مشکل زیبایی همسرم پس از ازدواج؛ بر سر دوراهی مانده ام!
ارسال شده توسط سیدحسین موسوی در جمعه, ۱۳۹۳/۰۲/۲۶ - ۰۶:۰۴باسلام
بنده در حدود ده سال است که به دلایل شرایط سخت معیشتی در روستا و شکست عشقی دچار بیماری سخت افسردگی شدم. با وجود این بیماری و شرایط ضعیف اقتصادی خانواده و همچنین به دلیل کمبود لطف و محبت از جانب پدر،و فرار از این موقعیت ونیاز سنگین جنسی، با همکارم که یکی از همکارام او را به من معرفی کرد در همان لحظه دیدار قبول کردم چون میدانستم حداقل یک سال از من کوچکتر است و هم اینکه زود ازدواج کنم تا از شرایط بحرانی خانواده خلاص بشم . سطح توقع ام را بسیار پایین اوردم و دست به ازدواج زدم. درست یک روز بعد از ازدواج به خودم امدم که با چه کسی ازدواج کردم که اصلا از دید من سیمای زیبایی ندارد خلاصه مشکلاتم دو سال طول کشید و همیشه بی خود بهانه می اوردم و او را سرکوفت میکردم. ولی خیلی تحملم کرد. از همان اوایل ازدواج در فکر طلاق بودم ولی جرات ان را نداشتم . دو بار اشکار بهش درخواست طلاق دادم ولی قبول نکرد و پای زندگی ایستاد. اگرچه من هیچ امیدی به ادامه زندگی نداشتم وهمیشه خودخوری میکردم ولی از یک طرف انقدر اخلاق ومنش خوبی دارد که همه ی اعضای خانواده ام او را می ستاین. چندماه پیش به متخصص اعصاب و روان مراجعه کردم و با تجویز دارو و جلسات روان درمانی اوضاع رابطه ی من و خانمم خیلی بهتر شدو دکتر به من گفت که همه ی مشکلاتت از افسردگی من است. اکنون بامصرف داروهای ضد افسردگی تاحد زیادی از استرس و اضطراب من از بین رفت و با ارامش زندگی میکنم ولی باز هم با قیافه ی خانمم مشکل دارم و لازم به ذکر است که بدلیل اختلاف هنوز بچه نداریم . حالا سوال من این است که تا بچه نداریم چه اقدامی بکنم؟ و ایا بعد از بچه دار شدن مشکلات ما زیادتر می شود یا کمتر؟ همش در این فکر هستم که مبادا پس از بچه دار شدن مشکل ظاهری خانمم برایم حادتر بشود و افسوس بخورم که دیگر کار از کار گذشته باشد؟