جمع بندی آیا فروپاشی بنیان خانواده بد است؟

تب‌های اولیه

8 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
آیا فروپاشی بنیان خانواده بد است؟
یک حرفی در دهان خیلی ها افتاده که در مکاتب غیراسلامی و غربی بنیان خانواده از هم پاشیده است! این ها همه دستاور ها و پیشرفت های غرب در زمینه های فرهنگی اقتصادی علمی اخلاقی صنعت سیاست حقوق بشر و غیره را کنار گذاشته اند و چسبیده اند به فروپاشی بنیان خانواده! حقیقتا اگر عبارت فروپاشی بنیان خانواده را به زبان بیاوریم با خود میگوییم عجب فاجعه ای! اما این مغالطه ای بیش نیست اگر بگوییم سقوط حاکمیت کلیسا هم به نظر یک فاجعه رخ داده است اما در حقیقت این طور نیست اگر خانواده ما از هم بپاشد به نظر اتفاق بسیار بدی رخ داده است اما اگر کل یک جامعه به سمتی حرکت کند که بنیان خانواده سست شود چیزی جز یک تغییر فرهنگی مانند سایر تحولات فرهنگی نیست و در جامعه رایج و پذیرفته میشود مگر غرب با فروپاشی بنیان خانواده چه ضرری کرده است؟ آیا در کشور های مرفه اروپایی جرم و جنایت زیاد شده یا امنیت بالا رفته؟ مگر در همین جمهوری اسلامی بنیان خانواده ها در حال از هم پاشیدن نیست؟ ممکن است بگویید این تاثیر غرب است این درست است اما حتی اگر فقط ایران در جهان بود باز هم مردم همان مسیری که غرب طی کرده را طی میکردند اصلا مسیری که غرب طی کرده مسیر بشر است و غرب چون جلو تر است زود تر این مسیر را طی کرده است اصلا لازمه بسیاری از حقوق بشر همین از بین رفتن شکل سنتی خانواده ها است که نشانی از مدرنیته ندارد لابد انتظار دارید در قرن بیست و یک در غرب مرد نان آور خانه باشد و وظیفه زن پرورش فرزندانی با تقوا باشد و دختری که هنوز به سن بلوغ نرسیده به عقد یک پیرمرد در بیاید و فرزندان حتی یک اوف هم به والدین نگویند این کهنه پرستی ها شبیه حرف یک پیرمرد روستایی است که از جوانان ایراد میگیرد و میگوید زمان ما فلان بوده و بهمان بوده انسان از اول خانواده دار نبوده بلکه در مسیر تکامل خود خانواده ها را به وجود آورده است و به مرور زمان در همه جوامع نقش خانواده ها کم شده تا زمانی که از بین برود
با نام و یاد دوست         کارشناس بحث: استاد بدیع
یک حرفی در دهان خیلی ها افتاده که در مکاتب غیراسلامی و غربی بنیان خانواده از هم پاشیده است! این ها همه دستاور ها و پیشرفت های غرب در زمینه های فرهنگی اقتصادی علمی اخلاقی صنعت سیاست حقوق بشر و غیره را کنار گذاشته اند و چسبیده اند به فروپاشی بنیان خانواده! حقیقتا اگر عبارت فروپاشی بنیان خانواده را به زبان بیاوریم با خود میگوییم عجب فاجعه ای! اما این مغالطه ای بیش نیست اگر بگوییم سقوط حاکمیت کلیسا هم به نظر یک فاجعه رخ داده است اما در حقیقت این طور نیست اگر خانواده ما از هم بپاشد به نظر اتفاق بسیار بدی رخ داده است اما اگر کل یک جامعه به سمتی حرکت کند که بنیان خانواده سست شود چیزی جز یک تغییر فرهنگی مانند سایر تحولات فرهنگی نیست و در جامعه رایج و پذیرفته میشود مگر غرب با فروپاشی بنیان خانواده چه ضرری کرده است؟ آیا در کشور های مرفه اروپایی جرم و جنایت زیاد شده یا امنیت بالا رفته؟ مگر در همین جمهوری اسلامی بنیان خانواده ها در حال از هم پاشیدن نیست؟ ممکن است بگویید این تاثیر غرب است این درست است اما حتی اگر فقط ایران در جهان بود باز هم مردم همان مسیری که غرب طی کرده را طی میکردند اصلا مسیری که غرب طی کرده مسیر بشر است و غرب چون جلو تر است زود تر این مسیر را طی کرده است اصلا لازمه بسیاری از حقوق بشر همین از بین رفتن شکل سنتی خانواده ها است که نشانی از مدرنیته ندارد لابد انتظار دارید در قرن بیست و یک در غرب مرد نان آور خانه باشد و وظیفه زن پرورش فرزندانی با تقوا باشد و دختری که هنوز به سن بلوغ نرسیده به عقد یک پیرمرد در بیاید و فرزندان حتی یک اوف هم به والدین نگویند این کهنه پرستی ها شبیه حرف یک پیرمرد روستایی است که از جوانان ایراد میگیرد و میگوید زمان ما فلان بوده و بهمان بوده انسان از اول خانواده دار نبوده بلکه در مسیر تکامل خود خانواده ها را به وجود آورده است و به مرور زمان در همه جوامع نقش خانواده ها کم شده تا زمانی که از بین برود
  با سلام خدمت شما کاربر گرامی برای اینکه بتوانید درباره خانواده و نقش آن در بهروزی انسان منصفانه تر قضاوت کنید بهتر است آن را به صورت جداگانه و نه در جامعه غرب مورد مطالعه قرار دهید. چراکه تا وقتی غرب را به عنوان الگو و ایده آل صد در صدی می بینید همه چیز آن را مفهومی کمال یافته و بی عیب تلقی می کنید. اگر خانواده در آن کارکرد و معنا و مفهوم خود را از دست بدهد خواهید گفت خانواده نهاد مقدس و مفیدی نیست و اصلا تزلزل خانواده عامل پیشرفت آنها بوده است. اگر در جامعه آمریکا سالانه 30 هزار نفر بر اثر خشونت ناشی از سلاح گرم کشته میشوند قابل اغماض و توجیه است. اگر زندگی مردم در ژاپن در حال تبدیل شدن به یک زندگی ماشینی و رباتیک است و حتی نصف زوج هایی که با یکدیگر ازدواج میکنند هم در کنار هم نمی مانند اشکالی ندارد. چون اقتصاد قوی ای دارند! اجازه دهید قبل از اینکه وارد بحث خانواده (جدا از غرب و شرق) شویم به بدترین نوع الگوبرداری از غرب و کشورهای متمدن اشاره کنم. بدترین نوع الگوبرداری از غرب الگوبرداری فرهنگی به جای الگوبرداری علمی و صنعتی است. یعنی به جای اینکه نقاط قوت آنها دنبال شود نقاط ضعفشان تقلید میشود. در حالی که غرب به شدیدترین نوع ممکن در مورد دستاورهای علمی و صنعتی خود اعمال حق حاکمیت و انحصارطلبی دارد، با گشاده دستی و بذل در حال ویترین کردن فرهنگ و سبک زندگی خود است. در داخل نیز افرادی هستند که به جای اینکه صنعت و تکنولوژی آنها رگ غیرت و حسادت شان را بجنباند و در صحنه علم و صنعت وارد میدان عمل شوند ابتذال و عناصر فرهنگ مادی شان آنها را فریفته میکند و به تقلید و تکرار وا می دارد. اوایل حکومت پهلوی کشف حجاب به عنوان سنبل غربگرایی و طلیعه تمدن و پیشرفت دنبال شد اما وقتی از نماینده مجلس حکومت پلوی پرسیده می شد چرا همیشه وارد کننده هستید جواب میدهد چه اشکالی دارد آنها برای ما کار کنند! و این تفکر ادامه دارد .....
سلام و درود بر شما سبکهای مختلفی از روابط اجتماعی داره توی دنیا شکل میگیره. باید بررسی کنیم آیا شیوه زندگی دیگری می تونه جایگزین تشکیل خانواده بشه یا خیر.   در نظام خانواده فرض بر اینه که دو نفر قراره تا آخر عمر در کنار هم زندگی کنند و طلاق به عنوان یک معضل مطرح میشه و هدف باید کاهش میزان طلاق باشه. اما تفکری هم هست که معتقده دو نفر نیاز ندارند تا ابد با هم باشند، بلکه می تونند هر زمان خواستند با هم باشند و هر زمان که نخواستند هر کدوم برن سراغ زندگی خودشون ...  اینجا مسئله روابط مشروع و نامشروع نیست چون همین روابط رو میشه با اضافه کردن خطبه عقد و عده و ... به صورت روابط مشروع در آورد. مسئله کارکرد اجتماعی چنین روابطی است. یک مشکل اینه که چنین رابطه ای نمی تونه در تربیت فرزند به خوبی نهاد خانواده عمل کنه. اما باز هم این تفکر پیش میاد که اصلا چه لزومی داره همه بچه دار شن؟ شاید بگیم که فرزندآوری کارکردهای مثبتی داره و مانع از پیر شدن جمعیته. اما راههای دیگری هم برای خدمت به جامعه وجود داره که ممکنه با فرزندآوری در تضاد قرار بگیره. مثلا زوجی رو تصور کنید که به موقعیتهایی برای پیشرفت در دو شهر مختلف دارند و اگر بخوان با هم باشند باید از برخی موقعیتهای پیشرفت بگذرند. آیا باز هم باید تاکید بر لزوم همیشگی بودن رابطه و فرزندآوری کنیم یا اینکه حفظ خانواده رو صرفا به عنوان یک آپشن ببینیم؟   چنین دیدگاههایی بایستی بررسی بشن تا به جواب سوال اصلی تاپیک برسیم.
سخنان رهبری انقلاب درباره شهید دکتر مصطفی چمران در وجود یک چنین آدمی، دیگر تضاد بین سنت و مدرنیته حرف مفت است؛ تضاد بین ایمان و علم خنده‌آور است. این تضادهای قلابی و تضادهای دروغین اینها دیگر در وجود یک همچنین آدمی بی معنا است. هم علم هست، هم ایمان؛ هم سنت هست، هم تجدد؛ هم نظر هست، هم عمل؛ هم عشق هست، هم عقل...   برخی از حمله هایی که به مفاهیم و ارزش های اصیل دینی و فرهنگی میشود ریشه در ناتوانی در تطبیق آنها با شرایط زمانه دارد. همانطوری که تعصب و جمود بر برخی از سنت های گذشته نیز ریشه در همین ناتوانی دارد. بنابراین به نظر من هیچ تفاوتی در میان فرد روشنفکری که اصول فرهنگ اسلامی ایرانی را رد میکند و فرد کهنه پرستی که همه مظاهر تجدد و تمدن را زیر سوال می برد وجود ندارد. هر دو در تطبیق و استفاده از این اصول در شرایط جدید ناتوان و عاجز اند. تنها تفاوت آنها در این است که روشنفکر دینی سنت را فدای تجدد و متحجر دینی تجدد را فدای سنت کرده اند. این در حالی است که مفاهیم دینی قابلیت انعطاف و تطبیق بر شرایط زمان و مکان را دارند. خانواده و اصول آن نیز از این قاعده مستثنی نیستند. امیر المومنین(علیه السلام) در توصیه ای میفرمایند: «لا تقسروا أولادكم‏ على آدابكم فإنهم مخلوقون لزمان غير زمانكم؛ فرزندان خود را بر آداب خود اجبار نکنید. آنها برای زمانی غیر از زمان شما خلق شده اند.»(1) پی نوشت:
  1. شرح نهج البلاغة لابن أبي الحديد، ج‏20، ص267.
آداب به معنای هیئت ظاهری و قالب انجام یک کار است که در هر زمان ممکن است متفاوت شود. اما ماهیت فضیلت تغییری نمی یابد. مثلا احترام گذاشتن یک فضیلت اخلاقی است اما نحوه این احترام در فرهنگ های مختلف و زمان های گوناگون متفاوت است. خانواده نیز یک نهاد مقدس و مفید است. اما کارکردهای آن، نحوه اداره آن، تعامل و تنظیم روابط اعضا، مدیریت مالی و منابع درآمدی، فرایند تصمیم گیری و .... میتواند در چارچوب احکام شرعی و منطبق با شرایط روز تغییر پیدا کند. به عنوان نمونه در گذشته خانواده ها معمولا به صورت گسترده زندگی میکردند به این معنا که چند نسل با یکدیکر در یک خانه بودند. اما امروزه معمولا خانواده ها به صورت هسته ای زندگی میکنند به این معنا که تنها متشکل از زن و مرد و فرزندان آنها است.
قرآن کریم بر این موضوع تاکید دارد که آغاز زندگی بشر در قالب خانواده و آن هم از نوع خانواده هسته ای بوده است. «يا أَيُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّكُمُ الَّذي خَلَقَكُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ وَ خَلَقَ مِنْها زَوْجَها وَ بَثَّ مِنْهُما رِجالاً كَثيراً وَ نِساء؛ اى مردم! از (مخالفت) پروردگارتان بپرهيزيد! همان كسى كه همه شما را از يك انسان آفريد و همسر او را (نيز) از جنس او خلق كرد و از آن دو، مردان و زنان فراوانى (در روى زمين) منتشر ساخت.»(1) پی نوشت:
  1. نساء، 1.
جمع بندی پرسش: یک حرفی در دهان خیلی ها افتاده که در مکاتب غیر اسلامی و غربی بنیان خانواده از هم پاشیده است! این همه دستاور ها و پیشرفت های غرب در زمینه های فرهنگی، اقتصادی، علمی، اخلاقی، صنعت، سیاست، حقوق بشر و غیره را کنار گذاشته اند و چسبیده اند به فروپاشی بنیان خانواده! اگر کل یک جامعه به سمتی حرکت کند که بنیان خانواده سست شود چیزی جز یک تغییر فرهنگی مانند سایر تحولات فرهنگی نیست و در جامعه رایج و پذیرفته می شود. مگر غرب با فروپاشی بنیان خانواده چه ضرری کرده است؟ آیا در کشور های مرفه اروپایی جرم و جنایت زیاد شده یا امنیت بالا رفته؟ از بین رفتن خانواده لازمه مدرنیته است. از جامعه قرن بیست و یک نمی توان اتظار داشت مثل صد سال پیش زندگی کند. این کهنه پرستی ها شبیه حرف یک پیرمرد روستایی است که از جوانان ایراد میگیرد و میگوید زمان ما فلان بوده و بهمان بوده است. انسان از اول خانواده دار نبوده بلکه در مسیر تکامل خود خانواده ها را به وجود آورده است و به مرور زمان در همه جوامع نقش خانواده ها کم شده تا زمانی که از بین برود.   پاسخ: برای اینکه بتوانید درباره خانواده و نقش آن در بهروزی انسان منصفانه تر قضاوت کنید بهتر است آن را به صورت جداگانه و نه در جامعه غرب مورد مطالعه قرار دهید. چراکه تا وقتی غرب را به عنوان الگو و ایده آل صد در صدی می بینید همه چیز آن را مفهومی کمال یافته و بی عیب تلقی می کنید. اگر خانواده در آن کارکرد و معنا و مفهوم خود را از دست بدهد خواهید گفت خانواده نهاد مقدس و مفیدی نیست و اصلا تزلزل خانواده عامل پیشرفت آنها بوده است. اگر در جامعه آمریکا سالانه 30 هزار نفر بر اثر خشونت ناشی از سلاح گرم کشته میشوند قابل اغماض و توجیه است. اگر زندگی مردم در ژاپن در حال تبدیل شدن به یک زندگی ماشینی و رباتیک است و حتی نصف زوج هایی که با یکدیگر ازدواج میکنند هم در کنار هم نمی مانند اشکالی ندارد. چون اقتصاد قوی ای دارند! اجازه دهید قبل از اینکه وارد بحث خانواده (جدا از غرب و شرق) شویم به بدترین نوع الگوبرداری از غرب و کشورهای متمدن اشاره کنم. بدترین نوع الگوبرداری از غرب الگوبرداری فرهنگی به جای الگوبرداری علمی و صنعتی است. یعنی به جای اینکه نقاط قوت آنها دنبال شود نقاط ضعفشان تقلید میشود. در حالی که غرب به شدیدترین نوع ممکن در مورد دستاورهای علمی و صنعتی خود اعمال حق حاکمیت و انحصارطلبی دارد، با گشاده دستی و بذل در حال ویترین کردن فرهنگ و سبک زندگی خود است. در داخل نیز افرادی هستند که به جای اینکه صنعت و تکنولوژی آنها رگ غیرت و حسادت شان را بجنباند و در صحنه علم و صنعت وارد میدان عمل شوند ابتذال و عناصر فرهنگ مادی شان آنها را فریفته میکند و به تقلید و تکرار وا می دارد. اوایل حکومت پهلوی کشف حجاب به عنوان سنبل غربگرایی و طلیعه تمدن و پیشرفت دنبال شد اما وقتی از نماینده مجلس حکومت پهلوی پرسیده می شد چرا همیشه وارد کننده هستید جواب میدهد چه اشکالی دارد آنها برای ما کار کنند! رهبری انقلاب درباره شهید دکتر مصطفی چمران می گوید: «در وجود یک چنین آدمی، دیگر تضاد بین سنت و مدرنیته حرف مفت است؛ تضاد بین ایمان و علم خنده‌آور است. این تضادهای قلابی و تضادهای دروغین اینها دیگر در وجود یک همچنین آدمی بی معنا است. هم علم هست، هم ایمان؛ هم سنت هست، هم تجدد؛ هم نظر هست، هم عمل؛ هم عشق هست، هم عقل...»  برخی از حمله هایی که به مفاهیم و ارزش های اصیل دینی و فرهنگی میشود ریشه در ناتوانی در تطبیق آنها با شرایط زمانه دارد. همانطوری که تعصب و جمود بر برخی از سنت های گذشته نیز ریشه در همین ناتوانی دارد. بنابراین به نظر من هیچ تفاوتی در میان فرد روشنفکری که اصول فرهنگ اسلامی ایرانی را رد میکند و فرد کهنه پرستی که همه مظاهر تجدد و تمدن را زیر سوال می برد وجود ندارد. هر دو در تطبیق و استفاده از این اصول در شرایط جدید ناتوان و عاجز اند. تنها تفاوت آنها در این است که روشنفکر دینی سنت را فدای تجدد و متحجر دینی تجدد را فدای سنت کرده اند. این در حالی است که مفاهیم دینی قابلیت انعطاف و تطبیق بر شرایط زمان و مکان را دارند. خانواده و اصول آن نیز از این قاعده مستثنی نیستند. امیر المومنین(علیه السلام) در توصیه ای میفرمایند: «لا تقسروا أولادكم‏ على آدابكم فإنهم مخلوقون لزمان غير زمانكم؛ فرزندان خود را بر آداب خود اجبار نکنید. آنها برای زمانی غیر از زمان شما خلق شده اند.»(1) هیئت ظاهری و قالب انجام یک فضیلت در هر زمان ممکن است متفاوت شود. اما ماهیت فضیلت تغییری نمی یابد. مثلا احترام گذاشتن یک فضیلت اخلاقی است اما نحوه این احترام در فرهنگ های مختلف و زمان های گوناگون متفاوت است. خانواده نیز یک نهاد مقدس و مفید است. اما کارکردهای آن، نحوه اداره آن، تعامل و تنظیم روابط اعضا، مدیریت مالی و منابع درآمدی، فرایند تصمیم گیری و .... میتواند در چارچوب احکام شرعی و منطبق با شرایط روز تغییر پیدا کند. به عنوان نمونه در گذشته خانواده ها معمولا به صورت گسترده زندگی میکردند به این معنا که چند نسل با یکدیکر در یک خانه بودند. اما امروزه معمولا خانواده ها به صورت هسته ای زندگی میکنند به این معنا که تنها متشکل از زن و مرد و فرزندان آنها است. در هر صورت فروپاشی بنیان خانواده در هر جامعه ای چه به معنای کاهش آمار ازدواج و چه به معنای افزایش آمار طلاق باشد اثرات منفی عینی و واقعی به دنبال خواهد داشت که مهم ترین آنها عبارت اند از: توسعه فردگرایی و انزوا، محرومیت فرزندان از نقش تربیتی والدین، محرومیت بزرگسالان و افراد مسن از حمایت توسط فرزندان، افزایش روابط نامشروع و فرزندان بی هویت و بی سرپرست، جایگزین شدن روابط عمیق عاطفی به علائق گذرای جنسی و مادی ..... پی نوشت: 1. ابن أبي الحديد، عبد الحميد بن هبة الله(656ق)‏، شرح نهج البلاغة لابن أبي الحديد، مكتبة آية الله المرعشي النجفي‏، قم، ج‏20، ص267.
موضوع قفل شده است