چطور خانواده ام رو از علاقه ام به دختری مطلع کنم؟
ارسال شده توسط ahmadmo در جمعه, ۱۳۹۵/۰۹/۰۵ - ۱۲:۰۷سلام؛
بنده 20 ساله و ترم سوم دانشگاه هستم.
حدود نه ماه پیش من و دخترخانمی از همکلاسی ها که یک ماه از من کوچکتر هستند به هم علاقمند شدیم. قرارمون بر این شد که مدتی با هم باشیم تا ببینیم برای ازدواج مناسب هم هستیم یا نه.
تا الان که زمان رو با هم گذروندیم، هم ایشون مطابق معیارهای من بودند و هم من مطابق معیارهای ایشون؛ و با اطلاعاتی که از خانواده های هم به دست آوردیم بنظر نمیرسه تفاوت های فرهنگی زیادی داشته باشیم.
اواسط رابطه که من ایشون رو مناسب خودم دیدم، جریان رو برای مادرم تعریف کردم و جوابی که به من دادند این بود که باید مدت بیشتری از آشنایی ما بگذره تا کامل تر با اخلاق هم آشنا بشیم، ضمن اینکه هنوز ازدواج برای ما زود هست، که البته هردومون هم اینو قبول داریم. من از همون اوایل رابطه سعی کردم برای آماده سازی مواردی که به نظرم میرسید برای ازدواج لازم هست، اقدام کنم؛ چه از نظر فکری با مطالعه ی کتاب ها و مقالات مختلف درمورد ازدواج و رابطه با همسر، چه از نظر اجتماعی با حضور بیشتر در انجمن ها و فعالیت های مختلف (چون بنده تا حدی خجالتی هستم و تا قبل از این چنین کارهایی نکرده بودم) و چه از نظر مالی. با اینکه هنوز شغل رسمی ندارم چون بیشتر تمرکزم روی درسم هست و تاالان فرصتی برای کار پیش نیومده ولی فعالیت های کوتاه مدتی انجام دادم تا تجربیاتم بیشتر بشه و الان هم درمورد کاری که مرتبط با رشته م هست تحقیق و فعالیت دارم تا بتونم در زمان مناسب به صورت حرفه ای وارد بازار بشم.
این دخترخانم از همون ابتدا خواستگارهایی داشت که البته اونها رو رد می کرد، ولی خانواده ی ایشون اصرار دارند که بهتره زودتر ازدواج کنند.
ایشون به خانواده شون گفته بودند که به پسری علاقمند هستند ولی نگفته بودند که این رابطه دوطرفه هست چون بهرحال اینکه ما بدون درجریان گذاشتن خانواده ها خودمون با هم صحبت کرده بودیم مورد تایید خانواده هامون (بیشتر پدر ایشون و پدر من) نبود. بنابراین هم من قضیه رو برای پدرم نگفتم و هم ایشون به خانواده شون نگفته بودند.
تا اینکه دیروز دوباره خواستگاری برای این خانم اومد و ایشون مجدداً جواب منفی دادند و چون مادرشون اصرار داشتند که دلیل این خواستگار رد کردن ها رو بدونند، ایشون برای مادرشون جریان رو تعریف کردند.
حرفی که مادرشون زد این بود که اگر این پسر از نظر مالی آمادگی نداره مشکلی نیست میتونه راحت بیاد جلو و با ما صحبت کنه، ما هم منتظر می مونیم تا شرایطش برای ازدواج آماده بشه. و باید هرچه زودتر جلو بیاد چون نمی تونیم ریسک کنیم و مدت زیادی منتظر بمونیم.
حالا مساله اینجاست که من نمی تونم به پدرم از علاقه م به این خانم بگم، چون همونطور که گفتم بدون اینکه به پدرم بگم با این خانم صحبت کرده بودم و یه مقدار برام سخت هست که الان بخوام به پدرم بگم. دلیل مهمتر اینکه میدونم پدرم، و کلاً خانواده م، حاضر نمیشن که الان توی سنی که من هستم برن با خانواده ی دختر صحبت کنن(البته نه برای خواستگاری، برای اینکه بهشون بگن ما دخترتون رو می خوایم). چون واقعا حداقل های مالی رو هم برای ازدواج ندارم و اینکه باید حداقل لیسانس بگیرم تا بشه در این مورد فکر کرد.
با عرض معذرت بابت طولانی شدن، سوالی که دارم این هست که الان باید چیکار کنم؟ و چطور میتونم این رابطه رو حفظ کنم؟
ممنونم.