فوت همسر و تربیت فرزندان
تبهای اولیه
فوت همسر و تربیت فرزندان
به نام خدا
با عرض سلام و احترام
همسر حقیر حدود40 روز قبل به رحمت خدا رفتن - دو تابچه دارم یک دختر حدودا3 و یک پسر 9 ساله -
یک مساله ای هست در خصوص ازدواج مجدد بعد از فوت
واقعیت اینه که دوست ندارم ازدواج کنم و کسی دیگه ای رو جایگزین ایشون کنم
به نظرتون با ازدواج نکردن، دین یا حقی بر گردن بچه هام ندارم - به صورت مجردی با هم زندگی کنیم و اونا رو بزرگ کنم؟
هدیه زهرا said in فوت همسر و تربیت فرزندان
به نام خدا با عرض سلام و احترام همسر حقیر حدود40 روز قبل به رحمت خدا رفتن - دو تابچه دارم یک دختر حدودا3 و یک پسر 9 ساله - یک مساله ای هست در خصوص ازدواج مجدد بعد از فوت واقعیت اینه که دوست ندارم ازدواج کنم و کسی دیگه ای رو جایگزین ایشون کنم به نظرتون با ازدواج نکردن، دین یا حقی بر گردن بچه هام ندارم - به صورت مجردی با هم زندگی کنیم و اونا رو بزرگ کنم؟هوالمحبوب با عرض سلام و احترام به شما همراه گرامی؛ بسیار متأسف شدم از اینکه همسرمحترمتان به رحمت خدا رفته اند و شما سوگوار هستید. ان شالله که خداوند رحیم به شما صبر عنایت نماید و روح مرحومه در جوار خداوند رحمان، حضور داشته باشند. متوجه هستم که شما هم با اندوه از دست دادن همسرتان دست به گریبان هستید و هم با اضطراب و استرسی که از زندگی به صورت تنها با دو فرزند در ذهنتان است؛ دست و پنجه نرم می کنید. با توجه به سوالی که شما مطرح کرده اید، لازم است خدمتتان عرض نمایم که شما باید به شرایط خودتان نگاه کنید که توانمندی هایتان چگونه است؟ قبل از فوت همسرتان چقدر مسئولیت تربیت بچه ها به عهده شما بوده است؟ و اینکه چقدر اشراف به شرایط زندگی و اوضاع و احوال فرزندانتان دارید؟ اگرچه معمولا انسانها با شرایط کنار می آیند و کم کم یاد می گیرند چگونه زندگی شان را به پیش ببرند. مسلّما به تنهایی زندگی کردن با دو فرزند، سخت است.
اما خدمتتان عرض نمایم که ازدواج کردن مجدد برای شما به راحتی یک آقای مجرد نیست که تنها خودش و معیارهایش برای زندگی متأهلی را در نظر می گیرد. شما غیر از خودتان باید شرایط دختر و پسرتان را درنظر بگیرید؛ خانمی که بخواهد با شما زندگی کند چه شرایطی باید داشته باشد تا هم با معیارهای شما تطابق داشته باشد و هم در کنار فرزندانتان، آرامش بخش فضای منزل شما باشد و دختر و پسرتان با ایشان کنار بیایند.
بنابراین باید بیندیشید که ازدواج با این شرایط، آیا به نفعتان است یا به ضررتان؟ اینکه در ازای به دست آوردن چه چیزی، چه چیزهایی را ممکن است از دست بدهید؟ قبل از فراهم کردن شرایط ازدواج هم باید فرزندانتان را آماده موضوع نمایید.
همچنین برای شناسایی فردی که مناسب شما باشد؛ نیاز به بررسی و مشاوره و تحقیق فراوانی است.
آنچه که ضرورت دارد این است که در حال حاضر و با این سرعت که ازدواج برای شما میسر نیست؛ چراکه در ابتدا لازم است هم شما و هم فرزندانتان با این فقدان کنار بیایید تا به یک روند معمول و منطقی در زندگی برسید؛ زمانی هم میطلبد تا فرد مناسبی در نظر گرفته شود، تا آن زمان لازم است شما زندگی را در دست بگیرید و از زیر و بم های آن آگاهی یابید تا تسلط کامل بر آن ایجاد شود.
مثل مدیریت دختر و پسرتان، مدیریت روابط با دیگران و مدیریت خودتان که مهمترین مسائل است. اگر در اطرافیانتان فردی دلسوز و مدبّر باشد که بتوانید با ایشان مشورت نمایید و از راهنمایی های او بهره بگیرید؛ بسیار کمک کننده است. اگر چه باید مواظب باشید از طرفی هم جلوی دخالت و مدیریت زندگی تان توسط دیگران را بگیرید.
فرزندان شما باید بدانند که شمایید که تصمیم گیرنده زندگی هستید و باید از شما تبعیت نمایند. چراکه در این زمان، افرادی که البته دلسوز هستند به دلیل بی مادر شدن فرزندانتان ممکن است محبت های افراطی در حق فرزندانتان نمایند که مدیریتشان از دست شما خارج گردد با اظهار قدردانی از آن افراد، سعی نمایید که این مسائل را مدیریت کنید.
ارتباط با دختر سه ساله شور و نشاط می طلبد و توجه زیادی می خواهد و نیاز به یک مادر برایش بسیار زیاد است؛ خوب است در این شرایط، شرایط رفتن به مهدکودک را برای ساعات کوتاهی در روز برایش فراهم نمایید. شرایط شادمانی بیشتری در خانه و یا مهمانی و بیرون رفتن فراهم آورید و با پسرتان هم به تفریحاتی که او دوست دارد بپردازید مثل استخر رفتن، فوتبال بازی کردن و کارهایی که او می پسندد.
از دست دادن مادر یکی از مهمترین آسیب هایی که کودکان می توانند در زندگی ببینند؛ پسرتان در سنی است که نه سال با مادرش زندگی کرده و خاطره فراوانی از ایشان دارد و ممکن است دچار ضربه روحی شده باشد و دخترتان در مرحله ای است که ممکن است اضطراب جدایی در ایشان ایجاد گردد،در این شرایط به نظر بنده لازم است فرزندان خود را نزد یک روان شناس کودک ببرید تا با مصاحبه بالینی ای که از ایشان به عمل می آورد، اگر آسیب روحی ای اتفاق افتاده بهبود یابد و هم اینکه شما با مشورت با یک روان شناس، مهارت زندگی با دو فرزند را فرا بگیرید.
از آنجا که به نظر می رسد شما علقه و محبت زیادی به همسرتان داشته و دارید که نمی خواهید کسی را جایگزین ایشان نمایید؛ ممکن است لازم باشد با یک مشاور گفتگو داشته باشید و میزان آسیب به شما بررسی گردد تا به یک شرایط بهتری برسید؛ در حال حاضر مهمترین فرد زندگی، شما هستید که می بایست به فرزندانتان هم انرژی و انگیزه بدهید بنابراین شرایط روحی شما فوق العاده ارزشمند است.
موفق باشید.
سلام ببخشید فکر میکنم اشتباه متوجه عرض بنده شدید . خانم نیستم و مرد هستم. خانمم حدودا دو ماه قبل فوت شدند و دختر سه ساله و پسر 9 ساله دارم .
هدیه زهرا said in سلام ببخشید فکر میکنم اشتباه
سلام ببخشید فکر میکنم اشتباه متوجه عرض بنده شدید . خانم نیستم و مرد هستم. خانمم حدودا دو ماه قبل فوت شدند و دختر سه ساله و پسر 9 ساله دارم .سلام ، بله درسته؛ متأسفانه در مرحله اول بنده فکر کردم که سوال از طرف یک خانم مطرح شده؛ چراکه سوال به تنهایی گویای جنسیت نبود ولی با توجه به اینکه نام تان در انجمن هدیه زهراست به نظرم رسید که پرسش از طرف یک خانم است. از شما عذرخواهی می کنم و اگر دوباره به پاسخ توجه کنید تصحیح صورت گرفته است.
جمع بندی
پرسش:با عرض سلام و احترام، همسر حقیر حدود40 روز قبل به رحمت خدا رفتند. یک دختر سه ساله و یک پسر نه ساله دارم. واقعیت این است که دوست ندارم ازدواج کنم و کس دیگری را جایگزین همسرم کنم. سوال بنده این است که آیا با ازدواج نکردن دین یا حقی بر گردن فرزندانم ندارم و به تنهایی می توانم آنها را بزرگ نمایم؟
پاسخ: بسیار متأسف شدم از اینکه همسرمحترمتان به رحمت خدا رفته اند و شما سوگوار هستید. ان شالله که خداوند رحیم به شما صبر عنایت نماید و روح مرحومه در جوار خداوند رحمان، حضور داشته باشند.
متوجه هستم که شما هم با اندوه از دست دادن همسرتان دست به گریبان هستید و هم با اضطراب و استرسی که از زندگی به صورت تنها با دو فرزند در ذهنتان است؛ دست و پنجه نرم می کنید. با توجه به سوالی که شما مطرح کرده اید، لازم است خدمتتان عرض نمایم که شما باید به شرایط خودتان نگاه کنید که توانمندی هایتان چگونه است؟ قبل از فوت همسرتان چقدر مسئولیت تربیت بچه ها به عهده شما بوده است؟ و اینکه چقدر اشراف به شرایط زندگی و اوضاع و احوال فرزندانتان دارید؟
اگرچه معمولا انسانها با شرایط کنار می آیند و کم کم یاد می گیرند چگونه زندگی شان را به پیش ببرند. مسلّما به تنهایی زندگی کردن با دو فرزند، سخت است.
اما خدمتتان عرض نمایم که ازدواج کردن مجدد برای شما به راحتی یک آقای مجرد نیست که تنها خودش و معیارهایش برای زندگی متأهلی را در نظر می گیرد. شما غیر از خودتان باید شرایط دختر و پسرتان را درنظر بگیرید؛ خانمی که بخواهد با شما زندگی کند چه شرایطی باید داشته باشد تا هم با معیارهای شما تطابق داشته باشد و هم در کنار فرزندانتان، آرامش بخش فضای منزل شما باشد و دختر و پسرتان با ایشان کنار بیایند.
همچنین برای شناسایی فردی که مناسب شما باشد؛ نیاز به بررسی و مشاوره و تحقیق فراوانی است.
آنچه که ضرورت دارد این است که در حال حاضر و با این سرعت که ازدواج برای شما میسر نیست؛ چراکه در ابتدا لازم است هم شما و هم فرزندانتان با این فقدان کنار بیایید تا به یک روند معمول و منطقی در زندگی برسید؛ زمانی هم میطلبد تا فرد مناسبی در نظر گرفته شود، تا آن زمان لازم است شما زندگی را در دست بگیرید و از زیر و بم های آن آگاهی یابید تا تسلط کامل بر آن ایجاد شود.
مثل مدیریت دختر و پسرتان، مدیریت روابط با دیگران و مدیریت خودتان که مهمترین مسائل است. اگر در اطرافیانتان فردی دلسوز و مدبّر باشد که بتوانید با ایشان مشورت نمایید و از راهنمایی های او بهره بگیرید؛ بسیار کمک کننده است. اگر چه باید مواظب باشید از طرفی هم جلوی دخالت و مدیریت زندگی تان توسط دیگران را بگیرید.
فرزندان شما باید بدانند که شمایید که تصمیم گیرنده زندگی هستید و باید از شما تبعیت نمایند. چراکه در این زمان، افرادی که البته دلسوز هستند به دلیل بی مادر شدن فرزندانتان ممکن است محبت های افراطی در حق فرزندانتان نمایند که مدیریتشان از دست شما خارج گردد با اظهار قدردانی از آن افراد، سعی نمایید که این مسائل را مدیریت کنید.
ارتباط با دختر سه ساله شور و نشاط می طلبد و توجه زیادی می خواهد و نیاز به یک مادر برایش بسیار زیاد است؛ خوب است در این شرایط، شرایط رفتن به مهدکودک را برای ساعات کوتاهی در روز برایش فراهم نمایید. شرایط شادمانی بیشتری در خانه و یا مهمانی و بیرون رفتن فراهم آورید و با پسرتان هم به تفریحاتی که او دوست دارد بپردازید مثل استخر رفتن، فوتبال بازی کردن و کارهایی که او می پسندد.
از دست دادن مادر یکی از مهمترین آسیب هایی که کودکان می توانند در زندگی ببینند؛ پسرتان در سنی است که نه سال با مادرش زندگی کرده و خاطره فراوانی از ایشان دارد و ممکن است دچار ضربه روحی شده باشد و دخترتان در مرحله ای است که ممکن است اضطراب جدایی در ایشان ایجاد گردد،در این شرایط به نظر بنده لازم است فرزندان خود را نزد یک روان شناس کودک ببرید تا با مصاحبه بالینی ای که از ایشان به عمل می آورد، اگر آسیب روحی ای اتفاق افتاده بهبود یابد و هم اینکه شما با مشورت با یک روان شناس، مهارت زندگی با دو فرزند را فرا بگیرید.
از آنجا که به نظر می رسد شما علقه و محبت زیادی به همسرتان داشته و دارید که نمی خواهید کسی را جایگزین ایشان نمایید؛ ممکن است لازم باشد با یک مشاور گفتگو داشته باشید و میزان آسیب به شما بررسی گردد تا به یک شرایط بهتری برسید؛ در حال حاضر مهمترین فرد زندگی، شما هستید که می بایست به فرزندانتان هم انرژی و انگیزه بدهید بنابراین شرایط روحی شما فوق العاده ارزشمند است.
موفق باشید.