سلام علیکم.
با عرض ادب و احترام خدمت استاد محترم میخواستم بدونم دعاهای مانند دعای کمیل یا یستشیر یا سمات یا دعای جامعه ی کبیره یا دعای عهد و خیلی دعاهای دیگر از جمله دعاهای صحیفه سجادیه و بعضی زیارات مستقیما از سوی خدا و حضرت رسول اکرم به امام رسیده و این بزرگواران آنرا بدون کم و کاست نقل کرده اند یا امامان بزرگوار به دلیل علمی که دارند با این فصاحت و بلاغت خودشان این دعاها را فرموده اند.
با توجه به این موضوع که در بعضی ادعیه گفته میشه مثلا جبرئیل از خداوند نقل کرد مثل جوشن کبیر یا زیارت عاشورا که قدسی قلمداد میشوند.
ومن الله توفیق.
آیا در تورات و انجیل موجود، به پیامبر اسلام(ص) بشارت داده شده است؟ موضع قرآن در اینباره چیست؟ نویسنده این مقاله بر آن است كه آنچه در قرآن آمده، این است كه تورات و انجیل موجود آمدن پیامبر اسلام را با صفات ـ و نه با نام ـ بشارت دادهاند و در این دو كتاب مواردى را براى تأیید این مدعا مىتوان یافت.
در سنت اسلامى همیشه این اعتقاد وجود داشته است كه پیامبران پیشین در كتابهاى خود به آمدن پیامبر اسلام(ص) بشارت دادهاند. همچنین همیشه اظهار شده است كه این اعتقاد به قرآن متكى است. از آیاتى از قرآن استفاده شده است كه حضرت موسى(ع) در تورات و حضرت عیسى(ع) در انجیل آمدن پیامبر اسلام را بشارت دادهاند. به همین دلیل در طول تاریخ اسلام براى یافتن مصادیقى از بشارت در تورات و انجیلِ موجود، تلاشهاى زیادى صورت گرفته و كتابهاى متعددى نوشته شده است. پرسشى كه این نوشتار بدان مىپردازد و سعى مىكند به آن پاسخ دهد، این است كه واقعا موضع قرآن در این باره چیست و آیات مورد استناد چه دلالتى دارند؟ اگر برخى از این آیات بر این امر دلالت دارند، آیا مىتوان مصداقى براى آن در تورات و انجیل موجود یافت؟
مهمترین آیاتى كه مىتوان از آنها استفاده كرد كه در كتابهاى پیشین به ظهور پیامبر اسلام، بشارت داده شده است، از این قرار است:
سلام. چرا پیامبران و امامان علیهم السلام، همواره از معجزه خود برای جذب مردم استفاده نمیکردند؟ مثلا در زمان سقیفه، معجزه ای، حضرت امیر المومنین، نشان مردم میداد که اثبات کامل حقانیت کند؟ تشکر. خواهشا با دقت جواب بدید، ان شا الله. یا علی مدد
آیا بجز قرآن و احیاناً کتابهای آسمانی دیگر در خصوص موارد زیر آیا مدارک و مستنداتی وجود دارد ؟
اگر وجود دارد لطفا نام ببرید و اگر وجود ندارد چطور چنین موارد خیلی مهم (مخصوصا بند دوم سوال) در جائی مورد اشاره قرار نگرفته است؟
به هر حال اگر وجود ندارد سوال دیگرم این است که اصولا آیا هیچ اطلاعات تاریخی از قرنهای گذشته وجود ندارد؟(چه مربوط به پیامبران چه مربوط به دیگران).
اما موارد به شرح زیر:
1- وقایع تاریخی مانند داستان مربوط به پیامبران از قبیل عیسی و موسی و ابراهیم و سلیمان و نوح ویوسف و هود (علیهما السلام) و ....
2- معجزات پیامبران مانند سخن گفتن سلیمان با پرندگان,گلستان شدن آتش برای ابراهیم, حمله پرندگان ابابیل , باز شدن دریا (موسی) , کشتی نوح , عصای موسی و...(که تقریبا در بطن مورد یک می باشد و فقط می خواستم تصریح شده باشد) .
هنگامي که آن حضرت از بهشت رانده شد، عرض کرد: " رَبَّنا ظَلَمْنا أَنْفُسَنا وَإِنْ لَمْ تَغْفِرْ لَنا وَتَرْحَمْنا لَنَکُونَنَّ مِنَ الْخاسِرِينَ "؛[1] «پروردگارا ما به خويشتن ستم روا داشتيم و اگر ما را نيامرزي و ترحم ننمايي هر آينه از زيان کاران خواهيم بود».
2 ـ نيايش حضرت نوح (عليه السلام)
آن حضرت در دعاي خود عرض مي کند: " رَبِّ اغْفِرْ لِي وَلِوالِدَيَّ وَلِمَنْ دَخَلَ بَيْتِيَ مُؤْمِناً... "؛ [2] «پروردگارا بيامرز من و والدينم را و هر با ايماني را».
3 ـ نيايش حضرت ابراهيم (عليه السلام)
آن حضرت (عليه السلام) بعد از گذاشتن زن و فرزندش در سرزمين خشک مکه به خداوند
الْمُحَرَّمِ "؛ [3] «بارپروردگارا من ذريه ام را در بياباني بدون کشت در کنار بيت الله حرامت مسکن گزيدم».
هم چنين در جاي ديگر اين گونه دعا کرده و مي گويد: " رَبِّ اجْعَلْنِي مُقِيمَ الصَّلاةِ وَمِنْ ذُرِّيَّتِي رَبَّنا وَتَقَبَّلْ دُعاءِ "؛ [4] «بارپروردگارا من و ذريه ام را از نمازگزاران قرار ده و دعاي ما را بپذير».
4 ـ نيايش حضرت سليمان (عليه السلام)
خداوند متعال دعاي حضرت سليمان را اين گونه نقل مي کند: " قالَ رَبِّ أَوْزِعْنِي أَنْ أَشْکُرَ نِعْمَتَکَ الَّتِي أَنْعَمْتَ عَلَيَّ وَعَلي والِدَيَّ وَأَنْ أَعْمَلَ صالِحاً تَرْضاهُ وَأَدْخِلْنِي بِرَحْمَتِکَ فِي عِبادِکَ الصّالِحِينَ "؛ [5] «گفت بارپروردگارا مرا وادار کن تا نعمتي را که به من و پدر و مادرم مرحمت فرموده اي سپاس دارم و عملي شايسته کنم که آن را بپسندي و مرا به رحمت خويش به صف بندگان شايسته ات درآور».
5 ـ مناجات حضرت يونس (عليه السلام)
خداوند متعال مناجات حضرت يونس (عليه السلام) را در شکم ماهي اين گونه نقل مي کند: "...فَنادي فِي الظُّلُماتِ أَنْ لا إِلهَ إِلاّ أَنْتَ سُبْحانَکَ إِنِّي کُنْتُ مِنَ الظّالِمِينَ- فَاسْتَجَبْنا لَهُ وَنَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ "؛ [6] «در تاريکي ها نداکرد: خدايي جز تو نيست تو منزه هستي و من از ستمکارانم. پس اجابت کرديم خواست او را و از اندوه نجاتش داديم».
6 ـ نيايش حضرت يوسف (عليه السلام)
خداوند متعال دعاي حضرت يوسف (عليه السلام) را درباره ماجرايش با زليخا اين گونه نقل
مي کند: " رَبِّ السِّجْنُ أَحَبُّ إِلَيَّ مِمّا يَدْعُونَنِي إِلَيْهِ... "؛ [7] «بارپروردگارا زندان از آنچه مرا به سوي آن دعوت مي کنند بهتر است».
7 ـ نيايش حضرت موسي (عليه السلام)
قرآن درباره درخواست روزي حضرت موسي از خداوند متعال، چنين نقل مي کند: " رَبِّ إِنِّي لِما أَنْزَلْتَ إِلَيَّ مِنْ خَيْر فَقِيرٌ "؛ [8] «بارپروردگارا همانا من به آنچه از خير به سوي من نازل کردي محتاجم».
8 ـ نيايش حضرت زکريا (عليه السلام)
او براي درخواست فرزند صالح از خداوند چنين دعا کرد: " رَبِّ هَبْ لِي مِنْ لَدُنْکَ ذُرِّيَّةً طَيِّبَةً إِنَّکَ سَمِيعُ الدُّعاءِ " [9] «بارپروردگارا از پيشگاهت ذريه پاک به من عطافرما، همانا تو شنونده دعايي».
خداوند متعال خطاب به پيامبر اسلام (صلي الله عليه وآله) مي فرمايد: " قُلْ إِنَّما أَدْعُوا رَبِّي وَلا أُشْرِکُ بِهِ أَحَداً "؛ [10] «بگو همانا پروردگارم را مي خوانم وکسي را شريک او قرارش نمي دهم».
با سلام یكی از پیامبران مرسل، حضرت الیاس است كه نام مباركش در قرآن در دو مورد آمده است،
در یك جا به عنوان انسانی شایسته در ردیف زكریا و عیسی و یحیی ـ علیهم السلام ـ ذكر شده (انعام ـ 85) و در جاهای دیگر به عنوان پیامبر مرسل یاد شده است (صافّات، 123).
گرچه طبق بعضی از اقوال الیاس ـ علیه السلام ـ همان ادریس، یا خضر یا ایلیا است، ولی از ظاهر آیات قرآن استفاده میشود كه او به طور مستقل، یكی از پیامبران است.
و در آیه 130 سوره صافات میخوانیم: «سَلامٌ عَلى إِلْیاسِینَ؛ سلام بر اِلْیاسین»
سپس در آیه 132 میفرماید: «إِنَّهُ كانَ مِنْ عِبادِنَا الْمُؤْمِنِینَ؛ او از بندگان مؤمن ما است.»[1]
كلمه الیاسین همان الیاس است كه یا و نون بر آن افزوده شده است، و نیز احتمال دارد نظر به این كه پدرش یاسین نام داشت، او را الیاسین خواندند.
الیاس از پیامبران بنی اسرائیل و از نوادههای هارون ـ علیه السلام ـ[2] برادر موسی ـ علیه السلام ـ است، و از امام صادق ـ علیه السلام ـ نقل شده كه الیاس از پیامبران عابد بنی اسرائیل بود.[3]
شیوه دعوت الیاس ـ علیه السلام ـ
حضرت الیاس ـ علیه السلام ـ از طرف خدا مأمور هدایت بت پرستان شد، كه به قول بعضی، آنها در بَعْلُبك (كه اكنون در كشور لبنان قرار گرفته) بودند. الیاس ـ علیه السلام ـ آنها را به تقوا و پاكسازی دعوت كرد.
و از بت پرستی و پرستش بت بَعْلُ (كه بت بزرگ آنها بود) برحذر داشت، و قوم بت پرست را به خاطر پرستش بت، سخت نكوهش نمود و به آنها فرمود: خدای یكتا و بیهمتا پروردگار شما و پدران پیشین شما است،
مربی و تربیت كننده شما او است، همه نعمتهایی كه دارید از او است، و حل هر مشكلی به دست با كفایت او میباشد، چرا جز او را میپرستید؟ دست از تقلید كوركورانه بردارید، و روش نیاكان خود را دنبال نكنید، خدای حقیقی را بپرستید.
ولی قوم خیره سر و خود خواه او، گوش به اندرزهای او ندادند، و به هدایتهای منطقی و دلسوزانه او اعتنا نكردند، و به تكذیب او پرداختند، خداوند به آنها هشدار داد كه روزی خواهد آمد كه آنها در دادگاه عدل الهی قرار خواهند گرفت و در عذاب دوزخ، احضار خواهند شد.[4]
ایمان گروه اندكی به دعوت الیاس ـ علیه السلام ـ
تبلیغات الیاس ـ علیه السلام ـ باعث شد كه عدهای از بندگان خالص خدا، به او ایمان آوردند، و برخلاف مسلك جامعه، سنّت شكنی نموده، و باطل را رها كرده و به حق پیوستند. با این كه چنین كاری در شرایط سخت آن عصر، بسیار دشوار بود، ولی آنها سنت باطل تقلید كوركورانه و جمله بیاساس «خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو» را رها كرده، و دعوت به حق الیاس ـ علیه السلام ـ را باور كردند و جزء یاران او شدند.[5]
نگاهی به بعضی از كارهای زشت قوم لوط ـ علیه السلام ـ از كارهای زشت قوم لوط گلوله پرانی با كمان، و هسته انداختن به یكدیگر (و حتی در بعضی موارد شرط بندی میكردند كه هسته به هر كسی خورد با او عمل زشت انجام دهند) و آدامس جویدن در معابر عمومی (برای جذب افراد به خاطر شهوترانی).
هم چنین لباسهای فاخر بلند میپوشیدند (كه امروز رقّاصههای دنیا در جهان غرب میپوشند) و دكمههای كت و پیراهنشان را میگشودند[1]
و قلم از بیان بعضی از زشتكاریهای آنها شرم دارد، از جمله از كارهای آنها این بود كه راهها را برای زشتكاری میبستند و آشكارا در معرض دید مردم، منكرات را انجام میدادند و تفسیر آیه 29 عنكبوت:
«وَ تَأْتُونَ فِی نادِیكُمُ الْمُنْكَرَ؛ آمده: با یكدیگر در ملأ عام كارهای ركیك و زشت انجام میدادند.[2]
و در بعضی از تفاسیر، كلمه «منكر» به هسته انداختن آنها تفسیر شده كه آن هم به خاطر هوسهایشان بود.[3] از آیات قرآن از جمله از آیه 28 سوره عنكبوت استفاده میشود، كه زشتكاری قوم لوط به گونهای زننده بود كه در میان هیچ قوم و ملتی سابقه نداشت. چنان كه لوط به آنها گفت: «إِنَّكُمْ لَتَأْتُونَ الْفاحِشَهَ ما سَبَقَكُمْ بِها مِنْ أَحَدٍ مِنَ الْعالَمِینَ؛ شما كار بسیار زشتی انجام میدهید كه احدی از مردم جهان، قبل از شما آنها را انجام نداده است.»
به این ترتیب آنها چون بنیانگذار این فساد بودند، بار گناه كسانی را كه در آینده از آنها پیروی میكنند نیز به دوش خواهند كشید، بیآنكه از گناه آنان چیزی كم شود.
از زشتكاری قوم لوط این كه: كف دست بر پشت یكدیگر میزدند، دشنامهای ركیك و زننده به همدیگر میگفتند،بازیهای بچه گانه داشتند، قمار بازی میكردند، با انواع آلات موسیقی سر و كار داشتند، سنگ پرانی و متلك گفتن از كارهای معمول آنها بود، و در حضور جمع، خود را برهنه میكردند و...
حضرت لوط هر چه آنها را نصیحت كرد، در دل آن آلودگان و منحرفان اثر ننموده، پاسخ آنها به حضرت لوط این بود كه: «اِئْتِنا بِعَذابِ اللَّهِ إِنْ كُنْتَ مِنَ الصَّادِقِینَ؛ اگر راستی میگویی عذاب خدا را برای ما بیاور».[4]
لجاجت و هوسبازی آنها تا این حد بود، و سرانجام حضرت لوط با قلبی آكنده از اندوه گفت: «پروردگارا مرا بر این قوم
مفسد، پیروز گردان».[5]
نكته قابل توجه این كه در حالات قوم لوط نوشتهاند یكی از عوامل اصلی آلودگی آنها به گناه زشت لواط این بود كه آنها مردم بخیلی بودند و چون شهرهای آنها بر سر راه كاروانهای شام قرار داشت، آنها با انجام این عمل، نسبت به بعضی از عابرین و مهمانانشان، میخواستند آنها را از شهرهای خود دور سازند، ولی كم كم این عمل زشت در میان خودشان نیز رایج گردید.[6]
به هر حال چنان كه خاطر نشان خواهد شد به سختترین عذاب الهی گرفتار شدند، به امید آن كه در جامعه ما هیچ گونه از كارهای قوم لوط نباشد، كه كیفر آن بسیار سخت است. ادامه دارد..!!