جمع بندی خدا یک موجود واقعی یا یک حس درونی؟

تب‌های اولیه

8 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
خدا یک موجود واقعی یا یک حس درونی؟
  سلام در این دنیای کثیف که هر کسی به زیر دستش ظلم می کنه و مفهوم عدالت و خوبی از نظر هر کس با اون یکی فرق داره و به اسم مذهب سر همدیگر کلاه می گذارند و از یکدیگر سوء استفاده می کنند پس این مذهب که خودش عامل ظلم و ستم و سوء استفاده هست یه چیز ساخته بشر است و خدایی که این مذهب میگه هم دروغین است  اما خدا واسه من یه حس هستش و باور دارم که هست حتی اگه صرفا برای آروم شدن خودم باشه. خدایی که منو تنها نمیذاره و مهربان است این حس به من میگه خدا هستش مثل یک احساس درونی
با نام و یاد دوست         کارشناس بحث: استاد قول سدید
با سلام و عرض ادب و آرزوی سلامت و توفیق روزافزون دوست عزیز پرسش شما دربردارنده بخش های متنوعی است که بررسی تفصیلی هر یک از آنها در یک تاپیک نمی گنجد. از این رو، از بخشهای فرعی مندرج در پرسش شما صرف نظر کرده و به بخش اصلی پرسش حاضر می پردازیم:
«مذاهبی که خودشان عامل ظلم و ستم هستند، هم خودشان و هم خدایی که مطرح می کنند، ساخته بشر است. خدایی که من بواسطه احساس درونی به وجودش باور دارم، خدایی آرامش بخش و مهربان است که ما را تنها نمی گذارد».
همانطور که پیداست، این بخش از پرسش شما دربردارنده دو جنبه سلبی و ایجابی است: جنبه سلبی: خشونت و مذهب 
«مذاهبی که خودشان عامل ظلم و ستم هستند، هم خودشان و هم خدایی که مطرح می کنند، ساخته بشر است». 
جنبه ایجابی: باور به خدا
«خدایی که من بواسطه احساس درونی به وجودش باور دارم، خدایی آرامش بخش و مهربان است که ما را تنها نمی گذارد».
  در ادامه مستقلاً به بررسی انتقادی هر یک از این دو جنبه می پردازیم:
جنبه سلبی: خشونت و مذهب اصولا هر دین و مذهبی از چند مرتبه برخوردار است: دین آنطور که هست؛ دین آنطور که فهمیده می شود؛ و دین آنطور که اجرا می شود. چه بسا گروهی از مردم بواسطه شرایط فکری و موقعیت اجتماعی خاصی که دارند، به دنبال تثبیت یا تغییر اجتماعی یا سیاسی باشند و بر همین اساس، دین را به مثابه ابزاری برای تثبیت یا تغییر یک فکر و ایده به کار بندند. چنین نگرش جانبدارانه‌ای به دین، قطعا دین را آنطور که هست نمی فهمد بلکه دین را آنطور که خودش می خواهد و می پسندد، به تصویر می کشد. در مرحله اجرا و نهادینه کردن دین همین مشکل وجود دارد. چه بسا گروهی از مردم، دین را به صورت کاریکاتوری اجرا کنند و به جای آن که وجوه استکبارستیزانه و عدالتخواهانه دین که از مهمترین اهداف بعثت انبیاء است، را پیگیری کنند، بر مسائل فردی و کمتر مهم اصرار می ورزند. در واقع، این گروه از مردم دیندار، در اجرای دین و تحقق آموزه هایش، به خوبی عمل نمی کنند و از سرمایه معنوی مردم به سود اهداف عالیه دین استفاده نمی کنند و در نتیجه، دین را عامل تفرقه و خشونت علیه دیگران قرار می دهند. مثلا به جای آن که از سرمایه معنوی مردم برای مقابله با استکبار جهانی استفاده کنند، دین و سرمایه معنوی مردم را به مثابه ابزاری برای برادرکشی و ظلم علیه سایر مسلمانان قرار می دهند. بنابراین، کاملا با شما موافقیم که گاهی گروهی از مردم بواسطه بدفهمی و بی‌تدبیری، به جای آن که دین را در راستای اهداف عالیه انبیاء (حیات طیبه، برپایی عدالت و مقابله با ظلم و ظالم و ...) به کار بندند، آن را ابزاری برای ترویج خشونت و تفرقه قرار می دهند.
اما آیا می توان این بی‌تدبیری و بدفهمی را به خودِ دین نسبت داد؟! آیا سوءمدیریت یک مدیر در اجرای یک قانون را می توان لزوما ناشی از ضعف آن قانون دانست؟! آیا ممکن نیست قانونی جامع و کامل داشته باشیم اما مدیرانی نالایق داشته باشیم که نه درک درستی از قانون دارند و نه به خوبی آن را اجرا می کنند؟! به دین اسلام نیز از این جهت، ضربات شدیدی وارد شده است؛ یعنی با این که دین اسلام، دین مهر و آشتی و برادری و رحمت است، گاهی ابزاری شده برای تفرقه و خشونت. آری، باید کوشید با قرائت و تفسیر درست از دین، مسیر مستقیم دین را پیشِ روی دینداران قرار داد تا از بیراهه رفتن آنها در زندگی و سیاست و اجتماع جلوگیری کرد. شبیه به والدینی که با آموزش درست، به فرزندِ خویش یاد می دهند که چگونه از ابزارهای پیرامونی(مثلا چاقو و مداد و چنگال و ...) برای رفع حوایج  استفاده کند و از آنها در ضربه زدن به دیگران استفاده نکند. اگر کودکی از مداد استفاده نادرست کرد و چشم همکلاسی را کور کرد، مجوّزی می شود برای از بین بردن تمامی مدادها؟! نه. به همین شکل، استفاده و تفسیر نادرست از دینی که در جای خودش حقانیتش اثبات شده، مجوّزی نمی شود برای طرد و نفی و دوری کردن از آن دین.  
جنبه ایجابی: باور به خدا همانطور که به درستی مرقوم فرمودید خداوند حقیقتی آرام‌بخش و مهربان است که ما را تنها نمی گذارد. این تعابیر بارها در قرآن به کار رفته است. مثلا این که خداوند حقیقتی آرامش بخش است در این آیه طرح شده است: « الَّذينَ آمَنُوا وَ تَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِكْرِ اللَّهِ أَلا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ»(رعد: 28)؛ یعنی: « آنها كسانى هستند كه ايمان آورده‌اند، و دلهايشان به ياد خدا مطمئن(و آرام) است؛ آگاه باشيد، تنها با ياد خدا دلها آرامش می‌يابد». یا این که خداوند مهربان است، در ابتدای هر سوره ای ذکر شده است: «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ». رحمن اشاره به رحمت و مهربانی خدا نسبت به تمامی مخلوقات اشاره دارد و رحیم اشاره به مهربانی و رحمت خاص خداوند نسبت به مومنان و اولیایش. یا این که خداوند ما را رها نکرده و همیشه همراهمان است و هر لحظه او را بخوانیم، به بهترین شکل پاسخ می دهد، در این آیه ذکر شده است: « وَ إِذا سَأَلَكَ عِبادي عَنِّي فَإِنِّي قَريبٌ أُجيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذا دَعانِ فَلْيَسْتَجيبُوا لي‏ وَ لْيُؤْمِنُوا بي‏ لَعَلَّهُمْ يَرْشُدُونَ»(بقره: 186)؛ یعنی: « و هنگامى كه بندگان من، از تو در باره من سؤال كنند، (بگو:) من نزديكم! دعاى دعا كننده را، به هنگامى كه مرا مى‏خواند، پاسخ مى‏گويم! پس بايد دعوت مرا بپذيرند، و به من ايمان بياورند، تا راه يابند». او خدایی است که اگر به دنبالش باشیم و راه او را طی کنیم، ما را راهبری کرده و یاری می رساند: « مَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً»(طلاق: 2)؛ یعنی: « و هر كس تقواى الهى پيشه كند، خداوند راه نجاتى براى او فراهم می‌‏كند». او نه فقط راهبر است و راه درست را نشان می دهد بلکه اگر مسیری را اشتباه طی کنیم و کارهای نادرستی انجام دهیم، خداوند از رویِ فضل و بخششی که دارد، آن اشتباهات را پوشانده و می بخشد: « يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا إِنْ تَتَّقُوا اللَّهَ يَجْعَلْ لَكُمْ فُرْقاناً وَ يُكَفِّرْ عَنْكُمْ سَيِّئاتِكُمْ وَ يَغْفِرْ لَكُمْ وَ اللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظيمِ»(انفال: 29)؛ یعنی: «اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد! اگر از(مخالفت فرمان) خدا بپرهيزيد، براى شما وسيله‌اى جهت جدا ساختن حق از باطل قرار می‌دهد و گناهانتان را می‌پوشاند؛ و شما را مي‌آمرزد؛ و خداوند صاحب فضل و بخشش عظيم است». خداوند خیر است و جز به خیر و نیکی دستور نمی دهد: « لَيْسَ الْبِرَّ أَنْ تُوَلُّوا وُجُوهَكُمْ قِبَلَ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ وَ لكِنَّ الْبِرَّ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ وَ الْمَلائِكَةِ وَ الْكِتابِ وَ النَّبِيِّينَ وَ آتَى الْمالَ عَلى‏ حُبِّهِ ذَوِي الْقُرْبى‏ وَ الْيَتامى‏ وَ الْمَساكينَ وَ ابْنَ السَّبيلِ وَ السَّائِلينَ وَ فِي الرِّقابِ وَ أَقامَ الصَّلاةَ وَ آتَى الزَّكاةَ وَ الْمُوفُونَ بِعَهْدِهِمْ إِذا عاهَدُوا وَ الصَّابِرينَ فِي الْبَأْساءِ وَ الضَّرَّاءِ وَ حينَ الْبَأْسِ أُولئِكَ الَّذينَ صَدَقُوا وَ أُولئِكَ هُمُ الْمُتَّقُونَ»(بقره: 177)؛ یعنی: « نيكى، (تنها) اين نيست كه(به هنگام نماز،) روىِ خود را به سوى مشرق و(يا) مغرب كنيد؛ (و تمام گفتگوى شما، در باره قبله و تغيير آن باشد؛ و همه وقت خود را مصروف آن سازيد؛) بلكه نيكى(و نيكوكار) كسى است كه به خدا، و روز رستاخيز، و فرشتگان، و كتاب(آسمانى)، و پيامبران، ايمان آورده؛ و مال(خود) را، با همه علاقه‌اى كه به آن دارد، به خويشاوندان و يتيمان و مسكينان و واماندگان در راه و سائلان و بردگان، انفاق می‌كند؛ نماز را برپا می‌دارد و زكات را می‌پردازد؛ و(همچنين) كسانى كه به عهد خود-به هنگامى كه عهد بستند-وفا می‌كنند؛ و در برابر محروميتها و بيماريها و در ميدان جنگ، استقامت به خرج می‌دهند؛ اينها كسانى هستند كه راست می‌گويند؛ و(گفتارشان با اعتقادشان هماهنگ است؛) و اينها هستند پرهيزكاران».
نتیجه: بنابراین، خدایی که شما به آن باور دارید، همان خدایی است که انبیای الهی از جانب او برگزیده شدند تا پیام صلح و عدالت را برای جهانیان اعلام کنند و ریشه ظلم و فقر را برچینند. اما خشونت و تفرقه ای که به نام دین جاری است، یا ناشی از امیال و افکار نامطلوب بخش از مسلمانان است که از تسلط فرهنگ ناب دینی و قرآنی جلوگیری می کند و یا ناشی از ظلم و مقابله جریان استکبار و کفر جهانی علیه مسلمانان است که گریزی جز دفاع مقدس پیش رویِ مسلمانان قرار نداده است. البته باید به این نکته نیز متذکر شد که خشونت منحصرا توسط دین و مذهب بروز و گسترش نیافته است، بلکه دهشتناک‌ترین جنگ های تاریخ، خارج از قلمرو دین و دیانت شکل گرفته است که مصادیق تاریخی فراوانی دارد که نمونه بارزش جنگ های جهانی اول و دوم است که بدون محوریت دین عمدتا در اروپا شکل گرفت و منجر به مرگ بیش از هفتاد میلیون انسان شد.
جمع بندی   پرسش: در این دنیای کثیف که هر کسی به زیر دستش ظلم می کند و مفهوم عدالت و خوبی از نظر هر کس با دیگری فرق دارد و به اسم مذهب سر همدیگر کلاه می گذارند و از یکدیگر سوء استفاده می کنند؛ پس این مذهب که خودش عامل ظلم و ستم و سوء استفاده هست، یک چیز ساختگی است. و خدایی که این مذهب معرفی می کند هم دروغین است. خدا برای من یک حس هستش و باور دارم که هست حتی اگه صرفا برای آرام شدن خودم باشد. خدایی که مرا تنها نمی گذارد و مهربان است. این حس به من می گوید خدا هستش مثل یک احساس درونی.   پاسخ: دوست عزیز پرسش شما دربردارنده بخش های متنوعی است که بررسی تفصیلی هر یک از آنها در یک تاپیک نمی گنجد. از این رو، از بخشهای فرعی مندرج در پرسش شما صرف نظر کرده و به بخش اصلی پرسش حاضر می پردازیم: «مذاهبی که خودشان عامل ظلم و ستم هستند، هم خودشان و هم خدایی که مطرح می کنند، ساخته بشر است. خدایی که من بواسطه احساس درونی به وجودش باور دارم، خدایی آرامش بخش و مهربان است که ما را تنها نمی گذارد». همانطور که پیداست، این بخش از پرسش شما دربردارنده دو جنبه سلبی و ایجابی است که در ادامه هر یک را مستقلا مورد نقد و بررسی قرار می دهیم:   جنبه سلبی: خشونت و مذهب در این بخش، به نقد و بررسی جنبه سلبی پرسش شما می پردازیم؛ یعنی این عبارت: «مذاهبی که خودشان عامل ظلم و ستم هستند، هم خودشان و هم خدایی که مطرح می کنند، ساخته بشر است».  در پاسخ به این بخش گفتنی است، اصولا هر دین و مذهبی از چند مرتبه برخوردار است: دین آنطور که هست؛ دین آنطور که فهمیده می شود؛ و دین آنطور که اجرا می شود. چه بسا گروهی از مردم بواسطه شرایط فکری و موقعیت اجتماعی خاصی که دارند، به دنبال تثبیت یا تغییر اجتماعی یا سیاسی باشند و بر همین اساس، دین را به مثابه ابزاری برای تثبیت یا تغییر یک فکر و ایده به کار بندند. چنین نگرش جانبدارانه‌ای به دین، قطعا دین را آنطور که هست نمی فهمد بلکه دین را آنطور که خودش می خواهد و می پسندد، به تصویر می کشد. در مرحله اجرا و نهادینه کردن دین همین مشکل وجود دارد. چه بسا گروهی از مردم، دین را به صورت کاریکاتوری اجرا کنند و به جای آن که وجوه استکبارستیزانه و عدالتخواهانه دین که از مهمترین اهداف بعثت انبیاء است، را پیگیری کنند، بر مسائل فردی و کمتر مهم اصرار می ورزند. در واقع، این گروه از مردم دیندار، در اجرای دین و تحقق آموزه هایش، به خوبی عمل نمی کنند و از سرمایه معنوی مردم به سود اهداف عالیه دین استفاده نمی کنند و در نتیجه، دین را عامل تفرقه و خشونت علیه دیگران قرار می دهند. مثلا به جای آن که از سرمایه معنوی مردم برای مقابله با استکبار جهانی استفاده کنند، دین و سرمایه معنوی مردم را به مثابه ابزاری برای برادرکشی و ظلم علیه سایر مسلمانان قرار می دهند. بنابراین، کاملا با شما موافقیم که گاهی گروهی از مردم بواسطه بدفهمی و بی‌تدبیری، به جای آن که دین را در راستای اهداف عالیه انبیاء (حیات طیبه، برپایی عدالت و مقابله با ظلم و ظالم و ...) به کار بندند، آن را ابزاری برای ترویج خشونت و تفرقه قرار می دهند. اما آیا می توان این بی‌تدبیری و بدفهمی را به خودِ دین نسبت داد؟! آیا سوءمدیریت یک مدیر در اجرای یک قانون را می توان لزوما ناشی از ضعف آن قانون دانست؟! آیا ممکن نیست قانونی جامع و کامل داشته باشیم اما مدیرانی نالایق داشته باشیم که نه درک درستی از قانون دارند و نه به خوبی آن را اجرا می کنند؟! به دین اسلام نیز از این جهت، ضربات شدیدی وارد شده است؛ یعنی با این که دین اسلام، دین مهر و آشتی و برادری و رحمت است، گاهی ابزاری شده برای تفرقه و خشونت. آری، باید کوشید با قرائت و تفسیر درست از دین، مسیر مستقیم دین را پیشِ روی دینداران قرار داد تا از بیراهه رفتن آنها در زندگی و سیاست و اجتماع جلوگیری کرد. شبیه به والدینی که با آموزش درست، به فرزندِ خویش یاد می دهند که چگونه از ابزارهای پیرامونی(مثلا چاقو و مداد و چنگال و ...) برای رفع حوایج  استفاده کند و از آنها در ضربه زدن به دیگران استفاده نکند. اگر کودکی از مداد استفاده نادرست کرد و چشم همکلاسی را کور کرد، مجوّزی می شود برای از بین بردن تمامی مدادها؟! نه. به همین شکل، استفاده و تفسیر نادرست از دینی که در جای خودش حقانیتش اثبات شده، مجوّزی نمی شود برای طرد و نفی و دوری کردن از آن دین.   جنبه ایجابی: باور به خدا در این قسمت به جنبه ایجابی پرسش شما می پردازیم، یعنی: «خدایی که من بواسطه احساس درونی به وجودش باور دارم، خدایی آرامش بخش و مهربان است که ما را تنها نمی گذارد». همانطور که به درستی مرقوم فرمودید خداوند حقیقتی آرام‌بخش و مهربان است که ما را تنها نمی گذارد. این تعابیر بارها در قرآن به کار رفته است. مثلا این که خداوند حقیقتی آرامش بخش است در این آیه طرح شده است: « الَّذينَ آمَنُوا وَ تَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِكْرِ اللَّهِ أَلا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ»(1)؛ یعنی: « آنها كسانى هستند كه ايمان آورده‌اند، و دلهايشان به ياد خدا مطمئن(و آرام) است؛ آگاه باشيد، تنها با ياد خدا دلها آرامش می‌يابد». یا این که خداوند مهربان است، در ابتدای هر سوره ای ذکر شده است: «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ». رحمن اشاره به رحمت و مهربانی خدا نسبت به تمامی مخلوقات اشاره دارد و رحیم اشاره به مهربانی و رحمت خاص خداوند نسبت به مومنان و اولیایش. یا این که خداوند ما را رها نکرده و همیشه همراهمان است و هر لحظه او را بخوانیم، به بهترین شکل پاسخ می دهد، در این آیه ذکر شده است: « وَ إِذا سَأَلَكَ عِبادي عَنِّي فَإِنِّي قَريبٌ أُجيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذا دَعانِ فَلْيَسْتَجيبُوا لي‏ وَ لْيُؤْمِنُوا بي‏ لَعَلَّهُمْ يَرْشُدُونَ»(2)؛ یعنی: « و هنگامى كه بندگان من، از تو در باره من سؤال كنند، (بگو:) من نزديكم! دعاى دعا كننده را، به هنگامى كه مرا مى‏خواند، پاسخ مى‏گويم! پس بايد دعوت مرا بپذيرند، و به من ايمان بياورند، تا راه يابند». او خدایی است که اگر به دنبالش باشیم و راه او را طی کنیم، ما را راهبری کرده و یاری می رساند: « مَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً»(3)؛ یعنی: « و هر كس تقواى الهى پيشه كند، خداوند راه نجاتى براى او فراهم می‌‏كند». او نه فقط راهبر است و راه درست را نشان می دهد بلکه اگر مسیری را اشتباه طی کنیم و کارهای نادرستی انجام دهیم، خداوند از رویِ فضل و بخششی که دارد، آن اشتباهات را پوشانده و می بخشد: « يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا إِنْ تَتَّقُوا اللَّهَ يَجْعَلْ لَكُمْ فُرْقاناً وَ يُكَفِّرْ عَنْكُمْ سَيِّئاتِكُمْ وَ يَغْفِرْ لَكُمْ وَ اللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظيمِ»(4)؛ یعنی: «اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد! اگر از(مخالفت فرمان) خدا بپرهيزيد، براى شما وسيله‌اى جهت جدا ساختن حق از باطل قرار می‌دهد و گناهانتان را می‌پوشاند؛ و شما را مي‌آمرزد؛ و خداوند صاحب فضل و بخشش عظيم است». خداوند خیر است و جز به خیر و نیکی دستور نمی دهد: « لَيْسَ الْبِرَّ أَنْ تُوَلُّوا وُجُوهَكُمْ قِبَلَ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ وَ لكِنَّ الْبِرَّ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ وَ الْمَلائِكَةِ وَ الْكِتابِ وَ النَّبِيِّينَ وَ آتَى الْمالَ عَلى‏ حُبِّهِ ذَوِي الْقُرْبى‏ وَ الْيَتامى‏ وَ الْمَساكينَ وَ ابْنَ السَّبيلِ وَ السَّائِلينَ وَ فِي الرِّقابِ وَ أَقامَ الصَّلاةَ وَ آتَى الزَّكاةَ وَ الْمُوفُونَ بِعَهْدِهِمْ إِذا عاهَدُوا وَ الصَّابِرينَ فِي الْبَأْساءِ وَ الضَّرَّاءِ وَ حينَ الْبَأْسِ أُولئِكَ الَّذينَ صَدَقُوا وَ أُولئِكَ هُمُ الْمُتَّقُونَ»(5)؛ یعنی: « نيكى، (تنها) اين نيست كه(به هنگام نماز،) روىِ خود را به سوى مشرق و(يا) مغرب كنيد؛ (و تمام گفتگوى شما، در باره قبله و تغيير آن باشد؛ و همه وقت خود را مصروف آن سازيد؛) بلكه نيكى(و نيكوكار) كسى است كه به خدا، و روز رستاخيز، و فرشتگان، و كتاب(آسمانى)، و پيامبران، ايمان آورده؛ و مال(خود) را، با همه علاقه‌اى كه به آن دارد، به خويشاوندان و يتيمان و مسكينان و واماندگان در راه و سائلان و بردگان، انفاق می‌كند؛ نماز را برپا می‌دارد و زكات را می‌پردازد؛ و(همچنين) كسانى كه به عهد خود-به هنگامى كه عهد بستند-وفا می‌كنند؛ و در برابر محروميتها و بيماريها و در ميدان جنگ، استقامت به خرج می‌دهند؛ اينها كسانى هستند كه راست می‌گويند؛ و(گفتارشان با اعتقادشان هماهنگ است؛) و اينها هستند پرهيزكاران».   نتیجه: بنابراین، خدایی که شما به آن باور دارید، همان خدایی است که انبیای الهی از جانب او برگزیده شدند تا پیام صلح و عدالت را برای جهانیان اعلام کنند و ریشه ظلم و فقر را برچینند. اما خشونت و تفرقه ای که به نام دین جاری است، یا ناشی از امیال و افکار نامطلوبِ بخشی از مسلمانان است که از رواج فرهنگ ناب دینی و قرآنی جلوگیری می کند و یا ناشی از ظلم و مقابله جریان استکبار و کفر جهانی علیه مسلمانان است که گریزی جز دفاع مقدس پیش رویِ مسلمانان قرار نداده است. البته باید به این نکته نیز متذکر شد که خشونت منحصرا توسط دین و مذهب بروز و گسترش نیافته است، بلکه دهشتناک‌ترین جنگ های تاریخ، خارج از قلمرو دین و دیانت شکل گرفته است که مصادیق تاریخی فراوانی دارد که نمونه بارزش جنگ های جهانی اول و دوم است که بدون محوریت دین عمدتا در اروپا شکل گرفت و منجر به مرگ بیش از هفتاد میلیون انسان شد؛ بگذریم از میزان مجروحین و آوارگان!   پی نوشت ها: 1. رعد: 28 2. بقره: 186 3. طلاق: 2 4. انفال: 29 5. بقره: 177
موضوع قفل شده است