دید! دید! یک پیامک جدید (پیامک های مهدوی)

تب‌های اولیه

741 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال



گفتم که خدا مرا مرادی بفرست

طوفان زده ام راه نجاتی بفرست

فرمود که با زمزمه ی یا مهدی

نذر گل نرگس صلواتی بفرست



بوی گلها عالمی را مست و حیران میکند


دیدن مهدی هزاران درد درمان میکند

مدعی گوید که با یک گل نمیگردد بهار

ما گلی داریم که عالم را گلستان میکند

کسی آرام می آید

نگاهش خیس عرفانست

قدمهایش پراز معنا

دلش از جنس باران است

کسی فانوس بر دستش بسان نور می آید

امید قلب ما روزی ز راه دور می آید

می آید....

[b]content[/b]
یا مهدی
ای کاش که یک دانه تسبیح تو بودم
تا دست کشی بر سر سودا زده من



مژده ای دل که نیمه شعبان آمد

بر تن مرده و بی جان جهان جان آمد

بانگ تکبیر نگردرهمه عالم بر پاست

همه گویند مگر جلوه یزدان آمد

:Gol::Gol::Gol:

دل من پشت سرت کاسه آبی شد و ریخت

کی شود پیش قدم های تو اسفند شوم

:Gol::Gol::Gol:

بر مهدی و آن هاله نورش صلوات

بر خال لب و جام ظهورش صلوات

بی پرده همه انس و ملک می گویند

بر سال و مه و وقت ظهورش صلوات

:Gol::Gol::Gol::Gol:

یارب عید است عطا بر همه ده

بر ماتم و اندوه همه خاتمه ده


پایان غم همه ظهور مهدیست

تعجیل فرج به مهدی فاطمه ده

:Gol::Gol::Gol::Gol:

به امید روزی که متن اس ام اس ها این باشه: “مهدی آمد، انتظارها هم سرآمد … “

امشب به جنون کشیده میلم برگرد
ای جاری ندبـــــه در کمیـــلم برگرد
بی تو شب تاریک مرا نوری نیست
برگـــــرد ستــــاره سهیلم برگـــــرد...

[="Teal"]

نیایش;238770 نوشت:

بر مهدی و آن هاله نورش صلوات

بر خال لب و جام ظهورش صلوات

بی پرده همه انس و ملک می گویند

بر سال و مه و وقت ظهورش صلوات

بر چهره ی پر زنور مهدی صلوات
بر جان و دل صبور مهدی صلوات
تا امر فرج شود مهیا بفرست
بهر فرج و ظهور مهدی صلوات[/]

[="Teal"]

از عشق تو گفتیم و نمک گیر شدیم
در ساحل چشمان تو تکثیر شدیم
گفتند غروب جمعه خواهی آمد
:geryeh:آنقدر نیامدی که ما پیر شدیم:pir:
[/]

دلی دارم که رسوای جهان است / گرفتار بتی ابرو کمان است

نگاهم سوی طاووسی بهشتی است / که نامش مهدی صاحب الزمان است . . .

به امید ظهورش

از میان اشک ها خندیده می آید کسی

خواب بیداری ما را دیده می آید کسی

با ترنم با ترانه با سروش سبز آب

از گلوی بیشه خشکیده می آید کسی . . .

اللهم عجل لوییک الفرج

گفتم به مهدی بر من عاشق نظر کن /گفتا تو هم از معصیت صرف نظر کن

گفتم به نام نامیت هر دم بنازم / گفتا که از اعمال نیکت سرفرازم . . .

.

آه می کشم تو را , با تمام انتظار

پر شکوفه کن مرا , ای کرامت بهار

در رهت به انتظار , صف به صف نشسته اند

کاروانی از شهید , کاروانی از بهار . . .

.

باز هم جمعه شد و غصّه ی من تازه شده / درد این بی خبری بی حد و اندازه شده

باز هم جمعه شد و چشم به ره مانده شدم / باز از دوری تو خسته و درمانده شدم

یارب آن یوسف گمگشته به من باز رسان

تاطرب خانه کنی بیت حزن باز رسان

ای خدایی که به یعقوب رساندی یوسف

این زمان یوسف من نیز به من باز رسان . . .

.

الا ای عطر دین ما کجایی؟ / شه خضرا نشین ما کجایی؟

مذاب کوره ی آهنگرانم / به یادت جمعه ها در جمکرانم . . .

چه جمعه هاكه يك به يك غروب شد نيامدي

چه بغضها كه در گلو رسوب شد نيامدي

خليل آتشين سخن ، تبر به دوش بت شكن

خداي ما دوباره سنگ و چوب شد نيامدي

براي ما كه خسته ايم ودل شكسته ايم، نه

ولي براي عده اي چه خوب شد ، نيامدي

تمام طول هفته را به انتظار جمعه ام

دوباره صبح، ظهر، نه / غروب شد ، نيامدي

آقا جان بد جوری گرفتارم کجایی میدونم تو هم گرفتار مایی فقط نشستیمو میگیم آقا کی میایی اما هوای منتظراتو داشته باش دیگه نمی دونم چی بگم حرف زیاد دارم نمی تونم بگم ای کاش می شد

اللهم عجل لولیک الفرج

حق دارد اگر گونه هایش سرخ، قلبش بی تاب،سیر از دنیا شده باشد

حق دارد اگر یارانش را، یاران بی وفایش را به حال خود واگذارد

حق دارد اگر احساس کند

اصبحت ... و امسیت...

حق دارد دیگر تاب گشتن در کوچه های کوفه را به امید یافتن یارانی همدل نداشته باشد

شاید تنها چیزی که امشب می خواهد

دیدار کوچه های مدینه باشد

تا برای عرض شکایت در پیشگاه حبیبش آماده باشد

آه از دل پر رنج علی

بیا ای یوسف گمگشته زهرا بیا و انتقام سیلی میان کوچه ها را بگیر بیا انتقام میخ و مسمار و سینه سوراخ را بگیر بیا و انتقام قلاف و بازوی شکسته را بگیر

جان مادرت بیا اقا ومزار بی نشان مادرت را به ما نشان بده

نگذار مردابی شویم ای روح دریائی ...................... ما را ببر با جذبه های موجی تماشائی

دیگر دلم سیر است از دل های پا در خاک ................ دیگر دلم سیر است (از) دلهای دنیائی

حتی بهاران بوی غربت می دهد این جا .................. دور از تو می خوانند گل ها شعر تنهائی

خورشید من لطفی که برخیزد دلم از خاک ............... صبحی که می خواهی نقاب از چهره بگشائی

سرشار خواهد شد زمین از مهربانی ها ................. لبریز خواهد شد جان ازعشق و زیبائی

با بارش دست تو در آدینه موعود ........................... از برق چشمان تو در آن صبح رویائی

خواهم که به زیر قدمت زار بمیرم

هرچند کنی زنده دگر بار بمیرم

من طاقت نا دیدن روی تو ندارم

مپسند که در حسرت دیدار بمیرم

خورشید چنانم به اب بام رسیده است

کان به که در ان سایه دیوار بمریم

گفتی که زکارت دارم گله بسیار

من نیز بر آنم که از این عار بمیرم

دانم که چرا خونمرازود نریزی

خواهی که به جان گندن بسیار بمیرم

گفتی به تو گر بگذرم از شوق بمیری

قربان سرت بگذر و بگذار بمیرم

بر چهره پر ز نور مهدی صلوات بر جان و دل صبور مهدی صلوات

تا امر فرج شود مهیا بفرست بهر فرج و ظهور مهدی صلوات

يك روز تو يك برنده بر مي گردي

لبها پر عطر خنده برمي گردي

از كوه بلند آرزوهاي زمين

با دسته اي از پرنده بر مي گردي

[="Tahoma"][="Navy"]یا صاحب الزمان

وقتی دلتنگی به ثانیه ثانیه ی جانمان هجوم می آورد...

وقتی دور و برت را نگاه می کنی ،کسی نیست برایش غصه تعریف کنی...

وقتی حس می کنی حوالیت، تو را به غفلتی خاموش فرو می برد...

به وعده ی خدا که ایمان داری،

پس حـــوصــله کـن، او می آیـــد
................
مرا با عشق خود درگیر کردی
به پایم با غمت زنجیر کردی
بدان دنیای بی تو هیچ باشد
دلم را از زمانه سیر کردی
تو با رفتن به پشت ابر ایّام
غروب جمعه را دلگیر کردی
..............
جمعه و انتظار

دلی که تنگ تواست و هوای تو دارد
بگو که فاصله ها را چگونه بردارد؟

رسیده به آخر نفس ، دوباره دلم
تمام ثانیه ها را چقدر بشمارد؟
..............
ای کاش همه می دانستند دنیایی که در آن حجت خدا نباشد جهنمی بیش نیست/ جهنمی که اگر نیک بنگری زبانه های آتش آن را خواهی دید/ آری ای دوست ! تا زمانی که بهشت ظهور نکرده است من و تو مقیم جهنمیم...
....................
بگو با من!

بگو ای نرگس غایب ز این چشمان نا لایق

مرا دیدار حاصل میشود آیا؟

كدامین فرصت كوتاه

كدامین جمعه ی شیرین.
.......................
عمــریست روی تخـته سـیـاه نگاه خود

تصمیم نه ... كه غیبت كبری نوشته ام

پشت در كلاس ، فقط گفته ای و من

از درس انـتـظـار تو امـلا نوشته ام

زنگ كلاس... بغض تو... موضوع انتظار

از جمــعه هـای غــم زده انشـاء نوشته ام
.........................
اللهم عجل الولیک الفرج[/]

[="Tahoma"][="DarkRed"]

کی شود در ندبه های جمعه پیدایت کنم / گوشه ای تنها نشینم تا تماشایت کنم
مینویسم روی هر گل نام زیبای تو را / تا که شاید این شب جمعه ملاقاتت کنم . . .

اللهم عجل لولیک الفرج


[/]

[="Tahoma"][="DarkRed"]اگر دل هايمان تاريک و ظلماني نمي گرديد
امامت هم عيان مي گشت و پنهاني نمي گرديد
به قدر تشنگي، گر تشنه امر فرج بوديم
خدا داند فرج اين گونه طولاني نمي گرديد
[/]

[="Tahoma"][="DarkRed"]هنوزم انتظار و انتظار است
هنوزم دل به سينه بي قرار است
هنوزم خواب مي بينم به شب ها
همان مردي که بر اسبي سوار است
همان مردي که آيد جمعه روزي
و اين پايان خواب انتظار است
[/]

[="Tahoma"][="DarkRed"]پی تو در خلوت تو، شب همه شب بیدارم
ای سفر که من چشم به راهت دارم
خانه ام ابری و چشمان تو همچون خورشید
چه کنم؟ دست خودم نیست اگر می بارم
که برای من از این پنجره ها حرف بزن
من بدون تو از این پنجره ها بیزارم
جان من، هدیه ناچیزی تقدیم شما!
گرچه در شأن شما نیست، همین را دارم
کاش می شد در این حلقه، شبی از شب ها
دست در دست تو ای خوب ترین بگذارم
من که تا عشق تو باقی است، زمین گیر تو ام
لا اقل لطف کن از روی زمین بردارم
[/]

[="Tahoma"][="Navy"]جمله جمله نه! واژه واژه تورا / ای سفر کرده گفتگو کردیم

کوچه کوچه نه! خانه خانه تورا / سالیانی ست جستجو کردیم

سوره سوره نه! آیه آیه تو را / در مناجات آرزو کردیم

جمعه جمعه نه! لحظه لحظه تو را / ندبه کردیم و های و هو کردیم . . .
[/]

[="Tahoma"][="Navy"]زنی شهید می شود،زنی به نام فاطمه
مدینه زهر می شود برای کام فاطمه
دری شکسته می شود،دو دست بسته می شود
یلی سکوت می کند، به احترام فاطمه
علی که کوه می شود برای سیل دشمنان
غریق اشک می شود به التیام فاطمه
غریب می شود علی، غریب می شود علی
غریب ماندن علی، غم مدام فاطمه
علی دوباره خویش را به سوی چاه می کشد
ز سوز آن اشاره های بی کلام فاطمه
قنوت می کند زمین به زیر آسمان شب
دعای دختری جوان، شبی... دوام فاطمه
[/]

[="Tahoma"][="Navy"]هرکجا سلطان رود دورش سپاه و لشگر است
پس چرا سلطان خوبان بی سپاه و لشگر است ؟
باخبر باشید ای چشم انتظاران ظهور
بهترین سلطان عالم از همه تنهاتر است ...
[/]

[="Tahoma"][="Navy"]همین که با تو بمانم برای من کافیست

برای از تو سرودن صدای من کافیست

خودت دعا بکن آقا که زود برگردی

نگو برای ظهورت دعای من کافیست[/]

أللهم عجل فی فرج مولانا صاحب العصر والزماننا بالقرآن.أللهم نور قلوبنا بالقرآن،أللهم زین أخلاقنا بالقرآن.. أللهم أجعلنی من جندک،فإن جندک هم الغالبون،وأجعلنی من حزبک فإن حزبک هم المفلحون،وأجعلنی من أولیائک،فإن أولیائک لا خوف علیهم ولاهم یحزنون...أللهم هب لی فی الثلثاء ثلاثا،لاتدع لی ذنبا إلا غفرته،ولا غما إلا أذهبته،ولا عدوا إلا دفعته..ببسم الله خیر الأسمآء..آمین بحق محمد وآله الطاهرین.

[="Tahoma"][="Navy"]هنوزم انتظار و انتظار است
هنوزم دل به سينه بي قرار است
هنوزم خواب مي بينم به شب ها
همان مردي که بر اسبي سوار است
همان مردي که آيد جمعه روزي
و اين پايان خواب انتظار است
[/]

[="Tahoma"][="Navy"]پی تو در خلوت تو، شب همه شب بیدارم
ای سفر که من چشم به راهت دارم
خانه ام ابری و چشمان تو همچون خورشید
چه کنم؟ دست خودم نیست اگر می بارم
که برای من از این پنجره ها حرف بزن
من بدون تو از این پنجره ها بیزارم
جان من، هدیه ناچیزی تقدیم شما!
گرچه در شأن شما نیست، همین را دارم
کاش می شد در این حلقه، شبی از شب ها
دست در دست تو ای خوب ترین بگذارم
من که تا عشق تو باقی است، زمین گیر تو ام
لا اقل لطف کن از روی زمین بردارم
[/]

[="Tahoma"][="Navy"]ای اف به این زمانه و ای اف به روزگار
تا کی شکست ، خرد شدن ، بغض ، انتظار
تقویمها نبود تو را ناله میکنند
در سالهای ساکت و بی روح و مرگبار
تقویم ، بی تو هر چه که باشد قشنگ نیست
فرقی نمیکند چه زمستان و چه بهار
حتی تمام فلسفه ها بی تو مبهم اند
مرزی نمانده بین جهان ، جبر ، اختیار
دنیا پر است از همه چیزهای شوم
از هر چه اتفاق عبث ، تلخ ، ناگوار
از زندگی به شیوه حیوان ولی مدرن
یعنی که : کار ، پول ، هوس ، کار ، کار ، کار ...
[/]

[="Tahoma"][="Navy"]فروغ بخش شب انتظار، آمدنی ست
نگار، آمدنی غمگسار، آمدنی ست
به خاک کوچه دیدار آب می پاشند
بخوان ترانه شادی که یار آمدنی ست
ببین چگونه قناری ز شوق می لرزد!
مترس از شب یلدا! بهار آمدنی ست
صدای شیهه رخش ظهور می آید
خبر دهید به یاران: سوار آمدنی ست
بس است هر چه پلنگان به ماه خیره شدند
یگانه فاتح این کوهسار، آمدنی ست
[/]

ای عبای پیمبر به دوشت،ای دل فاطمه س در خروشت..یا امام زمان کی می آیی؟یا امام زمان کی می آیی؟؟

[="Tahoma"][="Navy"]هيچ داري از دل مهدي خبر!!
گريه هاي هر شبش را تا سحر!!
گرچه از يمن وجودش زنده ايم
قلب او را بارها سوزانده ايم
دست مهدي بسته از رفتار ماست
قفل زندانش همين كردار ماست!!
[/]

[="Tahoma"][="Navy"]اذان جمکران شوری به پا کرد دلم را از غم عالم جدا کرد
صبا را گشته بودم محرم راز مرا با رمز غیبت اشنا کرد
بخوان در دل تمنای فرج را بگو شاید نگاهی هم به ما کرد
چو یعقوب از غم یوسف بنالید به بوی جامه اش او را شفا کرد
نباشد گل به بستان در زمستان گل نرگس به هر باغی وفا کرد
ببینیم در جهان عدل علی را اگر امد حکومت را به پا کرد
اگر ابری بییاید روی خورشید مشو نومید وباید بس دعا کرد
خدا یا عمر من را طاقتی بخش که بینم غیبت کبری رها کرد
[/]

[="Tahoma"][="Navy"]غروب جمعه رسیده است وبازتنهایی
غروب ِ این همه غربت ، چرانمی آیی؟

زمین به دورسرم چرخ می زندپس کی
تمام می شوداین روزهای یلدایی؟

کجاست جاذبه ات آفتاب من؟خسته است
شهاب کوچکت ازاین مدار پیمایی

کبوترانه دلم راکجا روانه کنم؟
کجاست گنبدآن چشمهای مینایی؟

تمام هفته دلم رابه جمعه خوش کردم
غروب جمعه رسیده است و باز.... تنهایی
[/]

[="Tahoma"][="Navy"]لعنت به عدو که روح تقوا را کشت
ایمان و کمال و عشق و معنا را کشت

باز آ و بگیر انتقامی سنگین
از آنکه ز راه ظلم ، زهرا(س) را کشت
[/]

[="Tahoma"][="Navy"]نایب خود را به مدد می رسد
جمله نود بوده و صد میرسد

ماه ترین ماه نمایان شود
كل جهان باز چراغان شود

كرب و بلایی تر از این مرد نیست
چون برسد هیچ دلی زرد نیست

منتقم سیلی زهراست او
كرب و بلا را به تماشاست او

آینه در آینه حیدر بود
نور حسین«ع» شبه پیمبر«ص» بود
[/]

[="Tahoma"][="Navy"]

ای آشنای درد ما ، مهدی بیا مهدی بیا
ای یاور درمانده ها ، مهدی بیا مهدی بیا
فرمانده و رهبر تویی ، آقا توئی سرور توئی
ای وارث آل نبی، مهدی بیا مهدی بیا
بینم اگر رخسار تو ،بوسه زنم بر پای تو
بر چهره زیبای تو ،مهدی بیا مهدی بیا
مهدی تو هستی در دلم ، نور امیدی سرورم
عنوان کنم راز دلم ، مهدی بیا مهدی بیا
سلطان قلب ما توئی ،درمانده ایم مولا توئی
درمان درد ما توئی ،مهدی بیا مهدی بیا
شمعها همه افروخته ، پروانگانش سوخته
چشمها به راهت دوخته ،مهدی بیا مهدی بیا
ما جملگی لب تشنه ایم ، بی تاب و هم سرگشته ایم
ساقی به تو دل بسته ایم ،مهدی بیا مهدی بیا
اصغر ندیده روی تو ، عاشق شده بر خوی تو
قربان تار موی تو ، مهدی بیا مهدی بیا
[/]

[="Tahoma"][="Navy"]

گیرم که رد کنی دل ما را خدا که هست

باشد محل نده قسم مرتضی که هست

وقتی قسم به معجر زینب قبول نیست

چادر نماز حضرت خیر النسا که هست

یک گوشه می نشینم و حرفی نمی زنم

بیرون مکن مرا تو از این خانه جا که هست
[/]

[="Tahoma"][="Navy"]روزي هزاربار دلت را شکسته ام
بي خود به انتظار وصالت نشسته ام
هر بار اين تويي كه رسيدي و در زدي
هربار اين منم كه در خانه بسته ام
هر جمعه قول ميدهم آدم شوم ولي
هم عهد خويش و هم دلتان را شكسته ام ....
[/]

[="Tahoma"][="Navy"]از هجر تو طبیعت ما گریه می کند
چشم تمام آینه ها گریه می کند
چشم انتظار آمدنت شیر خواره‌ای است
گهواره‌ای به کرب و بلا گریه می کند
پای سه ساله‌ای که پر تاول آمده است
دارد به اشک و دعا گریه می کند
در علقمه به خاطر تو مشک پاره ای
دارد کنار دست جدا گریه می کند
گودال سرخ روز عطش نعره می کشد
از روضه های خون خدا گریه می کند
[/]

موضوع قفل شده است