جمع بندی توبه از تکبر

تب‌های اولیه

7 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
توبه از تکبر

سلام ایا تکبر توبه دارد

برچسب: 

width: 700 align: center

[TD="align: center"]با نام و یاد دوست

[/TD]

[TD="align: center"][/TD]


کارشناس بحث: استاد کافی

[TD][/TD]

enayatkamizi;1024827 نوشت:

سلام ایا تکبر توبه دارد

باسمه تعالی
با عرض سلام و خسته نباشید
ما در این زمینه سه مفهوم داریم
1- کبر
2-تکبر
3- استکبار
راغب در مفردات می نویسد: « فالكبر الحالة التي يتخصّص‏ بها الإنسان‏ من‏ إعجابه‏ بنفسه، و ذلك أن يرى الإنسان نفسه أكبر من غيره‏ (1) کبر حالتی خاص در وجود آدمیان است، که خاستگاه آن همان اعجاب است؛ یعنی انسان دید متوازن و متعادل خود را از دست می دهد و در خود فقط حُسن و نیکویی می بیند و در نتیجه به دیگران با دیدی حقارت آمیز می نگرد.
اینجاست که با چشم فرو بستن بر نقایص خویش پدیده شومی به نام «کبر» متولد می شود. به بیان دیگر کبر نخستین نشانه از دست دادن دید واقع گرایانه و جامع الاطراف به وجود خویش است.
اما هنگامی که این احساس درونی، تظاهر بیرونی پیدا می کند و این تمایل از درون به بیرون سر می کشد، مفهوم دیگری متولد می شود که نام آن «تکبر» است. به عبارت دیگر، آنچه در جان و نفس آدمی است کبر است و ابراز و احساس بیرونی آن «تکبر» نام دارد (2)
«استکبار» نیز تلاش انسان برای نشان دادن چیزی است که در او وجود ندارد. (3)
بنابراین وقتی «تکبر» بروز خارجی، آن صفت «کبر» باشد و در نتیجه باعث بی احترامی، ظلم، و تجاوزگری به دیگران باشد، باید از «تکبر» توبه نمود.
پی نوشت:
1.مفردات ألفاظ القرآن‏، راغب اصفهانى، حسين بن محمد،دار القلم- الدار الشامية،بيروت- دمشق‏،1412 ق‏،ص697.
2.همان، ص698.
3.همان، صص698-697. همچنین بنگرید به سودای نفس، انصاری، محمد علی،مشهد، انتشارات بیان هدایت نور،1393،صص120-121.

بر اساس تعالیم دین اسلام، هم راه کار نظری و هم راه کار عملی برای این مساله وجود دارد:
راه کار نظری
راه کار نظری مقابله با تکبر، اصلاح شناخت و به عبارت دیگر نگاه صحیح و واقع گرا به مسائل است. انسان باید چشم خود را باز کند، نگاه جامع الاطراف داشته باشد، هم حُسن بین و هم نقص بین باشد و از قضاوت یک طرفه بپرهیزد.
در حقیقت باید به سراغ منشا تکبر رفت و آن را اصلاح کرد.
به تعبیر سعدی:
«ای سلیم، آب ز سرچشمه ببند
که چو پر شد نتوان بستن جوی»
این نگاه جامع و کامل، هم باید نسبت به خود انسان و هم دیگران باشد و آدمی علاوه بر این که حُسن و خوبی افراد را می بیند، نباید به نقایص و ضعف های آن ها توجه کند.
نتیجه این نگاه، ایجاد محبت و الفت در اجتماع و اجرای این مطلب است که به تعبیر مولوی:
«بیا تا قدر یکدیگر بدانیم
که تا ناگه ز یکدیگر نمانیم»
اما عکس این مطلب، نتیجه ای جز ایجاد تنفر و دوری و تنهایی در بین افراد جامعه نخواهد داشت. پس انسان در گام اول باید چشم بر حقایق و واقعیت ها بگشاید و عیب ها و کاستی ها را به اندازه حسن ها و خوبی ها ببیند.
بسیار دیده ایم که پهلوانان و قهرمانان بزرگ، در سنین پیری آن چنان ضعیف و فرتوت شده اند که هیچ اثری از ابهت و قدرت و شوکت روزگار جوانی در آن ها دیده نمی شود و به حالی رسیده اند که به تعبیر جلال الدین همایی:
« افسرده تن فسرده جانی
در پوست کشیده استخوانی
نه حال نشستن و نه خفتن
نه حال شنیدن و نه گفتن
جز وهم محال پرورم نیست
می میرم و کرگ باورم نیست»

پس با در نظر گرفتن این مساله، انسان چگونه می تواند از «قدرت من»، «علم من» و«کمال من» دم زند؛ در حالی که از خود هیچ ندارد و هر چه دارد عَرَضی و موقتی است.
با این نگاه حتی علم و دانش نیز می تواند زمینه ساز تکبر و استکبار شود. در روایت آمده است، که پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: «آفَةُ الْعِلْمِ‏ الْخُيَلَاءُ (1) آفت علم، تکبر است.

این علم همان است که به تعبیر پیر قونیه، آدمی را حمل نمی کند، بلکه حمل او بر دوش آدمی است:
«علم اهل دل حمالشان
علم های اهل تن احمالشان»
علمی که به تعبیر قرآن کریم: «مَثَلُ الَّذينَ حُمِّلُوا التَّوْراةَ ثُمَّ لَمْ يَحْمِلُوها كَمَثَلِ الْحِمارِ يَحْمِلُ أَسْفارا (2) وصف حال آنان كه علم تورات بر آنان نهاده شد (و بدان مكلف شدند) ولى آن را حمل نكردند (و خلاف آن عمل نمودند) در مثل به حمارى ماند كه بار كتابها بر پشت كشد (و از آن هيچ نفهمد و بهره نبرد.»

دومین نکته در راهکار علمی یا نظری، شناخت صحیح ملاک های فضیلت است، یعنی اگر انسان بتواند ملاک های فضیلت را به درستی بشناسد و سهم خود را از آن ها دریابد، گامی مهم در مقابله با تکبر برداشته است. مسلما بهترین مرجع برای شناخت این ملاک ها، قرآن کریم است. ملاک فضیلت هنگامی که از سرچشمه زلال وحی می جوشد، نه بر اساس نسبت است و نه نژاد، نه پان عریسم و نه پان ایرانیسم و نه پان ترکیسم و نیز نه بر مبنای زر است و نه زور.
پی نوشت:
1.مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، بحار الأنوار، دار إحياء التراث العربي‏، بيروت‏، 1403 ق‏،ج70،ص196
2.
جمعه/5.



می توان گفت به طور خلاصه ملاک های فضیلت از نظر قرآن کریم سه چیز است: «تقوا، علم، و تلاش (جهاد)»؛ بدین معنا که ملاک ارزش گذاری هر انسان از منظر قرآن کریمدرجه تقوای او، مقدار علم و دانش او ومیزان جهاد و تلاش او در زندگی است. شناخت این عناصر و نیز نسبت واقعی شان در وجود هر انسان، او را کنترل می کند و از رذایلی چون کبر دور نگه می دارد، زیرا ملاک هایی غیر واقعی همچون ثروت، جاه و مقام، قدرت، نژاد و امثال آن، خود زمینه ساز ایجاد توهم برتری و تخیل فضیلت در وجود انسان هستند و اما قرآن کریم با رد این نظریه و بیان ملاک های حقیقی فضیلن و برتری، کبر و تکبر را زا ریشه درمان می کند.
راه کارهای عملی
برای مبارزه عملی با تکبر می توان اقدامات زیر را پیشنهاد داد:

الف:رعایت ادب در رفتار و گفتار
اگر انسان در رعایت ادب در شئون زندگی خود بکوشد، می تواند کبر را از درون خویش بزداید، مصداق کاربردی این امر، سلام کردن است. در روایت آمده است، که امام صادق (علیه السلام) می فرمایند: «مِنَ التَّوَاضُعِ أَنْ تُسَلِّمَ عَلى‏ مَنْ‏ لَقِيتَ‏ (1) از نشانه های تواضع، این است که هر گاه کسی را ملاقات کردی، ابتدا به او سلام کنی.»
ادب، کبر را در وجود انسان کم رنگ می کند و به از بین رفتن آن یاری می رساند:
«از خدا جوی توفیق ادب
بی ادب محروم گشت از لطف رب»

ب: کاهش سطح توقع
راه کار دوم برای شکستن بت تکبر در وجود انسان، کاهش سطح توقع از دیگران است؛ زیرا توقعات، این پیش شرط ذهنی را در انسان ایجاد می کند که با دیکران باید به او احترام گذراند یا خدمت کنند. چنین اندیشه هایی زمینه ساز گرفتاری انسان در دام تکبر است.

ج: ترک جدال و خصومت های کلامی
در حدیث آمده است که امام صادق (علیه السلام) می فرمایند: «وَ اتْرُكِ الْمِرَاءَ وَ إِنْ‏ كُنْتَ‏ مُحِقّا (2) مشاجره را ترک کن اگر چه حق با تو باشد.»
«مراء»، همان بگو مگوها و چانه زنی های نابخردانه است که فراوان بین اسنان ها رخ می دهد و همان طور که از کبر بر می آید، موجب گسترش دامنه آن نیز می شود. بر این اساس، هر چند حق با انسان باشد، باید از بگو مگو اجتناب کند.

د: فرهنگ نقد پذیری
این مساله در عمل از همه موارد پیش گفته، مشکل تر است و مفهوم آن این است که انسان نظر مخالف خود را بپذیرد و تحمل کند.
وجود تکبر در وجود انسان، همان مانع اصلی در این پذیرش است و آنجا که «من»، گام در میان می نهد، جایی برای انتقادپذیری باقی نمی ماند. اما اگر انسان نقد پذیر باشد و دیدگاه های مخالف را تاب بیاورد، به سوی ریشه کن کردن تکبر در وجود خود گام برخواهد داشت.(3)

پی نوشت:
1.كلينى، محمد بن يعقوب،‏ الکافي (ط- دار الحديث)،دار الحديث‏،قم‏،ق 1429،ج4،ص704.
2.كلينى، محمد بن يعقوب‏؛ الكافي(ط- الإسلامية)،دار الكتب الإسلامية،تهران‏،1407 ق‏،ج2،ص144.
3.
بنگرید به سودای نفس، انصاری، محمد علی،مشهد، انتشارات بیان هدایت نور،1393،صص140-145.

 

 جمع بندی
پرسش:

آیا تکبر توبه دارد؟

پاسخ:
ما در این زمینه سه مفهوم داریم
الف: کبر
ب: تکبر
ج: استکبار
راغب در مفردات می نویسد:«فالكبر الحالة التي يتخصّص‏ بها الإنسان‏ من‏ إعجابه‏ بنفسه، و ذلك أن يرى الإنسان نفسه أكبر من غيره‏ (1) کبر حالتی خاص در وجود آدمیان است، که خاستگاه آن همان اعجاب است؛ یعنی انسان دید متوازن و متعادل خود را از دست می دهد و در خود فقط حُسن و نیکویی می بیند و در نتیجه به دیگران با دیدی حقارت آمیز می نگرد.»
اینجاست که با چشم فرو بستن بر نقایص خویش پدیده شومی به نام «کبر» متولد می شود. به بیان دیگر کبر نخستین نشانه از دست دادن دید واقع گرایانه و جامع الاطراف به وجود خویش است.
اما هنگامی که این احساس درونی، تظاهر بیرونی پیدا می کند و این تمایل از درون به بیرون سر می کشد، مفهوم دیگری متولد می شود که نام آن «تکبر» است. به عبارت دیگر، آنچه در جان و نفس آدمی است کبر است و ابراز و احساس بیرونی آن «تکبر» نام دارد (2)
«استکبار» نیز تلاش انسان برای نشان دادن چیزی است که در او وجود ندارد. (3)
بنابراین وقتی «تکبر» بروز خارجی، آن صفت «کبر» باشد و در نتیجه باعث بی احترامی، ظلم، و تجاوزگری به دیگران باشد، باید از «تکبر» توبه نمود.

راه درمان کبر
بر اساس تعالیم دین اسلام، هم راه کار نظری و هم راه کار عملی برای این مساله وجود دارد:
الف: راه کار نظری
راه کار نظری مقابله با تکبر، اصلاح شناخت و به عبارت دیگر نگاه صحیح و واقع گرا به مسائل است. انسان باید چشم خود را باز کند، نگاه جامع الاطراف داشته باشد، هم حُسن بین و هم نقص بین باشد و از قضاوت یک طرفه بپرهیزد.
اما عکس این مطلب، نتیجه ای جز ایجاد تنفر و دوری و تنهایی در بین افراد جامعه نخواهد داشت. پس انسان در گام اول باید چشم بر حقایق و واقعیت ها بگشاید و عیب ها و کاستی ها را به اندازه حسن ها و خوبی ها ببیند.
بسیار دیده ایم که پهلوانان و قهرمانان بزرگ، در سنین پیری آن چنان ضعیف و فرتوت شده اند که هیچ اثری از ابهت و قدرت و شوکت روزگار جوانی در آن ها دیده نمی شود.
پس با در نظر گرفتن این مساله، انسان چگونه می تواند از «قدرت من»، «علم من» و «کمال من» دم زند؛ در حالی که از خود هیچ ندارد و هر چه دارد عَرَضی و موقتی است.
با این نگاه حتی علم و دانش نیز می تواند زمینه ساز تکبر و استکبار شود. در روایت آمده است، که پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: «آفَةُ الْعِلْمِ‏ الْخُيَلَاءُ (4) آفت علم، تکبر است.»
دومین نکته در راهکار علمی یا نظری، شناخت صحیح ملاک های فضیلت است، یعنی اگر انسان بتواند ملاک های فضیلت را به درستی بشناسد و سهم خود را از آن ها دریابد، گامی مهم در مقابله با تکبر برداشته است. مسلما بهترین مرجع برای شناخت این ملاک ها، قرآن کریم است. ملاک فضیلت هنگامی که از سرچشمه زلال وحی می جوشد، نه بر اساس نسبت است و نه نژاد، نه پان عریسم و نه پان ایرانیسم و نه پان ترکیسم و نیز نه بر مبنای زر است و نه زور.
می توان گفت به طور خلاصه ملاک های فضیلت از نظر قرآن کریم سه چیز است: «تقوا، علم، و تلاش (جهاد)»؛ بدین معنا که ملاک ارزش گذاری هر انسان از منظر قرآن کریمدرجه تقوای او، مقدار علم و دانش او ومیزان جهاد و تلاش او در زندگی است. شناخت این عناصر و نیز نسبت واقعی شان در وجود هر انسان، او را کنترل می کند و از رذایلی چون کبر دور نگه می دارد، زیرا ملاک هایی غیر واقعی همچون ثروت، جاه و مقام، قدرت، نژاد و امثال آن، خود زمینه ساز ایجاد توهم برتری و تخیل فضیلت در وجود انسان هستند و اما قرآن کریم با رد این نظریه و بیان ملاک های حقیقی فضیلت و برتری، کبر و تکبر را زا ریشه درمان می کند.
ب: راه کارهای عملی
برای مبارزه عملی با تکبر می توان اقدامات زیر را پیشنهاد داد:

الف:رعایت ادب در رفتار و گفتار
اگر انسان در رعایت ادب در شئون زندگی خود بکوشد، می تواند کبر را از درون خویش بزداید، مصداق کاربردی این امر، سلام کردن است. در روایت آمده است، که امام صادق (علیه السلام) می فرمایند: «مِنَ التَّوَاضُعِ أَنْ تُسَلِّمَ عَلى‏ مَنْ‏ لَقِيتَ‏ (5) از نشانه های تواضع، این است که هر گاه کسی را ملاقات کردی، ابتدا به او سلام کنی»
ادب، کبر را در وجود انسان کم رنگ می کند و به از بین رفتن آن یاری می رساند:
«از خدا جوی توفیق ادب
بی ادب محروم گشت از لطف رب»

ب: کاهش سطح توقع
راه کار دوم برای شکستن بت تکبر در وجود انسان، کاهش سطح توقع از دیگران است؛ زیرا توقعات، این پیش شرط ذهنی را در انسان ایجاد می کند که با دیکران باید به او احترام گذراند یا خدمت کنند. چنین اندیشه هایی زمینه ساز گرفتاری انسان در دام تکبر است.

ج: ترک جدال و خصومت های کلامی
در حدیث آمده است که امام صادق (علیه السلام) می فرمایند: «وَ اتْرُكِ الْمِرَاءَ وَ إِنْ‏ كُنْتَ‏ مُحِقّا (6) مشاجره را ترک کن اگر چه حق با تو باشد»
«مراء»، همان بگو مگوها و چانه زنی های نابخردانه است که فراوان بین انسان ها رخ می دهد و همان طور که از کبر بر می آید، موجب گسترش دامنه آن نیز می شود. بر این اساس، هر چند حق با انسان باشد، باید از بگو مگو اجتناب کند.

د: فرهنگ نقد پذیری
این مساله در عمل از همه موارد پیش گفته، مشکل تر است و مفهوم آن این است که انسان نظر مخالف خود را بپذیرد و تحمل کند.
وجود تکبر در وجود انسان، همان مانع اصلی در این پذیرش است و آنجا که «من»، گام در میان می نهد، جایی برای انتقادپذیری باقی نمی ماند. اما اگر انسان نقد پذیر باشد و دیدگاه های مخالف را تاب بیاورد، به سوی ریشه کن کردن تکبر در وجود خود گام برخواهد داشت.(7)

پی نوشت:
1.مفردات ألفاظ القرآن‏، راغب اصفهانى، حسين بن محمد،دار القلم- الدار الشامية،بيروت- دمشق‏،1412 ق‏،ص697.
2.همان، ص698.
3.همان، صص698-697. همچنین بنگرید به سودای نفس، انصاری، محمد علی،مشهد، انتشارات بیان هدایت نور،1393،صص120-121.
4..مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، بحار الأنوار، دار إحياء التراث العربي‏، بيروت‏، 1403 ق‏،ج70،ص196.
5.كلينى، محمد بن يعقوب،‏ الکافي (ط- دار الحديث)،دار الحديث‏،قم‏،ق 1429،ج4،ص704.
6.كلينى، محمد بن يعقوب‏؛ الكافي(ط- الإسلامية)،دار الكتب الإسلامية،تهران‏،1407 ق‏،ج2،ص144.
7.بنگرید به سودای نفس، انصاری، محمد علی،مشهد، انتشارات بیان هدایت نور،1393،صص140-145

 

 

موضوع قفل شده است