جملات قشنگ و به یاد ماندنی (بخون...فكر كن...اراده كن...عمل كن)

تب‌های اولیه

18626 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

[="Tahoma"][="Navy"]داره پیرت میکنه غبار سرد خاطره

دس رو دستات گذاشتی و شب از شبت نمیگذره

چینی نازک رویات پره صدتا ترکه

کاش می فهمیدی این زندگی نیس،فلش بکه[/]

[="Tahoma"][="Navy"]چه کسی می داند که تو در پیله ی تنهایی خود تنهایی ؟

چه کسی می داند که تو درحسرت یک روزنه در فردایی ؟

پیله ات را بگشا تو به اندازه ی یک پروانه زیبایی[/]

[="Tahoma"][="Navy"]ازآجیل سفره عید چند پسته لال مانده است
آنها که لب گشودند؛خورده شدند
آنها که لال مانده اند ؛می شکنند
دندانساز راست می گفت:
پسته لال ؛سکوت دندان شکن است !
[/]

[="Tahoma"][="Navy"][/]

[="Tahoma"][="Navy"]پيرمرد لاغر و رنجور با دسته گلی بر زانو روی صندلی اتوبوس نشسته بود

دختری جوان، روبه روی او، چشم از گل ها بر نمی داشت

وقتی به ايستگاه رسيدند، پيرمرد بلند شد، دسته گل را به دختر داد و گفت

می دانم از اين گل ها خوشت آمده است. به زنم مي گويم كه دادم شان به تو

گمانم او هم خوشحال می شود و دختر جوان دسته گل را پذيرفت و پيرمرد را نگاه كرد

كه از پله‏ های اتوبوس پايين می رفت و وارد قبرستان كوچك شهر می شد[/]

[="Tahoma"][="Navy"]زندگی زيباست زشتی ‌های آن تقصير ماست

در مسيرش هرچه نازيباست آن تدبير ماست

زندگي آب رواني است روان مي‌گذرد..........

آنچه تقدير من و توست همان می ‌گذرد[/]

[="Tahoma"][="Navy"]عشق غیر از تاولی پر درد نیست ،

هرکس این تاول ندارد مرد نیست ، آمدم تا

عشق را معنا کنم ، بلکه جای خویش را پیدا کنم ،

آمدم دیدم که جای لاف نیست ،

عشق غیر از عین و شین و قاف نیست .[/]

[="Tahoma"][="Navy"]زیر باران با یاد تو میروم ، به دنبال جای پای تو ،

تو را می پرستم من شبانه ، برای لحظه های شادمانه ،

برای با تو بودن صادقانه ، می آیم من به پیشت عاشقانه ، به

تو دل بستم من شاعرانه ، اما افسوس از درک زمانه ،

چه زیباست راز زمانه ، اگرزندگی باشد یک ترانه .[/]

[="Tahoma"][="Navy"]کدام نقطه ی این خاک زیر پای تو نیست ؟ / کدام پاره ی خورشید آشنای تو نیست ؟
بگو کدام نسیم شکفته در وادی است ؟ / که ذهنش آینه بندانی از صفای تو نیست ؟
[/]

[="Tahoma"][="Navy"]فقط گفتی به ما پرواز ، پرواز ! / در زندان غیبت کی شود باز ؟
بدون تو چگونه پرگشاییم ؟ / برای هر عمل هستی سر آغاز
[/]

[="Tahoma"][="Navy"]

کسی آرام می آید ، نگاهش خیس عرفان است
قدم هایش پر از معنا ، دلش از جنس باران است
کسی فانوس بر دستش ، بسان نور میآید
[/]

[="Tahoma"][="Navy"]

می آید از دور ، مردی سواره / بر مرکب عشق ، چون ماهپاره
والشمس رویش ، واللیل مویش / گلها همه مست ، از رنگ و بویش
[/]

[="Tahoma"][="Navy"]ای آخرین توسل سبز دعای ما / آیا نمیرسد به حضورت دعای ما ؟
شنبه ، دوباره شنبه ، دوباره سه نقطه چین / بی تو چه زود میگذرد هفته های ما
[/]

[="Tahoma"][="Navy"]

هنوزم انتظارم انتظار است / هنوزم دل به سینه بی قرار است
هنوزم خواب می بینم به شبها / همان مردی که بر اسبی سوار است
همان مردی که آید جمعه روزی / و این پایان خوب انتظار است
[/]

[="Tahoma"][="Navy"]

قطعه گمشده ای از پر پرواز کم است / یازده بار شمردیم و یکی باز کم است
این همه آب که جاریست نه اقیانوس است / عرق شرم زمین است که سرباز کم است
[/]

[="Tahoma"][="Navy"]

ای پیک راستان خبر یار ما بگو / احوال گل به بلبل داستان سرا بگو
ما محرمان خلوت انسیم ، غم مخور / با یار آشنا سخن آشنا بگو
[/]

[="Tahoma"][="Navy"]

مرا با عشق خود درگیر کردی / به پایم با غمت زنجیر کردی
بدان دنیای بی تو هیچ باشد / دلم را از زمانه سیر کردی
تو با رفتن به پشت ابر ایّام / غروب جمعه را دلگیر کردی
[/]

آرامش چیست ؟
نگاه به گذشته و شکر خدا
نگاه به اینده و اعتماد به خدا
نگاه به اطراف و جستجوی خدا
نگاه به درون و دیدن خدا
لحظه هایت سر شار از بوی خدا . . .

هزار مرتبه کردم فرار و دیدم باز
تو از کرم به من آغوش خویش کردی باز
به لطف و رحمت و عفو و کرامتت نازم
که می‌کشی تو ز عبد فراری خود ناز . . .

یا رب گناه جمله جهان را به ما ببخش / ما را سپس به رحمت بی منتها ببخش
هر چند ما نه ایم سزاوار رحمتت / ما را بدانچه نیست سزاوار ما ببخش . .

همیشه
در سختی ها به خودم می گفتم : این نیز بگذرد ....
هنوز هم میگویم !
اما .... حال میدانم
آنچه میگذرد عمرِ من است ،
نه سختی ها ... !!!

در تمنای نگاهت ، بی قرارم تا بیایی... من ظهور لحظه ها را ، میشمارم تا بیایی... خاک لایق نیست تا به رویش پا گذاری... در مسیرت جان فشانم... گل بکارم... تا بیایی.

گدای کوی شمایم همین مرا کافی است.. برای نوکرتان منصب گدا کافی است.. همیشه آن چه طلب کرده ام به من دادی.. همیشه آن چه به من داده ای شما کافی است

اگر داشته های زندگی خود را شمارش کنید مجالی برای شمارش نداشته های زندگی خود نخواهید یافت . . .

یه جا یه چیزی خوندم خیلی تلنگر بود!!!!!
نوشته بود: وقتی که میری کارنامه مدرستون رو از مدیر مدرست بگیری مدیر یه نیگا به کارنامه ، یه نیگا به صورتت میکنه میگه : به تو هم میگن دانش آموز؟؟؟؟ حالا فرض کن امام زمان بیاد نامه عمل من بچه شیعه رو بدن دستشون اون زمان امام زمان که به اون نامه نیگا کنه به من میگه : اسمتو گذاشتی شیعه اثنی عشری؟؟؟؟؟

دست پر مهر پدر و مادر تنها دست هایي هستند که اگر کوتاه از دنيا هم باشند از تمام دستها بلند ترند...

تو دنیای به این بزرگی..
فقط پدر مادر هستند که حاضراً مثل پاک کن، خودشون رو کوچیک کنند تا اشتباهات ما را پاک کنند...

نه اثر انگشت...، نه امضاء.............، آدمها رو از طرز " آه " كشيدنشون بشناس......

شخصي مي گفت من شانزده سال دارم يزرگي به او خرده گرفت که نبايد بگويي شانزده سال دارم بايد بگويي شانزده سال را ديگر ندارم

هر گاه دیدی که مردم به کلام خود فخر می کنند,تو به سکوت خود فخر کن."لقمان حکیم

به کعبه گفتم تو از خاکی منم خاک، چرا باید به دور تو بگردم ؟؟؟ ندا آمد تو با پا آمدی باید بگردی ، برو با دل بیا تا من بگردم...

دیوان که فرمانروا و دست دراز شدند سخن از نیکی را هم باید مانند راز گفت.
فردوسی

«السلام علیک یا رسول الله»

هنوز از قتلگاه بوی خون می آید؛
این را به دشمنان محمد «ص» بگویید ...



نعره ی هیچ شیری خانه ی چوبی را خراب نمی کند؛

من از سکوت موریانه ها می ترسم ...!

گیله مرد میگفت : قرآن آبشاری از نور ؛ از آسمان بر زمین است ؛
راست میگفت ، باید هر روز جرعه ای نور نوشید ...

[=arial]گیله مرد میگفت : نمی توان بر صراطِ دوست بود ولی بی صلاة بود ...

[=arial]و از تمام گلدسته های شهر ، منادی هر روز سه بار ندا میدهد ...

[=arial]و چه کسی میتواند بهانه بیاورد که نشنیدم ؟!

[=arial]
[=arial]

پست ترین انسان کسی است که راز دوران دوستی را به وقت کدورت فاش سازد . . .

خدايا ... نام سوره اي به نام عشق در قرآن خالي ست كه اين گونه آغاز شود، قسم به روزي كه دلت را مي شكنند وجز خدايت مرهمي نخواهي يافت...

(دكترشريعتي)

در فولكلور آلمان ، قصه اي هست كه این چنین بیان می شود :
مردي صبح از خواب بيدار شد و ديد تبرش ناپديد شده . شك كرد كه همسايه اش آن را دزديده باشد ، براي همين ، تمام روز اور ا زير نظر گرفت.
متوجه شد كه همسايه اش در دزدي مهارت دارد ، مثل يك دزد راه مي رود ، مثل دزدي كه مي خواهد چيزي را پنهان كند ، پچ پچ مي كند ،آن قدر از شكش مطمئن شد كه تصميم گرفت به خانه برگردد ، لباسش را عوض كند ، نزد قاضي برود و شكايت كند.
اما همين كه وارد خانه شد ، تبرش را پيدا كرد . زنش آن را جابه جا كرده بود. مرد از خانه بيرون رفت و دوباره همسايه اش را زير نظر گرفت و دريافت كه او مثل يك آدم شريف راه مي رود ، حرف مي زند ، و رفتار مي كند .
پائلو کوئیلو
همیشه این نکته را به یاد داشته باشید که
ما انسانها در هر موقعیتی معمولا آن چیزی را می بینیم که دوست داریم ببینیم

من ندیدم دو صنوبر را با هم دشمن
من ندیدم بیدی سایه‌اش را بفروشد به زمین
رایگان می‌بخشد، نارون شاخه خود را به کلاغ
هر کجا برگی هست
شور من می‌شکفد
(سهراب سپهری)

هر چه کند ز شاهدی کس نکند ملامتش
میوه نمی​دهد به کس باغ تفرجست و بس
جز به نظر نمی​رسد سیب درخت قامتش
داروی دل نمی​کنم کان که مریض عشق شد
هیچ دوا نیاورد باز به استقامتش
هر که فدا نمی​کند دنیی و دین و مال و سر
گو غم نیکوان مخور تا نخوری ندامتش
جنگ نمی​کنم اگر دست به تیغ می​برد
بلکه به خون مطالبت هم نکنم قیامتش
کاش که در قیامتش بار دگر بدیدمی
کان چه گناه او بود من بکشم غرامتش
هر که هوا گرفت و رفت از پی آرزوی دل
گوش مدار سعدیا بر خبر سلامتش

( استاد سخن سعدی )

وقــتی همه چیز خوبه
میترسم …
مـا به لنگیدن یکــــ جایِ کار
عـــادت کـــرده ایـــم . . .

آدما مترسک سر جالیز نیستن؛
که وقتی واسه کلاغای دلت تکراری شدن عوضشون کنی؛
پس یه کم در مورد آدما منصف باش؛
تا مترسک یکی دیگه نشی …!

بـه بودن ها ، دیـر عـادت کن
و بــــه نبــودن هــا ، زود …!
آدم ها ، نبودن را بهتر بلدند

بـه بودن ها ، دیـر عـادت کن
و بــــه نبــودن هــا ، زود …!
آدم ها ، نبودن را بهتر بلدند

[="Tahoma"][="Navy"]یادمان باشد چیزها برای استفاده کردن هستند و انسان ها برای دوست داشتن.[/]

[="Tahoma"][="Navy"]ماهی تنها موجودی است که به راستی دل به دریا می زند.
[/]

[="Tahoma"][="Navy"]چیزهایی که داری، کسی که هستی، جایی که هستی یا کاری که می کنی تو را خوشبخت یا بدبخت نمی کند. خوشبختی و بدبختی تو از افکارت ناشی می شود.[/]

[="Tahoma"][="Navy"]ممکن است مقداری زهر در کوزه ای ریخت و آن کوزه را شست و اثرات زهر را از بین برد، ولی چیزی را که در ذهنتان جای دارد، خوب یا بد، بر شما فرمانروایی خواهد کرد و هرگز از آن رهایی نتوانید یافت.[/]

[="Tahoma"][="Navy"]به راستی چقدرسخت است خندان نگه داشتن لب ها
درزمان گریستن قلب ها
[/]