سازوکار هدایت و گمراهی

تب‌های اولیه

3 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
سازوکار هدایت و گمراهی
با عرض سلام  و خسته نباشید سوال بنده این بود که اگر (قَد تَّبَيَّنَ الرُّ‌شْدُ مِنَ الْغَيِّ) به چه علت شخصی باید ایمان نیاورد و این که آیا بر شخص کافر همه چیز کاملا روشن شده سپس او خود راه جهنم را برمی گزیند ؟  خب چرا مگر عقل ندارند یا مگر فکر نمیکنند و نگران شقاوت و سعادت خود نیستند؟ ممنون از زحماتتون
با نام و یاد دوست           کارشناس بحث: استاد مشکور
با عرض سلام  و خسته نباشیدسوال بنده این بود که اگر (قَد تَّبَيَّنَ الرُّ‌شْدُ مِنَ الْغَيِّ) به چه علت شخصی باید ایمان نیاورد و این که آیا بر شخص کافر همه چیز کاملا روشن شده سپس او خود راه جهنم را برمی گزیند ؟ خب چرا مگر عقل ندارند یا مگر فکر نمیکنند و نگران شقاوت و سعادت خود نیستند؟ممنون از زحماتتون
سلام و ادب در پاسخ نکاتی را تقدیم می کنیم: نکته اول اینکه؛ خداوند متعال در این کریمه مي فرمايد: «لا اِكْراه فِي الدّينِ قَدْ تَبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَي؛(1) در قبول دين، اكراهي نيست. (زيرا) راه درست از راه انحرافي، روشن شده است.» آيه فوق صريحاً بیان می کند كه دين و آئين چيزي نيست كه با اكراه و اجبار تبليغ گردد. جمله «قد تبين الرشد من الغي» تعليل براي «لا اكراه في الدين» است كه چرا در دين اكراه نيست؟ حاصل تعليل اين است كه دين حقائقش روشن، راهش با بيانات الهيه واضح، با عقل و فطرت بشری سازگار و هم چنين سنّت نبويّه آن بيانات را روشن تر كرده است؛ پس رشد و غیّ و صلاح و انحراف آن روشن شده كه رشد در پيروي دين (كه مايه نجات انسان هاست) و غي در ترك دين و روگرداني از آن است و بنابراين ديگر علت ندارد كه كسي را بر دين اكراه كنند.(2) نکته دوم اینکه؛ مخالفان دعوت توحیدی پیامبران الهی معمولا سه گروه بوده اند: کفار، مشرکان، جاهلان و دنیاپرستان. برخی از مهم‌ترین علت‌های مخالفت با دین الهی و دعوت پیامبران الهی را مختصرا بیان می کنیم: الف. با توجه به اینکه جهت‌گیری دینی و توحیدی دعوت انبیاء الهی و مخالفت دین حق با الهه ها و خدایان دروغین و بت پرستی و کفر و شرک بود و اقوام کافر و مشرک (اکثرا عوام جوامع) غالبا به دین رایج و موروثی و آباء و اجدادی خود و حاکم بر منطقه و زمان خود کورکورانه متعبد بودند فلذا مهم‌ترین علت مخالفت آنها محسوب می شده است. ب. از طرفی جهت‌گیری اجتماعی دعوت انبیاء الهی، غالبا به گرایش محرومان و جوانان و طبقات محروم و مستضعف انجامیده بود و خطر فروپاشی نظام اجتماعی حاکم و طبقات اشرافی، سرمایه داران و ثروتمندان و زورمداران را تقویت می کرد از این رو طبیعی بود که با مخالفت طبقات حاکم (اربابان زر و زور و تزویر) مواجه شود. ج. جهت‌گیری اقتصادی دین الهی که اصل بودن نظام اقتصادی جامعه را مورد طعن قرار میداد و معبود شدن ثروت و سرمایه و دنیاگرایی را به شدت تقبیح و استغنا و ثروت را عامل طغیان معرفی می کرد، عامل دیگری برای مخالفت صاحبان زر و ثروت بود. د. بهانه گیری عده ای نسبت به بشر بودن پیامبران الهی و استفاده خواص گمراه در جهت فریب عوام ساده لوح، نیز دلیل دیگری بر تشدید مخالفت ها بوده است. ه. درخواست‌های نابجا و ناممکن از پیامبران الهی اینکه هر روز تقاضای معجزه ای می کردند یا تقاضای سمت و جایگاه و جانشینی پیامبر داشتند، یا تمنای تخفیف در انجام دستورات دینی برای خود می کردند اینکه مثلا نماز و روزه حذف شود و نظائر آن ... عامل مخالفت دیگری است. و. دلدادگی به دنیا و جلوه‌های فریبنده و حرام آن و گرفتار هوا و هوس و شهوات نفسانی بودن کفار و مشرکان و دنیاپرستان، در طول تاریخ، دلیل دیگری برای مخالفت با دین الهی و راه انبیاء الهی بوده است. ز. دلیل دیگر، گرفتاری در غرور و تکبر و خودبزرگ بینی بود، چگونه میتوانستند به خودشان بقبولانند تا از فردی که پابرهنه و چوپان بوده و از بین توده مردم برگزیده شده اطاعت کنند!  ح. روحیه آزادی بی قید و بند، هواپرستی و طغیان و فساد اساسا مانع تمایل انسان به برنامه های تربیتی دین، راه تکامل و تن دادن ایشان به دستورات و هدایت های انبیاء الهی بوده است. پی نوشت ها: 1. بقره، آیه 256. 2. طباطبائي، سيد محمد حسين، الميزان، ج 2، ص 343. ​​
موضوع قفل شده است