آیتالله صدوقی گفت این آقای سید علی خیلی مشتشان پُر است
به گزارش حوزه دانشگاه خبرگزاری فارس، حجتالاسلام والمسلمین راشد یزدی استاد حوزه و دانشگاه در همایش "در سایه سار آفتاب " كه با موضوع تبیین شخصیت مقام معظم رهبری در هشتمین دوره اردوی آموزشی تشكیلاتی جهاد اكبر اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان مستقل در مشهد مقدس برگزار شد، به بیان خاطراتی از مقام معظم رهبری پرداخت كه بخشی از این خاطرات به شرح ذیل است:
* در سال 56 به اتفاق آقای صدوقی و تعدادی از آقایان دیگر، تصمیم گرفتیم برویم به افرادی كه در تبعید هستند، سری بزنیم. چون مقام معظم رهبری به ایرانشهر تبعید شده بودند، خدمت ایشان رسیدیم.
به امامت آقای صدوقی نماز مغرب و عشا را خواندیم. من شنیده بودم كه در سمت ایرانشهر، كفشهای خوبی تولید میشود، لذا تصمیم گرفتم به بازار بروم و یك جفت كفش بخرم. كارم یك الی دو ساعت طول كشید. به خانه آقای خامنهای تلفن زدم كه دیگر آقای صدوقی و آقای خامنهای برای صرف غذا منتظر من نباشند و شام را میل كنند. وقتی برگشتم دیدم این دو بزرگوار هنوز مشغول بحث هستند. من وارد كه شدم، آقای صدوقی به من گفت: "ماشاالله، ماشاالله این آقای سیدعلی آقا خیلی مُشتشان پر است. "
صبح روز بعد رفتیم چابهار برای زیارت آقای مكارم؛ در این فاصله، اسم آقای خامنهای از دهان آقای صدوقی نیفتاد؛ از بس مجذوب ایشان شده بود.
بعد از زیارت آقای مكارم، گفتم كنار دریا برویم تا مدتی استراحت كنیم. ایشان گفت من میخواهم برگردم پیش آقای خامنهای و بعد حدود دو ساعتی با هم بحث كردند. از لحاظ علمی آقای خامنه ای، مورد تائید صد در صد آقای صدوقی بود.
* در زمان انقلاب، بین حزب جمهوری اسلامی و امام جمعه بندر عباس اختلافی در گرفت. آقای صدوقی به من گفتند تا درباره اختلاف آنها، گزارشی بیاورم. بعد از تهیه و دادن گزارش آن به آقای صدوقی، ایشان پرسیدند: كی به تهران میروی؟ گفتم فردا. ایشان پاكتی را به من دادند. پشت پاكت نوشته بود: "تقدیم به محضر مبارك آیتالله العظمی آقای خامنهای "
پسر آقای صدوقی اعتراض كردند كه آیا ایشان به مقام آیتاللهی رسیدهاند؟
آقای صدوقی از بالای عینك به پسرش نگاه كرد و گفت: "بله كه آیتالله هستند. "
* چهارشنبه شبها، آقا جلسهای دارند كه ده تن از علما جمع میشوند. آقایان احمدی گیلانی، خزعلی، بهجتی، امامیكاشانی، مومنی، شیخ محمد یزدی، سیدجعفر كریمی، آقای شاهرودی و آملی لاریجانی حضور دارند.
گاهی هم ما آنجا میرویم.
یكبار خیلی غوغا و سر و صدا شد. بحث پیرامون یك مسئله فقهی پیچیده بود. بعد از اتمام جلسه، آقای شاهرودی به من گفت، امشب من "العلم نور یقذفه الله فی قلب من یشاء " را درك كردم. یعنی "آقا " مچ همه را پیچانده بود.
* من از افتخاراتم این است كه هشت ماه در جایی كه آقا تبعید بودند، به آنجا تبعید شدم. در آنجا ایشان به من درس میداد. یكبار به اتفاق ایشان مشغول بحث بودیم كه دو نفر عالم در زدند و خواستند وارد شوند. قرار شد به مدت 20 دقیقه، آقا این بحث را تمام كند و بعد با آن بزرگوران سخن بگوید. در این مدت آن دو بزرگوار مبهوت استدلالات ایشان شند و بعد چندین مرتبه تقدیر كردند.
خانواده ما تعريف ميكردند در مهمانيهايي كه گاهي خانواده آقا هم حضور دارند خانواده رهبري سادهترين لباسها را به تن دارند و سادهترين لباس را همسر آقا ميپوشند، خود حضرت آقا هم همواره سادهترين لباسها را به تن ميكنند و سعي ميكنند لباسها با كمترين قيمت تهيه شود به نقل از ویژه نامه مقام معظم رهبری ماهنامه امتداد
خود آقا ميگفتند ما در كل خانه تنها يك فرش دستباف داريم كه جهيزية همسرم بوده كه نگه داشتهايم و بقية خانه موكت است. قبلتر دفتر كار رهبري بالا بود و منزلشان طبقة پايين، ايشان تعريف ميكردند «گاهي من ظهرها پايين ميرفتم تا يك يا دو ساعتي پيش خانواده باشم و كار را هم انجام دهم. به خاطر كمردردي كه دارم گفتم يك مبل دو نفره خريدند و آن را بردند منزل. شب كه رفتم خانه ديدم خانواده مبل را دم در گذاشتهاند. گفتم براي چي اين را گذاشتيد دم در خانمم گفت كه آقا زندگي ما تا حالا طلبگي بوده، اين هم به زندگي ما نميخورد. توضيح دادم كه اين مبل براي كار است كه وقتي خانه هستم بتوانم هم كنار شما باشم هم بتوانم به كارها برسم كه با كلي اصرار خانواده پذيرفتند، ولي گفتند فقط همين يكي را تحمل ميكنيم نه بيشتر». به نقل از ویژه نامه مقام معظم رهبری ماهنامه امتداد
ما قبل از انقلاب به منزل ايشان رفت و آمد داشتيم، منزل آقا پاتوق بسياري از طلاب و دانشجويان بود و ما هم زياد آنجا ميرفتيم، من ميتوانم شهادت بدهم منزل ايشان هيچ تفاوتي با قبل از انقلاب نكرده است. خود آقا تعريف ميكردند كه خانوادة ما يكوقت رفته بودند منزل برخي از مسئولين ديده بودند دور تا دور اتاق پشتي قاليچهاي گذاشتهاند و بعد ميفرمودند واقعاً چه لزومي دارد كه خانه پشتي قاليچهاي داشته باشد، آيا نميشود با پشتي معمولي زندگي كرد.
سلام
سوال در مرد ایت الله سد صادق شیرازی و حضرت امام خامنه ای و رابطه این دو داشتم
خواهشا اگر کسی میدونه جواب منو بده
نظر اقای سید صادق شیرازی نسبت به اقا و انقلاب چیه؟
یاعلی:Gig:
سلام
سوال در مرد ایت الله سد صادق شیرازی و حضرت امام خامنه ای و رابطه این دو داشتم
خواهشا اگر کسی میدونه جواب منو بده
نظر اقای سید صادق شیرازی نسبت به اقا و انقلاب چیه؟
یاعلی:Gig:
سلام علیکم ولایت فقیه
سؤال: نظر حضرتعالی درباره ولایت فقیه چه می باشد؟
جواب: توقیع شریف صادره از ناحیه مقدسه زادها الله شرفاً: «واما الحوادث الواﻗﻌﺔ فارجعوا فیها الی رواﺓ حدیثنا، فانهم حجتی علیکم وانا ﺣﺠﺔ الله»(وسائل،ج27،ص140) برای فقهاء جامع الشرائط حق إفتاء و ولایت قضاء و مانند آن را امضاء فرمودهاند.
السلام علیک یا ابا صالح المهدی
لطفا نظرتونم در مورد کلیپ اقای شیرازی که در نت هست در مورد انقلاب
که با جمله معروف ایشون که می گونید (جوانان گول نخورید مثل پدرانتان که گول خوردن)رو بگید
حتما کارشناس هم پاسخگو بنده باشه
یاعلی
سلام
دوستان ببخشید من رک هستیم البته نه میخوام به اعتقادات کسی توهین کنم نه این که برای خودم درد سر ایجاد کنم به نظر من اینجا یک جمع دوستانست که میتونی درباره یک شخصیت انتقاد هم کنی
من از صد در صد فقط ۱۰ درصد اقای خامنه ای رو قبول دارم به نظر شما ایا اگر امام خمینی بود اجازه میداد بهش بگم امام یا عکسشو بالای سر همه جا بزنن درست امام خمینی بنیانگذار بود ولی درست نیست که هر کس رهبر شد بهش بگیم امام و چاپلوسی کنیم و خیلی چیزها البته این رو هم بگم من قصد ساختار شکنی ندارم ولی به نظر من این رسمش نبود
خیلی دلیل ها دارم که الان حوصلشو ندارم
خدانگهدارتون
به نظر شما ایا اگر امام خمینی بود اجازه میداد بهش بگم امام یا عکسشو بالای سر همه جا بزنن
چرا که نه؟ مگر زمانی که معظم له ولی امر مسلمین بودند به ایشان امام گفته نمیشد؟درباره کاربرد اینگونه ی واژه امام به این صورت و اهمیت آن هم میتوانید به این آدرس بروید البته در این سایت هم دراین باره بحث شده است.
درباره عکس هم باید بگویم که تصویر امام خمینی رحمة الله علیه در زمان حیات معظم له خیلی جاها بود حتی روی پیراهن رزمنده ها الآن هم که ایشان در قید حیات نیستند هم همینطور است. اینکار هم کار بسیار خوبیست چرا که هم باعث بزرگ شمردن نشانه های الهی( منظور از نشانه های الهی همان است که خداوند درقرآن کریم میفرماید ذلک و من یعظم شعائر الله فانها من تقوی القلوب سوره حج آیه 32 )، روحیه دادن، جلوگیری از غفلت مردم و مسئولین و ... میشود.
من از صد در صد فقط ۱۰ درصد اقای خامنه ای رو قبول دارم به نظر شما ایا اگر امام خمینی بود اجازه میداد بهش بگم امام یا عکسشو بالای سر همه جا بزنن درست امام خمینی بنیانگذار بود
احتمالا شما سنتون کمتر از 25 ساله که این پرسش رو مطرح میکنید.ایشان رو زمان خودش نایب امام زمان خطاب میکردند واجازه هم میدادند که دست مبارکشان را ببوسند.
سلام خدمت همه دوستان
اینکه عکس ایشون همه جا باشه اشکالش چیه؟
اصلا" جدای از اعتقادات دینی و اینکه ایشون ولی ما هستن و...،مگه غیر از اینه که تو همه کشورها از شخص اول مملکتشون مجسمه میسازند و عکسها و پوستر های آنچنانی رو درو دیوار نصب میکنن؟!
مگه قبل از انقلاب همین وضعیت نبود؟؟!
ضمنن هرکی میخواد تو این زمینه ها وارد بحث بشه لطف کنه هروقت حوصله داشت بیاد که بتونه دلایلش رو ذکر کنه!
سلام
دوستان ببخشید من رک هستیم البته نه میخوام به اعتقادات کسی توهین کنم نه این که برای خودم درد سر ایجاد کنم به نظر من اینجا یک جمع دوستانست که میتونی درباره یک شخصیت انتقاد هم کنی
من از صد در صد فقط ۱۰ درصد اقای خامنه ای رو قبول دارم به نظر شما ایا اگر امام خمینی بود اجازه میداد بهش بگم امام یا عکسشو بالای سر همه جا بزنن درست امام خمینی بنیانگذار بود ولی درست نیست که هر کس رهبر شد بهش بگیم امام و چاپلوسی کنیم و خیلی چیزها البته این رو هم بگم من قصد ساختار شکنی ندارم ولی به نظر من این رسمش نبود
خیلی دلیل ها دارم که الان حوصلشو ندارم
خدانگهدارتون
با سلام خدمت آقا مجيد گرامي پسرم به شما حق ميدهم اعتراض داشته باشيد ولي بايد بدانيد كه اعتراض در صورتي صحيح هست كه آگاهانه و با مطالعه باشد نه هباءً منثورا چيزي را مطرح كنيد شما كه ميفرمائي ده درصد مقام معظم رهبري را قبول داريد چقدر شناخت از ايشان داريد ؟؟؟ آيا با روحيه ايشان آشنائيد ؟؟؟ از نزديك ايشان را زيارت كرديد ؟؟؟ و يا حداقل به ديدارشان به حسينيه امام خميني رفتيد ؟؟؟ منظورم اينه چقدر ايشان را ميشناسيد ؟؟؟ اينطور كه شما اظهار نظر قاطع كرديد بنده و كاربران فكر كرديم كه شما حداقل سالياني سال است كه با معظم له آشنايي داريد يا از همسايه هاي ايشان هستيد سوال ديگر : شما در كجاي مراكز رسمي مانند صدا و سيما يا وزارت خانه ها و ... ديديد يا شنيديد كه به ايشان امام خطاب كنند ؟؟؟ بگذاريد يه مسئله ايي را برايتان بگويم ، مقام معظم رهبري وقتي همزمان با مقام رهبريت جهان اسلام را و همچنين مقام مرجعيت و افتاء را بدست آوردند عده ايي از مومنين به حضور رسيدند براي اينكه حضرتشان را متقاعد كنند به اينكه رساله ي عمليه بدهند براي مقلدين شان ولي ايشان ظاهرا فرمودند چون مراجع ديگر هستند براي داخل احتياجي به اين مسئله نيست ولي اين را بدانيد كه ايشان در خارج از كشور صاحب رساله عمليه هستند حتي يادم مي آيد پارسال كه براي زيارت علماي قم رفتم در مدرسه فيضيه طوماري بسيار بزرگ از سر در مدرسه آويزان بود مبني بر اينكه آقا براي داخل هم رساله عمليه بدهند كه طلاب و فضلا آن را امضا ميكردند ولي ظاهرا باز حضرتشان قبول نفرمودند خب بزرگوار وقتي مرجع تقليدي با اين عظمت شان اينقدر تواضع و فروتني به خرج ميدهد كه حتي مقام مرجعيت داخل را قبول نميكند ، ميايد ميگويد به من بگوئيد امام ؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!!! ، يا عكس مرا به همه جا بزنيد ؟؟؟!!! ايشان اصلا و ابدا نفرمودند كه به من امام بگوئيد اينكه مي بينيد بعضي از گروهها و افراد ايشان را امام خطاب ميكنند دو حالت دارد يكي اينكه يا من باب معناي لغوي آن يعني پيشوا و كسي كه از جلو حركت ميكند و بقيه پشت سر ايشان به معظم له امام خطاب مي كنند يا بخاطر عشق و علاقه مفرطي كه به آقا دارند ايشان را امام خطاب ميكنند و ميدانيد كه سلمنا اگر امام هم خطاب شوند بسيار بجاست چون نائب عام حضرت ولي عصر هستند كه در توقيعي فرمودند در غيبت كبري علمايي كه داراي سجاياي اخلاقي (صائنا لنفسه ، مخالفا لهواه مطيعا لامر مولاه .... ) جزء نواب عام آقا امام زمان عليه السلام هستند ناگفته پيداست هر كدام از علمايي كه اين صفات در وجود مباركشان باشد را هم ميشود امام خطاب داد پس انحصار خطاب لفظ امام فقط در مقام عظماي ولايت نيست علاوه بر اينكه تاكيد كردم كه خود آن بزرگوار هيچوقت نفرمودند به من بگوئيد امام و حتي به هيچيك از مراكز دستور ندادند كه در خطابات عمومي از لفظ مثلا امام خامنه ايي استفاده گردد موفق و مويد باشيد
بسم الله
والله و بالله و تالله قسم که سید علی خامنه ای ولی خداست،عبد خداست،نائب برحق امام دوازدهم است.
سید علی عارف کامل است،از اوتاد است،خداوند این رهبر عظیم الشان را برای همگان محفوظ بدارد
اصلا" جدای از اعتقادات دینی و اینکه ایشون ولی ما هستن و...،مگه غیر از اینه که تو همه کشورها از شخص اول مملکتشون مجسمه میسازند و عکسها و پوستر های آنچنانی رو درو دیوار نصب میکنن؟!
خیر.در هیچ جای دنیا بجز چند کشور آسیای غربی چنین کاری نمیکنند.در اون چند کشور هم پیش از مرگ شخص اول این کار رو نمیکنند.چرا باید بودجه ای که صرف رفاه و آسایش و یا آموزش و پرورش بشه خرج پوستر بشه؟
در ایران بقول وزیر پیشین کشور آقای محمدیپور سالانه ملیاردها دلار خرج همایش و کنفرانسهای بیهوده و تبلیغات میشه.در حالی که ما در ایران مدرسه و آموزگار کافی برای دانش آموزان نداریم
بسم الله
علیک سلام و رحمه الله
هر دو بزرگوار،این همه دلائل از صفحات نخستین تاپیک کافی نیست؟
باز هم باید اثبات بشود بدیهیات؟
خیر ببینید.یا ایها الذین آمنوا ان تتقوا الله یجعل لکم فرقانا
لطفا دلیلی در اثبات این مطلب بیاورید که آیت الله خامنه ای رهبر عظیم شان ما 1-ولی الله و 2-نماینده امام زمان است
(این مقامات کوچکی نیست و شرایطی دارند که با چند نقل قول پذیرشش سخت است)
لطفا دلیلی در اثبات این مطلب بیاورید که آیت الله خامنه ای رهبر عظیم شان ما 1-ولی الله و 2-نماینده امام زمان است
(این مقامات کوچکی نیست و شرایطی دارند که با چند نقل قول پذیرشش سخت است)
اداره كشور با تكيه بر مولا آقاي سيد حسن نصر الله (دبير كل حزب الله لبنان) مي گفت: يك دفعه به همراه شوراي حزب الله لبنان محضر مقام معظم رهبري بوديم . اوج سختي و تنگنايي ما بود و خيلي به حزب الله سخت مي گذشت . كنفرانس شرم الشيخ هم صورت گرفته بود، همه توطئه ها شده بود كه حزب الله را نابود كنند . موقعي كه ما با رهبر معظم جهان اسلام ديدار داشتيم، ايشان به ما اميد داد و فرمود: «شما پيروز مي شويد، اين چيزها زياد مهم نيست .» سپس اضافه كردند: من در اداره امور كشور بعضي وقتها حل مسائل برايم دشوار مي شود و ديگر هيچ راهي پيدا نمي شود، به دوستان و اعوان و انصار مي گويم كه آماده شويد به جمكران برويم . راه قم را پيش مي گيريم و راهي مسجد جمكران مي شويم، بعد از راز و نياز با آقا، من احساس مي كنم همانجا دستي از غيب مرا راهنمائي مي كند و من در آنجا به تصميمي مي رسم و مشكل بدين صورت حل مي شود و همان تصميم را عملي مي كنم .»
حجة الاسلام والمسلمين كعبي (عضو مجلس خبرگان رهبري) به نقل از مجله مبلغان شماره 45
برادران و خواهران گرامي سلام عليكم و رحمه الله ضمن ياد آوري عنوان تايپيك كه آشنايي با مقام عظماي ولايت هست ياد آوري مي كنم طبق عنوان تايپيك مطالب را وارد بفرمائيد و از طرح مباحثي كه خارج از عنوان تايپيك هست بپرهيزيد توصيه بنده به شما اين است مباحث را طوري پيگيري نفرمائيد كه باعث ريختن آب در آسياب دشمنان بشويد در ادامه در راستاي عنوان تايپيك انشاالله به طرح خاطراتي از مقام عظماي ولايت خواهم پرداخت و به اطلاع عزيزان ميرسانم مطالبي كه بخواهد باعث دشمن شاد شدن بشود حذف خواهند گرديد 1- ارتباط عاطفي با جوانان مشهديهايي كه سن آنان كفاف مي دهد، مي دانند مسجدي كه بنده در آن نماز مي خواندم، هميشه مملو از جمعيت بود و به خاطر اينكه با جوانان رابطه عاطفي برقرار مي كردم، بسياري از آنها جوان بودند . يك روز جواني - كه به عنوان مدگرايي - پوستين وارونه پوشيده بود و صف اول نماز نشسته بود، مورد اعتراض قرار گرفت . حاجي بازاري محترم و فهميده اي در گوش جوان چيزي گفت كه آن جوان مضطرب شد! فهميدم كه حاجي به او گفته است كه مناسب نيست با اين لباس صف اول بنشينيد! من به جوان گفتم: اتفاقا شما براي صف اول مناسب هستيد . همين جا بنشينيد . سپس به حاجي گفتم: چرا مي گويي اين جوان عقب برود، بگذار همه بدانند كه جوان با پوستين وارونه هم مي تواند به نماز جماعت بيايد و به ما اقتدا كند (1) .
2- ارتباط عاطفي با خانواده شهدا در ديداري كه مقام معظم رهبري در مشهد با خانواده هاي شهدا داشتند، يك روز از خانواده اي دلجويي مي كردند كه چهار فرزندشان شهيد شده بود . مقام معظم رهبري بعد از اينكه عكس شهيدان را برايشان آوردند، از اسامي همه اعضاي خانواده سؤال فرمودند . بعد از معارفه، آقا افراد را با اسم كوچك صدا مي زدند و هدايايي به آنها مي دادند . در پايان، هديه اي نيز به پدر و مادر شهيد تقديم نمودند . در اين بين، يكي از برادران اين شهداي بزرگوار كه جانباز بود آمد و پس از دست بوسي - از روي شوق - شروع به گريه كرد . مقام معظم رهبري از او دلجويي كردند . پدر شهيد گفت: آقا، براي همسر ايشان دعا كنيد، چون بيمار است و دكترها پول كلاني براي مداوايش خواسته اند . مقام معظم رهبري فرمودند: هيچ ناراحتي ندارد، ان شاء الله مشكلش حل خواهد شد . فرداي آن روز همسر اين برادر به دستور ولي امر مسلمين در بيمارستان بستري و تحت معالجه قرار گرفت . در پايان ديدار مجددا آقا افراد خانواده را به اسم صدا مي زدند و به آنها شيريني مي دادند و به دست مباركشان شيريني در دهان بچه ها مي گذاشتند (2) . پي نوشت: 1) رهبر معظم انقلاب، حضرت آيت آلله خامنه اي . 2) آقاي مجتبي سادات فاطمي (مشهد)
یک روز مهمان مقام معظم رهبری بودم. فرزند ایشان آقا مصطفی نیز نشسته بود که سفره گسترده شد، آیت الله خامنه ای به وی نگاهی کرد و فرمود: شما به منزل بروید. من خدمت ایشان عرض کردم: اجازه بفرمایید آقازاده هم باشند، من از وی درخواست کرده ام که با هم باشیم. آقا فرمودند: این غذا از بیت المال است، شما هم میهمان بیت المال هستید. برای بچه ها جایز نیست که بر سر این سفره بنشینند. ایشان به منزل بروند و از غذای خانه میل کنند. من در آن لحظه فهمیدم که خداوند چرا این همه عزت به حضرت آقا عطا فرموده است.
حضرت آیت الله جوادی آملی
مجددا به دوستان متذكر مي شوم خارج از موضوع تايپيك پستي نزنند تا خداي نكرده منجر به قفل شدن آن شود با عذرخواهي فراوان و با اجازه مديريت انجمن به اطلاع ميرسانم پست هاي خارج از موضوع حذف خواهند گرديد بنده و بعضي از دوستان بزرگوار دوست داريم فضاي معنوي سايت با خاطراتي از مقام عظماي ولايت معطر به وجود ذي جود آن بزرگوار شود اطلاعات از 18 كانال روزي در محضر مقام معظم رهبري بودم كه يكي از علماي موجه به آقا گفتند: آقا اين چه وضعي است؟ به فقرا رسيدگي نمي شود . آقا فرمودند: پيشنهاد شما چيست؟ آن شخص گفتند: من پيشنهاد مي كنم كه يك صندوق پيشنهادات راه بيندازيد . آقا سر مباركشان را پايين انداختند و فرمودند: من بيش از بيست سال تجربه مديريتي در اين كشور دارم، اين كار جواب نمي دهد . سپس درباره مشكلاتي كه اين شخص از منطقه خودشان مطرح كرده بودند آقا اطلاعاتي را مطرح كردند و اين شخص مبهوت مانده بود كه مقام عظيم ولايت اين اطلاعات را از كجا آورده اند . سپس آقا فرمودند: از هيجده كانال، اطلاعات به من مي رسد و اطلاعاتي به من مي رسد كه مسئولين دفتر نيز از آن بي خبرند (1) ! اقتدار و نفوذ كلام رهبري يك بار امير عبدالله ولي عهد عربستان محضر مقام معظم رهبري آمده بود كه آقا آمرانه فرمودند: يا مني را بسازيد يا ما خودمان مهندسيني داريم كه بيايند مني را بسازند . اميرعبدالله دست روي سرش گذاشت و گفت: علي عيني يا سيد القائد (رهبرا به روي چشم) . سال بعد كه بنده حج مشرف شدم، ديدم مني را درست كرده بودند و تمام امكانات لازم را براي زائرين فراهم آورده بودند (2) . _____________ 1) حجة الاسلام والمسلمين كعبي (عضو مجلس خبرگان رهبري) 2) حجة الاسلام والمسلمين كاشاني (از اعضاي بيت - تهران) به نقل از مجله مبلغان
بنده هم جسارت میکنم و در اینجا دخالت میکنم
بزرگواران
اینکه شما چند متن که مبین فضیلت های آقا هست رو ذکر بفرمایید فقط
فکر میکنید چه نتیجه ای داره ؟
نتیجه زمانی حاصل میشود که پاسخ شبهه های پیرامونش را هم بدهید
جناب " سرباز امام زمان " مطلبی را نقل کردند که آیت الله جوادی آملی بر سر سفره ی آیت الله خامنه ای با پول بیت المال مهمان بودند.
جناب " حلاج " فرمودند چرا با پول بیت مال ؟ ( و یک سوال دیگر )
آیا بهتر نیست به پرسش ایشان پاسخ داده بشه تا موضوع برای امثال بنده هم روشن بشه ؟ یا بهتر اینه که حذف شه ؟
و من الله التوفیق
التماس دعا
بزرگواران
اینکه شما چند متن که مبین فضیلت های آقا هست رو ذکر بفرمایید فقط
فکر میکنید چه نتیجه ای داره ؟
نتیجه زمانی حاصل میشود که پاسخ شبهه های پیرامونش را هم بدهید
جناب " سرباز امام زمان " مطلبی را نقل کردند که آیت الله جوادی آملی بر سر سفره ی آیت الله خامنه ای با پول بیت المال مهمان بودند.
جناب " حلاج " فرمودند چرا با پول بیت مال ؟ ( و یک سوال دیگر )
آیا بهتر نیست به پرسش ایشان پاسخ داده بشه تا موضوع برای امثال بنده هم روشن بشه ؟ یا بهتر اینه که حذف شه ؟
و من الله التوفیق
التماس دعا
جناب العبد سلام عليكم و رحمه الله بنده نگفتم شبهات را مطرح نفرمايند بلكه متذكر شدم بنا بر عنوان تايپيك مطالب دنبال شود در مورد طرح شبهات در موضوع مقام معظم رهبري تايپيكي جداگانه بزنيد تا در آنجا به شبهات توسط كارشناسان محترم انجمن پاسخگويي شود جناب سرباز امام زمان نيز خاطره ايي از جناب آقاي جوادي نقل كردند نه اينكه شبهه ايي را طرح كرده باشند جناب العبد اگر بنا باشد خاطراتي كه براي شناخت مقام معظم رهبري ايده الله ايصالا الي المطلوب انشاالله مطرح مي شود مورد تشكيك واقع شود در پي هر پستي شايد شبهه ايي در ذهن مخاطب ايجاد شود و اين با موضوع تايپيك منافات دارد موفق باشيد :Gol:
السلام علیک یا ابا صالح المهدی
لطفا نظرتونم در مورد کلیپ اقای شیرازی که در نت هست در مورد انقلاب
که با جمله معروف ایشون که می گونید (جوانان گول نخورید مثل پدرانتان که گول خوردن)رو بگید
حتما کارشناس هم پاسخگو بنده باشه
یاعلی
سلام
پیشنهاد می کنم لینک زیر مطالعه شود:
آنچه باید درباره جریان خاندان شیرازیها و فرقه انحرافی شیعه دانست/ گروهی که در آتش تفرقه میان مذاهب اسلامی میدمد
در ایران بقول وزیر پیشین کشور آقای محمدیپور سالانه ملیاردها دلار خرج همایش و کنفرانسهای بیهوده و تبلیغات میشه.در حالی که ما در ایران مدرسه و آموزگار کافی برای دانش آموزان نداریم
سلام.
اولا کمبود معلم نداریم.وزیر کشور چه ربطی به آموزش و پرورش دارد؟؟
دوما : شما از کجا فهمیدید که پولهای پوستر از تصاویر مقام معظم رهبری با پول بیت المال است؟؟
یعنی دولت آمده و این پسترها را درست کرده؟؟ با پول بیت المال؟؟
اگر یک کانون فرهنگی با بودجه شخصی پستر چاپ کند چه ربطی به دولت دارد؟؟
بعد کنفرانسهای که خود دولت برای اهداف خود اجرا میکند چه ارتباطی با پوستر از مقام معظم رهبری دارد؟؟
همایش دولت چه ارتباطی با پوستر مقام معظم رهبری دارد؟؟
سوما اگر ما مدرسه کافی در کشور نداریم بروید به بعضی از آقا زاده ها(حیوان زاده ها) که پول بیت المال را بالا میکشند بگویید.
لطفا دلیلی در اثبات این مطلب بیاورید که آیت الله خامنه ای رهبر عظیم شان ما 1-ولی الله و 2-نماینده امام زمان است (این مقامات کوچکی نیست و شرایطی دارند که با چند نقل قول پذیرشش سخت است)
سلام.
امام زمان(عج) فرمودند بعد از من به علما رجوع کنید. و به بزرگترین آنان به عنوان رهبر.امام زمان (عج) فرمودند من حجت خدا بر علما هستم ، و علما حجت من بر شما هستند. این سخن یعنی این که عالم الم نماینده امام زمان(عج) است.
حضرت مهدي(عج) در زمان غيبتشان فرمودهاند:«و اما الحوادث الواقعه، فارجعوا الي رواه حديثنا، فانهم حجتي عليكم و انا حجه ا...»اما در حوادثي كه به وقوع ميپيوندد (كه باعث شبه افكني ميشود) پس رجوع كنيد به روايت كنندگان سخنان ما (كه فقيهان ميباشند) بدرستي كه آنان حجت من بر شما هستند و من حجت خدا هستم.2 همچنين حضرت مهدي(عج) در توقيع شريف فرمودهاند:«من كان من الفقهاء صائنا لنفسه، حافظاً لدينه، مخالفاً لهواه، مطيعاً لامر مولاه، فللعوام ان يقلدوه» هر كدام از فقها كه نفس خويشتن را نگاه دارد و حافظ دينش باشد و با هوا و هوس خود مخالفت كند و از فرمان مولايش اطاعت كند، بر عموم مردم واجب است كه از او تقليد كنند.(( انتخاب یک فقیه از بین فقها به عنوان رهبر))3
یک روز مهمان مقام معظم رهبری بودم. فرزند ایشان آقا مصطفی نیز نشسته بود که سفره گسترده شد، آیت الله خامنه ای به وی نگاهی کرد و فرمود: شما به منزل بروید. من خدمت ایشان عرض کردم: اجازه بفرمایید آقازاده هم باشند، من از وی درخواست کرده ام که با هم باشیم. آقا فرمودند: این غذا از بیت المال است، شما هم میهمان بیت المال هستید. برای بچه ها جایز نیست که بر سر این سفره بنشینند. ایشان به منزل بروند و از غذای خانه میل کنند. من در آن لحظه فهمیدم که خداوند چرا این همه عزت به حضرت آقا عطا فرموده است.
حضرت آیت الله جوادی آملی
سلام.
این موضوع شبیه موضوعی است پیرامون حضرت علی(ع).و اینکه رفتار مقام معظم رهبری الگو گرفته از حضرت علی(ع) است.
زمانی که طلحه و زبیر و زمانی که قصد سخن با حضرت علی(ع) را داشتند.حضرت علی چراغی که روغنش با پول بیت المال بود را خاموش کردند و چراغی که با پول شخصی بود روشن کردند و..........................
صبح رفتیم گشتیم توی محلة مجیدیه شمالی، دو سه تا خانواده پیدا کردیم. در خانوادهها را زدیم و با آنها صحبت کردیم
برای نماز مغربوعشا با یک تیم حفاظتی وارد مجیدیه شدیم. گفتیم اسکورت که حرکت کرد به ما ابلاغ میکنند، میرویم سر کارمان دیگر. اسکورت هم به هوای اینکه ما توی منطقه هستیم با بیسیم زیاد صحبت نکنند که مسیر لو نرود، روی شبکه بالاخره پخش میشود دیگر. چیزی نگفتند. یک آن مرکز من را صدا کرد با بیسیم گفتم به گوشم.
موردمان را گفت که شخصیت سر پل سیدخندان است. سر پل سیدخندان تا مجیدیه کمتر از سه چهار دقیقه راه است. من سریع از ماشین پیاده شدم. در خانه را زدم. خانمی از گل بهتر آمد دم در، در را باز کرد. ما با یاالله یاالله خواستیم وارد شویم، دیدیم نمیفهمد که. بالاخره وارد شدیم. چون کار باید میکردیم. گفتیم نودال و اَمپِکس و چیزایی که شنیده بودیم، کارگردان و اینها بروند تو.
کارگردان رفت پشتبام پست بدهد، اَمپِکس رفت توی زیرزمین پست بدهد، آن رفت توی حیاط پست بدهد. پست بودند دیگر حالا. فیلممان بود. یک ذره که نزدیک شد، بیسیم اعلام کرد که ما سر مجیدیه هستیم. من هم با فاصلهای که بود به این خانم چون احیا بشود، اینجوری جلوی آقا نیاید، گفتم: ببخشید! الآن مقام معظم رهبری دارند مشرف میشوند منزل شما.
گفت: قدم روی چشم، تشریف بیاورد. گفتید کی؟
من اسم حضرت آقا را گفتم.
تا اسم آقا را گفتم افتاد وسط زمین و غش کرد. فکر کردیم چه کنیم داستان را؟ داد بیداد کردیم، دو تا دختر از پله آمدند پایین. یاالله یاالله گفتیم و بهشان گفتیم که مادرتان را فعلاً جمع کنید. مادر را بردند توی آشپزخانه.
دخترها گفتند: چه شد؟
گفتم: ببخشید! ما همان صداوسیمای صبح هستیم که آمده بودیم. ولی الآن فهیمدیم که مقام معظم رهبری میآیند منزلتان، به مادرتان گفتیم غش کرد. فکری کنید.
تا اجازه نگرفت وارد خانه نشد
اینها شروع کردند مادر خودشان را به حال آوردند. فشارشان افتاده بود، آب قند آوردند. بیسیم اعلام کرد که آقا پشت در است. من دویدم در خانه را باز کردم.
نگهبانی هم که باید کنار در میایستاد، رفت دم در. کارهای حفاظتیمان را انجام دادیم. آقا از ماشین پیاده شد تا وارد خانه بشود. آمد توی در خانه نگاه کرد و گفت: سلام علیکم.
گفتم: بفرمایید.
گفت شما؟
نه اینکه ما را نمیشناخت، گفتند، تو چه کارهای یعنی؟ گفتیم: صاحبخانه غش کرده.
گفت: کس دیگری نیست؟
یاد آن افتادیم که دو تا دخترها هم میتوانند به آقا بگویند بفرمایید. گفتیم
آقا شما بفرمایید داخل.
گفت: من بدون اذن صاحبخانه به داخل نمیآیم.
معنی و مفهوم حفاظت، خودش را اینجا از دست نمیدهد. مهمتر از حفاظت این است.
بدون اذن وارد خانه کسی نمیشود. رهبر نظام است باشد، ارمنی است باشد، ضدحفاظتترین شکل ممکن این است که مقام معظم رهبری توی خیابان اصلی توی چهارراه، با لباس روحانیت با آن عظمت رهبری خودشان بایستند، همة مردم هم ایشان را ببینند و ایشان بدون اذن وارد خانه کسی نشوند.
من دویدم رفتم توی آشپزخانه. به یکی از این دخترها گفتم آقا دم در است بیایید تعارف کنید بیایند داخل.
لباس مناسبی تنشان نبود. گفتند: پس ما لباسمان را عوض کنیم.
به آقا گفتیم: که رفتهاند لباس مناسب بپوشند، شما بفرمایید داخل.
گفتند: نه میایستم تا بیایند.
چند دقیقهای دم در ایستادند. ما هم سعی کردیم بچههایی که قد بلند دارند را بیاوریم، مثل نردبان دور ایشان بچینیم که ایشان پیدا نباشد. راه دیگری نداشتیم. چند دقیقه معطل شدیم. چون دانشجو بودند لباس دانشجویی مناسب داشتند.
یکی از دخترها، دوید و آقا را دعوت کرد و آقا رفتند داخل اتاق. این خانم پیش آقا رفت و خوشآمد گفت. بعد گفت که مادرمان توی این اتاق است، الآن خدمت میرسیم.
رفتند بیرون. آقا من را صدا کرد گفت اینها پدر ندارند؟
گفتم: نمیدانم. چون صبح نپرسیده بودم.
گفت بزرگتر ندارند؟ برادر ندارند؟
رفتیم آن اتاق پشتی. گفتم: ببخشید، پدرتان؟
گفتند، مرده.
گفتیم، برادر؟
گفتند، یکی داشتیم شهید شده.
گفتیم، بزرگتری، کسی؟
گفتند، عموی ما در خانة بغلی مینشیند.
فکر کردیم بهترین کار این است که عمو را بیاوریم بیرون. حالا چه کلکی بزنیم عمو را از خانه بیرون بیاوریم؟ با این هیبت و این تیپ و قدوقواره، همه دو متر درازی و لباسها، شکل، تیپ و اسلحه. هرچه هم بخواهی بگویی من کسی نیستم، قیافهات تابلو است.
در بغلی را زدیم. یک آقایی آمد دم در سلام کردم. گفتم، ببخشید! امر خیری بود خدمت رسیدیم.
این بندة خدا نگاه کرد، یک مسلمان بسیجی، خانة یک ارمنی آمده، چه امر خیری؟
خودش تعجب کرد. رفت لباس پوشید آمد دم در. محترمانه باهاش پیچیدیم توی خانة برادر خودش. داخل خانه که شدیم، نگهبان او را بازرسی کرد. نگاه کرد، پیش خودش گفت، برای امر خیر مگر آدم را بازرسی میکنند؟
بعد از بازرسی قضیه را بهش گفتیم. گفتیم: رهبر نظام آمده اینجا، اینها چون بزرگتری نداشتند، خواهش کردیم که شما هم تشریف بیاورید.
او را داخل که بردیم و آقا را که دید، مُرد. یک جنازه را یدک کردیم و بردیم نشاندیم روی صندلی کنار آقا. اینها به خودی خود زبانشان با ما فرق میکند.
سلام علیک هم که میخواهند بکنند کلی مکافات دارند. با مکافاتی بالاخره با آقا سلام و احوالپرسی کرد و درنهایت یک همدمی را برای آقا مهیا کردیم.
حضرت آقا چایی و شیرینیشان را خورد
رفتیم توی این اتاق بالای سر مادر و با التماس دعا، مادر را هم راه انداختیم.
آمدند رفتند بالا، لباس مناسب پوشیدند و آمدند پایین. وقتی وارد اتاق شد، آقا تعارفشان کردند در کنار خودشان، کنار همان عمویی که نشسته بود. بعد هم گفتند: مادر! ما آمدهایم که حرف شما را بشنویم؛ چون شما دچار مشکل شده بودید، دوستان عموی بچهها را آوردند.
دخترها آمدند نشستند. آقا اولین سؤالشان این بود که شغل دخترها چیست؟
گفتند: دانشجو هستند.
آقا خیلی تحسینشان کرد و با اینها کلی صحبت کردند، توی این حالت، این دختر سؤال کرد که آقا آب، شربت، چیزی برای خوردن بیاورم؟
اینها همهاش درس است. من خودم نمیدانستم که بگویم بیاورد یا نیاورد؟ آقا میخورد یا نمیخورد؟ نمیدانستم. رفتم کنار آقا، از آقا سؤال کردم، گفتم: آقا
اینها میگویند که خوردنی چیزی بیاوریم؟ چایی چیزی بیاوریم؟
آقا گفتند: ما مهمانشان هستیم. از مهمان میپرسند چیزی بیاورند یا نیاورند؟
خُب اگر چیزی بیاورند ما میخوریم.
بعد خود آقا گفتند: بله دخترم! اگر زحمت بکشید چایی یا آبمیوه بیاورید، من هم چایی، هم آبمیوة شما را میخورم.
اینها رفتند چایی، آبمیوه و شیرینی آوردند. خود میوه را هم آوردند. خُب توی خانة مسلمانها اینطوری است. یک نفر چند تا میوه پوست میکند میدهد دست آقا، آقا هم دعا میکند. همانجا به پدر شهید، مادر شهید، پسر شهید و یا همسر شهید آن خوراکی را تقسیم میکنیم، همه یک قسمتی از این میوه میخورند که آقا به آن دعا کرده. توی ارمنیها هم همین کار را باید میکردیم؟ واقعاً نمیدانستیم.
چایی آوردند، آقا خورد، آبمیوه آوردند، آقا خورد، شیرینی آوردند، آقا خورد.
آقا حدود چهل دقیقه توی خانه ارمنیها نشستند و با اینها صحبت کردند. مثل بقیة جاها آقا فرمودند: عکس شهیدتان را من نمیبینم. عکس شهید عزیزمان را بیاورید ببینم.
توی خانة مسلمانها چهار تا عکس بزرگ شهید وجود دارد که توی هر اتاقی یکی هست.
میپریم و میآوریم. اینها رفتند آلبوم عکسشان را آوردند. آلبوم عکس هم متأسفانه برای شب عروسی شهید بود. آلبوم را گذاشتند جلوی آقا. صفحة اول یک عکس دوتایی. یادگاری فردین با دوستش گرفته بود آن وسط بود. آقا همینجوری نگاه میکردند، شروع کردند به صحبت کردن، همینجوری صفحهها را ورق میزدند تا تمام شود. تمام که شد گفتند: خُب! عکس تکی شهید را ندارید؟
یک عکس تکی از شهید پیدا کردند و آوردند گذاشتند جلوی آقا. آقا شروع کردند از شهید تعریف کردن. گفت: خُب! نحوة اسارت، نحوة شهادت اگر چیزی داشته به من بگویید.
ما فهمیدیم نام این شهید بزرگوار، شهید «مانوکیان» است، به اندازة شهیدان «بابایی»، «اردستانی» و «دوران» پرواز عملیاتی جنگی داشته است. هواپیمایش f14، بمبافکن رهگیر بوده و بالای صد سُرتی پرواز موفق در بغداد داشته. هواپیمایش را توی دژ آهنی بغداد میزنند. شهید، هواپیما را تا آنجا که ممکن است، اوج میدهد. هواپیما در اوج تا نقطة صفر خودش، که اتمسفر است بالا میآید و بقیهاش را بهسمت ایران سرازیر میشود. چهار تا موتور هواپیما منهدم میشود.
هواپیما لاشهاش توی خاک ایران میافتد، ولی چون دیگر سیستم برقی هواپیما کار نمیکرده، نتوانسته ایجکت کند و نشد که چتر برای شهید کار کند. هواپیما به زمین خورد و ایشان به شهادت رسید.
ارمنیای بود که حتی حاضر نشد، لاشة هواپیمای جمهوری اسلامی بهدست عراقیها بیافتد. آن خانواده، این فرزندشان است. این بزرگوار در نیروی هوایی مشهور است.
دربارة شهادتش و اخلاقش تعریف کردند.
مادر شهید گفت: امروز فهمیدم که علی(علیه السلام) کیست
مادر شهید گفت: آقا! حالا که منزل ما هستید، من میتوانم جملهای به شما عرض کنم؟
آقا گفت: بفرمایید، من آمدم اینجا که حرف شما را بشنوم.
گفت: ما با شما از نظر فرهنگ دینی فاصله داریم، در روضههایتان شرکت میکنیم، ولی خیلی مواقع داخل نمیآییم. روز شهادت امام حسین(علیه السلام)، روز عاشورا و تاسوعا به دستههای سینهزنی امام حسین(علیه السلام) شربت میدهیم. میآییم توی دستههایتان مینشینیم، ظرف یکبارمصرف میگیریم، که شما مشکل خوردن نداشته باشید، چون ما توی ظرف آنها آب نمیخوریم. توی مجالس شما شرکت میکنیم و بعضی از حرفها را میشنویم. من تا الآن نمیفهمیدم بعضی چیزها را.
میگفتند، در دین شما بانویی ـ که دختر پیامبر عظیمالشأن اسلام(صلی الله علیه و آله و سلم) است ـ را بین درودیوار گذاشتهاند، سینهاش را سوراخ کردهاند. میخ، مسمار به سینهاش خورده. نمیفهمیدم یعنی چی. میگفتند مسلمانها یک رهبری داشتند به نام علی(علیه السلام). دستش را بستند و در سه دورة 25 ساله، حکومتش را غصب کردند. نمیفهیمدم یعنی چی. گفتند، در 25 سالی که حکومتش غصب شده بود، شغلش این بود، آخر شب نان و خرما میگذاشت روی کولش میرفت خانه یتیمهایش. این را هم نمیفهمیدم. ولی امروز فهمیدم که علی(علیه السلام) کیست.
امروز با ورود شما به منزلمان، با این همه گرفتاریای که دارید، وقت گذاشتید و به خانة منِ غیر دین خودتان تشریف آوردید. اُسقُف ما، کشیش محلة ما به خانة ما نیامده است، شما رهبر مسلمین هستید. من فهمیدم علی(علیه السلام) که خانة یتیمهایش میرفت چهقدر بزرگ است.
از ورود آقای خامنهای به منزلشان، به علی(علیه السلام) و 25 سال حکومت غصب شدهاش و زهرا(سلام الله علیها) پی برد. خُب! این برود مشهد، امام رضا(علیه السلام) شفایش نمیدهد؟
بعد از بازگشت حضرت آقا، پاسداران را توبیخ کردند
ما چهل دقیقه با این خانواده بودیم. عین چهل دقیقه، به اندازة چند کتاب از اینها درس گرفتیم. آقا در خانة ارامنه آب، چایی، شربت، شیرینی و میوهشان را خورد. بعضی از دوستهای ما نخوردند. کاتولیکتر از پاپ هم داریم دیگر. رهبر نظام رفته خورده، پاسدار، من نوعی، نخوردم. حزباللهیتر از آقا هستم دیگر.
با آنها خداحافظی کردیم و بهسمت دفتر بهراه افتادیم. وقتی رسیدیم آقا فرمودند: این بچهها را بگویید بیایند.
آمدند. گفتند: این کار احمقانه چه بود که شما کردید؟ ما مهمان این خانواده بودیم. وقتی خانهشان رفتیم چرا غذایشان را نخوردید؟ این اهانت به اینها محسوب میشود. نمیخواستید داخل نمیآمدید.
سلام
من عذرخواهی کنم که بنده هم نظر میدم
این شخصیت کامل و امام ولی ما کجا
من بی چیز کجا!!!
با اجازه ی همه ی دوستان با معرفتم می خواستم یه خوابی که اخیرا درمورد مقام معظم رهبر رو دیدم براتون تعریف کنم. فقط یک قسمتشو.
من آدم خیلی معتقد به خواب و رویا نیستم , خیلی دنبال این چیزها نیستم . ولی این موردفرق می کنه ... برای خودم هم خیلی عجیب بود...
مدتی پیش درخواب دیدم امام خمینی ره بلند بلند به خاطر غبطه به مقام امام خامنه ای نزد خدا گریه میکردند... بلند بلند گریه می کردند و می گفتند مقام صبر آقای خامنه ای نزد خدا...خودم خیلی منقلب شدم:Moteajeb!:
آیا من خودم به اندازه کافی قدر این پلکان خدا به سمت خودش را دانسته ام...
مدتی پیش کفش های پاره ایشان رو تو سایت ها آورده بودند...مسخره کرده بودند که آقا کفش های رهبر نظام جمهوری اسلامی رو ببین که چقدر مندرسه...دوست داشتم بگم آخه معاندها شماها همون هایی نیستید که تهمت داشتن و استفاده از ثرو ت های آن چنانی رو به ایشون می زنید... امیدوارم بتونم حق دوست داشتن و محبت ایشون رو به جا بیارم .الهی آمین
ایشان چقدر طول کشید تا حجتالاسلام بشوند و بعد از اون چقدر طول کشید تا آیت الله بشوند؟
آیتالله صدوقی گفت این آقای سید علی خیلی مشتشان پُر است
به گزارش حوزه دانشگاه خبرگزاری فارس، حجتالاسلام والمسلمین راشد یزدی استاد حوزه و دانشگاه در همایش "در سایه سار آفتاب " كه با موضوع تبیین شخصیت مقام معظم رهبری در هشتمین دوره اردوی آموزشی تشكیلاتی جهاد اكبر اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان مستقل در مشهد مقدس برگزار شد، به بیان خاطراتی از مقام معظم رهبری پرداخت كه بخشی از این خاطرات به شرح ذیل است:
* در سال 56 به اتفاق آقای صدوقی و تعدادی از آقایان دیگر، تصمیم گرفتیم برویم به افرادی كه در تبعید هستند، سری بزنیم. چون مقام معظم رهبری به ایرانشهر تبعید شده بودند، خدمت ایشان رسیدیم.
به امامت آقای صدوقی نماز مغرب و عشا را خواندیم. من شنیده بودم كه در سمت ایرانشهر، كفشهای خوبی تولید میشود، لذا تصمیم گرفتم به بازار بروم و یك جفت كفش بخرم. كارم یك الی دو ساعت طول كشید. به خانه آقای خامنهای تلفن زدم كه دیگر آقای صدوقی و آقای خامنهای برای صرف غذا منتظر من نباشند و شام را میل كنند. وقتی برگشتم دیدم این دو بزرگوار هنوز مشغول بحث هستند. من وارد كه شدم، آقای صدوقی به من گفت: "ماشاالله، ماشاالله این آقای سیدعلی آقا خیلی مُشتشان پر است. "
صبح روز بعد رفتیم چابهار برای زیارت آقای مكارم؛ در این فاصله، اسم آقای خامنهای از دهان آقای صدوقی نیفتاد؛ از بس مجذوب ایشان شده بود.
بعد از زیارت آقای مكارم، گفتم كنار دریا برویم تا مدتی استراحت كنیم. ایشان گفت من میخواهم برگردم پیش آقای خامنهای و بعد حدود دو ساعتی با هم بحث كردند. از لحاظ علمی آقای خامنه ای، مورد تائید صد در صد آقای صدوقی بود.
* در زمان انقلاب، بین حزب جمهوری اسلامی و امام جمعه بندر عباس اختلافی در گرفت. آقای صدوقی به من گفتند تا درباره اختلاف آنها، گزارشی بیاورم. بعد از تهیه و دادن گزارش آن به آقای صدوقی، ایشان پرسیدند: كی به تهران میروی؟ گفتم فردا. ایشان پاكتی را به من دادند. پشت پاكت نوشته بود: "تقدیم به محضر مبارك آیتالله العظمی آقای خامنهای "
پسر آقای صدوقی اعتراض كردند كه آیا ایشان به مقام آیتاللهی رسیدهاند؟
آقای صدوقی از بالای عینك به پسرش نگاه كرد و گفت: "بله كه آیتالله هستند. "
* چهارشنبه شبها، آقا جلسهای دارند كه ده تن از علما جمع میشوند. آقایان احمدی گیلانی، خزعلی، بهجتی، امامیكاشانی، مومنی، شیخ محمد یزدی، سیدجعفر كریمی، آقای شاهرودی و آملی لاریجانی حضور دارند.
گاهی هم ما آنجا میرویم.
یكبار خیلی غوغا و سر و صدا شد. بحث پیرامون یك مسئله فقهی پیچیده بود. بعد از اتمام جلسه، آقای شاهرودی به من گفت، امشب من "العلم نور یقذفه الله فی قلب من یشاء " را درك كردم. یعنی "آقا " مچ همه را پیچانده بود.
* من از افتخاراتم این است كه هشت ماه در جایی كه آقا تبعید بودند، به آنجا تبعید شدم. در آنجا ایشان به من درس میداد. یكبار به اتفاق ایشان مشغول بحث بودیم كه دو نفر عالم در زدند و خواستند وارد شوند. قرار شد به مدت 20 دقیقه، آقا این بحث را تمام كند و بعد با آن بزرگوران سخن بگوید. در این مدت آن دو بزرگوار مبهوت استدلالات ایشان شند و بعد چندین مرتبه تقدیر كردند.
خانواده ما تعريف ميكردند در مهمانيهايي كه گاهي خانواده آقا هم حضور دارند خانواده رهبري سادهترين لباسها را به تن دارند و سادهترين لباس را همسر آقا ميپوشند، خود حضرت آقا هم همواره سادهترين لباسها را به تن ميكنند و سعي ميكنند لباسها با كمترين قيمت تهيه شود
به نقل از ویژه نامه مقام معظم رهبری ماهنامه امتداد
خود آقا ميگفتند ما در كل خانه تنها يك فرش دستباف داريم كه جهيزية همسرم بوده كه نگه داشتهايم و بقية خانه موكت است.
قبلتر دفتر كار رهبري بالا بود و منزلشان طبقة پايين، ايشان تعريف ميكردند «گاهي من ظهرها پايين ميرفتم تا يك يا دو ساعتي پيش خانواده باشم و كار را هم انجام دهم. به خاطر كمردردي كه دارم گفتم يك مبل دو نفره خريدند و آن را بردند منزل. شب كه رفتم خانه ديدم خانواده مبل را دم در گذاشتهاند. گفتم براي چي اين را گذاشتيد دم در خانمم گفت كه آقا زندگي ما تا حالا طلبگي بوده، اين هم به زندگي ما نميخورد. توضيح دادم كه اين مبل براي كار است كه وقتي خانه هستم بتوانم هم كنار شما باشم هم بتوانم به كارها برسم كه با كلي اصرار خانواده پذيرفتند، ولي گفتند فقط همين يكي را تحمل ميكنيم نه بيشتر».
به نقل از ویژه نامه مقام معظم رهبری ماهنامه امتداد
ما قبل از انقلاب به منزل ايشان رفت و آمد داشتيم، منزل آقا پاتوق بسياري از طلاب و دانشجويان بود و ما هم زياد آنجا ميرفتيم، من ميتوانم شهادت بدهم منزل ايشان هيچ تفاوتي با قبل از انقلاب نكرده است.
خود آقا تعريف ميكردند كه خانوادة ما يكوقت رفته بودند منزل برخي از مسئولين ديده بودند دور تا دور اتاق پشتي قاليچهاي گذاشتهاند و بعد ميفرمودند واقعاً چه لزومي دارد كه خانه پشتي قاليچهاي داشته باشد، آيا نميشود با پشتي معمولي زندگي كرد.
به نقل از ویژه نامه مقام معظم رهبری ماهنامه امتداد
سلام
سوال در مرد ایت الله سد صادق شیرازی و حضرت امام خامنه ای و رابطه این دو داشتم
خواهشا اگر کسی میدونه جواب منو بده
نظر اقای سید صادق شیرازی نسبت به اقا و انقلاب چیه؟
یاعلی:Gig:
سلام علیکم
ولایت فقیه
سؤال: نظر حضرتعالی درباره ولایت فقیه چه می باشد؟
جواب: توقیع شریف صادره از ناحیه مقدسه زادها الله شرفاً: «واما الحوادث الواﻗﻌﺔ فارجعوا فیها الی رواﺓ حدیثنا، فانهم حجتی علیکم وانا ﺣﺠﺔ الله»(وسائل،ج27،ص140) برای فقهاء جامع الشرائط حق إفتاء و ولایت قضاء و مانند آن را امضاء فرمودهاند.
السلام علیک یا ابا صالح المهدی
لطفا نظرتونم در مورد کلیپ اقای شیرازی که در نت هست در مورد انقلاب
که با جمله معروف ایشون که می گونید (جوانان گول نخورید مثل پدرانتان که گول خوردن)رو بگید
حتما کارشناس هم پاسخگو بنده باشه
یاعلی
سلام
دوستان ببخشید من رک هستیم البته نه میخوام به اعتقادات کسی توهین کنم نه این که برای خودم درد سر ایجاد کنم به نظر من اینجا یک جمع دوستانست که میتونی درباره یک شخصیت انتقاد هم کنی
من از صد در صد فقط ۱۰ درصد اقای خامنه ای رو قبول دارم به نظر شما ایا اگر امام خمینی بود اجازه میداد بهش بگم امام یا عکسشو بالای سر همه جا بزنن درست امام خمینی بنیانگذار بود ولی درست نیست که هر کس رهبر شد بهش بگیم امام و چاپلوسی کنیم و خیلی چیزها البته این رو هم بگم من قصد ساختار شکنی ندارم ولی به نظر من این رسمش نبود
خیلی دلیل ها دارم که الان حوصلشو ندارم
خدانگهدارتون
سلام عرض می کنم خدمت جناب majid811
چرا که نه؟ مگر زمانی که معظم له ولی امر مسلمین بودند به ایشان امام گفته نمیشد؟درباره کاربرد اینگونه ی واژه امام به این صورت و اهمیت آن هم میتوانید به این آدرس بروید البته در این سایت هم دراین باره بحث شده است.
درباره عکس هم باید بگویم که تصویر امام خمینی رحمة الله علیه در زمان حیات معظم له خیلی جاها بود حتی روی پیراهن رزمنده ها الآن هم که ایشان در قید حیات نیستند هم همینطور است. اینکار هم کار بسیار خوبیست چرا که هم باعث بزرگ شمردن نشانه های الهی( منظور از نشانه های الهی همان است که خداوند درقرآن کریم میفرماید ذلک و من یعظم شعائر الله فانها من تقوی القلوب سوره حج آیه 32 )، روحیه دادن، جلوگیری از غفلت مردم و مسئولین و ... میشود.
جانم به فداي آقا
سلامتي رهبر فرزانه انقلاب صلوات
احتمالا شما سنتون کمتر از 25 ساله که این پرسش رو مطرح میکنید.ایشان رو زمان خودش نایب امام زمان خطاب میکردند واجازه هم میدادند که دست مبارکشان را ببوسند.
سلام خدمت همه دوستان
اینکه عکس ایشون همه جا باشه اشکالش چیه؟
اصلا" جدای از اعتقادات دینی و اینکه ایشون ولی ما هستن و...،مگه غیر از اینه که تو همه کشورها از شخص اول مملکتشون مجسمه میسازند و عکسها و پوستر های آنچنانی رو درو دیوار نصب میکنن؟!
مگه قبل از انقلاب همین وضعیت نبود؟؟!
ضمنن هرکی میخواد تو این زمینه ها وارد بحث بشه لطف کنه هروقت حوصله داشت بیاد که بتونه دلایلش رو ذکر کنه!
با سلام خدمت آقا مجيد گرامي
پسرم به شما حق ميدهم اعتراض داشته باشيد ولي بايد بدانيد كه اعتراض در صورتي صحيح هست كه آگاهانه و با مطالعه باشد نه هباءً منثورا چيزي را مطرح كنيد
شما كه ميفرمائي ده درصد مقام معظم رهبري را قبول داريد چقدر شناخت از ايشان داريد ؟؟؟
آيا با روحيه ايشان آشنائيد ؟؟؟ از نزديك ايشان را زيارت كرديد ؟؟؟ و يا حداقل به ديدارشان به حسينيه امام خميني رفتيد ؟؟؟ منظورم اينه چقدر ايشان را ميشناسيد ؟؟؟
اينطور كه شما اظهار نظر قاطع كرديد بنده و كاربران فكر كرديم كه شما حداقل سالياني سال است كه با معظم له آشنايي داريد يا از همسايه هاي ايشان هستيد
سوال ديگر :
شما در كجاي مراكز رسمي مانند صدا و سيما يا وزارت خانه ها و ... ديديد يا شنيديد كه به ايشان امام خطاب كنند ؟؟؟
بگذاريد يه مسئله ايي را برايتان بگويم ، مقام معظم رهبري وقتي همزمان با مقام رهبريت جهان اسلام را و همچنين مقام مرجعيت و افتاء را بدست آوردند عده ايي از مومنين به حضور رسيدند براي اينكه حضرتشان را متقاعد كنند به اينكه رساله ي عمليه بدهند براي مقلدين شان ولي ايشان ظاهرا فرمودند چون مراجع ديگر هستند براي داخل احتياجي به اين مسئله نيست ولي اين را بدانيد كه ايشان در خارج از كشور صاحب رساله عمليه هستند حتي يادم مي آيد پارسال كه براي زيارت علماي قم رفتم در مدرسه فيضيه طوماري بسيار بزرگ از سر در مدرسه آويزان بود مبني بر اينكه آقا براي داخل هم رساله عمليه بدهند كه طلاب و فضلا آن را امضا ميكردند ولي ظاهرا باز حضرتشان قبول نفرمودند
خب بزرگوار وقتي مرجع تقليدي با اين عظمت شان اينقدر تواضع و فروتني به خرج ميدهد كه حتي مقام مرجعيت داخل را قبول نميكند ، ميايد ميگويد به من بگوئيد امام ؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!!! ، يا عكس مرا به همه جا بزنيد ؟؟؟!!!
ايشان اصلا و ابدا نفرمودند كه به من امام بگوئيد اينكه مي بينيد بعضي از گروهها و افراد ايشان را امام خطاب ميكنند دو حالت دارد يكي اينكه يا من باب معناي لغوي آن يعني پيشوا و كسي كه از جلو حركت ميكند و بقيه پشت سر ايشان به معظم له امام خطاب مي كنند يا بخاطر عشق و علاقه مفرطي كه به آقا دارند ايشان را امام خطاب ميكنند و ميدانيد كه سلمنا اگر امام هم خطاب شوند بسيار بجاست چون نائب عام حضرت ولي عصر هستند كه در توقيعي فرمودند در غيبت كبري علمايي كه داراي سجاياي اخلاقي (صائنا لنفسه ، مخالفا لهواه مطيعا لامر مولاه .... ) جزء نواب عام آقا امام زمان عليه السلام هستند ناگفته پيداست هر كدام از علمايي كه اين صفات در وجود مباركشان باشد را هم ميشود امام خطاب داد پس انحصار خطاب لفظ امام فقط در مقام عظماي ولايت نيست علاوه بر اينكه تاكيد كردم كه خود آن بزرگوار هيچوقت نفرمودند به من بگوئيد امام و حتي به هيچيك از مراكز دستور ندادند كه در خطابات عمومي از لفظ مثلا امام خامنه ايي استفاده گردد
موفق و مويد باشيد
بسم الله
والله و بالله و تالله قسم که سید علی خامنه ای ولی خداست،عبد خداست،نائب برحق امام دوازدهم است.
سید علی عارف کامل است،از اوتاد است،خداوند این رهبر عظیم الشان را برای همگان محفوظ بدارد
سلام علیکم
این موارد را حسی منتال بیان فرمودید یا فاندامنتال؟!
منظور اینکه آیا میتوانید با دلیل ثابت کنید یا خیر؟
خیر.در هیچ جای دنیا بجز چند کشور آسیای غربی چنین کاری نمیکنند.در اون چند کشور هم پیش از مرگ شخص اول این کار رو نمیکنند.چرا باید بودجه ای که صرف رفاه و آسایش و یا آموزش و پرورش بشه خرج پوستر بشه؟
در ایران بقول وزیر پیشین کشور آقای محمدیپور سالانه ملیاردها دلار خرج همایش و کنفرانسهای بیهوده و تبلیغات میشه.در حالی که ما در ایران مدرسه و آموزگار کافی برای دانش آموزان نداریم
بسم الله
علیک سلام و رحمه الله
هر دو بزرگوار،این همه دلائل از صفحات نخستین تاپیک کافی نیست؟
باز هم باید اثبات بشود بدیهیات؟
خیر ببینید.یا ایها الذین آمنوا ان تتقوا الله یجعل لکم فرقانا
لطفا دلیلی در اثبات این مطلب بیاورید که آیت الله خامنه ای رهبر عظیم شان ما 1-ولی الله و 2-نماینده امام زمان است
(این مقامات کوچکی نیست و شرایطی دارند که با چند نقل قول پذیرشش سخت است)
اداره كشور با تكيه بر مولا
آقاي سيد حسن نصر الله (دبير كل حزب الله لبنان) مي گفت: يك دفعه به همراه شوراي حزب الله لبنان محضر مقام معظم رهبري بوديم . اوج سختي و تنگنايي ما بود و خيلي به حزب الله سخت مي گذشت . كنفرانس شرم الشيخ هم صورت گرفته بود، همه توطئه ها شده بود كه حزب الله را نابود كنند . موقعي كه ما با رهبر معظم جهان اسلام ديدار داشتيم، ايشان به ما اميد داد و فرمود: «شما پيروز مي شويد، اين چيزها زياد مهم نيست .»
سپس اضافه كردند: من در اداره امور كشور بعضي وقتها حل مسائل برايم دشوار مي شود و ديگر هيچ راهي پيدا نمي شود، به دوستان و اعوان و انصار مي گويم كه آماده شويد به جمكران برويم . راه قم را پيش مي گيريم و راهي مسجد جمكران مي شويم، بعد از راز و نياز با آقا، من احساس مي كنم همانجا دستي از غيب مرا راهنمائي مي كند و من در آنجا به تصميمي مي رسم و مشكل بدين صورت حل مي شود و همان تصميم را عملي مي كنم .»
حجة الاسلام والمسلمين كعبي (عضو مجلس خبرگان رهبري)
به نقل از مجله مبلغان شماره 45
برادران و خواهران گرامي سلام عليكم و رحمه الله
ضمن ياد آوري عنوان تايپيك كه آشنايي با مقام عظماي ولايت هست ياد آوري مي كنم طبق عنوان تايپيك مطالب را وارد بفرمائيد و از طرح مباحثي كه خارج از عنوان تايپيك هست بپرهيزيد توصيه بنده به شما اين است مباحث را طوري پيگيري نفرمائيد كه باعث ريختن آب در آسياب دشمنان بشويد
در ادامه در راستاي عنوان تايپيك انشاالله به طرح خاطراتي از مقام عظماي ولايت خواهم پرداخت و به اطلاع عزيزان ميرسانم مطالبي كه بخواهد باعث دشمن شاد شدن بشود حذف خواهند گرديد
1- ارتباط عاطفي با جوانان
مشهديهايي كه سن آنان كفاف مي دهد، مي دانند مسجدي كه بنده در آن نماز مي خواندم، هميشه مملو از جمعيت بود و به خاطر اينكه با جوانان رابطه عاطفي برقرار مي كردم، بسياري از آنها جوان بودند .
يك روز جواني - كه به عنوان مدگرايي - پوستين وارونه پوشيده بود و صف اول نماز نشسته بود، مورد اعتراض قرار گرفت . حاجي بازاري محترم و فهميده اي در گوش جوان چيزي گفت كه آن جوان مضطرب شد!
فهميدم كه حاجي به او گفته است كه مناسب نيست با اين لباس صف اول بنشينيد! من به جوان گفتم: اتفاقا شما براي صف اول مناسب هستيد . همين جا بنشينيد . سپس به حاجي گفتم: چرا مي گويي اين جوان عقب برود، بگذار همه بدانند كه جوان با پوستين وارونه هم مي تواند به نماز جماعت بيايد و به ما اقتدا كند (1) .
2- ارتباط عاطفي با خانواده شهدا
در ديداري كه مقام معظم رهبري در مشهد با خانواده هاي شهدا داشتند، يك روز از خانواده اي دلجويي مي كردند كه چهار فرزندشان شهيد شده بود . مقام معظم رهبري بعد از اينكه عكس شهيدان را برايشان آوردند، از اسامي همه اعضاي خانواده سؤال فرمودند . بعد از معارفه، آقا افراد را با اسم كوچك صدا مي زدند و هدايايي به آنها مي دادند . در پايان، هديه اي نيز به پدر و مادر شهيد تقديم نمودند . در اين بين، يكي از برادران اين شهداي بزرگوار كه جانباز بود آمد و پس از دست بوسي - از روي شوق - شروع به گريه كرد . مقام معظم رهبري از او دلجويي كردند . پدر شهيد گفت: آقا، براي همسر ايشان دعا كنيد، چون بيمار است و دكترها پول كلاني براي مداوايش خواسته اند . مقام معظم رهبري فرمودند: هيچ ناراحتي ندارد، ان شاء الله مشكلش حل خواهد شد . فرداي آن روز همسر اين برادر به دستور ولي امر مسلمين در بيمارستان بستري و تحت معالجه قرار گرفت .
در پايان ديدار مجددا آقا افراد خانواده را به اسم صدا مي زدند و به آنها شيريني مي دادند و به دست مباركشان شيريني در دهان بچه ها مي گذاشتند (2) .
پي نوشت:
1) رهبر معظم انقلاب، حضرت آيت آلله خامنه اي .
2) آقاي مجتبي سادات فاطمي (مشهد)
یک روز مهمان مقام معظم رهبری بودم. فرزند ایشان آقا مصطفی نیز نشسته بود که سفره گسترده شد، آیت الله خامنه ای به وی نگاهی کرد و فرمود: شما به منزل بروید. من خدمت ایشان عرض کردم: اجازه بفرمایید آقازاده هم باشند، من از وی درخواست کرده ام که با هم باشیم. آقا فرمودند: این غذا از بیت المال است، شما هم میهمان بیت المال هستید. برای بچه ها جایز نیست که بر سر این سفره بنشینند. ایشان به منزل بروند و از غذای خانه میل کنند. من در آن لحظه فهمیدم که خداوند چرا این همه عزت به حضرت آقا عطا فرموده است.
حضرت آیت الله جوادی آملی
مجددا به دوستان متذكر مي شوم خارج از موضوع تايپيك پستي نزنند تا خداي نكرده منجر به قفل شدن آن شود
با عذرخواهي فراوان و با اجازه مديريت انجمن به اطلاع ميرسانم پست هاي خارج از موضوع حذف خواهند گرديد
بنده و بعضي از دوستان بزرگوار دوست داريم فضاي معنوي سايت با خاطراتي از مقام عظماي ولايت معطر به وجود ذي جود آن بزرگوار شود
اطلاعات از 18 كانال
روزي در محضر مقام معظم رهبري بودم كه يكي از علماي موجه به آقا گفتند: آقا اين چه وضعي است؟ به فقرا رسيدگي نمي شود . آقا فرمودند: پيشنهاد شما چيست؟ آن شخص گفتند: من پيشنهاد مي كنم كه يك صندوق پيشنهادات راه بيندازيد . آقا سر مباركشان را پايين انداختند و فرمودند: من بيش از بيست سال تجربه مديريتي در اين كشور دارم، اين كار جواب نمي دهد . سپس درباره مشكلاتي كه اين شخص از منطقه خودشان مطرح كرده بودند آقا اطلاعاتي را مطرح كردند و اين شخص مبهوت مانده بود كه مقام عظيم ولايت اين اطلاعات را از كجا آورده اند . سپس آقا فرمودند: از هيجده كانال، اطلاعات به من مي رسد و اطلاعاتي به من مي رسد كه مسئولين دفتر نيز از آن بي خبرند (1) !
اقتدار و نفوذ كلام رهبري
يك بار امير عبدالله ولي عهد عربستان محضر مقام معظم رهبري آمده بود كه آقا آمرانه فرمودند: يا مني را بسازيد يا ما خودمان مهندسيني داريم كه بيايند مني را بسازند . اميرعبدالله دست روي سرش گذاشت و گفت: علي عيني يا سيد القائد (رهبرا به روي چشم) . سال بعد كه بنده حج مشرف شدم، ديدم مني را درست كرده بودند و تمام امكانات لازم را براي زائرين فراهم آورده بودند (2) .
_____________
1) حجة الاسلام والمسلمين كعبي (عضو مجلس خبرگان رهبري)
2) حجة الاسلام والمسلمين كاشاني (از اعضاي بيت - تهران)
به نقل از مجله مبلغان
بنده هم جسارت میکنم و در اینجا دخالت میکنم
بزرگواران
اینکه شما چند متن که مبین فضیلت های آقا هست رو ذکر بفرمایید فقط
فکر میکنید چه نتیجه ای داره ؟
نتیجه زمانی حاصل میشود که پاسخ شبهه های پیرامونش را هم بدهید
جناب " سرباز امام زمان " مطلبی را نقل کردند که آیت الله جوادی آملی بر سر سفره ی آیت الله خامنه ای با پول بیت المال مهمان بودند.
جناب " حلاج " فرمودند چرا با پول بیت مال ؟ ( و یک سوال دیگر )
آیا بهتر نیست به پرسش ایشان پاسخ داده بشه تا موضوع برای امثال بنده هم روشن بشه ؟ یا بهتر اینه که حذف شه ؟
و من الله التوفیق
التماس دعا
جناب العبد سلام عليكم و رحمه الله
بنده نگفتم شبهات را مطرح نفرمايند بلكه متذكر شدم بنا بر عنوان تايپيك مطالب دنبال شود
در مورد طرح شبهات در موضوع مقام معظم رهبري تايپيكي جداگانه بزنيد تا در آنجا به شبهات توسط كارشناسان محترم انجمن پاسخگويي شود
جناب سرباز امام زمان نيز خاطره ايي از جناب آقاي جوادي نقل كردند نه اينكه شبهه ايي را طرح كرده باشند
جناب العبد اگر بنا باشد خاطراتي كه براي شناخت مقام معظم رهبري ايده الله ايصالا الي المطلوب انشاالله مطرح مي شود مورد تشكيك واقع شود در پي هر پستي شايد شبهه ايي در ذهن مخاطب ايجاد شود و اين با موضوع تايپيك منافات دارد
موفق باشيد :Gol:
سلام
پیشنهاد می کنم لینک زیر مطالعه شود:
آنچه باید درباره جریان خاندان شیرازیها و فرقه انحرافی شیعه دانست/ گروهی که در آتش تفرقه میان مذاهب اسلامی میدمد
http://www.rajanews.com/detail.asp?id=178752
بسم الله الرحمن الرحیم.
سلام.
اولا کمبود معلم نداریم.وزیر کشور چه ربطی به آموزش و پرورش دارد؟؟
دوما : شما از کجا فهمیدید که پولهای پوستر از تصاویر مقام معظم رهبری با پول بیت المال است؟؟
یعنی دولت آمده و این پسترها را درست کرده؟؟ با پول بیت المال؟؟
اگر یک کانون فرهنگی با بودجه شخصی پستر چاپ کند چه ربطی به دولت دارد؟؟
بعد کنفرانسهای که خود دولت برای اهداف خود اجرا میکند چه ارتباطی با پوستر از مقام معظم رهبری دارد؟؟
همایش دولت چه ارتباطی با پوستر مقام معظم رهبری دارد؟؟
سوما اگر ما مدرسه کافی در کشور نداریم بروید به بعضی از آقا زاده ها(حیوان زاده ها) که پول بیت المال را بالا میکشند بگویید.
سلام.
امام زمان(عج) فرمودند بعد از من به علما رجوع کنید. و به بزرگترین آنان به عنوان رهبر.امام زمان (عج) فرمودند من حجت خدا بر علما هستم ، و علما حجت من بر شما هستند. این سخن یعنی این که عالم الم نماینده امام زمان(عج) است.
حضرت مهدي(عج) در زمان غيبتشان فرمودهاند:«و اما الحوادث الواقعه، فارجعوا الي رواه حديثنا، فانهم حجتي عليكم و انا حجه ا...» اما در حوادثي كه به وقوع ميپيوندد (كه باعث شبه افكني ميشود) پس رجوع كنيد به روايت كنندگان سخنان ما (كه فقيهان ميباشند) بدرستي كه آنان حجت من بر شما هستند و من حجت خدا هستم.2
همچنين حضرت مهدي(عج) در توقيع شريف فرمودهاند:«من كان من الفقهاء صائنا لنفسه، حافظاً لدينه، مخالفاً لهواه، مطيعاً لامر مولاه، فللعوام ان يقلدوه» هر كدام از فقها كه نفس خويشتن را نگاه دارد و حافظ دينش باشد و با هوا و هوس خود مخالفت كند و از فرمان مولايش اطاعت كند، بر عموم مردم واجب است كه از او تقليد كنند.(( انتخاب یک فقیه از بین فقها به عنوان رهبر))3
2-بحارالانوار، علامه مجلسي، ج2، ص9، روايت13.
3-همان، ص88 ، روايت 12.
ولی الله چه کسی است. به شیعه واقعی و منتظر حضرت مهدی(عج) میگوینداولیاء الله. اگر در این باره مشکلی دارید روایات اولیاء الله را بیان کنم.
به نام الله
سلام.
منظورتان کدام شبهات پیرامون ایشان است؟؟
شبهات را بفرمایید تا پاسخ داده شود.
بسم الله الرحمن الرحیم.
سلام.
این موضوع شبیه موضوعی است پیرامون حضرت علی(ع).و اینکه رفتار مقام معظم رهبری الگو گرفته از حضرت علی(ع) است.
زمانی که طلحه و زبیر و زمانی که قصد سخن با حضرت علی(ع) را داشتند.حضرت علی چراغی که روغنش با پول بیت المال بود را خاموش کردند و چراغی که با پول شخصی بود روشن کردند و..........................
[h=2]توبیخ محافظان توسط آقا[/h]

صبح رفتیم گشتیم توی محلة مجیدیه شمالی، دو سه تا خانواده پیدا کردیم. در خانوادهها را زدیم و با آنها صحبت کردیم
برای نماز مغربوعشا با یک تیم حفاظتی وارد مجیدیه شدیم. گفتیم اسکورت که حرکت کرد به ما ابلاغ میکنند، میرویم سر کارمان دیگر. اسکورت هم به هوای اینکه ما توی منطقه هستیم با بیسیم زیاد صحبت نکنند که مسیر لو نرود، روی شبکه بالاخره پخش میشود دیگر. چیزی نگفتند. یک آن مرکز من را صدا کرد با بیسیم گفتم به گوشم.
موردمان را گفت که شخصیت سر پل سیدخندان است. سر پل سیدخندان تا مجیدیه کمتر از سه چهار دقیقه راه است. من سریع از ماشین پیاده شدم. در خانه را زدم. خانمی از گل بهتر آمد دم در، در را باز کرد. ما با یاالله یاالله خواستیم وارد شویم، دیدیم نمیفهمد که. بالاخره وارد شدیم. چون کار باید میکردیم. گفتیم نودال و اَمپِکس و چیزایی که شنیده بودیم، کارگردان و اینها بروند تو.
کارگردان رفت پشتبام پست بدهد، اَمپِکس رفت توی زیرزمین پست بدهد، آن رفت توی حیاط پست بدهد. پست بودند دیگر حالا. فیلممان بود. یک ذره که نزدیک شد، بیسیم اعلام کرد که ما سر مجیدیه هستیم. من هم با فاصلهای که بود به این خانم چون احیا بشود، اینجوری جلوی آقا نیاید، گفتم: ببخشید! الآن مقام معظم رهبری دارند مشرف میشوند منزل شما.
گفت: قدم روی چشم، تشریف بیاورد. گفتید کی؟
من اسم حضرت آقا را گفتم.
تا اسم آقا را گفتم افتاد وسط زمین و غش کرد. فکر کردیم چه کنیم داستان را؟ داد بیداد کردیم، دو تا دختر از پله آمدند پایین. یاالله یاالله گفتیم و بهشان گفتیم که مادرتان را فعلاً جمع کنید. مادر را بردند توی آشپزخانه.
دخترها گفتند: چه شد؟
گفتم: ببخشید! ما همان صداوسیمای صبح هستیم که آمده بودیم. ولی الآن فهیمدیم که مقام معظم رهبری میآیند منزلتان، به مادرتان گفتیم غش کرد. فکری کنید.
تا اجازه نگرفت وارد خانه نشد
اینها شروع کردند مادر خودشان را به حال آوردند. فشارشان افتاده بود، آب قند آوردند. بیسیم اعلام کرد که آقا پشت در است. من دویدم در خانه را باز کردم.
نگهبانی هم که باید کنار در میایستاد، رفت دم در. کارهای حفاظتیمان را انجام دادیم. آقا از ماشین پیاده شد تا وارد خانه بشود. آمد توی در خانه نگاه کرد و گفت: سلام علیکم.
گفتم: بفرمایید.
گفت شما؟
نه اینکه ما را نمیشناخت، گفتند، تو چه کارهای یعنی؟ گفتیم: صاحبخانه غش کرده.
گفت: کس دیگری نیست؟
یاد آن افتادیم که دو تا دخترها هم میتوانند به آقا بگویند بفرمایید. گفتیم
آقا شما بفرمایید داخل.
گفت: من بدون اذن صاحبخانه به داخل نمیآیم.
معنی و مفهوم حفاظت، خودش را اینجا از دست نمیدهد. مهمتر از حفاظت این است.
بدون اذن وارد خانه کسی نمیشود. رهبر نظام است باشد، ارمنی است باشد، ضدحفاظتترین شکل ممکن این است که مقام معظم رهبری توی خیابان اصلی توی چهارراه، با لباس روحانیت با آن عظمت رهبری خودشان بایستند، همة مردم هم ایشان را ببینند و ایشان بدون اذن وارد خانه کسی نشوند.
من دویدم رفتم توی آشپزخانه. به یکی از این دخترها گفتم آقا دم در است بیایید تعارف کنید بیایند داخل.
لباس مناسبی تنشان نبود. گفتند: پس ما لباسمان را عوض کنیم.
به آقا گفتیم: که رفتهاند لباس مناسب بپوشند، شما بفرمایید داخل.
گفتند: نه میایستم تا بیایند.
چند دقیقهای دم در ایستادند. ما هم سعی کردیم بچههایی که قد بلند دارند را بیاوریم، مثل نردبان دور ایشان بچینیم که ایشان پیدا نباشد. راه دیگری نداشتیم. چند دقیقه معطل شدیم. چون دانشجو بودند لباس دانشجویی مناسب داشتند.
یکی از دخترها، دوید و آقا را دعوت کرد و آقا رفتند داخل اتاق. این خانم پیش آقا رفت و خوشآمد گفت. بعد گفت که مادرمان توی این اتاق است، الآن خدمت میرسیم.
رفتند بیرون. آقا من را صدا کرد گفت اینها پدر ندارند؟
گفتم: نمیدانم. چون صبح نپرسیده بودم.
گفت بزرگتر ندارند؟ برادر ندارند؟
رفتیم آن اتاق پشتی. گفتم: ببخشید، پدرتان؟
گفتند، مرده.
گفتیم، برادر؟
گفتند، یکی داشتیم شهید شده.
گفتیم، بزرگتری، کسی؟
گفتند، عموی ما در خانة بغلی مینشیند.
فکر کردیم بهترین کار این است که عمو را بیاوریم بیرون. حالا چه کلکی بزنیم عمو را از خانه بیرون بیاوریم؟ با این هیبت و این تیپ و قدوقواره، همه دو متر درازی و لباسها، شکل، تیپ و اسلحه. هرچه هم بخواهی بگویی من کسی نیستم، قیافهات تابلو است.
در بغلی را زدیم. یک آقایی آمد دم در سلام کردم. گفتم، ببخشید! امر خیری بود خدمت رسیدیم.
این بندة خدا نگاه کرد، یک مسلمان بسیجی، خانة یک ارمنی آمده، چه امر خیری؟
خودش تعجب کرد. رفت لباس پوشید آمد دم در. محترمانه باهاش پیچیدیم توی خانة برادر خودش. داخل خانه که شدیم، نگهبان او را بازرسی کرد. نگاه کرد، پیش خودش گفت، برای امر خیر مگر آدم را بازرسی میکنند؟
بعد از بازرسی قضیه را بهش گفتیم. گفتیم: رهبر نظام آمده اینجا، اینها چون بزرگتری نداشتند، خواهش کردیم که شما هم تشریف بیاورید.
او را داخل که بردیم و آقا را که دید، مُرد. یک جنازه را یدک کردیم و بردیم نشاندیم روی صندلی کنار آقا. اینها به خودی خود زبانشان با ما فرق میکند.
سلام علیک هم که میخواهند بکنند کلی مکافات دارند. با مکافاتی بالاخره با آقا سلام و احوالپرسی کرد و درنهایت یک همدمی را برای آقا مهیا کردیم.
حضرت آقا چایی و شیرینیشان را خورد
رفتیم توی این اتاق بالای سر مادر و با التماس دعا، مادر را هم راه انداختیم.
آمدند رفتند بالا، لباس مناسب پوشیدند و آمدند پایین. وقتی وارد اتاق شد، آقا تعارفشان کردند در کنار خودشان، کنار همان عمویی که نشسته بود. بعد هم گفتند: مادر! ما آمدهایم که حرف شما را بشنویم؛ چون شما دچار مشکل شده بودید، دوستان عموی بچهها را آوردند.
دخترها آمدند نشستند. آقا اولین سؤالشان این بود که شغل دخترها چیست؟
گفتند: دانشجو هستند.
آقا خیلی تحسینشان کرد و با اینها کلی صحبت کردند، توی این حالت، این دختر سؤال کرد که آقا آب، شربت، چیزی برای خوردن بیاورم؟
اینها همهاش درس است. من خودم نمیدانستم که بگویم بیاورد یا نیاورد؟ آقا میخورد یا نمیخورد؟ نمیدانستم. رفتم کنار آقا، از آقا سؤال کردم، گفتم: آقا
اینها میگویند که خوردنی چیزی بیاوریم؟ چایی چیزی بیاوریم؟
آقا گفتند: ما مهمانشان هستیم. از مهمان میپرسند چیزی بیاورند یا نیاورند؟
خُب اگر چیزی بیاورند ما میخوریم.
بعد خود آقا گفتند: بله دخترم! اگر زحمت بکشید چایی یا آبمیوه بیاورید، من هم چایی، هم آبمیوة شما را میخورم.
اینها رفتند چایی، آبمیوه و شیرینی آوردند. خود میوه را هم آوردند. خُب توی خانة مسلمانها اینطوری است. یک نفر چند تا میوه پوست میکند میدهد دست آقا، آقا هم دعا میکند. همانجا به پدر شهید، مادر شهید، پسر شهید و یا همسر شهید آن خوراکی را تقسیم میکنیم، همه یک قسمتی از این میوه میخورند که آقا به آن دعا کرده. توی ارمنیها هم همین کار را باید میکردیم؟ واقعاً نمیدانستیم.
چایی آوردند، آقا خورد، آبمیوه آوردند، آقا خورد، شیرینی آوردند، آقا خورد.
آقا حدود چهل دقیقه توی خانه ارمنیها نشستند و با اینها صحبت کردند. مثل بقیة جاها آقا فرمودند: عکس شهیدتان را من نمیبینم. عکس شهید عزیزمان را بیاورید ببینم.
توی خانة مسلمانها چهار تا عکس بزرگ شهید وجود دارد که توی هر اتاقی یکی هست.
میپریم و میآوریم. اینها رفتند آلبوم عکسشان را آوردند. آلبوم عکس هم متأسفانه برای شب عروسی شهید بود. آلبوم را گذاشتند جلوی آقا. صفحة اول یک عکس دوتایی. یادگاری فردین با دوستش گرفته بود آن وسط بود. آقا همینجوری نگاه میکردند، شروع کردند به صحبت کردن، همینجوری صفحهها را ورق میزدند تا تمام شود. تمام که شد گفتند: خُب! عکس تکی شهید را ندارید؟
یک عکس تکی از شهید پیدا کردند و آوردند گذاشتند جلوی آقا. آقا شروع کردند از شهید تعریف کردن. گفت: خُب! نحوة اسارت، نحوة شهادت اگر چیزی داشته به من بگویید.
ما فهمیدیم نام این شهید بزرگوار، شهید «مانوکیان» است، به اندازة شهیدان «بابایی»، «اردستانی» و «دوران» پرواز عملیاتی جنگی داشته است. هواپیمایش f14، بمبافکن رهگیر بوده و بالای صد سُرتی پرواز موفق در بغداد داشته. هواپیمایش را توی دژ آهنی بغداد میزنند. شهید، هواپیما را تا آنجا که ممکن است، اوج میدهد. هواپیما در اوج تا نقطة صفر خودش، که اتمسفر است بالا میآید و بقیهاش را بهسمت ایران سرازیر میشود. چهار تا موتور هواپیما منهدم میشود.
هواپیما لاشهاش توی خاک ایران میافتد، ولی چون دیگر سیستم برقی هواپیما کار نمیکرده، نتوانسته ایجکت کند و نشد که چتر برای شهید کار کند. هواپیما به زمین خورد و ایشان به شهادت رسید.
ارمنیای بود که حتی حاضر نشد، لاشة هواپیمای جمهوری اسلامی بهدست عراقیها بیافتد. آن خانواده، این فرزندشان است. این بزرگوار در نیروی هوایی مشهور است.
دربارة شهادتش و اخلاقش تعریف کردند.
مادر شهید گفت: امروز فهمیدم که علی(علیه السلام) کیست
مادر شهید گفت: آقا! حالا که منزل ما هستید، من میتوانم جملهای به شما عرض کنم؟
آقا گفت: بفرمایید، من آمدم اینجا که حرف شما را بشنوم.
گفت: ما با شما از نظر فرهنگ دینی فاصله داریم، در روضههایتان شرکت میکنیم، ولی خیلی مواقع داخل نمیآییم. روز شهادت امام حسین(علیه السلام)، روز عاشورا و تاسوعا به دستههای سینهزنی امام حسین(علیه السلام) شربت میدهیم. میآییم توی دستههایتان مینشینیم، ظرف یکبارمصرف میگیریم، که شما مشکل خوردن نداشته باشید، چون ما توی ظرف آنها آب نمیخوریم. توی مجالس شما شرکت میکنیم و بعضی از حرفها را میشنویم. من تا الآن نمیفهمیدم بعضی چیزها را.
میگفتند، در دین شما بانویی ـ که دختر پیامبر عظیمالشأن اسلام(صلی الله علیه و آله و سلم) است ـ را بین درودیوار گذاشتهاند، سینهاش را سوراخ کردهاند. میخ، مسمار به سینهاش خورده. نمیفهمیدم یعنی چی. میگفتند مسلمانها یک رهبری داشتند به نام علی(علیه السلام). دستش را بستند و در سه دورة 25 ساله، حکومتش را غصب کردند. نمیفهیمدم یعنی چی. گفتند، در 25 سالی که حکومتش غصب شده بود، شغلش این بود، آخر شب نان و خرما میگذاشت روی کولش میرفت خانه یتیمهایش. این را هم نمیفهمیدم. ولی امروز فهمیدم که علی(علیه السلام) کیست.
امروز با ورود شما به منزلمان، با این همه گرفتاریای که دارید، وقت گذاشتید و به خانة منِ غیر دین خودتان تشریف آوردید. اُسقُف ما، کشیش محلة ما به خانة ما نیامده است، شما رهبر مسلمین هستید. من فهمیدم علی(علیه السلام) که خانة یتیمهایش میرفت چهقدر بزرگ است.
از ورود آقای خامنهای به منزلشان، به علی(علیه السلام) و 25 سال حکومت غصب شدهاش و زهرا(سلام الله علیها) پی برد. خُب! این برود مشهد، امام رضا(علیه السلام) شفایش نمیدهد؟
بعد از بازگشت حضرت آقا، پاسداران را توبیخ کردند
ما چهل دقیقه با این خانواده بودیم. عین چهل دقیقه، به اندازة چند کتاب از اینها درس گرفتیم. آقا در خانة ارامنه آب، چایی، شربت، شیرینی و میوهشان را خورد. بعضی از دوستهای ما نخوردند. کاتولیکتر از پاپ هم داریم دیگر. رهبر نظام رفته خورده، پاسدار، من نوعی، نخوردم. حزباللهیتر از آقا هستم دیگر.
با آنها خداحافظی کردیم و بهسمت دفتر بهراه افتادیم. وقتی رسیدیم آقا فرمودند: این بچهها را بگویید بیایند.
آمدند. گفتند: این کار احمقانه چه بود که شما کردید؟ ما مهمان این خانواده بودیم. وقتی خانهشان رفتیم چرا غذایشان را نخوردید؟ این اهانت به اینها محسوب میشود. نمیخواستید داخل نمیآمدید.
سلام
من عذرخواهی کنم که بنده هم نظر میدم
این شخصیت کامل و امام ولی ما کجا
من بی چیز کجا!!!
با اجازه ی همه ی دوستان با معرفتم می خواستم یه خوابی که اخیرا درمورد مقام معظم رهبر رو دیدم براتون تعریف کنم. فقط یک قسمتشو.
من آدم خیلی معتقد به خواب و رویا نیستم , خیلی دنبال این چیزها نیستم . ولی این موردفرق می کنه ... برای خودم هم خیلی عجیب بود...
مدتی پیش درخواب دیدم امام خمینی ره بلند بلند به خاطر غبطه به مقام امام خامنه ای نزد خدا گریه میکردند... بلند بلند گریه می کردند و می گفتند مقام صبر آقای خامنه ای نزد خدا...خودم خیلی منقلب شدم:Moteajeb!:
آیا من خودم به اندازه کافی قدر این پلکان خدا به سمت خودش را دانسته ام...
مدتی پیش کفش های پاره ایشان رو تو سایت ها آورده بودند...مسخره کرده بودند که آقا کفش های رهبر نظام جمهوری اسلامی رو ببین که چقدر مندرسه...دوست داشتم بگم آخه معاندها شماها همون هایی نیستید که تهمت داشتن و استفاده از ثرو ت های آن چنانی رو به ایشون می زنید... امیدوارم بتونم حق دوست داشتن و محبت ایشون رو به جا بیارم .الهی آمین