داستان اهل سنت در کتب مذهبی شیعه

داستان عایشه و علی و درخت گیلاس در کتاب داستان کودکان!

انجمن: 

سلام.
مطلبی مشاهده کرده ام به شرح ذیل. ظاهرا داستان در یکی از کتابهای منتشره استان قدس رضوی، تحت عنوان "چهل حدیث در قالب کوتاه برای کودکان" ذکر شده:


لطف بفرمایید روشن کنید:

۱- آیا این داستان با همین کیفیت در این کتاب امده است یا خیر؟
۲- آیا کاراکترهای داستان،امام المتقین و همسر پیامبر هستند یا اشخاص دیگری؟

اجرکم عندالله


اصل داستان به این صورت می باشد:

على و عايشه از درخت گیلاس بالا رفتند و شروع به خوردن گیلاس های رسیده کردند.على متوجه شد گیلاس های انتهای شاخه ها، بهتر به نظر می رسند.
به نظر می رسد این شاخه ها مقاومت کمتری داشته باشند و سنگینی وزن تو را تحمل نکنند. فکر میکنم گیلاس هایی هم که اکنون داریم، خوب هستند». عایشه به این دلیل این حرف ها را گفت که على را از رفتن به انتهای شاخه های شکننده درخت گیلاس منصرف کند. اما على گوش نکرد. او به هیچ چیز، جز گیلاس ها فکر نمیکرد و به سمت شاخه های شکننده گیلاس در بالای درخت رفت.
چند لحظه بعد، على با یک شاخه شکسته شده بر زمین افتاد. او نه تنها یک شاخه بزرگ درخت را شکسته بود، بلکه پایش نیز شکست. به دلیل بی احتیاطی اش ، باید چندین هفته در خانه می ماند و به بچه های دیگر که از درخت گیلاس بالا می رفتند و همه گیلاس ها را جمع می کردند، نگاه می کرد.
رفتار علی به سبب ((حرص و طمع ))بود، مگر نه؟
چقدر این سخن پیامبر مان، ما را به فکر می اندازد و به ما گوشزد می کند که: 

«لوکان لابن آدم واديان من ذ هب لأحب أن یکون له ثابت ولا یملافاهالاالتراب»(رواة الترمذی)
اگر برای فرزند آدم دو دره از طلا بود، سومین دره را می جست. آری ، شکم فرزند آدم را چیزی جز خاک پرنمی کند."

با تشکر از سایت خوب تون