سلامتی، امام زمان، انتظار، وظایف، دیدار

جایگاه امامت و مهدویت در آرامش روان

[h=1][/h]


مقدمه:

هر چند موضوع مهدویت از دیر باز محل بحث و گفتگوی فقها، متکلمان، محدثان و مورخان مسلمان قرار داشته است و هر یک از آنان با توجه به حوزه پژوهشی و مطالعاتی خود وجهی از وجوه مختلف آن را بررسی کرده اند، باید اذعان داشت که به طور گسترده به ابعاد روانشناختی مهدویت، پرداخته نشده است. با بررسی ابعاد ران شناختی مهدویت، مشخص می شود اعتقاد به مهدویت تنها یک تئوری و باور اسلامی با رنگ دینی نیست؛ بلکه ریشه در یکی از ویژگی های ذاتی و فطری انسان، یعنی امید دارد و دارای تجلیات و روی کردهای معرفتی، اجتماعی، اخلاقی، و عاطفی است.[1]

بعد روانشناختی مهدویت، بهداشت روان را از طریق مختلفی تأمین می کند. از جمله این موارد آرامش بخشی است. باور به مهدویت از چن طریق بر آرامش روحی و روانی اثر می گذارد.

تنها ذکر خدا آرامش بخش دلها است:

از دیدگاه اسلام تنها چیزی که به واسطه آن بردلها آرامش می بخشد. یاد و ذکر خدا است. قرآن کریم در این خصوص می فرماید: «الَّذینَ آمَنُوا وَ تَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِكْرِ اللَّهِ أَلا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ؛[رعد/28]آنان كه ایمان آورده‏اند و دلهایشان به یاد خدا آرامش مى‏ یابد. آگاه باشید كه دلها به یاد خدا آرامش مى‏یابد». با توجه به اینکه تقدم« بِذِكْرِ اللَّهِ» بر فعلش که دلالت بر حصر می کند، معنای آیه این می شود، بغیر از یاد خدا آرامش و و اطمینان حاصل نمی شود؛ همانگونه که یاد خدا آرامش بخش است و زندگی را آرام و رضایت بخش می نماید، دوری از از ذکر خدا نیز موجب دشواری و سختی و گرفتاری است. خدای متعالی در این خصوص می فرماید: « وَ مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِكْری فَإِنَّ لَهُ مَعیشَةً ضَنْكاً وَ نَحْشُرُهُ یَوْمَ الْقِیامَةِ أَعْمى‏؛[طه/124] و هر كس كه از یاد من اعراض كند، زندگیش تنگ شود و در روز قیامت نابینا محشورش سازیم».

ذکر چند نکته مهم و اساسی:

1-نکته اول: معنای ایمان
در آیه 28 سوره مبارکه رعد: خدای متعال در ابتدای آیه می فرماید: «الَّذینَ آمَنُوا» سوال اولی که در این متن قابل طرح می باشد معنای ایمان است. خدای متعال در آیات متعدی سخن از ایمان به میان آورده است. از این رو شناسایی و دست یابی به معنای اصلی این واژه بسیار مهم و ضروری است. واژه ایمان از ریشه «أ- م - ن» به معنای آرامش و اطمینان قلب و نبود ترس است. فعل ثلاثی مزید آن آمَنَ، یؤمِنُ است. فرزندان یعقوب نبی در قرآن کریم در خصوص ایمان و باور پدر به کلام فرزندان این چنین اذعان می دارند: «وَ ما أَنْتَ بِمُؤْمِنٍ لَنا وَ لَوْ كُنَّا صادِقینَ[ یوسف/۱۷]و تو [سخن‏] ما را باور ندارى اگر چه راستگو باشیم». «أَ فَتَطْمَعُونَ أَنْ یُؤْمِنُوا لَكُم [ بقره/۷۵] آیا طمع دارید كه [اینان‏] به شما ایمان بیاورند؟». در آیه زیبای دیگری خدای متعال در خصوص ایمان بادی نشینان عرب که ادعای ایمان به خدای متعال می نمودند می فرماید: «قالَتِ الْأَعْرابُ آمَنَّا قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَ لكِنْ قُولُوا أَسْلَمْنا؛[حجرات/14][برخى از] بادیه‏نشینان گفتند: «ایمان آوردیم.» بگو: «ایمان نیاورده ‏اید، لیكن بگویید: اسلام آوردیم.»

به اتفاق اهل لغت«ایمان» به معنای تصدیق کردن است.[2] و اگر متعدی به ذات خود باشد به معنای اطمینان پیدا کردن است که در برابر ترسیدن و هراسان کردن است و در این صورت با ثلاثی مجرد هم معنا است.[3].

در روایات و آثار فقهی ایمان به دو معنای عامّ و خاصّ به کار رفته است.
معنای عامّ آن عبارت است از تصدیق قلبی به تمامی آنچه پیامبر خاتم آورده است و در نظرگاه شیعه، معنای خاصّ آن علاوه بر معنای عام، اعتقاد به امامت و ولایت ائمه دوازده گانه را نیز شامل می‌شود. در این اصطلاح تمامی شیعیان معتقد دوازده امامی مؤمن محسوب می‌شوند.[4] متکلمان شیعه متعلق ایمان را توحید و عدل الهی، پیامبران و اعتقاد به امامت امامان معصوم بعد از پیامبر و معاد می‌دانند.[5]

2-نکته دوم: معنای ذکر
در اندیشه مهدویت که از حضرت مهدی یاد می شود، در حقیقت از خدا یاد می شود. چرا که در زیارت جامعه کبیره این چنین امامان معصوم(علیهم السلام) را یاد می کنیم و زیارت می نمایم. «ذِكْرُكُمْ فِی الذَّاكِرِین‏».[6]یعنی چه؟

امام هادی (علیه السلام) در زیارت جامعه کبیره که می فرماید «ذکرکم فی الذاکرین و اسماوکم فی الاسماء» این معنایش چیست؟ « ذِكْرُكُمْ فِی الذَّاكِرِین» یعنی ذکر ائمه می شود ذکر الله. ذکر ائمه که ذکر ولی خدا شد ذکر خدا، « فِی الذَّاكِرِین»، ذکر شما در ذاکرین است، چه معنا می دهد؟ ذاکرین یعنی آن هایی که غافل نیستند و اهل توجه و التفات هستند و ذاکرین دو درجه دارد درجه یک مقربین هستند و ذاکرین درجه دو ابرار هستند و ابتدای آن هم عباد صالح است. این «ذکرکم فی الذاکرین» آن هایی که غافل نیستند از یاد خدا، این ذکر شما در آن هاست یعنی در جمع آن هاست. یکی از معانی اش این شد که «ذکرکم فی الذاکرین» یعنی یاد شما در جمع آن ذاکرینی که آن ها ذکر خدا دارند، ذکر شما را هم دارند چون ذکر شما، ذکر خداست، این یک معنا. معنای دیگری هم دارد که « ذِكْرُكُمْ فِی الذَّاكِرِین»، فطرت ذاکرین ظرف ذکر شماست. فی الذاکرین است و فی المجموعه است فی یعنی در نهان خانه دل و در عمق جان و در کانون فطرت ذاکرین، ذکر شماست. که می گوییم ولایت و امامت فطری است. ما به این مناسبت از امام عسگری سلام الله تعالی علیه روایتی هم نقل بکنیم که درباره همین نعمت که ائمه آل البیت و حجج الله باشند.[7] در روایتی از امام محمد باقر(علیه السلام) در ذیل آیه « وَ لَذِكْرُ اللَّهِ أَكْبَر؛[عنکبوت/45] و هر آینه یادكرد خدا بزرگتر است». نقل شده است که فرمودند: «نَحْنُ ذِكْرُ اللَّهِ وَ نَحْنُ أَكْبَرُ؛[8] ما ذکر خدا هستیم و ما بزرگ هستیم».

سخن پایانی: آرامش روحی و روانی درجات و سطوح مختلفی دارد و به نظر می رسد مقوله مورد توجه اسلام این است که گاهی آرامش روانی در سطوح بالا، نا آرامی سطوح دیگر را جبران می کند. هر چند کسانی که امامت و مهدویت را در زندگی حذف نموده اند تنها با ارتباط با خدای متعال ارتباط بر قرار می کنند به نوعی از آرمش نسبی بر خوردار هستند ولی آنچه مسلم است آرامش واقعی در انقیاد کامل به دستورات الهی و سر سپردن به اوامر الهی میسر می شود که یکی از بارز ترین آن اوامر اطاعت پذیری از ولی خدا در زمین یعنی ولی عصر(عج) است. کسانی که اسلام و ایمان را منهای امامت و مهدویت جستجو می نمایند یقناً به هیچ وجه از سطوح معرفتی و آرامش بخشی برخوردار نیستند.[9]

پی نوشت ها:
[1]. مهدویت و آرامش، محمد سبحانی نیا: ص18.
[2]. کتاب العین، ص۴۰؛ معجم مقاییس اللغة، ج۱، ص۱۳۳ ۱۳۵؛ لسان العرب، ج۱، ص۱۶۳ ۱۶۴؛ اقرب الموارد، ج۱، ص۷۳.
[3]. لسان العرب، ج۱، ص۱۶۳.
[4]. مسالک الافهام، ج۵، ص۳۳۷ ۳۳۸.
[5]. قواعد العقائد، ص۱۴۵، حقایق الایمان، ص۱۴۴ ۱۶۴.
[6]. من لا یحضره الفقیه، ج‏2، ص616.
[7]. درس خارج فقه استاد مصطفوی:92/10/18.
[8].الكافی: ج‏2، ص598.
[9]. مهدویت و آرامش، محمد سبحانی نیا: ص108.

دنیا در جستجوی آب حیات

[h=1][/h]
[h=1]دنیای امروز بسان فرد تشنه ای می ماند که تمامی آشامیدنی های به ظاهر لذیذ را چشیده، اما عطشش فروکش نکرده است و حال به دنبال ماء معینی است که تشنگی اش را بر طرف کند. تشنه ای که اگر قطره ای از این آب حیات را بنوشد، هرگز آن را رها نخواهد کرد.[/h]

دنیای امروز از گوناگونی ایدئولوژی ها و مکتب ها به ستوه آمده و نیازمند نجات بخشی است که زیر سایه مدیریت بی نظیر او به وحدت و یگانگی رسیده و طعم شیرین زندگی اصیل انسانی را بچشد. زندگی که در آن استعدادهای انسانی اش ارج نهاده شده و با او معامله انسان کنند؛ نه اینکه عقل او را که باید مصداق "العقل ما عبد به الرحمن" باشد، تنزّل داده و به یک عقل ابزاری در راستای برآوردن خواسته نفس تبدیل کنند.
مهدویت همان نسخه گم شده بشریت است که عمیق ترین نیازهای او را می شناسد و برای برآورده ساختن آن دقیق ترین درمانها را معرفی می کند.

روایاتی که به معرفی حضرت مهدی علیه السلام پرداخته اند غالبا بُعد ظلم ستیزی ایشان را به تصویر کشیده و دائما آن را برجسته کرده اند. گویا این دسته از کلام معصومین علیهم السلام خواستار بیان وجه فطری انقلاب حضرت بوده اند که قابل فهم برای تمامی جهانیان باشد نه فقط تشیع. وجهی که برای تبیین آن نیاز به اشتراکات دینی نیست، تنها و تنها اشتراک در فطرت اولیه کافی است.
مهدویت تمدنی است که در رأس آن، امام معصومِ محیط به هستی (1) قرار گرفته که هیچ چیز در هیچ جای جهان از نظرگاه او مخفی نیست و به موجب عصمت خاصشان ذره ای از اجرای عدالت غفلت نمی فرمایند. بشریت امروز خواستار جامعه واحد جهانی است که در رأس آن چنین رهبری قرار گرفته باشد. رهبری که خطاب به ایشان می فرماید: «إنّا غیرُ مهملین لمراعاتكم، و لاناسین لذكركم ... و لولا ذلك لنزل بكم اللاّواء، و اصطلمكم الأعداء، فاتقوا الله جلّ جلاله و ظاهرونا؛ (2) ما در مراعات حال شما کوتاهی نمی کنیم و شما را فراموش نمی کنیم، و اگر چنین نبود، بلاهای سخت بر شما فرود می آمد و دشمنان، شما را نابود می کردند، پس تقوای الهی پیشه کنید و پشتیبان ما باشید.»
جهان امروز محتاج واسطه ای است که او را با این حقیقت شیرین آشنا کند. همین آشنایی کافی است که فرد خود باقی راه را ادامه دهد. در دنیایی که با مهندسی مهدویت ساخته شده باشد، اثری از، استعمار، استثمار، ظلم، فقر و بیماری های مختلف روحی، اخلاقی و روانی و... وجود نخواهد داشت. زیرا همه این دردها از یک چیز نشأت می گیرد و آن خودخواهی و نفس پرستی انسانهایی است که در این کره خاکی بر مسند مدیریت و ریاست جهان نشسته و با مدلهای ناقص خود قصد اداره تمام جهان را دارند. در چنین فضایی آن کس که بتواند چهره حقیقی منجی عالم را مطابق با فطرت توحیدی بشریت، به آنها عرضه کند گوی سبقت را ربوده است و به یقین این حقیقت زلال، امروز در دستان شیعیان است که براساس وعده «یسئلونک عن النعیم»، از چگونگی برخورد با این نعمت سؤال خواهد شد.
[h=2]زبان مشترک تمامی انسانها[/h] هیچ انسانِ انسان صفتی را در دنیا پیدا نمی کنیم که از عدالت بیزار باشد و از ظلم لذت ببرد. ظلم ستیزی یکی از امور فطری هر انسانی است، که قلمرو جغرافیایی نمی شناسد و در قالب دین و مذهب نمی گنجد؛ هر چند برخی از دینداران در این روحیه قوی تر از دیگرانند. شاید عده کثیری از مردم دنیا با مصادیق ظلم آشنا نباشند، اما هر گاه با حقیقت ظلم روبرو شوند اعلام بیزاری می کنند. همچون اعتراضاتی که مردم کشورهای غربی در مقابل نسل کشی سران خود دارند. هر جا افراد جامعه انسانی، کنشی را مصداق ظلم بدانند در مقابل آن اعلام نارضایتی می کنند و این از فطرت این افراد برخاسته است.
این وجه اشتراک برجسته انقلاب حضرت مهدی -ارواحنا فداه- و مردم در جغرافیای دنیاست. روایاتی که به معرفی حضرت مهدی علیه السلام پرداخته اند غالبا بُعد ظلم ستیزی ایشان را به تصویر کشیده و دائما آن را برجسته کرده اند. گویا این دسته از کلام معصومین علیهم السلام خواستار بیان وجه فطری انقلاب حضرت بوده اند که قابل فهم برای تمامی جهانیان باشد نه فقط تشیع. وجهی که برای تبیین آن نیاز به اشتراکات دینی نیست، تنها و تنها اشتراک در فطرت اولیه کافی است. «مهدی» زبان فطرت بشریت است که کافی است آن را در قالبی کاربردی به جهانیان عرضه کرد. در این صورت شاهد گرایش شدید مردم به این تمدن اصیل خواهیم بود.
[h=2]یتیم ترین انسانها[/h] جهان امروز محتاج واسطه ای است که او را با این حقیقت شیرین آشنا کند. همین آشنایی کافی است که فرد خود باقی راه را ادامه دهد. در دنیایی که با مهندسی مهدویت ساخته شده باشد، اثری از، استعمار، استثمار، ظلم، فقر و بیماری های مختلف روحی، اخلاقی و روانی و... وجود نخواهد داشت
شنیدن واژه یتیم برای تمامی انسانها، تداعی کننده فردی است که از داشتن نعمت پدر محروم است و بر اثر این محرومیت در بخشهایی از زندگی به صورت طبیعی با سختی هایی مواجه است. اما فرهنگ امام معصوم در تربیت انسان، نگاه را از این تعبیر و تفسیر ظاهری فراتر برده و او را متوجه محرومیت واقعی خویش می کند. محرومیت از داشتن نعمتی بزرگ و بی بدلیل که در جایگاه پدری امّت، نقش هدایتی و حمایتی ویژه دارد.
امام حسن عسکری علیه السلام در حدیثی زیبا می فرمایند: "أَشَدُّ مِنْ یُتْمِ الْیَتِیمِ الَّذِی انْقَطَعَ عَنْ أَبِیهِ یُتْمُ یَتِیمٍ انْقَطَعَ عَنْ إِمَامِه وَ لَا یَقْدِرُ عَلَى الْوُصُولِ إِلَیْه؛ (3) سختتر از یتیمی كسی كه پدرش را از دست داده، یتیمی است كه از امام زمانش دور افتاده و به او دسترسی ندارد."
بُعد دومی که در معرفی مهدویت کاربردی به نظر می رسد ترسیم محدودیتها و محرومیتهای بشریت در اثر غیبت منجی است. محرومیتهایی که دامنگیر تک تک افراد از متدینین تا بی دینان جهان امروز است. هر کس به گونه ای از این محرومیت در رنج و سختی است.
در این نگاه منجی فردی است که پدرانه در راستای هدایت و حمایت و نجات انسانها می کوشد و فرزند معنوی خویش را رها نمی سازد. ترویج این نگاه میان جوامع مختلف انسانی فصل جدیدی است برای گرایش هر چه بیشتر مردم به تمدن اصیل مهدوی.
امید است تک تک شیعیان حضرت در معرفی این فرهنگ اصیل و نجاتبخش، در محضر امام خویش سربلند و رو سفید باشند.
پی نوشت:
1- فجعلکم بعرشه محدقین، مفاتیح الجنان، زیارت جامعه کبیره
2- المزار شیخ مفید، مناسک، ص9
3- مستدرک الوسائل، ج17 ص317


[/HR]

غیبت، انتظار، و حرکت بر مدار ولایت

[h=1][/h]
[h=2]چنین بلایی بر سر کسی می آید که در دفاع از مدافع ولایت سکوت می کند! حال چه رسد به کسی که با عدم اطاعت از ولایت روزگار می گذراند.[/h]

در مقاله قبل به معنا و جایگاه حجت اشاره شد. در روایات دو حجت باطن و آشکار معرفی شده است. حجت آشکار، رسولان و پیغمبران و امامان، و حجت پنهان، عقل می باشد. به طور کلی حجت به معنای دلیل آشکار مطرح شده است. خداوند از طریق ارسال حجج خود بر بندگان، راه هدایت را مشخص کرده و راه بهانه جویی را بر آنها بسته است.
[h=2]حاکمیتِ اسلامی با یک نفر، نَه یک عده![/h] امام عصر علیه السلام در روایت «و أما الحوادث الواقعة....» یکی از مصادیق حجت در زمان غیبت را راویان حدیث معرفی کرده اند. اما نکته حائز اهمیت این است که ایشان نفرموده اند که در برخی امور به ایشان مراجعه کنید و شرایط خاصی را استثنا نکرده اند.
اما قبل از پرداختن به دامنه اختیارات ولی فقیه، باید گفت الزام وجود حاکم بر هر جامعه ای واضح و مبرهن است. امیرالمومنین علیه السلام نیز در پاسخ به خوارج که می گفتند: حکومت جز برای خدا نیست، فرمودند: آری، درست است که حکم خاص «خدای متعال» است، لیکن ایشان (خوارج) می گویند: حکومت خاص خدای متعال است؛ و حال آن که مردم به ناچار باید حاکمی داشته باشند، چه درستکار و چه نادرست. (1)
حاکم زمانی می تواند بر طبق احکام الهی، حکم کند که آگاهی کامل به آیات و روایات داشته و علم کافی را داشته باشد. با این وجود تبعیت از این حاکم واجب شرعی است زیرا در عین حاکم بودن، راوی حدیث اهل البیت علیهم السلام نیز می باشد

بنابراین وجود حاکم در جامعه اسلامی لازم است و حتی در روایات بیان شده که حاکمیت جامعه اسلامی باید به دست یک نفر باشد نه یک عده! که در مقبوله عمر بن حنظله بیان شده است.(2) حال دامنه اختیارات حاکم جامعه اسلامی در صورتی که امام معصوم نباشد چقدر است؟ برخی از فقها نیز اختلاف در مراتب حکومت اسلامی را به معنای اختلاف در دامنه اختیارات حاکم معصوم و غیرمعصوم ندانسته اند.
حضرت امام خمینی (ره) در این مورد می فرمایند: «این توهم که اختیارات حکومتی رسول اکرم صلی الله علیه و آله بیشتر از حضرت امیر علیه السلام بود یا اختیارات حکومتی حضرت امیر علیه السلام بیش از فقیه است، باطل و غلط است. البته فضایل حضرت امیر علیه السلام از همه بیشتر است؛ اما زیادی فضایل معنوی اختیارات حکومتی را افزایش نمی دهد. همان اختیارات و ولایتی که حضرت رسول صلی الله علیه و آله و دیگر ائمه علیهم السلام در تدارک و بسیج سپاه، تعیین ولات، گرفتن مالیات و صرف آن در مصالح مسلمانان داشتند، خداوند همان اختیارات را برای حکومت فعلی قرار داده است؛ منتها شخص معینی نیست، روی عنوان «عالِم عادل» است».(3)
[h=2]اطاعت از چه کسی؟[/h] حال شاید این سوال به ذهن خطور کند که در جامعه، اطاعت از حاکم لازم است؛ از طرفی بنا به فرمایش امام زمان علیه السلام باید به راویان حدیث نیز مراجعه کرد و قاعدتا این مراجعه باید با اطاعت همراه باشد؛ حال از کدام یک از این دو باید اطاعت کرد؟!
در قرآن بر لزوم عدم ولایت کافران بر مومنین تأکید شده است. در واقع حاکم جامعه اسلامی باید خود فردی مومن و آگاه به دین باشد. خداوند در قرآن کریم می فرماید: «مومنان نباید کافران را به جای مومنان، دوست و ولی خود بگیرند و هر کس چنین کند از لطف و ولایت خدا بی بهره است.»(4) همچنین در سوره مائده فرموده: «کسانی که بر طبق آنچه خداوند نازل کرده حکم نکنند آنهایند که کافرند.» (5)
امیرالمومنین علیه السلام از رسول الله صلی الله علیه و آله نقل کرده اند: "اللهم ارحم خلفائی-ثلاث مرات- قیل یا رسول الله و مَن خلفائک؟ قال: الذین یأتون من بعدی، یرون حدیثی و سنتی(6) ؛ خداوند خلفای مرا رحمت کند عرض شد ای رسول خدا خلفای شما چه کسانی هستند، فرمود: آنها که بعد از من می آیند و حدیث و سنت مرا نقل می کنند."
حاکم زمانی می تواند بر طبق احکام الهی، حکم کند که آگاهی کامل به آیات و روایات داشته و علم کافی را داشته باشد. با این وجود تبعیت از این حاکم واجب شرعی است زیرا در عین حاکم بودن، راوی حدیث اهل البیت علیهم السلام نیز می باشد.
[h=2]سوالی مهم از خود[/h] حال باید از خود بپرسیم این امر واجب را چقدر در زندگی خود انجام داده ایم؟ به راستی! چقدر مطیع راویان حدیث که در رأس آن، رهبر جامعه اسلامی می باشد بوده ایم؟ آیا ابراز ارادت و محبت به ایشان و اطاعت پذیری ما فقط در حد زبان و شعار بوده است؟! یا واقعا کلام ایشان سرلوحه زندگی ما بوده است؟ که اگر فقط در حد شعار بوده و در عمل آن چنان که باید مشهود نباشد، این روایت شامل حالمان می شود که امیرالمومنین علیه السلام فرمودند: «لا رأی لمن لایطاع؛ نظر دادن کسی که از او اطاعت نمی شود چه سودی دارد؟»(7)
[h=2]عاقبت حمایت نکردن از ولیّ[/h] امام عصر علیه السلام در روایت «و أما الحوادث الواقعة....» یکی از مصادیق حجت در زمان غیبت را راویان حدیث معرفی کرده اند. اما نکته حائز اهمیت این است که ایشان نفرموده اند که در برخی امور به ایشان مراجعه کنید و شرایط خاصی را استثنا نکرده اند

حمایت و اطاعت از ولایت آنچنان مورد اهمیت است که نه تنها دفاع از ولایت، بلکه دفاع از حامیان ولایت نیز مورد بازخواست قرار خواهد گرفت. در زمان امیرالمومنین علیه السلام یکی از اصحاب حضرت، گرفتار نیش عقرب شد و به درد شدیدی مبتلا شد به حدی که در شرف مرگ قرار گرفت. وقتی او را پیش امیرالمؤمنین علیه السلام آوردند، حضرت فرمودند: زمان مرگ او هنوز نرسیده است، و زمان درد کشیدنش هم هنوز به پایان نرسیده است. او را به خانه اش برگرداندند و پس از دو ماه درد کشیدن سراغش را گرفت و به او گفت: «این درد تو بخاطر این بود که فلان روز، در جلسه ای کسی به دلیل ولایت سلمان نسبت به ما، به او طعنه زد، و تو نه از جانت ترسیدی و نه مالت در خطر بود، بلکه فقط به دلیل رو در بایستی، آن شخص را تحقیر نکردی و جوابش را ندادی. اکنون توبه کن و عهد کن که دیگر چنین نکنی، تا دردت آرام شود.» (8)
چنین بلایی بر سر کسی می آید که در دفاع از مدافع ولایت سکوت می کند! حال چه رسد به کسی که با عدم اطاعت از ولایت روزگار می گذراند. مبادا افکار، گفتار و کردارمان همسو با فرمایشات ولی فقیه که حاکم جامعه اسلامی است نباشد!
[h=2]از ما نیست کسی که شبیه غیرماست[/h] اطاعت از امام معصوم، در زمان غیبت و ظهور ایشان بر شیعیانشان واجب است. گاهی به طور مستقیم و گاه به واسطه از معصوم تبعیت می کنیم. یعنی گاهی اوقات مستقیم از امام علیه اسلام دستورات را دریافت می کنیم و گاهی اوقات از کسانی که نماینده و نائب حضرت محسوب می شوند دستورات را دریافت می کنیم. در زمان غیبت ما مأمور به اطاعت از حاکم جامعه اسلامی یعنی ولی فقیه هستیم.
با توجه با آنچه از روایات بر می آید اطاعت از ولی فقیه که رهبری جامعه اسلامی را بر عهده دارد در واقع اطاعت از اهل بیت علیهم السلام است و عدم تبعیت از او، به منزله عدم تبعیت از اهل بیت علیهم السلام است. آیا چنین کسی را می توان منتظر امام زمان علیه السلام نامید؟ حضرت رحمة للعالمین صلی الله علیه و آله فرمودند: "لیس منا من تشبه بغیرنا (9) ؛ از ما نیست کسی که شبیه غیر ما باشد." «غیر» اینجا یعنی بیگانه، یعنی کسی که خط مشی او از خط زندگانی اهل بیت علیهم السلام جدا می باشد. کسی که در مقابل ولی فقیه قرار می گیرد در واقع در مقابل اهل بیت علیهم السلام قرار گرفته و مسیر زندگی خود را از صراط مستقیم جدا کرده است.
پی نوشت:
1 . نهج البلاغه، خطبه 40
2 . اصول كافی: 1/67
3 . ولایت فقیه:40
4. لایَتَّخِذِ الْمُؤْمِنُونَ الْكَافِرِینَ أَوْلِیَاء مِن دُوْنِ الْمُؤْمِنِینَ وَ مَن یَفْعَلْ ذَلِكَ فَلَیْسَ مِنَ اللّهِ فِی شَیْءٍ. آل عمران: 28
5. مَن لمْ یَحْكُم بِمَا أَنزَلَ اللّهُ فَأُوْلَئِكَ هُمُ الْكَافِرُونَ. مائده: 44
6. شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، باب النوادر، ح 5919
7. نهج البلاغه، خطبه 27
8. فَلَمْ یَمْنَعْكَ مِنَ الرَّدِّ وَ الِاسْتِخْفَافِ بِهِ خَوْفٌ عَلَى نَفْسِكَ وَ لَا عَلَى أَهْلِكَ وَ لَا عَلَى وُلْدِكَ وَ مَالِكَ أَكْثَرُ مِنْ أَنِ اسْتَحْیَیْتَهُ فَلِذَلِكَ أَصَابَك. بحار الانوار: ۲۶/۲۳۸
9. نهج الفصاحة: 509، ح 2413


[/HR]

از یاد برده ام شما را پدر! ولی...

[h=2]آیا این یتیم، زمانی را با امام خود همراه بوده و محبت پدرانه او را چشیده و سپس از دامان او جدا شده است؟ اگر این گونه است، چه شده که امروز از او بریده؟! آیا کسانی یا موقعیتی او را از پدر خود، جدا کرده اند؟[/h]

پدر بزرگوار مولای غائب از نظر ما، امام نیک سیرت و صورت حضرت حسن بن علی عسکری علیه السلام فرمودند: سختتر از یتیمى كه از پدر و مادر خود محروم شده، یتیمى است كه از امام خود جدا شده و به او دسترسى ندارد و حكم او را درباره ی آنچه از شرایع دینش به آن مبتلا مى گردد، نداند. آگاه باشید كه این جاهل به شریعت ما و بریده از دیدار ما، همچون یتیمى در دامان آن دسته از شیعیان ما است كه آشناى به دانشهاى ما باشند، بدانید هر كه چنین جاهلى را هدایت كرده، او را ارشاد نموده، شریعت ما را به او تعلیم نماید، در رفیق اعلى (از بالاترین درجات بهشت) به همراه ما خواهد بود. (1)

آنها که گرد یتیمی را به چهره دارند، ارتباط بیشتری با این فرمایش مولا خواهند گرفت؛ هر چند که یتیمانی را می شناسم که همین به ظاهر نقمت، بهانه ای شد که نعمت سرریزشان شود. شاید به این دلیل که محرومیت از پدر و مادر -همانانی که در بچگی خدای خود می پنداشتی و وجودت بسته بود به وجودشان- عنایت ویژه ی خداوند را می آورد؛ که این درد را، با وجود محبتهای خاصّ او، راحتتر طی کنی.
پیامبر رحمت صلی الله علیه و آله پدر گرامی خود را قبل از تولد از دست داد و یتیم شد و مادر مهربان خود را نیز در شش سالگی به خاک سپرد و این منبع احساس، فرصت اندکی داشت برای چشیدن لذّت محبت به مادر و محبت مادر به او.
مولای جوان شهیدمان! امام طاهرمان! همان که نور وجودت با وجود زندانی بودن، می درخشید و شهید کردن و ویران کردن مزارت عطر شما را دلاویزتر و فراگیرتر ساخت. هدیه ی تولّد می خواهیم؛ هر چند رسم است برای مولود، هدیه می برند، ولی ما هیچ نداریم جز محبت، همین را آورده ایم و هدیه ای بهتر را توقّع داریم که کریم هر چه ببخشد، داراتر می شود

در این حدیث، سخن از سختتر بودن است؛ مسأله ای سختتر از یتیمی، معرفی شده «بریدن از امام»: «انقطع عن إمامه» به این عبارت دقت کنیم، آیا این یتیم، زمانی را با امام خود همراه بوده و محبت پدرانه ی او را چشیده و سپس از دامان او جدا شده است؟! اگر این گونه است، چه شده که امروز از او بریده؟! آیا کسانی یا موقعیتی او را از پدر خود، جدا کرده اند؟!
پدر معنوی ما، چه خصوصیاتی دارد که انقطاع از او، برای ما مصیبتی بزرگ است؟! آیا مولای رحیم ما مهدی علیه السلام نیز، مانند محبت پدرانمان، حتی لحظاتی که به یاد او نیستیم را به یاد ما و هدایتمان می گذراند؟! (2)
حق این است که مولای رحیم ما از پدرانمان نیز بامحبت تر است؛ زیرا بهترین پدران نیز، همیشه به فکر آسایش فرزندان خود نیستند و شاید گاهی فراموشمان کنند. اما اشراف الهی مولا به ما، او را از نظر توجه، متفاوت ساخته است.
پدر غریبِ مولای حاضرمان حضرت مهدی علیه السلام تکلیف عدّه ای را به عنوان جانشین امام، در مورد رساندن آنچه از شریعت محمدی که ما یتیمان به آن نیاز داریم و نمی دانیم، معرفی می کند و می فرماید: این عالمان به علوم ما، یتیمان ما را، در دامان خود گرفته و به آن ا یاد دهند.
و پس از بیان این خواسته، آنان را مژده ای می دهند: مژده ی همجواری با ائمه علیهم السلام چه جایزه ی بزرگ و گران قیمتی؛ همسایگی ائمه علیهم السلام چه قدر شیرین است!
معلم اخلاق بزرگ، حاج آقا ملکی تبریزی عزیز (رحمة الله علیه) به نکته ای اشاره می کنند: این که مولود این روز (8 ربیع الثانی)، پدر بی واسطه ی امام ما می باشد. بنابراین سزاوار است شیعیان با اموری مناسب به امام زمان علیه السلام تهنیت گفته، حاجات خود را از مولود این روز بخواهند و هم چنین از وی بخواهند که سفارش او را به امام زمانش نموده تا او را مورد نظر و لطف خود قرار داده، از بخشش و بزرگواری های خود بهره مندش نماید.(3)
آقا جان! می ترسیم که جلوه های این فضاهای غیر مهدوی و مروّج تنهایی، یک روز برنده شوند و ما مولا را صدا نکنیم و فکر کنیم همین ها پدر ما هستند! پدرخوانده های نامردی که به ظاهر لبخند می زنند و در دل کینه مان دارند

مولای جوان شهیدمان! امام طاهرمان! همان که نور وجودت با وجود زندانی بودن، می درخشید و شهید کردن و ویران کردن مزارت عطر شما را دلاویزتر و فراگیرتر ساخت. هدیه ی تولّد می خواهیم؛ هر چند رسم است برای مولود، هدیه می برند، ولی ما هیچ نداریم جز محبت، همین را آورده ایم و هدیه ای بهتر را توقّع داریم که کریم هر چه ببخشد، داراتر می شود.
از شما می خواهیم دستمان را بگیرید! که غیبت و ندیدن مولایمان مهدی علیه السلام، فرزند نازنین شما باعث دوری و بریدن ما از او نشود. شما که می دانید یتیمی سخت است و ملامت دارد؛ خیلی ها وقتی می بینند شما کنارمان نیستید و قدرت دیدن پسر شما را در قلب ما ندارند شیطنتشان گل می کند و می خواهند دلمان ببرند و یاد مولا را از دلهایمان بیرون کنند. نقشه می کشند به اسم آسایش، پول بیشتر، امنیت بیشتر، پرورش غریزه و ... مشغولمان کنند به این اسباب بازی ها؛ بلکه یادمان برود پدر داریم و از او جدایمان کنند.
اما ما بعد از چند ساعتی، بازی یاد او می افتیم و وقتی شیون می کنیم که: بابا من! شما را می خواهم! بابا! به دادم برس، تشنه ام و گرسنه؛ اینجا تاریک است و تنهایی دلم را می ترکاند! پسر نازنین شما دست یداللهی خود را دراز می کند و ما از بین تمام اسباب بازی های رنگارنگ، به دست گرم و پدرانه اش پناه می بریم و آرام می گیریم!
آقا جان! می ترسیم که جلوه های این فضاهای غیر مهدوی و مروّج تنهایی، یک روز برنده شوند و ما مولا را صدا نکنیم و فکر کنیم همین ها پدر ما هستند! پدرخوانده های نامردی که به ظاهر لبخند می زنند و در دل کینه مان دارند. دلتان برای چشمان بیدار مانده مان بسوزد! چشمانی که تنوع و رنگهای شیطانی این پدرخوانده های دروغین و این فضاهای غیر حق، می سوزانندشان!
راستی یادمان داده اند که برای حاجات اخروی به خصوص، به سراغ شما برویم؛ (4) پس ای نور شفادهنده! (5) سراج یازدهم! علیه السلام مرحمت بفرمایید منزلی در همسایگی خود؛ که ما یتیمان آل محمد علیهم السلام دلمان برای پدران خود تنگ است.
پی نوشت :
1 - طبرسی، احتجاج، ج 1، ص 6.
2 - حضرت مهدی علیه السلام : ما در مراعات شما كوتاهى نمى كنیم و شما را فراموش نمى نمائیم، و اگر این نبود، شرّ و ناملایمات بر شما نازل مى شد و دشمنان بر شما مستولى مى گردیدند: بحار الانوار، ج 53، ص 175.
3 - ملکی تبریزی، المراقبات، ابراهیم محدث، نشر اخلاق، ص 81 و 82.
4 - همان، ص 82 و83.
5 - یکی از القاب امام حسن عسکری علیه السلام، الشافی است: ر.ک: ابن شهر آشوب، المناقب، ج ۴، ص ۴۲۱.

منجی موعود و وعده هایی که تحقق یافتی است

[h=2]چون قائم ما قیام کند کینه ها از دلها بیرون رود، حیوانات نیز با هم سازگاری کنند. در آن روزگار، زن با همه زیب و زیور خویش، از عراق درآید و تا شام برود و از هیچ نترسد...[/h]


در مقاله قبل بیان کردیم امام عصر علیه السلام کارگزاران و فرمانروایانی کارآمد را انتخاب می کند و به کمک آنها با ظلم و ستم مبارزه می کند و عدالت را در شرق و غرب عالم برقرار می کند و در راستای اجرای این برنامه از آنان پیمان می گیرد و به آنها دستور می دهد که عدالت را برقرار کنند و به آبادانی شهرها و کشورها بپردازند. در سایه ی چنین حکومتی، مردم طعم واقعی زندگی را خواهند چشید.
در این مقاله به بررسی ویژگی های دوران حکومت امام مهدی علیه السلام و بهره هایی که در آن عصر به مردم خواهد رسید، می پردازیم.
[h=2]شکست مرزهای دانش[/h] در حکومت امام عصر علیه السلام علم و دانش پیشرفت می کند. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند: «... نهمین آنها (امام از فرزند حسین علیه السلام) قائم است که خداوند به دست او همه زمین را از روشنایی پر می کند پس از آنکه گرفتار تاریکی شده است، و از عدالت و دادگری سرشار می کند پس از آنکه از ظلم و جو پر شده باشد، و سراسر عالم را از علم و دانایی بهره مند می کند پس از آنکه به جهل و نادانی گرفتار آمده باشد ...» (1)
[h=2]رشد عقل و اخلاق[/h] در حکومت امام عصر علیه السلام مردم به امنیت اجتماعی خواهند رسید. امنیت در عصر امام عصر علیه السلام چنان فراگیر می شود که حتی اگر کسی به خواب رود اطمینان دارد که او را بیدار نمی کنند و مزاحم خواب او نمی گردند

در حکومت امام عصر علیه السلام فهم و درک مردم بالا می رود و مردم به سمت کمال خواهند کرد. امام باقر علیه السلام فرمودند: «هنگامی که قائم رستاخیز کند، حضرت بر سر بندگان خدا دست می کشد و قوای فکری مردمان را تمرکز دهد و اخلاق آنان را تکامل بخشد.» (2)
[h=2]امنیت عمومیِ همه جانبه[/h] در حکومت امام عصر علیه السلام مردم به امنیت اجتماعی خواهند رسید. امنیت در عصر امام عصر علیه السلام چنان فراگیر می شود که حتی اگر کسی به خواب رود اطمینان دارد که او را بیدار نمی کنند و مزاحم خواب او نمی گردند.(3) پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند: «امت مهدی به او پناه می برند همانگونه كه زنبورهای عسل به ملکه خود پناه می آورند. او زمین را پر از عدل و داد می کند (چنانکه پیش از آن) پر از ستم و جور شده بود؛ به حدی که مردم به فطرت نخستین خود باز می گردند. شخص خوابیده را از خوابش بیدار نمی کنند و خون کسی ریخته نمی شود....» (4)
امام علی علیه السلام فرمودند: «به دست ما (حکومت ما) روزگار سختی ها و تشنه کامی ها سپری گردد ... و چون قائم ما قیام کند کینه ها از دلها بیرون رود، حیوانات نیز با هم سازگاری کنند. در آن روزگار، زن با همه زیب و زیور خویش، از عراق درآید و تا شام برود و از هیچ نترسد ...» (5)
از امام صادق علیه السلام روایت شده که فرمودند: «هرگاه او قیام کند به عدل حکم کرده و در روزگاران او ظلم برچیده شود و راهها امن گردد ...» (6)
در حکومت امام عصر علیه السلام امنیت در دستگاه قضایی نیز حاکم می شود. درباره حضرت مهدی علیه السلام نقل شده است: «... مهدی علیه السلام قاضیان زشت کردار را کنار خواهد زد و دست سازشکاران را از سر مردم کوتاه خواهد نمود و از بین شما فرماندهان و امیران ظالم را عزل خواهد کرد...» (7) و در حدیثی درباره حضرت مهدی علیه السلام آمده است: «هرگاه او قیام کند به عدل حکم کرده و در روزگاران او ظلم برچیده شود ... و هر حقی به صاحب آن بازگردانده می شود...» (8)
[h=2]رفاه اقتصادی با اجرای عدالت اجتماعی[/h] در حدیثی آمده است: «... خداوند همه ثروتها را (از منابع درآمد) میان مردم تقسیم کرده است، و به هر کس حقش را داده است: کارگزاران و توده مردم و بینوایان و تهیدستان و هر گروهی از گروه های مردم...، اگر عدالت اجتماعی برقرار شده بود همه مردم بی نیاز شده بودند ...» (9) و امام صادق علیه السلام فرمودند: «... مردم بی نیاز می گردند آنگاه که عدالت میانشان حاکم باشد...» (10)
در حکومت امام عصر علیه السلام اموال و بخششها میان مردم به طور مساوی خواهد بود و میان افراد تبعیض وجود نخواهد داشت. در حدیثی آمده است: «...خدای عزوجل در آن هنگام مهدی ما را می فرستد... او که از همه بیشتر به رعیت خود رحیم بوده و از همه بیشتر به طور مساوی عدالت را اجرا می کند...» (11)
با اجرای عدالت در تقسیم بودجه دیگر فقیر و محتاج به زکات باقی نخواهد ماند و فقر ریشه کن خواهد شد. امام صادق علیه السلام فرمودند: «... هنگام رستاخیز قائم ما زمین را با نور خدایی بدرخشد ... و شما به جستجوی اشخاص بر می آیید که مال یا زکات بگیرند و کسی را نمی یابید که از شما قبول کند و مردمان به واسطه آنچه خداوند از فضل خود به آنان عطا کرده، بی نیاز گردند.» (12)
در جامعه عصر ظهور با اجرای عدالت و فراهم شدن زمینه های رفاه اقتصادی در جامعه مردم غنی و بی نیاز می شوند. علاوه بر آن با بالارفتن درک و فهم مردم روحیه استغنا و بی نیازی در مردم شکل می گیرد. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند: «... مهدی اموال را برابر تقسیم می کند و خداوند بی نیازی و غنا را در دلهای این امت پدید آورد ...» (13)
[h=2]زمین با تمام امکاناتش در خدمت بشر[/h] در جامعه عصر ظهور با اجرای عدالت و فراهم شدن زمینه های رفاه اقتصادی در جامعه مردم غنی و بی نیاز می شوند. علاوه بر آن با بالا رفتن درک و فهم مردم روحیه استغنا و بی نیازی در مردم شکل می گیرد

خداوند در قرآن کریم می فرماید: «و اگر اهل شهرها و آبادیها، ایمان مى آوردند و تقوا پیشه مى كردند، بركات آسمان و زمین را بر آنها مى گشودیم ...» (14)
در حکومت امام عصر علیه السلام نیز به دلیل روی آوردن بندگان به طاعت خداوند زمین برکات خود را آشکار خواهد کرد و بشر با پیشرفت علم و دانش بشر از تمام منابع زمینی بهره مند خواهد شد و بسیاری از مشکلات مادی بشر برطرف خواهد شد. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند: «... خداوند برای قائم ما گنجها و معادن زمین را آشکار می سازد...» (15)
امام علی علیه السلام در این باره فرمودند: «... زمین آنچه را در اعماق خویش دارد برای وی بیرون دهد و همه امکانات و برکات خویش را در اختیار او گذارد» (16)
در حکومت امام عصر علیه السلام عمران و آبادانی در تمام زمین روی خواهد داد. امام باقر علیه السلام فرمودند: «برای قائم ما در هم پیچیده می شود (و به لحظه ای از هر نقطه به نقطه دیگر می رسد) ... و در زمین جای ناآبادی باقی نمی ماند...» (17)
زندگی در سایه چنین حکومتی رضایت مردم آسمان و زمین را به همراه خواهد داشت.
پی نوشت:
1 . کمال الدین، صدوق، ج1، باب24، ح5، ص260.
2. بحار الأنوار، مجلسی، ج 52، باب 27، ح 71، ص 336.
3 . چشم اندازی به حکومت مهدی(عج)، نجم الدین طبسی، ص 191
4 . اثبات الهداه، شیخ حر عاملی، ج5، ص271به نقل از الحاوی للفتاوی، ص 77.
5 . بحارالانوار، مجلسی، ج52، باب 27، ح 11، ص 316.
6 . همان، ص 338 و 339.
7 . همان، ج 51، ص 120.
8 . همان، ج 52، باب 27، ح83، ص 338.
9 . الکافی، ج1، ص542.
10 . همان، ج3، ح5، ص568
11 . بحار الأنوار، ج 36، باب 41، ح146، ص 308
12 . همان، ج 52، ص 337، باب 27، ح 77.
13 . بحارالانوار، مجلسی، ج51، باب 1، ص84
14 . «وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَى ءَامَنُواْ وَ اتَّقَوْاْ لَفَتَحْنَا عَلَیهم بَرَكَاتٍ مِّنَ السَّمَاءِ وَ الْأَرْض ...» (اعراف / 96)
15 . کمال الدین، صدوق، ج 2، باب 38، ح 4، ص 394
16. نهج البلاغه، صبحی صالح، ص 196.
17 . کمال الدین، صدوق، ج 1، باب 32، ح 16، ص 3

ما و حلقه ی اتصال آسمان و زمین

[h=2]بشر، برترین مخلوق خداوند متعال است که خلقت او مورد تحسین قرار گرفته است. حال آیا خداوند در زمان غیبت، انسان را که شرایط دسترسی به حجت خداوند را به سان گذشته ندارد، رها کرده و رشد و کمال او را نادیده گرفته است؟[/h]


سالیان سال است که بشر خلق شده و خداوند متعال از خلقت بشر و عوالم موجود هدفی داشته و دارد. اگر یکی از این اهداف را رشد بشر و به کمال رسیدن آن در سایه سار بندگی خداوند بدانیم باید توجه داشته باشیم که بشر به تنهایی، توانایی طرح ریزی و تعیین مسیر در رسیدن به بندگی خداوند را ندارد. در واقع عقل با همه اطاعت پذیری خود اگر به منبع وحی متصل نباشد نمی تواند سعادت بشر را تضمین کند. از عقل تعبیر به حجت درون شده است. اما آنچه که اینجا کمک کار عقل شده و مسیر را برای او روشن می کند منبع لایزال وحی می باشد.
[h=2]جانشینی برای همیشه و همه جا[/h] از آنجا که بشر عادی توانایی اتصال و ظرفیت دریافت فیوضات معنوی را ندارد خداوند متعال از همان ابتدای خلقت انسان، بهترین بندگان خود را به عنوان جانشین روی زمین در عالم قرار داد. شاهد قرآنی این مساله نیز آیه 30 سوره بقره می باشد که خداوند فرمود: «إنی جاعل فی الأرض خلیفة» آنچه در تفویض اختیار به جانشین رخ می دهد این است که جانشین تمام اختیارات مافوق را دارد مگر مقام اصلی او را.
در صورت اتصال هر چه بیشتر عقل به آیات و فرامین اهل البیت علیهم السلام، انسان مرتکب خطای کمتری شده و بنابراین زندگی او در گرو آرامش خواهد بود. اما آنچه ممکن است حرکت انسان را در رسیدن به آرامش کُند کنَد، عدم آگاهی کافی تمام انسانها نسبت به مسائل دین به طور تخصصی می باشد
علامه طباطبایی در تفسیر المیزان ذیل این آیه آورده اند: «مقام خلافت تحقق نمی یابد جز اینکه خلیفه در تمامی شئون وجودی خود نمایشگر مستخلف باشد و خدای متعال که مستخلف این خلیفه است دارای تمامی اسماء حسنی و صفات علیای جمال و جلال است و منزه از هر عیب و نقص می باشد و در فعلش منزه از هر شر و فساد است.» مصداق اتم و اکمل جانشینان خداوند، ائمه علیهم السلام هستند که تمام صفات خداوند را دارا هستند، با این تفاوت که آنها مخلوق هستند و خداوند خالق. (1)
بنابراین برای دریافت فیوضات و عدم تباهی، نیازمند این هستیم که در تمامی اعصار، یکی از جانشینان خداوند روی زمین باشند. حدیث معرفت نیز موید همین مطلب است. حضرت رسول صلی الله علیه و آله فرمودند: «من مات و لم یعرف امام زمانه مات میته جاهلیه؛ تعبیر امام زمانه به وجود امام و حجت خداوند در تمام اعصار اشاره دارد.» همچنین در حدیث ثقلین ضرورت وجود امام در کنار قرآن تا قیامت بیان شده و در واقع بیانگر این مطلب است که نمی شود زمانی باشد که امامی روی زمین نباشد و مانعی در جهت حیات مادی و معنوی بشریت ایجاد نشود.
[h=2]هدایت آشکار، هدایت پنهان[/h] هدایت بشریت توسط امام در باطن (تکوینی) و ظاهر (تشریعی) محقق می شود. نمونه هدایت ظاهری تشکیل حکومت و اجرای احکام اسلامی توسط امام، ارشاد مردم و... می باشد و در زمان ظهور امام محقق می گردد. اما در زمان غیبت مردم به طور کامل از نعمت هدایت توسط امام محروم نشده و از هدایت باطنی بهره مند می شوند. هدایت باطنی که ایصال إلی المطلوب نیز خوانده می شود. امیرالمومنین سلام الله علیه می فرمایند: «خداوندا! جز این نیست که باید حجّتی از سوی تو در زمین باشد تا خلق را به سوی آیین تو رهنمون شود. اگرچه وجود ظاهری او از مردم پنهان باشد، بی شک تعالیم و آداب او در دلهای مؤمنین پراکنده است و آنها بر اساس آن عمل می کنند.» (2)
انسانها در زمان ظهور امام، از هر دو نوع بهره مند می شوند اما در زمان غیبت بیشتر هدایت باطنی است که به وقوع می پیوندد.
[h=2]درمان مشکلات زندگی با متخصص بندگی[/h] کسانی که دین را به عنوان برنامه زندگی انتخاب می کنند در طول زندگی قطعا با سوالاتی مواجه خواهند شد که ممکن است سبب ایجاد دو راهی و ابهام در مسیر بندگی شود. چرا که تمام انسانها آگاه به مسائل دینی نیستند. در واقع همان گونه که ما در صورت بیمار شدن به پزشک مراجعه می کنیم برای داشتن یک زندگی بهتر در تمام وجوه، باید به کارشناس آن مراجعه کنیم. دین اسلام که کاملترین دین می باشد تمامی جوانب یک زندگی صحیح را در خود داشته و از هیچ مساله فروگذار نکرده است.
هدایت بشریت توسط امام در باطن (تکوینی) و ظاهر (تشریعی) محقق می شود. نمونه هدایت ظاهری تشکیل حکومت و اجرای احکام اسلامی توسط امام، ارشاد مردم و... می باشد و در زمان ظهور امام محقق می گردد. اما در زمان غیبت مردم به طور کامل از نعمت هدایت توسط امام محروم نشده و از هدایت باطنی بهره مند می شوند
در مقاله قبل اشاره شد که در صورت اتصال هر چه بیشتر عقل به آیات و فرامین اهل البیت علیهم السلام، انسان مرتکب خطای کمتری شده و بنابراین زندگی او در گرو آرامش خواهد بود. اما آنچه ممکن است حرکت انسان را در رسیدن به آرامش کُند کنَد، عدم آگاهی کافی تمام انسانها نسبت به مسائل دین به طور تخصصی می باشد. آنچه که از کلام الهی و کلام اهل البیت علیهم السلام استخراج می شود، دین یعنی همان برنامه کامل و جامعه زندگی است. بنابراین همان طور که هنگام بیماری به متخصص درمان یعنی پزشک مراجعه می کنیم بنابراین در حل مسائل زندگی باید به متخصص برنامه زندگی و بندگی، یعنی کارشناس دین مراجعه کنیم.
کارشناسان دین در درجه اول اهل البیت علیهم السلام می باشند. آنان که متصل به علم الهی و دارای عصمت می باشند و به هیچ وجه هوای نفس را در عمل به معارف الهی و انتقال آن به انسانها دخالت نمی دهند. هیچگاه در ایفای نقش خود به عنوان هدایتگر کوتاهی نکرده اند.
[h=2]آیا خداوند، انسان را رها کرده؟[/h] همان گونه که اشاره شد اگر خود را نیازمند هدایت و نجات از گمراهی می بینیم باید به آیات و روایات متمسک شویم اما سوالی که اینجا مطرح می شود این است که آیا ما قادر به دریافت معارف اصیل و ناب از قرآن و لسان مبارک اولیاء خداوند هستیم؟ آیا ما قادر به تشخیص احادیث صحیح از احادیث ضعیف که راویان دخل و تصرف در آنها کرده اند هستیم؟
قطعا این گونه نیست و به علت عدم تخصص در دین چه بسا مسیر را به اشتباه انتخاب کنیم و در تشخیص دچار اشتباهات فاحش شویم. پس چاره چیست؟ آیا ما می توانیم آنچه در روایات به ما توصیه شده را بر وقایع روز تطبیق دهیم؟ آیا خداوند در زمان غیبت، انسان را که شرایط دسترسی به حجت خداوند را به سان گذشته ندارد، رها کرده و رشد و کمال او را نادیده گرفته است؟ مسلما این گونه نیست.
امام عصر سلام الله علیه فرمودند: «و اما الحوادث الواقعة فارجعوا إلی رواة حدیثنا فإنهم حجتی علیکم و أنا حجة الله علیهم (3) ؛ در زمان غیبت هرگاه حوادثی برای شما اتفاق افتاد به راویان حدیث ما مراجعه کنید که آنها به درستی حجت من بر شما و من حجت خدایم.»
حضرت در این فرمایش خود، ما را توصیه به رجوع به کسانی می کنند که کلامشان کلام اهل البیت علیهم السلام است و از خود سخنی نمی گویند. احکام دین را طبق امیال شخصی بیان نمی کنند بلکه هر چه می گویند گرفته شده از آیات و روایات است. برای وضوح بیشتر نیاز به تبیین کلمه «حجت» داریم. حجت یعنی چه؟ در روایات به معنای این واژه کلیدی اشاره شده است که ان شاء الله در مقاله بعد اشاره خواهیم کرد.

پی نوشت:
1. زیارت رجبیه؛ لا فرق بینک و بینهم الا انهم عبادک و خلقک...
2. حرّ عاملی، اثباة الهداة، ج 3، ص 463
3.وسائل الشیعه

دو حُسن ختام عاشقانه برای بشر

[h=1][/h]
[h=2]مهدی این امت از میان این پیشوایان است، او دارای کمال موسی و شکوه عیسی و قضاوت داوود و صبر ایوب است... او در شمایل، گفتار و کردار از همه کس به من شبیه تر است.[/h]

همه حجج الهی علیهم السلام "نور الله" هستند و هدفشان هدایت و اشاعه نور ایمان در دلهای مردم بوده است. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله خاتم الأنبیاء هستند، و امام مهدی علیه السلام خاتم الأوصیاء، آخرین امام از سلسله ائمه علیهم السلام و جانشینان ایشان می باشند که اهداف و زحمات همه حجج الهی را به سرانجام می رسانند.
[h=2]شبیه ترین افراد به پیامبر رحمت[/h] پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله رسول خوبی ها و رحمت برای جهانیان بودند، امام عصر علیه السلام نیز رحمت برای جهانیان هستند (1) و شبیه ترین افراد به ایشان می باشند. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند: «... آگاه باشید! که خداوند تبارک و تعالی من و آنان (علی و حسن و حسین علیهم السلام) را حجتهایی بر بندگانش قرار داده است و از صلب حسین امامانی که دین مرا بر پا می دارند و وصیّت مرا حفظ می کنند. نهمین آنها قائم اهل بیت من و مهدی امّت من است که در شمایل، گفتار و کردار از همه کس به من شبیه تر است...» (2)
[h=2]صاحب کمالات پیامبران[/h] مؤمنان به خدا و پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در طول تاریخ رنجهای زیادی از دست ظالمان و ستمگران کشیده و زخمهای زیادی خورده اند. حکومت امام مهدی علیه السلام و انتقام ایشان از دشمنان خدا، تسلایی برای این رنجها و بهبودی بر این زخمها خواهد بود

امام عصر علیه السلام عصاره تمام خوبی ها و کمالات فرستادگان الهی در طول تاریخ است. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند: «تعداد پیشوایان بعد از من دوازده نفر می باشند به تعداد ماههای سال و مهدی این امت از میان این پیشوایان است او دارای کمال موسی و شکوه عیسی و قضاوت داود و صبر ایوب است.» (3)
[h=2]درخشنده ترین ستاره[/h] در آسمان امامت، ستاره پر فروغ امام عصر علیه السلام از تلالؤ و درخشندگی بیشتری برخوردار است. امام صادق علیه السلام از پدران بزرگوارشان از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نقل می کنند که در شب معراج خداوند انوار امامان علیهم السلام را به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نشان داد. امام عصر علیه السلام در میان امامان دیگر مانند ستاره ای درخشان بود.(4) پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله از خداوند می پرسد: اینها چه کسانی هستند؟ خداوند می فرماید: امامان و این قائم است، آن كه حلال مرا حلال كند و حرام مرا حرام كند و به وسیله او از دشمنانم انتقام گیرم و او مایه راحتى (و آسایش) دوستان من است و او است كه دل پیروانت را از ظالمان و منكران و كافران شفا و بهبود می بخشد.» (5)
در این سخن خداوند این خصوصیات را برای امام مهدی علیه السلام ذکر می کند:
الف- حلال کننده حلال خدا و حرام کننده حرام او؛
امام عصر علیه السلام دین اسلام را گسترش خواهند داد و حلال و حرام خدا را برای مردم تبیین خواهند کرد.
ب- انتقام گیرنده از دشمنان خدا؛
انتقام از دشمنان خداوند بعد از ظهور و به دست امام عصر علیه السلام صورت خواهد گرفت.
ج- مایه راحتی دوستان خدا؛
امام عصر علیه السلام پیام آور رحمت هستند و برای مؤمنان و دوستان خدا مایه آسایش و راحتی می باشند.
د- شفابخش دلهای پیروان پیامبر صلی الله علیه و آله از [زخمهای] ظالمان و منکران و کافران.
مؤمنان به خدا و پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در طول تاریخ رنجهای زیادی از دست ظالمان و ستمگران کشیده و زخمهای زیادی خورده اند. حکومت امام مهدی علیه السلام و انتقام ایشان از دشمنان خدا، تسلایی برای این رنجها و بهبودی بر این زخمها خواهد بود.
[h=2]قیام کننده به حق[/h] آخرین جانشین الهی و نور امید تمام مؤمنان و مظلومان عالم در طول تاریخ برای دعوت به حق، قیام خواهد کرد. سلمان فارسی می گوید خدمت پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله رسیدم ایشان حسین علیه السلام را بر زانو نشانده و بر سر و صورتش بوسه می زد به وی می فرمود: «تو حجت خدائی و پسر حجت خدا و پدر نه حجتی که از صلب تو هستند. که نهمین آنها قائمشان می باشد.» (6)
[h=2]آشکار کننده امر خدا پس از سرگردانی مردم[/h] چون دنیا دچار هرج و مرج شود و فتنه ها ظاهر گردد و راهها کوتاه گردد و مردم همدیگر را غارت كنند، نه بزرگ بر كوچك رحم كند و نه كوچك احترام بزرگ را نگه دارد، در آن هنگام خداى عز و جل مهدى ما نهمین فرزند حسین را برانگیزد

آشکار شدن دین اسلام و غلبه آن بر سایر ادیان وعده الهی است (7) که در زمان امام عصر علیه السلام محقق خواهد شد. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله درباره حضرت مهدی علیه السلام فرمودند «... او بعد از غیبت طولانی و سرگردانی مردم، ظاهر می شود; امر خدا را آشکار می کند و دین حق را ظاهر می سازد...» (8)
[h=2]تأیید شده به خدا و یاری فرشتگان[/h] نصرت و کمک خداوند و یاری فرشتگان همراه امام عصر علیه السلام خواهد بود. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله درباره حضرت مهدی علیه السلام فرمودند: «... به یاری خداوند تأیید می گردد، و بوسیله فرشتگان یاری می شود ...» (9)
[h=2]گشاینده قلعه های گمراهی[/h] امام عصر علیه السلام بیدار کننده جانهای فرو رفته در خواب غفلت و از بین برنده دیوارهای مستحکم قلعه های گمراهی هستند. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به حضرت زهرا علیها السلام فرمودند: «... به زودى خداوند از صلب حسین نه تن از امامان امین و معصوم را بیرون آورد، و از ما است مهدى این امّت كه چون دنیا دچار هرج و مرج شود و فتنه ها ظاهر گردد و راهها کوتاه گردد و مردم همدیگر را غارت كنند، نه بزرگ بر كوچك رحم كند و نه كوچك احترام بزرگ را نگه دارد، در آن هنگام خداى عز و جل مهدى ما نهمین فرزند حسین را برانگیزد، قلعه های گمراهی را می گشاید و دلهای غفلت زده را بیدار می کند و در آخر الزمان دین را به پا می دارد چنانکه من در ابتدا آن را به پا داشتم و دنیا را از عدالت پر می سازد چنانکه از ستم پر شده باشد ...» (10)
[h=2]فاتح مشارق و مغارب زمین[/h] در دوران امام عصر علیه السلام، تمام زمین به دست ایشان و یارانش فتح می شود و تمام زمین تحت حکومت جهانی امام عصر علیه السلام قرار خواهد گرفت. پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله خطاب به حضرت علی علیه السلام فرمودند: «... امامان بعد از من دوازده نفرند، اول ایشان تو هستی، یا علی، و آخرین آنها قائم است که خدا به دستش مشارق و مغارب زمین را می گشاید ...» (11)
[h=2]برقرار کننده عدل و داد در زمین[/h] برقراری عدالت در تمام کره زمین هدف و آرزوی همه انبیاء و اولیای الهی در طول تاریخ بوده است و تحقق بخش این هدف آخرین ذخیره الهی می باشند. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند: «جانشینان بعد از من به تعداد سرپرستان بنی اسرائیل، دوازده نفر می باشند.» سپس دستش را بر پشت امام حسین علیه السلام گذاشتند و فرمودند: «نه نفر از نسل او و نهمین آنها مهدی است که زمین را از عدل و داد پر می کند همان گونه که از ظلم و جور پر شده باشد ...» (12)
پی نوشت:
1-صدوق، کمال الدین، ج1، باب28، ح1، ص310: «... ثُمَّ أُكْمِلُ ذَلِكَ بِابْنِهِ رَحْمَه لِلْعَالَمِین ...»
2-خزاز رازى، كفایه الأثر فی النص على الأئمه الإثنی عشر، ص 10 و 11.
3- همان، ص 43.
4-کانه کوکب دری فی وسطهم.
5-همان، ص152 و 153.
6- همان، ص 46
7- هُوَ الَّذی أَرسَلَ رَسولَهُ بِالهُدى وَدینِ الحَقِّ لِیُظهِرَهُ عَلَى الدّینِ كُلِّهِ وَلَو كَرِهَ المُشرِكونَ.( توبه / 33.)
8-خزاز رازى، كفایه الأثر فی النص على الأئمه الإثنی عشر، ص 10 و 11.
9-همان، ص 10 و 11.
10-همان، ص 63 و 64.
11-همان ،ص 196 و 197
12-همان، ص 47.