جمع بندی تجرد با تحمل فشار جنسی و یا ازدواج موقت با اهل کتاب

تب‌های اولیه

12 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
تجرد با تحمل فشار جنسی و یا ازدواج موقت با اهل کتاب
با سلام  پسر جوانی هستم حدود ۳۱ ساله و تا به حال با هیچ دختر و زنی در ارتباط نبوده ام چه از نظر جنسی و چه عاطفی و تمایلی هم برای ازدواج ندارم چون یه اخلاق های دارم مثل افسردگی و کم رویی که یه سری مشکلات برام درست کرده نمیتونم تو جمع های رسمی حضور پیدا کنم ‌و بیشتر تنها هستم ،تا چند ماه پیش خودرضایی میکردم و مدتی هست که هم به خاطر گناهش و هم مضرات خودارضایی این عمل رو ترک کردم و مشکل اصلی من از وقتی این عمل رو ترک کردم شروع شده تحت فشار جنسی هستم البته زیاد نیست اما به هر حال یه مقدار روی روان آدم تاثیر میذاره ، اینرو هم بگم که آدم مذهبی نیستم اما از خداوند هم شرم میکنم که دنبال خودارضایی و زنا یا هر گونه گناه جنسی دیگر برم و اگر افکار جنسی هم به سراغم بیاد میتونم خودمو کنترل کنم و یکی از مشکلات من اینه که میخوام از کشور مهاجرت کنم و آیا در کشور مقصد که به هیچ وجه قصد تشکیل خانواده ندارم آیا خودمو نگه دارم بهتر هست یا اینکه با زنان غربی که مسلمان نیستن ازدواج موقت کنم در حد رفع نیاز جنسی و آیا اگر تا آخر عمر فقط صیغه کنم آیا این سواستفاده از حکم خداوند نیست ؟ من نمیخوام دچار گناه بشم من حتی سعی میکنم که به زنان نگاه شهوتی نداشته باشم آیا دوری من از مسائل جنسی بعد از گذشت چند سال راحت‌تر میشه؟ آیا نداشتن رابطه جنسی حتی یک بار برای یک مرد چیز نگران کننده ای هست؟ 
با نام و یاد دوست           کارشناس بحث: استاد شفیق
هوالمحبوب با سلام و احترام به شما همراه گرامی: بسیار ممنون و سپاسگزارم از اینکه به این مرکز اطمینان کرده و مسأله خودتان را مطرح نموده اید.  ازدواج مناسب ترین راهکاری است برای ارضای نیاز جنسی در بشر؛ که خداوند حکیم بنا به مسائل و مصلحت هایی در وجود انسان قرار داده است. بسیار خوشحال و خرسندم از اینکه عمل خودارضایی را ترک کرده و با عقل طبیعی خود به این نتیجه رسیدید که رفتار مناسبی برای ارضای این نیاز نیست و موقتی و کاذب است. اما طبیعی است تحت فشار جنسی باشید بالاخره در سن و سالی هستید که به لحاظ فیزیولوژیک نیازهای جنسی زیاد است؛اگرچه بیان کرده اید که مشکل افسردگی و کم رویی دارید که افسردگی زمینه ساز این موضوع است که میل جنسی در فرد کم شود ولی بالاخره این نیاز از بین رفتنی نیست.  ازدواج موقت با اهل کتاب به لحاظ شرعی که مانعی ندارد و سوء‌استفاده از حکم خداوند هم نیست. چراکه خداوند با بندگانش تئارف که نمی کند حکم می دهد و بنابر مصلحت انسان است که حکم را صادر می نماید. بنابراین سوء استفاده ای نیست ولی اینکه اگر این کار تبدیل به یک سبک زندگی شود و اینکه فرد مداوم با عقد موقت با زنان اهل کتاب؛ نیازهای جنسی خود را رفع نماید؛ آسیب هایی برای فرد نخواهد داشت؟ 1. خود عقدموقت با انسانهای مختلف؛ اگرچه نیازی در انسان را پاسخ می دهد ولی آسیب ها و ضررهایی نیز در بر خواهد داشت مثل اینکه تنوع طلبی برای فرد ایجاد کند و یا زمینه برای بیماریهایی در فرد را سبب شود و دیگر اینکه به لحاظ عاطفی دچار آسیب هایی گردد.  2. آیا آن افراد هم عقدموقت را می پذیرند و اصلا قبول دارند و چگونه آنها را راضی خواهید کرد؟ بارحقوقی در ان کشور برای شما ایجاد نخواهد کرد؟ 3. انسان نیاز به همدم و همراه در زندگی دارد و ازدواج تنها اقناع نیاز جنسی نیست بلکه نیازهای عاطفی را در فرد نیز ارضا می نماید که در ازدواج موقت این موضوع فراهم نیست. انسان در سالهای سالمندی و پیری؛ بیشتر از نتایج عاطفی ازدواج بهره می گیرد تا نتایج جنسی؛ برای آن سالها چه برنامه ای دارید؟ به نظر می رسد مسأله شما نیاز دارد که از ریشه حل شود و اینکه شما نیاز به ازدواج ندارید؛ موضوعی است که لازم است درباره آن بیندیشیدو مشورت کنید و با یک روانشناس صحبت نمایید. دلیل عدم نیاز به ازدواج به نظر می رسد یک مکانیزم دفاعی اجتناب است از موقعیتی که روان بنه هایتان را برمی انگیزد که افسردگی و کم رویی؛ نتیجه این روان بنه هاست که لازم است درمان شود.  در ادامه اگر سوالاتی داشتید؛ بیان نمایید و پاسخگو خواهم بود ان شاء‌الله
با سلام خدمت استاد شفیق  باید عرض کنم که اینجانب کلیه مزایای ازدواج دائم و تشکیل خانواده رو میدونم و‌ عواقب زندگی مجردی رو هم میدونم، اما با توجه به شناختی که از خودم دارم میدونم که از پس زندگی متاهلی نخواهم آمد و بهتره که مجرد زندگی کنم علی رغم میل باطنی ، نکته بعد : آیا زنا کردن یا نکردن در میان اینهمه گناه دیگه که داریم آیا تاثیری در آخرت ما داره ، چون من آدم معتقدی هستم و واقعا احکام و دین اسلام رو آگاهانه باور دارم نه صرف زبانی اما همت انجام نماز رو ندارم ، آیا من جهنمی هستم ؟ 
هوالمحبوب با سپاس از پاسخگویی تون جناب مهیار: اینکه شما از پس زندگی متأهلی بر نمی آیید خدمتتان عرض کردم یک مکانیزم دفاعی است که در پیش گرفتید و به آن پناه برده اید و بر اساس آن دارید برای آینده تان تصمیم می گیرید؛ بدون اینکه تلاش کنید علت این مکانیزم را بیابید و حل نمایید و این دقیقا دلیل عدم انجام نماز و روزه هست که با اینکه اعتقاد دارید ولی حال انجام آن را ندارید همچنانکه آثار ازدواج دائم و زیانهای ازدواج موقت را می دانید ولی می گویید از پس زندگی بر نمی آیم. بنده دقیقا با همین نمی توانم ها کار دارم که نیاز است به آن پرداخته شود. شما به دنبال راه حل های موقتی و میان بر در زندگی هستید چون حوصله راههای اصلی را ندارید و به دنبال تبصره و تخفیف در انتخاب هایتان می گردید.  به شما پیشنهاد میکنم سوالات اعتقادی را با مشاوران مذهبی در میان بگذارید موفق باشید  
حقیقت امر اینه علاوه بر مشکلات روحی ، مشکلات مالی هم وجود دارد و زندگی با این مشکلات سخته و به نظرم تجرد و تنهایی زندگی کردن حداقل برای من بهتره
مهیار874958 said in تجرد با تحمل فشار جنسی و یا ازدواج موقت با اهل کتاب
با سلام  پسر جوانی هستم حدود ۳۱ ساله و تا به حال با هیچ دختر و زنی در ارتباط نبوده ام چه از نظر جنسی و چه عاطفی و تمایلی هم برای ازدواج ندارم چون یه اخلاق های دارم مثل افسردگی و کم رویی که یه سری مشکلات برام درست کرده نمیتونم تو جمع های رسمی حضور پیدا کنم ‌و بیشتر تنها هستم ،تا چند ماه پیش خودرضایی میکردم و مدتی هست که هم به خاطر گناهش و هم مضرات خودارضایی این عمل رو ترک کردم و مشکل اصلی من از وقتی این عمل رو ترک کردم شروع شده تحت فشار جنسی هستم البته زیاد نیست اما به هر حال یه مقدار روی روان آدم تاثیر میذاره ، اینرو هم بگم که آدم مذهبی نیستم اما از خداوند هم شرم میکنم که دنبال خودارضایی و زنا یا هر گونه گناه جنسی دیگر برم و اگر افکار جنسی هم به سراغم بیاد میتونم خودمو کنترل کنم و یکی از مشکلات من اینه که میخوام از کشور مهاجرت کنم و آیا در کشور مقصد که به هیچ وجه قصد تشکیل خانواده ندارم آیا خودمو نگه دارم بهتر هست یا اینکه با زنان غربی که مسلمان نیستن ازدواج موقت کنم در حد رفع نیاز جنسی و آیا اگر تا آخر عمر فقط صیغه کنم آیا این سواستفاده از حکم خداوند نیست ؟ من نمیخوام دچار گناه بشم من حتی سعی میکنم که به زنان نگاه شهوتی نداشته باشم آیا دوری من از مسائل جنسی بعد از گذشت چند سال راحت‌تر میشه؟ آیا نداشتن رابطه جنسی حتی یک بار برای یک مرد چیز نگران کننده ای هست؟ 
یا هو سلام و عرض ادب به نظر من شما نیاز به اطلاعات دارید به نظرم بهتر هست که اول تصمیم بگیرید که میخواین بنده خدا باشین یا بنده ی شیطان و هوای نفس ؟ میخواین عضو اهالی بهشت باشین یا اهالی جهنم؟   بعد اینکه( با اطمینان ) تصمیم خودتون رو گرفتین تکلیفتون تقریبا روشن هست یعنی اینکه اگه بخواین بنده ی خدا باشید میرید به سمت خوندن کتب قرانی(با معنی) و عرفانی و معنوی و احکامی...... و شروع میکنید به یادگیری و انجام تکالیف الهی و عبادت  از خدا اطاعت میکنید در تمامی امور ( نه فقط در مورد اموری که براتون منفعت داره ! ) شما اونقدر باید اعتقاداتتون رو قوی کنید که هیچ محیط و فرد و عقیده ای نتونه شمارو به بیراهه بکشونه  و این مستلزم باور و ایمان و اراده  هست  .............   مساله بعدی این هست که کم رویی و افسردگی شما نیاز به درمان توسط روانشناس داره و این بهونه نمیشه که ازدواج نکنی و بری به مسیر نادرست .........نمیخوای ازدواج کنی باشه نکن ...ولی مسیر نادرست نرو   مساله بعد اینکه: نخیر-هیچ اشکالی نداره اینکه شما تو زندگیت حتی یک بار هم رابطه جنسی نداشتی بلکه تحسین امیز هم هست ( این یعنی اینکه شما قدرت کنترلت بالاست )   راهی که دیگران میرن و همه میرن رو نرو در همه چیز به عقلت و قلبت رجوع کن برا خودت عقیده داشته باش برا خودت ملاک داشته باش برا خودت خط قرمز داشته باش خودت رو بساز .... میتونی دوستان مومن برا خودت پیدا کنی اگه هم پیدا نکردی با خود خدا رفیق باش نگران نباش از هزار تا دوست و رفیق بیشتر بهت کمک میکنه ...برات معرفت نشون میده ... تو فقط خدایی باش ببین برات چه معجزه هایی که نمیکنه از دوستان و رفیقان بد وناخلف جدا دوری کن به شدت برحذر باش ...رفیق بد ادم رو به راه های بد میکشونه اخرشم ولت میکنه میره و تو میونی و یک دنیا خسر و زیان   احادیث زیاد بخون ...کتاب های زیادی هست که باور ادم رو به خدا زیاد میکنه و به قلب ارامش میده و به سوالات ادم پاسخ میده اونهارو بگیر و بخون مثلا کتاب های : نظامی گنجوی(هفت پیکر) و بقیه کتابهاش کتب عطار نیشاپوری(الهی نامه- پند نامه- اسرار نامه- منطق الطیر) کتب مولانا (مثنوی و مقالات شمس )
با سلام  حقیقتش این راهنمایی آخر شما هم برام هشداری مفید بود که از موضع واقعیت به خودم نگاه کنم و ببینم که تا کجا دچار انحطاط شدم و برگردم و خودم رو اصلاح کنم حالا در هر حدی که بتونم خوبه ، و هم امیدوار به یک زندگی با آرامش و رضایت خدا 
با سلام دوست عزیز  شما که با توجه به شرایط اقتصادی،این امکان و توانایی رو دارید از کشوری که 30 سال درش زندگی کردید،دل بکنید و برید در یه کشوری که هیچ آشنایی با اون ندارید و باید با کلی مشکل جدید دست و پنجه نرم کنید،بعد چطور میفرمایید از پس اداره یک زندگی برنمیایید؟ اینکه نقش خدا در زندگی شما پررنگه،جای تحسین داره اما اینو بدونید همین خدا تارک دنیا شدن رو بدعت میدونه. ثُمَّ قَفَّيْنَا عَلَىٰ آثَارِهِمْ بِرُسُلِنَا وَقَفَّيْنَا بِعِيسَى ابْنِ مَرْيَمَ وَآتَيْنَاهُ الْإِنْجِيلَ وَجَعَلْنَا فِي قُلُوبِ الَّذِينَ اتَّبَعُوهُ رَأْفَةً وَرَحْمَةً وَرَهْبَانِيَّةً ابْتَدَعُوهَا مَا كَتَبْنَاهَا عَلَيْهِمْ إِلَّا ابْتِغَاءَ رِضْوَانِ اللَّهِ فَمَا رَعَوْهَا حَقَّ رِعَايَتِهَا ۖ و از پی آنان باز رسولان دیگر و سپس عیسی مریم را فرستادیم و به او کتاب آسمانی انجیل را عطا کردیم و در دل پیروان (حقیقی) او رأفت و مهربانی نهادیم و لیکن رهبانیّت و ترک دنیا را از پیش خود بدعت انگیختند، ما بر آنها جز آنکه رضا و خشنودی خدا را طلبند (در کتاب انجیل) ننوشتیم و باز آنها چنان که باید و شاید همه مراعات آن را نکردند،(حدید/27) جاذبه میان زن و مرد و نیاز جنسی و عاطفی از نعمات خداست.شما چه زنا کنید یا رهبانیت در پیش بگیرید در هر دو صورت این نعمت خدا رو نادیده گرفتد یعنی کفران نعمت.شکر نعمت هم یعنی اینکه در جهت پاسخ صحیح به نعمات اونطور که رضایت صاحب نعمت هست،عمل کنید.کسی که به خودش سختی میده تا شرایط رو برای تشکیل خانواده و قبول مسئولیت هموار کنه به مراتب پیش خدا عزیزتر و دوست داشتنی تره و اجرش بیشتره و این به بندگی خدا نزدیک تره.مهم اینه که شما برای همه اینها تلاش کنید و داشته باشید اما اسیر آن نشوید،این هنره. بنظرم این یه نوع خود فریبیه که عدم تلاش برای تشکیل خانواده رو بزاریم به حساب نزدیکی به خدا و اختصاص دادن فضیلت خاصی به این کار (رهبانیت). شما تا چه حد به نفس خودتان مطمئن هستید؟ببینید این نیاز شوخی بردار نیست روزی که به طور طبیعی فعالیتش شروع بشه شما رو به ارتباط با جنس مخالف یا ارضا خود سوق میده.شما هر چقدر هم تقلا کنید خلاصه تا اخر عمر با شما هست و نمی تونید خودتون رو از زیر این فشار خلاص کنید و این نیاز که باید مایه ارامش شما میشد میشود بلای جان شما و غذابتان میدهد طوری که ممکن است حتی احساس نفرت از خود و دیگران یا با این نیاز پیدا کنید ...یا اینکه طوری شما رو به انحراف می کشاند شاید در کابوس هایتان هم نمی دیدید که چنین انحرافاتی هم وجود دارد.خلاصه زیاد به نفستان اطمینان نداشته باشید... نکته بعدی اینکه تا اونجایی که بنده قرآن رو مطالعه کردم ازدواج مدت دار مردوده و آیه ای هم که استناد به ازدواج موقت میکنند مربوط احکام مهریه در ازدواج دائم است که عده ای با دگرگون کردن کلمات آیه و بریدن قسمتی از آیه، بدون توجه به قبل و بعد آن با کمک احادیث و برداشت های شخصی،ازدواج موقت رو از اون استخراج کردند.سنی ها که صیغه رو حرام میدانند. خلاصه اینکه پیشنهاد میکنم حتما قرآن رو خودتان مطالعه بفرمایید امکان ندارد کسی خدا در زندگی اش نقش داشته باشد، اما با قرآن مانوس و دوست نشود... البته ناگفته نماند کسانی هستند واقعا دلایل موجهی برای ازدواج نکردن دارند مثل مشکلات جسمی یا بیماری خاص که با ازدواج به شخص مقابل اسیب میرسانند و راه حلی برای درمانشان نباشد،در این صورت بنظرم عذرشان نزد خدا قاعدتا باید پذیرفته باشد. البته کسی شما را مجبور نمی کند ازدواج کنید.انتخاب با شماست بنده فقط نظر شخصی و راهی که بنظرم صحیحه رو گفتم. موفق باشید.
یاهو ادامه عرایض بنده.........   اگر هم یک روزی شرایط ازدواج پیدا کردید حتما با یک دختر مومن و خوب ازدواج کنید................... دختر کافر میتونه همسرش رو هم از راه منحرف کنه ..... به خصوص اگه ایمان همسرش هم ضعیف باشه ...بالاخره اثر داره اگه یه روز خواستید ازدواج کنید برا این موضوع حتما از یک مشاور خبره مشورت بگیرید چون صحبت یک عمر زندگی هستا........ شوخی نیست   به نظرم اولش مشکلاتتون رو رفع کنید (  مثل افسردگی و کم رویی و مشکلات مالی  و ... رو) حتی اگه نمیخواین برین پیش روانشناس میتونید از نت کتاب سفارش بدید یا بخونید کلی کتاب در مورد مهارت جرات ورزی و قاطعیت هست بعد که مشکلاتتون رفع شد خود به خود خواهید دید که میخواین ازدواج کنید یا نه   ازدواج حل مساله نیست......... ازدواج خودش یک مساله هست   ما بدون اب و غذا ...نمیتونیم دوام بیاریم ............. ولی بدن رابطه جنسی .. میتونیم دوام بیاریم ...... پس : رابطه جنسی برای ادامه بقا هست ..........   هر چقدر که ذهنتون رو مشغول کار و فعالیت و شغل و کتاب و ... کنید ذهنتون مشغول میشه و دیگه فرصتی برای فکر کردن به مسایل جنسی نخواهد داشت...  
حقیقتش من الان هیچ تقریبا مشکلی از نظر فشار جنسی ندارم چون مشغولم و مخصوصا نگاهم کنترل میکنم و عادت کردم ، بیشتر برای سال‌های آینده فکرم مشغول هست 
جمع بندی پرسش: پسر جوانی هستم حدود ۳۱ ساله و تا به حال با هیچ دختر و زنی در ارتباط نبوده ام چه از نظر جنسی و چه عاطفی و تمایلی هم برای ازدواج ندارم چون اخلاق هایی دارم مثل افسردگی و کم رویی که یک سری مشکلات برایم درست کرده نمیتوانم تو جمع های رسمی حضور پیدا کنم ‌و بیشتر تنها هستم ،تا چند ماه پیش خودارضایی میکردم و مدتی هست که هم به خاطر گناهش و هم مضرات خودارضایی این عمل را ترک کردم و مشکل اصلی من از وقتی این عمل را ترک کردم شروع شده و تحت فشار جنسی هستم. البته زیاد نیست اما به هر حال یک مقدار روی روان آدم تاثیر میگذارد. این را هم بگویم که آدم مذهبی نیستم اما از خداوند هم شرم میکنم که دنبال خودارضایی و زنا یا هر گونه گناه جنسی دیگر بروم و اگر افکار جنسی هم به سراغم بیاد میتوانم خودم را کنترل کنم و یکی از مشکلات من این هست که میخواهم از کشور مهاجرت کنم و آیا در کشور مقصد که به هیچ وجه قصد تشکیل خانواده ندارم، خودم را نگه دارم بهتر هست یا اینکه با زنان غربی که مسلمان نیستند ازدواج موقت کنم در حد رفع نیاز جنسی؟؟ و آیا اگر تا آخر عمر فقط صیغه کنم آیا این سوءاستفاده از حکم خداوند نیست؟ من نمیخواهم دچار گناه بشم من حتی سعی میکنم که به زنان نگاه شهوتی نداشته باشم آیا دوری من از مسائل جنسی بعد از گذشت چند سال راحت‌تر میشود؟ آیا نداشتن رابطه جنسی حتی یک بار برای یک مرد چیز نگران کننده ای هست؟ من همت انجام نماز و روزه را ندارم و توانایی تشکیل خانواده را هم ندارم.  پاسخ:   ازدواج مناسب ترین راهکار است برای ارضای نیاز جنسی در بشر؛ که خداوند حکیم بنا به مسائل و مصلحت هایی در وجود انسان قرار داده است. بسیار خوشحال و خرسندم از اینکه عمل خودارضایی را ترک کرده و با عقل طبیعی خود به این نتیجه رسیدید که رفتار مناسبی برای ارضای این نیاز نیست و موقتی و کاذب است. اما طبیعی است تحت فشار جنسی باشید. بالاخره در سن و سالی هستید که به لحاظ فیزیولوژیک نیازهای جنسی زیاد است؛اگرچه بیان کرده اید که مشکل افسردگی و کم رویی دارید که افسردگی زمینه ساز این موضوع است که میل جنسی در فرد کم شود ولی بالاخره این نیاز از بین رفتنی نیست.  ازدواج موقت با اهل کتاب به لحاظ شرعی که مانعی ندارد و سوء‌استفاده از حکم خداوند هم نیست. چراکه خداوند با بندگانش تعارف که نمی کند حکم می دهد و بنابر مصلحت انسان است که حکم را صادر می نماید. بنابراین سوء استفاده ای نیست ولی اینکه اگر این کار تبدیل به یک سبک زندگی شود و اینکه فرد مداوم با عقد موقت با زنان اهل کتاب؛ نیازهای جنسی خود را رفع نماید؛ آسیب هایی برای فرد نخواهد داشت؟ 1. خود عقد موقت با انسانهای مختلف؛ اگرچه نیازی در انسان را پاسخ می دهد ولی آسیب ها و ضررهایی نیز در بر خواهد داشت مثل اینکه تنوع طلبی برای فرد ایجاد کند و یا زمینه برای بیماریهایی در فرد را سبب شود و دیگر اینکه به لحاظ عاطفی دچار آسیب هایی گردد.  2. آیا آن افراد هم عقدموقت را می پذیرند و اصلا قبول دارند و چگونه آنها را راضی خواهید کرد؟ بارحقوقی در آن کشور برای شما ایجاد نخواهد کرد؟ 3. انسان نیاز به همدم و همراه در زندگی دارد و ازدواج تنها اقناع نیاز جنسی نیست بلکه نیازهای عاطفی را در فرد نیز ارضا می نماید که در ازدواج موقت این موضوع فراهم نیست. انسان در سالهای سالمندی و پیری؛ بیشتر از نتایج عاطفی ازدواج بهره می گیرد تا نتایج جنسی؛ برای آن سالها چه برنامه ای دارید؟ به نظر می رسد مسأله شما نیاز دارد که از ریشه حل شود و اینکه شما نیاز به ازدواج ندارید؛ موضوعی است که لازم است درباره آن بیندیشید و مشورت کنید و با یک روانشناس صحبت نمایید. دلیل عدم نیاز به ازدواج به نظر می رسد یک مکانیزم دفاعی اجتناب است از موقعیتی که روان بنه هایتان را برمی انگیزد که افسردگی و کم رویی؛ نتیجه این روان بنه هاست که لازم است درمان شود.  اینکه شما از پس زندگی متأهلی بر نمی آیید خدمتتان عرض کردم یک مکانیزم دفاعی است که در پیش گرفتید و به آن پناه برده اید و بر اساس آن دارید برای آینده تان تصمیم می گیرید؛ بدون اینکه تلاش کنید علت این مکانیزم را بیابید و حل نمایید و این دقیقا دلیل عدم انجام نماز و روزه هست که با اینکه اعتقاد دارید ولی حال انجام آن را ندارید. همچنانکه آثار ازدواج دائم و زیانهای ازدواج موقت را می دانید ولی می گویید از پس زندگی بر نمی آیم. بنده دقیقا با همین نمی توانم ها کار دارم که نیاز است به آن پرداخته شود. شما به دنبال راه حل های موقتی و میان بر در زندگی هستید چون حوصله راههای اصلی را ندارید و به دنبال تبصره و تخفیف در انتخاب هایتان می گردید.   
موضوع قفل شده است