جمع بندی دین زدایی از ایرانیان با القای دشمنی عرب و عجم

تب‌های اولیه

100 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
ارادت ، بار دیگر تقاضا میکنم موضع خود را در خصوص یک موضوع که به آن نقد دارید شفاف بیان کنید تا بحث علمی که مورد علاقه' شماست شکل بگیرد تا آنزمان متهم کردن طرف بحث به پراکنده گویی و کلی گویی بی انصافی است ممنون .
برادر گرامی  بنده نه تمسخر می کنم نه قصد استهزا دارم . نیز پراکنده گویی نمی کنم  واضح سوالم را چند بار تکرار کردم  در مورد «خلیفه دوم و بحث ریسمان برای کشتار عجم» لطفا سند ارائه دهید این درخواست برای بار سوم عرض می شود تحلیل نیست که بگوئید نظر شخصی بنده است. گزارش نقل کرده اید و گزارش نیاز به سند و مدرک دارد.  اگر واقعا سندی دارید بسم الله. ارائه کنید تا بقیه مطالبتان که قطعا نزد بنده پاسخش هست را بحث کنیم  اگر سندی ندارید بفرمائید یا تاپیک را جمع بندی کنیم یا بحث علمی دیگری را ادامه دهیم  
دوستان تقاضا دارم تنها در راستای بحث مربوط به تاپیک مطلب بگذارند تا اداره بحث دچار مشکل نشود.  دوستان تقاضا دارم تنها در راستای بحث مربوط به تاپیک مطلب بگذارند تا اداره بحث دچار مشکل نشود.  دوستان تقاضا دارم تنها در راستای بحث مربوط به تاپیک مطلب بگذارند تا اداره بحث دچار مشکل نشود.  دوستان تقاضا دارم تنها در راستای بحث مربوط به تاپیک مطلب بگذارند تا اداره بحث دچار مشکل نشود. 
در خصوص گزارش اخبار تاریخی اتفاق نظر داریم که طلب سند حق مخاطب است و گزارشگر باید آنرا بپذیرد جنابعالی بر پایه' این قاعده سند طلب کردید و بنده در پست بعد اجابت و سند خبر را اعلام کردم اگر به پست های بنده کم لطفی نفرمایید و با دقت مطالعه کنید خواهید یافت ممنون .
سند در بحث علمی یعنی  نام نویسنده،‌نام کتاب،‌ محل انتشار،‌سال انتشار،‌ جلد،‌صفه اگر جایی فرموده اید و بنده ندیده ام ضمن پوزش از شما ، بفرمائید در پست شماره چند فرموده اید؟
سلام عماد گرامی مقالات و کتابهایی در این زمینه وجود داره که به منابعی هم ارجاع می‌دهند. به طور مثال، مقاله زیر از مجله نامه ایران باستان که توسط مرکز نشر دانشگاهی منتشر میشه و سردبیرش هم تاریخدانه و ... لینک آیا منظور شما اینه که تمام این مقالات و کتابهایی که بهشون ارجاع شده و بحثهایی که پیرامونش صورت می‌گیره نادرست اند؟ 
سلام مطالب این مقاله را خواندم. کاملا مشهود است که رفتار عرب با ایرانی ها تابع مسائل اعتقادی بوده است. اما گاهی این مسائل رعایت نشده یا اصولا حکم شرعی اشتباهی داشتند مثلا به خاطر قبول نکردن امام معصوم. ۱ اصولا در جنگها، زن ها و کودکان کشته نشدند. اگر در جایی کشته شدند احتمالا دلیل دیگری داشته است. مثلا یکجا گفته شده زنی به پیامبر ناسزا میگفته است. ۲ آیا بردگی گرفتن مردم شهر جایز است؟ یا فقط مخصوص افراد شرکت کننده در جنگ است؟ در آن زمان اگر چنگی رخ میداد، بردگی گرفتن مردم شهر جایز بود. ۳ آیا مردم بین مرگ و اسلام مخیر بودند؟ به نظر می رسد خیر. آنها بین صلح و جنگ مخیر بودند. اگر جنگ میشد، نتیجه اش مرگ و بردگی بود. اگر صلح میشد، همه چیز به شرایط قرار داد بستگی داشت. اما در صلح معمولا بر این اساس شکل می گیرد که باید خراج میدادند یا جزیه... اما شواهد تاریخی میگوید که فرماندهان جنگ ، به این مطلب در برخی جنگها عمل نکردند که خلاف شرع بوده است. مثلا برخی فرماندهان طبق قرارداد فی مابین صلح می کردند اما زیر قولشان می زدند. البته نکته جالبی در نقلهای تاریخ است. همانطور که گفتم اعتقادات نقش مهمی در جنگها داشته است.  به همین جهت فرماندهان چون میدانستند عمل به معاهده با ایرانی ها واجب است، در قرارداد خودشان دقت به خرج میدادند که دروغ نگویند اما به اهدافشان برسند. یکی از این روشها، توریه بوده است. مثلا یکی گفته یک نفر را نمیکشم، بعد همه را کشته و یک نفر را زنده گذاشته است! یا مثلا توجیه آنها این بوده که در جنگ ، فریب دادن دشمن ایراد ندارد!  گرچه در داستان اول، فرمانده مدعی است طبق قرارداد عمل کرده است. و در داستان دوم مدعی است در جنگ، حیله و فریب جایز است. اما معلوم میگردد خیلی از مسائل ریشه دینی داشته است. حتی هم اکنون برخی تاپیکهای اسک دین به همین مطلب دینی می پردازد. مثلا یک نفر تاپیک میزند و در مورد توریه و تفاوت آن با دروغ شبهه دارد ۴ تکلیف زنها چه میشد؟ زنها وقتی برده میشدند چند راه پیش رویشان بود : چون در قرآن ازدواج با برده مذموم اعلام شده بود. برخی آنها را آزاد کرده و با آنها ازدواج کردند. ( در مقاله بود) برخی نیز با فدیه آزاد شدند. چون طبق آیه مکاتبه، برده میتواند با پرداخت پول آزاد شود. بلکه این امر واجب مشروط است. ( این هم در مقاله بود) برخی نیز با اسلام آوردن آزاد شدند چون طبق ایه مکاتبه این امر وجود دارد. بلکه این امر واجب مشروط است. بنا به نقل تاریخ گویا همه این موارد رخ داده است. مقصودم از واجب مشروط این است که در ایه مکاتبه ، قبول قرارداد آزادی مشروط به وجود خیر در آنها دانسته شده است. و خیر را به مال و اسلام تفسیر کردند. در تاریخ هم گویا همین مطلب صادق است. مثلا عمر در جایی به خاطر اسلام آوردن، عده ای را آزاد میکند. یا بعد از برتری و تسلط بر عجم، اعلام آزادی عمومی بردگان را میدهد.  حتی این مسئله وجوب قبول قرار داد مکاتبه، مورد اختلاف فقهی بوده است. و نظر عمر به عنوان خلیفه آن دوران، وجوب بوده است. یعنی عمر قبول کردن قرارداد آزادی بردگان را بر مسلمانان واجب میدانسته است.    
سلام بیت المعمور گرامی طبق اعتقاد شیعه، جهاد ابتدایی (جنگی که توسط مسلمانان آغاز شود) تنها می‌تواند با اذن معصوم انجام شود. پس اگر اعراب این اجازه را از معصوم دریافت ننموده باشند، کل جنگشون زیر سواله. اگر در جواب این سوالات بی‌اخلاقی‌های نمود یافته در جنگ را توجیح کنیم، به ریختن قبل خشونت و موجه جلوه دادن گروه‌های افراطی کمک کرده‌ایم در حالی که برای دفاع از اسلام به چنین کاری نیاز نداریم.
در آن زمان اگر چنگی رخ میداد، بردگی گرفتن مردم شهر جایز بود.
طرف به یک شهر حمله کرده و خودش هم شروع کننده جنگه. آیا این حمله تعرض به مردم رو مجاز می‌کنه؟
مثلا یکجا گفته شده زنی به پیامبر ناسزا میگفته است.
این توهینها در مکه هم بوده. پیامبر با مردمی که توهین می‌کردند مدارا نمودند و از راه کار فرهنگی دین رو پیش بردند. اما اون فردی که حمله کرده حتی زبان فرد مقابل رو هم نمی‌دونسته که بخواد دین رو ترویج کنه. 
چون در قرآن ازدواج با برده مذموم اعلام شده بود. برخی آنها را آزاد کرده و با آنها ازدواج کردند. ( در مقاله بود)
باز هم مجبور بوده با همان فرد برده‌دار ازدواج کنه و انتخاب دیگری نداشته‌. به این نمیشه گفت آزادی   نه این رفتارها خیلی فاصله داره با اسلام
مقالات و کتابهایی در این زمینه وجود داره که به منابعی هم ارجاع می‌دهند. به طور مثال، مقاله زیر از مجله نامه ایران باستان که توسط مرکز نشر دانشگاهی منتشر میشه و سردبیرش هم تاریخدانه و ...
خیلی خوب گزارش های همین مقاله را یکی یکی بیائید بحث کنیم. البته مقداری از این گزارشها در کتاب «ورود به اسلام به ایران و شبهات پیش رو» آقای مصطفی محسنی بحث شده می توانید به آن مراجعه کنید اما اینکه فلانی در مقاله چه نوشته باید گزارش به گزارش بررسی شود هر چند نویسنده تاریخ نگار باشد. بنده بیش از هزار ساعت در مورد فتوحات مطالعه دارم. از زمنیه کتاب شناسی فتوحات کار کرده ام. وقتی می بینم نویسنده برخی مقالات با منابع فتوح نگاری آشنا نیست و فرق و امتیاز فتوح البلدان بر طبری و نیز طبری بر کامل ابن اثیر یا تاریخ ابن خلدون را نمی داند وبرای اثبات خود به هر کتابی ولو کتاب دوقرن سکوت زرین کوب استناد می کند چه امیدی است چگونه می توانم به دیده نقد به نوشته وی نگاه نکنم. ؟؟؟
در مورد فتح ایران سه نظریه وجود دارد  نظریه اول: سیاه سیاه. تخریب تمدن، آتش زدن کتاب خانه، به یغما بردن دارایی ها، تجاوز به زنان و پسران و نیز تغیر اجباری دین ایرانیان نظریه دوم: سفید سفید. پهن کردن فرش قرمز. به استقبال رفتن همه ایرانیان، فتح با گل و بلبل و ساز و آواز...  نظریه سوم: خاکستری: حنگ دین بزرگی نمی تواند بدون تلفات باشد اما آنچه در فضای مجازی جولان داده می شود یک کلاغ چهل کلاغ بلکه یک کلاغ چهل هزار کلاغ است بنده با مطالعات فروان به این نظریه رسیده ام . وی دوست بزرگواری خواست بحث علمی کند( نه تلگرامی واینتساگرامی) و ... در خدمتم هر گزارشی نقل کردم در صورتیکه طرف مقابل سند خواست ارائه می دهم یا اگر تحلیلی داشتم با علمی تحلیلم را ثابت می کنم  بدیهی است انتظار دارم طرف مقابل نیز با مدرک سخن گوید و علمی از تحلیل هایش دفاع کند.  
   ستپنینت می گوید دو قرائت درباره حمله عرب­ها وجود دارد: اول. غارت، چپاول و كشتار ایرانیان توسط عرب­ها؛ دوم. برخورد ملایم تحت تأثیر تعالیم اسلامی بر مسلمانان. وی با كنار گذاشتن این دو، قرائت سومی را می‌پذیرد كه منصفانه‌تر به نظر می‌رسد. به نظر وی صحیح این است كه درباره رفتارهای خشونت‌آمیز كه در هر جنگی اتفاق می‌افتد نباید اغراق شود تا حدی كه ملایمت نسبی عرب­ها نادیده گرفته شود.  این ملایمت برگرفته از تعالیم اسلامی بود كه باعث شد تعداد زیادی از غیر مسلمانان تحت پوشش حكومت اسلامی درآیند و مسألة مهم همكاری ساكنان غیر مسلمان با فاتحان از همین روست. تقابل این دو دیدگاه بر صاحب نظران دیگر نیز مخفی نمانده و هر كس به عبارتی آن را بیان كرده است؛ مثلا كلود كائن می‌نویسد: «تحت تأثیر جنبش‌های ملی‌گرائی دوران مدرن، تمایل به سمت نمایش ایرانیان و عرب­ها به عنوان دو گروه دشمن رفته است در حالی كه این دیدگاه با گزارش­های تاریخی سازگار نیست»(1)     [1]. محسنی، مصطفی، ورود اسلام به ایران و شبهات پیش رو، بوستان کتاب، 1397 شمسی، ص60-61
سلام عماد گرامی
این ملایمت برگرفته از تعالیم اسلامی بود كه باعث شد تعداد زیادی از غیر مسلمانان تحت پوشش حكومت اسلامی درآیند و مسألة مهم همكاری ساكنان غیر مسلمان با فاتحان از همین روست.
اگر تحت پوشش حکومت اسلامی در نمی‌آمدند چه رفتاری با اونها میشد؟   اگر تاییدی بر این جنگ از طرف معصوم نداشته باشیم، پس این یک جهاد ابتداییه که بدون اذن معصوم شروع شده و از اساس زیر سواله و دلیلی هم برای دفاع ازش نداریم. تلاش برای موجه جلوه دادنش این تصور رو ایجاد می‌کنه که جنگهای مذهبی اگر «با ملایمت» باشند موجه اند اما فکر می‌کنم بهتر باشه عقاید با منطق و کار فرهنگی گسترش پیدا کنند.
فروردین said in سلام بیت المعمور گرامی
سلام بیت المعمور گرامی طبق اعتقاد شیعه، جهاد ابتدایی (جنگی که توسط مسلمانان آغاز شود) تنها می‌تواند با اذن معصوم انجام شود. پس اگر اعراب این اجازه را از معصوم دریافت ننموده باشند، کل جنگشون زیر سواله. اگر در جواب این سوالات بی‌اخلاقی‌های نمود یافته در جنگ را توجیح کنیم، به ریختن قبل خشونت و موجه جلوه دادن گروه‌های افراطی کمک کرده‌ایم در حالی که برای دفاع از اسلام به چنین کاری نیاز نداریم.
در آن زمان اگر چنگی رخ میداد، بردگی گرفتن مردم شهر جایز بود.
طرف به یک شهر حمله کرده و خودش هم شروع کننده جنگه. آیا این حمله تعرض به مردم رو مجاز می‌کنه؟
مثلا یکجا گفته شده زنی به پیامبر ناسزا میگفته است.
این توهینها در مکه هم بوده. پیامبر با مردمی که توهین می‌کردند مدارا نمودند و از راه کار فرهنگی دین رو پیش بردند. اما اون فردی که حمله کرده حتی زبان فرد مقابل رو هم نمی‌دونسته که بخواد دین رو ترویج کنه. 
چون در قرآن ازدواج با برده مذموم اعلام شده بود. برخی آنها را آزاد کرده و با آنها ازدواج کردند. ( در مقاله بود)
باز هم مجبور بوده با همان فرد برده‌دار ازدواج کنه و انتخاب دیگری نداشته‌. به این نمیشه گفت آزادی   نه این رفتارها خیلی فاصله داره با اسلام
سلام مقصودم این نبود که اینها مطابق اسلام شیعی است. بلکه مقصودم این بود که سیاست کلی جنگ بر اساس دین اسلام بوده است. مثلا شما سیاست کلی مغول ها رو نگاه کنید. خوب وقتی سیاست کلی جنگ را مقایسه کنیم دیگر نباید تحلیل سیاهی ارائه داد. با نگاه به این قوانین کلی که برگرفته از قواعد اسلامی بوده، تحلیل های سیاه و بی بنیاد رد میشوند. مثلا وقتی کسی میگوید با اندازه ریسمان ، افراد را می کشتند، یعنی اصلا به این سیاست کلی که بر باور آنها استوار است توجه نکرده است. اگر هم بالفرض با ریسمان کاری انجام دادند حتما بر اساس یک قاعده فقهی بوده که البته اجتهاد آن زمان بوده. ولی فعلا میتوان گفت چنین گزارشی هیچ اساس دینی ندارد و نباید تاریخ را هیجانی و بدون تحلیل مطالعه کرد. در مورد مطالب دیگرتان اختلاف زیاد است. مثلا قبول مکاتبه اتفاقا به نفع اهل سنت است. زیرا الان علما معتقدند پذیرش مکاتبه مستحب است. اما عمر آن را واجب می دانسته است. که البته به نظر من علمای علما تحت تاثیر شرطی که در آیه بوده به استحباب رسیدند در حالی که باید به وجوب مشروط می رسیدند... در باب آزادی کنیز : مسلما کسی که کنیز را آزاد میکند، این آزادی به کنیز اختیار میدهد. اما احتمال دارد که آزادی،  مهریه کنیز بوده است.  به هر حال نظر مشهور شیعه این بوده که رابطه با کنیز جایز است. در جریان هستید که روابط جنسی در نکاح وقتی بین دو فرد آزاد بسته میشود، تابع خواست مرد است. و فقط انتخاب اولیه ممکن است با عشق باشد اما بعد از تعهد به ازدواج، رابطه جنسی و حتی قطع این رابطه تابع نظر مرد است. به همین جهت طرفداران حقوق بشر، این روابط جنسی را تجاوز به همسر می دانند. البته انصاف را باید رعایت کرد پس این پست و تاپیک که لینک گذاشتم را بخوانید : http://askdin.com/comment/1049916#comment-1049916   و عرض شد اگر کنیز این مسئله را دوست ندارد ، تنها راهی که فعلا در شریعت سراغ داریم این است که قرارداد مکاتبه امضا کند. و البته پذیرش این قرارداد تابع شرطی است که در آیه قرآن آمده است. یعنی وجود خیر که عموما به مال یا اسلام تفسیر شده است. به همین جهت به نقل تاریخ خیلی از کنیزها با فدیه آزاد شدند که گویا تعبیر فدیه برای قبل از برده شدن است و بعد از برده شدن تعبیر دیگری باید به کار برد.  چون در قرآن فدیه برای اسیر است  و مکاتبه برای برده است. در باب جهاد ابتدایی : بله طبق نظر شیعه جهاد ابتدایی باید با اذن امام باشد. اما جنگ با ایران، لزوما و همه جا، ابتدائی نبوده است. برده شدن : اسیر شدن ایرانی ها برابر با برده شدن نیست. برده شدن در جنگ ها تابع نظر امام است. برده شدن غیر نظامیان : نمیدانم نظر شیعه چیست.      
اگر جهاد ابتدایی به نظر امام معصوم باشد. برده کردن غیر نظامیان ممنوع باشد. برده شدن اسرا به تشخیص امام باشد. چون هر اسیری نه لازم است برده شود و نه واجب است اسرا را برده کرد. بلکه اصولا این امر جایز است. و قبول مکاتبه واجب مشروط باشد. خیلی در تحلیل های تاریخی تاثیرگذار خواهد بود. اما گویا جنگ با ایران حداقل در خیلی از موارد و در ادامه جنگها نه در اوایل، حداقل تایید امام را نداشته است. برده کردن اسرا به اذن امام انجام نشده است. برده کردن غیر نظامیان یا کشتن آنها نیز به ظاهر نظر شیعه نیست. همین شروط خودش میتوانست کشته ها و برده ها را به زیر ۱۰ درصد برساند. و به تعبیری میتوان گفت ۹۰ درصد کشته ها و برده ها، به خاطر تبعبت از غیر معصوم بوده است.
اگر تحت پوشش حکومت اسلامی در نمی‌آمدند چه رفتاری با اونها میشد؟
این جمله: «این ملایمت برگرفته از تعالیم اسلامی بود كه باعث شد تعداد زیادی از غیر مسلمانان تحت پوشش حكومت اسلامی درآیند و مسألة مهم همكاری ساكنان غیر مسلمان با فاتحان از همین روست.» نظر بنده نبود بلکه نظر« ستپنینت» بود  اما در مورد سوال شما: ساسانیان شکست می خوردند و عقب نشینی می کردند مسلمانان سه پیشنهاد به صورت مرحله ای به آنان می دادند پینشهاد اول: اسلام بیاورید. در برخی نقاط شش ماه مهلت می دادند تا در باره این پیشنهاد تفکر شود. برخی از افراد این پیشنهاد را قبول کردند پیشنهاد دوم: به دین خود بمانید اما به ما جزیه بدهید. چون جزیه نسبت به مالیات ساسانیان خیلی کمتر بود بیشتر این پیشنهاد را قبول می کردند پیشنهاد سوم: اگر دو پیشنهاد قبلی را قبول ندارید جنگ. برخی جنگ را می پذیرفتند اما در بین این سه پیشنهاد بیشتر از همه پیشنهاد سوم قبول میشد
اگر تاییدی بر این جنگ از طرف معصوم نداشته باشیم، پس این یک جهاد ابتداییه که بدون اذن معصوم شروع شده و از اساس زیر سواله و دلیلی هم برای دفاع ازش نداریم. تلاش برای موجه جلوه دادنش این تصور رو ایجاد می‌کنه که جنگهای مذهبی اگر «با ملایمت» باشند موجه اند اما فکر می‌کنم بهتر باشه عقاید با منطق و کار فرهنگی گسترش پیدا کنند.
اصلا بحث مشروعیت و عدم مشرعیت و نیز موجه جلوه دادن و غیر آنان مطرح نیست. این جا بحث تاریخی است. اینکه مشروع بوده یا نه وقتی اصل خلافت غیر مشروع باشد دیگر مجالی برای بحث بر سر مشروعیت و عدم آن نمی ماند. بلکه بحث بر سر این است که در این جنگ غیر مشروع  سه نظر وجود دارد یعنی همان سیاه سیاه، سفید سفید،‌و خاکستری مثال: صدام انسان بدی بود اما اگر یکی ادعا کند که این صدام بد در زمان جنگ بمب اتم بر سر مردم تهران انداخت و ده میلیون نفر را کشت می گوئیم صدام بد بود اما این کار را نکرده است.    
ساسانیان شکست می خوردند و عقب نشینی می کردند مسلمانان سه پیشنهاد به صورت مرحله ای به آنان می دادند پینشهاد اول: اسلام بیاورید. در برخی نقاط شش ماه مهلت می دادند تا در باره این پیشنهاد تفکر شود. برخی از افراد این پیشنهاد را قبول کردند پیشنهاد دوم: به دین خود بمانید اما به ما جزیه بدهید. چون جزیه نسبت به مالیات ساسانیان خیلی کمتر بود بیشتر این پیشنهاد را قبول می کردند پیشنهاد سوم: اگر دو پیشنهاد قبلی را قبول ندارید جنگ. برخی جنگ را می پذیرفتند اما در بین این سه پیشنهاد بیشتر از همه پیشنهاد سوم قبول میشد
خب با این اوصاف عملاً یا باید تحت پوشش حکومت در می‌آمدند یا جنگ رو قبول می‌کردند. پس این که بگیم ایرانیان به خاطر رفتار خوب اعراب تحت تاثیر قرار گرفتند و تحت پوشش حکومت اسلامی در اومدند حداقل برای اکثر مردم صدق نمی‌کنه ... البته فرمودید نظر فرد دیگری است. حتماً می‌دونید که جزیه منحصر به اهل کتابه و سایر مذاهب باید بین جنگ و پذیرش اسلام یکی را انتخاب می‌کردند. در کل اعمال مشوقهای مادی برای عقاید جای انتقاد داره، چه شدید و خشن باشه و چه نرم و آروم. فرصت فکر کردن هم در شرایطی که هنوز قرآن به شکل یک کتاب جمع آوری نشده و ترجمه نشده بی‌فایده است. خود پیامبر سالها در عربستان تبلیغ کردند تا مردم اسلام را پذیرفتند.  
وقتی اصل خلافت غیر مشروع باشد دیگر مجالی برای بحث بر سر مشروعیت و عدم آن نمی ماند.
وقتی بحث عدم مشروعیت جنگ مطرح میشه و رفتار اعراب معیاری برای بحث در مورد اسلام قرار نگیره، اهمیت این بحث هم کم میشه. ما چقدر در مورد حمله اسکندر بحث می‌کنیم یا در مورد تاتارها؟ همون قدر هم جا داره به حمله اعراب بپردازیم.
عماد said in در خصوص گزارش اخبار تاریخی
در خصوص گزارش اخبار تاریخی اتفاق نظر داریم که طلب سند حق مخاطب است و گزارشگر باید آنرا بپذیرد جنابعالی بر پایه' این قاعده سند طلب کردید و بنده در پست بعد اجابت و سند خبر را اعلام کردم اگر به پست های بنده کم لطفی نفرمایید و با دقت مطالعه کنید خواهید یافت ممنون .
سند در بحث علمی یعنی  نام نویسنده،‌نام کتاب،‌ محل انتشار،‌سال انتشار،‌ جلد،‌صفه اگر جایی فرموده اید و بنده ندیده ام ضمن پوزش از شما ، بفرمائید در پست شماره چند فرموده اید؟
ارادت ، کم لطفی میفرمایید سند ارایه شده با یک جستجوی ساده قابل مشاهده است اگر مطالب آن با مزاجتان سازگار نیست و بدنبال بهانه ای برای نادیده گرفتن آن هستید مختارید بنده وظیفه ام اجرای فرمان بود که انجام شد .  
عماد said in برادر گرامی 
ارادت ، بار دیگر تقاضا میکنم موضع خود را در خصوص یک موضوع که به آن نقد دارید شفاف بیان کنید تا بحث علمی که مورد علاقه' شماست شکل بگیرد تا آنزمان متهم کردن طرف بحث به پراکنده گویی و کلی گویی بی انصافی است ممنون .
برادر گرامی  بنده نه تمسخر می کنم نه قصد استهزا دارم . نیز پراکنده گویی نمی کنم  واضح سوالم را چند بار تکرار کردم  در مورد «خلیفه دوم و بحث ریسمان برای کشتار عجم» لطفا سند ارائه دهید این درخواست برای بار سوم عرض می شود تحلیل نیست که بگوئید نظر شخصی بنده است. گزارش نقل کرده اید و گزارش نیاز به سند و مدرک دارد.  اگر واقعا سندی دارید بسم الله. ارائه کنید تا بقیه مطالبتان که قطعا نزد بنده پاسخش هست را بحث کنیم  اگر سندی ندارید بفرمائید یا تاپیک را جمع بندی کنیم یا بحث علمی دیگری را ادامه دهیم  
ارادت ، از آنجا که سند قبل ظاهرا با مزاجتان سازگار نبود این بار سند را از کتب شیعه ارایه میکنم با این امید که دیگر بهانه ای برای بی پاسخ گذاشتن سوالات بنده نداشته باشید لطفا با دقت بخوانید : " خلیفه دوم عمر برای ابوموسی اشعری نامه ای نوشت و چنین دستور داد : از غیر عرب و عجم کسانیکه مسلمان شده اند و قامتشان به پنج وجب رسیده است را دستگیر کن و گردنشان را بزن " بحارالانوار جلد ده صفحه 67 علامه محمد باقر مجلسی . جناب عماد بزرگوار علیرغم آنچه ادعا میکنید شناختی از بحث علمی ندارید برای بنده مهم نیست جنابتان حجت الاسلام هستید یا آیت الله یا از مراجع آنچه مهم است نحوه' بیان نظرات و لحن کلام شماست که بدون مطالعه' دقیق پست ها صرفا بر اساس آنچه در ذهن خود ساخته اید ایراد اتهام میکنید اگر به مبانی پژوهش تاریخی واقعا پایبند بودید به جای بهانه تراشی و شانه خالی کردن از پاسخ به سوالات بنده دلیل اقامه میکردید سه سوال مطرح شد که بی جواب ماند تقاضای مکرر برای بیان شفاف آنچه به آن نقد دارید هم در شما انگیزه' پاسخگویی ایجاد نکرد دوست گرامی کسی نمیتواند ادعا کند بر تمام حقایق و علوم اشراف کامل دارد کاش بجای اصرار بیمورد در خصوص ارایه سند ( که تقدیم شده بود ) کمی حوصله بخرج میدادید و بدون عصبانیت بحث را ادامه میدادیم شاید در کنار مطالب فراوانی که از شما می آموختم اندکی هم به معلومات جنابتان افزوده میشد ممنون .  
سلام احتمالا منظور کارشناس محترم از "سند" ارایه فیلم مستند از تهاجم اعراب و خشونت های اعمال شده در فتح ایران است هر چند اگر چنین فیلمی هم وجود داشت قطعا تماشای آن برای کودکان ممنوع میشد . در پژوهشهای تاریخی مبتنی بر علم که جناب عماد بر آن مصر بودند تحقیق یا انسان محور است یا اجتماعی در تحقیق انسانی نمیتوان نتیجه را تعمیم داد مثلا با اثبات خونریز بودن یک شاه نمیتوان تمام شاهان را با این خصلت یاد کرد ولی در تحقیق اجتماعی میتوان نتیجه را به گذشته یا آینده' آن جامعه تعمیم داد. حال میپردازیم به ادعای خشونت اعراب در فتح ایران ساده انگاری است اگر توقع داشته باشیم مورخان معاصر بویژه در دو قرن اول گرایشات و ترس را در ثبت وقایع مربوط به هجوم اعراب دخالت نداده باشند اما مورخان در قرون بعد و مهمتر از همه حافظه تاریخی مردم دلالت بر وقوع جنایت و کشتار در فتح ایران دارد هنوز بر زبان ایرانیان جملاتی مصطلح است که نشان از کینه' آنها نسبت به خلیفه' دوم دارد و مراسم عمر کشون که تا همین اواخر برگزار میشد موکد همین احساس است. علم تاریخ شناسی در این مورد برای پی بردن به حقیقت به بررسی رفتار اجتماعی اعراب میپردازد و اگر به نمونه ای برخورد که اثبات شده است آنرا به هجوم اعراب به ایران تعمیم داده و نتیجه گیری میکند حدود بیست سال پس از فتح ایران شاهد حادثه' کربلا هستیم که در آن از کودک شش ماهه تا پیرمرد هشتاد ساله توسط اعراب کشته و سلاخی میشوند آنها که کشته میشود نوه' پیامبر اسلام(ص) و دیگر بستگان و نزدیکان ایشان و برخی تابعین هستند که همگی از نژاد عرب و حتی از فامیل قانلین میباشند موضوع ساده است وقتی در رفتار اجتماعی اعراب میتوان اهل بیت پیامبر(ص) را به بی رحمانه ترین و خشن ترین شکل ممکن کشت و قطعه قطعه کرد تکلیف ایرانیان مجوس روشن است این آداب اجتماعی مبتنی بر خشونت را امروز میتوان در اخلاف اعراب مهاجم به ایران یعنی داعش و سایر گروههای تروریستی که مدعی برپایی خلافت بر اساس سیاستهای امویان هستند بخوبی مشاهده کرد که از کشتن جنین در شکم تا قتل عام کودکان و زنان ابا و شرم ندارند جناب عماد بزرگوار طفره رفتن از پاسخ به سوالات به بهانه' سند شاید گاهی جوابگو باشد ولی نه همیشه آنچه عرض شد بر اساس علم پژوهش تاریخی غیر قابل تردید و نقض است ولی شما همچنان میتوانید سند طلب کنید قضاوت را به مخاطبان محترم سپرده و توصیه میکنم در مواردی که به آن علم ندارید پافشاری نکنید زیرا ممکن است مواردی مطرح شود که خاطر جنابتان را مکدر نماید ممنون .  
سلام مجدد جناب جلال الدینی گرامی، جلد دهم از کتاب بحار الانوار در آدرس زیر قابل مشاهده است: لینک مطلب مذکور را در صفحه ۶۷ ندیدم. لطفاً مجدداً بررسی بفرمائید
این آداب اجتماعی مبتنی بر خشونت را امروز میتوان در اخلاف اعراب مهاجم به ایران یعنی داعش و سایر گروههای تروریستی که مدعی برپایی خلافت بر اساس سیاستهای امویان هستند بخوبی مشاهده کرد
هر قومی کم و بیش نمونه‌های خوب و بدی رو در خودش داره. برای بهبودش هم باید کار فرهنگی کرد. فکر می‌کنم شما دوست عرب نداشته‌اید و فقط اعراب را از دریچه رسانه دیده‌اید. گروهی مثل داعش فقط درصد کمی از اعراب را شامل میشه اما طبیعیه که به خاطر خبرساز بودنش بیشتر در رسانه دیده میشه تا مردم عادی. اگر بخوای مردم رو بشناسی باید به میانشان بری. من خودم توی استان بوشهر کار کردم. اعراب اون خطه ویژگیهای فرهنگی خودشونو دارند و البته در زمینه‌هایی مثل حقوق زنان باید خیلی روی فرهنگشون کار بشه. اما مطمئناً شناختی که با مجاورت مستقیم بدست میاری با شناخت رسانه‌ای متفاوته. بعد از شناخت اگر از دستتون بر میاد خوبه که به کار فرهنگی بپردازید. اما به هر حال تاکید بر این دعواهای قومی کمکی به بهبود فرهنگ نمی‌کنه.
فروردین said in این آداب اجتماعی مبتنی بر
این آداب اجتماعی مبتنی بر خشونت را امروز میتوان در اخلاف اعراب مهاجم به ایران یعنی داعش و سایر گروههای تروریستی که مدعی برپایی خلافت بر اساس سیاستهای امویان هستند بخوبی مشاهده کرد
هر قومی کم و بیش نمونه‌های خوب و بدی رو در خودش داره. برای بهبودش هم باید کار فرهنگی کرد. فکر می‌کنم شما دوست عرب نداشته‌اید و فقط اعراب را از دریچه رسانه دیده‌اید. گروهی مثل داعش فقط درصد کمی از اعراب را شامل میشه اما طبیعیه که به خاطر خبرساز بودنش بیشتر در رسانه دیده میشه تا مردم عادی. اگر بخوای مردم رو بشناسی باید به میانشان بری. من خودم توی استان بوشهر کار کردم. اعراب اون خطه ویژگیهای فرهنگی خودشونو دارند و البته در زمینه‌هایی مثل حقوق زنان باید خیلی روی فرهنگشون کار بشه. اما مطمئناً شناختی که با مجاورت مستقیم بدست میاری با شناخت رسانه‌ای متفاوته. بعد از شناخت اگر از دستتون بر میاد خوبه که به کار فرهنگی بپردازید. اما به هر حال تاکید بر این دعواهای قومی کمکی به بهبود فرهنگ نمی‌کنه.
سلام ، از آنجا که احتمال میدادم اتهام عرب ستیزی که آخرین حربه برای انکار تاریخ است مطرح شود در چند پست قبل در خصوص انگیزه' القای دشمنی بین ایرانیان و اعراب توضیح ارایه شد شما و دوستان عزیز عرب زبان حتما بین بررسی وقایع تاریخی و تعامل در عصر حاضر تفکیک قایل میشوید همانطور که واگویه کردن جنایات مغولان امروز در روابط سیاسی تاثیرگذار نیست بررسی وقایع چهارده قرن پیش بین ایرانیان و اعراب نباید امروز ملاک ارتباط قرار گیرد زمانیکه یک بحث تاریخی مطرح میشود باید نزدیکترین روایت به واقعیت را پذیرفت این برداشت که تحلیل وقایع تاریخی بمعنای ایجاد یک کانال برای اتصال دشمنی های گذشته به روزگار ماست نازلترین تصور از بحث های تاریخی است که نه مبنای عقلی دارد نه مبنای شرعی و عرفی و به این دلیل نمیتوان واقعیت های تاریخی را انکار کرد نکته' مهم در کلام شما که با هیچ منطقی توجیه پذیر نیست و انشااله از روی غفلت بیان شده ارتباط دادن بحث اعراب به اقوام عرب زبان ایرانی است لابد هموطن عزیز آذری زبان را هم به فلان کشور منتسب میدانید شما اگر تصور میکنید معاشرت با چند هموطن عرب زبان برای قضاوت اعراب در روزگار ما کفایت میکند مانعی ندارد ولی پیشنهاد کردن این شیوه به سایرین عقلانی نیست ضمنا شما در تمام مطالب بنده حتی یک جمله که اعراب امروز را قضاوت کند پیدا نخواهید کرد بر چه اساس یک بررسی تاریخی را به امروز مرتبط و حکم صادر میکنید اگر نام بردن از داعش را ملاک قرار داده اید شاید اطلاع ندارید که این گروه تروریستی منتسب به اعراب نیست و از هر زبان و ملتی در آن عضو هستند و هدف مقایسه اشتراکات اجتماعی اعراب در گذشته با این گروهک بود که مدعی برپایی خلافت سفیانی است فکر میکنم پیش از این به جنابتان توصیه کردم لازم نیست در مورد هر موضوعی اظهار نظر کنیم گاهی سکوت فوایدش بیشتر از سخن گفتن است در تعالیم اسلامی حتی از پاسخ دادن به سوالی که جوابش را میدانیم نهی شده ایم مگر مطمئن شویم از حاضرین کسی جواب را نمیداند بهتر است ابتدا از هموطنان عرب زبان بدلیل ارتباط دادن بیمورد بحث اعراب به آنها عذرخواهی کنید سپس مطالب پستها را بار دیگر بدقت مطالعه نمایید اگر نقدی داشتید بفرمایید ممنون .  
جناب جلال‌الدینی، ما نمی‌تونیم رفتار یک فرد در هزار سال پیش را به اخلاف او (یعنی نوه، نتیجه و ...) تعمیم دهیم. اما گویا شما اخلاف را به معنای دیگری به کار بردید و شاید منظور شما را اشتباه متوجه شده باشم.
شاید اطلاع ندارید که این گروه تروریستی منتسب به اعراب نیست و از هر زبان و ملتی در آن عضو هستند
آقا اصلا داعش به کنار. مگر گروهک رجوی اکثرشون غیر عرب نیستن؟ یا فلان گروه تروریست در فلان کشور خارجی؟ توی هر قومیتی همه جور آدم پیدا میشه.
ارتباط دادن بحث اعراب به اقوام عرب زبان ایرانی است لابد هموطن عزیز آذری زبان را هم به فلان کشور منتسب میدانید
عرب یک قومه و نه یک کشور. خیلی از عرب زبانان ایران از قوم عرب اند. خیلی از ترک زبانان ایران ترک اند و ...   به هر حال اگر قصد تعمیم به مردم امروز را ندارید، خوشحال میشم بحث را در همان چارچوب تاریخی نگه دارید.  
من از آقای کارشناس معذرت خواهی می کنم که با چنین کاربرهایی سر کار دارد نمی دانم فارس هستند یا ترک یا عرب اما می دانم که فارسی را نمی فهمند  
ارادت ، از آنجا که سند قبل ظاهرا با مزاجتان سازگار نبود این بار سند را از کتب شیعه ارایه میکنم با این امید که دیگر بهانه ای برای بی پاسخ گذاشتن سوالات بنده نداشته باشید لطفا با دقت بخوانید :
جناب کارشناس عماد این آقا نمی داند سند یعنی چی؟‌چرا اصرار می کنید که نتواند جواب دهد به اهانت و سر و صدا کردن و بپردازد. هر از کس باید به اندازه توانش کار علمی خواست. آقایی که فرق کتاب تاریخی با حدیثی را نمی داند شما میگوید سند بیاورد، مولف، نام کتاب،‌سال انتشار،‌ صفحه و جلد بیاورد. آیا این توقع بی جایی از کسی که فرق کتاب تاریخی با کتاب حدیثی را نمی داند نیست. نه تنها فرق کتاب تاریخی با حدیثی را نمی داند فرق کتاب حدیثی متقدم با کتاب حدیثی متاخر را هم نمی داند. کتاب تاریخی!!!!!! بحارالنوار!!!!!! نمی دانم بخندم یا گریه کنم  
جناب عماد بزرگوار علیرغم آنچه ادعا میکنید شناختی از بحث علمی ندارید برای بنده مهم نیست جنابتان حجت الاسلام هستید یا آیت الله یا از مراجع آنچه مهم است نحوه' بیان نظرات و لحن کلام شماست که بدون مطالعه' دقیق پست ها صرفا بر اساس آنچه در ذهن خود ساخته اید ایراد اتهام میکنید اگر به مبانی پژوهش تاریخی واقعا پایبند بودید به جای بهانه تراشی و شانه خالی کردن از پاسخ به سوالات بنده دلیل اقامه میکردید
مجدد از کارشناش عماد معذرت خواهی میکنم اما از آنجا که شما نمی توانید به فحش ها و اهانت های این بنده خدا جواب دهید اجازه دهید بنده پاسخ مناسبی بدهم شما به پاسخ های علمی بپردازید. آقایی که نمی دانم نانوا هستی،‌دست فروش هستی، استاد دانشگاه هستی یا راننده تاکسی. البته اگر استاد دانشگاه هم باشی شیوه بحثت بیشتر به دستفروشها می خورد اگر چه فرقی نمی کند که از کدام قماش هستی! اما شما از آوردن یک سند تاریخی کهن عاجز مانده اید، به دست و پا افتاده اید،‌چکنم چکنم می کنید و به جای اعتراف به عجز و ناتوانی خود در اوردن سند تاریخی کهن طلبکارانه و با تندی و اهانت طوری سخن می گوئید که گویا  فکر می کنید اگر طولانی بنویسند یا با خشم و غضب و تندی بنوسید سخن کوچه بازریتان که به درد صفهای طولانی قند و شکر می خورد که حوصله انسان سر نرود علمی میشود
سه سوال مطرح شد که بی جواب ماند تقاضای مکرر برای بیان شفاف آنچه به آن نقد دارید هم در شما انگیزه' پاسخگویی ایجاد نکرد دوست گرامی کسی نمیتواند ادعا کند بر تمام حقایق و علوم اشراف کامل دارد کاش بجای اصرار بیمورد در خصوص ارایه سند ( که تقدیم شده بود ) کمی حوصله بخرج میدادید و بدون عصبانیت بحث را ادامه میدادیم شاید در کنار مطالب فراوانی که از شما می آموختم اندکی هم به معلومات جنابتان افزوده میشد ممنون .
کارشناس محترم گفتند اول سند تاریخی بیاورید با شرایط علمی نه تلگرامی و اینستاگرامی. سپس سوالاتتان را مطرح کنید اگر پاسخ نگرفتید آسمان ریسمان را به هم ببافید  البته میدانم که کار به آنجا نخواهد کشید زیرا قطعا قطعا قطعا از اوردن سند تاریخی کهن عاجزید و حتی از اسناد متاخر مثل بحار هم نمی توانید علمی بیاروید
احتمالا منظور کارشناس محترم از "سند" ارایه فیلم مستند از تهاجم اعراب و خشونت های اعمال شده در فتح ایران است هر چند اگر چنین فیلمی هم وجود داشت قطعا تماشای آن برای کودکان ممنوع میشد .
  سند را توضیح دادند. نام خانوادگی نویسنده،‌نام نویسنده نام کتاب ...... متاسفانه سواد شما به همان اندازه فیلم است نه کتب تاریخی علمی و ظاهرا کودکان را منع کرده اند نتوانسته اید فیلم هم ببینید  
در پژوهشهای تاریخی مبتنی بر علم که جناب عماد بر آن مصر بودند تحقیق یا انسان محور است یا اجتماعی در تحقیق انسانی نمیتوان نتیجه را تعمیم داد مثلا با اثبات خونریز بودن یک شاه نمیتوان تمام شاهان را با این خصلت یاد کرد ولی در تحقیق اجتماعی میتوان نتیجه را به گذشته یا آینده' آن جامعه تعمیم داد.
چه ربطی داره. اگر نتوانیم سند بیاوریم که نباید دستمان را روی کیبورد بگذرایم و هر چه دلمان خواست تایپ کنیم   بردار سند سند سند سند سند سسسسند 
" خلیفه دوم عمر برای ابوموسی اشعری نامه ای نوشت و چنین دستور داد : از غیر عرب و عجم کسانیکه مسلمان شده اند و قامتشان به پنج وجب رسیده است را دستگیر کن و گردنشان را بزن "   بحارالانوار جلد ده صفحه 67 علامه محمد باقر مجلسی .
سلام علیکم دوست گرامی عرض کردم که مدرک و سندی علمی بیاورید تا بعد بحث کنیم شما از بحار سند اورده اید؟ اولا:  بحار متعلق به قرن دوازده هست یعنی هزار سال بعد از فتوحات تالیف شده. احادیث و گزارشهای بحار موقعی علمی محسوب می شود که سلسله سند تا کتب متقدم داشته باشد مثلا علامه مجلسی بفرمائید در عیون اخبار رضا علیه السلام این مطلب آمده . شما مطلب را نگذاشته اید که اصل سخن علامه را نگذاشته اید که ببنیم از چه کسی نقل کرده است ثانیا: بنده با کنایه های سید معصوم گرامی کاری ندارم اما فرمایش ایشان که بحار کتاب تاریخی نیست صحیح است. شما باید از کتابهای تاریخی قرون اولیه اسلامی سند بیاورید.  ثالثا: گیریم که بحار سند محسوب شود در تمام مطالب صفحه ای که فرموده اید را میاورم. بفرمائید کدام جمله به ناظر به فرمایش شماست. نه تنها چنین مطلبی ندارد بلکه کلا بحث بر سر چیز دیگر است لطفا دقت کنید عبارت بحار در جلد10 صفحه 67 «قَالَ فَحَضَرَتْهُ الْوَفَاةُ فَدُعِيتُ إِلَيْهِ فَقُلْتُ لَهُ مَا كَانَ سَبَبُ مَرَضِكَ وَ لَمْ أَعْلَمْ بِهِ قَالَ إِنِّي ذَكَرْتُ خَطِيئَةً كُنْتُ قَارَفْتُهَا فِي حَدَاثَتِي فَغُشِيَ عَلَيَّ ثُمَّ أَفَقْتُ ثُمَّ ذَكَرْتُ خَطِيئَةً أُخْرَى فَغُشِيَ عَلَيَّ وَ أَوْرَثَنِي ذَلِكَ مَرَضاً فَلَسْتُ أَدْرِي مَا حَالِي ثُمَّ قَالَ لِي فَإِنْ لَقِيتَ مُحَمَّداً صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ نَبِيَّ الرَّحْمَةِ فَأَقْرِئْهُ مِنِّي السَّلَامَ وَ إِنْ لَمْ تَلْقَهُ وَ لَقِيتَ وَصِيَّهُ فَأَقْرِئْهُ مِنِّي السَّلَامَ وَ هِيَ حَاجَتِي إِلَيْكَ وَ وَصِيَّتِي قَالَ الدَّيْرَانِيُّ وَ إِنِّي مُوَدِّعُكُمْ إِلَى وَصِيِّ مُحَمَّدٍ ص مِنِّي وَ مِنْ صَاحِبِي السَّلَامَ قَالَ سَهْلُ بْنُ حُنَيْفٍ فَلَمَّا رَجَعْنَا إِلَى الْمَدِينَةِ لَقِيتُ عَلِيّاً ع فَأَخْبَرْتُهُ خَبَرَ الدَّيْرَانِيِّ وَ خَبَرَ خَالِدٍ وَ مَا أَوْدَعْنَا إِلَيْهِ الدَّيْرَانِيُّ مِنَ السَّلَامِ مِنْهُ وَ مِنْ صَاحِبِهِ قَالَ فَسَمِعْتُهُ يَقُولُ وَ عَلَيْهِمَا وَ عَلَى مَنْ مِثْلُهُمَا السَّلَامُ وَ عَلَيْكَ يَا سَهْلَ بْنَ حُنَيْفٍ السَّلَامُ وَ مَا رَأَيْتُهُ اكْتَرَثَ بِمَا أَخْبَرْتُهُ مِنْ خَالِدِ بْنِ الْوَلِيدِ وَ مَا قَالَ وَ مَا رَدَّ عَلَيَّ فِيهِ شَيْئاً غَيْرَ أَنَّهُ قَالَ يَا سَهْلَ بْنَ حُنَيْفٍ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى بَعَثَ مُحَمَّداً ص فَلَمْ يَبْقَ فِي الْأَرْضِ شَيْ‏ءٌ إِلَّا عَلِمَ أَنَّهُ رَسُولُ اللَّهِ إِلَّا شَقِيَّ الثَّقَلَيْنِ وَ عُصَاتَهُمَا قَالَ سَهْلٌ وَ مَا فِي الْأَرْضِ مِنْ شَيْ‏ءٍ فَاخَرَهُ إِلَّا شَقِيَّ الثَّقَلَيْنِ وَ عُصَاتَهُمَا قَالَ سَهْلٌ فَعَبَرْنَا زَمَاناً وَ نَسِيتُ ذَلِكَ فَلَمَّا كَانَ مِنْ أَمْرِ عَلِيٍّ ع مَا كَانَ تَوَجَّهْنَا مَعَهُ فَلَمَّا رَجَعْنَا مِنْ صِفِّينَ نَزَلْنَا أَرْضاً قَفْراً لَيْسَ بِهَا مَاءٌ فَشَكَوْنَا ذَلِكَ إِلَى عَلِيٍّ ع فَانْطَلَقَ يَمْشِي عَلَى قَدَمَيْهِ حَتَّى انْتَهَيْنَا إِلَى مَوْضِعٍ كَانَ يَعْرِفُهُ‏ فَقَالَ احْفِرُوا هَاهُنَا فَحَفَرْنَا فَإِذَا بِصَخْرَةٍ صَمَّاءَ عَظِيمَةٍ قَالَ اقْلَعُوهَا قَالَ فَجَهَدْنَا أَنْ نَقْلَعَهَا فَمَا اسْتَطَعْنَا قَالَ فَتَبَسَّمَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِ مِنْ عَجْزِنَا عَنْهَا ثُمَّ أَهْوَى إِلَيْهَا بِيَدَيْهِ جَمِيعاً كَأَنَّمَا كَانَتْ فِي يَدِهِ كُرَةٌ فَإِذَا تَحْتَهَا عَيْنٌ بَيْضَاءُ كَأَنَّهَا مِنْ شِدَّةِ بَيَاضِهَا اللُّجَيْنُ الْمَجْلُوُّ فَقَالَ دُونَكُمْ فَاشْرَبُوا وَ اسْقُوا وَ تَزَوَّدُوا ثُمَّ آذَنُونِي بِهَا قَالَ فَفَعَلْنَا ثُمَّ أَتَيْنَاهُ فَأَقْبَلَ يَمْشِي إِلَيْهَا بِغَيْرِ رِدَاءٍ وَ لَا حِذَاءٍ فَتَنَاوَلَ الصَّخْرَةَ بِيَدِهِ ثُمَّ دَحَا بِهَا فِي فَمِ الْعَيْن‏» بفرمائید کدام جمله؟ کدام عبارت؟  اصلا بحث بر سر چیز دیگریست بحث علمی این است که بدون کنایه و سر و صدا بفرمائید نه خیر بحار همین مطلب را دارد و عین مطلب را بارگذاری کنید تا دوستان با از بحث علمی لذت ببرند. تمام مطالب شما در این چند پست پاسخ دارد اما شیوه علمی این است که ابتدا بحث اول به نتیجه برسد و سپس مباحث دیگر مطرح شود.   
تشکر از عماد گرامی بعید می دانم این آقا بداند سند چیست و بتواند سند مورد نظر شما را بیاورد اما آیا اصلا چنین بحثی در بحار یا کتابهای دیگر هستش؟
تشکر از عماد گرامی   بعید می دانم این آقا بداند سند چیست و بتواند سند مورد نظر شما را بیاورد اما آیا اصلا چنین بحثی در بحار یا کتابهای دیگر هستش؟
چشم اما اجازه دهید شاید ایشان توانست سند مطلوبی بیاورد. در مورد اهانت ایشان به بنده هم خواهش می کنم خویشتن داری کنید. ما ده سال است در این سایت همه چیز شنیدیم اما سعی کردیم بر خشمان غلبه کنیم. شما نیز اگر بحث را به جدل نکشانید ممنون می شوم زیرا اگر به جدل کشیده شود بنا بر وظیه ای که مسئولان سایت برعهده ام گذاشته اند مجبورم پستهای تند و احیانا اهانت آمیز از طرفین را حذف کنم جسارت بنده را ببخشید
Jalaldini said in ارادت ، بار دیگر تقاضا میکنم
" خلیفه دوم عمر برای ابوموسی اشعری نامه ای نوشت و چنین دستور داد : از غیر عرب و عجم کسانیکه مسلمان شده اند و قامتشان به پنج وجب رسیده است را دستگیر کن و گردنشان را بزن " بحارالانوار جلد ده صفحه 67 علامه محمد باقر مجلسی .
جدای اینکه فعلا سندی ندارید و دوستان توضیح دادند که چنین چیزی وجود ندارد. اما تنها وجهی که میتوان درباره محتوای این روایت گفت و به ذهن بنده رسیده این است که : در جنگها ، مردان جنگی مستحق مرگ هستند اگر لازم باشد. و الا اسیر میشوند. لذا در قرآن گفته است در نبرد و جنگ تا زمانی که شکست دشمن قطعی نشده و قوای شما تثبیت نشدند، نیروی خود را صرف اسیر کردن نکنید. چون برخی به دنبال اسیر کردن بودند تا با فدیه گرفتن از دشمن، آن اسیر را آزاد کنند. اکنون این سوال مطرح است : مردان جنگی چه کسی هستند؟ جگونه بالغ و نابالغ را تشخیص دهیم؟ اینجا نظرات فقهی مطرح شده است. اما استفاده از ریسمان برای تشخیص مردان جنگی، نظری است که مورد قبول فقها نیست. و عجیب تر اینکه در متنی که آوردید گفته است  : با کسانی چنین کنند که مسلمان شده اند.... به هر حال این متن به لحاظ سندی و محتوا مورد قبول نیست.  
سلام  و درود کل پستها را خوندم تعجبم از کاربر «Jalaldini» نیست که نمی تونه سند محکم، قاطع و مدرک قابل قبول بیاره و به همین دلیل خود را به این طرف و آن طرف می زنه تعجبم از کارشناس عماده زیرا که از کسی که ظاهرا اطلاع اجمالی هم از تاریخ نداره پیله کرده و حرف از سند و مدرک و مطلب علمی و اینجور چیزها می زنه! خب جناب کارشناس محترم از مطالب این آقا مشخصه که نمی تونه سند یعنی چی؟ من اصرار شما را نمی فهمم. بنده خدا گیر کرده نه می تونه بگه اشتباه کردم ندارم و نه میتونه سند بیاره بابا با زبون بی زبونی میگم ولم کند سند ندارم بقیه مطالبو اگر می تونی جواب بده
لذا در قرآن گفته است در نبرد و جنگ تا زمانی که شکست دشمن قطعی نشده و قوای شما تثبیت نشدند، نیروی خود را صرف اسیر کردن نکنید.
سلام بیت المعمور گرامی این موضوع در کدام آیه آمده است؟
در جنگها ، مردان جنگی مستحق مرگ هستند اگر لازم باشد.
وقتی گروهی به کشوری حمله می‌کنند، طبیعیه که مردم اون کشور به مقابله برخیزند. به نظرم اساس این جنگ زیر سواله. یک گروه اگر منطق قوی داشته باشند، دیدگاهشون به طور طبیعی گسترش پیدا می‌کنه و نیاز به زور نیست.
فروردین said in لذا در قرآن گفته است در نبرد
لذا در قرآن گفته است در نبرد و جنگ تا زمانی که شکست دشمن قطعی نشده و قوای شما تثبیت نشدند، نیروی خود را صرف اسیر کردن نکنید.
سلام بیت المعمور گرامی این موضوع در کدام آیه آمده است؟
در جنگها ، مردان جنگی مستحق مرگ هستند اگر لازم باشد.
وقتی گروهی به کشوری حمله می‌کنند، طبیعیه که مردم اون کشور به مقابله برخیزند. به نظرم اساس این جنگ زیر سواله. یک گروه اگر منطق قوی داشته باشند، دیدگاهشون به طور طبیعی گسترش پیدا می‌کنه و نیاز به زور نیست.
سلام بزرگوار کشتن اسیر بعد از جنگ ممنوع است. اما در مورد خود جنگ تا پیروزی داستان متفاوت است. الأنفال مَا كَانَ لِنَبِيٍّ أَن يَكُونَ لَهُ أَسْرَىٰ حَتَّىٰ يُثْخِنَ فِي الْأَرْضِ تُرِيدُونَ عَرَضَ الدُّنْيَا وَاللَّهُ يُرِيدُ الْآخِرَةَ وَاللَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ ﻫﻴﭻ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮﻱ ﺭﺍ ﻧﺴﺰﺩ ﻭ ﻧﺸﺎﻳﺪ ﻛﻪ [ ﭘﻴﺶ ﺍﺯ ﺟﻨﮓ ﻭ ﭘﻴﺮﻭﺯﻱ ﺑﺮ ﺩﺷﻤﻦ ] ﺍﺳﻴﺮﺍﻥ ﺟﻨﮕﻲ ﺑﮕﻴﺮﺩ ، ﺗﺎ ﺯﻣﺎﻧﻲ ﻛﻪ [ ﺩﺷﻤﻦ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻃﻮﺭ ﻛﺎﻣﻞ ]ﺩﺭ ﺯﻣﻴﻦ ﺍﺯ ﻗﺪﺭﺕ ﻭ ﺗﻮﺍﻥ ﺑﻴﻨﺪﺍﺯﺩ [ ﻭ ﻣﻮﻗﻌﻴﺖ ﺩﻳﻦ ﻭ ﻣﺆﻣﻨﺎﻥ ﺩﺭ ﺟﻬﺎﻥ ﭘﺎﺑﺮﺟﺎ ﻭ ﺍﺳﺘﻮﺍﺭ ﮔﺮﺩﺩ ﺁﻥ ﮔﺎﻩ ﺍﺳﻴﺮ ﺑﮕﻴﺮﺩ ; ﺷﻤﺎ ﺍﻱ ﻳﺎﺭﺍﻥ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ! ] ﻣﺘﺎﻉ ﻧﺎﭼﻴﺰ ﻭ ﻧﺎﭘﺎﻳﺪﺍﺭ ﺩﻧﻴﺎ ﺭﺍ ﻣﻰ  ﺧﻮﺍﻫﻴﺪ ، ﻭ ﺧﺪﺍ [ ﺑﺮﺍﻱ ﺷﻤﺎ ] ﺁﺧﺮﺕ ﺭﺍ ﻣﻰ  ﺧﻮﺍﻫﺪ ; ﻭ ﺧﺪﺍ ﺗﻮﺍﻧﺎﻱ ﺷﻜﺴﺖ ﻧﺎﭘﺬﻳﺮ ﻭ ﺣﻜﻴﻢ ﺍﺳﺖ .(٦٧)    در مورد جنگ ابتدایی : این جنگ با فرمان امام معصوم انجام خواهد شد و تشخیص با اوست. شاید تشخیص بدهد جنگ ابتدایی لازم است و شاید اصلا چنین تشخیصی ندهد. پس ما نسبت به این موضوع چیزی نمیدانیم. اما اصولا جنگ های اتفاق افتاده که بیشتر آنها دفاعی و سپس هجومی بوده، یک سیر کلی داشته است. منشا تبلیغی : عده ای برای تبلیغ دین رفته اند و کشته شدند و این شروع جنگ را باعث شده است. منشا امنیتی : معاهده بین مسلمانها و غیر مسلمانها انجام شده است. اما این معاهده شکسته شده از طرف کفار. و این باعث نبردی شده است. منشا اتفاقی : یعنی درگیری اتفاق افتاده که خواست حکومت اسلامی نبوده است اما منجر به جنگ شده است. این سبب ها ، عموما فقط به دفاع ختم نشده است. بلکه منشا دشمنی نابود شده است.  چون اگر قرار بود طبق مثلا معاهده و عدالت رفتار شود، دشمن خودش خطاکاران را مجازات می کرد. اما چون چنین کاری اتفاق نمی افتاد. خود به خود جنگ به مرکز دشمنی می رسید. اما اینکه بگوییم دلیل اینکه ابتدائا و بدون هیچ دلیلی حکومت اسلامی حمله کند به جای دیگر، چنین چیزی برای بنده مجهول است. شاید چند احتمال قابل ذکر این باشد : مردم آن منطقه دچار ظلم شده باشند و از مسلمانان طلب یاری بکنند. و مسلمانان راهی جز جنگ با آن حاکمان ظالم نداشته باشند. یا مسلمانان بخواهند دین خود را تبلیغ کنند اما حکومت دشمن نگذارد. و حکومت اسلامی برای گسترش دین به آنجا حمله کند. یا شاید خداوند دستور دهد فلان سرزمین مال شماست به آن حمله کنید. چیزی شبیه به داستان بنی اسرائیل که گفته شد به فلان جا حمله کنید و حمله نکردند و چند سال در بیابان ها سرگردان بودند. مثلا این آیات تا اندازه ای در راستای همین احتمالات است : النساء وَمَا لَكُمْ لَا تُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَالْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجَالِ وَالنِّسَاءِ وَالْوِلْدَانِ الَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَا أَخْرِجْنَا مِنْ هَٰذِهِ الْقَرْيَةِ الظَّالِمِ أَهْلُهَا وَاجْعَل لَّنَا مِن لَّدُنكَ وَلِيًّا وَاجْعَل لَّنَا مِن لَّدُنكَ نَصِيرًا ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﭼﻪ ﺷﺪﻩ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺭﺍﻩ ﺧﺪﺍ ﻭ [ ﺭﻫﺎﻳﻲ ] ﻣﺮﺩﺍﻥ ﻭ ﺯﻧﺎﻥ ﻭ ﻛﻮﺩﻛﺎﻥ ﻣﺴﺘﻀﻌﻒ[ ﻱ ﻛﻪ ﺳﺘﻤﻜﺎﺭﺍﻥ ﻫﺮ ﮔﻮﻧﻪ ﺭﺍﻩ ﭼﺎﺭﻩ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺁﻧﺎﻥ ﺑﺴﺘﻪ ﺍﻧﺪ ] ﻧﻤﻰ  ﺟﻨﮕﻴﺪ ؟ ﺁﻥ ﻣﺴﺘﻀﻌﻔﺎﻧﻲ ﻛﻪ ﻫﻤﻮﺍﺭﻩ ﻣﻰ  ﮔﻮﻳﻨﺪ : ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺍ ! ﻣﺎ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﺷﻬﺮﻱ ﻛﻪ ﺍﻫﻠﺶ ﺳﺘﻤﻜﺎﺭﻧﺪ ، ﺑﻴﺮﻭﻥ ﺑﺒﺮ ﻭ ﺍﺯ ﺳﻮﻱ ﺧﻮﺩ ، ﺳﺮﭘﺮﺳﺘﻲ ﺑﺮﺍﻱ ﻣﺎ ﺑﮕﻤﺎﺭ ﻭ ﺍﺯ ﺟﺎﻧﺐ ﺧﻮﺩ ﺑﺮﺍﻱ ﻣﺎ ﻳﺎﻭﺭﻱ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﻩ .(٧٥)  المائده يَا قَوْمِ ادْخُلُوا الْأَرْضَ الْمُقَدَّسَةَ الَّتِي كَتَبَ اللَّهُ لَكُمْ وَلَا تَرْتَدُّوا عَلَىٰ أَدْبَارِكُمْ فَتَنقَلِبُوا خَاسِرِينَ ﺍﻱ ﻗﻮم ﻣﻦ ! ﺑﻪ ﺳﺮﺯﻣﻴﻦ ﻣﻘﺪﺳﻲ ﻛﻪ ﺧﺪﺍ ﺑﺮﺍﻳﺘﺎﻥ ﻣﻘﺮّﺭ ﻓﺮﻣﻮﺩﻩ ﺩﺭ ﺁﻳﻴﺪ ﻭ [ ﺑﻪ ﮔﻨﺎﻩ ، ﻋﺼﻴﺎﻥ ، ﺳﺮﭘﻴﭽﻲ ﺍﺯ ﻓﺮﻣﺎﻥ ﻫﺎ ﻭ ﺍﺣﻜﺎم ﺣﻖ ] ﺑﺎﺯﻧﮕﺮﺩﻳﺪ ﻛﻪ ﺯﻳﺎﻧﻜﺎﺭ ﻣﻰ  ﺷﻮﻳﺪ .(٢١)  
الممتحنة لَّا يَنْهَاكُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِينَ لَمْ يُقَاتِلُوكُمْ فِي الدِّينِ وَلَمْ يُخْرِجُوكُم مِّن دِيَارِكُمْ أَن تَبَرُّوهُمْ وَتُقْسِطُوا إِلَيْهِمْ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ ﺧﺪﺍ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻧﻴﻜﻲ ﻛﺮﺩﻥ ﻭ ﻋﺪﺍﻟﺖ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﻛﺴﺎﻧﻲ ﻛﻪ ﺩﺭﻛﺎﺭ ﺩﻳﻦ ﺑﺎ ﺷﻤﺎ ﻧﺠﻨﮕﻴﺪﻧﺪ ﻭ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺩﻳﺎﺭﺗﺎﻥ ﺑﻴﺮﻭﻥ ﻧﻜﺮﺩﻧﺪ ﺑﺎﺯ ﻧﻤﻰ  ﺩﺍﺭﺩ ; ﺯﻳﺮﺍ ﺧﺪﺍ ﻋﺪﺍﻟﺖ ﭘﻴﺸﮕﺎﻥ ﺭﺍ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﺩ .(٨)  الممتحنة إِنَّمَا يَنْهَاكُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِينَ قَاتَلُوكُمْ فِي الدِّينِ وَأَخْرَجُوكُم مِّن دِيَارِكُمْ وَظَاهَرُوا عَلَىٰ إِخْرَاجِكُمْ أَن تَوَلَّوْهُمْ وَمَن يَتَوَلَّهُمْ فَأُولَٰئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ ﺧﺪﺍ ﻓﻘﻂ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺩﻭﺳﺘﻲ ﺑﺎ ﻛﺴﺎﻧﻲ ﻧﻬﻲ ﻣﻰ  ﻛﻨﺪ ﻛﻪ ﺩﺭ ﻛﺎﺭ ﺩﻳﻦ ﺑﺎ ﺷﻤﺎ ﺟﻨﮕﻴﺪﻧﺪ ، ﻭ ﺍﺯ ﺩﻳﺎﺭﺗﺎﻥ ﺑﻴﺮﻭﻥ ﺭﺍﻧﺪﻧﺪ ، ﻭ ﺩﺭ ﺑﻴﺮﻭﻥ ﺭﺍﻧﺪﻧﺘﺎﻥ ﺑﻪ ﻳﻜﺪﻳﮕﺮ ﻛﻤﻚ ﻛﺮﺩﻧﺪ ﺗﺎ [ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﻳﻦ ﺳﺨﺘﮕﻴﺮﻱ ]ﺑﺎ ﺁﻧﺎﻥ ﺩﻭﺳﺘﻲ ﻛﻨﻴﺪ . ﻭ ﺗﻨﻬﺎ ﻛﺴﺎﻧﻲ ﻛﻪ ﺑﺎ ﺁﻧﺎﻥ ﺩﻭﺳﺘﻲ ﻛﻨﻨﺪ ، ﺳﺘﻤﻜﺎﺭﺍﻧﻨﺪ .(٩)  تقریبا در این چهار آیه ، به نقش مظلومیت و مستضعفین و نقش دین و نقش سرزمین مکتوب و مقدس در جنگ اشاره شده است. و جنگ ابتدایی فعلا در همین احتمالات خلاصه میشود. اما جنگ دفاعی و سپس هجومی کمی گسترده تر است و بیشتر حول محور معاهده و پیمان شکنی اتفاق می افتد.
تشکر از عماد گرامی بعید می دانم این آقا بداند سند چیست و بتواند سند مورد نظر شما را بیاورد اما آیا اصلا چنین بحثی در بحار یا کتابهای دیگر هستش؟
آقای کارشناس منتظریم. اگه میشه زودتر جواب بنده را بدید. فکر نمی کنم این آقا بتونه سند بیاره یا از اساس بدونه سند چیه؟
آقای کارشناس منتظریم. اگه میشه زودتر جواب بنده را بدید. فکر نمی کنم این آقا بتونه سند بیاره یا از اساس بدونه سند چیه؟
بزرگوار اجازه دهید. چقدر آتشتان تند است. اقلا 24 ساعت از پیام بگذرد اگر سند نیاورد چشم. بنده بحث بحار را بررسی می کنم. ضمنا اگر فرمایش خود را بدون نیش و کنایه بفرمائید ممنون میشم. هم شما و هم ایشان از دوستان ما هستند اگر معاند بودند که در این سایت پیداشان نمی شد. با دوست اینگونه بخورد نمی کنند. شاید بنده هم اشتباه کنم شما هم اشتباه کنید ایشان هم اشتباه کنند نباید بحث علمی را به جدل تبدیل کنیم. ما جمع شده ایم که دوستانه یک بحث را پیش ببریم و به نتیجه برسیم . ایشان به بنده بگوید که از تاریخ سر در نمی آوری یا شما بگویئد اشیان الفبای سند آوردن را بلد نیست. اینجوری سنگ روی سنگ بند نمی شود.
جناب سید معصوم گرامی نه من، نه شما و نه جلال‌الدین عزیز متخصص تاریخ نیستیم. پس تلاش برای این که یکدیگر را برای متخصص نبودن شماتت کنیم بیهوده است. اما اگر متخصص تاریخ بودیم، آیا می‌تونستیم با دقت و قطعیت در مورد وقایع این جنگ صحبت کنیم؟ استاد زرین‌کوب در مصاحبه‌ای که لینکش رو قرار دادم گفته‌اند که منابع تاریخی در این خصوص آنقدر کامل نیست که بتوان کتابی به دور از تاثیردهی نظرات شخصی در موردش نوشت. این ضعف اطلاعات فقط مربوط به جنگ ایران و اعراب نیست و شما برای مطالعه ایران باستان یا یونان و روم باستان هم ممکنه منابع متقدم پیدا نکنید.پس چه باید کرد؟ به نظرم وقتی منابع دقیق نداریم، نتیجه‌گیری قطعی هم در مورد جزئیات نمی‌تونیم داشته باشیم. این حکایت طناب رو نمی‌تونیم بدون سند بپذیریم اما اگر کسی بگه «عمر به همه مردم خوبی می‌کرد و میگفت به همه ایرانیان محبت کنید» هم باز برای پذیرش حرفش نیاز به سند داریم. در مورد یک سری کلیات اتفاق نظر وجود داره. مثلاً در مورد این که جنگی رخ داده، جنگ هم طبیعتاً دارای تلفات بوده، برده‌گرفتن و کنیز گرفتن و ... هم در جنگ اتفاق افتاده حالا کمم یا بیش.   حالا باید ببینیم از اینها چه نتیجه‌ای می‌خواهیم بگیریم و بر اساس همان بحث کنیم.  
فروردین said in جناب جلال‌الدینی، ما نمی
جناب جلال‌الدینی، ما نمی‌تونیم رفتار یک فرد در هزار سال پیش را به اخلاف او (یعنی نوه، نتیجه و ...) تعمیم دهیم. اما گویا شما اخلاف را به معنای دیگری به کار بردید و شاید منظور شما را اشتباه متوجه شده باشم.
شاید اطلاع ندارید که این گروه تروریستی منتسب به اعراب نیست و از هر زبان و ملتی در آن عضو هستند
آقا اصلا داعش به کنار. مگر گروهک رجوی اکثرشون غیر عرب نیستن؟ یا فلان گروه تروریست در فلان کشور خارجی؟ توی هر قومیتی همه جور آدم پیدا میشه.
ارتباط دادن بحث اعراب به اقوام عرب زبان ایرانی است لابد هموطن عزیز آذری زبان را هم به فلان کشور منتسب میدانید
عرب یک قومه و نه یک کشور. خیلی از عرب زبانان ایران از قوم عرب اند. خیلی از ترک زبانان ایران ترک اند و ...   به هر حال اگر قصد تعمیم به مردم امروز را ندارید، خوشحال میشم بحث را در همان چارچوب تاریخی نگه دارید.  
ارادت ، دوست گرامی شما بحث را به مردم جنوب ربط میدهید بعد مرا متهم به ارتباط دادن موضوع به مردم امروز میکنید اعراب یک قوم نیستند یک نژاد هستند اقوام زیر مجموعه نژاد تعریف میشود اما در خصوص ارتباط دادن داعش به اعراب گذشته این ادعای من نیست سخن و هدف شوم خودشان است آنها به صراحت اعلام کرده اند قصد احیای خلافت امویان را دارند و همچنین بارها اعلام کرده اند باید مجوس و فارس مانند دوران خلفای سفیانی خوار و بنده' اعراب باشد وقتی خودشان به جنایتهای گذشته اعتراف و بدتر از آنرا مرتکب میشوند شما آنها را تطهیر میکنید از ابتدا بارها عرض کردم منظور از اعراب حکومت های عربی به سرکردگی سعودی ها و متحدانش است اما شما مدام از وجود خوب و بد در هر نژادی صحبت میکنید کسی منکر این موضوع نیست و آنچه تاکنون عرض شد هم دلالت بر تخریب شخصیت تمام اعراب ندارد بار دیگر مختصر عرض میکنم اگر نقدی داشتید بفرمایید : به ایران حمله میشود خشونت و جنایت میشود بیست سال بعد نوه' پیامبر و اهل بیت(ع) در کربلا توسط خلیفه' اموی سلاخی میشوند و امروز گروهی مدعی احیای سنت خلفای اموی هستند که اتفاقا آنها هم مسلمان را سلاحی میکنند در این وقایع ارتباطی وجود دارد که نشان دهنده باورهای عده ایست که خود را مسلمان مینامند این مطلب آیا بمعنای تخریب همه' اعراب است که به دفاع از آنان برخاسته اید اعراب حق طلب چه ایرانی باشند چه نباشند هرگز خشونت را تایید نمیکنند و هر انسانی با هر زبان و عقیده به وطن خود علاقه دارد و عشق میورزد اصلا مطرح کردن نام اعراب ایرانی در این بحث موضوعیت ندارد درست مانند این است که فلان قوم شرقی را وارد این بحث کنیم بحث بر سر وقوع جنایت تکرار و تداوم آن تا امروز است چه ارتباطی به ایرانیان عرب زبان یا سایر اعراب دارد؟ ممنون .  
اعراب یک قوم نیستند یک نژاد هستند
زیست شناسی می‌گفت تقسیم بندی مردم به نژادها پایه علمی نداره. چیزی به اسم نژاد خاص هم وجود نداره و خیلی از اقوام با هم وصلت‌هایی داشته‌اند و ترکیب شده اند.
منظور از اعراب حکومت های عربی به سرکردگی سعودی ها و متحدانش است
خب این تعریف با اون تعریف قومی اشتباه گرفته میشه. بهتره مستقیم به این حکومتها اشاره بفرمائید تا منظور شما صحیحتر فهمیده شود.  سربلند باشید heart
فروردین said in اعراب یک قوم نیستند یک نژاد
اعراب یک قوم نیستند یک نژاد هستند
زیست شناسی می‌گفت تقسیم بندی مردم به نژادها پایه علمی نداره. چیزی به اسم نژاد خاص هم وجود نداره و خیلی از اقوام با هم وصلت‌هایی داشته‌اند و ترکیب شده اند.
منظور از اعراب حکومت های عربی به سرکردگی سعودی ها و متحدانش است
خب این تعریف با اون تعریف قومی اشتباه گرفته میشه. بهتره مستقیم به این حکومتها اشاره بفرمائید تا منظور شما صحیحتر فهمیده شود.  سربلند باشید heart
ادادت ، در پستهای قبل این معنا اشاره شده بود ممنون .  
MGM23 said in سلام  و درود
سلام  و درود کل پستها را خوندم تعجبم از کاربر «Jalaldini» نیست که نمی تونه سند محکم، قاطع و مدرک قابل قبول بیاره و به همین دلیل خود را به این طرف و آن طرف می زنه تعجبم از کارشناس عماده زیرا که از کسی که ظاهرا اطلاع اجمالی هم از تاریخ نداره پیله کرده و حرف از سند و مدرک و مطلب علمی و اینجور چیزها می زنه! خب جناب کارشناس محترم از مطالب این آقا مشخصه که نمی تونه سند یعنی چی؟ من اصرار شما را نمی فهمم. بنده خدا گیر کرده نه می تونه بگه اشتباه کردم ندارم و نه میتونه سند بیاره بابا با زبون بی زبونی میگم ولم کند سند ندارم بقیه مطالبو اگر می تونی جواب بده
ارتباط موضوع به شما چیست عادت به ماساژ دارید مانعی نیست ولی توهین کردن خوب نیست.  
" خلیفه دوم عمر برای ابوموسی اشعری نامه ای نوشت و چنین دستور داد : از غیر عرب و عجم کسانیکه مسلمان شده اند و قامتشان به پنج وجب رسیده است را دستگیر کن و گردنشان را بزن " بحارالانوار جلد ده صفحه 67 علامه محمد باقر مجلسی .
متاسفانه به جای آوردن سند نقل قولی از بحار اورده اید و به صحفه و جلد ان اشاره کرده اید. بنده عین صفحه را اورده ام چنین چیزی در آن نیست به جای پاسخ به سند اشتباهتان و آوردن سند جدید شروع کرده اید به نوشتن مطالبی که ربطی به بحث علمی ندارد 
سید معصوم said in احتمالا منظور کارشناس محترم
احتمالا منظور کارشناس محترم از "سند" ارایه فیلم مستند از تهاجم اعراب و خشونت های اعمال شده در فتح ایران است هر چند اگر چنین فیلمی هم وجود داشت قطعا تماشای آن برای کودکان ممنوع میشد .
  سند را توضیح دادند. نام خانوادگی نویسنده،‌نام نویسنده نام کتاب ...... متاسفانه سواد شما به همان اندازه فیلم است نه کتب تاریخی علمی و ظاهرا کودکان را منع کرده اند نتوانسته اید فیلم هم ببینید  
در پژوهشهای تاریخی مبتنی بر علم که جناب عماد بر آن مصر بودند تحقیق یا انسان محور است یا اجتماعی در تحقیق انسانی نمیتوان نتیجه را تعمیم داد مثلا با اثبات خونریز بودن یک شاه نمیتوان تمام شاهان را با این خصلت یاد کرد ولی در تحقیق اجتماعی میتوان نتیجه را به گذشته یا آینده' آن جامعه تعمیم داد.
چه ربطی داره. اگر نتوانیم سند بیاوریم که نباید دستمان را روی کیبورد بگذرایم و هر چه دلمان خواست تایپ کنیم   بردار سند سند سند سند سند سسسسند 
ببند ببند ببند ببند به شما ارتباط نداره بس کن این نمد مالی رو .  
سید معصوم said in تشکر از عماد گرامی
تشکر از عماد گرامی بعید می دانم این آقا بداند سند چیست و بتواند سند مورد نظر شما را بیاورد اما آیا اصلا چنین بحثی در بحار یا کتابهای دیگر هستش؟
وقتی کارشناس جواب سلام ندهد شاگردانش بهتر از تو نمیشود که حتی حرف خودشم گوش نمیکنی  
اما بر خلاف صفحه و جلدی که شما اورده اید این مطلب در جای دیگر بحار آمده است  « أَنَّكَ قَرَأْتَ كِتَابَ عُمَرَ إِلَى أَبِي مُوسَى الْأَشْعَرِيِّ وَ بَعَثَ إِلَيْهِ بِحَبْلٍ طُولُهُ خَمْسَةُ أَشْبَارٍ وَ قَالَ لَهُ أَعْرِضْ مَنْ قِبَلَكَ مِنْ أَهْلِ الْبَصْرَةِ فَمَنْ وَجَدْتَ مِنَ الْمَوَالِي وَ مَنْ أَسْلَمَ مِنَ الْأَعَاجِمِ قَدْ بَلَغَ خَمْسَةَ أَشْبَارِ فَقَدِّمْهُ فَاضْرِبْ عُنُقَهُ»(علامه مجلسی، بحارالانوار، بیروت، داراحیاء التراث العربی، 1403ق، چاپ دوم، ج33، ص263 ) دقت کنید: آدرس بیاورید یعنی اینطور، نه اینکه بحار جلد فلان صحفه فلان. این را می گویند علمی خب بناشد علمی بحث کنیم نه کوچه بازاری یا تلگرامی یا اینستاگرامی.  علامه مجلسی 1000 سال بعداز فتوحات می زیسته. ایشان که نمی تواند بدون سند از هزار سال پیش از خودش خبر بدهد حتما سندی داده. مراجعه می کنیم به کتاب تا ببینم علامه سخنش را به کدام کتاب مستند کرده است. میبینیم می فرماید:«أَبَانٌ عَنْ سُلَيْم‏» ابان از سلیم نقل کرده است. به کتاب سلیم مراجعه می کنیم ببنیم اصلا چنین گزارشی هست یا نه می بنیم بله سلیم نیز این مطلب را آورده است(سلیم بن قیس هلالی، کتاب سلیم، محقق انصاری شیرازی، قم نشر الهادی، 1405ق، چاپ اول، ج2، ص743) خب حالا خبر متواتر است یا مستفیض یا خبر واحد اگر خبر متواتر بود بدون برو برگرد قبول می کنیم متواتر در تاریخ یعنی همه کتابهای تاریخی که به داستان فتوحات اشاره کرده اند این مطلب را داشته باشند اما می بینیم چنین نیست هیچ کتابی به غیر از سلیم ندارد و دیگرانی که بعد از سلیم نیز نقل کرده اند به این استناد کرده اند لذا خبر نه تنها متواتر نیست بلکه مستفیض هم نیست زیرا مستفیض باید تعدادی نقل کرده باشند که از متواتر کمتر باشد و از خبر واحد بیشتر می ماند خبر واحد:  آیا به خبر واحد کتاب سلیم می توان اعتماد کرد در پست بعدی عرض خواهم کرد  
قطعا سلیم کتابی داشته و آن مورد اعتماد ائمه علیهم السلام بوده است.زیرا امام صادق علیه السلام می فرماید هر کس از شیعیان و دوستان ما کتاب سلیم بن قیس هلالی را نداشته باشد چیزی از مسائل ولایتما نزد او نیست و از اسباب ما آگاهی ندارد. آن کتاب، الفبای شیعه است.(نوری، میرزاحسین، مستدرک الوسائل، قم، موسسه آل البیت، ۱۴۰۸، ج۱۷، ص۲۹۸.) اما آیا این کتاب موجود که به نام سلیم است واقعا همان کتاب سلیم است؟؟؟!!!! ببنیم نظر علما چیست؟ شیخ مفید می گوید:«می‌گوید عمل به اکثر این کتاب به جهت وجود آشفتگی و تدلیس جایز نیست»(شیخ مفید، تصحیح اعتقادات الامامیه، تصحیح: حسین درگاهی،  قم، ص149) علامه حلی بعداز توثیق شخص سلیم درباره کتاب می فرماید:« در موارد فاسد کتاب باید توقف کرد.»(حلی، حسن بن یوسف، خلاصة الاقوال، مؤسسة نشر الفقاهة، ۱۴۱۷ق،ص۱۶۳.) علمای بزرگ دیگری نیز هستند که نسبت به این کتاب نظر منفی دارند. بنابراین اصل کتاب سلیم معتبر بوده اما بعدها چیزیهای بر اصل کتاب افزوده شده و مطالبی نیز حذف شده. لذا گر مطلبی در کتاب موجود فعلی آمد اگر آن مطلب در کتابهای دیگر معتبر و کهن بود قبول می کنیم و الا نه این مطلبی که علامه مجلسی در بحار به کتاب سلیم استناد داده در هیچ کتاب دیگری نیست لذا نمی توانیم قبول کنیم  این را می گویند بحث علمی اینجا مناظره سیاسی نیست که با دادو فریاد کردن و یا احیانا زیاد نوشتن حرفمان را به کرسی بنشانیم.  هر علمی ابزاری دارد. علم تاریخ نیز چنین است بسیاری از مطالبی که فکر می کنید سینه به سینه به دست شما رسیده سابقه صدساله ندارد و صد سال پیش با انگیزه های مختلف ساخته اند. همین عرب ستیزی به این صورتی که الان هست در زمان صفویه نبوده، در زمان زندیه نبوده، درزمان افشاریه نبوده حتی در اوایل قاجاریه نبوده بلکه در اواسط سلطنت ناصرالدین شاه بوجود امد ودر زمان پهلوی ادامه یافت    
ارتباط موضوع به شما چیست عادت به ماساژ دارید مانعی نیست ولی توهین کردن خوب نیست.
ببند ببند ببند ببند به شما ارتباط نداره بس کن این نمد مالی رو .
وقتی کارشناس جواب سلام ندهد شاگردانش بهتر از تو نمیشود که حتی حرف خودشم گوش نمیکنی
    سلام علیکم متاسفانه شما نه تنها از تاریخ اطلاع کافی ندارید بلکه آداب صحیح بحث کردن را نیاموخته اید از تاریخ اطلاع کافی ندارید زیرا ابزار تشخیص گزارش صحیح از جعلی را نمی شناسید. علم رجال نمی دانید چیست، تقدم وتاخر کتابهای تاریخی برایتان ملموس نیست،‌ سند نمی دانید یعنی چی،‌ فرقی بین منابع مطالعاتی ومنابع کهن قائل نیستید از شما سند خواسته شد به بحار صفحه فلان جلد فلان استناد کردید، بنده کل آن صفحه در آن جلد را کپی کردم،‌چیز دیگری بود،‌ به جای ببخشید،‌ اشتباه شده،‌ من سند نمی شناسم شروع کردید به داد و فریاد و منحرف کردن تاپیک. از مسیر اصلی. شاید با سر صدا بتوان بحث را متوقف کرد اما اخلاق می میرد اینها تنها موارد اندکی  بود که به علت ندانستن شما بحث به حاشیه کشیده شد و تاپیک از آن رنج برد. خب نداشتن سواد تاریخی مشکلی نیست،‌ کما اینکه بنده در علوم دیگر دستم خالی است و این را اعتراف می کنم. فلسفه این سایت نیز این است که،‌کسانیکه در زمنیه قرآن،‌ حدیث،‌ عقاید،‌ اخلاق ،‌مشاوره و تاریخ تخصص ندارند اگر سوالی برایشان پیش آمد به کارشناس متخصص مراجعه کنند و رفع شبهه نمایند. تا اینجا مشکلی نیست مشکل بر بی ادبی و نداشتن نزاکت در بحث است. یعنی چه که به فلان کاربر طعنه،‌ تهمت و کنایه بزنید،‌ و حتی بالاتر ناسزا بگوئید. به چه حقی به کاربر خانم می گوئید شما نیاز به ماساژ دارید. این ها دیگر به تاریخ ندانستن و عدم توانایی برای آوردن سند ربط ندارد اینها بی ادبی است،‌بی نزاکتی است لذا با توجه به اینکه مطالب کافی در مورد اصل سوال استاتر تاپیک بیان شد اجازه دهید برای پایان دادن به بی ادبی ها،‌تاپیک را قفل کنیم اگر احیانا بزرگواری در مورد فتوحات پرسش یا شبهه ای داشت که بی پاسخ مانده تاپیک ایجاد کند بنده و دیگر دوستان در خدمتش هستیم ببخشید  
سلام علیکم از اینکه وقفه ای در تاپیک ایجاد شد از همه معذرت خواهی می کنم. چون منتظر بودم تا فضا کاملا آرام شود در ادامه شبهه که در پست اول گذاشته شده، آمده است:
دوم اینکه کاش فقط یک روز در سال و فقط یک شمع بخاطر همه هموطنان دلیرمان که بخاطر دفاع از کیان ایرانی به شکلی وحشیانه توسط اعراب تکه تکه و شهید شدند، مانند: بابک خرم دین... مرداویچ و مازیار و افشین.. طاهر.... و....   روشن می کردیم...
چرا باید برای اینها عزاداری کنیم. بابک: قیام کرد و به دست خود ایرانی ها به رهبری همین افشینی که چند کلمه بعد از او یاد کردید شکست خورده،‌سپاهش تار و مار شده و دستگیر و به بغداد فرستاده شد مازیار: توسط افشین به وی خیانت شد دستگیر و به بغداد فرستاده و در آنجا از عملکرد خود پشیمان شد و دست به دامن ماموران خلیفه شد تا بخشیده شود ولی خلیفه وی را نبخشید و اعدام شد افشین: چگونه می شود هم برای بابک عزاداری کنیم و هم برای افشینی که مسبب اصلی شکست وی و قتلش هست؟ یا برای مازیار و برای کسی که به مازیار خیانت کرد؟ علاوه بر این دو کار افشین،  اگر جلسه محاکمه وی را مطالعه کنید خواهید دید که هیچ جای عزاداری برای وی نمی ماند. بنابراین مقایسه ای افراد حتی با شهدای جنگ تحمیلی هم قابل قیاس نیست تا چه رسد به سالار شهیدان اباعدالله الحسین علیه السلام
سلام مگه میشه باور کرد یه عرب مسلمون در صدر اسلام به یه جا حمله کنه و کشتار و جنایت براه بندازه اینارو میگن تا مسلمونارو بدنام کنن اونا دیدن ما آتیش پرست و مجوسیم تازه حمله نکردن به آرومی طوری که کسی متوجه نشه وارد ایران شدند و ایرانیان رو به راه راست هدایت کردن حالا این وسطا چند نفر جلوی دست و پا بودن و یه زخمی برداشتن اینقدر شلوغ کردن نداره اصلا شما نگاه کنید به رفتار اعراب در نیم قرن اول ظهور اسلام نشانی از خشونت دیده نمیشه همه روی همدیگرو می بوسند و به هم بخاطر دین جدید تبریک میگن اینم که میگن همون کسیکه درب خانه' دختر پیامبر را آتیش میزنه و داماد و پسرعموی پیامبر را با اون شکل میبره تا بیعت بگیره فرمانده' لشگر وارد شده به ایران بوده دلیل خشونت نمیشه چون ایشون فقط با نزدیکان پیامبر یه کم بداخلاق بوده ولی از اقوام دیگه خیلی با مهربونی و روی خوش بیعت میگرفته تازه پیروان همین فرمانده رو ببینید در عاشورا چه رقص شمشیری براه میندازن انصاف داشته باشیم دیگه از خشونت اعراب در ورود مهربانانه به ایران حرفی نمیزنیم ما که گفتیم مهربون بودند شما هم بگید خوبیت نداره !  
سلام علیکم جناب بابک شیخ: ای کاش فرمایشتان را بدون نیش و کنایه می نوشتید چون این تاپیک با نیش و کنایه برخی از دوستان قبلا به بی راهه رفت و مجبور شدیم برای مدتی تاپیک را قفل کنیم اما در پست پنجم همین تاپیک مواردی را عرض کردم که برخی از پادشاهان ایرانی چه جنایاتی انجام دادند،‌ آیا می توان جنایت آنان را به نام قوم فارس نوشت و گفت قوم فارس چنین و چنانند؟ آیا جنایت آقا محمد خان قاجار که هفتاد هزار حدقه چشم را در کرمان در آورد و تلی از چشم درست کرد را می توان به نام ایرانیان نوشت؟ هر قوم خوب و بد دارد  در مورد فتح ایران بنده نمی گویم هیچ رفتار نامناسبی نبوده،‌اما می گویم طبق اسناد و مدراک صحیح حرف بزنیم. در فضای مجازی یک کلاغ چهل کلاغ که چه عرض کنم! یک کلاغ چهل هزار کلاغ شده است. بله عاملان حمله کسانی بودند که از نظر ما مشروعیت نداشتند و غاصب بودند در این  شکی نیست. بگذارید مثالی بزنم. صدام جنایت کار بود، خیلی از افراد را کشت، چون جنایت کار است می توان گفت در سال 65 یک بمب اتم به تهران انداخت و پنج میلیون انسان را کشت؟؟!!! بنده می گویم اگر به صدام نسبتی در مورد کشتارش می دهیم با مدرک و سند حرف بزنیم نه بگویم«صدامی که به هم وطنان خودش رحم نکرد و در شیمیایی به حلبچه زد و بسیاری را کشت آیا نمی تواند بمب اتم به تهران بیندازد و پنج میلیون نفر را بکشد؟»  بله می تواند اما آیا چنین کاری کرده است یا نه؟ کل بحث این است بنده در پست های مختلف عرض کردم، اگر می گوئیم در قادسیه فلان اتفاق افتاد اسناد را بیاوریم بررسی کنیم به شیوه علمی صحت و سقمش را بدست آویم البته این بحثها قبلا انجام شده و بسیار طول کشیده و ادامه آن تکرار مکررات است لذا قصد ادامه نیست و ان شاء الله تاپیک را جمع می کنیم ولی بابک عزیز اگر شما سوالی در مورد آمار و ارقام جنایات دارید لطفا تاپیکی بزنید تا مفصل در خدمتتان باشم.
جمع بندی پرسش: متنی در فضای مجازی منتشر شده که سربریدن شیوه اعراب بوده و از زمانهای پیش از واقعه کربلا چنین کاری می کردند و کربلا یکی از آن نمونه ها است، آن وقت نه داعشی بود نه اسرائیلی و نه آمریکایی، حتی دختران و زنان ایرانی مظلومانه تر از اسیران کربلا برای فروش به مدینه بردند. چرا برای اسیران کربلا دو ماه عزاداری می کنیم اما برای امثال بابک خرمدین،‌ مازیار و افشین سرداران قیام کننده برای رهایی وطن از دست اعراب که جان خود را هم فدا کردند عزاداری نمی کنیم؟   پاسخ: در متن مذکور دروغ پردازی خلاف واقع بسیار است که به برخی از آنها می پردازیم: اولا. سربریدن به عربها اختصاص ندارد. «قباد» سه برادر را سر برید و جلو پدرشان گذاشت چون پدرشان از قباد خواهش کرد که هر سه را با هم به سربازی نبرد بلکه یکی از آنها را نزدش بگذارد تا در کارهای کشاوزی کمکش کند.(1) یا متهم را بر دو قایقِ وارونه (یكی بر روی دیگری) به نحوی سوار می‌كردند كه سر و سینة او بیرون و بقیة بدن و پایش در اندرون قایق بود. سپس بر سر و صورت او مخلوطی از شیر و عسل می‌پاشیدند و به زور به او غذا می‌دانند و اگر از خوردن غذا خودداری می‌كرد با داخل كردن میخی به چشم او، وی را بدین كار مجبور می‌كردند. نتیجة كار معلوم است: پس از مدتی هجوم مگس‌ها از بیرون و دفع غذا و به وجود آمدن حشرات و كرم‌هایی كه از این طریق از درون قایق تولید می‌شود، دیگر گوشتی بر بدن او باقی نمی‌گذاشت. به این ترتیب بود كه «میتریداس» پس از هفده روز شكنجه جان داد.(2) از این نمونه‌ها بسیار است،‌ آیا می توان همه ایرانیان را به خاطر جنایت امثال قباد جنایت کار نامید. انسان های خوب و بد در همه اقوام و ملل ها وجود دارند نمی توان کل یک قوم را تخطئه کرد. ثانیا: درباره کشتار ایرانیان به دست عربها بسیار بزرگ نمایی می شود در کتاب «ورود اسلام به ایران و شبهات پیشرو» نوشته «مصطفی محسنی» مفصل بحث شده است.(3) ثالثا: اسامی که نام بردید جالب است. قیام بابک خرمدین به دست همان افشینی سرکوب شد که کنار هم نوشته اید. نیز مازیار با خیانت همان افشین دستگیر شد. بابک: قیام کرد و به دست خود ایرانی ها به رهبری همین افشینی که چند کلمه بعد، از او یاد شده شکست خورده،‌سپاهش تار و مار شده و دستگیر و به بغداد فرستاده شد.(4) مازیار: توسط افشین به وی خیانت شد، دستگیر و به بغداد فرستاده و در آنجا از عملکرد خود پشیمان شد و دست به دامن ماموران خلیفه شد تا بخشیده شود. ولی خلیفه وی را نبخشید و اعدام شد. افشین: چگونه می شود هم برای بابک عزاداری کنیم و هم برای افشینی که مسبب اصلی شکست بابک و قتلش هست؟ یا برای مازیار و برای کسی که به مازیار خیانت کرد؟ علاوه بر این دو کار افشین،  اگر جلسه محاکمه وی را مطالعه کنید خواهید دید که هیچ جای عزاداری برای وی نمی ماند.(5) رابعا: اگر قیام بابک و مازیار شکست خورد یک علت مردم ایران بودند که آنها را حمایت نکردند همانهایی که وقتی شعارهای مذهبی ابومسلم خراسانی را شنیدند با جان و دل از  او حمایت کردند و طومار بنی امیه را در هم پیچیدند. بنابراین بدور از تعصبات نژادپرستانه باید به واقعیت نگاه کرد. در همه اقوام انسانهای خوب و بد وجود دارد و پیام اسلام برابری و برادری میان اقوام مختلف است. اینکه دلیل عزاداری ما برای امام حسین (علیه السلام) از آن جهت است که خود را فدای اسلام کرد، همان اسلامی که ندای عدالت و برادری و برابری را می داد،‌همان اسلامی که اعتلای انسانیت را مد نظر داشت، این شیوه و راه و روش امام حسین(علیه السلام) حتی سرمشق غیرمسلمانانی چون گاندی شد،‌ و در طول تاریخ بشریت هیچ داستانی را نمی توان با واقعه منحصر به فرد عاشورا مقایسه کرد.   پی نوشت ها: 1. دورانت، ویل، تاریخ تمدن (مجموعه 27جلدی)، ترجمه احمد آرام و گروه مترجمین، تهران، انتشارات اقبال، ص530. 2.همان،‌ ج1، ص533؛  3. محسنی،‌ مصطفی،‌ ورود اسلام به ایران و شبهات پیش رو،‌ بوستان کتاب، قم،‌ 1397ش،‌ 40-140 4. ابن خلدون، عبدالرحمن بن محمد، ترجمه مقدمه ابن خلدون، ترجمه محمد پروین‌گنابادی، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، هشتم، 1375ش، ج‏3، صص110ـ336. 5.همان      
موضوع قفل شده است