"""""" مشکلات شما درباره ازدواج ؟"""""

تب‌های اولیه

201 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

لزومی نداره این بحثو ادامه بدم ولی فکر می کنم حرف های منو بد متوجه شدید یه چندتا توضیح کوچک بدم
اینکه شما می گی دیدی یعنی برات یقین حاصل شده باشه، نه اینکه با توجه به شرایط پیش اومده برای اون خانواده نتیجه گرفته باشی. امیدوارم روشن باشه این دفعه، یعنی یکی از اسمان بالا بهت بگه فلانی فلان خانواده داره چوب جواب منفی شو به شما می خوره !!!!!!!!!!! اگه به اون درجه رسیدی که هیچ حرفی نیست اما اگه نرسیدی یه احتمال خطا هم هست و در کل منظورم اینه که خیلی مطمئن نباش.
فکر کردن مرحله اول هست بعد تصمیمات دیگه رو باید گرفت، باید اول عقل بگه این جون بدرد می خوره بعد با تحقیق قضیه باز تر بشه، شما قبول نداری دختر تو بدون فکر اولیه شوهر بده، البته ممکنه لحن اون خانواده باعث ازار شما شده باشه.
خوبه قسمت بد هم داریم، یعنی خدا بنده مومئنشو تو هچل می ندازه تا طلاق بگیره
اگه کسی قسمت کسی نباشه که اصلا ازدواج نمی کنن اخه!!
اتفاقا با توجه به جمله اخرتون شما رفتی خواستگاری وقتی دیدنت نپسندیدن همین
حتما دیدن خوب نیستی از نظرشون همین ناراحتی نداره که،

:geryeh::geryeh::geryeh::geryeh::geryeh::geryeh::geryeh:

مشکل من اینه که خانوادم به هیچ وجه نه از لحاظ مالی نه از لحاظ معنوی پشتیبانی نمیکنن . البته مادرم انصافا ذوق میکنه ولی پدرم مطلقن خوشش نمیاد . فکر میکنه اگه ازدواج کنم خرج و مخارجم میفته گردنش .
دومیش اینه که نه کار درست و حسابی دارم و نه سرمایه ای . پدرمکه یه قرون کمک نمیکنه . با این پولی که از کارم به دست میارم اگه اینترنت و موبایل و خریدهای شخصیمو برسونم شاهکار کردم .

یه بار هم که با یه دختری آشنا شدم با هزار بدبختی راضی کردم پدرمو که خواستگاری کنه که خانواده دختر گفتن به غریبه دختر نمیدیم .همینجوری رک این عبارتو گفتن.
حالاشما هی بگید مشکل از ماست مشکل از ایمانمونه چیو چیو چی.
بابا یارو دائم الخمره تو عمرشم یه بارم نماز نخونده نه دینی داره نه ایمانی فقط پول داره. میره دست میذاره روی یه دختر پاک که اصن تو ببینیش میگی این مریم مقدسه خیلی راحت ازدواج میکنه.
من نمیدونم خدا چرا مارو اینجوری امتحان میکنه . نمیدونم جزای کدوم کار بدمونه. والا اون امام که از هممون مظلوم تر بودن اینجوری امتحان نشدن .
اگه گناهی کردیم یکی بگه گناه کردیم برای همینه . اگه امتحانه پس چرا الگوهای ما اینطوری امتحان نشدن . اگه بهمون ظلم شده که به این روز افتادیم ، دیگه قید زن گرفتن و ... رو بزنیم بریم مثل این کشیشا میل جنسی و احساسی و پدر شدن و ... رو سرکوب کنیم و توی غاری جایی تنها زندگی کنیم عمرمون تموم شه بریم .
وقتی فکر میکنی نون بهت میرسه تو صف میمونی . وقتی نون تموم شد یا نونوا گفت آقا نمیرسه یارو دیگه چشاشو درویش میکنه تکلیفشو میدونه .

فعلن که داریم به فرمان خدا صبر میکنیم . با این روند شاید تو 35 40 سالگی وضعیت مالیمون به حدی رسید که بتونیم یه نفر دیگه غیر خودمونو اداره کنیم .

javaneh;247969 نوشت:
فعلن که داریم به فرمان خدا صبر میکنیم . با این روند شاید تو 35 40 سالگی وضعیت مالیمون به حدی رسید که بتونیم یه نفر دیگه غیر خودمونو اداره کنیم .

سلام
من نميگم مردم و خانواده دختر خيلي اوقات اشتباه نميكنند اما آقا پسر ها هم بايد قدري شرايط خانم را در نظر بگيرن و اقدام كنند تا ان شاء الله به نتيجه برسند.
مشكل هم خانم و هم آقايون در خيلي مواقع اينه كه بهترين شرايط را براي طرف مقابلشون ميخواهند در صورتي كه شرايط خودشون را نميبينند.
قصد توهين به هيچ دختر و پسر و يا شرايطي را ندارم ،‌مثال عرض ميكنم.
آقا پسر ماهي 200 تا 300 در آمد داره، ميره در خونه يك دختر خانم كه پدرشون كاسب و تاجر هستن، بله يك سري استثناء‌ها هستن كه ميگن عيبي نداره و خودمون زير پر و بال ميگيريمشون اما عمدتا افراد ميخوان دامادشون هم كفوشون باشه.
قدري بايد ازدواج را خودمون راحت بگيريم، اون دختري كه پدرش كارگر چه گناهي كرده كه همه ميرن سراغ شرايط خوب؟شما برو يك پله پايين تر از خودت و به خدا توكل كن .دختر خانم هم همينطوره .
اين بحث بنده فقط مسائل مالي نيست ،‌به جهت ايمان ،‌اخلاق و ... هم عرض ميكنم.اينقدر دنبال بهترين نباشيم ،‌اگر ايمانمون قويه حالا طرفمون طلبه هم نباشه اما به اصول اخلاقي و اعتقادي پايبند باشه، وقتي ما درستيم اون هم از ما كم كم الگو ميگيره.

مسیحا;248066 نوشت:
اگر ايمانمون قويه حالا طرفمون طلبه هم نباشه اما به اصول اخلاقي و اعتقادي پايبند باشه، وقتي ما درستيم اون هم از ما كم كم الگو ميگيره.

عذرخواهم، اگر ایمانمون قوی نیست چی؟
اگر مطمئنیم که با زندگی با فردی که زیاد معتقد و عامل به احکام و دستورات الهی نیست، به سرعت رنگ می گیریم چطور؟ اجازه داریم سخت بگیریم؟

maedeh-r;247939 نوشت:
:geryeh::geryeh::geryeh::geryeh::geryeh::geryeh::geryeh:

شما دیگه چرا گریه می کنی؟
شدیدا معتقدم اگه ادم دنبال یه پله پایین تر از خودشو باشه براش مهیا هست:Mohabbat:
در جواب کاربر بنده خدا هم باید بگم ادم باید از نظر ایمانی نیز هم کفو باشه. شما می تونی سخت بگیری تو این زمینه که بنظرم درسته:Sham:

سلام...

حكمت الهي با اشتباه انسان ها درارتباطه....

وقتي ميگيم حكمت خدابود كه اين ازدواج صورت نگرفت..به اين معنا نيست كه خدابه علاقه خودش

خواسته!وفكراشتباه مادراون دخيل نبوده...

بله ماعقل داريم وبايد درست تصميم بگيريم..اين عقل،اين تصميم گرفتن دربخش قوانين قراردادي دنياست وجز حكمت خداست..

اگر اشتباه تصميم بگيريم.....وازدواج موفقي نداشته باشيم ميگيم:باتوجه به حكمت خدا درقوانينش دردنيا

من ازابزاردرست استفاده نكردم و دچارمشكل شدم...اين حكمت خدابود...حالا بايد ازخودابزاردرست استفاده كنم بنابه حكمت خدا باعقلم فكركنم ودرست تصميم بگيرم..

اگر مهره هاي شطرنج رو كه قوانينش ميتونه مثل قوانين زندگي كردن دربازي دنيا باشه رو من بافكر خودم

اشتباه حركت بدهم واينطور نقطه مدار سرنوشتم رو به سمت ديگري جهت بدهم...دراين كارهم حكمت خداست..
اما نه به اين معنا كه خدا خواست اشتباه كني...نه!

شمادراين اشتباه نقطه سرنوشت روحركت داديد..شمابااين اشتباه درجهت ديگري رفتيد...دراين اشتباه

ازابزارومهره ها وقوانين دنيا استفاده كرديد..اين حكمت خداست..

اما رحمت خدا؟

ممكنه رحمت خدا شامل حالتون باشه وكنارعدالتش براي حل مشكل شما مسيرتون روهمواركنه...

البته گاهي بنابه قسمتي ازحكمتش خيري به شما ميرساند كه فكرميكنيد اون شر بوده..

نقل قول:
بابا یارو دائم الخمره تو عمرشم یه بارم نماز نخونده نه دینی داره نه ایمانی فقط پول داره. میره دست میذاره روی یه دختر پاک که اصن تو ببینیش میگی این مریم مقدسه خیلی راحت ازدواج میکنه.

سلام....آره درسته...

اتفاقا خيلي از اين آقايون كه مذهبي نيستن چون ديگه ميدونن دوست دختراشون اهل زندگي نيستن ميرن

دست ميذارن روي يه دخترپاك....

بااينكه كلي اختلاف نظر دارن

اين همه يكي از اشكالات هست بين خانم هاي مذهبي وآقايون غيرمذهبي..

البته ازمذهب منظورم بيشترپاك بودنه..يعني پسري كه خودش بادخترها رابطه داره انتظارداره كسي رو بگيره كه باهيچ پسري رابطه نداشته..

نقل قول:
عذرخواهم، اگر ایمانمون قوی نیست چی؟
اگر مطمئنیم که با زندگی با فردی که زیاد معتقد و عامل به احکام و دستورات الهی نیست، به سرعت رنگ می گیریم چطور؟ اجازه داریم سخت بگیریم؟

دوست عزيز:

اختلاف نظرات براي ازدواج تا سقف تعادل خوبه بيشترش ريسكه...مثلا يه موردي هست كه خيلي اهل مذهب نيست(عبادت و...)

اين فردرو ازنظر عقايدوفكر باخودتون بسنجيد وبا گفتگوقبل ازدواج بادقت بهش فكركنيد اگر اختلافاتش باشما

بزير50درصدبود نگران نباشيد...وبا كمي مهارت درهمسرداري ميتونيد بااون اختلافات كناربياايد واون چون

خيلي ازنظر فكري و احساسي به شما فاصله نداره تاثيرتان برهم متقابل خواهدبود..

اما اگراختلافات از50درصدبيشتربود..بله اون وقت فقط اونه كه روي شمااثرميذاره.....يا ممكنه فقط شماباشيد

كه اثربذاريد واين ميشه نقطه دوري واختلاف

عــــلی;244459 نوشت:
کسایی که همچین کاری میکنن قبل از اینکه بنده خدا رو ناراحت کنن خود خدا رو ناراحت میکنن.لذا چوبشم قطعاً بعداً میخورن ولی خودشون متوجه نمیشن. نعمتی که خدا دو دستی داره براتون میفرسته رو اینطوری پس میزنید؟ خدا شاهده آه این جوون میگیره.چنانم میگیره که زمین و آسمون صداشو میشنون. من خودم برای اولین بار رفتم خاستگاری خانواده سید هم بودن....بدون تحقیق و هیچی به محض اینکه شنیدن 20 سالمه گفتن بچست و جواب رد دادن. حالا پسر سی سالشون هنوز نتونسته ازدواج کنه دو تا دختر دم بخت داره نتونستن ازدواج کنن هر دو هم لیسانس دارن.یه پسرشونم ازدواج کرده به بدبختی داره زندگی میکنه. براستی که خداوند جای حق نشسته. خدا جونن تا میتونی بزن که چوب تو رو خوردن داره ولی صدا نداره. یا علی.

سلام
جناب اصلا متوجه شدین من چی گفتم خودم به شخصه رد نکردم خانوادم قبل از اینکه من بدونم خودشون همونجا نه رو میگفتن و تموم دیگه اجازه نمیدادن من ببینمشون یا بدونم اصلا فلانی خواستگاری اومده
حالا این حرفایی که زدین رو باید به یکی دیگه بگین نه من

مسیحا;248066 نوشت:
اين بحث بنده فقط مسائل مالي نيست ،‌به جهت ايمان ،‌اخلاق و ... هم عرض ميكنم.اينقدر دنبال بهترين نباشيم ،‌اگر ايمانمون قويه حالا طرفمون طلبه هم نباشه اما به اصول اخلاقي و اعتقادي پايبند باشه، وقتي ما درستيم اون هم از ما كم كم الگو ميگيره

سلام
اینگونه بودن ظرفیت میخواد هر کسی باید بسنجه که ایا ظرفیت داره بتونه یکی دیگه رو بالا ببره میتونه باهاش بسازه تا اونم بشه در حد خودش منظورم از نظر ایمان هست نه چیز دیگه به نظرم اگر دو طرف درک خوب داشته باشن مسائل مالی رو میشه یه جورایی حل کرد.

vahid.q;248124 نوشت:
در جواب کاربر بنده خدا هم باید بگم ادم باید از نظر ایمانی نیز هم کفو باشه. شما می تونی سخت بگیری تو این زمینه که بنظرم درسته

من خودم هم اینطوری هستم از نظر ایمانی واقعا برام مهمه اتفاقا موردی هم پیش اومد که ایمان انچنانی و اعتقاد انچنانی نداره و فقط نمازو روزه حتی مرجع تقلید هم نداره بااینکه سنش بالاست (از بس سرگرم کار بوده بنده خدا یادش رفته دین هم تو زندگی کاربرد داره):Nishkhand:طوری که دنبالش نرفته ولی فکر میکنم زمینه قبول کردن داره اگر کسی در موردش صحبت کنه و همت که مطالعه کنه
ولی از یه مشاور کمک گرفتم ایشون یه جواب خوب بهم دادن و اون اینکه ایا ائمه ما با کسی که همکفوشون بود ازدواج کردن ایا واقعا همسران ائمه معصوم بودن و حتی همسر حضرت زینب واقعا هم کفو حضرت زینب بودند این حرفا منو قانع کرد واقعا همین که زمینه داره رو این مسائل باهاش کار کنین و بتونین یک نفرو هم بالا ببریم خوبه ولی خب باید ظرفیت داشته باشیم و ببینیم این توان رو داریم یا نه وگرنه بهتره قبول نکنیم

**بنده‌ی خـدا**;248108 نوشت:
عذرخواهم، اگر ایمانمون قوی نیست چی؟ اگر مطمئنیم که با زندگی با فردی که زیاد معتقد و عامل به احکام و دستورات الهی نیست، به سرعت رنگ می گیریم چطور؟ اجازه داریم سخت بگیریم؟

سلام
من اصلا منظورم عامل به دستورات الهي نبودن نيست.يك اعتقادات معمول منظورمه،‌اهل نماز و روزه و خمس و زكات باشه،‌حالا اگر مثل طلاب نيست و يا هر شب جمعه دعا كميل و ... نميره هم عيبي نداره.
يك نكته اي را در نظر بگيريد طرف شما هم آدمه،‌اون هم خطا ميكنه شما بايد به اندازه خودتون عامل باشيد و حتي افراد قوي هم ممكنه كم بيارن .يه نظرم براي اصلاح اعتقادات نبايد ازدواج كرد، ازدواج كمك ميكنه اما نميتونيد به اميد اينكه اون بمونيد، مثلا من اهل نماز نيستم و تنبليم مياد همسرم مومن باشه منم اهل ميشم، شايد نشديد و تازه اون را هم از راه به در كرديد.
به نظرم اول رو خودتون كار كنيد

[="Tahoma"][="Green"]بسم الله الرحمن الرحیم.
سلام.

vahid.q;247938 نوشت:
لزومی نداره این بحثو ادامه بدم ولی فکر می کنم

تکلیف مارو روشن کن.لزومی داره شرکت کنید یا نه؟
vahid.q;247938 نوشت:
اگه کسی قسمت کسی نباشه که اصلا ازدواج نمی کنن اخه!! اتفاقا با توجه به جمله اخرتون شما رفتی خواستگاری وقتی دیدنت نپسندیدن همین حتما دیدن خوب نیستی از نظرشون همین ناراحتی نداره که،

خاستگاریه اولیه یعنی مادرم و خالم.من نرفتم جلو که ببینم چه خبره.
قسمت؟
همونطور که یکی میتونه خودکشی کنه و زندگیش رو تباه کنه و عمرش رو پایان بده.میتونه نادانی کنه و قسمتش رو رد کنه بدون اینکه متوجه بشه.پس قسمت میاد اما این اختیار آدماست که اجازه میده با هم ازدواج کنن یا نه.
راستی.متوجه منظورتون نمیشم که میگید یکی از آسمان بیاد و بهت بگه...
یعنی شما برای امور زندگیت منتظری یکی از آسمون بیاد پایین و بهت بگه اینکارو بکن اینکارو نکن؟
خداوند خودش میدونه چطوری با دل بنده هاش حرف بزنه.نیازی نیست ملائک از اون بالا بفرسته واستون نامه بیارن که آره ما فلان کس رو بخاطر فلان اشتباهش تنبیه کردیم تو هم بدون دلت خنک شه!!!
بوی یاس;248220 نوشت:
سلام جناب اصلا متوجه شدین من چی گفتم خودم به شخصه رد نکردم خانوادم قبل از اینکه من بدونم خودشون همونجا نه رو میگفتن و تموم دیگه اجازه نمیدادن من ببینمشون یا بدونم اصلا فلانی خواستگاری اومده حالا این حرفایی که زدین رو باید به یکی دیگه بگین نه من

خوب چرا نمیرید به پدر و مادرتون نمیگید؟
همین بی اعتنایی شما به این قضیه هم توی این اشتباه شمارو دخیل میکنه.شاید خدا خواسته ببینه چقدر این قضیه برات مهمه؟
شما خودتون توی پست قبلیتون طوری بیان کردید که انگار هیچ اتفاقی نیوفتاده.

موفق باشید.[/]

مسایل مالی خیلی مهمه و الان به خصوص اگر مشکل مالی باشه انسان بد گرفتار میشه

javaneh;247969 نوشت:
من نمیدونم خدا چرا مارو اینجوری امتحان میکنه . نمیدونم جزای کدوم کار بدمونه. والا اون امام که از هممون مظلوم تر بودن اینجوری امتحان نشدن . اگه گناهی کردیم یکی بگه گناه کردیم برای همینه . اگه امتحانه پس چرا الگوهای ما اینطوری امتحان نشدن . اگه بهمون ظلم شده که به این روز افتادیم ، دیگه قید زن گرفتن و ... رو بزنیم بریم مثل این کشیشا میل جنسی و احساسی و پدر شدن و ... رو سرکوب کنیم و توی غاری جایی تنها زندگی کنیم عمرمون تموم شه بریم . وقتی فکر میکنی نون بهت میرسه تو صف میمونی . وقتی نون تموم شد یا نونوا گفت آقا نمیرسه یارو دیگه چشاشو درویش میکنه تکلیفشو میدونه . فعلن که داریم به فرمان خدا صبر میکنیم . با این روند شاید تو 35 40 سالگی وضعیت مالیمون به حدی رسید که بتونیم یه نفر دیگه غیر خودمونو اداره کنیم .

سلام
من تا حالا فکر میکردم آقا پسرا واسه ازدواج (به غیر از مسائل مادی)مشکلی ندارن هر کی رو که بخوان دست میزارن روش منظورم اینه که نباید منتظر بشینن تا یکی اگه دلش خواست بیاد سراغشون اما میبینم نه! اگه از زاویه دید اونا هم نگاه کنی دغدغه هایی وجود داره

اما مشکل من اینه که با وجود خواستگار های متعدد که داشتم هیچ کدوم تناسب خانوادگی نداشتیم.ما تو یه شهرستان کوچیک زندگی میکنیم که تقریبا جزء خانواده های سر شناس هستیم(از لحاظ آبرو و اسم و رسم!!نه از لحاظ مالی!!!!) به همین خاطر هرکی میاد قبل از هر چیز ریشه ی خانوادگیش از طرف پدرم رصد میشه تا به امروز هم کسی متناسب مانبوده نمیدونم تا کی این وضعیت ادامه پیدا میکنه!!؟؟

خدا خودش به هممون کمک کنه!!
آمین

عــــلی;243107 نوشت:
[="tahoma"][="green"]بنام خدا.
سلام.
منکه خداروشکر هیچ مشکلی برای ازدواج ندارم:nishkhand:.
کسایی هم که برای مادیات میخوان عروس بشن:
1.جشن آنچنانی
2.مهریه آنچنانی
3.خونه و ماشین
4.تحصیلات و مدرک و یه تیکه کاغذ مهر شده به عنوان تایید
5.کار درست و حسابی و با حقوق بالا
6.حساب بانکی و قیافه و تیپ و اصالت
7.شان و قد و اندازه و
8.شهرستانی و کلاس بالا ها...
9.حافظ کل قرآن یا نهج البلاغه
10.سفر های مسافرتی و زیارتی
و....
اینا مشکل خودشون هستن نه بنده:khaneh:.آنچه که بنده در معیار های حضرت زهرا سلام الله علیها دیدم هیچکدوم از این بالایی ها نبود.
و فقط ایمان و تقوا بود.دختر یا پسری که ایمان و تقوا داشته باشه به موارد بالا به مراتب ایمان و تقوایی که داره کمتر توجه میکنه یعنی هرچی ایمان بیشتر مادیات کمتر.شایدم این قضیه به صفر برسه.
اکثر کسانی هم که ازدواجشون به درازا و یا به تایم دیروقت میرسه رعایت نکردن موارد بالا و سست ایمانی هست.
متاسفانه خریدار هم زیاد داره.
البته این برای من که خیلی خوب شده:khaneh:.آخه چیزی که در بالا ذکر کردم کسانی خریدارش هستند که ایمان و تقوای به مراتب ضعیفتری دارند.
140 تا سکه؟مگه اومدم تجارت کنم یا دخترتو بخرم؟یعنی اینقدر دخترت پیش خدا بی ارزشه که داری به من با سکه میفروشی؟بذارش ترشی ببرش سه شنبه بازار بفروش ما از خداوند رحمان که بی نیازه چیزی نمیخریم.
مردم توی اینروزا خرید و فروش دختر میکنند و فکر میکنند دارند به سنت پیامبر عمل میکنند.
هه:khaneh:.
یا نه آقا پسر ها رو مثال بزنم.عروسی آنچنانی و تالار و اونهمه لهو و لعب و آثار گناه و به قول خودشون کلاس که فقط توش آدما هستند و ملائک از اون مجالس فراری هستند.به چی میخوای برسی جوون؟میخوای دل خدا رو ناراحت کنی و دل چندتا مردم رو خوشحال؟
توکه مامانت دماغتو با دسمال میگرفت نمیتونستی دماغتو بکشی بالا حالا شدی کاسه داغتر از آش برای خدا؟مردم آزاری و همسایه آزاری و ....
یه شبه نه؟
دنبال دختر خوشگلی:khaneh:؟بابا خدارو ببین تورو از همه زشت تر آفریده که همه رو به یه چشم ببینی...یه چیزی میدونست که خانم هارو خوشگل تر آفرید.وقتی به ظاهر راضی هستی ازدواجت هم نوعی تظاهر هست برای همین فردای روز کارت به طلاق و طلاق کشی میرسه و یکی خوشگل تر رو ببینی دست و پات شل میشه..این شل شدن بخاطر سستی ایمانته برادر.....

موفق باشید:gol:.

[/][/]

سلام
شما چرا همه رو به یک چوی روندیید برادر محترم؟
چرا تصور بر این است که خانوم بی ایمانه؟
شاید اون با ایمان رو پیدا نکرده، درسته؟

عــــلی;243107 نوشت:
بنام خدا.
سلام.
منکه خداروشکر هیچ مشکلی برای ازدواج ندارم:Nishkhand:.
کسایی هم که برای مادیات میخوان عروس بشن:
1.جشن آنچنانی
2.مهریه آنچنانی
3.خونه و ماشین
4.تحصیلات و مدرک و یه تیکه کاغذ مهر شده به عنوان تایید
5.کار درست و حسابی و با حقوق بالا
6.حساب بانکی و قیافه و تیپ و اصالت
7.شان و قد و اندازه و
8.شهرستانی و کلاس بالا ها...
9.حافظ کل قرآن یا نهج البلاغه
10.سفر های مسافرتی و زیارتی
و....
اینا مشکل خودشون هستن نه بنده:khaneh:.آنچه که بنده در معیار های حضرت زهرا سلام الله علیها دیدم هیچکدوم از این بالایی ها نبود.
و فقط ایمان و تقوا بود.دختر یا پسری که ایمان و تقوا داشته باشه به موارد بالا به مراتب ایمان و تقوایی که داره کمتر توجه میکنه یعنی هرچی ایمان بیشتر مادیات کمتر.شایدم این قضیه به صفر برسه.
اکثر کسانی هم که ازدواجشون به درازا و یا به تایم دیروقت میرسه رعایت نکردن موارد بالا و سست ایمانی هست.
متاسفانه خریدار هم زیاد داره.
البته این برای من که خیلی خوب شده:khaneh:.آخه چیزی که در بالا ذکر کردم کسانی خریدارش هستند که ایمان و تقوای به مراتب ضعیفتری دارند.
140 تا سکه؟مگه اومدم تجارت کنم یا دخترتو بخرم؟یعنی اینقدر دخترت پیش خدا بی ارزشه که داری به من با سکه میفروشی؟بذارش ترشی ببرش سه شنبه بازار بفروش ما از خداوند رحمان که بی نیازه چیزی نمیخریم.
مردم توی اینروزا خرید و فروش دختر میکنند و فکر میکنند دارند به سنت پیامبر عمل میکنند.
هه:khaneh:.
یا نه آقا پسر ها رو مثال بزنم.عروسی آنچنانی و تالار و اونهمه لهو و لعب و آثار گناه و به قول خودشون کلاس که فقط توش آدما هستند و ملائک از اون مجالس فراری هستند.به چی میخوای برسی جوون؟میخوای دل خدا رو ناراحت کنی و دل چندتا مردم رو خوشحال؟
توکه مامانت دماغتو با دسمال میگرفت نمیتونستی دماغتو بکشی بالا حالا شدی کاسه داغتر از آش برای خدا؟مردم آزاری و همسایه آزاری و ....
یه شبه نه؟
دنبال دختر خوشگلی:khaneh:؟بابا خدارو ببین تورو از همه زشت تر آفریده که همه رو به یه چشم ببینی...یه چیزی میدونست که خانم هارو خوشگل تر آفرید.وقتی به ظاهر راضی هستی ازدواجت هم نوعی تظاهر هست برای همین فردای روز کارت به طلاق و طلاق کشی میرسه و یکی خوشگل تر رو ببینی دست و پات شل میشه..این شل شدن بخاطر سستی ایمانته برادر.....

موفق باشید:Gol:.


ببخشد پیام قبل کامل نبود
ادبیات جالبی نداشتین
با مهریه 100 تا یا 140 هیچ کس خرید و فروش نمیخواد بکنه چطور تو مهر کردن همه دخترهارو با مهریه حضرت زهرا مقایسه میکنن
چرا مهریه دادن و با امیرالمومنین کسی مقایسه نمیکنه؟
ایمان به پول دار بود یا نبودن نیست شما هم اگه خیلی با ایمان بودی این طور صحبت نمیکردی فکر کنم یه عذر خواهی به خیلیها با این طرز حرف زدن بدهکار باشین:Narahat::read:

چرا دوستان(البته بعضی از دوستان)فقط شعار میدن؟
زیبایی یک رکن اساسی هست هم برای پسر هم دختر
ایمان هم مهمه ولی میشه بگید مقیاسش چطوریه که ماهم بفهمیم؟همینجوری که نمیشه بگیم فلان دختر یا پسر بی ایمانه!
زیبایی خیلی مهمه برای یک دختر این رو تمام جامعه جنس پسر داره فریاد میزنه
ما باید کل رو در نظر بگیریم نه نفسمون رو به تنهایی
بله زیبایی به تنهایی اگه ملاک باشه خوب نیست
شاید یکی زیبایی براش درجه اول مهم نباشه امه نه اینکه اصلا مهم نباشه هرکی میگه زیبایی مهم نیست دروغ میگه
تازه زیبایی جز ظاهر فرد که معلومه و دروغی توش نیست اما بقیه حرفها چی اگه همش شعار بود چی؟

زیبایی- تیپ- قیافه -مدرک-در درجه اول ایمان.همه اینها اگه با هم باشن چقدر خوبه شاید یکی همش داشته باشه شاید یکی کمتر یکی بیشتر
ولی اگه بگیم نه فقط ایمان اونهم اصلا معلوم نیست تا چه حد با ایمان. اصلا درست نیست(چون راه روشنی برای اثباتش نیست تواین زمانه برای همه جوانان)
هرچند که ایمان خودش همه چیز برای انسان به همراه داره ولی بحث سر همه جامعست نه یه نفر
جوانان عزیز مختارن برای خودشون و آیندشون
انسان باید برا ازدواجش معیار داشته باشه
شاید یکی از پسر ریش دار متنفر باشه!!!
برای مثال ملاک من اینه که حتما دختر باید چادری باشه نظر شخصیم اینه درنتیجه هرگز با نیت ازدواج به یه دختر مانتویی نگاه نمیکنم نه اینکه مانتویی بد باشه اولین معیار من اینه بعد میره برا معیارهای بعدی که زیبایی قطعا جزئشون هست تا الی آخر
دختر هم همینطور
آدم وقتی معیار داشته باشه کمتر ضربه میخوره زودتر هم به مقصود میرسه.
در ضمن الان مشکل اساسی ازدواج این چیزها نیست
وقتی شرایط ازدواج فراهم نیست ازدواج و معیارش چه جای بحث داره؟
یاحق

من که فکر می کنم نصف بیشتر مشکلاتم مربوط به خانواده ام میشه.....
به هر کسی یه ایرادی میگیرن، اصلا نمیزارن کسی پاش رو تو خونه بذاره !!!!!!!!!
نمی دونم خواستگارا مشکل دارن یا خانواده ام یا خودم کوتاهی کردم !!!!!!!!
نمیشه ام که جلوی خانواده هم وایستاد، مخصوصا پدر خانواده !!!!!!
فک کنم دیگه باید بیخیال ازدواج بشم....

آخ نگو که دلم خونه!!!!
یکی نفهمه فکر میکنه چند سالمه!
اما من فکر نمیکنم بتونم ازدواج کنم.
آخه پسرا 2 دسته اند: یا خیلی مهربون مومن و خوبند عوضش از مسایل اقتصادی سر در نمیارند و آدمای فنی نیستند. هرکی هر چی بگه قبول میکنند.یعنی قدرت استدلال ندارند و..
دسته دوم آدمای فنی باهوش و مدیر هستند که خیلی پایبند ایمان و نماز و دعا نیستند.
مثلا دوست دارند خانمشان سفر به کیش را به زیارت امام حسین ترجیح بده. یا آهل آرایش واسه بیرون باشه و...
متاسفانه من تا حالا برزخی ندیدم. مثلا مثل شهید باکری همشهری خودمان که هم مهندس باشه و هم بصیرت قوی داشته باشه.
به خاطر خانواده قرانی که دارم همه خواستگارام مومن بودند ولی همه لیسانسن. من دوست دارم آفامون خیلی باهوش و خیلی مومن باشه. کاش خدا یکی برام بسازه. دیگه نه خونه میخوام نه ماشین. فقط آدم باشه مومن باشه و فنی و باعرضه

مشکل من؟
من نمیدونم کجای کارم گیر داره!!!
شغل و آیندم مشخصه (انشالله)،خونه و سر پناه هم تامین هست،از نظر اخلاقی و رفتاری هم زیر نظر خانواده ای مذهبی تربیت شدم و همه سعیم رو کردم که به انحراف کشیده نشم،خانواده هم همه جوره پشتیبانم هستند،در ضمن انتخاب اولیه رو هم به خانوادم سپردم (البته خودم جایی سراغ ندارم)،خانوادم هم سرشناس و اصیل و در سطح فرهنگی و اجتماعی بالایی هستند،اما واقعا کلافه شدم و کسی رو نمیشناسیم،گزینه های مختلف از گوشه و کنار معرفی میشن،اما نمیدونم چه گره ای سر راه ماست،واقعا خدا داره شدیدا مارو امتحان میکنه.
من هم مثل دوستان دیگه کاری نمیتونم بکنم جز صبر و بردباری:Ghamgin:
راستی سنم هم بگم: 23 سالمه،شاید خیلیا بگن زوده اما وقتی همه شرایط رو دارم اصلا هم زود نیست،شاید مشکل من تو این بیت از حافظ باشه:
ساقی و مطرب می جمله مهیاست،ولی **** عیش بی یار مهیا نشود،[="Red"]یار کجاست؟
[/]

[="Tahoma"][="Green"]بنام خدا.
سلام.

آسمان آبی;250689 نوشت:
ببخشد پیام قبل کامل نبود ادبیات جالبی نداشتین با مهریه 100 تا یا 140 هیچ کس خرید و فروش نمیخواد بکنه چطور تو مهر کردن همه دخترهارو با مهریه حضرت زهرا مقایسه میکنن چرا مهریه دادن و با امیرالمومنین کسی مقایسه نمیکنه؟ ایمان به پول دار بود یا نبودن نیست شما هم اگه خیلی با ایمان بودی این طور صحبت نمیکردی فکر کنم یه عذر خواهی به خیلیها با این طرز حرف زدن بدهکار باشین

خواهر بزرگوار ابتدا پیشنهاد میکنم این فایل صوتی رو گوش کنید:
دختر خانم های مدعی ایمان و تقوا این را گوش کنند

اول اینکه باید خدمتتون عرض کنم من فرد و یا شخص خاصی رو مورد خطاب قرار ندادم که بخوام ازش معذرت خواهی کنم.دوم اینکه با اینکه مطلبم خنده دار بود اما بسیار بسیار جدی بود.کسی از مطلب خوشش اومد که واقعاً مانند بانوی دو عالم زندگی میکنه.بنده این مطلب رو ارسال کردم که خانم ها بیشتر به خودشون بیان و فکر نکنن با اون همه سکه مهریه پسری مثل امام علی نصیبشون میشه نه.همونی نصیبشون میشه که لایقشون باشه.هیچ حدیث و آیه نمیتونید بیارید که مهریه بالا رو تحسین کنه اما بنده میتونم احادیثی بیارم که مهریه بالا رو رد کنه.
مطلب سوم اینکه دقت نکردید..مساله پولدار بودن نیست.مساله مادی نگری هست که خیلی توضیح داره باید خودتون بدونید مادی نگر به چه کسایی میگن.
راستی....من به کسی بدهکار نیستم این نظر شخصی شماست که بهتون بر خورده باید نگاهتون رو عوض کنید....اما همه کسایی که به معصومین و اسلام بد کردند و حرف زدند و عمل نکردند خیلی بهشون بدهکارند....
موفق باشید.[/]

[="Tahoma"][="Green"]بنام خدا.

masoud_hm;250794 نوشت:
راستی سنم هم بگم: 23 سالمه،شاید خیلیا بگن زوده اما وقتی همه شرایط رو دارم اصلا هم زود نیست،شاید مشکل من تو این بیت از حافظ باشه:

چی چی رو زوده داداش؟؟؟؟هیچکس جرات نداره بیاد اینجا بگه ازدواج برای یه فرد 23 ساله زوده خودم اینجا....
من خودم دو سال ازت کوچیک ترم هر روز از توی دبه ترشی میام بیرون(مزاح).ازدواج باید زود باشه داداش....هیچکس نمیتونه این قضیه رو رد کنه.چونکه شما چه زود ازدواج کنی چه دیر بازم طرز فکرت به مرور میره بالا و اگر زود ازدواج کنی فکرت میشه دوتا و زودتر پیشرفت ذهنی و کاری میکنی و در این هنگام اگه کار نداشته باشی و مشکل مالی داشته باشی اگه خانواده ازت حمایت کنن هیچ مشکلی پیش نمیاد یعنی مثلاً خانواده دختر خرج دختر رو بده خانواده پسر خرج پسر مثل قبلاً....آیا فرقی میکنه؟فقط این وسط یه وصلت شکل گرفته و نیاز های این دو جوون بر آورده میشه و خدایی نکرده وارد گناه نمیشن.فکرشونم آزادتر میشه و بیشتر به فکر زندگی و آیندشون هستند تا افکار منفی و ....
موفق باشید.[/]

سلام
تقریبا بیشتر پست های دوستان و خوندم چه مشکلاتی دارن جوونا واسه ازدواج :Ghamgin:
در مورد قسمت بعضی از دوستان گفته بودن آدما با ندونم کاری قسمتشونو از دست میدن که من به شخصه اصلا این و قبول ندارم دو نفر اگه واقعا قسمت هم باشن آسمون بیاد زمین زمین هم بره آسمون بهم میرسن و همون طور دو نفری که قسمت هم نباشن حتی بعد از نامزدی هم یه چیزی بهانه میشه و به ازدواج ختم نمیشه اینا رو هم در زندگی به چشم دیدم و اعتقاد عجیبی به قسمت دارم.
مثال واقعی هم زیاد هست در تایید این گفتم.:ok:
اما در مورد رد کردن خواستگارا به نظر من یه وقت هست دخترخانم آمادگی ازدواج نداره یا به هر دلیلی نمیخواد فعلا ازدواج کنه خوب در اون صورت باید به خانواده اش اطلاع بده تا کسی رو به حضور نپذیرن تا باعث دلخوری آقا پسر ها نشن وقتی ما میدونیم جواب دخترمون منفیه پس اجازه ورود دادن مردم آزاریه
در مورد دخترخانم هایی که خواستگاراشون توسط خانواده و بدون اطلاع رد میشن هم بهترین کار به نظر من صحبت کردن با مادر یا خواهر و ترجیحا رسوندن پیام آمادگی ازدواج داشتن به صورت غیر مستقیم به اوناست گاهی پدر مادرا فکر میکنن دخترشون هنوز بچه است و نیاز ازدواج نداره ولی دختر خانم واقعا در شرایط ازدواج بسر میبره
مشکلات اینجانب با مقوله ازدواج هم بماند :Cheshmak:

عــــلی;249037 نوشت:
خوب چرا نمیرید به پدر و مادرتون نمیگید؟ همین بی اعتنایی شما به این قضیه هم توی این اشتباه شمارو دخیل میکنه.شاید خدا خواسته ببینه چقدر این قضیه برات مهمه؟

با سلام
خیلی خیلی معذرت میخوام علی اقا یا شما خیلی رویایی هستین و یا ما خیلی خجالتی
شما با نوشته هاتون تو عالم دیگه ای سیر میکنین البته طلبه هم هستین شاید هم تازه وارد حوزه شدین
من خودم هم با یه دیدی وارد حوزه شدم انگار که مدینه فاضله هستش ولی بعد از پنج سال که خارج شدم یه دید دیگه داشتم و واقعیت رو دیدم دیگه از اون رویاها و چیزهایی که برای خودم ساخته بودم بیرون اومدم
در کل یه کم واقعیت رو هم ببنید امیدوارم بهتون برنخوره

[="Tahoma"][="Green"]بنام خدا.
سلام.

گل مینا;251000 نوشت:
سلام تقریبا بیشتر پست های دوستان و خوندم چه مشکلاتی دارن جوونا واسه ازدواج در مورد قسمت بعضی از دوستان گفته بودن آدما با ندونم کاری قسمتشونو از دست میدن که من به شخصه اصلا این و قبول ندارم دو نفر اگه واقعا قسمت هم باشن آسمون بیاد زمین زمین هم بره آسمون بهم میرسن و همون طور دو نفری که قسمت هم نباشن حتی بعد از نامزدی هم یه چیزی بهانه میشه و به ازدواج ختم نمیشه اینا رو هم در زندگی به چشم دیدم و اعتقاد عجیبی به قسمت دارم. مثال واقعی هم زیاد هست در تایید این گفتم. اما در مورد رد کردن خواستگارا به نظر من یه وقت هست دخترخانم آمادگی ازدواج نداره یا به هر دلیلی نمیخواد فعلا ازدواج کنه خوب در اون صورت باید به خانواده اش اطلاع بده تا کسی رو به حضور نپذیرن تا باعث دلخوری آقا پسر ها نشن وقتی ما میدونیم جواب دخترمون منفیه پس اجازه ورود دادن مردم آزاریه در مورد دخترخانم هایی که خواستگاراشون توسط خانواده و بدون اطلاع رد میشن هم بهترین کار به نظر من صحبت کردن با مادر یا خواهر و ترجیحا رسوندن پیام آمادگی ازدواج داشتن به صورت غیر مستقیم به اوناست گاهی پدر مادرا فکر میکنن دخترشون هنوز بچه است و نیاز ازدواج نداره ولی دختر خانم واقعا در شرایط ازدواج بسر میبره مشکلات اینجانب با مقوله ازدواج هم بماند

تقریباً با اکثر حرفاتون موافقم.اما میخوام در مورد قسمتی که گفتید صحبتی داشته باشم.
سوال اول اینجاست که قسمت از کجا اومده؟این هیچ جایی توی اسلام نداره و فقط یه رسم ایرونیه که خود ایرانی ها به وجودش آوردن.

نکته دوم اینکه شما به عینه دیدید قسمت رو ولی به حرفای من دقت داشته باشید این حرف قسمت فقط برای قرص شدن دل هاست و چیزی رو عوض نمیکنه.مثلاً یه آقایی میاد خواستگاری و خانم جواب رد میده و پدر و مادرش چی میگن؟دخترم قسمت نبوده؟من به عینه دیدم اینارو درست عکس شما که فکر میکنید همه چی به قسمته.
سرنوشت آدما دست خودشونه....اگر دیدید حضرت آمنه با عبدالله اونجوری خواب همو ببینن و با هم ازدواج کنن این حکمنت الهی بوده و خواست خدا..قرار بوده پیامبر بدنیا بیاد...پس خدا در مواقعی خاص وارد عمل میشه.
اما نگاه میکنیم به احادیث در مورد خواستگاری:
قال الامام الرضا علیه السلام:
اذا خطب الیک رجل رضیت دینه و خلقه فزوجه و لا یمنعک فقره و…
امام رضا علیه السلام فرمود:
هنگامى که مردى از شما خواستگارى کرد که از دین و اخلاق او راضى بودید به ازدواج با او رضایت دهید. و مبادا فقر او ترا از این رضایت‏باز دارد و…
میزان الحکمة، ج ۴، ص

رسول خدا (ص) :
۱٫ وقتی کسی که خلق و دین وی مایه رضایت است به خواستگاری می آید , به او زن دهید و اگر چنین نکنید فتنه و فساد در زمین فراوان خواهد شد. (نهج الفصاحه ، ح ۱۳۰)

دقت کنید در این حدیث:
۳٫ وقتی خداوند خواستگاری زنی را به دل کسی انداخته باشد , مانعی نیست که او را بنگرد. (نهج الفصاحه ، ح ۱۸۵)

1- رسول گرامی اسلام (ص) می فرماید: نکاح را آشکار نمایید و در مساجد منعقد کنید و برای آن دف بزنید(ترمذی)

تفسیر حدیث1- خواستگاری باید بصورت مخفیانه انجام شود که اگر ازدواج صورت نگرفت تا هیچگونه حرف و حدیث واحساس خجالتـــزدگی در میان فامیل و آشنا ایجاد نگرددو نگویند فلانی چون بی لیاقت بود برای او جواب رد دادند و... .

اگر در احادیث دقت کنید میبینید چیزی به عنوان قسمت فقط خیال و محال است و سرنوشت انسان ها دست خودشان است.
یا علی.[/]

بنام خدا.

بوی یاس;251033 نوشت:
با سلام خیلی خیلی معذرت میخوام علی اقا یا شما خیلی رویایی هستین و یا ما خیلی خجالتی شما با نوشته هاتون تو عالم دیگه ای سیر میکنین البته طلبه هم هستین شاید هم تازه وارد حوزه شدین من خودم هم با یه دیدی وارد حوزه شدم انگار که مدینه فاضله هستش ولی بعد از پنج سال که خارج شدم یه دید دیگه داشتم و واقعیت رو دیدم دیگه از اون رویاها و چیزهایی که برای خودم ساخته بودم بیرون اومدم در کل یه کم واقعیت رو هم ببنید امیدوارم بهتون برنخوره

عادت ندارم حرف های حاشیه ای رو جواب بدم.
ولی شما رو دعوت میکنم به حدیثی که در امضاتون گذاشتید.
موفق باشید.

دوست عزیز علی آقا من هم طلبه هستم اما دیدگاهم با شما تفاوت زیادی داره البته نظرات شخصی شما محترم هست!
اما بهتره با دید وسیعتری دوستان نظر بدن همه ما میتونیم به حدیث و ایات قرآن رجوع کنیم
اگه قرار بود این کار بکنیم چرا اینجا نظر بدیم تو اینترنت یه سرچ میکنیم میبینیم معصومین(علیهم السلام) در مورد ازدواج چی گفتن
هممون هم میدونیم که نقطه های آرمانی دین در مورد ازدواج چیه
حتی یه بچه شیعه هم میدونه سیره معصومین(علیهم السلام) برای ما الگو هست
فکر نکنم نیازی باشه اینجا مدام از آرمانگرایی حرف بزنیم
هممون میدونیم که نسل امروز جوانان ما این موارد درست رو بر نمیتابن.
ما باید با جوانان با زبان خودشون حرف بزنیم وگرنه در ارشاد کردن و دادن راهکار به اونها جز زده کردنشون چیز دیگری حاصل نمیشه.
یاحق

[="Tahoma"][="Green"]بنام خدا.

سبوی تشنه;251077 نوشت:
دوست عزیز علی آقا من هم طلبه هستم اما دیدگاهم با شما تفاوت زیادی داره البته نظرات شخصی شما محترم هست! اما بهتره با دید وسیعتری دوستان نظر بدن همه ما میتونیم به حدیث و ایات قرآن رجوع کنیم اگه قرار بود این کار بکنیم چرا اینجا نظر بدیم تو اینترنت یه سرچ میکنیم میبینیم معصومین(علیهم السلام) در مورد ازدواج چی گفتن هممون هم میدونیم که نقطه های آرمانی دین در مورد ازدواج چیه حتی یه بچه شیعه هم میدونه سیره معصومین(علیهم السلام) برای ما الگو هست فکر نکنم نیازی باشه اینجا مدام از آرمانگرایی حرف بزنیم هممون میدونیم که نسل امروز جوانان ما این موارد درست رو بر نمیتابن. ما باید با جوانان با زبان خودشون حرف بزنیم وگرنه در ارشاد کردن و دادن راهکار به اونها جز زده کردنشون چیز دیگری حاصل نمیشه.

متوجه نمیشم.
شما حرفا های منو مرور کنید.مشکلاتشو نقل قول کنید تا وارد بحث بشیم.اینطوری کلی حرف میزنید من نمیدونم در مورد کدوم بخش از حرفای من دارید حرف میزنید.
اینکه ماها میاییم اینجا حرف و نظر میدیم میخواهیم به یک نتیجه برسیم.نمیتونیم احادیث و قران رو بذاریم کنار و نظر شخصیمون رو به دیگران تحمیل کنیم.
هرکس دیدگاهی داره.اما صراط مستقیم و دیدگاه درست یکی بیشتر نیست و ما میخواهیم به اون برسیم.
اون دیدگاه حرف حق هست نه حرف مردم.
موفق باشید.[/]

میگما دعوا نکنید:Esteghfar:

مشکل من اینه که اونموقع که میخواستم ازدواج کنم یا خاستگار نبود یا اگه بود خوب نبودن
حالا که هست و خوبم هستن من دیگه به هیچ مردی اعتماد ندارم و نگاهم شده این:زندگی صحنه جنگیه که نباید توشش ببازی نباید به شوهرت اعتماد کنی حرفی بزنی که نکنه بعدا توی سرت بزنه و ازش سو استفاده کنه(ما به هر بشری از جنس مذکر اعتماد کردیم زد تو حالمون اساسی):_loool:اساسا دیگه نمیدونم چطور باید با طرفم رفتار کنم؟
چطور باید باهاش مهربون باشم؟میترسم تو این اوضاع ازدواج کنم بزنم طرفو بدبخت کنم....:geryeh::geristan:

حالا شما بگید؟

ریحانة النبی;243032 نوشت:

ببخشید این دفاتر ازدواج اسان کجا هست؟همه شهرا هست؟

elaheh;251141 نوشت:
میگما دعوا نکنید:Esteghfar:

مشکل من اینه که اونموقع که میخواستم ازدواج کنم یا خاستگار نبود یا اگه بود خوب نبودن
حالا که هست و خوبم هستن من دیگه به هیچ مردی اعتماد ندارم و نگاهم شده این:زندگی صحنه جنگیه که نباید توشش ببازی نباید به شوهرت اعتماد کنی حرفی بزنی که نکنه بعدا توی سرت بزنه و ازش سو استفاده کنه(ما به هر بشری از جنس مذکر اعتماد کردیم زد تو حالمون اساسی):_loool:اساسا دیگه نمیدونم چطور باید با طرفم رفتار کنم؟
چطور باید باهاش مهربون باشم؟میترسم تو این اوضاع ازدواج کنم بزنم طرفو بدبخت کنم....:geryeh::geristan:

حالا شما بگید؟

الهه جون من نظرم کارشناسی نیست ولی همجنس شما هستم برای همین عقیده ی خودم رو باهات درمیون میذارم:hamdel:

ببین گلم در درجه ی اول باید یه شناخت صحیح نسبت به طرف مقابل ت کسب کنی و لطفا همه رو به یک چشم نبین:ok:

اینکه میگی حرف رو تو سر ت میزنن باید دو نکته بهت بگم

اول و مهتر از همه اینه که متوجه بشی طرف, آدم زخم زبون زن ی هست یا نه؟ تیکه پرونه؟
در این صورت باید کلا اون شخص رو رد کنی چون هرچقدر درست رفتار کنی باز اون سوژه برای زخم زبون زدن و آزار کردنت رو داره:Moteajeb!:

نکته دوم

نکته دوم هم اینکه که شما باید رفتارت رو درست کنی نقاط ضعف ت رو خودت بهتر از هرکسی میدونی....طوری رفتار نکنی که همسر ت بهت بی اعتماد بشه و همین بی اعتمادی ش باعث میشه عدم رضایت ش رو گاها( نه دائما) با یادآوری برخی رفتارها و موقعیت ها,اعلام کنه:Ghamgin:

در مورد اینکه چطور باید باهاش رفتار کنی هم به نظرم اول اول اول بعد یه شناخت درست و تحقیق مطمئن, کاملا به طرف ت اعتماد داشته باش و رفتارهایی از خودت نشون بده که اونم بتونه با خیال راحت بهت اعتماد کنه.مواظب صحبت هات باش. مخصوصا وقتی میخوای درباره ی یک مرد غریبه باهاش حرف بزنی...مبادا طوری صحبت کنی که اون با خودش فکر کنه توجه ت به اون مرد بیش از اندازه ست

چیز دیگه ای هم که خیلی مهمه اینه که به هیچ وجه مقابله به مثل نکن...مثلا بهش زنگ میزنی میپرسی کجایی؟؟ اونم میگه بیرونم دیگهههه شما به هیج وجه نباید تو موقعیت مشابه در آینده همچین جوابی بهش بدی اون اگه درکش بالا باشه خودش متوجه اشتباه ش میشه اگه نه که با این کارها درست بشو نیست و الکی بحثتون میشه
زیاد حرف زدم و از خدا میخوام به حق همین روزهای عزیز ماه مبارک همه ی ما رو عاقبت به خیر کنه انشالله
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم:Gol:

سلام

نقل قول:
سوال اول اینجاست که قسمت از کجا اومده؟این هیچ جایی توی اسلام نداره و فقط یه رسم ایرونیه که خود ایرانی ها به وجودش آوردن.

راستش فکر نمیکنم قسمت زاییده ذهن ایرانی ها باشه

نقل قول:
اگر دیدید حضرت آمنه با عبدالله اونجوری خواب همو ببینن و با هم ازدواج کنن این حکمنت الهی بوده و خواست خدا..قرار بوده پیامبر بدنیا بیاد...پس خدا در مواقعی خاص وارد عمل میشه

دقیقا به نظر من سرگرفتن هر ازدواج خواست خداست و به قول شما حکمت الهی

وقتی جریان ازدواج متاهل ها رو میشنویم میبینیم جوری سر راه هم قرار میگیرن که حتی انتظار نداشتن این اگه خواست خدا و قسمت نیست پس چیه؟
دختر و پسری که تا مرحله محرمیت و نامزدی پیش میرن و بعد به خاطر آزمایش یا هر اتفاق دیگه ای ازدواجشون بهم میخوره رو چه جوری تعریف میکنید غیر از اینکه قسمت نبوده و خدا نخواسته؟

نقل قول:
رسول گرامی اسلام (ص) می فرماید: نکاح را آشکار نمایید و در مساجد منعقد کنید و برای آن دف بزنید(ترمذی)

جدا؟ این حدیث معتبره؟ من فکر میکردم دف زدن اشکال داره :Gig:

بنام خدا.

گل مینا;251176 نوشت:
راستش فکر نمیکنم قسمت زاییده ذهن ایرانی ها باشه

خوب پس از کجا اومده؟
گل مینا;251176 نوشت:
دقیقا به نظر من سرگرفتن هر ازدواج خواست خداست و به قول شما حکمت الهی وقتی جریان ازدواج متاهل ها رو میشنویم میبینیم جوری سر راه هم قرار میگیرن که حتی انتظار نداشتن این اگه خواست خدا و قسمت نیست پس چیه؟ دختر و پسری که تا مرحله محرمیت و نامزدی پیش میرن و بعد به خاطر آزمایش یا هر اتفاق دیگه ای ازدواجشون بهم میخوره رو چه جوری تعریف میکنید غیر از اینکه قسمت نبوده و خدا نخواسته؟

نمیتونیم بگیم هیچ چیز کار خدا نیست.همه چیز کار خداست...منم اگه داستان های ازدواج خودم که جواب رد گرفتم رو تعریف کنم میبینید که خیلی جالب و خواندنی بنظر میاد ولی خوب تهش به ازدواج ختم نشد.
اما خیلی ها این وسط چوب خدا رو میخورن و خودشونم حواسشون نیست(تکبر برشون میداره).اگر بخوایم به داستان های زندگی ها نگاه کنیم که همه زندگی ها داستان قشنگ و خواندنی دارن.اما هیچکدوم قادر به پوشاندن حقیقت نیستن.
انسان کارش شکستن حکمت ها و قسمت هاست با غفلت هاش.

عــــلی;251099 نوشت:
اما صراط مستقیم و دیدگاه درست یکی بیشتر نیست و ما میخواهیم به اون برسیم. اون دیدگاه حرف حق هست نه حرف مردم.

مشکل همه ی ما اینه که از همین راه راست و حرف حق خدا و پیغمبر دور شدیم و گفتیم شرایط قدیم با الان فرق میکنه فکر کردیم حرف خدا و پیغمبر کهنه شده به درد زندگی های الان نمیخوره،به این روز
رفتار شدیم
کجای زندگیهامون رو حرف قرآن و خداست؟نه عروسی ها و نه عزاییمون(دور از جون)نه هیچ جای دیگه از زندگیمون،توقع داریم همه کارامون خوب پیش بره!!

نقل قول:
میگما دعوا نکنید:esteghfar:

مشکل من اینه که اونموقع که میخواستم ازدواج کنم یا خاستگار نبود یا اگه بود خوب نبودن
حالا که هست و خوبم هستن من دیگه به هیچ مردی اعتماد ندارم و نگاهم شده این:زندگی صحنه جنگیه که نباید توشش ببازی نباید به شوهرت اعتماد کنی حرفی بزنی که نکنه بعدا توی سرت بزنه و ازش سو استفاده کنه(ما به هر بشری از جنس مذکر اعتماد کردیم زد تو حالمون اساسی):_loool:اساسا دیگه نمیدونم چطور باید با طرفم رفتار کنم؟
چطور باید باهاش مهربون باشم؟میترسم تو این اوضاع ازدواج کنم بزنم طرفو بدبخت کنم....:geryeh::geristan:

حالا شما بگید؟


سلام دوست خوبم...

اول بايد ديد چرا اين طور در مورد مردان فكر ميكنيد؟علت اصليش چيه؟

ولي جدا ازاين..بهتره شما بي مورد رد نكنيد....اول بااونها حرف بزنيد حداقل دوجلسه...

كتب شناخت قبل ازدواج رو مطالعه و سعي كنيد باطرح سوالات كليديد طرز عقايدرومتوجه واختلاف نظراتو تشخيص بديد..

كم كم علاقه هم شكل ميگيره...حتي اگر مورد پسندتون نبود اشكال نداره...صحبت كردن با

خواستگارهاوطرح جلسات شمارو درگيروبهتر ميتونيد تصميم بگيريد..اينطور كم كم نظرتون عوض ميشه .حتي بامعيارهاي خودتان آشناميشيد..

بنظرم باشناخت مردان شروع كنيد عاليه....كتابهايي دراين خصوص براي شناخت شخصيت آقايون مطالعه كنيد تا بااين شناخت وآگاهي حستون درجهت صحيح قراربگيره..

اما درهر صورت موردتون رو بي دليل رد نكنيد چون ممكنه فرصت خوب ازدست بره...ميدونيد كه اگر مورد خوب

رو بدون دليل رد كنيد برروي آينده شماوحتي بخت گشايي خيلي تاثيرداره و دراين موردضعيف ميشه..

ماجرای ازدواج مقام معظم رهبری

حاج محمد اسماعیل خجسته باقرزاده، پدر عروس، از كاسبان دین دار و باسواد مشهد بود. او پذیرفت كه دخترش به عقد طلبه تازه از قم برگشته ای درآید كه تصمیم دارد در مشهد ساكن شود، آیت الله میلانی و دیگر بزرگان اهل علم مشهد او را می شناسند و تایید می كنند و به او علاقه دارند.
در كتاب "شرح اسم” كه به بیان زندگی نامه مقام معظم رهبری در سال‌های قبل از انقلاب پرداخته است، مطلب مربوط به ازدواج ایشان به شرح زیر است:

مدتی از بازگشت به مشهد نمی گذشت. بانو خدیجه كه در اندیشه ازدواج پسر دومش بود، دست به كار شد و دختری را كه در خانواده ای سنتی و با علائق مذهبی پرورش یافته بود، به او پیشنهاد كرد. همو پا پیش گذاشت و مقدمات خواستگاری را فراهم نمود. همان راهی را كه چهار پنج سال پیش برای سید محمد رفته بود، این بار برای سید علی پیمود.

ادامه مطلب ...

سبزينه ظهور;251384 نوشت:
سلام دوست خوبم...

اول بايد ديد چرا اين طور در مورد مردان فكر ميكنيد؟علت اصليش چيه؟

ولي جدا ازاين..بهتره شما بي مورد رد نكنيد....اول بااونها حرف بزنيد حداقل دوجلسه...

كتب شناخت قبل ازدواج رو مطالعه و سعي كنيد باطرح سوالات كليديد طرز عقايدرومتوجه واختلاف نظراتو تشخيص بديد..

كم كم علاقه هم شكل ميگيره...حتي اگر مورد پسندتون نبود اشكال نداره...صحبت كردن با

خواستگارهاوطرح جلسات شمارو درگيروبهتر ميتونيد تصميم بگيريد..اينطور كم كم نظرتون عوض ميشه .حتي بامعيارهاي خودتان آشناميشيد..

بنظرم باشناخت مردان شروع كنيد عاليه....كتابهايي دراين خصوص براي شناخت شخصيت آقايون مطالعه كنيد تا بااين شناخت وآگاهي حستون درجهت صحيح قراربگيره..

اما درهر صورت موردتون رو بي دليل رد نكنيد چون ممكنه فرصت خوب ازدست بره...ميدونيد كه اگر مورد خوب

رو بدون دليل رد كنيد برروي آينده شماوحتي بخت گشايي خيلي تاثيرداره و دراين موردضعيف ميشه..

مثلا موردی پیش اومده که با من 6 سال تفاوت سنی داره و میخواد تهران زندگی کنه یعنی 8 ساعت دورتر از خانواده هامون...تک پسری که چندتایی خواهر داره و گفته زنی میخوام که هی بهش نگم بکن!نکن!دیگه خیلی بخواد درس بخونه تا فوق....بیشتر نه!:offlow:
نظرتون چیه؟سنش زیاد نیست؟حدود 29-30 ساله؟دوست ندارم شوهری داشته باشم که به من یه دختری که باید تربیتش کرد نگاه کنه...همسرش و همفکرش ندونه:Ghamgin:تک پسر بودنش اذیتم نمیکنه؟
ضمنا من از کجا باید بدونم این آقا دین دانه یا دیندار/؟یا همه جنبه های دینو داره یا فقط نمازو روزه و حجاب و ظواهر...:makhfi:

[="Arial"][="DarkOrchid"]سلام...

الحمد الله مشکلات که دیگه یه چیز عادی شده واسه ما جوونا...

فقط نمی دونم
این تفکرات غلط ، چشم تو هم چشمی
والدین به خصوص مادرا رو چیکار کنیم... وقتی میرن خواستگاری
از همه چی دختر سوال می کنن ، غیر از دینش، عقیدش...
مدل چشمای دختر، دماغش ، اینا براشون مهمه
ولی برای من ، اینا اصلا" حتی جز فرعیات هم محسوب نمیشه
اگه ما شیعه هستیم
معصوم می گه اگه واسه خوشگلی دختر رفتی دنبالش
مطمئن باش پشیمون میشی
ولی اگه به خاطر دینش رفتی
خدا خوشگلی رو بهش می ده...
به حرف معصوم معتقد نیستیم؟

جوونا رو دعا کنید
از نزدیک مشکلاتشون رو که می بینم
باور نمی کنن جلو روشون گریه می کنم
چقدر ما غصه خوردیم
اینقدر غصه رفقامو می خورم از خودم یادم میره... من از اونا عقب ترم...
واقعا" سخته

کاش اونائی که پولدارن
رفقای بی پولشون رو دریابن...[/]

مادری بود که میگفت وضعیت خونمون خوب نیست منم به خاستگار دخترم میگم نه!!!:vamonde::ghati:

زشته کی روش میشه تو این خونه!!!:khoshgel:

عــــلی;243107 نوشت:

140 تا سکه؟مگه اومدم تجارت کنم یا دخترتو بخرم؟یعنی اینقدر دخترت پیش خدا بی ارزشه که داری به من با سکه میفروشی؟بذارش ترشی ببرش سه شنبه بازار بفروش ما از خداوند رحمان که بی نیازه چیزی نمیخریم.

اي بابا 140 تا سكه كه خوبه أدرسش رو بكو من داداشم زن ميخواد :khandeh!:

عــــلی;243107 نوشت:

یا نه آقا پسر ها رو مثال بزنم.عروسی آنچنانی و تالار و اونهمه لهو و لعب و آثار گناه و به قول خودشون کلاس که فقط توش آدما هستند و ملائک از اون مجالس فراری هستند.به چی میخوای برسی جوون؟میخوای دل خدا رو ناراحت کنی و دل چندتا مردم رو خوشحال؟
توکه مامانت دماغتو با دسمال میگرفت نمیتونستی دماغتو بکشی بالا حالا شدی کاسه داغتر از آش برای خدا؟مردم آزاری و همسایه آزاری و ....
یه شبه نه؟
دنبال دختر خوشگلی:khaneh:؟بابا خدارو ببین تورو از همه زشت تر آفریده که همه رو به یه چشم ببینی...یه چیزی میدونست که خانم هارو خوشگل تر آفرید.وقتی به ظاهر راضی هستی ازدواجت هم نوعی تظاهر هست برای همین فردای روز کارت به طلاق و طلاق کشی میرسه و یکی خوشگل تر رو ببینی دست و پات شل میشه..این شل شدن بخاطر سستی ایمانته برادر.....

ولي واقعا باركالله به شما با اين طرز فكرتون
احسنت
:Kaf:

elaheh;251772 نوشت:
مادری بود که میگفت وضعیت خونمون خوب نیست منم به خاستگار دخترم میگم نه!!!:vamonde::ghati:

زشته کی روش میشه تو این خونه!!!:khoshgel:

:Shekastan Del::Shekastan Del::Shekastan Del:
خدا نجاتشون بده انشالله
خدا بزرگه مطمئنا این مشکل بهونه ای شده تا صبر کنن و به وقتش همه چیز درست میشه و دخترشون یه انتخاب درست میکنه:Doaa:

elaheh;251748 نوشت:
مثلا موردی پیش اومده که با من 6 سال تفاوت سنی داره و میخواد تهران زندگی کنه یعنی 8 ساعت دورتر از خانواده هامون...تک پسری که چندتایی خواهر داره و گفته زنی میخوام که هی بهش نگم بکن!نکن!دیگه خیلی بخواد درس بخونه تا فوق....بیشتر نه! نظرتون چیه؟سنش زیاد نیست؟حدود 29-30 ساله؟دوست ندارم شوهری داشته باشم که به من یه دختری که باید تربیتش کرد نگاه کنه...همسرش و همفکرش ندونهتک پسر بودنش اذیتم نمیکنه؟ ضمنا من از کجا باید بدونم این آقا دین دانه یا دیندار/؟یا همه جنبه های دینو داره یا فقط نمازو روزه و حجاب و ظواهر...

سلام
6 سال فکر نمیکنم زیاد باشه. خب اون خودش هم مگه همینو نمیخواد مگه نگفته دختری میخواد که بهش یاد ندم و خودش اونقدر درک داشته باشه که بدونه چی خوبه چی بد.
خب عزیز دینداریشو میتونی تو رفتارش ببینی از سرکارش تحقیق کنی از دوستاش . اینکه همه جوانب دین رو داشته باشه کم پیداست شما فقط اینو بدون اگر زمینه ارتقاش وجود داره و میتونه بقیه مسائل دینی رو قبول کنه و خوبه دیگه
و در مورد دور بودن از خانواده ها اینکه اگر واقعا پی بردی مرد زندگی هستش به خاطر دور بودن ردش نکن الان که ماشالله ارتباطات زیاد شده رفت و امد هم کوتاه شده از کجا میدونی کسی میاد که بهتر از ایشون باشه و مسیرش هم نزدیک باشه
شما فقط فکرتو برای شناختنش متمرکز کن و توکل بر خدا کن خوشبخت باشی

بعضی ها می این ایجا شعار میدن ادم طاقتش یه موقع تموم می شه یه چی از دهنش در می اد...
وضع مسلمان ها ببینید که بخاطر درست پیاده نکردن بهترین دین خدا چه بلایی دارن می کشن
از قدیم گفتن هر که بامش بیش برفشم بیشتر!
زمان طاقوت امسال شهید بابایی و شهید چمران ساخته شده اند
بعد انقلاب رتبه یک فرار مغزها رو داریم
درباره مشکلات ازدواج هم اب از سرچشمه گل الود هست!!!
خواهشا فقط مشکلات بگید شاید یکی دید و از بحث کردن بپرهیزید. اگرم راحلی واسه مشکلتون پیدا کردین اونم بگید

[="Tahoma"][="Green"]بنام خدا.

vahid.q;251948 نوشت:
بعضی ها می این ایجا شعار میدن ادم طاقتش یه موقع تموم می شه یه چی از دهنش در می اد... وضع مسلمان ها ببینید که بخاطر درست پیاده نکردن بهترین دین خدا چه بلایی دارن می کشن از قدیم گفتن هر که بامش بیش برفشم بیشتر! زمان طاقوت امسال شهید بابایی و شهید چمران ساخته شده اند بعد انقلاب رتبه یک فرار مغزها رو داریم درباره مشکلات ازدواج هم اب از سرچشمه گل الود هست!!! خواهشا فقط مشکلات بگید شاید یکی دید و از بحث کردن بپرهیزید. اگرم راحلی واسه مشکلتون پیدا کردین اونم بگید

دوست عزیز...شما فکر کن بنده دیوانه هستم.حرف حق رو از یک دیوانه هم که شده باید قبول کنی.
شما فکر کن بنده دارم شعار میگم.این حرفا دیگه کهنه شده.هرکس باعث و بانی کار خودشه منو توی قبر شما نمیذارن.
خداوند هم هرکس رو به اندازه توانش امتحان میکنه.هرکه بامش بیشتر برفش بیشتر هم نداریم.یکی مثل بنده بامش زیاده منتهی به بامش حرارت میده برفا اب میشن و میریزن پایین:دی
بارها و بارها گفتم خواهشاً اینقدر کنایه ای و حاشیه ای حرف نزنید.یه حرفی بزنید آدم یه چیزی نصیبش بشه!!
موفق باشید.[/]

[="navy"]سلام
متاسفانه دیدم مشکل خیلی ها خانواده هست!!!منم تا حدودی این مشکلو دارم
اما خیلی نگران نیستم
چون خدا اون بالاست و به این اعتقاد دارم که اگه ما خوب باشیم خدا حتما گزینه خوبی رو برامون میفرسته!![/]

elaheh;251748 نوشت:
مثلا موردی پیش اومده که با من 6 سال تفاوت سنی داره و میخواد تهران زندگی کنه یعنی 8 ساعت دورتر از خانواده هامون...تک پسری که چندتایی خواهر داره و گفته زنی میخوام که هی بهش نگم بکن!نکن!دیگه خیلی بخواد درس بخونه تا فوق....بیشتر نه!:offlow:
نظرتون چیه؟سنش زیاد نیست؟حدود 29-30 ساله؟دوست ندارم شوهری داشته باشم که به من یه دختری که باید تربیتش کرد نگاه کنه...همسرش و همفکرش ندونه:ghamgin:تک پسر بودنش اذیتم نمیکنه؟
ضمنا من از کجا باید بدونم این آقا دین دانه یا دیندار/؟یا همه جنبه های دینو داره یا فقط نمازو روزه و حجاب و ظواهر...:makhfi:

سلام دوست خوبم
اول به خدا توکل کن بعد با اون شخص صحبت کن
شاید باور نکنی خود خدا کمکت میکنه تا بفهمی که طرف مقابل لایق هم صحبتی هست یا نه چه برسه به زندگی مشترک
باور کن وقتی با توکل به خدا با یه خواستگار حرف میزنم آنچنان خودشو نشون میده که حتی نیاز به تحقیق هم نداره
امتحانش مجانیه، به خدا اعتماد کن

من نگفتم که با مهریه بالا موافقم تو این دوره 1دونه سکه رو هم مردها براشون هرچقدر هم ثروتمند باشن براشون سخته که پرداخت کنن.
من راه ائمه رو پیش گرفتم از شما میپرسم آیا درسته یه آقا بره خواستگاری خواسته ها شون هم اعلام کنن من دختر بابت کار اضافه بیرون بپذیرم، برای جای سکونت اونجایی که ایشون مشخص کردن بپذیرم، ادامه ندادن دس را هم بپذیرم و پذیرفتم تمام شروط معقول این آقارو اما بعد از 40 روز بگن من قصد ازدواج ندارم اینم بگم ایشونو به خانواده من معرفی کردن و خیلی راحت رفتن
میشه دیگه اعتماد کرد؟ من هم مثل شما یه معلمم تو این جریان این رفتار شخصیت و اعتماد منو از بین برد و حالا میخوام جور دیگه ای باشم حداقل دلم نسوزه
به نظرتون ایراد داره؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

[="Tahoma"][="Green"]بنام خدا.

آسمان آبی;252029 نوشت:
میشه دیگه اعتماد کرد؟ من هم مثل شما یه معلمم تو این جریان این رفتار شخصیت و اعتماد منو از بین برد و حالا میخوام جور دیگه ای باشم حداقل دلم نسوزه به نظرتون ایراد داره؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ؟؟

اکثراً درکتون میکنند.اما این کار شما یه جور نا امید شدن از رحمت الهیه خواهر بزرگوار.
بعضی وقت ها خدا یه هدیه بهت نشون میده میخواد خودتو بیشتر بشناسی.الان شما اگر جا بزنی و همون دختر خوب قبلی نباشی نشون میده که داشتی نقش بازی میکردی برای خدا و دستت رو میشه.باید قوی باشی.از این اتفاقا زیاد افتاده.برای منم زیاد اتفاق افتاده منظورم خواستگاری نیست توی خیلی از کارای دیگه که کم میارم گیر میدم بخدا.ولی بعد از چند وقت متوجه اشتباهم و سوئ ظنی که به خدا داشتم میشم.از بس برام تکرار شده که دیگه عادت کردم تا یه مشکل برام پیش میاد میگم من دیگه همونی هستم خودم تصمیم گرفتم باشم پس قوی و محکم وای می ایستم.دیگه مشکلات نمیتونه منو تغییر بده.صبور باشید...شما خانم ها روحیتون خیلی ضعیف و حساس تره ولی خوب صبرتون بیشتره.
شما یکم بیشتر صبر کنید جوابش رو میگیرد از خدا...تجربه شخصیمه.
موفق و سربلند باشید در پناه حق.[/]

آسمان آبی;252025 نوشت:
شاید باور نکنی خود خدا کمکت میکنه تا بفهمی که طرف مقابل لایق هم صحبتی هست یا نه چه برسه به زندگی مشترک باور کن وقتی با توکل به خدا با یه خواستگار حرف میزنم آنچنان خودشو نشون میده که حتی نیاز به تحقیق هم نداره

سلام
در کمک خدا هیچ شکی نیست ولی نمیشه که بیقدار به اب زد نمیشه که خواستگار بیاد و بدون هیچ حرفی حدیثی شناختی فقط بگیم توکل بر خدا و بله بگیم باید تا میتونیم از طرفمون شناخت پیدا کنیم ببخشید ها شاید خدای نکرده ادم ریاکار و دورویی بود و با حفظ ظاهر بتونه یه دختر مومن رو اسیر کنه اونوقت دیگه راه برگشتی نیست
بهتره با چشم باز انتخاب کنیم تا زندگی خوبی داشته باشیم از تو حرکت از خدا برکت
هر کاری برای شناخت طرف میکنیم بعد که دیگه تا حدودی شناختیم توکل بر خدا میکنیم و ..............
موضوع قفل شده است