مبنا

مبنا وپارامترهای احتمالات کم و زیاد توسط انسان چیست؟

با سلام
میخواستم ببینم به نظر شما گرامیان اینکه در زندگی عادی خود احتمالات زیاد و کم را می دهید و مثلا می گویید فلان اتفاق بعید است یا فلان اتفاق خیلی محتمل است یا ... بر چه اساسی است؟
برای مثال می گویید اینکه الان در خانه ما زلزله بیاید کم است یا احتمال سقوط هواپیما کم است پس سوار هواپیما می شوم
اینها همان احتمالاتی است که بسیار در زندگی روزمره خود به آن اهمیت می دهیم
و براساس آن شاید بگویم 90 درصد فعل و انفعالات خود را تنظیم می کنم و حتی براساس آن آدم می کشیم یا زندانی می کنیم
مثلا براساس قرائن ظن آور فردی را محکوم به اعدام می کنیم چون دو نفر شهادت بر علیهش دادند در حالی که محتمل است دروغ گفته باشند اما می گویید احتمال چنین مسئله ای کم است یا ...

فایده بحث:1.فایده ریشه یابی این مسئله این است که می بینیم امر به این مهمی که ریشه بسیاری از تصمیمها و نظرات ماست از کجا نشأت می گیرد و آیا چنین تصمیمهایی ریشه در واقعیات دارند و یا صرفا توهماتی بیش نیستند و یا بالاخره براساس میزان اعتبار منشأ احتمالات به آنها اهمیت دهیم نه بیشتر و نه کمتر
2.در صورتی که این منشأها از هم تفکیک شوند می توان احکام مختلفی را برای هر یک بار کرد.

من به نظرم می آید چهار عامل در این مسئله مؤثرند :
1.بزرگی و یا کوچکی فضای مطلوب
2.بزرگی و کوچکی فضای ممکن
3.فراوانی یا کثرت یا قلت رخداد یک اتفاق
4.کثرت یا قلت پیش فرضهای وقوع یک حادثه*

می خواستم ببینم از منظر شما اولا آیا پارامترهای دیگری برای احتمال کم و زیاد وجود دارد و ثانیا نظرتان در مورد پارامترهای معرفی شده توسط من چیست؟
باتشکر
---------------------
*برای مثال حادثه خیس شدن زمین کوچه ها ی محله ما چند تبیین وجود دارد یکی اینکه شهرداری آمده و با آب پاشی تمام کوچه های این خیابان را آب پاشی کرده یا با هلیکوپتر چنین کرده یا باران آمده
احتمال باران آمدن به علت قبول پیش فرضهای کم تر زیاد است ولی احتمال آب پاشی به خاطر زیاد بودن پیش فرضهایش کمتر احتمال دارد

جهان بینی مبنا و مدخل خداشناسی

انواع جهان بینی



با سلام

می دانید که یکی از مباحث اساسی و بنیادین و البته کاربردی در شکل گیری نوع شناخت و معرفت و در فرایند انتخاب و اختیار و حرکت انسان و به عبارتی سرسلسلۀ همۀ مباحث معرفت شناسی، بحث جهان بينى است در این مجال ما از شناخت اقسام جهان بینی و تعریف هر یک از آنها آغاز می کنیم:

الف ـ جهان بينى مادى: طرفداران این نوع جهان بینی در اندیشۀ خود، وجود را مساوى با ماده مى دانند و بر اين پـنـدارنـد كـه در جـهـان غـير ماده و پدیده های حاصل از ماده چيزى وجود ندارد و در پيدايش جهان، طـرح قـبـلى، هـدف و غایت، نقشه و حسابى در كار نبوده است و نيازى به آفريننده هم ندارد. مبدأ و منتهائی جز ماده برای عالم متصور نیستند، تفسير و برداشت اين گروه را از جهان، جهان بينى مادى مى گويند.

ب ـ جـهـان بـيـنـى الهى: بعضى ديگر، جهان را تركيبى از ماده وغير ماده و هدفدار و با طرح و نقشه مى يابند كه پديده هاى آن، نيازمند به پديد آورنده بوده و پديد آورنده اش خداوند بى نـياز است، كه از ويژگيهاى ماده پيراسته است. اين نوع برداشت از جهان را، جهان بينى الهى مى گويند.

آیا شما می توانید نوع دیگری از جهان بینی را به تصویر بکشید؟ و یا مطالبی به ذوق خود در تکمیل این بحث ارائه کنید؟ ...

مشارکت دوستان ...