مرد ، زن ، تفاوت ، جنسی ، جنسیت

سلام و عرض ادب خدمت دوستان خوب اسک دینی

آیا واقعاً مردها گریه نمی کنند؟
و سوال مهمتر اینکه آیا گریه نکردن برای مرد یک ارزش است؟
ابتدا یک سوال می پرسم که در مقابل دو سوال قبل مطرح است
اگر پاسخ دو سوال قبلی مثبت است ، پس چرا خداوند برای مرد نیز مانند زن ، "اشک" را آفرید؟

ابتدایی ترین پاسخی که به ذهن می رسد این است که معنای گفتهء بالا این است که مرد باید خودساخته تر و قوی تر از زن باشد تا بتواند در زمان بروز مشکلات خانواده را کنترل و اداره کند. اما باز سوال دیگری در مقابل این سوال مطرح میشود: چقدر؟!! حد و حدود این موضوع تا کجاست؟ به عبارت بهتر ، آیا اصلاً جایی هم برای مرد درنظر می گیریم که او هم حق داشته باشد خسته بشود یا اشک بریزد؟ آیا زمانی هست که به زن بگوئیم حالا نوبت توست؟ حالا تو باید قوی باشی؟ تو باید اشک مردت را پاک کنی؟

اینها مقدمه ای بود برای موضوع اصلی بحث

سال هاست از زبان خانمها این سوال را می شنوم که چرا مردها اینقدر خشک و بی احساس هستند؟
چرا رمانتیک نیستند؟ چرا شبیه به آدم آهنی هستند؟! چرا "دوستت دارم" را به زبان نمی آورند؟
متاسفانه از آنجایی که ماها همیشه به دنبال سریع ترین پاسخ هستیم ، نه صحیح ترین! ، با خود میگوئیم: خب مردا همینن دیگه!

نکتهء کلیدی بحث همینجاست. مردها اینگونه نیستند ، بلکه اینگونه شده اند

اجازه بدهید کمی بی تعارف حرف بزنم. مردی که درخواست بیشتری از زن داشته باشد ، دردسر بیشتری هم دارد!!
پس مرد خوب مردی است که درخواست کمتری داشته باشد! پس بهتر است به مردها بگوئیم تو نباید چیز زیادی از زن طلب کنی!

متاسفانه ما از کودکی پسرها را از جنبهء خشک و مردانهء آنها بار می آوریم ، بدون آنکه به احساس آنها توجه کنیم
به آنها میگوییم مرد نباید گریه کند!
مرد خوب مردی است که برود دنبال روزی حلال
مرد خوب آن است که خسته و کوفته از سر کار بیاید و خوابش ببرد
مرد خوب مردی است که دستش همیشه پر باشد و با پا در خانه را باز کند!
مرد خوب هیچوقت نمی گوید این را می خواهم ، آن را می خواهم!
مرد خوب مردی است که سوسول نباشد! (سوسول را هم طبق میل خود تعریف میکنیم)
و...........

خب انتظار دارید مردها چگونه رشد کنند؟!
شاید خانمها این جمله را بارها و بارها از زبان پدر (خطاب به مادر) یا شوهر خودشان شنیده باشند:
من که از صبح تا شب دارم کار میکنم ، دیگه باید چکار کنم برات؟!!

زنها در این لحظه با تعجب باخود میگویند یعنی واقعاً نمی داند بجز پول درآوردن چه کاری میشود انجام داد؟!!
واقعاً نمی داند؟!!!!!!!!!!!

بله خانمهای گرامی ، مردها واقعاً نمی داند! نمی دانند که بجز پول درآوردن به درد دیگری هم میخورند
نمی دانند جنبه های دیگری بجز خشک بودن و جدی بودن هم در وجودشان هست

می دانید بدترین قسمتش کجاست؟
اینکه یکی از مهمترین دلایل ندانستن مردها ، خود شما خانمها هستید!
چون به مردها یاد نداده اید که طلب محبت کنند ، همچنین یاد نداده اید محبتشان را نشان بدهند
آن روزی که مادر بودید ، به پسرانتان یاد ندادید ، و وقتی همسر شدید به شوهرانتان یاد ندادید
البته بی انصافی نکنم ، مردها هم به دخترانشان یاد نداده اند که این هم بحثی جدا می طلبد

مردها زمانی که این جنبهء شخصیت آنها سیراب نمی شود ، به دنبال پاسخ می گردند
چرا من از زندگی راضی نیستم؟ چرا لذت نمی برم؟ همسرم که خوب است ، به من هم می رسد ، پس چرا لذت نمی برم؟
آن وقت دو حالت دارد
یا دچار افسردگی و بدخلقی میشوند
یا با خود فکر میکنند که: "حتماً از نظر جنسی بطور کافی ارضا نشده ام!"

خب چرا مرد به این نتیجه میرسد؟
چون از ابتدای نوجوانی مدام به او میگویند تو خریدارِ جسم زن هستی! تو نیاز جنسی داری!
تو باید روزها کار کنی و پاسخش را فقط شبها طلب کنی!!!

وقتی مرد به این نتیجه رسید ، حالا باید دنبال راه حل باشد
راه حل چیست؟ بله درست است ، زنی دیگر ، یا شاید زنهایی دیگر!
حالا برای بعضی ها که حلال و حرام سرشان میشود ، از راه عقد دائم و موقت
و برای دیگران هم از راه روابط نامشروع!

وقتی کار به اینجا میرسد ، باز هم عادت داریم به دنبال سریع ترین پاسخ باشیم ، نه صحیح ترین!
میگوئیم: خب معلومه دیگه! مردا همشون هوسبازن! (مقایسه کنید با آنجا که گفتیم خب مردا همینن دیگه!)
اما غافلیم! غافلیم از اینکه این مردها ، اکثرشان کمبود جنسی نداشته اند
یعنی بحث تعداد رابطه نبوده ، بلکه:

1 - کیفیت رابطهء آنها مشکل داشته و عشق و محبتِ زن در آن نبوده

2 - در طول زندگی محبت نمی دیدند و نیاز به لمس لطافت زنانه را در روح خود احساس میکردند

3 - بلد نبودند محبت خود را نشان بدهند در نتیجه رابطهء آنها با همسرشان سرد شده

4 - گروهی هم که 3 نکتهء قبل را می دانستند ، جرات ابراز نداشتند ، چون مرد قرار نیست ابراز نیاز کند!

یک بار سریالی تلویزیونی دیدم که حرف جالبی در آن بیان شد
در بخشی از این سریال ، مرد خانه در اثر سختی های زندگی اشکش سرازیر میشود
اما همسرش به او نگفت: "خجالت بکش! مرد که گریه نمی کند!"
نه! این زن به این بهانه ، از وظیفهء زنانهء خود شانه خالی نکرد. می دانید چه کار کرد؟

چادرش را جلوی صورت شوهر گرفت و گفت:
اجازه نمی دهم بجز من کسی اشک شوهرم را ببیند
نمی خواهم کسی بجز من حتی ذره ای از بار غصه هایت را به دوش بکشد. هر چه داری فقط برای من بگو