سيره اخلاقي شهدا در باب امر به معروف و نهي از منكر
تبهای اولیه
"پيام متن"
- امام صادق عليهالسلام فرمود: «كُونُوا دُعاةَ النّاسِ بِغَيْرِ اَلْسِنَتِكُم؛
مردم را به غير زبانتان و با عمل، دعوت كنيد».
- شهيد عباس بابايي و ادب و آرامش او در گفتار و رفتار هنگام تذكر دادن مسائل اخلاقي به افراد.
- مبنا قرار دادن فطرت پاك انساني در برخورد با افراد.
- استفاده از ابزار فرهنگي مناسب براي جذب و تشويق مردم به رعايت مسائل ديني.
- شهيد صياد شيرازي با دقت مراقب امور بيتالمال بود و ديگران را نيز در عمل، به اين كار توصيه ميكرد.
- برخورد حكيمانه و امر به معروف شايسته شهيد بابايي با كسي كه بر اثر نوشيدن شراب، مست شده بود و نيز شرمندگي و تأثيرپذيري اين شخص از رفتار درست شهيد بابايي.
- اگر شيوه امر به معروف و نهي از منكر درست صورت پذيرد، معمولاً شرمندگي شخص خطاكار را در پيش خواهد داشت.
پی نوشت ها :
[SPOILER]
1. اصغر فكورى، روز تيغ، ص 111.
2. همان، ص 92.
3. همان، ص 27.
4. احمد حُسينيا، صياد دلها، ص 70.
5. محمدحسين عباسى وَلَدى، افلاكيان زمين 9، ص 12.
برگرفته از : ماهنامه طوبی - دی ماه 1385 - شماره 13
منبع : http://pajuhesh.irc.ir
[/SPOILER]
[=Microsoft Sans Serif]او با اين حرف چنان مرا تحت تأثير قرار داد كه ساكم را به گوشهاي انداختم و براي هميشه در شهر ماندم. (1)
[=Microsoft Sans Serif] امر به معروف و نهی از منكر در سیره عملی و کلام شهیدان
[=Microsoft Sans Serif]
[=Microsoft Sans Serif]يكي از دوستان شهيد «سيد رضي رضوي» (2) مي گفت: ايشان مدتي مسئول ستاد سوخت شهرستان اردبيل بودند. يكي از افراد فاميل از تهران آمده بود. موقع برگشتن از سيد رضي كوپن بنزين خواست. او براي اينكه ناراحتش نكند، دست در جيب كرده كوپني بيرون آورد و گفت: «اين يكي را بگير؛ اما بدون بقيه مال خودم نيست و از آن بيت المال است.»
[=Microsoft Sans Serif]
[=Microsoft Sans Serif]يك بار ديگر در دفتر كارش بوديم كه يكي از آشنايان با جسارت گفت: «سيد رضي هم كه مسئول شده، خيرش به مانرسيد!» وي با خونسردي گفت: «من مي توانم همۀ اين كوپن ها را بدهم و كسي هم سرزنش نكند؛ اما هراسم از روز حساب است. دوستان من حتماً عذر مرا مي پذيرند؛ چون كه روز جزا نمي توانند به دادم برسند.»(3)
[=Microsoft Sans Serif]
[=Microsoft Sans Serif]... هنوز «سيد علي» از من جدا نشده بود كه گفت: داداش اين جا يه خبرهايي هست. مثل اينكه همراه غذاهايي كه سرو شده، دارن به مسافران مشروب مي دن.
[=Microsoft Sans Serif]
[=Microsoft Sans Serif]گفتم: حالا مي خواهي چه كار كني؟
[=Microsoft Sans Serif]
[=Microsoft Sans Serif]با شناختي كه از او داشتم، مي دانستم ساكت نمي نشيند. خودش هم بسيجي بود و حدود سي چهل ماهي توي جبهه ها فعاليت كرده بود. گفت: «من اجازه نمي دهم اينجا كسي مشروب بخورد. خارج باشه! ما همه ايراني هستيم و مسلمان.»
[=Microsoft Sans Serif]
[=Microsoft Sans Serif]البته كسي از مسافران تقاضاي مشروب نكرده بود؛ بلكه همراه غذاها بود. سيدعلي موضوع را با نمايندۀ ايران در فرودگاه ايتاليا در ميان گذاشت. آن بندۀ خدا هم با اتفاق سيدعلي، فوري دست به كار شدند و مشروبات همراه غذا را جمع آوري كردند و از بوفه خواستند كه اين قلم غذا را حذف كند. لحظاتي گذشت تا اين كه برادرم، با يكي دو بسته بيسكويت و آبميوه آمد. از نظر غذا هم احتياط مي كرديم و سعي ما اين بود كه اين جور جاها از غذاي گوشتي استفاده نكنيم. وقتي سيدعلي اين كار را كرد، خيلي خوشحال شدم؛
[=Microsoft Sans Serif]
[=Microsoft Sans Serif]چون مي ديدم كه بسيجي همه جا بسيجي است. (4)
[=Microsoft Sans Serif] روش هاي نهي از منكر در جبهه
[=Microsoft Sans Serif]
[=Microsoft Sans Serif]اگر كسي غيبت مي كرد، به عنوان نهي از منكر، همان جا با چفيه او را بسته و بيست ضربه شلاق مي زدند.
[=Microsoft Sans Serif]
[=Microsoft Sans Serif]نحوۀ ديگر آويختن به سقف چادر بود؛ كه بعد از فرود آمدن ضربات شلاّق و بعد يك پارچ آب سرد روي سرش خالي مي كردند.
[=Microsoft Sans Serif]
[=Microsoft Sans Serif]يا بدون مقدمه روي سرش مي ريختند و تا آنجا كه مي خورد او را مي زدند!
[=Microsoft Sans Serif]
[=Microsoft Sans Serif]كسي كه تمام غذاي ظرف خود را نخورده بود به ده ضربه شلاّق محكوم مي شد.
[=Microsoft Sans Serif]
[=Microsoft Sans Serif]اگر كسي بيش از سه روز با برادر رزمنده اش قهر يا سرسنگين بود و سلام نمي كرد و يا از زبان نيشدار مزاح استفاده مي كرد نيز به ده ضربه شلاق محكوم مي شد.
[=Microsoft Sans Serif]
[=Microsoft Sans Serif]تعبير «سرما نخوري» در برخورد با كسي كه دكمۀ يقه اش را به عمد يا سهو باز گذاشته بود.
[=Microsoft Sans Serif]
[=Microsoft Sans Serif]گفتن عبارت كنايه آميز «برادرها! ديگر صحبتي ندارند؟!» توسط شهردار در موقع جمع كردن سفره خطاب به كساني كه سر سفره حرف مي زدند.
[=Microsoft Sans Serif]
[=Microsoft Sans Serif]خواندن مصرع «بني آدم اعضاي يكديگرند» براي دو نفر كه با هم بگو مگويشان شده بود.
[=Microsoft Sans Serif]
[=Microsoft Sans Serif]عطسه كردن در ميان صحبتها ي برادري كه احتمال غيبت در آن مي رفت و نيز ترك سنگر بدون هيچ سخني، به عنوان اعتراض. (5)
[=Microsoft Sans Serif] [=Tahoma, serif]
[SPOILER]
[=Tahoma, serif] 1) با ياران سپيده/ محمد خامهيار/ ص74
[=Tahoma, serif] 2) جانشين گردان آرپي جي تيپ 9 لشگر31 عاشورا
[=Tahoma, serif] 3) روايت سي مرغ/ ص 106
[=Tahoma, serif] 4) آخرين نگاه/ ص118
[=Tahoma, serif] 5) فرهنگ جبهه(آداب و رسوم/2) ،ص29و30
[=Tahoma, serif]منبع : [=Tahoma, serif]http://goftomanedini.com[/SPOILER]
[=Microsoft Sans Serif]قبل از پرداختن به بحث اصلي ، لازم است تعاريفي از فرهنگ و تهاجم فرهنگي ارائه گردد ؛ تعاريف متعددي از فرهنگ ارائه شده ، كه به عنوان نمونه تعريفي از يونسكو آورده مي شود :
[=Microsoft Sans Serif] نویسنده : دكتر فريبا شايگان
[=Microsoft Sans Serif]
[=Microsoft Sans Serif]
فرهنگ (Culture)
[=Microsoft Sans Serif]
[=Microsoft Sans Serif]فرهنگ به مجموعه ي پيچيده اي از خصوصيات احساسي ، فكري ، مادي و غيرمادي اطلاق مي شود كه به عنوان شاخص يك جامعه يا گروه اجتماعي مطرح مي شود ، كه اين نه فقط شامل هنرها و آثار ادبي است ، بلكه شامل شكل هاي مختلف زندگي ، حقوقي بنيادين انسان ها ، نظام هاي ارزشي و اعتقادات هم مي باشد.(1) پس زماني كه در اين مقاله سخن از فرهنگ سازي به ميان مي آيد ، هم شامل بعد معنوي آن – يعني ايجاد باور ، اعتقاد ، اخلاق و منش اسلامي – مي شود و ابعاد مادي آن يعني پوشش ظاهري و كالاها و لوازم مورد استفاده ي افراد را فرا مي گيرد. از آنجا كه فرهنگ ، آموختني و از روش هاي مختلفي چون مثل ها ، قصه ها و افسانه ها ، اسطوره ها ، هنر ، آموزش هاي خانواده و مدرسه ، تعاليم ديني و امروز به ميزان زيادي از طريق رسانه هاي جمعي آموخته مي شود ، پس مي توان در آموزش فرهنگ مطلوب با استفاده از شيوه هاي درست ، موفق بود.
تهاجم فرهنگي (Cultueal Invasion) :
[=Microsoft Sans Serif]تهاجم فرهنگي عبارت است از : رابطه ي يكسويه بين فرهنگ ها به گونه ايي كه يك فرهنگ ، عناصر خود را به فرهنگ ديگر تزريق كرده ، موجب اختلال درون فرهنگي مي شود. مقام معظم رهبري ، تهاجم فرهنگي را عبارت مي دانند از ؛اين كه يك مجموعه ي سياسي يا اقتصادي براي مقاصد سياسي خودشان و براي اسير كردن يك ملت ، به بنيان هاي فرهنگي آن ملت هجوم ببرند. آنها چيزهاي تازه اي را به زور و به قصد جايگزين كردن آن ها با فرهنگ و باورهاي ملي ، وارد اين كشور مي كنند. اسم اين ، تهاجم فرهنگي است.(2)
[=Microsoft Sans Serif]
[=Microsoft Sans Serif]دكتر پناهي ، تهاجم فرهنگي را در شديدترين و وسيع ترين شكل خود عبارت مي داند از : فعاليت برنامه ريزي شده ي حاملان و حاميان يك فرهنگ در جهت از هم پاشيدن نظام فرهنگي جامعه ايي ديگر و مستقر كردن نظام فرهنگي مورد علاقه يا مورد قبول مهاجم است. البته حالت خفيف تر چنين عمل مي تواند شامل از هم پاشيدن يك مجموعه يا عناصر فرهنگي خاص در نظام فرهنگي مورد هجوم باشد. (3) چنان كه در تعاريف هم آمد ، تهاجم فرهنگي در واقع يك نوع هجوم بسيار زيركانه ، ظريف و تقريباً غيرملموس است و مانند حمله ي نظامي نيست كه همه از آن مطلع شوند و احساس خطر كنند. اين حمله ي آگاهانه به مسائل فرهنگي را فرهيختگان و در واقع خواص جامعه موظفند كه عوام را آگاه و آماده ي مقابله كنند. زنان ايثارگر نيز از جمله ي اين خواص هستند كه هم وظيفه ي مقابله و هم مسئوليت بيدار كردن ديگران را دارند. مباني نظري اگر زنان ايثارگر را كنشگراني بدانيم كه با هدف فرهنگ سازي و مقابله با شبيخون فرهنگي ، رسالت و وظيفه ي ديني و ملي دارند ، مي توانيم از نظر كنش اجتماعي «پارسونز» استفاده كنيم. كنش اجتماعي نزد «پارسونز» همه ي رفتار انساني است كه انگيزه و راهنماي آن معاني است كه كنشگر آن ها ، در دنياي خارج كشف مي كند ، توجه اش را جلب مي كند و به آنها پاسخ مي دهد. ويژگي اصلي كنش اجتماعي در حساسيت كنشگر به معاني چيزها و موجوداتي است كه در محيط هستند و آگاهي يافتن به اين معاني و واكنش به پيام هايي كه آن ها مي فرستند. (4)
[=Microsoft Sans Serif]
[=Microsoft Sans Serif]كنش اجتماعي «پارسونز» هم با ذهنيت كنشگر تفسير مي شود (بر مبناي ادراك او از محيط ، احساسات او ، افكاري كه در سر دارد ، انگيزه ايي كه او را به عمل وا ميدارد و واكنش هايي كه در برابر كنش هاي خود دارد) و هم با عينيت ، يعني كنش اجتماعي را بر مبناي دوگانگي كنشگر / وضعيت مي توان تحليل كرد ، زيرا كنشگر «پارسونز» موجودي است در وضعيت. پس در ساده ترين تعريف ، نظام كنش عبارت است از «سازمان روابط كنش متقابل ميان كنشگر و وضعيتش (محيطش)»(5)
[=Microsoft Sans Serif]
[=Microsoft Sans Serif]
[=Microsoft Sans Serif] [=Microsoft Sans Serif]كنشگر «پارسونز» همان گونه كه گفته شد ، موجودي است در وضعيت و كنش او نظامي از پويش هاست كه به ناظر به هدف است. او براي رسيدن به هدفش وسايلي لازم دارد ،ولي در اين حركت به سمت هدف ، مشروط به شرايطي مي شود يعني شرايطي بر او ، هدف و وسيله اش تأثير مي گذارد كه اين شرايط همان محيطي است كه او را در برگرفته و به دو بخش فيزيكي و محيط نمادي يا فرهنگي تقسيم مي شود. محيط فيزيكي (با شرايط طبيعي) كه در آن كنش از قوه به فعل در مي آيد و شامل اشياي مادي ، شرايط اقليمي ، جغرافيايي ، ابزارها و فنون ، سازوارهاي زيستي فرد ، خصوصيات موروثي و ژنتيكي او ، كه كنشگر به هر حال يا بايد روي آن ها اثر بگذارد ، يا خود را با آنها سازگار نمايد. محيط نمادي يا فرهنگي (شرايط هنجاري) كه هدف هاي نايل شدني را تعيين مي كند ، وسايل رسيدن به هدف ها را نشان مي دهد ، حدود كنش ها مجاز را مشخص مي كند ، اولويت ها را تعيين نموده و انتخاب ها را توصيه مي كند ، كه كنشگر از آنها براي ايجاد ارتباط با كنشگران ديگر استفاده مي كند ، يا براي جهت دادن به كنش اش در برابر محيط فيزيكي يا كنشگران اجتماعي ديگر ، به آنها به عنوان راهنما و سرمشق مراجعه مي نمايد. در اين ديدگاه ، كنش اجتماعي از چهار عنصر تشكيل شده است ؛
[=Microsoft Sans Serif]
[=Microsoft Sans Serif] [=Microsoft Sans Serif]1- كنشگر : كه مي تواند فرد ،گروه ، سازمان ، جامعه ،يا حتي يك تمدن باشد.
[=Microsoft Sans Serif]
[=Microsoft Sans Serif] [=Microsoft Sans Serif]2- وضعيت : كه شامل اشياي فيزيكي و اجتماعي است ، كه كنشگر با آن ها ارتباط برقرار مي كند.
[=Microsoft Sans Serif]
[=Microsoft Sans Serif] [=Microsoft Sans Serif]3- نمادها : كه با واسطه ي آنها كنشگر با عناصر متفاوت وضعيت ارتباط پيدا مي كند و براي هر يك معنايي قائل مي شود.
[=Microsoft Sans Serif]
[=Microsoft Sans Serif] [=Microsoft Sans Serif]4- قواعد ، هنجارها و ارزش ها ، كه جهت يابي كنش را هدايت مي كند.
[=Microsoft Sans Serif]
[=Microsoft Sans Serif] [=Microsoft Sans Serif]كنشگر «پارسونز» در كنش خود نه كاملاً آزاد است و نه كاملاًمحدود ، در واقع آزادي فردي در حدودي است كه مي تواند خود را با معيارها و موازين اجتماعي انطباق داده و طبق آن ها رفتار كند. فرد ، نقش اجتماعي خود را ايفا مي كند و ارزشها و هنجارهاي اجتماعي هم به نوبه ي خود ،جهت تصميم گيري او را تعيين مي كند. در كنش اجتما عي فرد بايد بين مدل هاي مختلف يا حتي متضاد ، انتخاب به عمل آورد و اين گزينش ، متضمن انتخاب بين ارزشهاست و كنشي كه راهنمايش ارزش ها هستند ناگزير در آن واحد يك انتخاب و يك امتناع است ، يك بله است و يك نه. خلاصه ي كلام ، دوگانگي و تناقض ، جزئي از ماهيت ارزشهاست. انتخاب افراد به طور محسوس و منسجم نشان مي دهد كه وابستگي كم و بيش آگاهانه اي به نظام ارزشي معيني وجود دارد. اغلب ممكن است مدل هاي متعددي با در نظر گرفتن همه ي موارد مناسب باشد ولي به هر حال بعضي مدل هايش از ديگر مدل ها با جهان بيني و آرمان زندگي كنشگر و تصويري كه از انسان و طبيعي دارد ،تناسب بيش تري دارند و به هر حال فرد بايد انتخاب كند. هم چنين در ديدگاه «پارسونز» ، كنش هاي اجتماعي تحت تأثير چهار خرده نظام عمل مي كنند ؛
[=Microsoft Sans Serif]
[=Microsoft Sans Serif] [=Microsoft Sans Serif]الف) نهاد ديني كه مسئوليت ثبات اخلاقي جامعه را بر عهده دارد و از ارزشهاي فرهنگي عمومي مراقبت مي كند.
[=Microsoft Sans Serif]
[=Microsoft Sans Serif] [=Microsoft Sans Serif]ب) نهاد حقوقي كه هنجارها و قوانين اجتماعي را تنظيم مي كند.
[=Microsoft Sans Serif]
[=Microsoft Sans Serif] [=Microsoft Sans Serif]ج) نهاد اقتصادي كه شرايط انطباق با محيط طبيعي را فراهم و حيات اقتصادي جامعه را تأمين مي كند.
[=Microsoft Sans Serif]
[=Microsoft Sans Serif] [=Microsoft Sans Serif]د) و سرانجام نهادهاي سياسي كه از هدف هاي عمومي جامعه مراقبت مي كنند.(6)
[=Microsoft Sans Serif]
[=Microsoft Sans Serif] [=Microsoft Sans Serif]به علاوه «رونالدبرت» (Ronald Burt) هم نظري شبيه «پارسونز» در اين زمينه دارد. او مي گويد :« يك كنشگر با توجه به شرايط شخصي و نيز با در نظر گرفتن شرايط ديگران ، سودمندي انواع كنش هاي ممكن را ارزيابي مي كند.» «برت» مي افزايد :« كنشگران خود را در يك ساختار اجتماعي مي يابند. اين ساختار اجتماعي همانندي هاي اجتماعي شان را مشخص مي كند و اين همانندي ها نيز به نوبه ي خود الگوي برداشت آنها را از مزايايي كه ممكن است از اتخاذ هر يك از راه هاي گوناگون كنش به دست آورند ، معين مي سازند. در ضمن ساختار اجتماعي توانايي انجام دادن كنش هايي كه در نهايت انجام مي گيرند ، كاركرد مشترك كنشگراني كه در حد توانايي شان منافع شان را دنبال مي كنند ، ضمن آن كه هم منافع و هم توانايي هاي كنشگران به وسيله ي ساختار اجتماعي انجام مي گيرند مي توانند خود ساختار اجتماعي را تعديل كنند و اين تعديل ها نيز امكان بالقوه را دارند كه الزام هاي نوپديدي را ايجاد كنند كه كنشگران در چارچوب ساختار اجتماعي بايد با آنها روبه رو شوند. (7)
[=Microsoft Sans Serif]
[=Microsoft Sans Serif]
از طرفي چنان كه «پارسونز» مي گويد كنش ما تحت تأثير چهار خرده نظام ديني ، حقوقي ، اقتصادي و سياسي است. اگر نهاد ديني يك سري وظايف و تكاليف بر عهده ي ما گذاشته ،نهاد حقوقي هم كه متعلق به نظام اسلامي است ، ما را با محدوديت هايي موجه مي سازد ، يا امكانات مادي مورد نياز ممكن است ما را محدود نمايد. به هر حال در انجام وظيفه ي فرهنگسازي و امر به معروف و نهي از منكر (كه يكي از روشهاي اجرايي فرهنگ سازي است) بايد با همه ي اين محدوديت ها و هنجارها و قوانين و مقررات ،آشنايي داشته و در قالب آن ها حركت كنيم.
نظرات «رابرات برت» هم شبيه «پارسونز» است ، با اين تفاوت كه او كل ساختار اجتماعي را به عنوان زمينه ي كنش و تأثيرگذار بر كنش و منافع او در نظر مي گيرد. طبق اين الگو ،زنان ايثارگر به عنوان كنشگر ، منافعي از فرهنگ سازي دارند كه بخش اعظم آن بر مي گردد به احساس وظيفه و تكليف شرعي و در قبال انجام آن ، پاداش خود را از خداوند طلب مي نمايند و بخش ديگر بر مي گردد به سلامت جامعه و نفعي كه همه از محيط سالم مي برند و مي توانند فرزندان خود را به خوبي تربيت كنند و از انحراف آن ها توسط محيط آلوده نگران نباشند. البته چنان كه ذكر شد هدف زنان ايثارگر قطعاً منافع مادي نيست ، بلكه بيشتر احساس تكليفي است كه در قبال اسلام و انقلاب و خون شهيدان دارند. به طور كلي بر اساس نظريات پيش گفته : زنان ايثارگر ، احساس مسئوليت كرده و وظيفه ي خود را در اين و وظيفه ي خود را در اين زمان تمام شده نمي دانند و در اين جبهه ي مبارزه شركت مي كنند ، ولي چنان كه ذكر شد ، بايد اهداف و وسايل متناسب با شرايط فيزيكي و فرهنگي جامعه را انتخاب كنند. ابزار و وسايلي كه براي رسيدن به اين هدف انتخاب مي شوند نيز از نوع فرهنگي است. يعني ابتدا بايد آگاهي ، بصيرت و اطلاعات لازم را داشته باشند. هم چنين علاوه بر بصيرت و بينش ديني و اسلامي ،بايد مجهز به علم روز بوده و با زبان روز صحبت كنند.
يكي از ويژگي هايي كه موجب مي شود فرد به آساني پيام خود را منتقل كند و ميزان پذيرش پيام بالا برود ، اين است كه اعتبار پيام رسان بالا بوده و مقبوليت داشته باشد. يكي از عوامل مقبوليت در اين عصر ، مجهز بودن به علم و دانش است. در مقابله ي فرهنگي و فرهنگ سازي ، يكي از ابزارها قلم است. مقام معظم رهبري مي فرمايند :« هجوم فرهنگي را با تفنگ نمي توان جواب داد. تفنگ او قلم است. اين را هم مي گويم تا مسئولان فرهنگي كشور احساس كنند كه امروز سربازان اين قضيه شماييد و بدانيد كه چگونه دفاع خواهيد كرد. چشم ها را بايد باز كرد. صحنه را شناخت ، مثل جنگ نظامي كه بدون شناسايي و بدون ديده بان و بدون داشتن وضعيت دشمن ، چشمش را ببندد و سرش را بيندازد پايين ، برود جلو ، شكست خواهد خورد. در جنگ فرهنگي هم همينطور است.»(8)
راهكارهاي علمي در راه رسيدن به هدف كه در اين مقاله ، فرهنگ سازي است ، آن چنان كه حضرت امام (ره) مي فرمايند ؛ ابتدا بايد باور و اعتقاد به هدف داشت و سپس عزم و اراده براي رسيدن به آن هدف. مرحله ي بعد ، زمان اجراست كه بهترين روش ، عمل صالح و عامل بودن به گفته ها و اعتقادات است. در آيات و روايات متعدد آمده است كه :« ديگران را با عمل خود جذب كنيد.» به طور مثال خداوند در آيه ي دوم سوره ي صف مي فرمايند :« يا ايها الذين آمنوا لم تقولون ما لا تفعلون» ؛ اي كساني كه ايمان آورده ايد ، چرا سخناني مي گوييد كه به كارشان نمي بنديد؟
همچنين از قول معصوم است كه فرمود : «كونوا دعاه الناس بغير السنتكم» ؛مردم را با غير از زبان هايتان (به كارهاي نيك) بخوانيد. مخاطبان ، آن قدر كه از عمل صالح پيام رسانان الگو مي گيرند ، از گفتار و نصايح آن ها تأثير نمي پذيرند كه «دو صد گفته چون نيم كردار نيست».
از آن جا كه مقصود اين مقاله ،فرهنگ سازي براي جوانان است آن هم توسط زنان ايثارگر تحصيل كرده ،كه نوعاً با جوانان دانشگاهي يا در محيط هاي كاري با همكاران تعامل دارند ، لذا به چند راهكار علمي در اين خصوص اشاره مي شود ؛
...
[=Microsoft Sans Serif] 1- آراستگي ظاهري :
[=Microsoft Sans Serif]
[=Microsoft Sans Serif] [=Microsoft Sans Serif]ظاهر فرد ، نخستين چيزي است كه توجه مخاطب را به خود جلب مي كند. نظرات روان شناسان اجتماعي بيانگر اين نكته است كه براي تأثير گذاري بر ديگران ، اول بايد توجه آنها را جلب كرد. اگر مخاطب توجه نكند نمي توان به او پيام رساند. سپس بايد پيام به نحوي باشد كه مخاطب ، آن را درك كند و بفهمد و در مرحله سوم است كه مخاطب تصميم مي گيرد پيام را بپذيرد يا نه ، كه اين بستگي به تقويت هاي عرضه شده دارد. (9)
[=Microsoft Sans Serif]
[=Microsoft Sans Serif] [=Microsoft Sans Serif]به هر حال كنشگران بايد افزون بر شناخت مخاطبان خود و درك موقعيت مكاني و زماني ، پوشش مناسب و ظاهر آراسته داشته باشند.
[=Microsoft Sans Serif]
[=Microsoft Sans Serif] [=Microsoft Sans Serif]زماني كه حضرت علي (علیه السّلام) مي فرمايند :« فرزند زمان خويشتن باشيد» يا اين كه پيامبر اكرم (صلی الله علیه و آله و سلّم) مي فرمايند :« مردم به زمان خويش شبيه ترند تا به پدرانشان» مي تواند تأكيد بر اين امر باشد كه مبلغ بايد متناسب با شرايط زمان و مكان و با روشي مناسب به تبليغ و ترويج دين بپردازد و فضاي فرهنگي و اخلاقي محيط و شرايط رشد و زمينه هاي تأثير اجتماعي و جامعه پذيري را ملحوظ بدارد ، تا از كاروان زمان ، عقب مانده ، در امر الگوسازي موفق باشد. (10)
[=Microsoft Sans Serif]
[=Microsoft Sans Serif] [=Microsoft Sans Serif]هم چنين مي توان مرز بين محرم و نامحرم را به دختران آموزش داد . به طور مثال در شرايطي كه مخاطبان فقط دختران و زنان هستند و بيم ورود نامحرم نيست بهتر است پوشش مناسب آن مكان را داشت ، البته با حفظ سادگي و وقار خاصي كه با پوشش مناسب نشان داده مي شود.
[=Microsoft Sans Serif] 2- اخلاق و رفتار و منش شايسته داشتن
[=Microsoft Sans Serif]
[=Microsoft Sans Serif] [=Microsoft Sans Serif]با عمل به دستورهاي اسلامي در خصوص اخلاق و رفتار مناسب با ديگران ؛ مانند پيشگامي در سلام كردن ، احوالپرسي ، افراد را به نام شناختن و صدا كردن ، احترام به آنان ، با تبسم و مهرباني برخورد كردن ، استفاده از كلمات و الفاظ خوشايند و امثال آن مي توان ديگران را ابتدا جذب نمود و سپس بر آنان تأثير مثبت گذاشت.
[=Microsoft Sans Serif] 3- تواضع و فروتني :
[=Microsoft Sans Serif]
[=Microsoft Sans Serif] [=Microsoft Sans Serif]عدم توقع از ديگران ، به رخ نكشيدن امتيازهاي خود و اجر خود را از خداوند خواستن.
[=Microsoft Sans Serif] 4- صبر و بردباري :
[=Microsoft Sans Serif]
[=Microsoft Sans Serif] [=Microsoft Sans Serif]اصولاً كارهاي فرهنگي نياز به صبر و تأمل زياد دارد و نتيجه ي آن زمانبر است ؛ ولي اگر در اثر بخشي موفق شود و بتواند ارزش ها را نهادينه و دروني افراد كند ، تأثيرش بلند مدت خواهد بود.
[=Microsoft Sans Serif] 5- ملاك انتخاب افراد و تأثيرگذاري بر آنان نبايد خيلي ريز و جزئي باشد.
[=Microsoft Sans Serif]
[=Microsoft Sans Serif] [=Microsoft Sans Serif]هر چه ملاك ، كلي تر باشد ، افراد بيشتري در آن حيطه قرار گرفته ، مخاطبان بيشتر مي شوند و طبعاً دامنه ي تأثيرگذاري هم گسترده تر.
[=Microsoft Sans Serif] 6- به روز بودن دانش و اطلاعات در زمينه ي تخصص مورد ادعا
[=Microsoft Sans Serif]
[=Microsoft Sans Serif] [=Microsoft Sans Serif]در اين ارتباط بايد بيشترين و جديدترين اطلاعات را داشته باشيم. بايد ثابت كنيم كه تعهد و تخصص به خوبي با هم قابل جمع هستند.
[=Microsoft Sans Serif] 7- نظم داشتن
[=Microsoft Sans Serif]
[=Microsoft Sans Serif] [=Microsoft Sans Serif]يكي از ويژگي هايي است كه موجب توفيق فرد در هر كاري و در اين جا فرهنگ سازي است. كسي كه بر اساس اصول خاصي به طور منظم كار مي كند و براي وقت خود و ديگران ارزش قائل است ، هم به اهدافش بهتر مي رسد و هم به ديگران الگوي عملي از سفارش اسلام به رعايت نظم را ارئه مي دهد.
[=Microsoft Sans Serif] 8- رسيدگي به همسر و فرزندان
[=Microsoft Sans Serif]
[=Microsoft Sans Serif] [=Microsoft Sans Serif]علاوه بر آنچه ذكر شد ، زنان ايثارگر مسئوليت مهم زندگي و رسيدگي به همسر و فرزندان را نيز بر عهده دارند. فرهنگ سازي ابتدا بايد از درون و از نزديك ترين افراد شروع شود ، يعني ايجاد فرهنگ ايثار و تلاش و دفاع از ارزش هاي اسلامي در فرزندان ، و اين مهم تحقق نمي يابد مگر با انجام صحيح وظايفي كه در قبال آن داريم.
[=Microsoft Sans Serif]
[=Microsoft Sans Serif] [=Microsoft Sans Serif]متأسفانه شرايط به نحوي تغيير كرده كه كسي كه توان كار بيرون از منزل دارد و قابليت هاي خاصي كسب كرده ، مي پندارد آن چنان در قبال جامعه و ديگران مسئول است كه از صبح تا پاسي از شب بايد بيرون از منزل و در خدمت ديگران باشد و گاهي نمي تواند به وظيفه مادري يا همسري خود كه يكي از اصلي ترين وظايف زنان است و جايگزين هم ندارد ، عمل كند. وظيفه ي محبت به همسر و فرزندان ، با آنان بودن ، گوش دادن به سخنان و درد دل هاي آنان را نمي توان به كسي سپرد و ضربه ايي كه از كمبود محبت به فرزندان وارد مي شود ، غير قابل جبران است. پس بايد ابتدا اين فرهنگ را در فرزندان مان پديد آوريم ، آن هم به صورت عملي و با ارضاي نيازهاي روحي و عاطفي آن ها. مقام معظم رهبري در همين زمينه ي نقش زن مسلمان در مقابله با تهاجم فرهنگي مي فرمايند :
[=Microsoft Sans Serif]
[=Microsoft Sans Serif] [=Microsoft Sans Serif]- زن مسلمان بايد در راه فرزانگي و علم و در راه خودسازي معنوي و اخلاقي تلاش كند.
[=Microsoft Sans Serif]
[=Microsoft Sans Serif] [=Microsoft Sans Serif]- در ميدان جهاد و مبارزه پيشقدم باشد. - نسبت به زخارف دنيا و تجملات ، بي اعتنا باشد.
[=Microsoft Sans Serif]
[=Microsoft Sans Serif] [=Microsoft Sans Serif]- عفت و عصمت و ظاهرش در حدي باشد كه چشم و نظر هرزه و بيگانه را به خودي خود قطع كند.
[=Microsoft Sans Serif]
[=Microsoft Sans Serif] [=Microsoft Sans Serif]- در محيط خانه ، دلارام شوهر و فرزندانش باشد.
[=Microsoft Sans Serif]
[=Microsoft Sans Serif] [=Microsoft Sans Serif]- مايه ي آرامش زندگي و آسايش محيط خانواده باشد.
[=Microsoft Sans Serif]
[=Microsoft Sans Serif] [=Microsoft Sans Serif]- در دامن پرمهر و عطوفت و با سخنان پرنكته و مهرآميزش ، فرزندان سالمي را از لحاظ رواني تربيت كند.
[=Microsoft Sans Serif]
[=Microsoft Sans Serif] [=Microsoft Sans Serif]- انسان هاي بي عقده ، خوش روحيه و سالم از لحاظ روحي و اعصاب در دامان او پرورش پيدا كنند.
[=Microsoft Sans Serif]
[=Microsoft Sans Serif] [=Microsoft Sans Serif]- مردان و زنان و شخصيت هاي جامعه را به وجود بياورد. جمع بندي به عنوان جمع بندي بحث بايد گفت كه در حال حاضر ما ، در وضعيت تهاجم فرهنگي قرار داريم و بايد هر كس مطابق وظيفه و توان خود ، در اين ميدان ، مبارزه تلاش و كوشش كند. سلاح اين مبارزه از نوع نرم افزاري است يعني فكر و انديشه و قلم و بيان خوش و اخلاق نيكو و مانند آن. رزمندگان اين جبهه هم انسان هاي مسئول و متعهد و دلسوز و فداكار اعم از زن و مرد هستند. در اين مبارزه كه هدف آن مقابله با تهاجم فرهنگي و فرهنگ سازي است ، وسيله و روش را بايد از طرفي متناسب با وضعيت فيزيكي و جسمي و مادي و از طرف ديگر وضعيت فرهنگي ، ارزش ها و هنجارهاي جامعه و شرايط عيني موجود انتخاب كرد ، تا بتوان به نتيجه رسيد.
[=Microsoft Sans Serif]
[=Microsoft Sans Serif] [=Microsoft Sans Serif]زنان ايثارگر به عنوان پيروان حضرت زينب (سلام الله علیها) كه رسالت ابلاغ پيام شهدا را دارند ، بايد در صحنه مثل هميشه پرچمدار و پيشتاز باشند و چنان كه مقام معظم رهبري مي فرمايند ؛ هم در منزل مايه ي آرامش و آسايش همسر و فرزندان باشند و شخصيت هاي سالم و شايسته يي تحويل جامعه دهند و هم در ميدان هاي علم و دانش و مبارزه و جهاد ، پيشگام باشند. ان شاء الله.
[=Microsoft Sans Serif]
[SPOILER]
1) پناهي ، 1375 ، 94
2) مقام معظم رهبري ، 1375 ، 13
3) پناهي ، 13547 ، 16
4) گي روشه ، 1376 ، 56
5) همان ، 62
6) توسلي : 1371 ، 241
7) ريترز : 1374 ، 620
روزنامه ي رسالت ، 13/3/69
9) كريمي ، 1379 ، 242
10) رهبر ، 1377، 472[/SPOILER]
1- قرآن كريم.
2- آيت الله خامنه يي ، سيد علي (1375) :«تهاجم فرهنگي» نامه ي پژوهش ، سال اول ، شماره ي 3 و 2 ، تهران ، مركز پژوهش هاي بنيادين وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي.
3- پناهي ، محمد حسين (1375) :«نظام فرهنگي ، كاركردها و دگرگوني آن در ارتباط با بحث تهاجم فرهنگي»نامه ي پژوهش ، سال اول شماره 3 و 2 ، تهران ، مركز پژوهش هاي بنيادين وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي.
4- توسلي ، غلام حسين (1371) : نظريه ي جامعه شناسي ، چاپ سوم ، تهران ، زوار.
5- در جست و جوي راه از كلام امام ، دفتر سوم.
6- ريشه گي (1376) : جامعه شناسي تالكوت پارسونز ، ت : نيك گهر ، تهران ، تبيان.
7- روزنامه ي رسالت ، 13/3/69.
8- رهبر ، محمد تقي (1377) : پژوهشي در تبليغات ، قم ، سازمان تبليغات اسلامي.
9- ريترز ، جورج (1374) : نظريه هاي جامعه شناسي در دوران معاصر ، ت : ثلاثي ، تهران ، علمي.
10- صحيفه ي نور ،جلد 16
منبع :[=Tahoma, serif]http://www.navideshahed.com
ديگر حق تجسس و مداخله در اموري كه مربوط به زندگي خصوصي مردم است، نداريم. مطلب ديگري كه آن خيلي مهم است، اين است كه ما در اجراي امر به معروف و نهي از منكر، منطق را دخالت نميدهيم. در صورتي كه هر كار منطقي مخصوص به خود دارد، كه كليد آن كار است. بايد ديد كه چه طرز عملي مردم را نسبت به فلان كار نيك تشويق ميكند، و مردم را از فلان عمل زشت بازميدارد، اساس امر به معروف و نهي از منكر از نيكوكاري است.
يگانه چيزي كه در هيچ زماني ممكن نيست، به طور کلي جلو آن را گرفت، امر به معروف است.
اگر كسي بخواهد از خود گذشتگي كند و خود را در خدمت به خلق خدا قرار دهد، بخواهد خودش خوب باشد و به مردم خوبي كند، هيچ قدرتي نميتواند جلو خوبي خود او و يا خوبي كردن او را بگيرد.
[=Microsoft Sans Serif]
عیب كار ما در امر به معروف و نهی از منكر این است كه هنوز، منطق را وارد آن نكردهایم. یعنی نخواستهایم از روی منطق عمل كنیم تا معروف را رواج و منكر را از بین ببریم. معنای این كه منطق را وارد كنیم این است كه حساب كنیم پیدایش هر چیزی سببی دارد و همچنین عدم رشد و نمو یك چیز، سببی دارد، با سبب منكر مبارزه كنیم و سبب معروف را ایجاد كنیم.
حداكثر منطق ما این است كه بگوییم و بنویسیم و بعد هم اگر دیدیم گفتن و نوشتن فایده ندارد، اعمال زور بنماییم؛ در صورتی كه منطق این نیست. منطق این است كه مزاج اجتماع را به دست آوریم كه چرا منكر را پذیرفته و از معروف سر باز زده است و معنای فكر اجتماعی، بحث اجتماعی و عمل اجتماعی همین است كه عوامل، علل و معلولات اجتماعی را بشناسیم و اگر نه، ما مرد اجتماع نیستیم. در موضوع كتب ضلال، منطق خوبی هست و آن این كه همان طوری كه سموم را از دسترس دور میگذارند، آنها نیز چنان كنند، ولی ما در همین كار هم اعمال خشونت میكنیم.
ما جز «پند» و «بند» نمیشناسیم؛ معتقدیم ابتدا باید پندهای تحكمآمیز كرد و بعد هم اعمال زور و جبر و «چون پند دهند نشنوی، بند نهند». ما باید بدانیم كه در راه امر به معروف و نهی از منكر غیر از پند و بند، منطق دیگر هم هست كه صحیحتر است.
در حدیث است كه امر به معروف سه مرحله دارد: مرحله قلب، مرحله زبان، مرحله دست و به تعبیر دیگر، مرحله فكر و نیت، مرحله نطق و بیان و مرحله عمل. ما از این سه مرحله تاكنون این طور استنباط كردهایم كه مرحله قلب، یعنی مرحله جوشو خروش، و لعن و نفرین و اعمال عصبیتهای جاهلانه، و مرحله نطق و بیان، یعنی مرحله پندها و اندرزهای خشك و تحكمآمیز و بیهدف، و مرحله دست، یعنی مرحله اعمال زور و خشونت، زدن و بستن و دهان خرد كردن؛ در حالی كه میتوان گفت كه مرحله قلب و دل یعنی مرحله علاقه و فكر. ما اول باید علاقه و اخلاص داشته باشیم؛ بیعلاقه، ریاكار، مغرض و مستأكل دنیا به دین نباشیم و بعد فكر و منطق صحیح داشته باشیم و ثانیاً در مرحله زبان، بیان حقیقت روشن كن داشته باشیم ؛ نه اوامر و نواهی تحكم آمیز .بوسیله زبان و قلم می توان حقایق را روشن كرد و در خور فهم و هضم روحی افراد قرار داد و در مرحله سوم باید منطق عملی داشته باشیم؛ یعنی راه عملی را انتخاب كنیم و طی نماییم و البته گاهی اوقات خود اعمال زور، راه عملی است؛ همانطوری كه در مجازاتها باید اعمال خشونت شود و نباید «رأفت، ما را أخذ نماید» (مطابق تعبیر قرآن)، در جلوگیری از منكرات هم گاهی باید اعمال خشونت شود (قد أحكم مراهمه و احمی مواسمه)، اما نه این است كه مرحله عمل، یعنی مرحله جنجال، رجاله بازی، اعمال خشونت و زورگویی صرف.
ما چند جهت را باید در نظر بگیریم، یكی این كه در مرحله قلب آمر به معروف و ناهی از منكر باشیم؛ یعنی عمل از عمق ضمیر ما سرچشمه بگیرد و دارای اخلاص و دلسوزی و علاقه باشد؛ امر به معروف ما برای ترویج یك شخص و یا یك صنف معین نباشد؛ دوم، مرحله زبان، یعنی بیان ما حقیقت روشن كن و هادی باشد، نه تحكم، آمریت، كورشو، ببین و كرشو، بشنو و دیوانه شو و بفهم؛ سوم، مرحله عمل و ید؛ البته نه به معنای زور، بلكه به معنای پیشقدمی در راه خیر و استباق كه در قرآن است.
...
...
[=Microsoft Sans Serif]چند پیشنهاد: الف. اقدامات ما باید عملی باشد، نه تنها قولی و نوشتنی.
ب. اجتماعی باشد، نه فردی. ما افراد صالح داشته و داریم، ولی متأسفانه تكرو میباشند. منشأ تكروی افراد صالح، یا بدبینی است و یا خودخواهی.
ج. منطق را وارد عمل خودمان كنیم و تنها متكی به زور نباشیم.
بعضی از ما در برابر اصل امر به معروف و نهی از منكر، به كلی لاقید هستیم و این اصل را عملاًاز جنبه دینی جایزالترك میدانیم. اینها معتقدند كه مؤمن، باید پلاس خانه خود بوده باشد: «كونوا احلاص بیوتكم» مؤمن باید طوری باشد كه إن شهد لم یعرف و إن غاب لم یفتقد. اینها نمیدانند كه این دستورها یك دستور عمومی و كلی و دایمی نیست، بلكه برای موارد بالخصوصی است كه انسان باید از فتنهها دور باشد والا پس خود مولا میبایست جزء مؤمنین نباشد. اشتباه ما این است كه ما این مطلب را به صورت یك فلسفه كلی در زندگی تلقی كردهایم. این دسته در فكر نجات خود میباشند و مدعی هستند كه هر كس باید خود را نجات دهد. زهّاد و عبّاد ما كه به این عنوان معروفند، این طبقه میباشند.
اینها نمیدانند كه خدمت به خلق و هدایت و ارشاد خلق، به یك معنا بالاتر از عبادت خالق است- كه باید توضیح بدهم- یعنی درست است كه اگر خدمت به خلق را در عرض عبادت خالق قرار دهیم؛ دومی اصل است، ولی خدمت به خلق با حفظ عبودیت، سفر و مرحله بعد است و به قول عرفا سفر «من الحقّ الی الخلق» و «سفر بالحقّ فی الخلق» آخرین سفر و آخرین مرحله كمال انسانی است، و اما سفر «من الخلق الی الحق» و سفر «بالحّق فی الحقّ» كه همان عبادت است، مقدمه دو سفر دومی؛ یعنی سفر «من الحقّ الی الحق» و سفر «بالحقّ فی الخلق» است؛ یعنی دیگر توجه به ارشاد و هدایت دارند و خدمت به خلق دارند، ولی تنها در مرحله قول، لفظ، گفتن و نوشتن میباشد، وظیفه هادی را تنها گفتن و نوشتن میدانند. بعضی دیگر وارد مرحله عمل هستند، ولی در عمل، هنوز وارد مرحله منطق اجتماعی نیستند. بعضی دیگر وارد مرحله اجتماعی هستند و كم و بیش به زبان منطق اجتماعی و حداقل به الفبای منطق اجتماعی آشنایی پیدا كردهاند.
از شرایط مفید بودن امر به معروف و نهی از منكر این است كه اصالت داشته باشد؛ یعنی تابع هیچ جریان دیگر نباشد. باید منبع جریانها باشد نه تابع از جریانها؛ متبوع جریان باشد نه تابع آنها، نباید تابع شخص یا صنف یا یك جریان خاص سیاسی بوده باشد؛ نباید تابع و در خدمت شخص باشد ولو یك شخصیت روحانی، نبایددر خدمت صنف و حزب باشد ولی صنف روحانی و حزب روحانیین، نباید تابع هیچ جریان سیاسی باشد. فرق است بین اینكه روحانیون در خدمت دین باشند و یا دین و اصول مقدس دین مثل امر به معروف در خدمت آنها باشد. مثل این كه فرق است بین این كه دولت در خدمت ملت باشد و یا ملت در خدمت دولت. اصل صحیح این است كه دولتها در خدمت ملتها میباشند. در جریان دینی هم هر گاه واقعاً روحانیون و مؤمنین در خدمت دین قرار گرفتند، آن وقت سرفرازی دین است، ولی هر وقت دین در خدمت عمامه بر سر و عرقچین به سر قرار گرفت، آن منتهای بدبختی، ذلت و بیچارگی دین است.
بعضیها از ضعف دین شكایت میكنند. بالاترین مظاهر ضعف دین، همین است كه دین به صورت خدمتكاری برای شخصی، ولو یك شخص روحانی و به صورت خدمت كاری برای صنفی، ولو صنف روحانیین قرار بگیرد. دین به منزله پدر خانواده است و صنفها به منزله اولاد این پدر. پدر به همه به چشم ترحم نگاه میكند و اگر خود آن پدر بخواهد خود را در خدمت یك فرزند قرار دهد و خود را جزء خدمتگزاران آن فرزند قرار دهد، او دیگر پدر واقعی نیست.
این معنا كه گفتیم كه دین نباید در خدمت چیزی دیگر قرار بگیرد، همان معناست كه گفته شده كه باید اخلاص نیت داشت. البته مقصود، تنها اخلاص نیت به مفهوم فقهی نیست كه به قصد قربت باشد، بلكه مقصود این است كه خود را برای دین باید خالص كرد و دین را هدف نهایی باید قرار داد، نه این كه دین را برای هدف دیگر ولو به قصد قربت خواست.ت نوشته شهید مطهری
[SPOILER]
[/SPOILER]