفشونه وارد بشین و تقویت کنین اون نقطه ضعف رو.
البته قبل از همه اینها یه شرطی هست اونم این که شما انشاالله قبل از تلاش برای اصلاح دیگران، خودسازی کرده باشین.

برید و جهان رو ببینید، برای تکامل افکار و اعتقادات شما هم مفیده. همه دنیا همین فرهنگ و نظام باورهای ما ایرانی ها نیست و از سایرین هم فقط توصیف شنیدیم و فیلم دیدیم، فرصت خوبیه اونها رو از نزدیک ببینید و لمس کنید.

من فکر می کنم چند وقته که یه موجی مردم رو گرفته. خیلی ها رو می شناسم که رفتن خیلی ها هم دارن می رن. بعضی ها برای کار بقیه هم برای تحصیل. اگر مقطع لیسانس بودید حتما پیشنهادم این بود که ایران درس بخونید. اما دکتری با لیسانس فرق داره. من شرایط خانوادگیم طوری بوده که از بچگی مسافرت زیاد می رفتیم البته نه برای تفریح برای زندگی. یعنی شرایط کاری پدرم این طور بود. یه سختی ها و مشکلاتی هست که برای هر ایرانی در هر کشور ی وجود داره. که نتیجه ی تضاد فرهنگیه . و تضاد فرهنگی در تمام نظام های اجتماعی خودشو بروز می ده. از نظام خانوادگی و آموزشی گرفته تا نظام های سیاسی و اقتصادی و ... البته مسلما کسی که با تجربه تر و پخته تر باشه راحت تر با این مسائل کنار می آد اما در هر حال باعث یک سایش روانی میشه.
من برای دوره ی لیسانس رفته بودم به یک کشور اروپایی اما بعد از 8 ماه دوباره برگشتم ایران. خوب خیلی تجربه به دست آوردم اما واقعا دوره ی سختی بود. و مجبور شدم در ایران همه چیزو از اول شروع کنم.
اگر به هر دلیلی هر جای دنیا می خواید برید ، پایه های زندگیتونو در کشور خودتون سست نکنید که دیگه نتونید برگردید در ضمن هدفتونو از رفتن مشخص کنید مثلا اینکه بدونید چرا برای تحصیل به آمریکا می رید. به حرف کس هم زیاد توجه نکنید یکی میگه بده یکی میگه خوبه. حقیقت چیزیه که شما بری و با چشم خودت ببینی.
شما اونجا فقط درس نمی خونید قراره دو سه سال اونجا زندگی کنید اگر بتونید یکی دو ماه برید اونجا و همه ی شرایط رو از نزدیک ببینید


شما اصلا متوجه شرايط سخت تحصيل در مقاطع بالا با وجود تحريم ها نيستين!
جو گرفتگي؟! مگه كسي مرض داره خانواده و زندگيشو ول كنه بره جايي تنهايي زندگي كنه
ببينيد اون طرف چقدر به طرف بها مي دهند كه براي يه مدت كوتاه ميره ولي كاري مي كنن كه تا آخر عمر با رضايت اون جا بمونه
اين جا براي يه تست nmrيك ماه تو نوبتي! لون جا يه دانشگاهش 9 تا دستگاه داره! اين جا براي گرفتن نمره اي كه حقته به چه كنم چه كنم ميفتي! اون جا استاد راهنما كنارت تو آزمايشگاه كار مي كنه! اين جا استاد اغلب اين ور و اون ور دنياست! براي چند لحظه كه ايشون به صندلي تكيه بدهند و نتايج رو بررسي كنند منت مي گذارند!
فكرش رو بكنيد مني كه به دليل بيماري امتحانم رو بد داده بودم و بعد كه رفتم توي اتاق استاد فهميدم با نمره ي متوسطي پاس مي شدم با ترس بايد وارد اتاقشون بشم و بعد بهم بگن واسه معدل بي ارزشت وقت من رو هدر نده! درسته من دانشجوي پايتخت نيستم ولي حتي اگه من هم بخوام مي تونم برم!دوستم امتحان كرد و ديد ميشه! با روي باز هم قبول مي كنن!
من اين جا مي خوام برم سر كار 8 ماه كار آموزي بدون حقوق!بعد كه مي گم من همه ي اين ها رو آخه بلدم ميگه بفرما بيرون....!

خودتان قضاوت كنيد!

پیشنهاد می کنم حتما این لینک رو ببینید و مطالعه بفرمایید.

لینک، حاوی نامه های علامه کرباسچیان به یکی از شاگردانشون هست که برای ادامه تحصیل به اروپا رفته بودند، حاصل این نامه نگاری ها ،کتابی شده با نام رسائل استاد:


http://www.allameh.ir/html/index.php?module=htmlpages&func=display&pid=20

در پناه حق سربلند باشید.

پای درس اخلاق حاج آقا جاودان

رفتن به بلادی که دین آدم در آن عیب می کند، گناه کبیره است
اگر شما عقیده خوب قوی داشته باشی اصلاً به جایی نمی‌روی که احتمال می‌دهی برای دینت خطر داشته باشد؛ یکی از گناهان کبیره رفتن به بلادی است که آنجا دین آدم عیب می‌کند.

با سلام خدمت همه عزیزان

دوست گرامی جناب علی : بنده به شما توصیه می کنم که کتاب استاد عشق نوشته ایرج حسابی را تهیه کرده و مطالعه نمائید. این کتاب شرح زندگانی پرفسور سید محمود حسابی به زبان خودشان و قلم فرزندشان آقای دکتر ایرج حسابی است.

به نظر بنده با مطالعه دقیق کتاب پاسخ بسیاری از سوالات خود را خواهید گرفت . به خصوص در مورد بازگشت به ایران پس از اتمام تحصیلات ، مطالب مناسب و تجربیات مفیدی در اختیارتان قرار خواهد داد.

موفق و موید باشید.

موضوع قفل شده است