چرا اعتقادات شیعه همیشه به زور اثبات میشه؟

تب‌های اولیه

149 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

[="Tahoma"][="DarkRed"]

sayedali;251449 نوشت:
د میگم

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام

با عرض پوزش اینطور بر میاید که بله بد می گویید

sayedali;251449 نوشت:
1.حرام خواری است
2.حرام زادگی است

شما به چه حقی این رو نسب میدید بهشون با چه برهانی؟[/]

[="Tahoma"][="DarkRed"]

armandaneshjoo;251859 نوشت:

عالیه. پس لطفا برای وجود خدا تو فروم http://www.askdin.com/forum98.html یه برهان بیار.

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام

میشه این جمله رو ربطش رو با نقل قول بدید؟

شما چرا موضوع براین خدا رو آوردید؟

منظورتون اینه که ما خدا رو بدون دلیل پذیرفتیم؟

اگر بله و من درست متوجه شدم دلیلتونو بسیار خلاصه بگویید:Gol:

با تشکر[/]

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام

دوست عزیز جناب اسد تهرانیان

asad.tehranian;251655 نوشت:
سلام از بین دوستان تقریبا فقط شما به آنچه که مد نظر من بود جواب دادید!!! فقط مشکل اینه که من اینو هم به این وهابی گفتم و گفت شما از کجا میدانید که این امتحان الهی است؟؟ چرا امتحان الهی چیزهای دیگری نباشد؟؟؟ مثلا تو قران گفته شما را با مال یا خانواده یا فلان ... امتحان میکنیم!!!! اما هیچ وقت نگفته شما را با کتاب خدا امتحان میکنیم و هرکس توانست از کتاب خدا امامت را بیرون بکشد در امتحان قبول میشود!!! اتفاقا برعکسش رو هم گفته و گفته گتاب خدا را آسان قرار دادیم تا پند بگیرید و ....

ممنون از لطفتون آخه می دونید من بیشتر از 5 ساله تو نت با وهابی ها دارم بحث می کنم. باورتون میشه تا حالا همه شون رو با حدیث از کتب خودشون و قرآن ساکت کردم ولی هیچ کدومشون حق رو قبول نکردن!!!
خب ببین بهش بگو اگر قرآن اینهمه آسان است پس لطف کنه تعداد و اوقات و طریقه ی اولین و مهم ترین واجت اسلام رو که نماز است از قرآن برامون نشون بده.
وقتی نتونست بهش بگین که اینطور هم نیست که شما میگید قرآن مبین دارد باید ببینیم که مبین چی میگه. در مورد امامت هم چندین آیه هست که با مراجعه به مبین معلوم میشه.
التماس دعا - یاعلی

[="Tahoma"][="Black"]

نقل قول:
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام
میشه این جمله رو ربطش رو با نقل قول بدید؟
شما چرا موضوع براین خدا رو آوردید؟
منظورتون اینه که ما خدا رو بدون دلیل پذیرفتیم؟
اگر بله و من درست متوجه شدم دلیلتونو بسیار خلاصه بگویید:Gol:
با تشکر

پستو اصلاح کردم[/]

[="Tahoma"][="DarkRed"]

armandaneshjoo;251884 نوشت:

پستو اصلاح کردم

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام

میشه بگویید کجای سخنشون اشتباهه و علت سند نداشتنش رو بگویید:Gol:

آیا شما می دانید که سند ندارد؟[/]

کبوتر حرم الزهرا;251873 نوشت:

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام

با عرض پوزش اینطور بر میاید که بله بد می گویید

شما به چه حقی این رو نسب میدید بهشون با چه برهانی؟

با سلام

در این که معاندین و منکرین اهل بیت (ع) حرام خوار و حرام زاده اند شکی نداشته باشید
من در پست های آتی مقالاتی در این زمینه درج می کنم

حتی در خود منابع اهل سنت هم آمده است

البته این به این معنا نیست که ما اهل سنت رو....بدانیم
ما منکرین رو حرام خوار و حرام زاده می دانیم%

اين ديدگاه جمهور متكلّمان، مفسّران محدثان شيعه است. آنان بر اين باورند كه هرچند نام اهل بيت به طور صريح در قرآن نيامده است، ليكن خداوند آياتي متعدد دربارة پيشوايي اهل بيت ـ به ويژه امام علي«عليه‌السلام» و مناقب آنان نازل كرده است و پيامبر خدا «صلي الله عليه و آله» كه مبيّن و معلّم آيات خدا است، آنها را به طور صريح و روشن براي امّت بيان كرده است، به گونه‌اي كه اگر جهالت‌ها و عنادها رخت بربندد براي همگان اين مطلب روشن و هويدا خواهد شد.

ابو بصير مي‌گويد:‌از امام صادق«عليه‌السلام» دربارة آية (أطِيعُوا اللهَ وَ أطِيعُوا الرَّسولَ وَ أُولِي الأمرِ مِنّْكُمّ([6] پرسيدم فرمود: (أُولِي الْأمر( علي بن ابي‌طالب و حسن و حسين«عليه‌السلام» است. گفتم: مردم مي‌گويند: چرا نام علي و اهل بيت ايشان در كتاب خدا نيست؟ فرمود: به آنان بگو: نماز بر رسول خدا«صلي الله عليه و آله» نازل شد ولي خداوند ركعات آن را كه سه يا چهار تاست (در كتابش) نام نبرد، تا آنكه رسول خدا«صلي الله عليه و آله» آن را براي مردم تفسير كرد. زكات بر ايشان نازل شد ولي اينكه از چهل درهم، يك درهم زكات دارد را نام نبردند تا آن كه رسول خدا«صلي الله عليه و آله» براي آنان مقدار زكات را تفسير كرد. و حج نازل شد و خداوند به مردم نفرمود هفت بار طواف كنيد تا آنكه رسول خدا«صلي الله عليه و آله» براي آنان تفسير كرد. آيه (أطِيعُوا اللهَ وَ أطِيعُوا الرَّسولَ وَ أُولِي الأمرِ مِنّْكُمّ( نيز دربارة علي و حسن و حسين«عليه‌السلام» نازل شد و رسول خدا«صلي الله عليه و آله» (آن را تفسير كرد) و دربارة علي«عليه‌السلام» فرمود: هر كس من مولاي اويم (و اطاعت من بر او واجب است) علي هم مولاي اوست و (اطاعتش بر او واجب است) و فرمود: شما را به كتاب خدا و اهل بيتش سفارش مي‌كنم. من ازخدا خواسته‌ام بين‌ آن دو جدايي نيندازد تا بر من در سر حوض (كوثر) وارد شوند، و خدا هم آن را به من عطا كرد.
و نيز فرمود: شما (لازم نيست) چيزي به آنان ياد دهيد، آنان از همة شما آگاه‌ترند. و فرمود: آنان شما را از در هدايت بيرون نمي‌برند و به در گمراهي نمي‌آوردند. اگر رسول خدا ساكت مي‌شد و اهل بيت خود را كه مراد اين آيه است معرفي نمي‌فرمود، آل فلان و آل فلان ادعا مي‌كردند. لكن خداوند در كتاب خود، سخن پيامبرش را تصديق كرد و (دربارة اهل بيت) چنين نازل فرمود: (إنَّما يُريدُ اللهَ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الّرجْسَ أهّلَ الْبيتِ وَ يُطَهِرَكُمْ تَطْهيراً)[7] پس علي و حسن و حسين عليهم السلام تنها مراد از اهل بيت در اين آيه بودند و رسول خدا«صلي الله عليه و آله» آنان را زير كسا آوردند و فرمودند: «خدايا براي هر پيامبري اهلي و (افراد ) ارجمندي است، و اينان اهل من و افراد ارجمند من هستند...».[8]

2 - شايد يكي از حكمت‌هاي عدم تصريح نام ائمه در قرآن و واگذاشتن تبين آيات در اين زمينه به عهدة پيامبر خدا«صلي الله عليه و آله» آزمون امت بوده كه در سرنوشت نسل‌ها اثر مستقيم دارد.
براي توضيح اين مطلب تذكر چند نكته ضروري است،
الف) آزمون خداوند از همة افراد بشر و نيز تمام امت‌ها قطعي است همان‌گونه كه قرآن به صراحت به آن اشاره كرده است .
ب) شيوة آزمون خداوند از افراد و امّت ها متفاوت است، برخي را با گل خشكيده كه در آن روح دميده امتحان مي‌كند؛ مانند امتحان خداوند از فرشتگان،[9] و برخي را با ممنوعيّت از ماهي‌گيري، در روز شنبه و فراواني ماهي در همان روز در نهرها، مانند امتحان يهوديان،[10]... و بلاخره هر فردي و امّتي را با امتحان‌هاي گوناگون در سطوح مختلف و شيوه‌هاي متفاوت مي‌آزمايد.
ج ) يكي از آزمون‌هاي الهي از اين امّت در چگونگي پيروي آنان از پيامبر خداست. خداوند براي اجراي اين آزمون و پيش‌گيري از هر نوع عذر و بهانه، مقدمات آن را بدين گونه فراهم كرد:
1 - حرمت و منزلت رسولش را به امّت نماياند.[11]
2 - اطاعت از دستور پيامبرش را صادر كرد.[12]

[=Arial Black]آيا شيعيان ، مخالفان خود را «حرام زاده» مي‌دانند؟

[=Arial Black]

[=Arial Black]منبع:

[=Arial Black]http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=5695

[=Arial Black]مقدمه :

[=Arial Black]عثمان خميس ، تئوريسين معاصر وهابي و از ليدرهاي اصلي آنا‌ن ، در سال گذشته در نماز جمعه كويت سخنراني كرد و اتهامات بسياري عليه شيعه مطرح نمود. در همان زمان پاسخ شبهات او را داديم و استاد قزويني نيز در مدرسه فيضيه چندين جلسه از سخنراني‌هاي خود را به اين شبهات اختصاص داد .
[=Arial Black]ولي از آن جايي كه شبهات مطرح شده در سخنراني عثمان خميس ، اهميت بسياري دارد و از مهمترين شبهات وهابيت عليه شيعه به حساب مي‌آيد ، تصميم گرفتيم كه تك تك اين شبهات را به صورت پرسش و پاسخ در سايت نيز قرار دهيم تا خوانندگان هميشگي بهره ي بهتر و بيشتري ببرند .
[=Arial Black]طرح شبهه :

[=Arial Black]يكي از اتهامات عثمان خميس در اين سخنراني ،‌ اين بود كه شيعيان فقط خود را حلال زاده و ديگر مسلمانان را حرام زاده مي‌دانند، وي مي‌گويد :
[=Arial Black]المسألة الثالثة : القول بكفر من عدا الشيعة :
[=Arial Black]كل من عدا الشيعة فهو كافر بل لم يتوقف الأمر على ذلك بل كل من عدا الشيعة كافر وولد زنا ... .
[=Arial Black]2 . ويروي الكليني في الكافي عن محمد بن علي الباقر ، أن الناس كلهم أولاد بغايا ما خلا شيعتنا ، وهذا في الروضة من الكافي . صفحة 239
[=Arial Black]
[=Arial Black]شيعه مي گويد: غير از شيعه همه كافر بلكه بالاتر ولد الزنا هستند، كليني در كتاب كافي از امام محمد باقر عليه السلام نقل مي كند: غير از شيعيان ما همه مردم فرزندان نامشروع هستند.
[=Arial Black]نقد و بررسي :

[=Arial Black]مرحوم كليني در كتاب شريف اصول كافي ، اين روايت را با سند ذيل ، اين گونه نقل مي‌كند :
[=Arial Black]
[=Arial Black]431 عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْعَبَّاسِ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ عَنْ عَاصِمِ بْنِ حُمَيْدٍ عَنْ أَبِي حَمْزَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ (عليه السلام) قَالَ قُلْتُ لَهُ إِنَّ بَعْضَ أَصْحَابِنَا يَفْتَرُونَ وَيَقْذِفُونَ مَنْ خَالَفَهُمْ فَقَالَ لِي الْكَفُّ عَنْهُمْ أَجْمَلُ ثُمَّ قَالَ وَاللَّهِ يَا أَبَا حَمْزَةَ إِنَّ النَّاسَ كُلَّهُمْ أَوْلادُ بَغَايَا مَا خَلا شِيعَتَنَا
[=Arial Black]
[=Arial Black]ابو حمزه مى‏گويد : به امام باقر عليه السّلام عرض كردم :
[=Arial Black]
[=Arial Black] برخى از هم كيشان ما به دگرانديشان دروغ مى‏بندند و آنها را به حرامزادگى نسبت مى‏دهند .
[=Arial Black]
[=Arial Black] امام باقر عليه السّلام فرمود : سخن نگفتن در باره آنان نيكوتر است ، و سپس فرمود : اى ابا حمزه ! به خدا سوگند! جز شيعيان ما، همه مردم زاده‌ي فحشايند .
[=Arial Black]
[=Arial Black]الكليني الرازي ، أبي جعفر محمد بن يعقوب بن إسحاق (متوفاي328 هـ) ، الأصول من الكافي ، ج‏8 ، ص275 ـ 287 ، ناشر: اسلاميه‏ ، تهران‏ ، الطبعة الثانية ،1362 هـ .ش .
[=Arial Black]ضعف سند روايت:

[=Arial Black]اولاً : در سند اين روايت دو مشكل وجود دارد : يكي در حسن بن عبد الرحمن و ديگري در علي بن العباس .
[=Arial Black]حسن بن عبد الرحمن مجهول است و در هيچ يك از كتاب‌هاي رجالي شيعه توثيق ندارد .
[=Arial Black]بنابراين روايات او معتبر نيست .
[=Arial Black]مشكل اصلي و اساسي در سند، علي بن عباس است كه از غلات به شمار مي‌رود .
[=Arial Black]
[=Arial Black]م[=Arial Black]رحوم نجاشي در باره وي مي‌نويسد :
[=Arial Black]
[=Arial Black]علي بن العباس الجراذيني الرازي ، رمي بالغلو وغمز عليه ، ضعيف جداً .
[=Arial Black]علي بن عباس جراذيني رازي جدّا ضعيف و محكوم به غلوّ شده است.
[=Arial Black]
[=Arial Black]النجاشي الأسدي الكوفي ، أبو العباس أحمد بن علي بن أحمد بن العباس (متوفاي450هـ) ، فهرست أسماء مصنفي الشيعة المشتهر ب‍ رجال النجاشي ، ص 255 ، تحقيق : السيد موسى الشبيري الزنجاني ، ناشر : مؤسسة النشر الاسلامي ـ قم ، الطبعة: الخامسة ، 1416هـ .
[=Arial Black]
[=Arial Black]ابن داود حلي مي‌نويسد :
[=Arial Black]علي بن العباس الجراذيني ، بالجيم والراء والذال المعجمة ، الرازي لم ( جش ) رمي بالغلو وغمز عليه ، ضعيف جداً .
[=Arial Black]علي بن عباس جراذيني رازي، ضعيف و غالي است.
[=Arial Black]الحلي ، تقى الدين الحسن بن علي بن داود (متوفاى بعد 707هـ) ، كتاب الرجال مشهور بـ رجال ابن داود ، ص 261 ،‍ تحقيق : السيد محمد صادق آل بحر العلوم ، ناشر : منشورات المطبعة الحيدرية – النجف ، 1392هـ ـ 1972م
[=Arial Black]
[=Arial Black]علامه حلي مي‌نويسد :
[=Arial Black]علي بن العباس الجراذيني ، بالراء بعد الجيم ، والذال المعجمة بعد الألف ، وقبل الياء المنقطة تحتها نقطتين ، وبعدها النون ، الرازي ، رمي بالغلو ، وغمز عليه ، ضعيف جدا ، له تصنيف في الممدوحين والمذمومين يدل على خبثه وتهالك مذهبه ، لا يلتفت إليه ، ولا يعبأ بما رواه .
[=Arial Black]
[=Arial Black]علي بن عباس جراذيني رازي ضعيف و غا لي است. نوشته هايي در مدح و ذم دارد كه نشانگر نابودي مذهبش و پستي خود وي است، نه خود او ارزشي دارد و نه به رواياتش توجهي مي شود.
[=Arial Black]
[=Arial Black]الحلي الأسدي ، أبي منصور الحسن بن يوسف بن المطهر (متوفاي 726هـ) خلاصة الأقوال في معرفة الرجال ، ص 367 ، التحقيق : فضيلة الشيخ جواد القيومي ، ناشر : مؤسسة نشر الفقاهة ، الطبعة : الأولى ، 1417هـ .
[=Arial Black]
[=Arial Black]بنابراين ، روايت چنين افرادي در مذهب شيعه ، هيچ جايگاهي ندارد ؛ از اين رو است كه احدي از علماي شيعه در طول تاريخ بر طبق چنين رواياتي فتوا نداده‌اند و بلكه عكس آن را معتقد هستند ؛ زيرا بر مبناي فقه شيعه تمام كساني كه پيوند زناشوئي و ازدواج آنان بر اساس مذهب خودشان صورت گرفته و به اصطلاح صيغه عقد جاري شده است ، حلال زاده هستند ؛ حتي اگر غير مسلمان باشند ؛ تا چه رسد به مسلمانان.
[=Arial Black]پس اين روايت علاوه بر ضعف سند با ديدگاه فقهي شيعه نيز در تضاد است.
[=Arial Black]
[=Arial Black]ثايناً : روايات بسياري در كتاب‌هاي اهل سنت وجود دارد كه ثابت مي‌كند ، كساني كه محبت امير مؤمنان عليه السلام را ندارند‌ ، حرام‌زاده هستند .
[=Arial Black]
[=Arial Black]از آن جايي كه روايات بسياري در اين زمينه در كتاب‌هاي اهل سنت نقل شده است‌ ، به چند روايت اشاره و دوستان علاقه‌مند را به كتاب‌هاي مفصل ؛ از جمله كتاب شريف الغدير ، ج4 ، ص320 به بعد و همچنين به اثر گران سنگ الإمام علي بن أبي طالب عليهما السلام ، نوشته احمد رحماني همداني ، فصل 19 ، ارجاع مي‌دهيم .
[=Arial Black]نشانه‌‌هاي حلال زاده و حرام زاده در روايات اهل سنت :

[=Arial Black]الف : دشمني با امير مؤمنان عليه السلام :

[=Arial Black]علامه شمس الدين جزري شافعي مي‌نويسد :
[=Arial Black]عن عبادة بن الصامت رضي الله عنه قال : كنّا نَبُور أولادنا بحُبّ عليّ بن أبي طالب رضي الله عنه ، فاذا رأينا أحدهم لا يحب علي بن أبي طالب ، علمنا أنه ليس منا ، وأنه لغير رشده .
[=Arial Black]
[=Arial Black]عبادة بن صامت مي‌گويد : ما فرزندان خود را با دوستى على بن ابى طالب عليه السلام مى‌آزموديم ، و اگر يكى از آنان على بن ابى طالب را دوست نمى‌داشت، پى مى‌برديم كه غير مشروع است .
[=Arial Black]و در ادامه اين روايت را نقل مي‌كند :
[=Arial Black]
[=Arial Black]وروينا ذلك ايضا ، من أبي سعيد الخدري رضي الله عنه ، ولفظه : كنا معشر الأنصار نبور أولادنا بحبهم علياً رضي الله عنه ، فإذا ولد فينا مولود فلم يحبه عرفنا أنه ليس منا .
[=Arial Black]قوله : نبور ، بالنون والباء الموحدة وبالراء اي نختبر ونمتحن .
[=Arial Black]
[=Arial Black]ما گروه انصار فرزندان مان را با محبت و دوستي علي(عليه السلام) آزمايش مي كرديم، اگر فرزندي بدنيا يم آمد و علي را دوست نداشت مي فهميديم كه از ما نيست.
[=Arial Black]
[=Arial Black]الجزري الشافعي ، أبي الخير شمس الدين محمد بن محمد (متوفاي 833هـ) ، أسني المطالب في مناقب سيدنا علي بن أبي طالب كرم الله وجهه ، ص57 ـ 58 ، تقديم ، تحقيق و تعليق :‌ الدكتور محمد هادي الأميني ، ناشر : مكتبة الإمام امير المؤمنين (ع) العامة ، اصفهان ـ ايران .
[=Arial Black]
[=Arial Black]شمس الدين جزري از بزرگان اهل سنت است كه در مقدمه كتابش روايت‌هاي نقل شده در اين كتاب را مسند و متواتر مي‌داند :
[=Arial Black]وي در مقدمه كتابش مي‌گويد :
[=Arial Black]
[=Arial Black]وبعد فهذه احاديث مسندة مما تواتر وصح ، وحسن من أسني مناقب الأسد الغالب مفرق الكتائب، و مظهر العجائب ليث بني غالب امير المؤمنين علي بن أبي طالب كرم الله تعالي وجهه ، ورضي الله عنه وأرضاه، اردفتها بمسلسلات من حديث، و متصلات من روايته، وتحديثه، وبأعلي أسناد صحيح اليه من القرآن والصحبة والخرقة التي اعتمد فيها اهل الولاية عليه نسأل الله أن يثبتنا علي ذلك ويقربنا به اليه .
[=Arial Black]
[=Arial Black]احاديث موجود در اين كتاب همه مسند و متواتر وصحيح هستند ، كه بيانگر مناقب و فضائل شير هميشه پيروز و درهم كوبنده لشكرها ، مظهر عجايب ، شير بني غالب ، امير مؤمنان علي بن ابوطالب است كه آن را با احاديث مسلسل و پي در پي و روايات به هم پيوسته و با سند اعلا و صحيح و از قرآن و همراهي‌هاي او و معجزاتي كه پيروان ولايت به آن اعتماد دارند جمع آوري كرده‌ام ، به اميد آن كه خداوند متعال ما را بر ولايت او ثابت قدم بدارد و به او نزديك فرمايد .
[=Arial Black]
[=Arial Black]الجزري الشافعي ، أبي الخير شمس الدين محمد بن محمد (متوفاي 833هـ) ، أسني المطالب في مناقب سيدنا علي بن أبي طالب كرم الله وجهه ، ص45 ، تقديم ، تحقيق و تعليق :‌ الدكتور محمد هادي الأميني ، ناشر : مكتبة الإمام امير المؤمنين (ع) العامة ، اصفهان ـ ايران .
[=B Yagut][=Arial Black]ترجمه علامه جزري :

[=Arial Black]شايد بعضي از افراد نسبت به كتاب أسني المطالب و نويسنده آن علامه جزري ترديدهائي در اذهان ديگران ايجاد كنند ؛ از اين رو ترجمه ايشان را از زبان ابن حجر عسقلاني كه حافظ علي الإطلاق اهل سنت است ، نقل مي‌كنيم .
[=Arial Black]محمد بن محمد بن محمد بن محمد الحافظ - الإمام المقرئ شمس الدين ابن الجزري ، ولد ليلة السبت الخامس والعشرين من شهر رمضان سنة 751 بدمشق ، وتفقه بها ، ولهج بطلب الحديث والقراآت ، وبرز في القراآت ، وعمر مدرسة للقراء سماها دار القرآن وأقرأ الناس ، وعين لقضاء الشام مرة ، وكتب توقيعه عماد الدين بن كثير ثم عرض عارض فلم يتم ذلك وقدم القاهرة مرارا ، وكان مثريا وشكلا حسنا وفصيحا بليغا ...
[=Arial Black]وكان كثير الإحسان لأهل الحجاز ، وأخذ عنه أهل تلك البلاد في القراآت وسمعوا عليه الحديث ... وقد انتهت إليه رئاسة علم القراآت في الممالك ، وكان قديما صنف الحصن الحصين في الأدعية ولهج به أهل اليمن واستكثروا منه ، وسمعوه علي قبل أن يدخل هو إليهم ثم دخل إليهم فأسمعهم ، وحدث بالقاهرة بمسند أحمد ومسند الشافعي وبغير ذلك وكان يلقب في بلاده الإمام الأعظم .
[=Arial Black]
[=Arial Black]جزري شب بيست و پنجم رمضان سال 751هـ در شهر دمشق به دنيا آمد و در همان شهر به دانش اندوزي پرداخت و براي آشنائي با حديث و قرائت قرآن تلاش كرد و در همين رشته هم موفق شد و مدرسه‌اي به نام دار القرآن تاسيس كرد . به قضاوت از طرف عماد الدين كثير منصوب شد ولي آن را به پايان نرساند ، چندين بار به قاهره سفر كرد ، وي چهره اي زيبا وجذاب داشت...
[=Arial Black]
[=Arial Black]نسبت به مردم حجاز بسيار نيكو كار بود، از وي دانش قرائات و حديث را آموختند... در همه كشورها دانش قرائت به او ختم مي شد و كتابي در دعا به اسم الحصن الحصين نوشت ، مردم يمن از وي استفاده فراوان نمودند ، در قاهره مسند احمد و شافعي را بر مردم مي خواند ، به او امام اعظم لقب داده بودند .
[=Arial Black]
[=Arial Black]ابن حجر عسقلاني ، أحمد بن علي بن حجر أبو الفضل الشافعي (متوفاي 852هـ) ، إنباء الغُمر بأبناء العمر في التاريخ ، ج 8 ص 245 ، تحقيق : د.محمد عبد المعيد خان ، ناشر : دار الكتب العلمية - بيروت / لبنان الطبعة : الثانية ، 1406هـ -1986م .
[=Arial Black]اين روايت را علاوه بر نقل جزري شافعي در كتاب أسني المطالب در كتابهاي لغت نيز آمده است.
[=Arial Black]
[=Arial Black]الأزهري ، أبو منصور محمد بن أحمد الوفاة: 370هـ) ، تهذيب اللغة ، ج 15 ص 191 ، اسم المؤلف: تحقيق : محمد عوض مرعب ، دار النشر : دار إحياء التراث العربي - بيروت ، الطبعة : الأولى ، 2001م ؛
[=Arial Black]الجزري ، أبو السعادات المبارك بن محمد (متوفاي606هـ) ، النهاية في غريب الحديث والأثر ، ج 1 ص 161 ، تحقيق طاهر أحمد الزاوى - محمود محمد الطناحي ، ناشر : المكتبة العلمية - بيروت - 1399هـ - 1979م ؛
[=Arial Black]الأفريقي المصري ، محمد بن مكرم بن منظور (متوفاي711هـ) ، لسان العرب ، ج 4 ص 87 ، ناشر : دار صادر - بيروت ، الطبعة : الأولى ؛
[=Arial Black]الحسيني الزبيدي ، محمد مرتضى (متوفاي1205هـ ، تاج العروس من جواهر القاموس ، ج 10 ص 257 ، تحقيق : مجموعة من المحققين ، ناشر : دار الهداية .
[=Arial Black]

[=Arial Black]ادامه پست بعدی

ب : محبّت امير مؤمنان عليه السلام ، معيار حلال زاده بودن :

عاصمي مكي و موفق خوارزمي مي‌نويسند :

عن أبي بكر الصديق قال رأيت رسول الله ختم ختمة وهو متكئ على فرش عربية وفي الخيمة علي وفاطمة والحسن والحسين فقال معشر المسلمين أنا سلم لمن سالم أهل الخيمة حرب لمن حاربهم ولي من والاهم لا يحبهم إلا سعيد الجد طيب المولد ولا يبغضهم إلا شقي الجد رديء الولادة

ابوبكر مي‌گويد: رسول خدا در خيمه بر فرشي عربي نشسته و تكيه داده بود، علي و فاطمه و حسن و حسين نيز در خيمه بودند، فرمود: اي مسلمانان! هر كس با اهل خيمه دوست باشد من با او دوست هستم و هر كس با آنان دشمن باشد من با آنان دشمنم، آنان را دوست ندارد مگر آنكه ولادتي پاك دارد و دشمن نيست با آنان مگر آنكه ولادتي ناپاك دارد.

العاصمي المكي ، عبد الملك بن حسين بن عبد الملك الشافعي (متوفاي1111هـ) ، سمط النجوم العوالي في أنباء الأوائل والتوالي ، ج 3 ص 44 ، تحقيق : عادل أحمد عبد الموجود- علي محمد معوض ، ناشر : دار الكتب العلمية .

قندوزي حنفي مي‌نويسد :
عن سعيد بن جبير ، عن ابن عباس ( رضي الله عنهما ) قال : قال رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم : يا علي أنت صاحب حوضي وصاحب لوائي ... وأنت مولى من أنا مولاه وأنا مولى كل مؤمن ومؤمنة ، لا يحبك إلا طاهر الولادة ولا يبغضك إلا خبيث الولادة .

رسول خدا به علي فرمود: تو صاحب پرچم و حوض مني...تو مولاي كسي هستي كه من مولاي اويم، ومن مولاي هر مؤمن و مؤمنه اي هستم، مُحبّ و دوستدار تو نيست مگر آنكه ولادتش پاك باشد و دشمن تو نيست مگر آنكه ولادتش ناپاك باشد.

القندوزي الحنفي ، سليمان بن إبراهيم (متوفاي1294هـ) ، ينابيع المودة لذوي القربى ، ج 1 ص 397 ، تحقيق : سيد علي جمال أشرف الحسيني ، ناشر : دار الأسوة للطباعة والنشر ، الطبعة : الأولى ، 1416هـ .
و در ادامه مي‌نويسد :
وعن الإمام جعفر الصادق ، عن آبائه عليهم السلام عن رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم ( انه ) قال : من أحبنا أهل البيت فليحمد الله على أولي النعم . قيل : وما أولي النعم ؟ قال : طيب الولادة ، ولا يحبنا إلا من طابت ولادته .

رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم فرمود : هر كه ما خاندان را دوست بدارد خدا را بر برترين نعمتها سپاس گزارد . گفتند : برترين نعمت كدام است ؟ فرمود : پاكزادگى ، زيرا ما را دوست ندارد مگر آن كه پاكزاده باشد .

القندوزي الحنفي ، سليمان بن إبراهيم (متوفاي1294هـ) ، ينابيع المودة لذوي القربى ، ج 2 ص 272 ، تحقيق : سيد علي جمال أشرف الحسيني ، ناشر : دار الأسوة للطباعة والنشر ، الطبعة : الأولى ، 1416هـ .

ابن مردويه اصفهاني مي‌نويسد :

57 . ابن مردويه ، عن أحمد بن محمد بن الصباح النيسابوري ، عن عبد الله بن أحمد بن حنبل ، عن أحمد ، قال : سمعت الشافعي يقول : سمعت مالك بن أنس يقول : قال أنس بن مالك : ما كنا نعرف الرجل لغير أبيه إلا ببغض علي ابن أبي طالب .
و در ادامه مي‌نويسد :
58 . ابن مردويه ، عن أنس - في حديث - : كان الرجل من بعد يوم خيبر يحمل ولده على عاتقه ، ثم يقف على طريق علي ( عليه السلام ) فإذا نظر إليه أومأ بإصبعه : يا بني ، تحب هذا الرجل ؟ فإن قال : نعم ، قبله . وإن قال : لا ، طرق به الأرض وقال له : إلحق بأمك .

انس گويد : پس از جنگ خيبر عادت چنان شده بود كه مرد فرزند خود را به دوش مى‌گرفت و سر راه على عليه السلام مى‌ايستاد ، چون چشمش به آن حضرت مى‌افتاد با انگشت به او اشاره كرده ، به كودك خود مى‌گفت : پسركم ! اين مرد را دوست دارى ؟ اگر مى‌گفت : آرى ، او را مى‌بوسيد . و اگر مى‌گفت : نه ، او را بر زمين مى‌نهاد و مى‌گفت : برو به مادرت بپيوند .

ابن مردويه الأصفهاني ، أبي بكر أحمد بن موسى (متوفاي410هـ) ، مناقب علي بن أبي طالب (ع) وما نزل من القرآن في علي (ع) ، ص 76 ـ 77 ، تحقيق : عبد الرزاق محمد حسين حرز الدين ، ناشر : دار الحديث ، الطبعة : الثانية ، 1424هـ .

ممكن است كسي اشكال كند كه اين روايات از ديدگاه اهل سنت ضعيف هستند و نمي‌توانند براي آنان حجت باشند ، در جواب مي‌گوييم :

اولاً : روايت كافي نيز از نظر ما ضعيف و غير قابل اعتماد است ؛

ثانياً : اگر سند اين روايات ضعيف باشد ، بازهم براي اهل سنت حجت است ؛ چرا كه طبق قاعده «يقوي بعضها بعضا» اگر روايتي با چندين طريق نقل شود ؛ حتي اگر راويان آن فاسق نيز باشند‌ ، همديگر را تقويت كرده و براي اهل سنت حجت مي‌شود .

ابن تيميه حرّاني مي‌نويسد :

تعدد الطرق وكثرتها يقوى بعضها بعضا حتى قد يحصل العلم بها ولو كان الناقلون فجارا فساقا فكيف إذا كانوا علماء عدولا ولكن كثر في حديثهم الغلط .

زيادي و تعدد راه‌هاي نقل حديث برخي برخي ديگر را تقويت مي كند كه خود زمينه علم به آن را فراهم مي كند ؛ اگر چه راويان آن فاسق و فاجر باشند ؛ پس چگونه خواهد بود حال حديثي كه تمام راويان آن افراد عادلي باشند كه خطا و اشتباه هم در نقلشان فراوان باشد .
ابن تيميه الحراني ، أحمد عبد الحليم أبو العباس (متوفاي 728 هـ) ، كتب ورسائل وفتاوى شيخ الإسلام ابن تيمية ، ج 18 ، ص 26 ، تحقيق : عبد الرحمن بن محمد بن قاسم العاصمي النجدي ، ناشر : مكتبة ابن تيمية ، الطبعة : الثانية .

ادامه دارد

[=Arial Black] ج: شراكت شيطان در نطفه دشمن امام علي عليه السلام:
[=Arial Black]
[=Arial Black]قرطبي انصاري ، خطيب بغدادي و ابن عساكر مي‌نويسند :
[=Arial Black]
[=Arial Black]روى الأعمش عن أبي وائل عن عبدالله قال قال علي بن أبي طالب عليه السلام : رأيت النبي صلى الله عليه وسلم عند الصفا وهو مقبل على شخص في صورة الفيل وهو يلعنه قلت : ومن هذا الذي تلعنه يا رسول الله قال : «هذا الشيطان الرجيم» فقلت : يا عدو الله والله لأقتلنك ولأريحن الأمة منك قال : ما هذا جزائي منك قلت : وما جزاؤك مني يا عدو الله قال : والله ما أبغضك أحد قط إلا شركت أباه في رحم أمه .
[=Arial Black]
[=Arial Black]على عليه السلام فرمود : رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم را در كوه صفا ديدم كه در برابرش شخصي كه به شكل و صورت فيل بود او را لعن مى كرد ، گفتم : اى رسول خدا ، اين مرد كيست ؟ فرمود : شيطان رانده شده . گفتم : اى دشمن خدا ، به خدا سوگند تو را مي‌كشم و امت را از شر تو خلاص مى‌كنم . گفت : به خدا سوگند كه پاداش من از تو اين نيست ! گفتم : اى دشمن خدا ، پاداش تو از من چيست ؟ گفت : به خدا سوگند كه هيچ كس تو را دشمن نمى‌دارد ؛ مگر آن كه من با پدرش در رحم مادرش شركت جسته‌ام .
[=Arial Black]الأنصاري القرطبي ، أبو عبد الله محمد بن أحمد (متوفاي671هـ) ، الجامع لأحكام القرآن ، ج 1 ص 91 ، ناشر : دار الشعب – القاهرة ؛
[=Arial Black]البغدادي ، أحمد بن علي أبو بكر الخطيب (متوفاي463هـ) ، تاريخ بغداد ، ج 3 ص 290 ، ناشر : دار الكتب العلمية – بيروت ؛
[=Arial Black]ابن عساكر الدمشقي الشافعي ، أبي القاسم علي بن الحسن إبن هبة الله بن عبد الله ،(متوفاي571هـ) ، تاريخ مدينة دمشق وذكر فضلها وتسمية من حلها من الأماثل ، ج 42 ص 290 ، تحقيق : محب الدين أبي سعيد عمر بن غرامة العمري ، ناشر : دار الفكر - بيروت - 1995 .
[=Arial Black]
[=Arial Black]د : قيامت ، و شناسائي دوستان و دشمنان امام علي عليه السلام :

[=Arial Black]ابوالحسن مسعودي مي‌نويسد :
[=Arial Black]عن العباس بن عبد المطلب ، قال : كنت عند رسول اللّه صلى الله عليه وسلم إذ أقبل علي بن أبي طالب ، فلما رآه أَسْفَرَ في وجهه ، فقلت : يا رسول اللهّ ، إنك لتُسْفِر في وجه هذا الغلام ، فقال : ياعَمَّ رسول اللّه ، واللهِّ اللّهُ أشد حباً له مِنِّي ، إنه لم يكن نبيُّ إلا وذريته الباقية بعدي من صُلْبه ، وإن ذريتي بعدي من صُلْب هذا ، إنه إذا كان يوم القيامة دُعِيَ الناس بأسمائهم واسماء أمهاتهم ستراً من اللّه عليهم ، إلا هذا وشيعته فإنهم يُدْعَوْنَ بأسمائهم وأسماء آبائهم لصحة ولادتهم .
[=Arial Black]عباس بن عبد المطلب مي گويد: خدمت رسول خدا بودم، علي از راه رسيد، چهره رسول خدا با ديدن علي روشن و خوشحال نشان مي داد، گفتم: با ديدن اين نوجوان خوشحال شدي، فرمود: اي عموي فرستاده خدا! به خدا سوگند، خدا او را بيش از من دوست دارد، هيچ نسلي از پيامبري نيست مگر آنكه از صلب او است و ذريه من نيز از صلب او خواهد بود، چون قيامت فرا رسد خداوند مردم را با نام آنان و نام مادرانشان صدا خواهد زد، مگر اين جوان(علي) و پيروان او، كه با نام خودشان و پدرانشان فرا خوانده مي شوند، چرا كه زاده شدن صحيح وپاكي دارند.
[=Arial Black]
[=Arial Black]المسعودي ، أبو الحسن على بن الحسين بن على (متوفاى346هـ) مروج الذهب ، ج 1 ص 347 ، طبق برنامه نرم افزاري الجامع الكبير .
[=B Yagut][=Arial Black]ترجمه مسعودي

[=Arial Black]ممكن است برخي افراد بر اين نقل ايراد گرفته و بگويند: نويسنده معروف و مشهور كتاب مروج الذهب به شيعه بودن متهم است و لذا سخن و نقل او براي ما اعتبار ندارد ، در پاسخ اين عده نا چاريم سري به كتابهاي اهل سنت بزنيم تا ثابت شود كه آيا مسعودي شيعه است يا سني؟
[=Arial Black]ياقوت حموي در باره او مي نويسد:
[=Arial Black]علي بن الحسين بن علي المسعودي المؤرخ أبو الحسن من ولد عبد الله بن مسعود صاحب النبي صلى الله عليه وسلم.
[=Arial Black]علي بن حسين بن علي مسعودي، تاريخ نگار و از نوادگان عبد الله بن مسعود و از اصحاب مشهور رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم است.
[=Arial Black]الحموي ، أبو عبد الله ياقوت بن عبد الله الرومي (متوفاي626هـ) ، معجم الأدباء أو إرشاد الأريب إلى معرفة الأديب ، ج 4 ، ص 48 ، رقم : 567 ، ناشر : دار الكتب العلمية - بيروت ، الطبعة : الأولى ، 1411 هـ - 1991م .
[=Arial Black]تاج الدين سبكي نام مسعودي را در زمره علماي شافعي آورده و او را مورخ ، صاحب فتوا و علامه مي‌داند :
[=Arial Black]على بن الحسين بن على المسعودى صاحب التواريخ كتاب مروج الذهب فى أخبار الدنيا وكتاب ذخائر العلوم وكتاب الاستذكار لما مر من الأعصار وكتاب التاريخ فى أخبار الأمم وكتاب أخبار الخوارج وكتاب المقالات فى أصول الديانات وكتاب الرسائل وغير ذلك . قيل إنه من ذرية عبد الله بن مسعود رضى الله عنه أصله من بغداد وأقام بها زمانا وبمصر أكثر وكان أخباريا مفتيا علامة صاحب ملح وغرائب .
[=Arial Black]علي بن حسين مسعودي ، صاحب كتاب‌هاي تاريخي مروج الذهب و ذخائر العلوم ... و ديگر كتاب‌ها است . گفته شده كه او از فرزندان عبد الله بن مسعود است ، اصل‌ او از بغداد است كه مدتي در آن جا و بيشتر در مصر ساكن بوده است ،
[=Arial Black]منش علمي او اخباريگري است و صاحب فتوا بوده و فردي دانشمند است .
[=Arial Black]السبكي ، تاج الدين بن علي بن عبد الكافي (متوفاي771هـ) ، طبقات الشافعية الكبرى ، ج 3 ، ص 456 ، تحقيق : د. محمود محمد الطناحي د.عبد الفتاح محمد الحلو ، ناشر : هجر للطباعة والنشر والتوزيع - 1413هـ ، الطبعة : الثانية .
[=Arial Black]آوردن نام مسعودي در زمره علماي شافعي ، نشاندهنده سني بودن و شافعي بودن مسعودي است و لذا شبهه شيعه بودن وي با اين نقل دفع مي‌شود .
[=Arial Black]عليمي حنبلي در باره مسعودي مي‌نويسد :
[=Arial Black]علي بن الحسين بن علي أبو الحسن المسعودي من أعلام التاريخ ومن مشاهير الرحالين ومن الباحثين المقدرين من أهل بغداد أقام بمصر وتوفي فيها عام 346 ه له مؤلفات عديدة منها مروج الذهب وأخبار الزمان وغير ذلك من المؤلفات القيمة .
[=Arial Black]علي بن حسين مسعودي ، از بزرگان تاريخ و از مشهورترين كساني است كه براي جمع آوري حديث مسافرت مي‌كرد ... كتاب‌هاي متعددي نوشت كه از جمله آن‌ها مروج الذهب و اخبار الزمان و كتاب‌هاي با ارزش ديگري است .
[=Arial Black]العليمي ، مجير الدين الحنبلي (متوفاي927هـ ) ، الأنس الجليل بتاريخ القدس والخليل ، ج 1 ، ص 11 ، تحقيق : عدنان يونس عبد المجيد نباتة ، ناشر : مكتبة دنديس - عمان - 1420هـ- 1999م .
[=Arial Black]عكري حنبلي نيز نوشته است:
[=Arial Black]وفيها المسعودي المؤرخ صاحب مروج الذهب وهو أبو الحسن علي بن أبي الحسن رحل وطوف في البلاد وحقق من التاريخ مالم يحققه غيره وصنف في أصول الدين وغيرها من الفنون .
[=Arial Black]در آن سال (345هـ) مسعودي مورّخ ، صاحب كتاب مروج الذهب ازدنيا رفت . او أبو الحسن علي بن أبي الحس بود ، به شهرهاي گوناگون مسافرت مي‌كرد ، آن قدر كه او در تاريخ تحقيق كرده ديگران تحقيق نكرده‌‌اند ، در اصول دين و ديگر علوم كتاب نوشته‌ است .
[=Arial Black]العكري الحنبلي ، عبد الحي بن أحمد بن محمد (متوفاي1089هـ) ، شذرات الذهب في أخبار من ذهب ، ج 2 ، ص 371 ، تحقيق : عبد القادر الأرنؤوط، محمود الأرناؤوط ، ناشر : دار بن كثير - دمشق ، الطبعة : الأولي ، 1406هـ .
[=Arial Black]نتيجه :

[=Arial Black]اولاً : روايتي كه مرحوم كليني (رضوان الله تعالي عليه) در كتاب شريف كافي نقل كرده است‌ ، از نظر سندي مشكل دارد و در سند آن شخصي از غلات وجود دارد ؛
[=Arial Black]ثانياً : اگر مرحوم كليني (رضوان الله تعالي عليه) ، اين روايت را نقل كرده ، شما اهل سنت چندين برابر آن را با همين مضمون نقل كرده‌ايد ، هر جوابي شما از اين روايات داديد ، ما نيز از روايت كتاب كافي جواب خواهيم داد .
[=Arial Black]موفق باشيد

[=Arial Black]گروه پاسخ به شبهات

[=Arial Black]مؤسسه تحقيقاتي حضرت ولي عصر (عج)

[=Arial Black]
[=Arial Black]منبع:
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=5695

[=Arial Black]

[=Arial Black]تاثیر لقمه حلال و حرام

[=Arial Black]

[=Arial Black]مال حرام رشد و برکتی نخواهد داشت

[=Arial Black]درباره‌ی مال حرام در حدیثی داریم كه « إِنَّ الْحَرَامَ لَا یَنْمی وَ إِنْ نَمَى لَا یُبَارَكُ لَهُ فِیهِ ؛ مال حرام رشد نمی كند و زیاد نمی شود و اگر هم رشد كند ، بركت نخواهد داشت. » 1

[=Arial Black]لقمه ی حرام ، حرف های امام معصوم را بی اثر می کند

[=Arial Black]امام حسین پیش از ظهر عاشورا در كربلا صحبت‌های زیادی كرد ولی هیچ كدام اثر نمی ‌كرد. در آخر حضرت فرمودند: « فَقَدْ مُلِئَتْ بُطُونُكُمْ مِنَ الْحَرَامِ ؛ چون شكم‌های شما از حرام پرشده است ، حرف‌های من در شما اثر نمی گذارد.»2

[=Arial Black]لقمه ، در نسل آدمی تأثیر دارد

[=Arial Black]« كَسْبُ الْحَرَامِ یَبِینُ فِی الذُّرِّیَّةِ ؛ مال حرام در فرزندان آشكار می شود و روی آن‌ها اثر می ‌گذارد.»3

[=Arial Black]عبادت همراه مال حرام ، اثری ندارد

[=Arial Black]پیامبر(ص) فرمودند: « الْعِبَادَةُ مَعَ أَكْلِ الْحَرَامِ كَالْبِنَاءِ علَى الْمَاء ؛ كسی كه مال حرام می خورد و عبادت هم می كند، مثل كسی است كه روی آب ، ساختمان می سازد. »4
[=Arial Black]امام صادق فرمودند: « تَرْكُ لُقْمَةِ حَرَامٍ أَحَبُّ إِلَى اللَّهِ تَعَالَى مِنْ صَلَاةِ أَلْفَیْ رَكْعَةٍ تَطَوُّعاً ؛ ترك لقمه‌ی حرام، نزد خدا بهتر از خواندن هزار ركعت نماز مستحبی است.»5

[=Arial Black]روزی هرکس ، حلال مقدّر می شود

[=Arial Black]«إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى قَسَمَ الْأَرْزَاقَ بَیْنَ خَلْقِهِ حَلَالًا وَ لَمْ یَقْسِمْهَا حَرَاماً فَمَنِ اتَّقَى اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ وَ صَبَرَ أَتَاهُ اللَّهُ بِرِزْقِهِ مِنْ حِلِّهِ وَ مَنْ هَتَكَ حِجَابَ السِّتْرِ وَ عَجَّلَ فَأَخَذَهُ مِنْ غَیْرِ حِلِّهِ قُصَّ بِهِ مِنْ رِزْقِهِ الْحَلَالِ وَ حُوسِبَ عَلَیْهِ یَوْمَ الْقِیَامَةِ ؛ خداوند عزیز و با عظمت خلایق را آفرید و روزی آن‌ها را نیز به صورت حلال برای آنها قرار داد. پس اگر كسی چیزی از حرام مصرف كند به همان میزان از حلال محروم می‌شود و در قیامت نیز مورد ملامت خداوند قرار خواهد گرفت.»6

[=Arial Black]به حرام متوسل نشوید!

[=Arial Black]اینطور نیست كه اگر به حرام متوسل شویم ، زودتر به راحتی و رفاه می ‌رسیم .
[=Arial Black]مثل متوسل شدن به حرام برای رسیدن زودتر به روزی ، مانند مثل رانندگانی است كه تند رانندگی می ‌كنند به گمان آنکه زودتر به منزل برسند ولی در راه تصادف می ‌كنند و گاه نیز، هیچ گاه به منزل نمی رسند .
[=Arial Black]امام صادق فرمودند: « تَرْكُ لُقْمَةِ حَرَامٍ أَحَبُّ إِلَى اللَّهِ تَعَالَى مِنْ صَلَاةِ أَلْفَیْ رَكْعَةٍ تَطَوُّعاً ؛ ترك لقمه‌ی حرام، نزد خدا بهتر از خواندن هزار ركعت نماز مستحبی است.»

[=Arial Black]فردی که بهشت را برای خود ضمانت کرد!

[=Arial Black]در جلد پنجم کتاب فروع كافی آمده است :
[=Arial Black]
[=Arial Black]شخصی از كارمندان دستگاه بنی امیه ودرعین حال از از طرفداران امام صادق (ع) بود.
[=Arial Black]این شخص دوستی داشت كه با امام صادق رابطه داشت و از او خواهش كرد كه ترتیب ملاقاتش را با امام بدهد تا با امام دیداری داشته باشد . وقتی امام اجازه‌ی ملاقات را به این فرد داد ، به خدمت امام رسید . به امام عرض كرد كه مدتی را در دستگاه طاغوت گذرانده و وضع مالی خوبی به دست آورده است و از امام خواست كه مال او را حلال كند .
[=Arial Black]امام صادق فرمودند: توبه و حلال شدن مال شما به این است كه آن چه از حرام به دست آورده‌ای ، حتی لباسی را كه در تن داری ، بدهی.
[=Arial Black]توبه كسی كه مال حرامی را به دست آورده این نیست كه گریه كند ، یا گنبد مساجد را كاشی كند یا این كه شب‌های جمعه دعای كمیل بخواند ویا برای امام حسین (ع) و اهل بیت خرج کند ، توبه تنها اشك نیست ، البته نشانه‌ی پشیمانی می‌باشد ولی ندامت خالی فایده‌ای ندارد.
[=Arial Black]مالی كه از رشوه و ظلم به مردم جمع آوری شود، حرام است.
[=Arial Black]امام صادق به این جوان فرمود: اگر این گونه توبه كند، خود حضرت ، بهشت را برایش ضمانت می كند .
[=Arial Black]جوان نیز پذیرفت وتمامی اموالی را كه صاحبان آن‌ها را می‌شناخت به صاحبانشان برگرداند و با اجازه‌ی امام اموالی كه صاحبان آن‌ها را نمی ‌شناخت ، از طرف آنها صدقه داد تا جایی كه حتی لباس خود را نیز تحویل داد و از شغلش استعفا داد .
[=Arial Black]بعد ازمدتی این شخص بیمار شد و در موقع احتضار به دوستش گفت: كه امام صادق به وعده‌ی خود عمل كرد و من در جایگاه خود را در بهشت می بینم .

[=Arial Black]کارکردن عار نیست

[=Arial Black]به امام صادق گفتند : آقا جان شما چرا کار می کنید ؟ امام فرمودند: « لِأَسْتَغْنِیَ عَنْ مِثْلِكَ ؛ زحمت می ‌كشم تا از مثل شماها بی نیاز باشم. »7
[=Arial Black]حضرت امیرالمؤمنین فرمودند: « طُوبَى لِمَنْ ذَلَّ فِی نَفْسِهِ وَ طَابَ كَسْبُهُ ؛ خوشا به حال كسی كه در درون تكبر نداشته باشد و بنده‌ی خدا باشد و كسب و كار حلال داشته باشد.»8
[=Arial Black]در جایی می فرمایند: «مَنْ أَكَلَ مِنْ كَدِّ یَدِهِ كَانَ یَوْمَ الْقِیَامَةِ فِی عِدَادِ الْأَنْبِیَاءِ وَ یَأْخُذُ ثَوَابَ الْأَنْبِیَاءِ ؛ اگر كسی با دستش كار كند و روزی بخورد ، در روز قیامت در زمره و گروه انبیا است و خدا ثواب انبیا را به او می دهدَ» 9
[=Arial Black]در جای دیگر فرمودند :« الْكَادُّ عَلَى عِیَالِهِ كَالْمُجَاهِدِ فِی سَبِیلِ اللَّهِ ؛ كسی كه كار می ‌كند تا خرجی زن و بچه‌اش را پیدا كند ، مثل كسی است كه در جبهه می‌جنگد » 10

[=Arial Black]جمله ای عجیب و تکان دهنده !

[=Arial Black]پیامبر فرمود:« مَنْ كَسَبَ مَالًا مِنْ غَیْرِ حِلِّهِ أَفْقَرَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ ؛ كسانی كه نان حلال را رها می ‌كنند و به دنبال حرام می ‌گردند ، به خیال این كه از راه حرام درآمد پیدا كنند ، خدا به فقر مبتلایشان می‌كند.» 11

[=Arial Black]برای مال حرص نزنید!

[=Arial Black]امام صادق علیه السلام فرمود: «مَنْ بَاتَ سَاهِراً فِی كَسْبٍ وَ لَمْ یُعْطِ الْعَیْنَ حَظَّهَا مِنَ النَّوْمِ فَكَسْبُهُ ذَلِكَ حَرَامٌ ؛ كسی كه شب‌ها نمی خوابد ، كمی خوابش می برد و بیدار می ‌شود حق چشمش را نمی دهد، درآمدش گوارا نیست و حرام است. »12 (البته این حرام ، حرام فقهی نیست ،بلکه حرام اخلاقی می باشد.)
[=Arial Black]داده‌ها، دلیل لطف خدا و گرفتن‌ها ، دلیل قهر خدا نیست!
[=Arial Black]بعضی‌ها می‌گویند: اگر خدا دوستمان نداشت به ما نمی داد .در جواب این دوستان باید گفت : داده‌ها دلیل بر این نیست كه خدا شما را دوست دارد ، زیرا که در عالم رزق و روزی چند اصل وجود دارد ؛
[=Arial Black]چند نوع اصل داریم :
[=Arial Black]1- اصل استدراج :
[=Arial Black]قرآن می ‌فرماید : گاهی از اوقات وقتی بخواهیم کسی را اذیت کنیم به او مال فراوان می دهیم : «إِنَّما یُریدُ اللَّهُ لِیُعَذِّبَهُمْ بِها فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا ؛ فقط خدا اراده كرده است که این‌ها را عذاب دهد.» 13
[=Arial Black]2- رزق دو نوع است : قطعی و اکتسابی
[=Arial Black]یك سری روزی ها قطعی است ، یعنی هر كاری كنیم ، این را خدا مقدر كرده است ؛ «وَ ما مِنْ دَابَّةٍ فِی الْأَرْضِ إِلاَّ عَلَى اللَّهِ رِزْقُها » 14
[=Arial Black]خداوند اكسیژن را رزق ما قرار داده است ، چشم‌های سالم ، گوش شنوا، سلامتی و جوانی داده است . این ها رزق هایی است که از جانب خداوند به شکل قطعی به انسان داده شده است .
[=Arial Black]اما یك سری رزق‌ها اكتسابی است .
[=Arial Black]وقتی می گوییم : روزی دست خداست ، معنایش این نیست كه دنبال روزی نرویم .
[=Arial Black]به عبارتی باید در حد توان برای کسب روزی کار و تلاش کرد اما نباید برای آن حرص زد و طمع پیدا کرد .
[=Arial Black]حضرت امیرالمؤمنین فرمودند: « طُوبَى لِمَنْ ذَلَّ فِی نَفْسِهِ وَ طَابَ كَسْبُهُ ؛ خوشا به حال كسی كه در درون تكبر نداشته باشد و بنده‌ی خدا باشد و كسب و كار حلال داشته باشد»

[=Arial Black]3- در فرهنگ قرآن ، فقط خوردنی ها رزق نیست ، هرچه خدا بدهد ، رزق است .
[=Arial Black]گاهی ممکن است ببینید یك كسی كنار خیابان خوابیده است و خانه ندارد ولی چنان آرامشی وجود او را فراگرفته كه انگار او هیچ غصه‌ای در زندگی ندارد. خدا به یكی این طور خواب می‌دهد.
[=Arial Black]به یكی هم یک متكا پَر و یک تشک نرم و یک تختخواب و یک چراغ خواب آنچنانی می ‌دهد. ولی تا یک قرص نخورد خوابش نمی ‌رود.
[=Arial Black]فردی ، خواب روی آجر رزق او است . اما برای دیگری خواب روی متكای پَرودر خانه و اتاق خواب آن چنانی، رزق نیست و آرامشی ندارد .

[=Arial Black]دلایل کمی رزق

[=Arial Black]بعضی ها رزقشان كم است ، كاسبی می‌كنند ، ورشكست می‌شوند. مسافركشی می ‌كنند ، تصادف می‌كنند.
[=Arial Black]به هر دری می زند ، نمی ‌شود.
[=Arial Black]
[=Arial Black]دلائلی دارد: 1- ممكن است به خاطر آزمایش باشد .
[=Arial Black]2- گاهی ممكن است به خاطر این باشد که سوء نیت دارد.
[=Arial Black]حدیث داریم که هركسی خیر خواه مردم باشد ، خدا روزی او را وسیع می‌كند.
[=Arial Black]3- برای این است كه جلوی طغیان گرفته شود . قرآن می فرماید : «وَ لَوْ بَسَطَ اللَّهُ الرِّزْقَ لِعِبادِهِ لَبَغَوْا فِی الْأَرْضِ ؛ اگر خداوند رزق مردم را توسعه بدهد ، یاغی می شوند.» 15
[=Arial Black]4- گاهی به خاطر كفران نعمت است
[=Arial Black]گاهی اوقات خداوند نعمتی را به ما می دهد و ما آن را کفران می کنیم .
[=Arial Black]قرآن می گوید : «فَبِظُلْمٍ مِنَ الَّذینَ هادُوا حَرَّمْنا عَلَیْهِمْ طَیِّباتٍ أُحِلَّتْ لَهُمْ وَ بِصَدِّهِمْ عَنْ سَبیلِ اللَّهِ كَثیراً ؛ به خاطر این كه یك عده ظلم كردند ، ما یك سری چیزها رااز آن‌ها تحریم كردیم و از آنها گرفتیم.» 16
[=Arial Black]در جای دیگری می فرماید :«فَكَفَرَتْ بِأَنْعُمِ اللَّهِ فَأَذاقَهَا اللَّهُ لِباسَ الْجُوعِ وَ الْخَوْفِ بِما كانُوا یَصْنَعُونَ ؛ نعمت‌ها را كفران كردند»17
[=Arial Black]5- به خاطر این است که وقتی به او دادیم ، یتیم نوازی نکرد ؛«كَلاَّ بَلْ لا تُكْرِمُونَ الْیَتیمَ ؛ به یتیم‌ها سركشی نكردید »18
[=Arial Black]6- به او دادیم ، اما فقرا را ندید ؛« وَ لا تَحَاضُّونَ عَلى‏ طَعامِ الْمِسْكینِ ؛ به فقرا كمك نكردید» 19

[=Arial Black]نظر اسلام در مورد مال چیست؟

[=Arial Black]مال خوب است ، اما آنچه بد است ، علاقه ی افراطی وحب شدید به مال است.
[=Arial Black]قرآن می‌گوید: « الْمالُ وَ الْبَنُونَ زینَةُ الْحَیاةِ الدُّنْیا » 20
[=Arial Black]مال ، زینت دنیا است . زینت هم خوب است . خدا می‌گوید : « إِنَّا زَیَّنَّا السَّماءَ الدُّنْیا ؛ آسمان را زینت كردم » 21
[=Arial Black]در جای دیگرقرآن می‌گوید: وقتی نماز جمعه را خواندید ؛ « فَانْتَشِرُوا فِی الْأَرْضِ وَ ابْتَغُوا مِنْ فَضْلِ اللَّهِ » 22
[=Arial Black]مال فضل اللّه است ، اما آن چیزی كه بد است ؛ « جمع ماله وعدّده ؛ جمع کردن مال و علاقه ی شدید به مال »23 می باشد .

[=Arial Black]فرآوری : زهرا اجلال – گروه دین و اندیشه تبیان

[=Arial Black]پی نوشت ها :
[=Arial Black]1- کافی / ج 5 / ص 125
[=Arial Black]2- بحار الانوار / ج 45 / ص 8
[=Arial Black]3- کافی / ج 5 / ص 124
[=Arial Black]4- عدة الداعی / ص 302
[=Arial Black]5- همان / ص 140
[=Arial Black]6- کافی / ج 5 / ص 80
[=Arial Black]7- همان / ص 74
[=Arial Black]8- نهج البلاغه / حکمت / 123
[=Arial Black]9- جامع الاخبار / ص 139
[=Arial Black]10- کافی / ج 5 / ص 88
[=Arial Black]11- أمالی / طوسی / ص 182
[=Arial Black]12- کافی / ج 5 / ص 127
[=Arial Black]13- توبه / 55
[=Arial Black]14- هود / 6
[=Arial Black]15- شوری / 27
[=Arial Black]16- نساء / 160
[=Arial Black]17- نحل / 112
[=Arial Black]18- فجر / 17
[=Arial Black]19- فجر / 18
[=Arial Black]20- کهف / 46
[=Arial Black]21- صافات / 6
[=Arial Black]22- جمعه / 10
[=Arial Black]23- همزه / 2
[=Arial Black]
[=Arial Black]منبع:
http://www.tebyan.net/newindex.aspx?pid=148951

لقمه ی حرام ، حرف های امام معصوم را بی اثر می کند

امام حسین پیش از ظهر عاشورا در كربلا صحبت‌های زیادی كرد ولی هیچ كدام اثر نمی ‌كرد. در آخر حضرت فرمودند: « فَقَدْ مُلِئَتْ بُطُونُكُمْ مِنَ الْحَرَامِ ؛ چون شكم‌های شما از حرام پرشده است ، حرف‌های من در شما اثر نمی گذارد.»2

sayedali;251921 نوشت:
لقمه ی حرام ، حرف های امام معصوم را بی اثر می کند

امام حسین پیش از ظهر عاشورا در كربلا صحبت‌های زیادی كرد ولی هیچ كدام اثر نمی ‌كرد. در آخر حضرت فرمودند: « فَقَدْ مُلِئَتْ بُطُونُكُمْ مِنَ الْحَرَامِ ؛ چون شكم‌های شما از حرام پرشده است ، حرف‌های من در شما اثر نمی گذارد.»2

یعنی شما نگاه کن حضرت تمام سعی خود رو کردندتا این امت راه رو پیدا کنند

تمام یاران امام حسین(ع) یک یک رفتند و به شهادت رسیدند
ذوالفقار بردند و ....و...و..وحضرت علی اصغر(ع) به شهادت رسید

امام حسین (ع)چی گفت

فَقَدْ مُلِئَتْ بُطُونُكُمْ مِنَ الْحَرَامِ

این از حرام خوار

و اون شمر حرام زاده است که سر امام حسین(ع) رو از قفا می زند(خیلی سخته بگم)

اون ابن مرجانه حرام زاده است

اون عمر سعد حرام زاده است
و
و
و
و

armandaneshjoo;251837 نوشت:
نقل فکر کنم قبلا هم این اتفاق توسط پیامبران قبلی افتاده باشد همین اتفاقی که قرار است بعد از ظهور امام زمان بیفتد را عرض میکنم (واحد شدن دین تمام مردم کره زمین )!!! (شما که تارخ دون هستی که دیگه باید بدونی) خوشبختانه خداوند قبلا تمام این اتفاقات را به وقوع پیوستونده که کسانی مثل شما نتوانند ادعا کنند مختص شیعیان است!!!! مثلا برای عمر طولانی امام زمان عیسی و خضر رو قرار داده..... و دیگر کسی نمیتواند ادعا کند غیر ممکن است بنده هیچ چیز از تاریخ نمی دانم. امّا اگر برای حرف تان سندی بیاورید می توانیم بررسی کنیم.

فکر کنم حضرت سلیمان هم قصد داشت حکومتش جهانی شود.. حداقل اگر جهانی نشد اما در قران این را از خدا طلب کرد.... همین جوری قران رو زیر ورو کردی؟

armandaneshjoo;251859 نوشت:
باز من یه جواب طولانی نوشتم پست نشد. 1- دکتر حکم عملی میده. مثل مجتهد. هر دو تا رو باید تقلیدی قبول کرد. 2- هر دو تا زیر بنای تحقیقی دارن و می تونی سر در بیاری. اگه شک داری برو پیش دو تا دکتر یا مجتهد دیگه ببین اونا هم همین حکم یا نسخه رو میدن یا نه. 3- برا همین باید از مجتهد اعلم تقلید کرد و پیش دکتر متخثث رفت نه عمومی. 4- کشف حقیقت با درک قانون فرق داره. قانون حتی قانون دین قراردادیه. قرارداد بین خدا و بشر. حقیقت این جوری نیست. فقط با تحقیق به دست میاد. کار اون جایی خراب میشه که می خوایم میانبر بزنیم و تقلیدی یه چیزی قبول کنیم

از مورد 1تا3 چی بود؟؟ شباهت دکتر با مجتهد ؟ خب منم میدونستم اینا شبیه به همه واسه همین مثال زدم!
مورد4- حقیقت فقط با تحقیق بدست میاد؟؟؟ مگر مجتهدینی که ما از اونا تقلید میکنیم بدون تحقیق به حقیقت شیعه رسیدن؟؟؟ اینایی که سرهم کردی جواب سوال من نبود!!!!
من یک سوال رک و پوست کنده ازت پرسیدم! دو دقیقه زبان مغالطه رو بذار کنار و به زبون عادی صحبت کن ببینم حرف حسابت چیه!!!
من پرسیدم شما وقتی میخوای قرص سردرد بخوری میری راجبش تحقیق میکنی یا به سخن دکترت اعتماد میکنی؟؟؟

armandaneshjoo;251859 نوشت:
این سند نداره: نقل خداوند به اعتقادات درست بها میدهد! حالا خواه آن اعتقاد درست از راه تقلید کسب شده باشد خواه از راه تحقیق!

سند ؟ سندش عقل است!!!
عقل میگوید انسانی که از راه تحقیق میفهمد استامینوفن برای سردرد است با انسانی که از راه تقلید میفهمد استامینوفن برای سردرد مفید است هردو درمان میشوند!!!!
اما شما مدعی هستی انسانی که برود تحقیق کند حتی اگر نتیجه ی تحقیقش اشتباه باشد از انسانی که تقلید کرده است اما نتیجه و راهش درست است جایگاهش بالاتر است!!!!! اما عقل اینو نمیگه!!!
اگر یکی بره تحقیق کنه و یک قرص اشتباه رو به جای استامینوفن بخوره هیچ وقت درمان نمیشه!!!!! درمان میشه؟؟؟؟
پس مهم این نیست که از چه راهی به مفید بودن استامینوفن پی ببری مهم اینه که به مفید بودن استامینوفن پی ببری تا درمان شوی!!!!!
اگر کمی عقل را بکار بیاندازی احتیاجی به سند نیست!!!!!

armandaneshjoo;251830 نوشت:
تا حالا همش داشتن تغییر می کردن. از این به بعدم تغییر می کنن. اصول دین ربطی به دین ندارن. مال علم دین شناسی اند. نه دین مسئولیتشونو قبول می کنه نه اونا مسئولیت دینو.

اصول دین ربطی به دین ندارد؟؟؟ پس به چی ربط داره؟ به دین شناسی؟ دین شناسی به چی ربط داره؟؟ به کتلت؟؟؟؟؟؟؟؟؟

armandaneshjoo;251837 نوشت:
امّا عترت. شیعه هستم. عمرم را پای عترت گذاشتم. چقدر در احادیث غور کرده اید؟ جقدر از تاریخ امامت می دانید؟ آیا به قدری که دوستتان روی قرآن وقت گذاشته شما روی حدیث وقت گذاشتید؟ آیا خود عترت را درک کرده اید؟ دردشان را درک کرده اید؟ آیا یک بار سعی کرده اید یک دین من در آوردی با احادیث عترت بسازید ببینید با این مذهب شیعه ای که دارید همخوانی دارد یا نه؟

شیعه ای که نمیداند خدا هست یا نیست! عجب!
شیعه ای که عمرش را روی عترت گذاشته اما احادیث ولایت و مهدویت را ندیده است
شیعه ای که امامت را جزو اصول دین نمیداند (حتی در زمان فرج)
شیعه ای که معتقد است دین پیامبر (دین حق) نباید در تمام جهان گسترش پیدا کند
شیعه ای که .... واقعا شیعه ای؟؟؟؟

hamedi;251879 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام

دوست عزیز جناب اسد تهرانیان

ممنون از لطفتون آخه می دونید من بیشتر از 5 ساله تو نت با وهابی ها دارم بحث می کنم. باورتون میشه تا حالا همه شون رو با حدیث از کتب خودشون و قرآن ساکت کردم ولی هیچ کدومشون حق رو قبول نکردن!!!
خب ببین بهش بگو اگر قرآن اینهمه آسان است پس لطف کنه تعداد و اوقات و طریقه ی اولین و مهم ترین واجت اسلام رو که نماز است از قرآن برامون نشون بده.
وقتی نتونست بهش بگین که اینطور هم نیست که شما میگید قرآن مبین دارد باید ببینیم که مبین چی میگه. در مورد امامت هم چندین آیه هست که با مراجعه به مبین معلوم میشه.
التماس دعا - یاعلی

سلام انگار شما مطالب دیگر را مطالعه نکردید!! اینها را خواندید؟؟؟

من باید یک مطلبی رو بهتون بگم که یادم شد همون اول بگم!!!! در واقع اگر این مطلب رو از همون اول میگفتم شاید این همه زحمت براتون درست نمیکردم! واقعا شرمنده ام و معذرت خواهی میکنم اینو هم بذارین به پای بی سوادیه من!!!! ببینید دوستان این شخصی که من دارم باهاش بحث میکنم وهابیه وهابی هم نیست!!! منظورم اینه که چون تفکراتش خیلی شبیه وهابیته من به اشتباه همون اول گفتم وهابی و این اشتباه من باعث شد که شما تو زحمت بیافتید بازم شرمنده!!!! ببینید اون بسیاری از تفکرات وهابیت و اهل سنت رو قبول نداره! و فقط طالب چیزی است که به قول خودش با قران مطابق باشه!!!!! (یک شیعه بوده که بعد از کمی تحقیق به حساب خودش راه درستش رو تازه پیدا کرده) و الان از هر مذهبی فقط عقاید خوبشو واسه خودش قبول کرده و در واقع یک دین من در آوردی داره!!!!!!! ببینید من هم چون میدونم این انسان قابل هدایته واسه همین اصرار دارم یک جواب منطقی براش پیدا کنم تا هدایتش کنم و به قول معروف این وسط یک ثوابی هم برده باشم!!!! پس لطف کنید برای اینکه چیزی رو به ایشون اثبات کنید عقاید غلط دیگر مذاهب رو به رخش نکشید!!! ببینید دوستان من اگر به این شخص گفتم وهابی دلیل داشتم! آخه این دوستم کتابهای برقعی رو هم قبول داره! بعد من از یک شیخی راجب برقعی سوال کردم و اون روحانی بهم گفت به تفکرات وهابیت نزدیک است! واسه همین منم فکر کردم این وهابیه! حالا دوباره هم از دوستان معذرت خواهی میکنم و میخوام جوابهای منطقی بدن که بشه یک انسان گمراه رو باهاش قانع کرد.... حتی من بارها به این دوستم گفتم دینت خیلی من دراوردیه ! بعد اون میگه کجای قران نوشته باید پیرو یک مذهب باشید؟؟؟ بعد من هم هیچی نداشتم بهش بگم!!! (به شدت همه چیز رو با قران مقایسه میکنه و روایاتی که مطابق قران باشه رو هم قبول میکنه ! حالا اون روایت ماله هرمذهبی که میخواد باشه فقط مطابق قران باشه دیگه تمومه! )

یا این مطلب رو :

اتفاقا این دوست من هم قبول دارد که در قران در مورد مسائل کلی صحبت کرده است و قبول دارد که جزئیاتش به عهده پیامبر است!!!!
مثلا در مورد اصل نماز در قران صحبت شده است طوری که هیچ کس منکر اصل نماز نمیتواند بشود !!!! در مورد اصل خدا و توحید هم صحبت شده است طوری که هیگ کس نمیتواند منکر اصل توحید شود!!! در مورد اصل معاد صحبت شده است طوری که هیچ کس نمیتواند منکر اصل معاد شود!!! اما چرا در مورد اصل امامت طوری صحبت نشده است که هیچ کس منکر آن نشود؟؟؟؟
قبول دارد که جزئیات امامت هم مثل جزئیات نماز و توحید و معاد باید توسط پیامبر بیان شود! اما حرف حسابش این است که اصلا اصل امامت در قران طوری بیان نشده است که نتوان منکر آن شد!!!! راجب اختلاف مردم راجب توحید هم میگوید همه به اصل خدا ایمان دارند اما جزئیاتش مورد اختلاف است! اما اینجا اصل امامت مورد اختلاف است در حالی که از اصول دین است و باید مثل دیگر اصول محکم و بی چون و چرا بیان میشد!!!!!

حالا راهنماییم کنید!!!!

sayedali;251918 نوشت:
تاثیر لقمه حلال و حرام

موضوعی که به بحث من ربط ندارد را چرا کش میدهید؟

ديندار;251895 نوشت:
اين ديدگاه جمهور متكلّمان، مفسّران محدثان شيعه است. آنان بر اين باورند كه هرچند نام اهل بيت به طور صريح در قرآن نيامده است، ليكن خداوند آياتي متعدد دربارة پيشوايي اهل بيت ـ به ويژه امام علي«عليه‌السلام» و مناقب آنان نازل كرده است و پيامبر خدا «صلي الله عليه و آله» كه مبيّن و معلّم آيات خدا است، آنها را به طور صريح و روشن براي امّت بيان كرده است، به گونه‌اي كه اگر جهالت‌ها و عنادها رخت بربندد براي همگان اين مطلب روشن و هويدا خواهد شد.

ابو بصير مي‌گويد:‌از امام صادق«عليه‌السلام» دربارة آية (أطِيعُوا اللهَ وَ أطِيعُوا الرَّسولَ وَ أُولِي الأمرِ مِنّْكُمّ([6] پرسيدم فرمود: (أُولِي الْأمر( علي بن ابي‌طالب و حسن و حسين«عليه‌السلام» است. گفتم: مردم مي‌گويند: چرا نام علي و اهل بيت ايشان در كتاب خدا نيست؟ فرمود: به آنان بگو: نماز بر رسول خدا«صلي الله عليه و آله» نازل شد ولي خداوند ركعات آن را كه سه يا چهار تاست (در كتابش) نام نبرد، تا آنكه رسول خدا«صلي الله عليه و آله» آن را براي مردم تفسير كرد. زكات بر ايشان نازل شد ولي اينكه از چهل درهم، يك درهم زكات دارد را نام نبردند تا آن كه رسول خدا«صلي الله عليه و آله» براي آنان مقدار زكات را تفسير كرد. و حج نازل شد و خداوند به مردم نفرمود هفت بار طواف كنيد تا آنكه رسول خدا«صلي الله عليه و آله» براي آنان تفسير كرد. آيه (أطِيعُوا اللهَ وَ أطِيعُوا الرَّسولَ وَ أُولِي الأمرِ مِنّْكُمّ( نيز دربارة علي و حسن و حسين«عليه‌السلام» نازل شد و رسول خدا«صلي الله عليه و آله» (آن را تفسير كرد) و دربارة علي«عليه‌السلام» فرمود: هر كس من مولاي اويم (و اطاعت من بر او واجب است) علي هم مولاي اوست و (اطاعتش بر او واجب است) و فرمود: شما را به كتاب خدا و اهل بيتش سفارش مي‌كنم. من ازخدا خواسته‌ام بين‌ آن دو جدايي نيندازد تا بر من در سر حوض (كوثر) وارد شوند، و خدا هم آن را به من عطا كرد.
و نيز فرمود: شما (لازم نيست) چيزي به آنان ياد دهيد، آنان از همة شما آگاه‌ترند. و فرمود: آنان شما را از در هدايت بيرون نمي‌برند و به در گمراهي نمي‌آوردند. اگر رسول خدا ساكت مي‌شد و اهل بيت خود را كه مراد اين آيه است معرفي نمي‌فرمود، آل فلان و آل فلان ادعا مي‌كردند. لكن خداوند در كتاب خود، سخن پيامبرش را تصديق كرد و (دربارة اهل بيت) چنين نازل فرمود: (إنَّما يُريدُ اللهَ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الّرجْسَ أهّلَ الْبيتِ وَ يُطَهِرَكُمْ تَطْهيراً)[7] پس علي و حسن و حسين عليهم السلام تنها مراد از اهل بيت در اين آيه بودند و رسول خدا«صلي الله عليه و آله» آنان را زير كسا آوردند و فرمودند: «خدايا براي هر پيامبري اهلي و (افراد ) ارجمندي است، و اينان اهل من و افراد ارجمند من هستند...».[8]

2 - شايد يكي از حكمت‌هاي عدم تصريح نام ائمه در قرآن و واگذاشتن تبين آيات در اين زمينه به عهدة پيامبر خدا«صلي الله عليه و آله» آزمون امت بوده كه در سرنوشت نسل‌ها اثر مستقيم دارد.
براي توضيح اين مطلب تذكر چند نكته ضروري است،
الف) آزمون خداوند از همة افراد بشر و نيز تمام امت‌ها قطعي است همان‌گونه كه قرآن به صراحت به آن اشاره كرده است .
ب) شيوة آزمون خداوند از افراد و امّت ها متفاوت است، برخي را با گل خشكيده كه در آن روح دميده امتحان مي‌كند؛ مانند امتحان خداوند از فرشتگان،[9] و برخي را با ممنوعيّت از ماهي‌گيري، در روز شنبه و فراواني ماهي در همان روز در نهرها، مانند امتحان يهوديان،[10]... و بلاخره هر فردي و امّتي را با امتحان‌هاي گوناگون در سطوح مختلف و شيوه‌هاي متفاوت مي‌آزمايد.
ج ) يكي از آزمون‌هاي الهي از اين امّت در چگونگي پيروي آنان از پيامبر خداست. خداوند براي اجراي اين آزمون و پيش‌گيري از هر نوع عذر و بهانه، مقدمات آن را بدين گونه فراهم كرد:
1 - حرمت و منزلت رسولش را به امّت نماياند.[11]
2 - اطاعت از دستور پيامبرش را صادر كرد.[12]


ممنون ! قسمت اولش تکراری بود! همون روایته امام صادق!
قسمت دومش رو هم قبلا گفته بودید! منم گفتم اثبات کنید! گفتم چه جوری به یارو بقبولونم که این امتحان الهی است!!! با چی اینو بهش اثبات کنم؟ اون که نظر شخصی من و شما رو قبول نمیکنه! اون میگه امتحان الهی چیزهای دیگه هم میتونه باشه!

asad.tehranian;251999 نوشت:
موضوعی که به بحث من ربط ندارد را چرا کش میدهید؟

دوست گرامی مکدر نشوید

جواب شما رو دادم

دوستان برهان خواستن
من هم جواب دادم

کش دادن نیست

دوستان از من برهان خواستن...جواب رو هم دادم...کش دادم؟

2مبحث مطرح شد
1.حرام خواری
2.حرام زادگی

....اگر یادتان باشد ....

شما ادامه بدهید
...

asad.tehranian;251017 نوشت:
سلام با یک نفر شیعه ی گمراه شده بحث میکردم! بعد میگفت چرا هرچیزی که شما شیعیان بهش اعتقاد دارین همیشه باید به زور شان نزول یا به زور روایات اثباتش کنید و هیچ چیزتون رک و صاف و روراست نیست!
مثلا چرا امامتتون مثل نبوت نیست که مو لای درزش نره؟
چرا متعه مثل ازدواج دائم نیست که مو لای درزش نره؟
چرا خمس مثل زکات نیست که مو لای درزش نره؟
چرا توسل مثل خواستن از خود خدا نیست که مو لای درزش نره؟
چرا....

نوشته های قرمز مربوط به یک شیعه گراه شده است من نیستم ها! اما چیزی که من از دوستان میخوام اینه که نیاین اینجا درباره ی آیات امامت و توسل و خمس و...صحبت کنید چون این موضوعات قبلا توسط کارشناسان همین سایت کاملا پاسخ داده شده است خودم هم به اون شخص مفصل راجب اینکه هیچ چیز ما مو لای درزش نمیره صحبت کردم و هدفم از ایجاد این موضوع این نبوده که بیایید امامت و غیر رو اثبات کنید!
هدفم این بوده که بیاید راجب این بحث کنید که چرا به قول این دوستم بعضی چیزهای ما صددرصدی نیست که کسی نتوته روش حرف بزنه!
مثلا توحید و نبوت و معاد در قران صددرصدی و محکم بیان شده و احدی نمیتونه توش حرف بیاره! خب مگه چی میشد اگه امامت هم همینجوری میبود که دیگه کسی برامون حرف در نیاره؟

لطفا مثال رکعات نماز رو هم نزنید چون اصلا موضوع این نیست! موضوع اینه که حکمت الله از این کارش چی بوده؟ آیا امتحان الهی از امت پیامبر بوده؟ آیا وجود دشمنان ائمه بوده؟ آیا جلوگیری از تحریف بوده؟

کارشناس بحث : صدرا

سوال

شیعه گمراه شده؟(ویرایش کردید؟)

قبلا نوشته بودید وهابی؟

مشخص کنید تا ما هم موضعمون مشخص باشد..اینان از کدام جهت وارد می شوند!

asad.tehranian;251017 نوشت:
سلام با یک نفر شیعه ی گمراه شده بحث میکردم! بعد میگفت چرا هرچیزی که شما شیعیان بهش اعتقاد دارین همیشه باید به زور شان نزول یا به زور روایات اثباتش کنید و هیچ چیزتون رک و صاف و روراست نیست!
مثلا چرا امامتتون مثل نبوت نیست که مو لای درزش نره؟
چرا متعه مثل ازدواج دائم نیست که مو لای درزش نره؟
چرا خمس مثل زکات نیست که مو لای درزش نره؟
چرا توسل مثل خواستن از خود خدا نیست که مو لای درزش نره؟
چرا....

نوشته های قرمز مربوط به یک شیعه گراه شده است من نیستم ها! اما چیزی که من از دوستان میخوام اینه که نیاین اینجا درباره ی آیات امامت و توسل و خمس و...صحبت کنید چون این موضوعات قبلا توسط کارشناسان همین سایت کاملا پاسخ داده شده است خودم هم به اون شخص مفصل راجب اینکه هیچ چیز ما مو لای درزش نمیره صحبت کردم و هدفم از ایجاد این موضوع این نبوده که بیایید امامت و غیر رو اثبات کنید!
هدفم این بوده که بیاید راجب این بحث کنید که چرا به قول این دوستم بعضی چیزهای ما صددرصدی نیست که کسی نتوته روش حرف بزنه!
مثلا توحید و نبوت و معاد در قران صددرصدی و محکم بیان شده و احدی نمیتونه توش حرف بیاره! خب مگه چی میشد اگه امامت هم همینجوری میبود که دیگه کسی برامون حرف در نیاره؟

لطفا مثال رکعات نماز رو هم نزنید چون اصلا موضوع این نیست! موضوع اینه که حکمت الله از این کارش چی بوده؟ آیا امتحان الهی از امت پیامبر بوده؟ آیا وجود دشمنان ائمه بوده؟ آیا جلوگیری از تحریف بوده؟

کارشناس بحث : صدرا

در مورد این شبهاتی که شما از قول اون فرد مطرح کردید هم اساتید جواب دادن و هم خود من مقالات گوناگونی مطرح کردم..خیلی ها هم قانع شدند

در مورد خمس

در مورد متعه

در مورد عصمت

در مورد توسل

شفاعت

لذا مو لا درزش نمی ره

اگر ایشون جدیدا ...شیعه شدن یه بحثی است....اگر سنی هست یه بحث..اگر وهابی است یه بحث



اساتید هستن...انشالله کمک می کنن.

sayedali;252113 نوشت:
سوال

شیعه گمراه شده؟(ویرایش کردید؟)

قبلا نوشته بودید وهابی؟

مشخص کنید تا ما هم موضعمون مشخص باشد..اینان از کدام جهت وارد می شوند!

سلام! بله قبلا نوشته بودم وهابی! و اشتباه کرده بودم! این دوستم اول شیعه بوده بعد بوسیله ی کتاب های علامه برقعی و شبکه کلمه گمراه شده و داره به سوی وهابیت پیش میره!!! حالا منم اومدم جلوشو بگیرم!!!!

sayedali;252116 نوشت:
در مورد این شبهاتی که شما از قول اون فرد مطرح کردید هم اساتید جواب دادن و هم خود من مقالات گوناگونی مطرح کردم..خیلی ها هم قانع شدند

در مورد خمس

در مورد متعه

در مورد عصمت

در مورد توسل

شفاعت

لذا مو لا درزش نمی ره

اگر ایشون جدیدا ...شیعه شدن یه بحثی است....اگر سنی هست یه بحث..اگر وهابی است یه بحث

اساتید هستن...انشالله کمک می کنن.

کو مقالاتتون؟ همون سایت ولی عصرو میگید؟
ایشون شیعه بودن و دارن وهابی میشن
کو اساتید؟
کو کمک؟
من هرچه که گفتند جوابشون رو دادم اما دیگه جوابی نشینیدم!!!
فقط اون یارو که عینک دودی زده بود و خدا رو قبول نداشت خیلی کوشا بود تو این زمینه و هی چوب لای چرخ میذاشت
اساتید عقاید وهابیت رو نقد کردن که بهشون گفتم اینکار به درد دوست من نمیخوره چون دوستم الان وهابیه وهابی نیست و بسیاری از عقاید وهابیت رو قبول نداره (جسم داشتن خدا)
گفتند امتحان الهی است گفتم صرف اینکه شما میگید امتحان الهی که کافی نیست چه جوری اثبات کنم؟
گفتند رکعات نماز!!!! گفتم دوستم قبول داره که کلیات در قران اومده و جزئیات با پیامبره!! اما مشکلش اینه که چرا امامت به صورت کلی طوری بیان نشده که نشه منکرش شد!!! مثلا اصل نماز رو نمیشه منکر شد! توحید و معاد و نبوت رو هم اصلش رو نمیشه منکر شد اما اصل امامت واضح نیومده و میشه منکر شد مگر جزو اصول دین نیست؟؟؟ چرا مثل بقیه اصول دین واضح نیومده؟؟؟؟؟؟؟؟؟

asad.tehranian;252194 نوشت:
کو مقالاتتون؟ همون سایت [=Arial Black]حضرت ولی عصر(عج)و میگید؟
ایشون شیعه بودن و دارن وهابی میشن
کو اساتید؟
کو کمک؟
من هرچه که گفتند جوابشون رو دادم اما دیگه جوابی نشینیدم!!!
فقط اون یارو که عینک دودی زده بود و خدا رو قبول نداشت خیلی کوشا بود تو این زمینه و هی چوب لای چرخ میذاشت
اساتید عقاید وهابیت رو نقد کردن که بهشون گفتم اینکار به درد دوست من نمیخوره چون دوستم الان وهابیه وهابی نیست و بسیاری از عقاید وهابیت رو قبول نداره (جسم داشتن خدا)
گفتند امتحان الهی است گفتم صرف اینکه شما میگید امتحان الهی که کافی نیست چه جوری اثبات کنم؟
گفتند رکعات نماز!!!! گفتم دوستم قبول داره که کلیات در قران اومده و جزئیات با پیامبره!! اما مشکلش اینه که چرا امامت به صورت کلی طوری بیان نشده که نشه منکرش شد!!! مثلا اصل نماز رو نمیشه منکر شد! توحید و معاد و نبوت رو هم اصلش رو نمیشه منکر شد اما اصل امامت واضح نیومده و میشه منکر شد مگر جزو اصول دین نیست؟؟؟ چرا مثل بقیه اصول دین واضح نیومده؟؟؟؟؟؟؟؟؟

[=Arial Black]سلام
[=Arial Black]خیر من مقاله رو ننوشتم اما در سایت مقالات رو درج کردم

[=Arial Black]بهتون یه پیشنهاد دارم

[=Arial Black]به دوستتون بگید واقعن باید یک طرفه صرفا برنامه های 4تا بی سواد تو شبکه کلمه خبیثه رو می ببینه؟؟؟؟آیا این انصاف است؟؟؟انصاف=دین!!!

[=Arial Black]بهش بگید چرا شبکه ولایت رو نگاه نمی کند؟

[=Arial Black]خدا رو شکر کنید که این شبکه تشکیل شده و رفع شبه می کند.....اگر نبود که واویلا بود!

[=Arial Black]در ضمن بهش بگید اگر در این مسائل شک دارید ...باید شیعه بمانید و برید دنبالش و تحقیق کنید .....

[=Arial Black]نه این که 4تا شبه ای که وهابیت مطرح می کندو مرغ پخته رو هم به خنده می اندازد تا بشنود و جواب رو دیگر نرود دنبالش ..دست از دین و همه چیزش بردارد/////

[=Arial Black]بهش بگویید وهابیتی که شیعه را متهم به شرک می کنند در کتب اصلی آنها امده است که حضرت پیامبر(ص) نعوذ بالله در سفر به آسمان(معراج)..نعوذ بالله.... خدا را به چه شکل دیده است؟؟؟بهش بگید آیا این شرک است یا توسل جایز؟برید دنبالش می فهمید وهابیت چه عقیده ای دارد!!!!!!
[=Arial Black]کسانی که مدعی اند حضرت محمد مصطفی(ص) خدا را به شکل انسان دیده است...و..و.وو..و.و.و..معلوم است که قرآن رو هم منکر ند....(در قران چه امده است)

[=Arial Black]خوب حالا شیعه بهتر است یا اونها؟ بماند آنجا که بهتر است..........

[=Arial Black]بهشون بگید که اگر امامت که از اصول دین هست در قرآن نیامده...بنا نیست در قرآن همه چیز آمده باشد...همون 2رکعت نماز صبح کجا امده است؟؟؟؟بگویید آیه امامت چرا همون موقع در غدیر نازل می شود و وهابیت جواب استاد دکتر حسینی قزوینی را نمی توانند بدهند و تلفن شیعیان رو قطع می کنند و حتی اهل تسننی که به آنها زنگ می زنند و وهابیت را منکر اند به آنها می گویند شما نیروی اطلاعاتید؟!!!!!!

[=Arial Black]بهشون بگوید اگر امامت امام علی (ع) در قرآن صریحا نیامده و اسم حضرت را خدای عالم نیاورده است....خلافت ابوبکر کجای قرآن آمده است که علمای اهل سنت می گویند من انکر خلافت ابوبکر و عمر ...فهو کافر!!!!
[=Arial Black]473 میلیون شیعه اثنی عشر را کافر می دانند!!!!!
[=Arial Black]بگویید امامت عمر و ابوبکر کجای قرآن امده است که می گویند من انکر امامت ابوبکر و عمر فهو کافر!!!!!!!!!!!!!!!!!!

[=Arial Black]حالا شیخ مفید ما هم شبیه این رو می رود صادر می کند...زمین و زمان را بهم می دوزند!!!!!خودشان را نمی بینند>!>!>!>!>!

[=Arial Black]اضافه می کنم...به او بگیوید که وهابیت یه ایه از قرآن کریم بیاورد که خدای عالم گفته باشد ای مردم...ای کسانی که ایمان دارید تمام اصول دین باید در همین قرآن باشد؟؟

[=Arial Black]بهش بگویید ...دنبال حقیقت است...شبکه ولایت رو نگاه کند.....!!وهابیت در مقابل این شبکه توان مقاومت ندارند

[=Arial Black]دوست بزرگوار

[=Arial Black]سایت شبکه جهانی ولایت این است..در قسمت ارشیو می توانید برنامه ها رو دانلود کنید

[=Arial Black]http://www.velayattv.com/fa/index.php

[=Arial Black]حبل المتین

[=Arial Black]کلمه طیبه(در جواب به شبکه کلمه خبیثه)

[=Arial Black]دو برنامه ای است که من دانلود می کنم

[=Arial Black]اما اگر واقعن جوابی ندارید

[=Arial Black]سایت حضرت ولی عصر(عج) را سر بزنید و با اساتید در آنجا مطرح کنید....در مورد شبهات هم این سایت جواب های کاملی داده است...

[=Arial Black]http://www.valiasr-aj.com/fa/index.php

[=Arial Black]اعوذبالله من الشیطان الرجیم
[=Arial Black]بسم الله الرحمن الرحیم


[=arial black]
[=arial black]منبع :
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=sokhan&id=155

[=arial black]بررسي خلافت و امامت از منظر قرآن
[=arial black]ما در ابتداء، خلافت و امامت را از منظر قرآن بررسي مي‌کنيم و مي‌بينيم که آيات متعددي در رابطه با کليات امامت و خلافت آمده است. همان گونه که اگر در رابطه با نماز، از يک عالمي سوال کنيد يا به قرآن مراجعه کنيد، جزئيات نماز در قرآن نيامده است. اگر بخواهيد تعداد رکعات نماز صبح، رکوع، سجود ، حمد و سوره را جستجو کنيد، در قرآن نيامده است. بالاترين چيزي که قرآن بيان کرده است، اين است:
[=arial black]أَقِمِ الصَّلَاةَ لِدُلُوكِ الشَّمْسِ إِلَى غَسَقِ اللَّيْلِ وَ قُرْآَنَ الْفَجْرِ

[=arial black]سوره إسراء/آيه79-78

[=arial black]که بيان‌گر نمازهاي پنج‌گانه است. ولي قرآن، در کنار اين آيه مي‌گويد:
[=arial black]وَ مَا آَتَاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ مَا نَهَاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا
[=arial black]سوره حشر/آيه7

[=arial black]و هم‌چنين مي‌گويد:
[=arial black]تِبْيَانًا لِكُلِّ شَيْءٍ
[=arial black]سوره نحل/آيه89

[=arial black]و قرآنْ منهاي [=times new roman]وَ مَا آَتَاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ مَا نَهَاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا ، تِبْيَانًا لِكُلِّ شَيْءٍ نيست. قرآن با آيه شريفه:
[=arial black]وَ مَا يَنْطِقُ عَنِ الْهَوَى * إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْيٌ يُوحَى
[=arial black]سوره نجم/آيه4-3

[=arial black]بيان‌گر همه چيز است و منهاي آن، حتي در دو رکعت نماز صبح هم نمي‌توانيم استفاده کنيم.
[=arial black]در بحث امامت هم خداوند در رابطه با حضرت آدم (عليه السلام) مي‌فرمايد:
[=arial black]إِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلَائِكَةِ إِنِّي جَاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً
[=arial black]من مي‌خواهيم بر روي زمين، خليفه قرار دهم.
[=arial black]سوره بقره/آيه30

[=arial black]در رابطه حضرت داود (عليه السلام) مي‌فرمايد:
[=arial black]يَا دَاوُودُ إِنَّا جَعَلْنَاكَ خَلِيفَةً فِي الْأَرْضِ
[=arial black]ما تو را خليفه و جانشين در زمين قرار داديم.
[=arial black]سوره ص/آيه26

[=arial black]جالب اين که امام قرطبي ـ از شخصيت‌هاي برجسته و از مفسران بلند آوازه اهل سنت ـ در تفسيرش ـ که عصاره و چکيده تفاسير اهل سنت است ـ مي‌گويد:
[=arial black]هذه الآية أصل في نصب إمام و خليفة يسمع له و يطاع ... ، و لا خلاف في وجوب ذلك بين الأمة و لا بين الأئمة.
[=arial black]اين آيه، ـ خليفه قرار دادن حضرت آدم (عليه السلام) بر روي زمين ـ اساس و معيار نصب خليفه‌اي است که بايد از او اطاعت کرد. ...‌ ، و اين در ميان امت و پيشوايان اسلامي، يک امر اجماعي و اتفاقي است.
[=arial black]تفسير القرطبي، ج1، ص264

[=arial black]پس، خداوند، امامت و خلافت و جانشيني در کره زمين را مجعول خودش قرار مي‌دهد و نمي‌گويد که مردم در انتخاب خليفه، حق رأي دارند.
[=arial black]حضرت موسي (عليه السلام) که مي‌خواهد براي خودش خليفه و جانشين معين کند، به مردم نمي‌گويد که من برادرم حضرت هارون (عليه السلام) را براي شما به عنوان خليفه معين کردم، بلکه به خداوند مي‌فرمايد:
[=arial black]وَ اجْعَلْ لِي وَزِيرًا مِنْ أَهْلِي / هَارُونَ أَخِي / اشْدُدْ بِهِ أَزْرِي / وَ أَشْرِكْهُ فِي أَمْرِي
[=arial black]خدايا! تو برادرم را به عنوان وزير و جانشين بعد از من قرار بده.
[=arial black]سوره طه/32-29

[=arial black]يعني اين که بحث خلافت، دست پيامبر هم نيست، چه رسد به دست مردم. خداوند هم مي‌فرمايد:
[=arial black]قَالَ قَدْ أُوتِيتَ سُؤْلَكَ يَا مُوسَى
[=arial black]يا موسي! ما درخواست تو را اجابت کرديم و برادرت را به عنوان خليفه تو انتخاب کرديم.
[=arial black]سوره طه/آيه36

[=arial black]در قرآن، بهترين و صريح‌ترين چيزي که بحث خلافت پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) را مطرح کرده است، رابطه بين حضرت موسي (عليه السلام) و حضرت هارون (عليه السلام) است. لذا نبي مکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) براي اين که راه هر گونه عذر را بر بهانه‌جويان ببندد، فرمود:
[=arial black]يا علي! أنت مني بمنزلة هارون من موسي.
[=arial black]يا علي! جايگاه تو نسبت به من، همانند جايگاه هارون نسبت به موسي است.
[=arial black]چون قرآن، بحث خلافت حضرت هارون (عليه السلام) براي حضرت موسي (عليه السلام) را به طور صريح و آشکار بيان کرده است و تمام مناصبي که براي يک خليفه لازم است، در قرآن نسبت به حضرت هارون (عليه السلام) بيان شده است. خداوند، نبوت حضرت ابراهيم (عليه السلام) را به جعل خودش نسبت مي‌دهد:
[=arial black]وَهَبْنَا لَهُ إِسْحَاقَ وَ يَعْقُوبَ وَ كُلًّا جَعَلْنَا نَبِيًّا
[=arial black]ما ابراهيم و اسحاق و يعقوب را نبي قرار داديم.
[=arial black]سوره مريم/آيه49

[=arial black]جعل نبوت حضرت ابراهيم (عليه السلام) به دست خداست و همين خدا هم در مورد امامت حضرت ابراهيم (عليه السلام) مي‌فرمايد:
[=arial black]إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا
[=arial black]من تو را براي مردم، امام قرار مي‌دهم.
[=arial black]سوره بقره/آيه124

[=arial black]قرار دادن يک فرد براي رهبري و امامت، به دست خداوند است و بس. در همين آيه، يکي از ويژگي‌هاي رهبر ناشايسته که لياقت رهبري جامعه را ندارد، بيان مي‌کند:
[=arial black]وَ مِنْ ذُرِّيَّتِي قَالَ لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ
[=arial black]حضرت ابراهيم (عليه السلام) مي‌فرمايد که آيا از فرزندان من هم کساني به اين منصب ولايت معين خواهند شد؟ خداوند فرمود: امامت، جايگاهي است که افرادي که با تقوا، ميانه و رابطه‌اي ندارند و مراحل کمال ايماني و تقوايي را نپيموده‌اند، نمي‌توانند منصب امامت را تصدّي کنند.
[=arial black]آقاي بيضاوي ـ از مفسران بنام اهل سنت ـ در ذيل اين آيه شريفه، اشاره دارد:
[=arial black]إجابة إلى ملتمسه و تنبيه على أنه قد يكون من ذريته ظلمة و أنهم لا ينالون الإمامة، لأنها أمانة من الله تعالى و عهد و الظالم لا يصلح لها.
[=arial black]اين، پاسخي است از ناحيه خداوند به درخواست حضرت ابراهيم (عليه السلام) که در نسل ايشان، افراد ستمگري هستند که نمي‌توانند امانت‌دار خلافت و امامت باشند. زيرا امامت، امانتي و عهدي است از ناحيه خداوند و افراد ستمگر، شايستگي قبول اين امانت و عهد الهي را ندارند.
[=arial black]تفسير البيضاوي، ج1، ص398

[=arial black]اشکال اهل سنت به شيعيان:
[=arial black]اشکالي که اهل سنت به ما مي‌کنند، اين است که مي‌گويند:
[=arial black]شيعيان، امامت را بالاتر از نبوت مي‌دانند و جايگاه امامت، بالاتر و فراتر از نبوت است.
[=arial black]جواب به اشکال:
[=arial black]حضرت حضرت ابراهيم (عليه السلام) در دوران جواني به نبوت رسيده است:
[=arial black]قَالُوا سَمِعْنَا فَتًى يَذْكُرُهُمْ يُقَالُ لَهُ إِبْرَاهِيمُ

[=arial black]سوره أنبياء/آيه60

[=arial black]ولي امامت در آخرين روزهاي عمرش به او مي‌رسد که داراي ذريه است و ذريه حضرت ابراهيم (عليه السلام)، بعد از پيري ايشان است که وقتي مَلکي بشارت مي‌دهد به حضرت ابراهيم (عليه السلام) و همسرش که از نسل اين دو، فرزندي به وجود خواهد آمد، تعجب مي‌کنند و همسر ايشان مي‌گويد:
[=arial black]قَالَتْ يَا وَيْلَتَى أَأَلِدُ وَ أَنَا عَجُوزٌ وَ هَذَا بَعْلِي شَيْخًا إِنَّ هَذَا لَشَيْءٌ عَجِيبٌ
[=arial black]سوره هود/آيه72

[=arial black]من پيرزن هستم و مي‌خواهم بچه‌دار شوم و شوهر من پيرمرد است.
[=arial black]خداوند مي‌فرمايد:
[=arial black]قَالُوا أَتَعْجَبِينَ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ عَلَيْكُمْ أَهْلَ الْبَيْتِ إِنَّهُ حَمِيدٌ مَجِيدٌ
[=arial black]سوره هود/آيه73

[=arial black]پس، خلافت و امامت از ديدگاه قرآن، يک پيوندي است ميان خالق و مخلوق و عهد و پيماني است ميان خداوند و مردم و امانتي است که خداوند در اختيار فردي مي‌گذارد که شايستگي امانت‌داري را داشته باشد.

[=Arial Black]مطلب فوق قسمتی از این مقاله است
[=Arial Black]
[=Arial Black]برای مشاهده کامل به این لینک حتما مراجعه کنید

http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=sokhan&id=155

sayedali;252369 نوشت:

بهش بگویید وهابیتی که شیعه را متهم به شرک می کنند در کتب اصلی آنها امده است که حضرت پیامبر(ص) نعوذ بالله در سفر به آسمان(معراج)..نعوذ بالله.... خدا را به چه شکل دیده است؟؟؟بهش بگید آیا این شرک است یا توسل جایز؟برید دنبالش می فهمید وهابیت چه عقیده ای دارد!!!!!!
کسانی که مدعی اند حضرت محمد مصطفی(ص) خدا را به شکل انسان دیده است...و..و.وو..و.و.و..معلوم است که قرآن رو هم منکر ند....(در قران چه امده است)

اینها رو قبول نداره! قبلا هم گفتم این دوستم از هر مذهبی فقط چیزایی که با قران جور در میادشو قبول داره!!!!! از شیعه هم خیلی چیزاشو قبول داره...اونایی که با قران جور در میاد...(بی چون و چرا)

sayedali;252369 نوشت:

بهشون بگید که اگر امامت که از اصول دین هست در قرآن نیامده...بنا نیست در قرآن همه چیز آمده باشد...همون 2رکعت نماز صبح کجا امده است؟؟؟؟

نزدیک به 20بار در همین صفحات قبل گفتم قبول دارد که همه چیز نباید در قران ذکر شده باشد!!!! و جزئیات باید توسط پیامبر گفته شده باشد....
اما تو کتش نمیرود که همه ی اصول دین در قران پررنگ باشد اما اصل امامت در دل آیات مخفی شده باشد... هرچی هم بهش میگم ... در جواب 20تا آیه برام ردیف میکنه که ما قران را برای راهنمایی بشر قرار دادیم و فلان ....
بعد میگه این چه جور راهنماییه که یکی از اصول دینشو جوری قرار داده که به زور بشه فهمید...

sayedali;252369 نوشت:

بهشون بگوید اگر امامت امام علی (ع) در قرآن صریحا نیامده و اسم حضرت را خدای عالم نیاورده است....خلافت ابوبکر کجای قرآن آمده است که علمای اهل سنت می گویند من انکر خلافت ابوبکر و عمر ...فهو کافر!!!!
473 میلیون شیعه اثنی عشر را کافر می دانند!!!!!
بگویید امامت عمر و ابوبکر کجای قرآن امده است که می گویند من انکر امامت ابوبکر و عمر فهو کافر!!!!!!!!!!!!!!!!!!


اون که عمر و عثمان و ابوبکر رو قبول نداره و به این حرفها هم اهمیت نمیده....اون همه چیزو با قران مقایسه میکنه....

sayedali;252369 نوشت:

اضافه می کنم...به او بگیوید که وهابیت یه ایه از قرآن کریم بیاورد که خدای عالم گفته باشد ای مردم...ای کسانی که ایمان دارید تمام اصول دین باید در همین قرآن باشد؟؟

خب درسته که ننوشته تمام اصول دین نباید در قران باشد اما دهها آیه هست که گفته این قران برای راهنمایی بشر کافی است برای هدایت بشر کافی است چمیدونم آسان است و فلان....
از طرفی یک نفر اگر بخواد راهنمایی و هدایت بشه باید اصول دینش رو کامل بدونه
در نتیجه اصول دین باید کامل در قران اومده باشه....

sayedali;252396 نوشت:
پس، خداوند، امامت و خلافت و جانشيني در کره زمين را مجعول خودش قرار مي‌دهد و نمي‌گويد که مردم در انتخاب خليفه، حق رأي دارند.
حضرت موسي (عليه السلام) که مي‌خواهد براي خودش خليفه و جانشين معين کند، به مردم نمي‌گويد که من برادرم حضرت هارون (عليه السلام) را براي شما به عنوان خليفه معين کردم، بلکه به خداوند مي‌فرمايد:
وَ اجْعَلْ لِي وَزِيرًا مِنْ أَهْلِي / هَارُونَ أَخِي / اشْدُدْ بِهِ أَزْرِي / وَ أَشْرِكْهُ فِي أَمْرِي
خدايا! تو برادرم را به عنوان وزير و جانشين بعد از من قرار بده.
سوره طه/32-29

يعني اين که بحث خلافت، دست پيامبر هم نيست، چه رسد به دست مردم. خداوند هم مي‌فرمايد:
قَالَ قَدْ أُوتِيتَ سُؤْلَكَ يَا مُوسَى
يا موسي! ما درخواست تو را اجابت کرديم و برادرت را به عنوان خليفه تو انتخاب کرديم.
سوره طه/آيه36

در قرآن، بهترين و صريح‌ترين چيزي که بحث خلافت پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) را مطرح کرده است، رابطه بين حضرت موسي (عليه السلام) و حضرت هارون (عليه السلام) است. لذا نبي مکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) براي اين که راه هر گونه عذر را بر بهانه‌جويان ببندد، فرمود:
يا علي! أنت مني بمنزلة هارون من موسي.
يا علي! جايگاه تو نسبت به من، همانند جايگاه هارون نسبت به موسي است.
چون قرآن، بحث خلافت حضرت هارون (عليه السلام) براي حضرت موسي (عليه السلام) را به طور صريح و آشکار بيان کرده است و تمام مناصبي که براي يک خليفه لازم است، در قرآن نسبت به حضرت هارون (عليه السلام) بيان شده است. خداوند، نبوت حضرت ابراهيم (عليه السلام) را به جعل خودش نسبت مي‌دهد:

.

این شد یک حرف حساب و یک حرف مستند!!!!! تا حالا هم اینو بهش نگفته بودم!!! ممنون!!!



اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم



وقت کنم بیشتر تحقیق می کنم

از استاد
صالح

عماد

رسا

هم بخواهید شرکت کنند

sayedali;252681 نوشت:
وقت کنم بیشتر تحقیق می کنم از استاد صالح عماد رسا هم بخواهید شرکت کنند

ممنون!
چجوری از اونا بخوام شرکت کنن؟ اصلا اونا کجان مگه؟ من با امکانات این سایت هنوز زیاد آشنا نیستم!!!!

[="Tahoma"][="DarkRed"]

asad.tehranian;252689 نوشت:
چجوری از اونا بخوام شرکت کنن؟ اصلا اونا کجان مگه؟ من با امکانات این سایت هنوز زیاد آشنا نیستم!!!!

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام

http://www.askdin.com/showgroups.php

از این لینک استفاده کنید ایدی مدیران و همکاران توش لیست شده

اسمشون رو پیدا کنید

پیام خصوصی بدید
و یا در پروفایلشون پیغام بدید(با کلیک بر ری نام کاربریشون)[/]

سلام دوست عزیز...
ببخشید که یک دفعه ای مطالبی را می نویسم ولی به گمانم بتوانم اندک سخنی را در این باب بنویسم..
یک نکته بسیار مهم در قرآن وجود دارد که متاسفانه خیلی ها آن را نادیده گرفته و با همین قرآن به گمراهی می افتند؛همانگونه که در سوره بقره است..
آن نکته همان آیه 44 سوره نحل است که خداوند می فرماید: أَنْزَلْنا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ إِلَيْهِمْ
و ما این قرآن را به سوی تو نازل کردیم تا برای مردم تبیین کنی که چه چیزهایی برای آنان نازل شده است.
برادر من ببین در این آیه دو تا است یکی الیک:به تو ای پیغمبر و دیگر الیهم:به مردم...
یعنی این قرآن در مرتبه اول مخصوص و منحصر نبی خداست و بعد مورد استفاده و رجوع ما...
اما برادر شرط تبدیل الیک به الیهم چیست؟؟؟
لتبین للناس....
تبیین نبی خدا بر ایات..
یعنی تا زمانی که تبیین ایات الهی توسط نبی خدا صورت نپذیرد این آیات حتی امکان ضلالت و گمراهی مردم را فراهم می کند..
کمای این که در سوره بقره داریم:يُضِلُّ بِهِ كَثِيراً وَ يَهْدِي بِهِ كَثِيراً وَ ما يُضِلُّ بِهِ إِلَّا الْفاسِقِينَ
حتی بزرگان اهل سنت که خودشان را قرآنیان اسلام معرفی کرده اند و خودشان را عامل و واجد بر قرآن می دانند و تشیع را بسته و زندانی روایات معرفی می کنند هم اینگونه نوشته اند که:
إذا حدثت الرجل بالسنة فقال: دعنا من هذه و حدثنا من القرآن، فاعلم أنه ضال مضل
زمانی که برای مردی از سنت و احادیث دلیل آوردی و او گفت ولمان کن!!افقط از قرآن دلیل بیاور پس مطمئن باش که او هم خودش گمراه شده و هم آمده تا دیگران را گمراه کند.(الکفایه/خطیب بغدادی)
خطیب بغدادی در همین کتاب سخنان بسیار مهمی در همین باب دارد...
درضمن در مورد امامت نیز باید گفت که طبق خود ایات الهی امامت من عند الله و باذن الله است ولا غیره..
وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِن ذُرِّيَّتِي قَالَ لاَ يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ.
زمانی که خداوند ابراهیم را هم به مقام نبوت و هم رسالت رساند و هم او را با بلایای رسالت و نبوتش آزمود و ابراهیم از آنهمه ابتلاهای الهی سر بلند بیرون آمد خداوند در آن موقع به ابراهیم فرمود:از این به بعد من تو را به امامت رسانیده و امام مردم قرار می دهم.-حضرا ابراهیم علیه السلام که مقام امامت را بسیار بزرگ و سخت و بی همتا دید فورا عرض کرد:-آیا فرزندانم هم به این مقام می رسند؟؟ولی خداوند فرمود:عهد امامت به کسانی که ذره ای طلم-به خود و یا دین و یا مردم-کرده اند نمی رسد.

پس دیده می شود که امامت مقامی است که خداوند تبارک و تعالی صاحب و معطی آن است...

از طرفی باز در قرآن داریم که خداوند در شان عصمت و حدت و عظمت کلام نبوی این گونه می فرماید:
«وَمَا يَنطِقُ عَنِ الْهَوَى * إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْيٌ يُوحَى‏»
پس مجموعه احادیث صحیح السند از نبی خدا همپایه قرآن است و بس..
حال همین نبی خدا بارها و بارها تاکید کرده است که امامت از اصول دین می باشد و کسی که قائل به آن نباشد از حفاظ اسلام خارج است:
«من مات و لیس له امام مات میتة جاهلیة»
این روایت را ابن حبان سنی مذهب نقل کرده و آن را صحیح می داند.
حال که نطق نبی خدا هم پایه کلام الله است و تبیین او تنها روش استفاده از قرآن،آیا امامت از ارکان مذهب و دین نیست؟؟
در حسن ختام عرایض هم باید اینگونه نوشت که خداوند متعال می فرماید:
ما کان لمؤمن و لا مؤمنة اذا قضی الله و رسوله امرا ان یکون لهم الخیرة من امرهم و من یعص الله و رسوله فقد ضل ضلالا مبینا

beyrami;252739 نوشت:
سلام دوست عزیز...

ببخشید که یک دفعه ای مطالبی را می نویسم ولی به گمانم بتوانم اندک سخنی را در این باب بنویسم..
یک نکته بسیار مهم در قرآن وجود دارد که متاسفانه خیلی ها آن را نادیده گرفته و با همین قرآن به گمراهی می افتند؛همانگونه که در سوره بقره است..
آن نکته همان آیه 44 سوره نحل است که خداوند می فرماید: أَنْزَلْنا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ إِلَيْهِمْ
و ما این قرآن را به سوی تو نازل کردیم تا برای مردم تبیین کنی که چه چیزهایی برای آنان نازل شده است.
برادر من ببین در این آیه دو تا است یکی الیک:به تو ای پیغمبر و دیگر الیهم:به مردم...
یعنی این قرآن در مرتبه اول مخصوص و منحصر نبی خداست و بعد مورد استفاده و رجوع ما...
اما برادر شرط تبدیل الیک به الیهم چیست؟؟؟
لتبین للناس....
تبیین نبی خدا بر ایات..
یعنی تا زمانی که تبیین ایات الهی توسط نبی خدا صورت نپذیرد این آیات حتی امکان ضلالت و گمراهی مردم را فراهم می کند..
کمای این که در سوره بقره داریم:يُضِلُّ بِهِ كَثِيراً وَ يَهْدِي بِهِ كَثِيراً وَ ما يُضِلُّ بِهِ إِلَّا الْفاسِقِينَ
حتی بزرگان اهل سنت که خودشان را قرآنیان اسلام معرفی کرده اند و خودشان را عامل و واجد بر قرآن می دانند و تشیع را بسته و زندانی روایات معرفی می کنند هم اینگونه نوشته اند که:
إذا حدثت الرجل بالسنة فقال: دعنا من هذه و حدثنا من القرآن، فاعلم أنه ضال مضل
زمانی که برای مردی از سنت و احادیث دلیل آوردی و او گفت ولمان کن!!افقط از قرآن دلیل بیاور پس مطمئن باش که او هم خودش گمراه شده و هم آمده تا دیگران را گمراه کند.(الکفایه/خطیب بغدادی)
خطیب بغدادی در همین کتاب سخنان بسیار مهمی در همین باب دارد...
درضمن در مورد امامت نیز باید گفت که طبق خود ایات الهی امامت من عند الله و باذن الله است ولا غیره..
وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِن ذُرِّيَّتِي قَالَ لاَ يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ.
زمانی که خداوند ابراهیم را هم به مقام نبوت و هم رسالت رساند و هم او را با بلایای رسالت و نبوتش آزمود و ابراهیم از آنهمه ابتلاهای الهی سر بلند بیرون آمد خداوند در آن موقع به ابراهیم فرمود:از این به بعد من تو را به امامت رسانیده و امام مردم قرار می دهم.-حضرا ابراهیم علیه السلام که مقام امامت را بسیار بزرگ و سخت و بی همتا دید فورا عرض کرد:-آیا فرزندانم هم به این مقام می رسند؟؟ولی خداوند فرمود:عهد امامت به کسانی که ذره ای طلم-به خود و یا دین و یا مردم-کرده اند نمی رسد.

پس دیده می شود که امامت مقامی است که خداوند تبارک و تعالی صاحب و معطی آن است...

از طرفی باز در قرآن داریم که خداوند در شان عصمت و حدت و عظمت کلام نبوی این گونه می فرماید:
«وَمَا يَنطِقُ عَنِ الْهَوَى * إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْيٌ يُوحَى‏»
پس مجموعه احادیث صحیح السند از نبی خدا همپایه قرآن است و بس..
حال همین نبی خدا بارها و بارها تاکید کرده است که امامت از اصول دین می باشد و کسی که قائل به آن نباشد از حفاظ اسلام خارج است:
«من مات و لیس له امام مات میتة جاهلیة»
این روایت را ابن حبان سنی مذهب نقل کرده و آن را صحیح می داند.
حال که نطق نبی خدا هم پایه کلام الله است و تبیین او تنها روش استفاده از قرآن،آیا امامت از ارکان مذهب و دین نیست؟؟
در حسن ختام عرایض هم باید اینگونه نوشت که خداوند متعال می فرماید:
ما کان لمؤمن و لا مؤمنة اذا قضی الله و رسوله امرا ان یکون لهم الخیرة من امرهم و من یعص الله و رسوله فقد ضل ضلالا مبینا

ممنون!!!! عالی بود!!!!! کم کم دارم جوابهایی که دنبالش بودم رو میگیرم!!!! امیدوارم اینا قانعش کنه! باید برم اینا رو بهش بگم ببینم چی در جواب داره بگه! چون خودم که هیچی ندارم بگم!

[=arial black]اعوذبالله من الشیطان الرجیم

[=arial black]بسم الله الرحمن الرحیم

asad.tehranian;251017 نوشت:
چرا متعه مثل ازدواج دائم نیست که مو لای درزش نره؟

[=arial black]گزیده ای از سخنان استاد دکتر سید محمد حسینی قزوینی
[=Arial Black]منبع:
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=salam&id=19

آقاي هدايتي
در رابطه با ازدواج موقت هم توضيحي را بفرمائيد.
استاد حسيني قزويني

[=arial black]نکته اول:
[=arial black]در رابطه با ازدواج موقت يا همان متعه و صيغه، قرآن مي‌فرمايد:
[=arial black]فَمَا اسْتَمْتَعْتُمْ بِهِ مِنْهُنَّ فَآَتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَرِيضَةً
[=arial black]سوره نساء/آيه24
[=arial black]امام قرطبي – که از اعلام اهل سنت است و همه مذاهب او را قبول دارند – در تفسير خودش مي‌گويد:
[=arial black]و قال الجمهور المراد نكاح المتعة الذي كان في صدر الإسلام.
[=arial black]عموم اهل سنت بر اين عقيده هستند که مراد از اين، همان ازدواج موقت و متعه‌اي است که در صدر اسلام بود.
[=arial black]تفسير القرطبي، ج5، ص130
[=arial black]سيوطي در الدر المنثور، جلد2، صفحه140 و طبري در جامع البيان، جلد5، صفحه18 و تفسير أبو حيان، جلد3، صفحه218 و شوکاني در فتح القدير، جلد1، صفحه 449 و در تفسير إبن كثير، جلد1، صفحه486 همين مطلب را آورده‌اند که مراد از اين آيه، نکاح متعه است.

[=arial black]نکته دوم:
[=arial black]علماء اهل سنت در کتاب‌هاي معتبر خودشان آورده‌اند از قول عمر بن خطاب که مي‌گويد:
[=arial black]متعتان كانتا على عهد رسول الله صلى الله عليه و سلم أنا أنهى عنهما و أعاقب عليهما: متعة النساء و متعة الحج.
[=arial black]دو متعه در زمان رسول الله صلى الله عليه و سلم بود و من نهي مي‌کنم و بر انجام دهنده آن هم عقاب مي‌کنم: متعة زنان و متعه حج.
[=arial black]مسند احمد، ج3، ص325 - الاستذكار لإبن عبد البر، ج5، ص505 – كنز العمال للمتقي الهندي، ج16، ص519 - تفسير الرازي، ج5، ص167 - تفسير القرطبي، ج2، ص392 – تاريخ الإسلام للذهبي، ج15، ص418 - السنن الكبرى للبيهقي، ج7، ص206 - تذکرة الحفاظ للذهبي، ج1، ص366 - أحكام القرآن للجصاص، ج1، ص352 – الدر المنثور للسيوطي، ج2، ص141
[=arial black]آقاي سرخسي - از علماي بزرگ اهل سنت - مي‌گويد:
[=arial black]و قد صح أن عمر رضي الله عنه نهى الناس عن المتعة، فقال: متعتان كانتا على عهد رسول الله صلى الله عليه و سلم و أنا أنهى الناس عنهما: متعة النساء و متعة الحج.
[=arial black]صحيح است در تاريخ که عمر، مردم را از متعه نهي کرد و گفت: دو متعه در زمان رسول الله صلى الله عليه و سلم بود و من نهي مي‌کنم و انجام دهنده آن را هم عقاب مي‌کنم: متعة زنان و متعه حج.
[=arial black]المبسوط للسرخسي، ج4، ص27
[=arial black]آقاي ابن قدامه – از علماي حنفي مذهب و مورد قبول وهابيت که در تمام دار الإفتاء‌هاي بيت الله الحرام، دوره کامل فقه ايشان به نام المغني موجود است – در کتاب المغني مي‌گويد:
[=arial black]أن عمر قال: متعتان كانتا على عهد رسول الله صلى الله عليه و سلم أفأنهى عنهما و أعاقب عليهما: متعة النساء و متعة الحج.
[=arial black]المغني لإبن قدامه، ج7، ص572

[=arial black]نکته سوم:
[=arial black]آقايان اهل سنت در کتاب‌هاي معتبرشان آورده‌اند که اميرالمؤمنين (عليه السلام) فرمود:
[=arial black]لولا أن عمر نهي عن المتعة ما زني إلا شقي.
[=arial black]اگر عمر نهي نمي‌کرد ازدواج موقت را، جز افراد شقي و پست فطرت، کسي گرفتار زنا نمي‌شد.
[=arial black]جامع البيان لإبن جرير الطبري، ج5، ص19 - تفسير الرازي، ج10، ص50 - تفسير القرطبي، ج5، ص130 – شرح نهج البلاغة لإبن أبي الحديد، ج12، ص253 - تفسير البحر المحيط لأبي حيان الأندلسي، ج3، ص226 – الدر المنثور للسيوطي، ج2، ص140 - تفسير الثعلبي، ج3، ص286 - المصنف لعبد الرزاق الصنعاني، ج7، ص496 و 500

[=arial black]نکته چهارم:
[=arial black]در ميان صحابه و تابعين، افراد زيادي بودند که معتقد به متعه بودند و به آن عمل مي‌کردند. ابن حزم آندلسي در کتاب المحلي مي‌گويد:
[=arial black]و قد ثبت على تحليلها بعد رسول الله صلى الله عليه و سلم جماعة من السلف رضي الله عنهم، منهم من الصحابة رضي الله عنهم أسماء بنت أبي بكر الصديق و جابر بن عبد الله و ابن مسعود و ابن عباس و معاوية بن أبي سفيان و عمرو بن حريث و أبو سعيد الخدري و سلمة و معبد أبناء أمية بن خلف
[=arial black]حلال بودن نکاح متعه بعد از رسول الله صلى الله عليه و سلم ثابت شده است به وسيله جماعتي از صحابه؛ مانند أسماء دختر أبوبكر و جابر بن عبد الله و ابن مسعود و ابن عباس و معاوية بن أبوسفيان و عمرو بن حريث و ... .
[=arial black]المحلي لإبن حزم، ج9، ص519

[=arial black]نکته پنجم:
[=arial black]در ميان تابعين، آقاي عبد الملک بن عبد العزيز بن جُريْج – متوفاي 150 هجري – که ذهبي درباره او مي‌گويد:
[=arial black]مجمع علي ثقته.
[=arial black]تمام علماي اهل سنت اجماع دارند که ابن جريج، ثقه و مورد اطمينان است.
[=arial black]در شرح حال ايشان، تمام علماي رجال آورده‌اند:
[=arial black]قد تزوج نحوا من سبعين إمرأة نكاح المتعة.
[=arial black]ايشان 70 زن متعه‌اي داشته است.
[=arial black]ميزان الإعتدال للذهبي، ج2، ص659 – تهذيب الکمال للمزي، ج4، ص544 – سير اعلام النبلاء للذهبي، ج6، ص331 - تاريخ بغداد للخطيب بغدادي، ج7، ص255
[=arial black]هنگام مردن هم به فرزندان خود وصيت کرد:
[=arial black]زناني را که در وصيت‌نامه نام برده‌ام، مادران شما هستند و با آنها ازدواج نکنيد.

[=arial black]نکته ششم:
[=arial black]بنده در بحثي که با جناب شيخ عبد العزيز آل شيخ - مفتي اعظم عربستان سعودي - در طائف داشتم، يکي از بحث‌هايي که با او داشتم، بحث نکاح متعه و نکاح مِسْيار بود که اخيرا در آقايان اهل سنت رواج پيدا کرده است. معروف است که مي‌گويند خودش را بياور و اسمش را نياور. نکاح مِسْيار که اهل سنت و وهابيت بر آن معتقد است، همان نکاح متعه است؛ يعني يک دختر خانمي در خانه پدر و مادرش مي‌تواند با يک مردي عقد ببندند و تمام هزينه‌ها و مخارج زندگي اين خانم به عهده پدر و مادر خودش است و هيچ حقوقي ندارد و فقط با هم يک رفاقت دوستانه با استفاده‌هاي آن‌چناني از همديگر را دارند. ايشان در ابتداء زير بار نرفت و از ايشان سوال کردم:
[=arial black]نظرتان در مورد نکاح به نيت طلاق چيست؟ يعني يک مردي با زني ازدواج مي‌کند به شرط اين‌که بعد از مثلا 5 ماه، اين زن را طلاق بدهد. گفت: مشروع است. گفتم: فرقي بين اين کار و متعه نيست. ايشان گفت: پيامبر (ص) متعه را در جنگ خيبر حرام کرده است. گفتم: جناب ابن حجر عسقلاني که از استوانه‌هاي علمي اهل سنت شماست، صراحت دارد: کساني که مي‌گويند پيامبر (ص) در جنگ خيبر، متعه را حرام کرد، اينها نه علم به سيره و تاريخ دارند و نه علم به روايت.
[=arial black]فتح الباري لإبن حجر، ج9، ص145
[=arial black]بعد ايشان مي‌گويد که ابن عبد البر و ديگران هم بر اين عقيده بودند اين‌که مي‌گويند پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) متعه را در غزوه خيبر حرام کرده است، نبوده است.

سوال:
چرا در مورد نکاح متعه، فقط از منابع اهل سنت روايت مي‌گوييد و از شيعه نمي‌گوييد؟
جواب:
براي اين‌که هيچ اختلافي در شيعه در اين مورد نيست. اهل سنت در اين مورد با ما اختلاف دارند. مثلا شيخ طوسي (ره) در اين مورد مي‌فرمايد:
ازدواج موقت، از ضروريات فقه شيعه است.
لذا احتياجي به توضيح ندارد.

[=arial black]اعوذبالله من الشیطان الرجیم

[=arial black]بسم الله الرحمن الرحیم

[=B Titr]ازدواج موقت در قرآن
[=B Titr]
[=B Titr]
[=arial black]اعوذبالله من الشیطان الرجیم

[=arial black]بسم الله الرحمن الرحیم

[=Arial Black]فما استمتعتم به منهن فآتوهن اجورهن فريضه و لا جناح عليکم فيما تراضيتم به من الفريضه ان الله کان عليما حکيما.
[=Arial Black]
[=Arial Black]
[=Arial Black][صفحه 190]
[=Arial Black][=Arial Black]" آنچه ازآنان بهره گرفتيد مزدشان را واجب است بپردازيد. و باکي بر شما نيست که بعد از پرداخت ميزان واجب با هم ( هرچه خواستيد ) تراضي کنيد که خدا داناو حکيم است "
[=Arial Black]


[=Arial Black]شان نزول اين آيه در مورد ازدواج موقت در مطمئن ترين ماخذتفسيري بيان شده است از قبيل:

[=Arial Black]1- صحيح بخاري.

[=Arial Black]2- صحيح مسلم.

[=Arial Black]3- مسند احمد 436/4 به اسناد خودشان از عمران بن حصين. و در تفسير رازي 202 و 200/3، و تفسير ابي حيان 218/3، آنرا مي توانيد پيدا کنيد.

[=Arial Black]4- تفسير طبري 4/5 از ابن عباس و ابي بن کعب و حکم و سعيد بن جبير و مجاهد و قتاده و شعبه و ابي ثابت.

[=Arial Black]5- احکام القرآن جصاص 178/2 از گروهي آن را حکايت کرده است.

[=Arial Black]6- سنن البيهقي 205/7 از ابن عباس آن را روايت کرده است.

[=Arial Black]7- تفسير بغوي 423/1 از گروهي نقل کرده و از عموم اهل علم نسخ آن را حکايت کرده.

[=Arial Black]8- تفسير زمخشري 360/1.

[=Arial Black]9- احکام القرآن قاضي 162/1 به روايت از گروهي.

[=Arial Black]10- تفسير القرطبي 130/5 گويد: اکثريت مسلمين گفته اند: اين آيه در ازدواج موقت نازل شده است.

[=Arial Black]11- تفسير رازي 200/3 از صحيحين، حديث عمران را که آيه در مورد ازدواج موقت است نقل کرده.

[=Arial Black]12- شرح صحيح مسلم از نووي 181/9 از ابن مسعود.

[=Arial Black]13- تفسير خازن 357/1 از عده اي وگويد: جمهور علما عقيده به نسخ آن دارند.
[=Arial Black]
[=Arial Black]
[=Arial Black][صفحه 191]
[=Arial Black]
[=Arial Black]14- تفسير بيضاوي 269/1 که ميخواهد آن را با سنت اثبات کند.

[=Arial Black]15- تفسير ابي حيان 218/3 از گروهي از صحابه و تابعين.

[=Arial Black]16- تفسير ابن کثير 474/1 از گروهي از صحابه و تابعين.

[=Arial Black]17- تفسير سيوطي 140/2 از گروهي از صحابه و تابعين از طريق طبراني، و عبد الرزاق و بيهقي و ابن جرير و عبدبن حميد، و ابي داود، و ابن الانباري آن را روايت کرده است.

[=Arial Black]18- تفسير ابي السعود 251/3.

[=Arial Black]
[=Arial Black]اميني گويد: آقاي محقق آيا اين کتابها ماخذ و مراجع علم قرآن نزد اهل سنت نيست؟ آيا اين گروه، از بزرگان و پيشوايان علم تفسيرشان نيستند؟ پس بايد ديد سخن اين مردک را گويد: هيچ آيه قرآني درباره آن نازل نشده، و در غير از کتب شيعه ديده نمي شود، چگونه بايد تاويل و توجيه کرد؟ و آيا او را مي رسد آنچه درباره امام باقر و امام صادق عليهما السلام گفته، درباره همه اين صحابه و تابعين و پيشوايان بگويد؟ و با زبان هرزه اش آنها را بدگوئي کند؟

منبع:
http://ghadeer.valiasr-aj.net/include/VIEW3.php?bankname=LIST&code=2007&RADIF=27

[=arial black]اعوذبالله من الشیطان الرجیم

[=arial black]بسم الله الرحمن الرحیم

[=Arial Black]با سلام
[=Arial Black]دوست گرامی

[=Arial Black]لطفا این لینک را هم حتما مطالعه بفرمایید

[=Arial Black]فهرست
[=Arial Black]
[=Arial Black]کلیک کنید


[=Arial Black]
[=Arial Black]

[=Arial Black]
[=Arial Black]

[=Arial Black]
[=Arial Black]

[=Arial Black]
[=Arial Black]

[=Arial Black]
[=Arial Black]

[=Arial Black]
[=Arial Black]

[=Arial Black]
[=Arial Black]

[=Arial Black]
[=Arial Black]

[=Arial Black]
[=Arial Black]

[=Arial Black]
[=Arial Black]

[=Arial Black]
[=Arial Black]

[=Arial Black]
[=Arial Black]

[=Arial Black]
[=Arial Black]

[=Arial Black]
[=Arial Black]

[=Arial Black]
[=Arial Black]

[=Arial Black]
[=Arial Black]

[=Arial Black]
[=Arial Black]

[=Arial Black]
[=Arial Black]

[=Arial Black]
[=Arial Black]

[=Arial Black]
[=Arial Black]

[=Arial Black]
[=Arial Black]

[=Arial Black]
[=Arial Black]

[=Arial Black]
[=Arial Black]

[=Arial Black]
[=Arial Black]

[=Arial Black]
[=Arial Black]

[=Arial Black]
[=Arial Black]

[=Arial Black]
[=Arial Black]

منبع:

حتما مشاهده کنید

asad.tehranian;251017 نوشت:
چرا توسل مثل خواستن از خود خدا نیست که مو لای درزش نره؟

[=Arial Black]اعوذبالله من الشیطان الرجیم
[=Arial Black]
[=Arial Black]بسم الله الرجمن الرحیم
[=Arial Black]
[=Arial Black]
[=Arial Black]
[=Arial Black]سلام علیکم
[=Arial Black]
[=Arial Black]
[=Arial Black]دوست بزرگوار من
[=Arial Black]
[=Arial Black]
[=Arial Black]می خواستم مطالب رو کپی کنم....
[=Arial Black]
[=Arial Black]اما لینک هاش رو می زارم
[=Arial Black]مراجعه بفرمایید
[=Arial Black]
[=Arial Black]
[=Arial Black]اول
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=salam&id=16


[=Arial Black]دوم
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=salam&id=17

[=Arial Black]سوم
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=salam&id=18


حداقل عقايد شيعه با زور روايات شيعه و حتي به سادگي از منابع اهل سنت قابل اثبات است.

در مورد عقايد وهابيت چه ميتوان گفت ؟ عقايدي كه حتي با زور از احاديث اهل سنت هم نميتوان اثبات كرد

وهابيت بعنوان يك فرقه از ديدكاه قرآن كريم و احاديث اهل سنت مطرود و ضاله است و ابن تيميه در ديدگاه علما اهل سنت ضال و مضل است.

اين حقيقت را چه ميكنند ؟

وهابیت به پایان راه رسیده و همه آنچه در چنته دارد فتوای بی دین بودن شیعه و کشتن اوست . کسی که خود موسس وهابیت است حتی مورد تایید خانواده اش نبود اما مورد تایید استعمار بود ازبین فرقه های ضاله وهابیت وسلفی دست بقیه را در بی ریشه بودن از پشت بسته اند.نه بر پایه عقلند نه دین دنیا ی پرزرق وبرق را درحجاب دین پنهان کرده اند لعنت خدا بر همه وهابیون

اصولا چیزی که با استدلال قابل اثبات نباشه با زور به اثبات می رسه. وقتی زور در جامعه دست اونهایی باشه که می خوان حرفشون رو اثبات کنن (وهابی در عربستان، شیعه در ایران، نازی در آلمان سابق، استالین در روسیه، کیم ایل سونگ در کره شمالی) این حالت پیش میاد.

وایسلی گوجا;253013 نوشت:
اصولا چیزی که با استدلال قابل اثبات نباشه با زور به اثبات می رسه. وقتی زور در جامعه دست اونهایی باشه که می خوان حرفشون رو اثبات کنن (وهابی در عربستان، شیعه در ایران، نازی در آلمان سابق، استالین در روسیه، کیم ایل سونگ در کره شمالی) این حالت پیش میاد.

دوست بزرگوار

اگر در ایران زور بود باید این شیعه گمراه شده .............اعدام می شد..............پس اعدام نشده!!!!پس زور هم نیست

لطفا مستند حرف بزنید

مسائل سیاسی و غرض و رزی شخصی خود را با مسائل علمی و تاریخ اسلام قاطی نکنید


به چه حقی حقانیت شیعه را در ایران زیر سوال می برید%

اگر منطقی دارید...بفرمایید

البته خیلی از شبهات جواب داده شده است



شیعه مکتبش تحققی است یعنی صرف شیعه به دنیا آمدن صحیح نیست

بلکه باید برای شیعه اثبات شود که حق است

حالا دوست این دوستمون...کمی کمرشون خم شده.......که جواب دادنی هست

برای همین ما به این شیعه در حال انحراف ایرادی نمی گیریم ولی سعی داریم با ادله محکم او را قانع کنیم که شیعه حق است..

اتفاقا در شیعه اصلا است باید به دنبال حق بروند......



متاسفانه در برخی مذاهب...-...

این طور نیست

مثلا فتوا های عجیبی صادر می کنن

تصمیم به تحقیق در صحیح بخاری...را حرام می دانند...بدعت می دانند

تقدس این کتب را حتی بیشتر از قرآن می دانند



در شیعه حتی در نهج البلاغه هم مرجعیت شیعه بررسی می کند...نه این که خودش را راحت کند و چند تا کتابی که سراسر توهین...هست رو مقدس بشمرد


هرکس با علم و منطق رفته سنی شده

اهلا و سهلا

جواب های شیعه رو بده ....بره


هرکسی هم امده این

اهلا و سهلا

دوم این که به نظر من شما مرتکب قیاس شدید


قیاسی که اولین بار شیطان رانده شده انجام داد

به چه حقی از روش و قدم های شیطان استفاده می کنید و شیعه را با سگان نحس صهیونیسم جهانی و بچه صهیون هایی که نام بردید قیاس می کنید؟؟؟؟؟؟

شما دلائل دارید بگید

در خدمتیم

ما علممون کفاف نده

اساتید هستند

دوستان هستند



این که شیعه را در ایران زیر سوال ببرید

این منطق نیست

حالا هرکاری مثلا در ایران بشود

مثلا بحث بانکها

خیلی ها می گن ربا در فلانجا...هست


این که در عمل چیزی انجام بشود نباید به یک مذهب حق نسبت داد

مثلا قضیه ازدواج با دوخواهر

طرف می گه تواسلام گفته با دوخواهر ازدواج نکیند

یکی اجازه است

مگر اورا طلاق دهید و با خواهرش ازدواج کنید

والا با دوخواهر نمی شود!!!!!!!!


می گیم خوب
بله
مجوز این کار نیست

طرف می اد می گه ....ماکه انجام دادیم شد....

خوب این دلیل نمیشه هرچی که این اقا انجام داده باشد در شرع باشد !!!!این منطق است؟

[=arial black][=times new roman, times, serif][/]

[=times new roman, times, serif]ز احمقان بگريز چون عيسي گريخت[/]

[=times new roman, times, serif]صحبت احمق بسي خونها كه ريخت[/]

[/]

لطفا بحث تایپیک رو به انحراف نکشانید


وایسلی گوجا;253013 نوشت:
اصولا چیزی که با استدلال قابل اثبات نباشه با زور به اثبات می رسه. وقتی زور در جامعه دست اونهایی باشه که می خوان حرفشون رو اثبات کنن (وهابی در عربستان، شیعه در ایران، نازی در آلمان سابق، استالین در روسیه، کیم ایل سونگ در کره شمالی) این حالت پیش میاد.


دين سلام در صدر اسلام در حجاز رو يادتان رفت.
چون آن هم شرايط شما رو شامل مي شود
آيا ميتوانيد بگوئيد چون جامعه دست پيامبر اسلام بوده مفاهيم كه ارائه كرده بي اساس بوده و مانند استالين و... به زور متوسل شده؟

آيا تفاوتي بين ادعاي صحيح ديني و ادعاي فاسد دين نما وجود ندارد

چگونه اين همه جوامع را در يك قربيل سرند ميكنيد و هيچ فرقي بين شيعه در ايران و وهابيت در عربستان سعودي نمي بينيد ؟

bina88;253041 نوشت:

دين سلام در در اسلام در حجاز رو يادتان رفت.
چون آن هم شرايط شما رو شامل مي شود
آيا ميتوانيد بگوئيد چون جامعه دست پيامبر اسلام بوده مفاهيم كه ارائه كرده بي اساس بوده و مانند استالين و... به زور متوسل شده؟

اينهمه حكمت ظرائف ناداني و ستم و عقايد مختلف وجود دارد و هر كدام در جامعهاي طرف دار دارد .

شما چگونه اين همه جوامع را در يك قربيل سرند كرديد و هيچ فرقي بين شيعه در ايران و وهابيت در عربستان سعودي نمي بينيد ؟

دوست عزیز من نگفتم اینها فرقی ندارند. مسلما بین شیعه و وهابیت یا مثلا هیتلر ! تفاوت هست ولی وجه مشترک اینه که زمانی که قدرت استدلالیشون کافی نیست به زور متوسل میشن.

درباره زمان پیامبر چیزی نگفتم چون در تاریخ حرف های ضد و نقیض بسیاره و واقعیت ها مشخص نیست. یک چیز رو یادم رفت به اون جمع اضافه کنم: صهیونیست ها در اسرائیل.

sayedali;253027 نوشت:
دوست بزرگوار

اگر در ایران زور بود باید این شیعه گمراه شده .............اعدام می شد..............پس اعدام نشده!!!!پس زور هم نیست

واضحه که زور هست در ایران وگرنه این همه زندان پر نبود و تعداد اعدامی های ایران از چین بیشتر نبود. من کاری با حقانیت شیعه ندارم و چیزی رو زیر سوال نبردم، فقط گفتم زمانی که حکومتی پشت یک باور باشه و نتونه اون باور رو با استدلال پشتیبانی کنه به زور متوسل میشه. این ربطی به حقانیت اون باور نداره و به قدرت استدلال و منطق افرادی که قصد پشتیبانی اون باور رو دارن برمی گرده.

موضوع قفل شده است