سلامتی، امام زمان، انتظار، دیدار، وظایف

انتظار؛ یار پروری؛ کمیّت و کیفیّت!

[h=1][/h]

IMAGE(http://img1.tebyan.net/big/1395/03/2551297812420131132322916981713512111511.jpg)

دسته اول؛
یاران خاص حضرت که فرماندهان ارشد ایشان خواهند بود. قطعا این دسته از یاران ویژگی‌های منحصر به فرد و ممتازی نسبت دیگران دارند. از نظر تعداد نیز 313 نفر هستند. امیر المؤمنین علیه السلام می‌فرمایند:« إذا قام تجتمع‏ إلیه‏ أصحابه‏ على عدّة أهل بدر و أصحاب طالوت و هم ثلاثمائة و ثلاثة عشر رجلا ...ألا و إنّی لأعرف أسماءهم و أمصارهم [2] هنگامی که حضرت مهدی قیام می کند یاران او گرد او جمع می شوند که به تعداد اهل بدر و اصحاب طالوت هستند تعداد آن ها 313 نفر است. آنها همچون شیرانى كه از بیشه ى خود خارج شده اند بر گرد آن حضرت حلقه مى زنند آنان براستى مانند پاره آهنى هستند كه اگر بر متلاشى نمودن كوه‌ها تصمیم بگیرند آنها را نابود مى سازند. آنان خداى را آن‌گونه كه شایسته است به یگانگى مى پرستند... گویى یك پدر و مادر آنان را پرورانده و دلهایشان لبریز از مهر و محبّت و خیرخواهى است و من اسامی و محلشان را می‌دانم».
دسته دوم؛
کسانی هستند که بعد از دسته اول به امامشان ملحق می‌شوند و تعداد آن‌ها در روایات هزاران نفر ذکر شده است. در یکی از این روایات امام صادق علیه السلام می‌فرمایند:« قَالَ وَ مَا یَخْرُجُ إِلَّا فِی أُولِی قُوَّةٍ وَ مَا تَكُونُ أُولُو الْقُوَّةِ أَقَلَّ مِنْ عَشَرَةِ آلَاف‏ [3] امام زمان علیه السّلام خروج و ظهور نمی کند مگر همراه یاران نیرومند و رشید، و این یاران کمتر از ده هزار نفر نیستند». تا به این تعداد نرسند حرکت امام زمان علیه السلام شروع نمی‌شود.
دسته سوم؛
افراد مؤمن دیگر که به مرور به سپاه حضرت اضافه شده و روز به روز بر تعداد آن‌ها افزوده می‌شود.
جمعیّت؛ مهم‌ترین سیبل تیرهای دشمنان ظهور
جمعیّتی که در روایات به آن اشاره شده است اشاره به شروع بیعت با حضرت مهدی علیه السلام دارد و نه تعداد نهایی یاران حضرت! این مطلب از آن جهت اهمیّت دارد که بدانیم امام زمان علیه السلام به تعداد انبوهی از یاران نیاز دارد که قطعا اتّفاق خواهد افتاد. امّا نکته مهم در اینجا آن است ک از بین این تعداد انبوه یاران حضرت ما به عنوان یک مسلمان و پیرو ایشان چه سهمی در این لشکر داریم؟ شاید بهترین دلیل برای اهمیّت توجه بیشتر ما به این مسأله دقّت در اهداف دشمنان اسلام در این برهه از زمان است.
همانطور که از مخالفان دین و ظهور امام عصر علیه السلام انتظار می‌رود؛ با استفاده از ابزارهای مختلف به خصوص رسانه‌های عنکبوتی خود در دنیا تلاش می‌کنند تا از تعداد یاران و منتظران امام زمان علیه السلام بکاهند و این هدف؛ یکی از اصلی‌ترین نقشه‌های آخرالزمان است. در این راه از دو روش کیفیّت‌زدایی و کمیّت‌زدایی استفاده می‌کنند. شاید احادیثی که در رابطه با جذابیّت‌های سفیانی است را بتوان بر همین اصل تطبیق کرد.اثر جنگ فرهنگی و جنگ نرم؛ گاهی از بین بردن دین و عقیده است و گاهی نیز سست و ضعیف کردن آن.
اهداف جمعیّتی دشمنان ظهور
1- از بین بردن یاران خاص
از آن‌جا که یاران خاص امام زمان علیه السلام بیشترین تأثیر را در پیشبرد اهداف جامعه جهانی موعود دارند و هر کدام به عنوان فرماندهان ارشد لشکر امام مهدی علیه السلام هستند؛ دشمنان اسلام در صدد هستند به هر طریق ممکن مؤثرترین نیروهای مسلمان را از بین ببرند و در این راه از ترور به عنوان یکی از اصلی‌ترین و پلیدترین راهبردهای خود استفاده می‌کنند.در این راستا از وظایف خطیر حکومت و امّت اسلام، حمایت و حراست از این خواصّ بارز مؤمن است و پشتوانه این دفاع، آیه شریفه قرآن کریم است که می‌فرماید:« یُریدُونَ لِیُطْفِؤُا نُورَ اللَّهِ بِأَفْواهِهِمْ وَ اللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْكافِرُون‏ [صف/8] آنان مى‏‌خواهند نور خدا را با دهان خود خاموش سازند ولى خدا نور خود را كامل مى‏‌كند هر چند كافران خوش نداشته باشند! »
2- جنگ افروزی برای تراکم‌زدایی
همیشه یکی از ابزارهای کنترل قدرت مسلمانان از طرف دشمنانشان شعله‌ور ساختن آتش جنگ و کشته شدن آن‌ها به خصوص از طریق ایجاد جنگ‌های بین خود مسلمین است. به بهانه‌های واهی وارد کشورهای مسلمان شده و به قتل و غارت می‌پردازند تا از جمعیّت آن‌ها بکاهند. نسخه قرآنی در قبال جنگ افروزی‌های دشمنان اسلام استقامت و مقابله و سخت گرفتن بر آنان است همچنانکه می‌فرماید:« یا أَیُّهَا النَّبِیُّ جاهِدِ الْكُفَّارَ وَ الْمُنافِقینَ وَ اغْلُظْ عَلَیْهِم‏ [تحریم/9] اى پیامبر! با كفّار و منافقین پیكار كن و بر آنان سخت بگیر!» در این میان نقش اتّحاد مسلمین و کمک به یکدیگر در تقابل با کفّار بسیار مهم است. خداوند متعال می‌فرماید:« وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمیعاً وَ لا تَفَرَّقُوا وَ اذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَیْكُم‏ [آل‌عمران/103]و همگى به ریسمان خدا [قرآن و اسلام، و هر گونه وسیله وحدت‏]، چنگ زنید، و پراكنده نشوید! و نعمت (بزرگِ) خدا را بر خود، به یاد آرید». از طرفی نیز مسلمانان را از خطرات تفرقه بر حذر داشته می‌فرماید:« وَ أَطیعُوا اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ لا تَنازَعُوا فَتَفْشَلُوا وَ تَذْهَبَ ریحُكُمْ وَ اصْبِرُوا إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرین‏ [انفال/46]و (فرمان) خدا و پیامبرش را اطاعت نمایید! و نزاع (و كشمكش) نكنید، تا سست نشوید، و قدرت (و شوكت) شما از میان نرود! و صبر و استقامت كنید كه خداوند با استقامت كنندگان است!». آری اگر در مقابل دشمن واحد متّحد نباشیم بر او ظفر نخواهیم یافت.
3- جنگ فرهنگی
کیفیِت یاران امام زمان علیه السلام بسیار مهم است. قرآن کریم می‌فرماید:« إِنْ یَكُنْ مِنْكُمْ عِشْرُونَ صابِرُونَ یَغْلِبُوا مِائَتَیْنِ وَ إِنْ یَكُنْ مِنْكُمْ مِائَةٌ یَغْلِبُوا أَلْفاً مِنَ الَّذینَ كَفَرُوا [انفال/65] هر گاه بیست نفر با استقامت از شما باشند، بر دویست نفر غلبه مى‏كنند و اگر صد نفر باشند، بر هزار نفر از كسانى كه كافر شدند، پیروز مى‏گردند».
اگر تعداد مسلمانان زیاد باشد امّا ایمان‌ها ضعیف باشد حادثه عاشورا اتّفاق خواهد افتاد. به همین سبب در بُعد فرهنگی نیز باید نسبت به کیفبّت تربیت و رشد عقیدتی و معنوی مسلمانان توجّه ویژه داشت همچنان‌که دشمنان نیز برای این منظور نقشه‌های گسترده‌ای را طراحی کرده و پی می‌گیرند. در این روش دشمنان، هدف، تهی کردن انسان‌ از ارزش‌های واقعی اسلام ناب حتّی باحفظ تعداد آن‌هاست.
نتیجه؛
نیروی انسانی یکی از اصلی‌ترین ابزارهای قدرت امام زمان علیه السلام در راه قیام و ایجاد حکومت عدل جهانی است به همین دلیل نباید از کیفیّت و کمیّت جامعه اسلامی و نقشه‌های شوم دشمنان در مقابل آن غافل شد.
پی‌نوشت
[1] نهج البلاغه، خطبه 5
[2] إلزام الناصب؛ ج‏2؛ ص165
[3] كمال الدین و تمام النعمة، ج‏2، ص

"اسماعیل" قرآن؛ الگوی جوان منتظر!

[h=1][/h]

IMAGE(http://img1.tebyan.net/big/1395/03/27657724153622766226231171702251131290.jpg)

1- صبر
دوران جوانی دوران طراوت و نیرو و شور و هیجان است. تا جایی این تحرّک و میل به هیجان بالاست که حتی از آن به شعبه‌ای از جُنون نام برده شده است. پیامبر گرامی اسلام فرمودند:« الشَّبَابُ شُعْبَةٌ مِنَ الْجُنُون‏ [1] جوانى شاخه‏‌اى از جنون است» منظور این روایت؛ خطر فراموشی استفاده از عقل است. زیرا همانطور که بیان شد جوانی دوران تحرّک و فعالیت و شور و هیجان است. این کشش درونی چنان قوی است که گاهی باعث می‌شود انسان در کارهایش فکر در عاقبت آن کار را فراموش کند؛ لذا کاری انجام دهد که نشان دهنده عدم تفکّر لازم است. در دو آیه بالا از دو عنوان "حلیم" و "صابر" نام برده شده است که دقیقا یکی از نقاط چالش برانگیز دوران جوانی است. جوان پر انرژی و تحرّک، صبر کمی دارد و همین امر باعث می‌شود که در بسیاری از اوقات با عجله اقدام به کاری کند که آینده او با خطر مواجه شود. "صبر" باعث ایجاد یک فرصتی برای تأمّل و تفکّر می‌شود که پیامد آن پشیمان نشدن در انتخاب راه و کار است. این تفکّر و تحقیق است که انسان را به وظیفه خود در قبال امام زمان خویش آگاه می‌کند. چرا که تا تکلیف و وظیفه مشخّص نباشد انتظار معنایی نخواهد داشت. باید از خدا، آگاهی به وظیفه را طلب کنیم.
2- اطاعت الهی
اطاعت از خداوند و اوامر الهی در جوانی، خصوصیّتی بی‌همتاست که در روایات نیز به آن اشاره شده است. پیامبر اعظم صلّی الله علیه و آله می‌فرمایند:« فَضلُ الشّابِّ العابِدِ الَّذی تَعَبَّدَ فی صِباهُ عَلَى الشَّیخِ الَّذی تَعَبَّدَ بَعدَ ما كَبُرَت سِنُّهُ كَفَضلِ المُرسَلینَ عَلى سائِرِ النّاسِ [2] برترىِ جوان عبادت پیشه كه در نورَسى به عبادت رو آورده ، بر پیرانى كه در بزرگى به عبادت رو آورده‌اند ، مانند برترى پیامبران بر دیگر مردمان است». و یا در روایتی دیگر حضرت محمّد صلوات الله علیه می‌فرماید:« یَقولُ اللّه ُ عز و جل : " الشّابُّ المُؤمِنُ بِقَدَرِی الرّاضی بِكِتابِی ، القانِعُ بِرِزقِی ، التّارِكُ لِشَهوَتِهِ مِن أجلی هُوَ عِندی كَبَعضِ مَلائِكَتی" [3] خداوند عز و جل مى فرماید : "جوانِ معتقد به قضا و قدرم ، خشنود از كتابم ، قناعت كننده به روزى ام ، و رهاكننده خواسته‌هاى نفس به خاطر من ، مانند یكى از فرشتگان من است"». انسان و فرشته قابل مقایسه با یکدیگر نیستند چرا که فرشتگان اشتهای به گناه ندارند ولی انسان از همه طرف مورد تهدید گناه است لذا شاید منظور از این تشبیه، اوج تقرّب چنین جوانانی است. همان‌طور که می‌دانیم منتظر واقعی کسی است که از امام زمان خویش اطاعت کند و البته اطاعت از امام معصوم نیز در گرو اطاعت از خداست چرا که در دعای جامعه کبیره می‌خوانیم:« مَنْ أَطَاعَكُمْ فَقَدْ أَطَاعَ اللَّه [4] هر کس شما را اطاعت کند ،خدا را اطاعت کرده است».
3- توکّل بر خدا
جوان با مشکلات بسیاری در دوران جوانی روبرو است که حال و آینده او را متأثر می‌کند لذا اگر تکیه‌گاه مطمئنّی نداشته باشد دچار اثرات منفی آن از قبیل افسردگی، انحرافات عقیدتی اخلاقی و ... خواهد شد. بهترین راه برای دور بودن از این آثار و تبعات منفی، تکیه کردن به قدرت لایزال و نامتناهی خداوند قادر و متعال است که از آن با "توکّل" تعبیر می‌شود. توکّل بر خدا یعنی تکیه کردن به قدرت و خواست و اراده خدا!
نیروی جوانی وقتی کامل می‌شود که همراه با توکل بر خدا باشد. امام کاظم علیه السلام می‌فرماید:«مَنْ أَرَادَ أَنْ یَكُونَ أَقْوَى النَّاسِ فَلْیَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّه‏ [5] هر که می‌خواهد که قوی‌ترین مردم باشد بر خدا توکّل نماید». منتظر واقعی کسی است که با پشتوانه توکّل بر خداوند در سخت‌ترین و هولناک‌ترین وظایف وارد شده و آن‌ها را انجام می‌دهد. البته توکّل، یکی از نشانه‌ها و آثار ایمان و مراتب آن است. قرآن کریم می‌فرماید:« وَعَلَى اللَّهِ فَتَوَكَّلُوا إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنینَ [مائده/23] و بر خدا توكل كنید اگر ایمان دارید!». همچنانکه نشانه ایمان توکّل است؛ راه به دست آوردن و تکمیل ایمان نیز توکّل کردن بر خداست!
4- شهادت طلبی
یکی دیگر از آثار ایمان و برآمده از آیه مورد بحث، شهادت‌طلبی و آمادگی حضرت اسماعیل علیه السلام برای فدای جان خویش در راه دستور خدا و امر ولیّ خدا(حضرت ابراهیم علیه السلام) است. در دعای عهد نیز چنین خواسته‌ای را اینچنین از خداوند می‌خواهیم:« اَللّهُمَّ اجْعَلْنى ...والْمُسْتَشْهَدینَ بَیْنَ یَدَیْهِ [6] خدایا مرا از شهادت طلبان پیش‌ِ روی او قرار ده!». این یعنی اینکه منتظر باید در برابر خواست امامش تسلیم باشد!
نتیجه
موارد مختلفی از جوانان الگو در قرآن کریم آورده شده است که با تفکر در این آیات[7] می‌توان به شناخت هر چه بیشتر راه و توفیق در انجام وظیفه انتظار و سربازی واقعی امام زمان عجّل الله تعالی فرجه الشریف نائل شد. حضرت اسماعیل علیه السلام یکی از نمونه‌های جوان الگوی طراز در دین اسلام است. امید آن‌که ما نیز چنین راهی را رهرو باشیم.
"اللّهمَّ اجعَلنا مِن خَیر أَعوانه و أَنصاره و المستشهدین بین یدیه"
پی‌نوشت:
[1] من لا یحضره الفقیه، ج‏4، ص 377
[2] نهج الفصاحة ، ص 588، ح 2050
[3] كنز العمّال : ج 15 ص 786 ح 43107
[4] مفاتیح الجنان، دعای جامعه کبیره
[5] فقه الرضا، ص 358
[6] مفاتیح الجنان، دعای عهد
[7] به عنوان نمونه: کهف/13، انبیاء/

مژده باد بر حکومت خوبان

[h=2]حاکمی که با وجود قدرت داشتن، آن قدر عظیمتر از دنیاست، که هیچ چیزی نمی تواند، او را از فکر محبوب خود، و فکر بندگان خدا جدا کند، کیست؟[/h]
IMAGE(http://img1.tebyan.net/big/1394/12/204139592081908117995562412151544030164211.jpg)

آیاتی از قرآن عزیز، بشارت به حکومت مؤمنان صالح بر روی زمین می دهد؛ که بهترین مصداق کامل آن، حکومت حضرت مهدی علیه السّلام، بعد از ظهور شریفشان است؛ در این مقاله به بیان معنای ظاهری (تفسیر) و باطنی (تأویل) برخی از این آیات می پردازیم.
[h=2]طعم شیرین صلح و راستی در سراسر جهان[/h] «وَ لَقَدْ كَتَبْنا فِی الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الْأَرْضَ یَرِثُها عِبادِیَ الصَّالِحُون * إِنَّ فی هذا لَبَلاغاً لِقَوْمٍ عابِدین*»(1) : قطعاً، بعد از ذکر (تورات) در «زبور» نوشتیم (قطعی کردیم) که یقیناً، بندگان شایسته ام وارث [حکومت] زمین خواهند شد. در این، ابلاغ روشنی است برای گروه عبادت کنندگان.

زمین برای او [قائم] جمع می شود و گنجهای آن برای او آشکار می گردد. حکومت او شرق و غرب را فرا خواهد گرفت و خداوند به دست او دینش را بر همه دینها غلبه خواهد بخشید، هر چند مشرکان ناخشنود باشند. هیچ ویرانه ای باقی نمی ماند جز اینکه آباد می شود و حضرت عیسی علیه السلام فرود می آید و پشت سر او به نماز می ایستد ...

این آیه دلالت می کند که روزی خواهد رسید که صلح و راستی، بر سراسر جهان سایه افکنده و ظلم و بیداد از روی زمین برچیده خواهد شد. چون در زمان هیچ یک از انبیا و امامان قبلی، چنین اتفاقی نیفتاده، بنابراین باید این امر در آینده، اتفاق بیافتد. برای اینکه بدانیم این وعده، چه وقت و توسّط چه کسی تحقق خواهد یافت، باید به "ثقل اصغر" به یادگار مانده از پیامبر رحمت صلی الله علیه و آله مراجعه نماییم.
شکافنده ی علوم، پنجمین گوهر نایاب علیه السّلام فرمودند: «اینان، اصحاب مهدی در آخرالزمانند.»(2)
طبق نقل شیعه و اهل سنت، از پیامبر خاتم صلی الله علیه و آله می خوانیم: «اگر فقط یک روز از عمر دنیا باقی مانده باشد، خدا، آن روز را طولانی می کند تا مردی صالح از اهل بیت مبعوث گرداند و زمین را چنان که پر از ظلم و جور شده است، پر از عدل و داد کند.»(3) بنابراین، اگر روایت امام باقر علیه السلام و روایتهای متعدد دیگری، از این دست را کنار هم بگذاریم، متوجه خواهیم شد که کل زمین طعم شیرین حاکمیت معصوم را با ظهور امام مهدی علیه السلام خواهد چشید؛ چیزی که تا به امروز، تنها گاهی و برای قسمتی از زمین محقق شده است.
[h=2]غلبه دین خاتم بر همه ادیان[/h] «هُوَ الَّذی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدى وَ دینِ الْحَقِّ لِیُظْهِرَهُ عَلَى الدِّینِ كُلِّهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ» (4): او، کسی است که رسولش را با هدایت و آیین حق فرستاد تا آن را بر همه ی آیین ها، غالب گرداند، هر چند مشرکان کراهت داشته باشند.
وعده ی غالب شدن دین اسلام، بر همه ی آیین ها، تاکنون تحقق نیافته و آیین های دیگری با پیروان فراوان وجود دارند که هنوز نه تنها مغلوب دین حق پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله نشده اند؛ بلکه سعی می کنند تا اسلام مظلوم را، از بین ببرند. ولی چون وعده ی الهی حق است و راست؛ پس باید روزی تحقق پیدا کند.
نه تنها شواهد تاریخی عدم تحقق این مسأله، ما را مطمئن می سازد که روزی این وعده عملی می شود، بلکه روایات زیبایی بر این مسأله مهر تأیید زده و زمان این وعده را معرفی می نمایند. پیشوای پنجم ما، امام باقر علیه السلام فرمودند: «... زمین برای او [قائم] جمع می شود و گنج های آن برای او آشکار می گردد. حکومت او شرق و غرب را فرا خواهد گرفت و خداوند به دست او دینش را بر همه دینها غلبه خواهد بخشید، هر چند مشرکان ناخشنود باشند. هیچ ویرانه ای باقی نمی ماند جز اینکه آباد می شود و حضرت عیسی علیه السلام فرود می آید و پشت سر او به نماز می ایستد ...» (5)
همچنین صادق آل طه علیه السّلام فرمودند: «به خدا سوگند! هنوز تأویل این آیه نازل نشده و نخواهد شد تا آنکه قائم خروج کند.» (6)
[h=2]حاکم قدرتمند به فکر خدا و خلق[/h] «الَّذینَ إِنْ مَكَّنَّاهُمْ فِی الْأَرْضِ أَقامُوا الصَّلاة وَ آتَوُا الزَّكاة وَ أَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَوْا عَنِ الْمُنْكَرِ وَ لِلَّهِ عاقِبَة الْأُمُور»(7): همان کسانی که هرگاه در زمین به آنان قدرت بخشیدیم، نماز را بر پا می دارند و زکات می دهند و امر به معروف و نهی از منکر می کنند و پایان همه کارها از آن خداست.
حاکمی که هنگام تسلّط پیدا کردن و حاکمیت، به فکر اقامه نماز، پرداخت زکات، امر به معروف و نهی از منکر است؛ کیست؟ حاکمی که با وجود قدرت داشتن، آن قدر عظیمتر از دنیاست، که هیچ چیزی نمی تواند، او را از فکر محبوب خود (نماز) و فکر عیال الله و بندگان خدا (زکات) جدا کند.
مولای ما، امام باقر علیه السّلام فرمودند: «این آیه، برای آل محمد است و (خداوند) مهدی و اصحابش را فرمانروای مشارق و مغارب زمین می گرداند و به دست او و یارانش، دین را غالب کرده و بدعتها و باطلها را می میراند.» (8)
[h=2]امنیت کامل و دین حق در سایه حاکمیت صالحان[/h] روزی خواهد رسید که صلح و راستی، بر سراسر جهان سایه افکنده و ظلم و بیداد از روی زمین برچیده خواهد شد. چون در زمان هیچ یک از انبیا و امامان قبلی، چنین اتفاقی نیفتاده، بنابراین باید این امر در آینده، اتفاق بیافتد. برای اینکه بدانیم این وعده، چه وقت و توسّط چه کسی تحقق خواهد یافت، باید به "ثقل اصغر" به یادگار مانده از پیامبر رحمت صلی الله علیه و آله مراجعه نماییم

«وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنكُمْ وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَیَسْتَخْلِفَنَّهُم فِی الْأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِینَ مِن قَبْلِهِمْ وَ لَیُمَكِّنَنَّ لَهُمْ دِینَهُمُ الَّذِی ارْتَضَى لَهُمْ وَ لَیُبَدِّلَنَّهُم مِّن بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْنًا یَعْبُدُونَنِی لَا یُشْرِكُونَ بِی شَیْئًا وَ مَن كَفَرَ بَعْدَ ذَلِكَ فَأُوْلَئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ.»(9)
خداوند به کسانی از شما که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام داده اند وعده می دهد که قطعاً آنان را حکمران روی زمین خواهد کرد؛ همان گونه که به پیشینیان آنها خلافت روی زمین را بخشید.
همچنین دین و آیینی را برای آنان پسندیده، پا بر جا و ریشه دار خواهد ساخت و ترسشان را به امنیت و آرامش مبدل می کند. آن چنان که تنها مرا می پرستند و چیزی را شریک من نخواهند ساخت و کسانی که پس از آن کافر شوند، آنها فاسقانند.
خداوند در این آیه جامعه ای را به مؤمنان وعده داده است که سه ویژگی مهم را داراست:
1. حاکمیتی در اختیار مؤمنان؛
2. استقرار دین اسلام و چیرگی این دین، بر همه ی ادیان؛
3. امنیت کامل مؤمنان و عدم ترس آنان.
چنین جامعه ای در گذشته ی تاریخ اسلام، تحقق نیافته است و چون مضمون آیه، وعده ی خداست، پس باید در آینده ی جهان، پدیدار گردد. (10)
علامه طباطبایی (ره) در تفسیر این آیه می فرماید: «حق مطلب این است که این آیه جز با جامعه ای که با ظهور امام مهدی علیه السّلام تشکیل می شود، با هیچ جامعه دیگری قابل انطباق نیست.» (11)
بنابراین با مراجعه به آیات قرآن و کلام معصومین علیهم السلام در می یابیم که تحقق حاکمیت صالحان و وعده غالب شدن دین اسلام که تاکنون به وقوع نپیوسته است، در زمان حکومت امام عصر علیه السلام تحقق خواهد یافت.
به امید آن روز صالح باشیم و مؤمن!
پی نوشت:
1 . انبیا: ۱05 ۱۰۶.
2. ترجمه مجمع البیان، طبرسی، ج۱۶، ص۱۷۲.
3 . همان.
4 . توبه /۳۳.
5 . کمال الدین، صدوق، ج 1، باب 32، ح 16، ص 331.
6 . نورالثقلین، حویزی، ج2، ص 211.
7 . حج / 41.
8 . نورالثقلین، حویزی، ج۳، ص۵۰۶؛ بحارالأنوار، مجلسی، ج۲۴، ص۱۶۵ و 166.
9 . نور / 55.
10 . نگین آفرینش، ج 1، تآلیف بالا دستیان و دیگران، ص 71
11 . تفسیر المیزان، ج15، ص156.

«بصیرت» شرط اصلی ظهور + راهکارهای کاربردی

[h=2]برخی معتقدند اگر امام زمان فقط ۳۱۳ یار مخلص داشته باشند، ظهور می کنند و بر این اساس چنین سؤالی را مطرح می کنند که آیا در میان این تعداد مسلمان و شیعه، ۳۱۳ نفر یار برای ظهور حضرت وجود ندارد؟[/h]IMAGE(http://img1.tebyan.net/big/1394/10/255345815576318419220416924822516486.jpg)

در پاسخ باید گفت که اولاً: در روایات مختلف، برای یاران و اصحاب خاص حضرت مهدی علیه السلام، صفات و خصوصیات ویژه ای ذکر شده که ممکن است این افراد با این شرایط ویژه هنوز در بین ما موجود نباشند.
ثانیاً: از مجموعه احادیث استفاده می شود که یاران حضرت مهدی علیه السلام بعد از ظهور، محدود به 313 نفر نمی شود و باید دسته دیگری از یاوران امام زمان علیه السلام که ده هزار نفر هستند نیز برای قیام حاضر باشند، چراکه بدون حضور ایشان در مکه قیام صورت نمی گیرد.(1)
ثالثاً فراهم شدن ۳۱۳ نفر از یاران خاص حضرت ولی عصر علیه السلام علت تامّه برای ظهور حضرت نیست و تنها یکی از شرایط تحقق ظهور است. در حقیقت ظهور امام مهدی علیه السلام شرط مهم دیگری نیز دارد که همان «آمادگی عمومی» و استقبال جهانی برای تشکیل حکومت عدل الهی است.
[h=2]آمادگی برای ظهور در پرتوی بصیرت همگانی[/h] اقبال و خواست عموم مردم نسبت به امام زمان علیه السلام و حمایت از تشکیل حکومت عدالت گستر مهدوی نیازمند این است که شناخت و بصیرت نسبت به حقانیت و اهداف قیام امام عصر علیه السلام در بین مردم به بالاترین حد ممکن برسد. بنابراین می توان گفت: یکی از مهمترین ابزار ایجاد آمادگی عمومی، برای ظهور امام مهدی علیه السلام بصیرت افزایی در جوامع اسلامی است.
گرچه 313 نفر که فرماندهان و یاران اصلی ایشان را تشکیل می دهند در اوجِ ایمان، ولایت پذیری، صبر و بصیرت هستند؛ عموم یاران نیز با توجه به مقدار بهره ای که از این اوصاف کریمه دارند به حضرت نزدیکتر خواهند بود گرچه عموم مردم هم برای حمایت از دولت ایشان باید از این اوصاف بهره مند باشند. بنابراین برای فراهم آوردن یکی از مهمترین شرایط ظهور امام زمان علیه السلام باید سعی بر افزایش سطح بصیرت دینی در جامعه داشت

لفظ بصیرت از نظر لغوی به معنای بینایی است اما در اصطلاح به بینایی قلب و درک و فهم عمیق مسائل گفته می شود. بصیرة -و بصر- نیروى بینائى چشم و قدرت ادراك دل است.(2)
«بصیر» فردی است كه نسبت به مسائل اجتماعی، سیاسی، معنوی و... ، از بینش عمیق و صحیحی برخوردار باشد که به وسیله آن بتواند حق و باطل را از هم تمیز داده و در هنگام بحران و فتنه، راه حق و سعادت را تشخیص دهد و طبق آن حركت كند.
[h=2]اوج بصیرت در یاران منجی[/h] یاران امام زمان علیه السلام باید از بالاترین سطح بصیرت برخوردار باشند. گرچه 313 نفر که فرماندهان و یاران اصلی ایشان را تشکیل می دهند در اوجِ ایمان، ولایت پذیری، صبر و بصیرت هستند؛ عموم یاران نیز با توجه به مقدار بهره ای که از این اوصاف کریمه دارند به حضرت نزدیکتر خواهند بود گرچه عموم مردم هم برای حمایت از دولت ایشان باید از این اوصاف بهره مند باشند. بنابراین برای فراهم آوردن یکی از مهمترین شرایط ظهور امام زمان علیه السلام باید سعی بر افزایش سطح بصیرت دینی در جامعه داشت.
[h=2]راههای کاربردی کسب بصیرت[/h] 1. تقوای دل: یکی از مهمترین راه های بصیرت افزایی پرورش روح تقوا و دوری از معاصی در جامعه است. قرآن کریم می فرماید: «ان تتقوا الله یجعل لکم فرقاناً»(3) اگر تقوای الهی پیشه کنید خداوند قدرت تمیز حق از باطل را به شما عطا خواهد کرد.
همان طور که در تعریف بصیرت آمد، بصیرت نوعی ادراک قلبی است که به وسیله آن می توان حق و باطل را از هم تمییز داد؛ بنابراین به نورانیت دل بستگی دارد و اگر قلب از زنگار گناه پاک باشد می تواند حقیقت را به روشنی در آینه دل جلوه گر ببیند.
2. تذکر و غفلت زدایی: یکی از مهمترین امور بصیرت بخش؛ «یادآوری» و «ذکر» است که موجب «غفلت زدایی» می شود. خداوند متعال در بسیاری از آیات قرآن بندگان را به ذکر خود و یا یادآوری نعمات و آیات الهی، وقایع عبرت آموز و بلایای واردشده بر امتهای پیشین و... سفارش کرده است.(4)
امیرالمؤمنین علیه السلام درباره تأثیر ذکر بر افزایش بصیرت می فرماید: «إِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ جَعَلَ الذِّكْرَ جَلَاءَ الْقُلُوبِ تُبْصِرُ بِهِ بَعْدَ الْعَشْوَةِ»(5) بدرستى كه خداى سبحان ذكر را جلادهنده دلها، قرار داده که بینا می شوند به وسیله آن بعد از کوری و اشتباه در تاریكى .
چنانکه خداوند نیز خطاب به پیامبرش می فرماید: «وَ ذَكِّرْ فَإِنَّ الذِّكْرى تَنْفَعُ الْمُؤْمِنین »)6) پیوسته تذكر ده، زیرا تذكر مؤمنان را سود مى بخشد.
و در جای دیگر خداوند، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله را به یادآوری «ایام الله» [روزهای خدا] دستور می دهد و می فرماید: « وَ ذَكِّرْهُمْ بِأَیَّامِ اللَّه »(7)
مفسران در تفسیر آن احتمالات مختلفى داده اند اما اصولا نمى توان این تعبیر گویا و رسا را محدود ساخت. ایام الله تمام روزهایى است كه داراى عظمتى در تاریخ زندگى بشر است. هر روز كه یكى از فرمانهاى خدا در آن چنان درخشیده، كه بقیه امور را تحت الشعاع خود قرار داده، از ایام الله است. هر روز كه فصل تازه اى در زندگى انسانها گشوده، و درس عبرتى به آنها داده و ظهور و قیام پیامبرى در آن بوده، یا طاغوت و فرعون گردنكشى در آن به قعر دره نیستى فرستاده شده، و خلاصه هر روز كه حق و عدالتى بر پا شده و ظلم و بدعتى خاموش گشته، همه آنها از ایام الله است.(8)
در روایتی نیز امام محمدباقر علیه السلام سه روز را به عنوان برجسته ترین روزهای دوران، «ایام الله» معرفی می فرماید: «أَیَّامُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ ثَلَاثَةٌ یَوْمَ یَقُومُ الْقَائِمُ وَ یَوْمَ الْكَرَّةِ وَ یَوْمَ الْقِیَامَة»(9) ایام خدا سه روز است: روز ظهور حضرت حجت و روز رجعت و روز قیامت.
یادآوری نعمات و الطاف الهی بر مردم، هنگامی که در راه حق استقامت ورزیدنده به پیروزی رسیدند و همچنین یادآورشدن شکستها و مصائبی که به سبب غفلت، بی صبری، تفرقه و عدم ولایت پذیری، در طول تاریخ دامنگیرشان شده است، نقش بسزایی در افزایش بصیرت عمومی خواهد داشت

طبق این روایت روز ظهور امام قائم علیه السلام، ایام الله است. بنابراین با تمسک به آیه «وَ ذَكِّرْهُمْ بِأَیَّامِ اللَّه » پیوسته باید این وعده الهی را یادآور شد تا به این وسیله غبار غفلت در عصر غیبت از قلوب مؤمنین زدوده شود.
بنابراین یادآوری نعمات و الطاف الهی بر مردم، هنگامی که در راه حق استقامت ورزیدنده به پیروزی رسیدند و همچنین یادآورشدن شکستها و مصائبی که به سبب غفلت، بی صبری، تفرقه و عدم ولایت پذیری، در طول تاریخ دامنگیرشان شده است، نقش بسزایی در افزایش بصیرت عمومی خواهد داشت.
3. تفکر و عبرت پذیری: امیرالمؤمنین علیه السلام در تعریف انسان بصیر می فرماید: «فَإِنَّمَا الْبَصِیرُ مَنْ سَمِعَ فَتَفَكَّرَ وَ نَظَرَ فَأَبْصَرَ وَ انْتَفَعَ بِالْعِبَرِ ثُمَّ سَلَكَ جَدَداً وَاضِحاً»)10) انسان صاحب بصیرت كسى است كه به درستى شنید و اندیشه كرد، پس به درستى نگریست و آگاه شد، و از عبرتها پند گرفت، سپس راه روشنى را پیمود، و از افتادن در پرتگاه ها، و گم شدن در كوره راهها دورى كرد.
امیرالمؤمنین علیه السلام در جای دیگر می فرماید: «لَا بَصِیرَةَ لِمَنْ لَا فِكْرَ لَهُ»)11) کسی که تفکر نمی کند بصیرتی برایش نخواهد بود؛ زیرا بصیرت در هر باب، از تفكر و تأمّل در آن حاصل می شود.
عبرت گرفتن بارزترین شاخصه برای افراد بصیر است. تا جایی که در بسیاری از کتب لغت «بصیرت» را مساوی با «عبرت» معنا کرده اند.)12)
مقام معظم رهبری نیز در این باره می فرماید: «این بصیرتى كه در حوادث لازم است و در روایات و در كلمات امیرالمؤمنین علیه السلام هم روى آن تكیه و تأكید شده، به معناى این است كه انسان در حوادثى كه پیرامون او می گذرد و در حوادثى كه پیش روى اوست و به او ارتباط پیدا می كند، تدبر كند؛ سعى كند از حوادث به شكل عامیانه و سطحى عبور نكند.» (13)
[h=2]به سوی ظهور موعود[/h] بنابراین باید توجه داشت یکی از شرایط ظهور امام عصر علیه السلام آمادگی یاران و عموم مردم برای تشکیل حکومت عدالت گستر الهی است و این آمادگی جز با افزایش بصیرت اجتماعی امکانپذیر نیست. آنچه موجب افزایش بصیرت خواهد شد در مرحله اول شناخت حدود و احکام الهی و رعایت این حدود است که از آن به «تقوا» یاد می شود. راهکار قرآنی و روایی دیگر برای افزایش بصیرت، «ذکر» و یادآوری «ایام الله» است که البته باید همراه با «تفکر» و «عبرت پذیری» باشد تا جامعه منتظر را به اوج بصیرت و آمادگی برای ظهور امام زمان علیه السلام و زمینه سازی برای آن سوق دهد.
پی نوشت:
1. ر.ک. كمال الدین: ج2، ص 654 ، ح 20؛ بحار الأنوار:ج 52، ص 323 ، ح 33
2. ترجمه و تحقیق مفردات الفاظ قرآن،ج 1، ص275
3. سوره انفال: 29
4. ر.ک. بقره:152، المائدة : 11، الأنفال : 26، اعراف:74 و...
5. بحار الأنوار ، ج 66، ص: 325
6. الذاریات:55
7. ابراهیم:5
8. تفسیر نمونه، ج 10، ص: 271 و272
9. الخصال، ج 1، ص: 108
10. نهج البلاغه، صبحی صالح، ص: 213 ، خطبه153
11. غرر الحكم و درر الكلم، ص783
12. لسان العرب، ج 4، ص: 65، كتاب العین، ج 7، ص: 118
13. سخنان مقام معظم رهبری در جمع دانشجویان استان قم 1389

چرا مراسم جشن امامت، تنها برای امام زمان(علیه السلام)؟!

[h=1][/h]
[h=2]یکی از مراسم های جشن و سروری که پیروان اهل بیت (علیهم السلام) مقید به برپایی و بزرگداشت آن می باشند، نهم ربیع الاول روز به امامت رسیدن امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) است. سؤالی که در این خصوص مطرح می باشد این است که از آنجا که این روز با ایام شهادت پدر گرامی امام زمان یعنی امام حسن عسکری (علیه السلام) همراه است جشن و سرور چه وجه و دلیلی می تواند داشته باشد؟[/h]
IMAGE(http://img1.tebyan.net/big/1394/09/751381106612265255311181164325424235140184.jpg)
[h=2]به امامت رسیدن امام زمان (علیه السلام)[/h]
قبل از هر چیز لازم به ذکر است که علت نام گذاری روز نهم ربیع الاول به ایام تاج گذاری امام زمان (عجل الله تعالی فرجه) به مناسبت به امامت رسیدن ایشان می باشد. در واقع بعد از شهادت امام حسن عسکری (علیه السلام) حضرت حجت بن الحسن عسکری (علیه السلام) زعامت و رهبری امت اسلامی را بر عهده گرفته اند و همین امر موجبات شادی و فرح مسلمانان را فراهم نموده است. شیعیان و محبان آن حضرت با برپایی مجلس سرور و شادی و محبت و ارادت خود را به آستان آن امام همام اعلام می دارند و با برپایی این مجالس وظیفه الهی و قرآنی خود را در قبال اهل بیت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و اله) به منصه ظهور می رسانند، کما اینکه خداوند متعال در این خصوص می فرماید: «قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبى؛[شوری آیه 23] بگو: «من هیچ پاداشى از شما بر رسالتم درخواست نمى كنم جز دوست داشتن نزدیكانم [اهل بیتم ]».
[h=2]مراسم جشن امامت، تنها برای امام زمان(علیه السلام)![/h] شاید این سوال به ذهن تبادر نماید با توجه به اهمیت بزرگداشت مقام امامت چرا موضوع به امامت رسیدن سایر ائمه تا این اندازه پررنگ نیست؟!
در جواب این پرسش می توان به چند نکته اشاره کرد:
مولا امیرالمومنین علیه السلام فرمودند: خداوند تبارک و تعالی مخلوقات زمین را مورد توجه و دقت قرار داد، سپس ما (اهل بیت) را اختیار فرمود و برای ما شیعیان را اختیار فرمود. شیعیانمان ما را یاری می کنند و در فرح و شادی ما اظهار خوشحالی می کنند و برای حزن ما اظهار حزن و اندوه می کنند. و آنها اموال و نفس های خودشان را برای ما بذل و بخشش می نمایند. آنها از ما و به سوی ما هستند».
نکته اول اینکه در طول تاریخ شیعیان در محدودیت و انزوا به سر می برده اند و لذا با وجود شدیدترین محرومیت ها و مجازات ها فرصت توجه و اهتمام به این امور، بسیار سخت و غیر ممکن بوده است.
نکته دوم: بعد از برطرف شدن موانع و دستیابی شیعیان به آزادی و امنیت بیشتر شاهد اهتمام ایشان به این چنین مراسماتی بخصوص در ایام غدیر بوده ایم و چه بسا شیعیان مراسم بزرگداشت غدیر را به مراتب بیشتر و با شکوه تر برپا می نمایند.
نکته دیگری که اهمیت برپایی جشن ولایت برای امام زمان (علیه السلام) را دو چندان می سازد این است که ایشان در قید حیات می باشند. به همین جهت بزرگداشت مقام امامت ایشان علاوه بر ابراز ارادت توجه مسلمانان را به وظایفی که در قبال ایشان دارند جلب می نماید.
نکته مهمتر اینکه انتظار عدل جهانی و حاکمیت ارزش های الهی چیزی ست که نه تنها موجبات شادی شیعیان، بلکه خواست و آرزوی تمام مسلمانان جهان و حتی سایر ادیان الهی بوده است، لذا بزرگداشت این روز می تواند تأثیر شگرفی در تقویت فرهنگ انتظار داشته باشد. خدای متعال در قرآن كریم می فرمایند: در تورات و زبور نوشته ایم كه صالحان، وارث زمین خواهند بود «و لَقَدْ كتَبْنَا فِی الزَّبُورِ مِن بَعْدِ الذِّكرِ أَنَّ الْأَرْضَ یَرِثُهَا عِبَادِیَ الصَّالِحُونَ».[انبیاءآیه 105] در تفسیر این آیه از امام باقر علیه السلام نقل شده است كه فرمود: این بندگان صالح همان یاران حضرت مهدی (علیه السلام)در آخرالزمانند.[1]
[h=2]اولویت با جشن یا مراسم عزا و سوگواری![/h] با رجوع به منابع تاریخی شهادت امام حسن عسکری (علیه السلام)متفاوت نقل شده است، برای نمونه مسعودی در مروج الذهب تاریخ شهادت امام حسن عسکری (علیه االسلام) را هشتم ربیع الاول سال ۲۶۰ق.[2] و بن خلکان، در وفیات الاعیان، جمادى الاولى همان سال را بیان کرده اند.[3] با توجه به تقارن ایام شهادت امام یازدهم و امامت حضرت مهدی (علیه السلام) این سوال در ذهن خطور می نماید که در این ایام اولویت با برپایی مراسم عزا و
شیعیان و محبان آن حضرت با برپایی مجلس سرور و شادی و محبت و ارادت خود را به آستان آن امام همام اعلام می دارند و با برپایی این مجالس وظیفه الهی و قرآنی خود را در قبال اهل بیت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و اله) به منصه ظهور می رسانند، کما اینکه خداوند متعال در این خصوص می فرماید: «قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبى؛[شوری آیه 23] بگو: «من هیچ پاداشى از شما بر رسالتم درخواست نمى كنم جز دوست داشتن نزدیكانم [اهل بیتم ]».

حزن می باشد، یا برپایی مجلس جشن و سرور. تحیر و سرگردانی زمانی دو چندان می شود که روایات اسلامی نیز توجه به هر دو مراسم را مورد توجه و تأکید قرار می دهند. در این خصوص از امام علی (علیه السلام) این چنین روایت شده است:
«قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى اطَّلَعَ إِلَى الْأَرْضِ فَاخْتَارَنَا وَ اخْتَارَ لَنَا شِیعَةً یَنْصُرُونَنَا وَ یَفْرَحُونَ لِفَرَحِنَا وَ یَحْزَنُونَ لِحُزْنِنَا وَ یَبْذُلُونَ أَمْوَالَهُمْ وَ أَنْفُسَهُمْ فِینَا أُولَئِکَ مِنَّا وَ إِلَیْنَا.[4]مولا امیرالمومنین علیه السلام فرمودند: خداوند تبارک و تعالی مخلوقات زمین را مورد توجه و دقت قرار داد، سپس ما (اهل بیت) را اختیار فرمود و برای ما شیعیان را اختیار فرمود. شیعیانمان ما را یاری می کنند و در فرح و شادی ما اظهار خوشحالی می کنند و برای حزن ما اظهار حزن و اندوه می کنند. و آنها اموال و نفس های خودشان را برای ما بذل و بخشش می نمایند. آنها از ما و به سوی ما هستند».
با توجه به اهمیت هر دو واقعه یقیناً نمی توان یکی را ترک و دیگری را امتثال نمود به همین جهت شیعیان با برپایی مراسم سوگواری در روز هشتم ربیع الاول مقام شهادت امام حسن عسکری علیه السلام) را گرامی داشته و ظلم نابخشودنی که به آن حضرت روا شده بود را محکوم می نمایند و در روز بعد یعنی در روز نهم ربیع الاول مقام شامخ زعامت و رهبری حضرت ولی عصر (عجله الله تعالی فرجه الشریف) را جشن می گیرند.
[h=2]تلاقی مرگ خلیفه دوم با روز آغاز امامت امام زمان(علیه السلام)![/h] هر چند بعضی افراد سعی دارند مجلس شادی و سرور نهم ربیع الاول را مرتبط با مرگ خلیفه دوم معرفی نمایند ولی باید به یاد داشت که منابع معتبر اهل سنت و حتی شیعی مرگ او را در این تاریخ ذکر نکرده اند و لذا شایسته نیست که با مرتبط کردن این شادی با مرگ خلیفه دوم زمینه های اختلاف و درگیری و حتی تکفیر شیعیان را توسط گروه های افراطی فراهم نمود.
[h=2]تاریخ قتل خلیفه دوم نزد بزرگان شیعه[/h] علاوه بر اجماع تاریخ نویسان بر وقوع قتل خلیفه دوم در ماه ذی الحجه، بسیاری از بزرگان و علمای شیعه نیز اذعان به قتل او در ایام ذی الحجه داشته اند برای نمونه چند مورد اشاره می کنیم
نکته دیگری که اهمیت برپایی جشن ولایت برای امام زمان (علیه السلام) را دو چندان می سازد این است که ایشان در قید حیات می باشند. به همین جهت بزرگداشت مقام امامت ایشان علاوه بر ابراز ارادت توجه مسلمانان را به وظایفی که در قبال ایشان دارند جلب می نماید.
1-شیخ مفید (قدس سره)
فقیه و عالم عالی قدر شیخ مفید (متوفی 413ه.ق) که شأن و منزلت خاصی نزد شیعیان دارد در کتاب «مسار الشیعه» در بیان وقایع و اعمال ماهذی الحجه مینویسد: «در روز بیست و ششم ذی الحجه سال 23 هجری عمر بن خطاب مجروح شد و در بیست و هفتم همان ماه در گذشت».[5]
2-ابن ادریس حلی (قدس سره)
فقیه با درایت و شجاع قرن ششم هجری، ابن ادریس حلی (م578ه.ق) در کتاب «سرائر» به شدت احتمال کشته شدن خلیفه دوم را در روز نهم ربیع رد نموده و می نویسد: «عمر بن خطاب در روز بیست و ششم ذی الحجه سال 23 هجری مجروح گردید و در بیست و نهم همان ماه در گذشت...»[6]
3-علامه حلی (قدس سره)
احیاگر مذهب تشیع، جامع معقول و منقول، علامه حلی نیز در تمامی کتابهای خویش 26 ذی الحجه را به عنوان روز مجروح شدن خلیفه دوم شناسانده و بخصوص در کتاب «عدده القویه» به صورت مفصل تری به توضیح واقعه در این روز می پردازد.[7] قطعی بودن قتل خلیفه دوم در ماه ذی الحجه به گونه ای بوده است که بسیاری از بزرگان همچون شیخ بهایی با وجود معاصر بودن با دوران صفویه که اوج فعالیتهای تبلیغاتی در جهت ترویج تشیع بوده است با صراحت 26 ذی الحجه را به عنوان تاریخ قتل خلیفه دوم معرفی نموده است.[8]
[h=2]سخن آخر[/h] با توجه به تأثیر و نقشی که امامان معصوم (علیهم السلام) بخصوص حضرت ولی عصر (ارواحنا لتراب مقدمه الفداء) در هدایت و تربیت جامعه اسلامی بر عهده دارند سزاوار است، با بزرگداشت ایام ولادت و امامت ایشان، جایگاه حضرات معصومین(علیهم السلام) را در جامعه اسلامی گرامی داشته و با این رویکرد مناسب زمینه های ترویج آموزه های دینی و تربیت اسلامی را فراهم نمایند.

پی نوشت ها:
[1]. پیشوائی، مهدی، سیره پیشوایان، ص714.
[2]. مسعودی، مروج الذهب، ج۴، ص۱۱۰.
[3]. ر.ک: ابن خلکان، وفیات الاعیان، ج۲، ص۹۴.
[4]. بحارالانوار ج۴۴ ص۲۸۷.
[5]. شیخ مفید، مسارالشیعه، ص42.
[6]. کتاب «سرائر»،ابن ادریس حلی، ج1، ص418.
[7]. علامه حلی، عدد القویه، ص331-328، تذکره الفقهاء، ج6، ص195.
[8]. مهدی مسائلی، نهم ربیع جهالت ها خسارتها، به نقل از: توضیح المقاصد ص33.


[/HR]

آهای شیعه! قولت یادت نره!

[h=1][/h]
[h=3][/h][h=2]گاهی عهد هم مثل دل، می شکند و گاهی چون سیمان، ناشکستنی! من در پیمان «الست» بله هایی گفته ام، بله هایی که شاید یادم نباشد! بله هایی که در وسط جاده شلوغ قلب من، زیر دست و پاست و گم شده است.[/h]

IMAGE(http://img1.tebyan.net/big/1394/09/20317419019125023812713723859492206313113427.jpg)
گاهی عهد هم مثل دل، می شکند و گاهی چون سیمان آن قدر محکم می شود که ناشکستنی! در پیمان «الست» همان آیه میثاق (1) که با خداوند تعالی رویارویی حضوری داشته ایم و با علم حضوری و شهود قلبی او را دیده ایم و شناخته ایم که آفریننده و روزی دهنده مان کیست؛ (2) در همان موقعیت که به فقر ذاتی و احتیاج خود به پروردگار، اعتراف کردیم، بله های دیگری را نیز گفته ایم. بله هایی که شاید یادمان نباشد؛ اما شواهدی بر آنها شاهد است.
کمی تأمل بفرمایید؛ آیا یادتان می آید که چه شواهدی نشان از عهد ما با ولایت دارد؟ و چرا می گوییم عهدی به غیر از وحدانیت خداوند نیز به گردن ما هست؟
امروز آغاز امامت امام زمان(عج) است . همان امامی که سالهاست آغاز امامتش را جشن می گیریم و در انتظارش هستیم. در این روز باید عهدی را که بسته ایم به یاد آوریم و متعهد به آن باشیم.
[h=2][/h][h=2][/h][h=2]روزی که "بله" گفتیم[/h] قبل از نشئه دنیایی، نشئه ای داشتیم انسانی که در آن اعتراف و اقراری کردیم به توحید و اینکه فقیریم و وابسته؛ همچنین اقرار نمودیم به ولایت و طاعت پیامبر اکرم و ائمه علیهم السّلام؛ اگر فردی تا این مرحله پیش رود به حقیقت توحید رسیده است؛ زیرا ایستگاه آخر، قبول ولایت والیان منسوب از طرف خداوند است.
صادق آل طه (علیه السّلام) در مورد اقرار گرفتن خداوند از خلق و پیشتاز بودن پیامبر (صلی الله علیه و آله) حضرت امیر و ائمه (علیهم السّلام) در بلی گفتن به ربوبیت خداوند تعالی و هدیه گرفتن دین، علم، امانتداری و مسئولیت از سوی خداوند و دستور پروردگار به اقرار نمودن مخلوقات به ربوبیت خداوند و ولایت و طاعت این عزیزان و شهادت ملائکه به این مساله و... تأکید می فرمایند که "ولایت ما بر خلق، محکم شد." (3)

قبل از نشئه دنیایی، نشئه ای داشتیم انسانی که در آن اعتراف و اقراری کردیم به توحید و اینکه فقیریم و وابسته؛ همچنین اقرار نمودیم به ولایت و طاعت پیامبر اکرم و ائمه علیهم السّلام؛ اگر فردی تا این مرحله پیش رود به حقیقت توحید رسیده است؛ زیرا ایستگاه آخر، قبول ولایت والیان منسوب از طرف خداوند است

همچنین فرمودند: "ما همان پیمان و عهد خداییم، هر کس به عهد ما وفا کند، به عهد الهی وفا کرده است و هر کس پیمان ما بشکند، پیمان خداوند شکسته است."(4)
تا به حال این حدیث زیبا و قابل تأمل را شنیده اید که امام باقر (علیه السّلام) در مورد معنای آیه شریفه «فِطْرَةَ اللَّهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْهَا» فرمودند: «مراد از آن، لا اله الا الله، محمّد رسول الله و علی امیرالمؤمنین است»؟! و سپس اضافه می نمایند كه «الی هاهنا التوحید» (5) یعنی توحید تا این جاست. به نظر شما بزرگواران، چرا مولا توحید را این گونه معنا کرده اند؟ چرا اگر من با فطرت الهی خود، متوجه شوم که خداوند یکی است به آخرین ایستگاه مقصد توحید نرسیده ام؟ و هنوز تا رسیدن به وحدانیت فاصله هست؟ آیا ولایت مولا در ما فطری است و مانند توحید، با آب و گل ما سرشته شده است؟ تأمل کنیم!
[h=2]امانتی گمشده در زیر دست و پا[/h] مولای غریبمان از ما گله مندند که شیعیان ایشان، بر سر پیمانی که بر عهده دارند، همدل نیستند و می فرمایند: "به همین دلیل، سعادت دیدار ما، به تأخیر افتاده است." (6) آیا این سخن ثابت نمی کند که ما عهدی داشته ایم و آن را شکسته ایم؟ و یا اگر برخی از ما به آن پایبند بوده ایم، این وفا به همدلی و یکدستگی نرسیده است؟!
حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) خود را «مستَودع العهد المأخوذ علی العباد» یعنی گنجینه عهد و پیمانی که خدا از بندگان گرفته!(7) معرفی می نمایند. آیا این عهد، امانت است که امام از واژه "مستودع" استفاده فرموده اند؟ آن گوهر رها شده در وسط جاده شلوغ قلب من، که زیر دست و پاست، همان امانتی است؟!
[h=2][/h][h=2]روز همعهدی[/h] امروز که روز همعهدی است به هم قول دهیم که بر سر قولمان باشیم و قرار بگذاریم که نجوای خود را مدام تکرار کنیم؛ مبادا که یادمان برود عهدی داشته ایم:
«إِنّا سامِعونَ مُطیعونَ راضُونَ مُنقادُونَ لِما بَلَّغتَ عَن رَبَّنا وَ رَبَّکَ فی أَمرِ اِمامِنا عَلیٍّ امیرِ المؤمنینَ وَ مَن وُلِدَ مِن صُلبِهِ مِنَ الأئِمَّه. نُبایِعُکَ عَلی ذالِکَ بِقُلوُبِنا وَ انفُسِنا وَ السِنَتِنا وَ اَیدینا. عَلی ذالِکَ نَحیی وَ عَلَیهِ نَموتُ وَ عَلیهِ نُبعَثُ. وَ لانُغَیِّرُ وَ لانُبَدِّلُ وَ لانَشُکَّ وَ لانَجحَدُ وَ لانَرتابُ وَ لانَرجِعُ عَنِ العَهدِ و لانَنقُضُ المیثاقَ.
وَعَظتَنا بِوَعظِ اللهِ فی عَلِیٍّ اَمیرِ المؤمِنینَ وَ الأئمَّهِ الَّذینَ ذَکَرتَ مِن ذُرِّیَّتِکَ مِن وُلدِهِ بَعدَهُ الحَسَنِ وَ الحُسَینِ وَ مَن نَصَبَهُ اللهُ بَعدَهُما.
فَالعَهدُ وَ المیثاقُ لَهُم مَأخوذٌ مِنّا مِن قُلوبِنا وَ اَنفُسِنا وَ اَلسِنَتِنا وَ ضَمائِرِنا وَ اَیدینا. مَن اَدرَکَها بِیَدِهِ وَ إلّا فَقَد اََقَرَّ بِلِسانِهِ وَ لانَبتَغی بِذالِکَ بَدَلاً وَ لایَری اللهُ مِن اَنفُسِنا حِوَلاً. نَحنُ نُؤَدّی ذالِکَ عَنکَ الدّانی وَ القاصی مِن اَولادِنا وَ اَهالینا وَ نُشهِدُ اللهَ بِذالِکَ وَ کفی بِاللهِ شَهیداً وَ انتَ عَلَینا بِهِ شَهیدٌ:
حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) خود را «مستَودع العهد المأ خوذ علی العباد» یعنی گنجینه عهد و پیمانی که خدا از بندگان گرفته! معرفی می نمایند. آیا این عهد، امانت است که امام از واژه "مستودع" استفاده فرموده اند؟ آن گوهر رها شده در وسط جاده شلوغ قلب من، که زیر دست و پاست، همان امانتی است؟!

ما شنیدیم و اطاعت کردیم! و راضی هستیم و سر تسلیم فرود می آوریم درباره ی آنچه از جانب پروردگار ما و خودت به ما رساندی! یعنی امر امامت علی امیر المؤمنین و امامانی که از صلب او به دنیا می آیند. بر این مطلب با قلبهایمان و باجانمان و با زبانمان و با دستانمان با تو بیعت می کنیم! بر این عقیده زنده ایم و با آن می میریم و روز قیامت با آن محشور می شویم! تغییر نخواهیم داد و تبدیل نمی کنیم و شک و انکار نمی نماییم و تردید به دل راه نمی دهیم و از این قول بر نمی گردیم! و پیمان را نمی شکنیم!
تو ما را به موعظه الهی نصیحت نمودی درباره علی امیرالمؤمنین و امامانی که گفتی بعد از او از نسل تو و فرزندان اویند؛ یعنی حسن و حسین و آنان که خداوند بعد از آن دو منصوب نموده است.
پس برای آنان عهد و پیمان از ما گرفته شد! از قلبهایمان و جانهایمان و زبانهایمان و درونمان و دستهایمان. هر کس توانست با دست بیعت می نماید وگرنه با زبانش اقرار می کند. هرگز در پی تغییر این عهد نیستیم و خداوند (درباره ی امامت امامان) از جانمان تغییری نبیند.
ما این مطالب را از قول تو به نزدیک و دور از فرزندانمان و فامیلمان می رسانیم و خدا را بر آن شاهد می گیریم! خداوند بس است که شاهد باشد و تو (پیامبر رحمت) نیز بر این اقرار ما شاهد هستی!»
[h=2]دو کلام حرف دل با دوست[/h] مولا جان! اگر روزگار طولانی شود و عمرها بگذرد بر یقین من اضافه خواهد شد و این سالها، فقط محبت، توکل و اعتمادم را افزایش خواهد داد! ظهور شما تنها توقع و انتظار من است! (8)
مولای غریب من! راضی و خوشنودم به پیشوایی ، هدایت ، سرپرستی و راهبری تو و به جای تو احدی را نمی خواهم و جز تو کسی را ولیّ و سرپرست خود نخواهم گرفت. (9)
زیرا که:
اگر بر جای من غیری گزیند دوست، حاکم اوست حرامم باد اگر من جان به جای دوست بگزینم
مولای رحیم من! می دانید که گاهی عهدتان شکستم و دلتان را نیز! اما شما که مظهر قادر متعال هستید، این عهد تار عنکبوتی را سیمانی کنید که گاهی به مویی می رسد و بند دلمان پاره می کند.
[h=5]پی نوشت : [/h] 1 - و چون پروردگار تو از پسران آدم از پشتهایشان نژادشان را بیاورد و آنها را بر خودشان گواه گرفت كه مگر من پروردگار شما نیستم؟ گفتند: چرا، گواهى مى دهیم تا روز رستاخیز نگویید كه از این نكته غافل بوده ایم. (الاعراف، 172)
2 - معنای این آیه شریفه از امام صادق (علیه السلام) سؤال شد. فرمودند: از آن خاطرات معرفت در دلها به جا ماند ولی سایر خصوصیات موقف از یادها برفت، و روزى خواهد آمد كه دوباره به یادشان بیاید و اگر این معنا نبود احدى از مردم نمى فهمید كه آفریدگار و روزى دهنده اش كیست.: محمد حسین طباطبایی، المیزان، موسوی همدانی، ج 8، ص 431؛ به نقل از محاسن ج 1- 2 ص 281
3- ر.ک: عبدعلی بن جمعه عروسی حویزی، نور الثقلین، ج 2، ص 93.
4 - کلینی، کافی، ج ۱، ص ۲۲۱ و نیز ر.ک: بحارالانوار، ج ۲۶، ص ۲۴۵.
5- بحار الانوار، ج3، ص277.

6- ر.ک: طبرسی، احتجاج ، ج ۲، ص ۴۹۸؛ بحارالانوار، ج ۵۳، ص ۱۷۷.
7- طبرسی، احتجاج ، ج ۲، ص ۵۹۷٫ نامه به شیخ مفید.
8 - شیخ عباس قمی، مفاتیح الجنان، زیارت صاحب الامر. (با اندکی تصرف)
9 - همان

خود را به کربلای امام زنده ات برسان

[h=2]ماجرا زمانی ناباور می شود که مردمی که این چنین برای امام شهیدشان سینه داغ می کنند، چرا برای امام زنده شان تحرکی ندارند؟!...[/h]
IMAGE(http://img1.tebyan.net/big/1394/09/1612224622915245191135104739379082132122.jpg)
اوقاتی که زندگی عادیمان را اندکی به هم می ریزیم و شکل و شاکله آن را عوض می کنیم، وقتمان را بیشتر صرف امام شهیدمان می کنیم و تمام تلاشمان را می کنیم که حق این روزها را ادا کرده باشیم. مجالس پرشور برگزار کرده و با یکدیگر مهربانتر می شویم، زیرا داغی مشترک ما را به هم شبیه تر و نزدیکتر کرده است. حتی آمارها نشان می دهد که مجرمان نیز برای این ایام و صاحب او حرمتی خاص قائلند که اندکی در نوع زندگی کردنشان موثر واقع شده است.
مصیبتی که در کربلا اتفاق افتاد، مصیبت عظیمی است که تحمل آن برای آسمان و زمین مشکل است و همچنین برای قلبهای شیعیان. مصیبت غربت امام میان انسانهایی که نماز می خوانند و روزه می گیرند و حج به جا می آورند. غربت امام میان مسلمان نماهایی که دنیایشان بر آخرتشان ترجیح داشت. غربت امام میان امتی که از رسولشان شنیده بودند "حسین منی و انا من حسین" و برای گندم ری چه کارها که ندارند. غربت امامی که میان امت مسلمان خویش نگران هتک حرمت خانواده خویش است.
انسانهای این عصر آنچنان در راحت طلبی افراطی گرفتارند که از هر چه برایشان مسئولیت ساز باشد فراری هستند و اندک تحرکی هم که دارند، برای ساختن دنیایی است که بتوانند لذت بیشتری ببرند. در این میان پرداختن به امام حاضرِ ناظر که در راه اجرای حکم خدا و شریعت اسلامی بسیار جدی و مصر است، خوشایند نفس سرکش ما نیست

اما ماجرا زمانی ناباور می شود که مردمی که این چنین برای امام شهیدشان سینه داغ می کنند، چرا برای امام زنده شان تحرکی ندارند؟ مردم امام را چگونه شناخته اند که برای یکی همه زندگی شان را خرج می کنند و در راه دیگری...؟! مگر این هر دو وجود مقدس امام امت نیستند و مگر نه اینکه "کلهم نور واحد"؟
این چه نوع معرفتی است که گریبانگیر مسلمانان عصر حاضر شده است؟
مگر نه اینکه در مجالس عزاداری از عمق جان فریاد می زنیم «یا لیتنا کنت معک»؟ امروز عرصه اثبات این ادعا است. «لبیک یا حسین» همان «لبیک یا مهدی» است که یقینا از ما انتظاری بالاتر از برپایی مجالس و اطعام عزاداران و... دارد.
امام حاضر را باید اطاعت کننده بود که خود حضرتش فرمود: «وَ لَوْ أَنَّ أَشْیَاعَنَا وَفَّقَهُمْ اللَّهُ لِطَاعَتِهِ عَلَى اجْتِمَاعٍ مِنَ الْقُلُوبِ فِی الْوَفَاءِ بِالْعَهْدِ عَلَیْهِمْ لَمَا تَأَخَّرَ عَنْهُمُ الْیُمْنُ بِلِقَائِنَا وَ لَتَعَجَّلَتْ لَهُمُ السَّعَادَةُ بِمُشَاهَدَتِنَا عَلَى حَقِّ الْمَعْرِفَةِ وَ صِدْقِهَا مِنْهُمْ بِنَا فَمَا یَحْبِسُنَا عَنْهُمْ إِلَّا مَا یَتَّصِلُ بِنَا مِمَّا نَكْرَهُهُ وَ لَا نُؤْثِرُهُ مِنْهُمْ ؛(1) اگر شیعیان ما که خداوند توفیق طاعتشان دهد در راه ایفای پیمانی که بر دوش دارند همدل می شدند میمنت ملاقات ما از ایشان به تاخیر نمی افتاد و سعادت دیدار ما زودتر نصیب آنها می گشت. دیداری که مبنای شناختی راستین و صداقتی از آن نسبت به ما است. پس علت مخفی شدن ما از آنها چیزی نیست جز آنکه از کردار آنها به ما می رسد و ما توقع انجام این کارها را از آنها نداریم.
اندکی اگر سبک زندگی مان را کاوش کنیم به این نتیجه می رسیم که زندگی هایمان هر چه هست در راستای وفای به عهدی که بر گردن داریم، نیست.
تلاش، تلاش، تلاش برای آباد کردن دنیا به منظور آباد کردن دنیا و تنها همین! گویا فراموش کرده ایم امام معصوم بیش از هزار سال است که منتظر آماده شدن اوضاع جهان است. فراموش کرده ایم وظیفه و تکلیفی در مقابل امام عصر علیه السلام بر عهده ما گذاشته شده که باید عمرمان را در راه اجرای آن صرف کنیم و ساختن و آباد کردن دنیا نیز باید در راستای همان هدف باشد و لاغیر.
امام علی علیه السلام فرمودند: «امام وظیفه دارد بر طبق آنچه خدا نازل کرده است حکومت کند و امانت را ادا نماید. چون چنین کند مردم وظیفه دارند سخنش را بشنوند، فرمانش را ببرند و هر گاه آنان را فراخواند اجابت کنند.»(2)
اما ماجرا زمانی ناباور می شود که مردمی که اینچنین برای امام شهیدشان سینه داغ می کنند، چرا برای امام زنده شان تحرکی ندارند؟ مردم امام را چگونه شناخته اند که برای یکی همه زندگی شان را خرج می کنند و در راه دیگری...؟! مگر این هر دو وجود مقدس امام امت نیستند و مگر نه اینکه "کلهم نور واحد"؟

امام گذشته را عاشقیم چون بار مسئولیتی چندان سنگینی از جانب او بر شانه هایمان سنگینی نمی کند و امام حاضر را فراموشکاریم چون لحظه لحظه زندگی مان را باید در جهت رضایت او بسازیم. او شاهد اعمال ما است و نامه اعمالمان به کرّات به دست حضرتش می رسد. یقینا در اندیشه چنین امامی بودن وظیفه ساز است.
و این امر تنها از یک روحیه بر می خیزد که بیماری عصر حاضر است. انسانهای این عصر آنچنان در راحت طلبی افراطی گرفتارند که از هر چه برایشان مسئولیت ساز باشد فراری هستند و اندک تحرکی هم که دارند، برای ساختن دنیایی است که بتوانند لذت بیشتری ببرند. در این میان پرداختن به امام حاضرِ ناظر که در راه اجرای حکم خدا و شریعت اسلامی بسیار جدی و مصر است، خوشایند نفس سرکش ما نیست. حس راحت طلبی انسانها را از ارتباط جدی و همه جانبه با امام بازداشته و عامل اصلی دوری از امام به نظر می رسد.
امام صادق علیه السلام می فرماید: «تَفْسِیرُ الْعُبُودِیَّةِ بَذْلُ الْکُل» تفسیر عبودیت این است که همه وجودت را به خدا بدهی. حتی اگر یک ذره از وجودت را بخواهی برای خودت نگه داری، دیگر عبد نیستی. شرط و شروط نباید بگذاری. «وَ سَبَبُ ذَلِکَ مَنْعُ النَّفْسِ عَمَّا تَهْوَى وَ حَمْلُهَا عَلَى مَا تَکْرَهُ» سبب و عامل اینکه بتوانی این کار را انجام دهی، این است که نفس خودت را از هوای نفس منع کنی و نفس خود را وادار کنی به کاری که دوست ندارد. (البته این کار باید طبق برنامه دین باشد) «وَ مِفْتَاحُ ذَلِکَ تَرْکُ الرَّاحَةِ» آغاز و کلید مخالفت با هوای نفس، ترک راحتی است.(مصباح الشریعة/7) بنابراین اگر ترک راحت نکنی، نمی توانی مبارزه با هوای نفس کنی. یعنی اگر خواستیم با هوای نفس خود مبارزه کنیم و علاقه های خود را مدیریت کنیم، اولین علاقه ای که باید با آن مبارزه کنیم راحت طلبی است.(3)
اگر چون حبیب طالب با امام بودن هستیم، باید خود را برای سختی های موجود در راه یاری دین خدا آماده کنیم.
پی نوشت:
1-احتجاج طبرسی ج2ص499
2-منتخب میزان الحکمة ج1ح316
3-برگرفته از سایت بیان معنوی، موضوع راحت طلبی

خاک پای تو، پشتِ پا زند معجزات عیسا را

[h=2]سخن، قدم و دعای شما زندگی انسان را تغییر می دهد. معصوم که باشی، قدمت و حتی نگاهت، معجزه می کند؛ تعجب ندارد زیرا وقتی به محبوب خود نشان دهی که دوستش داری، او هم به تو می نمایاند که دوستت دارد و چه لذتی دارد وقتی خدای شکور، به انسان بفهماند که دوستش دارد! بگذارید بگویم از سخن، قدم و دعای معصومی که زندگی انسان یا انسان هایی را تغییر داد.[/h]
[h=2]IMAGE(http://img1.tebyan.net/big/1394/08/150809911128242511151338610211312521719384.jpg)
نفَس مسیحاییِ یار[/h] حتماً «بُشر حافی» را می شناسید؛ همو که اهل دنیا و خوشگذرانی بود. یک روز، در بغداد و خانه ی خود، بزمی به پا کرده بود؛ از همان ها که امروزه پارتی اش گویند؛ صدای آواز و موسیقی، کوچه را برداشته بود. امام کاظم علیه السّلام از کنار خانه ی او رد می شد که خادمی برای بیرون بردن آشغال ها از خانه بیرون آمد؛ امام علیه السّلام، از او پرسید: صاحب این خانه آزاد است یا بنده؟! کنیز پاسخ داد: آزاد. امام کاظم علیه السّلام فرمود: راست گفتى، اگر بنده مى بود، از مولاى خود مى ترسید. بُشر که بر سفره ی شراب نشسته بود، علت تأخیر کنیز را پرسید و وقتی جملات امام علیه السّلام را شنید، حرف معجزه گرانه ی معصوم، کار خود کرد و قلب بُشر را هدف گرفت؛ او با پای برهنه، به سوی درب رفت و به دنبال مسیحای خود، رهسپار شد و وقتی مولای خود را پیدا کرد گریست و عذرخواهی نمود و به دست امام علیه السّلام، توبه کرد و از آن روز به بعد، با گناه خداحافظی کرد و به زندگی، سلام! (1)
[h=2]قدم مبارکِ یار[/h] قدم معصومی را نیز سراغ دارم که قلب هر مؤمن آن را می شناسد؛ زیرا معرفتی پنهان از حسین بن علی علیهماالسلام، در قلب هر مؤمن هست.(2) حضرت سیدالشهدا علیه السّلام فرمودند: من غلامی را دیدم که به سگی، غذا می داد؛ با او در مورد این حدیث پیامبر صلی الله علیه و آله که «برترین اعمال پس از نماز، شاد کردن دل مؤمنان است، به گونه ای که گناهی در آن نباشد.» سخن گفتم. غلام جوان که این حدیث را شنید به امام حسین علیه السّلام گزارشی داد، گویا حس کرده بود که آن حضرت عامل ترین به فرمایشات رسول خداست؛ برای همین از غمش گفت: من به این سگ غذا می دهم تا شاد شود و من نیز از شادی او شاد؛ زیرا صاحبی دارم یهودی و دوست دارم از او جدا شوم. امام رئوف ما با 200 دینار طلا برای خرید غلام نزد صاحبش رفت. مرد یهودی که مولا را دید گفت: غلام به فدای قدم های شما، و این باغ را از آن او می کنم؛ این مبلغ را هم به شما باز می گردانم.
ایمان و عمل شایسته ی امام معصوم، باعث کسب محبت الهی شده است و هدیه ی این ایمان و عمل خالصانه، اعجاز سخن، قدم، دعای اوست. نمونه هایی از این سخن، قدم و دعا، جریان بُشر حافی و سر به راه و عالم شدن او، مسلمان شدن دو یهودی و شیعه شدن عبدالرحمن است

بنده ی خدا نمی دانست که این خانواده هدیه را پس نمی گیرند. امام آن 200 دینار را به او بخشید و یهودی پذیرفت و به غلام داد. امام حسین علیه السّلام نیز آن جوان خوشبخت را با تمام هدیه هایی که به تازگی گرفته بود، آزاد کرد. زن یهودی که انگار از این رد و بدل شدن هدایا، غبطه خورده بود وسط آمد و گفت: من هم اسلام آوردم و مهریه ی خود را به همسرم بخشیدم. شوهر نیز وقتی مهر همسر مهربان خود را که به برکت قدمِ مبارکی، مهربان تر شده بود، دید، مسلمان شد و خانه را به همسرش بخشید.(3) امام معصوم ما، دو نفر را مسلمان کرد و غلامی را همراه با سرمایه و باغی، آزاد؛ و محبت دو همسر را در دل همدیگر استوار ساخت که به فرمایش پیامبر رحمت، عمل و دلی را شاد کرده باشد.
مولا! می دانید که پس از این همه سال، هنوز ماجرای قدم مبارک شما را، برای یکدیگر تعریف می کنیم و آرزو می نماییم که ای کاش غمگین بودیم و غلام؛ تا شادی دلمان را از شما هدیه می گرفتیم. البته ما شادیم که معرفت و محبت شما در قلبهایمان، فوران می کند؛ ولی ما عملی حسینی و مورد رضایت شما و فرزند نازنینتان مهدی علیه السّلام، نداریم. مولا! خودتان برای ما دعا کنید که عملمان نیز داد بزند که دوستتان داریم! زیرا که دعای شما، گیراست. دیده ایم دعای معصومی را که نیت دل «عبدالرحمن» را خواند.
[h=2]دعای مستجابِ یار[/h] عبدالرحمن مرد فقیری بود که با عدّه ای از اصفهان، برای درخواست کمک و دادخواهی، راهی قصر خلیفه عباسی شد. خودش تعریف می کند: در کنار خانه متوکل بودیم که متوکل دستور احضار «علی بن محمد» (امام هادی علیه السّلام) را صادر کرد، از حاضران پرسیدم، او کیست؟ گفتند: از فرزندان علی علیه السّلام است و شیعیان او را پیشوای خود می دانند و به یقین متوکل قصد جانش، کرده است. ... پس از مدتی آن حضرت، سوار بر اسب آمد در حالی که مردم در سمت راست و چپ او صف کشیده بودند و به او نگاه می کردند.
هر چند به دست آوردن طول عمر و فرزند و مال مورد پسند هر انسانی است؛ اما آنچه برای ما پسندیده تر است، لبخند رضایت معصومی است که غریبانه در دوران غیبت، تلاش می کند و مظلومانه مورد هجوم حرف ها و شیطنت های شیطان های زمان، قرار می گیرد

با دیدن او، محبت و دوستی اش در قلبم قرار گرفت و در دل دعایش کردم تا خداوند، او را از شرّ متوکل در امان بدارد. آن بزرگوار، نگاهش را به یال اسب دوخته بود و به راست و چپ نگاه نمی فرمود؛ من نیز پیوسته برای او دعا می کردم. وقتی خواست از کنار من عبور کند رو به من کرد و فرمود: «خداوند دعایت را مستجاب کرده است و به تو عمر طولانی و مال زیاد و فرزندان متعدد مرحمت می فرماید.» به خودم لرزیدم و بین دوستانم افتادم. پرسیدند: چه شده؟ پاسخشان دادم خیر است و راز خود را نگفتم. به اصفهان بازگشتم. به واسطه ی دعای آن بزرگوار، خداوند راه های درآمد را به رویم گشود به گونه ای که در حال حاضر، هزار هزار درهم ارزش خانه و اموال درون خانه ام می باشد و بیرون از منزلم نیز، ثروت بسیار دارم؛ ده فرزند نیز نصیبم شده و عمرم از 70 می گذرد.(4)
[h=2]امید ما، لبخند رضایت یار[/h] ایمان و عمل شایسته ی امام معصوم، باعث کسب محبت الهی شده است و هدیه ی این ایمان و عمل خالصانه، اعجاز سخن، قدم و دعای اوست. نمونه هایی از این سخن، قدم و دعا، جریان بُشر حافی و سر به راه و عالم شدن او، مسلمان شدن دو یهودی و شیعه شدن عبدالرحمن است.
هر چند به دست آوردن طول عمر و فرزند و مال مورد پسند هر انسانی است؛ اما آنچه برای ما پسندیده تر است، لبخند رضایت معصومی است که غریبانه در دوران غیبت، تلاش می کند و مظلومانه مورد هجوم حرف ها و شیطنت های شیطان های زمان، قرار می گیرد؛ همان هایی که از نشر نام، یاد و هدف او می ترسند؛ از تأثیر سخن، قدم، دعا و عمل او که باعث رشد انسانیت الهی انسان و رشد استعدادهای فطریش و دوری از حیوانیت و پرداختن به خور و خواب است، می ترسند؛ می ترسند از اینکه دور آن ها، خلوت و دور معصوم، شلوغ باشد؛ اما نمی دانند که هر چند به ظاهر، امروز، دور آن ها شلوغ است، قلب های مردم با معصوم است؛ زیرا که معصوم، آرزوی به دست نیاورده ی آنان است. آرزویی که روزی واقع شده و انسان به انسانیت خود، باز می گردد.


[/HR] 1- منهاج الكرامة ، شیخ حرّ عاملی، طبع سنگی ، ص 19؛ «ابراهیم حربى» بُشر رشدیافته را، چنین توصیف كرده است: «بغداد، خردمندتر در گفتار و خویشتن دارتر از بُشر بن حارث به خود ندیده و عرضه نكرده است. در هر رشته موى او خرَد نهفته است»، تاریخ بغداد 2/ 73.
2 - پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند: همانا مؤمنان، در درون خود شناختی پنهان از امام حسین علیه السّلام دارند. عوالم: 17/10، ح1، بحار: 43/271، ح39، به نقل از خرائج.

3 - عوالم، 17، 64، ح5؛ بحار، 44، 194، ح7، به نقل از مناقب ابن شهر آشوب.
4 - برگرفته از بحارالانوار، ج50، ص141.

امام مهدی علیه السلام؛ آینه جمال و جلال الهی

[h=2]خداوند، پیامبران و امامان علیهم السلام را برای هدایت و دستگیری مردم فرستاده است. بررسی سیره پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و ائمه اطهار علیهم السلام حاکی از تلاش آن بزرگواران برای رشد و تعالی انسانها و دستگیری از مردم است. امام مهدی علیه السلام نیز به عنوان آخرین ذخیره الهی و ختم کننده جانشینان پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله سیره اجداد مطهرشان را ادامه خواهند داد. ظهور امام مهدی علیه السلام و قیام ایشان همانند رسول اکرم صلی الله علیه و آله پیام رحمت را برای جهانیان به همراه خواهد داشت و برای فریادرسی و دستگیری از مردم خواهند آمد. ایشان بهار دلها و خرمی روزگاران هستند. 1[/h]
IMAGE(http://img1.tebyan.net/big/1394/08/712523841552148206682302117319846104239.gif)
[h=2]رحمت عالمگیر نبوی[/h] پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در مورد سیره و روش فرزندشان امام مهدی علیه السلام می فرمایند: «قائم از نسل من است، نام او نام من، کنیه او کنیه من، سیمای او سیمای من و روش او روش من است. او مردم را بر دین و شریعت من استوار می دارد و آنها را به سوی کتاب خدای صاحب عزت و جلال فرا می خواند ...» 2
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله رحمت برای جهانیان هستند. 3 حرکت امام مهدی علیه السلام نیز در آخرالزمان مایه برکت و رحمت برای جهانیان خواهد بود. در حدیث لوح حضرت زهرا علیها السلام که حدیث قدسی (سخن خداوند) است، آمده است: «به درستی که من هیچ پیامبری را مبعوث نکردم، جز آنکه وقتی ایامش کامل و مدتش سپری شد، برای او وصی ای قرار دادم... سپس کامل کردم آن [سلسله اوصیا] را به فرزندش [فرزند امام حسن عسکری علیه السلام] رحمت بر عالمیان ... او دارای کمال موسی، شکوه عیسی و شکیبایی ایوب است.» 4
ظهور امام مهدی علیه السلام و قیام ایشان همانند رسول اکرم صلی الله علیه و آله پیام رحمت را برای جهانیان به همراه خواهد داشت و برای فریادرسی و دستگیری از مردم خواهند آمد. ایشان بهار دلها و خرمی روزگاران هستند
[h=2]دستگیری از بندگان حتی دشمنان[/h] سیره پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و ائمه اطهار علیهم السلام نشان می دهد که آن بزرگواران تمام توان خود را به کار می گرفتند تا افراد بیشتری را به مسیر هدایت و رشد و کمال بیاورند و از آنها دستگیری کنند. این بزرگواران حتی دستگیر دشمنان خود نیز بودند. به طور نمونه برخورد امام حسن علیه السلام با فردی که دشمن اهل بیت علیهم السلام است، گواهی بر این مدعا است.5 امام مهدی علیه السلام نیز برای دستگیری و فریادرسی از مردم خواهد آمد. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند: «از میان امت من مهدی قیام می کند، خداوند او را برای فریاد رسی مردمان بر می انگیزاند ...» 6
[h=2]مهربانتر از مادر، دلسوزتر از پدر[/h] ائمه اطهار علیهم السلام مظهر رحمت بی انتهای الهی هستند. امام رضا علیه السلام در قسمتی از یک حدیث طولانی در مورد جایگاه امام می فرمایند: «امام همدمی رفیق و پدری دلسوز و برادری همزاد و مادری نیکوکار نسبت به فرزند کوچکش و پناه مردم در مصیبتها و دشواری های عظیم است.» 7
امام مهربان ترین مردم در روی زمین است. امام صادق علیه السلام فرمودند: «... به خدا سوگند که من نسبت به شما، از خود شما مهربان تر و رحیم ترم... » 8
امام رضا علیه السلام فرمودند: «امام نشانه هایی دارد ... او نسبت به مردم از خودشان سزاوارتر است و بر مردم از مادران و پدرانشان دلسوزتر است ....» 9
[h=2]منطقی ترین حکومت جهان[/h] حکومت امام مهدی علیه السلام تکیه بر برهان و استدلال دارد. امام حسن مجتبی علیه السلام در سخنی از پدر بزرگوارشان امیر مؤمنان علی علیه السلام نقل کرده اند که ایشان فرمودند: «در آخر الزمان و سختی روزگار و جهالت مردمان، خداوند مردی را بر می انگیزاند که او را با فرشتگان تأیید می کند و یارانش را محافظت می نماید، و او را با آیاتش یاری می دهد و بر سرتاسر زمین مسلّط می گرداند ... او زمین را از قسط و عدالت و نور و برهان پر می کند...» 10
امام مهدی علیه السلام مانند پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله برای هدایت و دستگیری مردم ظهور خواهند کرد. ایشان بعد از اتمام حجت با انکار کنندگان حجت خدا مبارزه می کنند و عدالت را در همه جا برقرار می کنند. حکومت ایشان محبوب تمام دلهاست
[h=2]آینه غضب الهی بعد از اتمام حجت[/h] خشم و غضب امام مهدی علیه السلام شامل کسانی می شود که در برابر منطق امام می ایستند و بر ظلم و فساد خود پافشاری می کنند. امام صادق علیه السلام دلیل ملقب شدن امام مهدی علیه السلام را به نقمت [برای دشمنان] چنین بیان می دارند: «حجت خدا بر آفریدگان تمام می شود تا همگان نسبت به دین، شناخت پیدا کنند و بر روی زمین کسی باقی نماند که دین به او ابلاغ نشده باشد. (در آن هنگام) حضرت قائم ظهور می کند و سبب نقمت [عذاب] خدا و خشم و غضب او بر بندگان می گردد، زیرا خداوند از بندگانش انتقام نمی گیرد مگر بعد از آنکه به انکار حجتش بپردازند.» 11
بنابراین امام مهدی علیه السلام بعد از اتمام حجت، با از میان برداشتن این افراد و پایان دادن به ظلم آنها که خواسته تمام مظلومان و مستضعفان در طول تاریخ است، عدالت را در جهان برقرار می کنند. امام صادق علیه السلام فرمودند: «... آگاه باشید! به خدا سوگند! به طور حتم، عدالت او داخل خانه های آنها خواهد رفت، همان گونه که گرما و سرما، چنین خواهد بود.» 12
[h=2]حکومت بر دلها[/h] این حکومت به گونه ای خواهد بود که رضایت تمام موجودات را به همراه خواهد داشت. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند: «شما را به مهدی بشارت می دهم او در امتم بر انگیخته خواهد شد... ساکنان زمین و آسمان از او راضی هستند.» 13 پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند: «امت مهدی به او پناه می برند، همان گونه كه زنبور به دور ملكه خود می گردد...» 14
بنابراین امام مهدی علیه السلام مانند پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله برای هدایت و دستگیری مردم ظهور خواهند کرد. ایشان بعد از اتمام حجت با انکار کنندگان حجت خدا مبارزه می کنند و عدالت را در همه جا برقرار می کنند. حکومت ایشان محبوب تمام دلهاست. در مقالات بعدی به ابعاد مختلف دولت کریمانه می پردازیم.
پی نوشت:
1 . بحار الأنوار، مجلسی، ج 99، ص 101: اشاره به زیارت امام مهدی علیه السلام:«... السَّلَامُ عَلَى رَبِیعِ الْأَنَامِ وَ نَضْرَه الْأَیَّامِ ...».
2. اثبات الهداه، شیخ حر عاملی، ج5، ح 189، ص 98 و 99.
3. سوره انبیاء/ آیه 107: وَ مَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا رَحْمَه لِلْعَالَمِین.
4. کمال الدین، صدوق، ج1، باب28، ح1، ص310.
5. بحارالانوار، مجلسی، ج 43، باب 16، ص 344: مردی از اهل شام وارد مدینه می شود. به خاطر تبلیغات سوء معاویه و دشمنان اهل بیت علیهم السلام کینه ای عمیق از امام علی علیه السلام و اهل بیت ایشان در دل دارد. یک روز که امام حسن علیه السلام را سوار بر مرکب می بیند به او دشنام می دهد و او را نفرین می کند. امام در مقابل این برخورد او لبخند می زند و به او می فرماید: «گمان می کنم تو در این شهر غریبی، گویا سوء تفاهمی پیش آمده است، اگر گرسنه ای سیرت می کنم و اگر بدون لباس باشی به تو لباس می دهم و اگر نیازمندی تو را بی نیاز می کنم و اگر بی پناه باشی به تو پناه می دهم و اگر حاجتی داشته باشی آن را بر آورده می کنم، حالا وسایلت را بردار و با من بیا مهمان من باش.» هنگامی که آن مرد سخنان امام حسن علیه السلام را شنید به گریه افتاد و گفت: به خدا قسم ، تو جانشین خدا در زمین هستی، خدا خودش می داند که رسالتش را بر عهده چه کسی قرا دهد، تو و پدرت منفورترین مردم نزد من بودید اکنون محبوب ترین مردم نزد من هستی. آنگاه به مهمانی امام رفت و از دوستداران امام شد.
6. کشف الغمه فی معرفه الائمه، اربلی، ج2، ص470.
7. الکافی، کلینی، ج1، باب نادر جامع فی فضل الامام و صفاته، ح1، ص200.
8. بحار الانوار، مجلسی، ج47، باب 5، ح56، ص78.
9. من لایحضره الفقیه، صدوق، ج4، ح5914، ص 418.
10. بحارالانوار، مجلسی، ج 52، ح 6، ص280.
11. تاظهور، نجم الدین طبسی، ج1، ص 226- 227، به نقل از بحار الانوار، مجلسی، ج 57، ص 213، باب 36، ح 23.
12. الغیبه، نعمانی، ص 297.
13. الغیبه، طوسی، ص178.
14. اثبات الهداه، شیخ حر عاملی، ج5، ص271به نقل از الحاوی للفتاوی، ص 77.

جهاد در رکاب امام غائب !

[h=1][/h][h=2]آنهایی كه به جای حرف و ادعا، در مقام عمل، پیروی خود را نشان دادند، و در زمان فتنه ها از امام خود جدا نشدند همانها یاران واقعی در جنگها، سختی ها و تلخی ها بودند.[/h]
IMAGE(http://img1.tebyan.net/big/1394/08/137163620417788165350225121641986162255.jpg)
هنگامی که بنیان َگذار حکومت واحد جهانی، حضرت مهدی موعود علیه السلام بر اساس عدالت و آزادی واقعی، مأمور به تشکیل حکومت می َشود، ۳۱۳ نفر از یاران خاص او اطراف شمع وجود مقدسش جمع می َشوند. آنها در واقع فرماندهان لشکری و کشوری دولت امام موعود علیه السلام می َباشند. در مرحله بعد ده هزار نفر خدمت حضرت حاضر می شوند که سپاه امام را تشکیل می دهند، اما یاران امام مهدی علیه السلام به این تعداد ختم نمی شود زیرا برپایی حکومت جهانی نیاز به یاری همگانی دارد، و همه شیعیان باید خود را برای یاری امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف آماده کنند.
[h=2]همراه روزهای سختی[/h] یار و یاور امام بودن، ویژگی هایی دارد كه هم با ملاحظه روایات معصومین علیهم السلام و هم با ملاحظه تاریخ می توان آنها را به دست آورد. وقتی تاریخ ائمه معصومین علیهم السلام را بررسی می كنیم، در می یابیم كه در میان مسلمانان، آنهایی كه به امام خویش معرفت و شناخت بیشتر و عمیقتری داشتند و به همین دلیل، در برابر امام و فرمانهایش به صورت كامل تسلیم بودند و به جای حرف و ادعا، در مقام عمل، پیروی خود را نشان دادند، و در زمان فتنه ها از امام خود جدا نشدند همانها یاران واقعی پیامبر صلی الله علیه و آله و ائمه علیهم السلام در جنگها، سختی ها و تلخی ها بودند.
در میان مسلمانان، آنهایی كه به امام خویش معرفت و شناخت بیشتر و عمیقتری داشتند و به همین دلیل، در برابر امام و فرمانهایش به صورت كامل تسلیم بودند و به جای حرف و ادعا، در مقام عمل، پیروی خود را نشان دادند، و در زمان فتنه ها از امام خود جدا نشدند همانها یاران واقعی پیامبر صلی الله علیه و آله و ائمه علیهم السلام در جنگها، سختی ها و تلخی ها بودند

افرادی چون سلمان فارسی، ابوذر و مقداد برای پیامبر صلی الله علیه و آله و افرادی مثل مالك اشتر و عمّار یاسر برای امیرمؤمنان علی علیه السلام و نیكانی چون 72 تن شهید كربلا برای امام حسین علیه السلام. جالب اینكه در روایات فراوانی كه درباره ویژگی های یاران امام مهدی علیه السلام آمده است، بر مسأله معرفت عمیق یاران به آن حضرت و اطاعت كامل و بی چون و چرای ایشان از امام خود، تأكید شده است؛ همچنین روایات، به سلامت نفس، پاكی و تقوای آنان تصریح می کند.
امام صادق علیه السلام درباره این افراد فرموده است: «آنها مردانی هستند كه دلهایشان همانند قطعه های آهن [محكم] است؛ هرگز دچار تردید نمی شوند...؛ پروانه وار دور شمع وجود امام می گردند و خود را سپر جان او قرار می دهند...؛ در سراسر شب، نغمه های نماز و ذكر و عبادتشان چون صدای زنبور به گوش می رسد؛ آنها زاهدان شب و شیران روز و در برابر امام عزیزشان كاملاً مطیع و تسلیم هستند».
[h=2]خوشا به حال یاری که امام در فقدانش بگرید[/h] البته به این نكته باید توجه کرد كه یاران امام مهدی علیه السلام هم مثل یاران دیگر ائمه علیهم السلام، مراتب مختلفی دارند و روایات، بیشتر به ویژگی های یاران نزدیك حضرت كه از بهترین شیعیان هستند، پرداخته است. به طور طبیعی، هر یك از ما امیدواریم جزو یاران حضرت باشیم؛ چون هم به او عشق می ورزیم، و هم منتظر قدوم مبارك اوییم و هم در دل و جان تصمیم به اطاعت از او داریم، ولی باید همّتمان آن باشد كه در مقام یاوری، تا آنجا بالا رویم كه مایه روشنی چشم ایشان باشیم، به گونه ای كه امام به یاری ما دلگرم باشد، همان گونه كه مالك اشتر برای امام علی علیه السلام این چنین بود و حضرت علی علیه السلام در فراق او و در ماتم او گریست و فرمود: «شما نمی دانید مالك كه بود؟»
[h=2]زنان در خط مقدم یاری امام[/h] نكته دیگر آن است كه در یاری امام عصر علیه السلام، فرقی بین زن و مرد نیست و هر كس می تواند با توجه به توانایی های خود، در خدمت امام علیه السلام باشد؛ زیرا یاری امام مهدی علیه السلام تنها جنگیدن و شمشیر زدن نیست تا مخصوص مردان باشد؛ همگان چه مرد و چه زن می توانند در جبهه یاوران امام زمان علیه السلام قرار گیرند؛ بنابراین، راه برای همه باز است تا جزو یاوران حضرت باشند، اما شروطی دارد:
۱) به دست آوردن ویژگی های رفتاری یاران حضرت و سعی در به دست آ وردن اخلاق اسلامی و تقواپیشگی در همه حال.
در یاری امام عصر علیه السلام، فرقی بین زن و مرد نیست و هر كس می تواند با توجه به توانایی های خود، در خدمت امام علیه السلام باشد؛ زیرا یاری امام مهدی علیه السلام تنها جنگیدن و شمشیر زدن نیست تا مخصوص مردان باشد؛ همگان چه مرد و چه زن می توانند در جبهه یاوران امام زمان علیه السلام قرار گیرند

۲) دعا و تضرع به درگاه حضرت حق، از جمله خواندن دعای عهد در هر صبح كه براساس فرموده امام صادق علیه السلام «خواننده دعای عهد از جمله یاوران مهدی است و اگر بمیرد، خدا او را در روزگار ظهور بر می گرداند»
در متن دعا نیز از خدا می خواهیم اگر قبل از ظهور از دنیا رفتیم، دوباره زنده شویم؛ «اللَّهُمَّ إِنْ حَالَ بَیْنِی وَ بَیْنَهُ الْمَوْتُ الَّذِی جَعَلْتَهُ عَلَى عِبَادِكَ حَتْماً فَأَخْرِجْنِی مِنْ قَبْرِی مُؤْتَزِراً كَفَنِی شَاهِراً سَیْفِی مُجَرِّداً قَنَاتِی مُلَبِّیاً دَعْوَةَ الدَّاعِی فِی الْحَاضِرِ وَ الْبَادِی؛ پروردگارا! اگر مرگ كه آن را براى بندگانت یك امر حتمى قرار داده اى میان من و آن حضرت جدائى انداخت، مرا از قبرم بیرون آور تا در حالى كه كفنم را پوشیده و شمشیرم را از غلاف درآورده و نیزه ام را به دست گرفته ام، دعوت كننده آن حضرت در شهرها و بیابان ها را اجابت كنم».
[h=2]جهاد در رکاب امام غائب[/h] نكته بسیار مهم اینكه یاری امام زمان علیه السلام، تنها در زمان ظهور حضرت نخواهد بود، بلكه همین امروز و در دوره غیبت هم، راه یاری رساندن برای همه باز است، البته این به تناسب موقعیت افراد فرق می کند؛ برای مثال، یكی از راه های یاری امام زمان علیه السلام این است كه سعی كنیم دوستان آن حضرت را زیاد كنیم و این هدف مقدس را از راه های گوناگون به انجام رسانیم؛ مثل اینكه یاد و نام امام زمان علیه السلام را در محیط و جمع فامیل و دوستان و همسایگان زنده نگه داریم و سعی كنیم دوستان و فامیل را از بدی ها دور نگه داریم؛ چون گناه و فساد، آنها را از امام زمان علیه السلام و دوستی آن حضرت جدا می كند. پس بكوشیم با روی خوش، نصیحت، دلسوزی و عملكرد زیبا، در ساختن دیگران گام برداریم و از امر به معروف و نهی از منكر خسته و آزرده نشویم.
از راه های یاری امام زمان علیه السلام این است كه وقتی ما را شیعه، دوستدار و مرید امام زمان علیه السلام شناختند، كاری نكنیم كه سبب نفرت دیگران از دین و پیشوایان دینی گردیم، همان گونه كه در روایات آمده است: «كُونُوا لَنا زَیْناً وَ لاتَكُونُوا عَلَیْنا شَیْناً ؛ برای ما زینت باشید، نه مایه ننگ و زشتی». هم از نظر ظاهر تمیز و مرتب بوده و هم اخلاق، رفتار و برخورد خوبی با دیگران داشته باشیم.
به طور کل همه شیعیان باید در راه یاری امام زمان خود تلاش کنند و مقدمه این یاری معرفت و شناخت مقام امام به همراه تهذیب نفس و دوری از گناه و خطا می باشد، تا هم خود را اصلاح کرده و هم در صدد هدایت جامعه برآیند.