تفاهم

ايزوگام عاطفي و درز تفاهم (داستان كوتاه روان شناختي و كاربردي با صوت)

انجمن: 

درز تفاهم:hamdel:


فایل: 

تفاهم چیست ؟

بسم رب الشهدا و الصدیقین

سلام

اینطور که کتاب ها و بزرگ تر ها و . . . میگن یکی از مراحل ازدواج تفاهم طرفین هست

این تفاهمی که خیلی ها ازش صحبت میکنن چی هست ؟

تفاهم باید چه شکلی باشه ؟

ایا دوست داشتن زیر شاخه ای از تفاهم هست ؟

ایا یکی بودن افکار رو میگن تفاهم ؟

و . . .

شاید به ظاهر سوال بسیار ساده باشه اما در باطن میتواند دنیایی از سوالات و پاسخ ها رو در خود جای دهد

پیشاپیش از همکاری و همیاری دوستان تشکر میکنم

برچسب: 

شكايت مردان از عدم تفاهم با همسرشان

تفاهم يعني چه؟

اين روزها عبارت عدم تفاهم مورد بحث اغلب خانم هاست و مرداني كه از عدم تفاهم با همسرشان شكايت دارند، شايد به ثلث يا ربع زنان ناراضي از همسر خود نمي رسند. عده زناني كه از عدم تفاهم با همسرشان شكايت دارند بسيار است و حتي بعضي از آنان قدم را آن قدر پيش گذاشته اند ، تا آنجا كه پس از سي سال زندگي و داشتن چند فرزند برومند اظهار مي دارند كه پس از اين همه سال هنوز زبان يكديگر را نمي فهمند.
تفاهم چيست ؟ تفاهم در زبان عربي از باب تفاعل ، و معناي آن درك دو طرف از زبان يكديگر است. مرد و زن بايد دل يكديگر را درك و طبق ميل و خواسته همديگر عمل كنند، ولي مگر اين امر امكان پذير است ؟
مگر خداوند دو فرد را يكسان آفريده است كه اين تشابه و توافق به وجود آيد؟ مگر امكان دارد زن و مردي فقط به علت همسري بتوانند كليه خواسته هاي يكديگر را برآورند.
افراد باهم قابل مقايسه نيستند تا مردي يا زني بتواند فكر ، هوش ، حافظه ، استعداد و ساير مواهب خدادادي خود را با ديگري مقايسه كند. اجتماع نيز به ما مي آموزد كه در هر جمع بدون اين كه خود متوجه باشيم ، كسي كه از نظر فكر و عقل و هوش و ساير مواهب خدادادي برتر است ، مسلماً به تدريج رياست را به دست خواهد آورد و حتي به صلاح ساير افراد است كه در مواقع لزوم او را به عنوان پيشوا انتخاب وطبق گفتار و رفتارش عمل كنند. حتي مي توان گفت دزدان نيز بين خود كسي را كه از نظر هوش و درايت و كوشش و قدرت متمايز است ، به رياست خود انتخاب مي كنند.
روي اين اصل ، در زندگي زناشويي نيز آن كه دم از تفاهم مي زند ، اگر ميل به فرمانروايي بي چون و چرا نداشته باشد ، طرف مقابل را كه داناتر ، پيش روتر و بيناتر است ، انتخاب مي كند و گفتار او را به كار مي بندد و از فكر و هوش و قدرتش استفاده مي كند و مي داند هرگونه مقابله و لجبازي به زيان خود و خانواده اش تمام خواهد شد.
در قرآن مجيد آمده است كه مردان مراقب و مسئول اداره زنان هستند. اما دنباله ي همان آيه فرموده است: به دليل اين كه خداوند به بعضي از آنان فضيلت هايي داده است . بنابراين آن كس كه فضيلتي ندارد نمي تواند مراقب ومسئول باشد يعني مراقبت و مسئوليت حفظ شئون و اداره خانواده به دست آن كسي است كه از نظر مواهب خدادادي بر ديگري برتري دارد و در چنين حالي چون خداوند مزاياي ويژه اي به او داده است، مسلماً بايد آن را در راه رفاه و حفظ خانواده خود صرف كند و بدون تند خويي ، در حل مشكلات بكوشد و از اين كه با داشتن اين مواهب خدادادي مي تواند در محيط خانواده مفيد واقع شود . كمال رضايت را داشته باشد . درست مثل برادري كه چون سرمايه فراوان دارد آماده است كه دست برادر و يا دوست خود را نيز از نظر مالي بگيرد و بدون هيچ گونه منتي به او كمك كند.
متأسفانه افراد ، هميشه ميزان هوش و استعداد و مزاياي ديگران را با خود مقايسه مي كنند و مثلاً از اين كه همسرشان فلان مطلب ساده اجتماعي را درك نمي كند تا طبق نظر آنان عمل كند، نگران و نالان اند در حالي كه افراد باهم مساوي نيستند و هريك طبق ژنهايي كه از راه ارث دريافت داشته اند و يا تعليم وتربيت مخصوص خود، فردي مستقل است و طرز فكر وانديشه و قدرتش با ديگري قابل قياس نخواهد بود . دو يا سه دوست كه در راهپيمايي به سوي قله كوهي روان اند ، هريك به ميزان قدرت پا و نفس خود مي تواند صعود كند و آن كه با قدرت و تمرين قبلي سرعت بيشتري دارد ، نمي تواند و نبايد به ديگران فخر بفروشد و يا كسي را كه نمي تواند به سرعت و قدم او راهپيمايي كند ، با طعن و كنايه عقب افتاده و معيوب بخواند و به قول حافظ شيراز :
كمال صدق و محبت ببين نه نقص و گناه كه هركه بي هنر افتد نظر به عيب كند
آري . مواهب خدادادي افراد باهم متفاوت است و اگر در زناشويي فردي از نظر مواهب خدادادي برتري دارد، به تدريج ، خود رياست واقعي را به دست خواهد آورد و در اين حال او نيز بدون اين كه ميزان قدرت و هوش و فهم خود را ملاك قرار دهد و طرف مقابل را خوار و خفيف شمارد و از عدم تفاهم با او شكايت كند ، بايد ناداني و بي اطلاعي سايرين را ببخشد و در صورت امكان هر لحظه به كمك رواني آنان بشتابد و آنان را راهنما باشد. البته بايد در نظر گرفت كه اظهار عدم تفاهم ، علل رواني ديگري نيز دارد . مثلاً ممكن است فردي به صورت غير مستقيم با بزرگ بيني خود ، ديگري را بي ارزش و فاقد صلاحيت بداند و از اين كه تقدير ، آن دو را با هم شريك زندگي گردانيده شاكي باشد ، كه البته غرور ، خود يك بيماري رواني و محتاج به درمان است .
در پايان سفارش ما به مردان و زناني كه از عدم تفاهم با همسر خود شكايت دارند دست كم اين است كه ترك همسر و جدايي مشكل را حل نمي كند ، بايد همسرداري را آموخت.