درجات بهشت

بهشتی که در آن پیشرفت نیست

من (هر چقدر هم که سعی کنم انسان خوبی باشم) قطعاً به پای بزرگانی که تمام ثانیه‌های عمرشون حاوی اخلاص و توجه هست نمی‌رسم.
درجات اعلای بهشت متعلق به کسانی مثل آیت‌الله بهجت و ... است که تک‌تک لحظات عمرشون به بندگی گذشته.
و عادلانه هم هست چون اون‌ها تماماً بندگی کردن و من اینطور نبودم.

اما وقتی بحث جاودانگی و بی‌نهایت‌بودن بهشت مطرح می‌شه، فکر کردن بهش خیلی دردناک هست.
یعنی من می‌دونم که داخل بهشت طبقاتی وجود داره که کیفیت نعمات و نزدیکی به خدا، قابل مقایسه با سایر طبقات نیست، اما باید قبول کنم که اون طبقات متعلق به من نیست و هیــــــــچ‌وقت هم واردش نخواهم شد.
باید داخل طبقاتی سر کنم (اگه بهشتی باشم ان‌شاءالله) که می‌دونم اون نزدیکی به خدا رو نداره و تا ابد هم نخواهد داشت.

اینکه بدونی خدا افراد دیگه‌ای رو بیشتر دوست داره و داخل بهشت هم هیچ‌وقت نمی‌تونی پیشرفت کنی و جایگاه بالاتر و نظر لطف بیشتر خدا رو داشته باشی، خیلی درد عمیقی داره.
مشابه حس فرزندی هست که می‌دونه مادرش به خاطر رفتار بهتری که از برادرش دیده، اون رو تا ابد بیشتر از اون دوست داره.

بزرگانی که توی دنیا بهترین بودن، تقریباً همه‌شون خاندانی از همون جنس اخلاص داشتن که اون‌ها رو از کودکی همین‌طور تربیت کردن.
یعنی رگ و ریشه‌شون نسل‌ها با دین و قرآن و خدا شکل گرفته و نوع تربیت‌شون کاملاً با سایر خانواده‌های مذهبی فرق داشته.
خودشون هم این شرایط رو قدر دونستن و مراقبت کردن و به این درجات رسیدن.

اما منی که لحظه‌های عمرم سرشار از غفلت و دوری و بی‌توجهی بوده، با این درد افسردگی چه کنم؟

تلاش برای کمال بیشتر؛ چرا؟

با سلام.بنظر می رسه که بهشت و جهنم طبقه دارند یا چندین درجه دارند.اما اینطور که به نظر می رسد چه شما طبقه اول باشید چه طبقه آخر بهشت، یک سری، تجربه هایی یکسان با دیگر هم بهشتیان ساکن در طبقات دیگر را خواهید تجربه کرد.مثلا در تمام طبقات، دروغی دیده نمیشود، فرقی نمی کند طبقه اول باشید یا در طبقه ی دوم.حسرت، پشیمانی، کینه وجود نخواهد داشت، درهیچ یک از طبقات.درسته؟
حالا سوالی که داشتم، یک مسلمان، چه لزومی دارد برای طبقات بالاتر بهشت تلاش و سعی و مجاهدت کند؟؟ همون یک گوشه اون پایین پایینا هم بهش بدن براش کفایت می کنه.چون حسرتی نخواهد داشت در بهشت که بخواد بگه، ای کاش، من طبقه آخر بودم، اون بالا بالاها، کنار پیامبر.
حسرتی و پشیمانی و کینه ای نخواهد داشت از اینکه به طبقات بالاتر نرسیده، درسته؟؟

پس یک مسلمان چه لزومی دارد برای درجات بالاتر بهشت تلاش و سعی نماید.شاید یک مسلمان بگوید، همون گوشه پایینا، یک جا بالاخره یک گوشه پیدا میشه تو بهشت جا خوش کنیم، بسه برامون دیگه، حوری و انگور آنچنانی هم نخواستیم، یا هم نشینی با پیامبر را هم نخواستیم.همون به یک سفره گوچیک و مختصر و یک لقمه نون و پنیر بهشتی قانع هستیم.
چون می دونیم که به همون سفره در بهشت راضی خواهیم بود و حسرت و پشیمانی نخواهیم داشت و چه بسا امکان رشد هم در بهشت فراهم باشه، خواستیم اونجا رشد میکنیم می ریم درجات بالاتر.
خوب اونوقت برای همچین مسلمانی با یک همچین توقعی، چه نسخه و برنامه ی زندگی ای پیچیده میشه؟؟آیا برنامه ی زندگی این فرد با کسی که درجات بالاتر رو طلب می کنه، تفاوتی خواهد داشت؟ تا چه حدی، به چه شکلی؟؟
می خواستم نظر کارشناس رو بدونم.نظر خودم رو من برای خودم نگاه می دارم.می خواستم نظرات و دیدگاه کارشناسان را بدونم در این باره.